حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – اعمالي که عقوبتشان سريع است
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: اعمالي که عقوبتشان سريع است
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 10-08-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
بيتاب تر از جان پريشان در تب *** بيخوابتر از گردش هذيان بر لب
بيرؤيت روي او بلا تکليفم *** همچون گل آفتاب گردان در شب
شريعتي: سلام ميکنم به همه شما دوستان عزيزم. بينندهها و شنوندههاي خوبمان. انشاءالله در هرکجا که هستيد بهترينها نصيب شما شود. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز. تشکر فراوان از اينکه راديو قرآن اين ارتباط را فراهم کرده که عزيزان با ما در ارتباط هستند. انشاءالله عزيزان موفق باشند. بحث هفته گذشته در مورد رعايت کردن حقوق ديگران بازتاب خيلي خوبي داشته است. اينکه باور داشته باشيم هيچ عملي بي پاسخ نميماند. امشب شب اول ماه صفر و روز آخر ماه محرم است. هفتم صفر هم شهادت آقا امام حسن مجتبي(ع) است و همچنين در مورد عزيزاني که عازم کربلا هستند و ديگران را براي کربلا تجهيز ميکنند صحبت خواهيم کرد.
شريعتي: بحث ما با حاج آقاي فرحزاد در ذيل بحث وصاياي نبي مکرم اسلام(ص) به علي(ع) است. به فرازي رسيديم که حضرت به اميرالمؤمنين سفارش کردند چهار چيز عقوبت سريع دارد. نکات خوبي را شنيديم. امروز ادامه فرمايشات شما را ميشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صلي علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
يکي از وصاياي پيامبر عظيم الشأن به مولا اميرالمؤمنين اين بود که يا علي چهار مورد هست که عقوبت سريع دارد. مورد اول اينکه به کسي احسان کني و او در مقابل به شما بدي کند. مورد دوم کسي که ظلم نميکند ولي ديگران به او ظلم ميکنند. مورد سوم کسي که با شخصي عهد و پيما ميبندد و با عهدش وفادار است ولي طرف مقابل حقه بازي و کلک ميزند و پيمان شکني ميکند. مورد چهارم هم کسي که با ارحام و بستگان صله رحم ميکند و آنها قطع رحم ميکنند. آن هم عقوبتش سريع است.
براي ما بايد جا بيافتد که هيچ عملي در عالم بي پاسخ نميماند. خوب باشد يا بد بيپاسخ نميماند. يکي از بزرگان ميفرمودند: مرحوم حاج احمد آقا(ره) فرزند امام ديدن من آمد. به ايشان گفتم: شما پدر بزرگوارتان را خواب نديديد؟ فرمودند: چرا. خواب ديدم و نکتههاي مهمي هم در خواب بود. يکي اينکه از پدرم پرسيدم: در آن عالم چه خبر؟ فرمودند: آنچه ما از روايات و کلام بزرگان شنيده بوديم. ديدن خيلي بالاتر از شنيدن است. عالم برزخ را آدم ميبيند خيلي مهمتر است. حضرت علي در نهجالبلاغه فرمودند: «کُلُّ شَيْءٍ مِنَ الدُّنْيَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِيَانِهِ وَ کُلُّ شَيْءٍ مِنَ الْآخِرَةِ عِيَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِه» در دنيا بر عکس است. در دنيا ميگويند: فلان جا يک باغ کذايي هست کنار دريا هست و چنين و چنان است. يک کاخ کذايي هست. يک ماشين کذايي هست. از دور آدم فکر ميکند چه خبر است. بلاهايش هم همينطور است. يک کسي ميخواهد يک عمل جراحي کند، اينقدر هول دارد که بزرگتر از خودش است. بعد ميبيند چيزي نبود. اصلاً متوجه هم نشد. تمام تلخيها و شيرينيهاي دنيا به تعبير اميرالمؤمنين شنيدنش بزرگتر از ديدنش است. دنيا کوچک است. شيريني و تلخي دنيا هم زودگذر است. آخرت دقيقاً برعکس است. يعني آدم يک فشار قبر و عذابي ميشنود، ولي اينجا بايد گفت: شنيدن کي بود مانند ديدن! ايشان فرمودند که آخرت هرچيزي ديدنش به مراتب بالاتر از شنيدنش است. يعني ما از دور دستي بر آتش داريم. اگر اين را باور کنيم ديگر خوشيهاي دنيا خيلي ما را جذب نميکند و دائم به فکر عاقبت هستيم.
روايتي از پيامبر ديدم که فرمودند: کسي کنار دريا برود و انگشتي يا سوزني به دريا بزند. چقدر رطوبت در نوک انگشت يا سوزن ميآيد؟ مثل دنيا نسبت به آخرت مثل رطوبت نوک سوزن است در مقابل درياي آخرت. يعني اين دنيا ناچيز و زود گذر است. ولي آنجا ابديت دارد و هميشگي و دائمي است.
امام(ره) به فرزندشان در عالم رؤيا فرمودند: در اين عالم که وارد شدم تمام کارهايي که کرديم حتي دستمان را بالا و پايين کرديم، سؤال ميشود براي چه اين کار را کردي؟ براي چه اين را احترام کردي و او را احترام نکردي؟ براي کوچکترين کار بايد جواب بدهي. «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ، وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ» (زلزله/7 و8) ديگر آدم تجسم آن را ميبيند. اگر يک مقدار باورمان را نسبت به قيامت و آخرت و جزاي اعمال جدي بگيريم، عدل و عدالت و عصمت سراغ انسانها ميآيد. يک مقدار خدا باوري و قيامت باوري داشته باشيم. ما احتمال ميدهيم اينجا پليس و دوربين هست، باز مراعات ميکنيم. اينها خطرهايي هست که اينقدر جدي نيست. ولي اگر احتمال بدهيم يک گرگ درندهاي بيرون هست که ممکن است ما را تکه تکه کند، چون محتمل قوي هست يعني از بين بردن خطر بزرگي است، در آخرت هم من فکر ميکنم احتمال هم بدهند زندگيشان عوض ميشود ولو باور و يقين هم نداشته باشند. چون خطر جدي است و ثوابها فوق العاده است.
لذا در روايات هست که هيچ عمل خوب يا بد را دست کم نگيريد. ما يک دلي را شکستيم، مالي را خورديم، غيبتي کرديم. اينها را جدي بگيريم. گاهي انسان دارد ميرود سر راه مردم يک سنگ افتاده است. اين سنگ را برميدارد. خدا به خاطر اين خيرخواهي و دلسوزي بهشت را بر او واجب ميکند. اميرالمؤمنين (ع) فرمودند: خدا رضايت و خشنودي خودش را در ميان خوبيها مخفي کرده است. فرمود: اگر خدا از کسي يک حسنهاي را قبول کند، ديگر او را عذاب نميکند و اهل بهشت خواهد بود. هيچ عمل خوبي را دست کم نگيريد.
مثلاً کسي در کوچهاي ميرود شاخهاي بيرون آمده و سر راه مردم مزاحم است، مانع را به خاطر خدا برميدارد. خدا بهشت را به خاطر خيرخواهي او واجب ميکند. کار خير را کوچک و کم ارزش ندانيم. خدايي که ميپذيرد خيلي بزرگ است.
پيغمبر خدا فرمودند: هيچ عمل خوبي را دست کم نگيريد و کوچک نشماريد. برادرت را با خوشرويي و لبخند ملاقات ميکني، حضرت زهرا فرمودند: صاحبش را از عذاب نگه ميدارد. با تبسم به خانه وارد شويم. خيليها ميگويند: حسرت اينکه پدر ما با لبخند وارد خانه شود و ما را ببوسد و در آغوش بگيرد مانده است. حديث داريم کسي که دست به سر يتيمي ميکشد به عدد موهايي که از زير دستش رد ميشود، خدا گناهان آن شخص را ميآمرزد. نوازش کردن، محبت کردن، خوشرو بودن را دست کم نگيريم.
در مقابل هم مواظب باشيم دل کسي را نشکانيم. کسي را نرنجانيم. مرحوم آقاي قاضي(ره) استاد علامه طباطبايي و آيت الله بهجت لحظه پايان عمرشان فرمودند: الله الله الله! سعي کنيد در زندگيتان کسي را نرنجانيد. يعني خدا را در نظر بگيريد. به خاطر خدا، اين چند روزه دنيا ارزش ندارد که دل کسي را برنجانيم و آه کسي پشت سر ما باشد. اين را جدي بگيريم. همانطور که يک عمل کوچک رضاي خدا را به همراه دارد، اين طرف هم گاهي آدم دلي را ميشکند و آبرويي را ميريزد، در اصول کافي هست که خدا ميفرمايد: به عزت و جلالم ديگر تو را نميآمرزم. يعني يک کاري کردي که ديگر قابل برگشت نيست. خدايي که ارحم الراحمين است ميگويد: من نميآمرزم. چرا ارث خواهرت را نميدهي؟ چرا آبرويش را ميريزي؟ چرا با او قهر ميکني؟ چرا اينقدر ظلم ميکني؟ «وَتِلْكَ الْقُرَى أَهْلَكْنَاهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا» (کهف/59) خدا ميفرمايد: ما امتهاي پيشين را به خاطر ظلمشان هلاک کرديم. حکم خدا در اهل همه قريهها و زمانها و مکانها واحد است.
اگر خطايي کرديم و حق الناس بر گردن داريم بارها گفتيم که آدم بايد حلاليت بطلبد يا غير مستقيم مالي واريز کند. اگر گفتنش باعث دردسر ميشود حلاليت عمومي بطلبد. يا اينکه کارهاي خير انجام بدهد و برايشان دعا کند. مستحبات، زيارت و دعا و نماز را هديه بدهد. نااميد هم نشويم. اگر کسي گناه جن و انس را کرده است، ولي واقعاً پشيمان است و ميخواهد برگردد، واقعاً تائب و پشيمان است، ميخواهد حق الناس را ادا کند ولي توان ندارد، مقداري که در توان دارد انجام بدهد، دعا و صدقه و کارهاي خير را انجام دهد، بقيه را خدا ميفرمايد که من قطعاً جبران ميکنم. نا اميد نباشد. اگر کمبودهايي بود خدا ميفرمايد: من جبران ميکنم و جبار هستم. ظلم براي ما خيلي جدي باشد. ظالم نباشيم و با آن مبارزه کنيم.
در روايات و آيات قرآن هست که اگر کسي ظلم بکند، «يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» (غافر/52) افرادي که به پدر و مادر و فاميل و همسر ظلم کردند، از دنيا رفتند. ميتوانند امور مالي را به ورثه بدهند. امور معنوي هم استغفار کنند و براي آن شخص کارهاي خير کنند. بعضيها در دنيا عاق والدين بودند. ولي بعد کارهاي خيري ميکنند که پدر و مادر از آنها راضي ميشوند. اين براي کسي است که زنده است و ميتواند جبران کند و الا ظالم آن طرف ديگر کاري نميتواند بکند. مگر اينکه ديگران که زنده هستند براي او کاري بکنند. در همين دنيا هرچه ميتوانيم بکنيم و بدانيم بازخورد اعمال ما زود به ما برميگردد.
خدا علامه جعفري را رحمت کند. ايشان نقل کرده در کرمان يک حاکمي بود خيلي ظالم بود. کسي از خوانين با او مخالفت کرد، او را زنداني کرد. گفت در زندان بايد شکنجه هم بدهد. بارها گفتيم که شکنجه روحي و جسمي در اسلام ممنوع است. مؤمن حتي به دشمن هم ظلم نميکند. اميرالمؤمنين امام حسن را قسم داد که شکنجه و آزار نده، از همان آب و غذايي که خودت ميخوري به او بده. يعني وسايل رفاه و امنيت و آرامش زنداني را فراهم کن. شکنجه دادن در اسلام ممنوع است. خيلي از مواقع افراد ظالم هستند، ولي ما هم يک کاري ميکنيم که ظالم ميشويم. مخصوصاً شکنجه روحي! ما حق شکنجه نداريم. بايد مطابق قانون اسلام با افراد برخورد کرد، حکم را هم اجرا کرد ولي شکنجه دادن يا توهين و تحقير نباشد.
حاکم کرمان خيلي آدم بيرحمي بود و گفت: من بايد او را شکنجه بدهم. چه کنم؟ يک بچه سه ساله داشت، گفت: او را هم کنار زندان ببريد. او هم در سلولي که هست باشد. گفت: من مجرم هستم. اين بچه چه گناهي دارد؟ هرچه التماس و خواهش کرد، قبول نکرد. آن زمان پانصد تومان خيلي پول بود. گفت: من حاضر هستم تمام هستيام را بفروشم و پانصد تومان بدهم. بچه را از اين زندان ببريد. گفت: حکم مملکت با پانصد تومان عوض نميشود. همين که گفتم. اين بچه در زندان مريض شد و درمان نشد. مثل شمع جلوي پدر آب شد، اين پدر از شکنجه روحي از بين رفت. بچه از دنيا رفت. چند روزي گذشت. حاکم کرمان يک پسر سرحالي داشت. خيلي اميد داشت که او جانشينش شود. مريض سختي شد. سرطان بد و بدخيم گرفت که قابل علاج نبود. هرچه دکتر و دوا کرد و دعا کرد، نشد. پانصد گوسفند براي سلامتياش کشت. جلوي چشم خودش بچهاش از دنيا رفت. به يکي از علماي کرمان گفت: من پانصد گوسفند براي سلامتي بچهام کشتم. گفت: خدا قانونش را با پانصد گوسفند به هم نميزند. قبول کنيم که از هر دست بدهيم از همان دست ميگيريم. به قول مثنوي که ميگويد:
زخمي که زني چو باز بايد خوردن *** در کم زدن اختيار بايد کردن
خيلي پيام دادند که به ما ظلم کردند، پدر و مادر ظلم کردند، کارفرما به ما ظلم کرده است، اينها پاسخ مفصل دارد. بدانيم هيچ عمل خوب يا بدي بي پاسخ نميماند. پيغمبر ميفرمايد: «أَسْرَعُ شَيْءٍ عُقُوبَة» اينجايي که ظلم ميکني خدا زود جواب ميدهد.
آقايي هست با ما آشناست. تعريف ميکرد که من در باغي براي تفريح با بستگان رفتيم. يک عمويي داشتم که گاهي سر به سر او ميگذاشتم. گفتيم که شوخيهاي بيجا نکنيم. مثل اينکه برق را قطع ميکنيم. دهها صدمه به مردم ميرسد. اينها شوخي نيست. خيانت است. گفت: من جوان خامي بودم. باغ آب لوله کشي نداشت. در آفتابه آب ميکردند. من رفتم کتري آب داغ را داخل آفتابه ريختم. عمويم هم ميخواست دستشويي برود. بنده خدا نميدانست در آفتابه آب داغ است. گفت: يک دفعه ديدم ناله و فرياد عمويم بلند شد. ما هم خودمان را پنهان کرديم. گفت: فلاني بعد از چند روز همان جايي که از فلاني سوخته بود، بدن من هم مجروح شد. هرچه مداوا کردم خوب نشد. ميگفت: چندين ماه صدمه ديدم و دنبال علاج اين کار بودم. از آه ديگران بترسيم.
خدا کل احمد را رحمت کند. از رندهاي عالم سوز بود که از لاتهاي چاله ميدان بود و بعد توبه کرد و خوب شد. ميگفت: من بچههاي قد و نيم قد داشتم. در خانه خيلي شلوغ ميکردند. يکبار خيلي شلوغ کردند خيلي عصبي شدم. مشتم را گره کردم اينها را بزنم. چون اهل دل و معنا شده بودم، مشتم را گره کردم ديدم مولا اميرالمؤمنين بالاي سر من است. فرمود: کل احمد بزني، تو را ميزنم. بدانيم عالم صاحبي دارد. هيچ آه مظلومي خاموش نميماند. خيلي جاها ما خودمان هم ظالم هستيم. مظلوم مطلق چهارده معصوم و اولياي خدا هستند. کمترين نيکي و احسان را خدا پاسخ ميدهد.
مرحوم دولابي ميفرمود: سلام کردن مستحب است. کمترين عرض ادب به يک انسان سلام کردن است. در مکتب ما پاسخ سلام واجب است. سلام کردن يک حسنه دارد. پاسخ سلام 69 ثواب دارد. اين خيلي مهم است. ايشان فرمودند: چون احکام از بالا آمده است. ما بايد حواسمان جمع باشد. در همه احکام دين ما نکتههاي خيلي مهمي است. وقتي در مکتب ما يک سلام دو کلمهاي جواب واجب دارد. کسي که يک عمر مثل پدر و مادر و مربي و معلم و امامان و مردم خوب و همسايه خوب به ما خدمت کردهاند، کسي که صد هزار برابر سلام به ما خدمت کردهاند، پاسخش واجب نيست. يعني همينطور نگاه کنيم. چقدر پدر و مادر براي ما غصه خوردند تا ما را بزرگ کنند. هرکسي که به ما خدمتي کرده است. پاسخ سلام بر ما واجب است.
در روايت داريم روز قيامت يک کسي را پاي حساب ميآورند. نماز ميخوانده و روزه هم ميگرفته و همه کارهايش خوب بوده است. خدا ميفرمايد: جهنم ببريد. ميگويند: چرا؟ ميفرمايد: براي اينکه سپاس بندههاي مرا به جا نياورد. شاکر نبوده است. شکر مرا به جاي آوردي ولي شکر واسطههاي نعمت را به جاي نياوردي. جواب سلام واجب است. «أَشْكَرُكُمْ لِلَّهِ أَشْكَرُكُمْ لِلنَّاسِ» (كافي/ج2/ص 99) چه کسي بيشتر از همه شکر خدا را به جاي آورده است؟ کسي که از همه بيشتر شکر بندگان خدا را به جاي آورده است. پاسخ خوبي را با خوبي داده است.
خدا مرحوم آيت الله اراکي را رحمت کند. ايشان معمولاً پياده از خانه به حرم براي زيارت و نماز ميآمدند. ايشان در صحن حضرت معصومه گاهي ميايستادند سر قبري و فاتحه ميخواندند. هميشه اين کار را ميکردند. يکي از آقايان گفت: اينجا قبر چه کسي است؟ ايشان فرمودند: اين قبر يک کسي است که بار به من رسيد و گفت: من يک حديثي در فضيلت حضرت علي برايت بخوانم. يک حديث در فضيلت حضرت علي(ع) خواند که من جايي نديده بودم. بعضيها هستند بيست سال، سي سال پاي منبر يک واعظ و کارشناس بودند، شايد جواب سلام ما را هم ندهد. ايشان هروقت از آنجا رد ميشدند ميايستادند و فاتحه ميخواندند. يکبار آيت الله اراکي سر درس استادشان شيخ عبدالکريم حائري يک اشکالي کردند. آقا پاسخ دادند. دوباره ايشان متوجه نشدند، دوباره آقا پاسخ دادند. آقا فرمودند: بعد از درس من در خدمت شما هستم. بعد از درس آمدند گفتند: آقا مرا ببخشيد نفهميدم. اشتباه کردم و غلط کردم.
«اللهم لا تجعلني من المعارين و لا تخرجني من التقصير» در اصول کافي هست. خدايا هيچوقت مرا از معارين، يعني کساني که ايمانشان عاريهاي و موقت است، قرار نده و خدايا هيچگاه ما را از تقصير بيرون نياور. ما هميشه مقصر هستيم. حضرت امير فرمود: کسي که خودش را محسن ميداند، ميگويد: من کارم درست هست. اين حتماً گناهکار است. کسي که خودش را گناهکار بداند و شکسته دل است، حتماً آدم خوبي است. سعي کنيم خوبيها و بديها را جدي بگيريم. ريزترين کار خوب را کم ندانيم.
شريعتي: امروز صفحه 385 قرآن کريم، آيات پاياني سوره مبارکه نمل و آيات ابتدايي سوره مبارکه قصص براي شما تلاوت ميشود.
«مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ «89» وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «90» إِنَّما أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ رَبَّ هذِهِ الْبَلْدَةِ الَّذِي حَرَّمَها وَ لَهُ كُلُّ شَيْءٍ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ «91» وَ أَنْ أَتْلُوَا الْقُرْآنَ فَمَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّما أَنَا مِنَ الْمُنْذِرِينَ «92» وَ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَيُرِيكُمْ آياتِهِ فَتَعْرِفُونَها وَ ما رَبُّكَ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ «93»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، طسم «1» تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْمُبِينِ «2» نَتْلُوا عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسى وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ «3» إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلا فِي الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِيَعاً يَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ يَسْتَحْيِي نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ «4» وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ «5» وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ «6»
ترجمه: هر كس كار نيكى بياورد، پس براى او (پاداشى) بهتر از عملش خواهد بود، و آنان از هراس آن روز ايمن هستند. و هركس كه كار بدى بياورد، پس به رو در آتش (دوزخ) سرنگون شوند، (به آنان گفته شود:) آيا جز آنچه مىكرديد سزا داده مىشويد؟ (اى پيامبر! بگو:) فقط مأمورم كه پروردگار اين شهرى كه خداوند آن را محترم شمرده پرستش كنم، و همه چيز تنها براى اوست و مأمورم كه از اهل تسليم و طاعت باشم. و (همچنين مأمورم) قرآن (را بر مردم) تلاوت كنم. پس هر كس هدايت را بپذيرد تنها به سود خود پذيرفته وهركس گمراه شود، پس بگو: (من مسئول نيستم، زيرا) من فقط هشداردهندهام. وبگو: ستايش براى خداست. به زودى آياتش را به شما نشان خواهد داد و آن را خواهيد شناخت. وپروردگارت از آنچه انجام مىدهيد غافل نيست.
به نام خداوند بخشندهى مهربان. طا، سين، ميم. اينها آيات كتاب روشنگر است. ما بخشى از سرگذشت موسى و فرعون را براى (آگاهى) گروهى كه ايمان مىآورند، به درستى بر تو مىخوانيم. همانا فرعون در سرزمين (مصر) سركشى كرده و مردم آنجا را فرقه فرقه نموده است، گروهى از آنان را به زبونى و ناتوانى كشانده، پسرانشان را سر مىبرد و زنانشان را (براى كنيزى) زنده نگه مىدارد.به راستى كه او از تبهكاران است. و ما اراده كردهايم بر كسانى كه در زمين به ضعف و زبونى كشيده شدند، منّت گذاريم و آنان را پيشوايان و وارثان (روى زمين) قرار دهيم.
وبه آنان (مستضعفان) در زمين، قدرت وتمكّن بخشيم، و از ناحيه آنان به فرعون و (وزيرش) هامان و سپاهيانشان آنچه را كه از آن بيمناك بودند نشان دهيم.
شريعتي: رو گر به روي ما نکني، حکم از آن توست *** باز آي که روي در قدمانت بگستريم
از فضيلت ذکر صلوات براي ما ميگويند. بعد هم اشاره قرآني امروز را بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: در روايت داريم حضرت ابراهيم(ع) خليل و دوست خدا شد، «إِنَّمَا اتَّخَذَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلا لِكَثْرَةِ صَلاتِهِ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ» (علل الشرائع، ج 1، ص 34) چون زياد بر محمد و آل محمد صلوات ميفرستاد. آدم را به مقام خليلي و دوستي خدا ميرساند.
آيات اول اين صفحه «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها» يعني صحيح و سالم عمل صالح را نگه دارد. کسي عمل صالح را انجام بدهد و به قيامت برساند، حداقل ده برابر به غير حساب و بياندازه خدا چک سفيد ميدهد. حسنات را خدا غير مضاعف زياد ميکند. ثوابهاي فوق العاده ميدهد و «وَ هُمْ مِنْ فَزَعٍ يَوْمَئِذٍ آمِنُونَ» از تمام سختيهاي قيامت هم خدا او را امنيت و آرامش ميدهد. «وَ مَنْ جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَكُبَّتْ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ» هرکس هم که بدي را پاک نکند و تا قيامت بياورد، با صورت او را در جهنم سرنگون ميکنند. «هَلْ تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» خدا با کسي دشمني ندارد. اين مزد و جزاي عمل خود اوست.
اين سخنها چو مار و کژدم است *** مار و عقرب گردد و گيرت دمت
انسان است که آتش افروزي ميکند. انشاءالله همه بينندگان ما جزء «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْها» باشند.
شريعتي: گزيده و چکيده صحبتهاي کارشناسان ما هم در قالب فايل متني و هم قايل صوتي و تصويري ميتوانيد در کانال برنامه ببينيد و بشنويد و استفاده کنيد. در مورد ماه صفر براي ما بگوييد.
حاج آقاي فرحزاد: امشب اول ماه صفر است، انشاءالله عزيزان نماز اول ماه و صدقه را فراموش نکنند. دعايي در مفاتيح هست و هر روز مستحب است بخوانند. دوشنبه آينده هفتم صفر روز شهادت امام حسن مجتبي(ع) است. من از صميم عمر تشکر ميکنم از شوراي انقلاب فرهنگي و وزارت ارشاد و عزيزاني که تقويم را تنظيم ميکنند. به قول معتبر شهادت امام حسن در هفتم صفر است و ولادت امام هفتم در بيست ذيالحجه انتقال دادند. ساليان سال بود مراجع بزرگ و علما در نجف و کشورهاي حاشيه خليج فارس همه شيعهها هفتم صفر براي امام حسن مجلس ميگيرند و تعطيل ميکنند. اين حالت يک مقدار فراگير شود. من خواهش ميکنم عزيزاني که تقويم چاپ ميکنند اين را بنويسند که هفتم صفر شهادت امام حسن مجتبي(ع) است.
يک آقايي در مشهد به من گفت: ما هر سال ده شب براي امام حسن مجلس روضه ميگيريم. دل حضرت زهرا و پيغمبر را شاد ميکنند. 28 صفر هم از فضايل و مظلوميت پيغمبر بيشتر گفته شود و حوادثي که زمان پيغمبر و بعد از رحلت پيغمبر افتاد، بيشتر گفته شود.
چون در آستانهي اربعين هم هستيم، حديثي ديدم که فرموده بودند: شيعيان ما را به زيارت قبر امام حسين امر کنيد. زيارت امام حسين بر هرکسي که توان دارد واجب است. علامه مجلسي ميگويد: با اين روايات آنهايي که توان دارند، حتماً به زيارت امام حسين بروند. آنهايي که توان دارند و نميروند روز قيامت از خودشان خانه ندارند. بايد مهمان ديگران شوند. آنهايي که توان دارند و امکانات دارند ديگران را هم تجهيز کنند. يک روايت زيبايي است در کامل الزيارات صفحه 129 است. هشام بن صالح ميگويد: به حضرت گفتم: کسي که براي سفر زيارتي قبر اباعبدالله کمک ميکند، چه خاصيتي براي او دارد؟ خودش نميتواند برود ولي هزينه ميکند ديگران بروند؟ فرمود: هر درهمي که کمک ميکند خدا به اندازه کوه احد به او حسنات ميدهد. فکر نکند مالش کم ميشود. آنهايي که ميگويند: زندگي ما کم برکت است. نذر کنند که ما اين کار را ميکنيم، خدا به اينها برکات ميدهد. بلاهايي که بنا بوده ايجاد شود، پيشامدها و مريضيهاي ناگوار که قرار بوده رخ دهد خدا به بهانه اين کمک بلا را از او برميگرداند. اموالش را هم خدا حفظ ميکند.
شريعتي: بر سيل اشک خانه بنا کردهام ولي *** اين بيت سرخ را نفروشم به عالمي
السلام عليک يا ابا عبدالله...