برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه امام زين العابدين (عليهالسلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 17- 07-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
فراز منبر ني، قرص ماه ميبينم *** خداي من نکند اشتباه ميبينم
بتاب يوسف من بوي گرگ ميشنوم *** بتاب راه دراز است و چاه ميبينم
نظاره ميکنم از راه دور سرها را *** جوان و پير و سفيد و سياه ميبينم
به آيههاي کتاب غمت که مينگرم *** تمام را به کدامين گناه ميبينم
به احترام سرت سر به مهر ميسايم *** و قتلگاه تو را قبلهگاه ميبينم
شريعتي: «السلام عليک يا أبا عبدالله» سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، خانمها و آقايان، بينندهها و شنوندههاي عزيزمان، عزاداريهاي شما قبول باشد. همچنان در حال و هواي عزاي سيدالشهداء(ع) نفس ميکشيم و انشاءالله همه ما در سپاه آن حضرت باشيم و حسيني باشيم. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عليکم السلام و رحمة الله. خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. آرزوي موفقيت براي همه سروران داريم. ايام اسارت اهلبيت و ايام عزاداري اهلبيت را خدمت همه عزيزان تسليت عرض ميکنيم. انشاءالله جزء بهترين زائرين و بهترين عزاداران اهلبيت باشيم. انشاءالله همگي مشمول شفاعت ويژه امام حسين و اهلبيت قرار بگيريم.
شريعتي: «اللهم اجعلني عندک وجيهاً بالحسين(ع) في الدنيا و الآخره» خيلي خوشحال هستيم که از صحيفه سجاديه ميشنويم. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
«السلام عليک يا اباعبدالله، السلام عليک و رحمة الله و برکاته» عرض کرديم قبل از اينکه دربارهي دعاي صحيفه نکتهاي داشته باشيم، مجموعهي دعاهاي امام سجاد(ع) 270 دعا هست. در اين صحيفه سجاديه معروف، 54 دعا به ما رسيده و ثبت شده است و خيلي هم در کتابهاي احاديث ما و در صحيفههاي ديگر هست که مرحوم سيد محمد باقر ابطحي(ره) مؤسسهاي داشتند که کتابهاي حديثي را چاپ ميکردند، آن پنج صحيفه کامل را چاپ کردند. ولي دعاهايي که معروف و مشهور است، همين 54 دعايي است که در صحيفه آمده است.
بخشي دربارهي دعا و عظمت دعا که روي آن مانور دادند اين است که دعا را دست کم نگيريم. گاهي موجودي و سرمايه ما همين نيايشها و گداييها و عرض ادبهاست. يک بزرگي فرمايش زيبايي داشت، ميفرمودند: همه انسانها چون محتاج و نيازمند هستند، کارشان به گدايي ميافتد و نيازهايشان را بايد با گدايي و التماس و تضرع برطرف کنند. منتهي آدمهاي عاقل و هوشيار ميفهمند غني مطلق خداست و اولياي خدا که نماينده او هستند. در خانه خدا و اولياي خدا ميروند. بينيازي و غنا را از آنجا تأمين ميکنند. احتياجاتشان را در خانه خدا ميگويند. روايت داريم کسي در خانه خدا را نزند و التماس نکند و سؤال و درخواست نکند، فقير و محتاج ميشود. ما بايد نيازهايمان را برطرف کنيم. اگر در خانه خدا نرويم و التماس نکنيم بايد در خانه خلق بي مروت و بي وفا برويم. التماس کنيم آيا به ما بدهند يا ندهند. خوار و ذليل شويم. حافظ ميفرمايد: «بر در ارباب بي مروت دنيا کم نشينيد که خواجه کي به درآيد» چرا در خانه خدا نرويم و نيازها را برطرف کنيم که محتاج خلق محتاج نشويم. در صحيفه سجاديه هست که امام سجاد(ع) ميفرمايد: «طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَي الْمُحْتَاجِ سَفَه» (صحيفه سجاديه/ص134) اينکه آدم محتاج در خانه گداي محتاج برود و دست دراز کند و خواهش و تمنا کند، ناداني است. نميشود در خانه خلق آدم دست گدايي دراز کند. فقط مخصوص خداست که او غني مطلق است. پرتويي از غناي او به ما ميخورد و اينطور آدمها هم ميتوانند گره خودشان را باز کنند و گره ديگران هم باز کنند. چون از غناي خدا به اولياي خدا تابيده است، به ما ايراد ميگيرند چرا در خانه پيغمبر و اهلبيت را ميزنيد؟ چون اينها همه کاره و نماينده خدا هستند. کسي اينها را دوست دارد، خدا را دوست دارد. کسي به اينها عشق ميورزد به خدا عشق ميورزد. کسي اينها را صدا ميزند در واقع خود خدا را صدا ميزند. «مَن اعتصَمَ بكم فقد اعتَصَم باللّه» يعني اينها نماينده خدا هستند. مثل اينکه طبيب واسطه درمان است. اينکه من نزد طبيب بروم ذلت نيست. اين گدايي نيست. اينکه ما برويم نياز و احتياجمان را در خانه کسي ببريم که خودش محتاج است بد است. وهابيها متأسفانهاين تهمت ناروا را به ما زدند که چرا در خانهي امامان ميرويد؟
فرمود: اگر کسي در خانه خدا را نزند، محتاج و فقير ميشود. در خانه اولياي خدا بياييم و نيازهايمان را برطرف کنيم. در روايات ما تعبير به افضل اعمال شده و هم احب اعمال. يعني «الدعاء احب الاعمال»، «الدعاء افضل الاعمال» يعني برترين و محبوب ترين اعمال. امام باقر(ع) فرمودند: خدا خيلي دوست دارد که در خانهاش برويم و سؤال کنيم و التماس کنيم. با او گفتگو کنيم و صحبت داشته باشيم. در کافي شريف هست که باز امام باقر(ع) فرمود: «والله لا يلح عبد المؤمن عزّ و جل في حاجته الا قضي له» قسم جلاله خوردند. به خدا قسم بنده مؤمن در خانه خدا اصرار و پافشاري نميکند الا اينکه خدا حاجت او را برآورده ميکند. حاجتش را برآورده ميکند يعني بي پاسخ نميگذارد. گاهي بالاترش را ميدهد. يعني ممکن است عين حاجت را صلاح نداند بدهد، يا وقتش نباشد.
باز روايت داريم که هيچوقت نگوييد ما ديگر به دعا احتياج نداريم. ممکن است کسي بگويد: من دعا ميکنم ولي تسليم محض هستم. مثنوي ميگويد:
ميشناسم من گروهي ز اولياء *** که زبانشان بسته باشد از دعا
نه اينکه دعا نميکنند، دعا ميکنند ولي ميگويند: هرچه صلاح و رضاي توست. ما همين که تو ميخواهي، ميخواهيم. ولي چون تو گفتي من يا رب ميگويم. ولي خلاف رضاي تو قدمي برنميدارم. در روايت ميفرمايد: هيچوقت نگوييد: کار از کار گذشته است. تقديراتي است که در لوح محفوظ نوشته شده است، هرکس بنا است به هرچه برسد، خواهد رسيد. نه! بعضي چيزها هست اگر دعا کني به تو ميرسد و دعا نکني به تو نميرسد. بعضي روايات داريم روز قيامت دو مؤمن ميآيند و يکي درجهاش بالا و يکي پايين است. ميگويد: ما هردو نماز خوانديم و روزه گرفتيم. ذکر گفتيم و کارهاي خير کرديم، فرمود: او دعا کرده و تو دعا نکردي. او در خانه خدا را زده و التماس کرده و تو نزدي. دعاها درجه و پايه و قرب ما را به خدا نزديک ميکند. دعا موضوعيت دارد يعني دعا عين اجابت است. دعا بهترين عمل تقرب آور است. يعني امام زمان(ع) ما را راه بدهد، بنشينيم با او صحبت کنيم. از اين بالاتر چيزي هست که بگوييم: بايد از امام زمان نخود و کشمش بخواهيم.
شريعتي: بعضي ميگويند: از فلاني چيزي نميخواهم، فقط بيايد اينجا بنشيند، دو کلام با هم درد دل کنيم.
حاج آقاي فرحزاد: لذا در روايت داريم خدا آنهايي را که دوست دارد، ميگويد: زود حاجتش را ندهيد. «فَإِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَ صَوْتَه» (کافي/ج2/ص489) من از صداي او خوشم ميآيد. مثل اينکه شما به يک اداره ميروي، مدير و مسئول بعد از چند وقت شما را ديده است. ميگويد: کارش را راه نياندازيد. من ميخواهم دو سه ساعت پيش من بنشيند، کارش را راه بياندازيد زود ميرود. من ميخواهم او را نگاه کنم. در روايت داريم خدا دوست دارد صدا و نالهي مؤمن را بشنود. ميگويد: دليل نميشود اگر کار کسي زود راه افتاد، دليل بر خوب بودن او است. گاهي خدا ميگويد: من کسي را دوست ندارم که يا رب و يا الله بگويد، زود کارش را راه مياندازم که برود و اسم مرا نياورد. روايت دارم آنهايي که براي دنيا در خانه خدا را ميزنند. اصرار و پافشاري براي دنيا دارند. خدا ميفرمايد: بترسد که من در دنيا را به رويش باز کنم و برود که بر نگردد. مثل قارونها! خدا بعضيها را دوست دارد و بي پاسخ نميگذارد و ميگويد: همين که نشستي با من صحبت ميکني، چه اجابتي از اين بالاتر؟ چه خواستهاي از اين بالاتر که با خدا همنشين هستم. دعا باعث شده که ياد خدا کنم و با خدا بنشينم. عقل و فهم ما کم است که گاهي جيب طرف را ميخواهيم. گفت:
گر از دوست چشمت به احسان اوست *** تو در بند خويشي نه در بند دوست
انشاءالله خود صاحبخانه را بخواهيم که اگر او را بخواهيم همه چيز به ما ميدهند. امام صادق(ع) در کافي شريف فرمودند: بعضي ميگويند: در لوح محفوظ هرچه بوده ثبت شده است. من چقدر عمر کنم؟ سالم باشم، مريض باشم. پير باشم. جوان باشم. بعضي امور قطعي است و با دعا و صدقه عوض شدني نيست. ولي خيلي از تقديرات هم هست که با صدقه و دعا کم و زياد ميشود. بخشي مانده است. بخشي قبول است. در لوح محفوظ ثبت است و با هيچ اسبابي هم عوض نميشود. روايت داريم کسي از حادثه تلخي خيلي ميترسد. مثلاً سرطان نگيرد، زمين گير نشود، اگر اصرار و التماس به خدا بکند، خدا آن بلا و مصيبت را برايش پيش نميآورد. بزرگي فرمود: من از خدا خواستم که خدايا طاقت فقر را ندارم. ميگويد: در عمرم فقر نديدم. بعضي هستند طاقت ندارند و ممکن است در آن زمينه خدا امتحانشان نکند، اجابت کند. يک جاهايي هست که خدا با ما کنار ميآيد. لذا امام صادق فرمود: نگو امر تمام شد و همه چيز بسته شد. بعضي درجه و مقامي نزد خدا دارند که جز با سؤال و گدايي و درخواست به آن مقام نميرسند. بعد فرمودند: اگر بندهاي دهانش را ببندد و بگويد: من نماز ميخوانم. دعا ميخوانم و ذکر ميگويم ولي از خدا چيزي نميخواهم. خدا آن چيزها را به او نميدهد. آن قرب و درجه را به او نميدهد. دعا مغز عبادت و صلاح انبياء است. «ان ابراهيم کان اواهاً حليما» اواه يعني دعّا. حضرت ابراهيم خيلي دعا ميکرد. در مورد اميرالمؤمنين داريم که خيلي دعا ميکرد.
خضوع و خشوع و ذلت و شکستگي که در دعا هست در باقي روايتها نيست. از امام پرسيد: دعا افضل است يا قرائت قرآن؟ فرمودند: «هي والله افضل، هي والله افضل، هي والله افضل» سه بار قسم جلاله خوردند. بخدا قسم دعا بالاتر است. بخدا قسم دعا بالاتر است. عمل به قرآن است و مغز دعا و عبادت است. يا براي دفع بلاها روايت داريم «ادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلاءِ بِالدُّعَاءِ» (نهجالبلاغه،حكمت 146) موج بلا که ميآيد امواج هم آمده است. آيت الله بهاءالديني را سوار ماشين کردند عيادت مريض بروند. آقا همينطور در ماشين نشسته بودند، نگاه ميکردند. اين موتوري چپ و راست ميرود، ماشين سبقت ميگيرد. فرمودند: ميبينم که بلا روي سر افراد ميآيد ولي برميگردد. يک دستي هست، دعاي امام زمان است، دعاي پدر و مادر است، صدقه هست، يعني اين رفتارهايي که داريم بايد خيلي بيش از اينها باشد. ولي دستي هست که يکي همين دعاست. ميفرمايد: امواج بلا را با دعا و صدقه رفع کنيد.
به ياري خدا اولين دعاي صحيفه سجاديه را شروع ميکنيم که با حمد الهي شروع شده است. عزيزان انشاءالله صحيفه سجاديه را در کنار قرآن و مفاتيح تهيه کنند. انشاءالله اين صحيفه نوراني در همه خانهها باشد. هفته گذشته نرم افزار مبين موبايل هم معرفي کرديم که دوستان ميتوانند در گوشي همراهشان داشته باشند. حيف است ديگران که شيعه نيستند از اين صحيفه بهره ببرند و ما محروم باشيم. صحيفه کتابي است که سه امام روي آن قسم خوردند. امام صادق فرمود: والله اين دعا که من تأييد ميکنم، املاء جدم امام سجاد(ع) و انشاء پدرم امام باقر(ع) است. اولين دعاي حضرت در صحيفه سجاديه، توحيد و حمد و مدح و ثناي خداي متعال است. در دعاها حمد و ستايش فراوان آمده است و خيلي سفارش شده که هرکاري ميخواهيد بکنيد، بعد از بسم الله، با حمد و ستايش باشد. حتي در محاورات. يعني بنده خدمت شما ميآيم، استاد من هستيد. بگويم: آقاي شريعتي الحمدلله شما موفق هستيد. خوبيهاي شما را بگويم و بعد گفتگو را شروع کنم. با هرکس مراوده داريم اول حسنها را بگوييم و بعد اگر خواسته و انتقادي داريم بگوييم. لذا حضرت ميفرمايد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الاوَّلِ بِلا أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ» حمد ميکنم خدايي که اول همه موجودات است. همه موجودات به او وابسته هستند ولي خودش اول ندارد. اول کسي دارد که نبوده و بود شده است. خدا خالق اول و آخر است. خدا خالق زمان و مکان است. لذا اوليت او مثل اوليت ما نيست. اول هست نه مثل اوليت ما، آخر هست يعني همه به او برميگردند و از او جدا شدند اما نه از جنس آخر ما. «وَ الاخِرِ» آخر هست و همه به او برميگردند، «بِلا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ الَّذِي قَصُرَتْ عَنْ رُويَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِينَ» محال است خداي متعال با چشم سر ديده شود. چون خدا جسم نيست. جا ندارد، مکان ندارد، اينها براي ماديات و خلق است. مخلوق است که جا دارد و مکان دارد و با چشم سر ديده ميشود. حتي موجودات خارجي ما همه با چشم سر ديده نميشوند. اکسيژني که در فضا هست ديده نميشود. جاذبه زمين را نميبينيم. بعضي ميگويند: مگر هرچه ديده نميشود نيست؟ الآن شما ليوان را رها کني، به زمين ميافتد. صد در صد زمين جاذبه دارد ولي ديده نميشود. بعضي چيزها يافتني است. «الَّذِي قَصُرَتْ عَنْ رُويَتِهِ أَبْصَارُ النَّاظِرِينَ» چشم سر از ديدن او قاصر است. نميتواند او را ببيند. «وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِينَ» تمام توهم و افکار وصف کنندهها جمع شود نميتواند حقيقت و ذات خدا را توصيف کند.
چون در دعاها با حمد بسيار شروع شده و با حمد هم ادامه پيدا کرده است. در دعاي عرفه ببينيد همه حمد است. حمد ميکنم خدايي که مرا در دولت ائمه کفر قرار نداد. حمد ميکنم خدايي که استخوان و اندام بدنم را مرتب کرد. حمد ميکنم خدايي که مرا هدايت کرد. جا دارد چون بخش عظيمي از صحيفه سجاديه و باقي دعاها که حمد در آن خيلي زياد است، يکي دو جلسه در مورد کلمه حمد صحبت کنيم.
شريعتي: قرار است روزهاي دوشنبه سيري در صحيفه سجاديه را داشته باشيم. قرار نيست دعا به دعا و فراز به فراز پيش برويم. کليدهاي اساسي فهم دعا را براي ما خواهند گفت.
حاج آقاي فرحزاد: از هر دعايي بخشي را خواهيم گفت که به ادبيات صحيفه آشنا شويم. پاي منبر امام سجاد(ع) هستيم. به قولي امروز هجدهم شهادت امام سجاد است. به يک نقلي هم 25 شهادت حضرت است. فرق بين حمد و مدح و شکر چيست؟ حمد ستايش و تعريف از مطلق خوبيهاست. طرف يک چيز خوب مثل کمال و جمال و زيبايي که درونش هست، حالا چه اختياري و چه غير اختياري است. چه موقتي و چه دائمي است. حمد جايي اطلاق ميشود که زيبايي است، اختياري يا غير اختياري است. در مقابل نعمت باشد يا نباشد. از او به ما چيزي رسيده باشد يا نرسيده باشد. يک کسي به ما هيچ محبتي نکرده ولي حسن و جمال دارد، اين حمد است. مدح در مقابل افعال اختياري است. يعني يک کسي کاري خوبي را با اختيار خودش کرده است. ما از او مدح و تعريف و تمجيد ميکنيم. ولي غير اختياري، مثلاً کسي خدادادي يک چيزي دارد. اين ديگر حمد است و مدح نيست. مدح براي جايي است که با اختيار انجام داده است. شکر در مقابل نعمت است. چيزي که به ما ميرسد شکرگزاري کنيم. ولي جامع و کاملش حمد است. در واقع حمد مدح و شکر را شامل ميشود چه نعمت باشد و چه نباشد. حمد خيلي جامع است. بعد از بسم الله الرحمن الرحيم شايد جملهاي بالاتر از حمد نداشته باشيم. علي القاعده بايد همين باشد چون خدا کتابش را با بسم الله الرحمن الرحيم شروع کرده و بعد ميگويد: «الحمدلله رب العالمين»! خيلي جمله بلندي است.
خيلي از بينندهها به ما ميرسند و ميگويند: اين جملههاي کوتاهي که ميگوييد ما انجام ميدهيم. ما خوشحال ميشويم. روايت داريم هرکس هر روز صبح، وقتي از خواب بيدار ميشود، يا براي نماز بيدار ميشود، اول صبح چهار بار بگويد: «الحمدلله رب العالمين» شکر آن نعمت و آن شب را به جاي آورده است. شب شد هنگام خواب چهار بار بگويد: «الحمدلله رب العالمين». شکر نعمتهاي آن روز را به جا آورده است. از اين نمونه چيزهاي کوچک و پربار است. نکته ديگر درباره حمد اين است که حمد چيزي است که حتي در بهشت هم هست. چون در بهشت ديگر عبادت ساقط ميشود، نماز و تلاوت قرآن و روزه نيست. ولي از چيزهايي که در بهشت هست سلام است. «لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً، إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً» (واقعه/25 و 26) اهل بهشت به همديگر سلام ميکنند. ملائکه سلام ميدهند و ما سلام ميدهيم. مؤمنين به همديگر سلام ميدهند. سلام اسم خداست.
زماني دربارهي سلام که نام خداست و چه برکاتي دارد صحبت کردم. گاهي فکر ميکنيم به خدا رسيدن، هزارها سال تلاش و کوشش نياز دارد. حديثي داريم که بسيار زيباست. پيغمبر فرمودند: «أَوْلَي النَّاسِ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ مَنْ بَدَأَ بِالسَّلامِ» (كافي،ج2،ص644) آنوقت چه پاداشي دارد. «أَوْلَي النَّاسِ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ» چه کسي از همه به خدا نزديکتر است؟ نميگويد: هزار سال نماز شب بخوانيد. هزار سال سجاده بياندازي و روزه بگيري. «أَوْلَي النَّاسِ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ» نزديکترين فرد به خدا و نزديکترين فرد به پيغمبر چه کسي است؟ «مَنْ بَدَأَ بِالسَّلامِ» کسي که از اول صبح تا آخر شب سر کار است و بعد به منزل ميرود، سلام کند. به شاگردانش سلام کند. سبقت بگيرد. ريشه تمام رذايل، ريشه تمام ظلمها و فسادها تکبر و غرور است. ما يک سر و گردن خودمان را بالا ميدانيم. من از همه برتر هستم. ريشه تمام رذايل يک ذره خود را بالا گرفتن است و غرور و تکبر است. پيغمبر فرمود: «من بدأ بالسلام بريء من الکبر». انشاءالله خدا به باغبان سمت خدا و باغش و محصولش و کارگر و کافرمايش خير و برکت بدهد. فرمود: کسي که ابتداي به سلام ميکند، خودش را ميشکند. ميگويد: من کوچک هستم و شما بزرگ هستيد. پا روي خودش گذاشته و تمام. «من بدأ بالسلام بريء من الکبر» از کبر و غرور نجات پيدا ميکند. انشاءالله اين عملهاي ريزي که سرمايه بزرگ درونش است، انجام دهيم. چهار بار اول و آخر روز بگوييم: «الحمدلله رب العالمين»
در بهشت يکي سلام و يکي حمد است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ إِنَ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ» (فاطر/34) اهل بهشت وقتي وارد بهشت ميشوند، ميگويند: حمد ميکنيم خدايي که حزن و غم و افسردگي را از ما دور کرد. رنج و سختي را از ما دور کرد. حضرت زهرا(س) هم وقتي وارد بهشت ميشوند همين آيه را ميخوانند. در سوره مبارکه زمر داريم وقتي اهل بهشت وارد بهشت ميشوند، ميگويند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي صَدَقَنا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَيْثُ نَشاءُ فَنِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِينَ» (زمر/74) اهل بهشت ميگويند: الحمدلله خدا وعدههاي درستي به ما داد و رسيديم به بهشتي که خدا وعده کرده است. ما وارث بهشت شديم.
موضوع ديگر اينکه در روايات ما خيلي سفارش شده که دعاها را حتماً با حمد شروع کنيد. يکدفعه نگو: خدايا چنين کن، چنان کن. بسم الله بگو، حمد و ستايش کن، مقدمه چيني کن. يک زمان عرض کردم يکي از اساتيد بزرگ مي فرمودند: صبح که از خانه ميخواهم بيرون بروم، خانم من يک دستمال برميدارد کفش مرا تميز ميکند. لباسم را دست ميکشد و ميگويد: حاج آقاجان! از شما شوهر بهتر هست؟ چه آقاي خوبي! چقدر مهربان است. بعد هرچه پول است از جيب ما برميدارد. چرا کارهايي که راحت ميشود انجام داد، خدا ميداند با درگيري و داد و دعوا بد از بدتر ميشود که بهتر نميشود. حديث داريم با مدارا و نرمي و ملايمت و محبت ميشود به هرچيزي رسيد ولي با خشونت و تندي و موقتي ممکن است ولي در آينده پايدار نيست و بعد هم طرف جاي ديگر تلافي ميکند. حمد در زندگي ما پياده شود. فقط حمد خدا منظور نيست. از همسرت قدرداني کن، دست مردي که از صبح تا شب بيرون کار ميکند، دو تا شغل دارد، بايد دستش را بوسيد. بچهها از پدر تشکر کنند. اين حمد در همه ساري و جاري شود. همهجا جريان پيدا کند. لذا فرمود: «انَّ المدحة قبل المسأله» يعني قبل از هر درخواستي بايد مدح و ستايش داشته باشيم يا «إن كل دعاء لا يكون قبله تمجيد فهو أبتر» (مكارمالاخلاق، ص 308) هر دعايي که قبلش حمد و ستايش نباشد، ناقص است. يعني بار به مقصد نميرسد. خدا جوابش را نميدهد. «كُلُ أَمْرٍ ذِي بَالٍ لَمْ يُذْكَرْ فِيهِ بِسْمِ اللَّهِ فَهُوَ أَبْتَرُ» (تفسير الامام العسكري، ص 25) هرکاري بدون بسم الله شروع شود، به نتيجه نميرسد. فرمود: هر کار ارزشمندي بدون حمد شروع شود، مقطوع است و برکت از او برداشته ميشود.
يک زماني ما چهار نفر بوديم که سر درس آيت الله بهجت که خدا رحمتش کند، ميرفتيم. ايشان قبل از درس و بعد از درس نکتههايي ميگفتند که خيلي مهم بود. آقاي دولابي(ره) هميشه سفارش ميکردند فقط حرف طرف را نگاه نکن. خودش را ببين. حرفش را ميخواهي يا خودش را، خودش و رفتارش، آمدنش، رفتنش، نشستنش، به يکي از شاگردان علامه طباطبايي فرموده بودند: خودش را ميديدي يا درسش را؟ بعضي هستند به تعبير ايشان مثل سامري ميمانند. سامري نگاه کرد پاي اسبي که جبرئيل آمد فرعون را غرق کند، ديد خاکها پرواز ميکند، گرفت و در گوساله ريخت و صدا ميداد. بعضي هستند که فقط ميخواهند از طرف بدزدند و بروند دکان و دستگاه درست کنند. بعضي عاشق استاد هستند. صاحب کلام از کلام خيلي بالاتر است. يک زمان بنده در حرم خدمت آيت الله بهجت رسيدم. ايشان هم خيلي صله رحم قوي داشتند. فرمودند: فلاني و فلاني چطور هستند؟ گفتم: خوب است. ايشان خيلي لطيف و ظريف فرمودند: بگويي الحمدلله بهتر است. سراغ کسي را ميگيرند بگو: الحمدلله! هم آن خوبي را القاء کردي. هم شکر خدا را کردي و ذکر خدا را گفتي. اگر مريض است، بگو: الحمدلله!
شريعتي: امروز صفحه 102 قرآن کريم، آيات نوراني 148 تا 154 سوره نساء را به اتفاق تلاوت خواهيم کرد.
«لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ اللَّهُ سَمِيعاً عَلِيماً «148» إِنْ تُبْدُوا خَيْراً أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ عَفُوًّا قَدِيراً «149» إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ اللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ وَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَّخِذُوا بَيْنَ ذلِكَ سَبِيلًا «150» أُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقًّا وَ أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ عَذاباً مُهِيناً «151» وَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ يُفَرِّقُوا بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولئِكَ سَوْفَ يُؤْتِيهِمْ أُجُورَهُمْ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً «152» يَسْئَلُكَ أَهْلُ الْكِتابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتاباً مِنَ السَّماءِ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسى أَكْبَرَ مِنْ ذلِكَ فَقالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّناتُ فَعَفَوْنا عَنْ ذلِكَ وَ آتَيْنا مُوسى سُلْطاناً مُبِيناً «153» وَ رَفَعْنا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِيثاقِهِمْ وَ قُلْنا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً وَ قُلْنا لَهُمْ لا تَعْدُوا فِي السَّبْتِ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً «154»
ترجمه: خداوند، آشكار كردن گفتار بد را دوست نمىدارد، مگر از كسى كه به او ستم شده باشد و خداوند، شنواى داناست. اگر كار نيكى را آشكارا يا پنهان انجام دهيد، يا از لغزش و بدى ديگران درگذريد، بدانيد كه قطعاً خداوند بخشاينده تواناست. قطعاً كسانى كه به خداوند و پيامبرانش كفر مىورزند و مىخواهند ميان خدا و پيامبرانش جدايى بيفكنند و مىگويند: به بعضى ايمان مىآوريم و به بعضى كافر مىشويم، و مىخواهند در اين ميانه راهى در پيش گيرند، (كه مطابق هوس باشد، نه عقل و استدلال). به حقيقت كافر همينهايند و ما براى كافران عذاب خواركننده آماده ساختهايم. و كسانى كه به خدا و پيامبرانش ايمان آورده و ميان هيچ يك از آنان جدايى نيفكندهاند، اينانند كه بزودى پاداششان را به آنان خواهد داد و خداوند، همواره بخشاينده و مهربان است. اهلكتاب از تو مىخواهند كه كتاب ونوشتهاى از آسمان برايشان فرود آورى، بىگمان از موسى بزرگتر از آن را خواستند كه گفتند: خدا را آشكارا به ما نشان بده! پس به سزاى ظلمشان صاعقه آنان را فراگرفت، سپس بعد از آنكه معجزههاى روشن براى آنان آمد، گوسالهپرستى را پيش گرفتند، پس (از توبه) ما از آن (گناه) هم درگذشتيم و عفو كرديم و به موسى حجّتى آشكار داديم. ما كوه طور را به خاطر پيمان گرفتن از آنان (بنىاسرائيل) بالاى سرشان قرار داديم و به ايشان گفتيم: سجدهكنان از آن در وارد شويد و به آنان گفتيم: در روز شنبه (تعطيل، به احكام خدا) تعدّى نكنيد و از آنان پيمانى محكم گرفتيم.
شريعتي: نرم افزار پيام رسان سروش ما همزمان با کانال تلگرام ما در فضاي مجازي فعال شده است. بعد از يک دوره کوتاه به روزرساني شده و ميتوانيد استفاده کنيد. نرم افزارهايي که در مورد صحيفه سجاديه و نهجالبلاغه و غررالحکم در مورد آن صحبت کرديم، ميتوانيد در کانال ما دانلود کنيد و استفاده کنيد و دعاي خير کنيد براي تمام کساني که دست به دست هم دادند تا اين اتفاقات به صورت بسيار ارزنده در اختيار ما قرار بگيرد که انشاءالله همه بهره ببريم. نکته صلوات و اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي فرحزاد: روايت داريم کسي که آخرين کلامش در اين دنيا ذکر صلوات باشد، اهل بهشت است. «مَنْ كَانَ آخِرُ كَلامِهِ الصَّلاةَ عَلَيَّ وَ عَلَي عَلِيٍّ دَخَلَ الْجَنَّةَ» (عيون أخبار الرضا (ع)، ج2، ص64) انشاءالله اين ذکر با وجود ما عجين شود که اول و آخر ما با صلوات باشد. آيه 148 اين صفحه که خوانده شد. خداي مهربان ميفرمايد: «لا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَ كانَ اللَّهُ سَمِيعاً عَلِيماً» ما حق نداريم امور ديگران، بديهاي ديگران را براي افراد ديگر بازگو کنيم. ولي اين استثناء دارد. مگر جايي که مظلوم قرار بگيرد. يعني ظالمها فکر نکنند که خدا گفته: عيوب را بپوشانيد، هر ظلم و خيانتي دوست داشتيد بکنيد. اينجا جايي است که کسي که مظلوم مورد ستم قرار بگيرد، يکي از مواردي است که ميشود غيبت کرد و انسان از خودش دفاع کند ولي به اندازه. آن ظلمي که به او شده بگويد. نه اينکه دوست دارد به ديگران بگويد. بگو: اين خانم و اين آقا به من ظلم کردند، من از حقم دفاع کنم. يا در دادگاه يا نزد افرادي که بتواند حقش را بگيرد. يکي از مواردي که خدا اجازه داده انسان از خودش دفاع کند در جايي که کسي به او ظلم کرده و مظلوم قرار گرفته است. اينجا را خدا دوست دارد و مواظب باشد زياده روي نکند چون خدا سميع عليم است.
شريعتي: از مرحوم طبرسي هم براي ما بگوييد.
حاج آقاي فرحزاد: از مرحوم طبرسي نکتهاي عرض کنم که عالم برجستهاي بود که با قرآن خيلي مأنوس بود. تفسير مجمع البيان ايشان هم ادبيات را کامل آورده است، هم اقوال را کامل آورده و قول شيعه را هم آورده است. 54 سال ايشان در شهر مشهد تأليف و تدريس داشت و شاگرد تربيت کرد و بعد هم سبزوار آمد و آنجا از دنيا رفت. جنازهاش را نزديک حرم آوردند و اول خيابان طبرسي دفن است. چون در آستانه اربعين هستيم، خواهش ميکنم عزيزان افرادي که تا به حال نرفتند کمک کنند و خودشان بفرستند يا همراه خودشان ببرند. از عزيزاني که عازم سفر اربعين امام حسين هستند خواهش ميکنم همراهشان چند نفر از کساني را که نرفتند ببرند.
خدايا تو را قسم ميدهيم به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان. همه ما را از بهترين شيعيان قرار بده. حاجت همه حاجتمندان و گرفتارها برآورده بگردان. دفع هم و غم و افسردگي و هر نوع مرض روحي و جسمي از عزيزان دور بگردان. عاقبت بخيري و وسعت رزق به همه عنايت بفرما. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و سلام بر امام حسن و امام حسين(ع)!
شريعتي: «السلام علي من الاجابة تحتَ قبته»