اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

96-02-18-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – برکات دوستي

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: برکات دوستي
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 18-02-96

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
مي‌ايستم امروز خدا را به تماشا *** اي محو شکوه تو خداوند سراپا
اي جام جوانمرد به دامان تو دستم *** من نيز جوانم ولي افتاده‌ام از پا
آتش بزن، آتش به دلم کار دلم را *** اي عشق مينداز از امروز به فردا
با آمدنت قاعده‌ي عشق به هم خورد *** ليلاي تو مجنون شد و مجنون تو ليلا
تا چشم گشوده به جهان ساقي ما گفت *** المنة لله که در ميکده شد باز
عالم همه مبهوت تماشاي حسين است *** هرچند حسين است تو را محو تماشا
کز گوشه‌ي شش گوشه دلم با تو سفر کرد *** ناگاه برآورد سر از گنبد خضراء
مجنون علي شد همه شهر ولي من *** مجنون علي اکبر ليلا به مولا

شريعتي: سلام مي‌کنيم به همه شما دوستان خوبمان، خانم‌ها و آقايان، عيد ميلاد با سعادت آيينه نبي اکرم حضرت عي اکبر انشاءالله بر شما مبارک باشد. روز جوان را به همه جوان‌هاي عزيز اين مرز و بوم تبريک و شادباش مي‌گويم. انشاءالله بهترين‌ها در اين ايام برايشان رقم بخورد و قدر بهار عمرشان را بدانند. خيلي خوشحاليم که در اين روز سراسر نور خدمت شما و حاج آقاي فرحزاد عزيز هستيم. سلام عليکم. عيد شما مبارک باشد.
حاج آقا فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان عزيز. ايام ماه شعبان و ولادت سرتا سر نور فرزند بزرگ آقا اباعبدالله حضرت علي اکبر(ع) را خدمت همه عزيزان و جوان‌هاي عزيز که روز جوان هم نامگذاري شده است تبريک و تهنيت عرض مي‌کنيم و اميدواريم انشاءالله يک توجه ويژه‌اي هم پدر و مادرها و مسئولين ما به جوان‌ها و نوجوان‌ها بکنند که آينده مملکت ما دست اينهاست و اصلاً اگر مي‌خواهيم سعادتمند شويم، روايت داريم بهترين ارثي که پدر و مادر دارند تربيت فرزند صالح و شايسته است. انشاءالله توجه ما به بچه‌ها و جوان‌ها بيشتر شود.    
شريعتي:هرچه آروزي خوب است براي جوان‌هاي کشورمان باشد. بيننده‌ها و شنونده‌هاي عزيزمان، دوستان خوب خارج از کشور، هرجا که هستيد برايتان بهترين‌ها را آرزو مي‌کنيم. ببينيم حاج آقاي فرحزاد امروز براي ما چه به ارمغان آوردند؟ بحث امروز شما را مي‌شنويم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
بحث ما شفارش پيغمبر خدا به مولا علي(ع) بود که از کسالت و خستگي و بي‌نشاطي و غم و غصه دوري کني. در همين رابطه ما چند ماهي است که عوامل شادي را بيان کرديم و عواملي که حزن و غم و اندوه مي‌آورد. از عوامل شادي که مهمترين آن شاد کردن دل ديگران بود و چند هفته در مورد آن صحبت کرديم. بلکه خدمت به همه موجودات که مفصل در اين مورد صحبت کرديم. شاد کردن دلها و خدمت به ديگران که مطرح مي‌شود فوري امور مالي به ذهن مي‌ آيد، البته کمک‌هاي مالي و صدقه و احسان در جاي خودش بسيار مهم است. از اعمال ماه رجب و شعبان و رمضان صدقه دادن و احسان به ديگران است. ولي منحصر در اين نيست که خيلي‌ها بگويند: ما پول نداريم. حتي حديث داريم آنهايي هم که ندارند کم هم بدهند، اشکالي ندارد. ولو نصف خرما! انفاق براي فقيرترين آدم‌ها هم خوب است. حضرت علي(ع) مي‌فرمايد: «اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ‏ بِالصَّدَقَهِ‏» (كافى، ج 4، ص 10) خود صدقه و انفاق رزق را زياد مي‌کند ولي مطلق خير رساندن، به فکر ديگران بودن، و در رأس آن «ترک الشر صدقة» و اين خيلي مهم است و بارها عرض کرديم. اينکه آدم اذيت و آزارش به هيچکس نرسد. گفت: «مرا به خير تو اميد نيست، شر نرسان» اگر اين شر بخوابد بسياري از کارها روي غلتک مي‌افتد. ما ميلياردها پول براي قوه قضاييه و درگيري‌ها و اختلاف‌ها و طلاق‌ها مصرف مي‌کنيم. اگر اين شر خوابيده شود، همه کارها درست مي‌شود. اينکه شر ما به کسي نرسد، خودش صدقه است.
از يک سلام کردن، يک دعا کردن، اينکه کسي زمين مي‌خورد و من ناراحت مي‌شوم، دعا مي‌کنم بالا برود. يک کسي بالا مي‌رود خوشحال مي‌شوم. همه اينها صدقه است. «کل معروف صدقه» هر کار خوبي صدقه است. اين نشاط و شادي به ما مي‌دهد و حال ما خوب مي‌شود. بحث امروز من حقيقتاً بحث مهمي است. در مورد اين بحث قبلاً مفصل صحبت کرديم و به صورت کتاب هم درآمده است.
يکي از عوامل مهم شادي ارتباط و معاشرت با آدم‌هاي خوب است. دوست خوب، فاميل خوب، همسايه خوب، استاد خوب، آدم با ايمان و با تقوا، انس و ارتباط با بندگان شايسته و صالح و خوب غم‌ها را مي‌برد. غصه‌ها را دور مي‌کند و به انسان آرامش و نشاط مي‌دهد. گاهي آدم کوله بار غم و غصه روي دوشش است ولي با دوست خوب معاشرت مي‌کند حالش خوب مي‌شود. در روايات روي اين نکته خيلي مانور دادند. اين بحث خيلي کليدي است و عزيزان توجه داشته باشند. پيغمبر ما حضرت محمد(ص) که ماه شعبان ماه پيغمبر است و ماه صلوات بر پيغمبر است، فرمودند: «يَا عَلِيُّ ثَلاثٌ فَرَحَاتٌ‏ لِلْمُومِنِ» سه چيز است که دل مؤمن را شادمان مي‌کند.1- «لِقَاءُ الاخْوَانِ» ديدار دوستان خوب، غم‌ها را مي‌برد و شادي مي‌آورد. 2- «وَ تَفْطِيرُ الصَّائِمِ» (من‏لايحضره‏الفقيه، ج 4، ص 360)    آدم‌هايي که روزه مي‌گيرند، چه روزه واجب، چه روزه مستحب، موقع افطار يک احساس نشاط و سبکي دارند. در روايت ديگر پيغمبر خدا فرمودند: آدمي که روزه مي‌گيرد، همين که يک مقداري بدن سبک مي‌شود، اين پرخوري  براي انسان سنگيني ايجاد مي‌کند و نشاط روحي را از بين مي‌برد. برعکس آدم با مقداري گرسنگي احساس سبکي مي‌کند. موقع افطار خدا يک سرور و انبساطي مرحمت مي‌کند، يکي هم هنگام ملاقات خدا، يکي هم «صلاة الليل» نماز شب، پيغمبر فرمودند: يا علي اين سه چيز شادي و نشاط مي‌آورد. يکي از عواملي که غم و غصه را برطرف مي‌کند و انشاءالله خدا توفيق بدهد شب مقداري زودتر بخوابيم.
خدا آيت الله مرعشي نجفي را رحمت کند. زماني من مقداري جوانتر بودم و طلبه بودم. مدرسه ما روبروي حرم بود. آقاي مرعشي اولين نفري بود که به حرم مي‌آمد. آنوقت ايشان در محراب مي‌نشست مطالعه مي‌کرد، به سؤالات پاسخ مي‌داد، فقط هم نماز نمي‌خواند. من خدمت ايشان رسيدم. ايشان فرمودند: سحر ولو چند دقيقه بيدار بودن، خود بيدار بودن آثار عجيبي دارد. نتوانستي نماز شب بخواني، مطالعه کن، ذکر بگو، صلوات بفرست، خود بيدار بودن در سحر و نماز شب خواندن نشاط و انبساط و سرور مي‌آورد. سحرخيزي و بين الطلوعين کمک مي‌کند. خواب بين الطلوعين هم خيلي مذمت شده است. انسان بتواند تا طلوع آفتاب بيدار باشد و بعد استراحت کند. بحثمان سر ملاقات اخوان است که اصلاً اگر اين تعبير، تعبير خيلي شايسته‌اي نيست. بنده اعتقاد دارم از چيزهايي که شبه اعجاز ايجاد مي‌کند، من از همين‌جا به پدر و مادرها و نوجوان‌ها بگويم که يکي از مهمترين چيزهايي که در سرنوشت ما تأثير بسيار مهم دارد، دوستان و افرادي هستند که با آنها مراوده داريم. اين واقعاً معجزه مي‌کند.
حافظ شخصيت بسيار فوق العاده‌اي بود و من در ميان شعرا از همه بيشتر به ايشان وابسته هستم. يک بزرگي مي‌فرمود: من مي‌توانم براي همه اشعار حافظ آيه و حديث بياورم. حافظ فقط يک شاعر نيست. عارف بوده و اهل سير و سلوک بوده، عالم و فرهيخته بوده است. يک کرامت الهي بوده که توانسته در قالب غزل اين را منتقل کند. حافظ مي‌فرمايد: دريغ و درد که تا اين زمان ندانستم که کيمياي سعادت رفيق بود، رفيق! يعني بعد از سي سال سير و سلوک و جان کندن و زحمت کشيدن، مي‌گويد: به اينجا رسيدم که کيميايي که مثل وجود من را مي‌تواند طلا بکند و مرا متحول کند يک دوست خوب است. دريغ که دير فهميدم. ممکن است من و شما اينقدر زحمت بکشيم ولي متحول نشويم. اما برخورد به يک استاد و شخص و انسان وارسته کيميايي است که وجود ما را عوض مي‌کند و مس وجود ما را طلا مي‌کند. اين حقيقت محض است. اين تأثير صد در صد فوق العاده‌اي دارد و بنده اعتقاد دارم تأثيرش از پدر و مادر و لقمه و محيط قوي تر است.
خدا مرحوم قاضي را رحمت کند. فرموده بودند: اگر کسي سي، چهل سال عمر بگذراند و وقت بگذارد، استاد خوب و رفيق خوب گير بياورد هيچ ضرر نکرده است. آيت الله بهجت(ره) که يک عمري با کتاب و قرآن و حديث سر و کار داشتند. فرمودند: اگر کسي سي، چهل ساعت کتاب‌هاي اخلاقي بخواند. کلاسي، کليشه‌اي بخواند و درس بگيرد، اينها هم پاي اين نيست که يک رفيق خوب و يک استاد خوب را ببيند و با او جلسه بگيرد. يعني مجسمه عيني اخلاق را ببيند. يک زماني ما تصويري از گل داريم. گل زيبا و خوشبو است. يک زماني هم گل را مي‌بينيم. از اين گل نشاط و شادي به دست مي‌آوريم. اينها خيلي فرق دارد. شنيدن کي بود مانند ديدن! شنيدن کي بود مانند خوردن و هضم کردن و گل شدن! رنگ گرفتن، ما وقتي رنگ مي‌گيريم که تجسم عيني آن شخصيتي که متخلق به اخلاق الهي است را ببينيم. لذا مرحوم دولابي فرمودند: اگر مردم تأثير مجالست را درک کنند و بفهمند اصلاً تعليم و تعلم و دانشگاه و حوزه ممکن است باطل شود. من يک استاد خوب ببينم. مثلاً کسي چندين سال يک رشته‌اي را مي‌خواند. ولي يک کسي مي‌رود به يک مهندسي که کار کشته و مجرب است و به همه عواملي که خوانده عمل کرده، پروژه ساخته، دو ماه، شش ماه رفيق شود، ببيند قشنگ چه کار مي‌کند و عاشق اين مهندس شود و بدون هفت سال و ده سال کلاس همه اينها به او منتقل مي‌شود. يعني راه ميانبر است و تأثير عجيبي دارد.
رشته‌اي در گردنم افکنده دوست *** مي‌کشد هرجا که خاطرخواه اوست
واقعاً کيمياي عجيبي است. خواهش مي‌کنم اگر رفيق ناباب داريم، «صحبة الاحمق عذاب الروح» معاشرت با آدم‌هاي ناباب، آدم‌هاي احمق، آدم‌هاي جاهل، آدم‌هاي بد سيرت، آدم را جهنمي مي‌کند. قرآن مي‌فرمايد: ظالم دستانش را مي‌گزد، «وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ‏ عَلى‏ يَدَيْهِ» (فرقان/27) از حسرت و پشيماني دست‌هاي را مي‌گزد و مي‌گويد: چرا من با آدم‌هاي بد دوست شدم. «يا وَيْلَتى‏ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلًا» (فرقان/28) دوست ناباب الفرار، دوست خوب بنده اعتقاد دارم از لباس و خوراک و پوشاک و مسکن و از نان شب واجب تر است، به خداي بزرگ قسم مي‌خورم! در کلمات قصار نهج‌البلاغه هست که حضرت فرمودند: «أَعْجَزُ النَّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ اكْتِسَابِ الاخْوَانِ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَ بِهِ مِنْهُمْ»‏ (نهج البلاغه، حكمت 12) يعني بي‌عرضه‌ترين، عاجز ترين، ناتوان ترين آدم‌ها کسي است که براي خودش دوست خوب تهيه نکند. بنده اعتقاد دارم در همه جا، در خانه فرعون و خانه طاغوت‌ها و خانه کفر هم، خدا آدم‌هاي مؤمن و خوب هم دارد.
شريعتي: يک وقت‌هايي در انتخاب دوست با شرايطي که شما مي‌گوييد که حال دل ما را خوب کند، در انتخاب دوست دچار وسواس مي‌شويم و نهايتاً بدون دوست و رفيق مي‌مانيم.
حاج آقاي فرحزاد: در اينکه کم هستند شکي نيست. آدم‌هاي پاک و راستگو و مطمئن و با ايمان کم هستند. ولي ديگر نبايد مته به خشخاش گذاشت. امام صادق فرمودند: چند چيز هست که اگر نباشد کامل نمي‌شوي و به آنچه مي‌خواهي نمي‌رسي. يکي دوست بي عيب است. دوست بي‌عيب کسي است که هفتاد درصد، هشتاد درصد خوبي دارد و خوبي‌هايش بر بدي‌هايش ترجيح دارد. حضرت علي فرمودند: «من غلب محاسنه مساويه فهو من الکاملين» کسي که خوبي‌هايش بر بدي‌هايش غالب است، جزء کاملين است. همسر بي‌عيب گيرت نمي‌آيد. لقمه صد در صد بي‌شبهه گيرت نمي‌آيد، خيلي آرماني فکر نکني. آن کسي که خوبي‌هايش بر بدي‌هايش غالب باشد.
من اعتقاد دارم در هر خانواه‌اي، در هر فاميلي، در هر جمعي، در هر دانشگاهي هستند ولي کم هستند. سراغ آنها برويم و برويم آن رشته محبت را به او پيوند بزنيم و تمام خوبي‌هايي که او دارد، عيار وار غارت مي‌کنيم و به وجود ما منتقل مي‌شود. حضرت اميرفرمودند: «طبعك‏ يسرق من طبعه» (شرح نهج‏البلاغه ابن ابى الحديد، ج20، ص 272) يعني طبع تو، معاشرت که مي‌کني با بده و بستان شروع مي‌شود. بد بشود، بد. خوب بشود،خوب. شما با آدمي که عطرفروش است، و اهل عطر و گلاب است بوي خوش مي‌گيري و با آدمي که کود فروش است، بوي کود مي‌گيري. اين طبيعي است. لذا حضرت امير فرمودند: عاجز ترين و بي عرضه ترين آدم‌ها کسي است که نتواند دوست خوب تهيه کند. از او بي‌عرضه تر کسي است که دوست خوب دارد و از دست بدهد. و از او بي‌عرضه‌تر کسي است که در فاميل دوست خوب دارد، در آشنا و رفقا و همکلاسي‌ها، دوست خوب را از دست بدهد. دوست خوب واقعاً اعجاز مي‌کند. واقعاً خستگي‌هايت را مي‌برد. بدون رياضت، بدون مجاهدت، بدون زحمت شما چهل سال بخواهي زحمت بکشي و نماز شب بخواني و يا نخواني. يک اردو مي روي همه نماز شب خوان هستند. نماز شب خوان مي‌شوي. قرآن خوان و دعا خوان مي‌شوي. خوش اخلاق مي‌شوي. شايد با مبارزه و رياضت و چهل سال به اينجا نرسي ولي با اينها که مي‌نشيني رنگ و بوي اينها را ناخودآگاه مي‌گيري.
«إِنَّ الْمُومِنَ لَيَسْكُنُ‏ إِلَي الْمُومِنِ كَمَا يَسْكُنُ الظَّمْ‏آنُ إِلَي الْمَاءِ الْبَارِدِ» (كافي، ج 2، ص 247) آدم تشنه چقدر دوست دارد يک آب خنک و گوارا بخورد. هفده ساعت روزه گرفته، تشنه است و عطش دارد. خيلي‌ها اصلاً گرسنه نمي‌شوند ولي تشنه مي‌شوند، بعد يک چاي و نوشيدني گوارا لذت بخش است. امام صادق(ع) مي‌فرمايد: مؤمن آرامش مي‌گيرد از ملاقات مؤمن، همينطور که آدم تشنه به آب گواراي خنک مي‌رسد. آب روي عطش او مي‌نشيند و خاموش مي‌شود. روايت ديگر مي‌فرمايد: «عليکم بالاخوان فانهم عدة في الدنيا و الآخره» فرمود: بر شما باد که دوستان خوب و برادران خوب تهيه کنيد که اينها سرمايه شما در دنيا و آخرت هستند. پيغمبر ما فرمود: مواظب باشيد دوست‌هاي خوب داشته باشيد. هرکسي وقت مردن دوستان او براي او مجسم مي‌شوند. يعني در آن حلقه‌اي که دورش هستند چه کساني هستند. اراذل هستند، مجرم و گنهکار هستند. همان‌ها موقع مردن مجسم مي‌شوند، با همان‌ها مي‌رود. يعني روحش با آنها جور مي‌شود. اگر جهنمي هستند وارد جهنم مي‌شود. موقع مردن رفقاي زنده‌ي مرده ما، روحشان همراه اوست. اگر به طرف بهشت بروند، به بهشت و اگر به طرف جهنم بروند به جهنم!
«اسْتَكْثِرُوا مِنَ الاخْوَانِ فَإِنَّ لِكُلِّ مُومِنٍ شَفَاعَةً» (وسائل الشيعة، ج 12، ص 17) هرچه مي‌تواني دوست خوب تهيه کن. لقمان حکيم به فرزندش فرمود: فرزندم هزار دوست خوب تهيه کني، کم است. يک دشمن براي خودت درست نکن که يکي هم زياد است. چرا دوست خوب تهيه کني؟ مي‌فرمايد: هر دوست خوبي، هر مؤمني يک دعاي مستجاب دارد. زمين خوردي دعايت مي‌کند. روز قيامت شفاعت مي‌کند. اگر همه کارهايمان را تعطيل کنيم، در مسائل تربيتي پدر و مادرها و بزرگسالان هم نياز دارند. من به پدر و مادرها مي‌گويم: اينقدر بچه را امر و نهي نکنيد. هي داد بزنيد و بگوييد: چنين و چنان کن. چند رفيق خوب تهيه کن و دور او بيانداز. بدون اينکه امر به معروف بکني، اين خودکار و خودجوش اتوماتيک وار، در خوبي‌ها مي‌رود. عکسش هم اگر در بين دوستان بد بيافتد، بد مي‌شود.
شريعتي: بنده خدايي مي‌گفت: بچه من در دوران مدرسه درس نمي‌خواند. هرچه اصرار مي‌کرديم درس بخوان، فايده نداشت. بعد از يک مدتي ديديم اهل درس شد و نمراتش خوب شد. بعد متوجه شديم دوست درس خوان پيدا کرده است.
حاج آقاي فرحزاد: اگر پدر و مادرها که خيلي دغدغه دارند، هرجا مي‌رسيم مي‌گويند: جوان ما را دعا کن. نمي‌خواهد خيلي امر و نهي کنيد. گاهي پدر و مادر و معلم و مربي که مي‌گويند، لجبازي مي‌کنند ولي يک دوست خوب که مي‌گويد، اصلاً خودکار و خودجوش مي‌گويند: همه رفقاي ما نمره‌شان بيست است، من هجده هم مي‌گيرم خجالت مي‌کشم. رفقاي من همه هفت و هشت مي‌گيرند. من ده هم بگيرم سرم را بالا مي‌برم. مي‌فرمايد: دوستان خوب زياد تهيه کنيد. هرکدام دعاي مستجاب دارند و شفاعت مي‌کنند. روز قيامت مي‌توانند دستگيري کنند. «يدا يکافئهم بها يوم القيامة» چه کسي خوشبخت‌ترين انسان‌هاست؟ «اسعد الناس من خالط کرام الناس» خوشبخت‌ترين انسان‌ها کسي است که با آدم‌هاي بزرگوار و کريم و با شخصيت بنشيند. اين به همه خوشبختي‌ها مي‌رسد، بلکه خوشبخت‌ترين انسان‌هاست.
«الْغَرِيبُ‏ مَنْ‏ لَمْ يَكُنْ لَهُ حَبِيبٌ‏ منبع» (نهج‏البلاغه، نامه 31) غريب که در غربت افتاده و غم و غصه و افسردگي سراغ او مي‌آيد، کسي است که دوست خوب ندارد. کسي که دوست خوب داشته باشد، همه غربت‌ها و غم و غصه او از بين مي‌رود. شما در مملکتي که هيچ آشنايي نداري ولي يک دوست خوب داري، شما اهل آن مملکت مي‌شويد و همه ناآشناها حبيب مي‌شود. با هيچکس احساس غريبي نمي‌کني. ولي اگر در يک کشور و شهري که دوست نداري، ولو همه هم خدمت کنند، ولي شما غريب هستي. غريب واقعي کسي است که دوست خوب ندارد. «الاخ المكتسب في‏ الله‏ أقرب‏ الاقرباء و أحم (أرحم) من الامهات و الاباء» (غرر الحكم، ص423) گفتم تأثير دوست از مربي و معلم و دوست بالاتر است، اين روايتش است. فرمود: برادري که انسان براي خدا با او برادري مي‌کند، اين «في الله» خيلي مهم است. آخر آدم با افرادي مراوده مي‌کند و مي‌خواهد جيب او را خالي کند. مي‌خواهد خيانت کند. مسائل مادي در نظر دارد. روابط همه مادي است. اين مهم نيست چون ماده که قطع شود دشمن هم مي‌شوند. محور خدا باشد. اين حرف‌ها که زديم وقتي تأثير دارد که جهت، جهت الهي باشد. دوستي ما براساس تربيت و معرفت خدا باشد. اينکه آدم بخاطر خدا با کسي برادر شود، «اقرب الاقارب» يعني نزديک‌ترين فاميل‌هاست. آدم سري که نمي‌تواند با پدر و مادر و خواهر و برادر و اولاد بگويد، با دوستش مي‌گويد.
خيلي‌ها به ما مي‌گويند: مثلاً کسي خواستگاري دختر ما آمده است. يا براي پسرمان موردي داريم. بنده مي‌گويم: مهمترين راه تحقيق دوستان اين دختر و پسر هستند. بچه‌هاي شما خيلي کارهايي دارند که پدر و مادر خبر ندارند. ولي رفيق صميمي از بد و خوب اين خبر دارد. بچه شما سيگار مي‌کشد. با خيلي از کانال‌ها رابطه دارد. اصلاً کسي خبر ندارد. ولي رفيق صميمي او از تمام کارهاي ريز و درشت او خبر دارد. ببينيم با چه کساني مراوده دارد. حديث داريم: نمي خواهد از خود شخص تحقيق کني. ببين رفقاي او چه کساني هستند. رفيق از همه به آدم نزديک‌تر است. حتي دوست‌تر از پدرها و مادرهاست. الآن خيلي از بچه‌ها و جوان‌هاي ما با پدر و مادر چند دقيقه بنشينند خسته مي‌شوند. مذاکره خانوادگي خيلي کم داريم. ولي با دوست صميمي‌اش از اينجا تا مشهد ده ساعت در قطار و ماشين خسته نمي‌شود. پس دوست از پدر و مادر به آدم نزديک‌تر است. «المُومِنُ بَرَکَةٌ عَلي المُومِنِ وَ حُجَّةٌ  عَلي الکافر» (تحف العقول/ص489) مؤمن با مؤمن بنشيند برکتش زياد مي‌شود. پنج تا باشند پنج برابر و ده تا باشند، ده برابر! تک تک اين روايت‌ها بسيار ناب است.
پيغمبر ما فرمود: «وُدُّ الْمُومِنِ‏ لِلْمُومِنِ فِي اللَّهِ مِنْ أَعْظَمِ شُعَبِ الايمَانِ» (كافي،ج2،ص125) پيغمبر ما فرمود: بزرگترين دستاويز ايمان، دستگيره‌ي ايمان و وسيله نجات ما چيست؟ پيغمبر ما که اول شخصيت عالم است و حقيقت قرآن بر قلبش نازل شده است که فرمايشات او حقيقت محض است. چه چيزي بزرگترين و محکم‌ترين دستاويز ايمان است؟ مي‌فرمايد: دوستي با يک مؤمن و با يک رفيق خوب براي خدا از بزرگترين شعبه‌هاي ايمان است. «وُدُّ الْمُومِنِ‏ لِلْمُومِنِ فِي اللَّهِ مِنْ أَعْظَمِ شُعَبِ الايمَانِ» ايمان و تقوا و صفات خوب را به شما تزريق مي‌کند.
مرحوم قاضي فرمودند: کسي چهل سال کارهايش را تعطيل کند و دنبال يک استاد و رفيق خوب بگردد، هيچ ضرري نکرده است. کسي بعد از هفتاد سال به دوست خوب برسد، همه کمبودهايش را کيميا مي‌کند.
بيا تا گل برافشانيم و مي در ساغر اندازيم *** فلک را سقف بشکافيم و طرحي نو در اندازيم
اگر غم لشگر انگيزد که خون عاشقان ريزد *** من و ساقي به هم سازيم و بنيادش براندازيم
ما شش ماه است در مورد اين صحبت مي‌کنيم که چه چيزهايي غم را از بين مي‌برد و شادي براي ما مي‌آورد. اگر مي‌خواهيد غم و غصه‌ها برود، يک استاد خوب و يک رفيق خوب الهي با شرايطي که مي‌گوييم،    
اگر غم لشگر انگيزد که خون عاشقان ريزد *** من و ساقي به هم سازيم و بنيادش براندازيم
بنده تجربه دارم حرف‌هايي که مي‌زنم. يک دوست خيلي خوبي که خدا براي من نصيب کرد در سمت خدا شما و آقاي رکني هستيد، مرحوم دولابي مي‌فرمودند: اگر کسي مدت‌ها نماز مي‌خواند و دعا مي‌کند و عبادت مي‌کند و خدا را مي‌خواهد، خدا اگر دعاهايش را مستجاب کند و بخواهد دوست خوب پيدا کند، خدا يک دوست خوب سر راهش مي‌گذارد. از نعمت‌هاي بزرگ خدا دوستان خوب و اساتيد بزرگواري است که خدا سر راه ما گذاشت و به ما مرحمت کرد. اين را تجربه کرديم و واقعاً غم و غصه و ناراحتي و فشار روحي و جسمي داشتيم، يک ملاقات با آقاي بهاء الديني نشستيم، اصلاً تمام خستگي‌هاي ما از بين رفته است. من يک ملاقات با آقاي بهجت داشتم تا يک ماه شارژ بودم. ما احتياج به شارژ داريم. باطري‌هاي ما خالي مي‌شود.
اگر غم لشگر انگيزد که خون عاشقان ريزد *** من و ساقي به هم سازيم و بنيادش براندازيم
«أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ‏ عَلَيْهِمْ‏ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (يونس/62) همه اينهايي که مي‌گويند: «لا خوفٌ» اولياء الله هستند. يعني جمع هستند. مرحوم دولابي مي‌فرمودند: تا آخر عمر رفقاي راه را ترک نکنيد. اينها آب هستند، غذا هستند، اکسيژن هستند. اينها را رها نکنيد.
بهشت عدن اگر خواهي بيا با ما به ميخانه *** که از پاي خمت روزي به حوض کوثر اندازيم
يعني برويم دوست‌هاي خوب تهيه کنيم. تأثير مجالست اينقدر مهم است، پدر ايشان ارباب دولاب بودند و انفاقات عجيبي کردند. ايشان مي‌فرمودند: پدر من چون بزرگ دولاب بود، هم علماي برجسته خيلي دعوت مي‌کرد. مرحوم آيت الله شاه آبادي استاد امام، مرحوم شيخ محمد تقي بافقي، مرحوم شيرازي و خيلي از بزرگان آنجا مي‌آمدند. از جمله پهلوان‌ها و قهرمان‌ها هم مي‌آمدند. ايشان مي‌فرمود: معمولاً بچه‌ها به قهرمان‌ها و ورزشکارها يک علاقه خاصي دارند. کسي فوتباليست است. بعد مي‌گفت: بعضي از پهلوان‌ها مي‌آمدند گردن‌هاي کلفت و بازوهاي قوي دارند. بچه‌ها اينها را نگاه مي‌کردند. فردا من مي‌ديدم که اين بچه‌ها وقتي راه مي‌روند مثل اين پهلوان‌ها راه مي‌روند. کشتي هم که مي‌گيرند، طرف را زمين مي‌زنند. يعني يک جلسه ديدند و با يک پهلوان نشستند از نزديک انرژي گرفتند. بحث دنيا بحث انرژي است. تمام ما مي‌توانيم انرژي مثبت بدهيم يا منفي. سمت خدا خيلي انرژي مثبت مي‌دهد. بحث دنيا بحث انرژي است. انرژي هسته‌اي نه، انرژي مثبت انسان‌ها! نفوس الهي آتش‌ها را خاموش مي‌کند.
مرحوم آيت الله بهاءالديني(ره) که گاهي ايشان حرف‌هاي عادي مي‌زد. ولي همان حرف‌هاي عادي، خاطراتي که مي‌گفتند، خوش و بشي که مي‌کردند، ايشان مي‌فرمودند: يک موقعي يک آقايي از ايلام اينجا آمد. چوپان بود يا کشاورز بود. خدمت آقاي بهاءالديني آمد. مرحوم بهاءالديني فرمودند: شايد نيم ساعت، بيست دقيقه ايشان نشست، من هرچه نگاه کردم ديدم اين صاف و شفاف و زلال است و همه پاکي است و وقتي رفت همه خستگي را از جان من برد. مثل اينکه با خدا ملاقات کردم. ما چقدر روايت داريم که ملاقات يک انسان ملاقات خداست. عکس اين هم فرمودند که من با بعضي‌ها چند دقيقه نشستم، اصلاً تمام کوه‌هاي غم و غصه روي دوش من آمده است. آدمي که يک کلمه حرف راست نمي‌زند و هرچه مي‌گويد، دروغ است.    
شريعتي: خيلي وقت‌ها فکر مي‌کنم که اگر هم نشين‌هاي خوب نبودند، دوستان خوب نبودند معلوم نبود ما کجا بوديم. دعاهايي که آنها در حق ما مي‌کنند، کمک‌ها و انرژي‌هايي که از آنها به ما مي‌رسد انشاءالله قدر همه دوستان خوب را بدانيم. ما هم به دوستي با شما افتخار مي‌کنيم و به خودمان مي‌باليم که هميشه همراه ما هستيد و ما شرمنده الطاف شما هستيم. امروز روز بيماري‌هاي خاص و صعب العلاج هم هست. براي سلامتي اين عزيزان دعا کنيم.
حاج آقاي فرحزاد: انشاءالله عزيزان آيات قرآن را به نيت شفاي اين عزيزان تلاوت کنند. روايت داريم اگر کسي هفتاد بار يا هفت بار براي مريض‌ها بخواند، همه مريضي‌هاي روحي و جسمي، مخصوصاً مريض‌هاي صعب العلاج، مريض‌هايي که دکترها جواب کردند، خدايا به حق محمد و آل محمد همه را شفاي عاجل عنايت بفرما.
شريعتي: انشاءالله خداي متعال به همه آنها شفاي عاجب عنايت کند. به حق صلوات بر محمد و آل محمد. امروز صفحه 574 قرآن کريم، آيات ابتدايي سوره مزمل در سمت خداي امروز تلاوت مي‌شود.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ‏ «1» قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا «2» نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا «3» أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا «4» إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلًا ثَقِيلًا «5» إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلًا «6» إِنَّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَوِيلًا «7» وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا «8» رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا «9» وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا «10» وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلًا «11» إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالًا وَ جَحِيماً «12» وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً «13» يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلًا «14» إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَيْكُمْ رَسُولًا شاهِداً عَلَيْكُمْ كَما أَرْسَلْنا إِلى‏ فِرْعَوْنَ رَسُولًا «15» فَعَصى‏ فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْناهُ أَخْذاً وَبِيلًا «16» فَكَيْفَ تَتَّقُونَ إِنْ كَفَرْتُمْ يَوْماً يَجْعَلُ الْوِلْدانَ شِيباً «17» السَّماءُ مُنْفَطِرٌ بِهِ كانَ وَعْدُهُ مَفْعُولًا «18» إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى‏ رَبِّهِ سَبِيلًا «19»
ترجمه: به نام خداوند بخشنده مهربان‏. اى جامه به خود پيچيده. شب را جز اندكى، به پا خيز. نصف آن، يا اندكى از آن كم كن يا بر آن بيفزاى و قرآن را با تأنّى و شمرده بخوان. همانا ما سخنى سنگين و گرانمايه بر تو القا خواهيم كرد. همانا برخاستن در شب (براى عبادت) پايدارتر پابرجاتر و گفتار آن استوارتر است. همانا تو در روز حركت و تلاشى طولانى دارى (و كمتر به عبادت مى‏رسى) و نام پروردگارت را ياد كن و تنها به سوى او منقطع شو. او كه پروردگار مشرق و مغرب است، معبودى جز او نيست، پس او را وكيل خود ساز. و بر آنچه مى‏گويند صبر كن و به گونه‏اى نيكو از آنان كناره بگير. و مرا با تكذيب كنندگان توانگر و خوشگذران واگذار و آنان را اندكى مهلت ده. همانا نزد ما است غل‏ها و آتش برافروخته. و غذايى گلوگير و عذابى دردناك. در روزى كه زمين و كوهها به لرزه درآيند و كوهها به صورت پشته هايى از شن روان گردند. همانا ما رسولى را كه گواه بر شماست، به سوى شما فرستاديم، همان‏گونه كه به سوى فرعون رسولى فرستاديم. امّا فرعون، آن رسول را نافرمانى كرد و ما او را به كيفرى وخيم گرفتيم. پس اگر كفر ورزيد، چگونه خود را از (عذاب) روزى كه كودكان را پير مى‏كند مصون مى‏داريد؟ آسمان به سبب (هول) آن روز مى‏شكافد، آرى وعده خداوند انجام شدنى است. همانا اين آيات مايه تذّكر است، پس هركس مى‏خواهد، راهى به سوى پروردگارش برگيرد.
شريعتي: عيد شما مبارک باشد مخصوصاً به جوان‌هاي خوب اين سرزمين. انشاءالله بهترين‌ها به حق اين ايام براي شما رقم بخورد. چقدر خوب است ثواب تلاوت آيات را در زادروز ولادت با سعادت حضرت علي اکبر تقديم کنيم به روح بلند و آسماني حضرت و انشاءالله زيارت کربلاي معلي نصيب همه ما بشود. ماه، ماه صلوات است. نکته صلوات را بفرماييد و بعد هم اشاره قرآني امروز را مي‌شنويم.
حاج آقاي فرحزاد: يک صلواتي در ظهرهاي ماه شعبان وارد شده که در شب نيمه شعبان هم سفارش شده خوانده شود. شب نيمه شعبان مصادف با شب جمعه شده است. ديگر نورٌ علي نور است، منهاي اينکه ولادت مصلح کل آقا امام زمان(ع) مثل شب قدر است. يعني بيدار بودن عبادت است. احياء اين شب بسيار مهم است. امام باقر(ع) تعبيري دارند که من حيفم مي‌آيد نگويم. خداي بزرگ به ذات خودش قسم خوردند که شب نيمه شعبان دعا کنند، سائلي را از در خانه‌شان نا اميد برنمي‌گردانند. مگر اينکه درخواست معصيت و ظلم و فساد داشته باشد. شب نيمه شعبان مث شب احياء است. انفرادي و اجتماعي دعا و نيايش داشته باشيم.
صلوات شعبانيه يک بخشي در مورد صلوات است، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلاةً كَثِيرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضًى» يعني صلوات زياد باعث خوشنودي دل محمد و آل محمد است، چه چيزي از اين بالاتر است. «وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْكَ وَ قُوَّةٍ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ» امام سجاد در اين صلوات مي‌فرمايد: کثرت صلوات باعث مي‌شود حق پيغمبر و آل او به حول و قوه الهي ادا کنيم. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»
سوره مبارکه مزمل آيه 8 تا 10 مي‌فرمايد: «وَ اذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا» ياد کن خدا را و نام خدا را بياور، «تَبَتَّلْ» يعني منقطع شو. در دعاي مناجات شعبانيه داريم. «هَب لي کَمالَ الاِنقِطاعِ اِليکَ» بتول که مي‌گويند، نام خوبي هم هست و از القاب حضرت زهرا است، چون بريده شده و جدا شده از ناپاکي‌ها و زشتي‌هاست. «وَ تَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا» يعني در عين حالي که نام خدا را مي‌آوري، منقطع شو. از غير خدا ببر. شش دانگ به طرف خدا برو. در بعضي روايات داريم «تَبَتُّل» يعني دست‌ها را به حالت تضرع و التماس بالا ببر. بعد مي‌فرمايد: تکيه‌گاهت خدا باشد. «رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا» آدم‌هايي که کاري از اينها برنمي‌آيد. وکيل مي‌گيرند، وکيل‌هاي دانا و آگاه مي‌گيرند، مطمئن هستند و همه کارهايشان را انجام مي‌دهد. خدا مي‌گويد: من پروردگار شرق و غرب هستم و همه هستي دست من است. مرا وکيل کن، «فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا»، «وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما يَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِيلًا» خيلي‌ها حرف مي‌زنند، بزنند. پشت سر پيغمبر خدا حرف مي‌زدند. مي‌فرمايد: صبر کن بر آنچه مي‌گويم و با ملايمت و لطافت و نرمي و زيبايي جدا شويم. باعث کدورت و ناراحتي و فتنه نشويم.
شريعتي: در ايام برپايي نمايشگاه بين المللي کتاب تهران برنامه سمت خدا هم آنجا غرفه دارد. مي‌توانيد مراجعه کنيد. سالن A3 راهروي پنج، غرفه شماره 42، انشاءالله دوستان ما آنجا هستند و منتظر شما هستيم که مراجعه کنيد و محصولات فرهنگي برنامه سمت خدا و کتاب‌هايي که کارشناسان عزيز ما تأليف کردند را دريافت کنيد و به آنها دسترسي پيدا کنيد. کتاب «کيمياي سعادت، دوست گزيني و دوست يابي» امروز صحبت از دوست‌هاي خيلي خوب شد، مي‌توانيد در اين کتاب که حاج آقاي فرحزاد عزيز زحمت کشيدند و به رشته تحرير درآوردند را دنبال کنيد و انشاءالله از برکاتش بهره‌مند شويد. کتاب يکي از هداياي خوب و دلپذير است که مي‌توانيد به دوستانتان هديه بدهيد. عزيزاني که به هر دليلي نمي‌توانند امسال در نمايشگاه کتاب شرکت کنند، به کانال ما مراجعه کنند، دوستان يک تسهيلاتي را براي آنها در نظر گرفتند که بتوانند کتاب‌ها را سفارش بدهند و انشاءالله دوستان برايشان ارسال خواهند کرد.
حاج آقاي فرحزاد: در مورد دوست و دوست يابي مفصل در اين کتاب آورديم، شرايط دوستان خوب، سخت‌گيري نکردن در دوست‌هاي خوب، خيلي پر توقع نباشيم و پله پله شروع کنيم. خدايا تو را به حق علي اکبر(ع) قسم مي‌دهيم که نسل ما، جوان‌ها و بچه‌ها و خانواده ما را در پناه امام زمان حفظ بفرما و نيازهاي روحي و ظاهري و باطني همه را برآورده به خير بفرما.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها