اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

94-12-17-حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد - وصيت رسول گرامي اسلام به حضرت علي (ع) - آداب معاشرت

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وصيت رسول گرامي اسلام به حضرت علي (ع) - آداب معاشرت
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 17-12-1394

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

شريعتي: سلام به همه‌ي شما دوستان خوب خيلي خوش آمديد به اين سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بيت عليهم السلام باشد خوشحاليم در کنار شما هستيم سلام عليکم حاج آقا فرحزاد
حاج آقا فرحزاد: سلام عرض مي‌کنم خدمت شما و بينندگان عزيز و مهربان.

شريعتي: بحثي که در اين هفته‌ها داريم وصيت نبي مکرم اسلام به حضرت علي است به سايت ما مي‌توانيد مراجعه بکنيد هم متن وصيت آن جا است و هم نکاتي که در جلسات گذشته اشاره شده است. هفته‌ي گذشته رسيديم به بحث آداب معاشرت ادامه‌ي فرمايشات را مي‌شنويم.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم دنباله‌ي وصايايي که پيغمبر عظيم الشان فرمودند يَا عَلِيُّ مَنْ لَمْ تَنْتَفِعْ بِدِينِهِ وَ دُنْيَاهُ فَلَا خَيْرَ لَکَ فِي مُجَالَسَتِهِ- وَ مَنْ لَمْ يُوجِبْ لَکَ فَلَا تُوجِبْ لَهُ وَ لَا کَرَامَةَ (مکارم الاخلاق) يعني کسي که نه نفع ديني نه نفع دنيايي هيچ خيري براي شما ندارد مجالست او و معاشرت او هم فايده ندارد يعني از او جدا شو بعد فرمود کسي که براي شما حقي و قراردادي و رعايتي ندارد شما هم براي او لازم نيست حق و حقوقي قائل شوي و اين کرامت و بزرگواري نيست کسي که حرمت ما را نگه نمي‌دارد به ما علاقه ندارد يا طرف ما نمي‌آيد ما به زور برويم با او قاطي شويم و يگانه شويم وقتي او ما را دوست ندارد و نمي‌پذيرد در هر صورت خلاصه‌ي بحث ما اين بود که ما سه نوع معاشرت داريم بعضي معاشرت هايي که خيلي مضر است و خطرناک است بعضي معاشرت هايي که واجب است مستحب است خيلي مفيد است و بعضي معاشرت‌ها است که بي فايده است که آن‌ها هم تقريبا وقتي بي فايده بود عمرمان وقتمان تلف مي‌شود جزء دسته‌ي اول مي‌شود من چون اين بحث را ديدم چون مورد نياز است گفتم اين را کامل بکنيم مخصوصا يک بخش اش خيلي مهم است يکي از مهم ترين مسائل بايد واقعا مواظب باشيم معاشرت با افرادي که مضر هستند مفسد هستند يا شبکه‌ها يا فضاهاي مجازي يا گروه هايي که ما را عضو خودشان مي‌کنند اگر مي‌بينيم بدي هايشان غالب است و خطرش جدي است واقعا از آن کانال شبکه ماهواره از هر چيزي بياييم بيرون جدا شويم فاصله بگيريم پيغمبر عظيم الشان فرمودند که مَنْ آخَى کَافِراً أَوْ خَالَطَ فَاجِراً کَانَ کَافِراً فَاجِراً (صفات الشيعه، ص 6) يعني کسي که با آدم کافر پيوند برادري ببندد يک وقت ما با يک کافر داد و ستد داريم معامله داريم هم سفر مي‌شويم همسايه مي‌شويم ولي با او قاطي نمي‌شويم چون او غير دين ماست مخالف دين ماست يا ما را قبول ندارد صحبت اين است که پيوند نزنيم قلبا با او قاطي نشويم کسي که با کافر قلبا قاطي شود با او يکي شود يا با آدم فاسق و فاجر و منحرف با قلب و روحش يکي شود او هم مي‌شود کافر و فاجر اين حديث هم نباشد طبيعي است انسان با هر کس هر چيزي که مي‌نشيند رنگ و بوي او را مي‌گيرد شما با عطر و گلاب بنشيني بوي عطر مي‌گيري خداي نکرده به جايي که متعفن است کود است کثافات است بروي بخواهي نخواهي آن بو را مي‌گيري با آدم‌هاي سيگاري مي‌نشيني بوي سيگار مي‌گيري اين خيلي واضح است دو دو تا چهار تا است لذا اولين قدم و مهم ترين قدم اين است که ما چيزهايي که منفي است و تاثير منفي دارد و روح ما را مکدر مي‌کند ظلماني مي‌کند اين‌ها را فاصله بگيريم آن هايي که مجبور هستيم اضطرار است همسر است اولاد است قبلا قاطي نشويم حضرت آسيه با فرعون زندگي مي‌کرد خدا آثارش را برمي‌دارد نشستن با فرعون نفس فرعون ظلمت آور بوده نکبت آور بوده چون قلبا با او قاطي نمي‌شده قلبا رفتار او را تاييد نمي‌کرده اگر يک جاهايي هم حضرت نوح همسرش ناجور بود فرزندش ناجور بود ولي راه قلبي و حقيقي اش جدا بوده وقتي ما قاطي نشويم حداقل نهي از منکر اين است که ما قلبا از افرادي که در مسير خدا نيستند متنفر باشيم ولي چون همسر است اولاد است فاميل است خواهر برادر همسايه همسفر است چاره نداريم با او مدارا بکنيم امام حسن امام جواد عليه السلام همسران ناجوري داشتند قاتلشان بودند ولي چون ناچار بودند زير يک سقف زندگي بکنند زندگي مي‌کردند مدارا مي‌کردند روح و قلبمان قاطي نشود آن عشق و محبت و يکي شدن بدي‌ها را به ما سرايت مي‌دهد ولي اگر ما قلبا تنفر از صفات بد و اخلاق بد و زشتي‌ها و پليدي‌ها داشته باشيم اين اشکالي ندارد آثارش را برمي‌دارد استغفار و توبه آن حالت برائت و تبري از فعل بد صفات بد اخلاق بد سدي مي‌شود که ما از آن‌ها فاصله بگيريم پس اول قدم غير از آن هايي که مجبوري و اضطراري است در آن هايي که اختياري است انتخاب ما قطعا بايد فاصله بگيريم چون واقعا اثر سوء دارد روي ما يک قلمبه‌ي جهنم و آتش است بخش مهم صحبت من مجالست‌هاي مفيد است همان طور که از آن بايد فرار بکنيم از اين طرف تا مي‌توانيم جلسات خوب رفقاي خوب انسان‌هاي وارسته من يک بار يک ماه دو ماه درباره‌ي معاشرت و آثار دوست صحبت کرده ام حافظ بعد از اين همه سير و سلوک و رياضت‌ها و اين همه حفظ قرآن و کمالات و عرفان و معرفتي که داشت مي‌گويد دريغ و درد حسرت مي‌خورد دريغ و درد که تا اين زمان ندانستم که کيمياي سعادت رفيق بود رفيق يعني کاري که من بايد چهل سال يک سال کمتر بيشتر زحمت و رياضت بکشم آن صفات خوب را در خودم ايجاد بکنم در معاشرت با خوب‌ها در يک لحظه با يک نگاه انتقال پيدا مي‌کند با يک نظر با يک توجه با يک عنايت و لطف و قاطي شدن با خوب‌ها خيلي معجزه مي‌کند همان طور که بدن ما نياز به غذا دارد به آب دارد جسم ما نياز به اکسيژن دارد اگر به او نرسد از بين مي‌رود روح و جان ما هم همين طور است اين گوشي تلفن همراه دو شارژ مي‌خواهد يعني يک شارژ سيم کارتش مي‌خواهد که از طرف مخابرات شارژ بدهد يکي هم انرژي برق و نيرو مي‌خواهد يعني اگر اين دو نباشد از بيرون کارتش شارژ نشود و خود گوشي شارژ نشود خاموش مي‌شود گوشي ميلياردي باشد ولي شارژ نداشته باشد نمي‌شود استفاده شود اگر شارژ نباشد قابل استفاده نيست يک وسيله‌اي است بي ارزش خاموش است شارژ لازم دارد روح و جان ما هم مي‌ميرد اگر شارژ نشود با مرده فرق نمي‌کند با يک جماد فرق نمي‌کند ما احتياج به شارژ داريم ديدن اشيا دو شرط دارد يکي اين که چشم سالم داشته باشيم چشممان سالم باشد خوش بين باشد ريز بين درشت بين باشد همه چيز را درست ببيند ولي نور نباشد در تاريکي چشم صحيح و سالم بينايي ندارد بينايي اش اثر ندارد هم چشم ما سالم باشد هم نور باشد هم درونمان ما بايد خوب باشيم خوبي‌ها را تقويت بکنيم که خوب‌ها بيايند طرف ما سراغ ما در روايت داريم خدا دو حجت دارد يکي حجت دروني عقل و وجدان و فطرت و يکي حجت بيروني انبيا و اولياء. عقل و وجدان و فطرت حجت بيروني را تاييد و قبول مي‌کند اين حجت دروني خيلي مهم تر است هم از داخل ما بايد پاکسازي بکنيم خود گوشي شارژ شود هم از بيرون ما را شارژ بکنند آن‌ها که شارژ مي‌کنند هم پيغمبران هم امامان ملائکه‌ها نورشان است شارژ آن‌ها دائمي است قطع هم نمي‌شود ما هستيم که بايد گيرنده مان را درست بکنيم به موقع شارژ دروني مان را بسيار سراغ ما مي‌آيند سوال مي‌کنند ما حال نماز حال دعا حال قرآن نداريم حس نداريم نشاط نداريم سرحال نيستيم کيفور نيستيم اين مال اين است که شارژ ما خالي شده يا رفتيم با افرادي که شارژ را يک جا خالي مي‌کنند يعني معاشرت با افراد ناباب شارژ آدم را خالي مي‌کند ظلمت مي‌آورد نور را مي‌برد هم از آن‌ها بايد بريد هم چيزهايي که شارژ مي‌کند ما را اين‌ها را تقويت بکنيم زياد بکنيم بنده عمده‌ي بحثم امروز اين است که چه چيزهايي ما را شارژ مي‌کند چه چيزهايي به ما جلا مي‌دهد نور مي‌دهد نکبت‌ها زنگار‌ها کدورت‌ها را دور مي‌کند مي‌برد صاف و يک دست مي‌کند ما را کيسه مي‌کشد آدم حمام مي‌رود چقدر نشاط پيدا مي‌کند بدنش تازه مي‌شود خودش لذت مي‌برد احساس سبکي مي‌کند در روايت داريم إِنَّ الْقُلُوبَ لَتَرِينُ کَمَا يَرِينُ السَّيْفُ جِلَاؤُهَا الْحَدِيث‏ (شرح ابن ابي الحديد، ج 18، ص 108) يعني همان طور که آهن زنگار مي‌گيرد دل‌ها هم گاهي زنگار مي‌گيرد اين اصلا فضاي دنيا يک فضاي غفلت است فضاي جهل است تاريکي است هبوط کرده يعني پايين آمده ما پيش خدا بوديم آمديم «ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ» (تين/ 5) تعبير قرآن است «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ» (تين/ 4) از پيش خدا بوديم بهترين داده‌ها را خدا مرحمت کرده اما آورده در اسفل السافلين با ايمان عمل صالح و نورانيت برمي‌گردد به جايي که بوده از اين اسفل السافلين چگونه بيرون بياييم؟ فضا خيلي آلوده است يک موقعي جهنم دور دست ما بود تا ما به او برسيم الآن جهنم در همه‌ي خانه‌ها آمده شبکه‌ها و فضاهاي مجازي در قعر جهنم هم آدم مي‌تواند ببرد از آن طرف خوبي‌ها هم آمده آدم مي‌تواند به بهشت ببرد و اين خيلي مهم است به قول ملا عبدالله خدا روحش را شاد بکند عارف خيلي برجسته‌اي بوده مي‌گويد فضاي دنيا اين قدر غفلت زا و آلوده است کلامي که يک عالم يک واعظ يک شخصيت مي‌گويد تا به گوش طرف برسد در فضا گاهي سرد مي‌شود شما مثال مي‌زنيد ميوه‌اي که تازه از درخت مي‌چينند يک گلابي سيب چقدر طراوت دارد تازگي دارد تا مي‌آورند ميدان بار و مي‌برند خانه دست به دست مي‌گردد اين چقدر آن طراوت و تازگي اش را از دست مي‌دهد خيلي وقت‌ها در سردخانه از بين مي‌رود روح و فطرت ما از پيش خدا آمده خيلي تر و تازه است در فضاي دنيا زنگار گرفته ما چه کار کنيم زنگارهاي دلمان را پاک بکنيم و تازگي را حفظ بکنيم بلکه جلا بدهيم تميز تر هم بشود؟ با چه چيزهايي صيقل مي‌شود داد؟ يکي از مهم ترين چيزهايي که ما را شارژ مي‌کند زنگارها را از روح و جان ما پاک مي‌کند ياد خداست ما در همه جا احکام قرآن و دستورات ديني حد وسط داريم نه افراط نه تفريط بعضي چيزها است يکي اش ياد خداست «اذْكُرُوا اللَّـهَ ذِكْرًا كَثِيرًا» (احزاب/ 41) اندازه ندارد شما يک زمان يا يک جا يا يک مکاني بگوييد که خدا پيغمبر گفته باشد آن جا را ياد نکني بهتر است ما نداريم هر کجا شب روز تاريکي تنهايي جلوت خلوت قلبت بايد ياد خدا باشد ياد خدا هم آرامش مي‌دهد زنگار دل را پاک مي‌کند کسي که ياد خدا مي‌کند هم نشين خدا مي‌شود حضرت موسي پرسيد خدايا تو دور هستي من بلند صدا زنم يا نزديک هستي نجوا بکنم يا رب اقريب انت مني فاناجيک ام بعيد فاناديک فاوحي الله عزوجل اليه. يا موسي! انا جليس من ذکرني (اصول کافي، ج 2، ص 496) خدا گفت انا جليس من ذکرني نمي‌خواهيم ما هم نشين خدا شويم؟ خدا مي‌گويد هر کس من را ياد بکند من هم نشين او هستم چه لذتي از اين بالاتر؟ واقعا خيلي غفلت عجيبي ما را گرفته ما هم نشيني خدا را ول مي‌کنيم مي‌رويم با چه کساني مي‌نشينيم؟ اين ذکر منافاتي با زندگي ما ندارد جاهايي که زبان ما مي‌تواند ذکر بگويد با زبان جاهايي که نمي‌تواند با قلبمان قلب ما بايد هميشه‌ي اوقات ياد خدا باشد عطار يک شعر قشنگي دارد مي‌گويد هر آن کو غافل از حق يک زمان است در آن دم کافر است اما نهان است اگر آن غافلي پيوسته بودي. در اسلام بر وي بسته بودي. کافر اگر هيچ وقت ياد خدا نکند کفر کامل مي‌شود اما آن کسي که خدا را فراموش مي‌کند در آن لحظه کفر دروني دارد ياد خدا توجه به خدا نه «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» (بقره/ 152) اگر به ما بگويند امام زمان يادت کرده يعني واقعا گفت من که باشم که بر آن خاطر عاطر گُذرم لطف‌ها مي‌کنـي‌اي خاک درت تاج سرم اگر از خوشحالي آدم جان بدهد که امام زمان ما را ياد کرده يا دعايمان کرده خدا مي‌گويد من را ياد بکن من هم يادت مي‌کنم خيلي جالب است يک جلسه روي اين‌ها صحبت بکنيم کم است اَنَا جَلِيس مَن ذَکَرَنِي چرا نماز را خدا اين قدر واجب کرده تاکيد کرده فاصله‌ي بين کفر و ايمان نماز است آدم هايي که بي نماز هستند يا نماز را ترک مي‌کنند در مرز کفر هستند چون خدا را فراموش مي‌کنند «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي» (طه/ 14) نماز تجلي اقامه‌ي ياد خدا در روح و جان ماست و لذا «إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ» (هود/ 114) قوي ترين چيزي که مي‌تواند غفلت‌ها را بزدايد و ما را از آلودگي‌ها پاک بکند نماز با توجه نماز با ياد خدا با حضور قلب است آن مقداري که حضور قلب دارد همان مقدار قبول مي‌شود اين ياد خدا را جدي بگيرند ياد خدا در قالب قرائت قرآن جلا مي‌دهد روشني مي‌دهد ذکر خدا صلوات بر محمد و آل محمد که هم ذکر خداست هم ذکر پيغمبر و آل پيغمبر است هم دعا است هم توسل است پس يکي از مهم ترينش توجه به خدا و ياد خدا است که دل‌ها را جلا مي‌دهد ما در روايت داريمارْتَعُوا فِي رِيَاضِ الْجَنَّةِ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ- وَ مَا رِيَاضُ الْجَنَّةِ قَالَ مَجَالِسُ الذِّکْرِ (وسائل الشيعه، ج 7، ص 231) پيغمبر عظيم الشان فرمودند برويد در باغستان‌هاي بهشت استفاده بکنيد بهره ببريد از باغ‌هاي بهشتي استفاده بکنيد باغ آدم مي‌رود گل است گياه است ميوه است خوردني‌هاي متنوع است ميوه‌هاي متنوع است گفتند در دنيا باغ‌هاي بهشتي کجاست؟ فرمود حلقه‌هاي ياد خدا جاهايي که تلاوت قرآن مي‌شود جاهايي که ذکر اهل بيت مي‌شود مشاهد مشرفه مجالس ذکر خدا مجالس دعاي کميل دعاي ندبه مجالس وعظ و موعظه همه اش ياد خداست هر کجا که ياد خداست فرمود اين‌ها باغ‌هاي بهشتي است طراوت و تازگي مي‌دهد انرژي به ما مي‌دهد ما را شارژ مي‌کند دوم فرمود دل‌هاي شما زنگار مي‌گيرد و جلاء او حديث است جاي تشکر دارد چون هفته‌هاي پايان سال است فکر مي‌کنم يکي از موفق ترين برنامه‌هاي معارفي صدا و سيما همين برنامه‌ي سمت خداست چون واقعا قرآن محور است حديث محور است حقايق دين در قالب قرآن و حديث از زبان کارشناسان است واقعا در طول هفته چقدر حديث خوانده مي‌شود اين پنج روز من همين جا عرض مي‌کنم عزيزاني که دسترسي به عالمي ندارند دوست خوب ندارند خيلي پيام داريم دوست صميمي ما پدر ما واعظ ما عالم ما همين سمت خداست البته لطف و مرحمت مي‌کنند ولي واقعا اين حديث هايي که عزيزان سر سفره نشستند ظهر خيلي‌ها خانه هستند مي‌بينند امام باقر فرمودند إنَّ حَدِيثَنا يُحْيِي القُلُوبَ (بحارالانوار، ج?، ص???) يعني روايات ما کلام ما دل‌ها را زنده مي‌کند احيا مي‌کند مجالس موعظه خيلي فوق العاده است که دل‌ها را زنده مي‌کند اين جا مي‌فرمايد جلايش خواندن حديث است ما در زيارت جامعه مي‌خوانيم كَلاَمُكُمْ نُورٌ نور دوستان اهل علم به من مي‌گويند سفارشي بکن عرض مي‌کنم قرآن و حديث يا تفسير قرآن يا روايات خواندن روايات گوش دادن روايات ما پاي منبر امامان نشستيم حضرت امير دارد صحبت مي‌کند در خطبه‌ها نهج البلاغه يا روايات امامان معصوم در منبر امامان نشستيم گوينده‌ها هر چه مي‌توانند سعي بکنند از خودشان چيزي نگويند از قرآن از روايات بگويند ما واسطه هستيم که آن‌ها را به مردم معرفي بکنيم فرمود اگر مردم حقايق کلام ما را مي‌يافتند و درک مي‌کردند جاي ديگر نمي‌رفتند به ما مرتبط مي‌شدند و ما را دوست مي‌داشتند ما تا مي‌گوييم عبادت در ذهن ما مي‌رود زياد نماز خواندن سجده کردن حضرت علي مي‌فرمايد الکَلِمَةُ مِنَ الحِکمَةِ يَسمَعُها الرَّجُلُ فيَقولُ أو يَعمَلُ بِها خَيرٌ مِن عِبادَةِ سَنَةٍ (بحارالانوار، ج 93، ص 183) يعني يک حديث ناب يک کلام حکيمانه يک کلامي که زندگي آدم‌ها را گاهي عوض مي‌کند يک مومن که مي‌شنود گوش مي‌دهد از عبادت يک سال بالاتر است شما که پاي منبر واعظ مي‌نشين يا جلسه‌ي سمت خدا مي‌نشيني هر يک حديثي که گوش مي‌دهي از عبادت يک سال بالاتر است اين‌ها را جدي بگيريم لطف خداست بايد شاکر باشيم قدر دان باشيم يکي ياد خدا و روايات اهل بيت سوم چيزي که خيلي جلا مي‌دهد به قلب و جان انسان توبه و استغفار است واقعا اگر کسي از خدا حقي پايمال کرد يا از مردم حقي پايمال کرد استغفار بکند توبه بکند آن زنگار پاک مي‌شود جلا داده مي‌شود صيقلي کن يعني اين که آثار گناه را ما پاک بکنيم ظلمتي که آمده غيبتي تهمتي جلسات گناه و معصيت کسي شرکت کرده آن آلودگي‌ها را کيسه کشي بکند توبه و استغفار لفظي نباشد يعني پشيماني از گناه جبران گذشته حلاليت طلبيدن يا حق طرف را ادا کردن توبه و استغفار بسيار جلا دهنده و پاک کننده است آدم را سبک مي‌کند بدهي اش را مي‌دهد بدهي خدايي اش را مردمي اش را مي‌دهد چقدر احساس آرامش و سبکي مي‌کند توبه و استغفار جلاي عجيبي مي‌دهد پيغمبر فرمودند کسي که زياد توبه و استغفار مي‌کند خدا از هر غم و غصه‌اي نجاتش مي‌دهد و رزق و روزي اش را از راهي که گمان ندارد مي‌رساند بسياري از گرفتاري‌هاي اقتصادي ما دست آورد عمل ما است مَنْ أَكْثَرَ مِنَ الاسْتِغْفَارِ جَعَلَ اللَّهُ لَهُ مِنْ كُلِّ هَمٍّ فَرَجَا وَمِنْ كُلِّ ضِيقٍ مَخْرَجًا وَرَزَقَهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ از هر بن بستي نا همواري او را نجات مي‌دهد و رزق و روزي معنوي و مادي اش را از راهي که گمان ندارد مي‌رساند يکي از چيزهايي که قلب‌ها راجلا مي‌دهد ذِکرُ الموتِ جَلَاءُ القُلُوب (اثني عشريه، ص 20) حضرت علي مي‌فرمايد ياد مرگ سفر آخرت اين که دنيا ماندني نيست ديگر حرص دنيا طمع دنيا فشار دنيا را کم مي‌کند حرف و حديثي گفتند زود گذر است تمام مي‌شود فقرش سر بالايي سر پاييني فشارها تمام شدني است مي‌گذرد همين که ما مي‌دانيم مي‌گذرد و جاي ما جاي ديگري است يک مسافرخانه‌اي است که يک شب قرار است بخوانيم ولي ميليارد‌ها سال جاي ديگر هستيم اين خيلي آدم را سبک مي‌کند راحت مي‌کند مي‌گذرد بقيه اش هم همين طور مي‌گذرد ولي آن جايي که نمي‌گذرد حواسمان به آن جا باشد اين که ياد مرگ ذکر مرگ حب دنيا را از انسان بيرون مي‌برد تکبر‌ها غرور‌ها چشم و هم چشمي‌ها تجملات تشريفات را کم مي‌کند آدم را خيلي سبک مي‌کند ياد مرگ انسان را سبک مي‌کند و جلا مي‌دهد يکي از چيزها انس با عالم رباني و پاي موعظه‌ها شرکت کردن است به قول آيت الله مجتهدي ما سخنران خيلي داريم واعظ کم داريم که موعظه بکند يک موقع سخنراني‌هاي کلاسيک است نمره مي‌دهند اين‌ها مشکل ما را حل نمي‌کند امام رحمة الله عليه در شرح حديث عقل و جهل همان اولش مي‌فرمايد که درس اخلاق و منبر در عين اين که مطلب را براي طرف روشن مي‌کند بايد انگيزه در طرف ايجاد بکند يک وقت انديشه‌ي ما را عوض مي‌کند يک وقت نه انگيزه يعني موتور ما را روشن مي‌کند به خوبي‌ها ما را وادار مي‌کند ايشان مي‌فرمايد درس اخلاق سخنراني يا موعظه بايد تاثير گذار باشد در طرف انگيزه حرکت ايجاد بکند نفس حقي باشد حضرت علي مي‌فرمايد أَيُّهَا النَّاسُ، اسْتَصْبِحُوا مِنْ شُعْلَةِ مِصْبَاح وَاعِظ مُتَّعِظ، وَامْتَاحُوا (نهج البلاغه، خطبه 105) مثل اين که ما يک شمعي را از يک شمع روشن مي‌کنيم مي‌فرمايد روشني بگيريد از شعله‌ي واعظي که موعظه مي‌کند خودش هم عمل مي‌کند فرمود بين خودتان و خدايتان عالمي که عاشق دنياست را قرار ندهيد چون عالم دنيا پرست رياست طَلِبَ بِمَا اَحَبّ دور همان دنيا مي‌چرخد علمايي که مي‌بينيد عمل نمي‌کنند ما به خيلي‌ها مي‌گوييم برو سراغ عالم رباني بگرد مي‌گويد هستند کم هستند عالمي که از شرک به توحيد دعوت بکند عالمي که از محبت دنيا به زهد دنيا دعوت بکند عالمي که از ريا به اخلاص دعوت بکند عالمي که از مفاسد و بدي‌ها به خوبي‌ها دعوت بکند در عمل هم خودش اين طور باشد اين راه را رفته باشد هستند ولي کم هستند نشستن با علماي رباني و جلسه‌ي وعظ و موعظه بسيار تاثير دارد آدم واعظ متعذ پيدا بکند يا جلسه‌اي بگذارد شخصيتي دعوت بکند عالم برجسته‌اي را دعوت بکند اين جلسات خيلي همان حديثي که وصيت نامه‌اي حضرت علي به امام مجتبي فرمودند أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ (نهج البلاغه، نامه 31) دل انسان ممکن است بميرد با موعظه روشن مي‌شود در روايت ديگر داريم حضرت رسول فرمودند الْمَوَاعِظُ صِقَالُ النُّفُوسِ وَ جِلَاءُ الْقُلُوب (غرر الحکم، ح 1354) يعني مواعظ دل‌ها را جلا مي‌دهد ثَمَرَةُ الوَعظِ الانتِباهُ (شرح غررالحکم، ج 3، ص 322) يعني ميوه‌ي موعظه کردن بيداري دل است دلي که خوابيده غفلت او را گرفته بيدار مي‌شود زنگار‌ها مي‌رود کنار مثل اين که حائلي حجابي در دل ما باشد اين مي‌رود کنار انسان حقايق را مي‌بيند عارمان نشود اگر کوچک تر‌ها ما را موعظه مي‌کنند پيغمبر اکرم فخر عالم بوده به جبرئيل امين گاهي مي‌فرمودند من را موعظه بکند عَظِّنِي امام حسين فرمودند روز عاشورا جبرئيل خادم ماست گهواره جنبان امام حسين بوده و خدمت گزار اين خاندان بوده بدون اجازه وارد نمي‌شده خيلي مقام دارد سرور فرشته هاست و فرمانده کل فرشته هاست ولي نسبت به پيغمبر ما قطعا پايين تر بوده در شب معراج جايي رسيد که گفت يک بند انگشت بيايم بالا پر و بالم مي‌سوزد ولي همين جبرئيلي که پايين تر از حضرت رسول است به جبرئيل مي‌گويد من را موعظه بکن که جبرئيل عرض کرد که هر کس را مي‌خواهي دوست بدار از او جدا مي‌شوي هر عملي بکني مزدش را مي‌گيري با هر کس پيوند بزني جدا مي‌شوي پيغمبر هم گوش مي‌دادند بسيار افرادي بودند که از پايين دستشان بعضي از بزرگان به شاگردانشان مي‌گفتند آيه بخوان حديث بخوان ما را موعظه بکن اين که موعظه شدن براي ما سخت است مال غرور و انانيت و تکبر است گفت به غنيمت شمر‌اي دوست دم عيسي صبح تا دل مرده مگر زنده کند کين دم از اوست يعني واقعا من نمونه هايي را شايد وقت نباشد بعد از قرآن عرض مي‌کنم نمونه هايي که با يک کلام با يک موعظه زندگي طرف عوض شده يا خواندن يک کتاب من يک موقعي کتاب کيمياي محبت شيخ رجب علي خياط را يک جايي معرفي کردم يک جواني آمد گفت خواندن يک کتاب يک آدم خياط بر اثر اين که پشت پا به شهوات و هوس زده از دوست دختر فرار کرده خدا چه مقاماتي به او داده دويست شاگرد اخلاقي و عرفاني پاي صحبتش مي‌آمدند زندگي من را عوض کرد متحولم کرد گاهي خواندن شرح حال علما بزرگان يک تلنگر به آدم مي‌زند زندگي آدم را از اين رو به آن رو مي‌کند.
شريعتي: صفحه‌ي 147 را تلاوت مي‌کنيم آيات 143 تا 146 سوره‌ي مبارکه‌ي انعام
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِّنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنثَيَيْنِ نَبِّئُونِي بِعِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ?143? وَمِنَ الْإِبِلِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الْأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الْأُنثَيَيْنِ أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّـهُ بِهَـذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا لِّيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ?144? قُل لَّا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّـهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ?145? وَعَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلَّا مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِبَغْيِهِمْ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ?146?
ترجمه:
[از حيوانات حلال گوشت و قابل استفاده شما] هشت نوع همراه با جفتش [را آفريد] از گوسفند يک نر و يک ماده، از بز يک نر و يک ماده، بگو: آيا خدا، نر گوسفند و بز، يا ماده گوسفند و بز را يا آنچه را که رحم آن دو ماده در برگرفته حرام کرده؟ اگر راستگوييد از روي علم و دانش به من خبر دهيد. (???) و از شتر يک نر و يک ماده و از گاو يک نر و يک ماده [را آفريد] بگو: آيا خدا نرينه شتر و گاو يا ماده هر دو را يا آنچه را که رحم آن دو ماده دربرگرفته حرام کرده؟ يا زماني که خدا شما را به اين [حرام ساختگي] سفارش کرد، حاضر بوديد، پس ستمکارتر از کسي که به خدا دروغ بندد تا مردم را از روي ناداني و جهالت گمراه کند، کيست؟! مسلماً خدا گروه ستمکاران را هدايت نمي‌کند. (???) بگو: در احکامي که به من وحي شده [خوراک] حرامي را بر خورنده‌اي که ميل دارد آن را بخورد نمي‌يابم، مگر آنکه مردار يا خون ريخته شده [از رگ‌هاي حيوان] يا گوشت خوک باشد که يقيناً همه نجس و پليدند، يا حيواني که از روي نافرماني از دستور خدا [هنگام ذبح] نام غير خدا بر آن برده شده؛ پس کسي که [براي نجات جانش از خطر] به خوردن آنها ناچار شود در حالي که خواهان لذت نباشد و از حدّ لازم تجاوز نکند [گناهي بر او نيست؛] يقيناً پروردگارت بسيار آمرزنده و مهربان است. (???) و هر حيوان ناخن دار، و پيه گاو و گوسفند را بر يهوديان حرام کرديم مگر چربي هايي که بر پشت يا روده‌هاي آنان است يا آنچه آميخته و مخلوط با استخوان است؛ اين [تحريم] را به سبب ستم کردنشان به آنان کيفر داديم، و يقيناً ما راستگوييم. (???)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: حاج آقاي فرحزاد نکته‌ي صلوات و ادامه‌ي فرمايشاتشان را بفرمايند
حاج آقا فرحزاد: يک شخصي از پيغمبر عظيم الشان سوال کرد از آيه‌ي صلوات «إِنَّ اللَّـهَ وَمَلَائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ» (احزاب/ 56) که آيه‌ي مهمي هم است حضرت فرمودند اگر سوال نمي‌کردي نمي‌گفتم فرشته هايي را خدا خلق کرده که آن هايي که موقع آيه‌ي صلوات يا موقعي که نام پيغمبر برده مي‌شود وقتي صلوات مي‌فرستند آن فرشته‌ها دعا مي‌کنند مي‌گويند غفرالله لک خدا تو را بيامرزد يکي از بهترين مطهرات خود صلوات است با توجه آدم بگويد واقعا زنگار دل را پاک مي‌کند و فرمودند هر گاه هم موقع آيه‌ي صلوات يا ذکر پيغمبر شنيده شود و ذکر صلوات گفته نشود ملائکه نفرين مي‌کنند مي‌گويند لا غفر الله لک ان شاء الله هميشه مشمول دعاي ملائکه باشيم که مستجاب است با صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: حاج آقاي دولابي هم مي‌فرمودند که صلوات کار خدايي است با استناد به همين آيه بياييم ما هم کار خدايي بکنيم
حاج آقا فرحزاد: بله هم مداد است و هم پاک کن است يعني هم بدي‌ها را پاک مي‌کند هم ثواب و حسنه مي‌نويسد. آيه‌ي 144 اين صفحه بعضي‌ها از پيش خودشان بدعت هايي را به مردم مي‌گفتند مثلا از حيوانات نر و ماده نرش حلال است ماده اش حرام است مثلا گوسفند يا گاو يا شتر بين نر و ماده حلال و حرام ايجاد مي‌کردند از طرف خودشان بدعت گذاري مي‌کردند اين آيات نازل شده که نه اين چيزهايي که خدا حلال کرده گوسفند حلال است نر ماده کوچک يا بزرگ بعد خداي متعال مي‌فرمايد «أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ وَصَّاكُمُ اللَّـهُ بِهَـذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّـهِ كَذِبًا لِّيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللَّـهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ» يعني شما شاهد بوديد کسي از طرف خدا آمده به شما گفته اين حلال اين حرام است چرا پيش خودتان حرام حلال مي‌کنيد کسي که افترا به خدا مي‌بندد از همه بدتر است از همه ظالم تر است پيش خودش حکم جعل مي‌کند بدعت در دين مي‌گذارد کساني که پيش خودشان حلال و حرام درست مي‌کنند وسواسي‌ها هم بعضي‌ها اين طوري هستند واقعا حواسشان جمع باشد خدا مي‌گويد پاک شد مي‌گويد نه بس نيست خودش حکم مي‌کنند بدون علم اين کار را مي‌کنند مردم را گمراه مي‌کنند خطر جدي براي اين‌ها است که خدا افراد ظالم را هدايت نمي‌کند دستگيري نمي‌کند ان شاء الله جزء ظالمين نباشيم.
شريعتي: بحث ما خيلي تناسب خوبي پيدا کرده با اين ايام که دل هايمان جلا ببخشيم در پايان سال در مورد معاشرت صحبت مي‌کنيم نکات پاياني را بفرماييد.
حاج آقا فرحزاد: دل‌هاي ما زنگار مي‌گيرد بايد جلا بدهيم با قرآن ذکر خدا ذکر اهل بيت مشاهد مشرفه خواندن کتاب‌ها نهج البلاغه صحيفه‌ي سجاديه خواندن دعاها زيارت‌ها توبه استغفار ياد مرگ معاشرت با عالم رباني که شما را به ياد خدا بيندازد نگاه کردن به در خانه‌ي عالم هم عبادت است يکي از چيزهايي که گفتيم خيلي موثر است موعظه است حتي سي دي‌ها نوارهاي افرادي که موعظه مي‌کنند همين سي دي‌هاي سمت خدا را بعضي رفقا گرفتند در ماشين مسافرت فراوان گوش مي‌دهند در آستانه‌ي عيد نوروز هستيم از اين سي دي‌ها تهيه بکنند خودشان هم مي‌توانند روي سي دي بريزند يا در اين فلش‌ها بريزند بگذارند در ماشين گوش بدهند راه طولاني مشهد مي‌توانند ده بيست تا موعظه سخنراني‌هاي ناب گوش بدهند اين‌ها خيلي اثر دارد واقعا شک نکنند موعظه خيلي اثر دارد و اين عارمان نشود خيلي بزرگان بودند يک بزرگي در حالاتش نوشتند که هر کجا مي‌رفت صغير کبير کوچک بزرگ خادم کارگر هر کس که بود اگر موعظه مي‌کرد حرف حسابي مي‌کرد قشنگ گوش مي‌داد گفتند شما عالمي عارفي فرمود من نمي‌دانم کدام موعظه دل من را زير و رو مي‌کند تير به قلب مي‌خورد قلب من را جلا مي‌دهد و حرکتي که بايد در من ايجاد بکند به دست و زبان کيست لذا من دنبال آن موعظه مي‌گردم که من را زير و رو بکند بعد مي‌گويند آن عالم فرموده بود من علاقه به دنيا داشتم يک جا يک موعظه‌اي يک خانمي کرد يک کنيزي يک خدمتگزار در خانه کرد مهمان يک شخصي شدم زندگي اش خيلي ساده بود پذيرايي که از من خواست بکند فقط يک نان جو و يک آب کوزه داشت کنيز آمد پذيرايي بکند گفت اِذَا شَرِبتَ مَاءَ کوزٍ وَ اَکِلتَ خُبزَ شَيرٍ فَعَلَي الدُّنيا الدَّمار يعني وقتي شما تنت سالم است يک غذاي ساده يک آب کوزه بست است ديگر چرا غصه‌ي دنيا مي‌خوري مي‌گفت اين جمله‌ي کنيز مهر و محبت و تشريفات دنيا را از من بيرون کرد جابر بن عبدالله انصاري همان که اول کسي بود امام حسين را زيارت کرد مي‌گفت من علاقه به دنيا داشتم يک وقت همراه پيغمبر بوديم آه کشيدم مثل خيلي از ما که براي دنيا ماشين باغ خانه آه مي‌کشيم گفت براي چه گفتم براي دنيا فرمودند دنيا چيست؟ نوشيدني اش آب گواراست که فراوان است لباسش از پشم حيوانات است شهواتش هوا و هوس است زود گذر است همين طور براي من دنيا را تشريح کردند لباسش يا پشم است يا پوست حيوانات است و زودگذر و فاني است مي‌گويد دو سه جمله حضرت به من گفت تمام مهر و محبت‌هاي دنيا از دل من کنده شد سليمان پيغمبر با آن همه عظمت و مقام ولي ما در روايات داريم که گاهي مورچه سليمان پيغمبر را موعظه کرده هدهد شانه به سر موعظه کرده گنجشک موعظه کرده روايت شيريني است چون حضرت سليمان نطق حيوانات را متوجه مي‌شد بين يک گنجشک نر و ماده دعوا شده بود گنجشک نر به ماده اش گفت تمکين نمي‌کرد در اختيار خودش را قرار نمي‌داد گفت تو تمکين من نمي‌کني؟ من کسي هستم که ملک سليمان را با منقارم مي‌گيرم پرت مي‌کنم در دريا خيلي رجز مي‌خواند حضرت سليمان نطقش را که شنيد گفت احضارش بکنيد گنجشک نر و ماده در سفينة البحار شيخ عباس قمي است گفت تو خيلي شعار مي‌دهي مگر چنين قدرتي را داري؟ گفت نه عاشق در برابر معشوقش رجز خواني مي‌کند در دل طرف مي‌خواهد جا باز بکند به گنجشک ماده گفت چرا تو تمکين نمي‌کني به همسرت؟ گفت‌اي سليمان اين در ادعاي عشق و دوستي من دروغ مي‌گويد گفت چرا؟ گفت به خاطر اين که مي‌گويد من دوستت دارم ولي با يک گنجشک ماده‌ي ديگر رابطه برقرار کرده او دروغ مي‌گويد خيلي عجيب است معلوم مي‌شود در آن‌ها هم اين است حضرت سليمان روايت داريم چهل روز از حرف يک گنجشک گريه مي‌کرد گفت خدا هم به من مي‌گويد‌اي دل صد دله دل يک دله کن خدا هم مي‌گويد اگر من را دوست داري «قُلِ اللَّـهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ» (انعام/ 91) خدا هم مي‌گويد فقط من را دوست داشته باش شرک در محبت نداشته باش اين را حضرت سليمان گرفت که خدا مي‌فرمايد من هر گناهي را مي‌آمرزم الا شريک در طول خدا کسي را دوست داشته باشيم عيب ندارد اما کسي را مخالف خدا دوست داشته باشيم خدا حساسيت نشان مي‌دهد مي‌گويد من شرک را نمي‌آمرزم يکي از چيزهايي که خيلي جلا مي‌دهد دل را رُويتِ الحَبِيبِ جَلاءُ العَين دوستان خوب رفقاي خوب معجزه مي‌کنند ما حديث داريم پيغمبر خدا فرمودند مَن أرادَ اللّه ُ بِهِ خَيرا رَزَقَهُ اللّه ُ خَليلاً صالحِا (نهج الفصاحه، ح 3064) خليل کسي که خدا اراده‌ي خير به او دارد دوست خوب روزي اش مي‌کند فرمود دوست صالح روزي اش مي‌کند اگر اشتباه بکند خطا بکند يادآوري مي‌کند اگر کارهاي خوب کرد کمکش مي‌کند در روايت ديگر فرمود المُؤْمِنُ مَنْفَعَةٌ إِنْ مَاشَيْتُهُ نَفَعَكَ , وَإِنْ شَاوَرْتُهُ نَفَعَكَ , وَإِنْ شَارَكْتُهُ نَفَعَكَ , وَكُلُّ شَيْءٍ مِنْ أَمْرِهِ مَنْفَعَةٌ (نهج الفصاحه، ح 3098) يعني آدم مومن با ايمان با تقوا همه اش منفعت است ان ما شيته اگر با او راه بروي نفع مي‌رساني اگر مشاوره بگيري نفع مي‌رساند اگر شريکش شوي نفع مي‌رساند وَكُلُّ شَيْءٍ مِنْ أَمْرِهِ مَنْفَعَةٌ شما اگر با يک آدم فرهيخته مومن با تقوا رفيق شدي تمام وجودش خير و برکت است اگر شده با چنگ و دندان دوستان خوب رفقاي خوب گير بياوريم هفته‌ي قبل بعضي‌ها پيام داده بودند مثل آيت الله بهجت آيت الله بهاء الديني ما کي گير بياوريم عرض من اين است اولا اولياء خدا هستند اگر ما تشنه باشيم و ظرف وجودي مان آماده باشد به آن‌ها مي‌رسيم دوما اگر آن‌ها گير نيامدند در فاميل رفقا من معتقد هستم در هر خانواده‌اي در هر جمعي مجموعه‌اي محله‌اي مومن خالص است اين‌ها ستون هستند اگر نباشند به هم مي‌ريزد پدر بزرگ مادر بزرگي داريم هفتاد سال بي غل و غش زندگي کرده صدق محض است برويم بنشينيم از او بهره ببريم استفاده بکنيم نشستن با مومن افرادي که بي شيله پيله هستند هستند اما کم هستند نمي‌توانيم بگوييم نيستند خدا اگر اين‌ها را سر راه ما قرار ندهد مي‌گوييم خدايا ما را بي حجت گذاشتي ما را بي غذا گذاشتي غذاي روح به ما ندادي قطعا عزيزان بگردند در حد آيت الله بهجت نبود در حد پايين تر است دوستان خوب همکلاسي‌ها فاميل از چهل تا يکي که است برويم با آن‌ها آشنا شويم.
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها