برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه امام زين العابدين (عليهالسلام) - شرح دعاي هشتم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 08- 05-97
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
کي ميشود بيايي و نيلوفر آوري *** گلهاي رنگ رنگ به هر دفتر آوري
باران شوي، بهار شوي غنچه غنچه گل *** لب وا کني گلاب خوش قمصر آوري
شريعتي: سلام ميکنم به همه بينندهها و شنوندههاي نازنينمان، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. انشاءالله دلتان گرم باشد به محبت اهلبيت(ع)، حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز، آرزوي موفقيت براي همه عزيزان داريم. انشاءالله سفرهاي خوبي در تابستان داشته باشند و خدمت به بندگان خدا بهترين عبادت است. عزيزاني که زيارت ميروند همه را دعا کنند. انشاءالله همه گرهها با دعا و توسل حل ميشود. انشاءالله خوشبختي و سعادتمندي براي همه داشته باشيم.
شريعتي: امروز هم مهمان سفره ناب و بي نظير صحيفه سجاديه هستيم. دعاهاي ناب و بسيار خوش مضمون و پر محتواي امام سجاد(ع). دعاي هشتم صحيفه سجاديه را براي ما شرح خواهند داد و نکات ايشان را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
دعاي هشتم صحيفه سجاديه 44 موضوع است که امام سجاد(ع) به خدا پناه ميبرد از شماتت دشمنان، از اينکه انسان نياز به امثال خودش پيدا کند. از اينکه معيشت او در شدت و زحمت بيافتد. «مِيتَهٍ عَلَي غَيْرِ عُدَّهٍ» اينکه ما آماده سفر آخرت نباشيم و مرگ ما برسد. از مهمترين کارهاي مؤمن اين است که خودش را براي سفر آخرت آماده کند. در پايان حضرت ميفرمايد: «وَ نَعُوذُ بِکَ مِنَ الْحَسْرَهِ الْعُظْمَي وَ الْمُصِيبَهِ الْکُبْرَي وَ أَشْقَي الشَّقَاءِ وَ سُوءِ الْمَآبِ وَ حِرْمَانِ الثَّوَابِ وَ حُلُولِ الْعِقَابِ» بالاترين پناهندگيها به اين است که انسان عاقبتش ختم بخير نشود و زاد و توشه براي آخرتش تهيه نکند و اهل جهنم باشد. لذا حضرت ميفرمايد: خدايا به تو پناه ميبريم به جايي برسيم که بزرگترين حسرتها نصيب ما شود. در اين دنياي چند روزه کاري براي خودمان نکرده باشيم.
اميرالمؤمنين(ع) فرمايشي در نهجالبلاغه دارد ميفرمايد: «الْغِنَى وَ الْفَقْرُ بَعْدَ الْعَرْضِ عَلَى اللَّهِ» (نهجالبلاغه، حكمت 452) پول و پز و مدرک و سر و صدايي هست براي دنيا است. اينجا قيمت دارد و خريدار دارد. ولي يک نمرهها و ثوابها و پاداشهايي هست که در آخرت پيش خدا ارزش دارد. حضرت امير ميفرمايد: آدمي که دارد يا ندارد، دستش خالي يا پر است بعد از اينکه به خدا عرضه شد، معلوم ميشود. آنهايي که با سختي زندگي کردند ولي گلايه نداشتند و از خدا راضي بودند و با همان فشار به ديگران خدمت کردند. بالاترين عذابها براي حکام ظالم است، ثروتمندان و مرفهين بي درد. در قيامت وقت مردم معلوم ميشود چه کسي دست پر است و کسي دست خالي است.
«اتخذوا العيادي عند الفقراء فان لهم دولة يوم القيامه» دولت قيامت غير از دولت دنياست. دولت دنيا براي اهل ثروت و رياست و پول و پز و مدرک است، آنهايي که غارت ميکنند و با هر ترفندي به يک پستي ميرسند. ولي در قيامت دولت از آن فقراست. نيازمنداني که آبرومندانه زندگي کردند و عزتمند بودند و مناعت طبع داشتند و خودشان و دين و آخرتشان را نفروختند. اينها روز قيامت سر پرست هستند. پيغمبر ما فرمود: از الآن با فقرا و مستضعفين رابطه صميمي داشته باشيد و به آنها خدمت کنيد که روز قيامت اينها ميتوانند شفاعت کنند. روز قيامت دولت از آن فقراست. حافظ ميگويد:
اي توانگر مفروش اين همه نخوت که تو را *** سر و زر در کنف همت درويشان است
به ضعفا کمک کنيد که خدا به برکت اينها به شما رزق و روزي ميدهد. آدم ثروتمند وکيل خداست و فقرا و مستضعفين عيالمند او هستند. که به اينها محبت و خدمت کند و برسد. لذا حسرت بزرگ روز قيامت است که ما دست خالي باشيم و کاري نکرده باشيم و فقط چپاول کرده باشيم. حسرتي است که قابل برگشت نيست. خدايا به تو پناه ميبرم از حسرت بزرگ، مصيبت بزرگ قيامت، بدترين بدبختيها اين است که آدم آخرتش را آتش بزند، دينش را از بين ببرد و دستش از اين دنيا خالي باشد. «وَ سُوءِ الْمَآبِ» اينکه فرجام کارش بدعاقبتي باشد «وَ حِرْمَانِ الثَّوَابِ» از ثوابهاي آخرت محروم باشد «وَ حُلُولِ الْعِقَابِ» در دعاي عرفه که در ماه ذي الحجه خوانده ميشود، انشاءالله خدا به کساني که به مکه ميروند توفيق بدهد که باني شوند يک زائر اولي را هم به مشهد يا قم بفرستند. در عرفات روز عرفه دعا مستجاب است. اين خيلي فوق العاده است. امام حسين(ع) در روز عرفه که اين همه دعاي طولاني ميخواند، ميگويد: خدايا آن حاجتي از من را روا کن که اگر آن را به من دادي و بقيه را ندادي من ضرر نميکنم. ولي حاجتي به من نده که اگر اين را به من دادي، بقيه را ندهي من خسران و ضرر ميبينم. بعد خود حضرت ميگويد: مرا از آتش جهنم آزاد کن! من اگر مبغوض تو نباشم و محبوب تو باشم، اهل بهشت باشم و عاقبت بخير باشم، ميليارد ميليارد سال در بهشت برين کنار اولياي خدا همنشين خدا باشم، در دنيا هم سختي و فشارها را تحمل ميکنم. ميفرمايد: حاجتي را از من روا کن که اگر بقيه را ندادي به من ضرر نزند. بعضي هستند تمام همّ آنها دنيا شده است. اصول دين سه تا است: خوراک و پوشاک و مسکن! دائم غصه و فکر دنيا را دارند. آن حاجتي را به من بده که اگر آن را دادي همه چيز به من دادي.
ما شبهاي احياء سه هزار بار خدا را صدا ميزنيم و سيصد بار ميگوييم: «الغوث الغوث، خلصنا من النار يا ربّ» لذا حضرت ميگويد: آنکه زياد بايد به خدا پناه ببريم اين است که عذاب الهي بر ما واجب نشود و اهل جهنم نباشيم. خودمان را آتش نزنيم و به خودمان رحم کنيم. در پايان دعا امام سجاد(ع) بعد از اينکه در 44 مورد به خدا پناه ميبرد با صلوات است. اجابت همه دعاها با صلوات است. ميفرمايد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَعِذْنِي مِنْ کُلِّ ذَلِکَ بِرَحْمَتِکَ» از تمام اين موردهايي که به تو پناه ميبرم، خودت پناه بده. انسان هميشه مواظب باشد تک خوري نکند. مشکل مهم مملکت ما اين است که ما افرادي داريم که ميگويند: من گليمم را از آب درآوردم باقي هرچه شدند، شدند.
مرحوم آيت الله بهاءالديني ميفرمودند: کسي تا گردن سرش را زير لحاف کرسي کرد و گفت: الحمدلله من جايم خوب و گرم است. مشکل ما اين است که من ما، ما نيست. يعني فقط براي خودم و اطرافيانم ميخواهم. امام سجاد(ع) ميفرمايد: از همه ناهنجاريها به تو پناه ميبرم. خدايا مرا پناه بده به رحمت خودت، «وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ» خدايا همه مؤمنين و. مؤمنات را از اين خطرها حفظ کن. اين حرف خيلي قشنگ است. چه وقت دست خدا همراه ماست؟ تمام انبياء و فرشتهها، تمام امامان، همه همراه ما خواهند شد؟ آن موقعي که ما از خودمان بيرون بياييم و به فکر همديگر باشيم. «إنَّ يَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ» (نهجالبلاغه، خطبه 127) «الْزَمُوا السَّوَادَ الاعْظَمَ» يعني همراه مردم و با جمع باشيد. «فَإِنَّ يَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ» دست خدا همراه جماعت است. تمام امامان و انبياي ما يد الله هستند. مرحوم دولابي هميشه ميفرمودند: دو تا دل که با هم يکي شود، زن و شوهر و پدر و مادر و اولاد، دوست، فاميل که آبرويشان و مالشان يکي شد. يعني هرچه ضرر دارد مواظب باشيم به رفيق من نرسد. هرچه خير دارد، خير ديگري هم بخواهم. فرمود: خدا، تمام انبياء و امامان و فرشتهها آنجا هستند. «وَ إِيَّاكُمْ وَ الْفُرْقَةَ» اما اگر دو تا دوست، فاميل، زن و شوهر از هم جدا شدند، دست الهي ميرود تمام شياطين و غارتگرها آنجا هستند. ماه ذيالقعده ماه آتش بس است. ماه حرام است، حتي با کافر حربي هم بايد اعلام آتش بس شود چه برسد به خودي. اگر دلهايمان يکي باشد، دست خدا وقتي با ما بود، تمام ابرقدرتها زمين ميخورند که ما نميخوريم. اين چيزي که ما را زمين ميزند تفرقه است، اختلاف است. واقعاً يکي باشيم. امامان ما که توانستند غلبه کنند، با قلب و جانشان،دائم به فکر ديگران بودند و براي ديگران دعا ميکردند. امام حسين(ع) لحظه آخر به شمر ميگويد: اگر به من آب بدهي نزد جدم تو را شفاعت ميکنم! اين نجات بخش بشر است. لذا فرزندش امام سجاد ميگويد: «وَ أَعِذْنِي مِنْ کُلِّ ذَلِکَ بِرَحْمَتِکَ وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ» خدايا همه مؤمنين و مؤمنان عالم را به رحمت خودت از ناهنجاريها نجات بده. يا ارحم الراحمين! اي خدايي که از همه مهمتر هستي.
دعاي هشتم تمام شد اما بعضي قسمتها جاي تأمل دارد. اگر خاطرتان باشد يکي دو هفته در مورد حرص و هيجان حرص صحبت کرديم. دومين مورد «وَ سَوْرَهِ الْغَضَبِ» خدايا به تو پناه ميبرم از شدت غضب. انسان خيلي مواظب باشد. راههاي کنترل غضب را خواهيم گفت. بحث خوش اخلاقي را هم مفصل توضيح داديم. حضرت علي(ع) فرمود: «حُسن الخلق رأس كلّ بِرّ» سرچشمه همه خوبيهاست. غضب و تندي کليد تمام بديهاست. امام سجاد(ع) ميفرمايد: خدايا به تو پناه ميبرم از شدت غضب، چون تمام گناهان در حالت غضب انجام ميشود. روايت داريم «الغضبُ يفسد الايمان کما يفسدُ الخلُّ العسل» غضب اعمال انسان را فاسد ميکند، همانطور که در عسل خاک بريزي از بين ميرود. «الغضب يفسد الايمان» هم ايمان را از بين ميبرد و هم اعمال صالح را از بين ميبرد. در روايت دارد به پيغمبر خدا عرض کردند: اين خانم تند و بداخلاق است و همسايهها را با زبانش آزار ميدهد ولي شب تا صبح عبادت ميکند و روزها را روزه ميگيرد. پيغمبر ما فرمودند: «لا خير فيها انها في النار» بخاطر غضب و عصبانيت اعمالش از بين رفته است. عبادت بايد در ما اثر داشته باشد و اخلاق الهي ايجاد کند. اين علامت درستي عبادت است. غضب اعمال ما را فاسد ميکند و ايمان ما را فاسد ميکند.
ديروز حاج آقاي بهشتي حديث قشنگي در مورد آداب برنامه خواندند. فرمودند: پيغمبر ما ميفرمود: هرکس بد اخلاق است با ما همسفر نشود. با اينکه پيامبر «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» (قلم/4) بعضي هستند حال همه همراهان ر ا ميگيرد، حالا مدير است يا پدر و مادر است. يعني در يک اتوبوس يک آدم بداخلاق که تندي ميکند همه چهل نفر را به زحمت مياندازد و برعکس يک آدم حليم و صبور همه را آرام ميکند. پيغمبر ما ميفرمودند: هرکس بد اخلاق است با ما همراه نشود. در قرآن براي آنهايي که خشمشان را فرو ميبرند، «وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظ» (آلعمران/134) يکي از القاب امام هفتم هم کاظم است. اولش سخت است ولي بعد که انسان تحمل کند راحت ميشود.
امام سجاد(ع) فرمودند: چه نوشيدني خيلي گواراست، ما معمولاً نوشيدنيهاي دنيايي را حساب ميکرديم، آبميوه خنکي يا آب زلالي، ولي امام سجاد فرمود: من در عمرم جرعهاي گواراتر و خوشمزهتر و لذيذتر ننوشيدم از جرعه خشمي که اعمال نکردم و قورت دادم. انتقام نگرفتم و جواب بدي را با بدي ندادم و بعد ديدم چقدر شيرين شدم. يک کسي اراذل و اوباش است و کارش هميشه اذيت و آزار است. اما يک جواني يک لحظه اشتباه کرده و قتلي مرتکب شده است، پشيمان است. اينها را بايد بخشيد. مسئول زندان ميگفت: ما با پدر و مادر اولياي دم خيلي صحبت ميکنيم که رضايت بدهند اما نميدهند. هرچه خواهش ميکنيم و ميگوييم: جوان ما پشيمان است و ديه ميدهيم، قبول نميکنند. ميگويند: همين که اين قاتل را اعدام کرد پشيمان ميشوند که چرا اين تصميم را گرفتيم و اين داغ را بر دل پدر و مادرش گذاشتيم. کسي به خدا حق ندارد و خدا به همه حق دارد. حتي انبياء و امامان که همه هستيشان را در راه خدا دادند ولي کسي از خدا طلبکار نيست که بهشت برود، به فضل و کرم خدا ميرود حتي رسول الله! خدا به همه منت دارد. ما همه منت پذير هستيم. يعني کسي از خدا طلب ندارد. ولي همين خدا براي آنهايي که عفو ميکنند، براي آنهايي که آشتي ميکنند، صلح ميکنند، حق واجب قرار داده که خدا ميگويد: به من حق دارند. امام صادق(ع) فرمود، سوره مبارکه شوري است. «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ» (شوري/40) امام صادق فرمودند: روز قيامت منادي از طرف خدا ندا ميدهد، کجا هستند کساني که از خدا طلب دارند و خدا به اينها بدهکار است. اجرشان را بايد از خدا بگيرند. «العافون عن الناس» آنهايي که اهل انتقام نبودند و اهل گذشت بودند.
چرا آمار طلاق بايد اينقدر بالا برود؟ بخاطر يک چيز جزئي او ميکشد و او هم ميکشد. از هم جدا ميشوند. ميفرمايد: کجا هستند آنهايي که اهل عفو و بخشش بودند؟ بعد امام صادق به اين آيه استشهاد کردند «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ». خدا اين لذت را به ما بچشاند که گذشت کنيم و غضب نکنيم. بعضي ميآمدند نزد پيامبر و نصيحت کوتاه ميخواستند. شخصي خدمت پيامبر آمد و عرض کرد: يک نصيحت و موعظه کوتاه بکنيد. حضرت فرمودند: «لا تغضب» سعي کن در زندگي عصباني نشوي. غضب نکن! خشم نکن، اعتدالت را از دست نده. ماشيني که جوش آورده حرکت کردنش موتور را از بين ميبرد. هيچ چيزي هم مثل جوش آوردن ماشين را از بين نميبرد. حضرت فرمودند: فقط غضب نکن. به محلهاش رفت و ديد اسلحه و شمشيرها را تيز ميکنند. گفت: چه شده است؟ گفت: محلهي بغلي يک نفر از ما را کشته، ميخواهيم برويم انتقام بگيريم. فوري رفت اسلحهاش را برداشت و يکباره يا پيامبر افتاد. من با پيامبر شرط کردم. در حالت عصبانيت، تصميمگيري، مديريت، نصيحت کردن فايده ندارد. حضرت امير(ع) فرمود: « لا أدب مع الغضب» وقتي جوش آوردي، کنترل و اعتدال نداري ميخواهي بچهات را تربيت کني، زير مجموعهات را تربيت کني و حرف حسابي بزني؟ اول بايد آتش خودت را خاموش کني.
مرحوم آقاي حداد، خيلي از بزرگان ميفرمودند: اگر يک جايي مديري، فرماندهاي، پدري، معلمي ميخواهد به بچه حرفي بزند که تنبيه زباني است، درونش بايد آرام باشد. قيافه بگيرد و ظاهرش خشمگين باشد. غضب جنودي از لشگر ابليس است. آتش جهنم است که در شما شعلهور شده است. آدمي که آتش گرفته نميتواند آتش را خاموش کند. اثر معکوس دارد و آتشهاي من هم به او سرايت ميکند. «لا أدب مع الغضب» يعني در حالتي که انسان اعتدالش را از دست ميدهد يک گوشه برود و خودش را خنک کند. تمام جنگهاي جهاني بخاطر غضب است. اين شخص فوراً ياد نصيحت پيامبر افتاد و گفت: من با پيامبر شرط کردم. آمد اول خودش را خاموش کرد که تصميم عاقلانه بگيرد. گفت: شما ميرويد دو نفر را ميکشيد و باز آنها دوبرابر از ما ميکشند. ميرويم با آنها صحبت ميکنيم يا ديه ميدهند و عذرخواهي ميکنند. اول خودش آرام شد و بعد اينها را آرام کرد. رفتند صحبت کردند و قرار شد ديه بدهند و عذرخواهي کردند. پيغمبر ما با حلم و بردباري و صبرش عالم را متحول کرد.
مالک اشتر فرمانده لشگر علي بن ابي طالب(ع) شخصيت برجستهاي است. داشت ميرفت يک آدم نفهمي ميوه گنديدهاي را به صورت او زد. مالک اشتر توجه نکردند. راهش را ادامه داد. او نميدانست مالک اشتر است و فرمانده علي(ع) است. به او گفتند: او مالک اشتر است! ترسيد و آمد عذرخواهي کند. مالک به مسجد رفت و مشغول نماز شد. نمازش که تمام شد آمد به دست و پاي او افتاد و عذرخواهي کرد. مالک اشتر فرمود: به خدا قسم من وارد مسجد نشدم و نماز نخواندم الا اينکه بعد از نماز براي تو طلب مغفرت کنم که خدا تو را از اين جهل و نفهمي نجات بدهد. همين مغز ذکر و عبادت است. اميرالمؤمنين(ع) غلامي داشتند، دراز کشيده بود و بيدار بود. حضرت او را صدا زدند. چند بار حضرت او را صدا زدند و کار واجب داشتند. جواب نميداد با اينکه بيدار بود. حضرت هم امام او و هم مالک او بود. بعد از چند بار که صدايش زدند بالاي سر او رفتند و فرمودند: من تو را صدا زدم، شنيدي؟ گفت: بله شنيدم. فرمودند: چرا جواب ندادي؟ گفت: خواستم شما را عصباني کنم. گفت:
تيغ حلمت جان ما را چاک کرد *** آب علمت جان ما را پاک کرد
راز بگشا اي علي مرتضي *** اي پس از سوء القضا حسن القضاء
باور کنيد اينها از کشتن عمر بن عبدود مهمتر است، چون اول نفسش را کشته است. اين مَنيت را خرد کرده است. اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: من هم به غضب ميآورم آن کسي که زير پوست تو رفته و تو را وادار کرده مرا به خشم بياوري که شيطان باشد! چون شيطان بعضي مواقع زورش به طرف نميرسد، ميرود اطرافيان را تحريک ميکند که او را به عصبانيت در آورند. فرمودند: من تو را بخشيدم در راه خدا آزادت کردم که بيني شيطان به خاک ماليده شود. جايي که آدم ميتواند انتقام بگيرد، ميتواند خيلي کارها بکند و قدرت دارد. اينها خيلي مهم است. پيغمبر ما فرمود: آن کسي که ميتواند غضبش را اجرا بکند، ولي خشمش را فرو ببرد و کظم غيظ کند، خدا روز قيامت قلب او را مالامال از رضايت و خشنودي قرار ميدهد که کاملاً از او راضي باشد.
يک روايت قشنگي است که حضرت عيسي(ع) در پاسخ به حواريون بيان کردند که بدترين چيزها در عالم چيست؟ فرمود: غضب خداست. خداوند که ارحم الراحمين است به بندهاي خشم کند. گفتند: از غضب خدا ما چطور در امان باشيم؟ فرمود: هيچوقت به زير مجموعه خودتان خشم نکنيد. «وَ من كَفَّ فِيهِ شَرَّهُ كَفَ اللَّهُ عَنْهُ غَضَبَه» کسي که به زير مجموعهاش و ديگران خشم نکند، خدا هم ضمانت ميکند به او خشم نکند. اگر ما برکات فرو بردن خشم را بدانيم و مضرات غضب را بدانيم جدي تصميم ميگيريم خودمان را کنترل کنيم. پس راه پيشگيري از غضب خدا اين است که خودت به کسي غضب نکن و خدا هم قول ميدهد هيچوقت غضب نکند. از حضرت عيسي سؤال کردند: مبدأ غضب چيست؟ از کجا شروع ميشود؟ فرمود: تکبر و غرور و تحقير کردن ديگران، يعني ما خودمان را بالا ميگيريم. من خودمان را بشکنيم. تا آدم من دارد از تعريف و تکذيب ديگران تکان ميخورد. با تعريف ديگران چاق ميشود و با تکذيبشان هم لاغر و اذيت ميشود.
راه ديگر غضب اين است که در صحيفه هم حضرت به خدا پناه ميبرد از «سورة الغضب» پناهندگي به خدا، ذکر «لا حول و لا قوة الا بالله» با توجه به معنياش. ذکر صلوات و ياد خدا، اختيارات دست خداست و در يک لحظه همه چيز را از تو ميگيرد و هيچي نداري. فقر خودمان را ببينيم و پناهندگي به خدا ميتواند ما را خيلي آرام کند. يک راه ديگر اينکه حساسيتمان را کم کنيم. مثلاً به خانمي بگويند: خوشگل نيستي ناراحت ميشود. بگويي: لباست زيبا نيست، ناراحت ميشود. روي حرف مردم بعضي حساس هستند. بايد اين حساسيت را از بين برد. موقعيتمان را عوض کنيم. وضو بگيريم، نماز بخوانيم، کمي آب بخوريم. آقايي ميگفت: هروقت عصباني ميشوم جلوي آينه ميروم و با ديدن چهرهام خجالت ميکشم.
برکاتي که خدا در حلم و فرو بردن خشم قرار داده است. اين حديث خيلي زيباست «وَجَبَتْ مَحَبَّةُ اللَّهِ عَلَى مَنْ أُغْضِبَ فَحَلُمَ» همه آرزوي ما اين است که محبوب خدا باشيم. محبوب همه امامان و همه بندهها باشيم. حديث داريم خدا يکي را که دوست دارد، تکويناً اعلام ميشود او را دوست بداريد. تمام فرشتهها و مؤمنين نميتوانند دوستش نداشته باشند. همه خوبهاي عالم دوستش دارند. چه کنيم خدا ما را دوست بدارد؟ من خدا را دوست بدارم مهم نيست، او مرا دوست بدارد مهم است. پيغمبر ما ميفرمايد: واجب است «وَجَبَتْ مَحَبَّةُ اللَّهِ عَلَى مَنْ أُغْضِبَ فَحَلُمَ» خيليها از ما ميپرسند: چه کنيم آدم شويم؟ بالاترين سير و سلوک اين است که من را بشکني و اخلاقت را درست کني. اگر اخلاقت درست نشود شب و روز هم عبادت کني به جهنم ميروي. اما اگر اخلاقت خوب باشد امام صادق(ع) فرمود: خدا تمام گناهانت را پاک ميکند و ميبخشد و ثواب کسي که شب تا صبح عبادت ميکند و روزها روزه ميگيرد و خط مقدم جبهه دفاع ميکند را به او ميدهند. مشکل جامعه ما اخلاق است. اخلاق در خانواده، اخلاق در جامعه، اخلاق در سياست، اخلاق در اقتصاد! اينکه مال هشتاد ميليون را تلف کنيم، بخاطر بي اخلاقي است. پيغمبر ما آمدند اخلاق جامعه را اصلاح کنند. کسي که خشمش را فرو برد محبوب خدا ميشود. حديث داريم «کسي که نرم خو باشد واجب است که ديگران او را دوست بدارند.» حديث آخر هم پيامبر فرمود: «کاد الحليم أن يکونَ نبيا» ما دو تا پيغمبر داريم يک پيغمبر رسمي 124 هزار نفر، پيغمبرهاي غير رسمي در افق انبياء هستند با اينها همنشين هستند، در همان درجه افق هستند و با اينها هستند. آنهايي هستند که صفات انبياء در آنها تجلي پيدا کرده است. ميفرمايد: آدم حليم و صبور در افق انبياء است. برکاتي که براي حسن خلق و حلم و صبوري و فرو بردن خشم هست، آدم بازنگري کند و درکاتي که براي جهنم و خشم غضب گفتند، خيلي بايد جدي گرفت. يکي از عواملي که مؤثر است اينکه خودمان را جريمه کنيم. مرحوم آقاي بروجردي نذر ميکردند. بعضي سه روز روزه، يا اينکه پول بدهند مثلاً هروقت عصباني شد ده هزار تومان به فقير بدهد. پنج هزار تومان بدهد. با اين روش کنترل ميشود.
شريعتي: امروز صفحه 396 قرآن کريم، آيات پاياني سوره مبارکه قصص و آيات ابتدايي سوره مبارکه عنکبوت را تلاوت خواهيم کرد.
«إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى مَعادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى وَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «85» وَ ما كُنْتَ تَرْجُوا أَنْ يُلْقى إِلَيْكَ الْكِتابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلا تَكُونَنَّ ظَهِيراً لِلْكافِرِينَ «86» وَ لا يَصُدُّنَّكَ عَنْ آياتِ اللَّهِ بَعْدَ إِذْ أُنْزِلَتْ إِلَيْكَ وَ ادْعُ إِلى رَبِّكَ وَ لا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ «87» وَ لا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُكْمُ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ «88»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، الم «1» أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ «2» وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبِينَ «3» أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئاتِ أَنْ يَسْبِقُونا ساءَ ما يَحْكُمُونَ «4» مَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «5» وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ «6»
ترجمه: همانا آن كس كه قرآن را (بر تو نازل و عمل به آن را) بر تو واجب كرد، قطعاً تو را به وعدهگاه (و زادگاهت) باز خواهد گردانيد. بگو: پروردگارم آگاهتر است كه چه كسى هدايت آورده وچه كسى در گمراهى آشكار است. و تو اميد نداشتى كه (اين) كتاب (آسمانى) به تو القا گردد، (و اين نزول نبود،) مگر رحمتى از سوى پروردگارت، پس (به شكرانهى آن) هرگز پشتيبان كافران مباش. و (به هوش باش) پس از آنكه آيات الهى به سوى تو نازل گرديد، (وسوسهها و تهديدات كفّار) تو را (از تبليغ و عمل به آن) باز ندارد و (همچنان ديگران را) بهسوى پروردگارت دعوت كن و هرگز از مشركان مباش. و (هرگز) معبود ديگرى را با «اللّه» مخوان كه معبودى جز او نيست. همه چيز جز وجه او نابود است، حُكم (و حاكميّت، تنها) از آن اوست، و همه به سوى او بازگردانده مىشويد.
به نام خداوند بخشندهى مهربان. الف، لام، ميم. آيا مردم پنداشتند كه چون گفتند: ايمان آورديم، رها مىشوند و ديگر مورد آزمايش قرار نمىگيرند؟! در حالى كه بدون ترديد كسانى را كه پيش از ايشان بودند آزموديم تا خداوند كسانى را كه راست گفتند معلوم دارد و دروغگويان را (نيز) معلوم نمايد. آيا كسانى كه كارهاى بد انجام مىدهند، پنداشتهاند كه بر ما پيشى خواهند گرفت (و از كيفر ما خواهند گريخت)؟ چه بد داورى مىكنند. آن كس كه به ديدار خداوند اميد دارد (مىداند كه) بى شك اجلى كه خداوند تعيين كرده آمدنى است؛ و اوست شنواى دانا. وهركس تلاش كند پس براى خود مىكوشد، زيرا خداوند از جهانيان بىنياز است.
شريعتي: از فضيلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد بگويند و بعد هم نکات پاياني شما را خواهيم شنيد. اين هفته در برنامه از مرحوم حاج شيخ عبدالکريم حائري ياد ميکنيم.
حاج آقاي فرحزاد: دو روايت داريم چه کساني به پيامبر خيلي نزديک هستند؟ «أقربکم مني مجلساً يوم القيامه احسنکم اخلاقاً» هرکسي که خوش اخلاقتر است و حليم و صبورتر است به پيغمبر نزديکتر است. با پيامبر محشور ميشود. دوم «اولي الناس بي يوم القيامه اکثرکم علي صلاة في الدنيا» آنهايي که با دل و جان و محبت و زياد صلوات بر محمد و آل محمد ميفرستند. اينها به پيامبر خيلي نزديک هستند.
شيخ عبدالکريم حائري يک شخصيت فوق العادهاي بودند که امام(ره) از شاگردان ايشان بودند و فرمودند: ايشان پانزده سال زعامت و مرجعيت شيعه را به دوش داشتند، از ويژگيهاي ايشان اين بود که واقعاً عاشق دلباخته اهلبيت خصوصاً آقا أباعبدالله(ع) بودند. آيت الله اراکي نقل کردند که ايشان پايان عمرشان خواب ميبينند که سه روز ديگر از دنيا ميروند، بعد از سه روز هم پنجشنبهاي بوده ايشان از دنيا ميرود ولي يکباره برميگردد. ايشان فرمودند: من موقع مردن به امام حسين پناهنده شدم و از حضرت خواستم که من براي رفتن آخرت واهمه ندارم ولي دوست دارم به دين شما خدمتي کنم و بعد از دنيا بروم. ميبيند فرشتهاي از طرف امام حسين آمد به ملک الموت امر کرد که ايشان را عقب بياندازيد و مهلت بدهيد. ميگويد: من به برکت امام حسين عمر دوباره گرفتم. ايشان ميآيند و حوزه علميه قم را بنا ميکنند. تنها درسي که قبل از شروع درس در طول سال يک توسل و روضهخواني ميشده، درس حاج شيخ عبدالکريم حائري بوده است. پاي اين درس حضرت امام، آيت الله مرعشي گلپايگاني، بهاءالديني و اراکي درست شدند. افتخار ايشان رسيدگي به فقرا بود. بيمارستان تأسيس کرده بودند. حضرت امام در کتاب اربعين ميفرمايد: گاهي شبها بدون عمامه و عبا ميرفتند به فقرا سرکشي ميکردند و به آنها احسان ميکردند. ميگويد: اميد من روز قيامت با خدمت کردن به فقر و مستضعفين است. هرچه بتوانيم فرهنگ خدمت کردن را زنده کنيم. بخاطر اهلبيت و بخاطر خدا با مستأجرين راه بياييم. رحم کنيم، اگر رحم کنيم خدا بلاشک از جاي ديگر جبران ميکند و برکاتش را چند برابر ميکند.
شريعتي: دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي فرحزاد: خدايا تو را قسم ميدهيم به حق حمد و آل محمد، مريضهاي روحي و جسمي شفاي عاجل عنايت بفرما. به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک و ما را جزء بهترين يارانش قرار بده. خدايا به حق محمد و آل محمد رفع هم و غم و گرفتاري از همه گرفتارها، آنهايي که همسر ندارند، شغل ندارند، مسکن ندارند، فرزند ندارند، به همه مرحمت بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و سلام بر امام حسن و امام حسين.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين»