اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

97-03-28-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – سيري در صحيفه سجاديه امام زين العابدين (عليه‌السلام) - شرح دعاي هفتم

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه امام زين العابدين (عليه‌السلام)    - شرح دعاي هفتم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 28-03- 97
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين.
شريعتي: «اللهم وفقنا لما تحب و ترضي و اجعل عاقبة امرنا خيرا» سلام مي‌کنم به همه بيننده‌ها و شنونده‌هاي نازنين‌مان، به سمت خداي امروز خوش آمديد. آخرين روزهاي بهار 97 را تجربه مي‌کنيم. انشاءالله دل و جان ما بهاري باشد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز، اميدواريم طاعاتشان قبول باشد. عيدي که گذشت را تبريک مي‌گويم، انشاءالله نورانيت و برکاتي که از اين ماه پر خير و برکت کسب کردند براي هميشه حفظ کنند، انشاءالله خداوند اين مهماني را بر ما مستدام بدارد. روايت زيبايي ديدم که مي‌شود آدم هميشه مهمان خدا باشد، مهمان ويژه باشد، در روايت داريم «أهل طاعتي في ضيافتي» آنهايي که حرف مرا گوش مي‌دهند هميشه مهمان من هستند. انشاءالله اين مهماني ادامه داشته باشد و هميشه مهمان خدا باشيم.
شريعتي: بحث ما با حاج آقاي فرحزاد، فرازهاي نوراني و ناب صحيفه سجاديه است. خدا را شکر که امام سجاد به اين نازنيني داريم که راه و رسم دعا کردن و خواستن را در قالب اين دعاهاي نوراني به ما تعليم و ياد مي‌دهند.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
همانطور که هفته گذشته عرض کردم اين دعا، دعاي ويژه است که بزرگان ما نقل کردند. شيخ عباس قمي در مفاتيح آورده است. خواندن دعاي هفتم سجاديه سجاديه براي مشکلات، سختي‌ها و ناهمواري‌ها، گره‌هاي کور، مشکلات حل نشدني، تنگي سينه و غم و غصه، فقر شديد، مشکلاتي که افراد با آن دست و پنجه نرم مي‌کنند. خواندن اين دعا بسيار موثر است. عرض کرديم بعضي بزرگان در قنوت نماز مي‌خواندند. خيلي‌ها با خواندن اين دعا مشکلاتشان حل شده است. انشاءالله با اعتقاد و اخلاص تلاوت کنند خيلي از مشکلات حل مي‌شود و آرام مي‌شوند.
يکي از بزرگان نقل مي‌کردند که محضر يکي از علماي بسيار برجسته بوديم، ايشان فرمودند: اتفاقاً ما در همين شمال تهران منزل داشتيم، خانم آن آقا روضه زنانه ماهيانه داشته است. گفتند: همسايه‌اي داشتيم که زمان قبل از انقلاب حجاب نداشت. ولي بخاطر احترام روضه چادر سر مي‌کرد و به روضه مي‌آمد. خيلي اهل تقيد به حجاب و نماز نداشت. تابستان بود، روضه داشتيم، ايشان خيلي محجبه آمدند. پرسيدم: گفت تابستان مشهد رفتم. خيلي اهل دعا و زيارت نبودم، گفتيم: حالا که آمديم تفريح مي‌کنيم و يکبار هم زيارت امام هشتم مي‌رويم. شب آخر که مي‌خواستم برگردم، در هتل خوابيدم و خواب ديدم که از طرف مشرق که خورشيد طلوع کرده، درواقع امام هشتم(ع) تجلي کرده است. يعني چهره حضرت به قدري روشن است که مثل خورشيد طلوع کرده و همه فضا را پر کرده است. خيلي جذابيت فوق العاده داشت. قرآني در دست امام رضا(ع) بود، وقتي محضر آقا رسيدم به من فرمودند: من اين قرآن را هديه مي‌دهم به کسي که دعاي «يا من تحل به عقد المکاره» را حفظ باشد. من اصلاً با دعا و صحيفه سجاديه سر و کار نداشتم. فوري گفتم: من اين دعا را حفظ هستم. جلوي حضرت مثل بلبل شروع به خواندن کردم. «يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ وَ يَا مَنْ يُفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ» اين دعا فرازهاي بلندي دارد که خواندن آن به انسان آرامش مي‌دهد. گفت: اين عا را خواندم و حفظ هم نبودم و به برکت خود آقا بود که به من القاء کرد. حضرت قرآن را به من تقديم کردند، از خواب بيدار شدم، زندگي من نورانيت پيدا کرد و وضع من عوض شد. من اين دعا را نديده بودم. تهران آمدم منزل يکي از علماي بزرگ زنگ زدم گفتم: من يک دعايي را مي‌خواهم پشت تلفن بخوانم، مي‌خواهم ببينم چنين چيزي داريم يا نداريم. خواندم گفت: اتفاقاً اين دعا در صحيفه سجاديه هست، در مفاتيح هم هست که خواهش مي‌کنم عزيزان حفظ کنند و با توجه بخوانند. در مفاتيح دو سه صفحه بعد از دعاي توسل و قبل از «الهي عظم البلاء» است. در فهرست مفاتيح نوشته: دعاي «يا من تحل به عقد المکاره».
حضرت فرمودند: «أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ» خدايا تو در امور مهم خوانده مي‌شوي، «وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِي الْمُلِمَّاتِ» در سختي‌ها و گرفتاري‌ها تو پناهگاه مردم هستي. «لا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلا مَا دَفَعْتَ» چيزي از بلاها محال است دفع شود مگر اينکه تو دفع کني.  «وَ لا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلا مَا كَشَفْتَ» ما اعتقاد راسخ بايد داشته باشيم که هيچ بلايي و گرفتاري بدون اذن خدا و خواست خدا برداشته نمي‌شود. «وَ قَدْ نَزَلَ بِي يَا رَبِّ مَا قَدْ تَكَأَّدَنِي ثِقْلُهُ وَ أَلَمَّ بِي مَا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ» خدايا بر من چيزي وارد شده که سنگيني آن مرا به رنج انداخته است و مرا به درد نشانده و به دشواري انداخته است. «وَ بِقُدْرَتِكَ أَوْرَدْتَهُ عَلَيَّ» هيچ چيزي در عالم بدون قضا و قدر خدا و خواست خدا محال است اتفاق بيافتد. اگر پيشامدي شود تو با قدرت خودت بر من وارد کردي. «وَ بِسُلْطَانِكَ وَجَّهْتَه إِلَيَّ» چون سلطه بر چيزها داري، سلطنت تو الآن متوجه من شده است. «فَلا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ» چيزي که تو وارد کني بايد خودت برطرف کني. «وَ لا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ» تو اگر چيزي متوجه من کردي خودت بايد برگرداني. «وَ لا فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ» چيزي که تو ببندي غير از خودت نمي‌تواند کسي باز کند. اگر خدا به کار کسي گره بياندازد، باز کننده خودش است. «وَ لا مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ» اگر گره‌اي را باز کني همه عالم جمع شوند و بخواهند ببندند نمي‌توانند. داستان‌هاي قرآني در اين زمينه خيلي داريم. از اول تا آخر قرآن درس توحيد و خداشناسي است. ما بايد ياد بگيريم که واقعاً همه وجود ما توجه و تعلق ما به خداي متعال باشد. داستان‌هاي انبياء که خدا نمي‌خواهد قصه بگويد و ما را خواب کند، مي‌خواهد ما را بيدار کند.
بيشترين داستاني که در قرآن تکرار شده، داستان حضرت موسي(ع) است.  ولي براي حضرت موسي(ع) در مقاطع مختلف و شکل‌هاي مختلف است. خيلي فراز و نشيب دارد و آثار قدرت خدا درونش پيداست. اصلاً بدو تولدش مي‌خواهد متولد شود به فرعون خبر مي‌دهند بچه‌هاي بني اسرائيل را نابود مي‌کند که يکوقت چنين بچه‌اي متولد نشود. ولي «خدا خواهد آنجا که کشتي برد، وگر ناخدا جامه بر تن درد» خداي متعال حملش را مخفي مي‌کند، به قابله يک صبري مي‌دهد که سر نگهدار باشد. مادرش، خواهرش، فاميل‌هايش و اين بچه را وقتي متولد مي‌شود نمي‌توانند نگه دارند چون جاسوس‌ها خبر مي‌دهند. خدا امر مي‌کند در صندوق بگذارند و در رود نيل بياندازند، به امان خدا برود. فرعون با همسرش صندوق را مي‌بينند، درمي‌آورند و در دامن فرعون به عنوان پسرخوانده فرعون بزرگ مي‌شود. فرعوني که در به در دنبال قاتلش بود که نابودش کند، به دست خودش قاتلش پرورش پيدا مي‌کند. همه کاره خداست!
سر هزاران طفل سر بگريده شد *** تا کليم الله صاحب ديده شد
بعد هم نزد حضرت شعيب مي‌رود و ده سال چوپاني مي‌کند و بعد بني اسرائيل را نجات مي‌دهد. روبرو آب رود نيل است. پشت سر لشگر فرعون است. ولي مي‌گويد: «إِنَ‏ مَعِي‏ رَبِّي‏ سَيَهْدِينِ» (شعرا/62) خدا با من است. همه درها بسته، پشت سر فرعون و لشگريانش و رو‌به رو هم آب است ولي خدا مي‌تواند راه را باز کند. به آب فرمان مي‌دهد راه باز شود، آن طرف رود نيل بروند و بعد فرعون و لشگرش بيايند غرق شوند. تمام امپراطوري مصر بسيج شدند حضرت موسي و بني اسرائيل را ريشه کن کنند و نابود کنند ولي خدا مي‌خواهد اينها را زنده نگه دارد و وارث کند. قبول کنيم که همه کاره خداست.
داستان حضرت ابراهيم(ع) که بت‌هاي نمرود را شکست، چون ادعاي خدايي مي‌کردند. همه بسيج شدند و آتشي برافروختند که پرنده‌ها نمي‌توانستند پرواز کنند. ولي او را در آتش انداختند. خدا آتش را براي او برد و سلام قرار داد. خيلي جاها خدا ما را به بن بست برده است. جايي که درها از همه طرف بسته شده است. درهاي آسمان، درهاي زمين، خدا مي‌خواهد قدرت خودش را نشان بدهد. اضطرار يعني اينکه آدم مضطر مي‌شود، از همه جا مي‌برد، آنجا خدا بروز و ظهور دارد. يکي از ادله‌ي محکم توحيد همين است. هرکس که مي‌گويد: من چيزي را قبول ندارم ولي در شدايد و سختي‌ها، ناخودآگاه فطرت و توحيد او بروز و ظهور مي‌کند. روايتي در کافي شريف است. يک نفر از ملحدين و منکرين خدمت امام صادق(ع) آمد و گفت: براي من خدايي که مي‌گويي هست را ثابت کن. حضرت فرمودند: تا به حال سوار کشتي شدي؟ گفت: بله، شده که کشتي در گرداب بيافتد؟ طوفاني شود و از همه ‌جا قطع اميد کني؟ گفت: شده. گفت: آن زمان که از همه‌جا نا اميد هستي و راه به جايي نداري، چطور؟ گفت: چرا،    آن موقع متوجه شدم که قدرتي هست که مي‌تواند مرا نجات بدهد.  گفت: همان  خداست. همان کمونيست که در هواپيما مي‌نشيند و همه درها بسته مي‌شود، مي‌گويند: اعلام خطر، وضعيت قرمز، ناخودآگاه يکي را صدا مي‌زند. اسمش را هرچه مي‌خواهي بگذار. «فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ» (عنکبوت/65) ولي وقتي کشتي به ساحل نجات مي‌رسد «إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ» راه شرک را در پيش مي‌گيرند و خدا را فراموش مي‌کنند. در خوشي و ناخوشي خدا را ياد کنيم. بعضي فقط در گرفتاري خدا را صدا مي‌زنند، اين اشتباه است.
يا داستان حضرت يوسف(ع) نکته‌هاي توحيدي بسيار زيادي دارد. همه جمع شدند حضرت يوسف را نابود کنند، در چاه انداختند، به بردگي فروختند. آلوده به گناهش کنند، در زندان انداختند. همه جمع شدند او را زمين بزنند، ولي خدا خواست او را عزيز کند. روايت نوراني که در نهج‌البلاغه هست، اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: «مَنْ أَصْلَحَ فِيمَا بَيْنَهُ‏ وَ بَيْنَ‏ اللَّهِ‏ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاسِ» (كافى، ج 8، ص 307) اگر رابطه با خدا محکم شود، خدا هم بين او و مردم اصلاح ايجاد مي‌کند و از چيزي ترس ندارد.
شريعتي: يکي از مشکلات ما اين است که در مشکلات نگاهمان به خودمان است و به توانايي خودمان تکيه مي‌کنيم.
حاج آقاي فرحزاد: اعتماد به نفس خوب است ولي اعتماد به نفسي که نفسمان را از خدا بدانيم.     حافظه‌اي که خدا داده، هوش و استعدادي که خدا داده، دست و بازويي که خدا داده است. علت زمين خوردن ما اين است که يا به خودمان منهاي خدا تکيه مي‌کنيم يا به مردم، پدر و مادر، دوست و رفيق، معلم و مربي، کتاب و حافظه، دکتر مرا خوب کرد.   دارو مرا خوب کرد. بايد بگوييم: خدا به وسيله پزشک و دارو مرا خوب کرد. يعني خدا را در همه جا ببينيم و بيابيم و به او نسبت بدهيم. همه خوبي‌ها را به او نسبت بدهيم. همه حوادث به اذن خداست.
ملا عبدالله مکتوب‌هاي زيبايي دارد، مرحوم فيض کاشاني دويست مکتوب را جمع آوري کرده است. شايد بيش از هزار نامه دارد. نامه‌هاي ناب را مرحوم فيض جمع کرده است و چاپ هم شده است. آيت الله امامي کاشاني مراسم مفصلي براي فيض کاشاني گرفتند و اين کتاب را چاپ کردند. «مکاتيب ملا عبدالله» ايشان يک جمله خيلي زيبايي دارد مي‌گويد: الآن ظلم که مي‌گوييم، ظالم فوري به ذهن ما مي‌رسد کسي که مال مردم را مي‌خورد، سيلي به کسي مي‌زند، پاي کسي را لگد مي‌کند. اختلاس مي‌کند و رشوه مي‌گيرد ظلم است. همه ظلم‌هايي که به افراد مي‌شود، بد اخلاقي مي‌کند ، آبروي کسي را مي‌برد، تعدي به جان و مال مردم همه ظلم است. ولي ايشان مي‌فرمايد: فاحش‌ترين ظلم‌ها و بدترين  ظلم‌ها که خدا مي‌گويد: «إِنَّ الشِّرْكَ‏ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ» (لقمان/13) پايمال کردن حق خدا بالاترين ظلم‌هاست. با خدا درگير شدن، خدا را نشناختن و نديدن، خدا را کنار گذاشتن، ظلمي از اين بالاتر نمي‌تواند تجلي کند. ظلم بزرگي که خدا مي‌فرمايد: من هر گناهي را مي‌بخشم ولي شرک را نمي‌بخشم. براي من شريک قائل نشو    ، من همه را مي‌بخشم، ولي اين را نمي‌بخشم! اين گناه را توجه نداريم. اين گناه بدترين گناه است. «إِنَّ الشِّرْكَ‏ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ»     خداي بزرگ که برايش گناه مهم نيست ولي مي‌گويد:     شرک گناه بزرگي است. شرک جلي که آدم به خداي ديگر اعتقاد داشته باشد يا شرک خفي که همه مبتلا هستيم و غير خدا را مؤثر مي‌دانيم. الآن ما پول را حلال مشکلات مي‌دانيم. رياست حلال مشکلات است. مدرک و اسم و رسم است. حلال مشکلات خداست. پول و دکتر و مقام و پست وسيله است. اين دعا مي‌گويد: همه کاره خداست.
ملا عبدالله مي‌گويد: خدا در قرآن براي ايمان و مؤمن يک شرط گذاشته است. «الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ» (انعام/82) چه کنيم به آرامش برسيم؟ چه کنيم به هدايت کامل برسيم؟ مهتدي غير از مهدي است. مهدي يعني هدايت شده، مهتدي کسي است که هدايت در او مستقر شده و کامل شده است. مي‌فرمايد: آنهايي که ايمان مي‌آورند و الله مي‌گويند: ولي کنار خدا     «لا شريک له» مي‌گويند. «اياک نعبد» چرا در نماز امام زمان مي‌توانست بسم الله را صد بار بگويد. آيات ديگر هم هست ولي آيه‌اي که مغز توحيد است، اوج آيات که بين خدا و بنده است «اياک نعبد و اياک نستعين» است. خدايا من فقط و فقط تو را پرستش مي‌کنم. دويست بار در دو رکعت نماز اين را تکرار مي‌کند. فقط و فقط از تو کمک مي‌گيرم. ما بايد دنبال اسباب و وسايل برويم، دنبال همسر و ازدواج و زندگي بايد برويم، ولي همه جا توجه ما «مسبب الاسباب  و تسبب  بلطفک  الاسباب» اسباب را تو رديف مي‌کني.   همه اينها را در دايره قدرت خدا ببينيم.
اينهايي که ايمان مي‌آورند و ايمانشان را با ظلم آميخته نمي‌کنند، يعني با شرک اينها به آرامش کامل مي‌رسند. يعني هدايت کامل پيدا کردند. تا بقيه را کنار نزني، الله نمي‌آيد. قبل از الله شرک زدايي است. انبياء از روز اول دست بلند کردند. فهم و درکشان بالا بود. آگاهي و نورانيتشان زياد بود. روز اول گفتند: خدايا همه کاره خودت هستي. همه چيز دست توست. ولي ما بايد هزار بار سرمان به ديوار بخورد و هي به بن بست برسيم، هي به اين دعا و امثال اينها متوسل شويم تا توحيد در ما بروز کند. آدم عاقل از اول مي‌فهمد همه کاره خداست، همه چيز دست خداست. ملا عبدالله مي‌گويد: ظلم بزرگ خدا را نديدن است. ظلم بزرگ پوشاندن پيدا و پيدا نمودن آنکه پوشيده است. مي‌گويد: خلق از خودشان چيزي ندارند. موجودات از خودشان چيزي ندارند. پوشيده‌اي هستند که پيدا شدني نيستند. خدا پيدايي است که پوشيدني نيست. ظلم بزرگ اين است که پوشيده را پنهان کنيم و پنهان را پيدا کنيم. يعني خدا پيدايي است که قابل پوشيدن نيست.
با صد هزار جلوه برون آمدي که من *** با صد هزار ديده تماشا کنم تو را
غير خدا مگر کسي هست؟ حضرت امير مي‌فرمايد: من چيزي را نديدم مگر قبل از او، با او و بعد از او، خدا را ديدم. خدايي که همه جا بايد او را ببينيم و همه کاره بدانيم پوشانديم و نمي‌بينيم، نه او را رزاق مي‌دانيم، نه حاضر و ناظر و پشتيبان مي‌دانيم، نه حامي و نه ناصر مي‌دانيم. ولي به پول جيبمان، به پول بانکمان، به پدر و مادرمان، به اداره‌مان بيشتر اطمينان داريم. اينقدر که به اسباب تکيه داريم به خدا تکيه نداريم. خدا در قرآن مي‌فرمايد: «وَ لا تَدْعُ‏ مِنْ‏ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُكَ وَ لا يَضُرُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ» (يونس/106) قرآن به چه چيزي ظلم مي‌گويد؟     حق الناس بلا شک ظلم است. ولي بالاترين ظلم‌ها پايمال کردن حق خداي بزرگ است. اگر اين را ادا کنيم بقيه هم ادا خواهد شد. اگر خدا را حاضر و ناظر ببينيم، فکر ظلم به مردم هم در سر ما نمي‌آيد. مشکل ما اين است که اتصال ما به مبدأ ضعيف شده است.
دعاي «يا من تحل» ما را به توحيد کامل مي‌برد. «وَ لا تَدْعُ‏ مِنْ‏ دُونِ اللَّهِ» غير خدا را نخوان، فرياد نزن که نه برايت نفعي دارد و نه ضرري دارد. «فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّكَ إِذاً مِنَ الظَّالِمِينَ» اگر غير خدا را داد زدي و التماس کردي، تو هم جزء ظالمين هستي. «وَ إِنْ يَمْسَسْكَ‏ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ» (انعام/17) اگر خدا بخواهد يک بلا و ضرر و مريضي به تو بفرستد    ، غير از خدا چه کسي مي‌تواند بردارد؟ «وَ إِنْ يُرِدْكَ‏ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ» (يونس/107) هيچکسي نمي‌تواند جلوي خير خدا را بگيرد. خدا خير الرازقين است و اراده کرده يک کسي را روزي فراوان بدهد. همه عالم جمع شوند زمين مي‌خورند، او روزي‌اش بالا مي‌رود. خدا اراده کرده فقر را براي کسي بريده است. روي حکمت و مصلحت است يا دستاورد خودش است ولي بريده شده است. همه عالم جمع شوند نمي‌توانند کاري کنند. «وَ تُعِزُّ مَنْ‏ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاء» (آل‌عمران/26) به هرکس بخواهد عزت و به هرکس بخواهد ذلت مي‌دهد.
شيخ جعفر شوشتري(ره) گفته بود: چيزي که در مردم مي‌بينم اين است که خدا را قاطي کارهايشان نمي‌کنند. گفته بود: همه انبياء و امامان آمدند و گفتند: فقط خدا، من مي‌گويم: خدا را يک مقدار در زندگي‌تان قاطي کنيد. دست خودم، بازوي خودم، حافظه خودم! نگاه قاروني و فرعوني دارد. مي‌فرمايد: «فَلَا مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ، وَ لَا صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ» خدايا دري که تو ببندي، غير تو نمي‌تواند باز کند. اگر تو در را باز کني، غير از تو کسي نمي‌تواند ببندد. «وَ لَا مُيَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ» اگر تو آسان کني کسي نمي‌تواند سخت کند. «وَ لَا نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ» کسي که تو خوار کني و زمين بزني، هيچکسي در عالم نمي‌تواند ياورش باشد. بعد حضرت درود مي‌فرستد که يکي از شرايط اجابت دعا صلوات بر محمد و آل محمد است. چون واسطه همه فيوضات هستند و بدون اينها محال است به کسي فيض برسد. «فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ افْتَحْ لِي يَا رَبِّ بَابَ الْفَرَجِ بِطَوْلِكَ» اي خداي من باب گشايش و فرج را به فضل و کرمت به ما مرحمت کن. «وَ اكْسِرْ عَنِّي سُلْطَانَ الْهَمِّ بِحَوْلِكَ» خدايا اين سلطنت غم و غصه، بعضي مواقع ديديد همه درها بسته مي‌شود و طرف مي‌گويد: مرا در درياي غم رها کردي. نه حال مناجات دارد، نه حال دعا دارد، نه حال کار دارد. خُلقش تنگ است! مي‌گويد: خدايا اين سلطنت غم و غصه را تو به لطف خودت در هم بکوب و بشکن.
«وَ أَنِلْنِي حُسْنَ النَّظَرِ فِيمَا شَكَوْتُ» ما دو شکايت داريم. شکايت از خدا، شکايت به خدا، شکايت از خدا خيلي بد است و بي‌جا است. خدايا چرا چنين کردي، چرا چنان کردي؟ نسبت ناروا و سوء ظن به خدا که خدا مرا چنين کرده، چنان کرده، شکايت از خدا، يا نزد خلق از خدا شکايت کنيم يا به خدا از خدا شکايت کردن خوب نيست. ولي شکايت از خودمان و افراد، شکايت از نفس اماره، اوضاع و احوال ما به هم ريخته، ناتوان و ضعيف هستيم، فقير و درمانده هستيم، به خدا شکايت کنيم و پناه ببريم. مثل فراز پاياني دعاي افتتاح که مي‌گوييم: «اللهم انا نشکو اليک فقد نبينا غيبة ولينا» خدايا فتنه‌ها زياده شده، دشمن به ما حمله مي‌کند. شکايت از اوضاع و احوال به خدا که گره گشاست، اين خوب و قشنگ است.
در اينجا مي‌فرمايد: خدايا، به من حسن نظري بده که شکايت‌هايي که به تو مي‌کنم، بفهمي که گلايه‌ها بي‌جا نيست و نظر تو به من مساعد است. يعني در اين گرفتاري‌ها مي‌خواهي مرا رشد بدهي. «وَ أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيمَا سَأَلْتُ» خدايا شيريني کاري که با من مي‌کني، گاهي کار آدم پيچ و گره مي‌خورد.     گاهي به مو مي‌رسد و پاره نمي‌شود. بعد مي‌بيني يک گشايشي مي‌شود و مي‌گويد: چقدر خوب شد اين کار نشد. اين شيريني کار قشنگي که براي من اجام دادي، شيريني‌اش را به من بچشان. «وَ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِيئاً» خدايا از طرف خودت به من رحمتي ببخشا و گشايش و فرجي که گواراي وجود من باشد. «وَ اجْعَلْ لِي مِنْ عِنْدِكَ مَخْرَجاً وَحِيّاً» خدايا از طرف خودت راه خروج از اين بن بست براي من هموار کن و قرار بده. انشاءالله اين دعا را حفظ کنند و بخوانند و در معاني آن تأمل کنند. چيزي که موقع مردن به آن مي‌رسيم. موقع مردن همه حضرت علي را مي‌بينند. منافق، کافر، ملحد و بت پرست، بعد هم خدا را مي‌بينند. چون حضرت علي واسطه خداست. چون موقع مردن تمام اسباب و وسايل منقطع مي‌شود. تمام پرده‌ها کنار مي‌رود.
دعاي خيلي زيبايي است براي مناجات ماه شعبان که حضرت امام اين جمله را زياد مي‌فرمودند: «الهي هب لي کمال الانقطاع اليک» خدايا به ما ببخش کمال منقطع و بريده شدن به سوي خودت. يک زمان اين جمله را يکي از دوستان ما براي آيت الله بهاءالديني خواندند. ايشان فرمودند: شايد من دو هفته در اين جمله دعا غرق شدم. موقع مردن کمال انقطاع حاصل مي‌شود و آدم خدا و پيغمبر و امام را مي‌بيند، حجاب کنار مي‌رود. ولي اين هنر نيست، آنجا ديگر اضطراري همه مي‌بينند. هنر اين است که الآن ببينيم. «وَ لَا تَشْغَلْنِي بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ، وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ» خدايا مرا کمک کن اين گره‌هايي که به کار من انداختي باعث نشود واجبات را انجام ندهم. دچار غفلت نشوم. خداي مرا مشغول نکن از اين گرفتاري که پيش آمده، از اينکه معاهده واجبات را کم بگذارم يا مستحبات را کنار بگذارم. «فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي يَا رَبِّ ذَرْعاً» خدايا من در تنگنا قرار گرفتم «وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً» يعني وجود من از غم و غصه پر شده است. خدايا در اين درماندگي مرا نجات بده. «وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى كَشْفِ مَا مُنِيتُ بِهِ» تو قدت داري بر آنچه مبتلا شدم را دفع کني. «وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِيهِ» و آنچه در او واقع شدم تو مي‌تواني دفع کني. «فَافْعَلْ بِي ذَلِكَ» خدايا اين کار را انجام بده. «وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ» ولو اينکه من مستحق نيستم. «يَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِيمِ» اي خدايي که صاحب عرش بزرگ هستي گره از کار ما باز کن.
شريعتي: اين دعا، چه دعاي بي نظيري است. انشاءالله دوستان مراجعه کنند هم در صحيفه سجاديه و هم در مفاتيح اين دعا هست. دوستان ما هم در کانال برنامه قرار خواهند داد. امروز صفحه 354 قرآن کريم، آيات 32 تا 36 سوره مبارکه نور را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحِينَ مِنْ عِبادِكُمْ وَ إِمائِكُمْ إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيمٌ «32» وَ لْيَسْتَعْفِفِ الَّذِينَ لا يَجِدُونَ نِكاحاً حَتَّى يُغْنِيَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ الَّذِينَ يَبْتَغُونَ الْكِتابَ مِمَّا مَلَكَتْ أَيْمانُكُمْ فَكاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِيهِمْ خَيْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مالِ اللَّهِ الَّذِي آتاكُمْ وَ لا تُكْرِهُوا فَتَياتِكُمْ عَلَى الْبِغاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ مَنْ يُكْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اللَّهَ مِنْ بَعْدِ إِكْراهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِيمٌ «33» وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ مَثَلًا مِنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ «34» اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِي زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لا شَرْقِيَّةٍ وَ لا غَرْبِيَّةٍ يَكادُ زَيْتُها يُضِي‏ءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نارٌ نُورٌ عَلى‏ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عَلِيمٌ «35» فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ «36»
ترجمه: پسران و دختران بى‏همسر و غلامان و كنيزان شايسته (ازدواج) خود را همسر دهيد. اگر تنگدست باشند، خداوند از فضل خود بى نيازشان مى‏گرداند و خداوند، گشايشگر داناست. و كسانى كه (وسيله‏ى) ازدواج نمى‏يابند، پاكدامنى و عفت پيشه كنند، تا آن كه خداوند از كرم خويش، آنان را بى‏نياز نمايد. و هر كدام از غلامان و كنيزان شما كه خواهان بازخريد و آزادى (تدريجى) خود باشند، اگر در آنان خير و شايستگى ديديد، تقاضاى آنان را بپذيريد و (براى كمك به آزاد شدن آنان) از مالى كه خدا به شما داده به آنان بدهيد، و كنيزان خود را كه تصميم بر پاكدامنى دارند، به خاطر رسيدن به مال دنيا به فحشا وادار نكنيد، و هر كس آنان را مجبور كند، همانا خداوند براى آنان كه به اكراه وادار گشته‏اند، بخشنده‏ى مهربان است. همانا ما به سوى شما آياتى روشنگر فرستاديم و از كسانى كه قبل از شما بودند نمونه‏هايى برجسته و پندى براى پرهيزكاران فرستاديم. خداوند، نور آسمان‏ها وزمين است. مَثَل نور او همچون چراغدانى است كه در آن چراغى (پر فروغ) باشد. آن چراغ در ميان حبابى شيشه‏اى و آن شيشه همچون ستاره‏اى تابان و درخشان، چراغ از روغن درخت پر بركت زيتونى بر افروخته شده، كه نه شرقى است و نه غربى. (روغنش به قدرى صاف و شفّاف است) كه بدون تماس آتش نزديك است (شعله‏ور شود و) روشنى دهد. نورى است بر فراز نور ديگر. هر كس را خداوند بخواهد به نور خويش هدايت مى‏كند، و خداوند براى مردم مَثَل‏ها مى‏زند و خداوند به هر چيزى آگاه است. (اين نور هدايت) در خانه‏هايى است كه خدا اذن داده رفعت يابند و نام او در آنها ذكر شود. در آنها بامدادان و شامگاهان او را تسبيح گويند.
شريعتي: اگر نکته‌اي باقي مانده بفرماييد.
حاج آقاي فرحزاد: انشاءالله دعاهايمان را با صلوات شروع و ختم کنيم. روايت داريم پيغمبر ما فرمود: دعايي مستجاب نمي‌شود مگر همراه دعا صلوات بر محمد و آل محمد بفرستيم. قطعاً خداي متعال با دعا به ما نظر خواهد کرد، اگر آن مشکل مصلحت نيست حل شود، خدا يک آرامش و وسعت نظر، يک حس و حال خوب به ما مي‌دهد که خدا را شکر مي‌کند. براي انبيائ هم همينطور بوده و همه جور حل نمي‌شده ولي خواستشان تأمين مي‌شده و طور ديگري خدا تأمين مي‌کرده است. اين هفته چون از علامه بحرالعلوم که از علماي بي‌نظير بودند، عالم برجسته‌اي که مکرر خدمت امام زمان شرفياب مي‌شده است، در حالات ايشان نوشتند يک موقع ايشان سجده شکر به جا آوردند. گفتند: چرا سجده شکر؟ فرمود: الآن به قلبم مراجعه کردم، ديدم الحمدلله يک ذره حسادت در وجود من نيست. حسادت يعني تيم مقابل اگر برد ما الحمدلله بگوييم. يعني رقيب ما زمين خورد ناراحت شويم. کسي که خير ديگران را خير خودش بداند. گفت: اگر رقيب من جلو بيافتد من ناراحت نمي‌شوم. الحمدلله هيچ حسادتي ندارم. هيچ غرور بي‌جا ندارم. اين سينه پاک است که توفيق پيدا مي‌کند و از ايشان پرسيدند: مگر مي‌شود خدمت آقا رسيد؟ فرمودند: چطور نشود، کسي که امام زمان(ع) او را به سينه خودش چسبانده است. خير همه را بخواهد نه خير خودش را!
شريعتي: رحمت و رضوان خدا بر همه اولياء و کساني که بر گردن ما حق دارند. دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي فرحزاد: خدايا تو را قسم مي‌دهيم به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان. همه ما را از بهترين يارانش تربيت بفرما. خدايا به حق محمد و آل محمد همه مريض‌ها، مريض‌هاي مد نظر شفاي عاجل عنايت بفرما. عزيزان کنکوري را موفق بدار. خدايا ورزشکارهاي ما را به بهترين نحو به پيروزي کامل برسان. به حق محمد و آل محمد آنهايي که شغل ندارند، مسکن ندارند، فرزند ندارند، همسر ندارند به آنها مرحمت بفرما. با سلام بر امام حسين و صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين»

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها