اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

96-09-27- حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – سيري در صحيفه سجاديه- ايثار در سيره‌ي پيامبر اکرم(ص)

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه - ايثار در سيره‌ي پيامبر اکرم(ص)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش:27-09-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: گرم‌ترين و خالصانه‌ترين و صميمانه‌ترين سلام‌ها را نثار شما مي‌کنيم. بيننده‌ها و شنونده‌هاي نازنين‌مان. انشاءالله هرجا که هستيد خداوند متعال پشت و پناه شما باشد. انشاءالله در روزهاي آخر پاييز دلتان گرم و باغ ايمانتان آباد باشد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: من هم خدمت شما و همه‌ي بينندگان و شنوندگان خوب اين برنامه عرض سلام دارم و آرزوي موفقيت براي همه عزيزان داريم. انشاءالله خداي متعال باران و برف رحمتش را بر ما بباراند و شهرهاي آلوده پاک شوند. انشاءالله همگي در عمران و آباداني شهرها کمک کنيم.
شريعتي: بحث ما سيري در صحيفه پر نور سجاديه بود. نکات خوبي را شنيديم. از دعاي دوم صحيفه سجاديه کم کم داريم عبور مي‌کنيم و دعاي دوم صحيفه سجاديه متناسب با ايام ماه ربيع الاول در مدح نبي مکرم اسلام(ص) بود. نکات بسيار شنيدني که شنيديم. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد. الحمدلله رب العالمين.
دومين دعا از صحيفه سجاديه در صلوات و اوصاف و فضايل پيامبرعظيم الشأن هست که امروز تمام مي‌شود. بعد از اينکه امام سجاد عظمت و زحمت‌هاي طاقت فرساي پيامبر را شرح مي‌دهند که در راه خدا چه زحماتي را تحمل کردند، در اواخر اين دعا مي‌فرمايد: بعد از اينکه پيغمبر در مدينه آمدند و زحمت‌هاي فراوان کشيدند، «حَتَّى ظَهَرَ أَمْرُكَ، وَ عَلَتْ كَلِمَتُكَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» (صحيفه سجاديه دعاي دوم) به جايي رسيدند که ديگر دين پيغمبر تقريباً بر بت پرستي غالب شد و فراگير شد. «وَ رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْواجا» (نصر/2) ديگر فوج‌هاي مختلف از جاهاي مختلف رو به اسلام آوردند که زحمات پيغمبر به بار نشست. بعد حضرت دعا مي‌کنند. مي‌فرمايند: «اللَّهُمَّ فَارْفَعْهُ بِمَا كَدَحَ فِيكَ إِلَى الدَّرَجَةِ الْعُلْيَا مِنْ جَنَّتِكَ» خدايا در مقابل اين زحمات فوق‌العاده‌اي که پيامبر کشيدند، او را بالا ببر به درجه‌ي بلند و بالايي از بهشت خودت، مستحب است بعد از تشهد نماز بگوييم: «اللهم تقبل شفاعة و ارفع درجة» بعد از صلوات بگوييم: خدايا شفاعت پيامبر را مورد پذيرش قرار بده و درجه‌اش را بالا ببر. حضرت اينجا دعا مي‌کند خدايا به درجه‌ي اولياء و بلندي از بهشت خودت پيغمبر را قرار بده که «حَتَّى لَا يُسَاوَى فِي مَنْزِلَةٍ، وَ لَا يُكَافَأَ فِي مَرْتَبَةٍ» به مساوي او منزلت و مقامي نباشد. يعني اعلي درجه منزلت‌ها را به او مرحمت کن. در رتبه‌ي او کسي همتاي او نباشد. «وَ لَا يُوَازِيَهُ لَدَيْكَ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ، وَ لَا نَبِيٌّ مُرْسَلٌ» به حدي از قرب اعلي در بهشت برين قرب تو برسد که در کنار او جاي فرشته و نبي مرسل نباشد. يعني اوج قرب و تقرب، همتايي نداشته باشد. همينطور هم هست و پيغمبر در حد اعلي هست. «وَ عَرِّفْهُ فِي أَهْلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ أُمَّتِهِ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ حُسْنِ الشَّفَاعَةِ أَجَلَّ مَا وَعَدْتَهُ» خدايا به پيغمبر ما اين طعم را بچشان و بفهمان که آنچه درباره‌ي اهل‌بيت و امتش نيت داشته از خيرخواهي و وساطت و حسن شفاعت، اولين و آخرين محتاج شفاعت پيغمبر خدا هستند، در ذهن بعضي هست که شفاعت يعني وساطت در گناه. مثلاً کسي جرمي مرتکب شده و خلافي از او سر زده، شفيع شوند که خدا مي‌آمرزد. اين يک بخش است. هم در ترفيع درجات و هم در قبولي حسنات، هم در قرب به خدا، هرکس که واسطه هر خيري مي‌شود يا رد شري مي‌شود، او شفيع مي‌شود. در همه وساطت‌هاي خير هم مثلاً کسي براي امر خيري وساطت مي‌کند. کسي ازدواج کند يا رتبه بگيرد، کار خيري وادار شود، اينها شفاعت است. لذا پيغمبر براي همه انبيا و همه اهل‌بيت و براي مؤمنين و مؤمنات شفيع هستند. در اين دعا مي‌گوييم: خدايا! حسن شفاعتي که پيغمبر شفاعت دارد، به او بچشان و برسان و درک کند. بهترين وعده‌اي که دادي در حق او اجابت کن. «يَا نَافِذَ الْعِدَةِ» اي خدايي که به وعده‌ها عمل مي‌کني. «يَا وَافِيَ الْقَوْلِ» اي خدايي که خوش قول هستي. از خدا خوش قول تر چه کسي است؟ يعني اينکه ما وعده‌هاي خدا را قطعي بدانيم.
پيغمبر ما فرمود: وعده‌هاي خدا قطعي است. وعده در امور خير است. من وعده مي‌کنم کار خوب بکني، بندگي و عبادت کني به بهشت ببرم. مي‌آمرزم و درجه مي‌دهم. وعيد در امور تهديد و خوف است. اگر گناه کني جهنم مي‌برم. مي‌سوزانم، يکجور تنبه است. پيغمبر فرمود:وعده‌ها واجب الوفا است. يعني هر وعده‌اي که چه خدا مي‌دهد، چه پيغمبر مي‌دهد، چه ما مي‌دهيم، بايد وفا کنيم. به بچه مي‌گويي: اگر درس خواندي، کنکور قبول شدي برايت ماشين مي‌خرم! بايد اين کار را بکني. يا وعده نده يا به وعده‌ات عمل کن. حضرت امير فرمود: «الْمَسْؤُولُ حُرٌّ حَتَّى يَعِدَ» (نهج‌البلاغه/ح 336) يعني کسي که از او سؤال و درخواست مي‌کنند آزاد است ولي وعده که داد در گرو وعده‌اش است. ولي اگر من گفتم: اگر چنين کردي تو را بيرون مي‌کنم. جريمه‌ات مي‌کنم. در وعيد پيامبر خدا فرمود: واجب الوفا نيست. خدا اختيار دارد و ما هم اختيار داريم. يعني اگر به بچه‌ام گفتم: اگر تجديد شدي و رفوزه شدي تو را از خانه بيرون مي‌کنم. خرجي نمي‌دهم، لباس نمي‌خرم. ممکن است خود اين گفتن‌ها لازم باشد ولو محقق نشود. ولي حتماً لازم است تهديدها را اجرا کنم؟ تمام تهديدها واجب الوفا نيست. واجب نيست وفا کرد. وعده خودش بشارت بزرگي است. يعني تمام آيات بهشت خدا مو لاي درزش نمي‌رود. ولي آيات جهنم که خدا گفته اگر کسي اين کار را کرد جهنم مي‌برم، ممکن است خدا عفو کند. يعني اختيار دست خداست. جهنم هست و بعضي به جهنم مي‌روند. ولي تهديدها و وعيدها واجب الوفا نيست. «يَا نَافِذَ الْعِدَةِ يَا وَافِيَ الْقَوْلِ» کسي که وفادار به قولت هستي.
«يَا مُبَدِّلَ السَّيِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ» در آيه قرآن داريم «إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً فَأُوْلئِكَ يُبَدِّلُ‏ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً» (فرقان/70) در سوره مبارکه احزاب هم هست که علامت «و عباد الرحمن» اين است. توبه که مي‌کنند، اتفاقاً قبلش هم قتل نفس و زنا و فحشا مطرح شده است. ولي اگر توبه کنند، خدا مي‌فرمايد: ما سيئات را به حسنات تبديل مي‌کنيم. مثل پدري که به بچه‌اش سرمايه مي‌دهد. مي‌‌گويد: برو کار کن. تجارت کن، هرچه درآوردي براي خودت باشد. ولي اگر زمين خوردي و ورشکست شدي و چنين کردي من هستم! غصه نخور اگر غير عمد اين اتفاقات افتاد من هستم. اگر اين آقا ورشکست شد و کم آورد، قانونش اين است که ما چاله‌هايش را پر کنيم. اما وظيفه نداريم که دوباره سرمايه چند برابر به او بدهيم. خدا مي‌فرمايد: اگر زمين خوردي و توبه کردي و برگشتي، من فقط چاله‌هاي تو را پر مي‌کنم و چند برابر به تو سرمايه مي‌دهم. کسي با اين خدا کنار نيايد، جداً بي عرضه است. جهالت و لجبازي فوق العاده دارد. خدايي که مي‌گويد: وعده‌هاي بهشت قطعي است. وعده‌هاي جهنم ممکن است ببخشم! خدايي که مي‌گويد: اگر زمين خوردي من جبران مي‌کنم. زمين خورده‌هايت را پرمي‌کنم. چند برابر هم به تو سرمايه مي‌دهم.
مرحوم دولابي مي‌فرمودند: يک کسي چند پسر رشيد داشت و کار مي‌کردند. يک پسر ناتو درآمد. گذاشت و فرار کرد. مدت‌ها نبود. پسرهاي ديگر مرتب خدمت مي‌کردند و زير سايه پدر بودند. اتفاقاً آن پسر فراري توبه کرد و برگشت. وقتي برگشت برايش گاو و شتر کشت و جشن گرفت. سه پسر ديگر قهر کردند و مي‌خواستند بروند. گفتند: تو براي ما گوسفند هم نکشتي! گفت: مي‌خواهم اين را تحويل بگيرم که دوباره نرود. من خودم براي شما هستم. اگر خدا خيلي به سر يک گناهکار دست مي‌کشد و نوازش مي‌‌کند نه اين که هواي خوب‌ها را ندارد. وقتي حضرت اينقدر حر را تحويل گرفتند وقتي حر برگشت، براي اين بود که اين تابلو شود و بقيه هم مواظب باشند اگر برگردند اين همه به آنها مدرک مي‌دهند. تشويق در برگشت! «يَا مُبَدِّلَ السَّيِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ» اي خدايي که براي سيئات چندين برابرحسنات مضاعف مي‌کني. «إِنَّكَ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ» آخر دعا مي‌فرمايد: خدايا تو صاحب فضل بزرگ هستي. احسان و نيکي بزرگي هستي.
فشرده دعاي دوم اين است که در ميان اوصاف پيامبر خير رساندن و محبت کردن و دلسوزي کردن و دست گيري از ديگران، پيغمبر مثل چراغ هدايت و مثل شمع برافروخته‌اي است که همه هستي‌اش را فدا کرده تا عالم بشريت بيدار شود. بلکه هستي روشنايي پيدا کند. اين روحيه ايثار و گذشت و فداکاري و خيرخواهي و دلسوزي حضرت مهم است. روايتي داريم که باعث مي‌شود حالت ايثار و فداکاري و دلسوزي و خيرخواهي به ديگران در ما بارور شود. روايت داريم حضرت موسي(ع)، «قال موسي: يا رب ارني درجات محمدٍ و اُمته» خداي متعال پيغمبر و اهل‌بيت ما را به همه انبياي گذشته معرفي کرده است که اينها برترين خلق هستند و واسطه همه خيرات هستند و زمام و قوام عالم به برکت اينهاست. عظمت اينها را هميشه خدا بازگو مي‌کرده است. حضرت موسي يکبار به خدا عرض کرد: خدايا اين درجات و مقام پيغمبر و اهل‌بيتش را به من نشان بده. خداي مهربان فرمود: «يا موسي انک لن تُطيقَ ذلک» تو طاقت اين کار را نداري. يعني ظرف کوچکتر نمي‌تواند بزرگتر را درک کند. بزرگ مي‌تواند کوچک را درک کند. شما نمي‌تواني يک استخر حوض را در يک جام جاي بدهي. نمي‌تواني کل آن نور را دريافت کني.
حتي روايت معتبر داريم در وسايل الدرجات که در کوه طور هم که خداي متعال تجلي کرد، نور يکي از شيعيان اميرالمؤمنين و دوستداران پيغمبر و اهل‌بيت بود که تجلي کرد و حضرت موسي بيهوش شد و هفتاد نفر هم از دنيا رفتند. باز طاقت نياوردند. اينجا هم مي‌فرمايد: تو طاقت نور پيامبر را نداري. ولي من يک گوشه‌اي، يک چشمه‌اي از آن را به شما نشان مي‌دهم. «ولکن اريک منزلة من منازله جليلة عظيمه فضلته بها عليکَ و علي جميع خلقي» خدا مي‌فرمايد: من پيغمبر و امت او را بر همه امت‌ها و انبياي ديگر برتري دادم و فضيلت بزرگي به اينها دادم که من بخشي از آن را به شما نشان مي‌دهم. «فکشف له عن ملکوت السماء» خداي متعال پرده را کنار زد، نور و عظمت پيغمبر ما براي حضرت موسي(ع) جلوه کرد. «فنظر الي منزلة کادت تتلف نفسه من انوارها و قربها من الله عزّ و جل» نور پيغمبر که تجلي کرد، حضرت موسي حالش به قدري منقلب شد، نزديک بود روح از بدنش جدا شود. تا مرز مردن پيش رفت. بعد حضرت موسي(ع) سؤال مهمي کرد. اين همه نور و عظمت و جلالت از کجاست؟ «قال يا رب بما ذا بلغته الي هذه الکرامة» چه شد به اينجا رسيد؟ رمز اين چيست؟ اين خيلي مهم است که ما در مقام عمل کدام عمل را گزينش کنيم که افضل و برتر است؟ گل عمل و عصاره همه کارها چيست؟ تمام روزه‌ها و نمازها و عبادت‌ها براي اين است که به اين برسيم. يعني به اين حالت برسيم. «قال بخلقٍ اختَصَصتُهُ به من بينهم» خلق و صفت برجسته‌اي که من به اين پيغمبر و امت او دادم، «و هو الايثار» شما يک لباس شيک داري، يکي ديگر هم هست لباس ندارد. شما حاضر هستي لباس کهنه را برداري و لباس شيک را به او بدهي؟ اين ايثار است. پيغمبر جانش در خطر است، حضرت علي جاي او بخوابد و فدا شود. روايت داريم خدا به جبرئيل و ميکائيل گفت: شما دو فرشته مقرب من هستيد. عمر يکي بيشتر و يکي کمتر است. کدام حاضر هستيد کمتر را بگيريد؟ هيچ کدام حاضر نشدند. فرمود: نگاه کنيد حضرت علي، عبد خالص من جاي پيغمبر خوابيده که کشته شود، خودش را فدا کند. اين غذا يکي است و من به ديگري مي‌دهم. با اين مال آبروي کسي را مي‌خرم. ايثار و فداکاري مي‌کنم. جان کسي در خطر است، خودم را فدا مي‌کنم تا جان او حفظ شود. خدا مي‌فرمايد: من تمام عظمتي که به اولياي خودم دادم، به خاطر کلمه ايثار است. ايثار يعني خودم فدا شوم. ديگري را بر خودم مقدم بدارم. اگر اين روحيه در مملکت ما باشد، محال است يک فقير و گرفتار باشد.
يک پزشک که اين همه امکانات دارد، چرا ايثار نکند؟ ما الآن پزشکاني داريم که خدا خيرشان بدهد. فراوان عمل مجاني و قربة الي الله انجام مي‌دهند. بعضي هستند در روز و هفته وقتشان را براي همين کار گذاشتند. در مقابل افرادي که زير ميزي مي‌گيرند و چند برابر هم مي‌گيرند، هستند. مؤسسه حضرت خديجه(س) که برگزار کرديم، در خيريه‌ي حضرت خديجه بعضي از خدمتگزاران آستان حرم حضرت معصومه هم خدمتگزار هستند. شهيد مهدي ايماني جزء کساني بود که در اين خيريه کمک مي‌کرد. هفته گذشته در سوريه شهيد شدند و جنازه ايشان را در حرم دفن کردند. افرادي هستند که شب و روز پول مي‌دهند و کار مي‌کنند. خانمي به من زنگ زد، گفت: شما خيريه‌اي که داريد و زوار اولي‌هاي را به قم و مشهد و کربلا مي‌بريد، من هم در توان خودم خيريه‌اي زدم و کارهاي شما را مي‌کنم. براي من خيلي جالب بود. فوري زنگ زدم به حرم بيايد. يک خانم جواني بود و دانشجو بود. گفت: من الآن فوق ليسانس خواندم و دارم دکترا مي‌گيرم. در تبريز که دانشجو بودم، با همکلاسي‌ها و استادان دانشگاه و دانشجوها جلسه گذاشتيم و گفتيم: بياييم هرکدام مبلغي کمک کنيم و کار فقرا و گرفتارها را راه بياندازيم. ما يک گروهي تشکيل داديم و الآن اينها فارغ التحصيل شدند و در همه شهرها هستند. در تلگرام و فضاي مجازي با هم مرتبط هستيم. مي‌گوييم: فلان خانواده جهاز ندارد. يکي مي‌گويد: من يخچال مي‌دهم. يکي مي‌گويد: فرش مي‌دهم. گاز مي‌دهم. چقدر جهيزيه تهيه کرديم. يک کسي به خاطر بدهکاري مي‌خواهد زندان برود. زندان را از زنداني شدن نجات مي‌دهيم. عرق شرم بر من نشست که بنده فرحزاد هزار برابر اين دختر دانشجو اعتبار و آبرو دارم. شايد از اين توانم تا به حال يک درصد استفاده کردم. ما در مؤسسه حضرت خديجه آشپزخانه نداشتيم، اين خانم گفت: ما آشپزخانه داريم، بياييد از آشپزخانه ما استفاده کنيد.
ما حدود چهل ميليون در تلگرام کاربر داريم. کانال‌ها و گروه‌هاي زيادي هم هست. اگر به جاي اينکه پيام‌هاي بي‌جا بدهيم و عکس کسي را منتشر کنيم که حرام است و گناه کبيره است، بياييم يک فقير و گرفتار را شناسايي کنيم و کمک او کنيم. يک نفر سرگروه شود و جلو بيافتد. در قم آدم‌هاي فراواني داريم که مشکلات زيادي دارند اما سي خانوار را اداره مي‌کند. عصرهاي جمعه آقاي ميرداماد هيأتي دارند به نام آل ياسين، من خيلي خوشم آمد. مي‌گويد: ما به افرادي که مي‌خواهند ازدواج کنند کمک مي‌کنيم. هيأتي که کارآيي داشته باشد. خروجي داشته باشد. ديشب خانمي در حرم مرا ديد، از دور ديد و هي صدا زد من بايستم.گفت: حاج آقا زندگي من مديون سمت خداست! من زن خشن و تندي بودم. پنج سال قبل شما در مورد خوش اخلاقي و اهميت خوش اخلاقي و مذمت بداخلاقي صحبت کرديد، پنج سال است اخلاق من خوب شده است.
شريعتي: اگر اين پيام‌هاي تأثير گذار براي ما و بچه‌هاي سمت خدا نباشد آدم کم مي‌آورد.
حاج آقاي فرحزاد: يک زائر اولي که دلش مي‌شکند به مشهد امام رضا مي‌رود يا کربلا مي‌رود، از ته دل به همه ما دعا مي‌کند. اين براي ما بس است. حالا شما نداري، واسطه خير که مي‌تواني باشي. در اندازه خودت تأثير داري. چقدر پيام داريم که يک کارگر ساده، يک رفتگر، پارکبان ساده بوده ولي گفته: مبلغي پول را در قرض الحسنه گذاشتم که خيرش به ديگري برسد. مال او صدها برابر ارزش دارد. يعني هرکسي در توان خودش کمک کند.
موسي کليم الله، پيغمبر اولوالعزم است. مي‌گويد: خدايا مقام پيغمبر امت را نشان بده. گفت: طاقت نداري. گفت: بخشي را نشان مي‌دهم. يک جلوه‌اي کرد نزديک بود بيهوش شود و از بين برود. به خداي متعال گفت: خدايا به چه کرامتي او را به اين مقام بلند رساندي؟ فرمود: «بخلقٍ اختصصتَهُ به من بينهم» البته خدا بايد کمک کند که آدم پا روي هوا و هوس بگذارد. پا روي خودش بگذارد. آن خلق مخصوص ايثار است. يعني مهمترين شاخصه اين امت ايثار است. امروز هوا آلوده است، ماشين بيرون نياوريم. با مترو بياييم. قدري از راحتي و رفاهمان بزنيم. همه ايامي که هوا خراب است رعايت کنيم. احساس مسئوليت کنيم. اکثر ماشين‌ها تک سرنشين هستند. يکي از عزيزان در بهشت زهرا که غسال بودند، براي من گفت: وقتي هوا آلوده مي‌شود، دويست، سيصد نفر مرده اضافه مي‌شود. هر روز که تعطيل مي‌شود چند ميليارد خسارت است. قدري مراعات کنيم.
«يا موسي لا يعطيني احدٌ منهم قد عمل به وقتاً من عمره الا استحييت من محاسبة و بوعته من جنة حيث يشاء» فرمود: هيچکسي نيست در عمرش يکبار ايثار کرده باشد، يعني يک جا از هستي و مالش گذشته باشد. پا روي خودش گذاشته باشد. ولو يکبار هم اين کار را کرده، خدا مي‌فرمايد: من از آدم ايثارگر حيا مي‌کنم که به حساب و کتابش رسيدگي کنم. هم بي حساب او را به بهشت مي‌برم، هرجاي بهشت که مي‌خواهد او را راه مي‌دهم. انشاءالله خداوند روح ايثار و روح فداکاري را به ما مرحمت کند. افرادي هستند در مناطق محروم کمک فرهنگي و مذهبي مي‌کنند، اينها واقعاً مصداق همين هستند.
شريعتي: در ايام ماه ربيع الاول با اجازه‌اي که حاج آقاي حسيني قمي گرفتند، ايشان در روزهاي ابتدايي ماه ربيع براي ما فرمودند: از مراجع معظم تقليد اجازه گرفتند که دوستاني که مظالم عباد بر گردنشان هست تا سقف پانصد هزارتومان در ايام ماه ربيع به فقرايي که مي‌شناسند پرداخت کنند. اين فرصت تا چند روز آينده رو به اتمام هست البته در ماه‌هاي ديگر هم قابل پرداخت هست منتهي اجازه شما را از مرجع تقليد نياز داريم، در بخش دوم برنامه ارتباط تلفني با حاج آقاي حسيني قمي خواهيم داشت. امروز صفحه 172 قرآن کريم، آيات 164 تا 170 سوره مبارکه اعراف در برنامه سمت خدا تلاوت خواهد شد. اين هفته در برنامه از مقام شهيد مفتح ياد مي‌کنيم که به گردن ما و حوزه و دانشگاه و جامعه ما حقي دارند.
حاج آقاي فرحزاد: امروز دقيقاً سالگرد شهادت عالم برجسته هست. ما شخصيتي که هم در حوزه فعاليت خوبي داشتند و هم در دانشگاه، کم است. ايشان از عواملي بودند که حوزه و دانشگاه را به هم نزديک کنند. دشمنان رصد مي‌کردند افرادي که نخبه و کاره هستند، بر آنها اثر بگذارند. واقعاً توفيقات فراواني داشتند. چه قبل از انقلاب، چه اوايل انقلاب، با شهيد مطهري و شهيد بهشتي همکاري داشتند. الحمدلله فرزندان ايشان هم در اين مسير هستند. خدا روح ايشان را شاد کند و با اهل‌بيت محشور باشد.
«وَ إِذْ قالَتْ‏ أُمَّةٌ مِنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْماً اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِيداً قالُوا مَعْذِرَةً إِلى‏ رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ «164» فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ أَنْجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَ أَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُوا بِعَذابٍ بَئِيسٍ بِما كانُوا يَفْسُقُونَ «165» فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ «166» وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكَ لَيَبْعَثَنَّ عَلَيْهِمْ إِلى‏ يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ يَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذابِ إِنَّ رَبَّكَ لَسَرِيعُ الْعِقابِ وَ إِنَّهُ لَغَفُورٌ رَحِيمٌ «167» وَ قَطَّعْناهُمْ فِي الْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَ مِنْهُمْ دُونَ ذلِكَ وَ بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ السَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ «168» فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْنى‏ وَ يَقُولُونَ سَيُغْفَرُ لَنا وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ وَ دَرَسُوا ما فِيهِ وَ الدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ «169» وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ «170»
ترجمه: و (به ياد آور) زمانى كه گروهى از آنان (بنى‏اسرائيل، به گروه ديگر كه نهى از منكر مى‏كردند) گفتند: چرا شما قومى را موعظه مى‏كنيد كه خدا هلاك كننده‏ى ايشان است، يا عذاب كننده‏ى آنان بر عذابى سخت است؟ گفتند: براى آنكه عذرى باشد نزد پروردگارتان و شايد آنها نيز تقوا پيشه كنند. پس چون تذكّرى را كه به آنان داده شده بود فراموش كردند، كسانى را كه نهى از منكر مى‏كردند نجات داديم و ستمگران را به سزاى نافرمانى كه همواره انجام مى‏دادند، به عذابى سخت گرفتيم. پس چون از آنچه نهى شده بودند تجاوز كردند، به آنان گفتيم: به شكل ميمون‏هاى طرد شده در آييد. و (به ياد آور) آنگاه كه پروردگارت اعلام كرد: همانا تا روز قيامت، كسى را بر آنان (بنى‏اسرائيل) مسلّط خواهد كرد كه آنان را پيوسته عذاب سخت دهد. همانا پروردگارت زود عقوبت مى‏كند و شكّى نيست كه او (در برابر توبه‏كنندگان) بخشاينده و مهربان است. و ما آنان (بنى‏اسرائيل) را در زمين به صورت امّت‏ها و گروه‏هايى پراكنده ساختيم، بعضى از آنان صالحند وبرخى (لجوج و حيله‏گر و) غيرصالح، و آنان را با نيكى‏ها و بدى‏ها آزموديم، شايد كه برگردند. پس از آنان، فرزندانى (ناصالح) جانشينان آنها شدند كه كتاب آسمانى (تورات) را به ارث بردند (ولى قدر آن را ندانستند)، متاع ناپايدار اين دنيا را مى‏گرفتند (و با رها كردن قانون خدا) مى‏گفتند: به زودى ما بخشوده خواهيم شد. و اگر بار ديگر همان منافع مادّى پيش آيد، باز هم آن‏را مى‏گيرند (و قانون خدا را رها مى‏كنند). آيا از آنان در كتاب آسمانى، پيمان گرفته نشده كه جز حقّ، نسبتى به خدا ندهند؟ با اينكه مطالب آن كتاب وپيمان را بارها (به صورت درس) خوانده‏اند، (ولى در عمل، دنيا پرستند) در حالى كه خانه آخرت براى اهل تقوا بهتر است. آيا تعقّل نمى‏كنيد؟ و كسانى كه به كتاب (آسمانى) تمسّك مى‏جويند و نماز را به پا داشته‏اند (بدانند كه ما) قطعاً پاداش اصلاحگران را تباه نخواهيم كرد.
شريعتي: از فضيلت بلند ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: واقعاً ذکر خيلي نوراني هست. يکي از چيزهايي که باعث مي‌شود حوائج ما برآورده شود، پيغمبر ما فرمود: «مَنْ‏ صَلَّى‏ عَلَى‏ النَّبِىِّ وَ آلِهِ مَرَّهً وَاحِدَهً بِنِيَّهٍ وَ إِخْلَاصٍ مِنْ قَلْبِهِ قَضَى اللَّهُ لَهُ مِائَهَ حَاجَهٍ» (بحارالانوار، ج 91، ص 70) من خيلي اميد دارم که ميلياردها صلوات به برکت اين برنامه فرستاده مي‌شود. پيغمبر فرمود: کسي که روزي صد بار بر پيغمبر و آل او صلوات بفرستد، خدا هم صد حاجت از حوائج او را برآورده خواهد کرد.
آيه 170 که تلاوت شد، خداي مهربان مي‌فرمايد: «وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ‏ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ» افرادي که مصلح هستند و نيکوکار هستند، اهل نجات و اهل بهشت هستند، دو ويژگي مهم دارند. يکي اينکه قانون مدار هستند. کتاب را به پا مي‌دارند. قانون قرآن و قانون الهي را به پا مي‌دارند. تمسک معنايش اين نيست که يکبار عمل کنيم، تمسک يعني ايده و روش و منش ما برگشت به قرآن و کتاب الهي باشد. راه و روش و سبک زندگي ما قرآني باشد انشاءالله. علامت دوم مصلحين اين است که اقامه نماز مي‌کنند. اقامه نماز غير از خواندن نماز است، يعني هم نماز را در جامعه و خانواده به پا مي‌دارند، هم ياد خدا که مغز و روح نماز است در طول شبانه روز ياد خدا را اقامه مي‌کنند و به پا مي‌دارند. در روايت داريم نماز ستون وسط خيمه است، اگر بکشيد کل خيمه مي‌خوابد. يا صورت و وجه دين شماست. اگر صورت ما خدشه دار شود، تمام وجهه ما خدشه دار شده است. لذا مي‌فرمايد: آنهايي که تمسک به قرآن مي‌کنند و نماز را به پا مي‌دارند، کساني هستند که خدا اجر اينها را هيچوقت ضايع نمي‌کند و جزء مصلحين هستند.
شريعتي: کتاب «وسواس، راهکارهاي پيشگيري و درمان» مجموعه‌ي سلسله مباحث حاج آقاي فرحزاد با موضوع وسواس در برنامه سمت خدا بوده است. تشکر ويژه از حاج آقاي فرحزاد که دغدغه‌ي شما خيلي از مشکلات را حل مي‌کند. يک تشکر ويژه هم از حاج آقاي اسدي که زحمت ويرايش و تدوين اين مجموعه مباحث را کشيدند. اصول و قواعد فقهي و راهکارهاي درمان وسواس را مي‌توانيد در اين کتاب به طور مفصل بخوانيد. در کانال برنامه هم راهکارهاي درمان وسواس هست. حاج آقاي حسيني قمي سلام عليکم و رحمة الله!
حاج آقاي حسيني: عرض سلام و ارادت خدمت شما و حاج آقاي فرحزاد و همه بينندگان عزيز دارم.
شريعتي: در اين مدت از طرحي که يک بار عمده از زحمات آن به دوش شما بود، رد مظالم در ايام ماه ربيع الاول  که يادگار زحمات شماست در طي اين سالها خيلي ياد کرديم. ظرافت‌ها و نکات دقيق را براي ما بگوييد.
حاج آقاي حسيني: فردا سه‌شنبه آخرين روز ماه ربيع الاول است. اجازه‌اي که ما در مورد رد مظالم از مراجع گرفتيم فردا به پايان مي‌رسد. اگر ما به هر دليل به کسي بدهکار هستيم و او را نمي‌شناسيم، بايد از طرف کسي که بدهکار هستيم به فقير صدقه بدهيم. مثلاً اگر در کودکي يا نوجواني مالي را از کسي تلف کرديم، يا کسي را زديم، معلم بوديم، در دعوايي به کسي ضربه‌اي وارد کرديم، يا کرايه‌اي را پرداخت نکرديم. جنسي را خريديم، به فروشنده کم پرداخت کرديم. يا فروشنده بوديم و از مشتري اضافه کرديم. اگر طلبکار را مي‌شناسيم که بايد به خودش بدهيم. اگر وارثان را مي‌شناسيم بايد به ورثه بدهيم. اما اگر خودش و وارثان را نمي‌شناسيم بايد به طلبکار صدقه بدهيم. اين تعريف ساده رد مظالم يا مظالم عباد هست. اين پرداخت نياز به اجازه از مراجع تقليد دارد. ما براي اينکه کار عزيزان راحت شود در ماه ربيع اين اجازه را از مراجع تقليد گرفتيم. حضرات آيات وحيد خراساني، صافي گلپايگاني، مکارم شيرازي، شبيري زنجاني، سيستاني، مقام معظم رهبري، تا پايان ماه ربيع که فردا آخرين روز است، البته بعد از ماه ربيع هم مي‌شود رد مظالم داد ولي دوباره بايد اجازه بگيرند و تماس بگيرند. تا مبلغ حداکثر پانصد هزار تومان است. کسي بخواهد پنجاه هزار تومان بدهد يا کمتر يا بيشتر مانعي ندارد. اگر بيشتر از پانصد هزار تومان بخواهند بدهند باز نياز به اجازه مراجع تقليد دارد. فقط به فقرا، نه کارهاي خير! براي مسجد و حسينيه نه! به نيت درگذشتگان هم مي‌‌شود. به نيت پدر و مادر و درگذشتگان، حتي فرزندان خودمان مي‌توانيم بدهيم. همينجا تقاضا مي‌کنم عزيزان يک پولي را در اختيار همسر و فرزندان قرار بدهند که آنها هم بتوانند رد مظالم بدهند. يا از طرف همسران و فرزندانشان هم اين کار را حتماً انجام بدهند. علي القاعده ما هم مشمول رد مظالم هستيم. مگر مي‌شود آدم هيچ دِين و بدهي نداشته باشد؟ يادآوري کنم به واجب النفقه خودمان نمي‌توانيم بدهيم. پدر و مادر و فرزندان ما واجب النفقه ما هستند. ولي به بقيه بستگانمان اشکالي ندارد. برادر ما، خواهر ما، ارحام ما، خويشاوندان ما اشکالي ندارد. شايد بسياري از گرفتاري‌هايي که در زندگي ما پيش مي‌آيد به خاطر اهميت ندادن به اين نوع بدهي‌ها هست. يعني ما ديني بر کسي داشتيم و سالها گذشته و کوتاهي کرديم و نداديم، يکوقت آه آن بنده خدا پشت سر ما هست. يک زمان مي‌شناسيم و يک زمان نمي شناسيم، اگر نمي‌شناسيم صدقه بدهيم. رد مظالم پول دور ريختن نيست، يک نوع صدقه هست. هميشه مي‌توانيم تمام صدقات روزانه را به نيت رد مظالم بدهيم.
حاج آقاي فرحزاد: انشاءالله رد مظالم سنتي باشد که هميشه در طول سال انجام شود.
شريعتي: خيلي ممنون از شما حاج آقاي حسيني. انشاءالله به زودي شاهد حضور شما در برنامه سمت خدا باشيم. حاج آقاي فرحزاد ادامه مباحث شما را بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: اين خيرخواهي و دلسوزي پيامبر اکرم خيلي فوق العاده بود. از روز اول تا لحظه آخر به فکر امت بودند. پيغمبر با رفتار و اخلاقشان و برخورد شايسته‌شان بيشتر افراد را جذب مي‌کردند. شخصيت خيلي جالبي در کنار پيغمبر مقام و منزلت خيلي مهمي پيدا کرده که خداي بزرگ نام او را درقرآن آورده است. تنها صحابي خوبي که نامش در قرآن آمده است اين صحابي است. زيد بن حارثه کسي که در سوره احزاب «فَلَمَّا قَضى‏ زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها» (احزاب/37) که بخاطر داستاني که داشته نام او در قرآن آمده است. خيلي مهم است خداي بزرگ نام اين شخصيت را در قرآن آورده و او را ماندگار کرده است.
زيد بن حارثه غلام حضرت خديجه(س) بوده است. در يکي از جنگ‌ها اسير مي‌شود، به عنوان برده خريد و فروش مي‌شود، وقتي حضرت خديجه(س) تمام مقام‌هايي که حضرت خديجه پيدا کردند براساس ايثار و آبرو و مال و جان بوده است. اصلاً از ايثار شروع شد. خداوند بهترين شوهر، بهترين دختر، بهترين داماد و بهترين فرزندان را به او داد. کساني که با مؤسسه حضرت خديجه تماس مي‌گيرند، يک حالت ايثارگري به برکت نام اين بانو دارند. افرادي که با اين بانو آشنا مي‌شوند ناخودآگاه به اين سمت کشيده مي‌شوند. حضرت خديجه اول اين غلام را به پيغمبر بخشيدند. وقتي پيغمبر خدا مبعوث به رسالت شدند، سومين نفري که ايمان آورد اين شخصيت بود. يعني اول حضرت علي، حضرت خديجه و سومي زيد بود. در جنگ بدر هم مسلمان‌ها مرکب کم داشتند، هر سه نفر يک شتر مي‌توانستند سوار شوند. پيغمبر تقسيم کردند که خودشان و حضرت علي و زيد بن حارثه روي يک شتر باشند. شخصيتي است که بعد از اينکه پيغمبر مبعوث شدند و او هم مسلمان شد. پدرش و عمويش پولي جمع کردند و نزد پيغمبر خدا آمدند که او را بخرند. در بازار مکه آمدند زيد و پيغمبر را خواستند. گفتند: ما مي‌خواهيم پسرمان را بخريم و نزد خودمان ببريم. پيغمبر خدا فرمودند: هرطور خودش مايل است. گفت: من غلامي و خدمتگزاري در خانه پيغمبر را با هيچ چيز در عالم عوض نمي‌کنم. من بروم با پدر و عموي مشرک و بت پرستم زندگي کنم؟ پدرش ناراحت شد. گفت: اي قريش! اي بني هاشم! شاهد باشيد زيد پسر من نيست. اعلام برائت کرد. پيغمبر هم فرمودند: مردم مکه، قريش و بني هاشم! شاهد باشيد. زيد پسر من است و من او را به پسري خودم قبول کردم. حتي فرمودند: نگوييد زيد بن حارثه، بگوييد: زيد بن محمد! آنقدر پيغمبر او را دوست داشتند که زيد الحب معروف است. پيغمبر دختر عمه‌اي به نام زينب بنت جحش، خيلي هم خوشرو و زيبا بود. زينب را به عقد او درآوردند. آيات قرآن هم در اين رابطه نازل شد. بعد از مدتي اتفاقاتي افتاد زينب از زيدبن حارثه جدا شد. پيغمبر در خواب ديده بودند زينب يک روزي همسر او خواهد شد. لذا خدا مي‌فرمايد: «فَلَمَّا قَضى‏ زَيْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناكَها»  تنها موردي که خدا مي‌فرمايد: من تزويج کردم اين مورد است. بعد پيغمبر اين خانم را گرفتند و به عقد و ازدواج پيغمبر درآمدند. زيد بن حارثه اينقدر به پيامبر تقرب داشتند، در نه جنگ فرمانده بودند. گفت:
ديو اگر عاشق شود هم گوي برد *** جبرئيلي گشت و آن ديوي بمرد
عشق و محبت آدم را از زمين به اوج منزلت و هم‌نشيني پيغمبر خدا مي‌برد. در نه جنگ فرمانده بود و در دو جنگ جانشين پيامبر بود. مي‌دانيد پيامبر در جنگ‌ها فرمانده تعيين مي‌کردند. اگر هم خودشان همراه لشکر مي‌رفتند جانشين معين مي‌کردند. پيغمبر ما در جنگي که صد نفر، هزار نفر را مي‌فرستد، فرمانده تعيين مي‌کند. مي‌شود امت را روز قيامت رها کند؟ مي شود تا قيامت بدون جانشين از دنيا برود؟ فضاي مجازي يک کسي که مسئول اين کانال را مدير گروه است، اگر مدير گروه بگويد: فردا من از اين گروه بيرون مي‌روم. اگر آن 99 تاي ديگر بيرون بروند اتفاقي نمي‌افتد، ولي اگر مدير گروه برود تمام مي‌شود. محال است که پيغمبري که در جنگ‌ها جانشين تعيين مي‌کرد، تا قيامت امت را به حال خود رها کند! با عقل و عرف و شرع جور نيست. زيد بن حارثه برادرخوانده حضرت حمزه بود. وصي او بود.
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد قسم مي‌دهيم که همه ما را از خواب غفلت بيدار بفرما. خير دنيا و آخرت را به همه ما مرحمت بفرما. باران رحمتت را بر ما نازل بفرما. ما را به بدي‌هايمان مؤاخذه نفرما. مريض‌ها شفا عنايت بفرما و رفع هم و غم و گرفتاري از همه گرفتارها بفرما. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و سلام بر امام حسن و امام حسين(ع).
شريعتي: بهترين‌ها نصيب شما شود. «والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمدٍ و آله الطاهرين»

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها