اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

96-03-08-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – راهکارهاي درمان وسواس فکري و عملي

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: راهکارهاي درمان وسواس فکري و عملي
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 08-03-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: به نام او که در طلوع نگاهش، قامتم خط مي‌کشه به دو رکعت صلاة عشق، سلام مي‌کنم به همه شما دوستان عزيزم، خانم‌ها و آقايان، بيننده‌ها و شنونده‌هاي نازنين، طاعات و عبادات شما قبول باشد. انشاءالله سحرهاي شما پرنور باشد، انشاءالله لحظات نوراني افطارتان هم سرشار از لبخند خدا باشد. افتخار داريم به رسم دوشنبه‌ها خدمت حاج آقاي فرحزاد عزيز باشيم. سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقا فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان عزيز. حلول ماه مبارک رمضان را تبريک و تهنيت عرض مي‌کنيم. انشاءالله بهترين‌ها در اين ماه نصيب همه عزيزان شود. از مردم استان فارس و عزيزاني که از شهرهاي اطراف در اختتاميه چهارمين دوره قرآن کريم شرکت کرده بودند، تشکر کنيم. خيلي از عزيزان که مشکلاتي داشتند و از طريق نامه يا شفاهاً با ما در ميان گذاشتند، قطعاً بدانند عزيزان کارشناس به فکر آنها هستند. مشکلات اشتغال، مسکن، نداشتن فرزند، مشکلات مالي که ما برايشان دعا مي‌کنيم و به فکرشان هستيم. خيلي‌ها را راهنمايي کردند، آنهايي که مشاوره مي‌خواستند يا سؤالاتي داشتند، يا به فکر عاقبت بخيري جوان‌هايشان بودند. ما نهايت تشکر را داريم با همان عهدي که بستيم که با زبانمان، همدلي و همفکري‌مان، با نيت‌مان، چيزهايي که مي‌شود. کار اصلي برنامه سمت خدا اين است که يک درمان و دوايي به بيننده‌ها و شنونده‌ها بدهد که همه دردها درمان شود. يعني اگر ما با خدا آشنا شديم و آن کل آمد، همه چاله‌ها پر مي‌شود. ولي اينکه ما يک چاله را پر کنيم و99 چاله ديگر بماند، اين خيلي مشکل را حل نمي‌کند. هدف اصلي برنامه آشنا شدن با خدا و اولياي خدا و حل شدن تمام معضلات و مشکلات است.
شريعتي: خيلي وقت‌ها من غصه خوردم، درخواست‌هاي مالي که دوستان به ما مي‌گويند و دوست دارند مشکلشان حل شود، از اينکه کاري از دست ما برنمي‌آيد، غصه مي‌خوريم.
حاج آقاي فرحزاد: دعا مي‌کنيم مخصوصاً بنده قبل از برنامه و يا بعد از برنامه کنار حرم حضرت معصومه مشرف مي‌شوم و حقيقتاً توسل پيدا مي‌کنم، اين را قول مي‌دهيم که در دعاها و ثواب‌ها و زيارت‌ها دسته جمعي به بهشت برويم. عزيزان هم قول بدهند دست ما را بگيرند. از توليت آستان مقدس شاهچراغ و همه خدمتگزاراني که با جان و دل روزهاي طولاني زحمت کشيدند که ما از آنجا برنامه را تقديم کنيم، تشکر مي‌کنم.
شريعتي: باز هم صميمانه از همه کساني که آمدند و آنهايي که زحمت کشيدند سپاسگزاري مي‌کنيم. در جلسه گذشته حاج آقاي فرحزاد وعده دادند که در مورد وسواس صحبت کنند. وسواس عملي و فکري که ضمن اينکه کانال وسواس را هم دوستان ما مدتي است راه اندازي کردند که مي‌توانيد مراجعه کنيد ولي شنيدن اين مباحث خالي از لطف نيست. بحث امروز شما را مي‌شنويم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
در ادامه‌ي بحث عوامل غم و شادي، يکي از چيزهايي که غم‌ها را از بين مي‌برد و شادي و فرح و سرور ايجاد مي‌کند، جدا شدن از افکار باطل است. افکار باطل و خيالات باطل و توهمات و وسواس عملي. آنهايي که دچار وسواس فکر و يا عملي مي‌شوند، بحران غم و فشار روحي و افسردگي آنها را مي‌گيرد و اگر بتوانند از اين حالت افکار و خيالات باطل بيرون بيايند، راحتي و خوشي و آسايش به اينها برمي‌گردد.
دو سه نکته قبل از شروع بحث عرض کنم، يکي اينکه ما از اول عذرخواهي مي‌کنيم. ممکن است پنج درصد، ده درصد افراد مبتلا به وسواس باشند و ما وقت باقي افراد را مي‌گيريم. ولي به آنها هم بايد عرض کنيم که اين بحث به درد نود درصد ديگر هم کاملاً مي‌خورد. چون نکته‌هاي مهمي دارد و شايد حدود بيست اصول اوليه در اسلام را پيدا کردم که بحث آسان گيري است، يُسر است. اصالت و صحه است. بحث اصل طهارت است. بحثي است که به درد همه مي‌خورد. بيان بسياري از مسائلي است که انسان مبتلا به وسواس فکري و عملي نمي‌شود و يا زمينه وسواس فکري و عملي در خيلي‌ها هست، در واقع بحث ما يک پيشگيري براي آنها خواهد بود. کم خانواده يا فاميلي هست که يکي دو نفر وسواسي در آن نباشند. ما مي‌توانيم با طرح اين مسائل کمک کنيم و آنها را هم از آن بحران نجات بدهيم انشاءالله.
از عزيزان تقاضا دارم که اگر در خانواده‌شان افراد وسواسي هستند تلفن بزنند و خبررساني کنند که اين بحث را گوش بدهند. چون ما شش جلسه در مورد وسواس صحبت کرديم. خيلي‌ها به ما اعتراض مي‌کنند که ماه رمضان ماه خداست. ماهي است که بايد از خدا و توحيد و بهشت بگوييد. در مورد اخلاق و عرفان بگوييم. شما بحث وسواس را در ماه خدا مي‌گوييد؟! در واقع خود شيطان ما را بازي مي‌دهد. ما چيزي که بايد صرف اهم و مهم کنيم صرف پايين‌تر مي‌کنيم. در اين ماه شيطان در غل و زنجير است و بهترين فرصت است که ما ريشه وسواس را بکنيم.
افراد زيادي به ما گفتند که بحث وسواس شما واقعاً تأثيرگذار بود و ما را از قطار وسواس پياده کرد. خيلي تشکر کردند. گفتند: در طول اين مدت همه بحث‌ها يک طرف و اين بحث يک طرف! عزيزان به سايت سمت خدا يا کانال برنامه مراجعه کنند، بحث وسواس آنها هست. بحث‌ها هم کتاب و سي‌دي مي‌شود و در دسترس قرار مي‌گيرد. بحث وسواس فکري خيلي زياد است. بحث وسواس عملي را در سه بخش خدمت عزيزان عرض مي‌کنيم.
بحثي که امروز خواهيم داشت خطرها و هشدارها و مضرات وسواسي بودن است. اينکه آدم بداند اين واقعاً دام بزرگ شيطان است. انسان را سخت مبتلا مي‌کند. بحث امروز ما حالت هشدار و انذار دارد. ولي بحث‌هاي بعدي ما خيلي سبک است. اصولي است که خيلي احکام دين ما را آسان مي‌کند و همچنين راه‌هاي درمان وسواس است که اگر عمل کنند خيلي سريع راحت مي‌شوند. امروز يک مقدار بحث ما تند و هشدار دهنده است براي اينکه اول بايد مريض را بترسانيم.
همه عزيزاني که مبتلا به وسواس هستند، کم، متوسط يا زياد، واقعاً اين را بپذيرند که وسواس عملي و فکري يک مريضي است. يک عيب و نقص است و ناهنجاري است. خيلي‌ها قبول نمي‌کنند و اين بسيار خطرناک است. جهل مرکب است، يعني نمي‌داند و نمي‌داند که نمي‌داند. بپذيرند و بگويند: مرض وسواس يک مرض خطرناک و خانمان سوز است. ناهنجاري روحي و جسمي است. عادت‌هاي ناپسند، يک نفر عادت به مواد مخدر پيدا مي‌کند که گاهي خطرش کمتر است. چون وسواسي که باعث طلاق شده و باعث از بين رفتن خانواده‌ها شده است، باعث انزوا و خود دروني شده است و از مسائل اجتماعي فاصله گرفته است، خطر را جدي بگيرند.
در قرآن خداي متعال مي‌فرمايد: «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِين‏» (بقره/168) از گام‌هاي شيطان هيچوقت پيروي نکنيد، شيطان در قرآن به عدو مبين تعبير شده است. دشمن آشکاراي ماست. يعني در فکر و انديشه ما توهم ايجاد مي‌کند. «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ، الَّذِي يُوَسْوِسُ‏ فِي صُدُورِ النَّاسِ، مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ» (ناس/4-6) چه شيطان انسي و چه شيطان جني مي‌آيد و فکر منفي به آدم مي‌دهد و بعد هم عمل‌هاي منفي به آدم ارائه مي‌دهد. به عنوان دشمن آشکار ماست.
وسواس فکري فکر نکنيد که يک ذره‌اش کم است، نه! يک ذره‌اش هم خيلي زياد است. آنهايي که سيگاري مي‌شوند و يک اعتيادي پيدا مي‌کنند، اول از يک ذره شروع مي‌شود. با يک نخ سيگار شروع مي‌شود. مثل لباسي که وقتي مي‌خواهي يک قسمتش را بشويي، اما بعد مي‌بيني کل لباس خيس شده است. يعني آب درونش نفوذ مي‌کند و بالا مي‌آيد. وسواس از مرض‌هاي خطرناکي است که بايد در نطفه خفه کنيم. اگر خودمان و بچه‌هايمان يا اطرافيان ما خيلي زياد آبکشي مي‌کنند و حالت وسواس دارند بايد فوري پيشگيري کنيم و نگذاريم رسوخ کند و نفوذ کند که بعد حل کردنش مشکل است. لذا انسان بايد خيلي مواظب باشد که همان اول وسواسي را در نطفه خفه کند. وسواس بودن را يک گناه تلقي کنيم و نگوييم: بهتر است آدم وسواس نباشد. نه! همينطور که دروغ و شراب حرام است و خيلي از گناه‌هاي ديگر، غيبت و تهمت و مال مردم را خوردن حرام است، وسواس عملي به عنوان يکي از گناهان کبيره است. به عنوان يک ناهنجاري، گناه شرعي و عرفي و عقلي و اخلاقي، يعني کسي که ده بار وضو مي‌گيرد، زياد آبکشي مي‌کند، فقط يک گناه نمي‌کند. چندين گناه مرتکب مي‌شود که يکي اسراف و گناه کبيره است. تلف کردن عمر است، ضرر زدن به خود ماست. پس به عنوان يک گناه نه به عنوان يک امر مکروه و ناپسند که نکنيم بهتر است. نه! گاهي از اين بالاتر حتي به عنوان بدعت در دين است. بدعت گذار بدترين انسان‌هاست. يعني چيزي که در دين نيست، به اسم دين وارد دين مي‌کند. يعني بدعت گذار بدترين انسان‌ها هستند. در کنار حکام و ظلمه و طاغوت‌ها قرار مي‌گيرد. ما با وسواسي بودنمان يک بدعتي در دين مي‌گذاريم، بچه‌ها و شاگردها و رفقاي ما در آن بدعت وارد مي‌شوند. کسي که بدعت بگذار، تا ثريا مي‌رود ديوار کج! يعني در تمام گناه‌ها شريک است. پس يک گناه خطرناک است.
يک روايت از اصول کافي، جلد اول، باب اول، حديث عقل و جهل، حديث ششم بخوانم. يک شخصي «ذَكَرْتُ‏ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ رَجُلاً مُبْتَلًى بِالْوُضُوءِ وَ اَلصَّلاَةِ» به امام صادق(ع) عرض کردم: آقاجان، يک رفيقي داريم، مردي هست در وضو و نمازش وسوسه دارد. تکرار مي‌کند. زياد آب مي‌کشد و يا زياد تکرار مي‌کند. آدم عاقلي است، «وَ قُلْتُ هُوَ رَجُلٌ عَاقِلٌ فَقَالَ‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ‏ وَ أَيُّ عَقْلٍ لَهُ وَ هُوَ يُطِيعُ اَلشَّيْطَانَ» اين عقل ندارد! امام صادق فرمود: اصلاً عقل ندارد. جزء مجانين است چون مطيع شيطان است.
بنده خودم وقتي مي‌خواهم غسل کنم يک دقيقه طول مي‌کشد. وضو سي ثانيه، «الوضوء غسلتان مسحتان» يعني وضو دو شستشو است، شستشوي صورت و دست، دو تا هم مسح سر و مسح پا، واقعاً اين ديني که به اين راحتي است، من تعجب مي‌کنم از آدم‌هايي که با توهمات شيطاني چه چيزي را سنگين کردند؟ بعضي‌ها نيم ساعت وضو مي‌گيرند. چند ساعت در حمام خودشان را مي‌شويند. حضرت فرمودند: اين عقل ندارد و تحت فرمان شيطان است. راوي تعجب کرد و گفت: «فَقُلْتُ لَهُ وَ كَيْفَ يُطِيعُ اَلشَّيْطَانَ» به حضرت فرمود: اين وضو و نمازش را تکرار مي‌کند. اين مطيع شيطان نيست! حضرت فرمود: «فَقَالَ سَلْهُ هَذَا اَلَّذِي يَأْتِيهِ مِنْ أَيِّ شَيْ‏ءٍ هُوَ فَإِنَّهُ يَقُولُ لَكَ مِنْ عَمَلِ اَلشَّيْطَانِ» شک داري؟ برو از خود بپرس. بگو: وقتي مي‌گويند: وضو و غسل و شستشو يکبار، نمازت را تکرار نکن و تو چند بار تکرار مي‌کني، ‏چه کسي مي‌گويد؟ خودش مي‌گويد: خدا شيطان را لعنت کند!!! اين کار شيطان است. يعني وجدانش مي‌گويد: اين کار شيطاني است. ولي مبتلاست و نمي‌خواهد شيطان را رها کند.
عقل از دين بالاتر است. روايتي که در همين فصل اصول کافي است. جبرئيل دين آورد، عقل آورد و حياء، به حضرت آدم گفت: يکي را انتخاب کن. حضرت آدم عقل را انتخاب کرد. در کنار دين و حياء، جبرئيل به دين و حياء گفت: شما بلند شويد برويد. گفتند: ما نمي‌رويم. هرجا عقل باشد همان‌جا هستيم. ما شاخ و برگ عقل هستيم. يعني عقل حتي از دين بالاتر است. يعني با وسواس دارد عقل و ريشه خودش را مي‌کند. ريشه و اصالت و هويت خودش را از بين مي‌برد.
در روايت ديگر امام صادق فرمود: «ما قسم الله للعباد شيئاً أفضل من العقل، فنوم العاقل أفضل» خدا در عالم هستي نعمتي بالاتر از عقل بين بنده‌ها تقسيم نکرده است. حتي خواب عاقل عبادت است. وسواسي ريشه به عقل و عقلانيت ما مي‌زند. عقل ما را از بين مي‌برد. بياييم از وسواسي پياده شويم.
مضرات وسواسي بودن چيست؟ يکي از بهترين نعمت‌ها نعمت آرامش و نشاط و اميد است. راحت زندگي کردن و راحت خوابيدن و آزاد بودن است. ولي آدم وسواسي اضطراب دارد. شما از هرکس وسواس دارد بپرسيد. هرجا مي‌رود مي‌گويد: وضويم چه مي‌شود؟ غسلم چه مي‌شود؟ آب کشيدنم چه مي‌شود؟ دست به سياه و سفيد نمي‌زند. حالت قرنطينه براي خودش و اطرافيانش درست مي‌کند.
شريعتي: اساساً آدم‌هاي وسواسي معذّب هستند.
حاج آقاي فرحزاد: يعني از همين حالا جهنمش شروع مي‌شود. بياييم محض رضاي خدا در دهان شيطان بزنيم. ماهي است که شيطان در غل و زنجير است، شک نکنيد خدا به شما کمک مي‌کند. اصلاً کلمه يأس و نااميدي و نمي‌شود را کنار بگذاريد. ما کساني را داشتيم که پنجاه سال وسواس بوده است. ولي با آنها صحبت کرديم و راحت شدند. کلمه نمي‌شود و نشد را کنار بگذاريد. چه وقت شيطان شش دانگ سوار مي‌شود؟ وقتي که طرف را نااميد مي‌کند. يعني همه درها را به رويش مي‌بندم و سوارش مي‌شوم و ديگر تمام مي‌شود. ولي اگر اميد و روزنه‌اي باشد شيطان عقب نشيني مي‌کند. يکي از خطرهاي وسواس عملي، اين است که آرامش و رفاه و خوشي را از آدم مي‌گيرد. ترس و وحشت در آدم ايجاد مي‌کند. آدم‌هاي وسواسي از زندگي لذت نمي‌برند. اطرافيانشان هم در زحمت و فشار مي‌افتند. بياييم براي آرامش خودمان و آخرتمان و معنويت خودمان، خدا مي‌گويد: اگر تو حرف مي‌شنوي، در مقام امن و آسايش تو حرف شيطان را گوش مي‌کني و شيطان هم شما را در اضطراب مي‌اندازد.
يکي از خطرهاي وسواس اين است که در همه چيز تشکيک و ترديد مي‌کند. يعني آدمي که شکاک است، مي‌گويد: در خانه را بستم يا نبستم!؟ فلان کار را کردم يا نکردم؟ دارو را خوردم يا نخوردم؟ اينها را بايد ريشه کن کرد. اگر در سجده شک کردي فلان ذکر را گفتي، نبايد اعتنا کني. اصلاً اهميت نده. راه‌هايش خيلي فراوان است. در آيات قرآن و روايات ما تمام درهاي وسواسي را بستند. ولي متأسفانه نمي‌دانم شيطان چطور آمده و نفوذ کرده است؟ تشکيک در همه چيز حتي در کارهاي معمولي برايش پيش مي‌آيد و حتي شيطان کم کم در اعتقاداتش هم نفوذ مي‌کند. مي‌گويد: از کجا قيامت حق است؟ از کجا خدايي هست و بهشت و جهنمي هست؟ به همه چيز پشت پا مي‌زند. از کم شروع مي‌شود، ولي اين تشکيک به اعتقادات هم سرايت مي‌کند.
پس بياييم در نطفه خفه کنيم. ما پنجاه سال حرف شيطان را گوش داديم، دو روز هم حرف فرحزاد را گوش بدهيم. به بعضي از وسواسي‌ها مي‌گويم: شما پنجاه سال به حرف کسي که گفت: تکرار کن، نشد، گوش دادي. حالا العياذ بالله من هم شيطان، دو روز هم به حرف من گوش بده. به اندازه يک شيطان به حرف من هم گوش بده.
يکي ديگر از خطرهاي وسواسي اين است که دچار توهم مي‌شوند. مرحوم آيت الله شبيري پدر آيت الله شبيري زنجاني هستند. کتابي دارند «الکلام يَجُرُ الکلام» که داستان‌هاي وسواسي را آنجا آورده است. مي‌گويد: يک خانمي سرش را تکان نمي‌داد و همينطور مي‌نشست. حتي نمي‌خوابيد! گفتند: چرا؟ گفت: بالاي سر من يک ظرف بلوري است، اگر تکان بدهم مي‌افتد. هرچه مي‌گفتند: اينطور نيست، مي‌گفت: هست! توهم داشت. آخر نزد يک روانشناس بردند. يک ظرف نامرئي بالاي سرش گذاشت گفت: عيب ندارد من مي‌خواهم اين ظرف تو را بشکنم که خيالت راحت شود. اول پذيرفت که بله بالاي سر شما شيشه است! چطور اين را نگه داشتي؟ بعد يک چيزي زد و شکست، خانم گفت: حالا راحت شدم! يعني يک توهمي دارند که گاهي مي‌گويند: مي‌ترسم پاک نشده باشد. اين توهم و خيال است.
در مورد شيخ انصاري يک از مراجع نقل مي‌کنند که سابق حمام‌ها خزانه داشت. يعني مثل الآن خيلي بهداشتي هم نبود. حوضچه‌اي بود که آنجا همه خودشان را مي‌شستند و غسل مي‌کردند. ديد يک بنده خدايي هي درون آب مي‌رود و غسل ارتماسي مي‌کند و بيرون مي‌آيد و مي‌گويد: نشد! دوباره، سه باره! توهم داشت. شيخ انصاري به او گفت: چرا نشد؟ گفت: من وقتي درون آب مي‌روم پاک هستم. ولي آب بخار کرده است، اين بخار همينطور وصل است تا توالت‌ها، اين بخار به توالت‌ها مي‌رسد، من درون اين بخار مي‌آيم، نجس مي‌شوم. ببينيد شيطان چطور توهم ايجاد مي‌کند؟ شيخ انصاري براي اينکه توهم او را باطل کند، گفت: درست است اين بخارها وصل به توالت‌هاست، از اين طرف هم وصل به آب کُر است. اين بخارها پاک مي‌شود. گفت: خيالم را راحت کردي. خوب شد!
گاهي خيلي از افراد مسائل را بلد نيستند. اگر من هزار سال با لباسي که نمي‌دانم نجس است نماز بخوانم، همه مي‌گويند: قبول است و صحيح است. من نمي‌دانستم لباسم نجس است. نماز خواندم و نمي‌دانستم. عيب ندارد. اگر بداني نبايد بکني، ولي نمي‌دانستي عيب ندارد. خيلي از مسائل بر اثر ندانستن و خيال است.
مي‌گويند: يک بنده خدايي در خزينه رفته بود و درون آب مي‌رفت و مي‌گفت: نشد، غسلم درست نشد. يک سيد بزرگواري آنجا بود و ديد اين ول نمي‌کند و چند ساعت طول کشيده است. دستش را پشت گردن اين وسواسي انداخت و او را درون آب کرد. نيم دقيقه نگه داشت و ديگر هرچه دست و پا مي‌زد، او زورش زياد بود و نمي‌گذاشت بيرون بيايد. بعد او را رها کرد، وقتي بيرون آمد. گفت: شد؟ گفت: به جدت شد! بخاطر اينکه همه روزنه‌هايم آب رفت. بعضي فکر مي‌کنند درون گوش هم بايد آب برسد. نه! چنين چيزي نيست. بعضي‌ها توهم دارند و يکي از خطرهاي وسواس توهم است.
يکي از خطرهاي وسواس بدبيني به ديگران است. يعني مي‌گويد: اين خانم نجس است. اين شوهر نجس است. اين بچه نجس است. اين مهمان نجس است. وضو و غسلش درست نيست. حتي وسواس فکري گاهي به جايي مي‌رسد که درباره‌يئ  شوهرش شک مي‌کند. آقا درباره‌ي خانمش شک مي‌کند و ما فراوان داشتيم از خطرهاي جدي حالت رواني، خطر وسواس فکري و شک کردن در ديگران است. نسبت به ديگران بدبين مي‌شود. هرکاري مي‌خواهد بکند، مسافرت برود، به همه بدبين است. اين حالت بدبيني زندگي و آسايش را به هم مي‌ريزد.
بنده افرادي را سراغ دارم که بخاطر وسواس شديد و بدبيني منجر به طلاق و درگيري و قطع رابطه با فاميل شده است. بزرگواري به من فرمود: خانمي در خانواده ما هست که وسواس دارد. جايي نمي‌رود. مي‌گويد: هرکجا دست مي‌گذارم، پا مي‌گذارم نجس است. سالي يکبار مي‌آيد و يک گوشه مي‌نشيند و زندگي ندارد. راحتي ندارد. من نمي‌دانم با شوهر و بچه‌ها چطور زندگي مي‌کند. مي‌گفت: خيلي خطرناک است.
شريعتي: چطور راضي مي‌شوند اينطور زندگي کنند؟
حاج آقاي فرحزاد: وقتي دچار بحران مي‌شود، يعني گردونه‌اي که شيطان او را مي‌چرخاند، حضرت فرمودند: وقتي شيطان مي‌آيد مخ ما را مي‌زند اوست که فرمان مي‌دهد. ما مي‌خواهيم به ياري خداي متعال اين فرمان را از دست شيطان دربياوريم.
يکي ديگر از آثار خطرناک وسواسي نابودي خود و ديگران، ايذاء خود و ديگران، آزار جسمي، آزار روحي، ما چقدر در سمت خدا در مورد حق الناس صحبت کرديم. به ما مي‌گويند: شما دائم مي‌گوييد: ببخش، ببخش! خدا مي‌داند شايد بيشتر در مورد اينکه ظلم نکنيد، حق الناس گردن شما نباشد. خانمي به ما پيام دادند که برادر من هکتار هکتار زمين‌هاي مرا بالا کشيد، ارث مرا نداده است. شما مي‌گوييد: ببخش! ما ده برابر آن گفتيم که حق مردم را نخوريد. حق ديگران را بدهيد. در مورد حق الناس صحبت کرديم. ما هم به ظالم مي‌گوييم: ظلم نکن. هم مي‌گوييم: تا جايي که مي‌شود و صلاح است ببخشيد. اين حديث را بارها خوانديم که بعد از نماز صبح پيغمبر خدا فرمودند: از طايفه بني النجار کسي هست؟ گفتند: چه کار داريد؟ فرمود: يک کسي از اين طايفه شهيد شده و به خواب من آمده که بخاطر سه درهم که به يک يهودي بدهکار بوده است، او را حبس کردند و گرفتار است. برويد پيدايش کنيد و بدهي او را بدهيد و آزادش کنيد. حق الناسي که بخاطر سه درهم طرف گرفتار است، آدم وسواسي به جسمش ضرر مي‌زند، به روحش ضرر مي‌زند، به شوهرش و به بچه‌هايش، به محيطش ضرر مي‌زند.
من معتقد هستم، اگر وسواسي‌ها آبريزي‌هايشان را کم کنند، آقايي به من گفت: خانمي در شهر ما هست، 9 شب حمام مي‌رود و 9 صبح بيرون مي‌آيد. يعني آنقدر آب مصرف مي‌کند که وقتي خسته مي‌شود همان‌جا پتو مي‌اندازد و مي‌خوابد و مي‌گويد: تميز نشدم. کسي هم مدتي قبل به من گفت: قبض آب من يک ميليون و هشتصد هزار تومان آمده است. در يک خانه صد متري، يعني خانم من دائم وسواس دارد و همينطور آب باز است. اينها گناه نيست؟ حق الناس نيست؟  يعني شما حق هفتاد ميليون را ضايع مي‌کني؟ حق الله و حق النفس هم هست.
امروز هشدارهاي ما جدي است، از کنار راه‌حل‌ها راحت نگذريد. شما وضو مي‌خواهي بگيري، غسل مي‌خواهي بکني، يا حتي کساني که روزه مي‌خواهند بگيرند. اگر براي بدن ضرر داشته باشد، حرام است. يکي از وسواسي‌هايي که در جامعه ما فراوان گرفتار هستند، آقا دکتر مي‌گويد: ضرر دارد. خودش تشخيص مي‌دهد ضرر دارد. اطرافيان مي‌گويند: ضرر دارد. مي‌گويد: نه من بايد روزه بگيرم! حرام است. مرحوم دولابي مي‌فرمودند: روزه خوردن آدم‌هاي متدين سخت‌تر از روزه گرفتن است. يعني نه اينکه يقين به ضرر، خوف خطر، احتمال ضرر، اگر اين بچه تازه بالغ شده است يا مريض احتمال خوف است، «يُرِيدُ اللَّهُ‏ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْر» (بقره/185) خدا از ما سختي نمي‌خواهد. من مي‌گويم: نه، خدا از من سختي مي‌خواهد. خدا داد مي‌زند در آيه روزه که ما از شما آساني مي‌خواهيم. مثل زمان پيغمبر که فرمودند: آنهايي که مسافرت مي‌روند، روزه نگيرند. گفتند: نه ما روزه مي‌گيريم. مريض هستند روزه نگيرند. اين حرام است و بدعت است. خيلي هستند که مي‌دانند روزه برايش حرام است، ولي مي‌گيرد. خدا به روزه ما نياز ندارد! حرام است و برايت گناه مي‌نويسند.
ما حرف گوش نمي‌دهيم. مشکل بزرگ وسواسي‌ها اين است که حرف گوش نمي‌دهند. حاضر هستند حرف شيطان را گوش بدهند. به دلم نچسبيد، دلم مي‌گويد: پاک نشد. خوب دلت را رها کن و يکبار هم حرف خدا را گوش بده. آدم‌هاي وسواس و شکاک درست نمي‌توانند واجباتشان را انجام بدهند، گناه روي گناه، ضرر به خود و ضرر به جامعه، اسراف، تضييع عمر و تضييع وقت، ناراحتي اعصاب، تمام وسواسي‌ها ناراحتي اعصاب دارند. يک خطر وسواسي مسري بودنش هست. ما داشتيم عالمي وسواس بوده، نوه و نتيجه‌هايش هم وسواس شدند. بابا شما به خودت رحم نمي‌کني به ديگران رحم کن.
آيت الله مظاهري کتابي دارند به نام درمان وسواس، دوستاني که تمايل دارند پيامک بدهند که کتاب برايشان ارسال شود. خيلي مطالب قشنگي را نوشتند و ايشان خيلي با وسواس مبارزه کردند و کار کردند و خيلي‌ها را درمان کردند. در اين کتاب نوشتند که حاج شيخ عبدالکريم حائري آمدند بروند مدرسه فيضيه نماز بخوانند، درس بدهند. ديدند يک طلبه‌اي سر حوض نشسته هي وضو مي‌گيرد. ده بار، بيست بار، يکي دو روز اين همينطور با آب مشغول است. يک چيزي در گوش او گفتند و ديگر از فردا تمام شد.  به او گفتند: آقا به شما چه گفت؟ آقا فرمودند: شما روحاني هستي. الگوي ديگران هستي. اگر تو بخواهي اينطور وضو بگيري، بقيه مريدهاي تو هم از شما تقليد مي‌کنند. اين کار شما حرام اندر حرام است. يکوقت آدم در خلوت گناهي مي‌کند و به خودش ضرر مي‌رسد. يکوقت يک سنت غلطي مي‌گذارد که به همه سرايت مي‌کند.
يکي از خطرهاي وسواس اين است که واجبات را گاهي ترک مي‌کنند. گاهي وسواس حاد که مي‌شوند ديگر نماز نمي‌خوانند. روزه نمي‌گيرند، به اعتقادات پشت پا مي‌زند. يک آقايي که اگر اسم ببرم، همه او را مي‌شناسند. گفت: خانم من وسواس    است. خانه قرنطينه است. حق نداريم به لباس و کفشش دست بزنيم. نزديکش برويم. گفت: يکبار من مي‌خواستم از اين اتاق به اتاق ديگر بروم، کفش جلوي پا نبود، پايم را در کفش ايشان کردم که بروم. داد و فرياد که چرا پايت را در کفش من کردي. شوهرش عالم و روحاني بود. گفت: خانمم را مکه بردم، به خانه کعبه روي کرد، گفت: اي خدا تو را قسم مي‌دهم به هرکس و هرچه که ديگر مرا نطلب، من نمي‌خواهم زيارت تو بيايم! اينجا نجس است. من اينجا مي‌آيم نجس مي‌شوم. زن روحاني کارش به جايي رسيده که مکه مي‌آيد و اينطور مي‌گويد! ما حديث داريم کسي مکه مي‌رود آرزو کند که ديگر برنگردد، عمرش کوتاه مي‌شود. مي‌گويند: وداع کن. بگو انشاءالله برگردم. اين خانم قسم مي‌دهد که خدايا مرا برنگردان. اين خيلي خطرناک است. يعني گناه روي گناه، تاريکي روي تاريکي و همه چيز مختل مي‌شود. پس اين هشدارها را جدي بگيريم. کانون خانواده به هم مي خورد، طلاق و جدايي ايجاد مي‌شود. بسياري از افراد وسواسي نمي‌توانند ازدواج کنند. بسياري از خانواده‌ها به من مراجعه کردند، مي‌گويد: خانم من مي‌گويد: من وسواسي هستم و نمي‌توانيم صاحب اولاد شويم. بچه را چطور نگهداري کنيم؟ زندگي دنيا و آخرت و روح و جسم و ظاهر و باطن و فرد و جامعه و همه چيز را متلاشي مي‌کند.    
شريعتي: خيلي نکات خوبي را شنيديم. انشاءالله به برکت اين روزها و شب‌هاي بسيار نوراني خداوند کمک کند که انشاءالله از اين قيد و بند رها شويم و آنهايي که اهل وسواس هستند از اين قطار پياده شوند و خبرهاي خوشش را به ما بدهند. امروز از جزء سوم قرآن کريم صفحه 54، آيات 30 تا 37 سوره مبارکه آل عمران را به اتفاق تلاوت مي‌کنيم.
«يَوْمَ‏ تَجِدُ كُلُ‏ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَها وَ بَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ«31» قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ‏«32» قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْكافِرِينَ‏«33» إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِيمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِينَ‏«34» ذُرِّيَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ‏«35» إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ ما فِي بَطْنِي مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ‏«36» فَلَمَّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُها أُنْثى‏ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثى‏ وَ إِنِّي سَمَّيْتُها مَرْيَمَ وَ إِنِّي أُعِيذُها بِكَ وَ ذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ‏«37» فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ كَفَّلَها زَكَرِيَّا كُلَّما دَخَلَ عَلَيْها زَكَرِيَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ يا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ‏»
ترجمه: روزى كه هر كس، هر كار نيكى انجام داده حاضر بيابد و هرچه بدى كرده، آرزو مى‏كند، اى كاش! بين آن عمل و او فاصله‏اى دور مى‏بود. وخداوند شما را از (مخالفت امرش) بر حذر مى‏دارد و (در عين حال) خداوند به بندگان مهربان است. (اى پيامبر!) بگو: اگر خداوند را دوست مى‏داريد، پس مرا پيروى كنيد، تا خدا نيز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشد و خداوند بسيار بخشنده ومهربان است. بگو: خدا و رسول را اطاعت كنيد. پس اگر سرپيچى كردند، (بدانيد كه) همانا خداوند كافران را دوست نمى‏دارد. براستى كه خداوند، آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانيان برگزيد. فرزندانى كه بعضى از آنان از (نسل) بعضى ديگرند (از پدران برگزيده زاده شده و در پاكى همانند يكديگرند) و خداوند شنواى داناست. (بياد آور) هنگامى كه همسر عمران گفت: پروردگارا! همانا من نذر كرده‏ام آنچه را در رحم دارم، براى تو آزاد باشد (و هيچ‏گونه مسئوليّتى به او نسپارم تا تمام وقت خود را صرف خدمت در بيت‏المقدّس كند،) پس از من قبول فرما، كه براستى تو شنواى دانايى. پس چون فرزند را به دنيا آورد گفت: پروردگارا! من دختر زاده‏ام- در حالى كه خداوند به آنچه او زاده داناتر است و پسر مانند دختر نيست- و من نامش را مريم ناميدم و من او و فرزندانش را از (شرّ) شيطان رانده شده، در پناه تو قرار مى‏دهم. پس پروردگارش او را به پذيرشى نيكو پذيرفت و به رويشى نيكو روياند و سرپرستى او را به زكريّا سپرد. هرگاه زكريّا در محراب عبادت بر مريم وارد مى‏شد، خوراكى (شگفت‏آورى) نزد او مى‏يافت. مى‏پرسيد: اى مريم اين (غدا و خوراك تو) از كجاست؟! مريم در پاسخ مى‏گفت: آن از نزد خداست. همانا خداوند به هركس كه بخواهد بى‏شمار روزى مى‏دهد.
شريعتي: نکته صلوات و جمع بندي فرمايشات شما را مي‌شنويم.
حاج آقاي فرحزاد: پيغمبر خدا فرمودند: از اعمال مهم ماه رمضان زياد صلوات بر محمد و آل محمد فرستادن است. فرمود: کسي که در اين ماه زياد بر من صلوات بفرستد، خدا ميزان حسنات او را سنگين خواهد کرد. در روزي که ميزان حسنات اکثر افراد سبک است. اولين آيه‌اي که از اين صفحه 54 تلاوت شد، خداي مهربان مي‌فرمايد: «يَوْمَ‏ تَجِدُ كُلُ‏ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً» يعني تمام کارهاي ما تجسم عيني در خارج پيدا مي‌کند. يا تبديل به روح و ريحان  بهشت برين و حورالعين مي‌شود و يا خداي نکرده مار و عقرب و آتش جهنم مي‌شود. مي‌فرمايد: روز قيامت روزي است که هرکسي به آنچه عمل کرده است، حاضر مي‌بيند و مي‌يابد و از اين کار خوبي که کرده خوشحال مي‌شود. «وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ» کارهاي بدي که کرده، مي‌گويد: اي کاش بين من و اعمال من فاصله بسيار زيادي بود. «وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ» خدا مي‌فرمايد: من الآن شما را بر حذر مي‌کنم و انذار مي‌کنم که از الآن کارهايتان را اصلاح کنيد. بعد آنجا ديگر فايده ندارد. «وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ» خدا به بندگانش مهربان است.
شريعتي: اگر نکته‌اي باقي مانده بفرماييد و خداحافظي کنيم.
حاج آقاي فرحزاد: ما هر سال اين بشارت را داديم که کساني که نام حضرت خديجه(س) را مي‌گذارند، يا دخترخانم‌هايي که سال اول تکليفشان هست و نامشان خديجه هست، انشاءالله در سايت سمت خدا ثبت نام کنند که انشاءالله پلاک طلا به آنها هديه خواهيم داد.
وسواس‌ها خيلي خطرشان جدي است. عمر و مال و جان خودشان و اطرافيانشان ضايع مي‌شود. ولي هيچوقت نااميد نباشند. اطرافيان هم ديگر سرکوفت نزنند و ملامت نکنند. ما راه حل‌ها را هفته‌ي آينده مي‌گوييم. وسواسي نياز به آرامش دارد. اينکه همه به او حمله کنند و آرامش او را بر هم بزنند خيلي بدتر مي‌شود. بيشتر به سمت شيطان مي‌رود. اطرافيان به عنوان يک مريض نگاه کنند. آنهايي که شديد و حاد است که خودشان زورشان نمي‌رسد مبارزه کنند بايد به روان پزشک مراجعه کنند که درمان‌هاي دارويي هم نياز هست. ولي آنهايي که عقلشان قوي است با هشدارهايي که مي‌دهيم مي‌توانند راحت از قطار وسواس پياده شوند.
شريعتي: ما اين بحث را ادامه مي‌دهيم ضمن اينکه مباحث وسواس هم در کانال برنامه سمت خدا هست. دعا بفرماييد و همه آمين بگوييم.    
حاج آقاي فرحزاد: خدا را قسم مي‌دهيم به حق محمد و آل محمد از بهترين برکات اين ماه همه ما را بهره‌مند بگردان. قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان. امراض روحي، جسمي، خدايا به حق قمر بني هاشم ابالفضل العباس همه گرفتارها و مريض‌ها، مخصوصاً وسواسي‌ها را شفاي عاجل عنايت بفرما. لحظه و آني ما را به خودمان واگذار نکن. آنهايي که مسکن ندارند، شغل ندارند، قرض دارند، آنهايي که هر نوع گرفتاري دارند، همه را حاجت روا بگردان و آنچه به خوب‌هاي خودت مرحمت کردي به همه ما مرحمت بفرما به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: ما هم لحظه‌ها را مي‌شماريم براي رسيدن به قله‌ي ماه مبارک رمضان که شب‌هاي قدر هست. پانزده شب تا اولين شب قدر باقيست.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها