برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: راهکارهاي درمان وسواس فکري و عملي و بيان فضائلي از حضرت خديجه کبري(س)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 15-03-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
دلش را بردهاي هر وقت صحبت کردهاي بانو! *** محمد را چنين غرق محبت کردهاي بانو!
به محراب دو ابرويش تماشا کردهاي حق را *** ميان معبد چشمش عبادت کردهاي بانو!
تو پيش از وحي ايمان داشتي، اعجاز عشق اينست *** نمازِ مِهر، بر مُهر نبوت کردهاي بانو!
چه خوش فهميدهاي با باختن در عشق، بايد بُرد *** چه سودي در صفاي اين تجارت کردهاي بانو!
تو امّالمومنيني، چون که جاي کينه، مالت را *** ميان مؤمنين، با عشق قسمت کردهاي بانو!
تمام هستيِ حق، کوثرش سهم تو شد، زيرا *** تمام هستيات را نذر امت کردهاي بانو!
علي بود و نبي بود و تو بودي اولِ اين راه *** تو با زهرات، با مولات، بيعت کردهاي بانو!
چه دُرّي در دل دلدادگي ديدي؟ که از دنيا *** به يک پيراهن کهنه قناعت کردهاي بانو!
چه اندوهي است در کوچت؟ که ديگر اين محمد *** آن محمد نيست، از وقتي که رحلت کردهاي بانو!
بدان دست کريمت دارم امّيدي که در محشر *** ببينم شاعرت را هم شفاعت کردهاي بانو!
شريعتي: سلام ميکنيم به حضرت خديجه کبري، ام المؤمنين و سلام به همه شما دوستان عزيز و گرانقدر، سالروز وفات حضرت ام المؤمنين خديجه کبري را به همه شما تسليت ميگويم. انشاءالله همه ما مشمول نگاه مادرانهي آن حضرت شويم. ياد و خاطره شهداي قيام خونين پانزده خرداد و ايام ارتحال امام راحل عظيم الشأنمان را گرامي ميداريم. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقا فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان عزيز. خصوصاً عزيزاني که در خارج از کشور هستند. قبولي طاعات و عبادات را از خداوند خواهانيم. سالروز رحلت جانگداز ام المؤمنين حضرت خديجه کبري(س) و رحلت امام(ره) و همچنين ياد و خاطرهي شهداي پانزده خرداد را گرامي ميداريم، انشاءالله عزيزان زير سايه پيغمبر و اهلبيت باشند.
شريعتي: در اين سالها به برکت حضور و توجه شما و عنايت خود حضرات معصومين، خانواده بزرگ سمت خدا يک حساسيت ويژهاي نسبت به حضرت خديجه(س) پيدا کردند و اين را به فال نيک ميگيريم. اميدمان به شفاعت ايشان هست. زيارت شما قبول باشد. چه براي ما آوردهايد؟
حاج آقاي فرحزاد: همانطور که به بينندههاي عزيز قول داديم که در ماه رمضان بحث وسواس و مسائل اصولي وسواس را بيان کنيم که انشاءالله اين مرض ريشه کن شود، کربلا که مشرف بوديم براي همه به خصوص وسواسها دعاي ويژه کردم. يکي از راههاي درمان دعا و توسل است. بايد کمک کرد و الا خيلي از مواقع ما از پس شيطان برنميآييم. گاهي هم بخاطر اينکه ما زياد لجبازي ميکنيم، قويتر ميشود. هشتاد درصد درست شدند، بيست درصد ماندهاند که آن هم نياز به عزم جدي دارد. مشکل وسواسيها اين است که حرف بزرگان و عقلا را گوش نميدهند، اگر گوش بدهند يک روزه خوب ميشوند. ماه رمضان شيطان در غل و زنجير است و وقت خوبي است براي از بين بردن خيالات و دام وسواس.
جلسه گذشته خطرات جدي وسواسي بودن را گفتيم. واقعاً وسواس را به عنوان يک ناهنجاري، يک گناه شرعي، عقلي، عرفي، يکبار کسي تکرار کند، وسواس نيست. اما کسي که در طول ماه و سال، در نمازش، قرائتش، شست و شو، تکرار ميکند و وسواس جدي است، بايد اين را گناه تلقي کند. واقعاً خطرش جدي است. زندگي و فکر را مختل ميکند. بدعت در دين ايجاد ميشود و ديگران از ما الگوي بد ميگيرند. وسواس از مرضهاي مسري است و به بچهها و به اطرافيان ما سرايت ميکند. گام به گام زياد ميشود و آرامش و خوشي و شادي و نشاط را از انسان ميگيرد. واقعاً فساد روح و جسم و دين و دنيا را دارد. «خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبِينُ» (حج/11)
يک خانمي در حج تمتع ما در مدينه بوديم، به من رسيد و گريه ميکرد. گفت: من در طوافم شک کردم. وسواس بود. در طواف شانهام را برگرداندم. يا يک طواف کم کردم، حالا از شوهرم فاصله گرفتم، ميگويم: شوهرم بر من حرام شده و حج من قبول نيست. حالا ما يک اصولي را ميگوييم که بعد از فراغ از زمان شک باطل است. اصولي است که ميگويد: نبايد اعتنا کني. اين خانم گريه ميکرد که هم حج من باطل است و هم شوهرم بر من حرام است. من گفتم: نه! اين خانم راحت شد. گفت: خدا خيرت بده!
يک آقاي بسيار محترمي در مدينه بود. من يکباره ديدم، ايشان در مکه نبود ولي در مدينه هست. يک مقدار حساس شدم. به يکي از اطرافيان ايشان گفتم: چطور ايشان حج تمتع واجب نيامد؟ گفت: ايشان وسواس است. ميگويد: مسجد الحرام نجس است و احتياط ميکند. پنجاه روز در مدينه ماند و ايام حج بخاطر وسواس نيامد. يعني چقدر آدم از خيرات و خوبيها محروم ميشود. من واقعاً خواهش ميکنم وسواس را جدي بگيريم.
شريعتي: اين بي توجهي نسبت به نکاتي که حاج آقاي فرحزاد ميگويند، قطعاً بي مبالاتي نسبت به طهارت و اينها نيست؟
حاج آقاي فرحزاد: نه، اکثراً مسائل را بلد نيستند يا به آنها بدجور تفهيم کردند يا ميگويند: به دل ما نميچسبد. خلاصه شيطان اينها را بازي ميدهد. در اين هفته حدود بيست اصل از اصولي که فقهاي ما روي آن فتوا ميدهند و نظر و حکم شرعي اعلام ميکنند، ميگوييم. اگر کسي اين اصول را قشنگ پياده کند و گوش بدهد، از وسواس و قطار وسواسي پياده ميشود. دين ما خيلي دين محکمي است و با عقل و عرف و وجدان و فطرتها سازگار است و سهل هم هست.
يکي اصل طهارت است. همه چيز پاک است الا دوازده مورد. براي نجاست هم بايد يقين کني. اصل حليت، همه چيز حلال است. يعني اصل بر اين نيست که همه چيز نجس است. اصل بر اين نيست که همه چيز حرام است. همه چيز حلال است مگر موارد خاصي که گفتند: حرام است. اصل استصحاب، هر چيزي که يقين داري با شک به هم نميخورد. من وضو گرفتم شک دارم باطل شده يا نه؟ نه، تا يقين نکردي باطل نشده است.
اصلي که ميخواهم مطرح کنم اصل سهولت و آسان گيري است. اصلاً دين ما دين سهله و آسان است. آيات و روايات متعدد داريم و سيره پيغمبر و بزرگان بوده است که اصل يُسر و آسانگيري و عدم حرج و سخت گيري که دين ما و مکتب ما در هيچ موضوعي اگر به عسر و سختگيري و حرج برسد، حکم عوض ميشود. يکي از آياتي که در مورد روزه هست اين است. خداي متعال وقتي ميگويد: «كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ» (بقره/183) روزه بر شما واجب شده است، پشت سرش ميگويد: ولي کساني که مسافر هستند، مريض هستند، طاقت ندارند، بچههاي تازه به تکليف رسيده که توان و مشقت ندارند نگيرند. پيرمرد و پيرزني که مشقت دارد و طاقت فرسا هست، نگيرند. زنهايي که حامله هستند و بچهدار هستند و بايد بچه شير بدهند، روزه نگيرند. مسافر برايش سخت است، روزه نگيرد. ميفرمايد: «يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ» (بقره/185) ميگويد: خدا نميخواهد به شما سختي بدهد. رنج و مشقت بدهد، وگرنه خدا ميگفت: مسافرها هم روزه بگيرند. مريضها هم روزه بگيرند. پيرمردها هم بگيرند. اصلاً روزه را يک ماه کرده است، وگرنه ميگفت: شش ماه روزه بگيريد. يک سال روزه بگيريد. دين ما دين سهله و سمحه است. مريضهايي که خوف ضرر دارند، احتمال ضرر ميدهد، ضرر عقلايي، عرفي، ميگويد: روزه نگيرد. هيچ اشکالي ندارد. واقعاً نبايد روزه بگيرد.
يا اينکه اوايل روزه 23 ساعت بود يعني از مغرب تا مغرب بود. يعني فقط حق افطار داشتند. خداوند متعال ديد که سخت است و بعضي در مشقت هستند و بايد از همسر و خانواده فاصله بگيرند، فرمود: حالا که براي شما سخت و مشکل است، از اذان مغرب تا شب را لازم نيست روزه باشيد، فقط روز را روزه بگيريد. يعني هرجا احکام به عسر و حرج و زحمتي که سنگين است، طاقت فرسا است، «رَبَّنا وَ لا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِه» (بقره/286) خدايا چيزي را که ما طاقت نداريم به ما تحميل نکن. اين اصل آسان گيري در احکام اس که مرحوم مقدس اردبيلي که محقق اردبيلي بوده است و از فقهاي بزرگ شيعه است در جاي جاي کتاب فقهيشان از اين اصل زياد استفاده کرده است، ميگويد: اين حکم چون فشار دارد، سنگيني دارد، طبق اينکه دين ما دين آسان و سهلي است، پيغمبر ما بيان نوراني دارند، فرمودند: «لَمْ يُرْسِلْنِى اللَّهُ تَعَالَى بِالرَّهْبَانِيَّهِ وَ لَكِنْ بَعَثَنِى بِالْحَنِيفِيَّهِ السَّهْلَهِ السَّمْحَهِ» (كافى، ج5، ص494) يعني من بر يک دين رهبانيتي که مشقت داشته باشد و رياضت داشته باشد، پيغمبر ما ميتوانست صد رکعت نماز واجب بخواند. هفده رکعت نماز واجب قرار داده است. ماه رمضان يک ماه روزه ميگيري و يازده ماه آزاد هستي. فرمود: من دين مشقت زا و سختي و فشار مبعوث نشدم. در يک دين سهل و روان و آسان، مبعوث شدم. سخت نگيريم که خدا انسانهاي سخت گير را دوست ندارد. خدا آدمهاي آسان گير را دوست دارد. مثل اينکه ميگوييم: خدا جميل است و زيبايي را دوست دارد. خدا نظيف است و پاکيها را دوست دارد. «ان الله يحب السهل الطليق» پيغمبر(ص) فرمود: يعني خدا افرادي که آسان ميگيرند و به خودشان و ديگران سخت نميگيرند را دوست دارد. قطعاً افراد وسواسي به خودشان و به ديگران سخت ميگيرند. هي آب بکش، پاک نشد. نيت را تکرار ميکند. ذکر را تکرار ميکند. خدا ميگويد: من سهل و آسان گرفتم. خدا آدمهايي را که آسان و روان ميگيرند را دوست دارد.
پيغمبر ما فرمودند: «أ تدرون علي من حُرِّمت النار» ميدانيد آتش جهنم بر چه کساني حرام است؟ يک نفر گفت: من اصلاً جهنم نميروم. گفتند: چطور؟ گفت: من نميروم، مرا مياندازند! ولي بعضيها بخواهند بروند هم نميگذارند. چون آتش جهنم بر اينها حرام است. چه کساني؟ حضرت فرمود: «علي الهيِّن الليِّن» هيِّن يعني کسي که آسان ميگيرد، ليّن کسي که نرم و منعطف است. نرم خوي است. تند و تيز و غليظ و شديد نيست. کسي که بر خود و ديگران آسان گير و است و نرم و ليِّن است محال آتش جهنم او را بسوزاند. حافظ غزل زيبايي دارد. ميگويد:
دوش با من گفت کارداني تيزهوش *** و از شما پنهان نشايد کرد سرّ مي فروش
گفت آسان گير بر خود کارها کز روي طبع *** سخت ميگيرد جهان بر مردمان سخت کوش
سخت بگيري، خدا هم بر تو سخت ميگيرد. بايد جواب بدهي. چرا اينقدر آب ميريزي؟ اينقدر وضو را تکرار ميکني؟ خدا ميگويد: من حرام کردم. دوست ندارم، نميخواهم. آسان بگير، خدا ميگويد: من آسان گرفتم، تو هم آسان بگير. افرادي که به زير مجموعهشان سخت ميگيرند، مو را از ماست بيرون ميکشند. ساعت کار را زياد ميکنند، در برخوردها و معاشرتهاي سختگيري ميکنند، براي تهيه يک جهاز اينقدر بار سنگين بر خودش ميبندد. خانه ميخواهد بسازد، دکور و تشريفات ميزند. در مسائلي که گفتند: نبايد سخت بگيريم، سخت نگيريم و آسان بگيريم. مثلاً يک آدم وسواسي قرنطينه درست ميکند. دست نزن، پا نگذار، نرو، نيا، لَيِّن هم يک کسي که نرم و ملايم است.
باز پيغمبر(ص) فرمودند: «انّ اللَّه لم يبعثني معنّتا و لا متعنّتا ولکن بعثني معلّما ميسّرا» خداي مهربان مرا نفرستاده که پيغمبر سختگيري باشم. براي پيغمبر ما رنج امت سنگين و سخت بود. در احکام و آئيني که آوردم سختگير نيستم. «متعنّت» يعني طرف را به زحمت بياندازي. ايراد بيجا بگيري. مثلاً يک معلمي است که خيلي سخت ميگيرد. براي نيم نمره طرف را رد ميکند. معلمهايي که به بچهها و خودشان و ديگران سخت ميگيرند را خدا دوست ندارد. پيغمبر خدا ميفرمايد: من معلم سختگيري نيستم. معلم بهانهگيري نيستم. دنبال يک بهانه ميگردد که طرف را تجديد کند. آقايي ميگفت: ما دبيري داشتيم ميگفت: من نمره بيست تا به حال به کسي ندادم. اگر ميخواهي به تو بيست بدهم بايد تمام اين تاريخ را حفظ کني. ميگفت: حفظ کردم! آمدم جلوي بچهها جواب دادم. عصباني شد و گفت: من تا به حال بيست به کسي ندادم ولي مجبور کردم بدهم. اين چه معلمي است؟ چرا بايد سختگير باشيم؟ ما نميگوييم به کسي که چهار شده است، ده بده. ولي کسي که نه و نيم شده، ده بده. مدارا و مراعات کنيم. کسي با نيم نمره گاهي رفوزه ميشود، خانوادهاش به هم ميخورند و آبرويش ميرود. ما هرج و مرج را قبول نداريم. ولي سختگيري خوب نيست. خدا مرا نفرستاده که سختگير و بهانه جو باشم، «ولکن بعثني معلّما ميسّرا» من پيغمبر مُيسّر هستم، يعني سخت گير نيستم و آسان ميگيرم. پس دين پيغمبر ما دين آساني است. هرجا به عسر، حرج، مشقت، سختي است، يک مقدار زحمت فوق العاده باشد.
اين جمله در آيات قرآن تکرار شده است. «وَ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَج» (حج/78) خدا در دين براي شما حرج و مشقت قرار نداده است. يعني اين قاعده عدم عسر و حرج، هرکجا به زحمت افتادي، به شما فشار آمد، رها کن. آنجا وظيفه و تکليف نيست. حرج يعني ما را تکليف کند به چيزي که طاقت نداريد و عاجز هستيد. مثلاً آيات قرآن يا بعضي روايات اصول کلي را بيان ميکنند، فرمود: ديگر شما به آن اصل کلي همه قانونها را ميتوانيد خودتان پياده کنيد، آنوقت ذيل همين آيه روايت هست کسي که زخمي به بدنش خورده است، ناخنش شکسته يا از بين رفته است، باندپيچي کرده، خوب نميتواند هر دفعه باز کند. يا کسي که گچ گرفته است، بايد به جاي وضو و غسل تيمم کند يا اگر کم است، رويش را طبق دستوري که در رساله هست، وضوي جبيره يا غسل جبيره بگيرد. هيچوقت خدا سخت گير نيست که بگويد: بايد همه اين باندها را باز کني.
يا سوره مائده آيه 6 در مورد تيمم است. خداي مهربان ميفرمايد: «فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَ أَيْدِيكُمْ مِنْهُ ما يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ» هرجا ديديد که آب وجود ندارد يا به دست آوردن آن مشقت شديد دارد، يا آب ضرر دارد، غسل تبديل به تيمم ميشود. تيمم هم ده ثانيه وقت ميبرد. بعضيها چقدر روي تيمم وسواس دارند. دستت را روي خاک يا سنگ ميزني و به پيشاني و ابروها ميکشي و بعد دست راست و بعد دست چپ و تمام! چه بسا اين از همه بيشتر قبول باشد.
يکي از شاگردان امام نقل کردند که امام فرمودند: خرداد ماه سال 42، آن روزي که ما را از قم آمدند بردند، سحر بود براي اينکه مردم متوجه نشوند و مانع شوند. يک ماشين ارتشي بود، سرهنگ و سرباز و مأموران آمدند ما را بردند و مرا تنها بردند. در بين راه وقت اذان صبح شد. گفتم: به من دو دقيقه مهلت بدهيد بيايم پايين و نماز بخوانم. گفتند: ميترسيم که نگه داريم و مردم با خبر شوند! هرچه خواهش کردم گفتند: نه، بايد در همين ماشين نماز بخواني. با يک ذره خاکي که کف ماشين بود تيمم کرديم، در ايران قبله رو به جنوب است. از قم هم که به تهران ميآييم پشت به قبله است. ما نشسته در ماشين ارتشي، پشت به قبله با اين تيمم نماز خوانديم. خدا از ما همين را ميخواهد. خدا را چه ديدي! يکوقت همين نماز از همه نمازها بيشتر قبول ميشود. چه بسا فراوان عبادتهايي که به دل ما نچسبيده قبول شود و آن که فکر ميکرديم خيلي آب ريختيم و وضو گرفتيم و به خيال خودمان درست بوده است اصلاً قبول نيست! در همين آيه تيمم خداي متعال ميفرمايد: اگر آب پيدا نکرديد، با خاک تميز و پاک تيمم کنيد. «ما يُرِيدُ اللَّهُ لِيَجْعَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَرَجٍ» خدا حرج در دين و سختي براي شما قرار نداده است.
شخصي به نام معاذ بود که آدم خوبي نبود. از کساني بود که خيلي دين را سخت ميگيرند. حضرت او را به همراه يک شخص ديگر به يمن فرستادند. فرمودند: سخت نگيريد و آسان بگيريد. مخصوصاً به کساني که تازه مسلمان هستند. حتي آيت الله بهجت نقل کردند که در هند يک عالمي رفته بود، اسلام را به بعضي که ميخواستند مسلمان شوند عرضه کرده بود. ديدند پنج نماز مشقت دارد. گفتند: نماز صبح را بخوانيد. يک ماه نماز صبح خواندند. بعد گفتند: خيلي چيز خوبي است. گفت: نماز ظهر را هم بخوانيد. قدم به قدم! اسلام هم پيغمبر ما قدم به قدم جلو برد. اول ميگويد: اگر شراب نخوريد بهتر است. بعد ميگويد: ضررش بيشتر است. آخر ميگويد: تازيانه دارد و نهي شديد دارد. «إِنَ هَذَا الدِّينَ مَتِينٌ فَأَوْغِلُوا فِيهِ بِرِفْقٍ» (كافي، ج 2، ص 86) اين دين محکم و متيني است، با مدارا و نرمي بيان کنيد. بعضي پدر و مادرها يا دائم در حمام هستند، يا غسل و وضو انجام ميدهند، بچهها ميبينند ميگويند: اصلاً من اين دين را نميخواهم. ما واقعاً باعث دين زدگي و دين گريزي مردم ميشويم.
اين معاذ نماز جماعت را شروع کرد و سوره بقره را خواند. سوره بقره چند جزء است. بعد از حمد بايد يک سوره کامل خواند. ميشود آدم «قل هو الله» بخواند. ميشود سوره کوثر بخواند. مردم خسته شدند و افتادند و بعضي با زحمت خودشان را نگه داشتند. پيغمبر خدا خيلي ناراحت شدند. «صَلُّوا بِهِمْ صَلاةَ أَضْعَفِهِمْ وَ لا تَكُونُوا فَتَّانِينَ» (نهجالبلاغه، نامه52) فرمودند: امام جماعت سعي کند مراعات ضعيفترين مأمومها را بکند. يعني مأمومي که مريض و پير است، مراعات او را بکند. به 99 نفري که سرحال هستند گوش ندهد، که ما ميتوانيم بيشتر بخوانيم، آقا سخنراني را طول بده، نه مراعات ضعيف را بکند. «صَلُّوا بِهِمْ صَلاةَ أَضْعَفِهِمْ وَ لا تَكُونُوا فَتَّانِينَ» يعني مردم را به فتنه نياندازيد.
يک امام جماعتي از دوستان اصفهان، ميگفت: من نماز جماعت ظهر را که ميخوانم ميگويم: يا ايها الناس، زود به خانههايتان برويد، سمت خدا شروع ميشود. جاي منبر ما سمت خدا گوش بدهيد! نماز جماعت کوتاه و مختصر باشد. سخنرانيها کوتاه و مختصر باشد. دعا و مراسم کوتاه و مختصر باشد. «اقصر الناس خطبة و اخف الناس صلاة في تمام» نماز جماعت پيغمبر فقط انجام واجبات کوتاه بوده است. در روايت داريم مستحب است شش تا تکبير بگويي، امام جماعت لازم نيست بگويد. مگر اينکه همه مأمومين دوست داشته باشند نماز طولاني بخوانيد. و الا تکبير واحده کافي است. مخصوصاً نزديک افطار، خيلي از کشورها هفده ساعت روزه هستند. 21 ساعت روزه هستند. چرا اينقدر طول ميدهيد؟ پيغمبر ما نماز جماعتشان مختصر و کوتاه بود. سخنرانيشان کوتاه بود.
يک طلبهاي نيم ساعت صحبت کرد. کاغذ نوشتند وقت تمام است. گفت: بي خود به من کاغذ ندهيد من تا 2 نيمه شب مطالعه کردم! تا همه را نگويم نميروم! اگر اينطور باشد پيغمبر عقل کل است و ميلياردها ساعت ميتواند صحبت کند. هرچقدر عقل کاملتر و حرف کمتر! «إِذَا تَمَ الْعَقْلُ نَقَصَ الْكَلامُ» (نهجالبلاغه، حكمت 71) دعاي کميل و دعاهاي ديگر را ميشود نيم ساعت خواند. يک ساعت و نيم طول ميدهند. زوار را خسته ميکنند. دين را براي مردم سخت نکنيم. انشاءالله ادامه بحثهاي ما براي هفته آينده بماند.
شريعتي: دوستان ما زحمت کشيدند مطالب وسواس را در يک کانال مجزا قرار دادند، همينطور برگزيدهي تفسير سي جزء قرآن کريم را ميتوانيد در کانال ما دنبال کنيد. مباحث ياد مرگ حاج آقاي عالي و احاديث و روايات و اشعاري که در برنامه خوانده ميشود هم در کانال برنامه قرار دارد. امروز از جزء دهم قرآن کريم صفحه 195، آياتي از سوره مبارکه توبه را تلاوت خواهند کرد.
«لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جاءَ الْحَقُّ وَ ظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ كارِهُونَ «48» وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَ لا تَفْتِنِّي أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةٌ بِالْكافِرِينَ «49» إِنْ تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُوا قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ وَ يَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ «50» قُلْ لَنْ يُصِيبَنا إِلَّا ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ «51» قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَيَيْنِ وَ نَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِكُمْ أَنْ يُصِيبَكُمُ اللَّهُ بِعَذابٍ مِنْ عِنْدِهِ أَوْ بِأَيْدِينا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَكُمْ مُتَرَبِّصُونَ «52» قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ إِنَّكُمْ كُنْتُمْ قَوْماً فاسِقِينَ «53» وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ لا يَأْتُونَ الصَّلاةَ إِلَّا وَ هُمْ كُسالى وَ لا يُنْفِقُونَ إِلَّا وَ هُمْ كارِهُونَ «54»
ترجمه: (منافقان) پيش از اين دنبال فتنهگرى بودند وكارها را براى تو واژگون جلوه مىدادند، تا آنكه حقّ آمد وامر خدا آشكار شد (وپيروز شديد)، در حالى كه آنان ناراحت بودند. و برخى از آنان (بهانهجويانِ ترسو) مىگويند: به من اجازه بده (به جبهه نيايم) و مرا (به گناه و) فتنه مينداز. آگاه باشيد كه اينان در فتنه (و گناه) سقوط كردهاند و همانا جهنّم بر كافران احاطه دارد. اگر به تو نيكى رسد (و پيروز شوى،) منافقان را ناراحت مىكند، ولى اگر به تو مصيبتى وشكستى برسد، مىگويند: ما چارهىخويش را از قبل انديشيدهايم (واين را پيشبينى مىكرديم) و بر مىگردند، در حالى كه خوشحالند. بگو: هرگز جز آنچه خداوند براى ما مقرّر كرده است، به ما نخواهد رسيد. او مولاى ماست و مؤمنان بايد تنها بر خداوند توكّل كنند. (اى پيامبر! به منافقان) بگو: آيا براى ما جز يكى از دو نيكى (فتح يا شهادت) را انتظار داريد؟ ولى ما منتظريم كه عذاب خداوند يا از سوى خودش يا به دست ما به شما برسد. پس شما منتظر باشيد، ما نيز با شما در انتظار مىمانيم. (به منافقانى كه به جاى حضور در جبهه، قصد كمك مالى دارند) بگو: چه از روى علاقه انفاق كنيد وچه از روى كراهت، هرگز از شما پذيرفته نخواهد شد، زيرا شما قومى فاسق بودهايد. و چيزى منافقان را از پذيرفته شدن انفاقشان منع نكرد، جز اينكه به خدا و پيامبرش كافر شدند و نماز را جز از روى كسالت و بىحالى به جا نمىآورند و جز از روى كراهت و بىميلى انفاق نمىكنند.
شريعتي: چقدر خوب است ثواب تلاوت اين آيات را در سالروز رحلت جانگداز ام المؤمنين خديجه کبري(س) به روح اين مادر بزرگوار هديه کنيم. همينطور ياد و خاطر امام راحل عظيم الشأنمان و همه شهداي انقلاب اسلامي، شهداي پانزده خرداد را گرامي ميداريم. از فضيلت ذکر صلوات بشنويم و بعد هم اشاره قرآني را بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: بازتاب ذکر صلوات در عالم بعد خيلي روشن ميشود. پيغمبر(ص) فرمودند: بر من زياد صلوات بفرستيد. «أَكْثِرُوا الصَّلاةَ عَلَيَّ فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلَيَّ نُورٌ فِي الْقَبْرِ وَ نُورٌ عَلَي الصِّرَاطِ وَ نُورٌ فِي الْجَنَّة» (الدعوات، ص216) طبق روايات و آيات قرآن هرکس در آن عالم نور داشته باشد، در آتش جهنم نميافتد. فرمود: ذکر صلوات باعث ميشود در عالم برزخ انسان نوراني شود. در عالم قيامت، عبور از پل صراط نور پيدا کند و در آتش نيافتد. و در بهشت هم نوراني خواهد بود. انشاءالله دل و جانمان را با صلوات زياد نوراني کنيم. مخصوصاً هديه به حضرت خديجه، بينندهها حداقل صد صلوات بر مادرمان بفرستند که دل پيغمبر و فاطمه زهرا خوشحال شود.
آيهي 51 سوره توبه، خداي مهربان ميفرمايد: «قُلْ لَنْ يُصِيبَنا إِلَّا ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» آيهي کوتاهي است ولي خيلي پر معناست. يکبار ما تقديرات را عرض کرديم. دو نوع تقدير هست. يک تقديري است که با عمل و اختيار خودمان يک کارهايي را ميکنيم که بايد کار خوب کنيم و کار بد کرديم توبه و استغفار کنيم، بخش اعظمي از تقديرات کاري به افعال و اعمال ما ندارد. خدا ما را مرد خلق کرده است. سفيد، سياه، قد بلند و قد کوتاه و چيزهايي که اصلاً دخالت اعمال ما در آن نيست. تقديراتي که دست ما نيست و اين آيه اشاره به آن تقديرات است. اي پيغمبر بگو: «قُلْ لَنْ يُصِيبَنا إِلَّا ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا» يک حوادث تلخي هست که بازتاب اعمال ما است. يک حوادثي است که امتحان است، بلاي آسماني است و ميخواهد ما را امتحان کند. مثل انبياء و اولياء که هيچ گناه و معصيتي هم نداشتند. بچه معصوم و نابالغ گناهي ندارد، اما حودث تلخ ممکن است پيش بيايد. به ما هيچ چيزي نميرسد الا آنچه خدا براي ما نوشته است. ولي خدا به نفع ما نوشته است نه بر عليه ما، اين به ما آرامش ميدهد و در اين خير و صلاح و مصلحت و تربيت و پرورش و رشد است. اگر کسي باور کند که هرچيزي از طرف خدا ميآيد، جز قشنگي و زيبايي نيست، «لن» هرگز نميرسد به ما مگر اينکه خدا نوشته باشد و به نفع ما نوشته است، «هُوَ مَوْلانا» او مولا و سرپرست ماست، «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ» مؤمنين هم توکلشان به خداي متعال باشد.
شريعتي: در بخش دوم گفتگو حاج آقاي فرحزاد از اين ايام براي ما ميگويند. از رحلت حضرت خديجه کبري و همينطور ولادت امام حسن مجتبي که در پيش رو است.
حاج آقاي فرحزاد: ما مُصر هستيم که انشاءالله عزيزان يک حرکت دسته جمعي داشته باشند، البته مجالس بيشتر شده و با شکوهتر شده است و حرکتهايي ايجاد شده است. من خواهش دارم از هيأتها، جلسات قرآن، رسانه، افرادي که در فضاي مجازي ميتوانند کار فرهنگي کنند، يک حرکت و جهش فوق العادهاي براي ام المؤمنين، حضرت خديجه بکنند. حضرت خديجه کسي است که همه هستياش را براي دين فدا کرده است. افتخار پيغمبر ما است. وقتي خدا به پيغمبر امر کرد که چهل روز از حضرت خديجه فاصله بگير براي اينکه نور حضرت زهرا در وجودشان ايجاد شود، چهل روز، روزها روزه ميگرفتند و شبها هم مأمور بودند در خانه حضرت ابوطالب به عبادت بايستند. به عمار پيغام ميدادند به حضرت خديجه بگو که اين فاصله گرفتن من از شما نه بخاطر پيشامد ناگواري است. کلمه عشق در قرآن نيامده است. در روايات هم خيلي کم آمده است. در قرآن «أَشَدُّ حُبًّا» (بقره/165) تعبير شده است. يکي از مواردي که عشق آمده است، عاشق بودن پيغمبر به حضرت خديجه است. پيغمبر ما وقتي ميخواستند خطبه عقد را بخوانند، الحمدلله، حمد و ستايش خدا را کردند. «و زوجني بخديجه و کنت لها عاشقا» پيغمبري که قلب سليم است، در روايت داريم قلب سليم را کسي دارد که جز خدا در قلبش کس ديگري نيست. مثل ابراهيم خليل! پس حضرت خديجه چه کسي است در قلب پيغمبر؟ حضرت خديجه همه وجودش خدايي شد. کسي ميتواند در دل پيغمبر جا پيدا کند که او هم خدايي شده باشد. «از محبتها جداست، حب محبوب خدا حبّ خداست» چون حضرت خديجه همه وجودش خدايي شده است، پيغمبر هم عاشق اوست. «و کنت لها عاشقا» در خطبه عقد ميگويد: من عاشق حضرت خديجه هستم. در روايت ديگر داريم «کان بها وامقاً و محباً» وامق هم همان شدت محبت است. من حضرت خديجه را دوست داشتم.
براي حضرت خديجه جدايي از پيغمبر سخت بود. به عمار گفتند: به او پيغام بده که امر خداست و من بايد چهل روز رياضت و زحمت بکشم که اين نور حضرت زهرا در وجود من بيايد، بعد پيغام دادند که فکر نکني خدا از تو روي گردان شده است، «ان الله ليباهي بک علي الملائکه کل يومٍ مراراً» اي خديجه تو شخصيتي هستي که هر روز خدا چند بار به ملائکه مباهات ميکند به کنيز و بندهاي مثل حضرت خديجه کبري(س).
جمعه شب هم ولادت امام حسن مجتبي(ع) کريم اهل بيت است. ايستگاههاي صلواتي ميگذاريم و افطار و اطعام ميدهيم و جلسات با شکوه برگزار ميکنيم و براي امام حسن جشن و شادي برگزار ميکنيم. امام حسن سفره داشتند، افطاري داشتند، يکي از رفقا زنگ زد و چند روز قبل گفت: براي حضرت خديجه نميخواهي افطار بدهيم؟ بنده و حاج آقاي ماندگاري و بعضي از رفقاي ديگر هم کمک کردند، چهار، پنج هزار غذا، چند ايستگاه صلواتي راه افتاد. يک کسي ميوه داد. يک کسي خرما داد، سبزي داد. مردم خيلي آمادگي دارند فقط بايد تلنگري باشد. مؤسسهها و خيريههايي به اسم حضرت خديجه احياء کنيم، حتي افرادي که ندارند ماهي هزار تومان بدهند، در طول سال هزارها نفر ماهي هزار تومان بدهند، خيلي ميشود. الآن مؤسسهاي که به نام حضرت خديجه(س) دوستان ما ايجاد کردند، دوازده هزار زائر اولي با اشک و شوق زيارت آمدند و برگشتند. انشاءالله عزيزان تماس بگيرند و پيامک بدهند و افرادي که ميتوانند کمک کنند که نام حضرت خديجه و زيارت اهلبيت احيا شود، خيلي مهم است. عزيزاني که بچهشان را به نام حضرت خديجه نامگذاري ميکنند از اول سال تا پايان ماه رمضان، فتوکپي شناسنامهشان را بفرستند، در سايت سمت خدا ثبت نام کنند، يا با مؤسسه حضرت خديجه که در قم است و بارها اعلام کرديم تماس بگيرند. پلاک طلا به آنها داده ميشود. دخترخانمهايي هم که روزه اولي هستند و نامشان خديجه است به آنها هم پلاک طلا خواهيم داد.
يکي از فضلاي قم سه، چهار کتاب براي حضرت خديجه نوشته و خيلي زحمت کشيده است. «حبيبة المصطفي» کتابهايش را هم در سمت خدا معرفي کرديم. ايشان نوشته وضع مالي من ساليان سال خيلي آشفته بود. خيلي مشکل داشتم. خانم من که حامله شدند، گفتم: خدايا اگر دختر باشد، به احترام نام خديجه اسمش را خديجه ميگذارم. ام المؤمنين است، مادر مؤمنين است. مادر امامها و همسر پيغمبر است. اين دختر من روز بيستم جمادي الثاني روز ولادت حضرت زهرا متولد شد. اسمش را خديجه گذاشتيم. به برکت قدوم اين دختر زندگي ما از اين رو به آن رو شد. از آن روز وضع اقتصادي و مالي و زندگي ما فرق کرد.
کساني که فرزند ندارند، دختر ندارند، نذر کنند ضرر ندارد. نذر کنند خدا انشاءالله به آنها دختر بدهد، يکي را به نام حضرت خديجه کبري بگذارند. دل رسول الله شاد ميشود. دل حضرت زهرا شاد ميشود. شفاعت حضرت خديجه را همراه دارد. امروز روز وفات حضرت خديجه است و فرصت باقي است. امشب، فردا و براي امام حسن مجتبي(ع) هم ميتوانند مجالس را به نام مادرشان حضرت خديجه اطعام بدهند که بين دو تا حق جمع شود. امام حسن مهمانخانه داشتند، هرکسي از دور و نزديک ميآمد، ما الآن در قم منزل چند نفر از علما من سراغ دارم که در طول سال صبحانه و نهار و شام ميدهند. ما هيأتي در قم داريم در طول سال هر شب شام ميدهند. ماه رمضان اينقدر افطار زياد ميدهند، چون جا کم است در حسينيهي کربلاييها، جمعيت ميايستند و به نوبت افطار ميخورند و از آن طرف بيرون ميروند. انشاءالله اين را احيا کنيم. اطعام ثوابش از هزارها نماز مستحبي و تلاو قرآن مستحبي بالاتر است. مخصوصاً به نام اهلبيت باشد.
خدا را به حق خديجه کبري ام المؤمنين قسم ميدهيم به همه ما توفيق بهترين اعمال و برکات اين ماه را مرحمت بفرما، قلب امام زمان را از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان، همه ما را از بهترين ياران امام زمان قرار بده. رفع هم و غم و گرفتاري از همه گرفتارها، مريضدارها، قرض دارها، کساني که خانه ندارند، شغل ندارند، فرزند ندارند، امتحان دارند، به حق خديجه کبري و فرزندانش مشکلات همه عزيزان را برطرف بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: يک دهه از ماه مبارک رمضان طي شد. تا رسيدن به اولين شب قدر تنها هشت شب ديگرباقيست.