اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

95-04-14-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – وصيت رسول گرامي اسلام به حضرت علي (عليه‌السلام)

معرفی برنامه

حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد – وصيت رسول گرامي اسلام به حضرت علي (عليه‌السلام)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وصيت رسول گرامي اسلام به حضرت علي (عليه‌السلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 14-04-95

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
آمديم از سفر دور و دراز رمضان *** پي نبرديم به زيبايي راز رمضان
هرچه جان بود سپرديم به آواز خدا *** هرچه دل بود شکستيم به ساز رمضان
سر به آيينه الغوث زدم در شب قدر *** آب شد زمزمه راز و نياز رمضان
ديدم اين قدر همان آينه خلصنا است *** ديدم آيينه‌ام از سوز و گداز رمضان
بيش از اين ناز نخواهيم کشيد از دنيا *** بعد از اين دست من و دامن ناز رمضان
نکند چشم ببندم به سحرهاي سلوک *** نکند بسته شود ديده باز رمضان
صبح با باده شعبان و رجب آمده بود *** آنکه ديروز مرا داد جواز رمضان
شام آخر شد و با گريه نشستم به وداع *** خواب ديدم نرسيدم به نماز رمضان

شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما دوستان عزيز. آرزو مي‌کنم در هر کجا که هستيد انشاءالله تنتان سالم و قلبتان سليم باشد. طاعات و عبادات شما قبول باشد. انشاءالله خدا به همه ما توفيق بده که از باقيمانده ماه مبارک رمضان، از اين روزها و شب‌هاي طولاني نهايت بهره را ببريم. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم خيلي خوش آمديد.
حاج آقا فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان عزيز. آرزوي قبولي طاعات و عبادات را داريم. اميدواريم انشاءالله اين ماه مبارک رمضان آخرين ماه رمضان عمر ما نباشد. همانطور که در دعاي آخر ماه وارد شده «اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِيَامِنَا إِيَّاه‏»(اقبال الاعمال/ص243) خدايا آخرين روزه گرفتن ماه در اين ماه رمضان نباشد. «فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِي مَرْحُوماً وَ لَا تَجْعَلْنِي مَحْرُوما» (اقبال الاعمال/ص243) اگر هم در تقدير الهي هست که بعضي از دنيا بروند، مورد رحمت خدا قرار بگيريم. مورد محروميت خداي متعال قرار نگيريم. انشاءالله روزهاي پاياني ماه رمضان را حداکثر بهره را ببريم. بيننده‌هايي که مي‌خواهند ختم قرآن در ماه رمضان اتفاق بيافتد، احتمال است که يکوقت ماه رمضان 29 روز باشد، امروز و فردا جز سي را هم به پايان برسانند که انشاءالله کل تلاوت در اين ماه اتفاق بيافتد.
شريعتي: بحث ما وصيت پيامبر به اميرالمؤمنين (ع) بود.
حاج آقاي فرحزاد: پيامبر عظيم الشأن در دنباله وصايا به اميرالمؤمنين(ع) فرمودند: «يا علي! أربعة لا ترد لهم دعوة» چهار گروه هستند که دعاي آنها رد نمي‌شود. يکي پيشوا و امام عادل است. دوم «و والد لولده» پدري که براي فرزند از صميم دل دعا مي‌کند. و سوم کسي که پشت سر برادر و خواهر مؤمن، دلسوزانه و خيرخواهانه دعا مي‌کند. خداي دعايش را مستجاب مي‌کند. چهارم دعوت و دعاي مظلوم است. خداوند مي‌فرمايد: من انتقام تو را خواهم گرفت ولو اينکه وقت بگيرد. قبل از اينکه توضيحي در مورد اين چهار قسمت عرض کنيم، دعا اعم از درخواست خوب است يا نفرين است. دعا که مي‌گوييم يعني هم دعايي است که نفع طرف را مي‌خواهيم يا دعا و نفرين است. نفرين هم دعاست منتهي بر عليه طرف است. در روايات ما سفارش شده که تا مي‌شود نفرين نکنيد. مخصوصاً براي دوستان و فاميل و نزديکان، گاهي پدرها و مادرها، افراد ديگر عصباني مي‌شوند. روايتي از پيامبر ديدم که فرمودند: من پيش خدا واسطه شدم که نفرين حبيب در مورد حبيب مستجاب نشود. يعني دوست براي دوست نفرين مي‌کند. پدر و مادر براي اولاد و اولاد براي پدر و مادر، يک لحظه است. عصباني مي‌شوند، اين رد شود و قبول نشود. ولي خوب يک جاهايي که طرف  سر ريز مي‌شود و واقعاً ظلمي مي‌شود که نفرين مي‌گيرد. ديگر آنها را نمي‌شود کاري کرد. در عين حال اگر بتوانيم به جاي نفرين دعا کنيم، انبياي سابق گاهي به حدي مي‌رسيدند که ديگر مي‌ديد فايده ندارد. ظرفيت تکميل شده، حضرت نوح(ع) به جايي رسيد که ديد هيچ فايده‌اي ندارد. نهصد و پنجاه سال براي اينها زحمت کشيد. گفت: هيچ حرف مرا گوش نمي‌دهند. نفرين کرد و غرق شدند. گفت:
تا دل مرد خدا نامد به درد *** هيچ قومي را خدا رسوا نکرد
ما چون امت پيغمبر رحمه للعالمين هستيم. پيغمبر و امامان ما هيچوقت نفرين عمومي نداشتند. شخصي بوده، به شخص خاصي يا گروه خاصي بوده، ولي عمومي نداشتند. در جنگ احد وقتي دندان و پيشاني حضرت را شکستند، يک نفر به پيغمبر همين پيشنهاد را داد که «ادعوا عليهم» بياييد مثل پيغمبرهاي ديگر آه بکشيد. يک ناله بزني بلا نازل مي‌شود. حضرت اين جمله را فرمودند: «الّلهم اهدِ قومى فانّهم لا يعلمون» خدا مرا نفرستاد که لعن و نفرين کنم. خدا مرا فرستاد که رحمت باشم. دعوت کننده باشم. خيرخواه و دلسوز باشم. خدايا قوم مرا بيامرز. همين‌ها که سنگ زدند و جنايت کردند. اذيت کردند و آزار رساندند. خدايا قوم مرا هدايت کن! عذرشان را هم آورده است. که از روي نفهمي و ناداني است. از روي جهالت است. انشاءالله ما هم تا جايي که مي شود به جاي نفرين دعا کنيم. وقتي دل ما مي‌شکند، بگوييم: خدايا اين بچه را هدايت کن. اين پدر و مادر را هدايت کن. اين قوم و خويش را هدايت کن.
مادري مي‌گفت: من يکوقت عصباني شدم و به بچه‌ام نفرين کردم. تصادف کرد. هزينه ماشين را بايد بدهيم. يعني آشي که پختيم بايد بنشينيم و بخوريم! يعني اگر شورش کردي و خراب شد باز بايد غصه بخوري. حضرت يونس چرا در شکم ماهي رفت؟ نفرين کرد بلا نازل شد، خدا در شکم ماهي توبيخش کرد. گفت: «لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَكَ‏ إِنِّي‏ كُنْتُ‏ مِنَ الظَّالِمِينَ» (انبياء/87) خدا از شکم ماهي درآورد و قومش را هدايت کرد و بلا را هم برگرداند. خدا اين را دوست دارد. گفت: من مدتي دنبال درمان بچه‌ام بودم، ماشين هم خسارت مالي ديده بود بايد جبران کنيم. يعني برگشت نفرين به خود ماست. مخصوصاً اگر نزديکان ما باشند.
يک آقايي منبر رفته بود و سخنراني مي‌کرد. کسي وارد مجلس شد، ديوانه بود. شکلک درمي‌آورد، مجلس را به هم مي‌زد. روحاني يک مقدار تحمل کرد و ديد حواس خودش و مردم پرت مي‌شود، عصباني شد. گفت: سر جايت بنشين. انشاءالله خدا نابودت کند! ديوانه از جا بلند شد و گفت: اين چه دعايي بود به من کردي؟ بگو: خدا به من يک عقل بدهد که شما را اذيت نکنم. بعد به مردم گفت: به من ديوانه مي‌گوييد و به اين آقا عاقل مي‌گوييد؟ اين چه دعايي بود براي من کرد؟
سعي ما اول بر اين باشد که نفرين نکنيم. دعا کنيم. يعني بر عليه کسي نفرين نکنيم. البته کساني که قابل هدايت نيستند، دشمن اهل بيت هستند، شمر و يزيد و غيره تکليفشان معلوم است. ولي آنهايي که دوست اهل‌بيت هستند، مؤمن و مسلمان هستند، تا مي‌شود همان روش پيغمبر را پيش بگيريم. هدايتشان را بخواهيم بهتر از اين است که نفرين کنيم.
اما آن چهار دسته‌اي که پيامبر فرمودند: خدا دعاي اينها را رد نمي‌کند. يکي امام عادل است. هر پيشواي عادل، در حد بالا امام و وصي پيغمبر و در حد پايين عالم رباني، مدير، معلم، سرپرست، رئيس، مسئول مملکت، رهبر يک جمع کوچک يا بزرگ، که اين در عربي به امام تعبير مي‌شود. ولي به شرطي که عادل باشد. يعني اجحاف نکند. ظلم نکند. عادلانه رفتار کند. خدا دعاي اينطور افراد را به اجابت مي‌رساند. دعاي پيشوا و امام عادل به اجابت مي‌رسد. از يک امام جماعت بگير تا در سطوح بالاتر. در روايت داريم که «فَاعْلَمْ أَنَّ أَفْضَلَ عِبَادِ اللَّهِ‏ عِنْدَ اللَّهِ‏ إِمَامٌ عَادِلٌ» (نهج‌البلاغه/خطبه164) برترين انسان‌ها در نزد خدا پيشوايان عادل پيشه هستند. در بعضي روايت داريم که چند دسته هستند که بي‌حساب و سريع به بهشت مي‌روند. يکي امام عادل است. روايت زيبايي است که در خصال شيخ صدوق است. «ثلاثة يدخلون الجنه بغير حساب» بدون حساب و ضربتي به بهشت بروند کم داريم. سه دسته هستند که بي‌حساب و کتاب به بهشت مي‌روند. در قيامت سختي ندارند. يکي امام عادل است. کسي که در زندگي‌اش به زير مجموعه‌اش ظلم نکرده است. سرپرستي عادلانه داشته است. دوم «تاجرون صدوق» آدم کاسب و تاجري که راستگو است. خيانت در تجارتش نمي‌کند. درست خريد و فروش کرده است. دروغ نگفته و کلک نزده است. کسي که در کسب و کارش صادق است بي‌حساب و کتاب به بهشت مي‌رود.
روايت عجيبي ديدم که «مجالدة السيوف أهون‏ من‏ طلب الحلال‏» (کافي/ج5/ص161) يعني اينکه آدم خط مقدم جنگ برود و بجنگد راحت تر از اين است که در کار تجارت و کسب حلال خيانت نکند و صادقانه رفتار کند. الآن دائم مي‌خواهند چپاول کنند. من اجناسم گران شود و همه در فشار و زحمت بيافتند.
سوم «شيخ افني عمره في طاعة الله» پيرمرد و پيرزني که عمرشان را در طاعت و بندگي خدا صرف کردند. اين خانم و آقا يک عمري آزارشان به فاميل و عروس و نوه و نتيجه و داماد نرسيده است. همه از او راضي هستند. سرش در لاک بندگي خودش بوده است. اين هم بي حساب و کتاب به بهشت مي‌رود. آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. انشاءالله حساب‌هايمان را تسويه کنيم. و در روزهاي پاياني ماه رمضان حلاليت بطلبيم و پاک و پاکيزه باشيم. فرمود: شقي و بدبخت کسي است که ماه رمضان بيايد و بگذرد و مشمول غفران خدا نشود. شهري که همه درهاي الهي باز است، مثل اين است که آدم يک عمر کنار دريا باشد، تنش را به آب نزند و خودش را تميز نکند. واقعاً شقي است. انشاءالله دل ما نرم شود و به خواسته‌هاي خدا تن بدهيم و فرمان خدا را ببريم.
امام عادل هيچگاه به ما ظلم نمي‌کند. مواظب باشيم ما حقش را پايمال نکنيم. اگر ما پدر عادلي داريم، مدير و مسئول و معلم عادلي داريم. خيلي از مواقع پاييني‌ها به بالايي‌ها ظلم مي‌کنند. اين هم بايد مواظب باشيم. در روايت داريم اگر کسي امام عادل را قدرشناسي نکرد، گرفتار امام ظالم مي‌شود. يک حاکم ظالم مي‌آيد و قصاصشان مي‌کند. همانطور که حضرت علي(ع) شب بيست و نهم نفرين کردند. خود پيغمبر فرمود: دعا کن، ولي حضرت دعا کردند خدايا مرا پيش بهتر از اينها ببر. ولي چون قدرشناسي نکردند گرفتار حجاج‌ها و معاويه‌ها شدند. يعني واقعاً قدرشناسي اين است که امام عادل را قدردان باشد. در روايت داريم دعاي امام عادل مستجاب است، امام زمان و ائمه که دعا مي‌کنند، جلوي خيلي از بلاها را مي‌گيرد. اصلاً امام زمان(عج) که امام به حق است و معصوم کامل است، در روايت داريم که به شيخ مفيد نامه نوشتند: هم و غصه ما براي شماست. کار امام عادل عدالت محض است. غم و غصه‌اش بخاطر امت و ديگران است. اختلاف نداشته باشيم. بر سر و کله همديگر نزنيم. دسته بندي نکنيم. جناح بندي نکنيم. به جاي رسيدگي به کار و مشکلات مردم، صف آرايي و زير آب همديگر را زدن، اين کارها دل امام زمان را به درد مي‌آورد. ما همه يک امت هستيم و يک حقيقت هستيم. لذا فرمود: غم و غصه من براي شماست. ما خودمان غصه‌اي نداريم! امام زمان با دعاهايي که مي‌کنند جلوي خيلي از اين بلاها را مي‌گيرند. به علي بن مهزيار اين جمله را فرمودند. فرمودند: «و لولا استغفار بعضکم ببعض لهلکتم الا من کان قوله لفعله موافقا» فرمودند: اگر استغفار بعضي‌ها براي شما نباشد، نفرمودند: من استغفار مي‌کنم. اگر استغفار آن امام عادل نباشد، شما هلاک مي شويد. مگر آنهايي که قول و فعلشان موافق است. يعني حرف و عملشان يکي است. اهل ايمان هستند. و الا آنهايي که واقعاً مشکل دارند، اگر به امام پناهنده نشوند و دعاي امام زمان پشت سر ما نباشد، خيلي وضع خراب مي‌شود. خيلي‌ها فکر مي‌کنند تلاش ما است که در مقابل اين هجمه‌هاي دشمن مقاومت مي‌کنيم. نه! اين لطف خداست. لطف امام زمان است. اگر دست عنايت حق و امام زمان نباشد، همه ما زمين خورديم. با کمترين توطئه زمين مي‌خوريم. اين دست را کاري کنيم از دست نرود. خدا به برکت افرادي که خالص هستند و صادقانه خدمت مي‌کنند، روايت داريم که خدا بسياري از بلاها را دفع مي‌کند.
دوم دعايي که مستجاب است. «و والد لولده» دعاي پدر براي فرزند است. پدر چون مدير و سرپرست است و مسئوليت عمده روي دوش پدر است، يعني مدير کل خانواده است. مادر مدير داخلي است. پدر هم مدير داخلي و هم مدير خارجي است. يعني اشراف دارد. «الرِّجالُ‏ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساء» (نساء/34) اين آيه را نمي‌شود نقض کرد. مردها بر خانه قيوميت دارند. در روايت داريم که خانم سيده خانه است. پدر سيد و سرور همه اهل خانه است. چون پدر مديريت دارد و نفقه و همه چيز روي دوش اوست، لذا دعايش به اجابت خيلي نزديک است. «اتقوا دعوه الوالد و انه أحَدُّ من السيف» پيغمبر (ص) در کافي شريف فرمودند: دعاي پدر را جدي بگيريد، از شمشير برنده تر است. يعني مواظب باشيد آه نکشد و نفرين کند. دعاي خير پدر که نمونه‌هاي زيادي داريم مثلاً درباره مرحوم علامه مجلسي پدر بزرگوارشان مرحوم شيخ محمد تقي مجلسي، هردو کنار هم دفن هستند. چه خدماتي هم کردند. يکي از علما فرمود: من از قم که به اصفهان مي‌روم، مسجد جامع اصفهان مي‌روم سر قبر مجلسي زيارت مي‌کنم و برمي‌گردم. يعني اين پدر و پسر اينقدر خدمت کرده است. پدر بزرگوارشان مرحوم محمد تقي مجلسي مي‌گويد: يک شب من سحر براي نماز شب و عبادت بيدار شدم، به قلب من القاء شد الآن وقتي هست که هرچه بخواهي اجابت مي‌شود. بعضي مواقع قلب خود آدم حس مي‌کند. سيم وصل است. من هرچه فکر کردم چه دعايي کنم، محمد باقر فرزندم در گهواره بود. شروع به گريه کرد. گفتم: خدايا ايشان را از علماي دين ما قرار بده. توفيقاتش را زياد کن. همين باعث شد ايشان علامه مجلسي شود. يک کتاب بحارالانوار ايشان 110 جلد است. خيلي خدمت کرده است. دايره المعارف تشيع است.
آيت الله مرعشي نجفي، يک موقعي مادر ايشان فرمودند: برو پدرت را صدا بزن. پدرشان خواب بود. مي‌گويد: من آمدم لبهايم را روي پاي پدرم گذاشتم و با ملايمت بوسيدم. پدرم خيلي خوشش آمد و گفت: خدا انشاءالله تو را خادم اهل بيت قرار بدهد. مي‌گويد: من هرچه توفيق داشتم، از دعاي پدرم است. کتابخانه‌ي ايشان در تشيع بي‌نظير است. کتاب‌هايي که ايشان جمع کرده است، يکي از خدماتش است.
يک موقع يک معتادي در تلويزيون صحبت مي‌کرد. فوق ليسانس يک رشته مهم از دانشگاه شريف بود. گفت: من در دام اعتياد گرفتار شدم. خيلي مبارزه کردم فايده نکرد. خانواده‌ام مرا طرد کردند. پدرم هم چندين سال پيش فوت کرده بود. خواهر و مادر  مرا طرد کردند. مدت‌ها کارتن خوابي کردم. کارم به جايي رسيد که کارتن اجاره مي‌کردم. بيچاره شدم. يک وقت به فکرم آمد، من يک پدري داشتم به من خيلي مهربان بود. قبر پدرم را گم کرده بودم، به خاطر اعتياد همه چيز را فراموش کرده بودم. ولي اسم پدرم يادم بود. بهشت زهرا رفتم و     قبر پدرم را پيدا کردم. روي قبر افتادم و به پدرم گفتم: به داد من برس. من بيچاره شدم. دعاي پدر براي فرزندش مستجاب است و زنده و مرده هم ندارد.
يادم هست اين را يک موقع حاج آقاي حسيني قمي فرمودند: که من يکوقتي قبرستان رفتم، ديدم يکي از اساتيد و مدرسين قم صورتش را روي خاک قبر گذاشته و دارد ناله مي‌زند و دعا مي‌خواند. گفت: من حاجت مهمي داشتم براي اجابت آن آمدم صورتم را روي خاک قبر پدرم گذاشتم که براي من دعا کند و تجربه کردم دعايش مستجاب است.
اين معتاد هم گفت: شايد خانواده من صدها کار کردند که من از اعتياد دست بردارم. ولي بعد از گريه سر قبر پدر حالت تنفر از اعتياد به من دست داد. اصلاً از مواد بدم آمد. ضد مواد شدم. پيغمبر فرمود: دعاي پدر از شمشير بُرّنده‌تر است. هم دعا و هم نفرين پدر را جدي بگيريم. مواظب باشيم نفرين نکنند ولي دعا بکنند.
سوم هم که خيلي مهم است فرمود: دعاي برادران ديني و خواهران ديني در مورد ديگران پشت سرشان است. چرا در نماز شب مي‌گويند: چهل مؤمن را دعا کن؟ خود نماز شب يک موردش است. من شبهاي قدر به دوستان عرض کردم تسبيح دست بگيريد به اسم زنده و مرده و فاميل و دوست و آشنا را ياد کنيد. شب عيد فطر خيلي شب مهمي است. در روايت داريم احيا مستحب است. شب آخر، امشب احتمال است شب آخر ماه مبارک رمضان باشد. پيغمبر خدا فرمودند: هرشب ماه رمضان خدا يک ميليون نفر را از آتش جهنم آزاد مي‌کند. شب و روز جمعه، هر ساعتي يک ميليون نفر را آزاد مي‌کند. شب آخر ماه مبارک رمضان که احتمال است امشب باشد به اندازه کل ماه رمضان و شب‌هاي جمعه مهم است. امشب و شب عيد فطر را دريابيم.
چرا براي ديگران دعا نکنيم؟ روايت داريم از موسي بن جعفر(ع) که فرمود: اگر کسي صادقانه پشت سر برادر ديني خود دعا کند، از عرش ندا داده مي‌شود، صد هزار برابر براي شماست. چون من اش کنار مي‌رود. من الآن يک دعاي مستجاب دارم، مي‌گويم: خدايا اول به ديگران! يک بزرگواري بود ما به محضر ايشان مشرف مي‌شديم، مي‌گفت: من با رفقايم مکرر به مشهد مي‌روم. مي‌گويم: يا امام هشتم، اگر حاجت رفقايم را بدي و براي مرا ندهي، بيني و بين الله ناراحت نمي‌شوم. ولي اگر براي مرا مي‌دهي و براي بقيه را نمي‌دهي، واقعاً ناراحت مي‌شوم. در عرفات نوشتند که يکي از اصحاب امام صادق(ع) نشسته بود. از ظهر عرفه تا مغرب دائم براي ديگران دعا مي‌کرد. يک نفر گفت: آقا من از امام شنيدم اگر براي خودم دعا کنم ممکن است بشود يا نشود. اين روايت معروفي که به حضرت موسي فرمود: به زباني دعا کن که گناه نکردي. ما با زبانمان براي خودمان گناه کرديم. ولي براي ديگران که گناه نکرديم. چرا گفت: من دعاي مستجابي که براي ديگران است رد کنم، دعايي که براي خودم شايد بشود و شايد نشود. آنوقت براي ديگران که کردم به خودم برمي‌گردد. چرا حضرت زهرا(س) سرور زن‌هاي عالم شده است؟ دغدغه و دل مشعولي‌اش ديگران بودند. امام حسن مجتبي(ع) مي‌فرمايد: شب جمعه تا صبح نشستند و همه براي مؤمنين و مؤمنات فرمودند: «الْجَارُ ثُمَّ الدَّارُ» (علل الشرائع/ج1/ص181) يعني اين شب آخر عيد فطر، از اين به بعد قرار بگذاريم. کوچک بزرگ، قوي و ضعيف، در هم بشويم، خدا مي‌گويد: من و تو که ما شديم، همه را مي‌پذيرم. ولي تک خوري کنيد، ردتان مي‌کنم. جهنم براي کساني است که تک خوري مي‌کنند. هفتاد سال است دور خودش مي‌چرخد. آن کسي که به فکر فاميل و دوستان است، به خدا قسم در رحمت و بهشت به روي او باز است. انبياء بخاطر همين بالا رفتند. دائم به فکر ديگران بودند.
بگوييم خدايا عهد و پيمان مي‌بنديم بدون دسته‌جمعي بهشت نرويم. خدا اينقدر اين حيله‌ها را دوست دارد. چرا موقع شهادت پيغمبر جبرئيل آمد گفت: درهاي بهشت باز است، فرشته‌ها صف بستند؟ گفت: جبرئيل اينها مرا خوشحال نمي‌کند. براي گنهکار و افتاده‌هاي امت من چه خبر خوشي آوردي؟ خدا گفت: من چک تضميني مي‌دهم. امام صادق فرمود: اميدوار کننده ترين آيه قرآن اين است. که پيغمبر فرمود: من تا از همه دستگيري نکنم راضي نمي‌شوم. بياييم قلبمان را با قلب پيغمبر يکي کنيم. با امام زمان يکي کنيم. اين قطره وصل به دريا شود. يعني مي‌خواهم عرض کنم يک کمي روحيه صفت پيغمبر، خلق و خوي پيغمبري در وجود ما بيايد تا بتوانيم اين ماه رمضان من‌هايمان را ما کنيم. «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ‏ رَبُّكَ فَتَرْضى‏» (ضحي/5) خيلي روي اين آيه تأکيد دارد. نمي‌گويد: ميليون و ميليارد، اندازه ندارد. آنقدر به تو مي‌بخشد تا تو راضي شوي. روايت داريم پيغمبر فرمود: هيچ موحدي در آتش جهنم نمي‌رود البته موحدي که اميرالمؤمنين ولايت او را قبول کرده باشد.  
شريعتي: صفحه 266 قرآن آيات 71 تا 90 سوره مبارکه حجر براي شماتلاوت مي‌شود. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
«قالَ هؤُلاءِ بَناتِي إِنْ‏ كُنْتُمْ‏ فاعِلِينَ‏ «71» لَعَمْرُكَ إِنَّهُمْ لَفِي سَكْرَتِهِمْ يَعْمَهُونَ «72» فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُشْرِقِينَ «73» فَجَعَلْنا عالِيَها سافِلَها وَ أَمْطَرْنا عَلَيْهِمْ حِجارَةً مِنْ سِجِّيلٍ «74» إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ «75» وَ إِنَّها لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ «76» إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً لِلْمُؤْمِنِينَ «77» وَ إِنْ كانَ أَصْحابُ الْأَيْكَةِ لَظالِمِينَ «78» فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ وَ إِنَّهُما لَبِإِمامٍ مُبِينٍ «79» وَ لَقَدْ كَذَّبَ أَصْحابُ الْحِجْرِ الْمُرْسَلِينَ «80» وَ آتَيْناهُمْ آياتِنا فَكانُوا عَنْها مُعْرِضِينَ «81» وَ كانُوا يَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبالِ بُيُوتاً آمِنِينَ «82» فَأَخَذَتْهُمُ الصَّيْحَةُ مُصْبِحِينَ «83» فَما أَغْنى‏ عَنْهُمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «84» وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ إِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ «85» إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ «86» وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثانِي وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ «87» لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ «88» وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ «89» كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ «90»
ترجمه: (لوط) گفت: اگر شما قصد كارى داريد اينها دختران من هستند. (با آنان ازدواج كنيد و از آلودگى به لواط بپرهيزيد (اى پيامبر) به جان تو سوگند كه آنان در مستى خود سرگردان بودند. پس به هنگام طلوع آفتاب صيحه‏اى مرگبار آنان را فراگرفت. پس آن شهر را زيرورو كرديم و بر آنان سنگ‏هائى از گل سخت بارانديم.همانا در اين سرگذشت، براى اشارت‏فهمان و تيزبينان نشانه‏هايى روشن است. و (ويرانه‏هاى) آن سرزمين (هنوز) در كنار راه (كاروان‏ها) پا برجاست.همانا در اين ماجرا براى مؤمنان نشانه‏اى روشن است. و به راستى اهالى سرزمين ايْكه (نيز) ستمگر بودند.پس از آنان انتقام گرفتيم و همانا (شهرهاى ويران شده) اين دو منطقه در برابر چشمان شما آشكار است. وهمانا (قوم ثمود) اهالى حِجر نيز پيامبران را تكذيب كردند، وما آيات خود را به آنان ارائه داديم، ولى آنها از آيات ما روى‏گردان شدند.و آنان خانه‏هاى امن در دل كوه‏ها مى‏تراشيدند. (امّا سرانجام) صيحه (مرگبار)، صبحگاهان آنان را فراگرفت.و آنچه را بدست آورده بودند بكارشان نيامد. وما آسمان‏ها وزمين وآنچه را ميان آنهاست جز به حقّ نيافريديم وقطعاً ساعت قيامت آمدنى است، پس به نيكويى (از لغزش‏ها) صرف نظر كن. همانا پروردگار تو، اوست آفريننده دانا. وهمانا ما به تو سبع‏المثانى (سوره حمد) و قرآن بزرگ داديم. اى پيامبر! به آنچه كه ما با آن گروه‏هاى از كفّار را كامياب كرده‏ايم، چشم مدوز و بر آنان اندوه مخور و بال محبّت خويش را براى مؤمنان فروگستر. وبگو همانا من همان هشدار دهنده روشنگرم.(ما بر آنها عذابى مى‏فرستيم) همان‏گونه كه بر تجزيه‏كنندگان آيات الهى فرستاديم.
شريعتي: انشاءالله روز چهارشنبه در روز عيد فطر هم در خدمت حاج آقاي فرحزاد هستيم.
حاج آقاي فرحزاد: روايت صلوات تعبيرهاي خيلي بلندي دارد. يکي اين است که پيامبر(ص) فرمودند: «مَنْ‏ صَلَّي‏ عَلَيَّ مَرَّةً» کسي يکبار بر من صلوات بفرستد، «خَلَقَ اللَّهُ تَعَالَي يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَي رَأْسِهِ نُوراً» خداي متعال بالا سرش نور قرار مي‌دهد. هرکس نور داشته باشد در آتش نمي‌افتد. «وَ عَلَي يَمِينِهِ نُوراً» طرف راستش نور قرار مي‌دهد. «وَ عَلَي شِمَالِهِ نُوراً» طرف چپش نور قرار مي‌دهد. «وَ مِنْ فَوْقِهِ نُوراً» بالاي سرش نور قرار مي‌دهد. «وَ مِنْ تَحْتِهِ نُوراً» زير پايش هم نور قرار مي‌دهد. بلکه «وَ فِي جَمِيعِ أَعْضَائِهِ نُوراً» (جامع الاخبار/ص60) يعني نور صلوات اينقدر قوي و قدرتمند است که همه وجودش را نور مي‌گيرد. وقتي نور باشد اصلاً آتش جهنم راه ندارد. هرکس نور داشته باشد در آتش جهنم نخواهد رفت.
شريعتي: اللهم صل علي محمد و آل محمد.
حاج آقاي فرحزاد: در آيه 88 سوره مبارکه حجر خداوند مي‌فرمايد: «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ» آدم تا چشمش نبيند دلش هم هوس نمي‌کند.
به دست ديده و دل هردو فرياد *** که هرچه ديده بيند دل کند ياد
در چند آيه قرآن داريم که چشم‌هايتان را به شکوفه‌ها و چيزهاي فاني دنيا که زودگذر است ندوزيد. مثلاً خانه شيکي مي‌بينيد، ماشين آنچناني، زندگي آنچناني، هوس دنيا، حرص دنيا و طمع دنيا، البته پيغمبر که هيچ علاقه به دنيا نداشتند. به او مي‌گويند که ما متوجه باشيم. «لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى‏ ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ» جمعي از دنيا طلب‌ها و دنيا پرست‌ها که به چيزهاي دنيايي پوچ رسيدند، غصه و غبطه اهل دنيا را هيچوقت نخوريد. چشم طمع و حرص به اهل دنيا ندوزيد. «وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ» ناراحت اينها نباشيد که غصه بخوريم چرا اينها بالا رفتند و ما پايين آمديم. سعي بکن بالا و پر تواضع و عدم را براي مؤمنين پهن کني. اين تعبير خيلي لطيفي است که خدا به پيغمبر عزيزش مي‌فرمايد: در مقابل مؤمنين و فقرا و مستضعفين بال تواضع و ادب و فروتني‌ات را پهن کن و آنها را با رأفت و مهرباني به طرف خود بطلب.
شريعتي: بحث ما با حاج آقا در مورد وصاياي نبي مکرم اسلام(ص) است. به چهار دسته رسيديم که دعاهايشان مستجاب است. سه دسته را گفتيد. دسته چهارم را بشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: پيغمبر خدا فرمود: يا علي چهار دسته هست که دعايشان مستجاب است. 1- امام عادل، پيشواي عادل 2- پدر براي فرزند 3- پشت سر مؤمن دلسوزي و خيرخواهي دعا کردن. دسته چهارم دسته مهمي هستند. فرمود: مظلوم، افرادي که مورد ستم قرار مي‌گيرند. مظلوم شرطش مؤمن بودن و مسلمان بودن نيست. حتي انسان بودن، اذيت به يک حيوان اثر وضعي دارد. ظلم نکنيم. ظلم در قرآن و روايات ما خيلي مبارزه شده است. اصلاً امام زمان(ع) که ما دائم مي‌گوييم: «و عجل فرجه» تجسم عدل است. تجسم مبارزه با ظلم و ظالم است. اين ظلمي که اين همه فحشا و منکر و جناياتي که در دنيا آتش افروزي مي‌کند، مواظب باشيم با زبان ما و دست ما مؤمن واقعي کسي است که ظلمش به کسي نرسد. از آه مظلوم ولو حيوان، به يک مورچه ظلم مي‌کني، به يک گنجشک، روز قيامت جلويت را مي‌گيرد. به يک حيوان آب نمي‌دهي،ظلم مي‌کني. به هرکس مواظب باشيم ظلم و آزار ما به کسي نرسد. مظلوم حيوان باشد، انسان باشد، مؤمن باشد، خاسر باشد، غير مسلمان باشد، آه مظلوم اثر وضعي خودش را دارد. «و المظلوم يقول الله عز و جل» پيغمبر فرمودند: دعاي چهارم نفرين مظلوم مستجاب مي‌شود، «و عزتي و جلالي لانتصرن لك و لو بعد حين‏» خدا مي‌فرمايد: من حتماً حتماً يک روزي دادخواهي تو را مي‌کنم ولو اينکه وقت ببرد. براي آن سه دسته قسم نخورده اما براي اين قسم مي‌خورد. بيننده‌ها خيلي گفته بودند: که گاهي طرف ما به ما ظلم کرده، ولي هنوز هيچ خبري نشده است. فرعون ظلم مي‌کرد ولي يک چند تا کار خوب داشت، بخاطر آن کار خوبش به تأخير مي‌افتد. در وقتش صدام‌ها و نمرودها از دست خدا هيچکس بيرون نمي‌تواند برود. منتهي گاهي دستش رسيده فوري طرف زمين مي‌خورد. يکوقت مي‌بيند چهار تا کار خوب ديگر دارد، آن باعث مي‌شود خدا به او مهلت بده.
روايت داريم حضرت موسي که پيغمبر اولوالعزم است. فرعون اين همه اذيت و آزار کرد، با او خواست مقابله کند، نفرين کرد. خدا فرمود: «قَدْ أُجِيبَتْ دَعْوَتُكُما» (يونس/89) دعاي شما و هارون در حق فرعون و نجات بني اسرائيل مستجاب است. چهل سال بين دعاي حضرت موسي و رسيدن به حاجت خواسته‌اش فاصله افتاد. يعني هرکدام يک وقت مخصوصي دارند، پيمانه بايد پر شود. اينهايي که اهل بيت را اذيت و آزار رساندند، زود از اينها انتقام گرفته نشد و فاصله افتاد. هارون‌ها، مأمون‌ها، يزيدها، شمرها، از دست خدا هيچکس نمي‌تواند فرار کند. ولي زمان ممکن است ببرد. مظلوم تا مي‌شود دعا کند. ولي يک جاهايي که مي‌برد مواظب باشيم.
يک داستان زيبايي است، کتابي است آقاي حسيني قمي هم زياد معرفي کردند. «روزنه‌هايي به عالم غيب» نوشته آيت الله خرازي است. اين همش داستان است و مستند است. يعني اشخاصش مستند است. يعني اشخاصش معين است. افسانه و رمان نيست. يکي از داستان‌ها اين است که يک خانمي چهار بچه يتيم داشت و شوهرش مرده بود. امرار معاش نمي‌توانست بکند. يک وسايل جزئي تهيه کرده بود گوشه خيابان وسايلش را مي‌فروخت. چند مأمور شهرباني آن زمان بوده، مي‌آيند مي‌گويند: جمع کن. مي‌گويد: من بچه يتيم دارم. نياز دارم، جمع نمي‌کنم. يک مأمور گفت: ولش کن اين بيچاره است. آن مأمور ديگر آدم خشني بود. يک لگد زد، تمام اينها را ريخت، و سرمايه اين خانم را از بين برد. اين خانم هم خيلي ناراحت شد. بعد از اين کار اين مأمور پا درد گرفت. دکتر و دوا کرد و هيچ فايده نکرد. آخر بيچاره شد و گفت: مي‌روم کربلا حرم حضرت ابالفضل. باب الحوائج است. آنجا رفت شبي که وارد کربلا شد، شب اول خواب ديد حضرت ابالفضل را، فرمودند: حرم من نيا که من تو را نفرين مي‌کنم. بايد بروي طرف را راضي کني. وحشت او را گرفت. به ايران برگشت. آنقدر اين طرف و آن طرف کرد تا آن خانم را پيدا کرد و بعد به برکت توسل به حضرت ابالفضل پايش خوب شد. مواظب باشيم از آه مظلوم ولو اينکه غير مسلمان باشد، انسان نباشد، از آه مظلوم بترسيم.       
شريعتي: دعا بفرماييد.
حاج آقاي فرحزاد: امشب و فردا را خيلي اهميت بدهيم. خدا را به حق محمد و آل محمد قسم مي‌دهيم از بهترين برکات اين ماه همه ما را بهره‌مند بگرداند. قلب امام زمان را از ما راضي و فرجش را نزديک، و همه ما را از بهترين ياران امام زمان قرار بده. و هرکس هر خواسته مشروعي دارد به حق محمد و آل محمد مستجاب بفرما.
شريعتي: بهترين‌ها نصيب شما شود. والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آل الطاهرين.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها