برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه - جايگاه فرشتگان
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 04- 10-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام ميکنم به همه بينندهها و شنوندههاي نازنينمان. انشاءالله هرجا که هستيد خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. سالروز ميلاد با سعادت حضرت مسيح را تبريک ميگويم. تبريک ويژه به همه هموطنان مسيحي و مخاطبان مسيحي ما که گهگاهي پيامها و ابراز لطفشان به ما ميرسد. انشاءالله پاينده باشيد و در پناه خداي متعال باشيد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: من هم خدمت شما و همهي بينندگان و شنوندگان خوب اين برنامه عرض سلام دارم و آغاز سال ميلادي و ولادت پيامبر عظيم الشأن حضرت عيسي(ع) را خدمت همه عزيزان و سروران مسيحي تبريک ميگويم. دو سه نکته در مورد زلزلهاي که پيش آمد عرض کنم. واقعاً مردم يک مقدار غفلت دارند از اين موضوعات، تهران و قم و کرج و گيلان و اراک و چند استان لرزيد. اين لطف بزرگ خداي متعال بود يک خانه خراب نشد. يک نفر زير آوار نماند. اين واقعاً شکر دارد. چرا با اين تلنگري که خدا به ما زده است، بيدار نميشويم. از خواب غفلت بيدار شويم. اگر يک مقدار تندتر بود چه ميشد؟ الحمدلله نشد. اين سجده شکر و نماز شکر دارد. خدا را شکر کنيم و از خواب غفلت بيدار شويم. همينطور که بايد احتياط کنيم و مسئولين ما مراعات کنند ولي بايد به شکر نعمت حواسمان باشد. «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيد» (ابراهيم/7) در کنار اين کارهاي خير و صدقه دادن روايت داريم دو چيز امواج بلا را دفع ميکند. داريم گاهي بلا از بالا بريده شده که به شخص و گروهي بخورد، به کمترين صدقه و کار خير خدا آن بلا را برميگرداند. «ادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلاءِ بِالصَدقه» صدقه و ذبح کردن و قرباني کردن و به فکر فقرا بودن، صله رحم کردن شهرها را آباد ميکند. يکي هم با دعا و نيايش است. حديث داريم اگر بنا بود بلايي به کسي برسد يا کسي خوفي از چيزي دارد با دعا ميتواند آن را برگرداند. بر قوم حضرت يونس بلا آمد ولي تضرع کردند، زاري کردند و خدا بلا را دفع کرد.
زور را بگذار زاري را بگير *** رحم آيد سوي زاري فقير
يک تلنگر ديگري که از اين زلزله ميتوانيم داشته باشيم و خيلي مهم است. خيلي از مواقع وقتي به ما تلنگري ميزنند و هشدار ميدهند، ميگوييم: کاش بيشتر به پدر و مادرمان ميرسيديم، سر ميزديم و خدمت ميکرديم. به همسرمان، به زيرمجموعه و اطرافيانمان، الآن الحمدلله زنده مانديم و حادثهاي رخ نداد. اين مهلت و فرصتي که خداي متعال مرحمت کرده جدي بگيريم. خير رساندن و احسان به ديگران خيلي ازبلاها را دفع ميکند.
خيلي از عزيزان پيام دادند وقتي زلزله آمد ما همه چيز را فراموش کرديم. دنيا را فراموش کرديم. با يک پتو و بالشت و مقداري غذا به مسافرت رفتيم يا به جاي امني رفتيم تا پناه ببريم. انساني که به حداقل زندگي ميتواند بگذراند. نيازهايش را تأمين کند و تمام چيزهايي که برايش مدتها تلاش کرده و زحمت کشيده را گذاشته، آنهايي که نياز است شکي نيست. آنهايي که تشريفاتي و تجملاتي است، دکوري که تزئيناتي است. اينها براي ما بهرهي دنيايي و آخرتي ندارد و پز دادن و به رخ ديگران کشيدن و تجمل گرايي است. اگر ما فقير و گرفتار نداشته باشيم، ميگوييم: اشکال ندارد. ولي در جايي که در فاميل و بستگان ما زير خط فقر هستند و در فشار شديد هستند، آدميزادي که ميتواند با حداقل نيازهايش را تأمين کند، مقداري به فکر ديگران باشيم. تلنگري که خدا به ما زد، از خواب غفلت بيرون بياييم. خيليها فراموش ميکنند نماز آيات بخوانند. جزء واجبات است. حتي کساني که اهل نماز نيستند، خدا نماز آيات را واجب کرده که هنگام زلزله يا گرفتن خورشيد و ماه بخوانيم.
شريعتي: خدا را شکر که بخير گذشت. آرامش خودمان را حفظ کنيم و احتياط کنيم که انشاءالله مشکلي پيش نيايد. بحث ما سيري در صحيفه پر نور سجاديه بود. نکات خوبي را شنيديم. با حمد شروع شد و با صلوات بر محمد و آل محمد ادامه پيدا کرد، حالا دعاي سوم صحيفه را امروز با هم ميخوانيم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، الحمدلله رب العالمين. اللهم صل علي محمد و آل محمد.
دعاي سوم صحيفه سجاديه که دعاي زيبايي هست، کمتر در اين زمينه و موضوع صحبت شده است، در مورد فرشتگان الهي است و حضرت بر فرشتگان الهي درود و صلوات ميفرستند و کارهاي انبياء را شرح ميدهند. اصناف و گروههاي مختلف فرشتهها و کارهايي که فرشتهها انجام دادند. توصيف فرشتههاي خداوند است. امام سجاد(ع) در دوراني زندگي ميکردند که خفقان خيلي شديد بود. اوايل حکومت يزيد و بعد از يزيد حکامي که آمدند در خفقان و حکمراني ظالمانهاي بود، لذا امام سجاد نميتوانستند مثل امام صادق و امام باقر جلسه درس مفصل بگيرند و شاگردان فراواني داشته باشند. در قالب دعا بسياري از معارف و اعتقادات و اخلاقيات را بيان ميکردند. دعاها راه به سوي خداست. دعا را فقط يک ابزار براي رسيدن به حاجت ندانيم. دعا منبع همه علم و معارف و حقايق و خوبيها و آرامش است. به خود دعا توجه کنيم نکات زيبايي درونش است.
امام سجاد(ع) در اول دعا ميفرمايد: «اللَّهُمَّ وَ حَمَلَةُ عَرْشِكَ الَّذِينَ لا يَفْتُرُونَ مِنْ تَسْبِيحِكَ» ابتداي دعا حضرت از بالا گرفتند، بالاترين نقطه عالم عرش است تا پايينترين نقطه که ته زمين است. حضرت اول به ملائکهاي که حامل عرش هستند درود ميفرستد. به ملائکهاي که حامل عرش تو هستند، «لا يفتُرُون» يعني خسته نميشوند از تسبيح تو و دائم تسبيح خدا ميکنند «وَ لا يَسْأَمُونَ مِنْ تَقْدِيسِكَ» از مدح و ستايش و تقديس تو هيچ ملال و خستگي به اينها راه ندارد. «وَ لا يَسْتَحْسِرُونَ مِنْ عِبَادَتِكَ» از پرستش تو خسته نميشوند. دل زده نميشوند از پرستش و عبادت تو، «وَ لا يُوثِرُونَ التَّقْصِيرَ عَلَي الْجِدِّ فِي أَمْرِكَ» ملائکه يک صفتشان اين است که در جديت در امر و فرمان خدا هيچ کوتاهي نميکنند، يعني جديت را بر کوتاهي کردن مقدم ميدارند «وَ لا يَغْفُلُونَ عَنِ الْوَلَهِ إِلَيْك» اينها صفات برجستهاي است که انشاءالله صفات والاي فرشتهها در ما تجلي کند. از عشق ورزيدن به تو هيچوقت غفلت نميکنم. دائم گويي که معشوق خداست و عاشق خدا هستند. از عشق ورزي به خداي متعال غفلت نميکنند. دائم ياد خدا و عشق خدا و فرمان خداست. انشاءالله ما هم اوصاف و اخلاق فرشتهها را پيدا کنيم و روحانيون شويم.
بنده يک ترسيم و چشم اندازي از فرشتهها و اقسام فرشتهها که در دعا به آن اشاره شده، عرض کنم. نکته اول اينکه اعتقاد به فرشتگان و ملائکه جزء ضروريات دين ماست. همانطور که بايد خدا را باور داشته باشيم و قبول کنيم، معاد و انبياء و امامان را قبول کنيم، در کنار اين در قرآن اشاره شده به اعتقاد و ايمان به ملائکه، ما در قرآن کم موضوعي داريم که حدود نود آيه دربارهي ملائکه در قرآن آيه داريم. من دو سه نمونه را عرض کنم. در آخرين آيه از سوره مبارکه بقره خدا ميفرمايد: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما أُنْزِلَ إِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ وَ الْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ» (بقره/285) علامت مؤمنين اين است که همه مؤمنين به خدا و بعد به ملائکه ايمان آوردند. اگر کسي بگويد: من ملائکه را قبول ندارم، کافر است. همانطور که خدا را قبول ميکنيم، پيغمبر را قبول داريم بايد ملائکه را هم بپذيريم. اينکه ما با ملائکه زندگي ميکنيم. هيچکسي نيست از ملائکه جدا باشد. بعد از ايمان به خدا ميگويد: «وَ مَلائِكَتِهِ وَ كُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ». آيه ديگر ميفرمايد: «لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ» (بقره/177) برّ و نيکي اين نيست که صورتت را به طرف مشرق و مغرب بگيري. در قبله خيلي دقت مهم لازم نيست. «وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ» برّ و نيکي اين است که انسان به خدا و قيامت و ملائکه ايمان داشته باشد. باز اينجا ملائکه بر کتاب و نبيين، مقدم شدند. ايمان به مبدأ و معاد و ملائکه، چون ملائکه کارگزاران خدا هستند و همه کاره خدا هستند.
باز آيهاي که عرض کردم دشمني با ملائکه، رد ملائکه کفر ميآورد، «مَنْ كانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْرِيلَ وَ مِيكالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكافِرِين» (بقره/98) خداي مهربان ميفرمايند: کساني که با خدا دشمني ميکنند و با ملائکه دشمني ميکنند، رسل خدا با جبرئيل و ميکائيل دشمني ميکنند، خدا با کافران دشمن است. منتسبين به خدا را که رد ميکنيم در واقع خدا را رد ميکنيم. داريم جبرئيل فراوان ميآمد و آيه ميآورد و نکتههايي در فضايل مولا اميرالمؤمنين علي(ع)، منافقين و آنهايي که به قول ما شيشه خورده داشتند، دردشان ميآمد که اين جبرئيل هرچه ميآيد يک آيه در مورد مدح جانشين پيغمبر ميآورد يا سفارش ميکند و يا فضايل او را ميگويد. به آنها برميخورد و ميگفتند: جبرئيل کيست، ميکائيل کيست؟ اين آيه نازل شد. آنهايي که با خدا و ملائکه و رسل و جبرئيل و ميکائيل دشمني ميکنند در واقع کفر به خدا دارند و خدا را رد ميکنند. در آيات غدير هم اشاره شده که ميفرمايد: خدا کافرين را هدايت نميکند يا ميفرمايد: «الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا» (مائده/3) يعني وقتي که ولايت بيايد کفار مأيوس ميشوند. يعني اگر ولايت را گرفتي، کفر ميآيد.
باز در دعاها داريم که ما خدا را به حق پيغمبر قسم ميدهيم و بعد ميگوييم: به حق ملائکه و به حق روحانيون، يعني در حد انبياء و رسل خدا را به ملائکه هم قسم ميدهيم. چون تنظيم اين دعا هم از امامان بوده است يعني امام صادق قسم خوردند که اين عين املاء و انشاء امام سجاد و امام باقر است. اول توحيد و مدح و ثناي خداست، بعد درود به پيغمبر و بعد ملائکه. در دعا ميگوييم: به حق جبرئيل، به حق ميکائيل، پس ملائکه اينقدر قرب دارند که ميتوانند واسطه ما شوند. يعني ما خدا را به ملائکه هم قسم ميدهيم. در يک دعا داريم «بحق محمدٍ صلي الله عليه و آله و سلم عبدک و رسولک و بحق روحانيين الذين لا يفترون الا بالتعظيم الله عز و جل و بثناء عليک» نکته اول اينکه اعتقاد به ملائکه جزء قطعيات است.
نکته دوم اينکه حقيقت ملائکه چيست؟ مثل بقيه چيزها، خيلي از چيزها هست که ما ذات و حقيقتش را درک نميکنيم. مثلاً روح ما حقيقتش چيست؟ جسم ما تا حدودي معلوم است. گوشت و پوست و استخوان است و از سلول تشکيل شده است. ولي روح ما حقيقتش چيست؟ حقيقت اکسيژن چيست؟ ما آثارش را ميبينيم. حقيقت جاذبه زمين چيست؟ در يک روايتي فرمود: شما ملائکه حقيقت را نميشناسيد، مثل هوا و اکسيژني که استفاده ميکنيم. حقيقت آن را درک نميکنيم. حقيقت نور را درک نميکنيم. لذا حقيقت ملائکه را درک نميکنيم ولي اجمالاً آنچه در دعاها و روايات ما اشاره شده، ملائکه يک حقايق و يک موجودات لطيف و نوراني هستند. يعني جسم محض نيست. ملائکه ميتوانند از خودشان تمثيل درست کنند، مثل انبياء شوند، براي انبياء و غير انبياء، براي خوبها و بدها مثلاً در جنگها ميآمدند امداد ميکردند، بعضي ميديدند پشت سر اينها کسي آمده و اينها را دنبال ميکند. يا براي نجات کسي به صورت انسان دربيايند، به شکلي دربيايند و بيايند دست کسي را بگيرند.
روايت داريم که جبرئيل امين(س) بارها به شکل جوان زيبايي که از ياران پيغمبر بود، به نام دحيه کلبي که جوان خوش سيما و زيبايي بود و محبوب خدا و پيغمبر بود. جبرئيل براي اينکه تمثل پيدا کند و به شکل او مجسم ميشد که بعضي فکر ميکردند اين دحيه کلبي است. در حالي که او جبرئيل بود و چه بسا ديگران هم ميديدند. پس ملائکه لطيف و نوراني هستند. روحانيون هستند يعني روح بر آنها غالب است. حالت مجردي دارند. ولي ميتوانند مُمَثل شوند. در مورد حضرت مريم(س) که بدون شوهر و ازدواج خدا حضرت عيسي را به او مرحمت کرد که امروز هم روز ولادت اين عزيز خداست، «فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا» (مريم/17) يعني روح يا جبرئيل به او مجسم شد و در او دميد و در او حضرت عيسي(ع) را ايجاد کرد. پس فرشته بود و به شکل يک انساني ممثل شده و در او دميده است. اين مخصوص فرشتهها هم نيست. ممکن است با يک آدم عادي که گرفتار است، مشکلات دارد، فرشتهها ميتوانند به شکلهاي مختلف دربيايند و با موجودات مختلف تماس بگيرند ولي حقيقت اينها نوراني و لطيف است. اينها در واقع ايجاد تمثيل ميکنند ولي حقيقت اينها اين نيست. حقيقت اينها نوراني و آسماني است.
در روايت داريم گاهي فرشته به صورت سائل درميآيد. «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً» (انسان/8) ممکن است فقير و يتيم واقعي بوده و در روايت ديگر هم هست. يا اينکه نه خدا فرشتهاي را به صورت يک يتيم يا فقير فرستاده که من و شما را امتحان کند. حضرت امير در نهج البلاغه فرمودند: «إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللَّهِ» (نهجالبلاغه، حكمت 304) مسکين فرستادهي خداست. اجابت او اجابت خداست و رد او رد خداست. کسي که ميتواند کار راه بياندازد و نياندازد در واقع خدا را رد کرده است. گاهي هم خدا براي امتحان شخص يا شخصيتي فرشتهاي را به صورت مسکين و فقير ميفرستد. حواس ما جمع باشد.
نکته سوم اينکه ملائکه مثل بني آدم خوراک و پوشاک ندارند. البته پر و بال دارند، پرو بال لطيفي که مناسب حال خودشان است. در قرآن داريم «أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ» (فاطر/1) گاهي دو پردارند، سه پر دارند. ولي مثل انسانها جسم مادي ندارند و لذا امام صادق فرمود: «ان الملائكة لا يأكلون و لا يشربون و لا ينكحون» نه توالد و تناسل مثل بشر دارند. نه خوراک دارند و نه طعام و شراب دارند. خوراکشان عبادتي است که ميکنند. در دعاي سوم تعبير حضرت اين است «وَ أَغْنَيْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِيسِكَ» يعني آدمهاي عاشق گاهي معشوق را که ميبيند، خستگيهايش در ميرود. اصلاً گرسنگي و تشنگي را حس نميکند. همه چيز را فراموش ميکند. در مورد حضرت موسي روايت داريم که وقتي خدا وعده کرد براي کوه طور، از شوق ديدار خدا چند روز ميل به خوراک و غذا نداشت. گاهي مواقع آدم روحش اينقدر اشباع ميشود که خوردن غذا برايش مهم نيست. حضرت امير خيلي غذا کم ميخوردند ولي انرژي و قوت فوق العاده داشتند. حضرت در نهجالبلاغه ميفرمودند: درختي که در بيابان و کوير و پاي کوه با صلابت هست، کسي به آن آب نميدهد و توجه نميکند، خيلي قويتر از درختي است که به آن آب و کود ميدهند و ميرسند. يعني به زياد خوردن و زياد آب دادن نيست. در اين دعا هست که «وَ أَغْنَيْتَهُمْ عَنِ الطَّعَامِ وَ الشَّرَابِ بِتَقْدِيسِكَ» همين که حمد و ستايش خدا را ميکنند و با خدا ملاقات ميکنند، از محبت خدا اشباع ميشوند و سير ميشوند. «ان الملائكة لا يأكلون و لا يشربون و لا ينكحون» خوراک ندارند، نوشيدني ندارند، ازدواج و نکاح ندارند، «و انما يعيشون بنسيم العرش» يعني آن نسيم عرش الهي که ميوزد به اينها حيات ميبخشد.
در مورد پيغمبر داريم که فرمودند: «أبيتٌ عند ربي يُطْعِمُنِي وَ يَسْقِيني» يعني من شب را تا صبح نزد پروردگار بيتوته ميکنم و ميگذرانم. خداي من هم مرا اطعام ميکند و هم نوشيدني ميدهد. قطعاً اين اطعام مادي و ظاهري نيست. در اشعار هست «قوت جبرئيل از مطبخ نبود» در قرآن داريم «ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ، مُطاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ» (تکوير/20و21) هم حامل وحي است و هم سيد ملائکه است. هر موجودي يک سرور و فرمانده و سرپرست دارد. جبرئيل فرمانده و سيد ملائکه است. قوتش اينقدر زياد است که ميتواند کرات زمين را جا به جا کند. قوتها را همه به ماديات ندانيم. اگر روح تقويت شود و آن قلب و جان ما تقويت شود، بسياري از نيازهاي ما کم ميشود. انسان ميتواند خيلي راحتتر زندگي کند. روحيه خيلي مؤثر است. آدمهايي هستند که در جبهه جانباز بوده ولي اينقدر روحيهاش قوي بوده که از خيلي ازسالمها سر حالتر است. آدم هست که يک سرماخوردگي و ويروس او را از پا انداخته است. تقويت روح خيلي مهم است. روح که قوي باشد ميتواند بدن را بکشاند و ببرد. مرتاضهايي هستند که شبانه روز يک بادام ميخورند. جنبهي طبيعي را تضعيف ميکنند و روحشان را تقويت ميکنند. قطار را با نگاه نگه ميدارد. بشر قابليت خيلي از چيزها را دارد. افرادي که با خدا سروکار دارند. اينکه ميگويد: ملائکه از نسيم عرش لذت ميبرند و سير ميشوند.
قوت جبرئيل از مطبخ نبود *** بود از ديدار خلاق ودود
همچنين دان قدرت ابدال حق *** زان حق دان نه از طعام و از طبق
همه چيز را در ماديات دنبال نکنيم. انس با خدا، دعاها، صفات خوب، ايمان و باور و يقين، ما در يکي از دعاها داريم که در نيمه شعبان وارد شده و شيخ عباس ميگويد: خوب است آدم اين دعا را هميشه بخواند. «و من اليقين ما يهون به علينا مصيبات الدنيا» انسان به باورهاي واقعي، اينکه خدا مرا ميبيند و در محضر خدا هستم. قيامت حق است. هيچ چيزي از من ضايع نميشود. يعني اگر مال من هزار دست هم بگردد و ببرند، روز قيامت خدا به من برميگرداند. در اين دعا ميگوييم: خدا يک يقين و باوري به من بده که تمام مصيبات دنيا کوچک و سبک ميشود. حضرت علي اصغر در آغوش امام حسين از دنيا رفت خيلي مصيبت سنگيني بود. يکوقت يک جوان رشيد است اما بچه شش ماه دل آدم ريش ميشود. حضرت فرمودند: «هون على ما نزل بى انه بعين الله» چون در ديد خداست و امتحان الهي است، خدا ميبيند و خدا اين امتحان را پيش آورده است، اينکه خدا ميبيند بر من آسان ميکند. اين باور و اعتقاد و يقيني که امام حسين در اوج مصائب و در گودي قتلگاه دارد و يک ذره شکايت ندارد. چهرهاش متبسم است. اين اعجاز است. ميگويد: «رضاً بقضائک» ما يک ذره غذايمان کم و زياد شود، خواب ما کم و زياد شود، پول ما کم و زياد شود، اقتصاد ما خراب شود. کفر ميگوييم و از خدا برميگرديم و چنين و چنان ميکنيم.
بزرگي ميفرمود: هرچه مصائب براي شما پيش ميآيد اگر يک ذره به فکر حضرت علي و حضرت زهرا و حضرت زينب باشيد، اصلاً خجالت ميکشيد بگوييد: مصيبت و داغ داريم. يقين و باور و ارتباط با خدا، مالک همه چيز خداست. مالک ما اوست، ما مملوک هستيم و در ملک او هستيم. اگر شما يک لباسي، ماشيني و ظرفي از همسايه قرض گرفتي، بايد برگرداني. ما مالکيت خدا را باور نکرديم. خدا مالک ماست.
شريعتي: در همين زلزله اخير اگر باور داشته باشيم خدا نگهدارندهي ماست نه زمين، هرگز نميلرزيم.
حاج آقاي فرحزاد: عدهي زيادي که مصدوم شدند بر اثر فرار مصدوم شدند. اگر باور و اعتقاد باشد آرام هستيم. روايت داريم فرشتگاني هستند محافظ هستند. يعني تا اجل طرف نرسيده باشد هرکجا باشد، کساني هستند سه روز زير آوار محفوظ هستند. آدمهايي هستند که از هول مرگ از دنيا رفتند. ميگويد: آن فرشتهها موقع مرگ کنار ميروند، کمترين آسيب را ميخورد و ميميرد. ولي تا وقتي آنها نگهدارش هستند، از جلو و عقب و بالا و پايين هيچ آسيبي به او نميرسد. اگر ما اينها را باور کنيم. اعتقاد به فرشتهها و اعتقاد به خدا، نگهدار و حافظ ما اوست.
همچنين دان قوت ابدال حق *** زان حق دان نه از طعام و از طبق
باز امام صادق فرمود: «إن الله عز و جل خلق الملائكة من النور» (الاختصاص، ص 109) ملائکه را از نور خودش خلق کرده است. اگر از نور خلق شده باشند، جسم معنوي و لطيف و نوراني هستند. يعني مادي نيستند. ممثل به ماديات ميتوانند بشوند. ولي حقيقت اينها نور است.
شريعتي: انشاءالله برنامه فردا را از مشهد تقديم حضور دوستان خواهيم کرد. شب ميلاد امام حسن عسگري(ع) و هم اينکه آخرين گروه اعزامي در اين دوره از زائر اوليها امروز و امشب و فردا در صحن و سراي امام هشتم هستند و چشمشان به گنبد طلايي امام رضا(ع) روشن ميشود و با حضور حاج آقاي ماندگاري در معيت آنها هستيم.
حاج آقاي فرحزاد: بعضي بينندهها ميگويند: چرا کارشناسان برنامه سمت خدا دائم به مشهد و کربلا ميروند؟ ما جزء خدمتگزاران زوار هستيم. به اضافه اينکه نايب الزياره شما هستيم.
شريعتي: شايد حضور برنامههاي تلويزيوني در مشاهد مشرفه دل خيليها را زائر امام رضا و زائر کربلا بکند. امروز صفحه 179 را تلاوت خواهيم کرد. آيات 17 تا 25 سوره مبارکه انفال در سمت خداي تلاوت خواهد شد.
«فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ «17» ذلِكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكافِرِينَ «18» إِنْ تَسْتَفْتِحُوا فَقَدْ جاءَكُمُ الْفَتْحُ وَ إِنْ تَنْتَهُوا فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ إِنْ تَعُودُوا نَعُدْ وَ لَنْ تُغْنِيَ عَنْكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئاً وَ لَوْ كَثُرَتْ وَ أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ «19» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَوَلَّوْا عَنْهُ وَ أَنْتُمْ تَسْمَعُونَ «20» وَ لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ قالُوا سَمِعْنا وَ هُمْ لا يَسْمَعُونَ «21» إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ «22» وَ لَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْراً لَأَسْمَعَهُمْ وَ لَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ «23» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ «24» وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقابِ «25»
ترجمه: شما (با نيروى خود)، آنان (كفّار) را نكشتيد، بلكه خداوند (با امدادهاى غيبى) آنها را به قتل رساند. (اى پيامبر!) آنگاه كه تير اافكندى، تو نيفكندى، بلكه خدا افكند (تا كافران را مرعوب كند) و تا مؤمنان را از سوى خويش به آزمونى نيكو بيازمايد، زيرا خداوند، بسيار شنوا و داناست. آن، (شكست دشمن وپيروزى شما لطف خدا بود.) و (بدانيد) كه خداوند، سست كنندهى نيرنگ كافران است. اگر (شما كافران) در انتظار فتح وپيروزى (اسلام) بوديد، كه آن فتح آمد (وحقّانيّت اسلام آشكار شد) واگر دست (از انحراف و باطل خود) برداريد، برايتان بهتر است واگر (شما به كفر وعناد) برگرديد، (ما هم به سوى قهر) برمىگرديم وهرگز گروه شما هر چند بسيار باشد، به كارتان نخواهد آمد، چرا كه خداوند با مؤمنان است. اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از خدا و فرستادهى او اطاعت كنيد و در حالى كه (سخنان او را) مىشنويد، از وى سرپيچى نكنيد. و مثل كسانى نباشيد كه گفتند: «شنيديم»، ولى (در حقيقت) آنها نمىشنيدند. همانا بدترين جنبندگان نزد خداوند، (كسانى هستند كه نسبت به شنيدن حقّ) كران (و نسبتبه گفتن حقّ) لالهايند، آنها كه تعقّل نمىكنند. و اگر خداوند خيرى در آنان مىدانست، شنوايشان مىساخت، (حرف حقّ را به گوش دلشان مىرساند،) ولى با (اين روحيهى لجاجتى كه فعلًا دارند، حتّى) اگر شنوايشان مىساخت، باز هم سرپيچى كرده روى مىگرداندند. (در دل يقين پيدا مىكردند، ولى در ظاهر اقرار نمىكردند) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هرگاه خدا و رسول شما را به چيزى كه حياتبخش شماست دعوت مىكنند، بپذيريد و بدانيد خداوند، ميان انسان و دل او حايل مىشود و به سوى او محشور مىشويد. و بترسيد (و حفظ كنيد خود را) از فتنهاى كه تنها دامنگير ستمگران شما نمىشود، (بلكه همه را فرا خواهد گرفت، چرا كه ديگران نيز در مقابل ستمگران سكوت كردند) و بدانيد كه خداوند سخت كيفر است.
شريعتي: اين هفته با بزرگداشت مقام حضرت عبدالعظيم حسني آغاز شد و انشاءالله حاج آقاي فرحزاد از مقام شامخ آن حضرت براي ما خواهند گفت. از فضيلت بلند ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: روايت داريم پيامبر فرمودند: جبرئيل امين بر من نازل شد فرمود: هرکس بر تو يکبار صلوات بفرستد، «صَلَّي عَلَيْهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَك» (أمالي شيخ طوسي/ص635) 70 هزار فرشته بر گوينده صلوات، صلوات و درود ميفرستند. فرمود: کسي که هفتاد هزار فرشته بر او صلوات و درود بفرستند، «کان من اهل الجنه» ديگر چه ميخواهيم؟ واقعاً خيلي آدم ميخواهد که با خواندن اين روايتها صلوات کم بفرستد.
آيه 24 سوره مبارکه انفال خداوند ميفرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ» اجابت کنيد خدا را اي کساني که ايمان آوردهايد و پيغمبر خدا را وقتي شما را دعوت ميکنند و ميخواهند شما را زنده کنند. اين حيات، حيات مادي که نيست. کافر و منافق هم دارد. اين حيات معنوي است. يعني انساني که روحش تازه ميشود و با خدا انس ميگيرد. جاودانه در آرامش و خوشي قرار ميگيرد و اين حيات، در آيات ديگر هم اشاره شده که «فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَة» اگر کسي عمل صالح انجام بدهد، در روايت داريم قناعت و آرامش خدا به او ميدهد. صفات خوب ميدهد و به آرامش در همين دنيا ميرسد و به سعادت ابدي در آخرت ميرسد.
شريعتي: از خورشيد تهران، حضرت عبدالعظيم حسني بشنويم. انشاءالله از امام حسن عسکري براي ما بگوييد. انتهاي هفته وفات حضرت معصومه(س) هم هست.
حاج آقاي فرحزاد: از عزيزان خواهش داريم که قدر بدانند، ما امامزادهاي که اينقدر مورد حرمت اهلبيت باشد کم داريم. امام صادق فرمودند: «أنت ولينا حقا». خيلي از عزيزاني که آرزوي کربلا دارند و نميتوانند بروند، داريم زياد ايشان معادل زيارت امام حسين است. اين خيلي مهم است. مرحوم محدث قمي هم اشاره کردند که ما امامزاده زياد داريم که با واسطه و بي واسطه فرزند نازنين اهلبيت هستند ولي امامزادهاي که عالم و محدث و دانشمند باشد، اينها ويژگيهاي مهمي است که فقط به عنوان امامزاده به اينها نگاه نکنيم. عالم، محدث، دانشمند، اهل خير رساندن به ديگران که بتواند امتي را اداره کند و دينش را به امام عرضه کند و امام او را تأييد و تمجيد کند.
شريعتي: کانال وسواس ما الحمدلله هر روز مخاطبينش بيشتر ميشود. دوستان ما مطالب جديد و به روزي را در اين کانال قرار ميدهند. انشاءالله براي ورود به کانال وسواس که کانال اختصاصي ما هست ميتوانيد به کانال برنامه سمت خدا مراجعه کنيد که براي همه دوستان آشناست.
حاج آقاي فرحزاد: دوستاني که دچار وسواس هستند صوت و متنها را زود به زود مرور کنند که دوباره شيطان سراغشان نيايد. فردا شب ولادت پدر بزرگوار امام زمان، امام حسن عسکري(ع) است. انشاءالله خداوند زيارت سامرا و عسکريين را نصيب همه بفرمايد. عمده بحث من در مورد حضرت معصومه(س) است. تعبيرهاي بلندي هم از قم و هم از حضرت معصومه شده است. قم حرم ما اهلبيت است. يعني منهاي حضرت معصومه وجود علما و برجستگاني که از زمان اهلبيت تا به حال بودند که قم را برجسته و متمايز کردند. هم زمين و خاک قم تربت المقدسه است. امام صادق(ع) قبل از اينکه امام هفتم، پدر حضرت معصومه متولد شوند، فرمودند: بهشت هشت در دارد. سه در از هشت در بهشت در قم است. عوامل بهشت رفتن از قم زياد است. به زودي فرزندي از فرزندان من در آنجا دفن خواهد شد که به شفاعت او تمام شيعيان من وارد بهشت ميشوند. اين خيلي تعبير بلندي است. «وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِيعَتِي الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِم» (بحارالانوار، ج 57، ص 228) سه امام بزرگوار فرمودند: زيارت او يا معادل بهشت است يا بهشت را واجب ميکند.
من خواهش ميکنم يک امر خيري که اتفاق افتاده و از سمت خدا شروع شده، از ديرباز ما آرزو داشتيم زواري که تا به حال بارگاه اهلبيت را نديدند، بيايند زيارت کنند. الحمدلله از قم استارت اين زده شد. ما حدوداً شانزده هزار زائر اولي را تا به حال آورديم. چون دسترسي به قم آسانتر است. هزينهاش کم است. از هر زائري حدود سي هزار تومان هزينه ميشود. خرج رفت و آمد با خودشان است. بيايند عزيزاني که در اين گروهها و جلسات هستند، هر زائري سي هزار تومان خرج دارد، دو روز بمانند شصت هزار تومان ميشود. بيايند باني شوند، با مؤسسه حضرت خديجه تماس بگيرند. مرحوم دولابي ميفرمودند: من مشهد و کربلا رفتم، قبل از انقلاب دو ماه ميماندند. فرمودند: بعد از مدتي سير شدم. ولي قم سير نشدم. هم قم زيارت ميکند، هم مسجد مقدس جمکران با مبلغ ناچيز، خيريني که ميتوانند گوسفند بدهند، امکانات خدماتي دارند، نان و برنج و روغن بدهند، پول نقد بدهند. همه تلاش کنند.
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد قسم ميدهيم که قلب امام زمان را از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان. به حق محمد و آل محمد ما را از بهترين شيعيان و ياران اهلبيت قرار بده. باران رحمتت را بر ما نازل بفرما. همه مملکت ما، مؤمنين و مؤمنات را از خطرهاي آسماني و زميني حفظ بفرما. وسايل شغل و مسکن و ازدواج جوانها را فراهم بفرما. قرض قرضمندان را ادا بگردان. مريضها شفا عنايت بفرما. درگذشتگان و اموات غريق رحمت بگردان. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و سلام به امام حسن و امام حسين.
شريعتي: از همينجا دلمان را راهي کربلاي معلي کنيم و سلام ميکنيم بر سيد الشهداء(ع).