حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – سيره پيامبر اکرم(ص)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيره پيامبر اکرم(ص)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 08-09-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
اي لهجهات ز نغمه باران فصيحتر *** لبخندت از تبسم گلها مليحتر
بر موي تو نسيم بهشتي دخيل بست *** يعني نديده از خم زلفت ظريفتر
اي با خداي عرش ز موسي کليمتر *** با ساکنان فرش ز عيسي مسيحتر
با ديدن تو عشق نمک گير شد که ديد *** روي تو را ز چهره يوسف مليحتر
تو حسن مطلع غزل سبز خلقتي *** حسن ختام قصه ناب نبوتي
بر چهره تو نقش تبسم هميشگي *** در چشمهاي تو غم مردم هميشگي
دريايي و نمايش آرامشي ولي *** در پهنهي دل تو تلاطم هميشگي
با حکمت ظريف تو ما بين عشق و عقل *** سازش هميشگي و تفاهم هميشگي
خورشيد جاودانه اشراق روي توست *** سرچشمهي مکارم الاخلاق خوي توست
شريعتي: سلام ميکنم به همه شما هموطنان عزيزم. عزاداريهاي شما قبول باشد. سالروز ارتحال نبي مکرم اسلام حضرت محمد(ص) را تسليت ميگويم. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز. ايام شهادت جانگداز پيامبر عظيم الشأن، شهادت سبط اکبر امام حسن مجتبي(ع) را تسليت عرض ميکنيم. انشاءالله همه عزيزان مشمول شفاعت پيامبر و اهلبيت قرار بگيرند.
شريعتي: انشاءالله لحظه لحظه زندگي ما منور به نور نبي مکرم اسلام و اهلبيت (ع). بحث امروز را ميشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
در عالم هستي حقيقتاً شخصيتي به عظمت پيامبر(ص) خلق نشده و اين رتبه اول بودن پيغمبر رتبه مهمي است. يعني سرور همه انبياء و اوصياء و همه خوبهاي عالم پيامبر(ص) است. به يک معنا: «آنچه خوبان همه دارند تو يکجا داري» بلکه همه فرشتهها و انبياء هرچه خوبي دارند، شعاع وجود پيامبر(ص) است. ادامه خيرات و برکاتي که به همه عالم سرازير است، حلقه آخر اتصال بين خلق و خدا پيامبر(ص) است. هيچ شکي در اين نيست که سرور اولين و آخرين پيغمبر خداست. دوم شخصيت عالم وجود نازنين مولا اميرالمؤمنين(ع) است.
يک زماني علماي يهود و نصاري سؤالهاي بزرگي کردند. حضرت بلا درنگ پاسخ دادند. چون اينها محضر پيغمبر نرسيده بودند، به مولا علي (ع) عرض کردند: شما همان پيغمبري هستي که موسي کليم الله و عيسي روح الله وعده آمدنش را داده است؟ حضرت فرمودند: نه، من نيستم. «إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)» (كافي، ج1، ص90) در عظمت پيغمبر خدا همين بس که شخصيتي مثل مولا اميرالمؤمنين که فضايل او را عالم و آفاق پر کرده است، ميگويد: «إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِيدِ رَسُولِ اللَّهِ (ص)» من بندهاي از بندههاي پيغمبر هستم و هرچه دارم از او دارم. اين خيلي مهم است با اينکه نفس و جان پيغمبر است. کليد حلال مشکلات پيغمبر است. اين ادب مولا علي در مورد پيغمبر عجيب است. با اينکه دوم شخص عالم است در زمان پيغمبر ايشان يک خطبه نخوانده است. پايش را روي پله منبر نگذاشته است. يک جا تقدم بر پيامبر نداشتند. با اينکه خود به اذن خداي متعال همه کاره است.
مرحوم آيت الله بهاءالديني(ره) هميشه ميفرمودند: همه عالم سر سفره پيغمبر خدا هستند. ولي نعمت را بشناسند يا نشناسند. اهلبيت، انبياء، فرشتهها و عالم هستي. در قرآن داريم «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» (انبياء/107) اولاً چرا خدا اين پيغمبر را فرستاده است و بروز و ظهور داده است؟ پيغمبر ما چهل سال به صورت عادي در ميان مردم زندگي کردند. يک خيانت و دروغ و فساد و ظلم و ضد ارزش از پيغمبر سراغ نداشتند. زمان جاهليت که دخترها را زنده به گور ميکردند و ظلم و فساد بود، يک مورد در تاريخ ثبت نشده که نقطه ضعفي از پيغمبر قبل از رسالتش ديده شده باشد. به پيغمبر امر شده که رسالتت را بروز و ظهور بده. براي چه اين همه صدمه خورد و فشارها را تحمل کرد؟ «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» تو را نفرستاديم الا براي رحمت. همان «الحمدلله رب العالمين» که در سوره حمد ميگوييم، حمد مخصوص رب عالمين است. مالک و مربي همه عوالم، همان براي پيغمبر خدا هم آمده است. ميگويد: حمد ميکنيم خدايي را که مالک و مربي تمام عوالم است. اين پيغمبر هم رحمت براي همه عالمين است. هرچه در تمام هستي خلق ميشود، پيغمبر رحمت است. مثلاً شيطان قبل از اينکه پيغمبر خدا بيايند، ملائکه او را سيلي و پس گردني ميزدند. به برکت پيغمبر خدا تعطيل شد. شياطين تا آسمان چهارم نفوذ ميکردند. به برکت پيغمبر ما تا آسمان اول بيشتر نميتوانند نفوذ کنند. پيغمبر ما پيغمبر رحمت و مهرباني است. در تمام انذارهايش رحمت و محبت است.
يک بچه که از آمپول ميترسد، پدر و مادر چون او را دوست دارند او را ميترسانند. ميگويند: اگر آمپول نزني چنين و چنان ميشوي. اين شدت محبت و رحمت است. کارهاي خشني که داعشيها و وهابيها دارند انجام ميدهند که چهره پيغمبر و اسلام را خدشه دار کنند، پيغمبر سر سوزني حالت کينه ورزي و خشونت نداشتند. در روايت داريم بعضي از مشرکين در بند بودند. محضر پيغمبر آوردند، حضرت تبسم کردند. يکي از اينها گفت: ميگويند: شما پيغمبر مهربان و خوش اخلاقي هستي. فرمود: من خنده و تبسمم براي اين است که به زور ميخواهيم شما را به بهشت ببريم. از شرک و بت پرستي نجات دهيم.
ما براي خوبها خيلي گريه ميکنيم. مؤمني که از دنيا رفته و شهيد شده است. يا به کسي ظلم شود گريه کنيم. اما کسي را سراغ ندارم براي ظالمها گريه کند. بگويد: چرا ظالمها ظلم ميکنند؟ چرا جهنم ميروند؟ براي داعشيها همه ما خدا را شکر ميکنيم که هلاک ميشوند. اما پيغمبر براي اشقيا هم گريه ميکردند.
پيغمبر خدا آخر الزمان را ميديدند. که علماي سوء ميآيند و مردم را منحرف ميکنند. يک تعبير عجيبي در روايت است که علماي فاسد و مفسد ضررشان از لشگر يزيد بدتر است. سيد حسن نصرالله ميگفت: شما هر گروهي از اين تکفيريها را از بين ميبريد، دو گروه ديگر درست ميکنند. طالبان، القاعده، داعشي، چون اين فکر توسط علماي سوء درست شده است. آنها به مراتب از اينها بدتر هستند. اين طرز تفکر خيلي مهم است. لذا حضرت ميفرمايد: ضرر اينها از لشگر يزيد بدتر است. از قاتلان امام حسين بدتر است.
پيغمبر ما وضع آخرالزمان را که تشريح ميکردند، به اين مرحله که رسيدند که علماي سوء ميآيند و مردم را منحرف ميکنند، خيلي متأثر شدند. آنقدر گريه بلند و شديد کردند که اصحاب هم گريه کردند. به پيغمبر گفتند: چرا اينقدر زياد گريه کرديد؟ فرمود: «ابکي رحمه للاشقياء» (مکارم الاخلاق/ص450) حتي براي اهل جهنم رحمت است. حتي براي طاغوتها رحمت است. پيغمبر ناراحت ميشود از اينکه کسي به جهنم برود. کسي ظلم کند. ما ظالم را لعن ميکنيم. اما پيامبر غصه ميخوردند. چرا اين ظالم بايد يک عده را گمراه کند؟ از روي شدت و مهرباني براي اشقياء گريه ميکردند. ما عظمت و رأفت و محبت پيغمبر را درک نميکنيم. يهودي که زباله و خاکروبه ميريخت. بعد يک دو روزي پيدايش نشد. حضرت سراغ او را گرفتند. گفتند: مريض است و در بستر بيماري است. حضرت فرمود: عيادتش برويم. چشمهايش را باز کرد و تعجب کرد. گفت: ما اين آقا را اذيت ميکرديم. حالا آمده سفره محبت و احسان و لطفش را پهن کرده است. منقلب شد و ديد نميشود به اين پيغمبر ايمان نياورد.
در دل هر امتي کز حق مزه است *** روي و آواز پيامبر معجزه است
خلق و جمال و ديدار پيغمبر همه را جذب خود ميکرد. مثنوي ميگويد:
سايهاش گرچه پناه خلق بود *** در نورديد آفتابش زود زود
عکس پنهان گشت و سوي غيب راند *** تو گمان بردي که آن اختر نماند
حق مر او را برگزيد از انس و جان *** رحمه للعالمينش خواند از آن
عقل کل و نفس کل مرد خداست *** عرش و کرسي را ندان کز وي جداست
يک دهان خواهم به پنهاي فلک *** تا بگويم مدح آن رشک ملک
تمام انبياء، جبرئيل امين خادم فرزند پيغمبر است. امام حسين (ع) روز عاشورا فرمود: جبرئيل خادم ما است. روايتي است که حضرت زهرا از کار خانه خسته ميشدند. بچهها پشت سر هم بودند. هم بايد بچهداري ميکردند، هم بايد آرد تهيه ميکردند و فشار کار زياد بود. امام حسين گريه ميکرد. جرئيل امين ميآمد گهواره حضرت را تکان ميداد و کمک حضرت زهرا ميکرد. جبرئيل امين افتخار ميکند که گهواره جنبان حسين فاطمه دختر پيغمبر باشد. چه عظمتي خدا به پيغمبر و اهلبيت داده است. ما اين را درک نميکنيم.
روايت داريم موسي کليم و عيسي روح الله که دو مکتب مهم دنياي ما مسيحيت و يهوديت است. پيغمبران اينها اولوالعزم هستند و براي ما مهم هستند. در روايت داريم اين دو پيغمبر عظيم الشأن مقام پيغمبر ما را ديدند دست به دعا برداشتند: خدايا ما را از امت اين پيغمبر قرار بده. ما متوجه نيستيم خدا چه آقا و اربابي بالاي سر ما گذاشته است. خدا را شکر در اين امت به دنيا آمديم. جزء امت اين پيغمبر هستيم. اهلبيت او بهترين اهلبيت هستند. حضرت ابراهيم از خدا خواست خدايا مرا از شيعيان اميرالمؤمنين قرار بده.
در سوره توبه داريم که خداي مهربان ميفرمايد: «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ» (توبه/128) همانا به تحقيق رسول و نمايندهاي خدا براي شما فرستاد که از جنس خود شماست. يعني جن و فرشته نيست. انسان است. از نظر ظاهري بشر است اما بشري که حلقه اتصال خدا به تمام عالم هستي است. اگر فرشته و غير انسان بود همه بهانه ميکردند. اوصافي که بيان ميکند «عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ» رنج امت براي پيغمبر خيلي ناگوار است. پيغمبر ما راضي نيست يک خار در پاي کسي فرو رود. يک بچه پشت پرده در نماز جماعت گريه ميکند، پيغمبر نماز را که گفتگو با خداست و معراج مؤمن است سريع تمام ميکنند که اين مادر به بچه برسد. يک نفر گفت: چرا نماز را سريع خواندي؟ فرمود: صداي گريه بچه را نشنيدي؟ در آن حضور قلبي که با خدا دارد، نماز را زود ميخواند. طاقت ناله يک بچه را ندارد.
خانه حضرت زهرا(س) وصل به مسجد بود. امام حسين(ع) آمدند وارد مسجد شوند پاي حضرت گير کرد و افتاد و گريه کرد. پيغمبر روي منبر خطبه ميخواندند. با شتاب خطبه را رها کردند و رفتند امام حسين را در آغوش گرفتند و فرمودند: من نفهميدم چطور پلههاي منبر را پايين آمدم. از اينکه طاقت گريه امام حسين را نداشتم.
مرحوم دولابي ميفرمودند: پيغمبر در لطافت به حدي اعلي بودند که دست مبارک را بالا و پايين ميبردند اين فضا آزرده نشود. اين فضا پر از موجودات است. شايد هر انساني بيش از بيست فرشته همراهش است. فضاهاي مادي و معنوي که در اطراف ما هست و ما به چشم نميبينيم. پيغمبر آزارش حتي به فضا و نسيم هم نميرسيد. عصمتي از اين بالاتر در عالم نيست. «عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ» رنج امت براي پيامبر ناگوار بود. پيامبر از همه انبياء استغفارش بيشتر بود. يعني دائم ميخواسته ديگران را پاک کند. آنچه در هستي از ناگواري اتفاق ميافتاد روي دوش ايشان سنگيني ميکرد. «إِنَّا فَتَحْنا لَكَ فَتْحاً مُبِيناً، لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ» (فتح/1 و2) خدا فتح مبين به تو مرحمت کرد. يکي فتح مکه و فتح جنگهاست. اما از اين بالاتر پيغمبر دغدغه قلبي داشتند. کار امت من به کجا ميکشد. کار دوستداران اهل بيت به کجا ميکشد. در روايت داريم براي اين نگراني فوق العاده که داشتند، خدا به او وعده داد قلبش را باز کرد و به او بشارت داد، براي نگراني که داري، من گناهان را ميبخشم. من پاک ميکنم و دستگيري ميکنم.
«عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ» بر پيغمبر خيلي ناگوار است بر امت رنجي برسد. مادري که وقتي بچهاش تب ميکند، او هم تب ميکند. پيغمبر به مراتب از يک مادر به امت مهربانتر بوده است. از پيغمبر ديگر مهربانتر کسي را نداريم. «حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ» مرحوم دولابي ميفرمودند: الآن در دنيا ميگويند: فلاني خيلي حريص است. انسان حريص برايش هيچي مهم نيست. اين صفت را خدا براي پيغمبر آورده است که بر امت حرص دارد. يعني ميخواهد منافق و مشرک و بت پرست و نجس و آلوده را نجات بدهد. گاهي يک افرادي با ما زاويه کمي با ما دارند. خط سياسي و مذهبيشان با ما يک مقدار فاصله دارد. ما فوري به هم ميريزيم و واکنش نشان ميدهيم. پيغمبر ميخواهد بدترين آدمها را هم نجات بدهد. مظلوميت پيغمبر در عالم بينظير است. مظلوميت تمام اهلبيت را جمع کني تازه مظلوميت پيغمبر ميشود. آنهايي که دور پيغمبر بودند و بعضي از منافقيني که فقط نيش ميزدند، دشمن پيغمبر بودند. منتظر بودند پيغمبر سر بر زمين بگذارد و هر کاري ميتوانند براي گرفتن جان پيغمبر انجام بدهند. پيامبر با همينها مينشست و صحبت ميکرد و رفتار مدارا کننده داشت. اين بالاترين معجزات پيغمبر است. ميداند اين قاتل حضرت زهرا(س) است. ولي با او مينشيند و مدارا ميکند.
در ايام بمباران بود، من يک زمان به قم آمدم ديدم قم خالي از سکنه شده است. همه رفته بودند. توفيق داشتيم آقاي بهاءالديني را که در خانه خسته ميشدند، به امامزادهاي ببريم. يک امامزادهاي نزديک قم بود، يک خادمي داشت که آن خادم عالم و سيد بزرگواري بود. چاي درست ميکرد و يک پذيرايي ميکرد. در ايام بمباران که مردم يک حالت زدگي نسبت به روحانيون پيدا کرده بودند، آن روز آن سيد ما را تحويل نگرفت. ما هم نشستيم و خواستيم برويم، آقاي بهاءالديني به من فرمودند: ديگر مرا به اين امامزاده نياور. بعد فرمودند: حالا ببين پيغمبر خدا چه بوده است! خادم امامزاده با ما برخورد سرد کرده ما دلزده شديم. پيغمبر با سرچشمههاي فساد و نفاق و کفر مينشست و با اينها مدارا ميکرد. بعضيها را هم که از روي نفاق ايمان ميآوردند، ميپذيرفت.
از امام حسن عسگري (ع) روايتي است که از قول پيغمبر نقل کردند. چرا خدا انبياء را بر همه برتري داده است؟ پيغمبر خدا فرمود: «إن الانبياء إنما فضلهم الله علي خلقه بشدة مداراتهم لاعداء دين الله و حسن تقيتهم لاجل إخوانهم في الله» (بحارالانوار، ج72، ص401) اينکه آدم بتواند با دشمن مدارا کند و تحمل کند. مداهنه و سستي درست نيست. يعني با دشمن کنار بيايد و عقب نشيني و سازش کند. مدارا يعني سعه صدر داشته باشيم. با مدارا و تحمل جلوي خرابکاري او را بگيريم. ميفرمايد: خدا انبياء را بر همه خلق برتري داد بخاطر شدت مدارا با دشمنان خدا. مدارا ميکردند و تا لحظه آخر نفرين نميکردند. جبرئيل دائم نازل ميشد و به پيغمبر ميگفت: با خلق من مدارا کن. همانطور که به واجبات امر کرده به مدارا کردن با خلق هم امر کرده است.
آستانهي تحمل مردم خيلي کم شده است. يک تصادف ميشود با هم جنگ و دعوا ميکنند. پيغمبر با دشمنان درجه يک عالم مدارا ميکردند. اينکه دين ما پايدار مانده است مديون مدارا کردن پيغمبر و اهل بيت با بدترين دشمنان خداست. امام حسن صلح کردند. صلح سختتر از جنگ است. معاويه که جرثومه فساد و نفاق است. يکي از بزرگترين گناهان معاويه نصب يزيد است. چقدر شيعههاي عالم را کشت. لذا پيغمبر خدا فرمود: صلحي که فرزندم امام حسن انجام داد، «خيرٌ لك ممّا طلعت عليه الشمس» اينکه ما گفتيم امام حسن مظلومتر است، چون مظلوميت بقيه روشن و آشکار است. ولي تير و نيزههايي که به قلب امام حسن خورد، يکي همين صلح است. چون مجبور شدند صلح کنند. يار و ياوري نداشتند. جان خود و اهل بيت را حفظ کردند. معاويه تصميم داشت دوست داران اهلبيت را به بردگي بگيرد. خيلي نقشهها داشت. بخاطر شدت مدارا و بخاطر حسن تقيه براي حفظ برادران ديني و شيعه و دوستداران خودشان، خدا اينها را بر عالم برتري داده است. پيغمبر نسبت به همه عالم حرص دارد که دستگيري کند. ولي براي مؤمنين آغوشش هميشه باز است. انشاءالله به اين پيغمبر بيشتر مهر بورزيم.
شريعتي: امروز صفحه 412 قرآن کريم، آيات 20 تا 28 سوره مبارکه لقمان براي شما تلاوت ميشود. ثواب تلاوت اين آيات را به روح بلند نبي مکرم اسلام(ص) و امام حسن مجتبي(ع) هديه کنيم.
«أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يُجادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا كِتابٍ مُنِيرٍ «20» وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ كانَ الشَّيْطانُ يَدْعُوهُمْ إِلى عَذابِ السَّعِيرِ «21» وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ «22» وَ مَنْ كَفَرَ فَلا يَحْزُنْكَ كُفْرُهُ إِلَيْنا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «23» نُمَتِّعُهُمْ قَلِيلًا ثُمَّ نَضْطَرُّهُمْ إِلى عَذابٍ غَلِيظٍ «24» وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يَعْلَمُونَ «25» لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ «26» وَ لَوْ أَنَّ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَ الْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ «27» ما خَلْقُكُمْ وَ لا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ واحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ «28»
ترجمه: آيا نديديد كه خداوند آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمين است براى شما مسخّر كرده، و نعمتهاى ظاهرى و باطنى خود را بر شما سرازير كرده است، ولى بعضى از مردم بدون هيچ دانش و هدايتى و بدون هيچ كتاب روشنگرى، دربارهى خداوند به جدال و ستيز مىپردازند. و هرگاه به آنان گفته شود: آنچه را خدا نازل كرده پيروى كنيد. گويند: بلكه ما آنچه را پدرانمان را بر آن يافتهايم پيروى خواهيم كرد. آيا اگر شيطان آنان را به عذاب فروزان فرا خواند (باز هم بايد از او تبعيّت كنند)؟! و هر كس روى خود را (به حقيقت) به سوى خدا كند، در حالى كه نيكوكار باشد، پس بى ترديد به دستگيره (و رشتهى) محكمى چنگ زده، و پايان همهى كارها به سوى اوست. (اى پيامبر!) هر كس كفر ورزيد، كفرش تو را محزون نكند، بازگشت آنان تنها به سوى ماست، پس ما آنان را به عملكردشان آگاه خواهيم كرد، قطعاً خداوند به آنچه در سينههاست آگاه است. آنان را (در دنيا) اندكى بهرهمند مىسازيم، سپس به عذاب سختى گرفتارشان خواهيم ساخت. و اگر از آنان سؤال كنى: چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است؟ حتماً خواهند گفت: خدا. بگو: ستايش از آنِ خداست، ولى بيشتر مردم نمىدانند. آنچه در آسمانها و زمين است از آنِ خداست، همانا خداوند بىنياز و ستوده است. و اگر آنچه درخت در زمين است، قلم شوند، و دريا و از پسِ آن هفت دريا به كمك آيند، (و مركّب شوند تا كلمات خدا را بنويسند،) كلمات خدا به پايان نرسد، همانا خداوند شكستناپذير و حكيم است. آفرينش و رستاخيز (همهى) شما (نزد خدا چيزى) جز مانند (آفريدن و زنده كردن) يك تن نيست، همانا خداوند شنوا و بيناست.
شريعتي: از فضيلت ذکر صلوات ميشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: ماه صفر و بعد هم ماه ربيع ماه پيغمبر خداست. صلوات باعث وصل شدن ما به پيغمبر ميشود. روح و جان پيغمبر اول مخلوقي بود که خلق شد. همهي عالم از شعاع نور پيغمبر خلق شده است. نور پيغمبر و اهلبيت و حضرت زهرا اول نوري بوده که خلق شده است. اول از همه اينها بودند. در زيارت جامعه کبيره داريم «بِكُمْ فَتَحَ اللَّهُ وَ بِكُمْ يَخْتِم» يعني خدا از شما شروع کرده و به شما هم ختم ميشود. خداي مهربان به حضرت موسي وحي کرد، اي موسي! اگر دوست داري از کلام به زبانت به تو نزديکتر باشم، و از آنچه چشم تو ميبيند، من به تو نزديکتر باشم، از روح به بدن و از انديشه و فکر به قلبت به تو نزديکتر باشم، فرمود: اي موسي بر حبيب من محمد مصطفي زياد صلوات بفرست. چون پيغمبر در قرب اعلي است. آل پيغمبر در قرب اعلي است. بعد هم فرمود: زيرا صلوات بر حبيب من نور و رحمت و هدايت است. امتياز اول قرب اعلي بود. باز خدا پشتش را محکم ميکند و ميگويد: آنهايي که صلوات ميفرستند نور در قلبشان ايجاد ميشود. روايت داريم کسي که نور دارد در آتش جهنم نميرود. صلوات بر حبيب من رحمت الهي را جذب ميکند. صلوات بر حبيب من هدايت است. در گمراهي وارد نميشوي. آنهايي که ميخواهند نور و رحمت و هدايت آنها را بگيرد و به قرب اعلي برسند، زياد صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند.
در سوره مبارکه لقمان خداي مهربان ميفرمايد: «وَ مَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى وَ إِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ» کسي که خودش را تسليم خدا بکند، پيغمبر اگر اين همه عظمت دارد براي اين است که تسليم خدا شده است. اهل بيت همه تسليم شدند. دوست دارند ما هم تسليم شويم. اسلام يعني تسليم شدن. يعني روح و جانمان را به خدا بسپاريم. تسليم امر و نهي خدا شويم. کسي که جان و قلبش را به سوي خدا تسليم کند در حالي که نيکوکار هم باشد، اين به دستاويز محکم تمسک جسته که ديگر از بين رفتني نيست. يعني ايمان به خدا، کار نيکو کردن به دستاويز محکم خدا چسبيده که گسستني نيست و پايان کار هم به سوي خداست که باعث عاقبت بخيري ميشود.
شريعتي: کتاب «سيره پيامبر اکرم(ص) در محبت و رحمت» نکات خيلي خوبي در اين کتاب هست. ميتوانيد مطالعه کنيد تا به پيامبر خدا نزديک و نزديکتر شويم و رفتار ما نبوي باشد.
حاج آقاي فرحزاد: اين اولين کتابي است که نوشتيم. نکاتي که در مورد رحمت پيغمبر است مفصل آورديم. بزرگواري از علما به من فرمودند: گاهي که حالت يأس از خودم پيدا ميکنم فوري به اين کتاب مراجعه ميکنم و حال من خوب ميشود. انشاءالله عزيزان تهيه کنند و اين کتاب را مطالعه کنند. پيغمبر و اهلبيت ما را از خودمان بيشتر دوست دارند. امام صادق فرمود: «و الله لانا أرحم بكم منكم بأنفسكم» (دلائلالامامه، ص134) به خدا قسم ما شما را از خودتان بيشتر دوست داريم و از خود شما به شما مهربانتر هستيم. امام صادق فرمود: خداي مهربان بيش از پيغمبر و اهلبيت شما را دوست دارد. آخر ماه صفر است. انشاءالله از کشتي پيامبر و اهلبيت پياده نشويم. خدا را قسم ميدهيم در روزي که متعلق به پيغمبر خداست، به حق پيغمبر و امام حسن مجتبي(ع) همه ما را مورد شفاعت اين دو بزرگوار قرار بده. قلب امام زمان را از ما راضي و فرجش را نزديک و رفع هم و غم و گرفتاري از همه ما خصوصاً جوانهاي ما بگردان و همه آنها را عاقبت بخير بگردان. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
شريعتي: انشاءالله قدر داشتههايمان را که در اين ماه محرم و صفر کسب کرديم بدانيم. دعا ميکنم به حق پيغمبر با نابودي آل سعود زيارت مدينه منوره و بقيع نوراني نصيب همه ما شود.