اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

94-06-16-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد - بازنگري در خود

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: بازنگري در خود
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش
:94/06/16

بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين

خانه‌هاي آن کساني مي‌خورد در، بيشتر *** که به سائل مي‌دهند از هرچه بهتر بيشتر
عرض حاجت مي‌کنم آن‌جا که صاحب‌خانه‌اش *** پاسخ يک مي‌دهد با ده برابر بيشتر
گاه‌گاهي که به درگاه کريمي مي‌روم *** راه مي‌پويم نه با پا، بلکه با سر، بيشتر
زير دِين چارده معصومم اما گردنم *** زير دِين حضرت موسَي‌بن‌جعفر بيشتر
گردنم در زير ديِن آن امامي هست که *** داده در ايران ما طوباي او بر، بيشتر
آن امامي که «فداکِ» گفتنش رو به قم است *** با سلامش مي‌کند قم را معطر بيشتر
قم همان شهري که هم يک ماه دارد بر زمين *** همچنين از آسمان دارد چل اختر بيشتر
قصد اين بار قصيده از برادر گفتن است *** ورنه مي‌گفتم از اين معصومه‌ خواهر بيشتر
من برايش مصرعي مي‌گويم و رد مي‌شوم *** لطف باباهاست معمولاً به دختر بيشتر
عازم مشهد شدم تا با تو درد دل کنم *** بودنم را مي‌کنم اين‌گونه باور بيشتر
مرقدت ضرب‌المثل‌هاي مرا تغيير داد *** هرکه بامش بيش، برفش... نه! کبوتر، بيشتر
چار فصل مشهد از عطر گلاب آکنده است *** اين چنين يعني سه فصل از شهر قمصر بيشتر
پيش تو شاه و گدا يکسان‌ترند از هر کجا *** اين حرم ديگر ندارد حرف کمتر، بيشتر
اي که راه انداختي امروز و فرداي مرا! *** چشم‌ بر راه تو هستم روز آخر بيشتر
از غلامان شما هم مي‌شود دنيا گرفت *** من نيازت دارم آقا روز محشر بيشتر
بر تمام اهل بيت خويش حسّاسي ولي *** جان زهرا چون شنيدم که به مادر بيشتر


شريعتي: سلام عرض مي‌کنم خدمت شما بينندگان عزيز سلام عرض مي‌کنم خدمت حاج آقا فرحزاد خيلي خوش آمديد
حاج آقا فرحزاد: عليکم السلام خدمت شما و بينندگان هم عرض سلام داريم امروز بنا بر قولي شهادت جان گداز علي بن موسي الرضا عليه السلام و روز زيارت مخصوص اين امام بزرگوار است همين جا عرض ادب و تسليت عرض مي‌کنم خدمت دوست داران اهل بيت چهارشنبه هم روز دحو الارض است و آن روز هم زيارت آقا مستحب است ماه ماه امام رضا عليه السلام است همين حالا ان شاء الله آمده شوند روز دحو الارض روزه گرفتنش فوق العاده است روزه‌ي هفتاد سال ثواب دارد و اهل آسمان و زمين استغفار مي‌کنند براي روزه گير روز 25 ذي القعده اميدواريم همان طور که سفارش شده از دور و نزديک زيارت امروز آقا مستحب است آن‌هايي که نمي‌توانند بروند از راه دور زيارت جامعه يا امين الله يا يکي از زيارات را از راه دور بخوانند دل هايشان را روانه بکنند از همه مهم تر ارتباط معنوي و قرب معنوي با امام هشتم است که فکر مي‌کنم از همه مهم تر است اين قرب معنوي اين است که يک کاري که امام هشتم عليه السلام خيلي دوست دارد مثل همين برنامه‌اي که به مردم رحم بکنيم اجاره‌ها را کم بکنيم گذشت بکنيم به دوستان ما روايات فراواني داريم کسي به دوستان ما خدمت بکند به ما خدمت کرده جاي تشکر دارد واقعا باز خورد بسيار خوبي داشته اين دو هفته همه را به وجد آورده که بسياري از مالکين کم کردند يا اضافه نکردند يا گذشت کردند ان شاء الله در همه‌ي مسائل زندگي رحم و گذشت و مروت که سيره‌ي اهل بيت بوده باشد اين دنيا بهشت مي‌شود
شريعتي: خيلي ممنون يادي هم مي‌کنيم از مرحوم حاج رضاي انصاريان که صلوات خاصه را بخشي از خاطره‌ي ما ايرانيان کرده اند.
حاج آقا فرحزاد: خدا رحمتشان بکند من خاطره‌اي از ايشان دارم بعد از تلاوت قرآن عرض مي‌کنم.
شريعتي: يکي از مشکلات ما اين است که هميشه حق را به خودمان مي‌دهيم راه حلش چيست؟
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم همان طور که هفته‌هاي گذشته بحث ما روي اين روال پيش رفت که از ديگران بگذريم رنجش پيدا نکنيم ولي بسياري از عزيزان گفتند اول عوامل رنجاندن را بخشکانيم مرنجانيم و اگر هم رنجشي پيش آمد گذشت کنيم و عرض کرديم از مهم ترين افرادي که باعث رنجاندن افراد مي‌شوند آدم‌هاي ظلوم و جهول اند افرادي که از خود راضي و خودخواه و متکبر و مغرور هستند مي‌گويند هميشه حق با من است هر چه است به ديگران بدي‌ها را نسبت مي‌دهند خوبي‌ها را به خودشان نسبت مي‌دهند در حالي که عيب بزرگي است واقعا بسيار خطرناک است همان طور که هفته‌ي قبل عرض کردم يکي از راه حل‌ها اين است که انسان در همه‌ي مراحل ولو اين که ولي خدا شده خيلي هم آدم خوبي است باز احتمال بدهد و انگشت اتهام را به سمت خودش گاهي يا هميشه بگيرد اين تعبيري که هم هفته‌ي قبل گفتيم وَ لَا تُخْرِجْنِي مِنَ التَّقْصِيرِ (کافي، ج2، ص 72) يعني از اعتراف به تقصير من را هيچ وقت بيرون نياور يا لِأنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ (نهج البلاغه، خطبه 137) يعني متقين اولياي خدا کساني هستند که هميشه خودشان را متهم مي‌دانند انگشت اتهام به سمت خودشان مي‌گيرند مي‌گويند نکند من کوتاهي کردم اشتباه کردم کارهاي من باعث شده خانم من بچه‌ي من اين طوري شود يک موقعي آقاي دولابي مي‌فرمودند يک پدري بچه اش خوب حرف گوش نمي‌داد گفت من نمي‌دانم چه پياله‌اي شکستم چه ارتباطي با خدا کم گذاشتم يا يک محبتي کم گذاشتم که بچه ام کم حرفم را گوش مي‌دهد باز خودش را ديد براي اين که ما اگر ارتباطمان با خدا و بندگان خدا درست شود آن‌ها هم درست مي‌شود حديث داريم خدا به اصلاح مومن فاميل خانواده تا هزار نفر را اصلاح مي‌کند آن‌هايي که قابليت دارد آن‌هايي که ندارد پيغمبر ما ابولهب را مي‌خواستند نشد اين مال طرف مقابل است ولي آن چيزي که طرف ماست و طرف ظرفيت دارد انگشت اتهام را به طرف خودمان بگيريم بنده مدتي است آياتي که در قرآن اشاره شده به پيغمبر خطاب صريح است «وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ» (محمد/ 19) خطاب به پيغمبر متعدد هم تکرار شده‌اي پيغمبر براي گناه خودت استغفار بکن در بعضي آيات سوره‌ي مبارکه‌ي حضرت محمد مي‌فرمايد اول براي خودت استغفار بکن و بعد براي مومنين و مومنات و اين آيه‌اي است که واقعا تکان دهنده است بايد رويش تامل بکنيم و من گذرا و فهرست وار عرض مي‌کنم پيغمبر ما از همه بيشتر استغفار مي‌کردند صد در صد طبق صريح آيات قرآن و روايات همه‌ي انبيا و امامان معصوم هستند هر کاري آن‌ها بکنند درست است الْحَقُّ مَعَكُمْ وَ فِيكُمْ وَ مِنْكُمْ وَ إِلَيْكُمْ عَصَمَكُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَكُمْ مِنَ الْفِتَنِ (زيارت جامعه کبيره) معيار حق آن‌ها هستند حق محور و حق گرا هستند خطا ندارند حديث داريم والله پيغمبر نه گناه کرده نه نيت و فکر گناه ولي چرا خدا صريحا مي‌گويد استغفار بکنيد و امامان ما گاهي روايات داريم چند هزار استغفار مي‌کردند امام زمان خيلي استغفار مي‌کنند به علي بن مهزيار فرمود اگر استغفار نبود شما هلاک مي‌شديد اگر استغفار بعضي براي بعضي‌ها نبود شما هلاک مي‌شديد پيغمبر ما هيچ مجلسي نبود الا استغفار مي‌کردند و روزي هفتاد بار روايت داريم استغفار مي‌کردند طلب مغفرت و آمرزش و بازگشت به سوي خدا اين يعني چه با اين که مي‌گوييم پيغمبر معصوم بود اين که مي‌گوييم انگشت اتهام را به سمت خودتان بگيريد آياتش اين‌ها است قطعا پيغمبر معصوم بوده شکي در آن نيست معصوم نباشد که نمي‌تواند هادي ديگران باشد ولي چرا اين قدر استغفار مي‌کردند از صميم دل واقعا به خدا پناه مي‌بردند يک وقت مي‌گوييم چون بعضي‌ها توجيه کردند براي ديگران استغفار مي‌کردند نه مي‌گويد «وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ» معاني را ما فهرست مي‌کنيم وقت مي‌برد بعضي‌ها گفتند نه اين که خود پيغمبر گناه داشته باشد پيش مردم بت پرستان و مشرکين مکه کارهايي که حضرت کردند بت‌ها را شکستند با اين‌ها مخالفت کردند آن‌ها پيغمبر را مجرم و گناه کار مي‌دانستند يک کاري بکن آن‌ها هم دلشان صفا پيدا بکند برگردند در ذيل اين آيه عزيزان خواستند مراجعه بکنند «إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُّبِينً، لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّـهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا» (فتح/ 2-1) گفتند گناهاني که آن‌ها فکر مي‌کردند و الا گناه نبود از نگاه آن‌ها که آن‌ها را خدا جبران مي‌کند فتح مکه مي‌شود برمي‌گردند توبه مي‌کنند درست مي‌شود اين يک توجيه کاملي نيست آن چيزي که بنده فکر مي‌کنم البته ما در دل پيغمبر امام نيستيم که آن‌ها چه مي‌ديدند يک احتمال اين است که پيغمبر و امام معصوم استغفار زياد مي‌کردند حضرت يونس مي‌گويد «سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ » (انبيا/ 87) دعاي کميل حضرت امير مي‌فرمايد ظَلَمْتُ نَفْسِي (دعاي کميل) در ابوحمزه دعاهاي ما پر است از اين تعبير يک تعبير عجيبي است طاوس يماني مي‌گويد من رفتم مسجد الحرام ديدم صداي مناجاتي بلند است نزديک شدم ديدم امام سجاد اشعاري را مي‌خواند حال حضرت منقلب شده به حالت بيهوشي تعبير اشعار حضرت اين است که أتيتُ بِأعمال قباح رَديئة وَمَا فِى الوَرى عَبد جنى كَجِنَايَتي جنايتي خيلي عجيب است عرضه مي‌دارد من اعمال زشت و بدي آوردم در مردم فکر نمي‌کنم از من ظالم تر گناه کار تر باشد زينت عبادت کننده‌ها است ايشان اين خيلي هشدار است براي من مومن که مي‌گويم من خيلي کارم درست است هيچ مشکل ندارم امام معصوم دارد ناله مي‌کند تو چه کسي هستي ما پوچ هستيم مي‌گويد فکر نمي‌کنم از من ظالم تر کسي باشد اين دعاي ابوحمزه است إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَى مِثْلِ حَالِي إِلَى قَبْرِي (دعاي ابوحمزه) از امام سجاد است در مفاتيح پر است از اقرار و اعتراف به گناه از من بد حال تر چه کسي است اگر من به اين حالت بروم اين استغفار‌ها و ناله‌هاي پيغمبران و امامان مال چه چيزي بوده يکي مال اين بوده که در مقابل عظمت خدا اصلا خودشان را و اعمالشان را هيچ مي‌ديدند ناچيز مي‌ديدند پيغمبر و امام از خودشان چيزي ندارند هر چه دارند از خداست امام حسين را خدا ذبح عظيم تعبير کرده يعني قرباني بزرگ هيچ کسي در عالم مثل امام حسين در راه خدا خودش اهل بيت طفل شش ماهه اش و اصحابش در راه خدا قرباني نشدند هر چه داشت آورد ولي حضرت زينب عليها سلام جان همه‌ي ما به قربانش عرضه داشت خدايا اين قرباني قليل را قبول کن يعني در مقابل عظمت و بزرگي خدا ناچيز است حتي چه بسا ممکن است از عبادتشان از خوبي هايشان مَا عَبَدْنَاکَ حَقَّ عِبَادَتِکَ وَ مَا عَرَفْنَاکَ حَقَّ مَعْرِفَتِکَ (بحار، جلد ??، ص ??) اين که ما انجام مي‌دهيم حق خدا که ادا نمي‌شود اين فکر ما نيت ما اعمال ما حول و قوه‌ي ما هر چه داريم مال خود خداست علم ما فهم و عصمت ما اگر خداي ديگري بود قرض مي‌کرديم حق اين خدا را ادا کنيم در بحث شکر روايتي خوانديم دو سه ماه درباره‌ي شکر صحبت کرده بوديم عزيزان مراجعه بکنند خدا به حضرت موسي فرمود شکر من را به جا بياور گفت الحمدلله ممنون ديد اين توفيق است حديث داريم شکر نعمت از خود نعمت مهم تر است چون ياد و توجه به خداست ديد اين الحمدلله خودش يک نعمت است گفت از اين الحمدلله هم الحمدلله ديد دومي اش هم شکر مي‌خواهد آخر دستانش را باور کرد گفت من از شکر تو عاجز هستم خدا گفت الآن من را شکر کردي وقتي دستت خالي خالي مي‌شود به بن بست مي‌رسي اَلآن شَکَرتَنِي (کافي، ج 3، ص 55) درمانده مي‌شوي مي‌بيني در مقابل خوبي خدا نمي‌تواني کاري بکني ابدا نمي‌توانيم حق خدا را به جا بياوريم يک موقعي آيت الله بهجت فرمودند ميرازي قمي فرمودند اگر خدا به خاطر همين نماز‌ها ما را گير بدهد جا دارد اين چه نمازي است فهم ما خيلي کم است امام معصوم آن فهم و درک و عقلي که دارد او هم در مقابل عظمت خدا خودش و عبادتش را ناچيز مي‌بيند پس يک بعدش اين است که در مقابل هستي خدا گفت مضمون اين حديث است که به شعر در آورده گرفتم آن که مرا نگيري به هيچ گناهي همين گناه مرا بس که با وجود تو هستم حديث است روايت داريم که پيغمبر عظيم الشان در مقام توبه و استغفار عرضه مي‌داشتند يا لَيْتَ رَبّ مُحَمدٍ لَمْ يَخْلُقْ مُحَمَّداً (شرخ شطحيات بقلي، ص 170) کاش اصلا محمد خلق نمي‌شد در مقابل خدا هستي نشان نمي‌داد هر چه است او است معنا دارد معنايش همين است آيه‌ي قرآن داريم «وَأَن لَّا تَعْلُوا عَلَى اللَّـهِ» (دخان/ 19) بر خدا علو و برتري نجوييد يک بزرگي مي‌فرمايد هر کس در مقابل هستي خدا و هستي مطلق که «اللَّـهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (نور/ 35) نيست مطلق نشود علو و برتري جسته او هست ما هم هستيم اين يک من درست مي‌کند «قُلْ هُوَ اللَّـهُ أَحَدٌ، اللَّـهُ الصَّمَدُ» (توحيد/ 2-1) او هست ما نيستيم ما عدم‌هايي هستيم هستي‌ها نما تو وجود مطلقي هستي ما. اگر کسي در مقابل خدا شمّ و بوي هستي و وجود به خودش بدهد يک وقت آدم از خدا مي‌بيند حول و قوه و اول و آخر ما اين که حضرت علي فرمود من هيچ چيزي نديدم قبل و بعدش خدا را ديدم هستي خودمان را مطلق از خدا مي‌دانيم خودمان را نيست حساب مي‌کنيم علامتش اين است که غرور نداريم تکبر نداريم انتقاد پذير هستيم متواضع و خاشع هستيم اين نه خودمان را مال او مي‌دانيم يک علامتش اين است که خودمان را مالک نمي‌دانيم هر چه خدا خواست بده مي‌دهيم اگر بچه مان کسي را از ما گرفت با خدا قهر نمي‌کنيم چون مالک را و مي‌بينيم اين‌ها منافات ندارد ولي اين که در مقابل هست خدا ما خودمان را يک هستي حساب بکنيم اگر بوي وجود در مقابل خدا استشمام مي‌کنيم توبه و استغفار بکنيم انبيا و اولياي خدا شايد البته احتمالات است اين که در روايات و آيات است يک معني استغفار شايد اين باشد که در مقابل هستي و عظمت خدا خودشان را ناچيز و هيچ چيز مي‌ديدند اين معني لطيف و زيبايي است يا اعمال خودشان را خجالت مي‌کشيدند مثال مي‌زد بزرگي مي‌گفت اگر ما را عروسي دعوت بکنند هيچ چيز نداريم بدهيم مي‌گرديم پتويي پاره شده کهنه شده اين را رويش را وصله‌اي مي‌زنيم کاغذ کادو مي‌چسبانيم ولي مي‌دانيم در آن چه خبر است مجبور هم هستيم گفتند دست خالي نبايد بياييد ولي اگر داخلش را باز بکنند چه خبر است آبروي ما مي‌رود باطن عبادات ما اين است ولو اوليا خدا چون فهم و درک و عقلشان بالاتر است خودشان و اعمالشان را ريزتر مي‌بينند اين نور افکن هر چه قوي تر باشد چيزهاي ريز هم بيشتر ديده مي‌شود ولي اگر تاريک باشد آشغال‌هاي درشت هم پيدا نمي‌شود اين است که خيلي تکرار شده در قرآن «وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ » براي خودت از خودت استغفار بکن يک معني اين است که ممکن است بگويند من درست رسالتم را به جا نياوردم آن طوري که بايد دلسوزي بکنم پيغمبر است در مقابل عظمت خدا يک بخش که معني لطيف و ظريفي است که انسان کامل سئه‌ي وجودي دارد يعني همه‌ي انسان‌ها و همه‌ي مخلوقات زير مجموعه‌ي او هستند اگر يک مديري بازرساني آمدند در مدرسه بازرسي بکنند خبر ببرند ببينند بچه‌ها شلوغ کاري مي‌کنند درس نخواندند تجديد شدند مدير مدرسه چقدر خجالت مي‌کشد چقدر ناراحت مي‌شود من بايد خيلي بيشتر از اين کار مي‌کردم چرا اين طور شده شما بچه تان مي‌رود در مهماني شلوغ کاري مي‌کند سنگ مي‌زند شيشه همسايه را مي‌شکند چقدر خجالت مي‌کشيد شما گناه نکرديد ولي به خاطر نسبتي که با ما دارد من اين را احتمال قوي مي‌دهم چون حضرت مهدي صلوات الله عليه به علي بن مهزيار سه انتقاد شديد کردند که شما به فقرا نمي‌رسيد تکبر مي‌ورزيد و قطع رحم مي‌کنيد بعد فرمودند اگر استغفار بعضي‌ها براي بعضي نباشد نفرمودند من استغفار مي‌کنم ولي اشاره به اين است شما هلاک مي‌شديد يَابن مَهزِيار، لَولَا استِغفَارُ بَعضِکُم لِبَعضٍ، لَهَلَکَ مَن عَلَيهَا إلّا خَواصُّ الشِّيعَةِ الّتِي تَشَبهُ أقوَالُهُم أفعَالَهُم (دلائل‏الإمامة، ص 297) مگر آن‌هايي که قولشان با فعلشان يکي است شايد استغفاري که براي خودش هم مي‌خواهد بکند چون «وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ» جدا است جدا از اين که براي خودشان استغفار مي‌کند مي‌فرمايد براي مومنين و مومنات هم جدا استغفار بکن يعني آن‌ها را از خودشان جدا نمي‌کند اين که مي‌خوانيم أَرْوَاحُكُمْ فِي الْأَرْوَاحِ وَ أَنْفُسُكُمْ فِي النُّفُوسِ (زيارت جامعه کبيره) يعني تمام انسان‌ها شعاع وجود انسان کامل هستند اگر فرعون شلوغ کاري مي‌کند شمر شلوغ کاري مي‌کند پيغمبر يا امام متاثر مي‌شود چون او هم شعاع وجود امام است ظاهرش خلقتش نفس کشيدنش به اذن امام است خجالتش را امام مي‌کشد در روايت داريم يک نفر به امام هشتم عرض کرد فلان دوست شما شراب خورده آن قدر حضرت خجالت کشيدند پيشاني مبارکشان عرق کرد شرمنده شدند گفت کرم بين و لطف خداوندگار گنه بنده کرده است و او شرمسار ممکن است شلوغ کاري‌هايي که ديگران مي‌کنند به واسطه‌ي نسبتي که وجود دارد حتي غير دوستان و شيعيان چون باز هم انساني است که فعلا حياتش و مماتش به دست امام است اين است که خجالتش را امام مي‌کشد ولو آدم بدي باشد الآن داعشي‌ها تکفيري‌ها چقدر جنايت مي‌کنند ما خجالت مي‌کشيم به اسم اسلام اين کارها را مي‌کنند يک کسي در دنيا مي‌خواهد مسلمان شود تا اين داعشي و کفار و تکفيري را مي‌بيند از اسلام صرف نظر مي‌کند ما چقدر بايد خجالت بکشيم با هم اصلا ارتباطي نداريم چون او ولي مطلق است و انسان کامل است و همه‌ي موجودات شعاع وجود او هستند اين است که هر اتفاقي در دنيا بيفتد در مرکز منعکس مي‌شود و از شرمندگي و خجالت پيش خدا استغفار مي‌کند اين است که پيغمبر مي‌فرمايد غباري به قلب من مي‌نشيند و من روزي هفتاد بار استغفار مي‌کنم پيغمبر قطعا خودش معصوم کامل است فکر گناه نيت ظلم و گناه و بدي به وجودش راه ندارد ولي غبار از ديگران بلند مي‌شود ديگران که گرد و غبار مي‌کنند حضرت خجالت مي‌کشد يا روايت داريم پيغمبر شب معراج يکي از دغدغه‌هايي که داشت اين بود به خداي متعال عرض کرد پروردگارا حساب امت من را به من واگذار بکن سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ يَجْعَلَ حِسَابَ أُمَّتِي إِلَيَّ لِئَلا تُفْتَضَحَ عِنْدَ الأُمَمِ (نهج الفصحاه، ح 1715) در نهج الفصاحه است که پيش يهود و نصارا و بقيه‌ي امت‌ها و انبيا من شرمنده نشوم يعني خجالت مي‌کشم بگويند امت شما اين قدر شلوغ کاري کردند خدا چقدر مهربان است مال خدا بالاتر است خدا فرمود‌اي پيغمبر من طوري حساب مي‌کنم که پيش تو هم مفتضح نشوند آبرويشان را پيش تو هم حفظ مي‌کنم البته پيغمبر خبر دارد از همه چيز ولي عرض مي‌کنم که مهرباني که خدا دارد بالاتر از مهرباني پيغمبر و انبيا است اين را برداشت مي‌کنم که پيغمبر و امامي که معصوم کامل هستند باز انگشت اتهام به خودشان مي‌زنند چرا اين قدر غرور ما را گرفته امام سجاد شوخي نمي‌کرده آن جاني‌هايي که در آن زمان جنايت مي‌کردند مثل اين که او دارد خجالت مي‌کشد روايتي که پيغمبر عظيم الشان طبق روايات شيعه و سني فراوان دارد حضرت را مسموم کردند يهوديه‌اي مسموم کرد ديگران مسموم کردند به شهادت رسيدند در بستر شهادت که افتاده بودند از جا نمي‌توانستند بلند شوند به حضرت خبر دادند که بدون اجازه‌ي شما رفتند مسجد نماز جماعت برپا کردند حضرت خيلي ناراحت شدند که اجازه نداده بودند زير بغل‌هاي حضرت را اميرالمومنين و فضل بن عباس گرفتند با شدت ضعف و ناتواني پاهاي حضرت به زمين کشيده مي‌شد حضرت را بردند مسجد آن که ايستاده بود کنار زدند طبق روايات شيعه و سني و حضرت با زحمت نماز را اقامه کردند و آخرين منبري که پيغمبر ايراد کردند جالب است مهم هم است فرمودند مردم خدا قسم خورده من از ظلم ظالم نمي‌گذرم حالا ما بحث نرنجاندن را مي‌خواهيم مفصل بگوييم که ظلم خيانت اذيت آزار هرچقدر آدم مي‌خواهد به مردم نکند پيغمبر با اين حال آمدند مسجد تا حرف مهمي را بگويند فرمودند خدا قسم خورده که من از حق الناس نمي‌گذرم از ظلم ظالم نمي‌گذرم فرمودند مردم هر کس گردن من رسول الله حقي دارد يا حلال بکند يا قصاص بکند من طاقت قصاص روز قيامت را ندارم پيغمبر ما نعوذ بالله آيا تئاتر مي‌خواست بازي بکند کسي چنين باشد مرتد مي‌شود يا حقيقتا حلاليت مي‌طلبيده و تعارف نداشته بين خودش و خدا شرمنده بوده نکند حقي ضايع شده باشد معصوم براي اين معصوم هستند که خودشان را هميشه پايين تر و بدهکار مي‌بينند در عصمت قرار مي‌گيرند و الا آدم‌هاي طلبکار و از خود راضي هميشه گناه کار و ظالم و جاهل هستند مرحوم آقاي دولابي اين تعبير را داشتند مي‌فرمودند پيغمبر آن قدر با لطافت برخورد مي‌کردند دست مبارکشان را در اين فضا بالا پايين مي‌آوردند اين فضا پر از موجودات است يا فرشته است يا ذرات است موجودات معنوي و مادي که آزرده نشوند وضو مي‌خواستند بگيرند گربه‌اي سر و صدا مي‌کرد تشنه بود وضو را ول کردند آب دادند به آن اين قدر حواسشان جمع بود با نهايت عصمت کامل که ما قسم مي‌خوريم آزار حضرت به مورچه هم نرسيده چرا حلاليت مي‌طلبد مي‌گويد نکند يک وقت پيش خدا کوتاهي شده باشد اين واقعيت است اين حلاليت طلبيدن عذرخواهي کردن و اين که آدم خودش را بکشند ولو خودش را بالاترين شخص هم مي‌داند حضرت امام در وصيت نامه اش عذرخواهي مي‌کند حلاليت مي‌طلبد اولياي خدا هم حلاليت مي‌طلبند ما روايت داريم حضرت زهرا که بلا شک آيه‌ي تطهير درباره‌ي اين بزرگوار است و معصوم است و صديقه‌ي کامل است تنها شخصيتي که امام و پيغمبر نيست ولي در افق انبيا و امامان است و عصمت کامل و صديقيت کامل دارد حضرت زهرا عليها سلام است ولي روايت داريم روز آخر عمر در همين کتاب محبت زنان و کودکان آورديم حضرت امير کنار بسترشان نشستند و با هم صحبت و گفتگو کردند و وصيت نامه يکي از فرمايشات حضرت اين است که علي جان من را حلال کن قطعا حضرت زهرا يک سر سوزن کوتاهي نکرده ولي حلاليت مي‌طلبد عقبه‌اي است در روز قيامت عبور نمي‌کنند مگر اين که همسرانشان از آن‌ها راضي باشند چون زندگي ما با همسر مدتش طولاني است بچه‌ها بزرگ مي‌شوند ازدواج مي‌کنند دختر پسر مي‌روند ولي زن و شوهر شريک زندگي اند رابطه‌ي تنگاتنگ با هم دارند بيشترين برخورد‌ها و اصطکاک‌ها ممکن است اين جا شکل بگيرد بيشتر کسي که نزديک ما است و زندگي مي‌کنيم همسر است بيشترين تعامل و برخورد را داريم او اگر راضي باشد خيلي مهم است روايت داريم شفيعي در نزد پروردگار براي خانم از رضايت شوهر نيست و عکسش هم چيزي مرد را به خدا اين قدر نزديک نمي‌کند که زن و بچه اش از ته دل بگويند خدايا ما از ته دل از اين بابا و شوهر راضي هستيم خوش به حال خانواده‌اي که اين طور بگويند واقعا او اهل بهشت و از اهل نجات است رضايت مندي شوهر از خانم و هم برعکس خيلي مهم است حلاليت مي‌طلبيدند عذرخواهي مي‌کردند اين روايت در اصول کافي است يک نفر آمد خدمت امام صادق به حضرت گفت اسماعيل پسر شما من رفتم ديدم مريض شده سخت در بستر افتاده حضرت خيلي ناراحت شدند اسماعيل را هم دوست داشتند پسر خوبي بود در مرگش هم خيلي متاثر شدند چون در زمان خودشان بود اسماعيليه خودشان را نسبت مي‌دهند به اين امام در حالي که در زمان خود امام از دنيا رفته حضرت فرمودند يک نفر برود جستجو بکند پسر من مريض بود چه اتفاقي افتاده طرف رفت پرس و جو کرد به اسماعيل گفت چه شده رويش نشد بگويد اطرافيان منزل لو دادند گفتند چند دقيقه‌اي ساعت قبل با خانمش درگير شد جر و بحث کردند خانمش را محکم هل داد خورد به ديوار صورتش خراش برداشت دعوا شد عصباني شد بعد از اين تب کرد در رخت خواب افتاد حضرت متاثر شدند فرستادند دنبال عروس قابل توجه اين که اگر اتفاقي افتاد هميشه طرف مظلوم را بگيريد ما هميشه مي‌گوييم هر چه پسرم گفت يا هر چه دخترم مي‌گويد بيشتر اختلافات مال اين است که طرف مظلوم را نمي‌گيريم نمي‌آييم مرهم بگذاريم بنزين مي‌ريزيم معيار ما حق نيست معيار من است فاميل من گروه من درست است حضرت عروسشان را خواستند به او پول دادند هديه دادند عذرخواهي کردند بچه اش شلوغ کاري کرده ولي امام تاوانش را پس مي‌دهد براي خلقت هم همين طور است پول دادند فرمودند اِجعَلي إسمَاعيل فِي حِلِّ مِمَّا ضربک (التمحيص ص 37) من از تو خواهش مي‌کنم فرزندم اسماعيل را حلال بکني اين عروس هم عرض کرد من حلال کردم باز حضرت نگران بودند فرمودند يک نفر برود ببيند پسرم خوب شد يا نه رفت برگشت گفت الحمدلله از بستر بلند شده حالش خوب شده حضرت فرمودند شکر مي‌کنم خدايي که عقوبت فرزندان ما را در دنيا قرار داد در دنيا گوش مالي مي‌دهد «وَلَنُذِيقَنَّهُم مِّنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (سجده/ 21) خدا بعضي‌ها را در اين دنيا دوست دارد گوش مالي مي‌دهد حواسش جمع شود برگردد همين جا تسويه حساب بکند يا حضرت خديجه عليها سلام مال جان آبرو اولاد هر چه داشت داد ولي روز آخر عمر به حضرت گفت من کوتاهي کردم مقصر هستم من را حلال بکن پيغمبر منقلب شدند من حلالت کردم تو همه‌ي هستي ات را براي من دادي اگر کسي يک ذره در اين مطالب تامل بکند ريشه‌ي جهل مرکب و خودمحوري و از خود راضي بودن از بين مي‌رود.
شريعتي: خيلي ممنون آيات ابتدايي سوره‌ي ملک در سمت خداي امروز تلاوت مي‌شود صفحه‌ي 562 مصحف شريف
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سورة الملك
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ
تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ?1? الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ ?2? الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَـنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ ?3? ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ كَرَّتَيْنِ يَنقَلِبْ إِلَيْكَ الْبَصَرُ خَاسِئًا وَهُوَ حَسِيرٌ ?4? وَلَقَدْ زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَجَعَلْنَاهَا رُجُومًا لِّلشَّيَاطِينِ وَأَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابَ السَّعِيرِ ?5? وَلِلَّذِينَ كَفَرُوا بِرَبِّهِمْ عَذَابُ جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ?6? إِذَا أُلْقُوا فِيهَا سَمِعُوا لَهَا شَهِيقًا وَهِيَ تَفُورُ ?7? تَكَادُ تَمَيَّزُ مِنَ الْغَيْظِ كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ ?8? قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءَنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّـهُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ ?9? وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ ?10? فَاعْتَرَفُوا بِذَنبِهِمْ فَسُحْقًا لِّأَصْحَابِ السَّعِيرِ ?11? إِنَّ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ كَبِيرٌ ?12?
ترجمه:
بسم الله الرحمن الرحيم
هميشه سودمند و با برکت است آنکه فرمانروايي [همه هستي] به دست اوست و او بر هر کاري تواناست. (?) آنکه مرگ و زندگي را آفريد تا شما را بيازمايد که کدامتان نيکوکارتريد، و او تواناي شکست ناپذير و بسيار آمرزنده است. (?) آنکه هفت آسمان را بر فراز يکديگر آفريد. در آفرينش [خداي] رحمان، خلل و نابساماني و ناهمگوني نمي بيني، پس بار ديگر بنگر آيا هيچ خلل و نابساماني و ناهمگوني مي بيني؟ (?) سپس بار ديگر بنگر تا ديده ات در حالي که خسته و کم سو شده [و از يافتن خلل، نابساماني و ناهمگوني فرو مانده] و درمانده گشته است، به سويت باز گردد. (?) همانا ما آسمان دنيا را با چراغ هايي آراستيم و آنها را تيرهايي براي راندن شيطان ها قرار داديم، و براي آنان [در آخرت] آتشي افروخته، آماده کرده ايم؛ (?) و براي کساني که به پروردگارشان کافر شدند، عذاب دوزخ است و بد بازگشت گاهي است. (?) هنگامي که در آن افکنده شوند از آن در حالي که در جوش و فوران است، صدايي هولناک و دلخراش مي شنوند. (?) نزديک است که از شدت خشم متلاشي و پاره پاره شود. هرگاه گروهي در آن افکنده شوند، نگهبانانش از آنان مي پرسند: آيا شما را بيم دهنده اي نيامد؟ (?) مي گويند: چرا، بيم دهنده آمد، ولي او را انکار کرديم و گفتيم: خدا هيچ چيز نازل نکرده است؛ شما بيم دهندگان جز در گمراهي بزرگي نيستيد؛ (?) و مي گويند: اگر ما [دعوت سعادت بخش آنان را] شنيده بوديم، يا [در حقايقي که براي ما آوردند] تعقّل کرده بوديم، در ميان [آتش] اهل آتش سوزان نبوديم. (??) پس به گناه خود اعتراف مي کنند. و مرگ و دوري از رحمت بر اهل آتش سوزان باد. (??) بي ترديد کساني که در نهان از پروردگارشان مي ترسند، براي آنان آمرزش و پاداشي بزرگ است. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: نکته‌ي صلوات و اشاره‌ي قرآني امروز را مي‌شنويم
حاج آقا فرحزاد: حديث داريم صلوات قلب را نوراني مي‌کند وقتي که نوراني شد فراموش شده‌ها پيدا مي‌شود مثل چراغي که روشن مي‌شود گم شده‌ها پيدا مي‌شود آن‌هايي که دوست دارند هميشه قلبشان نوراني باشد و چراغ دلشان روشن باشد و از نسيان و فراموشي هم که يکي از چيزهايي که حافظه را زياد مي‌کند صلوات بر محمد و آل محمد است اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. از آيات هشتم تا يازدهم سوره‌ي مبارکه‌ي ملک نکته‌ي مهمي است که مناسب با بحث ما هم است خداي مهربان مي‌فرمايد افرادي که جهنمي مي‌شوند ملائکه مي‌گويند «أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ» مگر پيغمبر به عنوان نذير و هشدار نيامده بود که شما را هشدار بدهد مي‌گويند چرا ولي ما تکذيب کرديم يعني حرف افراد دلسوز و خيرخواه را قبول نکرديم يک نکته‌اي که دقيقا بحثي است ما کرديم اين است که «وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ» اهل جهنم مي‌گويند اگر ما گوش دلمان را باز مي‌کرديم و تعقل مي‌کرديم هيچ وقت جزء جهنمي‌ها نمي‌شديم «فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ » (نحل/ 29) افرادي که خود محور هستند از خود راضي هستند مغرور‌ها از خود راضي‌ها اهل جهنم هستند ولي اگر خانمت به شما تذکر مي‌دهد بچه ات شاگردت پذيرش را داشته باش اگر افرادي که انتقاد پذير هستند گوش مي‌دهند و تعقل مي‌کنند همه اهل بهشت هستند
شريعتي: ان شاء الله خيلي ممنون دوستان خوب مي‌دانند که چهارشنبه‌ي هفته‌ي گذشته حاج آقاي ماندگاري خداحافظي کردند و عازم سفر حج هستند اين چهارشنبه‌اي که پيش رو داريم که روز دحو الارض هم است به صورت ويژه خدمت حاج آقاي فرحزاد خواهيم بود بحث مهمي دارند بيننده‌ي برنامه‌ي چهارشنبه داشته باشيد يک سري تغييراتي در روزهاي برنامه‌ي سمت خدا اتفاق افتاد که هفته‌ي آينده عرض خواهيم کرد.
حاج آقا فرحزاد: روز چهارشنبه چون آقاي ماندگاري تشکر مي‌کنيم چندين سال زحمت کشيدند به خاطر اشتغالات و سفر حج مدتي ترک کردند برنامه را ان شاء الله در حفظ خدا باشند هم روز خود دحو الارض است روز مهمي است روزه گرفتنش مهم است و هم کلا ان شاء الله يک بسيج همگاني در رسانه و همه جا اتفاق بيفتد ماه ذي الحجه مناسبت‌هاي بسيار زيادي در رابطه با اهل بيت است که محوريتش غدير خم است بحث مهمي روز چهارشنبه مي‌خواهيم درباره‌ي عظمت مناسبت‌هاي ماه ذي الحجه و خصوصا غدير خم مطرح بکنيم عزيزان گوش بدهند چون وعده کرديم خاطره‌ي آقاي حاج رضا انصاريان را هم بگوييم ايشان مداح مخلصي بود آيت الله وحيد خراساني برايشان نماز ميت خواندند آيت الله مکارم و صافي براي ايشان اعلاميه دادند يک مداح چقدر مي‌تواند اوج بگيرد مخلص شود که حتي مراجع براي او اعلاميه بدهند ايشان فرمودند من يک جلسه‌اي قصيده‌اي درباره‌ي حضرت علي مي‌خواستم بخوانم مرحوم علامه جعفري بودند مي‌خواستند بلند شوند بروند ولي ما قصيده را که شروع کرديم جذبه‌ي ذکر فضائل مولا ايشان را جذب کرد نشست تا آخر گوش داد ايشان خيلي مليح و لطيف هم مي‌خواندند مثل همين صلوات خاصه بعد از جلسه خدمتشان رسيدم فرمودند من خاطره بگويم فرمودند من در جواني مشهد درس مي‌خواندم سحر زمستان سردي بود که درهاي حرم را آن موقع مي‌بستند نزديک اذان صبح باز مي‌کردند برف و يخبندان شديدي بود آمدم ديدم در حرم هنوز باز نشده ديدم يک خانمي صورتش را گذاشته به در صحن امام هشتم دارد گريه و نجوا مي‌کند آمدم نزديک ديدم عمه‌ي خود من است با امام هشتم درد دل مي‌کند به داد من برس من بي کس و غريب هستم من صبر کردم مناجات هايش که تمام شد آمدم نزديک احوال پرسي کردم گفتم عمه جان الآن در سرما يخبندان مي‌گذاشتي آفتاب بيايد بالا تنهايي هم آمده به زبان آذري گفت عمه جان من در اين سوز و سرما و سختي آمدم از امام رضا کمک مي‌خواهم اميد دارم در سختي و تنهايي و غربت هم امام رضا دست من را بگيرد روايت داريم امام جواد فرمود آن‌هايي که در گرما سرما قطره‌ي باران به بدن زائر پدر من برسد خدا آتش جهنم را به بدن آن زائر حرام مي‌کند گفت اين گذشت شايد سي چهل سال بعد من رفتم تبريز به من گفتند عمه مريض است حالش خوب نيست رفتم ديدن ايشان ديدم در حالت احتضار است نشستم حمد شفايي را بخوانم چشمانش را باز کرد ديدم نفس‌هاي آخر را مي‌رسد به من گفت محمد تقي يادت است سحر زمستاني در خانه‌ي امام رضا را مي‌زدم گفت الآن امام رضا به ديدن من آمد اين را گفت و از دنيا رفت آن‌هايي که در خانه‌ي اهل بيت و امام رضا را مي‌زنند و عرض ارادت مي‌کنند حتما بدانند بي پاسخ نخواهد بود آن هم امام رئوفي مثل امام علي بن موسي الرضا عليه السلام.
شريعتي: خيلي ممنون التماس دعا خدانگهدار.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها