برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه امام زين العابدين عليه السلام- حمد الهي
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 22- 08-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، خانمها و آقايان، بينندهها و شنوندههاي عزيزمان. همين ابتداي برنامه از طرف خودم و همه دوستان عزيزم اين مصيبت بسيار غمبار و حادثهي زلزلهي اخير کرمانشاه، سر پل ذهاب، قصر شيرين و همه شهرهايي که دچار اين حادثه شدند و جان باختن جمع کثيري از هموطنان عزيزمان را به شما و همهي خانوادههاي داغدارشان تسليت ميگويم و براي مصدومين اين حادثه آرزوي شفاي عاجل ميکنم. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: من هم خدمت شما و همهي بينندگان و شنوندگان خوب اين برنامه عرض سلام دارم و آرزوي موفقيت براي همه عزيزان داريم. بنده هم حادثه تلخ زلزلهاي که بسياري از هموطنان ما آسيب ديدند و بعضي از عزيزان از دنيا رفتند و خسارات فراواني که وارد شده است. انشاءالله خداوند متعال به بازماندهها صبر و اجر مرحمت کند و مصدومين حادثه را هم شفاء بدهد. اميدواريم همه عزيزاني که در توانشان هست، دسته جمعي، مردمي و غير مردمي، ارگانها و ادارات همدلي و همياري کنند تا بار اين مصيبت سبک شود و به آسايش برسند. جا دارد تشکر بکنيم از همه عزيزاني که به هر نوعي به زوار امام حسين خدمت کردند. الآن هم ميطلبد که به ميدان بيايند و به مصدومين اين حادثهها کمک کنند. جا دارد از همه عزيزاني که به هر نحوي در ايام اربعين به عزاداران خدمت کردند تشکر کنم. از مردم عراق هم تشکر ويژه ميکنم که مهمان نوازي اين عزيزان در اين ايام ضرب المثل است. بسياري از عزيزان عراقي به نان شب محتاج هستند ولي با دل و جان، هستيشان را براي زوار امام حسين خرج ميکنند. اين درس خوبي است که الحمدلله ايرانيها هم بسيار خدمت کردند اما اين عزيزان عراقي بر ما سبقت دارند. در روايت داريم: اگر بنا بود سخاوت تجسم پيدا کند، تجسم خارجياش در وجود آقا أباعبدالله(ع) بوده که در ايام اربعين کامل مشاهده ميکنيم. انشاءالله اين همدلي امتداد داشته باشد.
شريعتي: انشاءالله اين همدلي ادامه دارد باشد و مهيا شويم براي رسيدن به عصر ظهور و جامعه مهدوي. اربعين تجلي عصر ظهور هست و انشاءالله همه ما آماده و مهيا باشيم. از صميم دل آرزو ميکنم به برکت نام و ياد سيدالشهداء همه جانباختگان اين حادثه مهمان سفره أباعبدالله الحسين(ع) باشند و خداوند به بازماندگان آنها صبر و اجر بدهد و همه دست به دست هم دهيم تا بار مصيبت را از دوش داغداران اين حادثه تلخ برداريم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد. الحمدلله رب العالمين.
خيلي خوشحالم که در مسير کربلا سمت خداييها زياد بودند. نکتههايي که در سمت خدا مطرح کرده بوديم مرتب به ما بازگو ميکردند. بسياري از عزيزان ما را ميديدند، ميگفتند: «الحمدلله علي کل حال، الحمدلله علي کل نعمه» اين تعبيرهايي که ما ميگوييم بحمدلله اگر هم ننويسند در قلب و دلشان ميسپارند و پيگيري ميکنند. تشکر ميکنيم و انشاءالله با امام حسين و اهلبيت محشور شوند. بحث ما در دعاي اول صحيفه سجاديه دربارهي حمد و ثناي خداي متعال است. عرض کرديم چون در دعا بسيار حمد وثناء آمده است، چند جلسه در مورد حمد و ثناي خداي متعال صحبت کرديم. انواع و اقسام حمد را انشاءالله توضيح خواهيم داد.
در ادامه دعا حضرت ميفرمايد: «الحمدلله» حمد ميکنم خدايي که «حَمْداً يُضِىءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ وَ يُسَهِّلُ عَلَيْنَا بِهِ سَبِيلَ الْمَبْعَثِ» (صحيفه سجاديه/دعاي اول) يعني ما خداي متعال را حمد و ستايش ميکنيم که اين توان را دارد که تمام ظلمتها و تاريکيهاي برزخ را تبديل به روشني کند. آدمهايي که حامد و شکرگزار هستند بعد از مردن، فاصله بين مردن و عالم قيامت را برزخ ميگويند. ميتواند راه برزخي ما را روشن کند و راه رستاخيز و قيامت را براي ما آسان کند. «وَ يُشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ» (صحيفه سجاديه/ دعاى اول) روز قيامت موقفهايي است که پيغمبر و ملائکه و اعضاء و جوارح ما، امامان ما شهادت ميدهند، فرشتهها شهادت ميدهند. ميفرمايد: آنهايي که اهل حمد و ستايش هستند، خداي متعال آسان ميکند و حامدين خودش را تکريم ميکند. «حَمْداً يَرْتَفِعُ مِنَّا إِلَى أَعْلَى عِلِّيِّينِ في كتاب مرقوم يشهده المقرّبون» ميفرمايد: حمد مي کنيم خدا را حمدي که ما را به اعلي عليين و درجات بهشت ميرساند. جايي که نامه اعمال پاک و پاکيزه به وسيله ملائکه مقرب الهي نوشته شده و دست ما ميرسد، اين حمد توان اين را داشته باشد که ما را به اعلي عليين قرب الهي برساند. باز حمد ميکنم حمدي که چشمهاي دل ما روشن شود در روزي که روز قيامت چشمها برق ميزند و صورتها سفيد ميشود. بعضي صورتها سياه ميشود. يعني روز قيامت به راحتي بگذراند از مواقف قيامت. خدا را حمد و ستايش ميکنيم که ما را از درد آتش جهنم آزاد کند و به کرامت همنشيني و همجواري خداي متعال ما را برساند. اين حمدها بسيار زياد است. آنهايي که اهل حمد و شکر هستند، هم در دنيا خدا نعمتهايشان را زياد ميکند و هم بعد از ورود به عالم برزخ و عالم قيامت و بهشت برين در اعلي درجه اين حمد ميتواند اين مسير را برايشان هموار کند. باز در پايان اين دعا دارد، «وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الّذِي اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ، وَ أَجْرَى عَلَيْنَا طَيّبَاتِ الرّزْقِ» حمد ميکنم خدايي که زيباييهاي خلقت را به ما مرحمت کرده و انسان را چقدر زيبا خلق کرده است. نيکيها و زيباييها را بر ما قرار داده و رزقهاي پاکيزه جاري کرده و رسانده است. خلاصه حمد ميتواند همه گرهها را باز کند.
بحث ما هفتههاي سابق که دربارهي صحيفه سجاديه بود، چون هفته گذشته از کربلاي معلي در خدمت عزيزان بوديم و از بحث فاصله گرفتيم، گفتيم: برکات حمد اينقدر فوق العاده است که پيامبر فرمودند: «اول من يدعي الي الجنة الحمادون الذين يحمدون الله في السّراء و الضّراء» اول کساني که وارد بهشت ميشوند، حامدين و شکرگزاران هستند. آنهايي که در زندگي هميشه الحمدلله ميگويند. الآن مصائبي که براي مردم غرب کشور رسيده است، ناشکري نکنيم. اين هم يک امتحان الهي است. ما براي مصائب امام حسين که بالاترين مصائب است ميگوييم: «اللهم لک الحمد حمد شاکرين» بالاترين مصائبي که بر حضرت زهرا وارد شد، بر امام حسين وارد شد، بر اهلبيت وارد شد، الحمدلله ميگوييم. چه برسد به مصيبتهايي که کوچکتر است. هم حمد کنيم و هم اينکه کمک و ياري و همدلي کنيم که اين مشکلات کاسته شود و کم شود. صدقه زياد بدهيم. دعا زياد بکنيم. صدقه و دعا ميتواند خيلي از بلاها را کاهش بدهد يا برگرداند. چون پس زلزله و پس لرزه هم دارد. آنهايي که در هر حالي حمد و ستايش ميکنند پيغمبر فرمود: اول کساني هستند که به بهشت وارد ميشوند. حمادون چه کساني هستند؟ صيغه مبالغه است. کساني که زياد حمد ميکنند. حضرت ميفرمايد: حمادون کساني هستند که «الذين يحمدون الله في السّراء و الضرّاء» چه در ضرر و گرفتاري، چه در سرور و شادي، در فقر و غنا و در مرض و صحت، در هر حالي که هستي بايد حمد خدا را بکني. اگر در هر حالي روي دلت از خدا برنگشت، از خدا شاکي نشدي، گلايهمند نشدي و با خدا بد نشدي، ميانهات با خدا صلح و صفا شد، اول کسي هستي که به بهشت وارد ميشوي.
شريعتي: تصور من اين است که نکاتي که در مورد حمد شنيديم، ادبياتي که حضرت سجاد در صحيفه سجاديه دارند مستلزم اين است که غافل نباشيم. اگر غافل نبوديم هميشه حمد خدا را ميکنيم.
حاج آقاي فرحزاد: اگر غافل نباشيم و گناه و لغزشي هم بشود استغفار ميکنيم و نعمتها و الطافي که ميبينيم شکرگزاري ميکنيم. روايت خيلي زيبايي هست که محدث قمي در سفينه نقل کرده است. حضرت داود(ع) يک زماني به خدا عرض کرد: بار پروردگارا! هم نشين من در بهشت چه کسي است؟ الآن در دنيا با او آشنا شوم و با او گفتگويي داشته باشم. علي القاعده پيغمبر زمان وقتي چنين تقاضايي ميکند، هم افق او بايد پيغمبري هم وزن او باشد. وصي پيغمبر باشد يا عابد و عالم برجستهاي باشد. خداي متعال به حضرت داود وحي کرد: همنشين شما در اعلي درجه بهشت يک خانم خانهدار به نام خلّاده بنت اوس است. حضرت داود تعجب کرد! چون پيغمبر است و نماينده خداست. پدر سليمان پيامبر است. حضرت داود پيغمبر عظيم الشأني بوده است. رفت تجسس کرد و اين زن را پيدا کرد. در خانه را زد. خانم در را باز کرد. گفت: شما خلاده فرزند اوس هستي؟ گفت: بله! گفت: من داود پيامبر هستم. تعجب کرد که حضرت داود با او چه کار دارد؟ به خانم گفت: از خدا خواستم همنشين و هم درجه مرا در بهشت نشان بدهد. شما را معرفي کرد. گفت: ما کجا و شما کجا؟ فکر ميکنم اشتباه شده است. گفت: نه! خدا شما را به من معرفي کرد. اما سؤال من اينجاست که شما چه کار کردي؟ چه کاري کردي که باعث شده در کنار من در بهشت قرار بگيري؟ روايت داريم که حضرت آسيه و حضرت مريم همنشين پيغمبر ما و همسر پيغمبر ما در بهشت هستند. حضرت آسيه اينجا حضرت فرعون بود ولي در بهشت همسر پيامبر ميشود. گفت: اعمال من چيز فوق العادهاي نيست. ولي اين روحيه شکرگزاري و صبر را دارم. هر بلايي و هر مصيبتي شود هميشه الحمدلله ميگويم. فقير بودم، الحمدلله! غني بودم الحمدلله، مصيبت ديدم الحمدلله! بلا ديدم الحمدلله! روي دل من هيچگاه از خدا برنگشته است. «أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُون» (بقره/157) خدا به پيامبر صلوات ميفرستد ولي همين خدا در قرآن ميفرمايد: آنهايي که «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِين» (بقره/155) براي آنهايي که آسيب ديدند اين آيات خيلي آرامبخش است. خدا ميفرمايد: ما امتحان ميکنيم، کمبودها، نقصها، مشکلات و بلاها پيش ميآيد. ولي بشارت بده آنهايي که اهل صبر هستند. اهل صبر چه کساني هستند؟ «الَّذِينَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون» (بقره/156) هر بلا و مصيبتي برايشان پيش آمد، ميگويند: مالک ما خداست. براي خدا هستيم. هرچه داريم براي خداست. الحمدلله! خداي متعال ميفرمايد: چون در پناه خدا ميآيند و خدا را مالک ميدانند، خدا بر آنها صلوات و رحمت نازل ميکند و اينها هدايت شده کامل هستند. «وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُون» مهتدي بالاتر از مهدي است. هدايت در او مستقر شده است. هم هدايت شده هستند، خدايي که به حبيبش صلوات ميفرستد به اهل صبر هم صلوات ميفرستد. «أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ»
خلاده بنت اوس گفت: من صبور بودم و حمد خدا را کردم. فهميد بخاطر اين صفت برجسته همنشين پيغمبر خدا شد. انشاءالله حمد و ستايش خدا را در هيچ حالي از دست ندهيم. در سوره مبارکه نساء آيهاي هست که حمد و شکر بر ايمان مقدم شده است. «ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُم» (نساء/147) يعني خدا هيچوقت شما را عذاب نميکند اگر شکرگزار باشيد و ايمان بياوريد. معلوم ميشود شکر مقدمه ايمان است. آنهايي که نعمتها را ميبينند از نعمت به خدا پي ميبرند و خدا را قبول ميکنند و ايمان ميآورند. اگر شما شاکر باشيد، خدا تضميني ميگويد: «ما يفعل الله» عذابها براي کفران نعمت است. براي ناشکري و غفلت و بي توجهي به دادههاي خداست. «ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ وَ آمَنْتُم» شکرگزاري بر ايمان مقدم است.
گفتيم: حمد مراتبي دارد. مرتبه اول حمد، حمد زباني است. صيغههايش را هم گفتيم. «الحمدلله، الحمدلله کما هو اهله، الحمدلله رب العالمين» پيغمبر عظيم الشأن در فضيلت کلمه الحمدلله فرمودند: «لو ان الدنيا کلها لقمة واحدة فاکله العبد المسلم ثم قال الحمدلله» اگر خدا همه دنيا را لقمه کند، يک لقمه شود. يک مؤمن مسلمان اين لقمه الهي را ميل کند. يعني قيمتش به اندازه کل دنيا باشد، بعد از خوردن اين لقمه بگويد: الحمدلله! فرمود: «لکان قوله ذلک خيراً له من الدنيا و ما فيها» يعني الحمدلله که بعد از کل نعمت دنيا به او دادند خورد، ميگويد: از همه دنيا بالاتر است. يعني همه اين عالم ماده را روي يک کفه بگذاري، الحمدللهي که شکرگزاري ميکني و ميگويي بالاتر از آن است. «كُلُّ مَنْ عَلَيْها فانٍ وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّك» (الرحمن/26 و 27) الحمدلله براي خداست و ميماند و همه نعمتهاي مادي تمام شدني است. الحمدلله از زبان ما ترک نشود. براي امنيتي که داريم الحمدلله بگوييم. سر سفره الحمدلله بگوييم. شب هنگام خواب الحمدلله بگوييم. صبح بيدار ميشويم الحمدلله بگوييم. از طرف خدا هرچه ميرسد خير محض است. «ما أصابکم من الله حسنه» همه خير است. پس يک مرحله الحمدلله است.
مرحله دوم درک نعمت و معرفت نعمت است. انسان با قلبش درک کند که من سلامتي دارم، امنيت دارم، چشم و گوش و قلب سالم دارم. درک نعمت شکر نعمت است. درک منعم شکر منعم است. فرمود: کسي با قلبش نعمتي را درک کند ولو زباني يادش برود شکر کند، حق نعمت را ادا کرده است. اين هم نکته زيبايي است که الحمدلله که ميگوييم با توجه و با قلبمان باشد. با تمام وجود الحمدلله بگوييم. کافي است يکي از گناهان ما رو شود و آبروي ما برود ولي خدا همه را پوشانده است. ما همه زير چتر «اظهر الجميل و ستر القبيح» زندگي ميکنيم. حضرت امير فرمودند: اگر خدا پرده را کنار بزند سنگ روي سنگ بند نميشود.
شريعتي: خيلي وقتها فکر ميکنيم اگر سلامتي داريم، همه نعمتها را داريم بايد داشته باشيم.
حاج آقاي فرحزاد: نميدانيم او به ما مرحمت کرده و خيليها ندارند. نعمتها را درک نميکنيم. قدر آب را نميدانيم. قدر اکسيژن را نميدانيم. نه ماه به هواي سالم تهران توجه نداريم. شکر نميکنيم ولي دو روز که آلوده ميشود کفران نعمت ميکنيم. الحمدلله از قلبمان باشد. الحمدلله بيجا نگوييم. بعضي جاها از روي غيظ و غضب ميگويند. بلا ديده ميگويد: الهي شکر با غضب! روي غيظ و خشم نباشد. دربارهي يکي از عرفا نقل کردند که فرمود: من سي سال است، از يک الحمدلله بيجا دارم استغفار ميکنم. گفت: من در بازار مغازه داشتم، رفتم به بازار سر بزنم. ديدم بازار آتش گرفته است. نگران شدم جنسهاي من نسوخته باشد. آمدم ديدم آتش تا کنار مغازه من آمده و همه سوخته و مغازه من نسوخته است. از ته دل الحمدلله گفتم. يعني الحمدلله براي بقيه سوخت و براي من نسوخت! يعني اگر يک پاساژي آتش ميگيرد همدرد و هم نوا شويم. يعني رنج و زحمتي که به ديگران رسيد متأثر نشدم و خوشحال شدم از اينکه گليمم را از آب بيرون کشيدم. براي من نسوخت، براي بقيه سوخت که سوخت! مواظب باشيم الحمدلله از زمين خوردن ديگران نگوييم. تيم مقابل ما زمين خورد، الحمدلله! اين حسادت است. يعني فقط منفعت طلب نباشيم. الحمدلله بيجا خيلي داريم و بايد استغفار کنيم. نگوييم: الحمدلله زلزله اينجا نيامد! ما شکر ميکنيم براي اينکه خدا خيلي به ما نعمت داده است ولي از اينکه ديگري زمين خورد متأثر و ناراحت شويم. همدرد باشيم. «المؤمن کنفس واحده» سعدي گفت: بني آدم اعضاي يکديگرند که در آفرينش ز يک گوهرند!
شريعتي: الحمدلله اين روحيه همدردي در ما ايرانيها خيلي زياد است. ديشب که زلزله آمد همه همراه و همدرد شديم و همه دنبال اين بوديم که چه کاري از دست ما برميآيد انجام دهيم.
حاج آقاي فرحزاد: الآن هم همه بسيج شوند، با دعا، با صدقه دادن، با کار خير کمک کنند. همياري و همدردي کنند. حمد ديگر حمد جوارحي است. يعني همينطور که با زبان و قلبمان شکر خدا را ميکنيم، تمام اعضاء و جوارح ما شاکر باشند. يعني هر نعمتي که خدا به ما مرحمت کرده اين نعمت را در راه رضاي خدا به کار بگيريم. نعمت چشم شکرش اين است که چيزهاي خوب ببيند. چيزهاي حرام نبيند، از حرام چشم پوشي کند. نعمت شنوايي اين است که به حرام مشغول نشود. نعمت زبان اين است که گناه و معصيت نکند. صرف کردن نعمتها در مسير بندگي خدا شکرگزاري کامل است. شکر هر نعمتي مصرف کردن آن نعمت در مسير صحيح است. فرزندي که خدا به شما مرحمت کرده درست تربيت کن و ناشکري نکن. اگر در مسير انحراف گذاشتي ناشکري کردي. همسرت، پدر و مادرت هم همينطور!
يکي از راههاي حمد و شکرگزاري که از آن غافل هستم بازگو کردن و جلسات شکرگزاري و حمد است. همايشهاي مختلف داريم، دعاهاي مختلف و برنامههاي متعدد داريم. جلسات شکرگزاري و حمد و ستايش، خدا در قرآن ميفرمايد: «فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (اعراف/69) به صورت جمع آمده است يعني به صورت دسته جمعي نعمتهاي خدا را يادآوري کنيد. روايت داريم اميرالمؤمنين با اصحاب نشسته بودند، هرکدام شروع کردند بازگو کردن نعمتها، حضرت امير فرمود: خدا اين نعمت را داده، سلمان فرمود، ابيذر فرمود. در مهمانيها هرکدام يکي از نعمتهاي بزرگ خدا را شرح دهيم. خدا ميفرمايد: فلاح و رستگاري شما به اين وابسته است، «فَاذْكُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» يعني فلاح شما در يادآوري نعمتهاي خداست. اميرالمؤمنين در ذيل اين آيه فرمودند: «نحنُ نعمة الله التي انعم علي العباد» اين نعمت بزرگي که خدا فرموده: يادآوري کنيد نعمت ولايت ماست. «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ» فرمود: نعمت ولايت ماست. در جاي جاي قرآن و روايات ما آمده است که شکرگزاري اين است که ولايت را بپذيريم.
«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ» (ابراهيم/28) نميبيني آنهايي که روز غدير خم نعمت خدا به آنها داده شد و بعد از هفتاد روز کفران کردند و تبديل به کفر کردند. «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ» (نحل/83) امام صادق فرمود: «يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ يوم الغدير ثُمَّ يُنْكِرُونَها يوم السقيفه» يعني فاصله هفتاد روز، زير و رو کردند. «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ» ناخداي کشتي را خانه نشين کردند. «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» (ضحي/11) نعمت پروردگار را بازگو کن. خانمها در خانه فقط گلايه نکنند. خوبيها را بگوييم، نعمتهاي خدا را بگوييم. گاهي ميبينيم مملکت ما پر شده از گلايه و شکايت. آقايي ده پانزده سال در کشورهاي شرق آسيا بود. ميگفت: من هر بار از آنجا به ايران ميآيم، روحاني است ميگويد: ميبينم هرجا فاميل و دوست و آشنا مينشينند گلايه و شکايت ميکنند. گرفتاري و مشکلات هست و بايد حل شود ولي بايد دادهها را هم ببينيم. زحمتها را هم ببينيم. گفت: بعضيها در کپر و خيمه زندگي ميکنند ولي همه راضي هستند. ولي اينجا که ميآيم گلايه ميشنوم تا روزي که بروم. مردم افغانستان و عراق چقدر گرفتار هستند. مردم عراق مدتها گير صدام بودند. الآن گير داعش هستند. ما الحمدلله نسبت به کشورهاي ديگر خيلي گرفتاري کم داريم. شکرگزار باشيم که خدا بر نعمتهاي ما اضافه کند.
شريعتي: ثواب تلاوت آيات امروز را هديه به روح همه کساني ميکنيم که در زلزله اخير به رحمت حق پيوستند و انشاءالله بهرهاي از اين تلاوت به روحشان برسد. امروز صفحه 137 قرآن کريم آيات 74 تا 81 سوره مبارکه انعام در سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ لِأَبِيهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً إِنِّي أَراكَ وَ قَوْمَكَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ «74» وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ «75» فَلَمَّا جَنَّ عَلَيْهِ اللَّيْلُ رَأى كَوْكَباً قالَ هذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لا أُحِبُّ الْآفِلِينَ «76» فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بازِغاً قالَ هذا رَبِّي فَلَمَّا أَفَلَ قالَ لَئِنْ لَمْ يَهْدِنِي رَبِّي لَأَكُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّينَ «77» فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بازِغَةً قالَ هذا رَبِّي هذا أَكْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قالَ يا قَوْمِ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا تُشْرِكُونَ «78» إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ «79» وَ حاجَّهُ قَوْمُهُ قالَ أَ تُحاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَ قَدْ هَدانِ وَ لا أَخافُ ما تُشْرِكُونَ بِهِ إِلَّا أَنْ يَشاءَ رَبِّي شَيْئاً وَسِعَ رَبِّي كُلَّ شَيْءٍ عِلْماً أَ فَلا تَتَذَكَّرُونَ «80» وَ كَيْفَ أَخافُ ما أَشْرَكْتُمْ وَ لا تَخافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللَّهِ ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ «81»
ترجمه: و (ياد كن) آن هنگام كه ابراهيم به پدرش آزر گفت: آيا بتان را خدايان مىگيرى؟ بى شك تو و قومت را در گمراهى آشكار مىبينم. و اينگونه ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم تا (يقين پيدا كند و) از اهل يقين باشد. پس چون شب بر او پرده افكند ستارهاى ديد، گفت: اين پروردگار من است. پس چون غروب كرد، گفت: من زوال پذيران را دوست ندارم. پس (بار ديگر) چون ماه را در حال طلوع و درخشش ديد، گفت: اين پروردگار من است. پس چون غروب كرد، گفت: اگر پروردگارم مرا هدايت نكرده بود، قطعاً از گروه گمراهان مىبودم. پس چون خورشيد را برآمده ديد گفت: اينست پروردگار من، اين بزرگتر (از ماه و ستاره) است. امّا چون غروب كرد، گفت: اى قوم من! همانا من از آنچه براى خداوند شريك قرار مىدهيد بيزارم. من از سر اخلاص روى خودرا به سوى كسى گرداندم كه آسمانها و زمين را پديد آورد و من از مشركان نيستم. و قومش با وى به گفتگو و ستيزه پرداختند، او گفت: آيا دربارهى خدا با من محاجّه و ستيزه مىكنيد؟ و حال آن كه او مرا هدايت كرده است و من از آنچه شما شريك او مىپنداريد بيم ندارم، مگر آنكه پروردگارم چيزى بخواهد، (كه اگر هم آسيبى به من برسد، خواست خداست، نه بتها) علم پروردگارم همه چيز را فراگرفته، پس آيا پند نمىگيريد؟ و چگونه از چيزى كه شريك خدا ساختهايد بترسم و حال آنكه شما آنچه را كه خدا هيچ دليلى دربارهى آن بر شما نازل نكرده است شريك او گرفته و نمىترسيد؟ اگر مىدانيد (بگوييد كه) كدام يك از ما دو دسته به ايمنى (در قيامت) سزاوارتر است؟
شريعتي: اين هفته برنامه سمت خدا مزين به نام عالم وارسته مرحوم آيت الله حاج شيخ ذبيح الله محلاتي است، صاحب کتاب شريف «رياحين الشريعه» انشاءالله روحشان شاد باشد و مهمان سفره سيدالشهداء(ع) باشند. از فضيلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد بشنويم و بعد اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي فرحزاد: در قيامت موقفي است موقف ميزان، سنجش و ارزيابي، که موقف مهمي است يعني براي همه تعيين تکليف ميشود. در روايت داريم از چيزهايي که خيلي ميزان حسنات را سنگين ميکند مداومت بر صلوات است. باز روايت داريم که پيغمبر خدا فرمود: «أنا عند الميزان» من خودم کنار ميزان خواهم بود، هرکس در ميزان حسنات کمبود داشته باشد و از حسنات سبک باشد، «جئت بصلاة عليَّ» صلواتهايي که بر من فرستاده ميآورم و در نامه اعمال و ميزان حسناتش ميگذارم تا سنگين شود و نجات پيدا کند. انشاءالله با زياد گفتن اين ذکر ميزان حسناتمان را زياد کنيم.
آيه 79 اين صفحه از قول حضرت ابراهيم(ع) است که ميفرمايد: بخاطر اينکه ماديات برايشان مهم بود يا خورشيد و ستاره و بت ميپرستيدند، من ابتدا ديدم که خورشيد افول ميکند. ماه افول ميکند و به درد خدايي نميخورد. بعد از اينکه بتها و نمونههايي که ميپرستيدند را رد ميکند، ميفرمايد: «إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» يعني من بت پرست و مشرک نيستم. وجهه دلم و وجه دلم را به خدايي رو ميکنم که آسمانها و زمين را خلق کرده است. «حَنِيفاً» يعني انسان انحراف نداشته باشد و متمايل به حق باشد، هميشه در مسير صراط مستقيم باشد. «وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ» من کنار خدا شريک قائل نميشوم. خداي واحد اوست، همه کاره اوست و من موحد کامل ميشوم.
شريعتي: اگر دوستان عزيز ميخواهند در مورد شکر و حمد خداي متعال مطالعه کنند و از برکات عظيم آن بهرهمند شوند، هم در مورد شکر نعمت، درک نعمت، برکات زندگي، نعمت توحيد و ولايت، آثار و برکات، امروز کتاب «برکت زندگي، شکرگزاري در سيرهي نبي مکرم اسلام حضرت محمد(ص)» را به شما معرفي ميکنم. کتابي که زحمات حاج آقاي فرحزاد و حاج آقاي اسدي عزيز در تدوين و ويرايش هست. به 20000303 پيامک بزنيد و درخواستتان را براي ما بفرستيد، دوستان ما شما را راهنمايي خواهند کرد. مگر ميشود در حرم سيدالشهداء و نجف باشي، در طريق نجف به کربلا باشي و ياد مخاطبين سمت خدا نباشي؟
حاج آقاي فرحزاد: همينطور که بارها گفتيم: تک خوري چيز جالبي نيست. علامه طباطبايي فرمود: من در عمرم تنها براي خودم دعا نکردم. همه براي ديگران و دسته جمعي بود. لذا ما قول و قراري که با سمت خداييها گذاشتيم که بدون اينها بهشت نرويم و هيچ کار خيري نکنيم. لذا در زيارات نايب الزياره شما بوديم و تقاضا داريم شما هم ما را شريک کنيد. روايت داريم اگر در جمعي يک نفر دلش شکسته شود و اشکش جاري شود، خدا رحمتش را شامل حال همه ميکند. اهل جهنم تک رو و تک خور هستند. اهل بهشت جمعي هستند و همه با هم هستند.
شريعتي: وقتي ديدم در بين الحرمين قرار گرفتم و چشمم به گنبد سيدالشهداء افتاد، گفتم: من کجا و اينجا کجا و حتم دارم دعاي مخاطبين عزيز بوده که باعث شده عازم کربلا شويم و اربعين همراه شويم.
حاج آقاي فرحزاد: بحمدلله خيلي از عزيزاني که براي زوار اوليها کمک کردند،چه زوار اوليهاي قم، مشهد و کربلا که اخيراً برنامه مخاطب خاص هم فراخوان دادند و برنامه سمت خدا، ما خدمت عزيزان عرض ميکنيم که انشاءالله مقدمات کار دارد فراهم ميشود. انشاءالله عزيزاني که براي مشهد ثبت نام کردند از آذر ماه اعزام زائرين به مشهد را داريم. انشاءالله برنامهريزي ميکنيم در اولين فرصت هم ثبت نام کربلا را هم اعلام ميکنيم. سفر کربلا را نبايد توقع داشت در رفاه و خوشي کامل باشد. دستور هست که سفر کربلا ساده باشد و غذاي متنوع خورده نشود. سفر کربلا غير از سفرهاي زيارتي ديگر است. عزيزاني که ميخواهند کمک مالي کنند به سايت سمت خدا مراجعه کنند و با هر توان مالي که هستند کمک کنند.
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد قسم ميدهيم که خيرات و برکاتت را بر همه ما نازل بفرما. عزيزاني که در اين مصيبت زلزله از دنيا رفتند با اهلبيت و امام حسين محشور بگردان. بازماندگان را صبر و اجر فوق العاده مرحمت بفرما. به مصدومين اين حادثه شفاي عاجل عنايت بفرما. عزيزاني که خسارت ديدند به فضل و کرمت خسارت آنها را جبران بگردان. به حق محمد و آل محمد مريضها شفاي عاجل عنايت بفرما. قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان. انشاءالله در ايام آخر ماه صفر خداوند توفيق زيارت امام هشتم و مشاهد مشرفه را به همه مرحمت بفرمايد و انشاءالله هفته آخر را در مجالس اهلبيت شرکت کنيم و اين ايام را قدر بدانيم و سوار کشتي نجات شويم.
شريعتي: باز هم حادثه تلخ زلزله اخير را تسليت ميگويم و با بازماندگان اين حادثه اظهار همدردي ميکنيم. ما را در اين مصيبت سهيم و شريک بدانيد. بهترينها را براي همه شما آرزو ميکنم. انشاءالله خداي متعال به ما توفيق بدهد که هميشه سر سفره اهلبيت باشيم. دلهايمان را راهي مدينه النبي ميکنيم و از همينجا به پيامبر خوبيها سلام ميکنيم و صلوات ميفرستيم. «السلام عليک يا رسول الله»