اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

97-02-24-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – سيري در صحيفه سجاديه امام سجاد(عليه السلام)- شرح دعاي ششم

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه امام سجاد(عليه السلام)- شرح دعاي ششم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 24-02- 97

بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
خرما نتوان خورد از اين خار که کشتيم *** ديبا نتوان بافت از اين پشم که رشتيم
بر لوح معاصي خط عذري نکشيديم *** پهلوي کبائر حسناتي ننوشتيم
ما کشته نفسيم بس آوخ  که برآيد *** از ما به قيامت که چرا نفس نکشتيم
پيري و جواني پس هم چون شب و روزند *** ما شب شد و روز آمد و بيدار نگشتيم

شريعتي: «اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فيما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فيما بَقِىَ مِنْهُ» سلام مي‌کنم به همه دوستان عزيزم، بيننده‌ها و شنونده‌هاي نازنين‌مان، انشاءالله اين روزهاي پاياني ماه شعبان براي همه ما پر خير و برکت باشد و پاک و پاکيزه وارد ضيافت بزرگ و نوراني رمضان المبارک شويم. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز. آرزوي قبولي طاعات و بندگي را داريم. جا دارد از عزيزان راديو قرآن هم تشکر کنيم که اين ارتباط را برقرار کردند و انشاءالله ادامه داشته باشد. چون خيلي از عزيزان بيرون از خانه هستند و از طريق راديو گوش مي‌دهند. عزيزاني که سحرها برنامه را تماشا مي‌کنند. عزيزاني که در خارج از کشور برنامه را تماشا مي‌کنند، به همه سلام مي‌کنيم. دو نکته را بگويم، يکي اينکه براي بارندگي‌هاي اخير واقعاً شکر بکنيم. متأسف مي‌شوم از اينکه خدا در قرآن مي‌گويد: «قُتِلَ‏ الْإِنْسانُ‏ ما أَكْفَرَه‏» (عبس/17) تعبير قُتل يعني آنهايي که ناسپاس هستند، مرگ بر آنها باشد. «وَ قَلِيلٌ مِنْ‏ عِبادِيَ‏ الشَّكُورُ» (سبأ/13) «ظلومٌ کفار» کفّار يعني خيلي ناسپاس، کمبودها هست ولي داده‌ها را هم ببينيم. بعضي از استان‌هاي ما خشکسالي دارند و در بعضي استان‌ها از شدت بارندگي سدها سرازير شده است. خدا مي‌گويد: شکرگزار باشيد. نماز شکر، سجده شکر، در خانه خدا، در خانه خلق، کمتر از خدا گلايه کنيم و شکرگزار باشيم.
در روايت داريم روزهاي پايان ماه شعبان امام هشتم(ع) به اباصلت هروي سفارش‌هايي کردند که عرض خواهيم کرد. ولي فرمودند: اين جمله را روزهاي آخر زياد بگوييد. «اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فيما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فيما بَقِىَ مِنْهُ» يعني اگر تا حالا ما را نيامرزيدي، چند روز باقيمانده ماه شعبان ما را بيامرز که با پاکي و با آمرزش وارد     ماه مهماني خدا شويم.
شريعتي: انشاءالله قرار هست امروز هم با کلام نوراني امام سجاد(ع) و با فرازهاي ناب و بلند صحيفه سجاديه جلسه‌مان را نوراني کنيم. وارد دعاي ششم خواهيم شد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
دعاي ششم صحيفه سجاديه چنين هست ؛ «وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ عِنْدَ الصَّبَاحِ وَ الْمَسَاء» اين دعا را هنگام صبح و شب تلاوت مي‌کردند. عزيزان مي‌دانند دو هنگام موقع اجابت دعاست. موقعي است که ملائکه شب و روز عوض مي‌شوند. خيلي زيباست که فرشته‌هايي که براي نوشتن اعمال ما مي‌آيند، ديگر برنمي‌گردند. يعني از اعمال قبل و بعد ما خبر ندارند. خيلي سفارش شده که خوبي‌ها را بنويسند و چند برابر بنويسند. خيلي سفارش ويژه شده و مأمورين الهي خيلي هواي ما را دارند. لذا دو موقع شب و روز خيلي سفارش به دعا شده است. بين الطلوعين، نه از ساعت روز است و نه از ساعت شب، يعني از اذان صبح تا طلوع آفتاب، فجر صادق که مي‌دمد، روشني در طرف مشرق مي‌زند تا اين کم کم باز مي‌شود، اين بين الطلوعين است. از ساعت‌هاي بهشتي است و خيلي سفارش شده آن ساعت انسان بيدار باشد و به عبادت مشغول باشد. بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب که خوابيدن هم کراهت دارد که انسان را از رزق و روزي محروم مي‌کند. آن ساعت را بيدار باشند، مشغول دعا و قرآن و ذکر و عبادت باشند، فرمود: رزق و روزي را آن زمان خدا تقسيم مي‌کند و زمين از خواب بين الطلوعين ناله مي‌کند. تلاوت ذکرهايي که موقع طلوع آفتاب و غروب آفتاب سفارش شده است. به مفاتيح مراجعه کنيد دعاهاي غروب آفتاب و دعاهاي اول صبح هست.
امام سجاد(ع) اين دعا را هنگام صبح و غروب و شب مي‌خواندند. خيلي مضامين بلند و عالي دارد. حضرت مي‌فرمايد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ بِقُوَّتِهِ وَ مَيَّزَ بَيْنَهُمَا بِقُدْرَتِهِ» حمد مي‌کنيم خدايي که شب و روز را به قوت خودش خلق کرد و بين اينها جدايي قرار داد. «وَ جَعَلَ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا حَدّاً مَحْدُوداً، وَ أَمَداً مَمْدُوداً» براي شب و روز زماني معين قرار داد. فصل معين چقدر باشد. شب زياد باشد و روز کوتاه باشد، «يُولِجُ كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا فِي صَاحِبِهِ» گاهي شب را طولاني مي‌کند و روز را کوتاه مي‌کند. گاهي برعکس مي‌شود. روز طولاني مي‌شود و شب کوتاه مي‌شود. «وَ يُولِجُ صَاحِبَهُ فِيهِ بِتَقْدِيرٍ مِنْهُ لِلْعِبَادِ» اين تقدير خداي متعال است که مي‌خواهد بنده‌ها را به رزق و روزي خودشان برساند و اينها را پرورش بدهد و تربيت کند. يعني پرورش و تغذيه و روح و جان ما احتياج به شب و روز دارد و اين گردش افلاک و شب و روز، «فَخَلَقَ لَهُمُ اللَّيْلَ لِيَسْكُنُوا فِيهِ مِنْ حَرَكَاتِ التَّعَبِ وَ نَهَضَاتِ النَّصَبِ» خداي متعال شب را خلق کرد که به ما سکونت و آرامش بدهد و از خستگي‌هاي روز ما به آسايش و آرامش برسيم. قوايمان را تجديد کنيم. اگر شب نبود بشر خودش را از بين مي‌برد. اگر هم هميشه شب بود يخبندان مي‌شد و نمي‌شد زندگي کرد. «وَ جَعَلَهُ لِبَاساً لِيَلْبَسُوا مِنْ رَاحَتِهِ وَ مَنَامِهِ، فَيَكُونَ ذَلِكَ لَهُمْ جَمَاماً وَ قُوَّةً» شب را پوششي قرار داد که به راحتي و خواب و استراحت برسند. قواي آنها دوباره جمع شود. «وَ لِيَنَالُوا بِهِ لَذَّةً وَ شَهْوَةً» به لذايد و شهوت و کيف باطني و جسمي و روحي‌شان نائل شوند.
باز خدا روز را خلق کرد. «وَ خَلَقَ لَهُمُ النَّهَارَ مُبْصِراً» روز را روشن آفريد که در روز از فضل خدا طلب کنند و دنبال رزق و روزي بروند. «لِيَبْتَغُوا فِيهِ مِنْ فَضْلِهِ، وَ لِيَتَسَبَّبُوا إِلَى رِزْقِهِ، وَ يَسْرَحُوا فِي أَرْضِهِ» کار و تلاش داشته باشند و دنبال فعاليت دنيايي و آخرتي بگردند. «طَلَباً لِمَا فِيهِ نَيْلُ الْعَاجِلِ مِنْ دُنْيَاهُمْ، وَ دَرَكُ الْآجِلِ فِي أُخْرَاهُمْ» زندگي دنيا و آخرتشان را با اين شب و روز تأمين کنند.
در واقع دعاي ششم درباره‌ي شب و روز است. نکته اول اينکه خلقت شب و روز خيلي مهم است. در قرآن داريم که اگر خدا هميشه دنيا را شب قرار مي‌داد، چه کسي مي‌توانست روز را براي شما بياورد؟ يا اگر روز را ادامه مي‌داد و شب نبود، چه کسي مي‌توانست شب بياورد؟ اين «اختلاف الليل و النهار» اختلاف به معني آمد و شد هم هست. آمد و شد امت من رحمت است. هم به معني کم شدن، زياد شدن، تفاوت داشتن، ساعت‌هايش متفاوت مي‌شود. خود اين از آيات توحيد و خداشناسي است. اگر شب و روز نبود هيچ چيزي در کره زمين پرورش پيدا نمي‌کرد. نه نباتي، نه گياهي، نه انساني، نه جمادي، نه حيواني، خود گردش و حرکت وضعي زمين شايد حدود هفده حرکت تا حالا کشف شده و خبر نداريم. همين حرکت مايه حيات است. يعني زمين دائم مي‌چرخد که شب و روز ايجاد مي‌شود، يک طرف زمين پشت به خورشيد شب مي‌شود و يک طرف رو به خورشيد روشن مي‌شود. باز حرکتي که چهار فصل درست مي‌شود. يعني گردش هم يکنواخت نيست. طوري مي‌گردد که گاهي روزها بلند مي‌شود، شب‌ها فصل زمستان درست مي‌شود. فصل پاييز درست مي‌شود. فصل بهار و تابستان درست مي‌شود. اين دگرگوني خيلي زيباست. از اعجاز قرآن است «بِرَبِّ الْمَشارِقِ‏ وَ الْمَغارِبِ» (معارج/40) خداي متعال نمي‌فرمايد: يک مشرق داريم، يک مغرب داريم. «ربّ المشارق» جمع مشرق است. پروردگار مربي و مالکي است که مشرق‌ها دست اوست، مغرب‌ها دست اوست. هر لحظه در کره زمين يک جا مغرب است و يک جا مشرق است. مغرب و مشرق براي ما يک زمان خاصي است. ولي کره زمين هر لحظه يکسري از مردم بيدار مي‌شوند و يکسري مي‌خوابند. مثلاً شب قدر بايد 24 ساعت باشد. چون کره زمين در گردش است. يعني يکسري در آن طرف دنيا ممکن است از طرف شرق کره زمين اول روز شود،اين دور مي‌زند تا به آن طرف غرب برسد. شب و روز را بايد با هم حساب کنيم. گردش شب و روز و گردش خورشيد و زمين خيلي آيات عجيبي است. حيات و روح ما، معنويت ما، اگر اين گردش نبود، تولدها، اعيادها، وفات‌ها، از نظري مادي چهار فصل، نبات و گياه و درخت و طراوت نبود. مردم اروپا که روزهاي بلند يا شب‌هاي طولاني دارند، اکثراً مي‌گويند: ما افسردگي مي‌گيريم و براي خودشان شب‌هاي مصنوعي ايجاد مي‌کنند. يا روز مصنوعي درست مي‌کنند.
زماني سوئد بودم، ايام ماه صفر بود. چهار بعد از ظهر شب مي‌شد تا نه صبح، ده صبح، واقعاً ديوانه کننده بود. همين که خداوند اندازه‌گيري کرده و به اندازه شب و روز را قرار داده، اينکه شب قدر مي‌آيد، شب جمعه مي‌آيد، ماه رمضان مي‌آيد. ماه شعبان مي‌آيد، اگر يکنواخت بود انسان مي‌بريد. هم روحاً صدمه مي‌خورد، مناسبت‌ها و سالگردها، اين خيلي تنوع است. اين تنوع خستگي روح و جسم را مي‌گيرد و اين تنوع به انسان نشاط و شادابي مي‌دهد. همين گردش شب و روز و تحول شب و روز را به عنوان يکي از نعمت‌هاي بزرگ و به عنوان يکي از آيات الهي معرفي کرده است. در همين کسي تدبر کند آثار خداشناسي و تواضع و ادب و بندگي به او دست مي‌دهد. اگر هميشه شب بود چه مي‌شد؟ اگر هميشه روز بود چه مي‌شد. اين لطف و عنايات خداي متعال است.
يکي از نکات ديگر اين است که حقيقت ما و سرمايه ما در اين دنيا چيست؟ همين شب و روزهاست. عمر و سرمايه ما همين شب‌ها و روزهاست. يک تعبير زيبايي هم از اميرالمؤمنين(ع) نقل شده، هم از امام حسين(ع) نقل شده و تعبير زيبايي است. «يَابنَ آدَم اِنَّمَا اَنتَ ايّامٌ کُلَّمَا مَضي يَومٌ ذَهَبَ بَعضُکَ» شما يک ايام هستيد. شما روز و شب هستيد. حقيقت ما همين روزها و شب‌هاست. سرمايه ما همين است. در روايت داريم که به روز و روزگار و زمان و مکان بد و بي راه نگوييد. بنده مجرم هستم، بنده گنهکار هستم، بنده ظلوم و ناسپاس هستم، زمان و مکان چه گناهي دارد؟ بعضي‌ها نسبت نا روا به زمان و مکان مي‌دهند. به روزگار فحش مي‌دهند. جالب است در ذيل اين آيه مبارکه که اهل طبيعت و دنيا مي‌گويند: «يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْر» فقط روزگار هست، روزگار ما را هلاک مي‌کند. در ذيل اين آيه روايت ديدم که امام صادق(ع) فرمود: «لا تسبوا الدهر فانا الدهر هو الله» به روزگار بد و بي‌راه نگوييد. روزگار يعني خدا، يعني خالق همه اينها خداست. روز را خدا خلق کرده، شب را خدا خلق کرده، فصل و سال و زمان و مکان را خدا خلق کرده است. من بد و ناسپاس هستم، بعضي هستند به آسمان و زمين و روزگار و شب و روز بد و بي راه مي‌گويند. اينها خلقت خداست. مذهبي که مي‌گويد: روزگار مرا آورده، روزگار مرا برده، روزگار مرا مي‌ميراند، فرمودند: روزگار همان خداست، اسمش را دهر گذاشته است. مي‌فرمايد: فحش ندهيد که اين فحش‌هاي شما به خدا برمي‌گردد. «لا تسبوا الدهر فانا الدهر هو الله» لذا از اين زمان‌ها و فرصت‌ها، فرصت سازي کنيم، فرصت سوزي نکنيم. حضرت امير(ع) در نهج‌البلاغه مي‌فرمايد: «الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ‏» (نهج‏البلاغه، حكمت 21) فرصت‌ها مثل ابر زود مي‌گذرد. گاهي شما مي‌بيني در خانه يا بيابان     ابر اينجاست، يکباره مي‌بيني هزار متر آن طرف‌تر رفته است. مي‌فرمايد: فرصت‌ها همانند ابري که از بالاي سر ما رد مي‌شود، سريع مي‌گذرد. سال 96 چقدر سريع گذشت. باقي‌اش هم همينطور سريع مي‌گذرد. يکي از عبرت‌هايي که ما از شب و روز بايد بگيريم اين است که شبي که مي‌آيد ديگر برنمي‌گردد. دوشنبه‌اي که امروز است، 24 ارديبهشت ديگر بر نخواهد گشت. محال است برگردد. الآن فرصت را غنيمت بشماريم. به تعبير عرفا ابن الوقت باشيم. عمري که به ما داده با چنگ و دندان حفظ کنيم.
«يا ابن آدم إنما أنت أيام كلما مضي يوم‏ ذهب‏ بعضك» (إرشادالقلوب،ج1،ص40) يعني حقيقت وجود شما همين روز و شب است. هر روزي که مي‌گذرد، بعضي از سرمايه تو از دستت رفته است. يعني عمرت کم مي‌شود. مثل شمعي که دارد خاموش مي‌شود. الآن در دنيا ما در زمان و مکان هستيم. هرچه اين زمان مي‌گذرد، ما هي کم مي‌شويم. کوچکتر مي‌شويم. يک شعر زيبايي از مولا اميرالمؤمنين(ع) خيلي قشنگ است. مي‌فرمايد: «ما فاتَ مَضي وَ ما سيأتيكَ فَاَيْنَ؟ قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَةَ بَينَ العَدَمَين» حضرت مي‌فرمايد: آنچه گذشت که گذشت و قابل برگشت نيست. آدم‌هاي جاهل بر گذشته غصه مي‌خورند. «وَ ما سيأتيكَ فَاَيْنَ؟» سه‌شنبه‌اي که فردا هست هنوز نيامده است. ماه رمضان که هنوز نيامده است. سرمايه ما امروز و همين لحظه است. «قُمْ فَاغْتَنِم الفُرصَةَ بَينَ العَدَمَين» الآن که پاي سمت خدا نشستي حواست باشد شيطان تو را وسوسه نکند، بروي کار ديگري بکني. حواست باشد مطلب را بگيري و بنويسي، عمل کني و پياده کني. فرض کنيد ما اينجا هستيم، نقشه مي‌کشيم مشهد برويم چه کنيم. مشهد هستيم نقشه مي‌کشيم به قم رفتيم چه کنيم؟ امروز را از دست مي‌دهيم. حضرت مي‌فرمايد: غنيمت بشمار، فرصت موجودي و حيات شما همين لحظه‌هاست. در هر زماني با خودت باش و ببين آن لحظه بايد چه کني. براي گذشته و آينده نقشه نکش! آينده‌اي که نيامده و گذشته‌اي که از دست رفته است. ابن الوقت باشيم، هرلحظه هرجا هستيم، حواسمان به همان باشد.
الآن همه کساني که ما را مي‌بينند، اگر حواس و دل و فکرت اينجا باشد، هستي. و الا اگر حواست در خانه برود، مثلاً خانمت منتظر است، هستي ولي نيستي! اشعار سعدي خيلي قشنگ است. سعدي مي‌گويد:
هرگز حديث حاضر غايب شنيده‌اي؟ *** من در ميان جمع و دلم جاي ديگر است!
شما هرجا دلت هست، توجه‌ات هست، قلبت هست، ذهن و فکرت هست، هستي هستي و الا نيستي. پوچ هستي. اين خيلي نکته مهمي است. هميشه دلمان، حواسمان، ذهنمان، خودمان، با بدنمان يکجا حاضر باشيم. چرا گفتند: آن مقدار از نماز که شما حاضر هستي، يعني قبل و بعد نيستي، ديروز و امروز نيستي، در نماز هستي قبول مي‌شود. بعضي يک رکعت، بعضي يک رکوع، بعضي يک سجده، بعضي يک پنجم، بعضي يک چهارم، بعضي کل نماز، آن مقداري که دلشان حاضر است و توجه دارند، همان مقدار قبول مي‌شود، و الا آن موقع که حواسش به قبل و بعد است، در نماز نيست.
اي برادر تو همان انديشه‌اي *** ما بقي خود استخوان و ريشه‌اي
گر بود فکر تو گل، تو گلشني *** ور بود فکر تو هيمه گلخني
فکر و دل و قلبت کجاست؟ تمام بيننده‌هايي که دارند ما را مي‌بينند، اگر دلشان حاضر است حرف ما را مي‌گيرند و الا نشسته و نگاه مي‌کند ولي جاي ديگر است. اين به درد ما نمي‌خورد.
صوفي ابن الوقت باشد اي رفيق *** نيست فردا گفتن از شرط طريق
ابن الوقت يعني حاضر، هرجا هستيم درست کار انجام بدهيم. در سر کار درست کار کنيم. با ياد خدا استراحت کنيم. با ياد خدا بيدار شويم.
شريعتي: روايتي که خيلي دوست دارم «إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِى‏ أَيَّامِ‏ دَهْرِكُمْ‏ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا» اينکه يک نسيم‌هاي خوشي در زندگي شما هست که مي‌وزد و شما آن را دريابيد، شايد از همين منظر هست.
حاج آقاي فرحزاد: موجودي ما همين لحظه‌ها و ثانيه‌هاست. سال 96 گذشت و ديگر کاري نمي‌شود کرد. حضرت علي(ع) فرمود: «من احسن فيما بقي من عمره لم يؤاخذ بما مضي من عمره» از همه ما عمري گذشته است. مي‌فرمايد: اگر کسي بقيه عمر را اصلاح و احسان بکند، خدا همه گذشته‌ها را مي‌بخشد. خدا همه گذشته‌ها را مي‌بخشد. ولي اگر اين لحظات پاياني و بقيه عمر که حضرت امير باز تعبير زيبايي دارند، مي‌فرمايد: «بقية العمر لا قيمة لها» گذشته که گذشته است، باقي عمر قيمت ندارد. با چنگ و دندان بگيريد. ولي فرمود: اگر کسي باقي عمرش را هم به همان کارهاي قبلي ادامه بدهد و کاري نکند، خدا هم از گذشته مؤاخذه مي‌کند و هم از آينده‌اش، بياييم لحظه‌ها را غنيمت بشماريم و حداکثر بهره را ببريم.
نکته سوم کلام يک بزرگي است و خيلي قشنگ است. ايشان مي‌فرمايد: زمان و مکان اول به انسان کمک مي‌کنند، يار انسان هستند و انسان را پرورش مي‌دهند. روح و جسم ما را، عالم طبيعت و عالم روز و شب، اول آنها به ما فيض مي‌دهند. ولي وقتي انسان راه افتاد و با خدا وصل شد و با خدا ارتباط برقرار کرد. او به زمان و مکان شرافت مي‌دهد. او به زمان و مکان فيض مي‌دهد. اينکه مي‌گويند: «شرف المکان» اول از مکان ما استفاده مي‌کنيم ولي اگر وصل به خدا و اولياي خدا شديم کار خوب کرديم، مکان به ما افتخار مي‌کند. مثنوي مي‌گويد:
ظاهر اين اختران قوام ما *** باطن ما گشته قوام سماء
اين آسمان و زمين و شب و روز، جسم ما و ظاهر ما را تربيت کرده و پرورش داده و خلق کرده، درست و کامل کرده، ولي روح ما و جان ما علت ايجاد آسمان و زمين شده است و قوام اين آسمان و زمين به وجود انسان کامل است و به وجود انسان است. لذا اول انسان از شب‌ها و روزها استفاده مي‌کند ولي بعد که کامل شد و ايمان در او مستقر شد، زمان‌ها و مکان‌ها عاشق انسان مي‌شوند. يعني اينقدر زمان عاشق است که بيايد اين زمان و اين بنده خدا زنده باشد و از اين زمان بهره بگيرد. عاشورا به برکت امام حسين عاشورا شده است. يعني اگر امام حسين نبود، عاشورا معنا نداشت. عاشورا مثل روزهاي ديگر بود. چه فرقي مي‌کرد. بعضي زمان‌ها شرافت خاص دارد. شب قدر به برکت نزول قرآن به ولي خدا و امام و پيغمبر مبارک شد. يعني اگر حضرت زهرا که حقيقت شب قدر است، يا وجود نازنين پيغمبر، در هر صورت ممکن است روز جمعه و بعضي از زمان‌ها شرافت خاص داشته باشند. شرافت ذاتي هم داريم. قطعاً مسجد شرافت فوق العاده دارد. کعبه شرافت فوق العاده دارد. ولي پيغمبر و امام فرمودند: اي کعبه تو خيلي حرمت داري، والله حرمت مؤمن به مراتب از شما بيشتر است. کعبه براي ما خلق شده است، نه اينکه ما براي کعبه خلق شده باشيم. يعني کعبه بايد فداي انسان بشود. حرمت مؤمن از کعبه خيلي بالاتر است چه برسد به انسان کامل و امام و پيغمبر. ابتدا ممکن است ما از شب جمعه استفاده مي‌کنيم، از شب‌هاي متبرک استفاده کنيم، ولي شب‌هاي متبرک عاشق انسان خدا و ولي کامل هستند. برکاتي که شب قدر مي‌رسد به برکت ولي خداست. به برکت پيغمبر است. به برکت انسان‌هاست. شرافت ماه شعبان متعلق به پيامبر خداست. ماه رجب متعلق به اميرالمؤمنين است. ماه رمضان هم به عنوان ماه خدا و هم به عنوان ماه امت من آمده است.
اگر در مؤمن ايمان مستقر شود و مراتبي که طي کند و ولي خدا شود، اينها ديگر دست ما نيست. اين شرافت به زمان و مکان مي‌دهد. «شرف المکان بالمکين» روايت خيلي زيبايي است که در بحار است که امام صادق فرمود: مؤمن، يک مؤمن واقعي که يک عمري پاک زندگي کرده، اينقدر شرافت دارد که نمي‌خورد، نمي‌آشامد، نمي‌خوابد، پايش را در يک مکاني نمي‌گذارد جز اينکه تا هفت طبقه زمين را خدا پاک مي‌کند. اول زمين ما را پاک مي‌کرد، يکي از مطهرها زمين است. ولي مؤمن اينقدر قوي و مطهر است که پايش را به زميني بزند تا هفت طبقه پاک مي‌شود. مؤمن به چيز خبيث دست دراز کند، طيب و پاک مي‌شود. اينقدر مؤمن قوي است که به ناپاک دست نمي‌زند، اگر هم احياناً ناپاکي بيايد او مطهر است، دست مي‌زند و تميز مي‌کند. در مورد ولي فقيه و مراجع داريم که اگر مال ناپاکي باشد، مخلوط به حرام باشد، دست مرجع برسد، يکي از محلل‌ها اين است که آن را پاک مي‌کند و به اهلش مي‌رساند. رد مظالم مي‌دهد. روايت داريم مؤمن اگر از يک زميني عبور مي‌کند، آن زمين بر بقيه زمين‌ها مباهات و افتخار مي‌کند، مي‌گويد: خوش به حال من که يک مؤمن از من عبور کرده است. يک مؤمن روي من دراز کشيده و خوابيده است. يا يک مؤمن از يک قبرستان عبور مي‌کند، اينکه اولياي خدا سر قبر ما بيايند، چقدر برکت دارد. فرمود: خدا چهل روز عذاب را از اهل قبور برمي‌دارد. يک مرد خدا پايش را در قبرستان بگذارد برکت دارد و حتي در عالم برزخ کارايي دارد. اينکه مؤمن و اولياي خدا را به خانه‌هايمان دعوت کنيم، فضا را عوض مي‌کند.
يکي از افتخارات من اين بود که آقاي دولابي و آقا بهاءالديني و بزرگان منزل ما مي‌آمدند، اين خودش تمام خانه را عوض مي‌کند. اينکه ما التماس مي‌کنيم، التجاء مي‌کنيم، مي‌گوييم: جلسات قرآن را در خانه‌هايتان بياوريد. جلسات روضه را در خانه‌هايتان بياوريد. اين هفت طبقه را عوض مي‌کند. برعکس اين را هم داريم، آد‌م‌هايي که فاسق و فاجر هستند، منافق هستند، ظلمت مي‌آورند. در همان روايتي که خواندم مؤمن به زمين قدم مي‌گذارد و زمين افتخار مي‌کند، داريم که منافق پايش را به زميني مي‌گذارد، زمين ناله مي‌زند و مي‌گويد: از تو بدم مي‌آيد! اگر يک روزي دستم به تو برسد، روحت را فشار مي‌دهم. اول مؤمن از زمين و مکان استفاده مي‌کند ولي بعد مکان هست که شرافت دارد. مثلاً کربلا چرا شرافت پيدا کرده است؟ کربلا اگر به برکت امام حسين نبود مثل باقي زمين‌ها بود. اين شرافت خاک کربلا به خاطر خون‌هاي مقدسي است که در آنجا ريخته شده است. بخاطر قبر آقا أبا عبدالله و اولياي خداست. اگر حضرت أبا عبدالله نبودند، اصلاً شايد خدا زمين کربلا را هم خلق نمي‌کرد. به برکت امام حسين است. زمان و مکان و شرافت ذاتي با هم يکسان نيستند. شب جمعه با شب‌هاي ديگر فرق مي‌کند. اول ممکن است انسان از زمان و مکان استفاده کند. ولي بعد به جايي برسد که او به زمان و مکان شرافت بدهد، زمان و مکان عاشق او شوند.
شريعتي: آن شرافت‌هاي ذاتي هم اگر بخواهيم عميق شويم، قطعاً به جايي مي‌رسد و حول محور امام مي‌شود.
حاج آقاي فرحزاد: اشعار زيبايي است که براي شما مي‌خوانم.
در هوايت بي قرارم روز و شب *** سر ز کويت بر ندارم روز و شب
زان شبي که وعده کردي روز وصل *** روز و شب را مي‌شمارم، روز و شب
اي مهار عاشقان در دست تو *** در ميان اين قطارم روز و شب
اين روز و شب خدا مي‌خواهد با ما عشق بازي کند. نکاتي در مورد اين هست که شب چه عظمتي دارد. شب برتر است يا روز مهمتر است؟ ايام مهمتر است يا شب‌ها مهمتر است.
روز و شب را همچو خود مجنون کنم *** روز و شب را کي گذارم، روز و شب
اينکه اول ما از زمان و مکان لذت ‌مي‌بريم و عشق مي‌کنيم ولي بعد دريا عاشق ما مي‌شود. روز و شب عاشق ما مي‌شود. زمين عاشق ما مي‌شود. درخت و جنگل با شما تسبيح مي‌کند و عاشق شما مي‌شود.
مي‌کشم مستانه بارت بي خبر *** همچو اشتر زير بارم روز و شب
انشاءالله خداوند توفيق بدهد شب‌ها و روزهاي خوب داشته باشيم. همه ايام ما ليالي و شب قدر باشد.
شريعتي: خيلي از دوستان در مورد طرح خانه‌هاي نوراني پرسيدند که سالهاي قبل بود. الحمدلله در اين سالها ما آن را ادامه مي‌دهيم و اين جلسات استمرار دارد. انشاءالله خانه‌هاي ما منور به نور قرآن کريم باشد.
حاج آقاي فرحزاد: سفارش کرديم که هم به نام امام حسن مجتبي و هم به نام حضرت خديجه(س) باشند. انشاءالله در اين جلسات نوراني قرآن نام اين دو بزرگوار احياء شود.
شريعتي: امروز صفحه 319 قرآن کريم، آيات 99 تا 113 سوره مبارکه طه در سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«كَذلِكَ‏ نَقُصُ‏ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ ما قَدْ سَبَقَ وَ قَدْ آتَيْناكَ مِنْ لَدُنَّا ذِكْراً «99» مَنْ أَعْرَضَ عَنْهُ فَإِنَّهُ يَحْمِلُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وِزْراً «100» خالِدِينَ فِيهِ وَ ساءَ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ حِمْلًا «101» يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً «102» يَتَخافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْراً «103» نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا يَوْماً «104» وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْجِبالِ فَقُلْ يَنْسِفُها رَبِّي نَسْفاً «105» فَيَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً «106» لا تَرى‏ فِيها عِوَجاً وَ لا أَمْتاً «107» يَوْمَئِذٍ يَتَّبِعُونَ الدَّاعِيَ لا عِوَجَ لَهُ وَ خَشَعَتِ الْأَصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْساً «108» يَوْمَئِذٍ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِيَ لَهُ قَوْلًا «109» يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْماً «110» وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَيِّ الْقَيُّومِ وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً «111» وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً «112» وَ كَذلِكَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا وَ صَرَّفْنا فِيهِ مِنَ الْوَعِيدِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ أَوْ يُحْدِثُ لَهُمْ ذِكْراً «113»
ترجمه: (اى پيامبر!) ما اين گونه از اخبار گذشته بر تو حكايت مى‏كنيم و همانا ما از جانب خويش به تو ذكر (قرآن) داده‏ايم. پس هركس از آن (ذكر) روى برگرداند، قطعاً او در روز قيامت، بار سنگينى (از گناه) را بر دوش خواهد كشيد. (آنها) براى هميشه در آن (بار گناه و عقوبتش) خواهند ماند و چه بد بارى است براى آنها، (بار گناه) در روز قيامت. (همان) روزى كه در صور دميده مى‏شود وما در آن روز، مجرمان را با چشمان تيره (و بدن‏هاى كبود) محشور مى‏كنيم. (آنها) در بين خودشان آهسته با يكديگر گفتگو مى‏كنند كه شما جز چندى (ده‏روز در دنيا بيشتر) توقّف نداشتيد. (البتّه) ما به آنچه آنها مى‏گويند داناتريم، آنگاه كه بهترين آنان در رفتار، مى‏گويد: شما درنگ نكرديد مگر يك روز! و (اى پيامبر!) از تو درباره‏ى كوهها (در قيامت) مى‏پرسند، بگو: پروردگار من آنها را از بُن بركنده و متلاشى مى‏كند. پس آنها را (همچون) كويرى صاف و هموار، رها مى‏سازد. كه در آن هيچ پستى و بلندى مشاهده نمى‏كنى. در آن روز، (مردم) از دعوت كننده‏اى كه (هيچ) انحرافى ندارد پيروى مى‏كنند (و گوش به صداى اسرافيل هستند) و همه صداها در برابر (عظمت خداوند) رحمان فرو مى‏نشيند. پس (در آن روز) جز صدايى آهسته نمى‏شنوى. در آن روز، شفاعت (هيچ كس) سودى ندارد، مگر كسى كه خداى رحمان به او اجازه دهد و از گفتار او (شفاعت كننده يا شفاعت شونده) راضى باشد. (خداوند به) آنچه آنان در پيش روى دارند و آنچه را (در دنيا) پشت سر گذاشته‏اند آگاه است، ولى مردم بر او احاطه علمى ندارند. و (در آن روز) همه‏ى چهره‏ها در برابر خداوندِ زنده‏ى پاينده، خوار و فروتن مى‏شود و البتّه هر كس كه بار ستم برداشت، مأيوس و زيان كار است. و (امّا) هر كس از كارهاى نيكو انجام دهد و مؤمن باشد، پس (در آن روز) نه از ستم و كاستى (در پاداشش) نترسد. و بدينسان ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم و در آن با انواع بيان‏ها هشدار داديم، شايد آنها پروا كنند و يا برايشان پندى ايجاد شود.
شريعتي: يک کتاب معرفي کنم از استاد بزرگوار حاج آقاي ماندگاري عزيز که به ايشان سلام مي‌کنم. «منشور زندگي ايماني» براي مبلغين که در ايام ماه رمضان تبليغ مي‌روند و همينطور براي مخاطبين عزيز ما بسيار کتاب خوبي است. انشاءالله به زودي ديدار روي ماهشان نصيب همه ما بشود. از فضيلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بشنويم. قرار هست از حضرت آيت الله بهجت بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: «اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم» از اعمال ماه شعبان و هم از اعمال ماه مبارک رمضان زياد گفتن اين ذکر هست. انشاءالله عزيزان مقيد باشند، يک آقايي چند روز قبل در مسيري به ما برخورد کرد و گفت: من روزي چند هزار صلوات بخاطر حديث‌هايي که خوانديد مي‌فرستم، به جاي اينکه حرف دنيا بزنم، دروغ بگوينم و غيبت کنم صلوات مي‌فرستم. شايد هزارها هزار افراد را داريم که مي‌گويند: گره‌هاي ما با صلوات باز شده است. دعاها مستجاب مي‌شود و آمرزش گناهان را در پي دارد. آيت الله بهجت هميشه به ذکر صلوات سفارش مي‌کردند. مي‌فرمود: گشتيم و گشتيم ذکري برتر و بالاتر از صلوات بر محمد و آل محمد پيدا نکرديم. خداوند رحمتشان کند. اين هفته هم سالگرد رحلت اين عالم برجسته بود. ما عالم خيلي داريم ولي عالمي که اين ويژگي‌ها مثل آقاي بهجت در آنها باشد، رباني باشد. ايشان عاشق عبادت بود. عاشق نماز بود. عاشق ذکر بود. با عبادات عشق مي‌کرد.
روايتي ديدم که پيغمبر خدا به اصحاب فرمودند: چرا من در شما حلاوت و شيريني عبادت را نمي‌بينم؟ گفتند: علامتش چيست؟ فرمود: تواضع، ادب! آيت الله بهجت خيلي افتاده و متواضع بودند. بچه طلبه مي‌آمد از ايشان سؤال مي‌کرد، مرد، زن، ما هم توفيق داشتيم مدتي درس ايشان مي‌رفتيم. در جلسات خصوصي ايشان شايد هشت تا ده نفر مي‌آمدند. ايشان در شبانه روز شايد چهار ساعت مي‌خوابيد. مشغول مطالعه يا عبادت بودند. ولايت ايشان نسبت به اهل‌بيت و امام زمان و امام حسين خيلي فوق العاده بود. ايشان ساليان سال زيارت عاشورا و جامعه کبيره را ترک نمي‌کردند. در قم که بودند هر روز صبح‌ها دو ساعت، گاهي يک ساعت توسل و زيارت و ارتباط با اهل‌بيت داشتند. مقيد بودند در روضه شرکت کنند. توسل به امام زمان و ياد امام زمان، دعا براي فرج و ظهور امام زمان، از افرادي بودند که براي ظهور امام زمان لحظه شماري مي‌کردند. انشاءالله اين نکته‌هاي برجسته‌اي که در زندگي ايشان بوده، دوستان ايشان و ارادتمندان ايشان در خودشان بيشتر تجلي بدهند و بارور کنند. ايشان عاشق دلباخته اهل بيت بودند.
شريعتي: کتابي هست با عنوان «زمزم عرفان» که دارالحديث آن را چاپ کرده است. مجموعه زندگي حضرت آيت الله بهجت است و مناسب است براي مطالعه و انشاءالله دوستان ما تهيه کنند و استفاده کنند. براي تهيه کتاب‌ها به 20000303 پيامک بزنيد. دوستان ما شما را راهنمايي خواهند کرد. دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي فرحزاد: خدايا تو را قسم مي‌دهيم در اين روزهاي آخر ماه شعبان همه گناهان ما را ببخش و بيامرز. حق همه حق داران گردن ما ادا بگردان. به حق محمد و آل محمد، قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان. همه مريض‌ها را شفاي عاجل عنايت بفرما. همه ما را از بهترين برکات ماه شعبان و ماه رمضان بهره‌مند بگردان. خدايا به حق محمد و آل محمد به آنهايي که همسر ندارند، خانه ندارند، شغل ندارند، مرحمت بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و سلام بر امام حسن و امام حسين(ع).
شريعتي: بهترين‌ها را براي شما آرزو مي‌کنيم.
خدايا چنان کن سرانجام کار *** تو خشنود باشي و ما رستگار
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمدٍ و آله الطاهرين»

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها