حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – وصاياي پيامبر اکرم(ص) به حضرت اميرالمؤمنين(ع)- شادي و نشاط
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وصاياي پيامبر اکرم(ص) به حضرت اميرالمؤمنين(ع)- شادي و نشاط
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 15-09-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
من از تو خيس حضورم، تو را نميدانم *** پر از طراوت و شورم، تو را نميدانم
به شوق چشم تو اينگونه سبز و سرشارم *** اگرنه پا لب گورم، تو را نميدانم
بدون چشم تو از شهر بادبادکها *** هزار قافله دورم، تو را نميدانم
طنين گام تو در ذهن هرشبم جاريست *** پر از صداي عبورم، تو را نميدانم
هنوز خستگيام را کسي نفهميدست *** بخاطر تو صبورم، تو را نميدانم
شکستهام که بماني، فقط به خاطر عشق *** فقط به پاس غرورم، تو را نميدانم
هميشه روي نمازم، به سمت قامت توست *** من از تو خيس حضورم، تو را نميدانم
شريعتي: سلام ميکنم به همه شما هموطنان عزيزم. ايام مبارک باشد. انشاءالله هرجا که هستيد بهترينها نصيب شما شود. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز. آرزوي قبولي همه عزاداريها را داريم. ايام را تبريک ميگوييم. يادي هم از شهداي حله که مظلومانه شهيد شدند و اظهار همدردي ميکنيم. آنها که به ملاقات خدا رفتند و در راه زيارت بودند قطعاً جايشان خوب است. خداوند به بازماندگان اينها صبر و اجر بدهد. همچنين به بازماندگان جانباختهاي که در راه زيارت امام هشتم(ع) از دنيا رفتند. انشاءالله روح همه آنها شاد باشد.
شريعتي: در ايام ماه ربيع باز هم وصاياي پيامبر گرامي اسلام به اميرالمؤمنين را مرور ميکنيم. امروز از شادي و نشاط براي ما ميگويند.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
دو ماه قبل بحث ما در مورد نشاط و شادي بود. پيامبر به اميرالمؤمنين فرمود: يا علي بر تو باد دو خصلت را که هميشه از آن دوري کن. «ضجره» يعني دلتنگي، افسردگي و بيحالي. يکي هم کسل بودن. چون اگر دلتنگي و بيقراري بر تو حاکم شود، هيچوقت نميتواني صبر بر کار حق داشته باشي. اگر کسالت بر تو غالب شود، نميتواني حقي را ادا کني. به احترام اين ايام محرم و صفر بحث را قطع کرديم. باز بعد از اين دو ماه پيامبر وصيت به شادي و نشاط دارند. باز ميفرمايد: «من استولي عليه الضجر رحلت عنه الراحة» يا علي! مواظب باش هيچوقت بيقراري و بيحالي و افسردگي به خودت راه ندهي. اگر اين بر انسان غالب شود خوشي و راحتي را از انسان ميگيرد. من بخاطر اينکه دو ماهي فاصله افتاد، و فکر ميکنم جامعه ما به اين بحث نشاط و شادي خيلي نياز دارد. فشردهاي از دو جلسه قبل بگويم.
اولاً برعکس اينکه دين ماه دين غم و غصه معرفي شده، اساس دين و محور دين ما بر پايه نشاط و شادي است. کافي شريف باب عقل و جهل ميگويد: هفتاد لشگر جهل و هفتاد لشگر عقل است. شجاعت لشگر عقل است. ترس لشگر جهل است. سخاوت و بخل همينطور، نشاط و شادي لشگر عقل است. آدم عاقل قدرت دارد. انسان عاقل غصههاي بيخود نميخورد. غم و اندوه لشگر جهل است. معلوم ميشود اصالت با شادي و نشاط است. گفتيم: پيغمبر و امامان ما درونشان شاد بود. حتي مقتل خوارزمي ميگويد: حضرت در چهره شمر تبسم کردند. درونشان خيلي آرام و راضي به رضاي خدا بودند. اصحاب امام حسين شب عاشورا شوخي ميکردند. درونشان شاد بود. اميرالمؤمنين(ع) وقتي ضربت خوردند فرمودند: «فزت و رب الکعبه» به پروردگار کعبه رستگار شدم. ساليان سال اميرالمؤمنين آرزوي شهادت داشتند. حضرت وقتي در بستر افتاده بودند، يکي از انسانهاي کم معرفت آمد. گريه ميکرد. حضرت فرمودند: جلوي من بهشت است. من آماده رفتن به بهشت هستم. ظاهرش تلخ است ولي درونش شيرين است. اساس و پايه دين ما بر شادي است. در بهشت غم و اندوه و کسالت نيست. شادي و نشاط صفت اهل بهشت است. غم و غصه و ناله و فرياد صفت اهل جهنم است.
نکتهاي که خيلي مهم است اين است که در روايات ما خيلي شديد مذمت حزن و اندوه شده است. در روايات داريم غم و غصه نصف پيري است. آدم را زود پير ميکند. غم و غصه بدن انسان را از بين ميبرد. هم روح را متلاشي ميکند و هم بدن را از بين ميبرد. خدا مرحوم دولابي را رحمت کند. ميفرمودند: هرچه ميخواهيد بخوريد فقط غصه نخوريد. غصه براي دنيا و پول و مدرک نخوريد. در دنيا هرچه از شما گرفتند غصه نخوريد. به شما دادند هم خوشحال نشويد. ميفرمودند: بعداً اينقدر پشيمان ميشويد که براي هيچ غصه خورديد. غصههاي خوب داريم. چرا به کمال نرسيديم؟ به خدا نرسيديم؟ به ملاقات اولياي خدا نرفتيم؟ اينها در دلش شادي است. اينها به خاطر نرسيدن به شادي است. خيلي دليلهاي محکم داريم که شادي و نشاط اساس است و حزن و اندوه مقطعي است و تا ميشود بايد با آن مبارزه کرد.
فطرت انسان از شادي و نشاط استقبال ميکند. عقل سليم ميگويد: من ميخواهم خوش باشم. راحت باشم. اين نکته قشنگي است که پيغمبر به حضرت امير سفارش ميکند کسالت و بيقراري و بيحالي را به خود راه نده. اگر انسان اهل هر کاري هست، اهل سير و سلوک است. اهل عبادت است. اهل مطالعه و تحصيل است، اهل ورزش است، با کسالت و بي حالي به مقصد نميرسد. آدم افسرده نه ميتواند کارهاي خوب کند و نه توان مشکلات را دارد.
امام جواد فرمودند: کسي که از دنيا ميرود، مثل اين است که گلي را بو ميکني و روحت به عالم ملکوت پرواز ميکند. يا لباس چرک را درميآوري. اگر ما نشاط داشته باشيم و شاد باشيم توان تحمل مشکلات را داريم. اگر افسرده باشيم همان مرحله اول زمين ميخوريم و به نااميدي و يأس ميرسيم. اگر نشاط و شادي باشد حتي مرگ را باطل ميکند. مردن براي مؤمن مثل آب خوردن ميشود.
مرحوم کمپاني (شيخ محمد حسين اصفهاني) استاد آيت الله بهجت، صاحب کتاب هم هستند و اشعار عربي و فارسي هم دارند. مريضي سختي دچار شد. دکتر ايشان را جواب کرده بود. ايشان به دکتر فرمود: اگر وقت اين است که من بروم، سي سال است منتظر هستم. آدمي که سرحال و با نشاط است و ارتباطش با آن عالم قوي است، هميشه آماده است. حضرت امير در خطبه پنجم نهجالبلاغه ميفرمايد: «واللَّه لابن ابىطالب آنس بالموت من الطفل بثدى امّه» انسان سرحال و بانشاط در مرحله اول مرگ را باطل کرده است. حضرت ميفرمايد: به خدا قسم فرزند ابوطالب، يعني علي به مرگ مأنوستر از يک طفل به سينه و شير مادر است. حضرت فرمودند: «اصل العقل القدره» من خيلي از اين حديث لذت بردم. فرمودند: انسان عاقل فهم و شعور دارد. توان هر کاري را دارد. بعضيها مجسمه گريه و ناله و عجز هستند. فرمود: اصل عقل قدرت است و نتيجهاش سرور است. حضرت امير(ع) فرمودند: «السرور يبسط النفس و يثير النشاط» (غررالحكم، ص 319) آدمي که نشاط و شادي و سرور دارد، نفسش منبسط ميشود. باز و سرحال ميشود. مثل گلي که شکوفا ميشود و نشاط را در وجودش شکوفا ميکند. ولي غم انسان را زمين ميزند. غم نفس انسان را منجمد و قبض ميکند و انبساط و سرور را از انسان ميگيرد. هرچه ميتوانيم با غم و غصه بيخود مبارزه کنيم.
باز دليلي که نشاط و شادي اصالت دارد و غم و غصه بيخود است، در صفات اولياي خدا، هم در آيات قرآن و هم در روايات هست که «أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ» (يونس/62) اولياء خدا چه کساني هستند؟ کساني که از حزن و خوف بيرون ميآيند. هر روزي يک دعا دارد. دعاي روز سهشنبه که اول مفاتيح هم هست. به خدا ميگويد: سه چيز را به من بده. «لا تَدَعْ لِي ذَنْبا إِلّا غَفَرْتَهُ» خدايا هيچ گناهي نباشد الا اينکه تو ببخشي. «وَلا غَمّاً إلاَّ أَذْهَبْتَهُ» هيچ غمي نباشد الا اينکه ريشهاش را بکني. غم را از ميان بردار «وَلا عَدُوّاً إلاَّ دَفَعْتَهُ» و هر دشمني را دفع کن.
مرحوم دولابي اين دعا را زياد تکرار ميکردند. در دعاي روز سهشنبه هست. «أَللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ جُنْدِكَ فَإنَّ جُنْدَكَ هُمُ الْغالِبُونَ، وَاجْعَلْنِي مِنْ حِزْبِكَ، فَإنَّ حِزْبَكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ، وَاجْعَلْنِي مِنْ أَوْلِيآئِكَ فَإنَّ أَوْلِيَاءَكَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ» عموم عالم خلقت لشگر خدا هستند. اول قدم آدم جزء لشگريان خدا شود. جند خدا هميشه غالب هستند. هستي بر همه چيز غالب است. گفت:
جمله ذرات زمين و آسمان *** لشگر حقاند پيدا و نهان
ما سميع و بصيريم و هشيم *** با شما نامحرمان ما خامشيم
اول ميگويد: ما حداقل جزء لشگر هوا و هوس و شيطان نباشيم. جزء لشگر خدا شويم. «أَللَّهُمَّ اجْعَلْنِي مِنْ جُنْدِكَ فَإنَّ جُنْدَكَ هُمُ الْغالِبُونَ» جند تو هميشه غالب است. «وَاجْعَلْنِي مِنْ حِزْبِكَ، فَإنَّ حِزْبَكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» بياييم جزء حزب خدا باشيم. در قرآن هم داريم حزب خدا کساني هستند که دوستي و دشمنيشان براساس خداست. يعني اگر نزديکترين فردش دشمن و خدا و اهلبيت است بخاطر خدا با او دشمني کند. يعني تولي و تبري! «يا أبا عبدالله اني سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم» بلال حبشي هيچ قوم و خويشي با ما ندارد. ولي دوست خداست. معيار ما خدا و دوستي با خدا باشد. حزب الله هم رستگار است. «فَإنَّ حِزْبَكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» اول جند الله و بعد حزب الله است. سوم اولياء الله است. اينها ديگر خيلي کارشان بالاست و وصل شدند. ميفرمايد: خدايا مرا جزء اولياء خودت قرار بده. «وَاجْعَلْنِي مِنْ أَوْلِيآئِكَ فَإنَّ أَوْلِيَاءَكَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ» اولياي خدا خوف و حزن از آنها بيرون ميرود.
يکي از راههاي دفع غمهاي بيخودي و رسيدن به سرور دائمي پيوند با خداست. کسي با خدا دلش مرتبط شود و غير خدا را از دلش بيرون کند، هميشه خوش و راحت است. ميگويند: عارفي گفت: من هميشه مستجاب الدعوه هستم. گفتند: چطور؟ گفت: من هرچه خدا بخواهد همان را ميخواهم. اين بالاتر از مستجاب الدعوه است. گفت:
شکر ايزد که ميان من و او صلح افتاد *** صوفيان رقص کنان شکرانه زدند
وقتي دل تو با خدا يکي شد، تمام دعاهايت مستجاب است. چون هرچه خدا ميخواهد شما هم همان را ميخواهي. هرچه حضرت امير فرمود: هرچه خدا بخواهد ما ميخواهيم و هرچه هم ما ميخواهيم خدا هم همان را ميخواهد. اگر آدم تسليم شد تمام دعاهايش مستجاب است. يعني هرچه خدا ميخواهد، « مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ رَاضِيَةً بِقَضَائِك» اين ميشود اولياي خدا.
آيه ديگر که ميفرمايد: «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ» (فصلت/30) آنهايي که الله ميگويند، ولي اساس کار استقامت است. همه انسانها در طول زندگيشان حتي فراعنه، فرعون هم وقتي گير کرد، گفت: الله! ولي استقامت مهم است. مرحوم تربتي ميگويد: سوار کشتي شديم. طوفاني شد، همه بيحجابها و لاتها و اراذل و اوباش همه مؤمن و موحد شدند. وقتي به ساحل نجات رسيد، روز از نو و روزي از نو! گفتيم: چه شد؟ گفتند: گير کرده بوديم. اينکه بگويي: الله و استقامت داشته باشي مرتب حامي ميآيد.
مرحوم دولابي ميفرمودند: دو تا دل که با هم يکي ميشود، کينه، اختلاف و دعوا را کنار ميگذارد. تمام انبياء و فرشتهها و امامان آنجا هستند. ميگويند: نه خوف داشته باشيد و نه حزن. ما شما را به بهشتي که برايتان آماده شده است بشارت ميدهيم.
روايت جالبي است که شخصي به امام صادق (ع) فرمود: گاهي من در خانه نشستم و هيچ حادثهاي هم رخ نداده است. غم عالم در دل من ميآيد. گاهي موج غم بر من سرازير ميشود. نگاه ميکنم ميبينم اطرافم هم هيچ اتفاقي رخ نداده که مرا غمگين کند. يعني بي علت در درياي غم فرو ميروم. گاهي هم بيعلت سرور و شادي و نشاط به من دست ميدهد. با اينکه هيچ اتفاق خوشحال کنندهاي رخ نداده است. حضرت ميفرمايند: هر وقت غم و غصهي بيخود سراغ تو آمد، علامت نزديک شدن شيطان است. ميخواهد انرژي منفي به تو بدهد و تو را مأيوس کند. فکر و خيال و نيت بد را شيطان القاء ميکند. آن زمان که راحتي و نشاط به تو دست ميدهد، علامت اين است که فرشتهها به تو نزديک شدند. امام صادق فرمودند: کار شيطان غم زايي است. «الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَ يَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَ فَضْلًا وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِيم» (بقره/268) کار شيطان منفي بافي است. دائم منفيها را به شما القاء ميکند. افسردگي و دلتنگي و بيقراري براي شيطان است.
يکي از دليلهاي خيلي روشن براي اينکه غم ريشه و اساس ندارد، نبايد به آن بهاء بدهيم و بايد ريشه کن کنيم آيات فراواني است که به ما امر ميکند که بر شما واجب است غم زدايي کنيد. مؤمنين را ناراحت نکنيد. ناراحت کردن و غمگين کردن ديگران جزء گناهان کبيره است.
شريعتي: احساس ميکنم يکي از مشکلات ما نوع نگاه ماست. يعني مثلاً احساس ميکنيم در سير و سلوکي که داريم، اين سير ما با غم سازگار است. يعني نشاط مانع سير ما ميشود. شادي مانع سير ما ميشود. احساس ميکنيم با غم و اندوه ميتوانيم حرکت کنيم.
حاج آقاي فرحزاد: بستگي به حالات و موقعيت انسان دارد. گاهي غمهايي که سازندگي دارد. من گناه کردم بايد غم بخورم که خدا مرا ببخشد. کسي از گناهش خوشحال شود علامت بيايماني است.
شريعتي: مثلاً شما آقاي بهاء الديني و مرحوم دولابي را چطور ديديد؟ آيا هميشه شاد بودند يا اينکه حزنشان هم ديديد؟
حاج آقاي فرحزاد: باطناً هميشه شاد بودند. در ظاهر هم اگر اتفاق ناگواري ميافتاد مقطعي بود. ولي هميشه سرحال بودند. کسي که با خدا هست، «فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُون» آقاي دولابي ميفرمودند: چرا امامان يا پيغمبر و اولياي خدا زياد نشاط و شادي خود را ظاهر نميکردند؟ بيشتر در روايت هم هست که در خودشان بودند. ايشان ميفرمودند: اهل دنيا طاقت نداشتند. امام عسگري(ع) فرمودند: آدمي که محزون و مصيبت زده است، بيادبي است که جلوي ما شادي بکند. عموم مردم گرفتار دنيا هستند. در پيامها ديديد که دائم از گرفتاريها ميگويند. جلوي اينها شادي کردن بيادبي است. چون عموم مردم گرفتار غم و بحران هستند، حضرات شاديهايشان را اظهار نميکردند. اگر سرور اهلبيت پخش شود همه عالم گلستان ميشود.
در روايات داريم هرچه ميتواني ديگران را شاد کن. غمهاي ديگران را بردار. پيغمبر خدا ميفرمايد: کسي که يک مؤمني را غمگين کند، اگر همه دنيا را به او بدهند، کفاره آن ناراحتي او ادا نميشود. همه دنيا هم بدهي در مقابل غمگين کردن او باز درست نميشود. برعکس اين ادخال السرور و شاد کردن دلها هم خيلي سفارش شده است. به عنوان احب الاعمال و افضل الاعمال آمده است.
شريعتي: خبر خوبي داريم و اينکه در ايام دهه وقف و در ايام ميلاد نبي مکرم اسلام يک اتفاق خوب فرهنگي براي روستاييان عزيز داريم. قرار است برنامه سمت خدا پيش قدم شود و باني شود، بستههايي از يک مجموعه کتابهايي را براي روستاييان عزيز ارسال کند و اين سنت وقف کتاب ترويج شود. دوستاني که در روستاها هستند و تمايل دارند نماينده فرهنگي ما شوند و فعاليت کنند و باني اين خير شوند و در منطقه خودشان اين کار را ترويج کنند، به سايت ما مراجعه کنند، ثبت نام کنند. ما قرعهکشي ميکنيم و دوستان را انتخاب ميکنيم. بستهها ارسال ميشود و آنها اين بستههاي کتاب را مطالعه ميکنند و بعد به دوستان ديگر ميدهند تا آنها هم مطالعه کنند.
حاج آقاي فرحزاد: دين ما با کتاب به دست ما رسيد. الآن چيزي که از پيغمبر و امامان براي ما مانده از نوشتههاست.پيغمبر ما فرمود: در آخرالزمان قومي خواهند آمد که برادران من هستند و ايمانشان از شما قويتر است. اين کتاب است که دين ما را نگه داشته است. فکر کنيد اصول کافي نداشتيم. نهجالبلاغه و قرآن نداشتيم. بياييد فرهنگ کتاب خواني را احياء کنيم. فراوان داريم افرادي که با خواندن يک کتاب سرنوشتشان عوض شد. نه هزار پيام رسيد که کتاب شيخ عباس تربتي را ميخواهيم. کتاب را در خانهها نگه نداريد و دست به دست بچرخانيد.
آقايي مرا در حرم حضرت معصومه ديد. گفت: من در زندگي با سه تا فرزند به جايي رسيده بودم که فقط به طلاق فکر ميکردم. با سه بچه به اين نتيجه رسيده بودم که ديگر به درد هم نميخوريم. قبل از اينکه يک مسافرت تبليغي بروم يک نفر کتاب «محبت زنان و کودکان» شما را به ما داد. اين را خواندم. يک چيزي آنجا از آقاي دولابي و انصاري و بزرگان نقل کرده بوديد که از ميان چهار ميليارد جمعيت کره زمين آنچه خدا برايت قرار داده، آن شوهري که برايت قرار داده و آن زني که برايت قرار داده از همه براي تو مناسبتر است. تو تن به قضاء و قدر بده. تسليم باش. زندگي مرا متحول کرد. اين کلمات باعث شد من با خانم يگانه شوم و با هم يکي شديم و از طلاق صرف نظر کرديم و کتاب شما باعث خير براي من شد.
شريعتي: امروز صفحه 420 قرآن کريم، آيات 16 تا 22 سوره مبارکه احزاب براي شما تلاوت ميشود.
«قُلْ لَنْ يَنْفَعَكُمُ الْفِرارُ إِنْ فَرَرْتُمْ مِنَ الْمَوْتِ أَوِ الْقَتْلِ وَ إِذاً لا تُمَتَّعُونَ إِلَّا قَلِيلًا «16» قُلْ مَنْ ذَا الَّذِي يَعْصِمُكُمْ مِنَ اللَّهِ إِنْ أَرادَ بِكُمْ سُوءاً أَوْ أَرادَ بِكُمْ رَحْمَةً وَ لا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً «17» قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الْمُعَوِّقِينَ مِنْكُمْ وَ الْقائِلِينَ لِإِخْوانِهِمْ هَلُمَّ إِلَيْنا وَ لا يَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلَّا قَلِيلًا «18» أَشِحَّةً عَلَيْكُمْ فَإِذا جاءَ الْخَوْفُ رَأَيْتَهُمْ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ تَدُورُ أَعْيُنُهُمْ كَالَّذِي يُغْشى عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُمْ بِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ أُولئِكَ لَمْ يُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ وَ كانَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيراً «19» يَحْسَبُونَ الْأَحْزابَ لَمْ يَذْهَبُوا وَ إِنْ يَأْتِ الْأَحْزابُ يَوَدُّوا لَوْ أَنَّهُمْ بادُونَ فِي الْأَعْرابِ يَسْئَلُونَ عَنْ أَنْبائِكُمْ وَ لَوْ كانُوا فِيكُمْ ما قاتَلُوا إِلَّا قَلِيلًا «20» لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثِيراً «21» وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلَّا إِيماناً وَ تَسْلِيماً «22»
ترجمه: بگو: اگر از مرگ يا كشته شدن فرار كنيد، اين فرار هرگز براى شما سودى ندارد و (بر فرض كه سودتان دهد) در آن صورت جز بهره اندكى نخواهيد برد. بگو: اگر خداوند براى شما رنجى يا رحمتى اراده كند، كيست كه شما را در برابر (اراده) خداوند مصون بدارد؟ در حالى كه آنان غير از خداوند براى خود نه كارسازى مىيابند و نه يارى دهندهاى. بدون شك خداوند كسانى از شما كه مردم را (از جبهه و جهاد) باز مىداشتند و كسانى را كه به برادران خود مىگفتند: به سوى ما بياييد (و خود را به كشتن ندهيد) به خوبى مىشناسد؛ (آنان ضعيف و ترسو هستند) و جز اندكى به جبهه نمىروند. در حالى آنان بر يارى شما بخيل هستند، كه هرگاه (لحظات) بيم (و جنگ) پيش آيد، آنان را مىبينى چنان به تو مىنگرند كه چشمانشان (در حدقه) مىچرخد، همچون كسى كه مرگ او را فرا گرفته، پس همين كه ترس از ميان رفت، زبانهاى تند و خشن (خود را) بر شما مىگشايند، در حالى كه نسبت به خير (مال و غنيمت) بخيل هستند، آنان ايمان (واقعى) ندارند و خداوند اعمالشان را محو نموده؛ و اين كار بر خداوند آسان است. (آنها به قدرى وحشتزده شدهاند كه) مىپندارند احزاب (مشرك و يهود مهاجم) هنوز پراكنده نشدهاند و اگر (بار ديگر) دستههاى دشمن (به سراغ مسلمانان) آيد، دوست دارند كاش ميان اعراب باديه نشين بودند (و درگير جنگ نمىشدند) و تنها از اخبار (مربوط به) شما جويا مىشدند و اين افراد اگر در ميان شما بودند جز اندكى نمىجنگيدند. همانا براى شما در (سيرهى) رسول خدا الگو و سرمشقى نيكوست، (البتّه) براى كسانى كه به خدا و روز قيامت اميد دارند و خدا را بسيار ياد مىكنند. و همين كه مؤمنان دستهها (ى لشكر دشمن) را ديدند، گفتند: اين همان است كه خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفتند. و (ديدن لشكر مهاجم) جز بر ايمان و تسليم آنان نيفزود.
شريعتي: از فضيلت ذکر صلوات ميشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: در روايت داريم جبرئيل امين بر من نازل شد و به من اين بشارت را داد که « صَلَّي عَلَيْهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَك» (أمالي طوسي/ص635) اي پيغمبر هرکس بر شما صلوات بفرستد، هفتاد هزار فرشته بر گوينده صلوات، صلوات ميفرستند. بعد فرمود: کسي که هفتاد هزار فرشته بر او صلوات بفرستند «کان من أهل الجنه». اگر ميخواهيد اهل بهشت باشيد و ملائکه بر شما صلوات بفرستند، هرچه ميتوانيد بر محمد و آل محمد صلوات بفرستيد.
شريعتي: خبر خوب ديگري هم براي شما داريم. ميدانيد در مقطعي با حاج آقاي فرحزاد بحث وسواس را داشتيم و خيليها از اين بحث استفاده کردند و اين بيماري را درمان کردند. پيامهاي مثبت باعث شد که دوستان ما در کانال برنامه سمت خدا، يک کانالي را اختصاصي با موضوع وسواس راهاندازي کنند. کساني که اهل وسواس هستند و يا ميخواهند به دوستانشان توصيه کنند که از وسواس فاصله بگيرند، ميتوانند از مطالبي که گفتيم هر هفته دوشنبهها در کانال اختصاصي وسواس دنبال کنيد و مطالعه کنيد.
حاج آقاي فرحزاد: آيه 21 سوره مبارکه احزاب خداي مهربان ميفرمايد: براي شما در پيغمبر خدا اسوه و الگو هست. يعني در عالم اسوه و الگويي برتر و بالاتر از پيغمبر خدا نداريم. براي رسيدن به همه کمالات انسان احتياج به الگو و اسوه دارد. بهترين الگو پيغمبر خداست. اسوه حسنه هم هست. گفت:
من نديدم در جهان جستجو *** هيچ اهليت به از خُلق نکو
پيغمبر ما مظهر تمام صفات و اسماء خداست. بهترين الگويي که خدا در عالم خلق کرد پيغمبر ما هستند. البته کساني از اين اسوه الهي بهره ميبرند که سراغ پيغمبر بيايند. کساني که اميد به خدا و روز قيامت دارند. يعني اميد دل آنها را سيراب کرده و زياد ياد خدا کنند. در اين مسير قرار بگيريد پيغمبر الگوي شما خواهد بود.
شريعتي: دعا بفرماييد.
حاج آقاي فرحزاد: خدا را به حق صاحب اين ماه پيغمبر عظيم الشأن و امام عسگري(ع) قسم ميدهيم، قلب امام زمان را از ما راضي و فرجش را نزديک و ما را از بهترين شيعيان قرار بده. رفع هم و غم و گرفتاري از همه گرفتارها بفرما. عزيزاني که شغل و مسکن و اولاد ندارند، همه را حاجت روا بفرما. به برکت آقا امام حسن و امام حسين که امروز روز اين دو بزرگوار است.
شريعتي: شهادت ميدهم معراج يعني چشمهاي تو... السلام عليک يا رسول الله