اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

95-07-19-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – اعمال امام حسين(ع) در شب عاشورا

معرفی برنامه

حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – اعمال امام حسين(ع) در شب عاشورا
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: اعمال امام حسين(ع) در شب عاشورا
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 19-07-95

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
بگذار که اين باغ درش گمشده باشد *** گلهاي ترش، برگ و برش گمشده باشد
جز چشم به راهي به چه دل خوش کند اين باغ *** گر قاصدک نامه برش گمشده باشد
باغ شب من کاش درش بسته بماند *** بگذار کليد سحرش گمشده باشد
شب تيره و تار است و بلا ديده و خاموش *** انگار که قرص قمرش گمشده باشد
چاهي است همه ناله و دشتي است همه گرگ *** خواب پدري که پسرش گمشده باشد
آن روز تو را يافتم افتاده و تنها *** چون هيبت نخلي که سرش گمشده باشد
پيچيده شميمت همه جا اي تن بي‌سر *** چون شيشه عطري که درش گمشده باشد

شريعتي: السلام عليک يا ابا عبدالله. سلام مي‌کنم به همه شما دوستان عزيزم. بيننده‌ها و شنونده‌هاي خوبمان. عزاداري‌هاي شما قبول باشد. انشاءالله به برکت نام و ياد سيدالشهدا همه ما مشمول شفاعت حضرت بشويم. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم. خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان و شنوندگان عزيز. ايام شهادت جانگداز سرور و سالار شهيدان و همه شهداي کربلا را خدمت همه تسليت عرض مي‌کنيم. انشاءالله بهترين عرض ادب‌ها و عزاداري‌ها نصيب همه شود و اين روضه‌ها وسيله دستگيري ما را در قيامت فراهم کند.
شريعتي: امروز هم از امام حسين خواهيم شنيد. ما سرا پا گوش هستيم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. السلام عليک يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائک. السلام علي الحسين، و علي علي ابن الحسين، و علي اولاد الحسين، و علي اصحاب الحسين.
زيارت عاشورا از زيارت‌هاي بسيار مهم است. حديث قدسي است که خداي بزرگ انشاء کرده است و امام‌هاي ما نقل کردند. اصل ورود زيارت عاشورا روز عاشورا است. بعضي‌ها در طول سال مي‌خوانند و روز عاشورا فراموش مي‌کنند. روز عاشورا آداب و اعمالي دارد از جمله اينکه انسان براي خانه‌اش غذا تهيه نکند. سر کار نرود. حالت عزا داشته باشد. توسل و ارتباطش را زياد کند. از جمله روز عاشورا هم بايد زيارت عاشورا بخواند. «و هذا يوم فرحت» امروزي که ما زيارت مي‌خوانيم روزي است که دشمنان شادي کردند، براي ما غم و غصه است که اگر کسي روز عاشورا روز حزن و اندوهش باشد و دنبال کسب و کار نرود، خدا هم به او لطف و محبت مي‌کند. تشنگي و گرسنگي در روز عاشورا سفارش شده است. انسان کمتر بخورد. کمتر آب بنوشد. ياد تشنگي آنها را بکند. در اين روز زيارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام بخوانيم. نماز زيارت عاشورا را فراموش نکنيم. دعاي علقمه هم که بعد از زيارت عاشورا است، روز عاشورا تلاوت شود. آثار و برکات فوق العاده‌اي دارد.    
فرازهاي مهمي در زيارت عاشورا هست من يک فراز را براي شما مي‌گويم که اين جمله با دل من مأنوس است. شاعر مي‌فرمايد:
حسين جان از زن و فرزند و خانمان بگذشتي *** اما آدم نگذشت ز يک دانه گندم
افرادي هستند که حاضر نيستند از مال بگذرند. از جان و آبرويشان بگذرند. ما براي امام حسين چه کرديم؟ بزرگواري در ايام دهه اول محرم به مشهد مشرف شده بود. بعضي بزرگان هروقت به مشهد مشرف مي‌شوند از امام هشتم يک امر معنوي مي‌خواهند. در خواب يا بيداري يک سروش غيبي به او ندا داده بود که گاهي شما مردم عکس امام حسين حرکت مي‌کنيد. از جمله حضرت به اين شخص اشاره کرده بودند که يکي از پيام‌هاي مهم امام حسين اين است که ما در راه خدا هرچه داريم بدهيم. مال بدهيم، جان بدهيم. آبرو بدهيم. زن و فرزند بدهيم. ولي ما دائم مي‌خواهيم بگيريم. امام حسين مظهر ايثار و سخاوت و گذشت است ولي ما مظهر گرفتن هستيم. بهشت را هم بخاطر شما خلق مي‌کند. جمال امام حسين بهشت را خلق کرد و همه عالم مهمان امام حسين(ع) هستند. ما نداده مي‌خواهيم بگيريم. بايد سخي باشيم، بخل نورزيم. مي‌فرمايد: شجاع باشيم، ما ترس داريم. در هر صورت اين جمله از فراز زيارت عاشورا اميد به ما مي‌دهد. ما صفري هستيم که هيچ ارزشي ندارد. در علم رياضي اگر يک عدد کنار صفر نباشد، هيچ ارزشي ندارد. ولي اگر يک عدد کنار اين صفر بيايد، اين صفر ارزش پيدا مي‌کند. هرچه هم تعداد صفرها بيشتر شود اعتبارش بيشتر مي‌شود. در اين جمله زيارت عاشورا مي‌خواهيم بگوييم: خدايا ما در برابر شما صفر محض هستيم و هيچ چيزي نداريم.
«اللهم اجعلني عندک وجيها بالحسين(ع) في الدنيا و الآخره» آنچه به ما آبرو مي‌دهد پل ارتباطي با خداست که وسيله مي‌شود ما را به رحمت الهي وصل مي‌کند، امام حسين(ع) است. وجيه يعني آبرومند، ما بي آبرو هستيم و هيچ چيزي نداريم. وجيهاً يعني خدايا مرا در نزد خودت آبرومند و سرمايه‌دار قرار بده اما به وسيله حسين(ع). همه عالم سر سفره امام حسين(ع) هستند و از الطاف او استفاده مي‌کنند. انشاءالله سعي کنيم سبک و روش زندگي ما بوي امام حسين بدهد. امام حسين چه چيزي دوست دارد؟ چه چيزي را دوست ندارد؟ آنها را ترک کنيم. هر عملي که ما را به امام حسين نزديک مي‌کند پررنگ کنيم. هر کاري که ما را از دستگاه امام حسين دور مي‌کند ترک کنيم. روي همين جهت من يکي از فرمايشات امام حسين(ع) را که در غروب روز عاشورا و روز تاسوعا فرمودند، و از دشمن مهلت گرفتند را مي‌گويم.
روايت زيبايي است که شيخ مفيد و مرحوم مجلسي در بحار جلد 94 صفحه 391 نقل کرده است که در غروب روز تاسوعا دشمن به طرف خيمه‌ها حمله کرد. امام حسين(ع) حضرت ابالفضل را فرستادند،که ببينند اينها چه مي‌خواهند بکنند. حضرت ابالفضل را با بيست نفر سواره فرستادند که زهير و حبيب هم بودند. حضرت ابالفضل فرمودند: چه مي‌خواهيد بکنيد؟ گفتند: يا آمديم تسليم شويد و زير بار يزيد برويد يا بجنگيد و کار را تمام کنيد. حضرت ابالفضل يک شجاعتي داشت که همه حساب مي‌بردند. فرمودند: عجله نکنيد. دست نگه داريد من بروم از امام حسين بپرسم که نظر ايشان چيست؟ خدمت امام حسين آمد، حضرت فرمودند: برو به اينها بگو که امشب تا فردا صبح را به ما مهلت بدهند. چرا؟ يک شب را به ما مهلت بدهند، عشق بورزيم و با خداي خودمان خلوت کنيم. شايد در امشب ما براي پروردگارمان نماز بخوانيم و دعا و استغفار کنيم. امام حسين خدا را شاهد مي‌گيرد و مي‌فرمايد: من هميشه اينطور بودم. روش من هميشه اينگونه بود. خدا مي‌داند که من هميشه نماز را دوست دارم. تلاوت قرآن را دوست دارم. زياد دعا و نيايش کردن با خدا را دوست دارم. استغفار کردن را دوست دارم. اگر مي‌شود از اينها مهلت بگير که من امشب اين چهار کار را انجام بدهم. حضرت ابالفضل هم رفتند و مهلت گرفتند.
چند نکته اينجا هست که اولاً مهلت خواستن از دشمن کار سختي است. انسان حاضر نيست هيچگاه از دشمن درخواست کند. اما هم موضوع برپا داشتن نماز مهم بود و هم اينکه دعا و استغفار بخوانند. يکي هم اينکه بعضي از بزرگان فرمودند: بعضي از اصحابش هنوز کامل نشده بودند. چه بسا اين يک شب را مهلت گرفتن، خود اين زمزمه‌ها و دعاها ممکن بود يک جمعي را منقلب کند. نصف لشگر امام حسين شب عاشورا از آن طرف آمدند. وقتي ديدند يک صحنه ديگري است و اشتباه کرده بودند. صداي مناجات و راز و نياز با خدا اينها را متحول کرد. عدد کمي که در لشگر امام حسين بودند، دو برابر شدند. امام از شمر و يزيد و عمرسعد مهلت مي‌گيرد، که يک شب ديگر با خدا خلوت کند. پس ببينيد نماز و دعا و تلاوت قرآن و توبه چقدر مهم است. عشق ما چيست؟ عشق هميشگي امام حسين اين چهار چيز بود.              
نکته ديگر اينکه حضرت نمي‌فرمايد: من نماز مي‌خوانم. قرآن و دعا مي‌خوانم. مي‌فرمايد: «أحِبُّ» من عاشق نماز هستم. عاشق تلاوت قرآن و راز و نياز با خدا هستم. تمام کساني که مقابل امام حسين بودند همه نمازخوان بودند. ولي نماز دوست نبودند. اگر قرآن دوست و نماز دوست بودند به امام حسين پيوند مي‌خوردند. بعضي‌ها مي‌گويند: نماز بخوانم راحت شوم. مسافرت مي‌رود و نمازش شکسته است خوشحال مي‌شود. اين خيلي بد و خطرناک است. اينکه انسان از انس با خدا فرار مي‌کند. ساعت‌ها پاي تلويزيون و مسابقه فوتبال مي‌نشيند اما حاضر نيست ده دقيقه با خدا صحبت کند. ما بايد سعي کنيم نماز دوست باشيم. کسي که نماز دوست است وقتي نماز نمي‌خواند ناراحت است. قرآن دوست و دعا دوست باشيم.
نماز ستون دين است. ستون وسط را بکشي خيمه مي‌خوابد. نماز مرز بين کفر و ايمان است. نماز خيلي مهم است. ولي مغز نماز محبت نماز است. روح نماز است. در روايت داريم هيچ چيزي در نزد خدا محبوب‌تر از نماز نيست. امور دنيايي و مسائل دنيايي شما را از اوقات نماز غافل نکند. ارتباط با خدا اساس کار است. استخفاف به نماز شفاعت را به دنبال ندارد. خيلي‌ها هستند تا دو شب عزاداري مي‌کنند ولي نماز صبح برايش مهم نيست. امام حسين عاشق نماز بود. عشق به نماز را در وجود خودمان و بچه‌هايمان بارور کنيم.
خيلي‌ها هستند که فقط زماني که کسي بميرد و مجلس ختم مي‌روند شايد لاي قرآن را باز کنند. يا در عروسي اول چيزي که مي‌برند قرآن است. قرآن براي همين کارهاست؟ نه. قرآن بايد انيس و مونس ما باشد. روايت داريم که قرآن در روز قيامت به شکل يک جوان زيبا ظاهر مي‌شود و از يک عده شفاعت و از يک عده شکايت مي‌کند. در حالات يکي از علما هست که ايشان مدينه رفت و چند روزي ماند. يک سؤالي پرسيد: که يا رسول الله شما از ما راضي هستي يا نه؟ روز اول و دوم و سوم اين سؤال را پرسيد. روز آخر که مي‌خواست بيايد، دغدغه داشت که پاسخ سؤالش چيست؟ به قلبش الهام شد اگر مي‌خواهي پاسخ پيغمبر را بشنوي. رو به قبله بنشين و قرآن را باز کن. پاسخ پيغمبر در آن صفحه هست. قرآن را باز کرد. نوشته بود: «وَ قالَ‏ الرَّسُولُ‏ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً» (فرقان/30) يعني روز قيامت پيغمبر خدا به خدا شکايت مي‌کند که امت من از قرآن فاصله گرفتند. از قرآن جدا شدند. چرا بايد اينطور باشد؟ قرآن بايد متن کار ما با‌شد. سر بريده امام حسين قرآن مي‌خواند.
يک اشتباه بزرگي که در جامعه ما هست اين است که بعضي‌ها با قرآن خيلي مأنوس هستند، با روضه و اهل‌بيت غريبه هستند. اين کاملاً اشتباه هست. بعضي‌ها هستند مداح هستند، هزارها شعر حفظ است ولي يک سوره قرآن را حفظ نيست. اين اشتباه است. حضرت فرمودند: قرآن و اهل‌بيت با هم هستند. لذا بياييم روي قرآن بيشتر سرمايه‌گذاري کنيم. امام حسين شب عاشورا مهلت مي‌گيرد و مي‌فرمايد: من تلاوت قرآن را دوست دارم.
سومين چيزي که مي‌فرمايد من هميشه دوست دارم، زياد دعا کردن و نيايش است. امام صادق(ع) سؤال کردند: تلاوت قرآن بالاتر است يا دعا و نيايش در خانه خدا؟ حضرت قسم خودند: دعا و نيايش از تلاوت قرآن هم بالاتر است. چون خدا در قرآن امر کرده دعا کنيد. اگر دعا نکنيد من به شما توجه نمي‌کنم. افتادگي و دل شکستگي و التماس که در دعا هست، حتي در نماز و در عبادات ديگر نيست. گفت:
زور را بگذار، زاري را بگير *** رحم آيد سوي زاري فقير
اين اظهار ناتواني خيلي مهم است و نتيجه عبادت‌ها است. لذا فرمود: دعا مغز عبادت است. دعا سلاح انبياءست. امام حسين روز عاشورا فراوان دعا خواندند. دعاي عرفه را در عرفات خواندند و بسيار گريه کردند. کسي که امام حسيني است بايد با دعا خيلي مأنوس باشد و اهل دعا باشد. اميرالمؤمنين و پيغمبر ما خيلي اهل دعا کردن بودند. محصول و نتيجه و سرمايه ما در روز قيامت، دعاها و نيايش‌هايي است که داريم. هرچقدر در خانه خدايي گدايي کني موجودي و سرمايه‌ات همان است. حديث داريم در قيامت دو نفر را مي‌آورند هردو به بهشت مي‌روند، يکي آدم بدي نبوده و به بهشت مي‌رود. يکي هم آدم مؤمني بوده به بهشت مي‌رود. يکي را بالاي بهشت مي‌برند و يکي را پايين بهشت. آن کسي که پايين است اعتراض مي‌کند که چه شد؟ مي‌گويند: چون اين آقا در دنيا دعا زياد مي‌کرد. خيلي گدايي مي‌کرد. اين درجه‌ها با گدايي و التماس بالا رفته است. ولي تو زياد دعا نمي‌کردي. لذا امام حسين مي‌گويد: شب عاشورا مهلت بدهيد من زياد دعا کنم. التماس و گدايي کنم. سرمايه‌هاي ما براساس گدايي در خانه خداست.
توبه و استغفار هم ريشه همه خوبي‌هاست. روايت زيبايي از پيغمبر است که فرمودند: «مَنْ أَكْثَرَ الِاسْتِغْفَارَ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْ كُلِّ هَمٍّ فَرَجاً وَ مِنْ كُلِّ ضِيقٍ مَخْرَجاً وَ رَزَقَهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ‏» (وسائل‏الشيعة/ج7/ص177) چه کنيم از غم و غصه‌ي دنيا و جهنم راحت شويم؟ چه کنيم وسعت رزق پيدا کنيم و درهاي بسته به روي ما باز شود؟ پيغمبر(ص) وعده دادند کسي که زياد استغفار مي‌کند، استغفار لفظي نباشد. از در خانه خدا جداً عذرخواهي کند و از مردم هم عذرخواهي کند. يعني ناهنجاري‌هايش را هنجار کند. کسي که زياد استغفار مي‌کند از هر غم و غصه‌اي نجات پيدا مي‌کند. استغفار زياد هم چاله‌ها را پر مي‌کند و هم رزق و روزي مادي را از راه‌هايي که گمان ندارد خدا مي‌رساند. در قرآن داريم و در نهج‌البلاغه هم هست که پيغمبر خدا و اميرالمؤمنين(ع) فرمود: خدا دو تا امان براي شما قرار داده است. «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ‏ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» (انفال/33) تا وقتي پيغمبر رحمه للعالمين هست، خداي بلاي عام را نمي‌فرستد. پيغمبر دفع بلا مي‌کردند. فرمودند: پيغمبر از دنيا رفت، يک امان ديگر براي شما روي زمين گذاشته است و آن استغفار است. وقتي بشر اظهار عجز و ندامت بکند، خدا تمام بلاها و گرفتاري‌ها را برمي‌دارد. انشاءالله اين چهار موردي که امام حسين به خاطر اين موارد از دشمن مهلت گرفت را انجام دهيم. خدا مي‌داند من نماز را دوست دارم. تلاوت قرآن را دوست دارم. دعا و نيايش زياد و ارتباط با خدا، توبه و استغفار زياد.
شريعتي: امروز صفحه 364 قرآن کريم، آيات 44 تا 55 سوره مبارکه فرقان براي شما تلاوت مي‌شود.
«أَمْ تَحْسَبُ‏ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِيلًا «44» أَ لَمْ تَرَ إِلى‏ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَيْهِ دَلِيلًا «45» ثُمَّ قَبَضْناهُ إِلَيْنا قَبْضاً يَسِيراً «46» وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِباساً وَ النَّوْمَ سُباتاً وَ جَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً «47» وَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً «48» لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً وَ نُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِيَّ كَثِيراً «49» وَ لَقَدْ صَرَّفْناهُ بَيْنَهُمْ لِيَذَّكَّرُوا فَأَبى‏ أَكْثَرُ النَّاسِ إِلَّا كُفُوراً «50» وَ لَوْ شِئْنا لَبَعَثْنا فِي كُلِّ قَرْيَةٍ نَذِيراً «51» فَلا تُطِعِ الْكافِرِينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبِيراً «52» وَ هُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ جَعَلَ بَيْنَهُما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً «53» وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ كانَ رَبُّكَ قَدِيراً «54» وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَنْفَعُهُمْ وَ لا يَضُرُّهُمْ وَ كانَ الْكافِرُ عَلى‏ رَبِّهِ ظَهِيراً «55»
ترجمه:آيا گمان مى‏كنى كه اكثر كفّار (حقّ را) مى‏شنوند و (در آن) مى‏انديشند؟ آنان جز مانند چهارپايان نيستند، بلكه گمراه‏ترند. (زيرا ارزش انسان به تعقّل و بينش اوست). آيا به (قدرت) پروردگارت نمى‏نگرى كه چگونه سايه را گسترده است؟ و اگر مى‏خواست آن را ساكن (و ثابت) قرار مى‏داد (تا هميشه شب يا بين‏الطلوعين باشد) سپس خورشيد را دليل و نمايانگر آن قرار داديم. سپس آن سايه را (اندك اندك) به سوى خود جمع مى‏كنيم. و او كسى است كه شب را براى شما پوشش و خواب را آرام بخش گردانيد و روز را زمان برخاستن (و تلاش) شما قرار داد. و او خداوندى است كه بادها را مژده‏اى پيشاپيش (باران) رحمتش فرستاد و از آسمان، آبى پاكيزه‏كننده فرو فرستاديم. تا به وسيله‏ى آن سرزمين مرده (و پژمرده و خشك) را زنده گردانيم و آن را به چهارپايان و مردمان بسيار از مخلوقات خود بنوشانيم. و همانا ما آن (آيات قرآن يا ابر و باران) را در ميانشان گونه‏گون كرديم تا شايد به ياد خدا بيفتند امّا اكثر مردم سر باز زدند و ناسپاسى كردند. واگر مى‏خواستيم در هر آبادى، (پيامبر و) هشداردهنده‏اى برمى‏انگيختيم (تا كار تو سبك شود، ولى اين كار لزومى نداشت). پس، از كافران پيروى نكن و به وسيله‏ى قرآن (يا ترك پيروى از آنان) با آنان به جهادى بزرگ بپرداز. و او خدايى است كه دو دريا را به هم پيوست، اين يكى شيرين و گوارا و آن ديگرى شور و تلخ و ميان اين دو حايلى قرار داد كه هميشه از هم جدا باشند. و او كسى است كه انسان را از آب آفريد و او را داراى پيوند نسبى و سببى گردانيد (و نسل او را از اين دو طريق گسترش داد)، و پروردگار تو همواره تواناست. و آنان غير از خداوند چيزهايى را مى‏پرستند كه نه سودشان مى‏دهد و نه زيانشان مى‏رساند؛ و كافر همواره در برابر پروردگارش پشتيبان (گمراهان و خطوط انحرافى) است.
شريعتي: از فضيلت ذکر صلوات مي‌شنويم و بعد هم اشاره قرآني را براي ما مي‌گويند.
حاج آقاي فرحزاد: در روايت داريم که انسان مستحب است در نماز هم ذکر صلوات را تکرار کند. هم در قيام، قنوت مي‌خوانيم يا قبل از اينکه رکوع مي‌کنيم، هم در رکوع و هم در سجده، صلوات بفرستيم. روايت داريم کسي که در قيام و رکوع و سجده ذکر صلوات را بگويد، خدا ثواب فوق العاده‌اي به او مي‌دهد. يعني ثواب نماز را دو برابر مي‌کند. بهترين ذکر صلوات بر محمد و آل محمد است.
آيه‌ي 48 اين صفحه خداي مهربان مي‌فرمايد: «وَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ بُشْراً بَيْنَ يَدَيْ رَحْمَتِهِ» خداي مهربان کسي است که باد را مي‌فرستد. بشارت به اين رحمت الهي که مي‌خواهد نازل شود. ما هيچ وقت فکر نکرديم که خود باد چه نعمت بزرگي است، يعني اگر خدا اين باد را نفرستد، اگر خدا به هوا دستور حرکت ندهد، تمام موجودات فاسد مي‌شود. همه از بين مي‌روند. تلقيح بين نباتات و گياهان انجام نمي‌شود. پرورش و رشد پيدا نمي‌کنند. همه لطيف نمي‌شود. تنفس ما از کار مي‌افتد. جريان باد است که فضا و زندگي را تازه مي‌کند. پس باد يک نعمت بزرگي است که ما هيچوقت شکرگزار نبوديم. قبل از باران اگر باد نباشد و باران هم نيست. ابرها جابه‌جا نمي‌شوند و باران نمي‌بارد. خداي مهربان مي‌فرمايد: ما باد را قبل از باران که رحمت الهي هست مي‌فرستيم، اين بشارتي باشد و بعد از اينکه باد آمد، «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً» آب پاک کننده را مي‌فرستيم. هم پاک و هم پاک کننده است. «بَلْدَةً» هرکجا که آباداني هست و مردم زندگي مي‌کنند را بلده مي‌گويند. اين باران الهي است که زمين‌هاي مرده را زنده مي‌کند. اگر باران نباشد همه موجودات از بين مي‌روند. «لِنُحْيِيَ بِهِ بَلْدَةً مَيْتاً وَ نُسْقِيَهُ مِمَّا خَلَقْنا أَنْعاماً وَ أَناسِيَّ كَثِيراً» هم عالم ماده و طبيعت را خدا به وسيله باد و باران احياء مي‌کند. هم انعام و چهارپايان را سيراب مي‌کند و هم أناسي جمع انسي است، هم انسان‌ها به وسيله آب احياء مي‌شوند.
شريعتي: چقدر خوب است که ما هم حسيني شويم. يعني راه و مسيري را برويم که امام حسين(ع) مي‌پسندند و از ما راضي هستند و چقدر خوب است عزاداري‌ها و اشک‌هاي ما، ما را به امام حسين گره بزند و حسيني کند.
حاج آقاي فرحزاد: چون امشب شب تاسوعا است فکر مي‌کنم بهترين الگو براي پيروي از أباعبدالله که در عاشورا و در اين سفر از همه بهتر درخشيده است، يکي از بهترين‌ها وجود نازنين حضرت ابالفضل(ع) است. اين شخصيت بزرگوار فاني در امام، فدايي در امام شد. همه هستي‌اش را فدا کرد. نام او در کنار نام حضرت مي‌درخشد و منصبي که به حضرت ابالفضل(ع) دادند در عالم بي‌نظير است. يعني منصب باب الحوائجي و گره گشايي که به دست يد اللهي اين شخصيت فوق العاده صورت مي‌گيرد. چون طعم نا اميدي را چشيده و هيچکس را از در خانه‌اش نا اميد برنمي‌گرداند. بسياري از بزرگان و اولياي خدا در مشکلات و حوادث تلخشان توسل و نذر به اين آقا کردند. اين آقا باب الحسين است. رئيس دفتر آقا أبا عبدالله(ع) است. چون فاني در امام حسين است، خداي متعال عظمت فوق العاده‌اي به ايشان داده است.
مرحوم آقا سيد علي قاضي که سيد العارفين است، استاد علامه طباطبايي و آيت الله بهجت بوده است، ساليان سال رياضت مي‌کشيدند ولي گره باز نمي‌شده که به آن مقصد برسد. پرده کنار برود و حقايق را ببيند. تا اينکه در کربلا به شخصي برمي‌خورد که سر و وضع خوبي نداشته است، آن آقا در گوش آقاي قاضي مي‌گويد: امروز ملجأ اولياي خدا حضرت ابالفضل العباس(ع) است. سير و سلوک کردي ولي تا او لطف و عنايت نکند گره‌هاي تو باز نمي‌شود. دست يد اللهي او گره گشاست. اين حرف ايشان را خيلي منقلب مي‌کند و همانجا راه حرم ابالفضل را مي‌گيرد و توسل جدي مي‌کند. مي‌گويد: بعد از اين توسل ديدم که پرده‌ها کنار رفت. توحيدي که عارف و اهل عرفان دنبالش هستند که در دلشان خدا را ببينند، به آن شهود و يقين و باور رسيدند. عالم، جاهل، فقير، کبير و غني، همه محتاج در خانه ابالفضل(ع) هستيم. حضرت ابالفضل کارهاي فوق العاده‌اي کردند. مال و جان و آبروي خود را دادند که شاخصه‌ي مهم آن فناي در ولايت بود. يعني وقتي دست مبارک حضرت را قطع کردند، فرمود: «و الله ان قطعتموا يميني‏ اني احامي ابدا عن ديني‏» يعني اگر دست مرا هم قطع کردي، به خدا قسم باز هم از دينم حمايت مي‌کنم. دين من چيست؟ «و ان امام صادقٍ يميني» دين من حسين است. من دست از امام حسين برنمي‌دارم. همه هستي‌ام را تا لحظه آخر فداي امام حسين مي‌کنم.
مرحوم علامه طباطبايي(ره) که تفسير الميزان را نوشتند و شاگردان بسياري تربيت کردند، در حالات ايشان هست که فرموده بودند: اميد و سرمايه و موجودي من روز قيامت ارادت و عرض ادبي است که به حضرت ابالفضل(ع) دارم. همان موقعيتي که اميرالمؤمنين براي پيغمبر داشت، حضرت ابالفضل هم براي امام حسين داشت. حضرت علي همه کاره پيغمبر و قائم مقام پيغمبر بود. هستي‌اش را فداي پيغمبر کرد. دوست داشت همين منصب هم براي فرزندش و براي پسر پيغمبر باشد. حضرت ابالفضل را تربيت کرد که او هم همين کار را براي فرزند پيغمبر انجام دهد. لذا حضرت ابالفضل اين جايگاه عظيم را پيدا کرد.
شريعتي: اين مقام چقدر عظيم است که فرمودند: روز قيامت همه به مقام حضرت عباس غبطه مي‌خورند.
حاج آقاي فرحزاد: اين تعبير را براي هيچ شهيدي نداريم و اين خيلي مهم است. باب الحوائجي و شهيد شدن ايشان فوق العاده است. امام سجاد فرمود: تمام شهدا به مقام عمويم عباس غبطه مي‌خورند. مرحوم علامه مي‌فرمايد: سرمايه من در قيامت همين ارادت و توسل به حضرت ابالفضل(ع) است.
بزرگي فرموده بود حضرت ابالفضل کسي است که با يک نگاه مي‌تواند سلمان‌ها تربيت کند. انشاءالله با توسل به حضرت ابالفضل همه گره‌ها حل شود و همه ناهمواري‌ها، هموار شود.    
شريعتي: کتاب «زيبايي‌هاي نماز» را به بهانه مهلت گرفتن امام حسين در شب عاشورا که فرمودند: من نماز را دوست دارم و به آن عشق مي‌ورزم، معرفي مي‌کنيم. براي تهيه کتاب به ما پيامک ارسال کنيد. دوستانم شما را راهنمايي مي‌کنند.
اي که يک گوشه‌ي چمشت غم عالم ببرد *** حيف باشد که تو باشي و مرا غم ببرد
السلام عليک يا أبا عبدالله...

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها