اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

96-02-25-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – آثار و برکات دوستي

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: آثار و برکات دوستي
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 25-02-96
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما بيننده‌هاي خوب، شنونده‌هاي نازنين، دوستان خوب خارج از کشور، انشاءالله هرجا که هستيد باغ ايمانتان آباد باشد.تنتان سالم و قلبتان سليم باشد. افتخاري است براي من و همه دوستان ما که امروز هم از طريق اين برنامه و اين شبکه در خدمت شما باشيم و از محضر پر فيض حاج آقاي فرحزاد عزيز استفاده کنيم. سلام عليکم.
حاج آقا فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان عزيز. خيلي از هموطنان و فارسي زبانان ما که خارج از کشور هستند و حتي مليت‌هاي ديگر که زبان فارسي را متوجه مي‌شوند و اين برنامه را پيگيري مي‌کنند، خيلي از عزيزان از کانادا و استراليا به ما مي‌رسند و خيلي تشکر مي‌کنند. خدمت همه عزيزان سلام گرم داريم، ماه شعبان و دهه مهدويت که متأسفانه کمرنگ برگزار مي‌شود. جشن امام زمان نبايد به يکي دو روز اکتفا کرد. حداقل يک دهه بايد براي حضرت جشن گرفت. انشاءالله از برکات اين ماه همگي بهر‌ه‌مند شويم. در صلوات شعبانيه داريم که ماه را پر کردي «حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ» با رحمت و خشنودي خودت، آخرش هم مي‌گوييم: «قَدْ أَوْجَبْتَ لِي مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ» يعني در اين ماه بر ما رحمت و خشنودي خدا واجب شود. انشاءالله به برکت پيغمبر و اهل‌بيتش همه ما عاقبت بخير شويم.
شريعتي: اگر خاطر شريف شما باشد هفته گذشته حاج آقاي فرحزاد از آثار دوستي و محبت به يکديگر گفتند و نقش نزديک‌ترين افراد که دوستان ما هستند در زندگي ما و در روحيات ما و هم اين هفته و هميشه به خودمان باليديم که دوستان خوبي مثل شما داريم. بحث امروز شما را مي‌شنويم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
دو سه نکته را عرض کنم. يک نکته اينکه تهيه دوستان خوب از اوجب واجبات است. به اعتقاد بنده از نان شب و حتي از عبادات و نماز واجب‌تر است. دوست خوب انسان را به همه خوبي‌ها مي‌کشاند. بدترين ظلم و گناه و ناهنجاري اين است که انسان دوست بد داشته باشد و او را رها نکند و اين خطرناک ترين چيز براي انسان است که اميرالمؤمنين فرمود: «طبعك يسرق من طبعه شرا و أنت‏ لا تعلم‏» (شرح نهج‏البلاغه ابن ابى الحديد، ج 20، ص 272)  يعني با آدم بد مي‌نشيني خودجوش و خودکار نفس تو از او بدي‌ها را مي‌دزدد و تو هم متوجه نمي‌شوي. آدم رنگ مي‌گيرد. با هرکس بنشيند، رنگ همان را مي‌گيرد. جايي که زباله و کثافت است بوي تعفن مي‌گيرد، جايي که عطر و گلاب است بوي عطر مي‌گيرد. اين يک واقعيت است. منتهي نکته‌اي که نشد درمورد آن صحبت کنيم، اين بود که دوست خوب خيلي سخت نيست، ما نمي‌خواهيم بگوييم: دوست بي عيب و کاملي که صد در صد خوب باشد، چون او معصوم است. هرچند با پيغمبر و امام هم مي‌شود دوست شويم «وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً» (نساء/69) يکي از عواملي که شادي آور است رفاقت با خداست. دوستي با خداست. دوستي با انبياء است. دوستي با اهل‌بيت است. آنها حاضر و غايب ندارند. انسان مي‌تواند با امام زمانش دوست شود، با اهل‌بيت دوست شود. با خدا دوست شود، «يا رفيق، يا شفيق» يکي از اسم‌هاي خدا رفيق است ولي غير از اينکه با خدا و اولياي خدا بايد سر و کار داشته باشيم، در فاميل، محيط، محل کار، محل درس، خاله، عمه، دايي، گاهي آنهايي که مسن هستند، از زمان قبل اين شلوغ‌ کاري‌هاي جديد به آنها نرسيده است. تجدد و تمدن جديد، آلوده نشدند. صاف و پاک هستند. آدم با اينها مي‌نشيند، واقعاً خستگي‌اش در مي‌رود. بي شيله هستند، بي غل و غش هستند. سرشار از تجربه و نشاط هستند. نه سخت گيري کنيم که دوست آنچناني که ديگر پيدا نشود و نه از اين طرف که بي مبالات با هرکس دوست شويم. قطعاً همانطور که در خانه فرعون اشاره کرديم، در هر فاميلي، در هر شهر و مملکتي، در هر روستايي ولو کم، خدا مؤمن خوب، زن و مرد خوب گذاشته است. برويم بنشينيم از صفا و باطن اينها کمک بگيريم و از دوستان بد دوري کنيم.
نکته ديگر اينکه پيام‌هاي خوبي به دست ما رسيد، چندين پيام هم داشتيم که ما دوستي بهتر از سمت خدا نداريم. اين را هم مي‌شود به عنوان يک مجموعه سمت خدا، يک خانواده بزرگ و يک دوستان چند ميليوني هستند که در طول هفته يک ساعت کمتر مهمان خانه هاي شما هستند. خوب مي‌توانند با کارشناسان و مجري محترم دوست باشند و از برنامه‌ها استفاده کنند. دوستي که دور و نزديکي ندارد.
مرحوم دولابي مي‌فرمودند: به من از شهرها و کشورهاي مختلف اظهار علاقه مي‌کنند و من نمي‌توانم به همه سر بکشم. ولي با نيت و قلبم و با دعايم با آنها ارتباط برقرار مي‌کنم. من کنار ضريح حضرت معصومه که مي‌روم همه سمت خدايي‌ها را کنار خودم مي‌بينم و دعا مي‌کنم. مي‌دانم آنها هم پاي سجاده ما را دعا مي‌کنند. چون دل به دل راه دارد. اين لطف خداست که برنامه سمت خدا توانسته مجموعه‌اي از دوستان خوب را زير چتر الهي جمع کند.
نکته سوم اينکه ما وقتي عوامل شادي را مي‌گوييم، شادي‌هاي لحظه‌اي و جزئي اين خيلي اساس ندارد. البته مزاح بجا و بدون گناه و معصيت خوب است. ولو به همين اندازه که يک لبخند ايجاد کند. ولي شادي بايد ريشه داشته باشد و بنيادي و اساسي باشد. يک چيزي باشد که ريشه غم و غصه و افسردگي را بکند و درخت شادي را ايجاد کند.
درخت دوستي بنشان که کام دل به بار آرد *** نهال دشمني برکن که رنج بي‌شمار آرد
اين درخت بايد ريشه داشته باشد. اشعار خوبي در مثنوي هست که مي‌گويد:
آن يکي در کنج زندان هست شاد *** وان يکي در باغ ترش و بي مراد
يعني ممکن است کسي گوشه خلوتي، زنداني و مسجد و هرجايي باشد ولي شاد باشد، در باغ و بوستان از غصه دق کند. شادي در درون است و نمي‌شود از بيرون کسب کرد. با اموال و دنيا و رياست و پول به دست نمي‌آيد. اينها لحظه‌اي است. اگر اين شادي آور بود، قارون‌ها و فرعون‌ها از غصه دق کردند، غرق شدند و در زمين فرو رفتند.
شادي آن شادي است کز جان رويدت *** تا درون از هر ملالي شويدت
ور نه آن شادي که از سيم و زر است *** آتشي دان کا آخرش خاکستر است
شادي که از پول و پست و مقام مي‌آيد، در يک لحظه از آدم مي‌گيرند و برکنار مي‌کنند و تمام ما غم و غصه مي‌شود. آن شادي‌هاي زودگذر فاني و به درد نخور و غير باقي را نمي‌گوييم. اينها به درد نمي‌خورد.
راه لذت از درون دان نه از برون *** ابلهي دان جستن از قصر و حصون
قوت جبرئيل از مطبخ نبود *** بود از ديدار خلاق ودود
همچنين دان، قوت ابدال حق *** زان حق دان نه از طعام و از طبق
کار و بار انبياء و مرسلون *** هست از افلاک و اخترها برون
باده از ما مست شد، ني ما از او *** قالب از ما هست شد ني ما از او
انصافاً اشعار بلند حکيمانه اي گفته که اين خودش بحث قشنگي است که شادي را از بنياد در درون خودمان، ارتباط روحي ما با چه کساني باشد. از اينجا درست کنيم، اگر اين ريشه‌اش درست شد.«أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ‏ عَلَيْهِمْ‏ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون» (يونس/62) چاه آن چيزي است که از درون آب بجوشد و بيرون بزند. ولي شما از بيرون آب بريزي که چاه نيست. اين لحظه‌اي خشک مي‌شود. اگر از درون آب بريزد چاه است.
روايت داريم که پيغمبر خدا(ص) فرمود: «مَن آخى أخاً فِي اللهِ رَفَعَهُ اللهُ دَرَجَةً فِي الجَنَّةِ لا يَنالُها بِشَي ءٍ مِن عَمَلِهِ» (احيا علوم الدين، ج2، ص 231) اگر کسي يک دوست خوب پيدا کند و با او رفاقت و دوستي پيدا کند، بخاطر خدا هم خيلي مهم است. خدا درجه‌اي به اين مؤمن مي‌دهد که با هيچ عملي به آن درجه نمي‌رسد. در روايت ديگر داريم که امام صادق(ع) فرمود: «لمجلس اجلسه الي من اثق به اوثق في نفسي من عبادة سَنةٍ» امام صادق (ع)، امام معصوم که يک سبحان الله او با همه اعمال خلق برابري مي‌کند، به اعتقاد من وقتي يک ضربت اميرالمؤمنين بالاتر از عبادت جن و انس است، امامان معصوم هم در آن حد هستند. يک عملشان بالاتر از عبادت خلق است. نفس ما، هدايت ما، عبادت‌هاي ما همه از امام زمان است. نفسش با همه عالم بلکه بالاتر برابري مي‌کند. امام صادقي که عبادتش مافوق عبادت‌هاست، مي‌فرمايد: من يک جلسه با يک مؤمن و با يک دوستي که اطمينان به خوبي او و دوستي او دارم بنشينم، براي من امام صادق از عبادت يک سال بالاتر است. الله اکبر! يک جلسه، چون گاهي يک جلسه سرنوشت ساز است. گاهي زندگي طرف را عوض مي‌کند.
روايت داريم اگر کسي به يک عالم برجسته رباني بنشيند، از دوازده هزار ختم قرآن، دوازده هزار تشييع جنازه، دوازده هزار عيادت مريض، از همه اينها بالاتر است. گاهي اراذل و اوباش در زندگي‌شان به يک انسان برجسته، به يک مؤمن و روضه‌خوان و کارشناس برخورد کردند، از اين طرف که به جهنم مي‌رفتند، از اين طرف به بهشت رفته است. گاهي يک تلنگر زده، گاهي يک برخورد خوبي با او کرده است. 180 درجه زندگي‌اش را چرخانده و عوض کرده است. امام مي‌فرمايد: براي من از عبادت يک سال بالاتر است، براي طرف چقدر خاصيت دارد خدا مي‌داند.
در روايت ديگر داريم که فرمود: «أنا في المدينه بمنزلة الشعره حتي اري الرجل منکم فاستريح» گاهي آدم از تنهايي خسته مي‌شود. چون انسان از انس است. بعضي‌ها هم گفتند: از نسيان است. اما از انس است. يا با خدا انس مي‌گيرد يا با مؤمني مثل خودش. «المؤمن لا يأنس الا بالله او بمؤمن مثله» امام صادق(ع) فرمود: مثل مويي که قرار ندارد، باد بخورد مي‌رود. من گاهي از نديدن دوستانم دلتنگ مي‌شوم. «بمنزلة الشعره» تا اينکه در مدينه حرکت مي‌کنم و يکي از شما را مي‌بينم آرام مي‌شوم. شما با يک دوست خوب برخورد مي‌کنيد خستگي شما در مي‌رود. سبک مي‌شويد.
امام صادق(ع) دوست خوبي داشتند به نام ابوحمزه ثمالي که دعاي سحرهاي ماه رمضان هم به نام ايشان است. ايشان چهار امام را درک کرده است. ايشان مي‌گويد: زماني در بقيع بودم. يکي از نزديکان امام صادق(ع) دنبال من فرستاد، من با تو کار دارم. وقتي من خدمت امام صادق رفتم حضرت از ديدار من اينقدر خوشحال شد و لذت برد، فرمود: «يا اباحمزه اني لاستريح اذا رايتک»    من وقتي تو را مي‌بينم جداً خوشحال مي‌شوم. راحت مي‌شوم قلب من،  جگر من خوشحال مي‌شود. «اني لاستريح اذا رأيتک» ابوحمزه خيلي آدم پاکي بود. نوشتند اينقدر آدم شفاف و زلالي بوده، دختر بچه‌اي داشت، دست دختر بچه شکست، زمين خورد شکست. شکسته بند آوردند جا بياندازند. بچه جيغ و فرياد مي‌زد. ابوحمزه تاب نياورد و ناراحت شد که بچه‌اش ناله مي‌زد. به شکسته بند فرمودند: دست نزنيد، دست بچه را گرفت دعا خواند، مثل اول صحيح و سالم شد.
زکريا بن آدم قمي که فراوان آدم سر قبر ايشان مي‌روند و حاجت مي‌گيرند. يکي از عزيزاني که قبلاً وهابي بود و شيعه شد و حالا هم خيلي از مکتب تشيع دفاع مي‌کند و کتاب نوشته و در دفاع از حريم تشيع مي‌گويد: من با چندين نفر از بزرگاني که خيلي بحاث بودند و با اهل سنت از وهابي‌ها مي‌خواستند بحث کنم ديدم کم مي‌آورم. به زکريا بن آدم قمي متوسل شدم و مي‌گفت: تمام آنها شکست خوردند و مغلول شدند. قبر او در شيخان قم است. زکريا کسي بود که وقتي امام هشتم (ع) خواستند از مدينه به زيارت خانه خدا بروند، فرمودند: زکريا بيايد هم کجاوه من شود. چون کجاوه را روي شتر مي‌زدند و يکي اين طرف و يکي آن طرف مي‌نشست. معمولاً آدم نزديکان خودش مثل همسر و فرزند را مي‌نشاند، اما مي‌فرمود: زکريا بيايد. خيلي زکريا را دوست داشتند.
در روايت داريم زکريا زماني ديدن امام هشتم(ع) آمد، جالب اين است که در متن حديث هم هست «دخلت علي علي بن موسي الرضا في اول الليل» نمي‌گويد: نصف شب بوده يا آخر شب بوده است. اول شب بوده است. اگر اول شب هم باشد ايام بهار يا تابستان هم باز هفت، هشت ساعت شب هست. مي‌گويد: اول شب من بر حضرت رضا وارد شدم. از اول شب تا اذان صبح امام هشتم، نه نماز شب خواندند. نه دعا خواندند و نه قرآن خواندند، نه کنار خانواده‌اش رفتند و نه در رختخواب استراحت کردند. «لم يزل يحدثني و احدثه حتي طلع الفجر» چهره به چهره نشستند و حرف زدند. واقعاً آرزو داريم که امام هشتم، امام زمان يک نگاه به ما بکند. يک نظر به ما بکند. يعني يک نظر رضايتمندانه، يک نظري که بگويد: من دوستتان دارم. از شما راضي هستم. خوشحال هستم. گاهي امام هشتم صحبت مي‌کردند و گاهي زکريا، «لم يزل» مي‌فرمايد: من اول شب بر حضرت وارد شدم، از اول شب تا اذان صبح، ما اينقدر روايت داريم که کسي که نمي‌تواند ما را زيارت کند، دوستان ما را زيارت کند. کسي که نمي‌تواند خدا را زيارت کند برود يک مؤمن خالص را زيارت کند، «کتب من زوار الله» اينقدر روايت داريم که کسي مي‌خواهد خدا را زيارت کند، برود يک مؤمن صاف و پاک را زيارت کند.
روايت داريم کسي به خاطر خدا به ديدن مؤمني رفت. در خانه‌ي او رسيد فرشته‌اي از طرف خداي متعال به صورت انسان آمد. گفت: براي چه اينجا آمدي؟ گفت: دلم تنگ شده مي‌خواهم يک مؤمني را بخاطر خدا زيارت کنم. گفت: من فرستاده خدا هستم. من رسول خدا هستم. از طرف خدا به تو سلام مي‌رسانم. خدا مي‌فرمايد: تو داري مرا زيارت مي‌کني. من تو را از آتش جهنم نجات دادم و بهشت را بر تو واجب کردم. تو زائر خدا هستي. کسي که مي‌خواهد خدا را زيارت کند، يک مؤمن و انسان با تقوا را بخاطر خدا زيارت کند، جزء زوار الله است. امام هشتم ملاقات او را افضل عبادات مي‌دانستند. از اول شب تا صبح مي‌نشستند، در واقع يک آينه شفافي است که آدم خودش را مي‌بيند.
شريعتي: من فکر مي‌کنم امام هم طبق روايات بهترين دوست ما هست. وقتي در مشاهد مشرفه مي‌رويم و درد دل مي‌کنيم و دعا مي‌خوانيم مي‌بينيم چقدر سبک شديم.
حاج آقاي فرحزاد: همينطور است. ما در اذن دخول چه مي‌خوانيم. «اشهد انک تَشهَدُ مَقامي و تَسمَعُ کَلامي و تَرُّدُ سلامي» کلام مرا مي‌شنوي و جواب مي‌دهي. جايگاه مرا مي‌بيني. حضرت علي(ع) فرمودند: «ان غائبنا لم يغب، قتلانا لن يقتلوا، ميتنا لم يموت» ما اهل‌بيت مرده‌ي ما نمرده است. تمام سلام‌هايي که مي‌دهيم مي‌گوييم: السلام عليک، يعني خطاب است. قرآن مي‌گويد: شهدا زنده هستند. «بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ‏ يُرْزَقُون‏» (آل‌عمران/169) وهابي‌ها حمله مي‌کنند که امام و پيغمبر مرده‌اند، سلام ندهيد. شهيدي که يک سر سوزني از مقام امام را هم شايد نتواند برسد، امام و پيغمبر قابل قياس با آن نيستند، مي‌گويد: زنده است و «عِنْدَ رَبِّهِمْ‏ يُرْزَقُون‏»، «سلام علي نوح» خدا به همه انبياء سلام کرده است. اميرالمؤمنين فرمود: مرده ما نمرده است. جلد 26 بحارالانوار حديث اول است. فرمود: غايب ما غايب نشده است. ما اعتقاد نداريم که امام زمان که غايب است دور از مردم باشد. پشت کوه قاف باشد. نه! امام زمان «يَتَرَدَدُ بين الناس» بين مردم رفت و آمد مي‌کند. «يتردد» فعل مضارع است. بعضي فکر مي‌کنند، «يتردد بين الناس» يعني فقط مشاهد مشرفه، کربلا و مکه و مدينه است. حضرت در موسم حج هر سال هستند. امام صادق (ع) قسم خوردند که هر سال هستند. مي‌فرمايد: در بازار شما هم مي‌آيد. امام زمان در بين مردم رفت و آمد دارد. گاهي نگاه مي‌کند و     هم صحبت مي‌شود.
فرمود: مثل امام زمان مثل يوسف(ع) است به برادرهايش که مي‌آمدند مهمان او مي‌شدند و او را نمي‌شناختند. فرمود: هم زيباترين انسان‌هاي زمان است و هم مانند حضرت يوسف شناخته نمي‌شود. غايب ما غايب نيست، منتهي معني غيبت اين است که او را نمي‌شناسيم. گاهي ممکن است حتي رو در رو با او صحبت کنيم ولي او را نمي‌شناسيم. بين حاضر و ظاهر فرق است. يک چيزي حاضر است ولي ممکن است ظاهر نباشد. الآن قطعاً اينجا اکسيژن است اگر نباشد ما مي‌ميريم. حاضر است وي ظاهر نيست. جاذبه زمين هست. ولي با چشم ديده نمي‌شود. امام زمان اشراف دارد. سيره وجودي دارد. همه جا حاضر است ولي ظاهر نيست. غايب ما غايب شدني نيست. خورشيد را نمي‌شود غايب کرد. اعمال ما جلوي چشم ما حجاب شده است. چشم سر ما نمي‌بيند ولي چشم دل ما مي‌تواند ببيند. امکان ارتباط هست و انسان مي‌تواند با اينها ارتباط برقرار کند و آنها به ما نظر مي‌کنند و ما را دوست دارند. از حالات ما خبر دارند. اين ارتباطات آدم را خيلي مي‌سازد. خود امام‌‌ها هم خيلي لذت مي‌برند. امام صادق(ع) فرمود: اگر بخاطر مؤمنين نبود خدا ما را روي زمين نگه نمي‌داشت. ما را به سوي خودش مي‌برد. بخاطر مؤمنين روي زمين ماندند و اينقدر بلاها را تحمل کردند.
در روايت ديگر داريم «اطلب مواخات الاتقياء و لو في ظلمات الارض» خيلي روايت عجيبي است. «فان الله لم يخلق بعد النبيين افضل منهم» امام صادق(ع) فرمود: دوستان با تقوا را طلب کن ولو در تاريکي‌هاي زمين. خدا بعد از انبياء چيزي بالاتر از دوستان باتقوا خلق نکرده است. «ليس شي انکي لابليس و جنوده من زيارة الاخوان في الله بعضهم لبعض» (کافي/ج2/ص188) پيغمبر عظيم الشأن فرمودند: چه چيزي شيطان را از همه بيشتر ناراحت مي‌کند. دردناک مي‌کند. زمين‌گير و مجروح مي‌کند. يعني شاهرگ شيطان را مي‌زند؟ فرمود: مثل ديدار دوستان خوب و برادران مؤمن زيارت اينها شيطان را ريشه کن مي‌کند و اين حاکي از اين است که اين ارتباط‌ها چقدر برکات دارد و شيطان چشم ديدنش را ندارد. تا بچه‌هاي ما به يک دوست خوب مي‌رسند و نجات پيدا مي‌کنند، شيطان همه نقشه‌هايش نقش بر آب مي‌شود. «ليس شي انکي لابليس» چيزي دردآورتر براي شيطان و جنود شيطان از ديدار اخوان و برادران خوب نيست.
مرحوم قاضي فرمودند: کسي چهل سال رنج و زحمت بکشد، سياحت بکند و يک دوست خوب و استاد خوب که باتقوا باشد پيدا کند و گريبانش را به او وصل کند، اين ديگر براي همه عمر بس است. در روايت ديگر از اميرالمؤمنين هست که فرمودند: «مُلاقاةُ الإخوانِ نُشْرَةٌ و تَلقيحُ العَقلِ» يعني آدم با افراد خوب و مؤمن مي‌نشيند هم نشاط و شادي مي‌آورد و هم عقل انسان زياد مي‌شود. نشستن با آدم‌هاي فهميم و دانا عقل انسان را زياد مي‌کند و شکي نيست. «مُلاقاةُ الإخوانِ نُشْرَةٌ و تَلقيحُ العَقلِ، و إن كانَ نَزْرا قَليلاً» پس اگر کسي همه کارهايش را بگذارد ولي دوست خوب و استاد خوب پيدا کند و با آنها رابطه محکم برقرار کند، هم غم و غصه‌هايش مي‌رود و هم راه‌هاي شيطان بسته مي‌شود و به همه سعادت‌ها مي‌رسد.
من خدمت عزيزان بگويم که در طول چند سال به ما مراجعات شفاهي و پيامي داشتند که بحث وسواس را فشرده يکبار ديگر بگوييم. يکي از چيزهايي که غم‌ها را از بين مي‌برد و آرامش و نشاط مي‌آورد، دور شدن از وسواس فکري و وسواس عملي است. من خواهش مي‌کنم بيننده‌ها و شنونده‌هايي که خودشان يا نزديکانشان مبتلا هستند، انشاءالله ما وعده مي‌کنيم که از ماه رمضان چند جلسه فشرده بحث وسواس و درمان وسواس عملي و فکري را بگوييم.
شريعتي: با توجه به اينکه ديگر کم کم داريم به چهارمين دوره قرآن کريم برنامه سمت خدا نزديک مي‌شويم، انشاءالله پنج‌شنبه هفته آينده ما مهمان مردم خوب شيراز خواهيم بود. در حرم احمد بن موسي، شاهچراغ حرم سوم اهل‌بيت هستيم. امروز صفحه 581 قرآن کريم، آيات پاياني سوره مبارکه مرسلات در سمت خداي امروز تلاوت مي‌شود.
«أَ لَمْ نَخْلُقْكُمْ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ‏ «20» فَجَعَلْناهُ فِي قَرارٍ مَكِينٍ «21» إِلى‏ قَدَرٍ مَعْلُومٍ «22» فَقَدَرْنا فَنِعْمَ الْقادِرُونَ «23» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «24» أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ كِفاتاً «25» أَحْياءً وَ أَمْواتاً «26» وَ جَعَلْنا فِيها رَواسِيَ شامِخاتٍ وَ أَسْقَيْناكُمْ ماءً فُراتاً «27» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «28» انْطَلِقُوا إِلى‏ ما كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «29» انْطَلِقُوا إِلى‏ ظِلٍّ ذِي ثَلاثِ شُعَبٍ «30» لا ظَلِيلٍ وَ لا يُغْنِي مِنَ اللَّهَبِ «31» إِنَّها تَرْمِي بِشَرَرٍ كَالْقَصْرِ «32» كَأَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ «33» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «34» هذا يَوْمُ لا يَنْطِقُونَ «35» وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ «36» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «37» هذا يَوْمُ الْفَصْلِ جَمَعْناكُمْ وَ الْأَوَّلِينَ «38» فَإِنْ كانَ لَكُمْ كَيْدٌ فَكِيدُونِ «39» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «40» إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلالٍ وَ عُيُونٍ «41» وَ فَواكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ «42» كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «43» إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ «44» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «45» كُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِيلًا إِنَّكُمْ مُجْرِمُونَ «46» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «47» وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لا يَرْكَعُونَ «48» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «49» فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ «50»
ترجمه: آيا ما شما را از آبى پست خلق نكرديم. پس آن را در قرارگاهى استوار قرار داديم. تا مدّتى معيّن. پس اندازه‏گيرى كرديم و ما چه خوب اندازه‏گيريم. در آن روز واى بر تكذيب كنندگان. آيا زمين را محل اجتماع زنده‏ها و مرده‏ها قرار نداديم. و در آن كوههايى استوار و بلند قرار داديم و آبى گوارا به شما نوشانديم. پس در آن روز واى بر تكذيب كنندگان. (به مجرمان گويند:) برويد به سوى آنچه آن را تكذيب مى‏كرديد. برويد به سوى سايه‏اى سه شاخه، نه خنك است و نه از شعله آتش مصون مى‏دارد. همانا دوزخ، شرارههايى به اندازه كاخ پرتاب مى‏كند. گويى شترانى زرد مويند. در آن روز واى بر تكذيب كنندگان. (مجرمان) در اين روز حرفى براى گفتن ندارند. و به آنان اجازه داده نمى‏شود تا عذر خواهى كنند. در آن روز واى بر تكذيب كنندگان. اين روز، روز جدايى است كه شما و پيشينيان را جمع كرديم. پس اگر چاره‏اى داريد به كار گيريد. در آن روز واى بر تكذيب كنندگان. همانا پرهيزكاران در سايه‏ها و چشمه‏ها (قرار دارند). و هر نوع ميوه كه بخواهند فراهم است. بخوريد و بياشاميد به پاداش آنچه انجام مى‏داديد، گوارايتان باد. همانا ما اين‏گونه نيكوكاران را پاداش مى‏دهيم. در آن روز واى بر تكذيب كنندگان. بخوريد و بهره گيريد اندك كه همانا شما مجرميد. در آن روز واى بر تكذيب كنندگان. و هر گاه به آنان گفته شود ركوع كنيد، ركوع نمى‏كنند. در آن روز واى بر تكذيب كنندگان. پس بعد از اين (قرآن) به كدامين سخن ايمان مى‏آورند؟
شريعتي: ماه شعبان ماه صلوات بر نبي مکرم اسلام است. خوش به حال آنهايي که تمام لحظاتشان منور به اين ذکر نوراني است. از فضيلت و برکات ذکر صلوات بشنويم و بعد هم اشاره قرآني امروز را مي‌شنويم.
حاج آقاي فرحزاد: در يک روايت نوراني پيامبر عظيم الشأن سه خاصيت مهم براي اين ذکر بيان فرمودند: «صَلاتُکمْ عَلَي إِجَابَةٌ لِدُعَائِکمْ وَ زَکاةٌ لأَعْمَالِکمْ» هر سه خاصيت مهم است. خاصيت اول اين است که ذکر صلوات باعث خشنودي پروردگار است. «وَ رِضْوانٌ‏ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ» (توبه/72) خاصيت دوم اينکه وقتي شما به پيغمبر دعا مي‌کني، خدا و پيغمبران حاجت‌هاي شما را برآورده مي‌کنند. شما در کار آنها باشي، آنها هم در کار شما خواهند بود. خاصيت سوم «زکاةٌ لأعمالکم» ذکر صلوات اعمال ما را رشد مي‌دهد، پاک مي‌کند، تميز مي‌کند و مورد پذيرش و قبولي قرار مي‌گيرد. آنهايي که دوست دارند هم اعمالشان پاک شود و هم دعايشان مستجاب شود، از همه بالاتر خدا راضي شود، هرچه مي‌توانند به جاي اينکه زبانشان به گناه آلوده شود، صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند.
در اين صفحه آيه 41 و دو سه آيه بعد درباره اهل بهشت است. «إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلالٍ وَ عُيُونٍ، وَ فَواكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ» آنهايي که واقعاً در اين دنيا جلوي شهوت و هوا و هوسشان را گرفتند. زبانشان را کنترل کردند و بي حيايي نکردند. تقوا يعني آن خط قرمزها را مراعات کردند و در چهارچوب فرمان الهي حرکت کردند. مي‌فرمايد: روز قيامت در بهشت زير سايه‌سارها حرکت مي‌کنند و لذت مي‌برند و به هر نوع ميوه‌اي که ميل پيدا مي‌کنند، اراده کنند برايشان حاضر است. يعني هرچه خوشي هست براي آنها سرازير مي‌شود. بعد مي‌فرمايد: «كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» بخوريد، بياشاميد و گواراي وجود شما باشد. اينها دستاورد چيست؟ «بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» يعني از بدها دوري مي‌کردي و با خدا خلوت مي‌کردي، دستاوردش همين آثاري است که در بهشت ساخته شده است. «بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ، إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» ما نيکوکاران را اينطور پاداش مي‌دهيم.
شريعتي: بحث وسواس که شد من يادآوري کنم که دوستان ما در ذيل برنامه سمت خدا کانال تخصصي وسواس را هم مدت‌هاست راه اندازي کردند و مطالب مفيدي را آنجا قرار دادند، آدرس را دوستان در کانال اصلي برنامه سمت خدا قرار مي‌دهند.
حاج آقاي فرحزاد: من از اينجا به بعد و هفته آينده سعي مي‌کنم فهرست کنم عواملي را که شادي آور و غم زداست. يکي از چيزهايي که خيلي شادي آور است مجالس ذکر خدا و مجالس ذکر اهل‌بيت است. هرجا دعاي کميل، دعاي ندبه، دعاي عرفات هست، مجالس دعايي که انسان شرکت مي‌کند اصلا ً احساس مي‌کند سبک شده و گناهانش پاک شده است. اين نشاط آور است. مجالسي که براي اهل‌بيت است. حتي مجلس روضه شايد ظاهرش مصيبت و گريه است ولي حتي تاسوعا و عاشورا افرادي گفتند که ما سبک شديم. اين همان نشاط دروني است. به ظاهر گريه کرده و اشک ريخته اما سبک و آرام شده است. نشاط روحي به او دادند.
امام صادق(ع) فرمودند: «کان أبي اذا حزنه امرٌ جمع اهله و الصبيان» امام محمد باقر وقتي حزن و اندوهي به ايشان مي‌رسيد، خانواده و اهلش را  جمع مي‌کردند و دعا مي‌کردند و مي‌فرمودند: شما آمين بگوييد. چقدر زيباست. من دعا مي‌کنم و شما آمين بگوييد که حزن و اندوه و گرفتاري برطرف شود. آرامش مي‌دهد. مناجات شعبانيه اين روزها خيلي هست و سرور آور است. زيارت اهل‌بيت شادي آور است. مثلاً براي زيارت امام حسين(ع) داريم «وَ حَقِيقٌ عَلَى اللَّهِ أَنْ لَا يَأْتِيَنِي مَكْرُوبٌ إِلَّا أَرُدَّهُ وَ أَقْلِبَهُ إِلَى أَهْلِهِ مَسْرُوراً» (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 98) امام حسين فرمود: بر من سزاوار است اين کار را کنم که هر گرفتاري به زيارت من بيايد، من او را به خانواده‌اش با نشاط و شادي و سرور برگردانم.
آنهايي که زيارت اهل‌بيت مي‌روند، زيارت امام حسين مي‌روند با شادي و نشاط برمي‌گردند. پيغمبر ما فرمود: پاره تن ما در خراسان دفن مي‌شود هيچ غمگين و گرفتاري او را زيارت نمي‌کند مگر اينکه غم و گرفتاري او برطرف شود. يعني نشاط و شادي به او دست مي‌دهد.
از ديگر عوامل شادي توکل و اعتماد به خداست. هرچه انسان تکيه‌گاهش به افراد و اشخاص به مال دنيا و پست و پول نباشد. تکيه‌گاهش خدا باشد. امام باقر فرمود:«من وفق بالله اراه السرور و من توکل عليک کفاه الامور» کسي که وثوق و تکيه گاهش خداست، خدا نشاط و شادي را به قلب او مي‌ريزد. هم خدا به او سرور دروني مي‌دهد و امورش را کفايت مي‌کند.
حضرت يعقوب(ع) وقتي بنيامين را هم گرفتند، ديگر مصيبت روي مصيبت شد. چهل سال يوسف غايب بود. بنيامين هم که از مادر با يوسف يکي بود را هم گرفتند. ديگر بريد! از همه جا بريد و گفت: خدايا من از تمام غصه‌ها و غم ها به تو شکايت مي‌کنم. شکايت از خدا خوب نيست. ولي شکايت به خدا بردن عيب ندارد. از شيطان و هوا و هوس و روزگار و مردم. شکايت به خدا عيب ندارد. شکايت از خدا بد است. حضرت يعقوب وقتي شکايت به خدا کرد، خدا گفت: اگر يوسف مرده هم باشد براي تو زنده مي‌کنم. فوري جاي يوسف را به او نشان دادند. پيراهن يوسف را آوردند و چشم‌هايش بينا شد و يوسف و برادرش هم پيدا شدند.
يکي ديگر از عواملي که سرور آور است خوش بين بودن است. خوش بين بودن به خدا که اگر ما چند جلسه فرصت داشته باشيم، مي‌گوييم. خوش بين بودن به خدا ريشه تمام خوبي‌هاست. حتي خوش بيني دروغي که الکي بگوييم: خداي خوبي است، مهربان است، مرا مي‌آمرزد، حتي اگر قلباً هم باور نداشته باشيم. در روايت داريم همين هم آدم را نجات مي‌دهد. خدا مي‌فرمايد: من با گمان تو کار دارم. اگر خوب باشد خوب، اگر بد باشد بد. بگوييد: خدا پدر ما را در مي‌آورد، مي‌سوزاند و جهنم مي‌برد حتماً اين کار را مي‌کند. بگوييد: ما را بهشت مي‌برد و مي‌آمرزد حتما بهشت مي‌برد.
يک چيزي در فضاي مجازي پخش شد که خيلي مرا متأثر کرد. خبرنگاري با افراد مختلف مصاحبه کرده بود که شما اهل بهشت هستي يا اهل جهنم؟ هشتاد درصد گفتند: ما اهل جهنم هستيم. بيست درصد گفتند: اهل بهشت هستيم. يک زمان مي‌گويند: من با اعمالم مستحق جهنم هستم ولي خدا مي‌آمرزد و مي‌بخشد. ولي اينکه خودت حکم کني جهنم مي‌روي. حکم نکن! بگو: من مستحق جهنم هستم ولي مي‌دانم خدا مي‌آمرزد، مي‌بخشد و مي‌پوشاند. حسن ظن دروغي هم نجات مي‌دهد چه برسد به حسن ظن راست. حسن ظن به خدا و حسن ظن به تقديرات الهي آرامش مي‌دهد. حسن ظن به آنهايي که خوب هستند، فاميل و دوست‌هاي نزديک آدم بايد خوش بين باشد. يعني در يک جامعه‌اي که اکثر قريب به اتفاق بد هستند، اينجا نمي‌گوييم بد بين باش ولي خوش بين بودن گول خوردن است. آنجا بايد احتياط کرد.
شريعتي: دعا بفرماييد و همه آمين بگوييم.
حاج آقاي فرحزاد: خدا را قسم مي‌دهيم به حق محمد و آل محمد از بهترين برکات اين ماه و ماه رمضان همه ما را بهره‌مند بگردان. به حق محمد و آل محمد قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک و ما را از بهترين يارانش قرار بده. رفع هم و غم و گرفتاري از همه گرفتارها مرحمت بفرما. مريض‌هاي روحي و جسمي مخصوصاً مريض‌هاي سفارش شده به حق حضرت ابالفضل شفا عنايت بفرما. وسايل شغل و مسکن و ازدواج را فراهم بگردان به حق محمد و آل محمد.
شريعتي: سلام مي‌کنيم به امام حسين با اين اميد که انشاءالله به زودي زود زيارت کربلا نصيب همه ما شود.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها