موضوع برنامه: وصيت نامه پيغمبر گرامي (ص) به حضرت علي (ع) - (مذمت احترام از روي ترس)
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 94/09/16
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
تا داشته ام فقط تو را داشته ام *** با نام تو قد و قامت افراشته¬ام
بوي صلوات ميدهد دستانم *** از بس که گل محمدي کاشته¬ام
شريعتي: سلام به همهي شما دوستان خوب خيلي خوش آمديد به اين سمت خدا دلتان گرم به محبت اهل بيت عليهم السلام باشد خوشحاليم در کنار شام هستيم سلام عليکم حاج آقا فرحزاد.
حاج آقا فرحزاد: سلام عرض ميکنم خدمت شما و بينندگان عزيز و مهربان خدا را شکر ميکنيم که بحمدلله باران و برف مفصل در بخش مهمي از کشور ما باريده ان شاء الله شاکر و قدردان نعمتها باشيم امروز روز دانشجو است خدمت همهي دانشجوها عرض سلام داريم بهترين توفيقات را براي آنها آرزو داريم.
شريعتي: خيلي ممنون روز دانشجو است به همهي دانشجوهاي عزيز تبريک ميگوييم بحث ما با حاج آقاي فرحزاد وصيت نبي مکرم اسلام بود نکات خيلي خوبي را شنيديم خيلي هم مورد استقبال دوستان خوب قرار گرفت ادامهي فرمايشات شما را خواهيم شنيد
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم در وصاياي حضرت رسول به اين وصيت رسيديم که يا علي شَرُّ النّاسِ مَنْ اَكْرَمَهُ النّاسُ اتِّقاءَ شَرِّهِ (مكارم الاخلاق، ص ???) چه کساني بدترين انسانها هستند پيغمبر عظيم الشان صلي الله عليه و آله و سلم ميفرمايند بدترين انسانها آنها هستند که ديگران از آنها بي جهت بترسند از عملشان از فحششان از بدزباني شان از بد دهاني شان از ترس به آنها اکرام و احترام بکنند ما دو روش داريم يک روش روش سلطه است که کار سلاطين و زور مدارها است که با رعب و خشونت و وحشت و فشار و تهديد و توبيخ افراد را تحت سلطهي خودشان قرار ميدهند و اين گونه حکومت ميکنند اين فقط براي سلاطين نيست اين در ردهي بالا است در ردهي پايين تر يک کارفرما يک پدر يک استاد يک مدير است يک نوع با فشار و تهديد و زور و بايدي است که اين در دنيا داير است چه در خانه ممکن است خانم اين روش را اجرا بکند ممکن است حتي يک اولاد نسبت به پدر مادر با داد و بيداد و آبروريزي برخورد بکند بخواهد يک چيزي بگيرد دايره اش وسيع است فقط مال سلاطين نيست آن نفسي که فرعون داشت در همه است منتها ميدان پيدا نکرده اگر ميدان پيدا بکند اين کلامي که مثنوي ميگويد نفس اژدرهاست او کي مرده است از غم بي آلتي افسرده است گر بيابد آلت فرعون او که به امر او همي رفت آب جوي آن زمان بنياد فرعوني کند راه صد موسي و صد هارون زند کرمک است اين اژدها از دست فقر ورنه ميبود اين مگس افزون ز صغر صغر باز شکاري است فعلا خدا جلويش را بسته اين اژدها شده کرم کوچک اگر ميدان پيدا بکند همان کار فرعون را ميکند. يک موقعي من رفتم ارگاني براي سخنراني گفتند شما با آيت الله بهاء الديني رفت و آمد داشتي گفتم بله گفتند اتفاقا ما هم با ايشان يک خاطرهي خيلي زيبايي داريم ميگوييم گفتند ما در يک جرياني در عملياتي خيلي خوب پيشروي کرديم سران ارتش و سپاه يک عمليات خيلي مهمي انجام دادند ما را آوردند تهران و پيش حضرت امام و مسئولين خيلي از ما تشکر کردند خيلي تشويق کردند که ديگر خود ما هم يک مقداري احساس غرور کرديم ما را آوردند قم زيارت گفتند که شما که قم آمديد خوب است استاد اخلاق و عرفاني است به نام آيت الله بهاء الديني از دوستان ديرين حضرت امام است ديدن ايشان هم برويد خيلي براي اينها جالب بود ميگفت ما را آوردند خدمت آيت الله بهاء الديني بار اول بود ايشان نگاه عميقي به ما کردند فرمودند همهي شما صدام هستيد ما که فکر ميکرديم به ما ميگويند مالک اشتر هستيد چنين هستيد مثل اين که آب يخ را روي بدني که داغ کرده بريزيد گفت فکر نکنيد شما کسي هستيد نفس صدامي در وجود شما است اگر ميدان پيدا بکند گاهي به يک سرباز به يک بچه به همسر زور ميگوييد برويد خودتان را اصلاح بکنيد فرمودند اين صحبت ايشان نيشتر عجيبي بود هر کجا رفته بوديم به دست و بازوي ما افتخار ميکردند يک هيبت غرور فوق العادهاي در ما ايجاد شده بود اگر نظر عزيزان باشد حضرت امام رحمة الله عليه معمولا به افراد در جمع تذکر نميدادند در خفا و خلوت و دستور هم همين است اين که در جمع يا گاهي پخش مستقيم کسي تذکر بدهد خيلي مهم است دو بار يک بار مرحوم آيت الله مشکيني در مجلس خبرگان با امام ديدار داشتند خيلي از امام تعريف کردند امام فرمودند من از آيت الله مشکيني گلايه مند هستم اين تعريفهايي که در حضور کرده براي آدم توهم ميآورد انسان است ممکن است باورش شود اين تعريفها من گلايه مند هستم چرا اين قدر تعريف کرده يک بار مرحوم فخر الدين حجازي ايشان هم سنگ تمام گذاشت خيلي تعريف کرد امام فرمودند نه اينها را جلوي من نگوييد خطرناک است بنده در آيات و روايات مثل غرور نديدم چيزي که شيطان خودش زمين گير شد باعث ميشود ديگران را هم زمين گير بکند انسان اگر غرور نداشته باشد آقاي دولابي تکيه کلامشان اين بود من در زندگي ام مهم ترين چيزي که مواظب هستم اين است که يک وقت اين من و خودخواهي غرور اين درست نشود فکر نکنيم خبري است دست ما خالي است هيچ چيز نداريم هر چه است اوست اين را بايد خيلي دقت کنيم آنها ميگفتند آقاي بهاءالديني تمام فکرها و فيسهاي زيادي ما را خالي کرد سبک کرد راحت کرد اين که عرفا گفتند آن نفس تفرعن و فرعوني در وجود همه است اگر ميدان بدهيم مناجات شاکين امام سجاد عليه السلام است آنهايي که از نفس اماره از شيطان از روزگار به ستوه آمدند مناجات شاکين يعني خدايا من به تو شکايت ميکنم اِلهى اِلَيْکَ اَشْکُو نَفْساً بِالسُّوءِ اَمَّارَهً، وَاِلىَ الْخَطيئَهِ مُبادِرَهً وَبِمَعاصيکَ مُولَعَهً، وَلِسَخَطِکَ مُتَعَرِّضَهً خدايا من را از شر اين نفس حفظ بکن همه اش دعوت به بدي ميکند من را بيچاره و زمين گير کرده است اِلهى اَشْکُو اِلَيْکَ عَدُوّاً يُضِلُّنى، وَشَيْطاناً يُغْوينى شيطاني که من را تلنگر ميزند دعوت به گمراهي و بدي ميکند اين مناجات براي آنهايي که درگير شيطان و نفس اماره هستند خيلي خوب است از پانزده مناجات امام سجاد عليه السلام است شکايت نامهي ما را امام سجاد تنظيم کرده شکايت از نفس و مردم و ديگران به خدا اشکالي ندارد انسان به خدا پناه ميبرد تا درمان شود اين بحثي که ميکنيم فقط مال سلاطين نيست تک تک انسانها ممکن است در يک جاهايي زور بگويند يک راه مديريت يک راه رساندن پيام و کارهايمان اين است که با زور و فشار و تحميل است طرف را ميترسانيم و آبرويش ميبريم اين بدترين شگرد است و کار جهنميها است.
شريعتي: اگر کسي به ما احترام کرد خيالمان راحت نباشد که کارمان درست است شايد از ترس باشد.
حاج آقا فرحزاد: بله اين ميترسد خانمي که حرف ما را گوش ميدهد آقايي که گوش ميدهد سربازي رفيقي که گوش ميدهد از روي ترس و ناچاري است يا واقعا دوستمان دارد اين روش اول روش اشقيا است تعبير پيغمبر خدا به اينها ميخورد شرّ صيغهي افضل و تفضيل است اشرّ است همزه اش را انداختند که سبک شود شرّ يعني بدترين انسانها که آنهايي هستند که ديگران بي جهت يک وقت از يک پليس يک دزد ميترسد عيب ندارد دزدي کرده پليس هم کارش گرفتن دزد است اين عيب ندارد اما بي جهت اگر از ما بترسند يعني از خشونت بي جاي ما از زورگويي ما بترسند از فحاشي ما بترسند از نا حق گويي ما از آبرو ريزي بي جاي ما ميترسند اين آدمها بدترين انسانها از زبان پيغمبر خدا هستند که ديگران احترامشان ميکنند مبادا آبرويش را ببرد مبادا خيانت بکند گزندي به او برسد از ترس اين که آبرويش را ببرد خيانت بکند مجبوري احترامش را ميکند روش دوم روش محبت است که دين ما و مکتب ما پيغمبر ما امامان ما با قلب کار ميکردند سلطه بر دلها داشتند حکومت دل هاست نه با زور و فشار و تحميل پيغمبر ما با خلق و اخلاق « فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّـهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ » (آل عمران/ 159) با رحمت مهرباني نرمي افراد را به طرف خدا دعوت ميکردند اگر فشار و تحميل بود نميشد « لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ» (بقره/ 256) من به زور بگويم من را دوست بدار ايمان بياور امکان ندارد شهيد مطهري ميگويد اين آيه يعني امر تکويني است يعني اصلا نميشود من به زور بگويم شما به من اعتقاد داشته باش نميشود محبت با آن همراه است به زور نميشود اين غلط است دين ما امام باقر عليه السلام فرمودند هَلِ الدّينُ ِالاَّ الحُبِّ؟ اَلدّينُ هُوَ الحُبُّ وَ الحُبُّ هُوَ الدّينُ (وسائل الشيعه، ج 16، باب 15، ص 171) دين در يک کلمه يعني محبت مهرورزي با خدا و با اولياء خدا و با بندگان خدا حتي به حيوانات به موجودات عالم به يک گياه به يک علف آدم احترام بگذارد به موجودات عالم به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست از اين جهت که مال اوست مخلوق خداست آدم با همهي ذرات عالم عشق ورزي ميکند دين يعني محبت و محبت يعني دين باز تاکيد فرمودند دين نيست الا مهرورزي يعني راه صحيح اين است که ما با احسان محبت رفتار خوب گفتار خوب برخورد خوب در دلها محبتي ايجاد بکنيم آن وقت روي دوست داشتن ما را احترام ميکنند اين خيلي قشنگ است به خاطر خوبيهاي ما اين ميشود خيرالناس يعني مقابل اين روايت که بدترين انسانها نباشد در خانهها خانمي بي جهت از شوهر بترسد آقاي قرائتي فرمودند يکي از لاتهاي تهران يک موقع ميگفت من همهي لاتهاي تهران را زدم همه از زورم ميترسند من از خانمم ميترسم و خانم من از يک سوسک ميترسد دست بالاي دست زياد است بعضيها هستند خانم از نظر قدرتي از آقا بالاتر نيست ولي زبانش حرکاتش طوري است که شوهر مثل موش از او ميترسد اين مصداق اين حديث ميشود کاري نکنيم رفتاري نداشته باشيم که بچهها همسر پدر مادرمان از ما بترسند پدر مادري که ولي و قيم است بگويد اين بچه آبروي من را در شهر ميبرد من از او ميترسم در بارهي بزرگان نقل شده به يک اشراري پول ميدادند گفتند براي چه پول ميدهي فرمودند من به بعضيها پول ميدهم دستم را بگيرند من به بعضيها ميدهم پايم را گاز نگيرند من اگر پول ندهم پدر من را در ميآورند مثل اين که انسان جايي گير کرده اگر پول ندهد زندگي اش جانش در خطر است اگر دزدي سر گردنه گرفته ميگويد اگر پول را ندهي ميکشم بدترين آدمها است من اين جا پول ميدهم ولي به خاطر ترس از جانم اين به درد نميخورد حلال نيست مصداقش خيلي گسترده است مواظب باشيم مصداق اين حديث کسي نباشد که ديگران از او ميترسند از زبانش يا از داد و بيداد يا از تحميل هايش ميگويند شرش را بشکن پول بده همراهي بکن صدايش در نيايد اينها بدترين آدمها هستند دين ما دين محبت است بايد يک طوري رفتار بکنيم که دوستمان داشته باشند از روي محبت حرف ما را گوش بدهند وصيت بعدي پيغمبر عظيم الشان اين است که فرمود يا عَلىُّ، شَرُّ النّاسِ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْياهُ وَ شَرٌّ مِنْ ذلِكَ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْيا غَيْرِهِ (مکارم الاخلاق، ج 2، ص 319) که اين هم واقعا خيلي گسترده است اگر اين جلسه هم نشد جلسهي بعد هم بيشتر باز کنيم فرمود بدترين انسانها آنهايي هستند که در مواجهه با دنيا و آخرت سر دو راهي دنيا و آخرت کدام را انتخاب ميکنند دنياي زودگذر فاني از بين رفتني را انتخاب ميکنند آخرت ابديت بهشت جاودانه را ميفروشند از اين بدتر آن کسي است که سر دو راهي آخرت خودش ايمان خودش را فدا ميکند براي دنياي کس ديگر يعني کس ديگر ميخواهد رئيس شود راي بياورد من تهمت بزنم من غيبت بکنم من خيانت بکنم که کس ديگري به دنيا برسد اين ديگر از آن بدتر است.
شريعتي: چه ميدهيم چه ميگيريم؟
حاج آقا فرحزاد: احسنت اين موضوع يک کم باز شود به جا است چون مورد ابتلاي همه هم است ما در اين خانهاي که در دنيا آمديم زندگي ميکنيم به تعبير بزرگان و برگرفته از آيات و روايات عوالمي را طي کرديم عالم قدس بوده با خدا بوديم عالم زر بوده عالم اشباح بوده رحم مادر بوده اينها را طي کرديم آمديم در اين دنيا موقت هم است يک روزي از اين دنيا خواهيم رفت بلا شک ميميريم ميرويم در عالم برزخ در قالب مثالي بدن ما ميرود در قبر و خاک و روح ما ميرود در قالب مثالي شبيه اين بدن در عالم برزخ و در عالم قيامت دوباره زنده ميشويم يا بهشت يا جهنم اين خودش يک بحث قشنگي است اگر يکي از کارشناسان همين عوالم را بخواهد شرح بدهد که ما دو شناسنامه داريم يک شناسنامه مال بدن ماست يکي مال روح ماست شناسنامهي بدن ما معلوم است روز فلان متولد شده يک روزي از دنيا خواهد رفت شناسنامه اش باطل ميشود ولي روح ما جان ما حقيقت ما آن آقاي شريعتي که دارد گوش ميدهد آن روح و جان و حقيقتش کي درست شده شناسنامه اش کي است تاريخ تولدش کي است آن حقيقت ما خيلي جلوتر خلق شده هزارها سال قبل از خلقت بدن روح ما را خلق کرده طبق روايات بين متکلمين فلاسفه عرفا اختلاف است بسياري از بزرگان معتقد هستند که ازلي است يعني از روز اول خدا خلق کرده بعضيها هم گفتند نه مدتها نبوده بعدا خلق شده در اين که خيلي جلوتر بوده همه قبول دارند يعني هزاران سال جلوتر خلق شده اما از اولي که خدا بودند بعد جدا شدند اينها کلامي است و فايده ندارد ولي خيلي جلوتر بوده اين آياتي که ما داريم « إِنَّا لِلَّـهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ » (بقره/ 156) ما از خدا هستيم به خدا برميگرديم «إِلَى اللَّـهِ مَرْجِعُكُمْ» (هود/ 4) جميعا رجوع يعني فلاني به خانه برگشت يعني قبلا در خانه بوده و الا رجوع معني ندارد مسير شما همه به سوي خداست بازگشت شما به سوي خداست معلوم ميشود قبلا پيش خدا بوديم با خدا بوديم خيلي جلوتر خلق شده به قول مغربي خيلي در اين زمينه اشعار قشنگي دارد ميگويد ما سالها مقيم در يار بوده ايم واندر حريم محرم اسرار بوده ايم با يار خود خرم و خندان به کام دل بي زحمت و مشقت اغيار بوده ايم چندين هزار سال در اوج فضاي قدس بي بال و پر طائر و طيار بوده ايم يک حديثي هم معروف است حُبُّ الوَطَن مِنَ الاِيمَان (أعيان الشيعة، ج 1، ص 301) دوست داشتن وطن از ايمان است فرض کنيد تهرانيها خاک تهران را دوست بدارند ايرانيها ايران را خيلي دوست بداند نه ممکن است بگوييم کربلا مدينه را از ايران بيشتر دوست داريم خاک منظور است؟ مرحوم شيخ بهايي ميفرمايد آخر من خاک را دوست بدارم چه چيزي به ايمانم ميافزايد؟ کسي اهل قم است قم را خيلي دوست بدارد ربطي به ايمان ندارد ممکن است شهري خيلي از وطن ما بهتر باشد کسي در کفرستان به دنيا آمده شهرش همه کفر است دوست داشتنش يعني چه از ايمان است؟ شيخ بهايي ميگويد اين وطن مصر و عراق و شام نيست اين وطن شهريست کورا نام نيست يعني از آن جايي که روح ما آمده آن جا وطن اصلي است عشق به آن جا مرغ باغ ملکوتم نيم از عالم خاک چند روزي قفسي ساخته اند از بدنم خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست اين که آدم درک بکند با خدا بوديم در جوار خدا بوديم چه لذتهايي چه بهرههايي داشتيم که يادمان نميآيد بعد هم بايد برگرديم همان جا در اين که روح ما ميليونها سال جلوتر خلق شده شکي نيست ازلي است يا نه اين اختلاف است ولي اين طرف را اين که اين روح ما بعد از اين از بين نميرود ابديتش مسلم است را همه قبول دارند تا خدا خدايي ميکند که تا و انتها ندارد فرحزاد شريعتي انسانها موجودات همه هستند و خواهند بود جا به جا ميشوند اصلا مرگ به معناي از بين رفتن نيست اصلا اين طور نيست حتي اهل دل اهل معنا و فلسفه و عرفان ميگويند هيچ موجودي اين ليوان اين آب از بين نميرود کسي نتوانسته تا به حال ثابت بکند از بين برود بخار ميشود جا به جا ميشود اين شيشه ممکن است تبديل به خاک ميشود اما از بين نميرود فلاسفه ميگويند اعدام موجود محال است معدوم نميشود متکلمين ميگويند خدا قدرت دارد ميتواند اين کار را بکند ولي نميکند ولي اين که نميشود قطعي است همه قبول دارند چيزي را خدا از بين نميبرد همه اش جا به جا و تبديل است روح ما هميشه است و خواهد بود اگر کسي واقعا همين را يک کم خودش را بشناسد کسي که خودش را بشناسد خدا را شناخته که ما براي ابديت خلق شديم هميشه هستيم خُلِقتُم لِلبَقَاء لَا لِلفَناء (غررالحکم، ص 133) ما مال جاي ديگري هستيم براي دنيا نيستيم تو را ز کنگرهي عرش ميزنند سفير ندانمت که در اين دامگه چون افتادي آن چه از تو گم شده است از سليمان گم شدي بر سليمان هم پري هم اهرمن بگريستي يا حافظ ميگويد همايي چون تو عالي قدر حرص استخوان تا کي دريغ اين سايهي دولت که بر نا اهل افکندي ما مال خدا هستيم پيش خدا بوديم بعد هم پيش خدا برميگرديم موقتا آمديم در اين دنيا وطن اصلي ما جاي ديگر است براي اين جا آفريده نشديم اين جا موقت است يک موقت زود گذر ره گذر سريع فاني است که موقتا ما را اين جا آوردند براي امتحان دست ما را باز کردند بعضيها از اسم مرگ و مردن ميترسند اين اشتباه است مرگ به معني فنا و نيستي و از بين رفتن نيست « الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ» (ملک/ 2) خدايي که موت را خلق کرده چيز معدوم نيست موت چيز حقيقي است يعني جا به جا شدن از بيروني به اندروني رفتن پلي است جا به جا ميشويم ما همهي بينندهها عمر طولاني بکنيم 120 سال بعد از 120 سال ديگر هيچ کدام ما نيستيم در اين خانهي دنيا يک لحظه هم اعتباري نيست از امام پرسيدند چرا بعضيها مردند چشمشان باز است بعضيها بسته است فرمودند عزرائيل مهلت نداده چشمشان را ببندند يا باز بکنند ولي ما فرض ميکنيم 120 سال بعدش کجا هستيم؟جاودانه آن جا هستيم هميشه هستيم اگر کسي بداند که ابديت دائمي و هميشگي است و اين را باور بکند درک بکند هيچ وقت حاضر نيست ابديت را به اين دنياي فاني زودگذر بفروشد اين که خوشي دائم جاودانه بودن در بهشت « فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِيكٍ مُّقْتَدِرٍ» (قمر/ 55) انسان با خدا با چهارده معصوم مينشيند در بهشتي که هر چه ميخواهد است اراده ميکند حاضر ميشود آن جا را بدهد چند روز دنيا خوش گذراني پوچ تو خالي خيالي توهمي زودگذر از بين رفتني را بخرد عمر سعد خدا لعنتش بکند که همه اهل آسمان و زمين لعنتش ميکنند عمر سعد سن و سالي نداشت ابن زياد وعده داد استان داري ري را برايش نوشت به شرطي که بروي پسر پيغمبر امام حسين را بکشي براي رسيدن به ملک ري يعني رياست چند ساله که به همين هم نرسيد قبول کرد بيايد امام حسين را بکشد چند روزه رئيس و والي و استاندار ملک ري شود از طرف ابن زياد و يزيد هر چه امام حسين گفت اگر خانه پول ميخواهي من ميدهم خير خواهي کردند گفت نه من ملک ري را ميخواهم امام حسين نفرين کردند فرمودند ان شاء الله به ملک ري نميرسي به گندمش هم نميرسي او هم مسخره کرد گفت اگر به گندمش نرسيدم به جو ميرسم ولي نرسيد وقتي که اين جنايت بزرگ را انجام داد برگشت کوفه که بيايد حکم را تحويل بگيرد برود ابن زياد گفت ما بايد تجديد نظر بکنيم ببينيم صلاح است يا نه نفرين حضرت او را گرفت از پلههاي استان داري کوفه آمد پايين به خودش نجوا ميکرد گفت از من بدتر کسي نيست پسر پيغمبر خدا را کشتم و به ملک ري هم نرسيدم « خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ» (حج/ 11) هر کجا ميرفت اشاره ميکردند هذا قاتل الحسين بعد هم مختار او را گرفت به سزاي عملش او را رسانيد بدترين انسانها آنهايي هستند که آخرت را بدهند امام حسين خيرخواهي کرد دلسوزي کرد گوش نداد ولي شهداي کربلا را ببينيد يک لحظه دنيا را دادند چه گيرشان آمد چند سال ديگر مگر ميخواستند عمر بکنند هم در دنيا سرافراز شدند ميليونها انسان زيارت آنها ميروند سلام ميدهند گريه ميکنند امام زمان به اينها سلام ميدهد اينها روز قيامت در جوار حضرت حسين در ابديت هستند و بهره ميبرند عمر سعد که دنيا را گرفتند و آخرت را رها کردند هم در دنيا گرفتار شدند هم در آخرت حکومت يزيد بعد از معاويه سه سال بود سي و سه سالش بود سال اول جنايت کربلا را انجام داد سال دوم به مدينه حمله کرد قتل عام کرد سال سوم قصد کرد مکه را ويران بکند بعد هم سقط شد تاريخ خيلي مهم است سر دو راهي دنيا و آخرت خدا و دين و اهل بيت را رها نکنيم حجاب عفت نماز آخرت را ندهيم براي دنياي پوچ و توخالي که بايد بگذاريم برويم سير دنيا نسبت به آخرت خيلي کوتاه است تشبيهات و ترسيم را ان شاءالله هفتهي آينده عرض ميکنيم که در روايات هم آمده.
شريعتي: امروز صفحهي 56 را با هم تلاوت ميکنيم آيات 46 ام تا 52 ام سورهي مبارکهي آل عمران
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَمِنَ الصَّالِحِينَ ?46? قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللَّـهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ?47? وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِيلَ ?48? وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّـهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّـهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ?49? وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِيعُونِ ?50? إِنَّ اللَّـهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَـذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ?51? فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّـهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّـهِ آمَنَّا بِاللَّـهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ?52?
ترجمه:
و با مردم در گهواره [به صورت کاري خارق العاده] و در ميان سالي [با زبان وحي] سخن ميگويد و از شايستگان است. (??) [مريم] گفت: پروردگارا! چگونه براي من فرزندي خواهد بود، در حالي که هيچ بشري با من تماس نگرفته؟! [خدا] فرمود: چنين است که ميگويي [ولي کار خدا مُقيّد به علل و اسباب نيست،] خدا هر چه را بخواهد [با مشيّت مطلقه خود] ميآفريند، چون چيزي را اراده کند جز اين نيست که به آن ميگويد: «باش» پس بي درنگ ميباشد؛ (??) و به او کتاب و حکمت و تورات و انجيل ميآموزد. (??) و به رسالت و پيامبري به سوي بني اسرائيل ميفرستد که [به آنان گويد:] من از سوي پروردگارتان براي شما نشانهاي [بر صدق رسالتم] آورده ام؛ من از گِل براي شما چيزي به شکل پرنده ميسازم و در آن ميدَمم که به اراده و مشيّت خدا پرندهاي [زنده و قادر به پرواز] ميشود؛ و کور مادرزاد و مبتلاي به پيسي را بهبود ميبخشم؛ و مردگان را به اِذن خدا زنده ميکنم؛ و شما را از آنچه ميخوريد و آنچه در خانه هايتان ذخيره ميکنيد خبر ميدهم؛ مسلماً اگر مؤمن باشيد اين [معجزات] براي شما نشانهاي [بر صدق رسالت من] است؛ (??) وآنچه را از تورات پيش از من بوده، تصديق دارم و [آمده ام] تا برخي از چيزهايي را که [در گذشته به سزاي ستمکاري وگناهانتان] بر شما حرام شده حلال کنم، وبراي شما نشانهاي [برصدق رسالتم] از سوي پروردگارتان آورده ام؛ پس [اي بني اسرائيل!] از خدا پروا کنيد و مرا فرمان بريد؛ (??) يقيناً خدا پروردگار من و پرودگار شماست؛ پس او را بپرستيد، اين است راه راست. (??) زماني که عيسي از آنان احساس کفر کرد، گفت: [براي اقامه دين و سلوک و حرکت] کيانند ياران من به سوي خدا؟ حواريون گفتند: ما ياران خداييم، به خدا ايمان آورديم؛ و گواه باش که ما در برابر خدا [و فرمانها و احکام او] تسليم هستيم. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شريعتي: فضيلت ذکر صلوات را ميشنويم.
حاج آقا فرحزاد: 28 صفر روز شهادت پيغمبر عظيم الشان و امام حسن بنا بر قولي و هم شهادت امام هشتم است ان شاء الله بيشتر صلوات هديه بکنند پيغمبر عظيم الشان فرمودند مَنْ صَلَّي عَلَيَّ كُلَّ يَوْمٍ أَوْ كُلَّ لَيْلَةٍ وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِي وَ لَوْ كَانَ مِنْ أَهْلِ الْكَبَائِرِ (جامع الاخبار، ص 59) خيلي قرص و محکم صحبت کردند شفاعت من واجب ميشود مثل سلامي که جواب سلام واجب است حقي ايجاد ميکند پيغمبر خدا فرمود شفاعت من واجب ميشود بر آن گنه کاراني که هر روز و هر شب صلوات بر من بفرستند اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم يا موفق به ترک گناه ميشود يا موفق به توبه ميشود در هر صورت يپغمبر فرمود بر من واجب است دستش را بگيرم.
شريعتي: اشارهي قرآني را هم بفرماييد.
حاج آقا فرحزاد: آيهي 51 خداي مهربان بعد از اين که داستان حضرت عيسي را بيان ميفرمايد « إِنَّ اللَّـهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَـذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ» از قول حضرت عيسي ميفرمايد بر آن چه که فکر غلطي که مسيحيان ميگفتند حضرت عيسي پسر خدا است و خود خداست نعوذ بالله حضرت عيسي ميگويد الله هم پروردگار من است هم پروردگار شما است بعد از الله شايد بيشترين اسمي که آمده رب است رب هم به معني صاحب اختيار است هم به معني مربي مالک ما است مربي ما است همه کارهي ما است خيلي اسم بلندي است رب هم رب من است هم رب شما است حالا که خداي متعال رب من پيغمبر و هم رب شما است بياييد عبادت بکنيد پرستش بکنيد بندگي بکنيد صراط مستقيم در يک کلمه بندگي خدا است و تجسم صراط مستقيم هم در روايات ما چهارده معصوم عليهم السلام هستند مظهر تام عبوديت و بندگي خدا تجلي اش در وجود نازنين اين بزرگواران است صراط اقوم و مستقيم در روايات به اهل بيت تفسير شده است.
شريعتي: يک اتفاق خوبي در آستانهي 28 صفر ايام رحلت جانگداز نبي اکرم انجام شده بعد از نماز ظهر و عصر روز 28 صفر روز پنج شنبه در تمام حسينيهها اماکن متبرکه مساجد زيارت بعيد پيغمبر قرار است قرائت بکنند از شبکههاي سراسري هم پخش ميشود دوستاني که به هر دليلي نميتوانند مشرف شوند اين اتفاق اتفاق بسياري خوبي است در مفاتيح هم است.
حاج آقا فرحزاد: بله من از شوراي معارف صدا و سيما تشکر ميکنم مخصوصا در اين دو ماه محرم صفر هم پخش برنامهها هم مناسبتها هم برنامهي راهپيمايي اربعين که واقعا مقام معظم رهبري هم رويش خيلي تاکيد داشتند اين همايش جهاني اسلام ناب حسيني است اسلام يزيدي همان اسلامي است که وهابيها و تکفيريها و داعشيها نشان ميدهند اسلام حسيني پذيرايي محبت احترام است اسلامي که اهل بيت معرفي کردند صدا سيما مستندهاي زيبايي ساخته و اين را نشان داده خيلي جاي تشکر دارد سخنرانيهايي که شبها و صبحها مکرر پخش ميشود خيليها دسترسي ندارند بروند جلسهي روضه ما تشکر ميکنيم در روز اربعين زيارت اربعين را پخش کردند خيليها نميدانند فقط زيارت عاشورا را بلد هستند ما تشکر ميکنيم زيارت اربعين مکرر از شبکهها پخش شد اين سنت جديد همه که احيا ميشود روز شهادت پيغمبر عظيم الشان عزيزان به مفاتيح مراجعه بکنند اول باب زيارات زيارت پيغمبر اکرم است اواسط مفاتيح بخش زيارت زيارت از بعيد حضرت رسول عزيزان اين زيارت را همهي آنهايي که حداقل در مساجد حسينيهها يا در منزلها بعد از نماز ظهر از شبکههاي سيما پخش ميشود همراهي بکنند بخوانند که جزء زوار پيغمبر عظيم الشان باشند هم امروز متعلق است به امام مجتبي عليه السلام هم دوستان ديگري دربارهي يپغمبر و امام هشتم عليه السلام صحبت کردند بنده به خاطر غربت و مظلوميت فوق العادهاي که امام مجتبي دارد که بارها عرض کرديم پغمبر ما بارها ميفرمودند خدايا من حسن را دوست دارم و دوست دارم هر کسي که حسنم را دوست داشته باشد ان شاء الله مزين شود مجالس آخر ماه صفرمان شهادت حضرت قطعا در ماه صفر است يک قول هفتم صفر است يک قول 28 ام صفر است ان شاء الله ارتباط ما با امام حسن عليه السلام قوي تر محکم تر شود چيزي که شهرت فوق العاده از امام حسن دارد کريم اهل بيت بودن است اين کرم حسني کرامت حسني در خانوادههاي ما در هيئتهاي ما جاري شود يک روايت زيبايي از امام مجتبي است از خود امام حسن پرسيدند از کرم کريم بودن يعني چه بزرگواري يعني چه قِيلَ فَمَا الْكَرَمُ قَالَ الِابْتِدَاءُ بِالْعَطِيَّةِ قَبْلَ الْمَسْأَلَةِ وَ إِطْعَامُ الطَّعَامِ فِي الْمَحْلِ (تحف العقول، ص 225) فرمودند کريم بودن يعني اين که قبل از اين که طرف بگويد به او انفاق بکنيد نگذاريد پدر مادر همسر بعضي از همسران ميگويند پدر ما در ميآيد اين قدر التماس بکنيم شوهر ما يا پدر ما يک چيزي به ما بدهد نياز بچه همسر دوست فاميل زير مجموعه قبل از گفتن باشد واي به حال آنهايي که حقوق معوقه دارند ندادند حسابشان با کرام الکاتبين است ميفرمايد کرامت اين است که قبل از سوال بدهيد مهم اين است که در بحرانها به افراد برسي در رفاه و خوشي همه ممکن است انفاق بکنند در بحرانها کمبود روزگار کمک بکنيم. مَن نَفَّسَ عَن مؤمنٍ كُربَةً نَفَّسَ اللّه ُ عَنهُ كُرَبَ الآخِرَةِ (کافي، ج 2، ص 199) بياييم به احترام امام حسن قرضي را ادا بکنيم زنداني را آزاد بکنيم کسي جهازي ندارد غمگين است مشکل دارد کسي مريض است فقط مسائل مادي نيست کسي گمراه است نجات ميدهيم به کسي روحيه ميدهيم هر نوع دستگيري هر نوع رفع همّ و غم و گرفتاري باشد فرمود هر کسي گره کسي را باز بکند خدا گرهها و گرفتاريهاي دنيا و آخرت او را برطرف خواهد کرد مَن وَاسَا اَخَاهُ بِمال اَو جَاه اَو کَلمة طيبة حُشِرَ مَعَ الاَنبيا و الصِّديقين و الشهدا و الصالحين به قول يک بزرگي فرمود ثواب ريخته کسي نيست جمع بکند اگر کسي به يک مومني کمک بکند اين کمک يک بعدش مالي است يک بعدش آبرو است ميتواند واسطه شود افراد خيري هستند وساطت بکند اعتبارش را گرو بگذارد ميتواند افراد را به افراد خوب معرفي بکند يا يک گفتار نيکو و پسنديده ياد بدهد آدم گاهي کنار يک گرفتار مينشيند او را دلداري ميدهد تسلي ميدهد يا اختلافش را رفع ميکند اين خودش آب و باران رحمت است آتشها را خاموش ميکند فرمود يا با مال يا آبرو يا با گفتار پسنديده مرهم بگذارد روي زخمها با انبيا صديقين شهدا صالحين خدا او را محشور ميکند در روايت زيباي ديگري داريم امام حسن مجتبي عليه السلام عبور ميکردند رسيدند به جمعي از فقرا که روي زمين نشسته بودند روي خاک نان جو و غذاي خيلي پاييني استفاده ميکردند به امام محتبي عليه السلام که سواره داشتند رد ميشدند تعارف کردند بفرماييد حضرت از مرکب پياده شدند ما حاضريم اين کار را بکنيم؟ يک انساني که از نظر مادي و ظاهري خيلي پايين است ما را دعوت بکند به يک نان خشک جو و کمترين غذا روي زمين خاکي بنشينيم با او هم غذا شويم ميگوييم عارمان ميشود عنوان داريم تشخص داريم ما را ميشناسند هم در مورد امام مجتبي داريم هم در مورد امام سجاد شبيه اين روايت را داريم امام پياده شدند در زمين نشستند گفتگو کردند با آنها هم غذا شدند بعد هم اينها را دعوت کردند به مهمان خانهي خودشان و پذيرايي مفصل کردند امام مجتبي عليه السلام اين آيه را تلاوت کردند «إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ» (نحل/ 23) استکبار که ميگوييم فوري سراغ آمريکا و صهيونيست و فرعون فراعنه ميرويم نه ما هم ممکن است مستکبر باشيم امام صادق عليه السلام فرمود اگر کسي خودش را بر يک انسان ديگري بالاتر ببيند او جزء مستکبرين است مَن ذَهَبَ يَرى أَنَّ لَهُ عَلَى الآخَرِ فَضلاً فَهُوَ مِنَ المُستَكبِرينَ (کافى، ج8، ص128) امام حسن نشستند با فقرا غذا ميل کردند فرمودند خدا مستکبرين را دوست ندارد اگر کسي خودش را برتر ببيند جزء مستکبرين است.
شريعتي: ان شاء الله جزء اين دسته نباشيم خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار.