اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

95-12-02-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – وصاياي پيامبر اکرم(ص) به اميرالمؤمنين(ع)- راه‌هاي رفع غم و اندوه

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وصاياي پيامبر اکرم(ص) به اميرالمؤمنين(ع)- راه‌هاي رفع غم و اندوه
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 02-12- 95

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
گل و ترانه و لبخند مي‌رسد از راه *** بهار سرخوش و خرسند مي‌رسد از راه
گذشت دلهره‌آور غروب تنهايي *** پگاه روشن پيوند مي‌رسد از راه
بهار گمشده‌ي سبز آسماني ماست *** کسي که گفتم و گفتند، مي‌رسد از راه
کسي که روح به افسردگي دچار مرا *** نجات مي‌دهد از بند مي‌رسد از راه
مگو بهار، بگو روز بکر رستاخيز *** بگو رسول خداوند، مي‌رسد از راه
هميشه تا ز هميشه رها، هميشه زلال *** هميشه دلکش و دلبند مي‌رسد از راه
اگرچه آخر اسفند، اول عيد است *** بهار اول اسفند مي‌رسد از راه

شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما هموطنان عزيزم. بيننده‌ها و شنونده‌هاي نازنين‌مان. انشاءالله هرجا که هستيد بهترين‌ها نصيب شما شود. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز. انشاءالله شکرگزار همه نعمت‌هاي الهي باشيم. خصوصاً نعمت برف و باراني که خداي متعال به ما مرحمت کرده و دعا مي‌کنيم و همدردي مي‌کنيم با عزيزاني که در شمال و جنوب کشور ما آسيب و صدمه‌اي ديدند. قطعي آب و برق و گاز داشتند، انشاءالله خداي متعال به همه آنها کمک کند. دولت و ملت و همه دست به دست هم بدهند، چون عزيزان روستايي ما خانه‌هايشان خراب شده است. انشاءالله جبران شود و به زودي مشکل همه گرفتارها حل شود. از همه عزيزان مي‌خواهيم که مالي و معنوي کمک کنند.
شريعتي: انشاءالله همه عزيزان دست به دست هم بدهند تا مشکلات اين عزيزان ما رفع شود. بحث ما با حاج آقاي فرحزاد وصاياي نبي مکرم اسلام به اميرالمؤمنين بود.نکات خوبي را شنيديم. به بحث زدودن غم و راه‌هاي رسيدن به نشاط و شادي رسيديم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. چون ايام فاطميه است و در اين ايام بين دو فاطميه، زيارت حضرت زهرا(س) را اجازه مي‌خواهم که اول صحبت‌هايمان بخوانيم. «يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّهُ‏ فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِكِ‏»
خيلي‌ها آدرس اين زيارتنامه را مي‌خواستند. اين زيارت معتبري که سه خط هم هست، در مفاتيح باب اول دعا است، باب اول ايام و هفته و بعد ماه‌هاي رجب و غيره است. باب سوم باب زيارات است. زيارات از پيغمبر و حضرت زهرا و حضرت علي شروع مي‌شود تا امام زمان.
شريعتي: دوستان ما صوت و متن اين زيارت را در کانال برنامه قرار دادند که دوستان مي‌توانند استفاده کنند.
حاج آقاي فرحزاد: چون هفته گذشته در مورد حضرت زهرا(س) صحبت کرديم، براي يادآوري عرض مي‌کنم يکي از عوامل مهمي که غم و حزن و اندوه را دور مي‌کند و شادي ايجاد مي‌‌کند، ايمان به قضا و قدر است که اصلاً اصل عبوديت و بندگي هم همين است که تسليم باشيم. تسليم به آنچه که خدا دوست دارد و براي ما بريده است. در روايت داريم «الايمان بالقدر يهذب بالهم و الحزن» کسي که مي‌داند ناخداي کشتي خود خداي متعال است و همه کارها دست اوست، از دست خدا هيچ چيز بيرون نمي‌رود. اينکه آدم خدا را باور کند و بداند تقديرات الهي قشنگ است، ايمان به قضا و قدر هم و حزن و اندوه را مي‌برد و ريشه کن مي‌کند. عرض کرديم عبادت و طاعت و بندگي در اين نيست که خم و راست شويم. البته خم و راست شدن و نماز و دعا و ذکر و تلاوت قرآن عبادت است. ولي ريشه و اساس بندگي تسليم بودن است. اينکه ما در همه چيز تسليم خدا باشيم و آنچه به ما داده قبول کنيم. لذا امام هشتم (ع) فرمودند: «رَأسُ طاعَةِ اللهِ» يعني سرآمد و سرچشمه کل طاعت خدا، «الرِّضا بما صَنَعَ اللهُ فيما أحَبَّ العَبدُ و فيما کَرِهَ» يعني آنچه خدا براي ما از تلخ و شيرين، از آنچه دوست داريم يا اکراه داريم، خوشمان بيايد يا نيايد، براي ما بريده است، در تقديرات و حوادثي که دست ما نيست، راضي شويم. رضايتمندي از خدا و تسليم خدا شدن، سرچشمه‌ي همه طاعت‌هاست. کسي به اينجا برسد حقيقت بندگي را کسب کرده است.
دو هفته گذشته اين را گفتيم که تقديراتي که براي ما بريده شده، دو نوع است. 1- تقديراتي است که به حسن تدبير يا سوء تدبير ما وابسته است. «انما اعمالکم تردون اليکم» کاري به اينکه خدا در ازل بريده نداريم. يعني ما گناه مي‌کنيم. ظلم مي‌کنيم. کارهايي مي‌کنيم که مراعات نمي‌کنيم، مثل تصادفاتي که پيش مي‌آيد. نمي‌توانيم به خدا نسبت بدهيم. وقتي من بد رانندگي مي‌کنم. سرعت غير مجاز مي‌روم. سبقت بي‌جا مي‌‌گيرم يا جاده استاندارد نيست، اينها را نمي‌شود گردن خدا انداخت. چرا آمار تصادفات در کشورهاي ديگر اينقدر پايين است؟ ما مي‌توانيم با مراعات کردن اينها را گردن خدا نياندازيم. اجل‌‌هايي که دست خود ماست. ظلم‌ مي‌کنيم، خيانت مي‌کنيم. خير و برکت مي‌رود. کمبود مي‌شود، قحطي مي‌شود. بسياري از کارها «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُم‏» (شوري/30) خيلي‌ها را خدا مي‌بخشد. يا حسن تدبير است، يعني کارهاي خوب مي‌کنيم و خدا عمر ما را زياد مي‌کند. خير و برکت مي‌دهد. يعني تقديرات کلاً دو نوع است. تقديراتي که به اعمال ما بستگي دارد. يعني کارهاي خوب و بد ما قطعاً اثر دارد. آيه و حديث هم خيلي زياد داريم. حتي حديث داريم آنهايي که بر اثر اعمال زشت عمرشان کوتاه مي‌شود، بيشتر از کساني هستند که به اجل طبيعي آن را مي‌گذرانند. و کساني که با احسان و نيکي خدا عمرشان را زياد مي‌کند، بيشتر از کساني هستند که با اجل طبيعي از دنيا مي‌روند. يعني اعمال ما بي‌شک مؤثر است. چه اعمال فردي، چه اعمال اجتماعي، يعني بعضي گناهان هست که مثلاً زکات ندهند، کل مردم در زحمت مي‌افتند. جامعه درگير مي‌شود. يک نفر در جاده و در اتوبان خلاف مي‌کند، ميليون نفر در ترافيک مي‌مانند و وقت و عمر و جانشان صدمه مي‌خورد.
يک نفر بلند مي‌شود واقعاً توبه مي‌کند، گفتيم که خدا به حضرت موسي گفت: بخاطر اين يک نفر باران نيامده است. تا اين توبه نکند، من باران نمي‌فرستم. آن فرد توبه کرد و پشيمان شد و خدا باران رحمتش را فرستاد. يعني يک نفر هم مي‌تواند مانع خير شود و هم مي‌تواند باعث فيض و ريزش رحمت خدا شود. مثنوي مي‌گويد:
تو يکي تو نيستي اي خوش رفيق *** بلکه گردوني و درياي عميق
يعني اگر انسان بداند يک نفر نيست. يک نفر يعني همه و همه يعني يک نفر، يک نفر مي‌تواند در کل عالم اثر مثبت يا منفي داشته باشد. لذا بعضي از اعمال هست که به حسن تدبير، خوش تدبيري يا سوء تدبيري ما بستگي دارد که آيات فراوان هم داريم. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ‏ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ» (زلزله/7) جزا به عمل او مرتبط است. حوادث به اعمال او مرتبط است.آيه‌اي که در اين موضوع صريح است، «إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم‏» (رعد/11) تا شما تغيير ندهي، من تقدير را عوض نمي‌کنم. تقدير به تدبير شما و اعمال و کارهاي شما بستگي دارد. اين يک نوع تقدير است. که بايد توبه کنيم و استغفار کنيم و تبديل به حسن کنيم. بعضي از اعمال ما شايستگي و استحقاق دهها و صدها عقوبت را داريم. اينطور جاها هم توبه و استغفار کنيم و هم بگوييم: خدايا به عدلت با ما رفتار نکن. ما مستحق هستيم. ولي به ما عفو کن! «يا من أرجوه‏ لكل خير و آمن سخطه (عند) كل شر» (اقبال الاعمال/ص644) اميدوارم در هر شر و بدي که به من مي‌رسد مرا غضب نکني و ببخشي. در جاهايي که بلاهايي مي‌رسد که مستحق هستيم هم جبران عملي کنيم و هم از خدا بخواهيم بازتاب و عکس‌العملش را بردارد. خدا هم اين کار را مي‌کند. بعضي‌ جاها گوشمالي مي‌دهد که يک مقدار بيدار شويم. و الا اگر خدا بخواهد به عدلش با ما رفتار کند، سنگ روي سنگ بند نمي‌شود. «وَ لَوْ يُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِما كَسَبُوا ما تَرَكَ‏ عَلى‏ ظَهْرِها مِنْ دَابَّة» (فاطر/45) يک جنبنده نبايد روي زمين باشد. اکثرش را خدا مي‌بخشد. گاهي گوشمالي مي‌دهد که ما بيدار شويم.     
اما عمده‌ي عرض بنده در اين جلسه درباره‌ي تقديراتي است که هيچ ربطي به اعمال ما ندارد. اصلاً بچه معصوم است، برايش تکليف نيامده است. خير و شر برايش معني ندارد. يا امام معصوم است و اصلاً خطا و لغزش و گناه ندارد. در عين حال بلا مي‌بيند، تقديرات و فشارهايي هست. به جسمش بلا مي‌رسد. امامان و انبياء بلاهايشان از همه بيشتر بوده است. بسياري از تقديراتي که اصلاً هيچ ربطي به اعمال ما ندارد، از روز ازل خداي متعال نوشته که اين آقا چقدر عمر کند، سياه باشد، سفيد باشد، قد کوتاه باشد، قد بلند باشد، پسر باشد، دختر باشد، پير باشد، کاري به عمل ما ندارد. در تمام دنيا گناه بکنند يا ثواب کنند يک روزي بايد بميرند. تقديرات حتمي است که به اعمال ما هيچ گره‌اي نخورده است. از روز ازل خدا بريده است. خدا بدون مشورت با ما و بدون اختيار ما را خلق کرده است. کسي با اختيار خودش خلق نشده است. خدا مختار است و خودش ما را خلق کرده است. نژاد ما چه باشد؟ در چه شهر و مملکتي به دنيا بياييم؟ اين اختيار ما و اختيار هيچکس نبوده است. آيات فراوان داريم. در سوره مبارکه حديد داريم «ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي‏ كِتابٍ‏ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها» (حديد/22) خداي متعال مي‌فرمايد: هيچ مصيبتي بر روي زمين، در نفس و وجود شما اتفاق نمي‌افتد، الا اينکه در يک کتاب، قبل از اينکه شما را خلق کنم نوشته شده است. مقدراتي که ربطي به اعمال ما ندارد. خدا يک چيزهايي را بريده است. مرد باشد، زن باشد، امتحان‌هايي بکند، بچه‌دار شود يا نشود، کاري به اعمال ما ندارد که ملامت کند، شما اين کار را کردي بچه‌دار نشدي. اگر اين کار را مي‌کردي، مي‌شدي. از ازل بريده شده است. اين قد کوتاه است. از ازل بريده شده است. تقديراتي که قابل تغيير نيست. با دکتر و دوا و درمان قابل علاج نيست. معلوليت‌هايي است که قابل علاج نيست. يا بلاها و امتحان‌هايي است که قابل علاج نيست. اينها را خدا مي‌فرمايد: من قبل از خلقت شما در لوح محفوظي، در چيزي نوشتم. اينها مقدرات قطعي است. جز تسليم و رضا هيچ راه ديگري نداريم. براي خدا کار آساني است که قبل از خلقت براي همه يک چيزهايي را تعيين کرده و بريده است. مي‌فرمايد: حالا که اينطور است، تقديراتي براي افرادي بريده شده است که هيچ دخالتي شما در آن نمي‌توانيد داشته باشيد. چون اينطور هست آيه بعدي را مي‌شود عمل کرد. «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ» (حديد/23) حالا که تقديراتي هست که ما نمي‌توانيم تغيير بدهيم، دست ما نيست، ربطي به اعمال ما ندارد. اگر چيزي به شما دادند خوشحال نشويد، و چيزي هم از شما گرفتند، ناراحت نشويد. يعني اميرالمؤمنين فرمود: زهد در دنيا اين است که انسان از دنيا دل بکند و وابسته نباشد، خدا در اين آيه معنا کرده است. هرچه به شما داديم، اگر اتفاقي افتاد و کسي از دنيا رفت، مرگ قطعي است، يک آدم بايد از دنيا برود و ديگران داغش را ببينند. يا ديگران از دنيا مي‌روند، ما داغش را مي‌بينيم. يعني همه ما درگير اين هستيم. يا به مرگ عزيزان مبتلا مي‌شويم و داغ آنها را مي‌بينيم. همه پيغمبران و امامان، خوب و بد اين را داشتند. يا اگر ما از دنيا برويم، ديگران داغ ما را مي‌بينند. نمي‌شود جلوي اين را گرفت. نمي‌شود آدم نه بميرد و نه داغ کسي را ببيند. اين محال است. حالا که اينطور است آنچه خدا مي‌گويد: از شما مي‌گيرم، اين امانت بوده و براي من بوده است. من نوشتم که روزي از شما بگيرم. تأسف نخوريد و ناراحتي نکنيد. آنچه به شما مي‌دهم هم خوشحال نشويد. چون اگر خوشحال شدي، وقتي مي‌گيرم باز ناراحت مي‌شوي. خدا در اين دنيا به ما امانت‌هايي داده است. از بدن، مال، جان، همسر، اولاد، فاميل، هرچه داده در اين دنيا داده است. تفاخر نکنيم و شلوغ بازي درنياوريم. يعني وابسته نشويم. روزي اين را از ما مي‌گيرند. نه به داده‌ها خوشحال شويم و از گرفته‌ها ناراحت شويم.
لذا مي‌فرمايد: «وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ» خدا انسان‌هايي که متکبر هستند، مغرور هستند، اهل فخر فروشي هستند را دوست ندارد. آيه ديگري هم که خيلي زيباست، در سوره مبارکه توبه آيه 51 است. گاهي خدا مستقيم به ما نمي‌گويد. «يا ايها الذين آمنوا» به پيغمبر مي‌گويد: «قل»، پيغمبر مي‌گويد: خدا فرمود: «قل» بگو. آقاي دولابي مي‌فرمايند: لطافت خاصي در اين «قل»‌ها است. اگر همين آيه را باور کنند، تمام غم‌ها و غصه‌هايي که از حوادثي که پيش مي‌آيد از بين مي‌رود. «قُلْ لَنْ يُصِيبَنا إِلَّا ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُون‏» اي پيغمبر بگو، «لَن» نفي ابد است. يعني محال است چيزي به ما اصابت کند، هيچ حادثه‌اي تلخ و شيرين، خوش يا ناخوش، الا اينکه خدا براي ما نوشته است. اين «لنا» هم خيلي لطيف است. نمي‌گويد: «علينا». يعني آنچه خدا نوشته و تقدير کرده، چون خدا خوش نويس است و غلط نمي‌نويسد و اشتباه نمي‌نويسد. در ساحت قدس ربوبي محال است يک چيزي بدون حکمت و مصلحت، بدون قشنگي و زيبايي ظاهر شود. ترجمه اين آيه مي‌شود:
گر رود سر بر نگردد سرنوشت *** اين سخن با آب زر بايد نوشت
«قُلْ لَنْ يُصِيبَنا إِلَّا ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا»
سرنوشت ما بدست ديگري است *** خوشنويس است و نخواهد بد نوشت
تمام اوج اين دو بيت در خوشنويسي است. «كَتَبَ اللَّهُ لَنا» به نفع ماست. خدا ارحم الراحمين است، اظهر الجميل است. اگر خدا را به اين شکل بشناسيم، باور مي‌کنيم که از مادر مهربانتر و از پدر مهربانتر است. والله از انبياء مهربانتر است. امام حسين را درست کرده دست ما را بگيرد. پس هزار برابر از امام حسين به ما مهربانتر است. مگر مي‌شود چيزي به ضرر ما بنويسد. «الخير في ما وقع» وقع يعني آنچه گذشته است. واقع يعني الآن، آينده هم هرچه مي‌خواهي به تو مي‌دهد. هميشه خير است. اول دعاي ابوحمزه خوانديم «الهي لَا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ» با محبت مرا تأديب کن. «مِنْ أَيْنَ لِيَ الْخَيْرُ وَ لَا يُوجَدُ إِلَّا مِنْ عِنْدِكَ» تمام خيرهاي دنيا و آخرت دست خداست.
بزرگي هميشه اين جمله را تکرار مي‌کردند که آنچه مي‌شود خير است و آنچه خير است، مي‌شود. اين يعني همين آيه قرآن.
سرنوشت ما به دست ديگري است *** خوشنويس است و نخواهد بد نوشت
«قُلْ لَنْ يُصِيبَنا» حتي جاهايي که خدا مي‌خواهد ما را تأديب کند، گوشمالي بدهد، يعني بنده خطايي کردم، خدا مي‌خواهد مرا گوشمالي بدهد، آن هم خارج از تأديب خدا نيست. يعني خدا مي‌داند که من شلوغ کاري مي‌کنم، قطع رحم مي‌کنم، عمر مرا از هفتاد به پنجاه سال مي‌آورد. باز هم جدا از نوشتار خدا نيست. «کتب الله لنا» آن هم به نفع ماست و نمي‌خواهد نعوذ بالله کينه بورزد و انتقام بگيرد. در تمام حوادثي که تلخ است، امام حسن عسکري فرمود: «ما مِن‏ بَليَّة الّا و لِلّهِ فيها نِعمَة تُحيطُ بِها» (تحف العقول/ص489) مي‌فرمايد: تمام بلاهايي که در عالم اتفاق مي‌افتد، نعمت خدا، لطف خدا، عنايت خدا ما را احاطه کرده است. يعني بلا براي ظالم جلوي ظلمش را مي‌گيرد و کم مي‌کند. زندانش مي‌‌اندازد، عقوبتش مي‌کند، زود او را از دنيا مي‌برد، براي مؤمنين کفاره گناهان است، او را پاک مي‌کند. براي عده‌اي ترفيع درجه است.
شريعتي: يعني تمام اين اتفاقات، بلاها و ابتلاها، چه به خودمان برگردد و چه مقدر خداي متعال باشد، در دايره رحمت خداي متعال است.
حاج آقاي فرحزاد: بله، اين را باور کنيم، تلقين کنيم خيلي از مشکلات ما را حل مي‌کند. يک آدمي خلاف کرده او را زندان بردند. بداند که اين لطف در حق اوست. او را امتحان مي‌کنند، دستش را مي‌گيرند، نجاتش مي‌دهند. براي خودش عبرت مي‌شود که اين کار را ديگر تکرار نکند. باطنش خير است. ظاهرش شر است که خلاف کرده و زندان رفته است. ولي درونش خير است. اگر خدا چيزي را بريده خير است. اين خير را بپذيرد و خودش را اصلاح کند و درست شود و تسليم امر الهي شود. «قُلْ لَنْ يُصِيبَنا» يعني محال است به کسي اصابت کند. «الا ما کَتَبَ» آنچه خدا براي ما نوشته قطعي است. «كَتَبَ اللَّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا» او مولا و سرپرست ماست. «وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُون‏» آدم‌هاي مؤمن بايد به خدا تکيه کنند. پيشامدهايي شده، جواني از دنيا رفته است. عزيزي از دنيا رفته، مريض شده است. «هو مولانا» خوب مولايي است. خوب ياوري است. بدانيم بيرون از حيطه قدرت خدا نيست. ناخداي اين عالم خداست. همه چيز دست خداست. محال است برگ درخت بي اذن خدا بيافتد. ما برداشت قشنگ کنيم. اگر کسي خدا را بشناسد همه مشکلات حل مي‌شود. حافظ مي‌گويد:
چو قسمت ازلي بي حضور ما کردند *** گر اندکي نه به وفق رضاست، خرده مگير
اين در واقع همين بيان نوراني آيات قرآن است. حافظ لسان الغيب بود و معاني قرآن را به شکل شعر درآورده است.
گر رنج پيش آيد و گر راحت اي حکيم *** نسبت مکن به غير که اينها خدا کند
همه چيز دست خداست. روايت نوراني است که «لَا يَجِدُ أَحَدَکُم طَعمَ الإِيمَانِ حَتَّي يَعلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَم يَکُن لِيَخطِئَهُ وَ مَا أَخطَأَهُ لَم يَکُن لِيَصِيبَهُ» (کافي/ح2/ص58) در روايات متعدد تکرار شده است. يا کسي حلاوت ايمان را نمي‌چشد. يا کسي مؤمن واقعي نمي‌شود. مگر اينکه به اين مرحله برسد که يقين کند، آنچه به آن رسيده بايد مي‌رسيده است.
انس بن مالک حدود يازده سال خادم پيغمبر بود. مي‌گويد: از چيزهاي شگفتي که خدمت پيغمبر بودم و ديدم همين بود که هيچوقت پيغمبر به تقديراتي که پيش آمد، چون و چرا نکرد. کاري که شده، شده است. ديگر مرده را نمي‌شود برگرداند. نسبت به اتفاق تسليم باشيم. يا دستاورد عمل ما بوده است. يا نه هيچ ربطي به عمل ما ندارد. مؤمن وقتي مؤمن است که «مَا أَصَابَهُ لَم يَکُن لِيَخطِئَهُ» اتفاقي که رخ داده، تقديري که افتاده است.
يک نفر مي‌گويد: منزل امام صادق(ع) رفتم. بچه‌اش مريض بود. حضرت نگران بودند و مشغول درمان بودند. اضطراب داشتند که چه خواهد شد. بعد خبر دادند بچه شما فوت کرد. حضرت آرام آرام شدند. راوي مي‌گويد: نگران بودم که اگر بميرد چه مي‌شود؟ حضرت فرمودند: قبل از اينکه از دنيا برود، من دنبال اين بودم که براي نجاتش تدبيري کنيم. ولي وقتي شد که آنچه بايد شود، «سُبْحَانَ مَنْ يَقْتُلُ أَوْلَادَنَا وَ لَا نَزْدَادُ لَهُ إِلَّا حُبّاً» شکر مي‌کنم خدايي که فرزندان ما را از ما مي‌گيرد، ولي جز عشق و محبت ما به خدا بيشتر نمي‌شود. وقتي شد ديگر من جز تسليم و رضا چه کاري مي‌توانم بکنم.
مؤمن، مؤمن واقعي نمي‌شود «حَتَّي يَعلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَم يَکُن لِيَخطِئَهُ» آنچه به او رسيده است، بايد مي‌رسيد. «وَ مَا أَخطَأَهُ لَم يَکُن لِيَصِيبَهُ» آن هم که نبايد به او برسد، نرسيده است، نگران نباشد. اين براي من نبود و روزي کس ديگر بود. ما دائم غصه مي‌خوريم براي چيزهايي که نمي‌شود و نشده است و نخواهد شد.
بر سر هر لقمه نوشته عيان *** به فلان بن فلان بن فلان
آنچه براي شما باشد به شما مي‌رسد. روايت عجيبي است. پيغمبر ما به اباذر فرمود: يا اباذر! «وَ لَوْ أَنَّ أَحَدَكُمْ فَرَّ مِنْ رِزْقِهِ كَمَا يَفِرُّ مِنَ الْمَوْتِ لَأَدْرَكَهُ رِزْقُهُ كَمَا يُدْرِكُهُ الْمَوْتُ» (کافي/ج2/ص57) اينقدر روايت داريم تا کسي که آن نفسي که بايد بکشد و آب و غذايي که بايد بخورد، رزق و روزي که نصيبش شود، تا نخورد و نفس را نکشد، محال است از دنيا برود. پيغمبر ما فرمود: اگر کسي از رزق و روزي فرار کند، آن رزق و روزي به او مي‌رسد همانطور که مرگ به او مي‌رسد. آن کسي هم که خدا برايش رزق و روزي نبريده است، به آب و آتش هم بزند، به آن نمي‌رسد. رزق هم دو بخش است. يک رزقي است که در خانه مي‌نشيند و تنبلي مي‌کند. يا حق کسي را مي‌خوري، ولي کسي که وظيفه‌اش را انجام داد، اگر چيزي نصيبش نشد، ديگر ناراحتي نکند و شکايت و گله نکند.
شريعتي: چند وقت پيش جايي خريد رفته بودم. يک پيرمردي نشسته بود پشت پيشخوان مغازه، من پرسيدم: بازار چطور است؟ گفت: بازار را مي‌بيني، شايد اوضاع و احوال خوب نباشد. ولي با آرامش مي‌گفت که روزي دست خداست.
حاج آقاي فرحزاد: «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِر» (رعد/26) گاهي خدا زياد مي‌دهد و گاهي کم مي‌دهد. گاهي مي‌بندد و گاهي باز مي‌کند. گاهي سربلندي است و گاهي سرازيري است. گاهي خوشي و گاهي ناخوشي است. اگر باور داشته باشيم روزي دست خداست خيلي از تنش‌ها دور مي‌شود. لذا چون روزي دست خداست، فرمود: با حرص و طمع نرويد، با حرام و شبهه ناک خودتان را آلوده نکنيد. حرکت از شماست اما رزق واقعي از خداست. دو تا برادر با دو سرمايه يکسان مي‌روند کار مي‌کنند. در يک شرايط کاري مساوي مي‌روند. يکي ثروتمند مي‌شود و يکي هشتش گرو نه‌اش است. اين دست خداست. «اللَّهُ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ يَشاءُ وَ يَقْدِر» اين را باور کنيم. قطعاً خدا مي‌خواهد ما را امتحان کند. قطعاً خير و صلاح ماست. اين خير و صلاح را درک کنيم خيلي مهم است. ما سه چهار مورد زيارت داريم که براي اهل‌بيت است. زيارت جامعه، صغيره و کبيره، يکي هم زيارت امين الله است، که براي همه امامان مي‌توانيم بخوانيم. دو خطش زيارت است و بقيه همه دعا است. واقعاً دعاهايش ناب است. بعد از اينکه مي‌گوييم: «السلام عليک يا امين الله في ارضه» اول چيزي که از خدا مي‌خواهيم اين است «اللهم اجعل نفسي مطمئنة بقدرک، راضية بقضائک» خدايا اين نفس و وجود مرا به تقدير خودت مطمئن قرار بده. هرچه بخواهي مي‌شود و من بايد تسليم تو باشم. «اللهم اجعل نفسي مطمئنة بقدرک» به قدر تو مطمئن باشم. اطمينان خيلي مهم است. آرامش به تسليم قضا و قدر است «راضية بقضائک» همسري که خدا برايت بريده است، امضاء کن. هي نگو: اگر دخترخاله را مي‌گرفتم. دختر عمو را مي‌گرفتم، اينها فکرهاي شيطاني است. آقاي دولابي فرمودند: اگر هفت ميليارد جمعيت روي زمين هستند، آن شوهر و خانمي که خدا براي تو بريده، بهترين کسي است که براي شما بريده است. اين را با قلبت و با وجودت قبول کن. امضاء کن و تأييد کن. در آسمان‌ها عقد منعقد شده است. بعضي‌ها فکر مي‌کنند اين را عوض کنند بهتر است. صد برابر بدتر مي‌شود. تمام بلاها باطل مي‌شود. تمام خارها گل مي‌شود. وقتي شما تسليم شدي، بلاها باطل مي‌شود. تسليم و راضي مي‌شوي، بلاها صفر مي‌شود و باطل مي‌شود.    
«اللهم اجعل نفسي مطمئنة بقدرک، راضية بقضائک» در يکي از دعاها داريم که «يا الله المحمود في کل فعاله» مي‌دانستيد يکي از اسم‌هاي خدا محمود است. محمد فقط اسم پيغمبر است. ولي محمود هم اسم خداست و هم اسم پيغمبر است. يکي از نام‌هاي خدا محمود است. محمد را نمي‌توان نسبت به خدا داد. محمود يکي از نام‌هاي خداست، يعني ستايش شده، چيزي که مورد ستايش قرار مي‌گيرد. خوب است اين اسم رواج پيدا کند. محمود يعني چيزي که همه کارهايش قشنگ است. «المحمود في کل فعاله» خدايا هر کاري و نقشه‌اي مي‌کشي قشنگ است. دستت درد نکند، قربانت بروم. من با قلبم، با نفسم امضاء مي‌کنم. بچه‌اي که خدا به تو داده، رزق و روزي که خدا به تو داده، من بگويم: اگر مهندس مي‌شدم چنين مي‌شد، دکتر بگويد: اگر روحاني مي‌شدم چنين مي‌شد. حتي روايت داريم که شغل‌ها را خدا در ازل به ارواح عرضه کرده، آنجا هرکس هرچيزي را انتخاب کرده و اينجا ميل و رغيبتش به آن است و مي‌رود. همان زيارتي که براي حضرت مي‌خوانيم «يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ» قبلاً خدا تو را امتحان کرده، صابر بودي، خيلي زيارت قشنگي است.
شريعتي: از اين مقدرات و اتفاقات که گفتيد، جبر درونش که نيست؟
حاج آقاي فرحزاد: نخير، بعضي‌ها دست خود ماست. دعاهاي ما بعضي چيزها را عوض مي‌کند. اعمال ما بعضي چيزها را عوض مي‌کند. بخشي اينطور است ولي بخشي که زياد هم هست، مقدراتي است که هيچ قابل تعويض نيست و ما بايد تسليم و راضي شويم. روايت زيبايي است که مي‌فرمايد: «ما فعل الله بالعباد الا اصلح لهم» امام صادق(ع) فرمود: هر کاري که خدا با بنده‌ها مي‌کند، نه صالح است، نه احسن است، هزار گزينه داريم براي ساختن خانه، صد تا نقشه است. آن نقشه‌اي که از همه زيباتر است خدا براي ما پيدا مي‌کند. خدا براي پيغمبرها تا فرعون، براي همه بنده‌هايش، هرچه مي‌بُرد بهترين‌هاست. فقط او بايد بفهمد، چون نمي‌فهمد مي‌شود عذاب، زندان، جهنم، با خدا درگير مي‌شود. ولي اگر تسليم و راضي شد و قبول کرد. همه زيبايي و گلستان و بهشت مي‌شود. «ما فعل الله بالعباد الا اصلح لهم» خدا بهترين نقشه را براي بنده‌ها مي‌بُرد.
شريعتي: انشاءالله، واقعاً تمام فرمايشات حاج آقاي فرحزاد وقتي مي‌تواند در زندگي ما بيايد و آن آرامش را بياورد که پشت آن باور باشد، باور عميق قلبي، همين که خدا خوشنويس است و انشاءالله همه اين باور را داشته باشيم و خدا هم به ما عنايت کند. انشاءالله زندگي دوستان ما توأم با شادي و آرامش باشد. امروز صفحه 497 قرآن کريم آيات 19 تا 39 سوره مبارکه دخان در سمت خداي امروز تلاوت مي‌شود.
«وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى‏ اللَّهِ‏ إِنِّي‏ آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ «19» وَ إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَ رَبِّكُمْ أَنْ تَرْجُمُونِ «20» وَ إِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ «21» فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هؤُلاءِ قَوْمٌ مُجْرِمُونَ «22» فَأَسْرِ بِعِبادِي لَيْلًا إِنَّكُمْ مُتَّبَعُونَ «23» وَ اتْرُكِ الْبَحْرَ رَهْواً إِنَّهُمْ جُنْدٌ مُغْرَقُونَ «24» كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ «25» وَ زُرُوعٍ وَ مَقامٍ كَرِيمٍ «26» وَ نَعْمَةٍ كانُوا فِيها فاكِهِينَ «27» كَذلِكَ وَ أَوْرَثْناها قَوْماً آخَرِينَ «28» فَما بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ وَ ما كانُوا مُنْظَرِينَ «29» وَ لَقَدْ نَجَّيْنا بَنِي إِسْرائِيلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهِينِ «30» مِنْ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ كانَ عالِياً مِنَ الْمُسْرِفِينَ «31» وَ لَقَدِ اخْتَرْناهُمْ عَلى‏ عِلْمٍ عَلَى الْعالَمِينَ «32» وَ آتَيْناهُمْ مِنَ الْآياتِ ما فِيهِ بَلؤُا مُبِينٌ «33» إِنَّ هؤُلاءِ لَيَقُولُونَ «34» إِنْ هِيَ إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولى‏ وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِينَ «35» فَأْتُوا بِآبائِنا إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «36» أَ هُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَكْناهُمْ إِنَّهُمْ كانُوا مُجْرِمِينَ «37» وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ «38» ما خَلَقْناهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ «39»
ترجمه: و اينكه بر خداوند برترى نجوييد، همانا من برهانى آشكار براى شما آورده‏ام. و از اينكه مرا متهم (يا سنگسار) كنيد، به پروردگار خود و پروردگار شما پناه مى‏برم. و اگر به من ايمان نمى‏آوريد پس (لااقل) از من كناره بگيريد. پس (چون از پذيرش دعوتش مأيوس شد) پروردگارش را خواند و (گفت:) آنان قومى گنه پيشه هستند. پس (به او گفتيم:) بندگان مرا شبانه كوچ بده، زيرا كه شما تحت تعقيب (فرعونيان) هستيد. و دريا را آرام پشت سر بگذار (و توقّع نداشته باش كه بعد از عبور شما آبها روى هم ريخته شود، آنگاه كه لشكر فرعون وارد شود، آب‏ها روى هم ريخته خواهد شد). زيرا آنان غرق شدگانند. چه بسيار از باغ‏ها و چشمه‏ها و كشت‏ها و جايگاه‏هاى عالى و نعمت‏هايى كه در آنها كامياب بودند به جا گذاشتند (و رفتند). و ما اين گونه (همه را از آنان گرفتيم و) آنها را به قوم ديگر به ميراث داديم. پس نه آسمان و زمين بر آنان گريست و نه به آنان مهلتى داده شد. و همانا ما بنى اسرائيل را از آن عذاب خوار كننده نجات داديم. از (عذاب) فرعون كه مردى بزرگ طلب و از اسرافكاران بود. و همانا ما آنان را به خاطر علم بر جهانيانِ (هم زمان خود) برگزيديم. و از نشانه‏هاى قدرت خود، آنچه را كه در آن آزمايش آشكار بود به آنان داديم. (اما چه سود) البتّه اين مشركان (زمان تو) پيوسته مى‏گويند: غير از اين مرگ اول ما (چيز ديگرى در كار) نيست و ما بار ديگر زنده نخواهيم شد. پس اگر شما (پيامبران) راستگو هستيد، پدران (مرده) ما را باز آوريد. آيا مشركان مكه (از نظر موقعيّت) بهترند يا قوم تبّع و ديگرانى كه قبل از آنان بودند. ما آنان را به خاطر آنكه قومى تبهكار بودند هلاك كرديم. (پس چرا اينها عبرت نمى‏گيرند). و ما آسمان‏ها و زمين و آنچه را بين آنهاست به بازى نيافريديم. ما جز بر اساس حقّ آسمان و زمين را نيافريديم، ولى اكثر مشركان نمى‏دانند.
شريعتي: انشاءالله زندگي ما منور به نور قرآن و اهل‌بيت باشد و آرامش قرين لحظات زندگي ما باشد. از فضيلت ذکر بلند صلوات مي‌شنويم.
حاج آقاي فرحزاد: بزرگان فرمودند: صلوات تخلق به اخلاق خدايي است. چون خدا اين کار را مي‌کند، شايد چيزي که ما با خدا در عمل شريک هستيم، ملائکه هم اين کار را مي‌کنند. « إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّون‏» (احزاب/56) يعني خدا و ملائکه کارشان دائم صلوات است. پس حالا که اينطور است شما هم يک تخلق به اخلاق خدا و ملائکه کنيد و با هستي هم نوا و همگون شويد. «صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» اين دومي خيلي مهم است. «صلُّوا» صلوات بفرستيد و طلب لطف و رحمت کنيد. «وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً» بعضي گفتند: سلام است. يعني سلام را با صلوات قاطي کنيد. بعضي‌ها هم معنا کردند نه تسليم شويد. تسليم پيغمبر و خدا شويد.
اشاره قرآني امروز آيه اول اين صفحه است، «وَ أَنْ لا تَعْلُوا عَلَى‏ اللَّهِ‏ إِنِّي‏ آتِيكُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ» يعني هيچوقت بر خدا علو و برتري نجوييد. علو و برتري بر خدا يعني در مقابل خواست و اراده خدا چيز ديگري نخواهيد. بزرگي مي‌گويد: هرکس در مقابل هست حقيقي که خداست، خدا يعني هست مطلق، «مولاي يا مولاي انت الحي و انا الميت و هل يرحم الميت الا الحي» در واقع ما از خودمان چيزي نداريم. همه چيز براي اوست. هرکس در مقابل هست حقيقي، نيست حقيقي نشود، در مقابل او علو و برتري جسته است. مواظب باشيم در مقابل خدا راضي و تسليم شويم.
شريعتي: ما وظيفه داريم بندگي کنيم و تلاش را هم بکنيم و بعد شد، شد و نشد نشد!
حاج آقاي فرحزاد: خلاصه بحث ما همين است که فرموديد. زيارتنامه را گفتيم که در مفاتيح در باب زيارت است. بعد از زيارت پيغمبر، زيارت حضرت زهرا(س) است. من خواهش مي‌کنم که مثل دعاي «اللهم کن لوليک» اين زيارت را هم حفظ کنيد. دوستان ما در بسته‌هاي پنجاه تايي آماده کردند که به قيمت بسيار مناسب هست. مي‌توانيد در ايامي که پيش رو است، تهيه کنيد و يا عيدي بدهيد.
شريعتي: دوستاني که مي‌خواهند اين بسته‌ها را دريافت کنند به 20000303 پيامک بزنند که انشاءالله دوستان برايشان ارسال کنند. دعا بفرماييد و همه آمين بگوييم.
حاج آقاي فرحزاد: خدا را به حق محمد و آل محمد قسم مي‌دهيم که به همه ما ايمان و معرفت کامل عنايت بفرمايد و قلب امام زمان را از ما راضي و فرجش را نزديک بگرداند. همه مريض‌هاي روحي و جسمي را به حق حضرت زهرا شفاي عاجل عنايت بفرمايد. خدايا به حق محمد و آل محمد همه عزيزاني که در حوادث اخير آسيب ديدند، عاقبت بخير و همه کمبودها را جبران بفرما. رفع هم و غم و گرفتاري از همه گرفتارها بفرما به حق آقا امام حسن و امام حسين. «السلام عليک يا ابا محمد يا حسن بن علي و السلام عليک يا اباعبدالله»
شريعتي: خيلي‌ها گفتند مخصوص براي مريض‌ها دعا کنيد. انشاءالله خداوند به همه آنها عافيت عنايت کند. کبوتر دل خود را به شوق عرض سلامي به کوي تو بفرستم، اگر دهي جوابي! «السلام عليک يا أبا عبدالله»

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها