برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: ملائکه الهي
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 09-11- 96
بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
عشق سوزان است بسم الله الرحمن الرحيم *** هرکه خواهان است بسم الله الرحمن الرحيم
دل اگر تاريک اگر خاموش، بسم الله نور *** گر چراغان است، بسم الله الرحمن الرحيم
نامهاي را هدهد آورده است، آغازش تويي *** از سليمان است بسم الله الرحمن الرحيم
سورهي والليل من برخيز و والفجري بخوان *** دل شبستان است بسم الله الرحمن الرحيم
گيسويت را باز کن انا فتحنايي بگو *** دل پريشان است بسم الله الرحمن الرحيم
باي بسم الله مجراها و مرساهاي من *** وقت طوفان است بسم الله الرحمن الرحيم
شريعتي: با نام و ياد خداي مهربان. سلام ميکنم به همه شما بينندههاي عزيز و شنوندههاي خوب و نازنينمان. در آستانهي ايام فاطميه هستيم. انشاءالله همه ما به حق اين ايام مشمول شفاعت و دستگيري حضرت زهرا، صديقه طاهره، زهراي اطهر(س) بشويم. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز. تشکر ويژه از همه عزيزاني که براي کربلاييها کمک کردند. عزيزاني که دارند آمادگي پيدا ميکنند که کربلا بروند. عزيزاني که آنها را آماده ميکنند تشکر ويژه داريم. انشاءالله به زودي عزيزان عازم شوند و دعاگوي همه باشند. در آستانه شهادت حضرت زهرا(س) هستيم. انشاءالله خداي متعال توفيق عرض ادب کامل به محضر اين بانو را به ما عنايت بفرمايد.
شريعتي: بحث ما با حاج آقاي فرحزاد سيري در صحيفه سجاديه هست، فرازهاي ناب و بلند امام سجاد(ع) را ميشنويم. ما خدمت شما هستيم و بحث شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. الحمدلله رب العالمين.
چون مناسبت فاطميه پيش رو هست، دوست داريم برنامههايمان را با سلام و عرض ادب به محضر صديقه کبري شروع کنيم. زيارتنامه مختصر و کوتاهي است که انشاءالله عزيزان اين را حفظ ميکنند و همراه ما ميخوانند. انشاءالله در مجالس، مبلغين و گويندهها هم اين زيارتنامه را مثل «اللهم کن لوليک» تبليغ و ترويج کنند. در مفاتيح هم به زيارت حضرت زهرا مراجعه کنند، اول زيارت آوردند. «يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّهُ فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِكِ»
دربارهي فرشتهها همينطور که عرض کرديم هم آيات فراوان و هم خطبهها و روايات فراوان هست. بيش از نود آيه در قرآن هست، «وَ ما مِنَّا إِلَّا لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ» (صافات/164) هرکدام يک جايگاهي دارند. «وَ إِنَّا لَنَحْنُ الصَّافُّونَ» (صافات/165) «وَ إِنَّا لَنَحْنُ الْمُسَبِّحُونَ» (صافات/166) بحث فرشتهها خيلي مفصل است. ما خيلي فشرده ميگوييم. در نهجالبلاغه هم اميرالمؤمنين(ع) چون زياد از فرشتهها صحبت کردم، دريغم آمد از نهجالبلاغه نگويم. جاي آقاي حسيني قمي در برنامه خالي است. انشاءالله نهجالبلاغه را در سمت خدا احياء کنند. اولين خطبه نهجالبلاغه در آفرينش آسمان و زمين و خلقت آدم(ع)، بخشي در مورد فرشتههاست. بعد از اينکه خدا آسمان و زمين و هستي را خلق فرمود. «ثُمَ فَتَقَ مَا بَيْنَ السَّمَوَاتِ العُلا » بين زمين و آسمان و کرات و منظومهها فاصله انداخت. پر کرد هستي را از ملائکه مختلف، «فَمَلاهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلائِكَتِهِ» بعد ميفرمايد: «مِنْهُمْ سُجُودٌ لا يَرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لا يَنْتَصِبُونَ» (نهجالبلاغة، خطبه 1) عبادتهايمان را به رخ خدا نکشيم. خدا ميليارد ميليارد فرشته دارد که دائم در حال عبادت هستند. يکي از چيزهايي که از ما ميخواهند عبادت است و صدها نوع خدمت رساني و کارهاي ديگر. حضرت ميفرمايد: «مِنْهُمْ سُجُودٌ لا يَرْكَعُونَ» فرشتههايي هستند که هميشه در سجده هستند. فرشتههايي «رُكُوعٌ لا يَنْتَصِبُونَ» هميشه در حال رکوع هستند و اصلاً بلند نميشوند. چون خستگي ندارند. فرشتههايي «وَ صافُّونَ لا يَتَزايَلُونَ» در حالت قيام ايستاده و تکان نميخورند. فقط قياماً ذکر خدا و عبادت خدا را ميکنند. «و مُسَبِّحُونَ لايَسْئمُونَ» تسبيح ميگويند و خسته نميشوند. «و لا يغشاهم نوم العيون» (بحارالانوار/ح56/ص175) خواب آنها را نميگيرد. خوابي که ما داريم آنها قطعاً ندارند. «و لا سهو العقول» اشتباهاتي که ممکن است عقل و فکر و فهم ما بکند در آنها راه ندارد. «و لا فترة الابدان» سستي بدن در آنها راه ندارد. فراموشي در آنها راه ندارد. امين بر وحي الهي هستند و زبان گوياي خدا هستند که پيامهاي خدا را به رسل و انبياء برسانند. «و مختلفون بقضائه» قضا و قدر الهي و فرمان خدا را اجرا ميکنند.
يکي از مواردي که در روايت داريم، چون بحث ما در اين بود که ملائکه کجا رفت و آمد ميکنند و ما را ياري ميکنند. روايات متعدد داريم جايي است که انسان براي زيارت و ديدار يک مؤمن في الله برود. يکي مجالس اهل بيت است. يکي مشاهد مشرفه است. مريض و عيادت مريض است. يکي هم کسي مؤمني را بخاطر خدا انتخاب کند و قصد و قرض مادي و دنيايي نداشته باشد. وقتي به زيارت يک مؤمن في الله ميرود، ملائکه ميآيند او را مشايعت ميکنند. برکات فوق العادهاي دارد. چون اين رفت و آمدها خيلي سازندگي دارد. يکي از مؤثرترين چيزهايي که براي بچههاي ما، جوان و نوجوان و ميانسال و پيرمرد مؤثر است، دوست خوب است. اگر کسي همه هستياش را بگذارد و يک دوست خوب تهيه کند و به او پيوند بزند، او را به همه خوبيها ميکشد. و از آن طرف خداي نکرده به يک دوست بد پيوند بزند. به همه بديها و ته جهنم خواهد رفت. حافظ فقط شاعر نبود. عارف و عالم بود. حافظ قرآن با چهارده روايت بود و خيلي امتيازها داشته است. بزرگي فرمود: همان بيان قرآن و روايات را در قالب شعر و غزل پياده کرده است. ميگويد: بعد از مدت طولاني که من زحمت فوق العاده کشيدم، دريغ و درد که تا اين زمان ندانستم که کيمياي سعادت، رفيق بود رفيق! يک دوست خوب، يک خواهر، خواهر خوب پيدا کند. يک برادر، برادر خوب پيدا کند. به خاطر خدا به او پيوند قلبي و روحي بزند. چه برکاتي که ندارد. اعمالش، رفتارش، ايمانش، شما را شارژ ميکند. همه خوبيها، بدون رياضت و زحمت، صفات و اخلاق خوب را به شما منتقل ميکند. شرطش اين است که براي خدا باشد. اگر براي دنيا و مقاصد مادي باشد خراب ميشود. هم خوب باشد و هم رفت و شد ما براي خدا باشد. چون اگر براي خدا بود، آدم ميرود چيز خوب تهيه ميکند.
تعبير، تعبيري است که اگر هزار بار بگوييم کم است. در کافي شريف است. امام صادق(ع) فرمود: «لَمَجْلِسٌ أَجْلِسُهُ إِلَي مَنْ أَثِقُ بِهِ أَوْثَقُ فِي نَفْسِي مِنْ عَمَلِ سَنَةٍ» اگر من بروم به زيارت يک مؤمن، يک دوست خوب، با او يک ساعت بنشينم که مطمئن هستم به دينش، به ايمانش به حقيقتش وثوق و اطمينان دارم. براي من امام صادق از عبادت يکسال بالاتر است. نشستن با يک انسان خوب و صاف و پاک براي من امام صادق از عبادت يکسال بالاتر است. ما غافل هستيم. من خيلي از مواقع به پدر و مادرها ميگويم: اينقدر بچههايتان را امر و نهي نکن. يک دوست خوب با او همراه کنيد. رشته پيوند دوستي او را به همه خوبيها ميکشد. به نماز، علم و دانش و کارهاي خير ميکشد. خداي ناکرده رفيق ناباب او را به هر جهنمي ميبرد. ميفرمايد: «سمعتُ أبا عبدالله(ع)» يسير يکي از شاگردان امام صادق(ع) است. ميگويد: از امام صادق شنيدم. «من زارَ أخاهُ في الله في مرضٍ او صحةٍ» کسي به ديدار برادر دينياش برود، ولي في الله، بخاطر خدا، در مريضي يا سلامتي «لا يأتيه خداعاً و لا استبدالاً» يعني خدعه و نقشه نيست. براي خداست. «و لا استبدالاً» يعني در مقابل اين رفت و شد چيز بدل نخواهد. حقيقت محض باشد. اگر بخاطر خدا کسي به زيارت يک مؤمن برود، «وکَلَّ الله به سبعين ألف ملک» خدا ميفرمايد: هفتاد هزار فرشته من همراه اين مؤمن ميکنم. «ينادون في قفاء» پشت سر اين مؤمن ندا ميدهند. «طبت و طابت لک الجنة» يعني پاکيزه شدي و طيب شدي. بهشت براي تو پاکيزه باشد. از زيارت خانه خدا بالاتر است. يکوقت ما خانه خدا را زيارت ميکنيم. يکوقت مؤمني که قلبش مالامال از عشق و محبت خداست.
از پيغمبر و امام معصوم چند روايت داريم. نگاه کردند به خانه کعبه فرمودند: اي کعبه تو حرمتت خيلي زياد است. بي احترامي به کعبه حرام است ولي والله حرمت مؤمن از کعبه بالاتر است. هم پيوند با يک مؤمن، کعبه به ما درس زندگي نميتواند بدهد. ولي مؤمن ميدهد. مؤمن با اخلاق و صفات خوبش همه خوبيها را به ما ميدهد. ولي شما از کعبه چنين استفادهاي نميتواني بکني. اصلاً کعبه بهانه است که مؤمنها دور هم جمع شويم. امام باقر فرمود: کعبه بهانه است که شما جمع شويد و بعد از کعبه امام و انسان کامل را پيدا کنيد و به او پيوند بزنيد.
کعبه يک سنگ و نشاني است که ره گم نشود *** حاجي احرام دگر بند ببين يار کجاست
چون مؤمن بوي خدا را ميدهد. روايت داريم خدا ميفرمايد: من اسم مؤمن را از خودم جدا کردم. «المؤمن مني و أنا من» خدا ميفرمايد: مؤمن از من است و من هم از مؤمن هستم. خيلي حديث زيبايي است. بوي خدايي ميدهد و رنگ خدايي دارد. مؤمن واقعي نه مؤمن شعاري، کساني که بوي مؤمن را در سبک و سياق خودشان دارند. نميخواهيم سخت بگيريم. من معتقد هستم در هر جمع و فاميل و شهر و روستايي خدا يک مؤمن قرار داده است. در خانه فرعون يک آرايشگر بود از مؤمنهاي درجه يک آرايشگري ميکرد. در خانه فرعون همسرش آسيه از مؤمنهاي خوب بود. يک سوره قرآن به نام المؤمن است. غافر هم ميگويند. پسرعموي فرعون بود. در خانه فرعون کار ميکرد و از مؤمنين بود. در همه جا هستند ولي کم هستند. کم بودنشان را قبول داريم. ولي برويم اينها را پيدا کنيم و به آنها نزديک شويم. ميفرمايد: وقتي به زيارت مؤمن ميروي، هفتاد هزار فرشته پشت سر شما ميآيد و ميگويد: «ان طبت و طابت لک الجنة» پاکيزه شدي و بهشت براي تو پاکيزه باشد. «فانتم زوار الله» شما زوار خود خدا هستيد. «و انتم وفد الرحمن» شما بر خداي رحمان وارد شديد و مهمان خدا هستيد. «حتي ياتي منزله» تا اينکه به منزلش برسيد. «فقال له يسير جعلت فداک و ان کان المکان بعيدا» اگر راه دور باشد، يعني اگر من سرمايه گذاري کنم، آن طرف دنيا يک مؤمني هست به زيارت او بروم. آيا اين هم اين بهرهها و ثوابها را دارد؟ امام صادق فرمودند: «قال نعم يا يسير و ان کان المکان مسيرة سنة» ولو اينکه مسير يک سال راه باشد. چطور ما زحمت ميکشيم خانه کعبه ميرويم. از آن مهمتر زيارت يک مؤمن و انسان واقعي است.
شيخ بهايي و خيلي از بزرگان سياحت داشتند، يعني واقعاً ميخواستند کوه و دشت و دريا و دره را ببينند؟ اينها در سياحتشان دنبال انسان کامل بودند. يک مؤمني را پيدا ميکردند و با او مأنوس ميشدند. آنها خيلي مهمتر هستند. گفت:
يکي تو، يکي تو نيستي اي خوش رفيق *** بلکه گردوني و دريايي عميق
خدا ميفرمايد: آسمانها و زمين جايم نميشود ولي قلب بنده مؤمن جايم ميشود.
شريعتي: روايت ابتدايي برنامه امروز که از اميرالمؤمنين از نهجالبلاغه خوانديد که ملائکه يک چنين ويژگيهايي را دارند، با خودم فکر ميکردم خداوند بعد از خلقت ملائکه نگفت: «تبارک الله احسن الخالقين» ولي انسان را که خلق کرد چنين گفت. چقدر بايد بزرگ باشي و چقدر بايد شايسته اين مقام باشي.
حاج آقاي فرحزاد: از امام ميپرسد: انسان بالاتر است يا ملائکه؟ ميفرمايد: مؤمن از ملائکه مقرب هم بالاتر است. ملائکه خدمتگزار و نوکر مؤمن هستند. ما قدر نميدانيم. نميدانيم خدا چه الطافي را به ما مرحمت کرده است. بعد فرمود: «فان الله جواد» خدا جود و بخشش دارد و مرحمت ميکند. يعني اگر يک سال راه هم باشد، هفتاد هزار فرشته ميروند و اين کارها را ميکنند. «و الملائکة کثيرة» ملائکه زياد هستند. «يشيعونه» مشايعت ميکنند تا به منزل برگردد.
روايت ديگر داريم، وقتي کسي به زيارت يک مؤمن بخاطر خدا ميرود، خداي مهربان ميفرمايد: «قد غفرت لك بحبك اياه فيّ» (بحارالانوار/ص191/ح49) يعني بخاطر اينکه يک مؤمن که دوستش دارم، گناهان تو را آمرزيدم. يعني ما فکر نميکرديم که زيارت يک مؤمن آدم را شستشو ميدهد و پاک ميکند. آدم سبک ميشود و احساس سبکي ميکند.
باز روايت داريم، يک مؤمني دلش براي مؤمني تنگ ميشود. از خانه به ديدن يک مؤمني ميرود. در خانهاش را که ميزند، خدا فرشتهاي را به صورت انسان ميفرستد. ميآيد با اين گفتگو ميکند. ميگويد: براي چه آمدي؟ کار داشتي؟ پول ميخواستي؟ ميگويد: نه، فقط بخاطر خدا ميخواهم به ديدن او بروم. خدا ميفرمايد: اين فرشته به اين مؤمن ميگويد: من رسول و نماينده خدا هستم و خدا مرا فرستاده است. خدا ميفرمايد: مرا زيارت ميکني. و با من معاهده و رفت و شد ميکني. ثواب تو بر من است. «و لست ارضا لک ثواباً دون الجنة» ثواب و پاداش تو با من خداست، به کمتر از بهشت راضي نميشوم به تو پاداش بدهم. باز در روايت ديگر داريم که فرشته ميگويد: خدا به تو سلام ميرساند و بهشت را بر تو واجب کرد. پس اين را اهميت بدهيم. يکي از جاهايي که فرشتهها زياد رفت و آمد ميکنند، زيارت مؤمن في الله است. حالا اگر در يک مجلس روضه ده تا مؤمن هستند، ديگر آن نورٌ علي نور ميشود.
باز در روايت ديگر فرمود: «فان لُقيا بعضُهم بعضا حياة لامرنا رحم الله من احيي امرنا» در اين ملاقاتها براي خدا که انجام ميشود ما به خدا نزديک ميشويم، به اهل بيت نزديک ميشويم. احياي امر اهلبيت است. خدا رحمت کند و رحمت خدا شامل بندهاي ميشود که امر ما را احيا کند. باز از امام باقر روايت هست که فرمودند: «من زار أخاه في بيته» کسي به زيارت برادر دينياش برود، «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ أَنْتَ ضَيْفِي وَ زَائِرِي» به آن بندهاي که بلند ميشود به زيارت مؤمن ميرود ميگويد: تو مهمان من خدا هستي، زائر خود من هستي. نه زائر خانه من، يعني واقعاً چيزي است که ما عظمت و بزرگي آن را درک نميکنيم. خدا خطاب ميکند به مؤمني که براي زيارت مؤمن ميرود، تو مهمان خود من خدا هستي و تو زائر خود من هستي. «عَلَيَّ قِرَاکَ» بر من است که از تو پذيرايي کنم. «وَ قَدْ أَوْجَبْتُ لَکَ الْجَنَّةَ بِحُبِّکَ إِيَّاهُ» (کافي/ج2/ص177) بخاطر عشقي که بخاطر من به يک مؤمن پيوند زدي من بهشت را بر تو واجب کردم. باز روايت داريم «ايها العبد المعظم لحقي» اي بندهاي که حق من خدا را بزرگ شمردي و به زيارت برادر مؤمن رفتي. «حقٌ عليَّ اکرامُک» بر من لازم است تو را گرامي بدارم و احترام کنم. «قد اوجَبتُ لک جَنَّتي و شَفَعتُک في عبِادي» هم بهشت را به تو ارزاني کردم و از اين بالاتر تو را شفيع قرار دادم که بندگان مرا شفاعت کني. اين را جدي بگيريم.
روايت آخر از اميرالمؤمنين(ع) است. فرمودند: «لِقَاءُ الْإِخْوَانِ مَغْنَمٌ جَسِيمٌ وَ إِنْ قَلُّوا» نامحرم منظور ما نيست. جاهايي که مفسده و فتنه است نه! جلسهاي که خواهرها و برادرها همه هستند اشکالي ندارد. ولي خصوصي کسي ميخواهد ملاقات کند، برادر با برادر، خواهر با خواهر، ميفرمايد: اين ملاقاتهايي که انجام ميشود يک غنيمت بزرگ ولي کم و کوتاه باشد. گاهي کسي به بيراهه ميرود. در مسافرت، در يک مسير تجارت با يک دوست خوب آشنا ميشود. خط فکر و ذهن و راه و روش تو را عوض ميکند. يک عمري شما بيراهه ميرفتي، به يک دوست خوب که برخورد ميکني به تو راه و چاه نشان ميدهد. صفات و اخلاق خوب. من سالها مبارزه کردم مثلاً بداخلاق و تند بودم. اثر نکرده است ولي با يک دوستي که حليم و بردبار است، رفيق شدم تمام غضبها فروکش شده است. لذا اميرالمؤمنين(ع) در نهجالبلاغه ميفرمايد: «أَعْجَزُ النَّاسِ» (نهجالبلاغه/ح12) عاجزترين افراد، کسي است که دوست خوب، برادر خوب براي خودش تهيه نکند. شما برادر و خواهر و همسر هم داري، اما اگر با اينها دوست باشي، همه درست است. يعني اگر شما با همسرتان دوست و رفيق شديد، همه مشکلات خانوادگي حل است. اگر آن دوستي بيايد حلال مشکلات است. ولي اگر پدر و مادر با بچهشان دوست نشدند، با بيگانه رفتند. آن پدر و مادر نميتوانند در بچههايشان مؤثر باشند. بچهها با پدر و مادر دوست نبودند. رازهايشان را نگفتند. اگر با خدا دوست نشديم و عبادت زورکي کرديم، اين ما را به کمال نميرساند. بايد رفيق شوي. يکي از اسمهاي خدا رفيق است. «يا رفيقُ يا شفيق» خيلي دوست خوبي است. چرا با خدا دوست نشويم؟چرا با بندههاي خوب خدا دوست نشويم؟ چرا با همسرمان دوست نشويم؟ همسر ما برود با ديگري دوست بشود و من هم بروم با ديگري دوست بشوم! اين فاجعهاي که دنيا را گرفته است. خواهر و برادر در عين خواهر و برادري با هم دوست باشند. دوست صميمي شما از هزار خواهر و مادر به شما نزديکتر است ولي همسر و فاميلي که با شما دوست نيست، دور است. آنجا هم اگر دوستي باشد، فايده دارد. لذا ميگويند: صله رحم، يعني با هم پيوند بزنيد و به دوستي برسانيد. حضرت امير ميفرمايد: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الاخْوَانِ» بي عرضهترين آدمها کسي است که نتواند چهار تا دوست خوب پيدا کند. يا حداقل به تعبير بنده با همين خانم و بچهاش دوست صميمي شود. اگر هم غريبه ندارد، با همين نزديکان دوست صميمي شو. از اين عاجزتر چه کسي است؟ حضرت امير ميفرمايد: کسي که دوست خوب دارد و از دست بدهد. «وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ» (نهج البلاغه/ح12) پس يکي از جاهايي که ملائکه خيلي زياد شرکت ميکنند، بدرقه ميکنند و کمک ميکنند، خود خدا به ميدان ميآيد. ميگويد: تو زائر من هستي. من کمک تو هستم. بهشت را بر تو واجب ميکنم. در بعضي روايات داريم جهنم را بر تو حرام ميکند. چرا ما ازاين کيمياي بزرگ غافل هستيم؟ چرا از پيوند با دوستان خوب غافل هستيم؟ در هر کلاس و دانشگاهي بهترين هست و بدترين هم هست. برويم با خوبها رابطه برقرار کنيم و از بدها فاصله بگيريم مگر زماني که شناگري باشيم که هم بتوانيم گليم خودمان را از آب دربياوريم، هم بتوانيم غريق نجات باشيم. خلاصه اين بحث را در کتاب «کيمياي سعادت» آوردم که واقعاً کاربردي و گره گشا است.
شريعتي: «دوست گزيني و دوست يابي» مجموعه مباحث حاج آقاي فرحزاد در برنامه سمت خدا هست. در مورد دوست يابي صحبت کردند تحت عنوان «کيمياي سعادت»، براي تهيه کتاب به 20000303 پيامک بزنيد و دوستان ما شما را راهنمايي خواهند کرد. امروز صفحه 214 قرآن کريم آيات 43 تا 53 سوره مبارکه يونس در سمت خدا تلاوت ميشود. چقدر خوب است در آستانه فاطميه ثواب تلاوت اين آيات نوراني را به حضرت صديقه طاهره(س) هديه کنيم. لحظات زندگيتان منور باشد به ذکر صلوات بر محمد و آل محمد.
«وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْظُرُ إِلَيْكَ أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَ لَوْ كانُوا لا يُبْصِرُونَ «43» إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «44» وَ يَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَنْ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا ساعَةً مِنَ النَّهارِ يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ وَ ما كانُوا مُهْتَدِينَ «45» وَ إِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِيدٌ عَلى ما يَفْعَلُونَ «46» وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «47» وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «48» قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَ لا نَفْعاً إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ «49» قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَتاكُمْ عَذابُهُ بَياتاً أَوْ نَهاراً ما ذا يَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ «50» أَ ثُمَّ إِذا ما وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ آلْآنَ وَ قَدْ كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ «51» ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَذابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ «52» وَ يَسْتَنْبِئُونَكَ أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ «53»
ترجمه: وگروهى از مردم كسانىاند كه به تو نگاه مىكنند، (امّا گويى هيچ نمىبينند.) پس آيا تو مىتوانى نابينايان را هدايت كنى، هر چند (با چشمِ دل) نمىبينند؟ قطعاً خداوند هيچ ظلمى به مردم نمىكند، امّااين خود مردمند كه به خويشتن ستم مىكنند. و روزى كه خداوند آنان را محشور و جمع مىكند، گويا جز ساعتى از روز را (در دنيا يا برزخ) نماندهاند. آن روز يكديگر را مىشناسند. قطعاً آنان كه ديدار خدا (معاد يا قيامت) را تكذيب كردند، زيان كار شدند و هرگز هدايت يافته نبودهاند. (اى پيامبر!) برخى از قهر و كيفرى را كه به كافران وعده مىدهيم؛ يا (در حال حيات تو) نشانت مىدهيم، يا تو را از دنيا مىبريم (و پس از تو به كيفر مىرسند، به هر حال) بازگشت آنان به سوى ماست، سپس خداوند بر آنچه انجام مىدهند، گواه است. براى هر امّتى پيامبرى است. پس هرگاه پيامبرشان بيايد، ميان آنان به عدالت داورى مىشود و ستمى به آنان روا نمىگردد. كفّار (از روى استهزا) مىگويند: اگر راست مىگوييد، اين وعده (عذاب) چه وقت است؟ بگو: من (حتّى) براى خودم جز آنچه خدا بخواهد، مالك زيان و سودى نيستم (تا چه رسد براى شما)، براى هر امّتى اجل و سرآمدى معيّن است كه هرگاه مدّتشان فرا رسد، نه لحظهاى تأخير دارند و نه پيشى مىگيرند. بگو: آيا انديشيدهايد، اگر عذاب خداوند شب يا روز به سراغ شما آيد (چه مىكنيد؟) گناهكاران چه چيزى را از او به شتاب مىخواهند (كه مىگويند: آيا پس از آنكه (عذاب) نازل شد، به آن ايمان مىآوريد؟ حالا؟ در حالى كه پيشتر خواستار زود آمدن عذاب بوديد؟ سپس به ستمگران گفته شود: عذاب هميشگى را بچشيد. آيا جز به آنچه به دست آوردهايد، كيفر داده مىشويد؟ و از تو خبر مىگيرند كه آيا آن (وعدهى مجازات الهى) حقّ است؟ بگو: آرى، سوگند به پروردگارم كه آن حتمى است و شما نمىتوانيد (خدا را از انجام آن) عاجز كنيد.
شريعتي: در مورد اعزام زائر اوليها به کربلاي معلي که هفته گذشته مفصل در اين باره صحبت کرديم و اسامي و نفرات برگزيده را عرض کرديم در سايت قرار ميدهيم، دوستان ميتوانند مراجعه کنند. از دوستان عزيزي که ميتوانند مشارکت کنند و سهيم شوند، به سايت ما و به کانال ما در فضاي مجازي مراجعه کنند، شما را راهنمايي خواهيم کرد. پرستاران عزيزي که در مورد آنها صحبت کرديم که حدوداً هشتاد نفر از پرستاران عزيز را اعزام خواهيم کرد، امشب آخرين مهلت ثبت نام و نام نويسي آنها در سايت سمت خدا هست. انشاءالله نفرات برگزيده را اعلام خواهيم کرد. از فضيلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: در روايت داريم که از پيغمبر(ص) از آيه صلوات سؤال کردند. «إِنَ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ» (احزاب/56) فرمودند: اين از علم مکنون است. اگر نميپرسيديد، نميگفتم. خداي متعال فرشتههايي خلق کرده که اينها هم دعا ميکنند و هم نفرين ميکنند. اگر کسي موقع آيه صلوات يا نام و ياد من، صلوات بفرستد. ملائکه ميگويند: «غفرالله لک» خدا گناهان تو را بيامرزد. برايش دعا ميکنند و اگر عمداً ذکر صلوات را نگويد ميگويند: «لا غفر الله لک» خدا تو را نيامرزد. انشاءالله موقع نام و ذکر پيغمبر صلوات را بر پيغمبر و آل فراموش نکنيم.
شريعتي: اين هفته در مورد شهيد اول(ره) صحبت ميکنيم، صاحب کتاب شريف لمعه که شروح متعددي بر آن نوشته شده است. خيلي از فقهاي ما سر سفرهي ادبيات فقهي شهيد اول نشستند. انشاءالله رحمت و رضوان خدا بر اين شهيد والامقام و همه شهدا باشد.
حاج آقاي فرحزاد: آيهي 44 از اين صفحه که تلاوت شد، خداي متعال ميفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ» خداي متعال بعضي از افرادي که گرفتاريهايي برايشان پيش ميآيد نسبت ناروا به خدا ميدهند، ميگويند: خدا ظالم است و به ما ظلم کرده است. يا افرادي که به جهنم ميروند، به عمل و گناه خودشان به جهنم ميروند به خدا نسبت ميدهند. امام هادي(ع) فرمودند: هرکس گمان ببرد که خدا بندگانش را به اجبار به گناه وا ميدارد و بعد آنها را به آتش جهنم ميبرد، اين آيه در حق آنهاست. خدا ظالم نيست. خدايي که 124 هزار پيغمبر فرستاده، اين همه کتابهاي آسماني فرستاده است، اين همه معلم و مربي و پدر و مادر فرستاده است. خدا ستم نميکند، امتحان ميکند، سختي و سربالايي دارد ولي ظلم نميکند. اگر هم کسي شرايطش کمتر باشد، تقاضا هم کمتر است. هرکسي را مطابق عقل و فهمش حساب و کتاب ميکند. دقت به آن اندازه است. لذا ميفرمايد: «إِنَّ اللَّهَ لا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئاً» يعني نسبت ظلم به خدا دادن گناه بزرگ شايد نابخشودني باشد. اگر هم ظلمي است خود افراد به هم ظلم ميکنند. «وَ لكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
قبل از اينکه از حضرت زهرا و شهيد اول بگويم، زيارت نامهي معتبري که از حضرت زهرا(س) از امام جواد (ع) به ما رسيده که علماي بزرگ اين را تأييد کردند و زيارتنامه قطعي حضرت زهراست و دو سه خط بيشتر نيست، ما دوست داريم، هم مبلغين و سخنرانها و مداحها اول برنامهشان مخصوصاً در ايام فاطميه اين زيارتنامه را احياء کنند. مثل «اللهم کن لوليک» که جا افتاده است. اين را بخوانند. دوست داريم عزيزاني که ميتوانند در اين امر خير شرکت بکنند، عزيزان فراوان اين را چاپ کردند. ميتوانند هديه بدهند.
شريعتي: زيارت حضرت فاطمه زهرا(س) است که حاج آقاي فرحزاد ابتداي بحث اشاره کردند. دوستان ميتوانند اين زيارت را تهيه کنند، به 20000303 پيامک بدهند و دوستان ما آنها را راهنمايي خواهند کرد. در ايام فاطميه ميتوانند اين را به دوستان يا جلسات و هيأتهاي مذهبي هديه بدهند.
حاج آقاي فرحزاد: اين هفته که گراميداشت شهيد اول، اين شخصيت برجسته است. به اين شکل شهادت در ميان علما و فقهاي ما کاملاً غير عادي بوده است که عالم برجستهاي را اينطور به شهادت برسانند. ايشان اهل جبل العامل لبنان بوده است و بعد به دمشق آمده است. آنجا تدريس و مناظره داشته است. هم در اعتقادات شخصيت برجستهاي بوده و هم در فقه. واقعاً کتاب لمعه ايشان که شهيد ثاني شرح لمعه را نوشته است که مختصر است و ايشان مفصلتر نوشتند. شرحهاي فراواني که بزرگان بر اين کتاب نوشتند. فقه شيعه را خلاصه کرده است. علت شهادت ايشان اين بود که مناظراتي که با بعضي از مذاهب داشتند، آنها را محکوم ميکرد و زير سؤال ميبرد. اين باعث حسادت شد، افراد تکفيري که آن زمان هم بودند و الآن هم هستند و تا زمان ظهور امام زمان هم خواهند بود، افرادي که افراطي و تند هستند، حق را نميتوانند قبول کنند. فوري جبههگيري ميکنند و حکم به شرک و کفر ميکنند. از افراد تندرويي که آن زمان بودند،حکم به ارتداد و کفر ايشان صادر کردند. هرچه هم ايشان از خودش دفاع کرد که من مطابق قرآن و روايات شما اين مطالب را گفتم، تکذيب کرد اين نسبتهايي که ميدهيد در من نيست ولي چون حاکميت با آنها بود و حکومت دست تکفيريها بود. ايشان را در ميدان قلعه دمشق به دار زدند و بعد از دار زدن هم آمدند بدن ايشان را سنگ باران کردند و بعد هم پايين آوردند و بدنش را آتش زد. واقعاً مظلومانه او را به شهادت رساندند. همين گروههايي که الآن هم هستند، داعشيها و تکفيريها، اينها سبقت زيادي دارند که اين باعث شهادت ايشان شد. انشاءالله که خداوند ايشان را با اميرالمؤمنين محشور کند و اجر و پاداش فراوان به ايشان مرحمت کند.
شريعتي: اگر امروز فقه ما به اينجا رسيده است ثمر تلاش و مجاهدتها و رشادتهاي افراد و فقهايي مثل شهيد اول(ره) هست که انشاءالله روح همه آنها شاد باشد.
حاج آقاي فرحزاد: چون در آستانهي فاطميه هستيم، فاطميه اول از روز چهارشنبه سيزده جمادي الاول شهادت 75 روز حضرت زهرا(س) است. سه روز، پنج روز اين ايام را ميگيرند و بعد هم فاطميه دوم سوم جمادي الثاني است. بيست روز بعد ميشود. مراجع ما فرمودند: اين دو فاطميه و بينش را حرمت نگه داريد. برنامههاي شاد که داريم براي فرصتهاي ديگر بگذاريم ولي اين سه روز اول و سه روز آخر را جديتر براي حضرت زهرا(س) عزاداري کنيم. مراسم فاطميه را کمتر از محرم و صفر و ايام و مناسبتهاي ديگر کمتر ندانيم. امام راحل يک بيان عجيبي دارند. ايشان ميفرمايند: آن غصب خلافت و فاجعهاي که بعد از شهادت پيغمبر(ص) اتفاق افتاد که حق امام به حق مولا اميرالمؤمنين(ع) را غصب کردند و آن جايگاهي که اهل بيت داشتند را کنار زدند، کمتر از مصائب عاشورا و کربلا نيست و اين خيلي مهم است. يعني همينطور که ما عاشورا را احياء ميکنيم، بايد فاطميه ومظلوميت حضرت امير و مظلوميت حضرت زهرا و ناله و فريادهايي که کردند را زنده نگه داريم. من ديدم اين فرمايش حضرت امام، روايت از امام صادق(ع) در عوالم العلوم است. البته کربلا مصائبش خيلي سنگين است. آتش زدند، جنايت کردند. امام صادق فرمودند: اگرچه روزي محنتش مثل کربلا نيست. ولي روز سقيفه که سقيفهاي تشکيل شد، جنايتي که نبايد بشود، شد که امام به حقي که از طرف خدا معين شد، او را کنار زدند و حق مولا اميرالمؤمنين(ع) را غصب کردند. آتش زدن به خانه اميرالمؤمنين، حضرت زهرا و فرزندانش، امام حسن و امام حسين و زينب و ام کلثوم و کشتن حضرت محسن(س) به تعبير امام صادق(ع) «اعظم و ادهي و أَمَر» يعني هم از روز عاشورا بزرگتر است. هم وحشتناکتر است و هم تلختر است. لذا ما نميگوييم خداي نکرده جسارت شود، اهانت شود، سبّ به کسي بکنند. ولي حقايق تاريخي را بازگو کنند. آنچه در روايات و تاريخ آمده است، ظلمهايي که به حضرت زهرا شده است، تعبير روايت معتبر است «صديقة شهيده» کسي که آيه تطهير دربارهي او نازل شده است. چرا شهيد شده است؟ ناله و فرياد حضرت زهرا چه بوده است؟ براي چه خطبه خواندند؟ چه پيام مهمي را ميخواستند برسانند؟ حضرت زهرايي که روايات فراوان منابع اهل سنت است که رضاي او رضاي خداست و غضب او غضب خداست. پاره تن من است، روح من است، قلب من است، همه چيز پيغمبر است. در روايات شيعه و سني فراوان آمده است. حضرت زهرا حقش اين بود؟ اين کارهايي که کردند مودت بوده است؟
آقايي حرف زيبايي زد، ما تعصب نداريم و بايد حق محور باشيم. پيغمبر فرمود: حضرت علي حق محور است. حق دنبال اوست. هرکجا حضرت علي و اهلبيت هستند، حق آنجاست. «و الحق معکم و فيکم و منکم و اليکم» حقيقت حق در وجود اينهاست و حق دنبال اينهاست. يک بزرگواري ميفرمودند: اين عمر کوتاه حضرت زهرا که هجده سال عمر کردند و 75 روز يا 95 روز بعد از پدر بزرگوارشان زنده بودند. اگر ما اين زحمات و مجاهدتها و خطبهها و نالههاي حضرت زهرا را برداريم، مثل تسبيحي که نخ آن را بکشي، يعني هدف اميرالمؤمنين پياده نميشود. هدف پيغمبر و امامان پياده نميشود. بزرگترين پيام حضرت زهرا اين بود که خواستند خط انحراف را نشان بدهند. يعني مردم عالم حواستان باشد چه کلاهي سر شما رفته است. واقعاً از سوز دل ناله ميزدند. ظلم وسيع، فقد پيغمبر، ظلمي که اتفاق افتاده است. يعني بيراههاي که ميروند. کسي که گريهي حضرت زهرا خيلي او را متأثر کرد، به حضرت عرض کرد: بي بي جان! رگ قلب مرا ناله شما پاره کرد. فرمودند: آيا پيغمبر بعد از غدير خم و آن کارهاي مهمي که در غدير کرد، عذر و حجت و بهانهاي براي کسي باقي گذاشت؟ حضرت علي را معرفي نکرد؟ سؤال کرد: چرا حضرت امير بلند نشدند؟ فرمود: مثل امام مثل کعبه است. کعبه نميآيد دور شما بگردد، شما بايد دور کعبه بگرديد. ولايت بايد با ميل و عشق و قلب باشد. چرا امام به حق را نپذيرفتيد؟ امامي که خدا معين کرده، پيغمبر از طرف خدا معين کرده است. اگر زندگي حضرت زهرا را کنار بگذاريد، کل دين و قرآن و اسلام پايمال ميشود. فاطميه مهماني خصوصي است. براي امام حسين مذاهب مختلف، آتش پرستان، هندوها، گروههاي مختلف عزاداري ميکنند. ولي براي حضرت زهرا فقط دوستان خالص حضرت و شيعه ناب عزاداري ميکند و حقايق را بيان ميکند. انشاءالله مجالس فاطميه را هم احياء کنيم و هم شرکت کنيم.
شريعتي: انشاءالله بهترينها در اين ايام به حق صديقه طاهره نصيب همه ما بشود. دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي فرحزاد: خدايا تو را قسم ميدهيم به حق صديقه کبري فاطمه زهرا، قلب فرزندش آقا امام زمان را به مژده ظهورش شاد بفرما.