اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

96-03-01-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – راه‌هاي رفع غم و اندوه

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: راه‌هاي رفع غم و اندوه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 01-03-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام مي‌کنم به شما و لحظات ناب و نوراني شما، سلام مي‌کنم به شما و دلهاي آسماني شما، خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز. بيننده‌هاي خوب و شنونده‌هاي نازنين ما، قدر همراهي و همدلي شما را مي‌دانيم. انشاءالله هرجا هستيد سلامت و تندرست و پاينده باشيد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقا فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان عزيز. مخصوصاً عزيزاني که خارج از کشور هستند. به همه عرض سلام مي‌گوييم. روزهاي پاياني ماه شعبان المعظم را سپري مي‌کنيم. يک دعاي زيبايي که امام هشتم(ع) در پايان ماه شعبان سفارش کردند که زياد خوانده شود، «اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ» يعني خدايا اگر تا حالا اگر از ماه شعبان گذشته و ما را نيامرزيدي، پاک نکردي، از حالا به بعد ما را ببخش و قلم عفو بر جرايم اعمال زشت ما بکش. چون وقتي آدم مهماني مي‌رود بايد تميز باشد. اگر تميز و پاک نباشد، آن برکات و عنايات شامل حالش نمي‌شود. اينکه نکته را بيننده‌ها توجه دارند که هيچ ماهي مثل ماه شعبان توبه و استغفار نشده است. اين تعبير که استغفار در ماه شعبان هفتاد هزار برابر ماه‌هاي ديگر است.
يعني دوست داشتم در ماه شعبان يک خانه تکاني بکنيم. حق الناسي، دل شکستگي، کدورت و کينه‌اي، اينها را از هم دور کنيم. يکي از عواملي که غم و غصه را مي‌برد و شادي آور است، دوري از کينه و حسادت است. چه حق الله و چه حق الناس، انشاءالله روز جمعه هم به استقبال ماه مهماني خدا مي‌روند و روزه مي‌گيرند. خودمان را آماده کنيم و با پاکيزگي و سر و حال وارد مهماني خدا شويم.
شريعتي: چه خوب گفت: شست و شويي کن و آنگه به خرابات خراب! خوش به حال همه آنهايي که در نهر رجب خودشان را شست و شو دادند و به ماه شعبان رسيدند و با دعا و تلاوت قرآن و استغفار و صلوات دارند خودشان را تطهير مي‌کنند و انشاءالله پاک پاک وارد اين مهماني با شکوه شوند. همين الآن به همين زودي زود يک تبريک ويژه بگوييم به تمام کساني که اولين سالي است که مي خواهند روزه بگيرند و روزه اولي هستند. حاج آقاي فرحزاد بحث ما در ذيل بحث وصاياي نبي اکرم(ص) به بحث شادي و نشاط رسيد و نکات فراواني را شنيديم. اين هفته ادامه بحث را خواهيم شنيد.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
امروز بحث عوامل شادي و نشاط را جمع مي‌کنيم. من يادآوري مي‌کنم که در ماه مبارک رمضان بيان احکام از طريق کارشناسان بيشتر گفته مي‌شود. عزيزان بيشتر عنايت کنند. خصوصاً حاج آقاي حسيني عزيز که زحمت مي‌کشند و دو روز مي‌آيند و بيان احکام دارند. بنده هم پيشاپيش عرض مي‌کنم که کساني که به وسواس فکري و عملي دچار هستند خبر بدهند که ما اين بحث را براي آخرين بار ببنديم و ديگر تکرار نکنيم. در ماه رمضان انشاءالله بحث مفصلي درباره‌ي راهکارهايي که وسواس را ريشه‌کن مي‌کند مي‌گوييم. ده، پانزده قاعده مهم را پيدا کرديم که در دين ما سهل و آسان‌گيري جزء ارکان دين ماست. بسياري از وسواس‌ها از ندانستن است.
شريعتي: کانال تخصصي وسواس هم دوستان ما اداره مي‌کنند. مطالب مفيدي آنجا گذاشته مي‌شود. اگر مي‌خواهيد وارد کانال تخصصي وسواس شويد، وارد کانال سمت خدا شويد و از آنجا ورود پيدا کنيد. مطالب جلسات گذشته و فصل‌هاي قبل که در مورد وسواس صحبت کرده بودند وجود دارد، مي‌توانيد فايل‌هاي را دانلود کنيد و استفاده کنيد.
حاج آقاي فرحزاد: در ذيل بحث وصاياي پيغمبر عظيم الشأن به مولا علي(ع) به اين فراز رسيديم که يا علي، اگر کسي کسالت و افسردگي و غم بر او مستولي شود، راحتي و خوشي از او سلب مي‌شود. چه چيزهايي غم را زياد مي‌کند و چه چيزهايي غم‌‌ها را از بين مي‌برد. اينها را مفصل گفتيم.
گفتيم: از چيزهايي که بسيار مؤثر است، انس با خداست. در قالب دعا، نيايش، خلوت کردن با خدا حتي با زبان مادري آدم با خدا صحبت کند. بارها گفتيم اگر حال خواندن نماز شب هم نداري، وضو بگير و رو به قبله بنشين و با خدا صحبت کن. انس با خدا يا دعا و قرآن و نيايش، مجالس ذکر و دعا و مشاهد مشرفه، عوامل ديگر مثل خوش‌بيني خدا و خوش بيني به حوادثو تقديرات الهي به انسان خيلي آرامش مي‌دهد. دوستان خوب که خيلي مفصل صحبت کرديم. در شاد کردن دلها خيلي مؤثر هستند. زهد در دنيا، هرچه انسان وابستگي‌اش به چيزهاي فاني کم شود نشاط و شادي‌اش بيشتر مي‌شود و علاقه به خدا و اولياي خدا و آخرت. تقوا، کسي که انجام وظيفه مي‌کند با نشاط و سرحال است ولي کسي که در عمل کوتاهي مي‌کند هميشه غصه دارد. ذکرهايي که دل را شاد مي‌کند، صلوات، استغفار و توبه واقعي غم‌ها را ريشه کن مي‌کند. ذکر «لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم» زياد گفتن، ذکر يونسيه، «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ‏ إِنِّي‏ كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» انگشتر عقيق دست کردن، عواملي که امروز خدمت شما عرض مي‌کنيم، شکرگزاري و درک نعمت و توجه به داده‌هاي خداست.
يکي از چيزهايي که غم و غصه مي‌آورد نگاه کردن به نيمه خالي ليوان است. اينکه آدم داده‌ها را ببيند. چهار تا مشکل را مي‌بينيم، ده هزار خوبي را نمي‌بينيم. اگر کسي داده‌هاي خدا را ببيند، افرادي نزد امام مي‌آمدند شکايت مي‌کردند: آقا بي پول شدم. حضرت مي‌فرمودند: ولايت ما چقدر قيمت دارد؟ سلامتي شما چقدر قيمت دارد؟ امنيت و عافيت و بچه سالم داشتن چقدر قيمت دارد؟ گفت: اشتباه کردم! آدم يک زاويه را نبايد نگاه کند. به اضافه اينکه گاهي کمبودها هم نعمت است. آن کمبودها را خدا در قيامت آنقدر جبران مي‌کند حتي دعاهايي که مستجاب نشده است، مي‌گويد: اي کاش من هيچکدام از دعاهايم مستجاب نمي‌شد. شکرگزاري و درک و توجه به داده‌ها غم‌ها را مي‌برد و نشاط و شادي را زياد مي‌کند.
دعاي روز شنبه، «وَ أَنْ تُوزِعَنِي مِنْ شُكْرِ نُعْمَاكَ مَا تَبْلُغُ بِي غَايَةَ رِضَاكَ» خدايا به من توفيق شکرگزاري بده که باعث مي‌شود من به نهايت خشنودي و رضايتمندي از تو برسم. معمولاً ايمان در همه جا مقدم شده است ولي در آيه مبارکه سوره نساء خدا مي‌فرمايد: «ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ‏ وَ آمَنْتُم‏» (نساء/147) خدا چرا شما را عذاب کند، اگر شما آدم‌هاي شاکري باشيد و ايمان بياوريد؟ شکرگزاري بر ايمان مقدم شده است. يعني اگرآدم‌هايي که سپاسگزار هستند و شاکر هستند، خدا هيچوقت عذاب نمي‌کند. عذاب، «وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ» (ابراهيم/7) خدا مي‌گويد: شکر کن، من بقيه‌اش را هم مي‌دهم. براي آنچه به تو دادم، قدر دانستي؟ انجام وظيفه کردي؟«ما يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِكُمْ إِنْ شَكَرْتُمْ‏ وَ آمَنْتُم‏» آيه مهمي است.
از چيزهايي که غم را مي‌برد و شادي آور است، قناعت است. «مَن قَنِعَ لم يَغتَمَّ» (ميزان الحکمه/ج9/ص583) اگر قناعت کردي، غم و غصه سراغت نمي‌آيد. بنده فرحزاد به يک رزق و روزي کم قانع و راضي هستم و پايم را از گليمم دراز نمي‌کنم. به اندازه نيازم خرج مي‌کنم. الآن کسي بخواهد جهاز تهيه کند، با ده ميليون، بيست ميليون مي‌شود حداقل وسايل ضروري زندگي را تهيه کرد. اگر کسي قانع و راضي باشد زندگي‌اش خوش است و سرحال است. اگر راضي نباشد فقط يک مبلش چهل ميليون مي‌شود. جهازيه چهار نفر را بايد به يک نفر بدهي. کسي که در دنيا قانع و راضي است هم خوش و راحت است و هم در روز قيامت راحت و بدون حساب و کتاب به بهشت مي‌رود. فقرايي که قانع و راضي هستند، حرص نمي‌زنند، تشريفات و تجملات ندارند، چشم و هم چشمي را کنار مي‌گذارند و شبهه و حرام را با هم قاطي نمي‌کنند، هم دنيا راحت زندگي مي‌کنند و هم در آخرت راحت جلو مي‌روند. درجه‌شان هم از همه بالاتر است.
«و من قنع بالمقسوم استراح من الهم و الکرب و التعب» کسي که به داده و قسمت خدا راضي است، چه مال، چه زن و بچه، چه امکانات، به هر چيزي قانع است. البته در مسائل معنوي نه، در مسائل معنوي بايد اوج بگيرد و بالا برود.     در مسائل مادي منظور است. «و من قنع بالمقسوم» کسي که به قسمتي که خدا به او داده، قانع و راضي است «استراح من الهم و الکرب و التعب» از غم و غصه و سختي و مشکلات و رنج و زحمت راحت مي‌شود. بعضي‌ها هستند بار سنگين دنيا را روي دوششان حمل مي‌کنند و همه را هم بايد بگذارند و بروند. حمّال ديگران هستند.
امام حسن(ع) در موقع شهادت به جناده فرمودند: آنچه بيش از نيازت جمع مي‌کني، حمال ديگران هستي. بايد حساب و کتابش هم پس بدهي. از چيزهايي که غم و غصه را مي‌برد و راحتي مي‌آورد، پرهيز از دين و قرض است. هرچقدر آدم مي‌تواند. ما الآن کم داريم کسي را که قرض نداشته باشد، ولي بنده رفقايي ديدم که مي‌گويند: ما در عمرمان قرض نکرديم. چقدر راحت زندگي کردند. مي‌گويد: من هرچقدر نياز بوده درآوردم و همان را استفاده کردم، دست درازي نکردم و تجملات و تشريفات نداشتم. خيلي نعمت بزرگي است. کم خانه‌اي است که در آن مريض نباشد، آدم قرض دار نباشد. گفت: از هر بانکي قرض کردم الا بانک خون! بانک خون هم چون خون مي‌گيرد والا عزيزان مي‌رفتند صف مي‌بستند. آدم هرچه مي‌تواند تا جايي که مي‌شود، ممکن است بعضي بگويند: پس چرا پيغمبر و امامان قرض مي‌کردند؟ قرض مي‌کردند کار ديگران را راه بياندازند، براي خودشان نبود. اميرالمؤمنين در يک روز يک زميني فروختند، حدود چهل هزار دينار و همه را به فقرا دادند. شب خواستند منزل بروند چيزي نداشتند. زره‌شان را گرو گذاشتند و يک چيزي براي خانواده تهيه کردند. فرمودند: اگر پول داشتم زره را گرو نمي‌گذاشتم.
اگر در رواياتي داريم که پيغمبر و امامان ما از دنيا رفتند، مديون بودند. اين بخاطر خدمت و احسان است،يعني آبرو گرو مي‌گذاشتند تا کار کسي را راه بياندازند. گره ديگران را باز کنند. ما قرض‌هايمان براي اين است که دکور و مبل عوض کنيم. اين قرض‌ها «الدين هم بالليل وذل بالنهار» شب بايد در فکر و خيال بروي، غصه قرض‌هايت را بخوري و روز هم ذلت و خواري و رنج دنيا و اينکه دائم بايد از ديگران قرض کني و قرض‌هايت را بدهي. آدم هرچه مي‌تواند از قرض گرفتن فرار کند. قرض دادن خوب است. به ما مي‌گويند: قرض نکن ولي اگر کسي قرض خواست بده. قرض دادن خيلي خوب است و از صدقه دادن هم بيشتر ثواب دارد ولي قرض گرفتن خوب نيست مگر مضطر شدي.
يکي ديگر از چيزهايي که نشاط آور است، نظافت و حفظ بهداشت است. تميزي بدن و لباس و خانه، خانه‌اي که به هم ريخته است، لباس‌هايي که کثيف است انسان را آشفته مي‌کند. تميزي خانه و زندگي و لباس و اندام نشاط آور است. شست و شوي اصلي براي درون و قلب است، اما ظاهر هم بايد مرتب باشد. پيغمبر ما وقتي مي‌خواستند از منزل بيرون بروند در آينه نگاه مي‌کردند. اگر آينه نبود يک آبي پيدا مي‌کردند، جلوي آب خودشان را مرتب مي‌کردند و بعد مي‌رفتند. خدا جميل و زيباست و زيبايي را دوست دارد. خدا تميز است و تميزي را دوست دارد. لذا مي فرمايد: «النظيف من الثياب يذهب الهم والحزن» (وسايل الشيعه/ج3/ص346) لباس تميز پوشيدن غم و غصه را مي‌برد.
ما غسل خيلي داريم. غسل واجب، غسل روز جمعه مستحب، غسل طواف، غسل زيارت اهل‌بيت، غسل توبه، يکي از غسل‌هايي که مستحب است، غسل نشاط است. يعني آدم زير آب برود و غسل نشاط مي‌کني. يا آدم که حمام مي‌رود، غسل‌هايي که مي‌تواند نيت بکند و سلام به اهل‌بيت بدهد. چون مي‌شود با ده نيت غسل کرد. غسل نشاط و غسل توبه و غسل زيارت اهل‌بيت، با يک غسل مي‌شود همه را نيت بکني. اگر انسان سر حال نيست و غم و غصه دارد، حمام برود غسل نشاط کند. غسل مي‌کنم غسل نشاط! در عروة الوثقي مرحوم سيد کاظم طباطبايي يزدي آورده است. تفريحات سالم يکي شنا کردن و در آب رفتن است.
يکي از چيزهايي که باز نشاط آور است، بوي خوش، لباس نرم و خوردن عسل است. روايت داريم «ثلاث يفرح بهن الجسم و يربوا» سه چيز است که جسم ما را شاد و با نشاط مي‌کند و جسم ما رشد پيدا مي‌کند، تقويت مي‌شود. يکي بوي خوش است. حالا عطر است، گلاب است،  پيغمبر ما فرمود: «يُنفِقُ في الطِّيبِ أکثَرَ مِمّا يُنفِقُ في الطَّعام» (کافي/ج6/ص512) پيغمبر ما خرجي عطر خوبش بيشتر از خرج نانش بود. نان کم مي‌خوردند اما بوي عطر مي‌دادند. بوي خوش شادابي و نشاط مي‌آورد. لباس نرم و نخي آرامش مي‌آورد. خوردن عسل نشاط آور است.
از چيزهاي ديگر که نشاط آور است «عليکم بالزبيب فانه يذهب بالهم» مويز، کشمش‌هاي درشت که براي حافظه خوب است. کُندر هم براي حافظه خوب است. غم و غصه را مي‌برد. نشاط و شادي آور است. از چيزهايي که غم و غصه را مي‌برد، رنگ‌هاي شاد است. مثلاً رنگ‌هاي تيره کلاً خوب نيست. براي عزا لباس سياه مي‌پوشند. لباس تيره هم هرچه چرک شود معلوم نيست. اين خيلي مهم است هم نظافت را نشان مي‌دهد و هم در روحيه اثر گذار است. در رنگ خانه، در تهيه لباس، رنگ ماشين، رنگ‌هاي شاد مثل سفيد، آبي آسماني، سبز، صورتي، رنگ‌هايي که نشاط آور است استفاده کنيد. بعضي از خانم‌ها و آقايان دائم لباس تيره مي‌پوشند. اين خوب نيست. براي غير اهل‌بيت باشد کراهت دارد. پوشيدن لباس سياه کراهت دارد. براي اهل‌بيت مستثني است. «صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِين‏» (بقره/69) گاو بني اسرائيل را که مي‌خواستند انتخاب کنند چه گاوي باشد که آن گاو را بکشند به پاي آن ميت بزنند که زنده شود. پرسيدند: چه گاوي؟ گفتند: زرد پررنگ باشد که وقتي مي‌بينند شاد شوند. «فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرِين‏» يعني زرد پررنگ! يعني نگاه مي‌کنند شادابي به آنها مي‌دهد. شما وقتي باغ يا سبزره‌زار مي‌رويد که گلهاي زرد دارد خيلي نشاط آور است.
يکي از چيزهايي که شادي و نشاط مي‌آورد، در روايت هم اشاره شده، «مُفَاكَهَةِ الاخْوَانِ» (صدوق، ج1، ص161) رفت و شد و خوش و بش با دوستان و همسايه‌هاي خوب و فاميل‌ها، گناه و معصيت نباشد، خوش و بش کند. مرحوم آيت الله بهاءالديني مي‌فرمودند: ما قبل از انقلاب با حضرت امام و بزرگان ديگر هميشه جلسه داشتيم. دور هم جمع مي‌شديم، اطراف قم به باغي يا کوهي مي‌رفتيم، مرحوم بهاءالديني تا اواخر عمر سه تا سکته کرده بودند، بيرون مي‌رفتند. يعني ايشان را روي ويلچر مي‌گذاشتند و به بيابان و صحرا مي‌رفتند و سر حال مي‌شدند و برمي‌گشتند. آدم‌هايي که منزوي و درون گرا هستند، اينها مبتلا به غم و غصه و فکر و خيال و وسواس مي‌شوند. ديدن سبزه‌زار و مناظر طبيعي خيلي نشاط آور است. مرحوم بهاءالديني مي‌فرمودند: با دوستان دور هم جمع مي‌شديم و خوش و بش مي‌کرديم و بعد مشغول مطالعه مي‌شديم و اينطور توفيقات ما هم بيشتر مي‌شد. انسان هرچندوقت يکبار برنامه‌ريزي کند با دوستان و فاميل باشد. همين طرح خانه‌هاي نوراني که در سمت خدا ارائه شده، دور هم جمع شويم قرآني خوانده شود، حديثي خوانده شود. از وضع همديگر خبردار مي‌شويم. صندوق قرض الحسنه مي‌گذاريم و به هم قرض مي‌دهيم. کمک همديگر مي‌کنيم. اينها خيلي انسان را سبک مي‌کند. اين آيه را بارها خوانديم «إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏» (يونس/62) اولياي خدا وقتي با هم شدند، «لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ‏». در سمت خدا بارها گفتيم که همه يک خانواده هستيم. به خدا گفتيم: خدايا همه ما را با هم بايد ببخشي. اگر يکي را نبخشي آنقدر صبر مي‌کنيم او هم بخشيده شود. اين با هم بودن خيلي آدم را سبک مي‌کند.
ما اعلام کردم براي زيارت اولي‌ها، مؤسسه حضرت خديجه(س) داريم، چقدر افراد ضعيف تلفن زدند و نامه نوشتند که ما مي‌خواهيم کمک کنيم. هزارها نفر خوشحال شدند که مي‌توانند زيارت بيايند. کار دسته جمعي چقدر سرور و انبساط آور است. وقتي همه با هم هستيم چه کارهايي مي‌توانيم بکنيم. ولي تنها باشيم هيچ کار نمي‌شود کرد.
لذا فرمود: «مُفَاكَهَةِ الاخْوَانِ» دور هم بودن، جلسات فاميلي، دوستان و همسايه‌ها، صله رحم «يعمُرُ الديار» شهرها را آباد مي‌کند. «تُزَكِّى الْأَعْمَالَ» اعمال شما را پاکيزه مي‌کند. «تُيسِّر الحساب» حساب روز قيامت را آسان مي‌کند. «تَدْفَعُ‏ الْبَلَاء» بلاها را دور مي‌کند، «يزيد في الرزق» رزق و روزي شما را هم زياد مي‌کند. حضرت علي(ع) فرمودند: اگر شما از فاميل و دوستان فاصله گرفتي، آنها صد نفر هستند. يک دست از آن صد نفر کم مي‌شود، 99 نفر مي‌شود. ولي 99 کمک از شما کم مي‌شود. اين خيلي مهم است. هيچوقت با فاميل و دوست خوب و همسايه و جماعت و مسجد قطع نکن. قهر نکن! اين جلسه را نپسنديدي يک جلسه ديگر برو. اما اينکه بگويي: اين جلسه را نمي‌پسندم و کلا قطع کني، اين خوب نيست. مؤمن بايد با اجتماع باشد. اهل الفت باشد، اهل انس باشد.
حضرت علي سه مثال قشنگ براي امام حسن دارند. فرمودند: اقوام تو و نزديکان تو به مثل بال و پر تو هستند. بدون بال و پر نمي‌شود پرواز کرد و هم ريشه و اصل تو هستند. درخت است، ريشه دارد. ريشه‌اش را در بياوري درخت خشک مي‌شود. هم اينکه دست تو هستند. خداي نکرده دست ما مشکل پيدا کند، يک کفش نمي‌توانيم بپوشيم. لقمه نمي‌توانيم برداريم. نمي‌توانيم قلم دست بگيريم. فاميل و دوست و آشناهاي ما دست‌هاي ما هستند. دست و بال و ريشه هستند. با اينها بودن آرامش و خوشي و نشاط آور است.
يکي ديگر از عواملي که نشاط و شادي فراوان مي‌آورد تفريحات سالم، ورزش‌هاي سالم است. کوهنوردي و رفتن به صحرا و جنگل و ديدن طبيعت سرسبز و آب گوارا، ديدن آب گل آلود و زلال و تيره نه، آب صاف و جاري، خدا نعمت‌هاي بهشت را که مي‌شمارد، مي‌گويد: «جَنَّاتٍ تَجْرِي‏ مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار» (بقره/25) خيلي تکرار شده است. چون نشاط و شادي‌اش فوق العاده است. آدم کنار جوي آب و نهر آب بنشيند. کنار يک حوض و استخر بنشيند. مي‌دانيد نگاه کردن به دريا عبادت است؟ «النظر الي البحر عباده» چه دين قشنگي داريم. سوارکاري، اسب سواري، تيراندازي، شنا کردن، «لهو المؤمن السِّبَاحَهَ وَ الرِّمَايَه‏» يعني بهترين تفريح مؤمن شنا کردن و تيراندازي است. در طول هفته عزيزان زماني بگذارند و استخر بروند و شنا کنند. آب و شنا کردن مفرح است. هم روح را سبک مي‌کند و هم جسم را سبک مي‌کند. در روايات ما سفارش اکيد شده به حدي که مي‌گويد: اين کار جزء لازمه‌هاي کار شماست. حضرت امر کردند تفريح بايد جزء واجبات ما باشد.
من گله‌مند هستم از پدرها و همسرهايي که در طول هفته خانواده را هيچ جايي نمي‌برد. حالا کسي مشکل دارد، عذر دارد نمي‌تواند. اما کسي که مي‌تواند واقعاً بي انصافي است که خانواده را در طول سال و ماه و هفته جايي نبرد. در روايت داريم شما با اين کار مي‌توانيد قوت و انرژي بگيريد و عبادت کنيد و کار کنيد و مطالعه کنيد. اين يک کار، کار ديگر شما را تأمين و تضمين مي‌کند. آب اگر جايي راکد باشد، مي‌گندد و از بين مي‌رود.
شريعتي: چقدر زود گذشت چهارمين دوره ختم قرآن کريم ما، انگار همين ديروز بود که سومين دوره ختم قرآن کريم را در حرم حضرت معصومه شروع کرديم. از آن روز 588 روز گذشته و الآن انتهاي جزء سي قرآن کريم هستيم. آيات 7 تا 33 سوره نوراني مطففين در سمت خداي امروز تلاوت مي‌شود. انشاءالله پنج‌شنبه اين هفته، چهارم خرداد ماه مهمان مردم خوب استان فارس هستيم، در شهر شيراز حرم حضرت احمد بن موسي در خدمت شما هستيم.
«كَلَّا إِنَ‏ كِتابَ‏ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى‏ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13» كَلَّا بَلْ رانَ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14» كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17» كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ «18» وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ «19» كِتابٌ مَرْقُومٌ «20» يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ «21» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «22» عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «23» تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ «24» يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ «25» خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ «26» وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ «27» عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ «28» إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ «29» وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ «30» وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‏ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ «31» وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ «32» وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ «33» فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُون‏«34»
ترجمه: چنين نيست (كه آنان مى‏پندارند)، همانا پرونده بدكاران در سجّين است. و تو چه مى‏دانى كه سجّين چيست؟ اين، سرنوشتى است رقم خورده (و حتمى). واى بر تكذيب كنندگان در آن روز. كسانى كه روز جزا را انكار مى‏كنند. و جز تجاوزگر گناهكار، كسى آن را تكذيب نمى‏كند. هرگاه آيات ما بر او تلاوت شود، گويد: افسانه‏هاى پيشينيان است.چنين نيست، بلكه آنچه كسب مى‏كردند بر دلهايشان زنگار نهاده است. آنان در آن روز از (الطاف) پروردگارشان محجوب و محرومند. و آنگاه آنان به دوزخ وارد خواهند شد. سپس (به آنان) گفته خواهد شد: اين همان چيزى است كه آن را دروغ مى‏پنداشتيد. چنين نيست، همانا نامه عمل نيكوكاران در جايگاهى بلند است. و تو چه دانى كه علّيّين چيست؟ سرنوشتى است رقم خورده و (حتمى). كه مقرّبان الهى گواه آنند. همانا نيكوكاران در ناز و نعمت بهشتى‏اند. برتخت‏ها (تكيه زده و) مى‏نگرند. در چهره آنان خرّمى و طراوت نعمت را مى‏شناسى. از شرابى خالص و مُهر و موم شده به آنان نوشانند. مُهر آن از مُشك است و هر كس كه اهل مسابقه است، شايسته است كه در (رسيدن به اين نعمت‏ها) رقابت ورزد. و مخلوط آن، تسنيم است. چشمه‏اى كه مقرّبان (الهى) از آن مى‏نوشند. همانا مجرمان پيوسته به اهل ايمان مى‏خنديدند. و هرگاه از كنارشان مرور مى‏كردند، (از روى تمسخر) با چشم و ابرو به يكديگر اشاره مى‏كردند. و هرگاه به سوى اهل خودشان (و همفكران منحرفشان) باز مى‏گشتند، (شادمان از تمسخر) طنزگونه و بذله‏گويان باز مى‏گشتند. و هرگاه اهل ايمان را مى‏ديدند، مى‏گفتند: شكّى نيست كه آنان گمراهند. در حالى كه آنان، رسالت نگهبانى بر مؤمنان را نداشتند. پس امروز، اهل ايمان بر اين كفّار مى‏خندند.
شريعتي: طبق رواياتي که از امام رضا(ع) به ما رسيده که حضرت فرمودند: در اواخر ماه شعبان زياد اين دعا را بگوييد«اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ» انشاءالله همه ما جزء دسته از افرادي باشيم که مشمول رحمت خداوند متعال در باقيمانده ماه شعبان قرار مي‌گيريم.
حاج آقاي فرحزاد: همانطور که بارها عرض کرديم از اعمال ماه شعبان و ماه مبارک رمضان زياد گفتن صلوات بر محمد و آل محمد است و در روايت داريم ذکر بلند صلوات يکي از بهترين آثار و برکاتش اين است که تلخي جان دادن و سختي و مرارت جان دادن را براي انسان آسان مي‌کند و انسان را عاقبت بخير مي‌کند و سختي و سکرات قيامت را از انسان مي‌گيرد. پيغمبر ما حضرت محمد(ص) فرمودند: «مَنْ كَانَ آخِرُ كَلامِهِ‏ الصَّلاةَ عَلَيَّ وَ عَلَي عَلِيٍّ دَخَلَ الْجَنَّةَ» (عيون أخبار الرضا (ع)، ج 2، ص64) اگر کسي هنگام مردن آخرين لحظه جان دادن بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد و از دنيا برود اهل بهشت است.
آياتي که تلاوت شد، آيه 22 به بعد درباره‌ي اهل بهشت مي‌فرمايد: «إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ» بحثي که داشتيم تفريح و کوهنوردي و بيابان گردي، خداي متعال وعده‌هايش حتمي است. ما اين نکته را بارها عرض کرديم. خيلي نکته مفرحي است که تمام وعده‌هاي خدا، وعده‌هاي قرآني، وعده‌هاي پيغمبر و امامان، اينها واجب الوفاء است. يعني قطعي قطعي است. اگر خدا گفته: فان کار خير را بکنيد، فان عمل شايسته ثواب دارد، اين ديگر حتمي است و عمل مي‌شود. ولي وعيدها چه؟ وعيدها يعني تهديدها، اگر گناه کني به جهنم مي‌برند. اگر پايت را کج بگذاري، مي‌شکنند. اگر چنين کني، چنان مي‌کنم. اينها واجب الوفاء نيست. «اذا وعد الله علي عملٍ ثواباً فهو منجزه» وعده‌هاي خدا در قرآن و فرمايشاتي که به وسيله انبياء آوردند، قطعي قطعي است. اما تهديدها که جهنم مي‌برند، نمي‌آمرزند، قطعي نيست. «و من وعدَهُ علي عملٍ عقابه فهو فيه بالخيار» اگر پدري به بچه‌اش گفت: اگر نمره خوب بياوري برايت دوچرخه مي‌خرم، تو را مسافرت مي‌برم، اين واجب الوفاء است و بايد عمل کند. ولي اگر گفت: نمره کم آوردي و تجديد شدي، از خانه بيرونت مي‌کنم. اين واجب الوفاء نيست.
لذا مي‌فرمايد: «إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ» در غرق نعمت‌هاي خدا «عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ» روي تخت‌ها مقابل همديگر نشستند، به همديگر نگاه مي‌کنند، «تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ» حافظ مي‌گويد:
من که امروزم بهشت نقد حاصل مي‌شود *** وعده‌ي فرداي زاهد را چرا باور کنم؟    
به خدا قسم اين برنامه سمت خدا بوي بهشت مي‌دهد. يا حديث است، يا آيه است، يا گره گشايي است، يا اعتقادي است، يعني فضايي است که نه تنش درونش است، نه درگيري و دعوا است. همه آيه و حديث است. بهشت ساز و بهشت آفرين است. «تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ» يعني اهل بهشت را که نگاه مي‌کني، طراوت و شادابي نعمت‌ها را در آنها مي‌بيني. هرطور زندگي مي‌کنيد، همانطور مي‌ميريد و همانطور هم خواهي بود.
شريعتي: چون حاج آقاي فرحزاد وعده دادند از هفته آينده انشاءالله وارد بحث جديدي خواهند شد و در مورد وسواس فکري و عملي صحبت مي‌کنند و بحث شادي و نشاط را امروز تمام مي‌کنيم. دوستاني که واقعاً نياز به آرامش و شادي و نشاط دارند، مي‌توانند اين کتاب را تهيه و مطالعه کنند و دستورالعمل‌هايي که حاج آقاي فرحزاد در اين کتاب گفتند براي ايجاد شادي و نشاط در زندگي که مجموعه مباحث سمت خدا هست، در اين کتاب جمع آوري شده است. کتاب بسيار جامعي است. در آينه آيات و روايات حاج آقاي فرحزاد در اين کتاب از شادي و نشاط مي‌گويند. دوستاني که مي‌خواهند اين کتاب را تهيه کنند براي ما پيامک بزنند و دوستان ما آنهايي را راهنمايي خواهند کرد.
حاج آقاي فرحزاد: مسافرت در روايات سفارش شده است. چه مسافرت‌هاي زيارتي و سياحتي يا حتي براي کسب رزق و روزي، يک شعري منسوب به مولا علي(ع) است. «تَغَرَّبْ عَنِ الْأَوْطَانِ فِي طَلَبِ الْعُلَى»‏ براي طلب چيزهاي بلند و عالي از وطنت دور شو و به اين طرف و آن طرف برو. «وَ سَافِرْ فَفِي‏ الْأَسْفَارِ خَمْسُ‏ فَوَائِدَ» (مستدرک الوسايل/ج8/ص115) مسافرت برو که در مسافرت پنج فايده است.«تَفَرُّجُ‏ هَمٍ» مسافرت غم و غصه را دور مي‌کند. البته دائم السفر خوب نيست. کسي که در سفر است و از زندگي دور است، قدر خانه و زندگي‌اش را بهتر مي‌دا‏ند.
مي‌گويند: کسي مکه رفت، کربلا رفت، مشهد رفت و خسته شد. برگشت گفت: خدايا من خانه تو هم آمدم، ولي هيچ کجا خانه خود آدم نمي‌شود. «وَ اكْتِسَابُ‏ مَعِيشَةٍ وَ عِلْمٌ وَ آدَابٌ» آدم در سفر کسب معيشت مي‌کند، آداب ياد مي‌گيرد، علم ياد مي‌گيرد، تجربياتش در سفر زياد مي‌شود «وَ صُحْبَةُ مَاجد» آدم فرهيخته‌اي در سفر مي‌بيند. بزرگي را زيارت مي‌کند. اينها آثاري است که در سفر کسب ‌مي‌کند. در قرآن داريم «سِيرُوا فِي الْأَرْض‏» (انعام/11) سير و سياحت کنيد. آثار و آيات الهي را ببينيد. آثار گذشته‌ها را ببينيد. عبرت گرفتن از گذشته‌ها را ببينيد. پيشينيان گذاشتند و رفتند. چه آثار خوب داشتند و چه آثار بد، براي ما عبرت است.
يکي از چيزهاي ديگر که شادي آور است، ترک کينه و حسد ورزي است. آدم‌هايي که کينه‌اي هستند. ماه رمضان نزديک است. ماه رمضان بايد جشن گرفت. بيشتر کشورهاي اسلامي جشن مي‌گيرند و درست هم هست. ماه رمضان را بايد جشن بگيريم و شادي کنيم. براي رفتنش ناراحت شويم. اگر عيد فطر نبود، غصه‌دار مي‌شديم. خدا عيد فطر را گذاشته که خيلي غصه نخوريم. هيچ کينه‌اي در دل ما نباشد.
رو سينه‌ را چون سينه‌ها هفت آب شوي از کينه‌ها *** وآنگه شراب عشق را پيمانه شو پيمانه شو
حالا کينه بورزي، طرف را خرد کني، زنداني کني. توصيه امام رضا به اباصلت همين بود که هيچ کينه‌ا‌ي از مؤمني در دلت نباشند. ما چقدر گناه کرديم و دوست داريم خدا ببخشد. همين کار را شما با ديگران بکن. خدا مي‌گويد: تو بخشيدي. من از تو کمتر نيستم، من هم تو را مي‌بخشم! ترک کينه و حسد. اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: آدم کينه‌اي و حسود چقدر عيش او مکدر است. يعني مادر شوهر يک حرفي به من زده است. عروس به من حرفي زده است. همسايه و فاميل حرفي زده‌اند. ول کن! هرطور رفتار کن همانطور رفتار مي‌کنند. گير بدهي به تو گير مي‌دهند. ول کني، تو را هم ول مي‌کنند. خدايا هرکس ما بر او حقي داريم، طلبي داريم حلالش کرديم و گذشت کرديم. خدايا مرا ببخش. امام سجاد چه کار مي‌کردند؟ غلام و کنيزها آخر ماه رمضان بدي مي‌کردند، مي‌فرمودند: همه اينها را بخشيدم، تو هم اينها را ببخش.
يکي ديگر از چيزهايي که غم و غصه را مي‌برد، نرمي و انعطاف است. هرچه آدم ملايم و نرم باشد، اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: «لا يُستَعانُ علَى الدَّهْرِ إلاّ بالعقلِ و لا علي السرور الا باللين» کسي مشکلات روزگار را نمي‌تواند حل کند مگر با عقلانيت. با عقل و انديشه مي‌تواند کارها را درست و در جاي خودش انجام بدهد. و هيچوقت به سرور نمي‌رسد مگر با نرمي و ملايمت. با تندي و خشونت بد از بدتر مي‌شود.
حکايات شاد، مجالس، لطايف شاد، اميرالمؤمنين مي‌فرمايد: «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ» يعني دلهاي ما مثل بدن ما خسته مي‌شود زياد کار کند. «فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكَمِ» اين لطايف و طنز و برنامه‌هاي شادي که صدا و سيما درست مي‌کند و حلال است و درونش گناه و معصيت ندارد، خيلي خوب است. کتابي که نعمت الله جزايري نوشته است. مرحوم نراقي خزائن را نوشته است. مرحوم شيخ بهايي کشکول را نوشته است. لطايف و ظرايف قشنگ و حلال لبخند را مي‌آورد و دل را زنده مي‌کند.
يکي ديگر از چيزهايي که شادي آور است، اصلاح بين دلهاست. شاد کردن دلها از عموم نماز و روزه و هر صدقه‌اي بالاتر است. بين زن و شوهر آشتي بدهيم. هرکس با هم قهر است، آشتي بدهيد. حضرت مي‌فرمايد: چطور کيف نکنم و شاد نباشم، بين دو نفر را امروز اصلاح دادم. اگر اين اصلاح‌ها صورت بگيرد چقدر پرونده‌هاي قضايي کم مي‌شود. بياييم خودمان بين خودمان مصلح باشيم.
باز در روايت داريم که در خصال شيخ صدوق است. چند چيز است که شادي مي‌آورد. پياده روي، گاهي انسان پياده روي کند. هم براي بدنش خوب است و هم نشاط و شادي مي‌آورد. مرکب سواري، ماشين، موتور، هرچيز ديگر، نشاط آور است. «الارتماس في الماء» فرو رفتن در آب نشاط آور است. «النَّظَرُ إِلَى‏ الْخُضْرَهِ‏» (خصال صدوق، ج1، ص92) نگاه به سبزه‌زار نشاط مي‌آورد. گاهي آدم به خودش سخت نگيرد. غذاهاي حلال، نوشيدني‌هاي حلال، خورد و خوراک نشاط آور است. نگاه کردن به همسر زيبا، محرم باشد، نگاه کردن به خواهر، مادر طراوت و نشاط مي‌آورد. کنار همسر قرار گرفتن و با همسر شوخي کردن خيلي نشاط آور است. متأسفانه بعضي از زن و شوهرها اصلاً با هم خوش و بش و گفتگو ندارند. مسواک زدن هم آدم را سبک مي‌کند.
عزيزاني که وسواس فکري و عملي دارند بحث‌هاي ماه رمضان ما را پيگيري کنند و به ديگران هم اطلاع بدهند. راه‌هاي ريشه کن کردن وسواس فکري و عملي را انشاءالله خواهيم گفت.
شريعتي: اشاره‌ کنم که حاج آقاي حسيني قمي هم در ماه مبارک رمضان براي ما از احکام خواهند گفت که همه ما نياز داريم و شايد کمتر به آن توجه مي‌کنيم. حاج آقاي فرحزاد دعا بفرماييد و همه آمين بگوييم.
حاج آقاي فرحزاد: خدا را قسم مي‌دهيم به حق محمد و آل محمد به همه ما ايمان، معرفت و اخلاص کامل عنايت بفرما. قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک و ما را از بهترين ياران اهل‌بيت قرار بده. رفع هم و غم و گرفتاري از همه گرفتارها برطرف بفرما. کساني که امتحان دارند، موفق بگردان. کساني که مريض‌ دارند، مسکن ندارند، شغل ندارند، انشاءالله خدا کمک کند. خدا انشاءالله به دولتمردان ما کمک کند که با حل معضلات و مشکلات به برکت صلوات بر محمد و آل محمد و سلام بر امام حسن و امام حسين. انشاءالله روز جمعه روزه يادمان نرود.
شريعتي: خيلي‌ها براي ماه مبارک رمضان لحظه شماري مي‌کنند، ما هم لحظه‌ها را مي‌شماريم و فقط 22 روز باقيمانده تا شب وصال. بهترين‌ها نصيب شما شود.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها