برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيره اميرالمؤمنين امام علي(عليهالسلام) در خانواده
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 27- 06-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام ميکنم به روي ماه شما، به بينندهها و شنوندههاي نازنينمان، انشاءالله هرجا که هستيد خداوند متعال پشت و پناه شما باشد و باغ ايمانتان آباد باشد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عليکم السلام و رحمة الله. خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. آرزوي قبولي طاعات و بندگي براي همه عزيزان داريم. تشکر ويژه از برنامههاي شادي که در ايام غديريه برپا کردند و خصوصاً عزيزان تهراني که خيلي زحمت کشيدند. از ميدان شهدا تا ميدان امام حسين پياده آمدند و جشن و سرور مفصلي برگزار کردند. از پيشکسوتان و پيرغلامان منبر و مداحان هم تجليل کردند. از آقاي بي آزار تهراني هم تشکر ويژه ميکنيم که شبانه روز زحمت کشيدند. انشاءالله اين برنامهها سال به سال باشکوهتر برگزار شود.
شريعتي: خدمت شما هستيم و بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
قبل از اينکه بحث اصليام را مطرح کنم که در مورد سيرهي اميرالمؤمنين علي(ع) با خانواده هست که هفته پاياني ماه ذي الحجه هست و روز خانواده هم 25 ذي الحجه اعلام شده و نزول سوره «هل أتي» است، دو نکته را عرض کنم. يکي اينکه خداي بزرگ اين کار را کرده است. قبل از غدير و بعد از غدير مناسبتهاي مهم در رابطه با اهلبيت خصوصاً مولا علي(ع) قرار داده است که اين کار خداست. آيه مباهله، بخشش در حال رکوع، آيه تطهير و حديث کساء، سوره «هل أتي» که در اين ايام نازل شده و روز خانواده اعلام شده است و قبلش هم آيات فراوان و آيه اولي الامر و امثال اينها است. من از همه کساني که کاروانهاي شادي و اطعام فراوان و ميليوني راه انداختند. عيديهاي ميلوني دادند. انشاءالله به همه خير و برکت بدهد. يقين دارم «و انصر من نصره» دعاي پيغمبر و حضرت زهرا و امام زمان، صد در صد براي آنهايي که براي حضرت علي خرج کردند و مايه گذاشتند و شب و روز وقتشان را گذاشتند، جزاي فوق العاده خواهند ديد.
يک نکته اين است که غدير را طبق فرمايش حضرت محمد(ص) در طول سال نبايد فراموش کرد. مقام معظم رهبري هم در يکي از اعياد غدير فرمودند: غدير عيدي است که بايد در طول سال برايش برنامهريزي شود. چه عزيزاني که در هر کار فرهنگي هستند، غدير را اولويت قرار بدهند. من ميخواهم در مورد غدير و مظلوميت حضرت علي مقداري صحبت کنم. مثلاً جمعه اول دهه محرم به نام حضرت علي اصغر روز شيرخوارگان است. بسيار کار خوبي هم هست و حالا جهاني شده است. تمام شبکههاي استاني و رسانه ما همه مراسم شيرخوارگان را پخش ميکنند. براي عيد غدير هم اين کار را ميکنند؟ نه! نميگويم کم بگذارند! براي حضرت علي اصغر، براي حضرت رقيه و تمام امامزادهها، براي حضرت معصومه و دهه کرامت، ميخواهم مظلوميت حضرت را برسانم. يعني ما روز جهاني حضرت علي اصغر را در عرض دو سه سال تثبيت کرديم. کشورهاي خارج هم اين کار را ميکنند. ولي براي غدير چنين کاري نکرديم! نميدانستيم آيا حضرت علي کمتر از حضرت علي اصغر است؟ حضرت علي اصغر که جان همه ما به قربانش و پدرش امام حسين فدايي حضرت علي اصغر است. او اصل و ريشه است.
همينطور که براي پيرغلامان از کشورهاي مختلف دعوت ميکنيم و تجليل ميکنيم و بسيار هم خوب است. آيا اين اندازه رسانه و مسئولين نبايد به فکر باشند که براي غدير بيش از اين بايد کار و تلاش کنيم و زحمت بکشيم؟ براي اربعين هزارها نفر فعاليت ميکنند. همه را براي گرفتن ويزا و بيمه بسيج کردند. آيا غدير از اربعين کمتر است؟ قسم ميخورم غدير مهمتر است. از همه مراجع بپرسيد. غدير خيلي مهم است و واقعاً در فراموشي و مهجوريت و غفلت قرار گرفته است. اگر آنجا را محکم کنيد همه اين مراسمهاي ديگر محکمتر ميشود. اين فرمايش پيغمبر(ص) هست در روز غدير خم که فرمودند: «فَلْيُبَلِّغِ الْحاضِرُ الْغائِبَ وَ الْوالِدُ الْوَلَدَ اِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ» غدير فقط براي روز غدير نيست. پيام غدير و خطبه غدير و پيام خدا و پيغمبر و هدف و فرهنگ غدير يک جريان است. تبليغ ولايت از نماز و روزه واجبتر است. ولايت ستون خيمه است. اساس اسلام است. «وَ لِكُلِّ شَيْءٍ أَسَاسٌ وَ أَسَاسُ الاسْلامِ حُبُّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ» (كافي، ج 2، ص 46) تثبيت غدير يعني تثبيت محبت و ولايت غدير است. پيغمبر فرمود: واجب است افرادي که حاضر هستند به غائبين برسانند و غدير را تبليغ کنند. پدران به فرزندانشان تا قيامت يعني بعد از ظهور هم اين تکليف هست. دغدغه داشته باشيم.
الآن در رسانهها مراسمي که هست پخش ميشود. سابق اينطور نبود و خيليها خبر نداشتند که عاشورا چه اتفاقي افتاد. يک عالمي روز عاشورا به کربلا ميآيد و ميبيند غوغا است و مثل روز قيامت است. دستههاي عزاداري است، سينه ميزدند. اطعام ميدهند و غوغا است. گفت: چه خبر است؟ گفتند: نوهي پيامبر، امام حسين شهيد شده است و او را کشتند. گفت: بنشينيد يک مراسم ختم بگيريد. مؤدبانه مراسم برگزار کنيد. اين سر و صداها براي چيست؟ مرحوم علامه اميني(ره) نقل کرده است که فرمود: اين عالم شيعه پاسخ داد: الآن عاشورا چيزي شده که هيچکسي حتي بدترين آدمها، يزيد و يزيديان، دشمنان اهلبيت هم نميتوانند شهادت و مظلوميت امام حسين را انکار کنند. يعني وهابيها هم در شبکههايشان نميتوانند انکار کنند که امام حسين کشته و شهيد نشده است. چرا؟ چون اين شعائر را تعظيم و احياء کرديم. تاسوعا و عاشورا را احياء کرديم. ولي براي غدير آباء و اجداد و پدران ما اين کار را نکردند، منکر شدند. غدير به فراموشي سپرده شد. زير خروارها غفلت رفت. لذا شما الآن در کشورهاي اسلامي بپرس: غدير يعني چه؟ نميدانند. حضرت زهرا ميفرمايد: اگر غدير احياء ميشد، دو نفر با هم دعوا نميکردند. اگر زندانهاي ما پر است براي فراموشي غدير است. اختلافها و طلاقها و دعوا، اگر ولايت حاکم شود تمام مشکلات سياسي و اقتصادي و فرهنگي حل است. انشاءالله عزيزاني هم که بسيار تقاضا کردند و پرچم مولا اميرالمؤمنين علي(ع) را ميخواهند، از حالا پيامک بزنند يا در سايت برنامه ثبت نام کنند که از الآن ما برايشان پرچم تهيه کنيم که در دستههاي کاروان شادي به وفور باشد.
چون روز 25 ذي الحجه روز خانواده اعلام شده و روز ايثار و فداکاري است که اميرالمؤمنين(ع) و خانواده بزرگشان کردند، يکي از سيرههاي مهمي که پيغمبر و اهلبيت داشتند، توجه و الطفات و محبت فوق العاده به همسر، خانواده و بچهها و اهل خانه است. اميرالمؤمنين(ع) شبي که زندگي مشترک را با حضرت زهرا(س) شروع کردند که نوزدهم ذي الحجه بود. يعني اول ماه عقد خوانده شد، نوزدهم ذي الحجه به فاصله هجده روز عروسيشان بود. خانمهايي آمدند و جشن و شادي برپا کردند و حضرت زهرا را تا خانه اميرالمؤمنين علي(ع) بدرقه کردند. کسي به حضرت اتاقي را موقتاً تحويل داد که حضرت آنجا زندگي کنند با يک جهاز خيلي ساده! پيغمبر(ص) به خانمها فرمودند: شما برگرديد و مرا تنها بگذاريد. يعني من باشم و حضرت علي و حضرت زهرا(س).
بانوان رفتند، اسماء بنت عميس که همسر جعفر طيار بود، ماند. پيغمبر فرمودند: من اعلام کردم همه بروند، چرا شما نرفتي؟ عرض کرد: يا رسول الله! همسر شما حضرت خديجه کبري(س) در اواخر عمرشان به من وصيت کردند يک روزي فاطمه(س) عروس خواهد شد و به خانه بخت خواهد رفت و احتياج به مادر دارد. چون آن زمان من نيستم و دارم از دنيا ميروم، شما به جاي من در حق فاطمه مادري کن و جاي خالي مرا پر کن! اين بانو چقدر عظمت دارد و به شوهر و فرزندش لطف دارد. پيغمبر اشک در چشمانش جمع شدند و گريه کردند و ياد حضرت خديجه کردند و براي او دعا کردند که چقدر به فکر دخترش بود. حتي امشب هم که نيست، کسي را جايگزين خودش قرار داده است. پيغمبر ما دست حضرت زهرا را گرفتند که تحويل حضرت علي(ع) بدهند. دو سه جمله سفارش کردند که اصل بحث امروز من در همين جمله هست. بهترين عروس و داماد و بهترين معلم و مربي عالم، پيغمبر عظيم الشأن ميخواهد درس دستور العمل خانوادگي بدهد که چه بايد بکند.
پيغمبر فرمودند: «يا علي! اُدخل بيتک» وارد اتاق شو! «و الطف بزوجتک و ارفَق بها فان فاطمه بضعه مني، يولمني ما يولمها و يسرني ما يسرها» (بحارالانوار/ج43/ص133) فرمودند: علي جان وارد اتاق شو ولي سعي کن با همسرت فاطمه زهرا با لطافت برخورد کني. در سجده آخر بعد از ذکر معمولاً ميگوييم: «يا لطيف ارحم عبدک الضعيف» يعني با لطف و نرميو محبت با فاطمه زهرا برخورد کن. «و ارفق بها» با رفق و نرمي و مدارا، رفق در مقابل خشونت و تندي است. با ملايمت و نرمي با او رفتار کن. همانا فاطمه به منزله پاره تن من و جزء من است. هرچه او را اذيت و آزار بدهد مرا آزار داده است و هرچه او را خوشحال کند، مرا خوشحال کرده است. حديث داريم کسي مؤمني را احترام کند، پيغمبر را احترام کرده است. پيغمبر فرمود: « مَنْ آذَي مُومِناً فَقَدْ آذَاني» کسي مؤمني را اذيت کند، مرا اذيت کرده است. در اولويت اول حضرت زهرا هست ولي در اولويتهاي بعدي سادات، مؤمن و مرد و زن همه زير مجموعه پيغمبر خدا هستند. فرمود: کسي مؤمني را شکنجه بدهد، نبايد شکنجه بدهد و مرا اذيت کرده است. کسي که مؤمني را اذيت کند، در چهار کتاب آسماني قرآن، تورات، انجيل، زبور ملعون است! اگر اين سرلوحه زندگي مديرها و مسئولين و پدرها و بزرگترها قرار بگيرد که با نرمي و محبت و ملايمت، لذا بعد از اين سفارش اميرالمؤمنين(س) ميفرمايد: «فو الله ما اغضبتها و لا اکرهتها علي امر حتي قبضها الله عزوجل» (بحارالانوار/ج43/ص133) فرمودند: بعد از سفارش پيغمبر خدا، به خدا قسم يکبار وسيله کدورت و ناراحتي حضرت زهرا را فراهم نکردم و او را به خشم نياوردم و او را اکراه و اجبار بر کاري نکردم تا از دنيا رفت. يعني به وصيت پيغمبر صد در صد عمل کردند.
بعضي پدرها و مادرها حالت زورگويي و تحکم و سلطنت دارند. ميگويند: بايد مسافرت برويم. بايد اين غذا را درست کنيم. بايدها را کنار بگذاريم. با فشار هيچ کاري ماندگار نيست. از واجبات مهمتر داريم؟ نماز و روزه و زکات و خمس که از واجبات است، آيا ميشود اجباري کرد؟ در واجبات مثل نماز، حق نداريم به زور به خانواده تحميل کنيم. چه برسد به امور عادي، يعني حکم واجب خدا را من حق ندارم با تحميل و زور و فشار و اکراه به طرف تلقين کنم چه برسد به مهماني و مسافرت! با نرمي و محبت و امر به معروف و نهي از منکر صحيح! خيلي پيام داريم که خانم يا آقا به طرف زور ميگويد. ميگويد: حتماً بايد اين کار را بکني به خاطر اينکه زورگويي و کدخدا منشي او ثابت شود. ريشه من سالاري بايد کنده شود. بايد خدا سالار شويم.
مرحوم بهاء الديني(ره) ميفرمودند: گاهي يک کار مستحب مثل زيارت يا مهماني و سور دادن مستحب است ولي با بداخلاقي و با تحميل و مال مردم همراه ميکنيم. خانواده را اجبار ميکنيم که سه رقم غذا درست کن. بايد از چهل نفر پذيرايي کني. اين زور است و حرام است و گناه کبيره است. با گناه نميشود ثواب کرد. اين روايت نوراني در کافي شريف است. ميفرمايد: «الْمُؤْمِنُ يَأْكُلُ بِشَهْوَهِ أَهْلِهِ، اَلمُنافِقُ يَأكُلُ أَهلُهُ بِشَهوَتِهِ» (كافى،ج4، ص12) يعني مؤمن مطابق با ميل خانوادهاش رفتار ميکند. خانم عزيز! فرزندان عزيز من! چه چيزي ميل داريد براي شما تهيه کنم؟ يعني اگر حرام ميخواهند مثل ربا و نزول و مخرب که معلوم است. بچه ميگويد: ميخواهم سم بخورم! خوب اين معلوم است. ولي در مرحله حلال و چراغ سبز، فلان مسافرت برويم، فلان لباس حلال را ميخواهند. تهيه کند چون بچه ميخواهد بپوشد! نگوييم: نه، همين که من ميگويم. اگر هم خلاف نظر شماست او را متقاعد کنيد. مؤمن مطابق با ميل خانوادهاش کار ميکند. چقدر آسايش فراهم ميشود و همدلي و يگانگي ايجاد ميشود. مؤمن مطابق ميل خانوادهاش رفتار ميکند ولي منافق ميگويد: بايد، همين که ميگويم!!! اين من را نشکسته است. مواظب باشيم تحميل نکنيم! خانمها هم حق ندارند به شوهرانشان تحميل کنند. وقتي آقا که سرپرست خانواده است حق ندارد تحميل کند، به طريق اولي خانم و بچهها هم نبايد تحميل کنند. يکوقت مذاکره و گفتگوي خانوادگي ميکنيم و همديگر را قانع ميکنيم. ولي اگر قانع نشديم ميل خودت! اگر خواهش کرديم، زمينه سازي و فرهنگ سازي و تشويق کرديم که نماز صبح چقدر خوب است و چنين و چنان است. به او گوشزد کرديم و با نرمي بيدارش کرديم. شد شد، نشد به گردن ما نيست. بيشتر مواقع ما خواستيم ابرو را درست کنيم، چشم را کور کرديم! يعني طوري به طرف تحميل ميکنيم که آن بچه از نماز و پدر و مادر و روحاني و دين و قرآن زده شود.
مرحوم دولابي که روحشان شاد باشد، مثال قشنگي ميزدند. ميفرمودند: تمام موجودات عالم از آب درست شده است. در بعضي روايات داريم اولين چيزي که خدا در عالم ماده خلق کرد، آب بود. «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَ فَلا يُؤْمِنُونَ» (انبياء/30) اگر آب نبود اين ميز نبود. درخت و چوب نبود. حتي خاک هم اگر آب نباشد از بين ميرود. حتي فضا نبود چون اگر رطوبت نباشد همه چيز از بين ميرود. ايشان ميفرمود: عالم هستي از آب درست شده است در مصرف کردنش هم احتياج به آب داريم. يعني شما ميخواهي غذا درست کني، نان درست کني، بدون آب نميشود. اگر آب نباشد دهان ما خشک ميشود. چشم ما بايد آب داشته باشد. خوراک بدون آب نميشود. ايشان ميفرمود: خدا عالم را براساس محبت خلق کرده است. «کنت کنزاً مخفياً فأحببت أن اعرف» دوست داشتم شناخته شوم! عالم بخاطر محبت خلق شده است. در تمام جريان زندگي هم بايد محبت ساري و جاري باشد. نماز و قرآن و تعليم و تعلم با محبت!
درس معلم اَر بود زمزمهي محبتي *** جمعه به مکتب آورد طفل گريز پاي را
شروع سال تحصيلي است، از معلمين و مديرها و ناظمها خواهش دارم يک جايي قاطعيت خوب است ولي حضرت امير فرمود: قاطعيت هم با نرمي باشد. طوري نباشد که طرف زده شود. قاطعيت با نرمي باشد. يک زماني من به وزارت صنايع دفاع رفتم تا سخنراني کنم. روحاني عقيدتي آنجا آبدارچي داشت که جوان بود. خيلي با محبت برخورد کرد که حاج آقا چه چيزي نياز هست بخرم؟ نان بخرم؟ گفت: من به ايشان محبت کردم. ايشان شمال ميرود و به پدر و مادرش که شالي کاري دارند کمک ميکند. آمد خيلي خسته بود. گفتم: برو دو سه ساعتي بخواب! خسته هستي، من خودم کاري باشد انجام ميدهم! چند نمونه وقتي ديدم اين بنده خدا خسته است هواي او را داشتم و اين مريد من شده است. يعني اگر غير از ساعت کاري هم به او بگويم، قبول ميکند. شمشير محبت خيلي شمشير قوي است. من در وزارت صنايع خيلي براي سخنراني رفتم. گفتم: مديرکل پارسال شما گفت که يک سال است رفته و همه از شادي پر درآوردند! از بس خشن بود و اذيت ميکرد. موردي داشتيم که ميخواستند فرمانده را عوض کنند، سرباز گريه ميکرده که چرا اين فرمانده را برميدارند!؟ پس درس اول پيامبر محبت و لطافت و نرمي و مدارا بود. اينکه تحميل نکنيم و فشار نياوريم.
اينکه شما فرمايشات مرا با روح و فکر و اعتقادتان تأييد ميکنيد خيلي اثر دارد. مرحوم دولابي به رفقا سفارش ميکردند و ميگفتند: فرحزاد که منبر ميرود، با قلبتان تصديق کنيد. هم براي خودتان خوب است و هم براي او خوب است. من که آقاي حسيني و آقاي عالي و آقاي ميرباقري را تأييد ميکنم، هم براي آنها خوب است، هم براي دوستانشان خوب است و هم براي من خوب است. ولي اگر گفتم: آقاي فلاني چنين و چنان است، هم به خودم ضربه زدم و هم به آنها ضربه زدم. تمام مريدها او حرف مرا گوش ميدهند و مريدهاي من هم حرف آن آقا را گوش ميدهند. چرا ما از اين ترفندها استفاده نکنيم؟ اين يگانگي و با هم بودن خيلي مهم است. همه دين ما به با هم بودن است. امام باقر فرمود: «الدِّينُ هُوَ الْحُبُّ وَ الْحُبُّ هُوَ الدِّينُ» (المحاسن، ج 1، ص 262) دين يعني مهرورزي و مهرورزي يعني دين! ماه مهر نزديک است. مهر يعني چه؟ مهر يعني محبت و دوستي و مهرورزي! با مهر و محبت مدارس شروع شود و کانون خانواده شکل بگيرد.
اميرالمؤمنين علي (ع) در وصيتي که به فرزند بزرگوارشان دارند، ميفرمايد: «لا تملک المرأة ما جاوز نفسها» (کافي/ج5/ص510) خانم ظريف و لطيف است. اصلاً روح و جسم خانمها يک لطافت خاصي دارد. اين حالت روحي و لطافت و گل بودنش را بايد حفظ کند. نرم و لطيف و ظريف است و زود آسيب ميبيند. زود پژمرده ميشود. مواظب باشيم افسرده و پژمرده نشود و زود به او محبت کنيم. روايت داريم پيغمبر(ص) در حجة البلاغ يا حجة الوداع که حجة البلاغ بهتر است چون پيام غدير را ميخواستند برسانند. همه همسران، حضرت زهرا(س) و همه نزديکانشان را بردند. فراخوان دادند که از همه اطراف هرکس خواست بيايد که سال آخر است. شترهايي که بانوان را حمل ميکرد، يک غلام خوش صدا به نام مجاشع بود، آواز هُدي ميخواند. آواز هدي از آوازهاي حلال است و براي شتر ميخوانند. ريتمي است که شتر را تحريک به راه رفتن ميکند. ميشود اين ريتم را تند يا ملايم کرد. در راه رفتن شتر تأثير دارد. اين مجاشع که هُدي ميخواند تا شترها حرکت کنند مأمور شتر بانوان بود. خودش عجله داشت برگردد، آواز و ريتم را تند کرد که شترها با شتاب بروند. شترهاي آن زمان مثل ماشينهاي امروزي نبود که نرم باشد و کمک فنر داشته باشد. ميکوبيد و بدن خانم هم ظريف است. چون خانمها را سريع به مقصد آورد، بدنشان کوفته شد. نزد پيغمبر که رسيدند، شکايت کردند که يا رسول الله! اين مرد ملاحظه حال ما را نکرد! پيغمبر ما فرمودند: «هن قوارير لا تکسروهن» در چند روايت ديدم که اين تعبير آمده است. فرمودند: خانمها مثل شيشه بلوري هستند، شکستني هستند. زود شکسته ميشوند. سنگ و چدن نيست که به زودي شکسته نشود. آهن و فولاد نيست، ظريف و لطيف و بلوري است. حضرت او را توبيخ کردند که چرا اين کار را کردي؟!
در اين کلام نوراني اميرالمؤمنين علي(ع) در نهجالبلاغه فرمودند: «لا تملک المرأة ما جاوز نفسها» يعني بيشتر از طاقتي که خانم دارد، به او کار ندهيد. کارهايي که ظريف است مثل تعليم و تعلم، تربيت، مهد کودک، پرستاري خوب است. خيلي زشت است که گاهي صدا و سيما نشان ميدهد که راننده تريلي يا اتوبوس زن است. اين کار خلافي است و بزرگان ما از اين کار ناراحت هستند. در شأن خانم نيست که راننده تريلي شود. در اروپا هم چنين چيزي نيست.
شريعتي: بعضي خانمها سرپرست خانوار هستند و مجبور هستند.
حاج آقاي فرحزاد: يکوقت ماشين سواري است اما راننده کاميون و اتوبوس شدن شأن يک خانم نيست. در فضاي مجازي ديدم خانمي لاستيک تريلي را عوض ميکرد و ميگفت: بدبخت و بيچاره هستم! اين فرهنگ سازي غلط است. کار بايد متناسب با روحيهي خانمها باشد. بعد حضرت فرمود: اگر شما بيش از توان و روحيهاش به او ندادي، حال او را بهتر ميکند و حال روح و جسمش بهتر ميشود و جمال و زيبايياش از بين نميرود. شما وقتي خانمت را در چاه و معدن و کارهاي سنگين بفرستي، خانم جوشکاري و لوله کشي کند، اين خيلي بد است. نبايد اين کارها را بکنيم. بعد حضرت فرمود: «فإن المرأة ريحانة و ليست بقهرمانة» (کافي/ج5/ص510) فرمودند: خانم گل است. ظريف و لطيف است. هواي تند و گرما و سرما او را از بين ميبرد. زن ريحانه است. اميرالمؤمنين فرمودند: من هيچگاه حضرت زهرا را ناراحت نکردم و اکراه و اجبار بر کاري نکردم تا از دنيا رفت. حضرت زهرا هم متقابلاً مرا ناراحت نکردند و هيچوقت مخالفت مرا نکردند تا از دنيا رفتند بلکه از اين بالاتر! بعضي فکر ميکنند حضرت زهرا هميشه گريه و ناله ميکردند. نه اينطور نبود. آن دوره زنان خاص بعد از پيغمبر بوده است. ميفرمايد: گرفتاري و مشکلات و هموم و احزان به من هجوم ميآورد وارد خانه ميشدم چشمش به حضرت زهرا ميافتاد همه غمها و غصهها از بين ميرفت.
شريعتي: امروز صفحه 81 قرآن کريم، آيات 20 تا 23 سوره مبارکه نساء در سمت خداي امروز تلاوت خواهد شد.
«وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً «20» وَ كَيْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى بَعْضُكُمْ إِلى بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْكُمْ مِيثاقاً غَلِيظاً «21» وَ لا تَنْكِحُوا ما نَكَحَ آباؤُكُمْ مِنَ النِّساءِ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ مَقْتاً وَ ساءَ سَبِيلًا «22» حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهاتُكُمْ وَ بَناتُكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ وَ عَمَّاتُكُمْ وَ خالاتُكُمْ وَ بَناتُ الْأَخِ وَ بَناتُ الْأُخْتِ وَ أُمَّهاتُكُمُ اللَّاتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَ أَخَواتُكُمْ مِنَ الرَّضاعَةِ وَ أُمَّهاتُ نِسائِكُمْ وَ رَبائِبُكُمُ اللَّاتِي فِي حُجُورِكُمْ مِنْ نِسائِكُمُ اللَّاتِي دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَإِنْ لَمْ تَكُونُوا دَخَلْتُمْ بِهِنَّ فَلا جُناحَ عَلَيْكُمْ وَ حَلائِلُ أَبْنائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلابِكُمْ وَ أَنْ تَجْمَعُوا بَيْنَ الْأُخْتَيْنِ إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفُوراً رَحِيماً «23»
ترجمه: و اگر خواستيد همسرى بجاى همسرى انتخاب كنيد ومال فراوانى به آنان داده باشيد، از او چيزى مگيريد. آيا مىخواهيد با بهتان و گناه آشكار، آن را بازپس گيريد؟! و چگونه آن مال را پس مىگيريد، در حالى كه هر يك از شما از ديگرى كام گرفتهايد و همسرانتان از شما (هنگام ازدواج، براى پرداخت مهريه) پيمان محكم گرفتهاند! و با زنانى كه پدرانتان به ازدواج خود در آوردهاند، ازدواج نكنيد، مگر آنچه درگذشته (پيش از نزول اين حكم) انجام شده است. همانا اين گونه ازدواج، بسيار زشت و مايهى دشمنى و راه بدى است. بر شما حرام شده است (ازدواج با) مادرانتان و دخترانتان، و خواهرانتان و عمّههايتان و خالههايتان و دختران برادر و دختران خواهر و آن مادرانتان كه به شما شير دادهاند و خواهران رضاعى (شيرى) شما و مادران همسرانتان و دختران همسرانتان (از شوهر قبلى) كه در دامن شما تربيت يافتهاند، به شرط آنكه با مادرانشان، همبستر شده باشيد، پس اگر آميزش نكردهايد مانعى ندارد (كه با آن دختران ازدواج كنيد) و (همچنين حرام است ازدواج با) همسران پسرانتان كه از نسل شمايند (نه پسر خواندهها) و (حرام است در ازدواج) جمع بين دو خواهر، مگر آنچه پيشتر انجام گرفته است. همانا خداوند بخشنده و مهربان است.
شريعتي: اين هفته در برنامه از مفسر عاليقدر قرآن کريم، حافظ قرآن و نهجالبلاغه شريف کسي که خدمات فراواني به مکتب اهل بيت خصوصاً اميرالمؤمنين علي (ع) و بحث غدير و ولايت ايشان انجام دادند، مرحوم آيت الله ابوالقاسم خزعلي ياد ميکنيم. نکات پاياني شما را بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: از آيت الله خزعلي ياد کرديد که مؤسس بنياد غدير بودند و در غدير دغدغه داشتند و زحمات فراواني کشيدند و ياد اهلبيت را احيا کردند. ذکر صلوات ذکر جامع است. هم ياد خداست و هم ياد پيغمبر و آل پيغمبر است، هم دعا و هم توسل است. ذکري که معجوني شود که همه اينها درونش باشد نداريم مگر صلوات بر محمد و آل محمد.
آيه 20 سوره مبارکه نساء که تلاوت شد، خداي مهربان ميفرمايد: «وَ إِنْ أَرَدْتُمُ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ مَكانَ زَوْجٍ وَ آتَيْتُمْ إِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَأْخُذُوا مِنْهُ شَيْئاً أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً» در زمان جاهليت افرادي که ميخواستند همسر ديگري انتخاب کنند، مهريهاي که به همسرشان داده بودند که واجب است انسان مهريهاش را بده و از بهترين اموالش هم جدا بکند، دِين واجب است. افرادي که ميتوانند و توان دارند بايد بدهند. اينها وقتي ميخواستند همسر ديگري انتخاب کنند به همسر قبليشان فشار و زور ميآوردند و ظلم ميکردند به حدي که او مجبور شود مهريهاش را برگرداند و راضي به طلاق شود. خدا ميفرمايد: اگر ميخواهيد همسر ديگري بگيريد، حق نداريد آزار و شکنجه کنيد و يا کاري کنيد که مجبور شود مهريهاش را ببخشد. «أَ تَأْخُذُونَهُ بُهْتاناً وَ إِثْماً مُبِيناً» يعني با بهتان و زور و فشار و گناه آشکارا، ميخواهيد با ظلم به خانمتان تحميل کنيد که مهريهاش را ببخشد که شما خاطرخواه زن ديگري شديد؟ ازدواج ديگر با زور و فشار و ظلم حرام است. خدا جلوي ظلم و زور را شديداً گرفته است.
چون روزهاي پاياني ماه ذي الحجه را ميگذرانيم، در اعمال ماه ذي الحجه که در مفاتيح هم آمده است. اعمال غدير و بعد براي مباهله است و بعد در فهرست نگاه کنند، اعمال روز آخر ماه ذي الحجه که روز آخر سال قمري هم است. چون سال قمري شروعش با ماه محرم است. مثل فروردين که ماه شمسي است. ماه قمري با محرم شروع ميشود. روز پنجشنبه روز آخر سال قمري است. يک عمل خيلي مهمي در مفاتيح بيان شده که باعث ميشود گناهان ما پاک شود و خوبيهاي ما قبول شود و ناله شيطان بلند شود. وضو بگيرند، دو رکعت نماز است که در هر رکعتي ده بار «قل هو الله» و ده بار «آيت الکرسي» بخوانند. اين دو رکعت نماز را خواندند سلام بدهند، يک دعاي خيلي کوتاهي دارد. دعايش اين است: خدايا من در اين سال اگر کار خلافي کردم و گناه و معصيت کردم و تو نهي کرده بودي و من گوش ندادم، من استغفار ميکنم. مرا ببخش! توبه ميکنم. اگر هم کار خوبي کردم خدايا به فضل و کرمت قبول کن و اميدم را قطع نکن اي خداي کريم! اين نماز و دعاي دو خطي را که بخوانيم، ناله شيطان بلند ميشود که ميگويد: واي بر من! من يک سال زحمت کشيدم اين را به گناه و خلاف انداختم! البته حق الناس سر جايش هست اما گناهان ديگر پاک ميشود.
خدايا تو را به حق محمد و آل محمد قسم ميدهيم از بهترين برکات اين ماه محرم همه ما را بهرهمند بگردان و ما را مشمول شفاعت مخصوص أباعبدالله و پدرش اميرالمؤمنين قرار بده و حاجت همه حاجتمندان خصوصاً مريضها را برآورده بخير بگردان به برکت سلام بر امام حسن و امام حسين(ع)!
شريعتي:
اين خبر را برسانيد به کنعانيها *** بوي پيراهن خونين کسي ميآيد
«السلام عليک يا أباعبدالله»