برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه امام سجاد(عليه السلام)- شرح دعاي پنجم
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 20-01- 97
بسم الله الرحمن الرحيم
شريعتي:، لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم، سلام ميکنم به همه بينندهها و شنوندههاي خوبمان، انشاءالله دل و جانتان بهاري باشد و بهارتان مبارک باشد و اين روزها و شبهاي ماه رجب پر برکت باشد. بين ديدار ما با حاج آقاي فرحزاد فاصله زيادي افتاد. اين اولين ديدار ماست. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد. سال نو مبارک باشد.
حاج آقاي فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز. سال جديد را تبريک ميگويم. ماه پر خير و برکت رجب که سر تا سر نور و رحمت و برکت است و ماه توبه و استغفار است، انشاءالله بهره بگيريم و استفاده کنيم. جا دارد از همه عزيزاني که بر ما حقي دارند و دستشان از دنيا کوتاه است، پدرها و مادرها و آباء و اجداد، مرحوم مهندسي، عزيزاني که فراوان بيننده سمت خدا بودند و در آن عالم انشاءالله مهمان اهلبيت هستند. سعي کنيم هرچه ميتوانيم صدقه و خيرات داشته باشيم که روحشان با اهلبيت محشور باشد. خبرهاي خوبي براي زوار اوليها داريم انشاءالله عزيزان برنامه را پيگيري ميکنند. ما بندگان خوبي نيستيم ولي خداي بزرگ و اهلبيت و پيغمبري که خدا براي ما فرستاده، آنها لطف و عنايتشان بسيار فوق العاده است. اميد و دلخوشي ما به لطف و الطاف خداي متعال و اهلبيت است. انشاءالله اين لطف و عنايت از سر ما کم نشود.
شريعتي: ماه رجب بهار بندگي و عبادت است. خوشا به حال همه آنهايي که در شبها صحيفه سجاديه را باز ميکنند، ادعيه و مفاتيح را نگاه ميکنند و با خداي خودشان راز و نياز ميکنند. حتماً ما را دعا کنند. مريضها التماس دعاي ويژه گفتند. انشاءالله خداوند به همه مريضها شفاي عاجل عنايت بکند. وارد فضاي نوراني صحيفه سجاديه ميشويم و بحث امروز شما را ميشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. الحمدلله رب العالمين، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
به دعاي پنجم صحيفه سجاديه رسيديم که دعا براي خودشان و اهلبيتشان و نزديکان و اطرافيانشان هست و خيلي فرمايشات و کلمات بلندي در اين دعاي پنجم صحيفه سجاديه هست، حضرت ميفرمايد: «يَا مَنْ لَا تَنْقَضِي عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ» اي خدايي که شگفتيهاي عظمت تو تمام شدني نيست. خلقتي که خلق کردي. در اين دعا به خصوص در هر جملهاي حضرت يک صلوات ذکر ميکند. در هر يک خط «صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ» گاهي در ذهن بعضي هست که چرا ما اينقدر ذکر صلوات را در هر جلسهاي ميگوييم. حتي بنده در سخنرانيهايي که کوتاه هم باشد حديثي در مورد فضيلت صلوات ميگويم. دعاهاي ما پر است در لا به لايش هي ذکر صلوات تکرار شود که ما را به خدا نزديک ميکند و واسطه همه فيوضات هم اين بزرگواران هستند. لذا حضرت بلافاصله درود ميفرستد. «وَ احْجُبْنَا عَنِ الْإِلْحَادِ فِي عَظَمَتِكَ» ما را حفظ کن از اينکه ما ستيزه جويي کنيم و سرکشي کنيم در عظمت تو، با وجود عظمت تو ما به بيراهه برويم.
«وَ يَا مَنْ لَا تَنْتَهِي مُدَّةُ مُلْكِهِ» اي خدايي که ملک و عالم طبيعت در اختيار تو است، تمام نميشود، ملک و سلطنت خدا دائم است. «صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ» باز درود ميفرستد. عزيزان ميدانند هنگام شنيدن نام پيامبر حتي علماي بزرگ ما مثل شيخ ثدوق و شيخ بهايي واجب ميدانند از بس روايات زيادي داريم ولي عموم فقهاي ما مستحب و بلکه مستحب مؤکد ميدانند. لذا نام پيغمبر برده ميشود همه شنوندهها اين ذکر بزرگ را فراموش نکنند. «وَ أَعْتِقْ رِقَابَنَا مِنْ نَقِمَتِكَ» خدايا گردن ما را از عذاب خودت و عقوبت خودت آزاد کن. «وَ يَا مَنْ لَا تَفْنَى خَزَائِنُ رَحْمَتِهِ» اي خدايي که گنجهاي رحمت تو پايان پذير نيست. تمام نميشود «صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ» بر پيغمبر و آل او درود فرست. «وَ اجْعَلْ لَنَا نَصِيباً فِي رَحْمَتِكَ» براي ما هم بهرهاي از رحمت خودت قرار بده.
چون درباره عظمت خدا جمله اول هست «يَا مَنْ لَا تَنْقَضِي عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ» يک مقداري درباره عظمت خدا اشعار زيبايي را مغربي سروده که من بخوانم. شرحهاي زيادي براي صحيفه نوشته شده است. مرحوم سيد علي خان شيرازي «رياض السالکين» را نوشتند، بيشتر جنبههاي ادبي را و لغت را و شرح و بسط الفاظ را خيلي خوب بيان کردند. آيت الله مکارم شيرازي گروهي کار کردند مثل تفسير نمونه و نهجالبلاغه، يکي از شرحهاي خوب هم شرح آقاي انصاريان هست که مفصل و زيباست و در همين جملات شايد دهها صفحه در مورد عظمت خدا و خلقت خدا بيان شده باشد. در نرم افزار مبين موبايل، قرآن، نهجالبلاغه و صحيفه سجاديه با شرح آقاي انصاريان هست. شرح روان و جامعي است. مغربي اشعار خيلي بلندي دارد. ميفرمايد:
اي جمال تو در جهان مشهور *** ليکن از چشم انس و جان مستور
با چشم سر نميشود ديد، ولي با چشم دل ميشود ديد.
نور رويت به ديدهها نزديک *** ليکن از ديدنش نظرها دور
غير گرمي کجا کند ادراک *** ز آفتاب منير تابان کور
آدم کور، اگر دلش کور باشد نميتواند عظمت خدا را درک کند.
گرچه باشد عيان چه شايد ديد *** قرص خورشيد را به ديده مور
يعني مورچهاي که اينقدر چشمش کوچک است، خورشيد به آن عظمت را نميتواند ببيند. جواب خيلي زيبايي دارد. ميگويد: هم به تو ميتوان تو را ديدن، مرحوم دولابي جمله خيلي زيبايي دارد. ميفرمود: «لن تراني» که خداي متعال به حضرت موسي فرمود، وقتي حضرت موسي به خداي متعال گفت: من ميخواهم تو را ببينم. قطعاً حضرت موسي منظورش ديدار با چشم سر که نبود. شاگرد ابتدايي هم اين را درک ميکند که خدا جسم نيست و جا و مکان ندارد. حضرت موسي که ميگويد: «رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ» (اعراف/143) نشان بده من تو را ببينم. منظور با چشم دل بوده است. رؤيت قلبي بوده است. ديدار قلبي بوده است. خدا فرمود: «قالَ لَنْ تَرانِي» تو نميتواني مرا ببيني! ايشان يک بيان زيبايي داشتند. ميفرمودند: تا وقتي تو هستي يعني خودت و مرا ميبيني و جدا از خودت حساب ميکني، يک هستي جدا از من خودت را ميبيني، هيچوقت نميتواني ببيني. ديدن فاصله ميخواهد. يعني بايد فاصله بگيري، وقتي من چشم تو را خلق کردم و در چشمت هستم، همه چيز اوست و غير او چيزي نيست، «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» (نور/35) با اين نگاه «لن تراني» يعني نکته خيلي ظريفي است. غير از او کسي نيست.
اگر همه وجودت ذوب در خدا شد، آن موقع به اندازه ظرفيت خودت ميتواني خدا را درک کني و معرفت پيدا کني و بيابي. براي ديدن يک فاصله لازم است. کسي ميتواند از خدا فاصله بگيرد، نميتواند. ظاهر و باطن ما، چشم ما، درون و بيرون چشم ما، کسي که پشت چشم هم خودش است. يعني غير از او کسي نيست. اينکه حضرت امير ميفرمايد: من چيزي را نديدم الا قبل و بعدش، با او همه جا خدا را ديدم. غير از او غيريتي نيست. احد است، سوره توحيد شناسنامه خداست. «قل هو الله احد» احد غير از واحد است. احد با واحد فرق دارد. احد يعني در شيب احاطه و هستي او چيزي غير از او نيست. ديدن يک ناظر ميخواهد، يک منظور ميخواهد. ولي خدا فرمود: «لَنْ تَرانِي» نکته زيبا و دقيقي است. مغربي خيلي زيبا بيان ميکند. «هم به تو ميتوان تو را ديدن» يعني خودت بايد خودت را ببيني.
هم به تو ميتوان تو را ديدن *** بل تويي ناظر و تويي منظور
«لم يلد و لم يولد» سوره توحيد خيلي بلند است. روايت داريم يکي سوره توحيد، يکي هم آيات اول سوره مبارکه حديد، «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ» (حديد/3) اول اوست، ظاهر اوست، باطن اوست. علم اوست که همه جا پوشيده است. قدرت اوست، رحمت اوست، «رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْما» (غافر/7) يعني همه موجودات تجلي رحمت او هستند. قدرت او هستند، علم او هستند و غير او چيزي نيست. در روايت داريم اگر اقوامي که عميق فکر ميکردند که عمق چيزها را در ميآوردند، اگر اقوام عميق گرا نبودند که عمق مطالب را دربياورند، خدا سوره توحيد و آيات اول سوره حديد را نازل نميکرد. براي آنهايي که خيلي عميق فکر ميکنند و حقيقت را درمييابند، يعني براي افکار خيلي بلندي است. همين «لم يلد و لم يولد» خود صمد هم که امام باقر(ع) فرمود، اگر من حاملان علم و افرادي که ظرفيت داشته باشند را پيدا ميکردم، چون شکافنده علوم است. فرمود: از کلمه «الصمد» همه چيز را بيان ميکردم. يعني توحيد و تمام معارف را از همين صمد ميتوانستم بيان کنم. صمد يعني کسي که نياز به چيزي ندارد و همه چيز هست. تو خالي نيست. همه چز هست، علم مطلق، قدرت مطلق، کمال مطلق، جمال مطلق، بعد ميگويد: «لم يَلد و لم يولَد» در قرآن ترجمههايي که ميکنند و يک مقدار خنده دار است که خدا نه زاييده و نه زاييده شده است! اين زشت است.
مرحوم دولابي ميفرمودند: «لم يَلد و لم يولَد» يعني خدا از کسي جدا نشده و هيچکس هم نميتواند از خدا جدا شود. ميتوانيم يک هستي جدا از خدا داشته باشيم؟ عنواني، هستي، حول و قوهاي هرچه هست از اوست. ما نه مالک هستيم و نه حول و قوهاي از خودمان داريم. غير از خدا ما هيچي نداريم. «لم يلد و لم يولد» يعني کسي از خدا جدا نشده و خدا هم از کسي جدا نشده است.
اين بيان اول امام سجاد(ع) «يَا مَنْ لَا تَنْقَضِي عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ» اي خدايي که شگفتيهاي بزرگي تو، عظمت خلقت تو، عظمت تو تمام شدني نيست. آقاي انصاريان در اين شرح مفصل آمده است. ما ميليونها کهکشان و راههاي شيري داريم که در اينها ميلياردها ستاره هست. ستارههايي که فراوان از خورشيد بزرگتر هستند. از زمين بزرگتر هستند. آنها نورانيت دارند. تعبير اميرالمؤمنين اين است که در آسمانها ستارههايي که ميبينيد، شهرهايي است مثل شهرهاي شما، يعني آنجا هم موجوداتي هستند و خدا خلقتي دارد. عجيب است که اينها همه در نظم خاصي شناور هستند. يعني اگر زمان سابق نميدانستند کهکشانها و ستارهها حرکات مختلف دارند، توليد و مرگ و مير دارند، اينها توالد و تناسب دارند و خيلي عجيب است. ميچرخند و به همديگر برخورد نميکنند. «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» (انبياء/33) يعني در مدار خاصي شناور هستند. آن زماني که علم جديد نبوده، خدا مي فرمايد: اينها در حال حرکت هستند و در حال خاصي حرکت ميکنند. اگر يکي از اين ستارهها از مدار خودش منحرف شود عالم کن فيکون ميشود با آن سرعت و سيري که دارد. در مدار خودشان منظم ميگردند. ميليونها سال گاهي طول ميکشد بعضي از اينها نورشان به ما برسد. اينکه امام سجاد فرمودند: اگر من تکاليف زميني نداشتم، شب تا صبح به آسمانها نگاه ميکردم. تمام اينها آسمان اول است. آسمان دوم ميليونها ميلياردها برابر از آسمان اول بزرگتر است. تعبير روايت اين است که آسمان اول نسبت به آسمان دوم مثل يک حلقه در بيابان برهوت است. چقدر عظمت دارد؟
در همين زميني که زندگي ميکنيم چه عجايبي هست. باستان شناسها، اورانيوم که دير جا به جا ميشود و فرسوده ميشود، تستهايي گرفتند که تا الآن عمر زمين را حدود پنج ميليارد سال حساب کردند. حضرت آدم ابوالبشر حدود هشت، نه هزار سال قبل بوده است. ميليونها آدم آمده و رفته است. خدا هزارها عالم خلق کرده و هزارها آدم، فعلاً آدمي که نسلش روي زمين است، آدم آخري است. ولي قبل از آن هم بوده است و بعد هم خواهد بود. خيلي ميپرسند: در آيندهاي که اميد داريم امام زمان(ع) ظهور ميفرمايند و بعد هم طبق روايات ما رجعت ميشود و امامها هم برميگردند، اول کسي که در زمان امام زمان برميگردند، آقا امام حسين(ع) است. امام زمان هم که شهيد ميکنند در همان کربلا دفن ميشوند. جاي قبر امام حسين(ع)، همه امامها رجعت دارند و همه خوبهاي خالص و همه بدهاي خالص انتقام گرفته ميشود، موضوع رجعت موضوع مهمي است. بعد از رجعت قيامت به پا ميشود. يعني همه مخلوقاتي که روي زمين هستند از بين ميروند، اسرافيل در صور ميدمد، همه زنده ميشوند، به حساب و کتابهاي آنها ميرسند و به بهشت و جهنم ميروند. بعدش چه ميشود؟ ادامه دارد. «أَ فَعَيِينا بِالْخَلْقِ الْأَوَّلِ بَلْ هُمْ فِي لَبْسٍ مِنْ خَلْقٍ جَدِيدٍ» (ق/15) خلاقيت خدا با اختيار است. خلاقيتش، رزاقيتش، جودش، کرمش، لطف و رحمتش قطع نميشود. هيچ چيز خدا قطع شدني نيست. هيچ چيز خدا تمام شدني نيست. بزرگي خدا را آدم يک سر سوزن درک کند، واقعاً به سجده مي افتد و در مقابل عظمت خدا نميتواند منحرف شود. هرچقدر هم انسان بيشتر احساس عجز کند، بيشتر نزديک ميشود و ميفهمد.
در مناجات خمس عشر امام سجاد(ع) هست. پانزده مناجات است که در مفاتيح هم هست. قبل از اعمال ماه رجب، پانزده مناجات خمس عشر است. يکوقت آدم معرفت ميخواهد مناجات عارفين را بخواند. ميخواهد از دنيا کنده شود، مناجات زاهدين را بخواند. ميخواهد توبه بکند مناجات تائبين را بخواند. ميخواهد از نفس و شيطان و اجتماع زده شده، مناجات شاکين را بخواند. آنهايي که شکوه دارند. مناجات عارفين يک جملهاش اين است «و لم تجعل طريقاً الي معرفتک الا بالعجز عن معرفتک» چطور ميتوانيم خدا را بشناسيم؟ راهي براي شناخت تو نيست، مگر عاجز شوي. درمانده شوي و بداني که خودت نميتواني.
گر ميبرندت واصلي *** گر ميروي بي حاصلي
«المعرفة صنع الله» ما فکر ميکنيم يک نگاهي ميکنيم خورشيد و آسمان و ستاره و يک تفکري از خدا در ذهن داريم، ولي شناخت واقعي را بايد خود خدا بدهد. معرفت کار خداست. «اللهم عرفني نفسک، عرفني رسولک، عرفني حجتک» اگر اينها را به ما نشناساني، «ذللت عن ديني» بلاشک تا آدم خودش را ميبيند، خدا را نميتواند ببيند.
ديده خود بين، خدا بين کي شود *** گفتمت رمزي برو خود را نبين
وحدت کرمانشاهي خيلي زيبا گفته است.
خيز و رو آور به معراج يقين *** بي براق و رفرف و روح الامينژ
نيستي معراج مردان خداست *** نيست معراج حقيقت غير از اين
«ديده خودبين، خدابين کي شود» کسي که هفتاد سال است خودش را ميبيند. من قدرت دارم. من علم دارم. من کمال دارم. تا خود هستي نميتواني خدا را ببيني. حافظ در اشعار فراوان اين را گفته است.
ميان عاشق و معشوق هيچ حائل نيست *** تو خود حجاب خودي، حافظ از ميان برخيز
همين که کنار بروي هست. چرا موقع مردن اميرالمؤمنين و خدا را ميبيند. چون کنار ميرود. ميبيند عجب فکر ميکرد خودش هست، بدن دارد و زن و بچه دارد. آيت الله است، عالم و استاد و پروفسور است. يعني عجز و پوچي خودش را اي کاش قبل از مردن به آن برسد. اينکه پيغمبر فرمود: بميريد، يعني الآن به آن موت برسيد و بفهميد دست شما خالي است. عجز محض هستيد. ملاصدرا ميگويد: فقير هم يک عنوان دارد. فقر محض، جهل محض، نيستي محض!
شريعتي: خدا رحمت کند شهيد آويني را که امروز هم سالروز شهادت ايشان است. هفته هنر انقلاب اسلامي هم هست که به همه هنرمندان تبريک ميگوييم. ايشان يک جملهاي دارند، ميفرمايند: هنر آن است که بميري، پيش از آنکه بميرانندت!
حاج آقاي فرحزاد: حضرت عيسي هم جمله زيبايي دارند، ميفرمايند: «لن يلج ملکوت السماوات من لم يولد مرتين» (شرح اصول کافي ملاصدرا/ج1/ص361) کسي که دو بار متولد نشود، ملکوت آسمانها و باطن عالم را نميتواند برسد. يکبار ما از شکم مادر زاييده شديم، يکبار ديگر هم از اين دنيا و تعلقات بايد بيرون بياييم. اگر بيرون آمديم آن طرف خبري هست. حضرت امير فرمود: «يا حار همدان من يمت يرني» يعني کسي که بميرد مرا ميبيند. همين قدر که حجابهاي مادي کنار رفت، ميبيند اميرالمؤمنين و اهلبيت هم همانجا هستند. آنها چون واسطه هستند. «من عرفهم فقد عرف الله»، «من جهلهم فقد جهل الله»، اينها واسطه ديدار ما با خداي متعال هستند.
دل اگر خدا شناسي، همه در رخ علي بين *** به علي شناختم من به خدا قسم خدا را
تمام اسماء و صفات خدا در وجود حضرت علي تجلي پيدا کرده است. الآن در آستانه مبعث هستيم و پنجشنبه هم شهادت امام هفتم موسي بن جعفر است. دوستان ما تازگي از کربلا برگشتند، گفتند: از دم مرز، شهرهاي مختلف شبيه اربعين پياده روي دارند به کاظمين ميروند. عراقيها خيلي مقيد هستند. امام هفتم مظلومانه در زندان به شهادت رسيدند، موکبهاي فراواني هستند پذيرايي ميکنند.
شريعتي: ايام شهادت امام هادي هم به سامرا پياده روي ميکنند.
حاج آقاي فرحزاد: با اينکه عمليات انتحاري هم ميشود ولي کسي کاري به اين حرفها ندارد و ميروند. مردم عراق به سمت کاظمين ميروند. انشاءالله از امام هفتم تجليل فوق العادهاي شود و هم عيد مبعثي که در پيش رو داريم. روزهاي آخر ماه رجب را حداکثر بهره را داشته باشيم. صدقه و کارهاي خير است. ماه رجب روزه گرفتن خيلي فوق العاده است. در روايت داريم يک روزش «استوجب رضوان الله» خشنودي خدا را همراه دارد. دري از درهاي جهنم را ميبندد. باعث آمرزش گناهان ميشود و هفتاد سال راه جهنم را دور ميکند. آنهايي که روزه قضا دارند واجب است بايد قضا بگيرند، سه روز روزه در اين ماه بهشت را واجب ميکند. روايت زيبايي ديدم از پيغمبر که فرمودند: افرادي که نميتوانند روزه بگيرند، خيليها هستند مريضي دارند، مسن هستند، مسافر هستند، به هر دليلي روزه مستحبي نميتوانند بگيرند، فرمود: براي هر يک روز يک نان صدقه بدهند، ثواب روزه ماه رجب را به او ميدهند. سي روز، سي هزار تومان ميشود. در شهر قم بن نان ميدهند، يا افرادي که ميشناسيم ميگوييم: فقط نان مصرف کن. کميته امداد يا بهزيستي بدهند و بگويند: مصرف نان شود. يا طعام کامل بدهند. از روزه اين ماه غافل نشويم. اگر نتوانستند روزه بگيرند، اطعام بدهند يا صدقه و نان بدهند، ثواب روزه رجب را ببرند.
در عيد مبعث، مفاتيح را باز کنيد، ميفرمايد: مستحب است نجف برويد زيارت مولا علي (ع). يا از همينجا زيارت کنيم حضرت امير را روز مبعث، خوب مبعث بعثت پيغمبر خداست و بايد به مدينه برويم. هفده ربيع ولادت پيغمبر خداست و بايد مدينه برويم، شما هفده ربيع نگاه کن، ميگويد: بايد نجف برويم زيارت اميرالمؤمنين(ع). محال است کسي به بهشت و اهلبيت برسد، به خدا و قرآن برسد الا از راه اميرالمؤمنين(ع). کليد همه اين است. «أنا مدينه العلم و علي بابها» يعني محال است، من شهر علم هستم و حضرت علي در اين شهر است. محال است کسي از غير راه اميرالمؤمنين و فرزندانش به آن برسد. آن عارفي که ميگويد: منهاي پيغمبر و امامان من خدا را شناختم، دچار توهم است. راه انبياء هستند. صراط مستقيم و سبيل اعظم اينها هستند. ممکن است امامش را نشناخته ولي امام آن نورانيت را به قلب او القاء کرد. بشناسد يا نشناسد اينها معلم توحيد هستند.
يک جامعه کبيره داريم، يک جامعه صغيره، زيارت جامعه صغيره خيلي کوتاه است. خلاصه جامعه کبيره است. «من عرفهم فقد عرف الله» يعني حتماً اينطور است. هرکس اينها را شناخت، يعني انبياء و امامان را شناخت، حتماً بداند خدا را شناخته است. «و من جهلهم فقد جهل الله» هرکس هم اينها را نشناخت، با توهم دين و توحيد درست ميکند، حتماً بداند خدا را نشناخته است. اينها هستند و اينها معرف خدا هستند. لذا مذاهبي که اهلبيت را کنار زدند و اهلبيت را نشناختند، دچار توهمات شدند. چيزهايي درباره خدا تجسم و تشبيه ميکنند، در روايت اهل سنت است که ميگويند: شبهاي جمعه خدا سوار يک اسب ميشود و در آسمان دنيا ميآيد و به مردم نگاه ميکند. الآن شبکههاي وهابي بر عليه تشيع ترويج ميکنند که شيعه و اهل امامها ميگويند: روز قيامت خدا را با چشم سر نميشود ديد، با چشم دل ميشود ديد. عقل و وجدان همين را ميگويد. مذاهب ديگر ميگويند: خدا را با چشم سر ميشود ديد. روز قيامت خدا جسم پيدا ميکند. خدايي که جسم باشد به درد نميخورد. کسي از راه اهلبيت جدا شود حتماً بداند خدا را نشناخته است.
مبعث و ماه رجب زيارت امام حسين سفارش شده است. زيارت امام هشتم که در روايت داريم هفتاد هزار حج عمره قبول شده است، اينها را فراموش نکنند. راه اينها هستند. کره زمين پنج ميليارد سال قدمت دارد. باز همين کره زمين، هرچه کود و آشغال و زباله است را جذب ميکند، نبات و گياه و گل و شکوفه را ميدهد. چه کسي رنگ آميزي ميکند و اينقدر طراوت ميدهد؟ همين بهاري که ميرسد موت و حيات است. در پاييز و زمستان زمين ميميرد و بعد زنده ميشود. از زمين خاکي که ما کود و زباله و کثافت وارد آن ميکنيم، خدا گلابي که شيرين است و آبدار است، سيب، هندوانه و خربزه و انواع ميوهها را بيرون ميآورد. حدود هشت هزار نوع گياه داريم. در اقيانوسهاي ما حدود دويست هزار نوع انواع آبزيان زندگي ميکنند. ميليونها تن ماهي که در آبها هستند. آب زلال و شفاف بايد باشد که به انسان برسد، آب دريا شور است و اين ماهي را خدا چطور خلق کرده است؟ لذا کساني که اين صحنهها را تماشا ميکنند جداً خدا را باور ميکنند.
حضرت در اين جمله اول ميفرمايد: «يَا مَنْ لَا تَنْقَضِي عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ» اي خدايي که شگفتيهاي عظمت تو تمام شدني نيست. «صل علي محمدٍ و آله» خدايا درود فرست. «وَ احْجُبْنَا عَنِ الْإِلْحَادِ فِي عَظَمَتِكَ» ما را حفظ کن از اينکه ما در مقابل عظمت تو سرکشي کنيم و گناه کنيم. هرچقدر عظمت خدا را کسي درک کند بي اختيار به سجده ميافتد. لذا پيغمبر ما بيش از همه سجده ميکردند. عظمت خدا در دل او تجلي پيدا ميکرد. تمام اينهايي که ميگوييم، عالم مُلک است، يعني ظاهر است. عالم ملکوت و باطن، عالم فرشتهها، عالم غيب، باطن همين عالم هم خودش دنيايي است.
نطفه ملک جهانها همت است *** پر و بال مرغ جانها همت است
هرکه را يک ذره همت داد دست *** کرد عالم را از آن يک ذره پست
من غلام آن مس همت پرست *** کو به غير کيميا نارد شکست
«قُلِ انْظُرُوا ما ذا فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (يونس/101) باطن اين آسمان چيست؟ در سوره الرحمن هست، «يا مَعْشَرَ الْجِنِ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطانٍ» (الرحمن/33) اگر ميتوانيد از اين آسمان و زمين عبور کنيد، ماوراء را ببينيد، ملکوت را ببينيد، نفوذ کنيد ولي بدانيد با غير سلطان نميتوانيد. هرچقدر ما به عجز و ضعف خودمان پي ببريم يک رشدي در ما ايجاد ميکند يک قدم به علم ما افزوده شود. راه رسيدن به علم اقرار به جهل است. غايت عقل اقرار به جهل است. غايت رسيدن به غناء، اقرار به فقر و کمبودها است. بداني هيچي نداري، او غني مطلق است. او غنا و قدرتي به تو ميدهد که تمام نشود. انشاءالله خدا به ما کمک کند.
شريعتي: خدا کند به اين حقيقت برسيم، حقيقت «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» و تعظيم کنيم در برابر عظمت خداي متعال. دعاي پنجم صحيفه سجاديه بهانه شد که اين نکات بسيار زيبا را بشنويم. روز بيستم فروردين سالروز شهادت سيد شهيدان اهل قلم، سيد مرتضي آويني است. رحمت و رضوان خدا بر او و آغاز هفته هنر انقلاب اسلامي، ديروز هم سالروز شهادت علامه شهيد محمد باقر صدر بود و خواهر ايشان بنت الهدي صدر که انشاءالله همه شهداي ما مهمان سفره سيدالشهداء(ع) باشند. امروز صفحهي 284 قرآن کريم، آيات 18 تا 27 سوره مبارکه اسراء را تلاوت خواهند کرد.
«مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعاجِلَةَ عَجَّلْنا لَهُ فِيها ما نَشاءُ لِمَنْ نُرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنا لَهُ جَهَنَّمَ يَصْلاها مَذْمُوماً مَدْحُوراً «18» وَ مَنْ أَرادَ الْآخِرَةَ وَ سَعى لَها سَعْيَها وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِكَ كانَ سَعْيُهُمْ مَشْكُوراً «19» كُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّكَ وَ ما كانَ عَطاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً «20» انْظُرْ كَيْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَكْبَرُ دَرَجاتٍ وَ أَكْبَرُ تَفْضِيلًا «21» لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولًا «22» وَ قَضى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلًا كَرِيماً «23» وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً «24» رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما فِي نُفُوسِكُمْ إِنْ تَكُونُوا صالِحِينَ فَإِنَّهُ كانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُوراً «25» وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَ الْمِسْكِينَ وَ ابْنَ السَّبِيلِ وَ لا تُبَذِّرْ تَبْذِيراً «26» إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كانُوا إِخْوانَ الشَّياطِينِ وَ كانَ الشَّيْطانُ لِرَبِّهِ كَفُوراً «27»
ترجمه: هر كس پيوسته زندگى دنياى زودگذر را بخواهد، به مقدارى كه بخواهيم و براى هركه اراده كنيم، در اين دنيا بشتاب فراهم مىكنيم، سپس جهنّم را برايش قرار مىدهيم كه با شرمندگى وطردشدگى، وارد آن خواهد شد. و هر كس خواهان آخرت باشد و براى آن تلاش شايسته و در خور كند، و مؤمن باشد، پس تلاش آنان سپاس گزارده مىشود. ما از عطاى پروردگارت، اينان (فرصت طلبان) و آنان (دنيا طلبان) را كمك مىكنيم و عطاى پروردگارت از كسى منع نمىشود. بنگر كه چگونه بعضى از آنان را بر بعض ديگر برترى داديم، وقطعاً درجات آخرت، بزرگتر و ارزشمندتر است. با خداوند معبود ديگرى قرار مده كه نكوهيده وسرافكنده خواهى نشست. پروردگارت مقرّر داشت كه جز او را نپرستيد و به پدر و مادر نيكى كنيد. اگر يكى از آن دو يا هر دو نزد تو به پيرى رسيدند، به آنان «اف» مگو و آنان را از خود مران و با آنان سنجيده و بزرگوارانه سخن بگو. و از روى مهربانى و لطف، بالِ تواضع خويش را براى آنان فرودآور و بگو: پروردگارا! بر آن دو رحمت آور، همان گونه كه مرا در كودكى تربيت كردند. پروردگارتان به آنچه در درون شماست، آگاهتر (از خودتان) است. اگر صالح باشيد، قطعاً او آمرزنده توبه كنندگان است. حقّ خويشاوند و بيچاره و در راه مانده را ادا كن و هيچ گونه ريخت و پاش و اسرافى نكن. همانا اسرافكاران برادران شيطانهايند و شيطان نسبت به پروردگارش بسيار ناسپاس بود.
شريعتي: نزديک به چند دهه است که با هم هستيم و در کنار هم هستيم، سمت خدا عضوي از خانواده شما و شما عضوي از خانواده بزرگ سمت خدا شديد، در اين جشنواره نوروزي برنامههاي سيما، برنامه سمت خدا هم جزء کانديداهاي برنامههاي گفتگو محور تلويزيون هست، با شماره گيري کد مورد نظر ميتوانيد برنامه سمت خدا را انتخاب کنيد. گرچه قبلاً لطف شما به ما ثابت شده است، ولي خوشحال ميشويم باز هم رأي و نظر شما را داشته باشيم.
حاج آقاي فرحزاد: البته سمت خدا بحمدالله انشاءالله به خدا وصل است. يعني پشتيبانش خداست، قابل قياس با برنامههاي ديگر هم نيست. ولي لطف و محبت بينندهها و شنوندههاست که خودشان دوست دارند، با ميل خودشان يک برنامه را انتخاب کنند، اينکه ما بدانيم مردم شکرگزار و قدردان هستند بيشتر ما را سر شوق ميآورد. در روايات ما ذکر صلوات به عنوان افضل اعمال آمده است. يعني در ميان مستحبات آدم گاهي ماه رجب، ماه شعبان، ماه رمضان فکر ميکند که اين دعا را بخواند و زيارت را بخواند. در بعضي روايات داريم افضل اعمال ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد است.
شهيد آيت الله صدر يک شخصيت کم نظير و بي نظير است. ما کم عالم داريم که در علوم مختلف تبحّر داشته باشد. مثل شهيد مطهري که در ايران بودند، ايشان هم در عراق در علوم مختلف، معارف مختلف، فلسفه، اقتصاد، علم قديم و علم جديد، فقه و اصول تبحّر داشتند. در خاندان صدر افراد فوق العاده زياد بود.
شريعتي: يک حکايتي از ايشان خواندم که ايشان در سن شايد 13، 14 سالگي اجازه اجتهاد گرفتند. ايشان نقل ميکرده من در دوران تکليفم اساساً تقليد نکردم. ايشان خودش مجتهد بوده است.
حاج آقاي فرحزاد: نبوغ ايشان فوق العاده بود. شعري هست که خيلي خوشم آمد. انسان به هرکجا که ميرسد آن همه عجز و ضعفي که گفتم، مضمون شعر اين است، ميگويد: اگر يک روزي محمد باقر صدر حاکم شود و حکومت عراق را به او بدهند، ميگويد: قدرت و ميدان داري استبداد ميآورد و انسان خودش را گم ميکند. اگر روزي من حاکم عراق شوم چه چيزي مرا ضمانت ميکند که اگر موسي بن جعفر امام به حق مقابل من ايستاد، من در مقابل او نايستم و او را زندان نکنم؟ اشاره ميکند که نفس ما سرکشي ميکند و بايد به خدا پناه ببريم. آنچه در فرعون بود در همه انسانها هست و بايد به خدا پناه برد و از خداد کمک خواست اين موجهايي که ميآيد ما را زمين گير نکند و زمين نزند. قدرت، پول، پست، شهرت ما را فريب ندهد.
من خيلي خدا را شکر ميکنم. اگر به دل خيرين ميافتد و افرادي که زحمت ميکشند، اين همه لطف خداست. واقعاً يکي از آرزوهايي که خدا در دل بنده انداخته بود اين بود که سنت زوار اوليها در مملکت ما احياء شود. بحمدالله هجده هزار و خردهاي تا به حال به قم آمدند. صدها نفر مشهد رفتند، اوقاف و ادارات ديگر، آستان قدس، کميته امداد هم فرستادند. زوار کربلا چون هزينه بالايي دارد و مقدماتي دارد، يک مقدار پيچيدهتر است. ما قول ميدهيم به باقي استانهايي که سهميه نداديم، حتماً سهميه بدهيم، امروز صبح سه تا اتوبوس از البرز و اصفهان و مرکزي حرکت کردند. اينها به قم آمدند و به غبار روبي ضريح مطهر رفتند، انشاءالله با کمک خيرين و کمک بيشتر، اميدواريم همه عزيزاني که تا به حال کربلا نرفتند، بروند.
شريعتي: دعا بفرماييد و همه آمين بگوييم.
حاج آقاي فرحزاد: خدايا تو را به حق محمد و آل محمد قسم ميدهيم که قلب امام زمان را از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان. از بهترين برکات ماه رجب و شعبان و رمضان همه ما را بهرهمند بگردان. باران رحمتت را بيش از اين بر ما نازل بفرما. خدايا به حق محمد و آل محمد همه آنهايي که آرزوي عتبات و مشاهد مشرفه دارند به زودي و با معرفت نصيبشان بگردان. وسايل شغل و مسکن و ازدواج براي آنهايي که فرزند ندارند و خانه ندارند، فراهم بفرما. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: مردم همه تو را به خدا سوگند ميدهند اما براي من تو آن هميشهاي که خدا را به تو سوگند ميدهم. «السلام عليک يا أباعبدالله»