برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: آداب سفر
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 02-01-95
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
اي حُسن يوسف دكمه پيراهن ِ تو *** دل مي شكوفد گل به گل از دامن تو
جز در هواي تو مرا سير و سفر نيست *** گلگشت من ديدار سرو و سوسن تو:
آغاز فروردين چشمت، مشهد من *** شيراز من ارديبهشتِ دامن تو
هر اصفهان ابرويت نصف جهانم *** خرماي خوزستانِ من خنديدن تو
من جز براي تو نمي خواهم خودم را *** اي از همه من هاي من بهتر، منِ تو
هر چيز و هر كس رو به سويي در نمازند *** اي چشم هاي من، نماز ِ ديدن تو!
حيران و سرگردانِ چشمت تا ابد باد *** منظومه دل بر مدار روشن تو
شريعتي: سلام به همهي شما دوستان خوب خيلي خوش آمديد به اين سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بيت عليهم السلام باشد خوشحاليم در کنار شما هستيم سلام عليکم حاج آقا فرحزاد.
حاج آقا فرحزاد: سلام عرض ميکنم خدمت شما و بينندگان عزيز و مهربان عرض سلام داريم و سال جديد را به همهي عزيزان تبريک عرض ميکنيم ان شاء الله سال سرتا سر خير و برکت و سلامتي و عافيت و وسعت رزق باشد و ان شاء الله آن چه که عزيزان ما آرزو دارند به آرزوهاي خوبشان برسند و ان شاء الله ارتباط ما با امام زمان از همين اول سال قرص و محکم باشد که ولي نعمت ما و همه کارهي ما ايشان هستند ان شاء الله اميدوار هستيم روز به روز قدم برداريم براي آمدن حضرت که بيايند ريشهي ظلم و ظالم را بکنند.
شريعتي: ان شاء الله ميخواهيم در مورد آداب صحبت بکنيم امروز قرار است از آداب سفر براي ما بگويند اين که سفر چه آدابي دارد و چگونه سفر بکنيم بهتر است.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم در مملکت ما در همهي ايام مسافرت زياد است خصوصا در ايام تعطيل و عيد نوروز که اوج سفرهاي نوروزي است بنده به ذهنم آمد که آداب سفر را عرض بکنم به روايات که مراجعه کرديم حدود چهل پنجاه آداب دربارهي سفر است نکتههاي خيلي ظريف و مهم است اما چون يک جلسه داريم فشرده و خلاصهاي از آداب سفر را عرض ميکنيم اصل سفر در قرآن در روايات ما سفارش شده است براي آنها که تمکن دارند و توان جسمي و مالي دارند سفر خودش آرامش ميدهد خوشي ميدهد آبي که راکد است ميگندد ولي آبي که در جريان و حرکت است مدام در حرکت است و به يک معنا همه مان مسافر هستيم از پيش خدا آمديم به خدا برميگرديم روح و جان ما بخواهيم نخواهيم در سفر است ولي همين سفرهاي بدني و جسماني هم در آيهي قرآن داريم «فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ» (آل عمران/ 137) برويد سير بکنيد منتها مقصد سفر خيلي مهم است که مقصدهاي خيلي خوبي داشته باشيم باز از پيغمبر عظيم الشان حديث داريم که فرمود سَافِرُوا تَصِحُّوا وَتُرْزَقُوا مسافرت برويد به صحت و سلامتي تان افزوده ميشود غنيمت هايي انسان در سفر مياندوزد تجربه و علم و آدابي که در روايات هم اشاره شده يا کسب تجارت و امثال اينها براي انسان حاصل دارد سفر خوب خير و برکت دارد سفري که مقصد خوبي داشته باشد يا از حضرت علي اشعاري نقل شده منسوب به ايشان است که فرمود تَغَرَّبْ عَنِ الْأَوْطَانِ فِي طَلَبِ الْعُلَى، وَ سَافِرْ فَفِي الْأَسْفَارِ خَمْسُ فَوَائِدَ تَفَرُّجُ هَمٍّ وَ اكْتِسَابُ مَعِيشَةٍ، وَ عِلْمٌ وَ آدَابٌ وَ صُحْبَةُ مَاجِدٍ يعني هجرت بکن از وطنت براي رشد و کمال مسافرت برو در سفر پنج فايده است بعد فرمود غم و غصه هايت کم ميشود آدم يک نواخت در خانه زندگي محدود است ممکن است غم و غصهي يکنواختي انسان را اذيت بکند اولا خودش غم و غصهها را برميدارد سفرهاي تجاري گاهي بده بستان هايي که ميشود تجارت هايي که اتفاق ميافتد و سود اتفاق ميافتد علومي را کسب ميکند سفرهاي تحصيلي در هر جايي ميرود آداب خوب آن شهر يا مملکت را کسب ميکند و مهم ترين دست آويز سفر اين باشد که انسان صحبت بزرگان و خدمت شخصيتهاي برجسته برسد و از آنها بهره بگيرد و استفاده بکند اصل سفر در قرآن و روايات سفارش شده و خوب است البته افرادي که سن و سال بالا ميروند ديگر سفر برايشان سخت است آن خيلي سفارش نشده افرادي که پيرمرد هستند پيرزن هستند جا به جايي برايشان دردسر است فاميل و بستگان هم به افراد مسن اصرار نکنند سفر بروند در بعضي روايات داريم براي افراد مسن و ناتوان و مريض سفر قطعهاي از عذاب و گرفتاري و بلا است سفر يک خاصيت مهم اش اين است که آدم قدر خانه زندگي اش را ميداند وقتي برميگردد ميگويد هيچ جا خانهي خود آدم نميشود راحتي و آرامشي که آدم در خانهي خودش دارد بخوابد استراحت بکند نظمي که دارد ديگر در سفر اين قاعدهها به هم ميخورد خوب است آدم مسافرت برود ولي يکي از خاصيت هايش اين است که آرامشي که در خانه دارد و قدر خانه زندگي را بيشتر ميداند يکي از مهم ترين آداب سفر اين است که در روايات ما هم اشاره شده که مواظب باشند سفر گناه و معصيت نباشد متاسفانه بعضيها تور هايي را انتخاب ميکنند يا شهرها يا کشورهايي که سر تا سر فساد و گناه است صلاح نيست باز بکنيم برنامههاي ضد ارزشي ضد اخلاقي يا بچهها ميروند چيزهاي ناهنجار ميروند يا در کسب حرام يا خوردن چيزهايي که حرام است بعضي جاها آدم ميرود غذاي حلال در آن مملکت يا رستورانها نيست مجبور است غذاي حرام بخورد حضرت علي فرمودند پرهيز بکن لَا يَخْرُجِ الرَّجُلُ فِي سَفَرٍ يَخَافُ مِنْهُ عَلَى دِينِهِ وَ صَلَاتِهِ (وسائل الشيعه، ج 11، ص 344) فرمودند اگر سفري که ميبيني دينت ضايع ميشود نمازت واجباتت هدر ميرود ايمانمان به خطر ميرود شخصيت ما از اساس و بنياد خراب ميشود آدم پول بدهد جهنم هم برود عمر بدهد پول هم بدهد بعد يک دستاورد خيلي بدي براي خودش و خانواده اش باشد بعد روز قيامت بگويند چرا اين سفر را رفتي خانواده ات را در گناه معصيت انداختي سفرهاي حلال و مباح ما فراوان داريم سفرهاي تجاري زيارتي سفرهاي تحصيلي سفرهايي که تجربه و علم را زياد ميکند سفرهايي که صله رحم است يا دوستان را ميبيند آدم منطقه جايي سفرهايي تورهايي را انتخاب بکند گناه و معصيت نباشد سفرهاي تفريحي حلال انتخاب بکند در روايات داريم حضرت زهرا حضرت علي پيغمبر سفرهاي تفريحي داشتند ميرفتند اطراف مدينه در باغستانها آن هايي که واقعا تمکن مالي ندارند قشر زيادي در مملکت ما هستند نزديک شهر اطراف شهر باغ و بستان هايي است پارک هايي است کنار رودخانهاي بروند از آن جا استفاده بکنند روايت داريم يک شخصي خدمت امام صادق رسيد يک جايي محل تفريح گاهي بود سوال کردند چطور در اين مکان تشريف آورديد فرمودند طَلَبُ النُّزحَة براي تفريح يعني خود اين تفريح دستور است سفارش اسلام است انسان حال و هوا را عوض ميکند به يک آرامشي ميرسد ديدن کوه جنگل دريا اينها خودش فضا را عوض ميکند به انسان خوشي و راحتي ميدهد پس مواظب باشيم يکي از جاهايي که خيلي قيدهاي مهم سفر است سفرمان حلال باشد يا مستحب باشد سفرهاي زيارتي فراوان افرادي ميروند يک زيارت ميرود کربلا يک زيارت ميرود مدينه مشهد و زندگي اش عوض ميشود روحيه اش عوض ميشود شارژ ميشود يک عمر انرژي ميگيرد سفرهايي که پدر مادر ميگويند ما راضي نيستيم اولياء ما ميگويند راضي نيستيم اين سفرها را آدم بايد جدي بگيرد آدم اذيت ميشود و بعدش صدمه ميخورد يکي اين که سفر حرام نباشد سفرهاي حلال و مباح و مستحب باشد يکي از آداب سفر اين است که قبل از سفر به بستگان و دوستانش سفرهاي کوتاه مثل ميرويم قم و تهران و يک روزه اينها لازم نيست ولي سفرهايي که چند روزه آدم ميرود طولاني است هم اعلام بکند به بستگانش دوستانش من يک سفر ده روزه يک هفته ميخواهم بروم با آنها خداحافظي بکند حديث داريم دعاي آنها در حق او مستجاب است همان طور که نماز ميخوانيد نماز آخري باشد کارهايتان را مرتب بکنيد سفر هم احتمالش ضعيف است نميخواهيم خداي نکرده فال بد بزنيم انسان کارهايش را بکند وصيت نامه اش را بنويسد واجبات ديون بدهي هايش را بدهد حلاليت بطلبد اين در روايات ما است.
شريعتي: معمولا براي سفرهاي مکه اين کار را ميکنند.
حاج آقا فرحزاد: اين خوب است کلا براي سفر البته سفرهاي يکي دو ساعت نه ولي سفرهايي که چند روز طول ميکشد تسويه حساب بکنند از فاميل بستگاني که خداي نکرده پشت سرشان حرفي زدند اصلا به زبان بگويند ما ميرويم يک پيامک بدهد تلفن بزند ما عيد نوروز يک هفته ميرويم شمال فلان جا از ما راضي باشيد ما را حلاليت بطلبيد اين حلاليت طلبيدن خيلي مهم است اگر روز قيامت جلويش گرفت ميگويد خدايا من حلاليت طلبيدم عذرخواهي کردم اين برايش پروندهي خوبي ميشود مخصوصا افراد نزديکي که ما با آنها اصطکاک داشتيم از ما دلخوري دارند حقي را ادا کرديم اداي ديون حتي از نماز واجب تر است من با پول مردم نروم مسافرت با پول حلال بروم طيب باشد اگر به کسي بدهکارم اول بدهي ام را بدهم گاهي بعضيها لا ابالي گري ميکنند اهميت نميدهند حلال است حرام است حلاليت طلبيدن و اعلام کردن و وداع و خداحافظي کردن يکي از آداب مهم سفر است خصوصا سفرهايي که يک مقدار طولاني است يکي ديگر از آداب مهم سفر دعا و صدقه دادن و آياتي از قرآن را تلاوت کردن است از قرآن شروع ميکنيم مثلا خيلي سفارش شده که در سفر انسان ميخواهد مسافرت برود سورهي قدر را تلاوت بکند يک روايت زيبايي ديدم امام صادق ميفرمايد «لَوْ کانَ شَيْي ءٌ يَسْبِقُ الْقَدَرَ لَقُلْتُ قارِي ءُ اِنّا اَنْزَلْناهُ حِينَ يُسافِرُ اَوْ يُخْرِجُ مِنْ مَنْزِلِهِ سَيَرْجَعُ اِلَيْهِ سالِما اِنْ شاءَ اللّه (مکارم الاخلاق، ج 1، ص 463) فرمودند اگر چيزي بر قضا و قدر خدا غالب شود من ميگويم سورهي قدر غالب ميشود اگر بناست تصادف پيشامد ناگواري شود کسي که از خانه اش حرکت ميکند يا سوار ماشين ميشود سورهي قدر را بخواند اگر حفظ نيست از روي قرآن بخواند در روايت داريم صحيح و سالم برميگردد امام صادق عليه السلام فرمود سورهي قدر اين قدر اثر دارد که اگر سنگي از يک کوهي جدا شود سورهي قدر را کسي بخواند کانه آن سنگ به جاي اولش برميگردد آيت الکرسي سفارش شده هر شب يا موقع حرکت تلاوت شود فرمود کسي که هر شب آيت الکرسي بخواند در سفر خودش و افرادي که همراه او هستند سالم ميمانند حداقل در رفقا و فاميل يکي بخواند اگر همه بخوانند که نور علي النور است و يکي هم دعايي است که وقت نيست ما بگوييم در مفاتيح است در نهج البلاغه است اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ وعْثَاءِ السَّفَرِ (نهج البلاغه، خطبه 46) خدا از رنجي سفر به تو پناه ميبرم خدا تو جانشين من باش در خانه و اهل آنها را کمک و ياري بکن و حفظشان بکن دعاي سفر است الآن راحت شده در اينترنت هم بنويسيد دعاي سفر دعايش ميآيد حرز امام جواد که ما بارها گفتيم هم خواندنش هم همراه داشتنش باز به مفاتيح مراجعه بکنيد يا نُورُ يا بُرْهانُ يا مُبينُ يا مُنيرُ يا رَبِّ اِكْفِنى الْشُّرُورَ وَ افاتِ الدُّهُورِ وَ اَسْئَلُكَ النَّجاةَ يَوْمَ يُنْفَخُ فِى الصُّورِ چقدر ما پيام داشتيم که بعضيها ميگويند حرز امام جواد را شما گفتيد همراه ما بوده تصادفهاي سختي کرديم الحمدلله به خير گذشته هيچ مشکلي پيش نيامده از مهم ترين آداب سفر صدقه دادن است فقيري کسي است بدهد انسان يا ندارد در صندوق صدقات بريزد يا کنار بگذارد جمع بکند به مستحق بدهد إفتَتِحْ سَفَركَ بِالصَّدقَةِ وَ اخرُجْ اِذا بَدالَك فَاِنَّكَ تَشترَيِ سَلامَةَ سَفَرِكَ (بحارالانوار، ج 100، ص 103) مستحب است ولي بنده از نظر اخلاقي ميگويم واجب است شما هم درست رانندگي ميکني اما بقيه ممکن است درست رانندگي نکنند شما در مسير خودت ميروي اما طرف ميخوابد ميزند به شما صدقه بلاي حتمي را برميگرداند يَا مَن يَرُدُّ بِاللُّطفِ الصَّدَقة وَ الدعاء عَن اعنان السماء مَا حَتَم و اَبرَمَ مِن سُوءِ القَضَاء يکي از دعاهاست يعنياي خدايي که بنا بوده تقدير شود اين آقا سي سالگي از دنيا برود ولي قبل از سفر صدقه ميدهد با خدا پيمان ميبندد خدايا من به خاطر سلامتي در راه تو خير ميکنم خدا قضا قدر اصلي را برميگرداند تغيير ميدهد وَ ادفَعُوا أَموَاجَ البَلَاءِ بِالدُّعَاءِ (نهج البلاغه، حکمت 146) اِدفَعُوا اَموَاجَ البَلَاء بِالصَّدَقَة يعني امواج تعبير شده عجيب است يک موقعي من آيت الله بهاء الديني را سوار ميکردم ميرفتيم اين طرف آن طرف آن موقع فولکس واگن داشتم مال خيلي سال پيش است ايشان يک نگاهي ميکردند ميگفتند رانندگي هايي که اين آقايان ميکنند موتور يک مرتبه ميآيد اين بايد هزارها حوادث ببيند ميبينم که برميگردد حالا دعاهاست صدقه هاست يک چيزهاي پشت پرده است که قضا و قدر را برميگرداند صدقه را فراموش نکنيم يک نفر ميخواست برود مسافرت امام صادق نصيحت کرد ميخواهي بروي سفر صدقه بده کم يا زياد اهميت نداد رفت و دزدها حمله کردند وسايلش را دزديدند بردند فرمودند اين کسي بود که نصيحت شد و گوش نداد اگر صندوقي نيست فقيري نيست کنار بگذاريم به نيت صدقه يکي از مهم ترين آداب سفر همهي اينها مهم است اين هم مهم است خوش اخلاقي و بذل الزاد است خوش اخلاقي در همهي ايام واجب است و بد اخلاقي گناه کبيره است مخصوصا در خانه و با نزديکان و ارباب رجوع همهي ايام ولي در سفر به آن پافشاري بيشتر شده که خوش اخلاق باشيم حالا که خانواده را ميبريم سفر با همراهان ميرويم اردو آن جا ديگر اصطکاکها جدال و بگو مگوها را بگذاريم کنار با هم مهربان و خوش اخلاق باشيم اين روايت براي خود من تکان دهنده بود پيغمبر ما که مظهر «وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ» (قلم/ 4) است تو سوار بر خلق عظيمي هستي خداي بزرگ ميگويد خلقت عظيم است که تحمل پيغمبر بالاترين تحملها بوده است روايت ديدم پيغمبر ما اگر با جمعي ميخواستند بروند مسافرت اعلام ميکردند مَن کَانَ سَيِّئُ الخُلق فَلَا يَذهَبَان کسي بداخلاق است با ما نيايد با يک قافله کاروان ديگر برود يک آدم بداخلاق حال اين چهل نفر را ميگيرد ما مسافرت ميرويم که يک کمي خوش باشيم در رفاه باشيم در مسافرت هم يک جاهل نفهم بداخلاق اذيت و آزار بکند تمام خوشيهاي سفر را از کام همهي اينها بيرون ميکشد حالا خانم است آقا است بچه است خواهر است برادر است خواهش داريم از عزيزان در سفر خوش اخلاق تر باشند پيغمبر ما فرمود هر کس که بداخلاق باشد بي زحمت با ما هم سفر نشود برود با يک آدمهاي ديگر با بداخلاقها هم سفر شود مزاح و شوخي در سفر بيشتر سفارش شده المِزاحُ في غَيرِ المَعاصي (خصال، ج 1، ص 157) در گناه و معصيت نباشد متلک بي جا نباشد آبرو ريزي نباشد تحقير ملامت نباشد در چهارچوب حلال باشد شوخي حلال ما خيلي داريم پيغمبر امامان اصحاب شوخي ميکردند يکي هم بذل الزاد اين که ما در سفر خسيسي را کامل بگذاريم کنار دست و دل باز باشيم خانواده سوغاتي ميخواهند چيزي براي بستگان ميخواهند بخرند يکي از آداب سفر هم خود سوغاتي است آدم جايي ميرود دست خالي نرود ولو يک چيز ناچيزي ما حديث داريم مخصوصا کسي ميرود مسافرت برميگردد نزديکانش همراهش نبودند هديهاي تحفهاي بياورد در حديث داريم إِذا خَرَجَ اَحَدُكُم الي سَفَرٍ ثُمَّ قَدِمَ عَلي اَهلِهِ فَليُهدِهِم وَليُطرِفهُم وَلَو حِجارَةً (مکارم الاخلاق، ص 266) ولو يک سنگ شده دست خالي نيايد يک چيز کم ارزش کم قيمت هم باشد آن قيمت ندارد ولي من شما را ياد ميکنم به فکرت بودم دوستت دارم هديه کينهها کدورتها را ميبرد هم هديه بياورد و هم اين که با همسفرانش سخاوتمندانه برخورد بکند بذل و بخشش بکند هم سفرهايي که پول امکانات ندارند امکانات پولش را در اختيار آنها قرار بدهد امکاناتي که در سفر دارد بذل بکند نه اين که تک خوري بکند زادش را در اختيار همه قرار بدهد کمک هم سفرانش باشد يکي از آداب سفر در روايات خيلي سفارش شده تنهايي مسافرت نرويم هم سفر داشته باشيم ملعون است از رحمت خدا دور است کسي که تک و تنها برود مسافرت روايت است لا تَخْرُجْ فِي سَفَرٍ وَحْدَکَ فَاِنَّ الشَّيْطانَ مَعَ الْواحِدِ (بحارالانوار، ج 76، ص 228) فرمود علي جان تنها سفر نکن کسي که تنها تک روي ميکند شيطان همراهي او را ميکند ممکن است فکر و خيالها و يا وسوسهها او را بگيرد مگر مواردي که آدم مجبور باشد آنها موارد استثنائي است ولي اگر ميشود يک همسفرهاي خوب انتخاب بکند و با آنها مسافرت بکند اينها مهم ترين هايش را بنده انتخاب کردم از مهم ترين آداب سفر همراهان خوب است يعني با چه کساني ما سفر ميرويم ما در روايت داريم که اَلرَّفِيق ثُمَّ الطَّرِيق (بحارالانوار، ج 76، ص 267) يعني قبل از اين که شما آن شهر يا مملکت يا مقصدت را انتخاب بکني از آن واجب تر همراهانت هستند که چه کساني هستند اگر هم سفرهاي ما مومن با تقوا با ادب متدين پاک پاکيزه باشند بدترين جاها هم برويم جهنم را براي شما بهشت ميکنند حواسشان به ما است آدمهاي خوب هستند آدمهاي خوب هر کجا پا بگذارند مومن در آتش هم برود آتش را گلستان ميکند هم سفر از خود سفر و مقصد سفر بالاتر است اول رفقايت چه کساني هستند اردو و توري که ميخواهي اسم بنويسي مجموعهاي که با شما همراهي ميکنند همه آدمهاي فاسق و فاجر و بد باشند آن روحيه را به شما انتقال ميدهند شما قبل از اين که از آن زمان و مکان تاثير بگيري از اطرافيانت تاثير ميگيري همه ميروند پاي سفرهي شراب همه ميروند در گناه و معصيت شما را هم ميبرند از اين طرف همه ميروند نماز ميخوانند زيارت ميکنند تفريحات سالم ميکنند شما را هم به همان مسير ميکشانند رفقاي سفر بسيار بسيار مهم هستند حال و هواي آدم را خوب يا بد ميکنند لذا خيلي سفارش شده يک موقعي خدا رحمت کند آيت الله بهاء الديني ايشان مرحوم علامه طباطبائي اهل سير و سفر بودند مخصوصا آقاي بهاء الديني خيلي دوست داشت اگر هم راه دور نميتوانست برود هر روز دوست داشتند ميفرمودند من را سوار بکنيد اطراف قم من را باغي جايي تاب بدهيد برگردانيد خيلي خوش مشرب بودند خيلي گرم ميگرفتند خيلي يگانه و متواضع بودند من يک موقعي ايشان را سوار کردم آخر شهر قم گفتم کجا ببرم فرمودند هر کجا که بروي ما ميآييم يعني اطمينان دارم به شما هر کجا که بروي من ميآيم گفتند جهنم هم بروي ميآييم يعني آتشها را خاموش ميکنيم دست طرف را ميگيريم اگر آدم با افراد برجسته که مطمئن هستند سفر برود حال و هواي آنها را ميگيرد اما با آدم هايي که بد هستند حتي زيارت حتي سفر زيارتي شما را خراب ميکنند هم سفرها بسيار مهم هستند. و يکي ديگر از آداب هم سفرها اين است که هم تراز ما باشند آدم با افرادي مسافرت برود که هم تراز انسان در امور مادي خرج کردن و مسائل اخلاقي نيستند در يک افق ديگري هستند فرهنگ هايشان با ما خيلي فرق ميکند يا مثلا هزينههاي سنگين آنها ميکنند من نميتوانم بکنم تحقير ميشوم خجالت زده ميشوم با افرادي بپريم که هم پاي ما باشند هم افق ما باشند هم سطح ما باشند يا حداقل نزديک به ما باشند و يکي ديگر از سفارشات اين است که فرمودند با افرادي هم صحبت شويد و هم سفر شويد که حرمت شما را نگه دارند کسي که احترام شما را نميگيرد احترام پا به پا ندارد او شما را تحقير و کوچک ميکند انتخاب هم سفر از اصل سفر مهم تر است. يکي ديگر از آداب سفر که اين هم مهم است فرمود و قِلّةُ الخِلافِ على مَن تَصحَبُهُ (مستدرک، ج 2، ص 43) يعني آدم با يک مجموعهاي خانواده يا رفقا که هم سفر ميشود و مسافرت ميرود سعي بکند که ديگر با اينها در همهي مسائل ريز و درشت هم زبان هم دل و هم يار و هم کار باشد يعني اختلاف را در سفر بگذارد کنار مثلا ميخواهند يک مسيري بروند خوراکي بخورند سازش بکند الا خط قرمز خط قرمز را در هيچ زماني نبايد قبول کرد مثلا هم سفرها دعوت به گناه بکنند جايي محلي که گناه و معصيت است نبايد زير بار بروند ولي غير از خط قرمز حرام و گناه حالا يک غذايي ميخواهند بخورند لباسي ميخواهند بپوشند مسافرخانهاي ميخواهند انتخاب بکنند آدم همراهي بکند نشود مثل فضلهي موش همه اش برود در ذوق همه کوتاه بيايد در سفر در کل امور همراهي بکند با هم سفرها و خانواده و آن اردويي که ميرود الا خط قرمزها که هيچ کسي نميتواند حرفي بزند موافقت بکند اهل مدارا باشد و يکي هم و و تَركُ الرِّوايَةِ علَيهِم إذا أنتَ فارَقتَهُم (همان) يکي از آداب مهم سفر هم اين است که اسرار هم سفرها را آدم حفظ بکند چون آدم با يک افرادي شب و روز هم سفر ميشود حالا يا خانواده دوست فاميل رفيق خلاصه اينها يک مسائلي که در خانه داشتند ممکن است رو شود مشکلاتي داشتند حسن هايي داشتند منفي هايي داشتند بدنشان ممکن است مريضي هايي داشتند نميخواهد کسي بفهمد اما در سفر اين آقا متوجه ميشود اسرارش را نگه دارد عيبها بديها و اسرارش را به هيچ عنوان بازگو نکند امانت دار باشد عليه آنها چيزي نقل نکند بله ما در سفر رفتيم فلاني چنين بيايد پروندهاي درست بکند. بديها را بريزند دور حفظ بکنند نگويند يکي از آداب سفر پيغمبر عظيم الشان فرمودند که مسافرتي که از دو نفر به بالا هستند يک نفر سرپرست قرار بدهند إذا کانَ ثَلاثةٌ في سَفَرٍ فَلْيُؤمِّرُوا اَحَدَهُمْ )ميزان الحکمه، ج ?، ص ???) براي اين که باز اختلافي که گفتيم پيش نيايد اگر چند نفر باشند خودشان انتخاب بکنند بگويند اين مدير ماست سرپرست ماست هر چه او گفت حرف آخر را يک نفر بزند که اين اختلافات برچيده شود اين شايد در غير سفر هم چيز خوبي باشد در خوابگاهي چند دانشجو با هم زندگي ميکنند يک نفر را بزرگ تر را عاقل تر فهميده تر را انتخاب بکنند بگويند حرف آخر را او بزند چه بخوريم کجا برويم اين اختلافها دعواها را کم ميکند در خانواده هم همين طور در همه چيز اين اختلافات را کم ميکند. ميفرمايد سفر چون هزينهها و سختي هايي دارد و آدم راحتي هايي که در خانه زندگي دارد در آن جا نيست طول ندهد يعني سفر اگر طولاني شود ملال آور است خسته کننده است يا يکنواخت ميشود آن هايي که دائم ميروند سفر زدگي ايجاد ميکند يا آن هايي که سفرهاي طولاني ميروند خانه و زندگي و زن و بچه خسته ميشود ميفرمايد سفر که تمام شد سعي بکن زودتر برگردي به خانواده و وطنت طول ندهي طول دادن ملال آور است و سفر خسته کننده است مثل نمک و شيريني است اندازه اش خوب است زيادي شورش در ميآيد اين که آدم همه اش برود مسافرت از روز اول چهارده روز يا در طول سال همه اش مسافرت هم خودش و بدنش خسته ميشود هم ديگران خسته ميشوند هم به خانواده و نزديکانش نميرسد بخشي از زندگي مان را در سفر قرار بدهيم که شيرين شود.
شريعتي: خيلي ممنون صفحهي 161 را تلاوت ميکنيم آيات 82 تا 87 سورهي اعراف
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا أَخْرِجُوهُم مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ ?82? فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ ?83? وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُجْرِمِينَ ?84? وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ?85? وَلَا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا وَاذْكُرُوا إِذْ كُنتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ وَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ?86? وَإِن كَانَ طَائِفَةٌ مِّنكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَّمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ?87?
ترجمه:
وپاسخ قومش جز اين نبود که به يکديگر گفتند: اينان را از شهرتان بيرون کنيد؛ زيرا مردماني اند که همواره خود را پاک نشان ميدهند. (??) پس او و اهلش را نجات داديم مگر همسرش که از باقي ماندگان [در ميان کافران] بود. (??) و بر آنان بارشي [بي نظير از سنگهاي آتشين] بارانديم، پس با تأمل بنگر که سرانجام گنهکاران چگونه بود؟! (??) و به سوي مردم مدين، برادرشان شعيب را [فرستاديم،] گفت:اي قوم من! خدا را بپرستيد که شما را جز او معبودي نيست، يقيناً برهاني روشن از سوي پروردگارتان براي شما آمد، پس پيمانه و ترازو را تمام و کامل بدهيد، و از اجناس و اموال و حقوق مردم مکاهيد، و در زمين پس از اصلاح آن [به وسيله رسالت پيامبران] فساد مکنيد، اين [امور] براي شما بهتر است، اگر مؤمنيد. (??) و بر سر هر راهي منشينيد که کساني را که به خدا ايمان آورده اند [به مصادره اموال، شکنجه و باج خواهي] بترسانيد، و از راه خدا بازداريد، و بخواهيد آن را [با وسوسه و اغواگري] کج نشان دهيد؛ و به ياد آورديد زماني که جمعيت اندکي بوديد، ولي [پروردگارتان] شما را فزوني داد، و با تأمل بنگريد که سرانجام مفسدين و تبهکاران چگونه بود؟ (??) و اگر گروهي از شما به آييني که من به آن فرستاده شده ام، ايمان آوردند و گروهي ايمان نياوردند، پس [شما مؤمنان] شکيبايي ورزيد تا خدا ميان ما داوري کند، که او بهترين داوران است. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: از نکتهي صلوات براي ما بگوييد و اشارهي قرآني
حاج آقا فرحزاد: صلوات در همهي اوقات مخصوصا در سفر که يکي از آداب سفر ذکر است زياد ياد خدا کردن در هر فراز نشيبي سرازيري سر بالايي سبحان الله الحمدلله فرصت خوبي است انسان در سفر صلوات زياد بفرستد خودش را بيمه بکند در يک روايتي داريم که امام صادق فرمودند آيا به شما ياد ندهم چيزي که شما را از آتش جهنم حفظ بکند گفتند بله فرمود بعد از نماز صبح صد بار اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم بگوييد فکر ميکنم سه دقيقه وقت ببرد در طول سال صد صلوات مخصوصا در سفر صد صلوات کسي بعد از نماز صبح بگويد خدا برات آزادي از آتش جهنم به او مرحمت ميکند از آتش جهنم حفظش ميکند اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. آيهي 87 سورهي اعراف ميفرمايد «وَإِن كَانَ طَائِفَةٌ مِّنكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَّمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ» دربارهي قوم حضرت شعيب عليه السلام است که وقتي حضرت شعيب آمدند يک عدهاي ايمان آوردند يک عدهاي ايمان نياوردند کار انبيا ابلاغ رسالت است يعني تحميل و اکراه نيست پيام خدا را ميرسانند دعوت به حق ميکنند کسي پذيرفت نپذيرفت هم دست خودشان است يک عدهاي پذيرفتند يک عده هم نپذيرفتند اينها را انذار ميکنند هشدار ميدهند ممکن است عذاب بيايد بلا بيايد مومنين ميگفتند چرا امدادهاي غيبي نميآيد کفاري که مخالف بودند ميگفتند چرا بلا عذاب نميآيد اين آيه دربارهي آن هاست ميفرمايد بعضيها که ايمان داشتند ميگفتند چرا امداد نميآيد خدا ميفرمايد عجله نکنيد کار خدا روي حکمت است در وقتش انجام ميدهد صبر بکنيد خدا حاکم است مزد هر کسي را در وقتش خواهد داد او بهترين حکم کننده است خوبي يا بدي افراد بازتاب عملشان در وقت خودش ميرسد شتاب و عجله نبايد کرد.
شريعتي: خيلي ممنون ادامهي فرمايشات شما را ميشنويم
حاج آقا فرحزاد: يکي از آداب سفر اين است که انسان قبل از سفر امکانات سفر زاد و توشهي سفر نيازهاي سفرش را همراهش بردارد حالا هزينهاي که بايد ببرد لباس لازم حتي خيلي در روايات فراوان داريم که مثلا نخ سوزن قيچي مسواک عطر وسايل خوشبو کننده همهي چيزهايي که نياز است ريزه کاريهاي سفر است در سفر امام صادق فرمودند ما آمديم تفريح و گردش رفقايي که قرار بود وسايل بياورند نمک نياورده بودند و به ما خوش نگذشت غذاي بي نمک را خورديم گاهي نمک ارزش ظاهري ندارد از نعمت خداست البته ولي ميخواهم بگويم قبل از سفر خانم آقا مسئولي که وسايل را جمع ميکند مسئول تدارکات است يک زنجير چرخ بردارد بنده سالي دوازده ماه زنجير چرخ من پشت ماشين است گاهي شده در بهار هم برف آمده گير کرده چه ضرر دارد گوشهي صندوق عقب است لوازم لازمهي سفر را آدم بايد در بيابان التماس به اين و آن بکند لوازم سفر را کامل بردارد لباس گرم لباس مناسب
شريعتي: دم سفر شلوغ ميشود از ياد ميرود لوازم ضروري سفر را يک جا بنويسند هر موقع ميخواهند بروند سفر تهيه بکنند
حاج آقا فرحزاد: احسنت بنده کنار تقويم ام چون زياد مسافرت ميروم نوشتم مثلا چه بايد بردارم يک مرور ميکنم چه جا گذاشتم ميگذارم يکي از آداب مهم سفر که اين هم جالب و مهم است همکاري و ياري رساندن به هم سفران است آدم حالا با خانواده يا دوست يا اردويي که ميرود کمک بکند يعني حالا يک کسي ساکش را نميتواند بردارد وسايلش را نميتواند بردارد چيزي کم و کسري دارد هزينهي سفرش کم آمده مالش تلف شده کمک و همياري داشته باشد پيغمبر ما با اين که اول شخصيت عالم بودند با اصحاب و ياران هم سفر ميشدند ميرسيدند جايي بايد غذا تهيه بکنند ميفرمودند يک کسي ميرود طباخي ميکند من هم هيزم جمع ميکنم اول شخصيت عالم اين کار را ميکرد فرمود من دوست دارم که يک مسلمان خودش را ممتاز بر ديگران نبيند بالاتر نبيند بعضيها هستند در سفر در حضر هم بعضيها اين طور هستند فقط دستور ميدهند بايد همه چيز را آماده جلويش بياوري خود شما هم بلند شو يک کاري بکن ظرفي بشور غذايي درست بکن چيزي خريد بکن امام سجاد عليه السلام در روايات داريم با افرادي هم سفر ميشدند که ناشناس باشند او را نشناسند در يک سفري ناشناس رفتند به آنها خيلي خدمت ميکردند يک نفر آمد شناخت سلام کرد گفت اين امام سجاد فرزند پيغمبر است ريختند دست آقا را بوسيدند آقا نزديک بود ما هلاک شويم ممکن است بي ادبي ميکرديم کار کشيديم فرمودند نه من در يک سفر با افراد شناخته شده رفتم از بس به من خدمت کردند شرمنده شدم اين دفعه دوست داشتم با ناشناسها بروم مثل آدم معمولي خدمت بکنم برعکس ما که دوست داريم دست ما را ببوسند اين روايت جالبي است سَيِّدُ الْقَوْمِ خادِمُهُمْ فِي السَّفَرِ فَمَنْ سَبَقَهُمْ بِخِدْمَةٍ لَمْ يَسْبِقُوهُ بِعَمَلٍ إِلا الشَّهَادَةَ (مکارم الاخلاق، ص 265) خيلي روايت جالبي است يعني بزرگ ترين و برترين افراد آن اردو و سفر کساني هستند که خدمتگزار در سفر هستند کسي که در سفر به ديگران خدمت ميکند هيچ کس ثواب فضيلت او را ندارد مگر کساني که در راه خدا شهيد ميشوند يعني از شهيد پايين تر بالاترين ثواب را به کساني ميدهند که خادم هستند در سفر يکي از مهم ترين آداب سفر اين است که آدم سفر ميرود سفرهاي زيارتي سفرهاي تفريحي شخصيت هايي که در آن شهر مسافرت ميرويم شخصيتهاي برجسته را ديدار بکنند بعضيها ميروند آثار باستاني را ببينند آثار باستاني مهم شخصيتهاي برجسته هستند اصفهان ميرويد عالمها شخصيتهاي برجسته در هر شهري محلي هستند چقدر آدم انرژي ميگيرد وَ صُحْبَةُ مَاجِدٍ يعني آدم گاهي يک سفر يک عالم رباني يا يک مومن يا يک ولي خدا را ميبيند اين هفتاد سال رويش نقش ميگذارد که فرمود نشستن در نزد عالم به اندازهي هزار سال عبادت است سعي بکنيم در سفر شخصيتهاي برجسته را شناسايي بکنيم و خدمت آنها برسيم يکي هم اين که در سفر سعي بکنيم خودمان لوازم مان و اطرافيان را حفظ بکنيم که از خطر محفوظ باشد.
شريعتي: ان شاء الله خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار.