اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

95-04-07-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد –حضرت علي (عليه‌السلام)

معرفی برنامه

حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد –حضرت علي (عليه‌السلام)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: حضرت علي (عليه‌السلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 07-04-95

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
مي‌روي با فرق خونين پيش بازوي کبود *** شهر بي زهرا که مولا قابل ماندن نبود
با وضو آمد به قصد ليله الفرقت علي *** ابن ملجم در شب احياء چه قرآني گشود
مسجد کوفه کجا پشت در خانه کجا *** ضربت کاري که خوردي يا علي
دور محرابت نمي‌بيند ملائک را مگر *** با چه رويي دارد اين شمشير مي‌آيد فرود
ساقيا در دشت هم جام شهادت مي‌زني *** اولين مستي که مي‌خواني تشهد در سجود
رسم شد شق القمر کردن ميان کوفيان *** از همين شمشير درس آموخت شايد آن عمود
در وداعت با حسين، اشک تو جاري مي‌شود *** ديده‌اي گويا از اينجا خيمه‌ها را بين دود
بين فرزنداني اما، اين حسينت را غريب *** مي‌کشندش با لب تشنه در بين درود
با يتيمان آمدم پشت سراي زينبت *** شير آوردم پدرجان دير آوردم چه سود
شريعتي: سلام مي‌کنم به همه شما دوستان عزيز. طاعات و عبادات شما قبول باشد. انشاءالله شب احيايي که گذشت شب پرباري براي همه ما باشد. انشاءالله هيچکسي دست خالي برنگشته باشد. سالروز شهادت مولي الموحدين را تسليت مي‌گويم. حاج آقاي فرحزاد سلام عليکم خيلي خوش آمديد.
حاج آقا فرحزاد: عرض سلام دارم خدمت جنابعالي و بينندگان عزيز. شهادت جانگداز مولي الموحدين اميرالمؤمنين را تسليت مي‌گويم. آرزو مي‌کنم در اين شب‌ها که از بهترين شب‌هاي سال است از بهترين برکات اين شب ها بهره‌مند شويم. شب 23 از شب 21 بسيار مهمتر است. انشاءالله خودمان را براي شب قدر اصلي آماده کنيم.
شريعتي:
مي‌خواهم از کسي بگويم که آفتاب *** خلوت نشين سايه‌اي از ذوالفقار اوست
آن رازگونه‌اي که در عالم هر آنچه هست *** يا نيست يا هميشه‌ترين وامدار اوست
امروز مي‌خواهيم از اميرالمؤمنين علي(ع) بشنويم.

حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. اگر کسي زندگي مولا اميرالمؤمنين(ع) را بخواهد مرور کند، تمام نويسنده‌ها و گوينده‌ها و شعرا و کملين عالم وقتي به درياي اقيانوس فضايل مولا علي(ع) مي‌رسند، بلا استثناء همه اظهار عجز مي‌کنند. خود پيغمبر(ص) که قطعاً استاد حضرت علي(ع) بود، فرمود: نشناخت تو را مگر خدا و من. پيامبر(ص) در امالي شيخ صدوق فرمودند: علي جان اگر نبود که من مي‌ترسم که آنچه نصارا در مورد عيسي روح الله گفتند، که او را به الوهيت و خدايي و پرستش گرفتند، من درباره تو فضايلي مي‌گفتم که از هيچ قوم و بروجي عبور نکني الا اينکه خاک زير پاي تو را طوطياي چشمشان کنند. يعني بيان نوراني پيغمبر(ص) درباره مولا اين است که چيزهايي که گفته شده هم خيلي کمتر است. يعني حقش ادا نشده است. ما الآن علي اللهي داريم. خود حضرت هم مخالفت کردند. حتي بعضي‌ها را تنبيه تندي کردند. حتي اهل سنتهم فرمودند: اميرالمؤمنين ذوب در خداست. يعني عاشق و شيفته خداي متعال است. چون کسي که عاشق مي‌شود خودش کنار ميرود و معشوق وجودش را پر مي‌کند. گفت:
عشق ويران شدن و خانه برانداختن است *** ميل خوبان نکند خانه برانداز ميل
کسي که عاشق شد، روحياتش و اخلاقش و صفاتش و نفسش همه محبوب مي‌شود. لذا پيغمبر تعبيري دارد که فرمود:هرکس مي‌خواهد به مرده راه رونده نگاه کند، به مولا علي(ع) نگاه کند. اين مرده‌ي خداست! يعني فاني في الله و باقي بالله است. يعني هيچي از خودش ندارد. همه خداست. صفات الله، اسد الله، عين الله، يد الله است. دست خداست. خدا کارهاي عالم را با قدرت انجام مي‌دهد. حضرت امير دست خداست. قدرت خداست. هوش خدا، زبان خدا، وجه خدا است. در يک روايتي ديدم، من قلب نگهدارنده خدا هستم. هرچه خدا به انبياء داده است در وجود من قرار داده است.
در هر صورت شخصيت بسيار فوق‌العاده که از تصور همه خارج است. بايد اظهار عجز و ناتواني کنيم بلکه يک قطره‌اي از درياي بي‌کران عظمت مولا براي انسان‌ها تجلي کند. در بعضي روايات داريم در کوه طور که حضرت موسي(ع) درخواست ملاقات خدا را کرد و تجلي شد که هفتاد نفر بيهوش شدند از بني اسرائيل، که برگزيده‌ها بودند. خود حضرت موسي هم بيهوش شد. در بصائر الدرجات است که امام صادق(ع) فرمود: کروبيين قومي از شيعيان ما هستند. نور يکي از شيعيان مولا علي(ع) تجلي کرد، که حضرت موسي تاب نياورد و بيهوش شد و بقيه از دنيا رفتند. منظور من اين است که يک جلوه فوق العاده خداست. آينه تمام نماي خداي متعال است. شهريار واقعاً زيبا در وصف حضرت سرود.
دل اگر خدا شناسي همه در رخ علي بين
به علي شناختم من، به خدا قسم خدا را
يعني جلوه‌ي تمام نماي خداي متعال است. لذا تعبيرهايي که براي حضرت آمده است «عليا مع‏ القرآن‏، و القرآن مع علي، لا يفترقان‏» (کشف اليقين/ص236) يعني حقيقت قرآن در وجود او تجلي پيدا کرده است. «عَلِيٌّ مَعَ‏ الْحَقِ‏ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِييدور معه‏ حيثما دار» (الفصولالمختارة/ص135) حق با حضرت علي است. علي با حق است. يعني حقيقت حق تجسم اعمال و صفات و گفتار مولا علي(ع) است. آنهايي که دنبال حق مي‌گردند، حقيقت حق اينجاست. يعني خدا اينجاست. قرآن اينجاست. نور اينجاست. هدايت اينجاست. صراط مستقيم اينجاست. در منابع اهل سنت بسيار فراوان از فضايلي که پيغمبر ما در مورد مولا علي(ع) هست که بگوييم: «اهدنا الصراط المستقيم» اهل سنت نقل کردند و پيغمبر خدا فرمود. راه ديگري نداريم. راه اين است. هرکسي را حضرت تأييد کرد، ما بايد تأييد کنيم. و هرکسي را رد کرد بايد رد کنيم.
پيغمبر خدا(ص) فرمودند: اگر مردم بر محبت اميرالمؤمنين اجتماع مي‌کردند، همه او را مي‌پذيرفتند و قبول مي‌کردند و دور او مي چرخيدند، اصلاً خدا جهنم را خلق نمي‌کرد. همه آتش‌هاي دنيا بي ولايتي است. آتش‌هاي دنيا و آخرت جدا شدن از مولا علي است. جدا شدن از امام و رهبر است. نبودن با علي است. نبودن با علي جهنم و بودن با او بهشت است. بلکه مافوق بهشت است. گفت:
بهشت را بهشتند، بهشت من علي بود *** علي است آنکه از رخش بهشت منجلي بود
در تعبير ديگر پيغمبر فرمودند: قسم به خدايي که من رسول الله را مبعوث به رسالت کرده است، اگر همان طور که تمام اهل آسمان تو را دوست دارند، تمام فرشته‌ها و مريدها در عالم بالا تو را دوست دارند، اگر اهل زمين هم بر دوستي تو اجماع مي‌کردند، خدا هيچ کسي را به آتش جهنم عذاب نمي‌کرد. يعني همه عذاب‌ها براي جدا شدن از مولا اميرالمؤمنين و ولايت است. لذا محبت و مودت مولا ريشه دين، اساس دين و مغز دين است.
پيغمبر ما اين همه در دوران زندگي‌شان صدمه خوردند. شب و روز زحمت کشيدند. مجنون و ساحر گفتند. شکمبه شتر و گوسفند سر حضرت ريختند. هشتاد مورد جنگ داشتند. در مکه چه فشارها و صدمه‌هايي خوردند. ولي خداي متعال فرمود: همه اين زحمت‌ها را کشيدي، «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ‏ رِسالَتَه‏» (مائده/67) اگر آن که قرار است جاي شما قرار بگيرد، معرفي نکني، رسالت تو و تمام زحمات تو پوچ پوچ است. هيچ ارزشي ندارد. «بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّك‏» حالا که او را ابلاغ کردي اسلام واقعي است. «وَ رَضِيتُ‏ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِينا» (مائده/3) امروز نعمت کامل شده است.
بزرگي فرمود: تمام انبياء مقدمه‌اي براي آمدن پيغمبر ما بودند. پيغمبر ما مقدمه‌اي بود براي سر عالم، مظهر العجايب، حقيقت محض، حقيقت عالم، آينه تمام نماي عالم را پرده برداري کني که مولا علي(ع) است. باطن و جان پيغمبر است. حقيقت پيغمبر است. او آمده براي اينکه آن حقيقت خودش را معرفي کند. حقيقت پيغمبر به معني دوم در مولا علي(ع) تجلي پيدا مي‌کند.    در روايت داريم که حضرت فرمود: روح تو روح من است. تو خود من هستي.
اگر يک انسان منصف و بي طرف بيايد زندگي پيغمبر را بررسي کند. کسي که بي‌طرف بي طرف باشد. يک شخصيتي 1400 سال قبل در حجاز ادعاي پيغمبري کرده است. يک عده مقابله کردند و جنگيدند، تا نفس آخر مقابله کردند و يک عده‌اي بي‌تفاوت بودند. يک عده از روز اول تا لحظه آخر ايستادند. دور پيغمبر چه کسي حرف اول و آخر را مي‌زده است؟ چه کسي ظاهر و باطن پيغمبر بوده است؟ چه کسي حلال مشکلات پيغمبر بوده است؟ حضرت علي بين و بين الله با ديگران قابل مقايسه نيست.
اول کسي ايمان آورده حضرت علي(ع) بوده است. مي‌توانيم او را با کسي مقايسه کنيم و با او موازي قرار دهيم؟ چه کسي بود که در بچگي در شعب ابي طالب با پدرش ابوطالب کنار پيغمبر خوابيدند، و نوبت مي‌گذاشتند که جان پيغمبر را حفظ کنند؟ شبي که قرار بود چهل نفر از چهل قبيله بريزند پيغمبر را بکشند، چه کسي حاضر شد جاي پيغمبر بخوابد و جانش را کف دست گذاشت که جان پيغمبر را حفظ کند؟ کدام حلال مشکلات در جنگ‌ها حرف اول و آخر را مي‌زد؟ جنگ بدر يلان کفر و شرک را حضرت علي با کمک حمزه به درک فرستادند.
در جنگ خندق که تمام گروه‌ها جمع شدند و مدينه را محاصره کردند، اينها خندق کندند. اينجا گفتند: کار تمام است. عمر بن عبدود از خندق گذر کرد، وقتي که رجز مي‌خواند و شعار مي‌خواند سه بار گفتند: يکي برود جوابش را بدهد. تمام سرها پايين بود و همه مي‌ترسيدند. هر سه بار حضرت علي بلند شد و رفت. همين يک جمله در عظمت آقا کافي است. «ضربة على‏ يوم الخندق افضل من عبادة الثقلين» (اقبال الاعمال/ص467) روايتي هم اهل سنت نقل کردند «ضربه علي خير من اعمال امتي الا يوم القيامه» يعني آن ثقلين که جن و انس، در طول قرن‌هاي طولاني چند ميليون نماز مي خوانند و عبادت مي‌کنند و کار خير مي کنند.اگر به علي وصل نباشي هيچ چيز قبول نيست. رمز اوست. اصل عبادت اوست. فرمود: بالاتر از عبادت جن و انس است. تمام عبادات عرفا و تمام چيزها  مديون آن شمشير است. رمزش اين است که پيغمبر فرمود: تمام کفر در مقابل تمام ايمان قرار گرفته است. يعني اگر عمروبن عبدود غالب مي‌شد، پيغمبر و اسلام همه تمام شده بود. ولي اگر او غالب شود که شد، ايمان غلبه مي کند. «ِّلِيُظْهِرَهُ‏ عَلَى الدِّينِ كُلِّه‏» (توبه/33) پيغمبر ماند و قرآن ماند.
در جنگ خيبر پيغمبر اول جناب ابوبکر را فرستادند. نتوانست کاري کند. عمر نتوانست کاري کند. فرمود: پرچم را بدست کسي مي‌دهم که کرار است. تا فتح نکند برنمي‌گردد! ما تعصبي نداريم. مثنوي مي‌گويد: شمشير بردار و مانند علي در خيبر را بکن. يا اينکه کنار برو و بگو: من نمي‌توانم.
يا تبر بردار و مردانه بزن *** چون علي وار اين در خيبر بکن
ورنه چون صديق و فاروغ مهين *** رو طريق ديگران را برگزين
اميرالمؤمنين با قدرت يد اللهي خيبر را فتح کردند. و مرهب را که شجاع و قهرمان يهودي‌ها بود از وسط نصف کردند که يهودي‌ها فرار کردند و تسليم شدند. کسي زندگي پيغمبر را مرور کند، ببينيد در کنار پيغمبر و کليد راست و چپ پيغمبر، حلال مشکلات پيغمبر و همه کاره پيغمبر، برادر پيغمبر که بود؟ چه کسي همه گره‌ها را باز مي‌کرد؟ در کافي شريف هست که از امام صادق روايت شده که فرمود: بخدا قسم هيچ پيشامد تلخ و ناگواري براي پيغمبر پيش نمي‌آمد، سراغ مولا علي(ع) مي‌فرستاد. مي‌دانست او حلال مشکلات است. کليد همه کارها اوست. رمز اوست. انديشه و قدرت و مديريت و فکر او مي‌تواند همه مشکلات را حل کند. خيلي‌ها وقتي به قدرت مي‌رسند استاد و بزرگترشان را کنار مي‌زنند. ولي حضرت علي تا وقتي پيغمبر بودند يک خطبه در مقابل پيغمبر نخواندند. اينقدر ادب داشتند.
مرحوم محدث قمي نوشتند گاهي پيغمبر نشسته بودند و مي‌خواستند بلند شوند، دوست داشتند مولا علي بيايد و دستش را بگيرد و بلند کند. پيغمبر مي‌توانست بلند شود ولي خوشش مي‌آمد که علي بيايد دست ايشان را بلند کند. چون مي‌دانست که گره گشا و راه گشا اوست. وقتي حرکت مي‌کرد جبرئيل طرف راستش و ميکائيل طرف چپش بود. تا فتح و ظفر نمي‌کرد برنمي‌گشت. من ميليون‌ها ميليون جايزه مي‌دهم به کسي که يک سندي پيدا کند که حضرت علي يکجا از دشمن فرار کرد و پشت به دشمن کرده باشد. در حالي که ديگران بارها فرار کردند. حضرت علي زره‌اش پشت نداشت. چون هيچوقت به دشمن پشت نمي‌کردند. خيلي مواظب بودند کسي از پشت حمله نکند. قدرت الله است. خدا او را بزرگ کرده است.
در خصال شيخ صدوق هست که خدا به پيغمبر هفتاد خصلت و صفت مهم عطا کرده است که يکي اين است. اول شخصيت عالم، سرور عالم، سيد بشر، سيد همه انبياء و مرسلين است. فرمود: يا علي من در دنيا و آخرت از تو علي بي‌نياز نيستم. نياز به تو دارم و تو بايد به من کمک کني. حتي در آخرت! بسيار روايت داريم که در آخرت جبرئيل امين همه اختيارات بهشت و جهنم را به پيغمبر مي‌سپارد و پيغمبر هم به قائم مقام و مجري همه ما حضرت امير مي‌سپارند. «انتَ قَسِيمُ‏ الجَنَّةِ وَ النّارِ» (بحارالانوار/ج39/ص209) شيعه و سني اين حديث را نقل کردند. مجري که بايد اجرا کند و امر به تمام فرشته‌ها مي‌کند مولا علي(ع) است. پيغمبر نظارت مي‌کنند.
ما چهار برابر شيعه‌ها از اهل سنت روايت داريم که هادي حضرت علي به پيغمبر خداست. «إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ‏ هادٍ» (رعد/7) لذا فرمود: يا علي من در دنيا وآخرت، در همه عوالم بودم و همه انبياء را کمک کردم ولي با پيغمبر در سر و آشکارا بودم. لذا فرمود: در دنيا و آخرت تو بايد به من کمک کني. از تو بي‌نياز نيستم. اگر کمک هاي حضرت علي نبود پيغمبر را مي‌کشتند و از بين مي‌رفت. خود پيغمبر مي‌فرمايند: من محتاج تو هستم.
در شب معراج که ملاقات خصوصي با خداي متعال بود. وقتي پيغمبر با خداي متعال ملاقات کرد. خدا فرمود: يا احمد! در ميان خلق به عالم چه کسي را از همه بيشتر دوست داري؟ چه کسي را از همه مطيع‌تر يافتي؟ عرض کرد: مولا علي(ع)! خدا فرمود: منم همينطور. در روايتي دارد که از محبت سؤال کرد. اي احمد! چه کسي را از همه بيشتر دوست داري؟ پيغمبر ادب کردند و تواضع کردند و گفتند: هرکسي که تو از همه بيشتر دوست داري. خداي مهربان فرمود: يا احمد من علي بن ابي طالب را از همه بيشتر دوست دارم.
بارها پيغمبر مي‌خواست دعايش مستجاب شود، خدا را به حق علي بن ابي طالب قسم مي‌داد. ابن ابي الحديد در جلد بيست شرح نهج‌البلاغه صفحه 316 نقل کرده و مي‌گويد: مولا علي(ع) مي‌فرمايد: من يکبار از پيغمبر خدا سؤال کردم که از خدا بخواهد، خدا مرا بيامرزد. براي آمرزش من دعا کند. پيغمبر فرمود: اين کار را مي‌کنم. برايت دعا مي‌کنم. بعد مي‌فرمايد: حضرت بلند شدند و نماز خواندند و بعد از نماز دستش را بلند کرد براي دعا. حضرت امير فرمود: من گوش دادم ببينم چه مي‌گويد. بحقي که حضرت علي در نزد تو دارد، علي را بيامرز و ببخش. حضرت علي فرمود: چرا خدا را به من قسم مي‌دهي؟ پيغمبر فرمود: علي جان کسي گرامي‌تر و بزرگوارتر از تو نزد خدا هست که خدا را به او قسم دهم؟ از تو محبوب‌تر کسي را پيدا نکردم که خدا را قسم بدهم که دعا مستجاب شود.
شريعتي: امروز آيات 25 تا 33 سوره مبارکه ابراهيم در سمت خداي امروز تلاوت مي‌شود.
«تُؤْتِي أُكُلَها كُلَّ حِينٍ بِإِذْنِ رَبِّها وَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ «25» وَ مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ «26» يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ ما يَشاءُ «27» أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ «28» جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ «29» وَ جَعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ «30» قُلْ لِعِبادِيَ الَّذِينَ آمَنُوا يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خِلالٌ «31» اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ الْأَنْهارَ «32» وَ سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ دائِبَيْنِ وَ سَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ «33»
ترجمه: (شجرة طيّبة) با اذن پروردگارش، همواره ميوه مى‏دهد و خداوند براى مردم مثل‏هايى مى‏زند، باشد كه به ياد آرند و پند گيرند. و مَثَل سخن (و اعتقاد) پليد همچون درختى پليد (و بى‏ريشه) است كه از روى زمين برآمده و هيچ ثباتى ندارد. خداوند در زندگى دنيا و در آخرت، اهل ايمان را با كلام (و عقيده‏ى حقّ و) ثابت، پايدار قرار مى‏دهد و خدا ستمگران را (به حال خود رها كرده، توفيقشان را گرفته) گمراه مى‏كند و خداوند آنچه بخواهد (طبق عدل و حكمت خود) انجام مى‏دهد. آيا به كسانى‏كه نعمت خداوند را به كفر تبديل كردند و قوم خود را به سراى هلاكت در آوردند ننگريستى؟(آنان) به دوزخ درآيند كه چه بد جايگاهى است. (رهبران فاسد) براى خداوند شريك‏هايى قرار دادند تا مردم را از راه خدا گمراه نمايند. بگو: كامياب شويد كه قطعاً پايان كار شما آتش است. (اى پيامبر) به بندگان من (آنان) كه ايمان آورده‏اند، بگو: نماز را برپا دارند، و از آنچه به آنان روزى داده‏ايم، پنهان و آشكار انفاق كنند قبل از آن كه روزى فرا رسد كه در آن نه دادوستدى باشد و نه دوستى و رابطه‏اى. خداست كه آسمان‏ها و زمين را آفريد و از آسمان، آبى فرو فرستاد، پس با آن براى رزق شما از (زمين) ميوه‏ها بيرون آورد و كشتى را رام شما نمود تا به فرمان او در دريا به حركت درآيد و براى شما نهرها را مسخّر نمود. و (خداوند) خورشيد و ماه را كه دايماً در حركت هستند، براى شما رام نمود و نيز شب و روز را براى شما مسخّر نمود.
شريعتي:
عشق من و تو چه ماجرايي دارد *** اين قصه چه شاهي چه گدايي دارد
من بين صفا و مروه هم مي‌گويم *** ايوان نجف عجب صفايي دارد
نکته صلوات را بشنويم و بعد اشاره قرآني را بشنويم.

حاج آقاي فرحزاد: در کافي هست که فرمود: «إِذَا ذُكِرَ النَّبِيُّ (ص) فَأَكْثِرُوا الصَّلاةَ عَلَيْهِ‏» (كافي/ج2/ص492) هروقت ذکر و ياد پيغمبر مي‌شود بر محمد و آل محمد زياد صلوات بفرستيد. «مَنْ صَلَّي عَلَي النَّبِيِّ (ص) صَلاةً وَاحِدَةً صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ أَلْفَ‏ صَلاةٍ فِي أَلْفِ صَفٍّ مِنَ الْمَلائِكَةِ» (كافي/ ج2/ص492) چه بازتاب فوق‌العاده‌اي دارد. فرمود: کسي يکبار درود و صلوات بر پيامبر بفرستد، خداي مهربان هزار درود و صلوات با هزار صف از ملائکه نازل مي‌کند بر کسي که صلوات بر محمد و آل محمد مي‌فرستد.
در اين صفحه آيه 28 سوره ابراهيم، خداي مهربان مي فرمايد: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ، جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها وَ بِئْسَ الْقَرارُ» نمي‌بيني آنهايي که نعمت خدا را به کفر تبديل کردند، کفران نعمت کردند و قومشان را به هلاکت کشاندند و به جهنم رساندند. ما روايت فراوان در جاي جاي قرآن داريم که از نعمت خدا به ولايت تعبير و تفسير شده است. در روايات فراوان داريم. «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ‏ النَّعِيمِ‏» (تکاثر/8) « يَعْرِفُونَ‏ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها» (نحل/83) نعمت خدا را روز غدير خم شناختند و بعد از پيغمبر انکار کردند. مهمترين نعمت، نعمت ولايت است. رهبري جامعه خيلي مهم است. امام ناري داريم، امام نوري داريم. مشکل دنيا الآن چيست؟ مشکل اين است که رهبراني آمدند و جاي خدا و پيغمبر را گرفتند و مردم را دعوت به بدي‌ها مي‌کنند. بالاترين ظل‌ها ظلم به ولايت است. بالاترين جنايت اين است که آدم از امام به حق جدا شود و به امام باطل روي آورد. لذا پيغمبر فرمود: «عَلِيٌ‏ خَيْرُ الْبَشَرِ فَمَنْ أَبَي فَقَدْ كَفَر» (من لا يحضره الفقيه/ج3/ص493) يعني حضرت علي(ع) بهترين انسان‌هاست. اول شخصيت عالم است. کسي احاطه به ما سِوي الله دارد. هرکس انکار کند کفر ورزيده است. نعمت ولايت را تبديل به کفر کردند و حضرت علي را خانه‌نشين کردند. ديگران را آوردند و قومشان را به هلاکت رساندند.
چون روز شهادت مولا امير المؤمنين(ع) است، دو شب احيا را سپري کرديم و اين دو شب مقدمه‌اي است براي شب احياي اصلي. شب 23 رمضان خيلي جدي است. حضرت زهرا(س) حتي بچه‌ها را بيدار نگه مي‌داشتند و به صورتشان آب ميريختند. سوره عنکبوت و روم را بخوانند. امام صادق فرمود: بخدا قسم کسي اين دو سوره را بخواند اهل بهشت است.
در يکي از زيارت‌ها تعبير شده است «السلام عليک يا اول مظلوم» سلام بر شما آقايي که اول مظلوم عالم هستي. چون واقعاً ظلمي که به حضرت امير شد به هيچکس به اين اندازه ظلم نشده است. از امام باقر(ع) سؤال کردند: جنگ‌هاي پيغمبر سخت‌تر بود يا جنگ‌هاي حضرت علي؟ فرمودند: جنگ‌هاي حضرت علي سخت‌تر بود. پيغمبر با مشرکين و کفار مي‌جنگيد. معلوم بود با چه کسي مي‌جنگد. اما آنهايي که مقابل علي(ع) بودند چه کساني بودند؟ معاويه که بود؟ جز اصحاب پيغمبر بود. بعضي گفتند: کاتب پيغمبر بوده است. طلحه و زبير چه کساني بودند؟ جنگ جمل را مي‌توانيم انکار کنيم؟ با مسلمان‌ها مقابل علي(ع) آمدند. اين خيلي سخت بود. خود حضرت مي‌فرمايد: «صبرت و فى‏ العين‏ قذى و فى الحلق شجى» (نهج‌البلاغه/خطبه 3) يعني بعد از پيغمبر آنقدر به من فشار آمد و صبر کردم، مثل کسي که استخوان در گلو و خار در چشمش فرو رفته باشد. به خانه حضرت حمله کردند. همسر حضرت را به شهادت رساندن، فرزند حضرت محسن را شهيد کردند. امام صادق فرمود: جريان غصب حق حضرت امير و حمله کردن از جريان عاشورا براي ما تلخ‌تر و سنگين تر است. چون اين شروع همه عاشوراها و شروع همه ظلم‌ها بود.
پيغمبر(ص) وقتي از دنيا رفتند، هفده عدد از موهايشان سفيد شده بود. ولي حضرت امير تمام محاسنشان سفيد شده بود. هردو بزرگوار هم 63 سال عمر کردند. در روايت داريم که پيغمبر بارها ياد مظلوميت حضرت علي مي‌افتادند، و براي حضرت گريه مي‌کردند و اشک مي‌ريختند. در همين خطبه شعبانيه داريم که وقتي اعمال ماه شعبان را بيان فرمودند، روزه، نماز، عبادات چقدر خاصيت دارد، در پايان خطبه پيغمبر شروع به گريه کردند. آدم در خطبه و سخنراني که گريه نمي‌کند. پيغمبر ياد چيزي افتادند گريه مي‌کنند. حضرت علي مي‌فرمايد: گريه من براي مظلوميت و غربت شماست. در همين ماه مبارک رمضان خون تو را حلال مي‌کنند و اين محاسن تو را از خون سرت خضاب مي‌کنند. بخاطر مظلوميت شما و ضربتي که به شما مي‌زنند گريه مي‌کنم. يعني مي‌توانيم بگوييم: روز 21 رمضان شهادت اول شخصيت عالم پيغمبر خداست. فرمود: يا علي کسي که تو را بکشد، مرا کشته است. در واقع رسول الله را کشته است. با خدا به جنگ رفته است. هرکس با تو دشمني کني با من دشمني کرده است. هرکس به تو ناسزا بگويد، چه کردند که اگر کسي براي اميرالمؤمنين خون گريه کند، کم است. صد سال روي منبرها، خطبه‌ها، سخنراني‌ها، لعنت کردن حضرت علي جز وظيفه بوده است! يعني از بعد از معاويه کاري کردند که دشنام دادن به حضرت علي را وظيفه مي‌دانستند. کسي که در زمان خلافتش شهيد مي‌شود، ولي دشمنان قسم خورده‌اي داشتند، که گفتند: هرجا دفن شود ما مي‌رويم مي‌شکافيم. و آتش مي‌زنيم و جسارت مي‌کنيم. اين چقدر مظلوميت است که نمي‌شود حضرت را روز روشن دفن کرد. صد سال قبر مولا علي مخفي بود. بچه‌ها نمي‌توانستند سر قبرشان بروند. بچه‌هاي حضرت امير سه چهار ساله تا هفت سالگي بودند، مادر را از دست دادند. همه اميد و عشق و محبتشان به پدر بود. دلشان به پدر خوش بود ولي با اين مصيبت‌هايي که بر سر پدر آمد، ديگر دلخوشي نداشتند. يا علي تو مثل نفس من هستي. روح تو روح من است. طينت تو طينت من است. در روايت داريم که اگر کسي يک ذره دشمني اين آقا را داشته باشد، بي اشک به جهنم مي‌رود. در روايت داريم اگر جبرئيل، ميکائيل، عابدهايي که همه عمر عبادت کردند، يک ذره اگر دشمني مولا علي در دلشان باشد، با صورت در آتش جهنم پرتاب مي‌شوند. يا دوستي دشمنان علي را داشته باشند. بگويند: دست ابن ملجم درد نکند. معاويه آدم خوبي بوده است، اينها جهنم مي‌روند. محبت اميرالمؤمنين را بارور کنيم. يک ذره محبت مولا باشد، با دشمنان او هم دشمن باشد، اهل نجات است. نمي‌گوييم: بي حساب و کتاب مي‌رود. پايان کارش ختم بخير مي‌شود. پيغمبر(ص) فرمودند: يا علي مثل تو مثل سوره توحيد است. سوره توحيد ثلث قرآن است. يعني يک سوم قرآن است. کسي يکبار بخواند، يک سوم است. دو بار دو سوم، سه بار مثل اينکه يک ختم قرآن کرده است. فرمود: يا علي هرکس تو را با قلبش دوست بدارد يک سوم ايمان دارد. کسي که به ايمان حضرت علي کفر بورزد، عملش حبط مي‌شود. فرمود: کسي با قلب و زبان هم اظهار کند، اين مودت مي‌شود. اين دو سوم ايمان را دارد. کسي که با قلب و زبان و عمل هم دوستي را اظهار کند، اين ايمانش کامل است.
در روايت داريم که پيغمبر ما فرمود: کسي که يک عمري يا علي مي‌گويد و ارتباطش با علي حفظ مي‌کند و مهر و محبت و ولايت را براي خودش و خانواده‌اش و بچه‌هايش حفظ مي‌کند و جان و آبرو مي‌دهد، موقع مردن حسرت نمي‌خورد. وحشت در قبر ندارد. اين است که مي‌گويند: موقع مردن و سرازيري قبر آن کسي که فرياد رس اولين و آخرين است اين آقاست. بزرگي فرمود: کسي که شب نوزدهم مي‌خواهد مسجد برود، ضربت مي‌خورد و شهيد مي‌شود. وقتي مرغابي‌ها جلويش را مي‌گيرند، حضرت به دخترشان سفارش کردند که به اينها آب و دانه بدهد، يا در صحراي علفزار رهايشان کن. کسي که مرغابي‌هاي خانه دخترش را فراموش نمي‌کند، آيا از دوستان و شيعيان و محبانش و عاشقانش دستگيري نمي‌کند؟ انشاءالله اميد ما به دستگيري حضرت علي باشد.
محقق اردبيلي را خواب ديدند، لباس زيبايي در اندام دارد و خيلي بانشاط است. گفتند: چه خبر از آن عالم؟ گفت: اينقدر به شما بگويم که بازار عمل من کساد بود. ولي آنکسي که شاه کليد همه کارها بود، او مرا نجات داد. اتصال به ولايت مرا نجات داد.
شريعتي: دعا بفرماييد.
خدا را به حق مولا اميرالمؤمنين قسم مي‌دهيم که قلب امام زمان از ما راضي و فرجش را نزديک و ما را جزء بهترين ياران حضرت قرار بدهد. ما را جزء بهترين برگزيدگان که مورد نظر خودت و ولي خودت است قرار بده. رفع هم و غم و گرفتاري از همه گرفتارها شود. آنهايي که مسکن ندارند. همسر ندارند. اولاد ندارند. شغل ندارند. همه را رفع هم و غم و گرفتاري بفرما. خير و سعادت دائم به همه ما عنايت بفرما. ما را جزء بهترين دوستان و ولايتمداران به مولا علي(ع) قرار بده.
شريعتي:
از قديم و نديم مي‌گويند دست بالاي دست بسيار است
دست بالاي دستها اما دست مشکل گشاي کرار است
دستتان را از دستان اميرالمؤمنين جدا نکنيد. ما را هم دعا کنيد. والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آل الطاهرين.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها