حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – چهار گروهي که خداوند سريع عقوبتشان ميکند
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: چهار گروهي که خداوند سريع عقوبتشان ميکند
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 26-07-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
زود بيدار شدم تا سر ساعت برسم *** بايد امروز به غوغاي قيامت برسم
من به قد قامت ياران نرسيدم اي کاش *** لا اقل رکعت آخر به جماعت برسم
آه مادر مگر از من چه گناهي سر زد *** که دعا کردي و گفتي: به سلامت برسم
طمع بوسه مدار از لبم اي چشمه که من *** نذر دارم لب تشنه به زيارت برسم
سيب سرخي سر نيزه است دعا کن من نيز *** اينچنين کال نمانم به شهادت برسم
شريعتي: سلام ميکنم به همه شما دوستان عزيزم. بينندهها و شنوندههاي خوبمان. عزاداريهاي شما قبول باشد. انشاءالله خداوند در دنيا و آخرت دست ما را از دامن سيدالشهداء جدا نکند. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز. آرزوي قبولي طاعات و عزاداريها را داريم. از همه عزيزاني که در اين ايام با مال و جان و نفسهايشان کمک کردند و در راه اهل بيت قدم برداشتند. بنده اين ايام در زابل بودم. ميگويند: هواي زابل آلودهترين هواي دنيا را دارد. مردم آن منطقه با اين که در شرايط سخت اقتصادي و فرهنگي هستند ولي واقعاً براي اهل بيت سنگ تمام گذاشتند. اين منطقه بر اثر خشکسالي فوق العاده از بين رفته و بخش عظيمي از مردم منطقه مجبور شدند به خراسان رضوي کوچ کنند. البته گروههاي جهادي آنجا کارهاي بسياري ميکنند ولي واقعاً من خواهش دارم انشاءالله خيرين عزيز و همه دست به دست هم دهند و آنجا را رونق بدهند. خدا برکت و روزي را در خدمت به ضعفا قرار داده است. هرچه ما به ضعفا و مستضعفين بيشتر کمک کنيم، خدا هم بلاها را بيشتر دفع ميکند.
شريعتي: بحث ما با حاج آقاي فرحزاد وصاياي نبي مکرم اسلام(ص) به علي(ع) است. نکات خوبي را شنيديم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. السلام عليک يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک.
در وصاياي پيامبر عظيم الشأن به مولا اميرالمؤمنين به اين فراز رسيديم که ميفرمايد: «أَرْبَعَةٌ أَسْرَعُ شَيْءٍ عُقُوبَةً» (منلايحضرهالفقيه/ج4/ص352) خداي متعال معمولاً براي مکافات عمل وقت ميدهد. ثواب و حسنات را سريع مينويسند ولي مکافات عمل را در روايت هم داريم گاهي کسي که گناه ميکند، فرشته دست راست که مأمور نوشتن حسنات و ثوابها هست ميگويند: فوري بنويس و ده برابر هم بنويس. ولي فرشته دست چپ ميگويند: مهلت بده و دست نگه دار. شايد توبه کند و پشيمان شود و استغفار کند. اگر هم برنگشت يک گناه را يک گناه مينويسند. چند برابر نمينويسند. اگر گناه عملي شد مينويسند. اين از الطاف خداي متعال است. ولي در اين روايت نوراني پيامبر ميفرمايد: چهار مورد است که مکافات خدا سريع است. بعضي جاها هست که اثر وضعياش خيلي تند است. خداي متعال زود گوش مالي ميدهد و عقوبت ميکند.
«رَجُلٌ أَحْسَنْتَ إِلَيْهِ فَكَافَأَكَ بِالاحْسَانِ إِسَاءَةً» شما به کسي احسان و نيکي ميکني، کار خوب ميکني، در مقابل نيکي شما او بدي ميکند. نه تنها تشکر نميکند، بلکه بيادبي و ناسپاسي ميکند. اين زود چوب ميخورد.
مورد دوم «وَ رَجُلٌ لا تَبْغِي عَلَيْهِ وَ هُوَ يَبْغِي عَلَيْكَ» ما آزارمان به کسي نميرسد و با کسي کار نداريم، اما او دخالت ميکند و ما را اذيت ميکند. ما به کسي بدي نکرديم اما آن همسايه يا فاميل به ما کار دارد. اين هم خدا زود عقوبت ميکند.
مورد سوم «وَ رَجُلٌ عَاهَدْتَهُ عَلَي أَمْرٍ فَوَفَيْتَ لَهُ وَ غَدَرَ بِكَ» با افرادي که ما قول و قرار ميگذاريم و پيمان ميبنديم و به قولمان وفا ميکنيم ولي طرف زير قولش ميزند و مکر و نيرنگ ميکند و به وعدهاش وفا نميکند. به قول و قرارش عمل نميکند. اين افراد منتظر چوب و کتک باشند.
مورد چهارم هم کسي که به بستگان و فاميلش محبت ميکند و صله رحم ميکند و در مقابل آنها قطع رحم ميکنند. اين هم مواردي است که ما حديث داريم طرف زود چوب ميخورد. پس چهار مورد است که طبق گفته پيامبر خدا زود گوشمالي ميدهد. خدايي که کريم و رحيم و صبور است در اين موارد زود گوشمالي ميدهد.
بزرگي چند سال قبل به من کلامي فرمودند که اين کلام هميشه آويزه گوش بنده است. انشاءالله در جان و درون همه ما نفوذ کند. ايشان فرمودند: من خيالم از طرف خدا خيلي جمع است. من بارها عرض کردم ميخواهي خدا را بشناسي بهترين دعاي ما دعاي جوشن کبير است. چون همه اسم و صفات خداست. بقيه دعاها همه از خودمان ميگوييم «ظلمت نفسي» خودمان را مطرح ميکنيم. ولي جوشن کبير همه صفات و خوبيهاي خداست. مرحوم ملا اسماعيل سبزواري اين دعا را شرح کرده است. خيلي معارف بلند که مثلاً اين ارحم الراحمين يعني چه؟ خدا از همه مهربانتر است. من معتقد هستم همين را کسي درک و باور کند هيچ مشکلي نخواهد داشت. خدا هزاران برابر از مادر براي ما مهربانتر است. در اين دعا شما به اندازه انگشت دستتان اسم غضب پيدا نميکنيد. «شديد العقاب، منتقم، قهار» يعني نهصد و نود و خوردهاي اسمهاي جمال و رحمت است. «ملجاء العاصين، ملجاء کل مطرود، اظهر الجميل، ستر القبيح، لم يواخذ بالجريره، لم يهتک الستر» اين بزرگوار ميفرمودند: من از طرف خدا خيالم راحت است. درست است نبايد حق خدا را ضايع کرد. ولي پايان کار خداي بزرگ عفوش بينهايت بزرگ است. ما فوق تصور ما است.
همين خدايي که هزارها برابر از پيغمبر و امام و مادر مهربانتر است. پيغمبر فرمود: خداي بزرگ قسم خورده به ذات خودش که من از ظلم ظالم نميگذرم. يعني از حق الناس نميگذرم. از حق خودم ميگذرم. در روايت داريم آخر قيامت خيلي مردم گير ميافتند، خداي مهربان ميفرمايد: اي امت محمد من از حق خودم گذشتم. برويد همديگر را حلال کنيد و بهشت برويد. يعني مظلوم که دادخواه است يا از حقش بگذرد به بهشت برود و الا ظالم را جهنم ميبرند. آن بزرگوار به من فرمودند: تمام دغدغهي من در سير و سلوک من و بندگي خدا اين است که آن مظلومي پشت سر من نباشد. خدا قسم خورده من از ظلم ظالم نميگذرم. سعد بن معاذ هم که باشي، جبرئيل و ميکائيل جنازهات را بگيرند، همه عالم بيايند براي تو سلام و درود بفرستند، چون نيش و ضربهاي زدي و پاک نکردي، آنجا فشار قبر داري. سعد انسان بسيار خوبي بود ولي چون يک مقدار بد اخلاق بود، ولي اينها را پاک و صاف نکرد. حق الناس بر گردن داشت.
بزرگي در يک جلسهاي بوديم، يک نفر گفت: من با تو ميآيم. گفت: جا نيست تو را نميبريم. چند روز بعد او را ديدم. گفت: من شب خوابم نبرد. هرکاري کردم و در خانه طرف رفتم، ديدم يک مقدار از دست من دلخور شده است، اين کار را کردم تا شب خوابم برود. لباس سفيد يک لکه رويش باشد نشان ميدهد. ولي لباس سياه نشان نميدهد. چرا لباس پرستارها سفيد است؟ چون زود آلودگي را نشان ميدهد. دل مؤمن هم همينطور است. کمترين آزردگي را نشان ميدهد.
اگر جامعه ما يک مقدار توجه به حقوق ديگران بکند، عهد و پيمانها را جدي بگيرد و صله رحم را جدي بگيرد، من قول ميدهم درهاي برکت آسمان و زمين باز ميشود. سالي پانزده ميليون پرونده داريم. در هر پرونده دو سه نفر هم درگير باشند، 45 ميليون نفر ميشود. مواظب حق الناس باشيم. چرا نميتواني بدهي قرض ميگيري؟ اگر ما به وظيفهمان عمل کنيم، خا هيچوقت آدم متقي را وا نميگذارد. «وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ» (طلاق/2 و 3) آقاي بهاء الديني ميفرمودند: کاش اين آيه را تجربه ميکرديم. بياييم بگوييم: خدايا من از امروز ميخواهم حرف تو را گوش بدهم. هرکجا گفتي برو ميروم. هرکجا نگفتي برو نميروم. ميخواهم اين آيه را تجربه کنم. خدايا من از حرام چشم پوشي ميکنم. خدا فرمود: کسي که تقوا پيشه کند، از همه بن بستها راه برون رفت را نشان او ميدهم. رزق و روزي فقط پول نيست. سلامتي و امنيت هم هست. چهل روز ظلم و بد اخلاقي نکنيم.
آقاي بهاء الديني فرمودند: من در طول تبليغم دو نفر بودند حالت طغيان و ياغي گري داشتند به حدي که اراذل و اوباش بودند. من به اينها گفتم: شما آدم شويد و حقهبازي و کلک را کنار بگذاريد. من به مردم اين روستا ميگويم: پشت سر شما نماز بخوانند. فرمود: در طول تبليغم دو نفر حرف مرا گوش دادند. هردو هم خوب شدند. همان کسي که جزء بدترين افراد محله بود توبه کرد. من هم به مردم گفتم: به او اقتدا کنيد. ما بياييم يک مقدار تجربه کنيم.
پشت ماشيني نوشته بود: من يکي اگر خوب شوم خيلي خوب ميشه. مثنوي ميگويد:
تو يکي تو نيستي اي خوش رفيق *** بلکه گردوني و دريايي عميق
يک نفر، يک نفر نيست. يک نفر يک کار خوبي ميکند و الگو ميشود. در سن کودکي قرآن را حفظ ميکند و هزارها و صد هزار نفر بچه حافظ قرآن ميشوند. در هر زمينهاي ما ميتوانيم براي ديگران الگو باشيم. ما به همديگر تعدي نکنيم. آنقدر در برکت خير، رحمت و رزق و روزي و گرفتاري و افسردگيها همه کنار ميرود. حق ديگران براي ما محترم باشد.
مرحوم شيخ عباس تربتي از کساني بود که ميتواند الگو باشد. کتاب ايشان شايد بيش از چهل بار چاپ شده باشد. نمونهاي بود که در زندگي مقيد بود که حق الناس بر گردنش نباشد و آزارش به کسي نرسد. در حالات ايشان نوشتند که هر موقع در شبانه روز کسي نماز ميت ميخواست، در خدمت بود. عقد و عروسي ميخواست در خدمت بود. روضه ميخواست روضهخواني ميکرد. کشاورزي ميکرد. کار ميکرد. در نوبت آب سعي ميکرده ديرتر بگيرد و زودتر هم ببندد. سر تقسيم آب که ميخواسته برود، خاک در گوني ميکرد و از زمين خودش ميبرد. اينقدر مراعات حق الناس را ميکردند. شيخ عباس قمي (ره) صاحب مفاتيح هستند که آقاي صدر فرموده بود: بوي عصمت از شيخ عباس قمي ميآيد. پول حلال را قبول نميکرده. ميفرمود: من نميتوانم جواب بدهم. شيخ عباس قمي خيلي پاک بود. شيخ عباس قمي در مسجد گوهرشاد منبر بوده، ديده پاي منبر شيخ عباس تربتي است. گفته: ايها الناس خدا ميداند اين بالاتر و بهتر است. اين بهتر منبر ميرود. از وسط منبر پايين ميرود و ايشان را روي منبر ميبرد. شيخ حسينعلي راشد بسيار آدم وارستهاي است و نوشته: ايشان يک موقعي مريض شدند. آن زمان هم طبيب کم بود. شيخ عباس بزرگ منطقه تربت حيدريه بود. تا وارد ميشود همه بلند ميشوند. ميگويند: بي نوبت برويد ما راضي هستيم. ميگويد: نه من هم مثل بقيه هستم. من خواهش ميکنم به همديگر کتاب هديه بدهيد. کتاب به هم امانت بدهيد. کتاب خواندن بسيار خوب است.
شريعتي: کتاب «فضيلتهاي فراموش شده» به قلم حسينعلي راشد شرح حال حاج آخوند ملا عباس تربتي است. نويسنده اين کتاب به واسطه انسي که با ملا عباس تربتي داشتند چهره و زندگي ايشان را به خوبي ترسيم کردند. براي تهيه کتاب به ما پيامک بزنيد و دوستان من شما را راهنمايي خواهند کرد.
شريعتي: امروز صفحه 371 قرآن کريم، آيات 84 تا 111 سوره مبارکه شعرا براي شما تلاوت ميشود.
«وَ اجْعَلْ لِي لِسانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ «84» وَ اجْعَلْنِي مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ «85» وَ اغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كانَ مِنَ الضَّالِّينَ «86» وَ لا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ «87» يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ «88» إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ «89» وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ «90» وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِلْغاوِينَ «91» وَ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ «92» مِنْ دُونِ اللَّهِ هَلْ يَنْصُرُونَكُمْ أَوْ يَنْتَصِرُونَ «93» فَكُبْكِبُوا فِيها هُمْ وَ الْغاوُونَ «94» وَ جُنُودُ إِبْلِيسَ أَجْمَعُونَ «95» قالُوا وَ هُمْ فِيها يَخْتَصِمُونَ «96» تَاللَّهِ إِنْ كُنَّا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ «97» إِذْ نُسَوِّيكُمْ بِرَبِّ الْعالَمِينَ «98» وَ ما أَضَلَّنا إِلَّا الْمُجْرِمُونَ «99» فَما لَنا مِنْ شافِعِينَ «100» وَ لا صَدِيقٍ حَمِيمٍ «101» فَلَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «102» إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ «103» وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ «104» كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ «105» إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ «106» إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ «107» فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ «108» وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلى رَبِّ الْعالَمِينَ «109» فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ «110» قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ «111»
ترجمه:و در ميان آيندگان نام نيكى براى من قرار بده. و مرا از وارثان بهشت پر نعمت قرار ده. (ابراهيم در ادامهى دعاهايش گفت:) پدرم را ببخش كه بى شك او از گمراهان است. و روزى كه همه مبعوث مىشوند، مرا خوار مگردان. روزى كه مال و فرزندان براى انسان نفعى ندارند. مگر كسى كه با روح و قلب پاك به سوى خدا آيد. و (آن روز) بهشت براى پرهيزكاران نزديك گردد. وآتش برافروخته براى گمراهان نمودار شود. وبه آنان گفته شود: كجاست آنچه مىپرستيديد؟ به جاى خداوند، آيا ياريتان مىكنند يا از خود دفاع توانند كرد؟ پس همهى معبودان و عابدان گمراه به دوزخ سرنگون شوند. و لشكريان ابليس نيز همگى (به دوزخ افكنده شوند). و آنان در دوزخ در حالى كه با هم مشاجره مىكنند، (به معبودهاى خود) مىگويند: به خدا سوگند كه همانا ما در گمراهى آشكارى بوديم. چون شما (بتها و معبودها) را با پروردگار جهانيان برابر مىدانستيم. و جز تبهكاران، مارا گمراه نكردند. در نتيجه (امروز) براى ما نه شفيعانى وجود دارد و نه حتّى يك دوست صميمى. پس اگر براى ما بازگشتى (به دنيا) بود، از مؤمنان مىشديم. حقّاً كه در اين (سرگذشت) درس عبرت و نشانهاى است، ولى بيشترشان ايمانآورنده نبودند. البتّه، پروردگار تو همان تواناى مهربان است. قوم نوح، انبيا را تكذيب كردند. زمانى كه برادرشان نوح به آنان گفت: آيا (از خدا) پروا نمىكنيد؟ همانا من براى شما پيامبرى امين هستم. پس، از خداوند پروا كنيد واطاعتم نماييد. و من براى اين رسالت هيچ مزدى از شما درخواست نمىكنم، پاداش من جز بر پروردگار جهانيان نيست. پس نسبت به خداوند تقوا پيشه كنيد و (دستوراتم را) فرمان ببريد. آنان (به جاى ايمان آوردن) گفتند: آيا ما به تو ايمان بياوريم در حالى كه فرومايگان از تو پيروى كردهاند؟
شريعتي: از فضيلت ذکر صلوات ميشنويم و بعد هم اشاره قرآني را براي ما ميگويند.
حاج آقاي فرحزاد: يکي از همسران پيغمبر به پيغمبر عرض کرد: آيا کسي روز قيامت هست که از ديدار جمال شما محروم شود؟ چون در قيامت تجلي خداست و اوج تجلي اسم اعظم و اکبر خدا وجود پيغمبر خداست. فرمودند: سه گروه از ديدار من محروم هستند. يکي آن کسي که شرب خمر ميکند. آنهايي که شراب خواري ميکنند توبه نکنند، از ديدار پيغمبر محروم ميشوند. دسته دوم عاق والدين است. کسي که پدر و مادرش را آزرده کند، جبران نکند از ديدار پيامبر محروم است. دسته سوم کساني که ذکر من و نام من و ياد من بشود و صلوات بر محمد و آل محمد نفرستند. يعني کساني که به صلوات بياعتنا هستند.
آيهي 87 و 88 و 89 اين صفحه خداي مهربان از قول حضرت ابراهيم نقل ميکند که «وَ لا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ» يکي از دعاهاي خوب ما بايد اين باشد. حديث داريم پيغمبر هم اين دعا را ميخواندند. «اللهم لا تخزني يوم القيامه» چون دنيا معيار نيست. ممکن است کسي در دنيا در بلا و گرفتاري باشد. آنجا مهم است. خواري و ذلت قيامت بدترين خواريها و ذلتها است. حضرت امير در نهجالبلاغه ميفرمايد: بعد از اينکه آدم آنجا عرضه شد، معلوم ميشود چه کسي دارد و چه کسي ندارد. «يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» روز قيامت روزي است که مال و ثروت و فرزند همه بيخود است. نفس ما که قطع شود ارتباط ما با عالم طبيعت و ماده قطع است. ديگر اسم و رسم و عنوان و شهرت پوچ است. نه مال و نه اولاد هيچ کدام به درد نميخورد. اگر کسي آنجا روح سالم، دل سالم داشته باشد، مشرک نباشد، کلک و حقهبازي نکند، حق الناس گردن کسي نباشد، قلب سليم آنجا خيلي اجر و ثواب و پاداش فوق العاده دارد.
شريعتي: براي دسترسي راحتتر به سخنرانيهاي کارشناسان عزيز که در حسينيه امام خميني منبر داشتند، در کانال برنامه قرار داده شده است، سخنراني حاج آقاي ميرباقري هم در کانال برنامه قرار دارد. ميتوانيد بشنويد و استفاده کنيد. امروز هم سخنراني حاج آقاي پناهيان در کانال برنامه قرار داده خواهد شد.
حاج آقاي فرحزاد: مرحوم آ شيخ حسينعلي راشد که در راديو هم قبل از انقلاب صحبت ميکرد، يک انسان روشنفکري بود. هم از نظر علمي و روشنفکري کسي نبود که هر چيزي را قبول کند يا هر کرامتي را کرامت بداند. تحت تربيت شيخ عباس پدرش بود. ايشان خيلي خاطرات زيادي از پدرش نقل ميکند. ميگويد: پدر من در اواخر عمر مريض بود. گاهي نمازش را نشسته ميخواند. روز يکشنبه صبح بعد از نماز ايشان از دنيا ميرود. با کلمه لا اله الا الله روح بلندش پرواز کرد. دقيقاً يک هفته قبل از روزي که از دنيا برود، روز يکشنبه بود. من و مادر و خواهر پدرم در کنار بسترش بوديم. بعد از نماز صبح اتاقي که در آنجا بسيار نماز شب خوانده بود و دعا کرده بود، ديدم رنگ پدرم بر اثر مريضي زرد شده بود. ديدم که صورت پدرم شفاف شد. ذره ذره اين رنگ تبديل به نور شد. کل بدنش نور شد. به چشم خودمان ديديم که به قدري بدنش نور شد که از زير عبا نور بيرون ميزد. از تمام بدنش نور افشاني ميشد. بعد ديديم ايشان فرمود: السلام عليک يا رسول الله! سلام به پيغمبر خدا داد. فرمود: يا رسول الله من چه لياقتي داشتم شما به ديدن من بياييد؟ من از شما تشکر ميکنم. بعد گفت: السلام عليک يا اميرالمؤمنين. آقاجان قربان قدمهاي شما. شما به ديدن من آمديد. السلام عليک يا امام حسن، السلام عليک يا امام حسين، همانطور شروع کرد به سلام دادن تا امام زمان. بعد از امام زمان عرض کرد: بي بي جان فاطمه زهرا من از شما متشکر هستم به ديدن ما آمديد. ايشان فرمود: ما با شنيدن نام حضرت فاطمه خيلي منقلب شديم که حضرت زهرا ناموس عالم ديدن يک روضه خوان و آدم با تقوا آمده است. بعد از حضرت زهرا شروع به گريه کردن کرد. روي کرد و گفت: السلام عليک اي زينب کبري دختر اميرالمؤمنين. من براي شما خيلي گريه کردم. اين ايام هم متعلق به حضرت زينب(س) است. بنده اعتقاد دارم هيچ کس مصائبش در ميان اهل بيت به اندازه حضرت زينب(س) نميرسد.
آيت الله بهجت هم هميشه سفارش به روضه حضرت زينب (س) ميکردند. حتي پول به روضه خوانها ميدادند و ميگفتند: به نيت من براي حضرت زينب روضه بخوانيد.
شيخ عباس بعد از حضرت زينب روح مادرش را ديد. گفت: مادر روح پاک من به خاطر شيري است که تو به من دادي. من از شما هم تشکر ميکنم. عمده پاکيها به عقيده من از دامن مادر است. آقاي راشد ميفرمايد: تا دو ساعت اين نور افشاني و حالت معنوي فضا را گرفته بود. بعد از دو ساعت اين نور ذره ذره کم شد و پدر ما به حالت قبلي برگشت. انگار نه انگار مريض است. روزهاي آخر گاهي خدمت پدرم ميرفتم. گفتم: پدر جان، من شنيدم يک حقايقي در عالم هست، کراماتي درعالم هست، شما چه ديدي و با چه کسي صحبت ميکردي؟ سکوت کرد و چيزي نگفت. سه چهار مرتبه از پدرم پرسيدم و سکوت کرد. يکبار به من گفت: حسينعلي مرا اذيت نکن. اينها حقايقي است که انسان بايد خودش به آن برسد. انبياء ميگويند: اين راهي است که ما رفتيم. شما هم بياييد اين راه را ببينيد. شما هم سعي کن خودت راه بيايي و اينها را ببيني. ايشان را از تربيت حيدريه به مشهد آوردند و در صحن آزادي، در مقبره آخري ايشان را دفن کردند که الآن زيارتگاه اين مرحوم است. وصيت کرد روي سنگ قبرش بنويسند: «وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ بِالْوَصِيد» (کهف/18) آيهاي که در مورد سگ اصحاب کهف است. گفت: من هم سگ اين آستانه هستم.
جلوي ظلم و آزار و اذيت را بگيريم. به حق ديگران احترام بگذاريم. اگر هم يک جايي خطايي کرديم عذرخواهي کنيم و حلاليت بطلبيم. قطعاً خدا دستش را خواهد گرفت.
شريعتي: دعا بفرماييد.
حاج آقاي فرحزاد: خداي متعال را به حق بي بي زينب قسم ميدهيم همه غمها و گرفتاريها را برطرف بفرما. قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک بگردان. همه ما را از بهترين ياران اهلبيت قرار بده. به کساني که فرزند ندارند، فرزند صالح عطا کن. شغل و مسکن ندارند، ازدواج نکردند، مشکلات همه آنها را حل بگردان. قرض قرضمندان را ادا بگردان.
شريعتي: ما را از دعاي خيرتان بينصيب نگذاريد.
والحمد لله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين.