برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: راهکارهاي درمان وسواس فکري و عملي و نکاتي پيرامون فضايل حضرت فاطمه معصومه(س)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 02- 05-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
تصوير مهتاب و شب و آيينه بندان *** امشب صفاي ديگري دارد شبستان
گلدستهها و آسمان سرمهاي رنگ *** نقش و نگار کاشي و گلهاي ايوان
شهر از هياهوها پر اما با حضورت *** آرامش باغ ارم دارد خيابان
جايي به غير از خانه امن شما نيست *** چتر اماني بر سر ما بي پناهان
در ساحل آرامشت پهلو گرفتند *** دلهاي طوفان ديدهي جمعي پريشان
گنبد، کبوتر، اشتياق روشن ابر *** حس زيارتنامه خواندن زير باران
قلبم هوايي ميشود، پر ميکشد باز *** با شوق معصومانهاي سمت خراسان
شريعتي: سلام ميکنم به همه شما دوستان عزيزم. خانمها و آقايان، شب ميلاد با سعادت حضرت فاطمه معصومه کريمه اهلبيت(س) انشاءالله مبارکتان باشد. اين روز را به همه دختران عزيز سرزمينمان تبريک ميگوييم. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد. ايام مبارک باشد.
حاج آقاي فرحزاد: خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز عرض سلام دارم. آغاز دهه کرامت را تبريک عرض ميکنيم. ولادت سر تا سر نور کريمه اهل بيت حضرت فاطمه معصوم را تبريک ميگوييم. اميدواريم در اين دهه پر خير و برکت و ماه ذي القعده که ماه امام هشتم(ع) است از بهترين برکات اين ايام و شفاعت امام هشتم و خواهر بزرگوارشان همگي بهرهمند شويم.
شريعتي: دوستان عزيز در قم نايب الزياره ما و همه سمت خداييها باشند. انشاءالله فردا با حضور حاج آقاي حسيني قمي از حرم حضرت معصومه برنامه را تقديم لحظات ناب و نوراني شما خواهيم کرد. بحث وسواس و قواعد و احکامي که کلي گره از زندگي ما باز خواهد کرد را بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
درباره قواعد و اصولي که احکام و مسائل ديني را آسان ميکند شايد حدود بيست مورد از اين اصول را گفتيم. به اين حديث نوراني رسيديم که معتبر است و بزرگان فتوا دادند درباره اين حديث که پيغمبر خدا فرمود: از امت من نه چيز برداشته شده است. يا عقوبت، يا تأثير، يا تکليف برداشته شده است. «رُفِعَ عَنْ أُمَّتِي تِسْعَةُ أَشْيَاءَ الْخَطَأُ» يکي خطا بود. آدم اشتباه ميکند. فکر ميکرده اينجا پاک است و بعد معلوم شده نجس است. داريم «رَبَّنا لا تُؤاخِذْنا إِنْ نَسِينا أَوْ أَخْطَأْنا» (بقره/286) اگر فراموش کرديم يا خطا کرديم اينها را خدا ميبخشد و براي ما گناه نوشته نميشود. دومين مورد نسيان بود. اگر روزه را فراموش کرد و خورد و بعد يادش آمد، هيچ اشکالي ندارد. سوم «وَ مَا أُكْرِهُوا عَلَيْهِ» جايي که آدم به اکراه و اجبار کاري را بکند. حتي بالاتر از احکام تکاليف به زور مال حرام در دهان انسان بکنند. انشاءالله خدا آثارش هم برميدارد چون دست ما نيست. به زور دست ما را بستند و در دهان ما شراب ريختند، کاري از دست ما برنميآيد. روزه ما باطل نميشود. حتي بالاتر از اين به زور ما را وادار کردند در اصول دين کفر بگوييم. به خدا شرک بورزيم. يا به امامها لعن شود.
عمار ياسر پدر و مادرش را شکنجه دادند که کفر بگوييد، نگفتند، آنها را شهيد کردند. عمار به ظاهر کفر گفت و نجات پيدا کرد. آيه نازل شد «إِلَّا مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمان» (نحل/106) يعني کار خوب را او کرد. جايي که آدم دست داعشيها گرفتار شده، اگر اين حرف را نزند، او را ميکشند. جايي که آدم مجبور است و در مقام تقيه اشکالي ندارد.
مورد چهارم «وَ مَا لا يَعْلَمُونَ» است. جايي که آدم نفهميد و نميدانست نجس است. يک عمر نميدانست غصبي است. اين مکان غصبي است. مورد پنجم «وَ مَا لا يُطِيقُونَ» است. «رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا» (بقره/286) چيزي که من توان ندارم، خدا برداشته است. نميتوانم اين بار را بلند کنم و ايستاده نماز بخوانم. نميتوانم خم شوم، نميتوانم سجده کنم، هرجا که نميتوانم و فراتر از طاقت من است. مثلاً شما در رابطه با روزه ميدانيد که خيلي موارد هست که پيرمرد و پيرزن و بچههايي که تازه به سن بلوغ رسيدند و واقعاً توان ندارند، اينها همه حکمش برداشته ميشود.
مورد ششم اضطرار است. يعني آدم به کاري مضطر ميشود. الآن در بيابان گير کرده و اگر اين غذا را نخورد تلف ميشود. مال حرام است، جان و آبرويش در خطر است. الآن ما را گرفتند. اگر راستش را بگوييم اين خانواده زمين ميخورند. نان اين آقا قطع ميشود. اضطرار يعني جايي که اهم و مهم است و آدم مجبور است دروغ بگويد. مجبور است حرام مرتکب شود. ولو ميته و حرام صد در صد است. در زمان اضطرار خدا تکليف و مؤاخذه را برداشته و حکم عوض ميشود. بزرگان مثال زدند که تعريف از خود امر قبيحي است. اميرالمؤمنين فرمود: «من مدح نفسه [فقد] ذبحها» (غررالحكم، ص 307) کسي از خودش تعريف کند مثل اين است که گردنش را بزند. «لا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ» (نجم/ 32) از خودتان تعريف نکنيد. ولي ميبينيد در قرآن بعضي از انبياء از خودشان تعريف کردند. «وَ إِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌ أَمِينٌ» (نمل/39) حضرت يوسف گفت: «حَفِيظٌ عَلِيمٌ» (يوسف/55)، «اجْعَلْنِي عَلى خَزائِنِ الْأَرْض» (يوسف/55) مرا وزير خزانه داري کن، من هم امانت دار خوبي هستم. يک جاهايي که رو حساب خودستايي نيست. ميخواهد آن کار پيش برود. يا اميرالمؤمنين بارها در سخنرانيها از خودشان دفاع کردند که من مشرک نبودم. اين آيات دربارهي من نازل شده است. جايي که دفاع از حق است. يا مثلاً يک کسي در دادگاه ميخواهد از حق خودش دفاع کند. در مواقع اضطرار تعريف از خود اشکالي ندارد. يعني جاي حلال و حرام ممکن است عوض شود. حضرت سجاد چقدر تعريف کردند که من پسر که هستم. مواردي که اضطرار است حکم را عوض ميکند.
مورد هفتم و هشتم و نهم که زياد هم آمده است يکي حسادت است. حسادت يکي در ذهن و فکر انسان ميآيد، يکي در مرحله عمل ميرسد که انسان حسادت ميکند. اينجا پيغمبر ميفرمايد: اينکه در ذهن و خيالت است را خدا مؤاخذه نميکند. يکي از علما شوخي کرد و گفت: من يک مقدار از امام سجاد دلخور هستم. گفتند: چرا؟ گفت: نه منبر ميرفت، من منبري هستم! الآن تيم مقابل ميبرد آدم يک جوري ميشود. رقيب زمين ميخورد ته دل آدم يک جوري ميشود. حتي براي بعضي از انبياء يا مادون انبياء هم ممکن است اين فکر خيال و حسد برايشان بيايد. يعني براي عموم مردم اين هست. يا اينکه پدر و مادر يک مقدار به يک بچه بيشتر احسان کنند باقي يک جوري ميشوند. ميگويند: مرحومه علامه بحر العلوم يک موقع سر به سجده گذاشت و خدا را شکر کرد. گفتند: بي موقع سجده شکر کرديد؟ گفت: الآن به ته قلبم مراجعه کردم و الحمدلله الآن حسد از من برداشته شده است. آيت الله و عالمي جلو بيافتد من خوشحال ميشوم. اولياي کُمَّل به اينجا ميرسند. حسد، آن فکر و خيالي که ميآيد خدا مؤاخذه نميکند. عقوبت نميکند. ولي اگر عمل کردي و چوب لاي چرخش گذاشتي، غيبتش را کردي اين بحثش جداست. مادامي که به عمل نرسد خدا آثارش را برميدارد.
يکي ديگر«وَ الطِّيَرَةُ» است، تَطيُّر يعني فال بد زدن، متأسفانه همه جاي دنيا و مخصوصاً در مملکت ما خيلي هست. پيغمبر خدا فرمودند: هميشه فال بد بزنيد. يک کلاغ پريده ميگويد: من تصادف ميکنم. عطسه ميکند، ميگويد: صبر کنم. روايت نداريم که اگر عطسه کرديد آن کار را انجام ندهيد. يا آدمي را ببيند به دلش بد ميآورد. نفوس زدن و اينکه به دلم بد آمد. اين تَطَيُّر و فال بد زدن چيز منکري است. در اسلام نهي شده است. پيغمبر ميفرمايد: براي شما گناه نمينويسند فکر و خيال کنيد. ولي نبايد به آن عمل کنيد. يعني به آن ترتيب اثر ندهيد. لذا فرمود: کفاره فال بد زدن اين است که توکل به خدا کنيد و آن کار را به اميد خدا انجام بدهيد. فرمود: کسي که فال بد ميزند، بستگي دارد که چقدر اجازه ميدهي آن فکر بد در شما نفوذ بکند. «الطِّيَرَةُ عَلَي مَا تَجْعَلُهَا إِنْ هَوَّنْتَهَا تَهَوَّنَتْ» بگوييد: سبک است، چيزي نيست. «وَ إِنْ شَدَّدْتَهَا تَشَدَّدَتْ» اگر بگويي: نه، بلا بر سر من ميآيد. اگر سخت بگيري، سخت ميگذرد. اگر همه بگويند: مريض ميميرد، ميميرد و اگر بگويند: خوب ميشود، حتماً خوب ميشود. «وَ إِنْ لَمْ تَجْعَلْهَا شَيْئاً لَمْ تَكُنْ شَيْئاً» (كافي، ج 8، ص 197) بگويي: طوري نميشود هم اتفاقي نميافتد.
يکي هم «وَ التَّفَكُّرُ فِي الْوَسْوَسَةِ فِي الْخَلْوَةِ» عمده درمان راههاي وسواسي بي اعتنايي و تکرار نکردن و اهميت ندادن به فکر وسواس و عمل وسواسي است. اين را مفصل خواهيم گفت. ولي پيامبر ما فرمودند: فکرهاي بد که به ذهن شما ميآيد، خدا مؤاخذه نميکند. عقوبت ندارد ولي به آن توجه نکن و اهميت نده. او ايمان ندارد وضعش خوب است. ما دين و ايمان داريم وضع ما بد است. اين خانم در بدترين شرايط هزار تا خواستگار دارد، ما بهترين مؤمن هستيم حال و روز ما اين است. اين افکار خيلي است. دربارهي قضا و قدر، دربارهي خدا، گلايه و شکايتها، اينها را خدا مؤاخذه نميکند. بايد روي آن کار کنيم و فکرها را تصحيح کنيم و به عمل نرسد. بايد از اين افکار عبور کرد. لذا پيامبر اين نه مورد را فرمودند. وقتي که حسد ورزيدي عمل نکن. وقتي گمان بردي، به آن گمان و سؤظن تحقق نبخش تا از اين مرحله رد شوي.
چند مسأله هست که خيلي مورد ابتلا است و براي وسواسيها خوب است. از هفته آينده راههاي درمان وسواس را ميگوييم که اساسي ترين راههاي درمان وسواس بي اعتنايي و بي توجهي و عدم تکرار است. يکي اينکه روايت داريم «مَن تعدّي في طَهورِهِ كانَ كَناقِضِهِ» (تحف العقول/ص363) يعني اگر کسي در شست و شو کردن، يا در وضو گرفتن يا در غسل کردن زياده روي و تعدي کند، مثل اين است که اين وضو را باطل کرده است يا نقض کرده است. به شما ميگويند: دو متر بکني به گنج ميرسي. ممکن است پنج متر بکني به عقرب برسي. از حدودي که گفتند تعدي نکنيم.
موضوع ديگري که در روايت اشاره شده اينکه بعضي در نماز فراموش ميکنند. يک نفر از حضرت پرسيد: من در نماز دائم فراموش ميکنم. حضرت فرمودند: «ادرج صلاتک ادراجا» نمازت را سبک کن. طول نده! نماز جماعت را طولاني نکنيد. ما خواهش ميکنيم نماز جماعت را طولاني نخوانيد. دعاي کميل نيم ساعت است. اينکه يک ساعت و نيم دعاي کميل را طول بدهيد حق الناس است. زياد روضه خواندن، مثلاً عيد است شما روضه بخوانيد. اينها بي انصافي است. «رَبَّنا لَا تُسَلِّطْ عَلَيْنَا مَنْ لَا يَرْحَمُنَا» فقط حکام نيستند. ما روحانيها، کارشناسها، امام جماعتها هم گاهي چانهي ما گرم ميشود يک ضرب حرف ميزنيم. مختصر و مفيد و مفت! پيغمبر ما ميليونها ساعت هم صحبت ميکردند مطلب داشتند، ولي خطبههاي جماعت ايشان بسيار کوتاه و نماز جماعاتشان خيلي کوتاه بود. مرحوم آيت الله مرعشي نجفي، مرحوم آيت الله ميرزا حسين عاملي، نمازهاي سريع السير ميخواندند. آيت الله مرعشي نجفي نماز جماعت را سريع ميخواندند. به ايشان ميگفتند: آقا چرا سريع ميخوانيد؟ ميفرمودند: من مهلت نميدهم شيطان بيايد وسوسه کند. تا نيت ميکنند من والضالين را گفتم. تا شيطان بيايد اينها را بازار ببرد، من سلام نماز را دادم. ايشان ميفرمايد: به امام گفت: من زياد در نماز صبر ميکنم. فرمودند: «ادرج صلاتک ادراجا» يعني سبک کن. گفت: ادراج چيست؟ فرمود: در رکوع و سجده سه بار بگو: سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله! اگر ميبيني که نمازت را طول ميدهي شيطان ميآيد و حواس تو را پرت ميکند، سبک کن.
يک نفر به امام صادق (ع) عرض کرد، عيسي بن اعين ميگويد: من دائم در نماز شک ميکنم و دوباره نماز ميخوانم. حضرت صادق فرمود: «هل يشک في الزکاة و يعطيها مرتين» اگر واقعاً وسواس است و شکاک است در باقي کارها مثل زکات دادن هم شک ميکند دوبار زکات بدهد. خمس دو بار بدهد. چرا در آب ريختن شک ميکنيم يا در نماز شک ميکنيم؟ يعني اين شيطان است. انشاءالله پولدارها در خمس دادن شک کنند و هي بدهند. اگر کسي وضع مالياش خوب است، در صدقه و خير رساندن شک کند و وسواس بگيرد.
نکته ديگر تداخل است. مثلاً در غسل کسي ده غسل واجب دارد، ميتواند با يک غسل انجام بدهد. مثلاً غسل حيض داجب است، غسل جنابت واجب است، غسل طواف و زيارت ميخواهد بکند. غسلهاي مستحبي در رساله خيلي است. غسل توبه، هربار حمام رفتيد نيت کنيد. غسل روز جمعه، غسل زيارت معصومين، غسل نشاط، يعني با نشاط شوم. شما ده غسل را در ذهنت نيت کن و در يک غسل انجام بده. نمازهاي مستحبي هم خيليها فرمودند مثلاً بين نماز مغرب و عشاء، هم نافله مستحب است، هم غفيله. شما دو رکعت هم نافله نيت ميکني هم غفيله نيت ميکني. آن آيه غفيله هم ميخواني. هردو حساب ميشود. اگر چند نماز مستحبي است گفتند: ميشود تداخل کرد.
يکي از موضوعاتي که مورد ابتلاي خيليها هست، وسواسي در نيت است. نيت يعني قصد، آدم بدون نيت و قصد نميتواند کاري را انجام بدهد. بنده تا به دلم نگذرد که دستم برود اين ليوان را بردارد، اين کار را نميکنم. يعني بدون قصد و نيت هيچ کاري را انجام نميدهد. همين که در ذهنم ميگذرد و امر ميکند به دستم اين را بگير، اين نيت است. وقتي مسجد ميروي بپرسند: چه کار ميکني؟ ميخواهم نماز بخوانم. همين نيت است. ميخواهي حمام بروي چه کار کني؟ شست و شو کني، همين نيست است. بعضي فکر ميکنند نيت بايد به ذهن و زبان بيايد، من غسل ميکنم چنين و چنان، نه! همين که بلند شديم و سمت شير آب رفتيم که وضو بگيريم، نيت است.
وسواسيهايي ميگويند: من نيم ساعت کنار شير آب هستم و نيت نميتوانم بکنم. يک نفر خدمت مرحوم بروجردي آمد، مبتلا به وسواس در نيت بود. ايشان فرمودند: من نيت را حرام ميدانم. اصلاً نبايد نيت کرد. ديگر خيالش راحت شد و رفت. وسواسيها ميگويند: اصلاً نيت نميخواهيم. الله اکبر! شما که آمدي و رو به قبله ايستادي معلوم است ميخواهي چه کار کني. بگو الله اکبر و نماز ظهرت را بخوان. گردن بنده و آقاي بروجردي و گردن همه مراجع! نيم ساعت نميتواند نيت کند. بعضي نيم ساعت سر نماز ميايستند نيت نميتوانند بکنند. بگو: الله اکبر! بدون نيت نميشود و محال است و بالاخره قصد وجود دارد. بگويد: الله اکبر و نماز بخواند. تمرين بکند و خودش را بشکند. به شيطان بگويد: من ميخواهم نماز باطل بخوانم. شما چه ميگويي؟ در دهان شيطان بزند. الله اکبر بگويد و شروع کند. خيليها در نيت گير هستند. اگر گير بيافتي پدرت را درميآورد.
موضوع ديگر که خيلي زياد است قرائت نماز است. البته لاابالي گري که زير و زبر را غلط بخوانيم و مخرج حروف را رعايت نکنيم، نه! اين را هيچکس نميگويد. عربي معمولي و عربي صحيح! البته عربي که در حجاز و زبان عرب است از ما نميخواهند. زبان فارسي به عربي خيلي نزديک است، زبان چيني و انگليسي که به عربي ربطي ندارد. اين همه آدم در دنيا ميخواهند نماز عربي بخوانند و يا قرآن را بايد عربي بخوانند، همين قدر که اين حروف صحيح ادا شود، کافي است. تجويد بهتر است، مَد را بکشي، کلمات را درست ادا کني خيلي خوب است. سال 55 ما به مدينه رفته بوديم. يک نفر از اهل قم ما را شناخت. يکي از اساتيد هم همراه ما بود. اين آقا گفت: من ميخواهم عمره بروم بايد قرائتم را درست کنم. اين سختگيريهايي که ما ميگوييم، اين را بکشيد، اين را اينطور ادا کنيد. ما چيزهايي که بايد جدي بگيريم شوخي گرفتيم و چيزهايي که بايد شوخي بگيريم را جدي گرفتيم! قرائت درست باشد، اما نه اينکه پدر طرف دربيايد! هرچه سخت بگيريد وسواس ايجاد ميشود. ما چند حديث داريم که يکي از امامان ما گفته باشد: قرائتت را درست کن!؟ فرمودند: عربي صحيح باشد. اينقدر سخت ميگيريم که طرف يادش ميرود.
يک نفر ميگفت: جد ما عالم بزرگ شهر بود. شب عاشورا يک نفر از لاتهاي شهر آمد و گفت: بنشين قرائتت را درست کن. گفت: الحمدلله را اينطور بگو. والضالين را بکش، اياک نعبد را اينطور بگو. آن بنده خدا سي سال نماز را به سبک خودش خوانده بود. نتوانست بخواند. گفت: اگر اين کار را نکني به جهنم ميروي. ديديم کله سحر در را از جا ميکنند. آن مرد لات آمده بود! گفت: به اين آقا بگو: نماز صبح دو بار بخواند. گفتند: چرا؟ گفت: من نماز صبح را فراموش کردم، اينکه آقا ياد من داد را هم يادم رفت. هردو را بلد نيستم. بيني و بين الله در اين مسائل سختگيري نکنيم. بايد درست خواند. والله خدا به خاطر يک زير و زبر غير عمدي به جهنم نميبرد. نبايد عمداً غلط بخوانيم. سخت گيري در آبروي مردم، غيبت مردم، مال مردم، ربا و نزول، اينهايي که در اسلام سختگيري شده است. ما هرکار و هر جنايتي ميکنيم آنوقت به زير و زبر گير ميدهيم.
همين آقا نزد من آمد که قرائتش را بخواند. من گفتم: بگو والضالين! استادي که خدمتش بوديم داشت گوش ميداد. به من فرمودند: آيا اينها لازم است؟ گفتم: اگر مثلاً يک نفر در زمان پيغمبر خدا خدمت پيغمبر خدا ميآمد. به پيغمبر خدا ميخواست عرض کند که دعا کن من از ضالين نباشم. به پيغمبر ميگفت: «ادع لي ان لا يجعلني الله من الضالين» واقعاً اينطور است؟ اينطور نيست. در عروه بعضي نوشتند: مراقب باشيد در قرائت شما لفظ «دُلل» درست نشود. «الحمد لله» را درست ادا کنيد. «اياک نعبدُ» لفظ «کَنَع» درست نشود. به هم نچسبانيد. يکي از مراجع نوشته: همينها وسواس است و شيطان است. اصلاً طرح اين غلط است. بنده پاي منبر مسأله گويي بودم. ميگفت: «اهدنا» که ميگوييد، ناف شما داخل برود. اينها گفتنش حرام است و وسوسه ايجاد ميکند. روان و ساده بگوييم. روي آن چيزي که دين ما حساس است، حساس باشيم. مال مردم را نخوريم. غيبت نکنيم و تهمت نزنيم.
مرحوم آ سيد ابوالحسن هاشمي خدا رحمتش کند. وصيت کرد روي سنگ قبرش اين شعر را بنويسند. قبرشان در قم است.
عاشق شو ورنه روزي کار جهان سر آيد *** ناخوانده درس مقصود از کارگاه هستي
عشق و محبت خدا، حضور قلب و اخلاص مهم است. ايشان منبر ميرفته و به بازاريها ميگفت: «اياک نعبد» را از ته حلق ميگوييد. نبايد ربا بخوريد و به ناموس مردم نگاه کنيد. نزول نخوريد. مراعات ديگران را بکنيد. يک نفر در سفر حج گوسفند ميکشت براي همسفرانش. قربة الي الله خالص از همه پذيرايي ميکرد. بعد مدينه آمد، حضرت فرمود: کار بدي کردي. گفت: گوسفند کشتم و پذيرايي کردم. فرمود: فکر نکردي اينها خجالت بکشند هر روز سر سفرهات باشند. امام کجا را ميبيند؟ ما دين را نشناختيم. حساسيتهاي دين را نشناختيم. دائم به لفظ و ظاهر و وسواس و اينکه يک سر سوزن آب نرسد اهميت ميدهيم. اينها خلاف دين ماست و دين ما اينطور نيست. جايي که بايد حساس باشيم، نيستيم. کسي عمداً قرائتش را اشتباه نميخواند. سختگيريها وسواس ايجاد ميکند. بعضي افراد پيام دادند که بعضي از مسائل را درست بيان نکردن باعث وسواس ما شده است.
خانمي اينقدر از ما تشکر کرده و گفته: در مدرسه معلم ديني اينقدر در قرائت بر ما سخت گرفت، که سي سال وسواس بودم و مادربزرگم را هم گمراه کردم و گفتم: نمازت باطل است. خانوادهام را گرفتار کردم. ولي با صحبتهاي شما آرام شدم. حساسيتها را کم کنيم.
شريعتي: يکبار ديگر ميلاد فرخنده حضرت فاطمه معصومه را به همه دختر خانمهاي عزيز تبريک ميگويم. امروز صفحه 25 قرآن کريم آيات 164 تا 169 سوره مبارکه بقره در سمت خدا تلاوت خواهد شد.
«إِنَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْيا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِيفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ«164» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ وَ لَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُوا إِذْ يَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعَذاب «165»إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْباب «166»وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّار«167»يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالًا طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِين«168»إِنَّما يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُون «169»
ترجمه: همانا در آفرينش آسمانها و زمين و در پى يكديگر آمدن شب و روز و كشتىهايى كه براى سودرسانى به مردم در دريا در حركتند و آبى كه خداوند از آسمان نازل كرده و با آن زمين مرده را زنده نموده و انواع جنبندگان را در آن گسترده و (همچنين) در تغيير مسير بادها و ابرهايى كه ميان آسمان و زمين معلّقند، براى مردمى كه مىانديشند، نشانههايى گوياست. و بعضى از مردم كسانى هستند كه معبودهايى غير از خداوند براى خود برمىگزينند و آنها را همچون دوست داشتن خدا، دوست مىدارند. امّا آنان كه ايمان دارند، عشقشان به خدا (از عشق مشركان به معبودهاشان) شديدتر است و آنها كه (با پرستش بت به خود) ستم كردند، هنگامى كه عذاب خدا را مشاهده كنند، خواهند دانست كه تمام نيروها، تنها به دست خداست و او داراى عذاب شديد است. در آن هنگام كه عذاب را مشاهده كنند و پيوند ميانشان بريده (و دستشان از همه چيز قطع) گردد، پيشوايان (كفر)، از پيروان خود بيزارى جويند. و (در آن موقع) پيروان گويند: اى كاش! بار ديگرى براى ما بود (كه به دنيا برمىگشتيم) تا از اين پيشوايان بيزارى جوئيم، همانگونه كه آنها (امروز) از ما بيزارى جستند. بدينسان خداوند اعمال آنها را كه مايه حسرت آنهاست، به آنها نشان مىدهد و هرگز از آتش دوزخ، بيرون آمدنى نيستند. اى مردم! از آنچه در زمين، حلال و پاكيزه است، بخوريد و از گامهاى (وسوسه انگيز) شيطان، پيروى نكنيد. براستى كه او دشمن آشكار شماست. همانا (شيطان)، شما را فقط به بدى و زشتى فرمان مىدهد و اينكه بر خداوند چيزهايى بگوييد كه به آن آگاه نيستيد.
شريعتي: آغاز دهه با شکوه کرامت را به همه شما تبريک ميگويم. انشاءالله در اين ايام بهترينها براي همه رقم بخورد. از فضيلت ذکر صلوات بشنويم و اشاره قرآني امروز را بفرماييد.
حاج آقاي فرحزاد: از امام صادق روايت است که فرمود: «مَنْ صَلَّي عَلَي النَّبِيِّ (ص) صَلاةً وَاحِدَةً صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ صَلاةٍ فِي أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلائِكَةِ» (كافي، ج 2، ص 492) فرمود: کسي يکبار بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد. خداي متعال هزار صلوات و درود نازل ميکند با هزار صف از ملائکه به کساني که يکبار صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند.
در اين صفحه آيهي «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللَّهِ» خداي مهربان ميفرمايد: بعضي غير خدا را براي خدا شريک ميگيرند. مثل خدا او را دوست دارند. هرچيزي، افراد، بت، پول، رياست و مقام است، براي خدا شريک قائل ميشوند. براي خدا شريک قائل نشويم. خدا بايد مرکز و اصل باشد. بعد ميفرمايد: «وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» اينکه ما مؤمن واقعي هستيم يا نيستيم يک علامت دارد. آنهايي که مؤمن هستند خدا را خيلي دوست دارند. کلمه عشق در نهج البلاغه و در کافي و روايات ما آمده ولي در قرآن نيامده است. شدت محبت را عشق ميگويند. «وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ» خيلي خدا را دوست دارند.
شريعتي: در پنجمين دوره ختم قرآن کريم که قرار است هر هفته يادي کنيم از علمايي که به معارف قرآن و اهلبيت(ع) خدمت کردند و خدمات ارزنده و فراواني انجام دادند، اين هفته رسيديم به آ ميرزا جواد آقاي ملکي تبريزي که قطعاً مخاطبين عزيز ما هم با تأليفات بسيار تأثير گذار ايشان آشنا هستند و هم با چهره برجسته ايشان آشنا هستند. از شما هم قدري در مورد اين عالم برجسته بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: از افرادي که در معارف و عرفان و سير و سلوک و اخلاق فوق العاده بودند، مرحوم ميرزا جواد آقاي ملکي تبريزي شاگرد ملا حسين قلي همداني بودند که در قم شاگردان برجستهاي تربيت کردند. مرحوم ميرزا جواد آقاي ملکي، مصداق همين آيه بودند«وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ». در حالات ايشان نوشتند که وقتي سحر بلند ميشدند، معمولاً دو سه ساعت قبل از اذان صبح بلند ميشدند. دور حياط و حوض ميگشتند و با خدا مناجات مي کردند. در سحر ميگفتند: گر بشکافد سر و پاي من جز تو نيابند در اعضاي من! روز آخر که داشتند از دنيا ميرفتند، شاگرد ايشان مرحوم حاج آقا حسين فاطمي بود که ايشان هم استاد اخلاق بسياري از بزرگان بود. ايشان وضو گرفتند و در رختخواب آماده شدند، الله اکبر را که براي نماز گفتند، روحشان به ملکوت اعلي عروج کرد.
روز عيد غدير خيلي اطعام و مهماني سفارش شده است. در عيد غدير ايشان مهمانهاي زيادي داشتند. همان روز بچهاي داشتند که لب حوض رفت و در حوض افتاد و از دنيا رفت. ولي حلم و صبر و تسليم و رضاي ايشان اينقدر فوق العاده بود که بچه را يک گوشه نگه داشتند و سر و صدا نکنند و مهمانها ناراحت نشوند. ايشان فرمود: اين مصيبت خيلي براي من سنگين است ولي روز عيد غدير خدا ميخواست مرا امتحان کند و به من عيدي بدهد. حديث داريم اگر بچهاي در زمان زنده بودن ما از دنيا برود، از هفتاد بچهاي که بعد از ما بمانند و در رکاب امام زمان باشند، ثواب بالاتري دارد. يعني اين حالت رضا و تسليم ايشان مهم است. از مهمانها پذيرايي کردند و فردا خواستند که براي تشييع جنازه بيايند. انشاءالله خدا به ما صبر و حلم و رضا و تسليم مرحمت کند.
شريعتي: از حضرت معصومه(س) براي ما بگوييد.
حاج آقاي فرحزاد: من چند نکته را عرض کنم. دهه کرامت چند سالي است جا افتاده است. از اول ذي القعده تا يازدهم ذي القعده است. ماه ذي القعده ماه امام هشتم(ع) است. چون وسط ماه ولادت است. 23 و 25 ذيالقعده زيارت آقا سفارش شده است. اول ماه ولادت خواهر بزرگوار ايشان، آخر ماه هم شهادت امام جواد(ع) سفارش شده است. محوريت امام هشتم(ع) است. دهه کرامت را مردمي برگزار کنيم. نگوييم فقط آستان مقدس قم، مشهد، يا امامزادهها برگزار کنند. همه مساجد، همه کانونها، همه ادارات، بسيج، دانشگاهها، همه جشن بگيرند و شادي کنند. فرمود: شيعيان ما از زيادي طينت و سرشت ما خلق شدند. علامتشان اين است که در شادي ما شاد هستند و در غم ما غمگين هستند. اينکه براي امام حسين ده روز جشن بگيريم، براي امام رضا ده روز جشن بگيريم. عيد غدير در پيش است، بيست روز جشن بگيريم. ما نذورات و موقوفات براي روضه و گريه خيلي داريم. ولي براي جشن و شادي کم است. شاديهاي حلال خيلي مهم است و جوانها را جذب ميکند. اينها را توسعه بدهيم.
ما امامزاده خيلي داريم. ولي امامزادهاي که بلافصل باشد. امامزادهاي که مدح و ستايش فوق العاده از امام معصوم در مورد آن داشته باشيم و زيارتنامه معصوم براي آن باشد، خيلي کم داريم. سه امامزاده داريم که زيارتنامه معصوم از امام معصوم دارند. يکي حضرت معصومه(س) است. امام صادق جملهاي فرمود و هنوز امام هفتم متولد نشده بود. فرمود: «و انَّ لنا حرماً و هو بلدة قم» براي ما اهلبيت خدا حرمي قرار داده و آن شهر مقدس قم است. قم آشيانه ما اهل بيت است. يعني سرزمين قم و خاک قم مقدس است. بعد فرمودند: به زودي فرزندي از فرزندان ما در آنجا دفن خواهد شد که نام او فاطمه است. نام پدرش موسي است. «تدخل بشفاعتها شيعتي الجنه باجمعهن» يعني فراگير بودن شفاعت اين بانو به قدري فوق العاده است که جدش امام صادق ميفرمايد: تمام شيعيان عالم به شفاعت اين بانو به بهشت ميروند. اينکه بزرگان ما گريه ميکردند و زيارت ميکردند. من از همه خواهش ميکنم، اين براي ما ننگ است. در مملکت ما که مملکت اهل بيت است و زير سايه امام هشتم، حضرت معصومه، احمد بن موسي هستيم، ميليونها نفر در مملکت ما هنوز مشهد نرفتند. هنوز به قم نرفتند. شاهچراغ نرفتند. در فاميل و بستگان و همسايهها رصد کنيم، هرکس نرفته او را بفرستيم. بعضي هستند الآن سي سال است هر شب جمعه قم ميآيند. خدا ميداند زائر اوليها که به قم ميآيند چه گريهاي ميکنند و چه شوقي دارند. هزينه رفت و برگشت با خودشان است. سي هزار تومان هزينهاش است. ما سيزده هزار نفر را به قم تا الآن آورديم. دو روز و يک شب نگه ميداريم. براي هر زائري سي هزار تومان هزينه اسکان و خوراکش است. عزيزان پيامک ميکنند به شماره 10000251، آنهايي که ميخواهند ثبت نام کنند شماره 2 را ارسال کنند. آنهايي هم که ميخواهند مشارکت کنند عدد 1 را ارسال کنند. اگر هزار نفر ماهانه نفري پنج تومان، ده هزار تومان، هرکس هرچقدر ميتواند کمک کند، دهها هزار نفر را خوشحال ميکنند. با اين کار دل حضرت رضا و حضرت معصومه را خوشحال کرديم. هم ثواب آن زيارت در نامه عمل ما ثبت ميشود. از همينجا شفاعت شروع ميشود. شهيد مطهري(ره) خيلي به مرحوم علامه طباطبايي ارادت داشتند. فرمود: جانم به قربان ايشان! پرسيدند: چرا اينطور نسبت به ايشان ميگوييد؟ فرمود: چون مرحوم علامه به قدري نسبت به اهلبيت خضوع و تواضع و ادب داشته که وقتي حرم ميآمدند خاکها را ميگرفتند و به سر و صورت ميماليدند و يک کار عجيبي که ايشان کرده بودند اينکه ماه رمضان قبل از اينکه افطار کنند زيارت ميرفتند و منزلشان نزديک حرم بود. ضريح را ميبوسيدند و بعد ميآمدند افطار ميکردند. ميگفتند: من ميخواهم اول شروع افطارم تبرک معنوي داشته باشم. مرحوم بهاءالديني و حضرت امام چه تواضع و ادبي نسبت به کريم اهلبيت داشتند. انشاءالله هم خودمان از اين زيارت بهره ببريم، هم باني شويم که ديگران به اين زيارت بروند.
خدا را قسم ميدهيم به علي بن موسي الرضا، به همه آنهايي که همسر ندارند، فرزند ندارند و شغل ندارند، مشکل دارند، فقر و گرفتاري و مشکل دارند، به همه لطف و عنايت بفرما. حاجت روا بفرما. قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان. باران رحمت بر ما نازل بفرما. خدايا به حق محمد و آل محمد همه ما را مشمول شفاعت مخصوص امام رضا و حضرت معصومه قرار بده. همه ما را اهل بهشت و عاقبت بخير بگردان. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و سلام بر امام حسن و امام حسين.
شريعتي: بهترينها را براي شما آرزو ميکنم.