موضوع برنامه: وصيت نامه پيغمبر گرامي (ص) به حضرت علي (ع) - (فرو بردن خشم)
كارشناس: حجت الاسلام و المسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 04-08-94
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
پيش چشمم تو را سر بريدند *** دستهايم ولي بيرمق بود
بر زبانم در آن لحظه جاري *** «قل اعوذ برب الفلق» بود
گفتي: آيا کسي يار من نيست؟ *** قفل بر دست و دندان من بود
لحظهاي تب امانم نميداد *** بي تو آن خيمه زندان من بود
کاش ميشد که من هم بيايم *** در سپاهت علمدار باشم
کاش تقديرم از من نميخواست *** تا که در خيمه بيمار باشم
ماندم و در غروبي نفسگير *** روي آن نيزه ديدم سرت را
ماندم و از زمين جمع کردم *** پارههاي تن اکبرت را
ماندم و تا ابد داد از کف *** طاقت و تاب بعد از اباالفضل
ماندم و ماند کابوس يک عمر ***خوردن آب بعد از ابوالفضل
ماندم و بغض سنگين زينب *** تا ابد حلقه زد بر گلويم
ماندم و ديدم افتاده در خاک *** قاسم آن يادگار عمويم
گفتم اي کاش کابوس باشد *** گفتم اين صحنه شايد خيالي است
يادم از طفل شش ماهه آمد *** يادم آمد که گهواره خالي است
پيش چشمم تو را سر بريدند *** دستهايم ولي بيرمق بود
بر زبانم در آن لحظه جاري *** «قل اعوذ بربالفلق» بود
شريعتي: سلام عرض ميکنم خدمت شما بينندگان محترم ايام عزاداري امام حسين عليه السلام را تسليت عرض ميکنم سلام حاج آقاي فرحزاد.
حاج آقاي فرحزاد: سلام عليکم و رحمة الله خدمت شما و همه ي بينندگان خوب و عزيز تسليت عرض ميکنيم ايام شهادت ابا عبدالله و بنا بر قولي دوازدهم شهادت امام سجاد زين العابدين عليه السلام اميدواريم همه ي عزاداريها مورد لطف و عنايت خداي متعال قرار گرفته باشد.
شريعتي: ان شاء الله هفته ي گذشته مبحثي را آغاز کرديم وصاياي نبي مکرم اسلام به اميرمومنين ادامه ي مباحث جلسه ي گذشته را ما ميشنويم.
حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. وصيتهاي پيغمبر عظيم الشان به اميرالمومنين دارند که اولين وصيت شان اين است که يَا عَلِيُّ مَنْ کَظَمَ غَيْظاً وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى إِمْضَائِهِ- أَعْقَبَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَمْناً وَ إِيمَاناً يَجِدُ طَعْمَهُ )من لا يحضره الفقيه، ج4، ص 366) اولين وصيت و سفارش حضرت اين است که يا علي اگر کسي خشم خودش را فرو ببرد و اعمال نکند حلم بورزد برد باري بورزد خداي متعال در روز قيامت امنيت آرامش ايماني به او ميدهد که طعمش را بچشد يعني به يک معنا از عذاب خدا و از جهنم در امان است چون موضوع خوش اخلاقي و فرو بردن خشم موضوع بسيار مهمي است بناي ما اين است که بندهاي وصيت را سريع تر پيش برويم هم شفاها بعضي از عزيزان به ما گفتند اين بحثي است که خيلي مورد ابتلا است و هم پيامهاي زيادي که اين هفته آمده بود که هم موضوع را بيشتر بررسي بکنيم و هم راه کارهايي که جلوي غضب و خشم خودمان را بتوانيم بگيريم را عرض کنيم يکي از راه کارهايي که موثر است در فرو بردن خشم يک توجه اجمالي بکنيم که جاهايي که ما خشمگين شديم چه بازتاب بدي دارد و هر جا خوش اخلاقي و صبوري کرديم چه نتيجههاي خوبي دارد ضررهاي غضب و خشم چقدر فوق العاده است و آثار و منافع حسن خلق و حليم بودن چقدر مهم است. همان طور که در روايات ما است سرچشمه ي بسياري از گناهان اختلافها دعواها قتلها تحقيرها و اهانت و آزارها غضب است چون آدمي که معتدل و حليم است و انتقام گر و کينه جو نيست هيچ وقت دست به اين گناهان نميزند بسياري از گناهان را اگر بشماريم ريشه اش در غضب و خشم است اگر کسي خشمش را کنترل بکند از آتش جهنم از غضب خدا رد شده از حضرت عيسي سوال کردند فرمود بدترين چيزها در عالم خشم خداست و راه بيرون رفتن از خشم خدا اين است که ما خودمان خشمگين نشويم خداي متعال ضمانت کرده کسي که به ديگران خشم نکند خدا هم به او خشم نميکند مَنْ كَفَّ غَضَبَهُ عَنِ النَّاسِ كَفَّ اللَّهُ عَنْهُ عَذَابَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ (كافى، ج 2 ، ص 305) و کسي که خشم بکند قطعا بداند که خودش هم مورد خشم قرار ميگيرد ما غضب به زير مجموعه مان باعث ميشود که خدا و اولياي خدا هم به ما خشم بگيرند که اگر ما تبعات اين را بدانيم مثلا يک روايتي داريم که حضرت علي براي سگ ده صفت برجسته بيان کردند مثلا سگ قانع است راضي است با وفا است فراوان داريم سگهايي که خودشان را فداي صاحبشان کرده که صاحبشان از خطر محفوظ باشد سگ شبها بيدار است تعين ندارد روي زمين ميخوابد خيلي صفات برجسته در سگ است ولي اين سگ با ده صفت چون حالت درندگي و پرخاشگري و خشم دارد تمام آنها تحت الشعاع قرار گرفته و ديده نميشود و ما به بدي ياد ميکنيم حيوان را يا آن غضبش مسلط است يعني غضب و بد اخلاقي يک چيزي است که تمام خوبيهاي آدم را تحت الشعاع قرار ميدهد و ميطلبد که ما واقعا با اين صفت خيلي خيلي مبارزه کنيم و درگير شويم که اين را از بين ببريم ريشه کن بکنيم مرحوم شهيد مطهري رحمة الله عليه استادي داشتند به نام حاج ميرزا علي آقاي شيرازي که در سيري در نهج البلاغه در مقدمه اش از ايشان بسيار تمجيد و تعريف کردند که ميفرمايد به حق ايشان عالم رباني بوده هرچند من شايد متعلم علي سبيل نباشم که بسيار زاهد مودب خليق عشق با نهج البلاغه و حضرت علي داشته وقتي نهج البلاغه ميخواندند مثل ابر بهار گريه ميکردند در سفر تابستاني که من رفتم اصفهان ايشان من را با نهج البلاغه آشنا کرد در حالات ايشان هم شهيد مطهري نقل کرده و من از شاگردان و نوههاي ايشان پرسيدم همه صحه گذاشتند و خيلي مستند است که حاج ميرزا علي آقا با اين همه شرافت و کرامت که فرصت نيست ايشان يک موقعي درس آمده بودند خيلي متاثر و ناراحت بودند بعضيها حس ميکنند امروز آقا خوشحال و سر حال نيست ميپرستند ايشان ميفرمايند ديشب خواب عجيبي ديدم خواب ديدم که از دنيا رفتم مردم جمع شدند تشييع جنازه ي باشکوهي کردند و من را در قبر دفن کردند در عالم برزخ الحمدلله جايم خوب بود ولي يک سگ کوچکي گاهي به من حمله ميکرد و من را آزرده و ناراحت ميکرد و من خيلي متاثر شدم من يک عمري در راه خدا اهل بيت قدم برداشتم حالا چون عالم برزخ ملکات ما اخلاق ما صفات ما نيات ما اعمال ما است به ما برميگردد و آن جا بروز ميکند دقيقا رفتارهايي که در دنيا داشتيم در عالم برزخ بروز ميکند به قول مولانا اين جهان کوه است و فعل ما ندا سوي ما آيد نداها را صدا اين سخنهاي چو مار و کژ دمت مار و عقرب گردد گيرد دمت زخمي که زني چو باز بايد خوردن در کم زدن اختيار بايد کردن هر نيشي که بزني آن جا مار و عقرب ميشود به خودت ميخورد ما به افرادي که زور ميگوييم تحکم ميگوييم فشار ميآوريم همين فشار قبر است فشار آوردن به خود و ديگران اين ميشود فشار قبر و عذاب قبر حديث داريم وَمَنْ سَاءَ خُلُقُهُ عَذَّبَ نَفْسَهُ (کافي، ج 2، ص 321) آدمهاي بداخلاق کينه اي انتقام جو و تند و خشم درونشان آشوب و آتش است اول از همه خودشان آتش ميگيرند چون آتش ميگيرد اين شعلهها ميزند با زبان و رفتارش ديگران را آتش ميزند بايد اين آتش را خاموش کند حديث داريم آتشي از جهنم است و هم دمي از شيطان است شيطان ميدمد عقل و فهم ما ميرود کنار شيطان ميآيد در وجود ما ايشان فرموده بود من خيلي در عالم برزخ ناراحت شدم چون منبر ميرفتم روضه خوان امام حسين بودم و همين جا من دست درد نکند ميگويم به همه ي آنهايي که با امام حسين رابطه دارند ذاکر اند شاعر اهل بيت اند روضه خوان امام حسين اند قطعا به اينها يک نظر و عنايت ويژه اي بيشتر است چون ترويج مکتب اهل بيت ميکنند ميگفت چون من روضه خوان امام حسين بودم منبر ميرفتم توسل به حضرت حسين پيدا کردم يا ابا عبدالله که يکي از راههاي جلوگيري از خشم همين است توسل به اهل بيت است که واقعا آنها مثنوي ميگويد هيچ نگشد جز ضل پير دامن آن نفس کش را سخت گير مار يک آدم قوي ميخواهد مار را بکشد اژدها اژدها کش ميخواهد ما از پس اين هوا هوس و نفس و منيت برنميآييم ولي خدا پيغمبر امامان ما توان دارند آنها توان دارند ميگويد هيچ نکشد نفس را جز ضل پير دامن آن نفس کش را سخت گير يعني سخت از خدا از پيغمبر از اهل بيت کمک بخواه آنها يک نهيب ميزنند درست ميشود ايشان فرمودند من فريادي زدم از امام حسين کمکي گرفتم آقا يک نهيبي زدند آن سگ رفت و من ديدم در عالم برزخ جايم خيلي خوب و نوراني بود باغ وسيع جاي خوب راحت شدم بعد ايشان فرمودند من از خواب بلند شدم که الحمدلله ما هنوز زنده ايم نخوابيديم اين هم يک لطفي بوده که نشان دادند خود ايشان فرموده بودند اين خوابي که من ديده بودم تعبيرش اين است که گاهي يک ذره چون آن سگ هم سگ کوچکي بوده سگ داريم تا سگ غضب داريم تا غضب اين درون خود آدم است بيرون خبري نيست گاهي بهانه اي حرفي بگو مگوي جزئي يک ذره تند ميشدم اين تجسم يک ذره تندي من است که به برکت امام حسين الحمدلله تصميم ميگيرم تا آخر عمر اين يک ذره کم را هم غضب نکنم خشمگين نشوم يک ذره اش هم خطرناک است که اگر ما ضررهاي اين را متوجه شويم گاهي شده يک خشم يک غضب يک آدم کشته شده يک آبرو ريخته شده دست قطع شده پا قطع شده طرف بيکار شده يکي از نزديکان ما ميگفت يک خانمي ميآمد منزل ما کارگري ميکرد خيلي با زحمت و ناراحتي گفتم چطور شد اين طوري شدي گفت شوهر من کارگر بود خدمتگزار پزشکي بود در باغ و خانه اش زحمت ميکشيد کار ميکرد ماشين و امکانات همه در اختيار اين کارگر بود يک بار در باغ اين آقاي دکتر که کارفرمايش بوده ايشان را چند بار صدا زده بود يا ايشان متوجه نشده بود يا شنيده بود اهمال و کوتاهي کرده بود جواب نداده بود دکتر عصباني ميشود که چرا جواب ندادي او هم زود از کوره در ميرود ميگويد ميخواستم جواب ندهم با هم درگير ميشوند هر دو جوش ميآورند کتک کاري ميشود اين باعث ميشود او را از محل کار بيرون بکنند شغل هم گيرش نيامد کم کم زندگي اش فلج شد من را طلاق داد من دارم کارگري ميکنم نميدانم در چه جاي دور افتاده اي زندگي اش را ميگذراند يک تندي يک غضب يک بداخلاقي کوچک اگر طرف مقابل بگويد ببخشيد من اشتباه کردم ما هميشه سعي بکنيم اين را تکرار زياد کرديم هميشه در مواجهه با آتش بايد آب باشيم آتش از شيطان است آب و خاک مال انسان است ما بايد خاکي مزاج باشيم تواضع و ادب بکنيم بدن ما از خاک خلق شده هميشه در مواجهه با آتش بايد آب روي آتش بريزيم نه اين که بنزني نفت بريزيم هيزم بگذاريم شعله ور تر بکنيم اگر انسان بداند که اين حلم ورزيدن صبوري کردن که پيغمبر به حضرت امير اول وصيتش اين است که اگر کسي خشمش را فرو برد خدا امن و آرامش و خوشي ميدهد و جبران ميکند چقدر داريم افرادي که حليم اند خدا گناهانشان را پاک ميکند ميبخشد ديگر به اينها غضب نميکند اين روايت خيلي روايت جالبي است که اگر انسان منافع حلم ورزيدن و فرو بردن خشم را بداند پيغمبر عظيم الشان فرمودند وَجَبَتْ مَحَبَّةُ اللَّهِ عَلَى مَنْ أُغْضِبَ فَحَلُمَ (کنزالعمال، ج 3، ص 131) تعبير به وجبت آمده يعني واجب ميشود خدا دوست بدارد ما بيني و بين الله بزرگ ترين آرزوي ما اين است که محبوب خدا شود آرزوي فرحزاد آرزوي من اين است که محبوب خدا شوم اسم بنده هم حبيب الله است حبيب لقب رسول خداست هم به معني محبوب است هم محب از خليل الله بالاتر است هم خدا او را دوست دارد هم او خدا را دوست دارد يک آرزوي من اين است مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ (زيارت امين الله) کاري کنيم خدا بگويد من تو را دوست دارم حديث داريم اگر کسي محبوب خدا شد از همه ي گيرها خدا ردش ميکنيد حديث داريم اگر چاله افتاد گناه هم کرد ضرر نميزند خدا او را ميبخشد پاکش ميکند يک بچه اي که محبوب پدر مادر است هزار اشتباه هم کرد سرپوش ميگذارند پوشش ميدهند اما اگر بچه از نظر پدر مادر بيفتد کمترين چيز را گير ميدهند با کوچکترين بهانه حتي هديه هم ميآورد قبول نميکنند مهم اين است که خدا ما را دوست بدارد يک وقت ما ميگوييم خدا را دوست داريم اين مهم و خوب است خيلي بالاتر اين است که خدا ما را دوست بدارد حالا چه کار کنيم خدا ما را دوست بدارد بالاترين پاداش در اين حديث آمده يعني واجب ميشود خدا دوست بدارد افرادي که ديگران آنها را به خشم ميآورند اين طور نيست ما بگوييم در دنيا امتحان نداريم حديث داريم اگر کسي در غاري برود کوهي هم پناه ببرد خدا شيطاني را ميفرستد تلنگر بزند نمره بدهند امتحانش بکنند واجب ميشود محبت خدا به کسي که او را به خشم ميآورند و او حلم ميورزد بردبار صبور است كادَ الْحَليمُ أَنْ يَكونَ نَبيّا (بحارالأنوار، ج ??، ص ??) در افق انبيا است نزديک است که پيغمبر شود کَانَّ پيغمبر است اين خيلي مهم است تمام اختلافات قهرها جداييها اين است که حلم نداريم يک بوق ميزنند يک خش ميافتد بزن بزن ميکنيم ما ميخواهيم تمرين بکنيم بدانيم ضررش چقدر زياد است نفع حلم و بردباري چقدر زياد است با نرمي و با محبت و با ملايمت هر گرهي باز ميشود مگر يک جاهايي که ديگر طرف شمر است ظرفيت ندارد و قابل اصلاح نيست آن جا هم ما ضرر نميکنيم ما منفعت ميکنيم او ضرر ميکند امام حسين در کربلا چقدر دشمن فحاشي ميکرد تا لحظه ي آخر نصيحت خيرخواهي موعظه ميکردند شما يک بي ادبي در طول زندگي حتي وقايع کربلا نميبينيد از لحاظ ادب و اخلاق نهايت بردباري و صبوري داشتند آنها فحش ميدادند بي ادبي ميکردند ميزدند اما اينها نرمي و ملايمت و صبر و بردباري داشتند با نرمي و محبت و ملايمت هر گرهي را ميشود باز کرد ولي با تندي و لج بازي و خشونت و فحاشي و هتاکي گره روي گره ميافتد ده گره بيست گره روي هم ميافتد يک نفر آمد خدمت پيغمبر گرامي به حضرت عرض کرد يک نصيحت و موعظه ي کوچک من را بکن حضرت فرمودند اِذْهَبْ و لا تَغْضَبْ (کافي، ج 5، ص 203) سعي کن خشمت را کنترل بکني همين بس است به کس ديگري فرمودند فقط دروغ نگو مرحوم شيخ رجب علي خياط مکرر ميفرمودند که دستورات و احکام ديني مثل زنجير به هم بسته است يعني شما يکي را قشنگ ميگيري پياده کني همه اش ميآيد به اين شخص حضرت فرمودند خشم نکن غضب نکن گفت چشم همين يکي فرمودند همين يکي رفت به وطنش ديد مردم آماده اند شمشيرهايشان را دارند تيز ميکنند گفت چه است گفتند قبيله ي بغلي يک نفر از ما کشته ميرويم انتقام بگيريم او هم فوري شمشيرش را گرفت برود حمله بکند به قبيله ياد وصيت پيغمبر افتاد خشمت را کنترل بکن گفت الآن آنها يک نفر از ما را کشتند ما حمله کنيم يک نفر از آنها را بکشيم باز آنها ميآيند دو نفر از ما را ميکشند جنگ جهاني اول و دوم با کشته شدن يک نفر شروع شد آن کشور حمايت کرد ميليونها نفر کشته آواره شدند همه ي آتشها از تندي و حرکت بي جا شروع ميشد گفت ساليان سال کشت و کشتار ما ميکشيم آنها ميکشند با اين مشکل حل نميشود آمد به رفقايش گفت ميشود بياييد صرف نظر بکنيد ميرويم آنها را وادار ميکنيم ديه بدهند يا عذرخواهي بکنند از يک راه صحيح وارد شويم چند تا را آرام کرد بقيه هم کم کم آرام شدند آمدند به طايفه گفتند بين آنها صلح ايجاد شد آتش بس اعلام کردند مشکل ايجاد شد يک غضب نکردن بين دو طايفه صلح و آشتي ايجاد کرد که اگر اين ميرفت وارد معرکه ميشد اين آتش ساليان سال بود طايفه ي اوس و خزرج دو طايفه يا فاميل کنار هم ساليان سال با هم جنگ داشتند اگر تمرين بکنيم امروز روز شهادت امام سجاد عليه السلام است تعبير خيلي زيبايي از ايشان است در کافي شريف است فرمود ما تَجَرَّعْتُ جُرْعَةً اَحَبَّ اِلَي مِنْ جُرْعَةِ غَيظٍ لا اُكافي بِها صاحِبَها (کافي، ج 2، ص 139) چه نوشيدني از همه گوارا تر و شيرين تر است در ميان نوشيدنيها آب شربت چايي انواع و اقسام نوشيدنيها امام سجاد عليه السلام که عالم به همه ي حقايق و واقعيات است ميفرمايد من در عمرم نوشيدني شيرين تر لذيذ تر گوارا تر ننوشيدم از جرعه ي خشم و غضبي که فرو بردم اعمال خشم نکردم کظم غيض کردم نگذاشتم بروز بکند بعد آدم چقدر راحت ميشود خدا را شکر من جوابش را ندادم من هتاکي نکردم من فحش ندادم در خيلي از روايات داريم که بهترين جواب جاهل سکوت است السُّكُوتُ عَلَى الْأَحْمَقِ أَفْضَلُ (غرر الحکم، ح 1256) دَاوُوْا الغَضَبَ بِالصُّمْتِ (بحارالانوار، ج 71، ص 161) فرمود يکي از راهکارهاي خشم سکوت است اگر شوهر شما ميآيد منزل بيرون مشکلاتي داشته داد و بيداد ميکند اگر خانم خانه صبوري بکند سنگ صبور باشد بگويد درست است يک کمي کمکش بکند راحت ميشود آرام ميشود تمام ميشود اما اگر بگويد بي خود ميکني اول دعوا است يا اگر آمد خانه خانم عصباني است بچه داري کرده خانه داري کرده اگر طرف مقابل نرمش نشان بدهد يک لحظه فکر بکند سکوت بکند خيلي از ما طاقت شنيدن را نداريم اين سکوت خيلي خيلي مرهم است بعد که او حرف هايش را زد با نرمي ملايمت آدم ميتواند حرف هايش را بزند ما از نرمي و ملايمت يکي از مراجع بزرگي که الآن هم هستند خدا حفظشان بکند درس ايشان ميرفتيم آدم خيلي صبور و حليمي است ميفرمود من در طول زندگي ام معمولا حلم ورزيدم هيچ وقت خشمگين نشدم ولي يکي دو مورد مثلا سالي يک بار اگر يک جايي يک کم تند شدم چقدر ديدم ضرر کردم سالي يک بار اگر يک جايي تند شدم چقدر ديدم ضرر داشته همه همين طور هستند بعد پشيمان ميشويم علامتش همين است پشيمان ميشويم به خودمان به ديگران فشار ميآوريم لذا فرمود اگر کسي ميخواهد دوست زياد پيدا بکند مَنْ لانَتْ كَلِمَتُهُ وَجَبَتْ مَحَبَّتُهُ (تحف العقول، ص 78) کسي که نرم خوي است ملايم است برخورد نرمي دارد نه اين که واجب شرعي است يعني تکوينا مردم دوستش دارند اين طوري ميشود اين اتفاق ميافتد وجوب تکويني است يعني آدمهاي حليم پدرهاي حليم مديران حليم دوست داشتني هستند ما بعضيها ميرويم موسسات و سخنراني ميگويند مدير ما حليم است گاهي آقا را ميخواستند جا به جا بکنند آبدارچي سرباز اين جا گريه ميکرده مدير چرا ميخواهد برود عکسش را شنيدم گفتم مدير کل سابقتان است گفتند يک سال است برکنار کردند يک سال است کارمندان اين جا خوشحالي ميکنند که رفت که برود برنگردد اين خيلي بد است پيغمبر ما از يک يهودي پولي گرفته بودند که آن پول را به ايشان بدهند آمدند سر راه پيغمبر گفتند اين پول را به من پس بدهيد فرمودند الآن ندارم مهلت بده به شما ميدهم گفت نه شما را رها ميکنم نه رها ميکرد پيغمبر را پولي تهيه بکند ميگفت همين الآن بايد نقدي بدهي فرمودند من ندارم حضرت نماز ظهر را خواندند تا نماز عصر ماندند باز گفت من ول بکنم اصحاب گفتند اجازه ميدهي پيغمبر توان داشت مقابله بکند فرمودند نه حلم بورزيد صبوري بکنيد نماز عصر مغرب عشا را خواندند پيغمبر را رها نميکرد تا فردا پيغمبر را نگه داشته بود فردا شهادتين گفت مسلمان شد گفت من در کتابهاي خودمان اوصاف پيغمبر آخر الزمان را که حليم بردبار است صبور با تحمل است حرف بد نميزند زوگويي نميکند ميخواستم ببينم آن صفات پيغمبري در او است يا نيست مسلمان شد در روايت داريم زمين ملک فراوان داشت همه را وقف به راه خدا کرد بخشيد به پيغمبر در راه فقرا و خير خرج شود در اثر حلم پيغمبر مسلمان شد اگر ما تبعات خشم و غضب را بدانيم چقدر خطرناک است و منفعتهايي که در حلم و فرو بردن خشم است خدا گناهان ما را ميبخشد آرامش ميدهد خوشي دنيا و آخرت ميدهد از همه مهم تر محبوب خداي متعال ميشويم حضرت امير عليه السلام در نامه ي 31 ام به امام حسن عليه السلام ميفرمايد وَتَجَرَّعِ الْغَيْظَ فَإِنِّي لَمْ أَرَ جُرْعَةً أَحْلَى مِنْهَا عَاقِبَةً (نهج البلاغه، نامه 31) خشم را جرعه جرعه فرو ببر بخور کلام شبيه امام سجاد است نوشيدني جرعه اي که گوارا تر بهتر عاقبتش باشد شيرين تر و لذيذ تر باشد از جرعه ي خشمي که فرو ببرم نديدم و با کسي که با تو خشم و غضب و تندي ميکند شما نرمي نشان بده او هم نرم ميشود وقتي بغلش ميکني ميبوسي عذرخواهي ميکني او چه کار ميتواند بکند او خودش شرمنده ميشود خجالت ميکشد يکي از راه هايش سکوت است يکي از راه هايش کم کردن حساسيتها است مثلا بنده فرحزاد حساسيت دارم به من کسي بگويد بي سواد هستي به من برميخورد خب من بايد اقرار کنم جاهل ام کم سواد ام يا اصلا بگويند خانمها حساس اند به آنها کسي بگويد زشت اند بگويند خانمي که زيباست هزار نفر بگويند زشت نميشود اگر هم زشت است هزار نفر بگويند زيبا زيبا نميشود بعضيها به پدر مادر حساس اند کسي هزار بار به پدر مادر کسي فحش بدهد به خودش شخص برميگردد به پدر مادرش برنميگردد يا خانم عصباني ميشود به پدر مادر طرف مقابل فحش ميدهد حساسيتها را صفر بکنيم بيجاست فحاشيها هتاکيها به شخص مقابل برنميگردد به خود شخصي که اهانت را ميکند ميدهد هر گلي ميزند به خودش هر خاري هم به خودش يک ذره عذاب پدر مادر زياد نميشود من کار بد کردم به پدر مادر چرا برسد؟ يا کسي فحش بدهد به آنها نميرسد اين حساسيتها را اگر صفر بکنيم خيلي راحت ميشويم يک روايت زيبايي هم ديدم معمولا افرادي که روي چيزي حساسيت دارند خدا آنها را با آن امتحان ميکند همان هم پيش ميآيد مثلا نظافت و طهارت ميرود کسي که کثيف و آلوده است تحمل بکند پيش نميآيد اين امتحان را رد کرديد اين طوري. يکي از چيزهاي مهم خود شکني است گفتيم از حضرت عيسي عليه السلام سوال کردند ريشه ي غضب و خشم چيست فرمود تکبر و خودخواهي و خود محوري است يعني به منيت برميخورد به خداي نفس ما برميخورد چطور به ديگران بد بگويند حال ما بد ميشود يک کلام قشنگي ملا عبدالله دارد خيلي حرف پخته اي است ميفرمايد تمام تنديهايي که ديگران به ما ميکنند به کجاي ما برميخورد به نفس ما به من ما به عنوان و پرستيژ و بتي که درست کرديم برميخورد و اين نفس و من ما هر چه شکسته شود خوب است بگذار ديگران بشکنند من را تبر ميزنند من را بشکنند کمکشان بکنيم يک آيت الله خيلي مهمي يک کسي در پياده راه قم به او رسيد گفت شما خيلي نادان و جاهل هستي خيل نفهم هستي ايشان يک لبخندي زد و گفت الحمدلله از کي تا حالا چشمت باز شده واقعيتها را ميبيني من نميدانستم اين قدر آدم فهميده اي هستي باطن من را ميبيني راست ميگويد نفس خيلي چموش است آن طرف وا رفت منتظر کتک و کتک کاري بود گفت من چه بگويم به شما شما خودت اقرار داري ملا عبدالله ميگويد آن کسي که دردش ميآيد چه کسي است نفس ما است بت ما است بگذار دردش بيايد بگذار تحقير شود نفس ما روح ما و جان ما هيچ آفت و آسيبي نميخورد آن روح و جان ما که حقيقت ما است تعبيرش اين است ذليل شدن نفس بضاعت سالکان است يعني هر چقدر هم خودمان بايد خورد بکنيم هم ديگران کمک ميکنند تبر ميزنند به روح و جان ما برنميخورد نفس ما شعله ور ميشود اين بت را ميکوبند پس بياييم تحمل بکنيم وقتي آدم بي خيال شد خيلي راحت ميشود يکي از راه کارهايي که است کتاب زيبايي اخلاق مفصل اين راهکارها را دارد يکي از راهها جريمه کردن است بسيار ميگويند ما يک هو از کوره در ميرويم اولا مقدمات را مواظب باشيم خيلي مهم است در آن موقعيت خودمان را قرار ندهيم سريع موقعيت را عوض بکنيم اين که آدم خودش را جريمه بکند الآن در راهنمايي رانندگي بسياري از افراد از کنار قرمز رد نميشوند چون پليس جريمه ميکند دوربين است بياييم خود ما به خودمان قانون بگذاريم که اگر من عصباني شدم چه برايم سنگين است مثلا ده هزار تومان به فقير بدهم شما شش ماه اين کار را بکن خيلي کم ميشود اگر خيلي عصباني شدم پنج روز روزه بگيرم چيزهايي که براي ما شاق باشد نه اين که راحت باشد که مرحوم آقاي بروجردي يک بار يک ذره تند شد نذر کرد اگر سر درس من عصباني شوم يک سال روزه بگيرم ترمز خيلي محکم اين خيلي عامل بازدارنده ي قوي است تمرين که بکنيم بعد خيلي راحت ميشويم راحت و آرام ما ميتوانيم با خشممان مبارزه بکنيم.
شريعتي: خيلي ممنون صفحه ي 14 مصحف شريف قرار امروز ماست آيات 89 تا 93 سوره ي مبارکه ي بقره
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّـهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّـهِ عَلَى الْكَافِرِينَ ?89? بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُوا بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ بَغْيًا أَن يُنَزِّلَ اللَّـهُ مِن فَضْلِهِ عَلَى مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُّهِينٌ ?90? وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا بِمَا أَنزَلَ اللَّـهُ قَالُوا نُؤْمِنُ بِمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرُونَ بِمَا وَرَاءَهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِيَاءَ اللَّـهِ مِن قَبْلُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ?91? وَلَقَدْ جَاءَكُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ ?92? وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُوا قَالُوا سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُم بِهِ إِيمَانُكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ?93?
ترجمه:
و هنگامي که براي آنان از سوي خدا کتابي [چون قرآن] آمد که تصديق کننده توراتي است که با آنان است، و همواره پيش از نزولش به خودشان [در سايه ايمان به آن] مژده پيروزي بر کافران مي دادند، پس [با اين وصف] زماني که قرآن [که پيش از نزولش آن را با پيشگويي تورات مي شناختند] نزد آنان آمد، به آن کافر شدند؛ پس لعنت خدا بر کافران باد. (??) بد چيزي است آنچه خود را به آن فروختند که کفر ورزيدن از روي حسادت به کتابي است که خدا نازل کرده [معترضانه مي گويند:] چرا خدا از فضل و احسانش به هر که از بندگانش بخواهد [کتاب آسماني] نازل مي کند، پس آنان به خشمي بر روي خشمي سزاوار شدند. و براي کافران عذابي خوار کننده است. (??) هنگامي که به آنان گويند: به آنچه که خدا [بر پيامبر اسلام] نازل کرده ايمان آوريد، گويند: به توراتي که بر خود ما يهوديان نازل شده ايمان مي آوريم و به غير آن در حالي که حق است و تصديق کننده توراتي است که با آنان است، کفر مي ورزند. بگو: اگر شما [از روي درستي و راستي به تورات] مؤمن بوديد، پس چرا پيش از اين پيامبران خدا را مي کشتيد؟ (??) و قطعاً موسي براي شما معجزات و دلايلي روشن آورد، سپس شما پس از [رفتن] او [به کوه طور] گوساله را معبود خود گرفتيد، در حالي که [به خود و دلايل آشکار و روشن حق] ستمکار بوديد. (??) و [ياد کنيد] زماني که از شما [براي پيروي از موسي] پيمان گرفتيم، و کوه طور را بالاي سرتان برافراشتيم [و گفتيم:] آنچه را [چون تورات] به شما داديم با قدرت و قوّت دريافت کنيد [و دستورهاي ما و پيامبرتان را بشنويد، به ظاهر] گفتند: شنيديم و [در باطن گفتند:] نافرماني کرديم. و به سبب کفرشان دوستي گوساله با دل هايشان در آميخت. بگو: اگر شما مؤمن هستيد [و ايمانتان شما را به اين همه ظلم و جنايت و فساد فرمان مي دهد] پس بد چيزي است آنچه ايمانتان به آن فرمان مي دهد. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: نکته ي صلوات و اشاره ي قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي فرحزاد: يکي از ذکرهايي که خيلي ثواب فوق العاده دارد تسبيحات اربعه است اگر بخواهيم در مورد تک تک اينها بگوييم وقت نيست که چقدر تسبيح چقدر ثواب دارد ذکر الحمدلله ثواب فوق العاده دارد ذکر لا اله الا الله ما فوق ذکرها است خلاصه و چکيده ي دعوت انبيا است ذکر الله اکبر که هر کدام را ميشود زياد صحبت کرد اما آيا چيزي است که معجوني از اين ذکرهاي بلند باشد که ما اگر آن را بگوييم در روايت امام صادق فرمودند ذکر شريف صلوات بر محمد و آل محمد هم ثواب تسبيح هم تحميد هم لا اله الا الله هم الله اکبر را دارد پس باز تا ميتوانيم صلوات بفرستيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم در اولين آيه اين صفحه خداي متعال ميفرمايد «وَلَمَّا جَاءَهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللَّـهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَكَانُوا مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُم مَّا عَرَفُوا كَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّـهِ عَلَى الْكَافِرِينَ» يهوديها علائم پيغمبر را در کتاب خودشان خوانده بودند که پيغمبري دعوت ميکند از مکه به مدينه اين طور علامت دارد يک عده اي امام صادق فرمودند عده اي از يهوديها آمدند در مدينه سکونت پيدا کردند که پيغمبر که ظهور کرد به آن ايمان بياورند خداي متعال ميفرمايد حالا که کتاب آسماني از طرف خداي متعال آمده و تصديق ميکند آن کتابهاي که علائم پيغمبر و قرآن در آن است و خود اينها هم به ديگران ميگفتند به کفار که اگر پيغمبر بيايد ما فاتح ميشويم فتح ميکنيم ولي وقتي که پيغمبر ظهور و بروز کرد علامتها را هم ديدند مهم اين است که آدم استقبال ميکند به نتيجه هم برساند پايان کار را ولي به خاطر خود خواهيها و غرور و تکبراتي که داشتند با اين که علائم پيغمبر را صحيح يافتند زير بار نرفتند خدا هم ميفرمايد لعنت خدا بر کفاري که معاندا ميفهمند انکار ميکنند.
شريعتي: خيلي ممنون کتاب زيبايي اخلاق نوشته ي حاج آقاي فرحزاد ده جلسه صحبتهاي ايشان در مورد زيبايي اخلاق است نکات بسيار خوب در آينه ي آيات و روايات در اين کتاب جمع آوري شده دوستان ميتوانند تهيه بکنند تا با تمرين و ممارست اين حسن خلق را در زندگي جاري بکنند براي تهيه ي کتاب فايل مکتوب پي دي افش را دوستان تهيه بکنند.
حاج آقاي فرحزاد: ما در باره ي خشم و غضب به طرف مقابل يک سفارش به آن کسي که مورد خشم قرار گرفته يک توصيه ميکنيم يعني اگر کسي به ما حمله کرد ما حلم بورزيم ولي اين نبايد مجوز اين باشد که ما به کسي بگوييم آتش به پا کن سوء تعبير نشود اين حرف غلطي است که شما هر چه ميخواهي بکن عين خيال ما نيست اين حرف غلطي است دو سه بند وصيت پيغمبر در مورد هتاکي فحاشي است آنهاي که آتش را روشن ميکنند خيلي بد است حرف ما اين است اگر در چنين وضعيتي قرار گرفتيم خشم خودمان را کنترل بکنيم از همه واجب اين است که او جلوي زبان خودش را بگيرد عامل اصلي اوست که آتش فتنه را به پا کرده ما ميگوييم اگر کس ديگري به پا کرد شما تحمل کن و بگذر يکي از چيزهايي که در روايات اشاره شده تغيير مکان اِذَا استُولِيَ غَضَب فَغَيِّر مَکَانَک انسان محيط را ترک بکند برود يک جاي خلوت يا ايستاده بنشيند يا بخوابد برود روي تخت خواب دراز بکشد برود آب خنک بخورد آب خنک به سر و صورت بزند چون آتش است به رگ و اعصاب سرايت ميکند يا اين که برود وضو بگيرد دو رکعت نماز بخواند از خدا کمک بخواهد امام صادق عموزاده اي داشتند خيلي به ايشان اهانت کرد حضرت آمدند منزل دست به دعا برداشتند خدايا من از پسر عمويم گذشتم تو هم بگذر اين را خدا خيلي دوست دارد مثل کاري که مالک اشتر کرد رفت وضو گرفت نماز خواند براي آن شخص دعا کرد کسي بد رانندگي کرد تصادف کرد زمين خورد بايد بلندش بکنيم نه اين که بيشتر اهانت و توهين بکنيم يکي از راه کارها اين است که ذکر اهل بيت بگوييم اين خيلي مهم است از اهل بيت کمک بخواهيم صلوات بفرستيم خيلي نفاق و تفرقه و اختلاف را از بين ميبرد در قديميها بود دعوا که ميشد ميگفتند دعوا نکنيد صلوات بفرستيد آب روي آتش است امام هشتم فرمود إِذَا نَزَلَتْ بِكُمْ شَدِيدَةٌ فَاسْتَعِينُوا بِنَا عَلَى اللَّه (مستدرک، ج 5، ص228) هر وقت مشکل گرفتاري مصيبت ناهنجاري پيش آمد از ما کمک بخواهيد من سفارش ميکنم خيليها هستند بعد از عاشورا فکر ميکنند روضه و توسل به اهل بيت تمام شده ميخواهم عرض بکنم تازه شروع شده حوادث عاشورا را تازه اتفاق افتاده تا آخر صفر منزل روضه زيارت عاشورا توسل را ترک نکنيم حداقل روزي يک توسل به اهل بيت به هر شکلي شده داشته باشيم.
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار.