اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

95-11-25-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – فضايل و سيره حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها)

معرفی برنامه


برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: فضايل و سيره حضرت فاطمه زهرا(سلام الله عليها)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 25-11- 95

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
با هرچه عشق نام تو را مي‌توان نوشت *** با هرچه رود راه تو را مي‌توان سرود
بيم از حصار نيست که هر قفل کهنه را *** با دست‌هاي محکم تو مي‌توان گشود

شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما دوستان عزيزم. بيننده‌ها و شنونده‌هاي نازنين‌مان. انشاءالله هرجا که هستيد دلتان به محبت حضرت زهرا(س) گرم باشد. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد. ايام را تسليت مي‌گويم.
حاج آقاي فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز. ايام شهادت جانگداز حضرت فاطمه زهرا، صديقه کبري(س) را تسليت مي‌گوييم. اميدواريم که همگي مشمول شفاعت و عنايت ويژه اين بانو قرار بگيريم و جا دارد که همه عزيزان تشکر کنند از خداي متعال به خاطر ريزش رحمت الهي که الحمدلله همه استان ها زير بارش برف و باران هستند. انشاءالله مشکل قطع برق عزيزان اهوازي هم زودتر برطرف شود. عزيزان شاکر باشد و نماز شکر بخوانند و قدردان باشيم که انشاءالله «لَئِنْ شَكَرْتُمْ‏ لَأَزِيدَنَّكُم‏» (ابراهيم/7) خدا بيشتر کند و کمبود و خشکسالي را برطرف کند.
شريعتي: انشاءالله باران رحمت خدا بر کوير دلهاي ما ببارد. برنامه امروز ما قطعاً رنگ و بوي حضرت زهرا(س) را خواهد داشت. بحث امروز شما را مي‌شنويم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. «اللهم صل علي فاطمة و ابيها و بعلها و بنيها و سرّ المستودع فيها بعدد ما احاط به علمک»
يک زيارتنامه‌ي کوتاه و مختصري در مفاتيح هست که در باب زيارت حضرت زهرا(س) سه خط است. تيتراژ برنامه هم با همين زيارتنامه پايان مي‌بريم. زيارت خيلي مهمي است و انشاءالله عزيزان هم همراه بنده بخوانند. «يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَكِ أَوْلِيَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِكُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوكِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى (أَتَانَا) بِهِ وَصِيُّهُ‏ فَإِنَّا نَسْأَلُكِ إِنْ كُنَّا صَدَّقْنَاكِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِيقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَيَتِكِ‏» سه خط است. من خيلي دوست دارم انشاءالله اين زيارت مثل دعاي فرج که روي زبان‌ها هست، شايد هفتاد سال قبل کسي «اللهم کل لوليک» را بلد نبود. ولي الحمدلله الآن حفظ هستند. انشاءالله دوستان اين سه خط زيارت را هم بخوانند که در ايام و مناسبت‌ها رواج پيدا کند. روايت داريم نماز مغرب به حضرت زهرا(س) تعلق دارد، در نماز مغرب اين زيارت را بخوانند.
يک مقدمه‌ي عرض ادب به محضر حضرت زهرا(س) روايتي است که حضرت موسي به خداي متعال عرض کرد، «يارَبِّ أرِنى دَرَجاتِ مُحَمَّدٍ وَاُمَّتِهِ» چون مي‌دانست درجه پيغمبر خاتم از همه‌ي انبيا افضل و بالاتر است. امتش هم از همه افضل و بالاتر هستند. به خداي متعال عرض کرد که بار پروردگارا درجات پيغمبر را به من نشان بده. خداي مهربان به حضرت موسي(ع) فرمود: «يا مُوسى اِنَّكَ لَنْ تُطيقَ ذلِكَ» شما طاقت نداري آن نور و عظمت و بزرگي پيغمبر را ببيني، «وَ لكِن اُريكَ مَنزِلَةً مِن مَنازِلِهِ جَليلَةً عَظيمَةً» يک پرده‌اي، چشمه و گوشه‌اي از شئون پيغمبر را به تو نشان مي‌دهم که بخاطر آن شأن پيغمبر را بر جميع خلقم برتري و فضيلت دادم. «فَضَّلتُهُ بِها عَلَيكَ وَ عَلى جَميعِ خَلقى» در روايت داريم پرده کنار رفت، يک تجلي و جلوه‌اي از نور پيغمبر ما براي حضرت موسي(ع) نشان داده شد که تعبير روايت اين است «كادَتْ تَتْلَفُ نَفسُهُ مِن أنوارِها وَ قُربِها مِنَ اللّه ِ عَزَّوَجَلَّ» يک جلوه‌اي از نور پيغمبر ما را که خداي متعال به حضرت موسي نشان داد، نزديک بود روح از بدنش جدا شود و نفسش تلف شود.
نکته آخر روايت براي من مهم است، حضرت موسي(ع) عرض کرد: «يارَبِّ بِماذا بَلَّغتَهُ اِلى هذِهِ الكَرامَةِ ؟» چرا پيغمبر خاتم به اين عظمت و نورانيت و قرب به شما رسيده است؟ راهکارش چه بود؟ خداي مهربان فرمود: «بِخُلقٍ اختَصَصتُهُ بِهِ مِن بَينِهِم» بخاطر يک خلقي که پيغمبر و امتش دارند، من آنها را به آن خلق مخصوص قرار دادم، که آن باعث برتري بر همه‌ي انبياء و امت‌ها شده است. آن خلق چيست؟ «وَ هُوَ الايثارُ» اگر بخواهيم چکيده‌ي بحث‌هايمان را در اين پنج سال بگوييم، هرجا که آدم پا روي خودش بگذارد، خودش را نبيند از خودش مي‌گذرد. مالش را فدا کند. جانش را فدا کند. عمرش را فدا کند. پيغمبرها چقدر فضيلت دارند، بخاطر اينکه از خودشان گذشتند. پدر مادر چرا اينقدر فضيلت دارند؟ چرا مادر اينقدر فضيلت دارد؟ چون از خودش مي‌گذرد. يعني هستي و راحتي خودش را فداي بچه‌اش مي‌کند. لذا حقش کنار حق خدا و پيغمبر حق عظيمي است.
در ميزان الحکمه، اول کتاب باب ايثار، اين روايت را آوردند. ايثار يعني اينکه انسان بتواند فداکاري کند و ديگران را بر خودش مقدم بدارد. يعني از چيزهاي ريزي که شما حق سبقت و تقدم داري، تا جايي که آتش‌نشان‌ها در آب و خاک و آتش مي‌روند که جان يک نفر را نجات بدهند. يا افرادي که جبهه مي‌روند و جهاد مي‌کنند. بعد خداي متعال فرمود: «يامُوسى لايَأْتينى أحَدٌ مِنهُم قَد عَمِلَ بِهِ وَقتاً مِن عُمرٍ» اگر کسي در عمرش ولو يکبار، جايي که خودش را کنار مي‌گذارد، آبروي کسي در خطر است، شما از آبروي خودت مايه مي‌گذاري، جان کسي در خطر است، شما مايه مي‌گذاري و جانش را نجات بدهي. کسي زنداني را بخاطر خدا آزاد مي‌کند، گره از کار کسي باز مي‌کني، يکي از چيزهايي که غم را مي‌برد و شادي آور است، غم زدايي از ديگران است و ايثار و فداکاري است. خداي متعال به حضرت موسي فرمود: اگر کسي در عمرش ولو يکبار اين ايثار و فداکاري را بکند، يک جايي که مال و جانش را مي‌دهد،آبروي کسي که در خطر است را مي‌خرد. آن کسي را که زمين خورده، بلند مي‌کند. يعني خودش را زحمت مي‌دهد تا ديگري را نجات بدهد. خدا مي‌فرمايد: ولو در عمرش يکبار اين کار را کرده باشد، «اِلاّ استَحيَيتُ مِن مُحاسَبَتِهِ، وَ بَوَّأتُهُ مِن جَنَّتى حَيثُ يَشاءُ» خدا مي‌فرمايد: من از حسابرسي اين بنده‌ام خجالت مي‌کشم، که او از جان و مال و خودش گذشته است، من از حسابرسي او حيا مي‌کنم و هرکجاي بهشت که دوست دارد او را جاي مي‌دهم. اين سرآمد همه فضايل و صفات برجسته‌ي يک انسان است. جايي که سر دوراهي‌ها منفعت خودش را فداي منفعت ديگران بکند.
آيا من فرحزاد يک عباي خوبي که گيرم مي‌آيد حاضرم به کسي بدهم که نياز دارد؟ ماشين خوب، خانه خوب، «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّون‏» (آل‌عمران/92) الآن در انبارهاي خانه مردم لباس‌هايي اضافه هست که حاضر نيستند آنها را بدهند. چه برسد به اينکه بهترين خانه، بهترين ماشين، بهترين زندگي خودم را به ديگران بدهم، و خودم از پست‌ترين استفاده کنم. اين را خدا مي‌گويد: من از حسابرسي اينطور آدم‌ها خجالت مي‌کشم و هرکجاي بهشت که بخواهند جايشان مي‌دهم. يک غذا هست بايد يک نفر بخورد. ولي شما ديگري را بر خودت مقدم مي‌داني. مي‌گويي: من گرسنگي بکشم ولي اين آدم گرسنه سير شود. حضرت زهرا(س) که جان همه عالم به قربانش، تجسم همه‌ي خوبي‌هاست. ولي در ايثار سرآمد همه است. در آيات قرآن و روايات نمونه‌هاي فراوان داريم که اصلاً آيه‌ي ايثار هم اين آيه است: «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة» (حشر/9) خصاصه يعني خودش خيلي نياز دارد. خودش گرفتار است و گرسنه است و لباس ندارد. ولي ايثار مي‌کند و ديگري را بر خودش مقدم مي‌دارد. شما در تاريخ چند جا پيدا مي‌کنيد که کسي در شب عروسي پيراهن عروسي‌اش را به ديگري بدهد. خيلي نادر است! حضرت زهرا گردنبندش را داد. غلام آزاد کرد. فقير را سير کرد. براي مسافر مرکب تهيه کرد.
پيغمبر ما از مسافرت برگشتند، يک غنيمت جنگي به دست اميرالمؤمنين(ع) دادند، حضرت به حضرت زهرا دادند، يک پرده ساده‌اي آويزان کردند. يک مشکل بزرگ ما اين است که ما دنيا و تجملات و تشريفات و زندگي دنيا را خيلي جدي گرفتيم، آخرتي که قطعي و ماندگاري است و هميشه بايد آنجا باشيم، افسانه شده است. الآن من تا يک پولي دستم مي‌آيد چه کار مي‌کنم؟ مبل خانه‌ام را عوض مي‌کنم. فرش خانه‌ام را عوض مي‌کنم. اگر واقعاً اين طرز فکر باشد که حضرت زهرا داشتند، دنيا گلستان مي‌شود. امام زمان ظهور مي‌کند. يعني الآن موج سبقت در تشريفات، تجملات، گوشي همراهمان را عوض کنيم. ماشين‌مان را عوض کنيم. ولي اگر قانع و راضي باشم، چون دنيا سير شدني نيست. مثل آب دريا شور است. هرچه بخوري تشنه‌تر مي‌شوي. اگر انسان بتواند ايثار کند، بهترين را در راه خدا بدهد و ذخيره‌ي آخرتش کند، حضرت زهرا(س) يک پرده ساده‌اي زدند و يک دستبند نقره، يا فلزي براي امام حسن و امام حسين و خودشان تهيه کردند. پيغمبر ما هميشه سيره‌شان اين بود که وقتي مسافرت مي‌رفتند، با آخرين نفري که وداع مي‌کردند، حضرت زهرا(س) بود. برگشت از مسافرت هم اول کسي که به ديدارش مي‌آمد حضرت زهرا بود. يعني روح و جان و قلب و ميوه دل پيغمبر حضرت زهرا و حسنين بودند. يعني خدا گفته: اينها را دوست بدار و عاشق اينها باش. معمولاً آدم از مسافرت مي‌آيد منزل همسرش مي‌رود. منزل خودش مي‌رود. ولي پيغمبر هم آخرين وداعش با اين بزرگواران بود و هم وقت برگشت، اول به ديدار اينها مي‌آمد. از مسافرت که برگشتند ديدند يک تغييري در زندگي حضرت زهرا اتفاق افتاده است. حضرت داخل خانه نرفتند. برگشتند! حضرت زهرا متوجه شدند. تا متوجه شدند پرده‌ها را کندند. آن دستبند و انگشترها را هم در آوردند، نزد پيغمبر فرستادند. در بعضي روايات هست که به فقرا دادند. پيغمبر خدا از اين عمل که هم بدون گفتن حضرت زهرا متوجه شدند و هم ايثار و فداکاري که کردند، اگر هم نمي‌کردند هيچ مشکلي نبود. چون حقشان بود و تشريفات و تجملات نبود. حضرت سه بار فرمودند: «فداها ابوها» پيغمبر جان عالم است. جان هستي است. خدا در قرآن به جان پيامبر قسم خورده است. اين خيلي مهم است. يعني هستي عالم به سر زلف پيغمبر بسته است. همه عالم سر سفره پيغمبر هستند. همه بايد فداي پيغمبر شوند ولي اين اول شخصيت عالم سه بار مي‌گويد: من فداي زهرا شوم. حضرت زهرا ام ابيها است.
آيت الله بهاءالديني(ره) بارها مي‌فرمودند: «ام ابيها» يعني مادر پدر، فرمودند: فکر نکنيد اين يک کنيه‌ي تشريفاتي و تجملاتي است. نه! حضرت زهرا اينقدر عظمت داشت و با خدا مأنوس بود که پيغمبر از وجودش بهره مي‌بردند و استفاده مي‌کردند. وقتي آيه تطهير مي‌خواهد نازل شود، پيغمبر در بدنشان احساس ضعف مي‌کنند، کجا مي‌روند؟ نزد حضرت زهرا مي‌روند، به حضرت زهرا مي‌فرمايد: «اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ» احساس ضعفش را با حضرت زهرا تکميل مي‌کند. حضرت زهرا مي‌گويد: «اُعيذُکَ بِاللَّهِ يا اَبَتاهُ مِنَ الضُّعْفِ» من تو را در پناه خدا درمي‌آورم. يعني همه ما محتاج به خداي متعال هستيم. تعبير ايشان اين بود که حضرت زهرا ام تربيتي پيغمبر خدا بودند. يعني پيغمبر از وجود اين خانم بهره مي‌بردند. به وحي متصل بود. به جبرئيل وصل بود. امام صادق فرمود: خلقت من نور عظمته» حضرت زهرا خلقت جسم و روحش استثنايي است. ما هنوز عظمت روحي حتي عظمت جسمي حضرت زهرا را هم درک نکرديم. چون تنها شخصيتي که در روايت داريم از ميوه‌هاي بهشتي و غذاهاي بهشتي، پيغمبر چهل روز از حضرت خديجه فاصله گرفته و رياضت و اعتکاف کرده که اين نور در جسمش وارد شود. اين استثناء است. اينکه چه حقيقتي خدا در وجود او قرار داده ما درک نمي‌کنيم. من معتقد هستم در دنيا کشش درک فضايل حضرت زهرا نيست. مثل اينکه در جايي که تاريک است و روشن نيست. مظهر ايثار و فداکاري بود.    
«وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة» شأن نزول اين آيه را فرمودند، زمان پيغمبر وضع اقتصادي خيلي در فشار بود. پيغمبر هم به حضرت زهرا(س) مي‌فرمودند: اصحاب صفه هستند و لباس درستي ندارند. غذا ندارند، واجب است به اينها برسيم. يک فقير گرسنه‌اي در مسير پيغمبر آمد و گفت: من گرسنه هستم. چيزي ندارم! حضرت او را به منزل بردند، همسران پيغمبر فرمودند: ما چيزي در منزل نداريم. همينطور متحير ماندند. اميرالمؤمنين فرمودند: من او را منزل مي‌برم. او را منزل آوردند و به حضرت زهرا(س) فرمودند: چيزي در منزل داريم؟ عرض کرد يک غذاي بسيار مختصري که براي حسنين گذاشتم، هست. امام حسن و امام حسين خردسال بودند. فرمودند: باشد. بچه‌ها را سرگرم کنيد و بعداً براي اينها چيزي تهيه مي‌کنيم. اين مهمان مقدم است. مهمان هديه‌ي خداست و خير و برکت مي‌آورد. حسنين را آرام کردند و خوابشان برد. غذا را آماده کردند، حضرت غذا را که جلوي مهمان آوردند، بادي و نسيمي وزيد يا خود حضرت فوت کردند، شمعي و چراغي که بود خاموش شد. در تاريکي يک جوري وانمود کردند که من هم مشغول خوردن هستم که اين مهمان به خوبي غذا بخورد. فردا خدمت پيغمبر آمدند، حضرت گريان بودند، فرمودند: ديشب چه کار کرديد که اين آيه نازل شد؟«وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة» يعني ديگري را بر خودشان مقدم مي‌دارند ولو اينکه خودشان نياز شديد دارند. يعني حضرت زهرا مهمان غريبه را بر خودشان برتري دادند. اين مَن که آدم کنار مي‌گذارد تمام خيرات و برکات عالم را به او مي‌دهد.
شريعتي: به ما بگوييد که چطور مي‌توانيم پيوندمان را با حضرت زهرا عميق‌تر کنيم؟
حاج آقاي فرحزاد: يک راه اين است که در عمرمان از اين نمونه‌ها تمرين کنيم. من خيلي خوشم آمد در روزنامه مي‌خواندم يک آقا پسر و دختر خانمي در اصفهان، خانواده ثروتمندي بودند. پدر و مادر اينها گفتند: ما براي تالار و خريد و عقد شما مي‌خواهيم يک ميليارد هزينه کنيم. اين خانواده فهيم و دانا و خوشبخت و فاطمي و علوي واقعي گفتند: شما براي ما به جاي يک ميليارد، صد ميليون هزينه کنيد. نهصد ميليون را به ما بدهيد، ما ده خانواده را خانه‌دار کنيم و جهازيه بدهيم. ايثار خيلي درجه بلندي است. بنده اساتيدي داشتم که نماز استيجاري مي‌خواند، پولس را به فقرا مي‌داد. در حالات آيت الله مرعشي نجفي نوشتند که ايشان يک نفر را نزد آيت الله گلپايگاني فرستادند، نماز گرفت. آقاي گلپايگاني فرمودند: من مطمئن نيستم نماز استيجاري بخواند. فرمودند: شنيدم گرفتار است. فقير و دردمند است. ولو تقوا هم ندارد و ممکن است نخواند، از روزي که شما به او نماز دادي، من دارم احتياطاً مي‌خوانم. اين خيلي مهم است. نماز سخت و سنگين است. نماز استيجاري را خوانده که کار فقير راه بيافتد. چند نفر اينطور آدم داريم؟
شما در پيام‌ها داشتيد که ما در برنامه گاهي در مورد قرض الحسنه صحبت کرديم. مثلاً يک کارگر ساده يا يک رفتگر گفته بود: من فکر کردم توانستم ده هزار تومان در صندوق قرض الحسنه بگذارم. گاهي همان ده هزار تومان از يک ميليارد بيشتر ثواب دارد. چون تمام هستي‌اش همين است.
شريعتي: در بحث صاحبخانه و مستأجر که مطرح کرده بوديم، خيلي‌ها گفتند: با وجود اينکه ما خودمان نياز داريم، بخاطر امام رضا و بخاطر حرفي که حاج آقاي حسيني گفتند، ما سعي کرديم اجاره‌ها را کمتر کنيم.
حاج آقاي فرحزاد: اينها مصداق همين روايت هستند که خداي متعال مي‌فرمايد: من از حساب اينها خجالت مي‌کشم. خودش نياز دارد. بچه‌اش دم بخت است، واقعاً خانه را احتياج دارد. ولي اين مستأجر ضعيف است. گرفتار است. واقعاً او را در سرماي زمستان بلند نمي‌کند. اجاره‌اش را زياد نمي‌کند. خدا مي‌گويد: من از حسابرسي تو حيا مي‌کنم. هرجاي بهشت را بخواهي به تو جاي مي‌دهم. چون اين ايثار است. الآن اين کارمند مريض و گرفتار است. من کارهايش را انجام بدهم او را اخراج نکنند. آبرويش را نبرم. در زندگي خيلي مي‌توان فداکاري کرد.
روايت طولاني هست که ايثارها در قيامت چه تجلي    دارد. روايت را از جلد هشتم بحار صفحه‌ي 51 مي‌خوانم. ار تفسير فرات نوشتم. امام صادق مي‌فرمايد: جابر از پدرم امام باقر اين سؤال را کرد. به امام باقر گفت: يک حديثي در فضيلت مادرتان، جدتان بگوييد که اگر من براي دوستان شيعه شما گفتم، خوشحال شوند. امام صادق(ع) مي‌فرمايند: پدرم امام باقر فرمود: از پدرم پيغمبر خدا نقل مي‌کنم که پيغمبر خدا فرمود: وقتي روز قيامت مي‌شود، براي من رسول خدا يک منبري کنار انبياء نصب مي‌شود که بالاترين منبرهاست. خطاب مي‌شود منبر برو خطبه بخوان. پيغمبر خدا فرمود: من در روز قيامت خطبه‌اي خواهم خواند «لم يسمع احدٌ بمثل هذا الخطبه» کسي همانند اين خطبه را نشنيده است حتي انبياء! تجلي توحيد است. بعد که پيغمبر فرمود: من به امر الهي خطبه خواندم، براي وصي‌ام مولا علي(ع) در ميان اوصياء و انبياء منبري نصب مي‌شود. خداي متعال امر مي‌فرمايد: «يا علي اخطب» حالا شما خطبه خوان! پيغمبر خدا فرمود: مولا علي(ع) خطبه‌اي مي‌خواند که اوصياء و انبياء در عمرشان اين خطبه را نشنيده‌اند. بعد از خطبه خواندن اميرالمؤمنين فرمود: براي فرزندان انبياء مرسلين منبرهايي که از نور است، نصب مي‌شود. همه اينها در روايت داريم که منبرهاي نوراني است. دو فرزندم «لابني و سبطي و ريحانتي ايام حياتي» دو فرزند و ميوه دلم و ميوه زندگي‌ام، دو گل بستان من، امام حسن و امام حسين، خدا به اينها امر مي‌فرمايد: امروز روزي است که شما خطبه بخوانيد. امام بلند مي‌شوند خطبه‌اي مي‌خوانند که خلايق در عمرشان چنين سخنراني و خطبه‌اي نشنيده‌اند. بعد از اينکه خطبه‌هاي امام حسن و امام حسين(ع) تمام مي‌شود. «ثم ينادي المنادي» منادي از طرف خداي متعال ندا مي‌دهد که همان جبرئيل است. «اين فاطمة بنت محمد؟» خداي متعال مي‌فرمايد: فاطمه فرزند محمد کجاست؟ «اين خديجة بنت خويلد؟» خديجه کجاست؟ «اين مريم بنت عمران؟ اين آسية بنت مزاحم؟ اين ام کلثوم ام يحيي بن زکريا؟» اين بانوان برجسته را صدا مي‌زند. «فيقمن» اين بانوان بلند مي‌شوند. «فيقول الله تبارک و تعالي: يا اهل الجمع» خداي متعال به کافه‌ي خلق ندا مي‌دهد و خطاب مي‌کند امروز کرامت از آن کيست؟ اول انبياء آمدند، پيغمبر خطبه خوانده است. اوصياء آمدند حضرت علي خطبه خواند. بعد بانوان برجسته عالم جمع شدند. خدا مي‌فرمايد: از آن کرامت و بزرگواري از آن کيست؟ «فيقول محمد و علي و الحسن و الحسين، لله الواحد القهار» همه کرم‌ها و سرچشمه‌ي همه‌ي کرم‌ها، شفاعت‌‌ها و نيکي‌ها و خوبي‌ها خداست. وقتي به خدا تحويل مي‌دهي، خدا هم به شما تحويل مي‌دهد. «فيقول الله تعالي: يا اهل الجمع» اي اهل محشر، «اني قد جعلت الکرم لمحمد و علي و الحسن و الحسين و فاطمة» خدا مي‌فرمايد: من کرامت را در اين پنج نور مقدس قرار دادم. براي پيغمبر، اميرالمؤمنين، امام حسن و امام حسين و فاطمه. تا اينجا همه دخيل هستند، چون جابر گفت: يک حديثي درباره‌ي مادرتان فاطمه زهرا بگوييد که شيعه‌ها دلشان شاد شود. فرمود: خداي متعال بعد از اينکه اين را فرمودند، مي‌فرمايد: «يا فاطمة طأطؤا الرؤوس» همه اهل خلايق و محشر سرهايشان را پايين بياندازند، و چشم‌هايشان را هم ببندند. چون تاب ديدن نور و جلالت و عظمت حضرت زهرا را ندارند. چون پدران و آباء و اجداد حضرت زهرا به حضرت محرم هستند. از باب محرم و نامحرمي نيست. حتي سلمان و دوستداران اهل‌بيت همه در آن عالم با حضرت زهرا محرم هستند. محرميت آنجا غير از اينجاست. ولي اگر ما بخواهيم به خورشيد به عنوان يک نورافکن نگاه کنيم چشم ما از بين مي‌رود. خورشيد در برابر نور و عظمت زهرا که در آنجا تجلي پيدا مي‌کند، خيلي ناچيز است. اينجا قبرش مخفي بوده و آنجا خدا مي‌خواهد نشان بدهد. لذا مي‌فرمايد: سرهايتان را پايين بياندازيد و چشم‌هايتان را ببنديد. «و غضوا الابصار فان هذه فاطمة تسير الي الجنة» اين خانم فاطمه است، مي‌خواهد به سمت بهشت حرکت کند. جبرئيل مي‌آيد يک شتري از شترهاي بهشت مي‌آورد، پهلوهايش را مي‌زند و مي‌خوابد. «من اللؤلؤ المخنق» از لؤلؤ تازه، و زيرش هم از مرجان است. «فتناخ بين يديها» جبرئيل مي‌آيد افسار و دهانه‌ي شتر را مي‌آورد، جلوي حضرت زهرا مي‌خواباند. «فترکبها» با احترام حضرت زهرا را سوار مي‌کند. «فيبعث اليها مأة الف ملک» خداي مهربان صد هزار فرشته را مي‌آورد، طرف راست حضرت زهرا، صد هزار فرشته را طرف چپ حضرت زهرا مي‌گذارد، «و يبعث اليها مأة الف ملک يحملونها علي اجنحتهم» به صد هزار فرشته هم مي‌فرمايد: که با بال‌هايتان اين شتر را با حضرت زهرا بلند کنيد، با احترام در صحراي محشر حرکت بدهيد. اين براي هيچ پيغمبر و امامي نيست. اين سبک عبور از صحراي محشر اختصاصي براي حضرت زهراست. ما کتاب‌هايي داريم خصائص الفاطميه، براي هيچ معصومي شريک نيست. اين خصايص ويژه حضرت زهراست. خدا مي‌خواهد اگر در اين دنيا معلوم نشد، آنجا معلوم شود. «حتي تسيرونها علي باب الجنة» حضرت زهرا را با بالشان مي‌برند و جلوي در بهشت فرود مي‌آيند. روايت متعدد داريم «اول من يدخل الجنه فاطمه» اول کسي که در ميان اولين و آخرين، حتي قبل از انبياء و امامان وارد بهشت مي‌شود، حضرت فاطمه زهرا(س) است. وقتي در بهشت مي‌رسد، «تلتفت» يعني سرش را برمي‌گرداند، نگاه مي‌کند، مثل اينکه منتظر يک چيزي است. «فيقول الله: يا بنت حبيبي ما التفاتک» اي دختر حبيب من! خوب است آدم يک محبوب بيشتر نداشته باشد. محبوب خدا فقط پيغمبر است و باقي هم شعاع پيغمبر هستند. همه انبياء نور پيغمبر هستند. فرمود: اي دختر حبيب من! منتظر چه هستي رويت را برگرداندي؟ «و قد امرت بک الي جنتي؟» من امر کردم شما را بهشت ببرند. من اين نکته را اينجا بگويم. الآن حديثي که مي‌گوييم براي روز قيامت است. روز قيامت روزي است «يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ» (عبس/34-36) روز قيامت روزي است که از برادر، همسر، اولاد، همه از هم فرار مي‌کنند. يک زلزله که بيايد، من مادري سراغ دارم که عاشق بچه‌اش بود. ولي زلزله آمد در حياط رفت، بعد يادش آمد من بچه‌ام را جا گذاشتم. «يَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ‏ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَت وَ تَضَعُ كُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها‏» (حج/2) قرآن مي‌فرمايد: زلزله‌ي قيامت اينقدر تکانش شديد است  که اگر زن حامله‌اي باشد بچه‌اش را سقط مي‌کند و مادر شيرده بچه‌اش را فراموش مي‌کند. روايت داريم حضرت يعقوب در دنيا چهل سال از فراق يوسف گريه کرد. اگر آيه قرآن نبود بنده جرأت نمي‌کردم بگويم: که پيغمبري از گريه براي فرزندش کور شد! ولي قرآن مي‌گويد: «وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ‏ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ» (يوسف/84) اينقدر گريه کرد که چشمش نابينا شد. روايت داريم روز قيامت يعقوب مي‌گويد: وا نفسا، به داد من برس! با يوسف هرکاري مي‌خواهي بکن. مرا نجات بده! آنجا حضرت ابراهيم فرزندش اسحاق را رها مي‌کند.    «لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ‏ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ» (عبس/37) حضرت موسي مادرش را فراموش مي‌کند. موسي مادر را فراموش مي‌کند و مادر موسي را فراموش مي‌کند. در دنيا حاضر شد در دستگاه فرعون برود، خودش را به آب و آتش مي‌زند او را شير بدهد. ولي آنجا غير از اينجاست. روز قيامتي که همه از هم فرار مي‌کنند حتي انبياي گذشته، از بچه و همسر و اولاد، آن روز جبرئيل به پيغمبر ما عرض کرد، به شما بشارت مي‌دهم انبياء به زانو درمي‌آيند مي‌گويند: وا نفسا! شما مي‌گوييد: وا اُمتا، وا اُمتا! خدا به شما يک فرزندي را مرحمت کرده که در بهشت نمي‌رود. او مادر واقعي عالم است. اين مادر هستي است. خدا به حضرت زهرا بي‌خود که عظمت نداده است. در قيامتي که همه همديگر را فراموش مي‌کنند، حضرت زهرا مي‌گويد: من پايم را در بهشت نمي‌گذارم. نگران است! خدا مي‌فرمايد: چرا نگران هستي؟ «فتقول: يا رب احببت ان يعرف قدري في مثل هذا اليوم» مي‌خواهم قدر من شناخته شود که من مي‌توانم براي گناهکارها چه کاري انجام بدهم؟ «فيقول الله: يا بنت حبيبي ارجعي» برگرد، «فانظري» نگاه کن «من کان في قلبه حب لک او لاحد من ذريتک خذي بيده فادخليه الجنة» بنده بارها عرض کردم فاطميه از محرم و عاشورا و از حتي 21 ماه رمضان مهمتر است. براي حضرت علي و امام حسن و حتي زرتشتي‌ها و مسيحي‌ها و يهودي‌ها، هندوستان روز عاشورا تعطيل رسمي است. ولي براي حضرت زهرا خواص و خودي‌ها هستند و سفره اختصاصي است. محبت حضرت زهرا از همه محبت‌ها استثناء است. محبت حضرت زهرا به دشمن جمع نمي‌شود ولي ممکن است کسي امام حسين را دوست داشته باشد و با دشمن هم مدارا کند. ولي براي حضرت زهرا نمي‌شود. سعي کنيم عشق و محبت حضرت زهرا را در وجودمان تزريق کنيم. روضه حضرت زهرا، تسبيح حضرت زهرا، زيارت حضرت زهرا، ترويج مکتب حضرت زهرا، پيام حضرت زهرا، يک بيان نوراني است که خيلي مهم است. اميرالمؤمنين (ع) فرمود، ما خيلي کم داريم که امام و يغمبر به جان خودشان قسم خورده باشند. فرمود: به جانم قسم اگر «لولا فاطمه عليها السلام لم يعرف المنافقون الضالون» من از همين‌جا از آقاي عابديني تشکر مي‌کنم که روز شنبه سنگ تمام گذاشتند و خطبه‌ي حضرت زهرا را سريع گفتند. عصاره‌اش را گفتند. عصاره‌اش اين بود که حضرت زهرا خط انحراف و خط جهنم و خط نفاق را بست. اينجا هم حضرت امير مي‌فرمايد: «و لعمري لولا فاطمه عليها السلام لم يعرف المنافقون الضالون» به جان علي سوگند، اگر فاطمه نبود، خط ضلالت و گمراهي و منافقين شناخته نمي‌شد. اصلاً جامعه منحرف مي‌شد. يعني يازده امام همه هيچ مي‌شدند. ولي او آمد اين را احياء کرد. خط صراط مستقيم را احيا کرد و خط جهنم و انحراف را رو کرد. فاطمه را فاطمه نهادن چون شيعيانش را از انحراف و جهنم و گمراهي نجات مي‌دهد. اميرالمؤمنين در تقيه بود، بخاطر حفظ جانش خيلي از چيزها را نمي‌توانست بگويد. ولي حضرت زهرا مي‌توانست بگويد.
خدا به حضرت زهرا مي‌فرمايد: در صحراي محشر نگاه کن! هرکس را مي‌خواهي، هرکس در قلب او محبت تو يا محبت فرزندان تو هست، «خذي بيده فادخليه الجنة» دستش را بگير، و وارد بهشت کن. «قال ابوجعفر عليه السلام: و الله يا جابر انّها ذلک اليوم لتلقط شيعتها و محبيها» فرمودند: جابر، به خدا قسم اين روز قيامت، مادرم فاطمه زهرا «کما يلتقط الطير الحب الجيد من الحب الردي» مثل پرنده‌اي که دانه خوب و بد را از هم جدا مي‌کند، شيعيان و دوستانش را جدا مي‌کند همانطور که يک پرنده دانه‌ي خوب و بد را از هم جدا مي‌کند. بعد آنها را به بهشت مي‌برد. «فاذا صار شيعتها معها عند باب الجنة» شيعيان حضرت زهرا جلوي در بهشت جمع مي‌شوند. فاطميون جمع مي‌شوند. «يلقي الله في قلوبهم» خدا به قلب دوستان و شيعيانشان القاء مي‌کند، که ايثاري که حضرت زهرا کرده است شما هم بکنيد. خدا به دل دوستانشان مي‌اندازد که شما هم مثل حضرت زهرا يک کاري کنيد. دوستان و شيعيان حضرت زهرا هم مي‌ايستند و وارد بهشت نمي‌شوند. خدا مي‌فرمايد: فاطمه زهرا شما را شفاعت کرده است. چرا وارد بهشت نمي‌شويد؟ مي‌گويند: مي‌خواهيم قدر ما معلوم شود و براي اهل‌بيت کاري کنيم. يا مستقيم انسان بايد با حضرت زهرا پيوند داشته باشد، يا با دوستان حضرت زهرا، سومي جهنمي است و هيچ شکي در آن نيست. «فيقول الله: يا احبايي ارجعوا و انظروا من احبکم لحب فاطمة» دوستان و شيعيان فاطمه شما هم در صحراي محشر بگرديد، هرکس بخاطر فاطمه زهرا شما را دوست داشته و هرکس به خاطر فاطمه زهرا به شما آب داده است. هرکس به خاطر فاطمه زهرا به شما غذا داده است، خوشا به حال کسي که مجالس فاطميه را گرامي داشته است. مجالس فاطميه والله از محرم مهمتر است. اين ريشه و اصل است. اگر اين را احياء کرديم عاشورا هم احياء مي‌شود. هرکس به شما طعام داده، خوراک داده، لباس داده، «من سقاکم شربة في حب فاطمة، من رد عنکم غيبة في حب فاطمة» هرکس به خاطر حضرت زهرا آبرويت را حفظ کرده، اينها هم دستشان را بگيريد و وارد بهشت کنيد. امام باقر(ع) فرمود: والله باقي نمي‌ماند در صحراي محشر مگر شاک يا کافر، کسي که شک در دين دارد يا کافر و منافق است.
شريعتي: انشاءالله همه ما مشمول شفاعت حضرت زهرا شويم. خوشا به حال کساني که دلشان مملوء از محبت حضرت زهرا(س) است. چقدر خوب است ثواب تلاوت آيات امروز را به حضرت زهرا هديه کنيم. امروز صفحه 490 قرآن کريم را تلاوت مي‌کنيم.
«وَ الَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنا بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً كَذلِكَ تُخْرَجُونَ «11» وَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْواجَ كُلَّها وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَ الْأَنْعامِ ما تَرْكَبُونَ «12» لِتَسْتَوُوا عَلى‏ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ «13» وَ إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ «14» وَ جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبادِهِ جُزْءاً إِنَّ الْإِنْسانَ لَكَفُورٌ مُبِينٌ «15» أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَناتٍ وَ أَصْفاكُمْ بِالْبَنِينَ «16» وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِما ضَرَبَ لِلرَّحْمنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ «17» أَ وَ مَنْ يُنَشَّؤُا فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصامِ غَيْرُ مُبِينٍ «18» وَ جَعَلُوا الْمَلائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبادُ الرَّحْمنِ إِناثاً أَ شَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ يُسْئَلُونَ «19» وَ قالُوا لَوْ شاءَ الرَّحْمنُ ما عَبَدْناهُمْ ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ «20» أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ «21» بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‏ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‏ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ «22»
ترجمه: و آن كس كه از آسمان به اندازه‏اى معيّن، آبى فرو فرستاد، پس به واسطه‏ى آن، سرزمين مرده را زنده كرديم، شما نيز اين گونه (از قبرها) خارج مى‏شويد. و همان كسى كه همه‏ى جفت‏ها را آفريد و براى شما كشتى‏ها و چهارپايان قرار داد كه بر آنها سوار شويد. تا بر پشت آنها قرار گيريد و آنگاه كه بر آن استقرار يافتيد نعمت پروردگارتان را ياد كنيد و بگوييد منزّه است آن كه اين مركب را براى ما رام كرد و ما بر آن توانا نبوديم. و همانا ما به سوى پروردگارمان باز خواهيم گشت. (مشركان گفتند: ملائكه دختران خدايند) و براى او از بندگانش جزئى قرار دادند. همانا انسان، كفران پيشه آشكار است. آيا از آنچه مى‏آفريند دخترانى برگرفته و براى شما پسران را برگزيده است. در حالى كه هرگاه يكى از آن مشركان را به آنچه براى خداوند رحمن پسنديده است مژده دهند چهره‏اش سياه گردد و اندوه خود را فرو برد. آيا كسى را كه در زيور پرورش يافته و در مجادله بيانش غير روشن است (شايسته نسبت دادن به خداست؟) و فرشتگان را كه خود بندگانِ (خداى) رحمان هستند، مؤنث پنداشتند. آيا شاهد آفرينش آنها بوده‏اند؟ گواهى آنان (بر آن همه خرافات) به زودى نوشته مى‏شود و بازخواست خواهند شد. و (مشركان در توجيه خلاف خود) گفتند: اگر (خداى) رحمن مى‏خواست، ما آنها را نمى‏پرستيديم. براى آنان نسبت به اين گفتار هيچ گونه آگاهى (و دليل علمى) نيست وايشان جز از روى حدس وگمان سخنى نمى‏گويند. آيا پيش از اين به آنان كتابى داديم كه ايشان به آن تمسك مى‏جويند. (چنين نيست) بلكه گويند: ما پدران خود را بر آيينى يافتيم و با پيروى از آنان هدايت يافته‏ايم.
حاج آقاي فرحزاد: انشاءالله عزيزان آن سه خط زيارت را که در ابتداي برنامه عرض کرديم بخوانند. در اين ايام هر وسيله‌اي که ما را به حضرت نزديک کند، انجام دهيم. روضه، اطعام، جشن، مجلس، براي ولادتش جشن بگيريم و براي شهادتش عزاداري کنيم. تسبيحات حضرت زهرا که مرسوم است بعد از نماز، امام صادق(ع) فرمود: براي من از هزار رکعت نماز مستحبي محبوب‌تر است. باعث عاقبت بخيري مي‌شود، يک مقدار قبل از نماز با آرامش شروع کنيم. تسبيح حضرت زهرا هنگام خواب و اول صبح که مي‌خواهيم کار را شروع کنيم، برعکس بگوييم. يعني اول سبحان الله، بعد الحمدلله، بعد الله اکبر بگوييم. پيغمبر خدا فرمودند: اگر کسي اين را بگويد، خدا هزار حسنه به او مرحمت مي‌کند و امر دنيا و آخرتش را کفايت مي‌کند. پايان کار و شروع کار با تسبيحات حضرت زهرا باشد.    
شريعتي: دعا بفرماييد.
حاج آقاي فرحزاد: خدا را به حق محمد و آل محمد قسم مي‌دهيم که همه ما را فاطمي و علوي قرار بدهد. خدايا به حق حضرت زهرا همه ما را مشمول شفاعت بانو و عنايت بانو قرار بده. ما را قدردان نعمت‌ها قرار بده. ما را در دنيا و آخرت لحظه‌اي از حضرت زهرا جدا مکن به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: بهترين‌ها نصيب شما شود.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها