موضوع برنامه: وصيت نامه پيغمبر گرامي (ص) به حضرت علي (ع) - (انتخاب بين دنيا و آخرت)
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 94/09/23
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
ما شيعهي توايم دل شادمان بده *** ويران شديم خانهي آبادمان بده
حاکم تويي حکومت دلها بدست توست *** شاهد تويي مشاهده را يادمان بده
ما دانههاي باغ بهار آور توايم *** يک دم عنايتي کن و بربادمان بده
شور ابوذر و دل سلمان مان ببخش *** ايمان مالک و غم مقدادمان بده
هر سو سقيفهاي است که بيداد ميکند *** تا کي سکوت جرأت فريادمان بده
شريعتي: سلام به همهي شما دوستان خوب خيلي خوش آمديد به اين سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بيت عليهم السلام باشد خوشحاليم در کنار شام هستيم سلام عليکم حاج آقا فرحزاد.
حاج آقا فرحزاد: سلام عرض ميکنم خدمت شما و بينندگان عزيز و مهربان چه در داخل چه در خارج و آرزوي موفقيت براي همه داريم اين ماهي که منتسب است به پيغمبر خدا ماه ربيع الاول ماه شادي عزيزان باشد غمها و غصهها به برکت الطاف خداي متعال و دعاي امام زمان از همه برطرف شود. تشکرهاي بسيار فراوان و تذکراتي عزيزان احيانا دادند ما واقعا تشکر ميکنيم اگر هم فرصت نميکنيم به همهي آنها جواب بدهيم يا تلفن بزنيم عذرخواهي ميکنيم ولي حتما قول ميدهيم در مشاهد مشرفه در خلوت در جلوت مکرر دعاگوي همهي عزيزان باشيم.
شريعتي: ان شاء الله ماه ربيع براي همهي دوستان ماه پر خير و برکت باشد بحث ما با حاج آقاي فرحزاد وصيت نبي مکرم اسلام به حضرت علي بود نکات خيلي خوبي را ميشنويم در جلسهي گذشته حاج آقا اشاره کردند که بدترين مردم کسي است که آخرتش را به دنيايش بفروشد و بدتر از آن آن کسي است که آخرتش را به دنياي ديگران بفروشد دعوت ميکنم ادامهي فرمايشات را به اتفاق بشنويم.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم همان طور که فرموديد در وصاياي که حضرت رسول به حضرت علي فرمودند به اين وصيت رسيديم يَا عَلِيُّ شَرُّ النَّاسِ مَنْ بَاعَ آخِرَتَهُ بِدُنْيَاهُ- وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِکَ مَنْ بَاعَ آخِرَتَهُ بِدُنْيَا غَيْرِهِ (مکارم الاخلاق، ج 2، ص 319) عرض کرديم بدترين انسانها آنهايي هستند که در سر دو راهي دنيا و آخرت دنيا را انتخاب بکنند دنيا هم دنياي مذمومه و حرام را انتخاب بکنند و آخرتي که دائمي و هميشگي است رها بکنند و از اينها بدتر کساني هستند که دين و ايمانشان را به کس ديگر که ميخواهد به پست و مقام و پول برسد بدهند اگر کسي گذر بکند عوالمي که طي کرديم و عوالمي که در آينده خواهيم داشت که اين گذرگاه دنيا چقدر کم است زودگذر و کوتاه است واقعا خودش را وابسته به اين دنيا نميکند البته بسياري از بينندگان هم تشکر کرده بودند هم بحث جالبي است که عرض کرديم جسم ما محدود است در اين دنيا خلق شده شناسنامه اش هفتاد هشتاد سال کمتر بيشتر ولي شناسنامهي روح ما خيلي خيلي عمرش طولاني است اولش اگر نگوييم ازلي بوده که خيليها معتقدند ازلي است قطعا چند هزار سال جلوتر از بدن ما خلق شده ولي اين طرف را همه قبول دارند که ابدي است يعني ما از بين رفتني نيستيم اشعار بسياري زيبايي در ديوان شمس است ما زبالاييم و بالا ميرويم ما ز درياييم و دريا ميرويم ما از آن جا و از اين جا نيستيم ما ز بي جاييم و بي جا ميرويم. خواندهاي انا اليه راجعون تا بداني تا کجاها ميرويم مرحوم ملا عبدالله بيان زيبايي دارد ميگويد اگر کسي آن عالم قبلي که بوديم و عالم بعدي که خواهيم رفت را درک بکند که اين هستان از کجا ميآيند و به کجا ميروند ميگويد اگر شمهاي رائحهاي از آن جا بو بکند بفهمد يک لحظه حاضر نيست در اين دنيا بماند لذا اين کلام نوراني که حضرت علي دربارهي متقين فرمودند که اگر اجلهايي که خدا براي اينها مقدر کرده که بايد در اين بدن مدتي باشند نبود يک چشم به هم زدن ارواح اينها در بدنهاي اينها قرار نميگرفت ميگويند يک کسي از اساتيد ميفرمود در همدان يک کسي يک شب بهشت را خواب ديد که چه جايي است در بهشت اگر کسي درست حقش را ادا بکند و بتواند وصف بکند و طرف هم بپذيرد که خود همام که شخصي بود حضرت به او خطبهي متقين را بيان فرمودند در يک لحظه روحش پرواز کرد رفت اگر بفهميم اين جا کجاست و جايي که براي ما معين کردند کجاست حاضر نيستيم يک لحظه در اين دنيا بمانيم مثل اصحاب امام حسين سلام الله عليهم چطور سبقت ميگرفتند ميفرمودند بين ما و بهشت و زندگي جاودانه همين لحظهاي است که از اين بدن بياييم بيرون دنيا خيلي کوچک و خيلي بي ارزش ميشود يعني اگر اين مثال دنيا و آخرت خيلي قشنگ براي ما جا بيفتد مثالهايي هم من باب نمونه عرض ميکنم در روايات ما هم آمده يک روايت از حضرت رسول است مَا الدُّنْيَا فِي الآخِرَةِ إِلا مِثْلُ مَا يَجْعَلُ أَحَدُكُمْ إِصْبَعَهُ فِي الْيَمِّ فَلْيَنْظُرْ بِمَا يَرْجِعُ (نهج الفصاحه، ح 3174) در تفسير صافي مرحوم فيض اين روايت است ميفرمايد مثل دنيا و مثل آخرت مثل اين است که شما بروي کنار دنيا يک انگشتت را به آب دريا بزني وقتي انگشتت را در بياوري چقدر رطوبت و چقدر آب دارد؟ خيلي بگوييم يک قطره است نسبت به دريا دنيا و آخرت اين قدر است ديگر بخواهيم خيلي دنيا را بزرگ بکنيم آخرت را کوچک بکنيم واقعا دنيا گذراست و ماندني نيست و پوچ و خواب و خيال است اشعاري که مثنوي ميگويد نردبان اين جهان ما و مني است عاقبت اين نردبان افتادني است لا جرم آن کس که بالاتر نشست استخوانش سخت تر خواهد شکست خوشا به حال آنهايي که ارزش هر کدام از دنيا و آخرت را بدانند حضرت علي عليه السلام ميفرمايد وَ أَنْ تَعْمَلَ لِدُنْياكَ بِقَدْرِ عُمُرِكَ فيها، وَ أَنْ تَعْمَلَ لآِخِرَتِكَ بِقَدْرِ بَقائِكَ فيها (مجموعه ورام، ج 2، ص 37) نميگوييم براي دنيا کار نکنيد اما ببينيد در دنيا چه مقدار ميمانيم به اندازهي محدودهي دنيا کار بکنيم چقدر ما در آخرت ميمانيم به توان چند است؟ به همان اندازه براي آخرت کار بکنيم که تازه اگر هم ما براي آخرت کار کرديم دنيايمان هم درست ميشود حضرت علي در نهج البلاغه ميفرمايد مَنْ أَصْلَحَ أَمْرَ آخِرَتِهِ أَصْلَحَ اللَّهُ لَهُ أَمْرَ دُنْيَاه (نهج البلاغه، حکمت 89) يعني کسي که واقعا دنبال خدا و آخرت و معنويت برود دنيايش هم درست ميشود اصلا دنيا که کوچک شد ارزشش کم شد حرص ميرود طمع ميرود قناعت ميآيد توقعات طلب کاريها ميرود زندگي گذراست اين هم مثال خيلي خوبي است بعضي از بزرگان زدند اگر يکي از اين مثالها در دل من و بينندگان بيفتد براي تذکر و بيدار باش ما کافي است حضرت علي تعبيري دارند که ميفرمايد النَّاسِ نِيَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا (خصائص الائمه، ص 112) يعني مردم در خواب غفلت هستند در خواب دنيا در عشق دنيا خواب رفتند فکر ميکنند تمام خبرها همين دنيا است اصول دين سه تا خوراک پوشاک مسکن فکر همّ و غمش پول مدرک پست تمام فکرش را در دنيا سرمايه گذاري و خرج ميکند همين جا خلاصه ميشود و موقع مردن از خواب بيدار ميشود کهاي بابا همهي خبرها آن طرف است اين جا بايد همه را ميگذاشتيم ميرفتيم مردم خواب هستند وقتي که ميميرند تازه بيدار ميشوند که عجب ما چه اشتباه بزرگي کرديم تمام سرمايهها بايد آن جا باشد آن جا ابديت هميشگي است اگر ما ميرويم مسافرت در سفر يک شب موکبي است خيمهاي است مسافرخانهاي هتلي است در راه و مسير مسافرت ميخوابيم هشت ساعت ده ساعت دوازده ساعت يک شب ما در اين هتل ميمانيم بيتوته ميکنيم حالا ما بياييم شب تا صبح غصه بخوريم مثلا اين اتاق کثيف است يا تختش چنين است يا کوچک است يا بزرگ است چند ساعت بخوابي صبح بلند ميشويم ميروي تمام ميشود دنيا در مقابل آخرت واقعا گذرگاه است ما خيلي دنيا را بزرگ ميکنيم پيغمبر ما صلي الله عليه و آله که دنيا را از اين کوچک تر کردند الدُّنْيَا سَاعَةٌ فَاجْعَلْهَا طَاعَة (بحارالانوار، ج67، ص68) يعني دنيا يک ساعت است يک لحظه است اين يک لحظه و يک ساعت را در طاعت و بندگي خدا صرف بکنيد اگر ميخواهيد بيشتر تفهيم شود ما الآن بيست سي سال پنجاه سال نوزاد بوديم بچه بوديم نوجوان شديم جوان شديم ميانسال شديم چطور اين سي سال گذشت نگاه به گذشته ميکنيم خيلي زود گذشت قطعا بدانيد سي پنجاه سال بعد هم سريع ميگذرد خوشا به حال اينهايي که گول دنيا را نخورند وابسته به دنيا نشوند دنيا را نگيرند آخرت را رها بکنند به دنيا بچسبند از خدا از جايگاه اصلي شان غافل شود دنيا جذابيت دارد اما آدم نبايد گول بخورد اگر به يک بچه اسباب بازي بدهند مثلا کنترل از راه دور داشته باشد راه ميرود سر و صدايي ميکند به او ميگويند شما اين را ميخواهي يا يک ماشين يک ميلياردي قطعا بچه اين را انتخاب ميکند عقلش نميرسد با آن ماشين ميشود ميليونها از اين اسباب بازيها خريد اگر نقاشي قشنگي را کسي بکشد جذاب باشد به بچه بگويند اين را ميخواهي يا باغ و بوستان صد ميلياردي نقاشي را انتخاب ميکند چون آن باغ را خوب نشناخته آدمي که معرفت داشته باشد به قول مثنوي بعضيها آخر بين اند بعضيها آخور بين اند مرد عاقبت بخير آن است که آخر بين باشد پايان کار را ببيند يک بزرگواري داستاني نقل ميکرد خيلي جالب است يکي از اين ثروت مندها ماشين چند ميلياردي داشت بنزي خريده بود قبل از انقلاب خيلي به آن وابسته بود دنيا دو رقم است دنياي ممدوح اين است که در مسير آخرت و به جا خرج بکنيم و به فکر ديگران باشيم دنياي مذمومه آن است که بر ما سوار شود ماشين اين آقا را دزد برد سکته کرد بردند بيمارستان بچهها گفتند ماشينت را دزد برده خانه ملک داري دوباره ميخري تا فردا ظهر اين آقا از فراق ماشينش از دنيا رفت بعد از ظهرش هم ماشينش پيدا شد آدم چرا اين قدر وابسته به دنيا باشد مثل بچه گول اين دنيا را بخورد بالغ و عاقل واقعي کسي است که گول اين دنيا را نخورد دنيا زمين گيرش نکند ما دو رقم دنيا داريم دنياي مذمومه دنياي ممدوحه دنياي ملعونه دنياي مرحومه اين تعبيرها آمده دنياي مذموم دنيايي است که ما را به حرام به گناه به رياست طلبي بيندازد حق کشي ظلم خيانت بکنيم براي رسيدن به دنيا بعد هم که به دنيا ميرسيم حقش را ادا نکنيم يا دنياي حلال تهيه ميکنيم ولي حقوق ديگران را نميدهيم خمس زکات نميدهيم به فقرا نميرسيم دنياي تشريفات و تجملات هستيم اين دنياي مذمومه است که سوار بر ما است ما را غافل ميکند مثنوي ميگويد چيست دنيا از خدا غافل بدن ني قماش و نقره و فرزند و زن کسي نميگويد خانه نداشته باش مگر اهل بيت همسر خانه مرکب نداشتند؟ داشتند دنياي مذموم اين است که ما را از خدا آخرت غافل بکند بر ما سوار شود تمام هم و غصهي ما دنيا شود لذا آن کسي که دنيا بر او غالب است او دل نميکند سر دو راهيها که قرار ميگيرد خودش و همه چيز را فداي دنيا ميکند ولي اهل بيت دنيا را در مسير آخرت قرار ميدادند دنياي مذمومه اين است که انسان حرص بزند طمع بکند حق ديگران را پايمال بکند و بعد هم در مسيرهاي نا هنجار و بي جا مصرف بکند ولي دنياي مرحومه و دنياي ممدوحه آن دنيايي است که انسان از حلال کسب بکند بزرگي ميفرمايد بسياري از مردم دنيا سوار آنها هستند ولي من سوار بر دنيا هستم هر چه که است همه را جمع ميکنم در مسير آخرت و خدا خرج ميکنم دنيايي که موقع نماز ميشود مشتري ميآيد بين دنيا و آخرت قرار ميگيرم نماز اول وقت جماعت و مسجد در حالي که رزق ما رسيده اين کلام نوراني امام عسکري است لَا يَشْغَلْكَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَلٍ مَفْرُوضٍ (بحارالانوار، ج 78، ص 374) يعني رزقي که خدا ضمانت کرده از نماز واجب و کارهاي واجب شما را غافل نکند خدا ضمانت رزق کرده سر جايش است من به خاطر مشتري يا کار دنيايي دارم نماز اول وقت مسجد آخرت را ميزنم به خاطر اين که به دنيا برسم به دنيايم هم نميرسم برسم هم خير و برکت در آن نيست حضرت علي ميفرمايد هيچ کسي واجبي را به خاطر دنيا فروگذار نميکند زمين نميگذارد الا خدا يک در ضرر برايش باز ميکند چالهاي ميکند که بيشتر از اين هزينه بکند يعني اگر سر دو راهي دنيا و آخرت ما واجبي را ترک کرديم به خاطر اين که به دنيا برسيم خدا يک ضرري ايجاد ميکند که چند برابر در آن بيفتيم به دنيا هم نميرسيم بلکه ضرر هم ميکنيم دنيايي که ما را از خدا غافل بکند دنيايي که ما را از خير رساندن به مردم غافل بکند دنيايي که صله رحم نکنيم کار مردم را راه نيندازيم اين دنياي مذمومه است کيست دنيا از خدا غافل بدن ني قماش و نقره و فرزند و زن. مثال خيلي خوبي مثنوي ميزند در آداب الصلوه يا سر الصلوة امام است که ايشان فرمودند بهترين مثالي که براي دنيا من پيدا کردم همين مثالي است که مثنوي در اين شعرش زده آب در کشتي هلاک کشتي است ليک در بيرون کشتي پشتي است وسيلهي جريان کشتي آب است اگر هزار کشتي در خشکي بسازي فايده ندارد کشتي بايد در آب باشد زيرش آب روان باشد ولي به شرطي که اين آب زير کشتي باشد اگر بيايد در کشتي همان کشتي را غرق ميکند. اگر مال نباشد اگر خوراک نباشد پول نباشد غذا نباشد ما نه نماز ميتوانيم بخوانيم نه خدمت بکنيم پيغمبر ميفرمايد خدايا بين ما و نان هيچ وقت جدايي نينداز نميگوييم دنيا نباشد ولي اين آب بايد بيرون کشتي باشد ما وابسته نباشيم سوار بر دنيا باشيم نه اين که دنيا بر ما سوار باشد اگر آب بيايد در کشتي هلاک ميشود اين اختلاسهايي که ميشود رشوهها رياست طلبيها ظلمها همه اش مال اين است که آب آمده داخل رياست هوا هوس پول پرستي غالب شده اگر دنيا غالب بود اين همه حکام ظلم ميکنند به خاطر حفظ پست و مقام و رياست اين کلام نوراني که محبت دنيا از چند معصوم رسيده حُبّ دنيا كه حُبُّ الدنيا رَأسُ كلّ خطيئةٍ (کافي، ج 2، ص 315) عشق به دنيا وابستگي به دنياي مذمومه که سوار بر افراد ميشود ريشهي تمام گناهان ظلمها جنايتها خيانتها حسادتها حرصها طمعها است تمام ظلمها از اين دنيا پرستي است يعني شر الناسي که آخرتشان را ميدهند با دنيا کار خوب نميکنند و دنياي فاني را ميگيرند و از اين بدتر آنهايي که دنبال رياست طلبها ميروند خودش را هزينه ميکند يکي ديگر رئيس شود ما داريم ميگويد کارفرما خيانت ميکند من هم خيانت ميکنم او پولدار ميشود او راي بياورد من دروغ و تهمت ميزنم يکي ديگر رئيس شود به دنيا برسد من خودم را در آتش جهنم مياندازم يکي ديگر رئيس شود اين ديگر از اولي بدتر است خسران محض است سر دوراهي دنيا و آخرت مواظب باشيم همين کلام نوراني حضرت علي در دنيا به اندازهي عمر دنيا عمل بکن نميگوييم دنيا نداشته باشيد بدون دنيا نميشود حرکت کرد ولي دنيايي که بر ما سوار نشود دنيايي که در استخدام راه حق و راه خدا و راه آخرت و خير رساندن به ديگران باشد. مثال خوبي از امام حسين ميديدم خيلي جالب است امام حسين عليه السلام ميفرمايد اِنَ جَميعَ ما طَلَعَت عَلَيهِ الشَمسُ في مَشارِقِ الاَرضِ وَ مَغارِبِها،بَحرِها وَ بَرِها وَ سَهلِها وَ جَبَلِها عِندَ وَلِيٍ مِن اَولِياءِ اللهِ وَ اَهلِ المَعرِفَهِِ بِحَقِ الِله كَفَيئِ الظَلالِ (بحار الانوار، ج 1، ص 144) تمام عالم طبيعت آن چه که خورشيد بر آن ميتابد از شرق و غرب زمين دريايش خشکي اش کوهش زمين هموارش تمام اين عالم نزد آن کسي که چشم دلش باز شده و ولي خداست و باطن دنيا را ميبيند مثل سايهاي است که تمام شدني است مثل دامنهي سايه است سايه ميافتد روشني که ميافتد نور که رفت سايه رفت سايه واقعيت ندارد يک سراب است اين را منتها ما موقع مردن ميفهميم که نردبان اين جهان ما و مني است اسم و رسم و مدرک با يک نفس پوچ ميشود دنياي ممدوحه هماني است که پيغمبران امامان اهل بيت به اندازهي نياز خودشان استفاده ميکردند حتي گاهي نياز خودشان را هم به ديگران ميدادند اينها کساني هستند که دنيا هم داشتند ولي آخرتي که ميديدند ميديدند آن چه که آن جا خرج ميکنند براي ابديت ميماند حتي لقمهي دهانشان را هم گاهي ميدادند همان طور که محبت دنيا ريشهي همهي گناهان و بديها است بغض دنيا و کنده شدن از دنيا و عدم وابستگي ريشهي تمام خوبيها است يک ثروتمند يک آدم رئيس وقتي از دنيا کنده ميشود تمام ما داريم ثروتمندان خيرهايي که اگر در ماه ميلياردها درآمد در ماه دارد ميگويد من بيست ميليون هزينهي خودم را برميدارم بقيه اش را قرض الحسنه ميدهم البته کم هستند از هزار تا يکي اگر پيدا شود اگر پيدا کردند به ما بگويند ما دنبال اين خيرها هستيم ولي شنيدم هستند اگر اين شود چه خواهد شد؟ ميشود ظهور امام زمان ميشود قيامت ميشود آخرت ميشود بهشت همين دنيا تمرين بهشت ميشود من نمونههايي از زندگي اهل بيت عرض ميکنم حضرت زهرا سلام الله عليها که جان همهي ما به قربانش که محبت او بهشت را بر ما واجب ميکند ببينيد چقدر وابسته به خدا بوده به آخرت بوده يک روزي از پيغمبر عظيم الشان از پدر بزرگوارشان تقاضاي يک انگشتر کردند انگشتر زينتي معمولا خانمها دست ميکنند البته اين را عرض بکنم اهل بيت هيچ وابستگي به دنيا نداشتند گاهي اين چيزها که پيش ميآيد براي توجه ما است براي هوشياري و بيداري ما است پيغمبر خدا يک انگشتري تهيه کردند مرحمت کردند حضرت زهرا سلام الله عليها شب خوابيدند در بحار است خواب ديدند وارد بهشت شدند حضرت را بردند وارد قصر خدمه است حور است قلمان است وارد اتاق شدند استراحت بکنند اتاقي که براي حضرت آمده کردند تخت داشت وارد اتاق که شدند استراحت بکنند ديدند تختشان سه پايه دارد تخت بايد چهار پايه داشته باشد محکم باشد آدم رويش بخوابد فرمودند چرا يک پايه کم دارد آن فرشتهاي که آن جا بود گفت صاحب اين تخت ميخواست در دنيا يک انگشتري دستش بکند از پايهي اين تخت کنديم داديم در دنيا انگشتر دستش بکند و اين جا تختش يک پايه کم است مقام اهل بيت بعضيها اين روايت را ممکن است حاشيه بزنند ولي اين بيدار باش براي ديگران است فردا آمدند اين انگشتري را به پدر دادند گفتند اين انگشتر را در راه خدا انفاق بکنيد پيغمبر خدا فرمودند فِي طَلَبِ الدُّنْيَا إِضْرَارٌ بِالْآخِرَةِ وَ فِي طَلَبِ الْآخِرَةِ إِضْرَارٌ بِالدُّنْيَا فَأَضِرُّوا بِالدُّنْيَا فَإِنَّهَا أَحَقُّ بِالْإِضْرَار (منهاج البراعه، ج 4، ص 389) يعني هر چقدر شما طرف آخرت بروي از دنيايت بايد کم بگذاري آدمي که ميرود زيارت کربلا نماز جماعت کارهاي خير ميکند بايد از دنيايش بگذرد از پولش مقامش موقعيتش بايد دنيايش را صرف آخرت بکند شما هر چقدر طرف آخرت ميروي از عشق دنيا محبت دنيا وابستگي به دنيا بايد کم شود هر چقدر هم طرف رياست و پول و مقام دنيا ميروي آخرتت را بايد فراموش بکني حضرت ميفرمايد اينها قابل جمع نيست حُبُّ الدُّنيا وحُبُّ اللّه ِ لا يَجتَمِعانِ في قَلبٍ أبَدا (تنبيه الخواطر، ج 2، ص 122) محال است کسي عاشق دنيا باشد و عاشق خدا و آخرت اينها قابل جمع نيست حضرت امير ميفرمايد دنيا و آخرت مثل دو هوو است طرف اين بروي آن ناراحت ميشود طرف آن بروي اين نارحت ميشود هيچ وقت هووها هم ديگر را نميتوانند ببينند در نهج البلاغه حضرت تشبيه کردند دنيا و آخرت را مثل مشرق و مغرب وَهُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، وَمَاشٍ بَيْنَهُمَا، كُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الاَْخَرِ (نهج البلاغه، حکمت 103) شما هر چقدر به طرف مشرق برويد از مغرب دور شديد يعني قابل جمع نيستند عشق اين اين که با يک دست و دل بخواهي همه را بگيري قابل جمع نيست سر دو راهي دنيا و آخرت اگر قرار بگيري مثال اصحاب امام حسين هر روز عاشورا است هر زميني کربلا است هر موقعيتي هر شرايطي هم يا حسيني است يا يزيدي است اين انتخاب و دو راهي است خيانت و ظلم و دو رويي و بي حجابي و گناه و معصيت مال دنيا است آخرت حجاب و عفت و نيکي و خوبي و قرآن و احسان است خوبي بدي بهشت جهنم عقل و جهل هميشه است هميشه ما سر دو راهي دنيا و آخرت هستيم حرّ چرا برگشت؟ حر بدنش شروع کرد لرزيدن صداي هل من ناصر امام حسين را شنيد کسي که نزديکش بود گفت اگر از من ميپرسي شجاع ترين افراد روز قيامت چه کسي است از شما نميگذرم ميگويم شما هستي در مقابل هفتاد نفر ميترسي؟ گفت به خدا قسم من خودم را بين بهشت و جهنم و دنيا و آخرت ميبينم رئيس بود فرمانده بود هزار نفر زير مجموعه اش بودند ميتوانست ادامه بدهد مثل عمر سعدها و شمرها ولي الآن در يک لحظه تصميم گرفت سر دو راهي امام زمان و همهي امامان به او سلام ميدهند تمام آنهايي که ميگويند عَلَي الاَصحَابِ الحُسَين (زيارت عاشورا) تمام عالم براي او دعا ميکنند و افتخار به او ميکنند که يار امام حسين شد سر اين دو راهيها ما چه انتخاب ميکنيم بين دنيا و آخرت ميمانيم خوبي بدي احسان حسادت بخل اذيت آزار بداخلاقي دنيا مجموعهي خيلي وسيعي است تمام بديها را به دنيا نسبت بدهيم همهي خوبيها را به آخرت و خدا نسبت بدهيم قابل جمع نيست به قول بزرگواري از اساتيد ميفرمودند مومن دنيا و آخرتش يکي ميشود وقتي محبت آخرت بر او غالب شد زن بچه پول مقام رياست همه را صرف آخرت ميکند مثل اهل بيت حضرت زهرا جان همهي ما به قربانش انگشتري را فوري برگرداندند پيراهن عروسي را شب عروسي ميدهد چه حاضر است اين کار را بکند ما نميگوييم همه اين کار را بکنند در توان خيليها شايد نباشد اين ايثار و گذشت اين نگاهي که عوض ميشود اگر بدانيم ما انفاقي که ميکنيم ميلياردها برابر در آخرت براي ما ميماند اين دنيا لحظهاي است تمام ميشود يک کف سوتي ميزنند چقدر قشنگ است تمام ميشود آن که ما مصرف کرديم تمام شد ولي آن که داديم در راه خدا هميشه ميماند و سرمايه گذاري است لذا اينها لقمهي دهانشان را ميدادند روايت داريم حضرت زهرا پيغمبر عظيم الشان هر وقت ميرفتند مسافرت آخرين نفري که وداع ميکردند حضرت زهرا بود از سفر ميگشتند اول کسي که ميرفتند ملاقات حضرت زهرا بود معمولا اول جايي که آدم ميرود خانهي خودش و همسرش است ولي ايشان به ديدن حضرت زهرا ميرفتند يک بار پيغمبر خدا مسافرت رفتند حضرت زهرا پردهي سادهاي تهيه کرد با چند تا دستبند براي بچهها پيغمبر خدا وارد شدند اول خانه وقتي ديدند بچهها دستبند دست کردند يک ذره چيز ساده يک تغيير مختصر خيلي خوششان نيامد برگشتند خانه حضرت زهرا متوجه شدند پردهها باز کردند دستبند را در آوردند فرستادند براي پدر اين قدر خوشحال شدند فرمودند فِدَاهَا اَبُوهَا ما نميگوييم ما که اين کارها را نميکنيم نميتوانيم هم بکنيم اصل هستي مان را در راه خدا بدهيم ولي ما اضافههاي دنيايمان را بدهيم خيليها هستند زندگي شان با يک چيز کمي ميگذرد بقيه اش را در راه خدا انفاق بکنيم احسان نيکي بکنيم ايثار کار اولياء کامل خدا است يا اگر ثروتمندان افرادي که دستشان به دهانشان ميرسد پنج درصد ده درصد مالشان را به فقرا بدهند من هزار امضا ميکنم يک فقير در ايران ما نخواهد بود اختلاف طبقاتي بخشي اش مال حکومتها و برنامه ريزيهاي غلط است ولي بالاي پنجاه درصد از خود ما است خودمان رحم نميکنيم آدمي که سوار يک ماشين پنج ميلياردي ميشود اين در فاميلش فقير و گرفتار و محتاج نيست؟ آدمهايي هستند به خاطر مبلغ ناچيز از خانه بيرونشان ميکنند يک آقاي ميگفت شما بيا من شمال به شما نشان بدهم منطقهي درياي خزر ميليارد ميليارد آدمهايي که آمدند آن جا خانه درست کردند سالي ده روز بيست روز اگر وقت بکند ميآيد اين نميتواند انفاق بکند؟ و امثال اينها ما بخواهيم اسم ببريم خيلي فراوان است.
شريعتي: انفاقش سر جايش چقدر آرامش مردم را به هم ميريزند احساسات عمومي را جريحه دار ميکنند.
حاج آقا فرحزاد: ما چقدر پيام داريم آقاي حسيني اين جا بارها منقلب شدند گاهي ميگويند من خوابم نميبرد پيامها را ميخوانم افرادي که ضروريات زندگي شان را ندارند لنگ يک ميليون است براي يک دارو مانده اين مال چيست؟ همين است که مصداق پيغمبر فرموده بدترين انسانها آنهايي هستند که دنيا را ميگيرند شش دنگ ميچسبند آخرت را کار خير را انفاق و احسان را خدا را فراموش ميکنند تمام دردهاي جامعه مال همين يک جملهي حضرت است بدترين آدمها يا رياست يا پول دنبال پول و رياست اند نميگويد من انفاق احسان بکنم. اگر بدانيم که با يک نفس تمام موجوديهاي ما صفر ميشود ولي آن چه که آن جا گذاشتيم هميشه ميماند به قول ملا عبدالله ميگويد يک آدمي را بگيرند در آب عميقي رها بکنند اگر شناگر آن آب شده باشد قبلا راحت شنا ميکند ميرود ولي اگر شناگر نباشد همه اش خفه ميشود آخرت يک شناي ديگري ميخواهد يعني اعمال خير ايمان معرفت انفاق احسان گره گشايي اگر ما آن جا سرمايه گذاري کرديم همه منتظر هستند استقبال بکنند ببرند و اين ابدي و هميشگي است ولي اگر آماده نباشيم همه را خرج کرديم اين جا وقتي از دنيا برود اول فشار قبر و عذاب و گرفتاري هايش شروع ميشود.
شريعتي: معني زهد در همين نگاه ميگنجد؟
حاج آقا فرحزاد: زهد يعني وابسته به دنيا نباشيم دنيا زده نباشيم دنياي ممدوحه در خدمت بندگان خدا در خدمت آخرت و کارهاي خير است دنياي مذمومه دنبال گناه و معصيت و تشريفات و تجملات و حرص و طمع دنيا بودن است
شريعتي: خيلي ممنون صفحهي 63 مصحف شريف را امروز تلاوت ميکنيم آيات 101 تا 108 سورهي مبارکهي آل عمران
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللَّـهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَن يَعْتَصِم بِاللَّـهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ?101? يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّـهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ ?102? وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّـهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّـهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ?103? وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَـئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ?104? وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَـئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ?105? يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكَفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُوا الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ ?106? وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللَّـهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ?107? تِلْكَ آيَاتُ اللَّـهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَمَا اللَّـهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِينَ ?108?
ترجمه:
و چگونه کفر ميورزيد در حالي که آيات خدا بر شما خوانده ميشود، و پيامبر او در ميان شماست؟! و هر کس به خدا تمسّک جويد، قطعاً به راه راست هدايت شده است. (???)اي اهل ايمان! از خدا آن گونه که شايسته پرواي از اوست، پروا کنيد، و نميريد مگر در حالي که [در برابر او و فرمانها و احکامش] تسليم باشيد. (???) و همگي به ريسمان خدا [قرآن و اهل بيت (عليهم السلام)] چنگ زنيد، و پراکنده و گروه گروه نشويد؛ و نعمت خدا را بر خود ياد کنيد آن گاه که [پيش از بعثت پيامبر و نزول قرآن] با يکديگر دشمن بوديد، پس ميان دلهاي شما پيوند و الفت برقرار کرد، در نتيجه به رحمت و لطف او با هم برادر شديد، و بر لب گودالي از آتش بوديد، پس شما را از آن نجات داد؛ خدا اين گونه، نشانههاي [قدرت، لطف و رحمت] خود را براي شما روشن ميسازد تا هدايت شويد. (???) و بايد از شما گروهي باشند که [همه مردم را] به سوي خير [اتحاد، اتفاق، الفت، برادري، مواسات و درستي] دعوت نمايند، و به کار شايسته و پسنديده وادارند، و از کار ناپسند و زشت بازدارند؛ و اينانند که يقيناً رستگارند. (???) و [شمااي اهل ايمان!] مانند کساني نباشيد که پس از آنکه دلايل روشن براي آنان آمد، پراکنده و گروه گروه شدند و [در دين] اختلاف پيدا کردند، و آنان را عذابي بزرگ است؛ (???) در روزي که چهرههايي سپيد و چهرههايي سياه شود، اما آنان که چهره هايشان سياه شده [به آنان گويند:] آيا پس از ايمانتان کافر شديد؟ پس به کيفر آنکه کفر ميورزيديد، اين عذاب را بچشيد. (???) و اما آنان که چهره هايشان سپيد گشته، همواره در رحمت خدايند، و در آن جاودانه اند. (???) اينها [که سرگذشت اهل کتاب، مژده ها، بيمها و امور مربوط به آخرت است] آيات خداست که آن را به درستي و راستي بر تو ميخوانيم؛ و خدا هيچ ستم و بيدادي بر جهانيان نميخواهد. (???)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: خيلي خوشحاليم همراه شما و در کنار شما هستيم از فضيلت ذکر صلوات بر محمد و آل محمد ميشنويم و بعد اشارهي قرآني.
حاج آقا فرحزاد: ما در روايات داريم موقع شنيدن نام پيغمبر عظيم الشان مستحب است بلکه مستحب موکد است ذکر صلوات فرستاده شود حتي اگر کسي مشغول نماز واجب هم است کسي نام پيغمبر يا لقبهاي پيغمبر را برد لازم است آن جا نماز را قطع بکند ذکر صلوات را بگويد بعد ادامه بدهد در هر حالي مگر اين که بيدار نباشد اگر به گوش کسي نام پيغمبر لقبهاي پيغمبر مستحب است ذکر صلوات فرستاده شود پيغمبر ما فرمود جفاکار ترين امت به من آن کساني هستند که نام من را بشنوند و صلوات بر محمد و آل محمد نفرستند. آيهي 103 اين صفحه خداي مهربان ميفرمايد «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّـهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا» چنگ بزنيد محکم به ريسمان الهي همگي و پراکنده نباشيد تفرقه و اختلاف را از خودتان دور بکنيد اولا تعبير شده به اعتصام يعني تمسک محکم توسل محکم مثل کسي که در دريا دارد غرق ميشود اگر وسيلهي نجاتي فرستادند بايد محکم بگيرد و الا سرش ميرود زير آب و خفه ميشود اين را ميگويند اعتصام پس چنگ زدن عادي نيست محکم و قرص به چه چنگ بزنيم؟ به حبل الله در روايات فراواني يکي تعبير به قرآن شده به قرآن چنگ بزنيد تلاوت به قرآن انس به قرآن از همه مهم تر عمل کردن به قرآن در روايات فراوان ديگر تعبير شده به اهل بيت عصمت و طهارت دوازده امام خصوصا در مورد مولي حضرت علي که روايات متعدد داريم که چنگ بزنيد به حضرت علي از تفرقه و اختلاف دوري بکنيد حوادثي که همين روزها بعد از شهادت پيغمبر خدا اتفاق افتاد و هر چه ما آزار و اذيت داريم ميبينيم هر روز گوشه کنار چقدر ظلم و خيانت ميشود به خاطر اين است که حبل الله را خانه نشين کردند از حبل الله بريدند از ولايت دور شدند محدث قمي در سفينه کلمهي حبل آورده يک نفر آمد به پيغمبر خدا در جمع اصحاب گفت منظور از اين آيه چيست پيغمبر خدا از جا بلند شدند نه فقط نشانه آدرس بدهند عملي مثل اين که کسي آدرس ميخواهد ما سوار کنيم پياده کنيم عملي دست اعرابي گرفتند آوردند گذاشتند روي شانهي اعرابي گفتند يَا اِعَرابي هَذَا حَبلُ الله فَاعتَصِم بِهِ وَاَلتَزِم بِهِ (شرح الاخبار، ج 2، ص 266) به اين آقا چنگ بزن متمسک بشو همه کاره اين آقا است قرآن ناطق باطن حقيقت اين است آن چه که خدا گفته چنگ بزن اين آقا است اعرابي هم عذر ميخواهم آدم سادهاي بود خيلي صاف و ساده بود بغل کرد حضرت امير را در آغوش گرفت فشار داد حضرت را گفت خدايا تو شاهد باش من به حبل الله چنگ زدم بعد خداحافظي کرد رفت فهميد راه و چراغ هدايت اين آقا است يک مقدار که فاصله گرفت پيغمبر خدا فرمود هر کس دوست دارد به يک نفر اهل بهشت نگاه بکند به اين اعرابي نگاه بکند او اهل بهشت است يک نفر از اينهايي که منافق و توطئه گر بود دنبال اعرابي راه افتاد رسيد به او گفت اعرابي براي من دعا بکن گفت غلط نکنم تو هم ريگ در کفشت است آدم عوضي هستي گفت چطور؟ گفت تو بودي من آمدم از پيغمبر سوال کردم جواب گرفتم گفت بله گفت اگر بودي تو حبل الله را ول نميکردي دنبال من راه بيفتي پيغمبر را ول کردي حبل الله را ول کردي دنبال من راه افتادي ميخواهي مدرک بگيري بعد براي خودت چيزي درست ميکني ولي من براي تو اين دعا را ميکنم اِن کُنتَ مُتَمَّسِکا بِذلک الحَبل فَغَفَرَ الله لَک وَ اِلَّا فَلَا غَفَرَ الله اگر تو هم مثل من چنگ به دامن حبل الله ميزني خدا تو را بيامرزد و الا خدا هيچ وقت تو را نيامرزد.
شريعتي: خيلي ممنون نکات پاياني را بفرماييد.
حاج آقا فرحزاد: اين بحثي که ما دربارهي دنيا و آخرت کرديم فشرده و خلاصه اش اين است که ما مواظب باشيم در تزاحم دنيا و آخرت واجبات را اهميت بدهيم محرمات را ترک بکنيم آلوده به گناه نشويم محبت دنيا ما را آلوده به گناه نکند دربارهي انفاق مهم ترين انفاقها واجبات است خمس زکات نفقههايي که واجب است در اولويت است بعد از واجبات زندگي معمولي عرفي هر کسي شأني دارد خانه زندگي معمولي براي حفظ آبرويش خودش اينها را هزينه بکند طوري نيست اضافه اش را اگر صله رحم بکند کارهاي خير بکند قطعا او آلوده به دنيا نيست اميدواريم خدا کمک بکند اضافهي حرف هايمان را ببنديم اضافهي مالمان را انفاق بکنيم و آخرتمان را آباد بکنيم.
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار.