اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

97-06-26-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – سيري در صحيفه سجاديه امام زين العابدين (ع) - شرح دعاي نهم (استغفار)

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه امام زين العابدين (ع)    - شرح دعاي نهم (استغفار)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 26- 06-97

شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
آن روز که به داغ غمت مبتلا شديم *** دلخون‌تر از شقايق دشت بلا شديم
ما يادمان که نيست ولي راستي حسين *** با درد غربت تو کجا آشنا شديم
ممنون از اينکه آمدي آقاي ما شدي *** ممنون از اينکه خادم اين خانه ما شديم
شکر خدا که فاطمه ما را خريده است *** شکر خدا که خرج بساط شما شديم
عزت سراي ماست عزاخانه‌ي شما *** با گريه بر تو بود عزيز خدا شديم
ما را خدا به عشق تو مي‌بخشد عاقبت *** ما عاقبت بخير تو در روضه‌ها شديم

«السلام عليک يا أبا عبدالله» سلام مي‌کنم به همه بيننده‌هاي خوب و شنونده‌هاي نازنين‌مان. عزاداري‌هاي شما قبول باشد. انشاءالله همه حسيني باشيم و همه زير خيمه سيدالشهداء(ع) عاقبت بخير شويم. انشاءالله همه ما مشمول شفاعت حضرت سيدالشهداء(ع) باشيم. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. ايام را تسليت مي‌گويم.
حاج آقاي فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز. آرزوي موفقيت براي همه عزيزان داريم. ايام حزن و اندوه اهل‌بيت را تسليت مي‌گوييم. انشاءالله اميدواريم که به بهترين نحو توفيق عزاداري پيدا کنيم و اين عزاداري‌ها تا آخر صفر کاملتر شود.
شريعتي: انشاءالله قدر اين لحظات باقيمانده ماه صفر را بدانيم که مثل برق و باد مي‌گذرد. خوش به حال آنهايي که در اين روزها و شب‌ها از لحظه لحظه‌اش استفاده کردند. مهمان صحيفه سجاديه هستيم، دعاهاي بي نظير و بسيار عميق امام سجاد(ع). دعاي نهم صحيفه سجاديه را با هم مرور مي‌کرديم. بحث توبه و استغفار بود و چقدر ما به اين آموزه‌ها محتاج هستيم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. «الحمد لله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم، السلام عليک يا أباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک»
دعاي نهم صحيفه سجاديه موضوع مهمش در مورد توبه و استغفار است و موضوعي است که خيلي مورد ابتلا هست، امام سجاد(ع) از خدا درخواست مي‌کردند که بين دو راهي که قرار مي‌گيريم، بين بهشت و جهنم، دنيا و آخرت، گناه و معصيت، طاعت و بندگي، خدايا کمک کن در مسير طاعت و بندگي قرار بگيريم و در مسير گناه و معصيت قرار نگيريم. در ادامه مي‌فرمايد: «وَ لَا تُخَلِّ فِي ذَلِكَ بَيْنَ نُفُوسِنَا وَ اخْتِيَارِهَا، فَإِنَّهَا مُخْتَارَةٌ لِلْبَاطِلِ إِلَّا مَا وَفَّقْتَ، أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمْتَ» ما براي اينکه خدا امتحانمان کند، بين دو قواي شديد قرار گرفتيم. عقل و فطرت و وجدان و نيروهاي ملکوتي، نيروهاي فرشته‌‌اي و معنوي ما دعوت به خوبي مي‌کند و از اين طرف ابليس بيروني و نفس أماره دروني، هوا و هوس ما دعوت به گناه مي‌کند. بين اين دو انرژي و نيرو ما درگير هستيم. شب و روز درگير هستيم. امتحان هم همين است که آدم بين دوست و دشمن کدام را انتخاب مي‌کند. لذا مي‌طلبد که در دعاهايمان جدي از خداوند متعال بخواهيم. خدايا کمک ما کن سر اين دو راهي‌ها بر نفسمان غلبه کنيم. مناجات تائبين را زياد بخوانيم. مناجات شاکين، شاکين دومين مناجات بعد از تائبين است. از مناجات خمس عشر که در مفاتيح از امام سجاد نقل شده است. آنجا مي‌گويد: خدايا به تو شکايت مي‌کنم از نفسي که دائم امر به بدي‌ها مي‌کند. از شيطاني که دائم مرا به گمراهي مي‌کشاند. لحظه لحظه بايد به خدا پناه برد. اگر توفيق و لطف الهي شامل حال ما نشود قطعاً زمين مي‌خوريم. در نماز مي‌گوييم: «اياک نعبد و اياک نستعين» دعايي که در شبانه روز ده بار واجب است در نماز بخوانيم، «اهدنا الصراط المستقيم» است. مگر ما در صراط مستقيم نيستيم؟ در بعضي روايات داريم «ثبتنا علي الصراط المستقيم» خدايا ما را در اين صراط مستقيم ثابت نگه دار. به بيراهه نرويم، لذا در اين جمله حضرت مي‌فرمايد: خدايا بين ما و نفس ما و هوا و هوس ما، ما را رها نکن. که اگر رها کني لطف خدا، کمند جذبه الهي ما را نگيرد، حضرت يوسف فرمود: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا ما رَحِمَ رَبِّي» (يوسف/53) چقدر در اين جمله تأکيد است. أماره صيغه     مبالغه است. يعني دائم امر به بدي‌ها مي‌کند. يوسف صديق هم باشي اگر خدا کمک نکند، نمي‌شود. مرحوم آيت الله بهاءالديني(ره) مي‌فرمودند: پيرمرد نود ساله اگر خدا نداشته باشد دامنش آلوده مي‌شود. آدمي که يک عمر با تقوا و ريشه‌دار بوده، زندگي کذايي داشته، اگر لطف و عنايت خدا شامل حال نشود، ما نه مي‌گوييم: جبر و نه مي‌گوييم: تفويض، جبر يعني همه چيز دست خدا باشد. تفويض اين است که همه چيز دست ما باشد. يک اختيارهايي ما داريم و يک اختيارهايي خدا دارد، اينکه کمک ما کند يا ما را رها کند. چرا پيغمبر يا امام ما دعا مي‌کردند «رَبِّ لا تَكِلْنِي‏ إِلَي نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَداً» (کافي/ج2/ص581) يک چشم به هم زدن ما را به خودمان وا نگذار. اگر عنايات و الطاف الهي نباشد، نفس چموش است. «وَ لَوْ لا فَضْلُ‏ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ ما زَكى‏ مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ أَبَداً» (نور/21) اگر فضل و رحمت خدا شامل حال شما نشود اصلاً احدي ابداً پاک نخواهد شد و تزکيه نمي‌شود. فضل و رحمت خدا بايد شامل حال ما شود.
لذا به همين آيه حضرت استشهاد مي‌کنند. خدايا بين ما و نفوس ما و اختيار ما، ما را رها نکن. رها کني مي‌افتيم. «فانّها مختارة للباطل» نفس ما اگر رها شود با عقل و وجدان و فطرت و فرشته‌هايي که خدا مي‌فرستد، با هر چيزي، خودش مي‌داند. اگر اينها را رها کني اختيار باطل مي‌کند مگر جايي که خودت توفيق بدهي. توفيق شامل حال ما مي‌شود. «أمارة بالسوء الا ما رحمتَ» نفس ما دعوت به بدي‌ها مي‌کند مگر جايي که تو رحم کردي. «اللَّهُمَّ وَ إِنَّكَ مِنَ الضُّعْفِ خَلَقْتَنَا». «ان الانسان خلقَ ضعيفاً» ما خيلي ضعيف هستيم. چيزي نداريم و دست خالي هستيم. اين پوچي ما باعث مي‌شود به پايين برويم. خدايا تو ما را از ضعف خلق کردي. به قوت خودت کمک ما بکن. «وَ عَلَى الْوَهْنِ بَنَيْتَنَا» ما را بر وهن و سستي بنا کردي، «وَ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ ابْتَدَأْتَنَا» از يک آب پست ما را خلق کردي. «فَلَا حَوْلَ لَنَا إِلَّا بِقُوَّتِكَ، وَ لَا قُوَّةَ لَنَا إِلَّا بِعَوْنِكَ» يعني هيچ حولي نداريم بين ما و گناه حائل شود مگر قوت و کمک تو، عنايت تو بايد شامل حال ما شود. ذکر «لا حول و لا قوة الا بالله» در روايت خيلي سفارش شده است. فکرهاي شيطاني و بد را دور مي‌کند و گنجي از گنج‌هاي بهشت است و کارآمدي فوق العاده دارد. با توجه و اعتقاد آدم بگويد: «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» حول و قوه ما از خداست.
از اميرالمؤمنين سؤال کردند: معناي «لا حول و لا قوة الا بالله» چيست؟ فرمود: «لا حول لنا عن المعاصي و لا قوة لنا علي الطاعه الا بالله» يعني هم در ترک گناه، آنچه بين ما و گناه مي‌تواند حائل شود و واقعاً ما را حفظ کند، خداست. ما فراوان داشتيم آدمي که آمده جولان داده و گفته: حافظه من خيلي قوي است، همان موقع يک چيز پرت و پلايي گفته و خدا گفته: ببين حافظه‌ات از من است! آدمي بوده که گفته: من چهل سال است تصادف نکردم و در همان لحظه تصادف کرده است. روي خودت خيلي حساب نکن. چون به خودش تکيه کرد خدا فوراً مچ او را گرفت. هميشه تکيه‌گاه ما، هم در ترک گناه و هم در انجام طاعت و بندگي، عجب هم نمي‌آورد. لذا فرمود: معني «لا حول و لا قوة الا بالله» يعني خانه را تحويل صاحبخانه بده! خدايا جز تو بين ما و گناه حائل نمي‌شود «و لا قوة لنا علي الطاعة الا بالله».
بحث ما در مورد توبه و استغفار که گفتيم ريشه همه دردها و گرفتاري‌ها گناه است و درمان همه دردها و داروهايي که مي‌تواند درمان کننده باشد، توبه و استغفار است. روايت داريم پيامبر(ص) فرمودند: «التائب‏ من‏ الذنب‏ كمن لا ذنب له»‏ (محجة، ج 7، ص 9)     بعضي‌ها مي‌گويند: توبه کنيم چه فايده‌اي دارد؟ پيغمبر فرمود: کسي که توبه کند مثل اين است که اصلاً گناه نکرده است. يعني تمام آثار گناه را خدا محو مي‌کند. بعضي هميشه با خودشان کلنجار مي‌روند. من گناه کردم آمرزيده نمي‌شوم يا چنين مي‌شود. روايت داريم کسي که توبه واقعي مي‌کند، در قرآن داريم «وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُم‏» (يس/12) يعني هم خود عمل را مي‌نويسند و آثار عمل را مي‌نويسند اگر کسي توبه نکند. بزرگي از اساتيد ما که چشم دلش باز بود، مي‌گفت: مرا آقايي جايي برد، ديدم که اينجا جايي است که کار منکر و فحشاء انجام مي‌شود. به او گفتم: مرا کجا آوردي؟ گفت: اينجا قبل از انقلاب محل فساد و لانه فساد بوده است. ديدم هنوز تبعات و آثارش آنجا هست! در روايت داريم کسي که توبه واقعي مي‌کند تمام عکس‌ها و نوشته‌ها، حتي ملائکه فراموش مي‌کنند. ملائکه قبلاً اين آقا را ديده گناه و معصيت کرده ولي از ذهنش مي‌رود. در آسمان‌ها و زمين همه محو مي‌شود. لذا فرمود: «التائب من الذنب کم لا ذنب له» انگار نه انگار گناهي کرده است.
محمد بن الريّان از اصحاب امام هادي بود. مي‌گويد: من به امام هادي نامه نوشتم، «أسأله أن‏ يعلمني‏ دعاء للشدائد و النوازل و المهمات» (بحارالأنوار،ج90، ص283) بيشتر افرادي که به ما نامه مي‌نويسند، مشکلشان همين است. مريضي روي مريضي، فقر روي فقر، مشکلات روي مشکلات، رزق و روزي‌مان تنگ شده است، امثال اينها زياد است. بخشي تقديرات است، بچه بي گناه زمين مي‌خورد يا مريض مي‌شود. بخشي از ابتلائات ربطي به اعمال و گناه ما ندارد. بخش مهمي «ما أصابتکم من مصيبة فبما کسبت ايديکم» يعني دستاورد رنج و عمل خود ماست. درد ما از ماست و دوايش توبه و استغفار است. محمد الريّان مي‌گويد: به امام هادي نامه نوشتم که دعايي به من ياد بدهيد شدائد و سختي‌ها به سر من مي‌آيد. حوادث و پيشامدهاي سنگين و ناگوار، يک دستور خصوصي ويژه به من بده که آن دستور خصوصي که پدران شما و امامان قبل هم به دوستانشان خصوصي يک دستور مي‌دادند. دستور خصوصي که گره گشا باشد و بندها را باز کند. فرمودند: «فکتبَ عليه السلام اليّ الزم الاستغفار» هرچه مي‌تواني استغفار کن. استغفار فقط لفظ تنها نباشد، يعني واقعاً به خدا عذرخواهي کند. به هرکحس توهين کردي واقعاً عذرخواهي کني. حلاليت بطلبي و پاک کني. نه اينکه بگويم: استغفرالله و دوباره گناه کنم. در سر بچه‌ام بزنم و بد اخلاقي کنم و بعد بگويم: استغفرالله! اين توبه نيست. اين مسخره کردن توبه و استغفار است. يک شرط استغفار، ندامت و پشيماني است. هفته قبل مثال زديم کسي که يک چيز قيمتي و با ارزش را شکسته ولي مي‌گويي: چرا شکستي، خودش منفعل است، اين توبه و استغفار است. سر پايين باشد و خجالت زده باشي. اگر ملازم باشي خدا به تو آرامش مي‌دهد. اگر ملازم باشي گره‌ها باز مي‌شود. آنهايي که به خاطر دستاورد و اعمال ماست به ما فشار مي‌آيد و در بن بست و تنگنا قرار مي‌گيريم. لذا فرمود: «الزم الاستغفار» يعني ملازم بودن خيلي مهم است.
پيغمبر ما از همه بيشتر استغفار مي‌کردند. هر مجلسي 25 بار استغفار مي‌کردند. حداقل روزي هفتاد بار استغفار مي‌کردند. مي‌فرمودند: گرد و غباري بر قلب من مي‌نشيند، حالا اين گرد و غبار از گناه ديگران بوده، فرمود: من روزي هفتاد بار استغفار مي‌کنم. گفت: جايي که عقاب پر بريزد ما بايد چه کنيم؟ لذا حضرت فرمود: من شدائد، مهمات، نازله‌ها و حوادث مهم، فرمود: ملازم استغفار باش. دائم استغفار کن. باز پيغمبر خدا(ص) فرمودند: آنهايي که دنبال اين هستند از همّ و غم و بن بست‌ها نجات پيدا کند و رزق و روزي‌شان زياد شود، «مَنْ‏ أَكْثَرَ الِاسْتِغْفَارَ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْ كُلِّ هَمٍّ فَرَجاً وَ مِنْ كُلِّ ضِيقٍ مَخْرَجاً» (بحارالأنوار، ج 90، ص 281) پيغمبر فرمودند: کسي که زياد توبه و استغفار کند، خدا از هر غم و غصه‌اي، از هر بن بستي نجات پيدا مي‌کند. رزق و روزي او از راهي که گمان ندارد براي او مي‌رسد. دردت از خودت است و بايد توبه و استغفار کني. «إِنَّ لِلْقُلُوبِ‏ صَدَأً كَصَدَإِ النُّحَاسِ فَاجْلُوهَا بِالِاسْتِغْفَارِ» (بحارالأنوار، ج90، ص284) همينطور که اجسام کدر مي‌شوند، زنگار مي‌گيرند، دلهاي انسان‌ها هم زنگار و غبار مي‌گيرد. يکي استغفار زنگار دل را پاک مي‌کند، يکي تلاوت قرآن! همينطور که ما احتياج به کيسه کشي و صابون داريم، روح و جانمان را هم بايد شستشو دهيم. استغفار فقط براي شب قدر و مکه و عرفه نيست. شب و روز بايد استغفار کنيم.
روايت جالبي ذيل اين آيه هست که ابن عباس محضر مولا اميرالمؤمنين بودند، يک نفر آمد به حضرت شکايت کرد و گفت: خشکسالي شده و بارندگي کم شده است. چه کنم؟ فرمود: استغفار کنيد. گاهي واجبات را آدم ترک مي‌کند، زکات نمي‌دهد، صدقه نمي‌دهد و احسان نمي‌کند. اين بخل و انفاق نکردن رزق و روزي را کم مي‌کند. نرسيدن به فاميل و فقرا در رزق و روزي را مي‌بندد. گناه و معصيت، ظلم و فساد و رشوه بلا نازل مي‌کند. حضرت فرمودند: برويد استغفار و توبه کنيد باران رحمت مي‌بارد. اين رفت يک نفر ديگر آمد و گفت: زراعت‌هاي ما خشک شده است، چه کنيم؟ فرمود: توبه و استغفار کنيد. باغداري آمد و گفت: باغ‌هاي ما ميوه و ثمر ندارد، چه کنيم؟ فرمود: توبه و استغفار کنيد. يک نفر ديگر آمد فرمود: نسل ما قطع شده و بچه‌دار نمي‌شويم. بچه‌هاي ما کم شدند. فرمود: توبه و استغفار کنيد. چهار نفر آمدند و همه از نقص‌ها و کمبودها مي‌ناليدند يا در اولاد و درخت و زراعت، کليد تمام اين قفل‌ها استغفار است. «أَ لَا أُنَبِّئُكُمْ بِدَائِكُمْ‏ مِنْ دَوَائِكُمْ» ابن عباس مي‌گويد: وقتي اينها رفتند به حضرت گفتم: آقا شما براي اينها همه يکسان جواب داديد. حضرت فرمود: اين آيه قرآن است. خداوند به حضرت نوح مي‌فرمايد: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كانَ غَفَّارا،يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً، وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً» (نوح/10-12)      حضرت نوح فرمود: اگر مي‌خواهيد مشکلات اقتصادي شما حل شود، فراواني شود،     استغفار فقط براي قشر پايين نيست. مسئولين ما هزار برابر بايد بيشتر استغفار کنند. چه ايرادي دارد مسئولي بيايد بگويد: ما در تقسيم ارز اشتباه کرديم. در تقسيم سکه اشتباه کرديم. مشکل ما اين است که اشتباهمان را تکرار مي‌کنيم و عذرخواهي نمي‌کنيم. ما از امام(ره) بالاتر داريم؟ ايشان در وصيت نامه‌شان نوشتند، در فلان موضوع من اشتباه کردم. چه ايرادي دارد؟ نماينده مجلس، وزير بگويد: من اشتباه کردم. اين بزرگي مي‌آورد. وقتي من حاضر نيستم خودم را بشکنم، خدا مي‌گويد: من تو را مي‌شکنم. «لاقَطِّعَنَّ أَمَلَ كُلِّ مَنْ يُومِّلُ غَيْرِي بِالْيَأْسِ وَ لاكْسُوَنَّهُ ثَوْبَ‏ الْمَذَلَّةِ فِي النَّاس‏» (بحارالانوار/ج91/ص94) هرکس به خودش تکيه کند، به غير خدا تکيه کند، خدا مي‌گويد: من اميدش را نا اميد مي‌کنم، به خاک سياه و ذلت مي‌نشانم. هرکس بگويد: من ريشه فقر را در مملکت مي‌خشکانم. 124 هزار پيامبر نتوانستند، تو مي‌تواني؟! خدا بايد کمک کند و بايد از خدا بخواهيم.
خدا مي‌فرمايد: کبريايي فقط براي من است. هرکس بخواهد در اين مسير قدم بگذارد، هرکس باشد او را خرد مي‌کنم. بزرگترين توبه و استغفار اين است که من خود را بشکنيم. آدم به خلق خدا بگويد: غلط کردم. حضرت نوح(ع) مي‌گويد: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ» از پروردگار توبه و استغفار کنيد. «إِنَّهُ كانَ غَفَّارا» هميشه خدا دنبال ناله عذرخواه است که دست او را بگيرد. اگر استغفار کردي «يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً» فراوان باران مي‌بارد. آسمان ريزش رحمتش را مکرر دارد. «وَ يُمْدِدْكُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِينَ» هم مال شما زياد مي‌شود و هم بچه‌هاي شما. «وَ يَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ» باغ‌هاي شما را بارور مي‌کند. «وَ َجْعَلْ لَكُمْ أَنْهاراً» اگر ما خوب باشيم و در مسير خدا باشيم، خدا مي‌گويد: بر من واجب است مؤمنين را ياري کنم. ما اگر در مسير ايمان، امام حسين و اهل بيت باشيم، ممکن است به ظاهر شکست بخوريم ولي در پايان کار همه پيروز و موفق خواهيم بود. توبه، عذرخواهي، چه در خانه خدا، چه در خانه خلق، چه مسئولين، چه پدر و مادرها، معلم‌ها، استادها، اگر اين سيره ما شود هميشه مملکت ما رشد پيدا مي‌کند.
شريعتي: نکات خيلي خوبي را شنيديم. بوي بد گناه وجود ما را گرفته و خوشا به حال آنهايي که با استغفار خودشان را معطر مي‌کنند و مرتب استغفار مي‌کنند. انشاءالله در جلسات بعدي در مورد حقيقت توبه و استغفار هم براي ما خواهند گفت و راه‌هاي استغفار را با هم مرور خواهيم کرد. امروز صفحه 445 قرآن کريم، آيات پاياني سوره مبارکه يس را تلاوت خواهيم کرد. چقدر خوب است ثواب تلاوت آيات را هديه کنيم به روح بلند همه شهداي کربلا، حضرت سيدالشهداء و همه اصحاب با وفاي حضرت که خود حضرت فرمودند: من مثل ياران خودم و باوفاتر از آنها سراغ ندارم. مخصوصاً حضرت قاسم بن الحسن. اين هفته در برنامه از حاج آقا مجتبي تهراني ياد مي‌کنيم.
«أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينا أَنْعاماً فَهُمْ لَها مالِكُونَ «71» وَ ذَلَّلْناها لَهُمْ فَمِنْها رَكُوبُهُمْ وَ مِنْها يَأْكُلُونَ «72» وَ لَهُمْ فِيها مَنافِعُ وَ مَشارِبُ أَ فَلا يَشْكُرُونَ «73» وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ «74» لا يَسْتَطِيعُونَ نَصْرَهُمْ وَ هُمْ لَهُمْ جُنْدٌ مُحْضَرُونَ «75» فَلا يَحْزُنْكَ قَوْلُهُمْ إِنَّا نَعْلَمُ ما يُسِرُّونَ وَ ما يُعْلِنُونَ «76» أَ وَ لَمْ يَرَ الْإِنْسانُ أَنَّا خَلَقْناهُ مِنْ نُطْفَةٍ فَإِذا هُوَ خَصِيمٌ مُبِينٌ «77» وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلًا وَ نَسِيَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ يُحْيِ الْعِظامَ وَ هِيَ رَمِيمٌ «78» قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِّ خَلْقٍ عَلِيمٌ «79» الَّذِي جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ «80» أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى‏ أَنْ يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى‏ وَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ «81» إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ «82» فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «83»
ترجمه: آيا نديدند كه ما از آن چه با قدرت خود به عمل آورديم براى آنان چهارپايانى آفريديم كه آنان مالك آن هستند؟ و چهارپايان را براى آنان رام كرديم، از برخى سوارى مى‏گيرند و از برخى تغذيه مى‏كنند. و در آنها بهره‏هاى ديگرى نيز (از قبيل پشم و كرك) و نوشيدنى‏ها براى مردم است. پس چرا (با اين حال) سپاس نمى‏گزارند؟! و به جاى خداوند (يگانه) خدايانى را (به پرستش) گرفتند، به اين اميد كه يارى شوند. (در حالى كه آن) خدايان، توان يارى آنان را ندارند و اينها (در قيامت) به عنوان لشگر بت‏ها احضار مى‏شوند. پس سخنان مشركان تو را محزون نكند، ما آن چه را پنهان مى‏دارند و آن چه را آشكار مى‏كنند مى‏دانيم. آيا انسان نديد (و نيانديشيد) كه ما او را از نطفه‏اى (بى مقدار) آفريديم؟ پس اينك ستيزه جويى آشكار شده است. و براى ما مثلى آورد و آفرينش خود را فراموش كرد؛ گفت: چه كسى اين استخوان‏ها را در حالى كه پوسيده است زنده خواهد كرد؟ (به او) بگو: همان كسى كه بار اول آن را آفريد، (بار ديگر) آن را زنده خواهد كرد و او بر هر آفريده‏اى آگاه است. (اوست) آن كه براى شما از درخت سبز، آتش آفريد پس هرگاه بخواهيد از آن آتش مى‏افروزيد. آيا كسى كه آسمان‏ها و زمين را آفريد، توانا نيست كه مثل آنها را بيافريند؟ آرى، (مى‏تواند) و او آفريدگار بسيار داناست. چون چيزى را اراده كند، فرمانش اين است كه بگويد: «باش» پس بى درنگ موجود مى‏شود. پس منزّه است كسى كه حاكميّت و مالكيّت همه چيزى به دست اوست و به سوى او باز گردانده مى‏شويد.
شريعتي: از فضيلت ذکر بلند صلوات براي ما بگويند.
حاج آقاي فرحزاد: در روايت داريم دو چيز است مي‌تواند حق اهل‌بيت را ادا کند. يکي گريه براي امام حسين است، اينقدر مهم است. در کامل الزيارات امام صادق(ع) هست که فرمودند: کسي که بر امام حسين اشک بريزد، پيغمبر را خوشحال کرده است، فاطمه زهرا را خوشحال کرده و حق ما اهل‌بيت را ادا کرده است. داريم کسي که زياد بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد، صلوات زياد باعث ادا شدن حق اهل‌بيت مي‌شود.
شريعتي: «استغفار راه رهايي از تنگناها» عنوان کتابي است که حاج آقاي فرحزاد به صورت مدوّن در باب توبه و استغفار نوشتند و حکايت‌ها و روايت‌ها و نکات لطيفي که در اين کتاب مي‌توانيد مطالعه کنيد. به 20000303 پيامک بدهيد و دوستان من شما را راهنمايي خواهند کرد. کتابي را ديروز به مناسبت اين روزها که از استاد اخلاق حضرت آيت الله آقا مجتبي تهراني که ياد و خاطره‌ ايشان گرامي باد، معرفي کرديم.  کتاب «سلوک عاشورايي» که براي تهيه اين کتاب به ما پيامک بدهيد.
حاج آقاي فرحزاد: در مورد اين صفحه که تلاوت شد آيات آخر سوره مبارکه يس «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» ما دو تا عالم داريم، عالم خلق و عالم امر، عالم خلق عالم تدريج است. يعني به تدريج يک چيزي خلق و ايجاد مي‌شود. عالم امر عالم «کن فيکون» است. يعني اراده بشود «کن» هم لازم نيست گفته شود، همين‌قدر خدا بخواهد مي‌شود. براي خلق شدن يک انسان بايد پدر و مادر باشد، ولي عالم امر عالمي است که لحظه‌اي است، از لحظه هم شايد کمتر، تمام نمرود و نمرودي‌ها جمع شدند، صد متر در چند صد متر يا چند کيلومتر آتش افروزي کردند که حبيب و عزيز خدا را بسوزانند. در يک آن خدا امر کرد «يا نارُ كُونِي‏ بَرْداً وَ سَلاماً عَلى‏ إِبْراهِيمَ» (انبياء/69) در يک لحظه آتش برد و سلام شد، خنک شد و تبديل به گلستان شد. اين عالم امر است. ما با خدايي سر و کار داريم که هم با خلق تدريجي کار مي‌کنند، هم با امر. گاهي مي‌بيني تمام غم و غصه‌ها به دل آدم آمده است. آتش نمرودي تبديل به گلستان مي‌شود. در وجود ما هم نمرود است، هم ابراهيم خليل است. هم آتش‌هاي جهنم فوران مي‌کند و هم گل و گلستان در همه هست. دريک لحظه اگر کسي توبه کرد خدا مي‌تواند او را تغيير بدهد و عوضش کند. در روايت داريم «عودوا السنتکم الاستغفار» (بحارالانوار/ج90/ص283) خودتان را عادت بدهيد، مثل کسي که معتاد هست، عادت بد دارد. عادت‌هاي خوب داشته باشيم. غلط کردن، استغفار، ببخشيد، عذرخواهي مي‌کنم، از دهان ما نيافتد. معتاد به استغفار شويم. نفستان را به استغفار عادت بدهيد. حضرت فرمودند: «فإن الله تعالي لم يعلمكم الاستغفار إلا و هو يريد أن يغفر لكم‏» (بحارالأنوار، ج 90، ص 283) چرا خدا سفارش به استغفار کرده است؟ چرا استغفار و توبه را به ما ياد داده است؟ براي اينکه مي‌خواهد ما را بيامرزد و پاک کند. خدايي که ما را دوست دارد مي‌خواهد ما را پاکيزه کند. پيغمبر(ص) در روايتي فرمودند: «الاستغفار يقطع وطين الشيطان» کسي که استغفار مي‌کند رگ قلب شيطان را قطع مي‌کند. درجا شيطان را از بين مي‌برد. چون شيطان از توبه کردن آدم خيلي ناراحت مي‌شود. چيزي مثل توبه و استغفار شيطان را زمين‌گير نمي‌کند.
ايام محرم  است و اوج ارتباط ما با امام حسين و اهل‌بيت شروع مي‌شود. امام حسين و دستگاه امام حسين مظهر «يا مبدل السيئات بالحسنات» است. واقعاً شستشو مي‌دهند و آدم را پاک مي‌کنند. پزشکي در اصفهان نقل مي‌کرد که براي من در ذهنم اين سؤال بود که در دستگاه امام حسين همه انواع آدمي مي‌آيند. در ذهنم رسيد که اينها براي چه مي‌آيند؟ اين کسي که گناه و معصيت دارد براي چه مي‌آيد؟ در خواب ديدم که همه کساني که در دستگاه امام حسين مي‌آيند را در حوضي مي‌اندازند و شستشو مي‌دهند. در دستگاه امام حسين طهارت و پاکيزگي هست.
يکي از بزرگان فرمودند: يک بنده خدايي در تهران بود، آدم خوب و هيأتي بود. برادري داشت با دوستان ناباب رفيق شده بود، خيلي کارهاي زشت انجام مي‌داد. فاميل از دست او عاجز شده بودند. نصيحت مي‌کردند، تهديد مي‌کردند، هرکاري کردند فايده نداشت. برادرش خيلي دلسوز بود. ايشان به محضر آيت الله سيد احمد خوانساري مشرف مي‌شود. مرجع بزرگي که امام به ايشان التماس دعا مي‌گفتند. مي‌گويد: برادري دارم چنين است، چه کار کنيم؟ ايشان را براي موعظه خدمت شما بياوريم؟ فرمودند: ممکن است موعظه من اثر نکند ولي اگر مي‌توانيد ايشان را کربلا زيارت أباعبدالله ببريد. آنجا جذبه و کشش فوق العاده دارد. ايشان اين برادر شرور را به کربلا مي‌برد، وقتي رسيد کنار قبر آقا أباعبدالله، جذبه و نورانيت او را گرفت و شروع کرد به گريه کردن، 180 درجه برگشت. توبه کرد و تمام کارهايش را کنار گذاشت. کشش و جذبه دستگاه امام حسين فوق العاده است. اگر آنجا کسي نتواند منقلب شود، ديگر قوي‌تر از اين شوينده نداريم.
روايت داريم مجرمي جرمي مرتکب شد و فرار کرد، چون اگر دستگير مي‌شد بايد حکم برايش اجرا مي‌شد. فکر کرد چه کند؟ در مدينه مي‌رفت ديد امام حسن و امام حسين يک گوشه‌اي نشستند، اين دو امام را کول کرد، امام حسن و امام حسين هردو کوچک بودند. هردو را مظهر پيامبر خدا آورد. گفت: يا رسول الله، « اني استجيرُ بهما اليک» من اين دو آقازاده را آوردم و به وسيله اينها به شما پناهنده شدم. من آبرو ندارم! پيغمبر خدا تبسم کردند و براي او استغفار کردند. آيه نازل شد «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً» (نساء/64) اگر آدم‌هاي گنهکار بيايند نزد شما طلب استغفار کنند، خدا و پيامبر آنها را مي‌آمرزد. ما چنين عزيزاني داريم که مي‌توانيم واسطه قرار بدهيم.
مرحوم حاج آقا مجتبي تهراني(ره) از کساني بود که واقعاً علاقه عجيب به امام حسين و اهل‌بيت داشت. يادم هست بزرگي نقل کرد، ايشان چون شاگرد حضرت امام بود فضل و علمش فوق العاده بود. اوايل انقلاب حضرت امام يک مسئوليت سنگيني را به ايشان دادند. ايشان به پاي امام افتاد و گفت: من يقين دارم اين بار را نمي‌توانم به مقصد برسانم. اينکه آدم اگر نمي‌تواند کاري را قبول نکند و اگر اشتباه کرد اقرار کند. اين از صد کرامت براي من بالاتر است. حضرت امام قبول کردند و فرمودند: کارهاي فرهنگي بکن!
خدايا تو را به حق آقا أباعبدالله قسم مي‌دهيم همه مشکلات ملت و مملکت ما را برطرف بفرما. به حق محمد و آل محمد باران رحمتت را بر ما نازل بفرما. قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان. ما را جزء بهترين عزاداران و دوستان و رهروان أباعبدالله قرار بده. به حق علي اصغر امام حسين مريضان را شفا عنايت بفرما. قرض قرضمندان ادا بگردان و حاجت حاجتمندان را روا بفرما. آنهايي که شغل ندارند، مسکن ندارند، همسر و اولاد ندارند، به آنها مرحمت بفرما به برکت آقا أباعبدالله و سلام و صلوات بر أباعبدالله و اهل‌بيت ايشان.
شريعتي:
مستجاب است دعا گوشه‌ي شش گوشه‌ي تو *** حَرمت عرش معلّي است أباعبدالله
هرکسي داد سلامي به تو و اشکش ريخت *** او نظر کرده زهراست أباعبدالله
السلام عليک يا أباعبدالله...

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها