اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

96-03-22-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – راهکارهاي درمان وسواس فکري و عملي

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: راهکارهاي درمان وسواس فکري و عملي
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 22-03-96

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
باز آمده‌ام دست به دامان تو باشم *** کافر شوم از غير و مسلمان تو باشم
سي روز جدا باشم از آشفتگي خلق *** تا معتکف موي پريشان تو باشم
تا شام ابد حلقه به گوش تو بمانم *** از صبح ازل گوش به فرمان تو باشم
سي روز قبولم کن و مهمان دلم باش *** تا سي شب پر خاطره مهمان تو باشم
قرآن به سرم بود که امشب، شب قدر است *** جانم به کفم بود که قربان تو باشم
آيات تو را بر طبق سينه گذارم *** رحلي شوم و حافظ قرآن تو باشم    

شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما دوستان خوبم، خانم‌ها و آقايان، نماز و روزه‌هاي شما قبول باشد. وقت سحر و افطار ما را دعا کنيد و ما هم دعاگوي شما هستيم. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقا فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان عزيز. آرزوي قبولي طاعات و عبادات همه عزيزان را داريم. روز هفدهم ماه مبارک رمضان را سپري مي‌کنيم. چند مناسبت هست که بعد از تلاوت قرآن به آن اشاره خواهيم کرد. ايام معراج پيغمبر خداست. در شب هفدهم و جنگ بدر که فضايل مهمي براي اميرالمؤمنين(ع) هست و تأسيس مسجد مقدس جمکران به امر امام زمان(عج) که در بيداري اتفاق افتاده و اين جايگاه معنوي براي مردم بيان شده است. اميدوارم که از برکات بقيه اين ماه مخصوصاً شب‌هاي قدر بهره کامل را ببريم و دعاگوي همديگر باشيم.
شريعتي: بحث ما در ايام ماه مبارک رمضان در مورد وسواس است، وسواس عملي و فکري که خيلي هم مورد استقبال دوستان قرار گرفته است. بحث امروز شما را مي‌شنويم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
هفته گذشته گفتيم که حدود بيست اصل هست که اصل مهمي هم هست که مسائل کلي را بيان مي‌کند و بسيار راحت مي‌کند. افرادي که خوب گوش بدهند و عمل کنند هم نگاهشان عوض مي‌شود و هم برداشت خوبي از دين اسلام خواهند داشت. قاعده کلي در قواعد ديني ما است.
يکي از اصولي که هفته گذشته اشاره کرديم، اصل عدم عسر و حرج است. هرکجا هر حکمي به عسر و حرج، فشار و زحمت و مشقت افتاد، آن حکم عوض مي‌شود و حکم ثانوي مي‌شود و کسي که مبتلا به عسر و حرج شد، گرفتار روحي و جسمي و اجتماعي شد، اين حکمش عوض مي‌شود. اصل آسان‌گيري و عدم عسر و حرج! جاهايي که خدا رخصت داده است، خداي مهربان مي‌فرمايد: آدم مريض نبايد روزه بگيرد. آدم پيرمرد طاقت ندارد نگيرد. زني که شير مي‌دهد و باردار است. اينکه مسافر بگويد: من بدنم قوي است، در مسافرت هم روزه مي‌گيرم. روايت داريم «ان الله يبغض علي من لم يقبل رخصة» جاهايي که خدا رخصت داده و فرموده: من مي‌خواهم اين امتياز را بدهم، آسان بگيرم و سخت نگيرم، يک کسي بگويد: من مريض هستم باز هم روزه مي‌گيرم. مسافر هستم باز هم مي‌گيرم. خدا دشمن دارد. چون خلاف تکليف است و دارد بدعت مي‌گذارد. زمان پيغمبر خدا، عده‌اي گفتند: ما در مسافرت هم روزه مي‌گيريم. تکليف ما اين است که در آن زمان روزه نگيريم و حرام است. لذا در روايت مي‌فرمايد: خدا دشمن مي‌دارد کسي که رخصت و يُسر خدا را قبول نکند. ما بايد تابع امر خدا باشيم. اصل آسان‌گيري خيلي مهم است. پيغمبر اکرم فرمود: «خير العبادة ما قل و سَهُل» بهترين عبادت آن است که هم کم باشد و هم راحت باشد. قشنگ به دل انسان بچسبد و يک طوري پيش نرود که از عبادت زده شود. کسي حال دارد نماز شب طولاني بخواند، حال ندارد همان سه رکعت آخر را بخواند. دو رکعت نافله صبح بخواند بالاتر از نماز شب است. يا اينکه بعد از نماز عشاء دو رکعت نماز نشسته بخواند. ولي با توجه و ميل و رغبت باشد. دو رکعت نمازي که با عشق مي‌خواني بالاتر از صد رکعتي است که با اکراه بخواني. در روايت داريم «لا تُكَرِّهُوا الى انْفُسِكُمْ العِبادَة» يعني کاري نکنيد زده شويد و حالت اکراه داشته باشيد.
يا اين آيه مبارکه که مي‌فرمايد: «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» (شرح/5و6) خيلي عجيب است که هم در روزه خدا تکرار کرده «يُرِيدُ اللَّهُ‏ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْر» (بقره/185) اينجا هم مي‌فرمايد: با هر عسر و سختي ما يسر قرار داديم. باز تکرار مي‌کند «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» يعني هر سختي، آساني در کنارش دارد. اگر يک‌جايي هم سخت گرفته، کنارش آساني‌هاي فراواني گذاشته است. در ذيل اين آيه روايت زيبايي داريم که پيغمبر خدا از منزل خارج شدند در حالي که متبسم و خندان بودند. «يضحک» خوشحال و خندان بودند. چرا مي‌خنديدند؟ حضرت فرمودند: خدا تکرار کرده«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» چون يُسر نکره آمده است، از نظر قاعده عربي، دو بار يُسر را آورده، يعني با هر سختي دو تا آساني قرار داده است. يعني 25 درصد عسر است و 75 درصد يُسر است. يُسر و رحمت غالب بر عُسر است. لذا حضرت متبسم و خندان بودند که با هر سختي دو راحتي قرار داده است. اين عُسر را از بين مي‌برد و ريشه‌اش را مي‌زند. اينکه پيغمبر خودشان آسان نماز مي‌خواندند. خطبه‌هايشان کوتاه بود. نماز جماعتشان مختصر و کوتاه بود.
پيغمبر با شتر طواف کردند. پيغمبر اينقدر پير نشد که نتواند راه برود. يعني در عين اينکه توانمندي داشتند با پا طواف کنند، در روايت داريم با شتر طواف کردند. مي‌خواستند بگويند: اي اهل عالم، مي‌شود با مرکب و شتر هم طواف کرد. دين ما دين سختي نيست و دين آساني است. اصل آسان‌گيري اصل مهمي است.
اصل دوم که خيلي مهم است و عموم وسواسي‌ها در طهارت و نجاست وسواس هستند، اين اصل‌ها خيلي به آنها کمک مي‌کند. براي همه خوب است. اصل دوم اصل طهارت و عدم نجاست است. در عالم چقدر موجود داريم، نمي‌توانيم بشماريم. ميليون و ميلياردها ستاره داريم. در کره زمين چقدر انواع گياهان و نباتات و حيوانات را داريم. تمام موجودات عالم پاک هستند الا دوازده چيز! دوازده مورد است که خدا گفته احتياط کنيد نجس است وگرنه همه موجودات عالم پاک هستند. «کل شيء لک طاهر» کل موجودات عالم پاک هستند جزء دوازده چيز، بول، مدفوع، خون، مردار، سگ، خوک، کافر، شراب، عرق حيوان نجاست خوار! اين يازده چيز که اجماع فقها است که نجس هستند. باقي چيزها پاک است. فقط آن دوازده چيز نجس است آن هم با شرايط خاصي که باز بعضي موارد مي‌گويد: اگر خون کم است عيب ندارد. گوسفندي که کشته شد خون باقيمانده در بدنش پاک است. همه کافر را نجس نمي‌دانند. بعضي مراجع فعلي ما مي‌گويند: کافر پاک است! بسياري از مراجع مي‌گويند: اهل کتاب، يهود و نصاري پاک هستند. يعني آنهايي که کتاب آسماني دارند، مثل يهودي‌ها و مسيحي‌ها پاک هستند. ولي کفار و مشرکيني که بت پرست هستند، آتش پرست هستند، نجس هستند.
اين چند چيزي که نجس است به اصطلاح يک امر اعتباري و واقعي نيست. يعني فکر نکنيم که کافر که گفتند: نجس است، سر تا پايش ميکروب است. يعني وقتي به او دست مي‌زنيم ميکروب ما را بگيرد. يا سگ نجس است! الآن خيلي‌ها در خانه‌هايشان سگ نگه مي‌دارند. اگر واقعاً بخاطر ميکروب باشد بايد همه اينها از بين بروند. پس اينها يک امر اعتباري است. اگر امر واقعي باشد، اگر نمي‌دانيم و لباس و بدن ما هم نجس بود، نماز ما باطل نيست. باقيمانده خون بدن گوسفند خوردنش جايز نيست ولي پاک است. گوسفند را که سر بريديم، آن مقدار از خونش که بيرون مي‌رود، که هيچ. اما باقي خوني که در بدنش مي‌ماند پاک است. پس اينها امر اعتباري است و خيلي مهم است. يعني خدا مي‌خواهد ما را امتحان کند و يک جاهايي به ما مي‌گويد: پرهيز کن. امر واقعي نيست، خيلي جاها مي‌گويد: اگر نمي‌دانيد براي شما عيبي ندارد. پس امر اعتباري که اين خودش خيلي سهولت مي‌دهد و لذا در کل نجاساتي که شما نمي‌داني، براي شما پاک است. من نمي‌دانستم و يک غذاي نجسي خوردم. من نمي‌دانستم لباسم نجس است و نماز خواندم. اگر امر واقعي باشد بايد بگويي: باطل است. ولي امر اعتباري است و اگر نمي‌دانستي اشکالي ندارد. پس اينها امر واقعي نيست و اعتباري و قراردادي است.                
«کل شي لک طاهر حتي تعلمُِِ انّهُ نجس» اين چند چيزي هم که خدا گفته نجس است، مي‌گويد: بايد يقين صد در صد داشته باشيد. «حتي تعلم» يعني علم يقيني، علم صد در صدي، يعني رويش قسم بخوري. وسواسي‌ها با يک احتمال مي‌گويند: شايد اين نجس باشد. شايد اين ترشح شده باشد. نه! مي‌گويد: بايد يقين کنيد. نمي‌گويد: احتمال و گمان! صد در صد بايد يقين داشته باشي و رويش قسم بخوري.
آيت الله گلپايگاني(ره) از مراجع بزرگ بودند. آيت الله صافي گلپايگاني هم داماد ايشان است و مرجع هستند. من يادم است آيت الله گلپايگاني سحرها به حرم براي نماز مي‌آمدند. سابق برف و باران مي‌آمد، سگ در کوچه مي‌رفت و مي‌آمد و پا مي‌گذاشت نجس مي‌کرد. يا خون مي‌ريختند، گاهي گوسفند مي‌کشتند. ايشان وقتي مي‌آمد خوب عبايشان گلي بود، به عبايشان گل پاشيده بود. بعضي از افرادي که حساس بودند به آقا مي‌گفتند: آقا گلي شده‌ايد. آقا مي‌فرمودند: باشد. چه عيب دارد؟ بعد هم در حرم نماز مي‌خواندند. گفتند: گاهي سگ مي‌رود يا خوني ريخته مي‌شود. فرمود: خوب بريزند! اگر خدا مي‌گفت: واجب است با عباي نجس و لباس نجس نماز بخوانيد، براي شما يقين حاصل مي‌شد؟ گفتند: نه! يقين نداريم. اگر يک جايي خون سرخ بريزد و ما ببينيم، بله. ولي اينکه شايد سگ رفته باشد و شايد اينجا خون ريخته باشد، چند واسطه است. نبايد تجسس و تفحص کنيم. وسواسي‌ها دائم تجسس مي‌کنند که حرام است و جايز نيست.
امام صادق(ع) مي‌خواستند دستشويي بروند، يک آبي را ترشح مي‌کردند و به لباسشان مي‌ريختند که اگر دستشويي رفتند و آمدند و ديدند لباسشان ترشحي هست، بگويند: شايد آبي است که قبلاً ريختند. همين براي ما کافي است. امام يک ذره آب مي‌ريزد که خلط مبحث شود.
اميرالمؤمنين(ع) داشتند از جايي رد مي‌شدند. پشت بام روز روشن از ناودان قطرات آبي روي لباس حضرت ريخت. حضرت آن آب را روي صورتشان ماليدند و فرمودند: «لا ابالي ابول اصابني او ماء إذا لم اعلم» وظيفه من اين نيست که از اين آب پرهيز کنم. براي من مبالاتي ندارد، که آيا اين واقعاً بول است يا آب است؟ چون من نمي‌دانم براي من تکليف نمي‌آورد که لباس يا بدنم را آب بکشم. شايد احتمال قوي مي‌دادند که ممکن است ادرار باشد، ولي مي‌فرمايد: «لا ابالي ابول اصابني او ماء إذا لم اعلم».«کل شي لک طاهر حتي تعلمُِِ انّهُ نجس» اين تَعلَم خيلي راه را باز کرده است. يعني قسم بخوريم که حتماً بول است به شما رسيده است، آنجا بايد پرهيز کنيد.
باز روايت ديگر، يک نفر سؤال کرد: من در تشتي لباس شستم و پهن کردم. نيم ساعت بعد آمدم ديدم که در تشت يک موش مرده افتاده است. چه کار کنم؟ مردار موش نجس است. حضرت فرمودند: پاک است. چرا؟ چون ممکن است بعد افتاده باشد. شما مي‌تواني قسم بخوري که قبل از شستن لباس اين موش درونش بوده است؟ راه ثابت شدن نجاست يکي يقين صد در صد است. يکي اين است که دو عادل بگويند: مثلاً ما ديديم که اينجا سگ بول کرد. سوم اينکه صاحب خانه مي‌گويد: اين فرش نجس است. براي ما ثابت مي‌شود ولو نديده باشيم. يا بايد خود انسان يقين کند. يا دو نفر عادل شهادت بدهند. يا صاحب اختيار وسيله بگويد: اين نجس است.
موضوع ديگر اينکه عين نجاست در شستن برطرف شود، کافي است. رنگ نجاست يا بوي نجاست، مثلاً يک پيراهني مخصوصاً لباس‌هايي که رنگ روشن است، خوني شده و شما شستي، آن لکه خون رنگش مي‌ماند. اين باز امر فيزيکي و مولکولي نيست که دقت عقلي داشته باشد. يا بوي نجاست ممکن است باشد، عين نجاست برطرف شود پاک است.
امام محمد باقر(ع) حمام مي‌رفتند. سابق حمام‌ها بيرون بود و همه افراد حمام مي‌آمدند. حتي بعضي حمام‌ها بود که غير مسلمان‌ها هم مي‌آمدند. معمولاً از درون حمام مي‌خواستند به رختکن حمام بيايند، يک حوضچه بود که در استخرها هم هست که پايشان را مي‌شويند و بيرون مي‌آيند. بخاطر اينکه ممکن است کسي در حمام آلوده باشد و احتياط مي‌کنند. امام باقر بدون اينکه پايشان را در اين حوضچه بشويند به رختکن مي‌آمدند. مي‌فرمود: لزومي ندارد. در روايت پرسيدند: غساله آب حمام،     در حمام همه خودشان را مي‌شويند، آن آبي که از بدنشان جدا مي‌شود پاک است؟ فرمودند: پاک است. چه دليلي هست که اين آب نجس است؟ غساله حمام پاک است. در و ديوار زمين پاک است.
امام(ره) مدتي در پاريس بودند. آنجا در کشوري که اکثراً مسيحي هستند، لباس‌ها و عبا و قبايشان را خشکشويي مي‌دادند. خشکشويي هم همه نوع لباسي را با هم مي‌شويند و خشک مي‌کنند. مي‌گفتند: براي ما مانعي ندارد. امام در محلي که براي استراحت رفتند، يکي از نزديکان امام مي‌گويد: ما براي حمام رفتن احتياط مي‌کرديم و مي‌گفتيم: همه نوع آدمي رفته است. جلوي امام پارچه‌اش انداختند که وقتي از حمام بيرون آمد پايشان را روي آن بگذارند. امام پارچه را برداشتند و پايشان را روي زمين گذاشتند و آمدند. گفتند: اين کار شما بي‌خود است و احتياط لازم نيست. عروس امام مي‌گويد: من وضو گرفتم، امام آمدند وضو بگيرند. گفتم: آقا شير را آب بکشيد. گفتند: براي چه؟ آب نمي‌کشم. چه کسي گفته آب بکشم؟ لزومي ندارد اسراف کنيم.
مرحوم آيت الله بهاءالديني که من خيلي خدمت ايشان بودم، يکي از نزديکان ايشان که ايشان را حمام مي‌برد، شوخي مي‌کرد و مي‌گفت: خانم ايشان مي‌گويد: آقا اصلاً کاري به نجاست و طهارت ندارد. با همان پا از حمام بيرون مي‌آيد بدون اينکه خودش را آب بکشد. من ديدم آيت الله بهاء الديني دستشان کمي خوني شد. گوشه اتاق جايي که فرش نداشت، يک ذره استکان آب ريختند و دو بار شستند با آب قليل و بعد هم کنار گذاشتند. چون زمين بود و زمين هم که استفاده نمي‌شد.
مرحوم آيت الله شبيري زنجاني، يکي از رفقا مي‌گفت: که ايشان مکرر صبح‌هاي جمعه نزديک حرم حمام مي‌آمدند و مي‌رفتند. همان حوله و لنگي که همه استفاده مي‌کردند، قبل از انقلاب من يادم است که اينطور بود و بعد از انقلاب بهداشت جلوي اين را گرفت. حوله‌ها و لنگ‌ها عمومي بود. مراجع مي‌آمدند از همين حوله و لنگ‌ها استفاده مي‌کردند و راحت درون حمام مي‌رفتند و خودشان را مي‌شستند. اصلاً به اينکه اين حوله احتياط دارد، گير نمي‌دادند.
آيت الله صافي اصفهاني که مرحوم دولابي خيلي از ايشان تعريف مي‌کردند. آيت الله حاج آقا حسن صافي اصفهاني، بزرگان اصفهان مي‌دانند مجتهد مُسلَم و از شاگردان آيت الله العظمي خويي(ره) بودند. اينقدر ايشان در اين مسائل سهل و آسان مي‌گرفتند و حقيقت دين را پياده مي‌کردند. يکي از دوستان با ايشان به سفر حج يا عمره رفته بود. قبل از اينکه احرام ببندند، دستشويي مي‌روند و کنارش هم دوش حمام است. آمد به ايشان گفت: حوله من زمين خورد نجس است؟ فرمود: نه نجس نيست. گفت: تَر بود. فرمود: تر باشد. آيت الله صافي اصفهاني براي اينکه ثابت کند با همين حوله‌اي که داشتند روي زمين نشستند. گفتند: حالا به دلت نشست؟ آيت الله و مجتهد با حوله روي زمين تر نشستند که نزديک دستشويي و حمام عمومي بود. فرمود: من همينطور احرام مي‌روم و عمل مي‌کنم! وسواسي‌ها مي‌گويند: به دلم نچسبيد و شيطان اينطور مي‌گويد و حرف خدا و پيغمبر را قبول نمي‌کند.
نکته ديگر هم اين است که اصلاً تمام عالم نجس باشد به من ربطي ندارد. من براي نماز خواندن بايد بدنم و لباسم پاک باشد و مهري که روي آن سجده مي‌کنم. خيلي از نجاسات مورد ابتلاي ما نيست. حتي فرش، حتي سجاده، فرش زير پايي که نماز مي‌خواني، سجاده‌اي که مي‌اندازي اگر نجس باشد، خشک باشد، فقط محل سجده پاک باشد. آن طرف مُهر هم نجس باشد، طوري نيست. اين طرف مُهر پاک باشد. چرا اينقدر از نجاست وحشت مي‌کنيم؟ آقاي فلاح زاده مي‌فرمودند: وسواسي داريم که شيلنگ مي‌گيرد وسط اتاق و حياط، مي‌گويد: هوا نجس است! اين آدم را به جنون مي‌رساند، خواب ندارد، راحتي ندارد. ديگران هم آزار مي‌دهد. فرض که همه موجودات عالم نجس هستند. فقط لباس من پاک باشد و بدنم پاک باشد و سجده‌گاه من پاک باشد. اگر خشک باشد و نجس باشد عيبي ندارد. همه فقها هم گفتند: نماز بخوانيد و اشکالي ندارد!
يکي از چيزهايي که خيلي مهم است، اين است که پيغمبر ما و امامان ما در زمان و شرايطي که زندگي مي‌کردند، آب لوله‌کشي نبود. آب حوض نبود. آب از چاه مي‌کشيدند يا با مشک مي‌آوردند. آب براي خوردن و شست و شو در زحمت بودند. مخصوصاً در مسافرت که امکانات نبود، جنگ بود، گاهي با سپر بعضي از زخم‌ها را مي‌شستند. با همه آن چيزها نماز مي‌خواندند. قبل از بعثت پيغمبر در مکه عموماً بت پرست بودند. نجس بودند. پيغمبر با اينها دست مي‌دادند. هم غذا و هم سفره مي‌شدند. مهماني مي‌کردند و مهماني مي‌دادند. آن زمان را تصور کنيد هزارها مراتب از الآن بدتر بود. بچه‌هايشان را مي‌آوردند که پيغمبر در گوششان اذان بگويد. بچه در دامن پيغمبر ادرار کرد. پدر و مادرش داد زدند که بچه را بگيرند. پيغمبر فرمود: نه، ادرار او را قطع نکنيد و بگذاريد با آرامش ادرار کند.
گاهي فرش خانه نجس شده، من با يک قوري آب مي‌ريزم، با يک دستمال مي‌کشم و دوبار تمام مي‌شود و پاک مي‌شود. بعضي اينقدر حساس هستند و خيلي سخت گيري مي‌کنند. يا عزيزاني که در بيمارستان‌ها حساس هستند که خون است، نجس است. پيغمبر فرمودند: بگذاريد آرام باشد. من لباسم را مي‌شويم و طوري نيست! اينکه بچه را آزار بدهيد خيلي بد است.
در شعب ابي طالب که يک دره کنار مسجدالحرام است، سه سال در اين دره زندگي مي‌کردند. آب بود؟ امکانات و حمام بود؟ چطور زندگي مي‌کردند؟ پيغمبر با آن شرايط بندگي خدا را مي‌کرد. بعضي از مسأله گوها دين را سخت مي‌گيرند و مسائل را سخت مي‌گيرند. اساس دين ما اعتقادات است. اصول دين ما مهم است. بعد از اصول دين اخلاق مهم است که فقه اکبر است. بعد از اخلاق، احکام مهم است. احکام نازل‌ترين مرحله دين ماست. بعد از سنت پيغمبر و اصول دين که اعتقادات اصلي ماست. در ميان احکام نازل‌ترين احکام طهارت و نجاست است. دروغ نگوييم، غيبت نکنيم، اختلاس، رشوه، ظلم، گناهان کبيره مهم است. چرا در اينها وسواس نداريم؟ احتياط کنيم مال مردم را نخوريم. احتياط کنيم حرف مردم را نزنيم. آنجايي که اسلام سخت گرفته، ما حلال کرديم. پيغمبر با مشرکين دست مي‌دادند. مصافحه مي‌کردند، هم غذا مي‌شدند. هم سفره مي‌شدند. در آغوش مي‌گرفتند و مي‌بوسيدند. نمي‌شود گفت: نجس اندر نجس بودند. کسي زندگي پيغمبر را نگاه کند که چقدر آسان مي‌گرفتند، برايش راحت مي‌شود. «کل شي لک طاهر حتي تعلمُِِ انّهُ نجس» همه چيز براي شما پاک است مگر جايي که قسم بخوريد نجس است. نجاست دوازده مورد است و باقي عالم همه پاک است. نجاست را بايد صد در صد يقين کرد. ديوار خانه ما نجس باشد. ناراحتي ندارد. براي نماز خواندن فقط محل سجده پاک باشد.             
شريعتي: نکات خوبي را شنيديم. دوستان ما مطالب وسواس را در يک کانال مجزا قرار دادند، مي‌توانيد استفاده کنيد و به کساني که اهل وسواس هستند اين نکات را هديه بدهيد. امروز از جزء هفدهم قرآن کريم صفحه 329، آياتي 82 تا 90 سوره مبارکه انبياء را تلاوت خواهند کرد.
«وَ مِنَ‏ الشَّياطِينِ‏ مَنْ يَغُوصُونَ لَهُ وَ يَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذلِكَ وَ كُنَّا لَهُمْ حافِظِينَ «82» وَ أَيُّوبَ إِذْ نادى‏ رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ «83» فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَكَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَيْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِكْرى‏ لِلْعابِدِينَ «84» وَ إِسْماعِيلَ وَ إِدْرِيسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرِينَ «85» وَ أَدْخَلْناهُمْ فِي رَحْمَتِنا إِنَّهُمْ مِنَ الصَّالِحِينَ «86» وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى‏ فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ«87» فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ «88» وَ زَكَرِيَّا إِذْ نادى‏ رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ «89» فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى‏ وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كانُوا يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَباً وَ كانُوا لَنا خاشِعِينَ «90»
ترجمه: و گروهى از شيطان‏ها براى او (سليمان) غوّاصى مى‏كردند و كارهاى غير از اين را (نيز) انجام مى‏دادند و ما مراقب آنان بوديم، (تا از فرمان او تجاوز و سركشى نكنند). و (بياد آور) ايوب را آن زمان كه پروردگارش را ندا داد كه همانا به من آسيب رسيده و تو مهربانترين مهربانانى. پس (دعاى) او را مستجاب كرديم و سختى او را برداشتيم و خاندانش را به او باز گردانديم و همانندشان را (نيز) با ايشان (همراه كرديم تا هم) رحمتى از سوى ما (به او باشد و هم يادآورى) و پند و تذكّرى براى عبادت كنندگان. و اسماعيل و ادريس و ذى الكفل (را ياد كن كه) همه از شكيبايان بودند. و ما آنانرا در رحمت خويش وارد ساختيم. بدرستى كه آنان از شايستگان بودند. و ذوالنون (يونس را به ياد آور) آن هنگام كه خشمگين (و با قهر از ميان مردم بيرون) رفت و گمان كرد كه (آسوده شد و) ما بر او تنگ نخواهيم گرفت، (امّا همين كه در كام نهنگ فرو رفت و سبب آن را دانست) پس در آن تاريكيها ندا داد كه (خداوندا!) جز تو معبودى نيست، تو پاك و منزهى (و) همانا من از ستمكاران بودم (و نمى‏بايست مردم را بخاطر سرسختى‏شان رها كرده و تنها بگذارم). پس (دعاى) او را اجابت كرديم و او را از آن اندوه نجات داديم و ما اين چنين، مؤمنان را نجات مى دهيم. و زكريّا (را ياد كن) آنگاه كه پروردگارش را ندا داد: پروردگارا! مرا تنها مگذار و (فرزندى به عنوان وارث به من عطا فرما و البتّه كه) تو خود، بهترين وارثان هستى. پس (دعاى) او را مستجاب كرديم و يحيى‏ را به او بخشيديم، و همسرش را (كه نازا بود) براى او شايسته قرار داديم (و اين بخاطر آن بود كه) همانا آنان در كارهاى نيك، شتاب داشتند و مارا از روى اميد و بيم مى‏خواندند و در برابر ما فروتن بودند.
شريعتي: اي خداي رمضان مهماني تو دعوت به نخوردن و نياشاميدن است، دعوت به پرهيز و ستيز همچنان که دوست داشتنت دعوت به پذيرش بلا و ابتلاء، به ما تفهيم کن تو جهان را چگونه نگاه مي‌کني. بهترين‌ها در اين ايام نصيب شما شود. از فضيلت ذکر صلوات بشنويم و بعد هم اشاره قرآني را بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: يکي از خاصيت‌هاي ذکر صلوات اين است که آنهايي که مداومت مي‌کنند با صاحب صلوات خود پيغمبر خدا محشور خواهند شد. فرمايش حضرت اين است «اولي الناس بي يوم القيامة اکثرکم علَّي صلاة في الدنيا» يعني نزديک ترين افراد در روز قيامت به من کساني هستند که در دنيا زياد، حداقل صد بار بر محمد و آل محمد صلوات بفرستند.
آيه‌ي 89 و 90 سوره مبارکه انبياء خداي مهربان مي‌فرمايد: حضرت زکريا فرزند نداشتند، در سن پيري با خدا نجوا کردند و ندا دادند و ناله زدند. هيچوقت آدم نا اميد نباشد. انشاءالله براي همه عزيزاني که فرزند ندارند دعا کنيم که خداي متعال فرزند سالم و صالح و شايسته به آنها مرحمت کند. آيه 89 سوره مبارکه انبياء را هم بخوانند. مي‌فرمايد: حضرت زکريا ندا داد پروردگارش را «رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ» خدايا نگذار من تنها باشم. بعد هم عذرخواهي است. هرچند من تنها نيستم و بهترين وارث خودت هستي. خدا جايگزين اولاد و نوه و نتيجه است. خدا خير الوارثين است. ولي هرکس در فطرتش دوست دارد بعد از خودش يک يادگاري از او باشد. لذا اين دعا براي بچه‌دار شدن خيلي خوب است. «رَبَّهُ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْداً وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوارِثِينَ» خداي متعال مي‌فرمايد: «فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ وَهَبْنا لَهُ يَحْيى» در سن پيري ما اجابت کرديم و يحيي را به او هبه کرديم،‏ «وَ أَصْلَحْنا لَهُ زَوْجَهُ» همسرش را اصلاح کرديم. آنها سبقت و سرعت در کار خير مي‌گرفتند و زياد دعا مي‌کردند. انشاءالله خداي متعال به کساني که مشکلي دارند و فرزند ندارند، فرزند صالح و سالم مرحمت کند.
شريعتي: در هفته سوم ماه رمضان، تلاوت آيات قرآن را از نجف اشرف خواهيم ديد و مهمان سفره کريمانه امام علي(ع) خواهيم بود.
حاج آقاي فرحزاد: اينکه در مورد نجاست و طهارت عرض کرديم، آقايي شوخي مي‌کرد و مي‌گفت: «کل شي لک طاهر» همه چيز برايت پاک است حتي آن چيزي که مي‌داني نجس است! گاهي هم از اين طرف نيافتيم. بعضي هستند اصلاً مقيد به شرع و دين نيستند. لا ابالي هستند. بي مبالات به احکام و طهارت هستند و برايشان مهم نيست. اين غلط است.
شريعتي: يعني اگر مطمئن شديم و يقين کرديم که خون است يا نجاست است بايد سريع برطرف کنيم.
حاج آقاي فرحزاد: چون در آستانه شب قدر هستيم، انشاءالله عزيزان از روز خودشان را آماده کنند، چون ما بايد انرژي يک سال را از اين شب‌ها بگيريم. تقديرات يک سال هم در اين شب‌ها بسته مي‌شود مخصوصاً شب بيست و سوم رمضان که احتمال قوي شب قدر واقعي شب بيست و سوم است. دو سوره روم و عنکبوت که امام صادق فرمودند: والله کسي اين دو سوره را بخواند، قسم مي‌خورم که اهل بهشت است. انشاءالله به همديگر کمک کنيم که شب‌هاي قدر به خير و خوشي باشد. يک خانه تکاني هم بکنيم، دوست داريم خدا ما را ببخشد، همه را ببخشيم و کينه‌ها و کدورت‌ها را دور بريزيم. وقتي سبک شديم از همه بيشتر خودمان لذت مي‌بريم. بهشت ما از اينجا شروع مي‌شود.
17 ماه رمضان معراج پيغمبر خداست که بيشترين سفارش خدا در شب معراج به پيغمبر خدا اين بود که فرمودند: بر تو باد به ولايت اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب و امامان بعد از او. مهمترين سفارش خدا در معراج ولايت و محبت مولا علي(ع) بوده است. جنگ بدر هم که اتفاق افتاده فضيلتي براي حضرت علي(ع) بوده که سران کفر و شرک را به درک فرستاد و سه فرشته با جبرئيل و ميکائيل و اسرافيل به کمک و ياري پيغمبر آمدند که داستان قرآني و تاريخي و روايي است.
چون شب هفده رمضان شب تأسيس مسجد مقدس جمکران است متأسفانه بعضي فکر کردند که در خواب بوده است. بزرگاني که نقل کردند مثل ميرزا حسين نوري و ديگران در بيداري آقاي حسن بن مصلح جمکراني را جمعي آمدند از روستاي جمکران بيدار کردند. همين‌جايي که الآن مسجد بنا شده است، حضرت تختي زده بودند و نشسته بودند. حضرت خضر بوده و در بيداري حضرت به او مي‌فرمايند: به صاحب اين ملک بگو: اين مکان، مکان مقدسي است. ديگر کشاورزي نکند و اينجا مسجد بنا کند و در گله فلان شخص يک بُزي هست که آن بز را بکشند و تبرک است و هرکس از آن بز خورده است، مريض‌ها شفا پيدا کردند. زنجيرهايي هم حضرت آنجا گذاشتند و اشاره کردند که به چه کسي بده. اين داستان مفصل هست و در اينترنت هم بزنند حسن بن مصلح جمکراني مي‌آورد. بعد هم حضرت فرمودند: به مردم بگو در آمدن به اين مکان مقدس رغبت کنند و اين دستور نمازي که دادند، دو رکعت نماز تحيّت و دو رکعت نماز امام زمان(ع) و فرمودند: کسي که در اين مکان نماز بخواند مثل اين است که در خانه کعبه نماز خوانده است. مراجعي هم که تأييد کردند آيت الله مکارم، آيت الله صافي گلپايگاني و آيت الله بهاءالديني که بارها مي‌فرمودند: من وقتي به موازات اين مسجد مي‌رسم حالم خوب مي‌شود. دوستان ما زحمت کشيدند براي کودکان پويانمايي کردند و انيميشن ساختند و داستان حسن بن مصلح جمکراني را به تصوير کشيدند. دوستان اگر مايل بودند به کانال مراجعه کنند يا پيامک بدهند.
شريعتي: دعا بفرماييد.
حاج آقاي فرحزاد: خدا را به حق شخصيتي که اين ايام به او تعلق دارد قسم مي‌دهيم، مولا اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب، از بهترين برکات اين ايام و شب‌هاي قدر همه ما را بهره‌مند بگردان. قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان و همه ما را مشمول دعاهاي حضرت قرار بده. رفع هم و غم و گرفتاري از همه گرفتارها، مريض‌دارها، قرض دارها، کساني که خانه ندارند، شغل ندارند، فرزند ندارند، به حق آقا اميرالمؤمنين همه را حاجت روا بفرما. اين ماه رمضان را جزء بهترين سال‌هاي عمر ما قرار بده. انشاءالله همه عزيزان را عاقبت بخير بگردان به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: صحبت از جمکران شد و امام زمان و حالا فقط يک چيز مي‌توانيم بگوييم.
روزه‌ي هجر تو از پاي درآورد مرا *** کي شود با رطب روي تو افطار کنم
تا رسيدن به شب قدر، شبي که قرار است زير باران رحمت الهي خيس شويم، فقط يک شب باقي مانده است.


ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها