اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

94-10-14- حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد - وصيت نامه پيغمبر گرامي (ص) به حضرت علي (ع) - (عذر خواهي و عذر پذيري)

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: وصيت نامه پيغمبر گرامي (ص) به حضرت علي (ع) - (عذر خواهي و عذر پذيري)
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 14-10-94

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
اي سوره نامت تفسير اعطينا *** زهرا ترين زينب، زينب ترين زهرا
خير کثير تو، آئينه کوثر *** نامت سرآغاز تکثير خوبي ها
روشن تر از نوري، در نور مستوري *** پيدا ترين پنهان، پنهان ترين پيدا پيدا
ماه مقيم قم، خورشيد «بيت النور» *** در سايه سار توست سرتاسر دنيا
وقتي که معصومان، معصومه ات خواندند *** در وصف تو لال است، شعر و شعور ما
فهم زمين عاجز، از درک اوصافت *** والا مقامي تو، در عالم بالا
از آه لبريزم، از اشک سرشارم *** اين قطره را درياب، درياب ‌اي دريا

شريعتي: سلام به همه‌ي شما دوستان خوب خيلي خوش آمديد به اين سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بيت عليهم السلام باشد خوشحاليم در کنار شما هستيم امروز سالروز ورود پر خير و برکت حضرت معصومه به کشور ما و شهر مقدس قم سلام عليکم حاج آقا فرحزاد.
حاج آقا فرحزاد: سلام عرض مي‌کنم خدمت شما و بينندگان عزيز و مهربان حاج آقا فرحزاد: بنده هم همان طور که اشاره فرموديد گرامي مي‌داريم سالروز ورود کريمه‌ي اهل بيت حضرت فاطمه‌ي معصومه به قم که يکي از خيرات و برکات فراوان براي مملکت ما بلکه براي همه‌ي شيعيان و مومنين عالم است که ورود ايشان به مملکت ما و شهر مقدس قم اين قدر مايه‌ي برکت است که بعضي‌ها فکر مي‌کنند امامزاده‌ها چند معجزه مي‌کنند مريضي را شفا مي‌دهند بالاترين کرامت ايشان اين است که حرم حضرت معصومه در 24 ساعت به روي علاقه مندان باز است يا نماز مي‌خوانند يا ذکر مي‌گويند يا دعا مي‌کنند يا توبه مي‌کنند يا درس مي‌گويند يا مباحثه مي‌کنند يا منبر مي‌روند يا روضه خواني مي‌کنند در 24 ساعت يک لحظه وقفه نمي‌افتد چه فراوان افرادي هستند توبه کردند، زائري گفت من از يزد آمدم واقعا برکات حضرت معصومه را نمي‌فهميدم شما در همين برنامه‌ي سمت خدا به مناسبتي فرموديد، گفت به قدري روحيه مي‌گيرم بارها با خانمم از شهرستان مي‌آييم چند روز مي‌مانيم به اندازه‌ي يک سال شارژ مي‌شويم، من پي بردم به اين که امامان معصوم بي حساب کتاب حرف نمي‌زنند قَوْلُكُمْ حُكْمٌ وَ حَتْمٌ (زيارت جامعه کبيره) سه امام بزرگوار تعبير فرمودند که زيارت اين بانو يا معادل بهشت است يا ثواب بهشت است دو امام معصوم که روايت صحيح معتبر دارند فرمودند زيارت اين بانو بهشت را واجب مي‌کند اين کم نيست حضرت رضا فرمودند کسي ايشان را زيارت بکند من را زيارت کرده ثواب زيارت امام هشتم را داريم از اين که در مرکز مملکت ما قرار گرفته دسترسي در استان‌هاي هم جوار بيشتر است مايه خير و برکت است مرحوم دولابي فرمودند من بارها مشاهد مشرفه رفتم مکه مدينه قبل از انقلاب آزاد بود چند ماه مي‌ماندم بعد از مدتي سير مي‌شدم جايي که تا به حالا سير نشدم اين که در روايت است حرم ما آشيانه‌ي ما محل راحتي و استراحت اوليا خدا و مومنين است فرمودند تا به حال از قم سير نشدم با اين که ايشان ساکن تهران بودند به سمت تهران که مي‌آمدند مي‌فرمودند من دلم به طرف قم است اين که واقعا در روايات تعبير‌هاي خيلي بلندي هم براي شهر مقدس قم و هم حضرت معصومه آمده گفت تو قدر آب چه داني که در کنار فراتي من حتي برنامه‌ي سمت خدا را چون عمده‌ي کارشناسان از قم مي‌آيند عزيزاني هم که تهران هستند قم تحصيل کردند اين سمت خدا هم يک برکتي از حضرت معصومه و فيوضات ايشان است که مکرر قبل و بعد برنامه مي‌روم کنار حرم بي بي و استمداد مي‌طلبم که قلب و زبان همه‌ي عزيزان بهترين‌ها را جاري بکند.
شريعتي: ان شاء الله زيارت شهر مقدس قم نصيب همه‌ي شما شود خوشحاليم خدمت شما هستيم در ذيل بحث وصيت نبي مکرم اسلام به امير مومنان قرار شد برسيم به اين جا که تحمل مان را بالا ببريم و نرنجيم که کار بسيار سختي است داريم راه حل‌هاي تحمل را مرور مي‌کنيم.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم اين وصيت چون کاربردش زياد است بيشتر در اين وصيت چند هفته‌اي بيشتر صحبت مي‌کنيم خيلي تعبير تعبيرمهمي است که پيغمبر عظيم الشان مي‌فرمايد يا علي يَا عَلِيُّ مَنْ لَمْ يَقْبَلِ الْعُذْرَ مِنْ مُتَنَصِّلٍ صَادِقاً کَانَ أَوْ کَاذِباً- لَمْ يَنَلْ شَفَاعَتِي‏ (مکارم الاخلاق، ص 443) اگر کسي اشتباهي کرد خطايي کرد عذر خواهي مي‌کند پشيمان است چه پيش خدا چه پيش بندگان خدا و ما از اين حديث استفاده‌ي مهمي هم مي‌کنيم اين نکته‌ي مهمي است عزيزان دقت داشته باشند همان طور که پيغمبر ما به مولا علي در اين بيان نوراني مي‌فرمايد يا علي هر کس عذر عذر آورنده را قبول نکند يا راستکي عذرخواهي بکند يا دروغکي يا عذرش موجه باشد يا غير موجه اگر عذرش را نپذيرد به شفاعت من نمي‌پذيرد قطعا خود اهل بيت خود پيغمبر اولي هستند به اين عمل بکنند خودشان اول عمل مي‌کنند بعد به ما مي‌گويند عمل بکنيم پيغمبر اکرم فرمود هيچ عملي نيست که شما را به خدا نزديک بکند و عمل بکنيد الا اين که من قبلا عمل کردم و هيچ چيزي که شما را از جهنم دور بکند نهي نکردم به محرمات الا اين که من خودم قبلا دوري کردم قطعا آن‌ها اولي هستند به عمل کردن خيلي از عبادت‌هاي ما خالص نيست هزار بار توبه مي‌شکنيم دوباره مي‌گوييم خدايا اشتباه کرديم کسي که گناه مي‌کند عذر موجه ندارد غير موجه است همان طور که خدا مي‌گويد من اين کار را با شما مي‌کنم عذر غير موجه شما را مي‌پذيرم شما به ديگران اين کار بکنيد همان طور که توبه‌ي خالص واقعا که گوشت بدنت را ذوب بکني نداري ولي همين سرهم کردن هم را خدا مي‌پذيرد آثار گناه را ان شاء الله برمي‌دارد اگر ما به اين حديث عمل بکنيم آن‌ها هم همين طور با ما رفتار مي‌کنند عذرپذير باشيم و عذرخواهي هم بکنيم امام محمد باقر عليه السلام قسم جلاله خوردند خيلي مهم است وَ اللّه مَا يَنجُو مِنَ الذّنب الاّ مَن اَقَرَّ بِهِ (وسائل الشيعه، ج‏11 ص‏347) آن‌هايي که اصرار بر گناه دارند توجيه گناه دارند به جهل و خيانت و ناهنجاري ادامه مي‌دهند هيچ وقت نجات پيدا نمي‌کنند همين طور شيطان مي‌رود پايين اولين مرحله اين است که آدم خودش را زمين بزند عذرخواهي بکند بگويد من اشتباه مي‌کنم تعبير قسم جلاله است کراهت دارد ولي به خاطر اين که به ما شوک وارد بکنند تکان بدهند قسم مي‌خورند کسي از گناه نجات پيدا نمي‌کند مگر اول مرحله اقرار بکند اعتراف بکند دست بالا بکند خدا اشتباه کردم خطا کردم معذرت مي‌خواهم ظلمت نفسي اين از زبان ما تا آخر عمر هيچ وقت نيفتد ما مقصر هستيم اشتباه کرديم کوتاهي کرديم فرمود اگر کسي عذر عذرآورنده را قبول نکند يک کسي آمد ولو به ظاهر عذرخواهي کرد دستش را دراز کرد به سوي ما گردن کج کرد التماس کرد واقعي يا غير واقعي ما اگر نپذيريم پيغمبر تهديد کردند شفاعت من به او نمي‌رسد پيغمبر ما رحمة للعالمين است شفاعتش به اندازه‌ي عالم است رحمتش به اندازه‌ي عالم است يعني ما کاري مي‌کنيم رحمت گسترده‌اي که براي همه‌ي ذرات عالم است از اين فيض محروم مي‌کنيم ببخش تا ببخشند گذشت بکن تا گذشت بکنند رحمت واسعه شما را بگيرد وقتي شما عذر عذرآورنده را بپذيريد بقيه هم عذر ما را مي‌پذيرند راه‌هايي است اين راه را هموار مي‌کند چه کار کنيم رنجش‌هاي ما کم شود يا صفر شود يا گذشت و عفو و بخشش ما فوق العاده شود يکي از راه حل‌هايي که اشاره کرديم عرض کرديم اصل تغافل است تغافل اين است که يک چيزي واقعي اتفاق افتاده ولي چاره نداريم نديده بگيريم نشنيده بگيريم پاکش بکنيم انگار که اتفاق نيفتاده ابتلا و امتحان‌ها مختلف است امتحان به مريضي به مشکلات اقتصادي فقر دردهاي ناجور يکي از سخت ترين بلاها و امتحان‌ها امتحان با آدم‌هاي جاهل و نفهم است من معتقد هستم که امتحان با آدم‌هاي جاهل و نفهم که دائم آدم را نيش مي‌زنند اذيت مي‌کنند مخصوصا اگر نزديک به آدم باشند و انسان راه حل جدايي از آن‌ها ندارد در اين گردونه قرار گرفته چاره‌اي ندارد حتي از خنجر و نيزه و شمشير بدتر است نيزه و شمشير و جراحات درمان مي‌شود ولي اين نيش‌ها و اين آبرو ريختن‌ها تهمت‌ها غيبت‌ها فحش دادن‌ها دل شکستن‌ها بالا ترين امتحان براي مومن است حسادت‌ها کينه توزي‌ها رقابت‌هاي بي جا تخريب‌ها اين هم گناهش زياد است مثل اين که خانه‌ي کعبه را منفجر کردي روايت عجيبي خواندم ما چون بحث ما درباره‌ي گذشت است اول بايد نرنجانيم ولي بحث اين است که گير آدم رنجاننده و جاهل و نفهم قرار گرفتيم تحمل ما برود بالا پيغمبر عظيم الشان صلي الله عليه فرمودند مَنْ أَحْزَنَ مُؤْمِناً ثُمَّ أَعْطَاهُ الدُّنْيَا لَمْ يَكُنْ ذَلِكَ كَفَّارَتَهُ وَ لَمْ يُؤْجَرْ عَلَيْهِ (کافي، ج 5، ص 125) خيلي روايت عجيبي است اول قدم اين است مواظب باشيم وسيله‌ي رنجش کدورت ناراحتي فراهم نکنيم پيغمبر فرمود اگر کسي مومني را ناراحت بکند به ناحق اهانت مي‌کند جسارت مي‌کند و او مي‌رنجد بعد پشيمان مي‌شود همه‌ي دنيا را به او مي‌دهد کفاره‌ي آن رنجش نيست و ثواب هم خدا به او نمي‌دهد جاي آن را نمي‌گيرد دلي که بشکنيد هر چيزي الآن ماشيني که تصادف کرده بعضي صاف کارها رنگ کارها شبيه اول درست مي‌کنند ولي آن که نمي‌شود قوري مي‌شکند لحيم مي‌کنند بند مي‌زنند ولي مثل اول نمي‌شود هشدار عجيبي است که مواظب باشيم مرحله‌ي اول را قرص و محکم نگه داريم اگر گرفتار شديم گير آدمي شديم که ما را رنجاند بحث ما اين است که ملاحظه بکنيم امتحان سختي است واقعا از خدا بايد کمک خواست پيغمبر ما مي‌فرمايد هيچ پيغمبري مثل من اذيت نشده بزرگان ما فرمودند عمده‌ي اذيت پيغمبر از نزديکان از قوم و قبيله‌ي خودش ابولهب‌ها ابوجهل‌ها بود بعضي‌ها بودند اين قدر پيغمبر را اذيت آزار شکنجه دادند ولي شرح صدر بزرگي کرامت و عظمتي که پيغمبر خدا داشتند تحمل مي‌کردند اين هم روايت تسکين دهنده‌اي است ما روايت داريم افرادي در مدينه مثلا يا جبهه رفتند شهيد شدند ايتامي دست مردم ماندند يتيم بودند سرپرست نداشتند خيلي سفارش شده آدم از ايتام سرپرستي بکند اگر هم نمي‌تواند در منزلش نگه داري بکند هزينه هايش را بدهد کميته امداد ديگران پرستاري مي‌کنند يک يتيم سهم پيغمبر شد که از او پرستاري بکند بعد از مدتي پيغمبر از او پذيرايي کردند اجلش رسيد از دنيا رفت و اين يتيم هم خيلي اذيت مي‌کرد پيغمبر را بعضي بچه‌ها هستند خيلي شلوغ کار بهانه گير هستند پيغمبر مثل ابر بهار گريه مي‌کردند پيغمبر را دلداري دادند تسلا دادند گفتند يتيم است يتيم ديگر مي‌آوريم شما بزرگ بکنيد فرمودند اين يتيم خيلي بداخلاق جسور بود تند بود ناهنجاري داشت براي رشد من خيلي خوب بود اولياء خدا حتي گاهي به استقبال جهال مي‌رفتند يعني تحمل با اين جهل فراوان خيلي رشد آور است آن‌هايي که مي‌خواهند مسئوليت‌هاي سنگين در مسائل نظامي بروند آن‌ها را آزمايش‌هاي سخت مي‌برند ببينند تحملشان چقدر است در بيابان تشنه جاهاي مهم پرتاب‌هاي مهم ورزيده شوند سخت ترين نقش‌ها را مي‌دهند به آدم‌هايي که تحملشان خيلي بالاست ما خوشحال مي‌شويم الحمدلله رفع تکليف شد از دنيا رفت ولي پيغمبر گريه مي‌کردند اين يتيم بداخلاق بود براي من خيلي بهره داشت در رشد من بالا رفتن من کمک ما در آن حد نيستيم استقبال بکنيم ولي اگر گير بچه يا همسر نادان افتاديم يک رهگذر نيست که بيايد برود تمام شود سر راه ما است خدا امتحان قرار داده هر کسي هم دارد هيچ کس نمي‌تواند بگويد من ندارم اين را وسيله‌ي امتحان و پرورش و تربيت بدانيم يک اشتباه بزرگ ما اين است که فکر مي‌کنيم خود ما آدم خيلي خوب نرمال عادل معصوم هستيم بقيه‌ي جهال گير ما افتادند در خيلي جاها ما نسبت به ديگران جاهل باشيم ما سر راه آن‌ها قرار گرفته باشيم خيلي جاها بنده اشکال‌هايي دارم خانم من ندارد خانم من اشکالي دارد من ندارم او امتحان من هستم من امتحان او هستم اين طور نيست طرف ما جهال باشد من خيلي نرمال باشم نسبي است خيلي جاها ديگران مي‌گويند ما شما را تحمل مي‌کنيم ما ايده آل آن‌ها نيستيم اين اصل تغافل که يعني انسان نديده بگيرد نشنيده بگيرد بگذرد نگه ندارد اين خيلي آدم را کمک مي‌کند اين کلام نوراني نهج البلاغه که اشاره کرديم مِنْ اَشْرَفِ اَعْمالِ الْكَريمِ غَفْلَتُهُ عَمّا يَعْلَمُ (نهج البلاغه، حکمت 222) نمي‌گويد بالاترين کرامت‌ها اين است که زياد نماز بخواند روزه بگيرد نه برترين بالاترين اعمال يک انسان با کرامت با شخصيت اين است که مي‌دانم او به من نيش مي‌زند حسادت مي‌کند آبروي من را مي‌برد خيانت مي‌کند تخريب مي‌کند زير پايم را خالي مي‌کند ولي من به خدا واگذار کردم من گذشت بکنم نديده بگيرم براي من خيلي رشد آور است خدا کمک آدم‌هاي حليم است حضرت علي تعبير زيبايي دارند مي‌فرمايند آدم حليم کيست؟ حليم و بردبار يک آقايي شوخي مي‌کرد مي‌گفت حليم الآن هم فصل زمستان است حليم خورده مي‌شود حليم هم غذاي مقوي است حتي بعضي از انبيا پيش خدا شکايت کردند بدن ما خيلي ضعف شده جبرئيل آمد عرض کرد حليم بخوريد خيلي قوت مي‌دهد پر انرژي است دندان و جويدن و اين چيزها نمي‌خواهد خيلي نرم است غذاي حليم خيلي چيز خوبي است کلمه‌ي حليم هم کلمه‌ي زيبايي است اسم خدا هم حليم است حليم واقعي چه کسي است؟ الحَليمُ مَنِ احْتَمَلَ إخوانَهُ (غررالحکم، ح 1111) حليم واقعي بردبار واقعي کسي است که ديگران را تحمل بکند برادران ديني همکاران را تحمل بکند جاهل هم تا بخواهي زياد است «وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» (فرقان/ 72) اگر کسي حرف نامربوطي زد انتقاد بي جايي کرد انتقاد به جا را بايد روي سر بگيريم قبول بزنيم دشمن ما ممکن است حرف حسابي بزند قبول بکنيم اگر حرکت بي جايي کرد بزرگوارانه برخورد کنيم نمي‌گويد لغو و حرف‌هاي زشت بدهي جواب بدهي شيطان همين را مي‌خواهد دشمن همين را مي‌خواهد وقت ما گرفته مي‌شود بزرگواري کريمي آقايي آن هفته مثال زدم شما يک مقصد مهمي داري که خيلي سرمايه خوابيده اگر معامله انجام ندهي پرواز انجام نشود ضرر مي‌کني بين راه اگر ماشينت خط افتاد مي‌گويي ول کن من اگر دير به مقصد برسم تمام سرمايه هايم از بين مي‌رود ما مي‌خواهيم برويم پيش خدا خدا مي‌گويد ول کن جهال را وقتت را تلف نکن اين آقا اين حرف را زد بي جا زد به جا زد تند زد سرعتت را نگيرد بزرگوارانه راحت رد شويم از اين حرف‌ها چقدر زدند و گفتند خيلي چيزها است که نبايد وقتمان را به اين چيزها تلف بکنيم بزرگي گفت يک موقعي شيطان در خواب يا بيداري او اعتقاد داشت در مکاشفه بوده بين خواب و بيداري است يعني او فقط مي‌بيند ديگران نمي‌بينند آمد نشست گفت من ابليس هستم مي‌خواهم در مورد يک موضوع علمي با تو جر و بحث بکنم شيطان هم علم زياد دارد با خيلي از انبيا نشست و برخاست داشته ما کتاب‌هايي داريم مواعظ شيطان حرف‌هاي حسابي زده که خدا به آن پيغمبر گفته گوش بده شيطان هم حرف حسابي مي‌زند گفته با نامحرم هيچ وقت خلوت نکن هيچ وقت غضب نکن هيچ وقت بين دو نفر قضاوت نکن حرف‌هاي پخته شيطان خيلي دارد ولي عمل ندارد آن تواضع و عبوديت و تعبد را ندارد شيطان آمد پيش يکي از علمايي که اهل دل و معنا و مکاشفه بود گفت من شيطان هستم فلان موضوع علمي که مي‌گويي اشتباه است آن عالم گفت نه بي خود مي‌گويي اين حرف دليل دارد شيطان جوابش را داد هر چه شيطان مدرک و دليل آورد او جوابش را مي‌داد يک ساعت دو ساعت بحث کردند آن عالم قوي بود شيطان را مجاب کرد گفت محکوم هستي دستش را بست آخر که محکوم کرد شيطان را خيلي قشنگ است برداشت خيلي قشنگي است به شيطان گفت حالا ديدي که تو محکوم شدي من بردم تو باختي گفت نه تو باختي گفت چرا گفت من دو ساعت بهترين وقتت را گرفتم با من سر و کله زدي خيلي قشنگ است حرف آخري شيطان خيلي قشنگ است درست است به ظاهر من را محکوم کردي بردي ولي تو باختي اين که دو ساعت مي‌توانستي با خدا خلوت بکني کار مردم را راه بيندازي هزار‌ها کار خوب بکني اين که ما با جهال بگو مگو بکنيم تو درست مي‌گويي من مي‌گويم چرا؟ روايت داريم با هم جر و بحث نکنيد ولو حق با شما باشد جدل کردن جر و بحث بي جا و بي فايده کردن به قصد غلبه بر طرف اين‌ها اُترک المِراءَ وَ اِن کنتَ مُحِقّاً (کافي، ج 3، ص 214) يعني جر و بحث بي خودي را ترک بکن ولو صد در صد حق با شماست بخواهيم حرف خودمان را به کرسي بنشانيم طرف هم زير بار نمي‌رود حيف است با آدم جاهل آدم نبايد جر و بحث بکند يعني يک آدم عاقل است مطلبي را مي‌خواهد ياد بگيرد لقمان نه پيغمبر بوده نه وصي پيغمبر بوده يک عبد غلام بوده يک انسان مي‌تواند يک برده و غلام باشد يک انسان معمولي پايين باشد ولي شود عزيز خدا که خدا انبيا و امامان نقل قول‌هاي او را بگويند ما آيت الله صدالدين حائري خدا رحمت کند برادر آيت الله حائري من بعد از فوت آقاي دولابي خدمت ايشان رسيدم ايشان نماز ميت آقاي دولابي را خواندند اتفاقي آمدند نماز خواندند ايشان فرمودند مثل آقاي دولابي مثل لقمان حکيم بوده که درس نخوانده ولي خدا به او حکمت القا بکند مثل کربلايي کاظم ساورقي که خدا دوستش داشت لقمان حکيم به فرزندش فرمود دو چيز را هميشه مواظب باش يادت نرود يک ياد خدا در محضر خدا آدم بداند فکر گناه نمي‌کند آرامش دارد دوم ياد مرگ ما اين جا مسافر هستيم ماندني نيستيم بايد برويم دو چيز را اگر مي‌خواهي راحت زندگي بکني در آداب معاشرت سعي بکن فراموش بکني فراموشي اصالتا چيز خوبي نيست ولي بعضي جاها خيلي نعمت است آدمي که مصيبت ديده اگر فراموش نکند زندگي اش مختل مي‌شود مريضي درد تا وقتي توجه مي‌کني به دندان درد حس مي‌کني ولي وقتي فراموش مي‌کني مشغول مي‌شوي متوجه نمي‌شوي بچه‌اي که درد مي‌کشد مشغولش بکني به بازي دردش يادش مي‌رود توجه به جفاکاري‌ها درد زا است اگر ما فراموش بکنيم دردش مي‌افتد خيلي راحت مي‌شويم حضرت لقمان به فرزندش فرمود دو چيز را هميشه فراموش بکن يک احساني که به ديگران مي‌کني من به کسي خوبي کردم چنين کردم اگر فراموش نکنم منت مي‌گذارم حالت طلبکاري انتظار پيدا مي‌کنم انتظارم برآورده نمي‌شود من به عروسم چقدر خدمت کردم به بچه ام چقدر خدمت کردم جلوي چشم ما مي‌آيد دست ما را گاز مي‌گيرند تشکر نمي‌کنند کوتاهي مي‌کنند اول دعوا است اين خيلي گره گشا است آدم اگر احسان را به حساب خدا واريز بکند فراموش بکند به حساب خدا گم نمي‌شود شما که براي شخص نبايد کار بکني براي خدا بايد کار بکني اگر احسان‌هايي که به ديگران مي‌کنيم فراموش بکنيم هم خالص مي‌شود هم توقع پيش نمي‌آيد من اين قدر حديث‌هايي داريم مذمت مي‌کند افرادي که منت مي‌گذارند بدترين انسان‌ها آن‌هايي هستند که براي کار خير منت مي‌گذارند اهل جهنم اند صدقاتشان باطل مي‌شود من تو را بزرگ کردم من که مي‌آيد يعني خدا نيست تو هستي منت بگذاري باطل مي‌کني و زهرمارش مي‌کني دوم بدي که ديگران در حق ما کردند فراموش بکنيم اين را هم پاک بکنيم خيلي آرامش مي‌دهد راحتي مي‌آورد دستور خداست حديث‌هاي کوچک کوچک را آقاي رکني هم زيرنويس مي‌کنند آقاي رکني خيلي زحمت مي‌کشند آن هفته تشکر کردند مثل همان که زکات عقل تحمل جاهل است حضرت علي دو کلمه است خيلي براي خود من زيبا بود فرمود إنّ العاقِلَ نِصفُهُ احتِمالٌ، و نِصفُهُ تَغافُلٌ (غررالحکم، ح 2378) آدم عاقل فهميده رشد پيدا کرده که مي‌فهمد خدا چراغ هدايت در او روشن کرده نصفش تحمل است باري است که مي‌توانيم تحمل بکنيم به مقصد ببريم حرف‌ها حديث‌ها صحبت‌ها را تحمل مي‌کنيم نصف ديگرش هم فراموشي و تغافل است عاقل نصفش چيزهايي است که تحمل مي‌کند به اندازه‌ي ظرفيتش است تحمل مي‌کند و آن چيزهايي را هم که نمي‌تواند تحمل بکند را فراموش مي‌کند بار را مي‌گذارد زمين بگو چنين چيزي اتفاق نيفتاده خودت را نديده بگير سنگيني زمين گيرت نکند اين تغافل است مي‌گويند مرداب به رود گفت چرا اين قدر شفاف و صاف و زلال شدي رود گفت به خاطر اين که من گذشت کردم يک جا نماندم آب هر کجا ثابت بماند مي‌گندد و تبديل به مرداب مي‌شود ولي اگر در حرکت باشد در جريان باشد پاک مي‌شود از بين نمي‌رود حتي اگر دريا موج نيايد باد نيايد دريا فاسد مي‌شود ماهي‌ها از بين مي‌روند حرکت بايد باشد رکود مختل مي‌کند همه چيز را رکود يعني اين که بدي‌ها را نگه نداريم رد نکنيم مرداب به رود گفت چرا صاف شدي گفت چون گذشت کردم نماندم مثل تو بمانم بو مي‌گيرم رد شدم تغافل يعني گذشت بکنيم اين شعر هم يک کسي براي من مرحمت فرمودند خيلي جالب بود نشنيده بودم نوشته هر کس که سفر کند پسنديده شود انسان بي تحرک زايل مي‌شود بدن ما اگر چند وقت يک جا بگذاريم مريض‌ها زخم بستر مي‌گيرند بدن از بين مي‌رود ورزش تحرک پياده روي شادابي مي‌آورد همه‌ي اعضاي بدن ما را کمک مي‌کند خود مشي را در روايت داريم يکي از چيزهايي که روح انسان را طراوت مي‌رود سفر است افرادي که سفر نمي‌رود سير و سياحت ندارند بسته منجمد راکد اند کوچک اند ظرفيتشان کم است گذشت نمي‌کنند آن‌هايي که همه اش خانه هستند بزرگ نمي‌شوند مثل همان آب مرداب است «قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ» (انعام/ 11) آيه‌ي قرآن است يک موقع وقت باشد من در مورد سفر عرض بکنم هفت هشت ده جلسه براي رفقاي قم بحث سفر را آوردم مي‌گويد هر کس سفر کند پسنديده شود خاک قدمش سرمه‌ي هر ديده شود. پاکيزه تر از آب روان چيزي نيست هر جا که مکان گرفت گنديده شود اگر گذشت نکنيم مي‌گنديم به درد نمي‌خوريم بايد بريزند دور غذاهايي که ما مي‌خوريم چيزهاي خوب جذب مي‌شود تبديل به خون استخوان پوست مو مي‌شود فضولاتش اگر دفع شود پزشکان مي‌گويند بدترين چيزي که امراض‌هاي مختلف را در بدن ما ايجاد مي‌کند و اسيد‌ها و فضولاتي است که از بدن ما دفع نشود آن‌هايي که يبوست دارند يا افرادي که نمي‌توانند دفع بکنند ام الامراض است روح و جان ما بلاتشبيه همين طور است کينه‌ها کدورت‌ها حرف‌هايي که ديگران به ما پرت کردند نيش‌هايي که زدند اگر پاک نکنيم فراموش نکنيم مرهم نگذاريم از بين نبريم تمام روح و جان ما ظلمت مي‌شود آدم‌هايي که ناراحت و افسرده اند و حالت کينه و انتقام دارند همين هستند ما اگر ظرف وجودمان پاک نشود آب رحمت در آن جمع نمي‌شود گران ترين ظرف‌ها اگر آلوده باشد نمي‌توانيم غذا بريزيم بايد تميز باشد روح و جان ما همين طور است چقدر خدا پيغمبر براي ما مي‌توانند معارف رحمت در وجود ما بريزند بايد تميز باشد خيلي اين غزل قشنگ است
حيلت رها کن عاشقا ديوانه شو ديوانه شو *** و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
بنواخت نور مصطفي آن استن حنانه را *** کمتر ز چوبي نيستي حنانه شو حنانه شو
يک چوب خشکيده پيغمبر تکيه مي‌دادند، داستانش مفصل است يک بار عرض کرديم منبر درست کردند بعد چوب ناله زد پيغمبر رفتند بغلش کردند آرام کردند، امام صادق فرمودند اگر پيغمبر بغل نمي‌کردند تا قيامت ناله مي‌زد رو سينه را چون سينه‌ها هفت آب شو از کينه‌ها هفت آب يعني هيچ چيز ته آن نماند يک ذره ويروس انتقام جويي کينه ورزي کدورت نماند من دلم از فلاني پر است پدرش را در مي‌آورم واگذار بکن به خدا خدا مي‌داند چه کار بکند
رو سينه را چون سينه‌ها هفت آب شو از کينه‌ها *** وآنگه شراب عشق را پيمانه شو پيمانه شو
يک اصلي که مي‌تواند فيوضات و برکات خدا و عفو و رحمت خدا را بر ما سرازير بکند ما خانه تکاني بکنيم شايد بارها عرض کرديم من از مسئولي اسم نمي‌برم گفتم گاهي پشت سر شما حرفي مي‌زنند متلکي بار مي‌کنند در حرم امام رضا کنار من اتفاقي مي‌گذرد اين‌ها را حلال بکن بگذر گفت ابدا نمي‌گذرم روز قيامت جلويشان را مي‌گيرم خيلي ناراحت شدم من عرض مي‌کنم هر کس پشت سر ما حرفي زده تندي جسارتي حق نا حق ما به گناه راضي نيستيم ولي آن چيزي که در شخص ما درباره‌ي است ما حلال کرديم گذشت کرديم راضي هستيم مي‌گوييم خدايا به خاطر بنده‌ي فرحزاد کسي جهنم نرود هيچ کس راضي نيست جهنم برود خاري به پايش برود حق خودمان را مي‌گذريم و خدا اولي است او هم بگذرد اين را خدا خيلي دوست دارد ما تا لحظه‌ي آخرين نفس اين را مي‌گوييم ما راضي نيستيم هيچ کس به خاطر ما جهنم برود اذيت شود دنيا و آخرت هر کس حقي دارد گذشت کرديم گذشت کرديم گذشت قطعا جبران خواهد شد جبران هم نشود خدا نقدي به ما مزد و لطف را مي‌دهد بهشت همين جا است آدم‌هايي که گذشت مي‌کند خيلي خدا به آن‌ها آرامش مي‌دهد پس مشمول شفاعت پيغمبر مي‌شويم و در اين جا آرامش داريم و به مقصد زود مي‌رسيم و خدا هم از ما مي‌گذرد تغافل يعني نديده و نشنيده بگيريد بي خيال باشيد.
شريعتي: خيلي ممنون صفحه‌ي 84 را امروز با هم تلاوت مي‌کنيم آيات 34 تا 37 سوره‌ي مبارکه‌ي نسا از جزء پنجم قرآن کريم
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّـهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّـهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّـهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا ?34? وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَيْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَكَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن يُرِيدَا إِصْلَاحًا يُوَفِّقِ اللَّـهُ بَيْنَهُمَا إِنَّ اللَّـهَ كَانَ عَلِيمًا خَبِيرًا ?35? وَاعْبُدُوا اللَّـهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّـهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا ?36? الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا ?37?
ترجمه:
مردان، کارگزاران و تدبيرکنندگانِ [زندگي] زنانند، به خاطر آنکه خدا مردان را [از جهت توان جسمي، تحمل مشکلات و قدرت روحي و فکري] بر زنان برتري داده، و به خاطر آنکه [مردان] از اموالشان هزينه زندگي زنان را [به عنوان حقّي واجب] مي‌پردازند؛ پس زنان شايسته و درست کار [با رعايت قوانين حق] فرمانبردار [و مطيع شوهر] ند [و] در برابر حقوقي که خدا [به نفع آنان برعهده شوهرانشان] نهاده است، در غياب شوهر [حقوق و اسرار و اموال او را] حفظ مي‌کنند. و زناني که از سرکشي و نافرماني آنان بيم داريد [در مرحله اول] پندشان دهيد، و [در مرحله بعد] در خوابگاه‌ها از آنان دوري کنيد، و [اگر اثر نبخشيد] آنان را [به گونه‌اي که احساس آزار به دنبال نداشته باشد] تنبيه کنيد؛ پس اگر از شما اطاعت کردند براي آزار دادن آنان هيچ راهي مجوييد؛ يقيناً خدا بلند مرتبه و بزرگ است. (??) و [شما‌اي حاکمان شرع و عُقلا و بزرگان خانواده!] اگر از جدايي و ناسازگاري ميان زن و شوهر بيم داشتيد، پس داوري از خانواده مرد، و داوري از خانواده زن [براي رفع اختلاف] برانگيزيد که اگر هر دو داور قصد اصلاح داشته باشند، خدا ميان دو داور توافق و سازگاري ايجاد مي‌کند [تا به صلاح زن و شوهر حکم کنند]؛ يقيناً خدا [به نيّات و اعمال شما] دانا و آگاه است. (??) و خدا را بپرستيد، و چيزي را شريک او قرار ندهيد، و به پدر و مادر و خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و همسايه نزديک و همسايه دور و همنشينان و همراهان و در راه ماندگان و بردگان نيکي کنيد؛ يقيناً خدا کسي را که متکبّر و خودستاست، دوست ندارد. (??) کساني که [از انفاق اموالشان در راه خدا] بخل مي‌ورزند، و مردم را به بخل فرمان مي‌دهند، و آنچه را خدا از فضل خود به آنان داده پنهان مي‌کنند، [کافرند] و ما براي کافران عذابي خوارکننده آماده کرده ايم. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: نکته‌ي صلوات را مي‌شنويم
حاج آقا فرحزاد: بعد از اداي ديون و واجباتي که عزيزاني که از دنيا رفتند بسياري هم بيننده‌ي سمت خدا بودند بعد از يکي از چيزهايي که خيلي خيلي براي اموات موثر است صدقه و اطعام است حتي نماز ليلت الدفن و نماز وحشت که شب اول قبر مستحب است ما روايت داريم اولش را خيلي‌ها نمي‌گويند که مستحب است براي آن ميت شب اول قبر اطعام صدقه داده شود اگر نتوانستيم نماز ليلت الدفن را بخوانيم صدقه مقدم است دوم چيزي که مرحوم آيت الله بهاء الديني بارها مي‌فرمودند که چيزي مثل صلوات بر محمد و آل محمد براي فيض و برکت و رحمت براي اموات تاثير ندارد اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم ايشان مي‌فرمود حتي من به جاي حمد و توحيد که معمولا تلاوت مي‌کنند و خلاصه‌ي قرآن است من صلوات هديه مي‌کنم روايت مي‌گويد بسيار اثر دارد ميزان حسنات را سنگين مي‌کند پيغمبر فرمود أَکثِرُوا الصَّلاةَ عَلَي فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلَي نُورٌ فِي الْقَبْرِ وَ نُورٌ عَلَي الصِّرَاطِ وَ نُورٌ فِي الْجَنَّةِ (مستدرک، ج 5، ص 323) هم عالم قبر و برزخ را نوراني مي‌کند هم روز قيامت باعث مي‌شود آدم در آتش جهنم نيفتد از پل صراط رد شود هم بهشت را نوراني مي‌کند آن‌هايي که مي‌خواهند هم خودشان هم امواتشان نور داشته باشند زياد صلوات بفرستند اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم آيات 36 و 37 اين صفحه بعد از اين که خداي متعال مي‌فرمايد فقط من را پرستش بکنيد شريک قائل نشويد به چند طائفه دستور مي‌دهد احسان بکنيد به پدر مادر بستگان ايتام مساکين همسايه‌هاي نزديک و دور افرادي که هم سفر و همراه و همکار انسان هستند ابن السبيلي که در بين راه ماندند و کساني که زير مجموعه‌ي شما هستند به اين‌ها احسان بکنيد بعد مي‌فرمايد «إِنَّ اللَّـهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا» خداي متعال آدم‌هايي که متکبر و مغرور هستند و تفاخر به ديگران مي‌کنند اين‌ها را دوست ندارد دو صفت خيلي بد است افرادي که به مال به قيافه اش به زندگي اش مي‌بالد فخر مي‌فروشد غرور دارد معلوم مي‌شود افرادي مي‌توانند احسان بکنند که متواضع باشند فخرفروش‌ها را خدا دوست ندارد مختال چه کساني هستند؟ «الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَيَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينًا» کارشان بخل است بخلي که ريشه‌ي تمام رذائل اخلاقي است هم خودش انفاق نمي‌کند هم ديگران را دعوت به بخل مي‌کند يک روايت نوراني ديدم يک نفر آمد حضرت نداشتند وعده دادند خرما برسد مي‌دهم يک نفر آدم نفهم بخيل آن جا بود نداري براي چه وعده مي‌دهي حضرت فرمود خدا مثل تو را زياد نکند من ندارم وعده مي‌دهم مي‌خواهم بدهي تو نمي‌گذاري؟ چه آن‌هايي که بخل مي‌ورزند و دعوت به بخل مي‌کنند آن کسي که خدا به آن‌ها مرحمت کرده حقايق و واقعيت‌ها را کتمان مي‌کنند ما براي آن‌هايي که کفران نعمت مي‌کنند عذاب خار کننده‌اي آماده کرديم.
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها