برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيري در صحيفه سجاديه امام زين العابدين (عليهالسلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 03- 07-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
هزار باديه مجنون ني سواري تو *** هزار آينه مبهوت بيشماري تو
بهار آمده با لالههاي سينه زنش *** پي زيارت باغ بنفشه کاري تو
هلاک جمع نقيضين بوسه و عطشي *** نديدهام لب خشکي به آبداري تو
چه جاي نغمه در اين روزگار يأس مگر *** به روي دست تو پر پر نشد قناري تو
همو که نامه برايت نوشت با خنجر *** ببين که آمده از پشت سر به ياري تو
دريغ کاري از اين طبع مرده ساخته نيست *** به جز شمردن گل زخمهاي کاري تو
به ما مخند که جاي گريستن بر خويش *** نشستهاي دمادم به سوگواري تو
شريعتي: «السلام عليک يا ابا عبدالله» سلام ميکنم به همه دوستان عزيزم، انشاءالله هرجا که هستيد زير خيمه امام حسين باشيد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. ايام را تسليت ميگويم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عليکم السلام و رحمة الله. خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. ايام سرتاسر حزن و اندوه دههي محرم و ايام عزاداري سرور و سالار شهيدان، اباعبدالله الحسين(ع) و شهداي کربلا را خدمت همه عزيزان تسليت عرض ميکنيم. انشاءالله اميد داريم جزء بهترين پيروان اباعبدالله و جزء بهترين عزاداران اباعبدالله(ع) باشيم.
شريعتي: براي همه ما ماه محرم ماهي سرشار از خاطراتي است که از دوران بچگي با نام سيدالشهداء رقم خورده است. انشاءالله همه ما مشمول شفاعت و دستگيري حضرت اباعبدالله الحسين باشيم. شبها در هيأتها، کنج دنج خلوتهايتان وقت اشکهايتان ما را دعا کنيد. انشاءالله قرار هست از صحيفه سجاديه در ماه محرم بشنويم. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
«السلام عليک يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک، السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين، و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين» از ديرباز به فکر دوستان بنده بود، از چيزهايي که خيلي مورد غفلت قرار گرفته کتاب صحيفه سجاديه هست. آنطور که بايد حق حضرت سجاد هم ادا نشده و چون شهادت حضرت هم در ماه محرم است، بنابر قولي دوازدهم يا هجدهم، که معروف آن 25 محرم هست و اين ماه در عين اينکه متعلق به اباعبدالله هست، متعلق به امام سجاد زين العابدين(ع) هم هست. همانطور که هفتههاي گذشته عرض کرديم که غدير فراموش شده است و بايد احياء شود، صحيفه سجاديه هم از گوهرهاي بسيار ارزشمندي است که مردم و مذهبيها و دانشگاهيهاي ما بايد آن را قدر بدانند. شايد مفاتيح در همه خانهها باشد ولي شايد در بسياري از خانهها صحيفه نباشد. اهميت و برکات و دعاهايي که در اين کتاب هست را عرض خواهم کرد.
قبل از اينکه وارد شرح و توضيح فرازهاي صحيفه سجاديه شويم چند نکته را عرض کنم. ما کتابي که روي آن قسم بخوريم، از اول تا آخر، فرمايش صد در صد امام هست، کتاب صحيفه سجاديه است. بعضي از کتابهاي و حديثهاي ديگر هم معتبر هستند ولي ممکن است در ضمن آن احاديث ضعيف هم باشد ولي صحيفه سجاديه، مرحوم آيت الله بروجردي(ره) که مرجع بزرگي بودند، فرمودند: ما حديث متواتر که سند فراوان داشته باشد کم داريم. سند صحيفه سجاديه متواتر است. يعني مسلم است که به امام منتسب است. نسخههاي متعدد هم فرزندان امام سجاد(ع) مثل زيد، يحيي بن زيد، امام باقر و امام صادق به فرزندان مختلف داده بودند که اينها نسخه برداري کنند که يکوقت به دست بني اميه نيافتد و ضايع نشود که در مقدمه صحيفه سجاديه هم راوي اين صحيفه اينها را ذکر کرده است.
مرحوم محدث قمي ميفرمايد: يکي از امتيازات صحيفه اين است که تعبير شده به «اخت القرآن، انجيل اهلبيت و زبور آل محمد» نهج البلاغه به «اخ القرآن» تعبير شده است. يادي کنيم از آقاي حسيني قمي که در برنامه جايشان خالي است. من بارها به ايشان عرض کردم که هيچوقت از دست و زبان شما نهج البلاغه نيافتد. صحيفه مهجور تر از نهجالبلاغه هست. اگر کسي با ادبيات عرب آشنا باشد، به طور قطعي ميداند غير معصوم نميتواند اينطور بيان نوراني داشته باشد و دعاهاي عظيم را القاء کند.
محدث قمي در منتهي الآمال نقل کردند که در بصره عالم بليغ و اديبي بود که در ادبيات خيلي وارد بود. يک موقع به او گفتند: اين از امام سجاد است. گفت: فرازهايش را ببينم! ديد و گفت: اين چيز مهمي نيست. من هم مانند اين براي شما املاء ميکنم بنويسيد. محدث قمي ميگويد: به او قلم دادند که بنشيند فکر کند و بنويسد. چند دقيقهاي صبر کردند و ديدند نه مينويسد و نه ميگويد. آمدند ديدند از دنيا رفته است. يعني نيت کرد همانند صحيفه يک دعا بنويسد از دنيا رفت و روح از بدنش جدا شد. ما معتقد هستيم همانطور که قرآن مانند ندارد، اهلبيت هم مانند ندارند. خطبههاي نهجالبلاغه و صحيفه سجاديه، يکي از چيزهايي که در علم رجال مطرح است، اينکه بعضي مواقع با سند به چيزي يقين پيدا ميکنيم و بعضي مواقع يک متني است مثل جامعه کبيره است. غير معصوم نميتواند بيان کند. بزرگواري ميفرمودند: بسياري از کساني که دنبال تحقيق هستند، ايشان ميفرمودند: من دو کار مهم ميکنم. نهجالبلاغه و صحيفه سجاديه، به اينها ميگوييم: اينها را مطالعه کنيد و ببينيد مدعيان خلافت و رهبري، از زمان پيامبر تا به حال ميتوانند به نهجالبلاغه را بياورند؟ ميتوانند مثل صحيفه سجاديه را بياورند؟ نه تنها نتوانستند بياورند بلکه اينهايي که انصاف دارند، واقعاً به امامت اميرالمؤمنين و امامان بعد از او معتقد ميشوند که چقدر بلند است.
مرحوم شيخ مرتضي حائري(ره) که از بزرگان و فرزند مؤسس حوزه علميه قم بودند. استاد بسياري از مراجع بودند. ايشان فرمود: شنيدم که کسي دعايي از دعاهاي صحيفه سجاديه را خوانده و مهر و حبّ دنيا از دلش بيرون رفته است. کسي که مهر و حبّ دنيا نداشته باشد واقعاً رستگار شده است. ايشان فرمود: من يک دور صحيفه سجاديه را خواندم به عشق اينکه مهر و محبت دنيا از دل من بيرون برود. حديث داريم زهد در دنيا کليد تمام خوبيهاست. عاشق شدن به اين دنياي فاني کليد تمام رنجها و بديهاست. 84 شرح و تفسير و ترجمه براي صحيفه سجاديه توسط بزرگاني همچون مرحوم مجلسيها، شيخ بهاييها، محققها نوشته شده است. يکي از شرحهاي بسيار خوبي که نوشته شده مرحوم سيد علي خان شيرازي نوشته است به نام «رياض السالکين» که تجديد چاپ هم شده است و شرح دعاهاي صحيفه سجاديه است. اين نسخه که چاپ شده و 54 دعا هم هست، مقدمهاش هم بسيار جالب است. شخصي به نام متوکل بن هارون ميگويد: من يحيي بن زيد را ملاقات کردم، نوه امام سجاد(ع) است. چون از حضرت صادق شنيده بودم که ايشان شهيد ميشود و سر از بدنش جدا ميشود. با ايشان در مورد امام صادق و اهلبيت گفتگوهايي کرديم. بعد فرمود: چون شما از امام صادق خبر دادي که من شهيد ميشوم و سر از بدنم جدا ميشود. به تو بگويم: يک امانتي از جدم زين العابدين که از پدرم زيد به من رسيده است، امانت به تو ميدهم به فرزندان امام مجتبي(ع) برسان که محفوظ باشد. بعد ميگويد: اتفاقاً نسخه دعا دست من هم بود. با هم تطبيق کرديم و ديديم همان است. من اينها را آوردم و به امام صادق رساندم. امام صادق(ع) حرفهايش عين هم است. براي هيچ کتابي غير قرآن اينقدر محکم نداريم. حضرت امام صادق(ع) فرمود: «والله خط عمي و دعاء جدي علي بن الحسين(ع)» نسخه يحيي بن زيد را ديدند، فرمودند: به خدا قسم اين خط عمويم زيد بن علي بن الحسين است و دعاي جدم امام سجاد(ع) است. باز نسخهاي که حضرت نشان دادند، فرمودند: «هذا خط ابي و املاء جدي (ع)» يعني اين خط پدرم امام باقر و املاي امام سجاد جد من است. ايشان فرمودند: پدرم امام باقر(ع) نوشتند. سه امام معصوم روي آن قسم خوردند و اين خيلي مهم است که ما کتابي نداريم که اينقدر مورد تأييد و محکم باشد. حديث ضعيف، که اضافه و کم شده باشد نيست. شبيه قرآن است که نه کم و زياد شده و نه ضعيف است.
شريعتي: دوستاني که به هر طريق نميتوانند کتاب صحيفه سجاديه را تهيه کنند به ما پيامک بدهند که ما برايشان ارسال کنيم و در اندازههاي مختلف اين کتاب وجود دارد.
حاج آقاي فرحزاد: مقدمه جالبي در ابتداي صحيفه سجاديه هست که به صورت روايت است و اين مقدمه خيلي مفصل است. در مقدمه نوشته که پيغمبر(ص) خواب ديدند که منبر پيغمبر را غصب کردند و افرادي که به شکل بوزينه هستند از منبر بالا ميروند و حق اهلبيت را غصب ميکنند و حکومت اينها هزار ماه حدود هشتاد سال طول ميکشد که حضرت متأثر شدند و سوره «انا انزلناه» نازل شد که «ليلة القدر خير من الف شهر». ما به شما شب قدري داديم که حضرت زهرا و اهلبيت هستند. بالاتر از هزار ماهي است که حکومت بني اميه غصب ميکنند. اينها پايدار ميمانند و دلداري به پيغمبر خدا دادند. جبرئيل به پيغمبر خبر داد ابتلاء اهلبيت و مظلوميت اهلبيت و قهر و غلبهاي که بني اميه ميآيند و خلافت را غصب ميکنند و جنايت ميکنند، بعد حضرت به اين آيه مبارکه استشهاد کردند که اين آيه درباره بني اميه و اهلبيت نازل شده است. «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ، جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ» (ابراهيم/28 و 29) خداي مهربان ميفرمايد: آيا نميبيني آنهايي که نعمت خدا را تبديل به کفر کردند؟ روايت متعدد داريم که ميفرمايد: منظور از نعمت خدا «محمدٌ و اهلبيت» است. اين نعمت پيغمبر و اهلبيت را کفران کردند «وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ» به جاي اينکه حضرت علي و امامان بعد از او بيايند خلافت را تحويل بگيرند، آمدند يزيد و يزيديها را آوردند و قوم را به جهنم و راه بيراهه بردند. حضرت صادق(ع) وقتي اين آيه را بيان فرمودند، فرمودند: «حبُّهم ايمانٌ يدخل الجنه و بغضهم کفرٌ و نفاقٌ يدخل النار» محبت اهلبيت پيغمبر، ايمان و حقيقت ايمان و نعمت الهي است که انسان را وارد بهشت ميکند. دشمني اهلبيت کفر و نفاق است که مردم را به جهنم ميبرد. يعني اهلبيت محک و ميزان هستند. هرکس پيرو اينهاست و محب اينهاست اهل بهشت است. هرکس اينها را رد ميکند و دشمن ميدارد به جهنم ميرود.
مأمون از امام هشتم سؤال کرد: اينکه ميگويند جد شما علي بن ابي طالب «قسيم الجنة و النار» است. تقسيم کننده بهشت و جهنم است، يعني چه؟ حضرت امام رضا (ع) «حُبُّهم و بُغضُهم» يعني حضرت علي و امام سجاد ميزان است. هرکس او را دوست بدارد اهل بهشت است. هرکس رو برگرداند دشمن و اهل جهنم است. يعني الآن هم امامان ما و حضرت علي(ع) تقسيم کننده بهشت و جهنم هستند. باز از صحيفه سجاديه تعبير به قرآن ساعد شده است. يعني يک قرآني است که از بالا به قلب پيامبر نازل شده است. يک نامهاي است که امام و اهلبيت و پيغمبر جواب خدا را دادند. قرآني است که از پايين به بالا رفته است. يک امتياز مهم صحيفه سجاديه اين است که تمام مطالبش مطابق آيات قرآن است و اين خود يک معياري است که آنچه موافق قرآن است را بگيريد و آنچه مخالف قرآن است را رد کنيد. تمام فرمايشاتش در توحيد و معاد، همه عين قرآن و حقيقت قرآن و جواب قرآن است.
امامان ما فرمايشاتشان فراز و نشيب دارد يعني در يک افق نيست. يک موقع ميبيني با يک عوام صحبت کردند. کلاس را پايين ميآورند. گفت: «چون سر و کارت با کودک فتاد، پس زبان کودکي بايد گشاد» يکوقت با کلاس دوم صحبت کردند. يک کسي ديپلم است، ليسانس است. فوق ليسانس است، پروفسور است. شاگردان امامان ما فرق ميکردند. بزرگي ميفرمود: وقتي اولياي خدا در محضر امامان مشرف ميشدند زبانشان گويا ميشد و علوم و معارف بيرون ميريخت. آدمهاي متوسط حرفهاي متوسط ميزدند. «مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد!» بستگي به اندازه مستمع دارد که ظرفش چقدر باشد و چه بخواهد. لذا فرمايشاتي که سلمان و ابوذر گفتند يا با افرادي که خيلي خام و پايين بودند، خيلي تفاوت دارد. اين فرمايشات امام سجاد گفتگو با خداست. يعني طرف مقابلش خداست. دست به دعا برميدارد: «اللهم» الهي! پس اوج است. با خدا گفتگو ميکند. با خدا گفتگو کردن اوج فرمايش اهلبيت است. لذا بزرگترين معارف ما در دعاهاست. مثل دعاي عرفه، دعاي کميل!
موضوع ديگر اينکه ما صحيفه سجاديه را فقط به چشم کتاب دعا نگاه نکنيم. اين بينش غلطي است. در ضمن دعا صحيفه سجاديه، بالاترين معارف از توحيد، نبوت، رسالت، معاد، علم کلام، همه را در جاي جاي دعا بيان کردند. در ضمن دعاها اخلاقيات را بيان کردند. در ضمن دعاها مسائل تربيتي را بيان کردند. مثلاً دعا براي وسعت رزق، ميگويد: خدايا نکند فلان گناه را کردم که رزق من کم شده است؟ رزق من کم شده نکند بي انصافي کردم؟ رزق من کم شده نکند بي رحمي کردم! نکند صله رحم نکردم! چقدر ظريف و دقيق است. يعني تمام آسيبها را ميگويد، درمانها را هم ميگويد.
يک زماني مسجد براي نماز ميرفتم. يک بزرگي نشسته بود. ديدم کتاب دعا را باز کرده و لبهايش حرکت نميکند و فقط نگاه ميکند. از بزرگان است. گفتم: چه ميکرديد؟ گفت: مطالعه ميکردم! يک اشتباه ما اين است که قرآن و صحيفه و کتابهاي ديگر را فقط تند ميخوانيم. «ألا لا خَيرَ في قِراءةٍ ليسَ فيها تَدَبُّرٌ» حضرت علي(ع) فرمود: هيچ خيري در خواندني که تدبر نباشد، نيست. يعني قرائت مقدمه تفکر و تدبر است. مثل اينکه شما نسخه دارو را بگيريد و تند تند بخوانيد. تأمل کنيد اين دارو براي چه خوب است؟ چه مشکلي را حل ميکند؟ هيچوقت هَمّ ما مقدار نباشد، کيفيت را بالا ببريم. بعضي عزيزان فکر ميکنند جلسات را بايد طولاني کنند. خواهش ميکنم جلسات را خيلي طولاني نکنيد! تا يک نصف شب نباشد. مخصوصاً اگر فرداي آن روز هم تعطيل نيست! کيفيت را بالا ببرند.
بارها گفتيم: دعاي کميل و ندبه را طولاني نکنيد. بعضي از افراد معمولي فکر ميکنند اگر وسط زيارت جامعه کبيره، وسط دعاي کميل رها کنند مرتد و کافر ميشوند. نه! مثل نماز نيست که تا آخر بخواني و سلام بدهي. اصلاً دو خط خواندي و رها کردي، عيب ندارد. کافر نميشوي! کراهت ندارد و حرام نيست. مرحوم دولابي فرمودند: دعاي اهلبيت راه به سوي خداست. دعاي مکارم الاخلاق تمام مسائل اخلاقي است. مسائل تربيتي است. چند سال قبل يک هيأت بسيار مهمي از کشيشهاي واشنگتن به ايران آمدند و با مراجع و علماي ما هم ديدار داشتند. از جمله مدرسه امام خميني که طلاب خارجي هستند، دعوتشان کردند که آنجا هم يک سخنراني و همايشي برگزار شود. يکي از کشيشهاي مهم کليساي واشنگتن سخنراني کرد. عجيب است و آدم آتش ميگيرد که جرج جرداق مسيحي بگويد: من بيش از دويست بار نهجالبلاغه را خواندم و استفاده کردم و ما يکبار نخوانديم. يک خطبهاش را کامل نخوانديم. اين کشيش مسيحي گفت: من دنبال راهکارهايي هستم که مشکلات دنيا را حل کند. مشکلات جهاني را حل کند. در کتابهاي آسماني نگاه ميکردم رسيدم به کتاب صحيفه سجاديه براي امام چهارم شما، دعاي مکارم الاخلاق بند آخر سه جمله هست. جالب است مکارم الاخلاق هم همه با صلوات است. چون رمز اجابت و بالا رفتن دعاست. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ نَبِّهْنِى لِذِكْرِكَ فِى أَوْقَاتِ الْغَفْلَهِ» (صحيفه سجاديه، دعاى 20) خدايا در وقت غفلت مرا به ياد خودت بيدار کن. تو که بيايي گناه ميرود، نور بيايد، ظلمت ميرود. مرا با ياد خودت در وقت غفلت بيدار کن.
«وَ اسْتَعْمِلْنِى بِطَاعَتِكَ فِى أَيَّامِ الْمُهْلَهِ» در اين چند صباحي به ما مهلت دادند، اين مهلت دنيايي که به من دادي صرف طاعت و بندگي تو شود. حيف است در راه ديگر خرج شود. سومي خيلي مهم است که ايشان گفت: کليد حل همه معضلات عالم است. «وَ انْهَجْ لِى إِلَى مَحَبَّتِكَ سَبِيلًا سَهْلَهً، أَكْمِلْ لِى بِهَا خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَهِ» (صحيفه سجاديه، دعاى 20) امام سجاد(ع) چه راهکار قشنگي در زمينه دعا بيان کرده است؟ خدايا اين دل مرا، عشق مرا با عشق و محبت خودت پيوند بزن، من تو را دوست بدارم و تو هم مرا دوست بداري. اگر اين پيوند محبت بين بنده و خدا باشد، من او را دوست بدارم و او هم مرا دوست بدارد، «أَكْمِلْ لِى بِهَا خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَهِ» کليد حل مشکلات تمام آخرت و دنياي من کامل است. وقتي عاشق خدا شدم رزق و روزي من ميرسد، گناه و ظلم و خيانت نميکنم. هرکسي عاشق خدا شود، مثل ائمه، حضرت علي، همه وجودشان محبت خلق ميشود. همه وجودشان خدمت به خلق ميشود.
هفته گذشته گفتيم: همه موجودات عالم از محبت خلق شدند. اگر رابطهها براساس محبت باشد، معلمها با محبت، کارفرماها با محبت، پدر و مادرها با محبت، محبت همه زندگي افراد را بگيرد، «أَكْمِلْ لِى بِهَا خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَهِ» نماز ما با محبت، کارهاي ما با محبت، ذوق کار داشته باشيم و به زندگي عشق داشته باشيم. يک دعاي کوتاه نسخهاي پيچيده که ميتواند همه مشکلات را حل کند. جالب است يک کشيش مسيحي بيايد از صحيفه سجاديه استفاده و ما بي بهره باشيم. انشاءالله صحيفه سجاديه را از مهجوريت و غربت در بياوريم.
شريعتي: چه قالب خوبي را امام سجاد براي انتقال مفاهيم عميق و بلند ديني انتخاب کردند و اين به ما رسيده است. قالب دعا اساساً محبت درونش نهفته است. اين خودش باعث رغبت در انسان ميشود. انشاءالله خداوند در دنيا و آخرت دست ما را از دامن اهلبيت کوتاه نکند و انشاءالله دلمان را گره بزنيم به اين معارف بلند و نابي که براي خط به خط و جمله به جملهاش خون دل خورده شده است. اين هفته ياد ميکنيم از يکي از علماي برجسته و بزرگ ديني مرحوم سيد بن طاووس که از علماي بزرگ ما هست و صاحب کتاب شريف لهوف که مقتل سيد الشهداء و يارانشان هست و جزء مقاتل معتبر ما هست و کتابهاي اخلاقي متعددي که از ايشان به ما رسيده است. امروز صفحه 88 قرآن کريم آيات 60 تا 65 سوره مبارکه نساء در برنامه سمت خدا تلاوت خواهد شد و در اين روز ثواب تلاوت اين آيات را هديه به روح بلند امام سجاد(ع) کنيم که از صحيفه ايشان شنيديم.
«أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَ يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالًا بَعِيداً «60» وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُوداً «61» فَكَيْفَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جاؤُكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا إِحْساناً وَ تَوْفِيقاً «62» أُولئِكَ الَّذِينَ يَعْلَمُ اللَّهُ ما فِي قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ عِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ قَوْلًا بَلِيغاً «63» وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً «64» فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْلِيماً «65»
ترجمه: آيا كسانى را كه مىپندارند به آنچه بر تو و آنچه (بر پيامبران) پيش از تو نازل شده است، ايمان آوردهاند نمىبينى كه مىخواهند داورى را نزد طاغوت (وحكّام باطل) ببرند، در حالى كه مأمورند به طاغوت، كفر ورزند. و شيطان مىخواهد آنان را گمراه كند، گمراهى دور و درازى! و چون به آنان گفته شود (كه براى داورى) به سوى آنچه خداوند نازل كرده و به سوى پيامبر بياييد، منافقان را مىبينى كه به شدّت از پذيرش دعوت تو روى مىگردانند. پس چگونه وقتى به خاطر كارهايى كه از قبل انجام دادند، مصيبتى و مشكلى به آنان مىرسد و (از براى رهايى از آن) سراغ تو مىآيند، به خدا سوگند ياد مىكنند كه هدف ما (از مراجعه به طاغوت) جز نيكى و توافق (ميان دو طرف نزاع) نبوده است. آنان كسانىاند كه خداوند، آنچه را در دل دارند مىداند. پس از آنان درگذر و پندشان ده و با آنان سخنى رسا كه در جانشان بنشيند بگوى. و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر براى آنكه با اذن خداوند فرمان برده شود و اگر آنان هنگامى كه به خود ستم كردند (از راه خود برگشته و) نزد تو مىآمدند و از خداوند مغفرت مىخواستند و پيامبر هم براى آنان استغفار مىكرد قطعاً خداوند را توبهپذير و مهربان مىيافتند. نه چنين است؛ به پرودگارت سوگند، كه ايمان (واقعى) نمىآورند مگر زمانى كه در مشاجرات و نزاعهاى خود، تو را داور قرار دهند، ودر دل خود هيچگونه احساس ناراحتى از قضاوت تو نداشته باشند (و در برابر داورى تو) كاملًا تسليم باشند.
شريعتي: انشاءالله لحظات زندگي ما منور به نور قرآن و اهلبيت باشد، از فضيلت ذکر بلند صلوات بر محمد و آل محمد براي ما خواهند گفت.
حاج آقاي فرحزاد: ذکر صلوات تأثير فوق العادهاي براي از بين بردن گناهان دارد، مولا اميرالمؤمنين فرمودند: «ألصّلاة علي النّبي و آله أمحق للخطايا من الماء إلي النّار» چگونه آب، آتش را خاموش ميکند. بيش از تأثير آب بر آتش براي از بين بردن گناهان، تأثير صلوات بر محمد و آل محمد است.
در آيه 64 سوره مبارکه نساء خداي مهربان ميفرمايد: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ» هيچ پيغمبري را نفرستاديم الا اينکه به امر خدا مطاع شود. يعني ما اطاعت او را بکنيم و تحت فرمان او باشيم. ولي چون رسول نماينده تام الاختيار خداست و از خدا ميگويد، اطاعت او عين اطاعت خداي متعال است. «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً» يک شأن نزولي هم اين آيه دارد، کسي جرمي مرتکب شده بود، مستحق عقوبت بود. بعضي از عقوبت ميترسند، فرار کرد. مدتي فراري بود. خلاصه هرچه فکر کرد چه کار کند، يک روز امام حسن و امام حسين را در کوچههاي مدينه ديد. اين دو بزرگوار را بغل کرد، يکي را روي شانه راست و يکي را روي شانه چپ نشاند و خدمت پيغمبر آمد. به پيغمبر عرض کرد من به اين دو آقازاده شما به شما پناهنده شدم. پيغمبر خندان و خوشحال شدند و اين آيه نازل شد. «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ» اگر افرادي از امت به خودشان ظلم کردند و ستم کردند، مستحق عقوبت هستند. «جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ» طلب توبه ميکنند، خودشان هم استغفار ميکنند و پشيمان و نادم هستند. «وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» پيغمبر هم براي آنها استغفار ميکند. يکي از جوابهاي محکمي که اين آيه ميتواند به وهابيت بدهد اين است که ميگويند: چرا ميرويد از امام و پيغمبر حاجت ميخواهيد و ميگوييد: فقط خدا، اين صريح قرآن است. «وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» روايات متعددي داريم که پيغمبر فرمود: حيات و موت من يکي است. بعد از مردن هم براي شما استغفار ميکنم. چون من زنده هستم و اعمال شما بعد از مرگ بر من هم عرضه ميشود.
چرا حضرت يعقوب بچههايش آمدند و گفتند: براي ما استغفار کن. در زيارت جامعه کبيره ميخوانيم: ما از شما اهلبيت ميخواهيم که شما واسطه شويد و نزد خدا براي ما طلب بخشش کنيد و شما شفيع شويد. مثلاً کسي دخترخانمي را ميخواهد، افرادي را واسطه ميکند. زنداني مجرمي را افرادي واسطه ميشوند که صرف نظر کنيد. اين مرسوم است. پيغمبر و امام هم نزد خدا آبرو دارند و واسطه ميشوند. چه براي قبولي اعمال خوب ما، چه براي آمرزش گناهان ما، صريح قرآن هست. بچههاي يعقوب گفتند: «قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ» (يوسف/97) در همين دنيا براي شما استغفار ميکنم. اينجا صريح قرآن است. «فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ» هم خودشان توبه و استغفار کنند. پيغمبر استغفارش به مراتب بالاتر است. باز آيه داريم که ملائکه «وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِي الْأَرْض» (شوري/5) هم ملائکه استغفار ميکنند و هم پيغمبر استغفار ميکند. اگر هم خودشان، هم پيغمبر، «لام» دارد. «لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً» خدا قطعاً توبه پذير است و توبه را قبول ميکند و مهربان است.
شريعتي: حسن ختام فرمايشات امروز شما را ميشنويم. فرازهاي نوراني از صحيفه سجاديه را براي ما بخوانيد.
حاج آقاي فرحزاد: دعاي اول امام سجاد را بخوانيم. اولين دعاي حضرت درباره تمجيد و مدح و ثناي خداي متعال است. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْأَوَّلِ بِلَا أَوَّلٍ كَانَ قَبْلَهُ وَ الْآخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ» حمد و ستايش ميکنم خدايي که اول است، اما نه اينکه مثل ما اول و آخر داشته باشد. اول و آخر را او خلق کرده است. زمان و مکان را او ايجاد کرده است. آخري هم ندارد که انتها داشته باشد. اول و آخر هست ولي بدون اينکه انتهايي داشته باشد. براي ما انتها دارد و تمام ميشود. خدا لطف و نظر نکند از بين ميرويم. در روايات ما خيلي سفارش شده که شروع دعا با حمد و ثنا و ستايش باشد. بدون حمد و ستايش و صلوات بر محمد و آل محمد دعاها را خدا نميپذيرد. خدا در قرآن ميگويد: بسم الله الرحمن الرحيم، بعد از نام خدا ميگويد: «الحمدلله رب العالمين» يعني اين را هم خدا و هم اهلبيت به ما ياد دادند. با بسم الله و بلافاصله الحمدلله! اگر با حمد و ستايش اگر شروع کنيم، عرف ما هم همينطور است. يعني اگر يک کسي گفت: ما با شما کاري داريم اول اينکه خوبيهاي طرف را ميگوييم، در گذشته به ما خدمت و محبتي کرده است، قشنگ نرم ميشود که در آينده ما شکر خدمات او را به جا ميآوريم و يک امر عرفي و عقلي و مذهبي هم هست.
چون در آستانه عاشورا و ايام محرم هستيم، چند کلمه در مورد محبت بگويم. دهه محرم ماه عزاداري است. در واقع کشتي امام حسين در دهه اول و دهه آخر همه محلهها و روستاها و شهرها و کشورها بيشتر است. بنده فکر نکنم کشوري روي کره زمين باشد که شيعهاش محرم عزاداري نکند. خيلي از کشورها دستههاي چند هزار نفري دارند. در اين ايام محرم بخشي از مال و وقت و جانشان را صرف امام حسين بکنند. يعني اين حديث زيبايي که از امام صادق رسيده است که فرمود: «مَن اَرادَ الله بهِ الخَيرَ قَذَفَ في قَلبَهِ حُبَّ الحُسَين وَ حُبَّ زيارتِهِ» (بحارالانوار/ج98/ص76) هرکس خدا به او اراده خير دارد، يعني ميخواهد خدا صيدش کند و دستش را بگيرد. جذبه عشق و محبت خدا به او بخورد، خدا چه کار ميکند؟ شور و عشق محبت به امام حسين را در دل او مياندازد. حتي غير مسلمانها رستگار ميشوند. زرتشتيهايي داريم، مسيحيها و يهوديهايي داريم که ممکن است عاقبت بخير شوند اگر هم نشوند آتش جهنم آنها را نميسوزاند. «مَن اَرادَ الله بهِ الخَير» اگر کسي ميخواهد بالاي سرش بيايند و دستش را بگيرند، «قَذَفَ» مثل صيادي که تور مياندازد که صيد کند، «في قَلبَهِ حُبَّ الحُسَين وَ حُبَّ زيارتِهِ» در قلب او جذبه عشق و محبت امام حسين را ميافکند. بچهها به پدر و مادرها ميگويند: براي من پيراهن سياه بخر. براي من زنجير بخر، طبل بخر. دسته امام حسين را که ميبيند پدر و مادر را رها ميکند و دنبال دسته ميرود. من اميد دارم در مملکت ما کسي نباشد که کربلا نرفته باشد. من خواهش دارم که باني شوند. ايام اربعين هزينهاش نصف يا کمتر ميشود. با پانصد هزار تومان همه ميتوانند به کربلا بروند. کساني که نرفتند، همسايه و دوست و آشنا که به کربلا نرفتند را همراه خود ببريد. اگر هرکدام از ايرانيها باني شوند،ديگر کسي نيست که به کربلا نرفته باشد. در هيأتي گفتم: هرکس کربلا نرفته دستش را بالا کند. ديدم جمع کثيري از مسجديها دست بالا کردند و گفتند: نرفتيم. خيليها هم مشکل مالي دارند. کسي که نميتواند سهم کامل از يک زائر را بدهد، نصفش را بدهد. ثلثش را بدهد. وقتي جمع شود دهها هزار زائر کربلا ميشوند. انشاءالله خدا کمک کند و همه اين مسير را بروند. «مَن اَرادَ الله بهِ الخَيرَ قَذَفَ في قَلبَهِ حُبَّ الحُسَين وَ حُبَّ زيارتِهِ» از آن طرف هم کسي که گناه و معصيت کرده است، خدا ميگويد: برو! او هم بغض و دشمني امام حسين در دلش ميافتد. انشاءالله هم خودمان اين ايام حسيني شويم و هم با معرفت زيارت آقا اباعبدالله نصيب همه آرزومندان شود.
خدايا تو را به حق آقا اباعبدالله قسم ميدهيم که همه ما را جزء بهترين ياران و شيعيان آقا اباعبدالله قرار بده. به حق آقا اباعبدالله در دنيا و آخرت ما را از آقا اباعبدالله لحظهاي جدا مگردان. مريضهاي مد نظر لباس عافيت بپوشان. وسايل شغل و مسکن و ازدواج همه جوانها را فراهم بفرما. به حق علي اصغر ابا عبدالله به آنهايي که فرزند ندارند، فرزند صالح و سالم مرحمت بفرما. همه آرزومندان را زيارت عتبات قسمت بفرما. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و سلام بر امام حسن و امام حسين(ع)!
شريعتي: انشاءالله زيارت کربلاي معلي نصيب همه شما شود.
بوي شش گوشه ميدهد اين آه *** قبره في قلوب من والاه
«السلام عليک يا أباعبدالله»