برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: سيرهي پيامبر در عفو و گذشت
كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
تاريخ پخش: 93/10/01
بسم الله الرحمن الرحيم و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين
هم چون نسيم صبح و سحرگاه ميرود * * * هر کس ميان صحن حرم راه ميرود
از هر چه غصه دارد و غم ميشود رها * * * هر سائلي به خدمت ايشان ميرود
وقتي فرشتههاي حرم بال ميزنند * * * از سينههاي شعله زده آه ميرود
اين جا بهشت روي زمين فرشته هاست * * * از کوي تو فرشته به اکراه ميرود
خورشيد در طواف حرم وه چه ديدني است * * * هر شب به پايبوسي آن ماه ميرود
باب الجواد راه ورودي به قلب توست * * * حاجت رواست هر که از اين راه ميرود
شريعتي: السلام عليک يا علي بن موسي الرضا المرتضي سلام ميگويم به همهي شما خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز ايام را تسليت ميگويم آرزو ميکنم در هر کجا هستيد از برکات اين شبها بهره مند شويد و حضرات معصومين عنايتي بکنند زيارت مدينه منوره و قبرستان بقيع و زيارت مشهد مقدس نصيب تان شود سلام حاج آقاي فرحزاد خيلي خوش آمديد ايام را تسليت عرض ميکنم.
حاج آقا فرحزاد: عليکم السلام خدمت شما و همهي بينندگان عزادار عرض ادب و سلام دارم و آرزوي قبولي طاعات و عرض ادبهايي که در طول اين دو ماه عزيزان داشتند و ان اشاء الله زيارات و عرض ادبها و عزاداريها مورد پذيرش قرار بگيرد و اين دستاوردها را حفظ کنيم و ذخيرهي قبر و قيامت باشد بلا شک بنده اعتقاد دارم در خانهي اهل بيت هر قدمي که برداشته شود بي پاسخ نخواهند گذاشت ولو کمترين خدمت و محبت عرض ادب باشد اميدواريم پاسخ بدهند و از ما شفاعت و دستگيري کنند و اينها وسيلهي نجات ما در روز قيامت شود.
شريعتي: ان شاء الله خيلي خوشحاليم در اين ايام خدمت شما هستيم بعد از 28 صفر و در شب شهادت امام رضا عليه السلام قطعا برنامهي ما رنگ و بوي امام رضا عليه السلام و حضرت پيامبر و امام حسن مجتبي سلام الله عليهم خواهد داشت حاج آقاي فرحزاد از سيرهي پيامبر در عفو و گذشت خواهند گفت.
حاج آقا فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم چون اين ايام متعلق بوده به پيامبر عظيم الشان صلي الله عليه و آله و سلم و فرزندشان امام مجتبي و هم چنين در ايام شهادت امام رضا عليه السلام قرار گرفتيم و بحث هفتهي قبل ما هم به اين جا منجر شد که يکي از بالاترين صدقهها گذشت و عفو است «يَسْئَلُونَکَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ» (بقره/219) سوال ميکنند ما چه در راه خدا انفاق کنيم خداي مهربان ميفرمايد عفو گذشت پيامبر عظيم الشان صلي الله عليه و آله و سلم که برترين و بالاترين الگوها براي همهي عالم اند سيد بشر سرور عالم فخر عالم سيد انبيا سيدالاولين و الاخرين در زيارت امام هشتم تعبير شده به سيدالاولين و آخرين سرور آقاي اولين و آخرين هستند الگويي بالاتر از اين نداريم يادم است يک بزرگواري ميفرمودند که در نجف اشرف مراجع و علماي برجسته جمع شده بودند ايام ماه صفر بوده يا هفده ربيع بوده که تناسبي با پيغمبر خدا داشته يک کسي سوال ميکرد از جمع که کارهاي پيغمبر خدا فوق العاده بوده حرکاتي که پيغمبر خدا انجام داده در زمان جاهليتي که دخترها را زنده به گور ميکردند کار عادي شان بوده و وحشت عجيبي از ظلم و فساد جزيره العرب را گرفته بود پيغمبر در آن محيط توانستند بهترين انسانها سلمانها ابوذرها را پرورش دهند اعجاز فوق العادهاي بود يک کسي مطرح کرد که مهم ترين کار پيغمبر در طول زندگي شان چه بوده البته همهي کارها مهم بوده ممکن است به ديد افراد يک کار مهم تر جلوه کند هر کدام برداشت هايشان را ارائه دادند نوبت يکي از بزرگان رسيد ايشان فرمودند همهي کارهاي پيغمبر مهم بوده ولي به نظر من يکي از کارهاي پيغمبر که خيلي فوق العاده بوده و توانسته دنيا را متحول بکند گذشت و عفو و خلق کريم پيغمبر خدا بود که «فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ» (آل عمران/159) اي پيغمبر رحمتي از خدا در دلت قرار گرفته نرم شدي ملايم شدي با محبت شدي اگر تو خشن و تند و غليظ بودي همه از دورت پراکنده ميشدند اين که دورت جمع شدند به خاطر محبت و رحمت و خلق پسنديده و جذابيتي که پيامبر نشان دادند ما در روايت داريم مرحوم محدث قمي در کلمه خلق سفينه اين روايت زيبا را آوردند که آن زمان فرهنگ جاهليت حاکم بود خيلي خشن بودند خيلي بي رحمي و قساوت قلب همه را گرفته بود يک اعرابي که هيچ فرهنگي نداشت اعرابي يعني باديه و بيابان نشين آمد دو شتر آورده بود با تندي و خشونت نام پيامبر را صدا زد يا مُحمد! اِحْمِلْ لِي عَلَي بَعِيري هَذَيْنِ مِنْ مَالِ اللهِ گفت يا محمد لقب پيغمبر را هم نداد اين دو شتري که آوردم بار بکن انفاق بکن از مالي که خدا به تو داده چيزي که دادي مال پدرت نيست مال خداست از مالي که خدا داده اين دو شترهايم را بار کن و بعد هم حضرت عباي زبري به دوش مبارک شان بود زبر بود اين عبا را آن چنان کشيد از دوش پيغمبر که گردن مبارک پيغمبر هم مجروح شد بعد هم گفت از مالي که خدا به تو داده و مال خودت نيست هم با لفظ خشن هم با عمل خيلي خشن که اين شترها را بار کن که به من کمک کني با اين ادبيات هر کس باشد ممکن است يک عکس العمل تندي نشان بدهد تعبيرش اين بود مال خودت نيست مال پدرت نيست مال خداست حضرت يک نگاهي خيلي با محبت کردند و فرمودند بله مال نيست مال خداست من هم بندهي خدا هستم ولي به تعبير ما اين روشت و اين برخوردت برخورد خوبي بوده؟ اين راهش نيست آيا درست است که من هم برخوردي که تو کردي با تو بکنم يعني خشونتي که کردي، يعني من هم قصاص بکنم؟ بدن من را مجروح کردي و آسيب رساندي و تند هم با من حرف زدي او گفت اين کار را نکن من اشتباه کردم حضرت تبسم کردند خنديدند و گذشت کردند يک شتر را خرما بار کردند يک شتر را جو بار کردند که برود به کار برسد خلق و خوي پيغمبر خيلي جذابيت داشته افرادي بودند پشت ديوار ميايستادند چند آيه وحي نازل ميشد که پيغمبر را داد نزنيد با اسم صدا نزنيد مودبانه صدا بزنيد پيغمبر که مثل بقيهي افراد نيست ولي پيغمبر تحمل ميکردند گاهي ميآمدند خسته ميشد پياده آمده بود سرش را ميگذاشت در دامن پيغمبر زانوي پيغمبر دراز ميکشيد و ميگفت يا محمد براي من قصه بگو که ما با نزديک ترين فرد مان نميتوانيم اين طور رفتار کنيم ولي اين قدر پيغمبر ما اگر ميخواستند هيبت و جلبه شان را ظاهر بکنند چون هيبت هم داشته همهي حقايق و آيات خدا در پيغمبر تجلي کرده بزرگ ترين آيهي خدا پيغمبر خدا بوده تجلي اسم اعظم خداست پيغمبر ما احمد ار بگشايد آن پرد جليل تا ابد مدهوش ماند جبرئيل اگر پيغمبر هيبت و عظمتش را ظاهر کند جبرئيلها انبيا و اوليا خدا به زانو در ميآيند و قيامت هم تجلي نور پيغمبر خداست تجلي انسان کامل است ولي پيغمبر خدا خودشان را ميآوردند تنزيل ميکردند مثل قرآني که تنزيل شده از بالا يک اعرابي بياباني و بي فرهنگ اعرابي که ميگوييم يعني باديه نشين به نژاد عرب بي ادبي نباشد يعني افرادي که ادبيات تمدن شهري را مراعات ارتباطات را نداشتند بيايد سرش را روي زانوي پيغمبر بگذارد دراز بکشد بخوابد بگويد براي من غصه بگو سرم گرم شود پيغمبر هم با کمال ادب و مهرباني و محبت و صبوري برايش قصه ميگفتند و او خسته بود خوابش ميبرد او را باد ميزدند که عرق نکند خسته نشود تا از خواب بيدار نشود اين خلق و خو جذب کرد متحول کرد عالم را چه دل وسيعي ميخواهد حلم فوق العادهاي بود جان همهي عالم به قربان پيغمبر و آن بزرگ فرمودند يکي از بزرگ ترين کاري که پيغمبر کرد عفو و گذشتي بود که افرادي که به آنها بدي رساندند پيغمبر خدا گذشت کرد در فتح مکه مردم مکه در اذيت و آزار رساندن به پيغمبر کم نگذاشتند از زماني که پيغمبر قيام کردند و بعثت شان را ظاهر کردند هر نوع خشونتي که توانستند انجام دادند هر کاري که از دست شان برميآمد از اتهام زدن مجنون ساحر کذاب بدترين تهمتها را به کسي که عقل کل است به کسي که بالاترين پاکيها را دارد عصمت کامل را دارد تهمت زدند شکمبهي گوسفند شتر را سر پيغمبر خالي ميکردند با سنگ و کلوخ بارها به حضرت حمله کردند صف ميبستند از دو طرف پيغمبر را سنگ باران ميکردند ولي پيغمبر دعايشان ميکردند بعد هم که تصميم گرفتند پيغمبر را شبانه بکشند اتفاقا اول ربيع هم ليله المبيت است يعني شب اول ربيع الاول شب ليله المبيتي است که بنا بود پيغمبر را به شهادت برسانند و پيغمبر حضرت علي را جاي خودشان خواباندند و فرار کردند و رفتند طرف غار ثور و بعد به سمت مدينه 13 سال مردم مکه حد اعلي آزار و اذيت را به پيغمبر رساندند چند سال هم که آمدند مدينه باز حملهها شروع شد لشکر کشي کردند جنگهاي متعدد جنگ بدر جنگ احد جنگ احزاب سنگ تمام گذاشتند پيغمبر خدا بعد از اين همه تحمل سختيها و ناملايمات حالا آمده اند با ده هزار نيرو مکه را فتح کردند مثل ابوسفيانها و امثال آنها که پيغمبر را حدود بيست سال شکنجه و آزار دادند اين خيلي حرف است که ما گاهي با فاميل دوست آشنا سر يک بگو مگو سر يک انتقاد و مسائل جزئي يا دعوت نکردن يا خداحافظي نکردن يا مالي آبرويي را مراعات نکردن ساليان سال با هم قهريم از دل مان نميرود به رخ طرف ميکشيم پيغمبر ما بيست سال مردم مکه بالاترين شکنجه آزارها را دادند حالا پيغمبر با همهي امکانات آمدند مکه را فتح کردند جالب است پرچم دست سعد بن اباده بود اول وقتي که با نيروها وارد مکه شدند شعارشان اين بود أَلْيوْمُ يوْمُ الْمَلْحَمَةِ لالْمَرْحَمَةِ يعني امروز روز انتقام است روزي است که از کشتهها پشته بسازيم منتظر بودند انتقام بگيرند مردم مکه خيلي ترسيدند به پيغمبر خدا خبر دادند شما ميخواهي انتقام بگيري و همه را ريشه کن کني از بين ببري حضرت ناراحت شدند فرمودند نه پرچم را بدهيد دست مولي اميرالمومنين که اميرالمومنين پرچم را به دست گرفتند و شعار را 180 درجه عوض کردند أَلْيوْمُ يوْمُ الْمَرْحَمَةِ لَا الْمَلْحَمَةِ يعني امروز روز رحم است روز مهرباني است روز گذشت است ما خيلي روايات داريم که اگر کسي بر رقيبش يا دشمن اش غالب شد آن توفيقي که خدا نصيبش کرده غالبش کرده شکر آن غلبه و فتح را گذشت قرار بدهد شکرانهي پيروزي عفو باشد شما ميتوانيد هر کاري بکنيد انتقام بگيري قصاص بکني آبروي طرف را بريزي ولي حالا که خدا غلبه داد گذشت کن اين عفو شکرگذاري آن غلبه و فتح و پيروزي است فرمودند نه امروز روز رحم و مهرباني است روز انتقام نيست وقتي که مردم مکه جمع شدند پيغمبر خدا سوال کردند که نظر شما دربارهي من چيست يک فرمايشي حضرت امير سلام الله عليه دارند در نهج البلاغه مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ يعني اگر کسي گمان نيکويي به شما دارد حسن ظن دارد حسن ظن اش را تصديق بکن يعني همان طور عمل کن دربارهي خدا همين طور داريم بحث حسن ظن را مفصل بحث کرديم خدا ميفرمايد من در نزد گمان بنده ام هستم اگر بگويد خداي خوبي است من را ميآمرزد ميبخشد انتقام نميگيرد لطف ميکند نديده ميگيرد خدا ميگويد من حتما همان طور عمل ميکنم و آن کسي هم که با بدبيني با خدا رفتار ميکند ميگويد خدا من را ميزند زمين جهنم ميبرد صد در صد مطمئن باشد من کارد و قيچي را به دست خودت ميدهم به اوليا خدا بدبين نباشند مردم مکه با اين که بيست سال با پيغمبر جنگيدند ولي خوشبيني ارائه دادند به پيغمبر و پيغمبر هم صفات الله است همان طور عمل کرده فرمودند نظر شما چيست گفتند نظر ما اين است که شما صاحب کرامت و بزرگواري و آقايي هستي و فرزند کريم هستي آبا و اجداد تو کريم بودند تو هم کريمي و کريمانه با ما رفتار ميکني حضرت فرمودند من همان حرفي که حضرت يوسف عليه السلام به برادرانش فرمود همان را به شما ميگويم «لاَ تَثْرَيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» (يوسف/92) اين که حضرت ميگويد شما برادر من هستيد خيلي عجيب است بيست سال آزار و شکنجه دادند آدم به رخ شان نکشد يادآوري نکند ملامت نکند سرزنش نکند لا تصويب عليکم معنايش اين است که من شما را توبيخ سرزنش ملامت نميکنم انگار نه انگار اين خيلي است در دعاي ابوحمزه که ما يک سالي توفيق داشتيم در ماه رمضان مقداري اش را معنا کرديم اين تعبير خيلي تعبير لطيفي است اين قدر اين جمله زيباست الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّي حَتَّي کَأَنِّي لا ذَنْبَ لِي چه خداي دوست داشتني است چه پيغمبر محبوب و دوست داشتني است يعني همان صفات را به عزيز خودش مرحمت کرده امام سجاد عليه السلام در دعاي ابوحمزه ميفرمايد زيباست الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّي حَتَّي کَأَنِّي لا ذَنْبَ لِي شکر ميکنم خدايي که اين قدر به من حلم ميورزد و آبروداري و گذشت ميکند مثل اين که من اصلا گناه نکردم انگار نه انگار که از من گناهي صادر کرده در صورتي که همهي وجودم گناه است خدايي که اين قدر مهربان است که انگار نه انگار پيغمبرش هم همين طور است خطاي بيست سال همه را خط کشيده فرمود همان طور که حضرت يوسف به برادرهايش اين جمله را فرمود برادرها وقتي شرمنده شدند آمدند خدمت حضرت يوسف عرض کردند «تَاللّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللّهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ» (يوسف/91) يعني خدا تو را بر ما مقدم قرار داد و بالاتر قرار داد ما اشتباه کرديم عذر خواستند حضرت يوسف هيچ به رخ شان نياورد حتي ميگويند محضر پدرش حضرت يعقوب شرفياب شد حضرت به او فرمودند فرزندم با تو چه کردند عرض کرد نگو برادران بگو خدا با من چه کرده من را از چاه از زندان درآورد آقاي مصر کرد مثبتها را نگاه کن اين خيلي مهم است آدم ديد خدايي پيدا کند حضرت يوسف در جواب «لاَ تَثْرَيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ» (يوسف/92) من شما را سرزنش نميکنم خدا شما را ميآمرزد و خدا ارحم الراحمين است با اين که گناهشان خيلي سنگين است عاق والدين بود پدرشان را ناراحت کردند قطع رحم بود برادرشان را چهل سال از زندگي دور کردند خيلي گناه بزرگي بود ولي حضرت يوسف بخشيد پيغمبر ما کل اهل مکه را بخشيدند اين خيلي مهم است چيزي مثل عفو مثل گذشت آدم را به خدا نزديک نميکند اگر آنهايي که ميخواهند امتحان کنند که مورد آمرزش خدا قرار گرفتند يا نگرفتند صفت گذشت و عفو ببينند در وجودشان است يا نيست وقتي شما ميگذري شک نکن خدا قطعا ميگذرد وقتي شما حاضر نيستي يک چيز جزئي از همسرت از قوم و خويش و فاميلت از زير مجموعه ات بگذري کي توقع داري که خدايي که هزار هزار ميليون ميليون گناه کردي از تو بگذري
شريعتي: بارها و بارها دوستان پرسيدند که ما از کجا بفهميم خدا ما را بخشيده ببينيم ما اهل گذشت هستيم يا نه؟
حاج آقا فرحزاد: بله علامت خيلي خوبي است يا پيغمبر عظيم الشان در جنگ احد که واقعا سخت ترين جنگها بر پيغمبر بوده خود پيغمبر خدا فرمودند مَا وَقَفتُ مَوقِفاً اَشّدُّ عَلي مِن هَذَا المَوقَف عمويشان حضرت حمزه را به شهادت رساندن بدنشان را مثله کردند جگر حضرت حمزه را درآوردند اين داعشيها که امروز هستند از همانها هستند يعني اين شجرهي ملعونهي بني اميه ابوسفيانها هند جگرخوارها آن موقع بودند الآن هم پيروانشان هستند که الآن بعضيها تکه تکه ميکنند افرادي را که ميتوانند دسترسي پيدا کنند حتي زنها و بچهها را. براي پيغمبري که آه يک بچه را طاقت نداشتند حالا ببينند بدن عمويشان را مثله کرده اند آن قدر پيغمبر گريه کرد منقلب شد که آيه نازل شد صبر بکن تحمل بکن گذشت بکن حضرت فرمودند من گذشت کردم در جنگ احد وقتي که کار خيلي شديد شد سنگ زدند پيشاني حضرت را شکافتند خون جاري شد سنگ زدند دندان پيغمبر را شکستند دهان حضرت پر خون شد در روايت داريم وقتي که خيلي حاد شد کار بعضي از اصحاب آمدند به پيغمبر گفتند مگر انبيا سابق نفرين نميکردند يک نفرين بکنيد پيغمبر هم مستجاب الدعوه هستند خداوند آنها را ريشه کن بکند کار يک سره ميشود يک بلايي بيايد انبيا سابق اين کار را ميکردند وقتي اين پيشنهاد را به پيغمبر خدا دادند پيغمبر خدا فرمودند که اِنّي لَمْ اُبْعَثْ لَعّانا وَ لکِنّي بُعِثْتُ دَاعِيا وَ رَحْمةً ، اَللهُمَّ اهدِ قَومِي اِنَّهُم لَا يَعلَمُونَ يا اَللهُمَّ اِغفِر قَومِي خيلي عجيب است ما حاضر نيستيم گاهي چرا اين قدر بين خانوادهها اختلاف است چون گذشت نيست چرا بين شريکها افراد جامعهي ما اختلاف است چون گذشت نيست يا ما گذشت نميکنيم حق طرف را بدهيم يا طرفي که حق ما را خورده گذشت نميکنيم بگذريم قائله ختم شود پيغمبر چقدر با لاترين اذيتها را گذشت کرده اند اين آدم را به خدا نزديک ميکند البته خدا هم جبران ميکند اين طور نيست من گذشت کردم از دستم بره خدا دنيا و آخرت و برکت ميدهد خدا جبران ميکند و بحث خيلي مهمي هم است. خدا در برابر اين گذشتها چه کرده با پيغمبر و چه مقام و عظمتي به پيغمبر داده. وقتي درخواست نفرين از طرف اصحاب مطرح شد فرمودند خدا من را نفرستاده لعن و نفرين کنم نفرين کردن هنري نيست اِنّي لَمْ اُبْعَثْ لَعّانا وَ لکِنّي بُعِثْتُ دَاعِيا وَ رَحْمةً خدا من را فرستاده که دعا بکنم خدا من را فرستاده که رحمه باشم نه بلا و عذاب و نقمت بعد هم دست به دعا اَللهُمَّ اهدِ قَومِي اِنَّهُم لَا يَعلَمُونَ خدايا قوم من همين بدها که اينها قوم من هستند فاميلهاي من هستند تعبيرهاي زيبايي در قرآن دارد نسبت به انبيا مثلا ميگويد حضرت صالح « إِلي مَدْيَنَ أَخاهُمْ » (اعراف/85) يعني برادر شماست يعني اين پيغمبر برادر شماست فاميل شماست اين نسبتي را ميخواهد ايجاد بکند که او برادر شماست جز فاميل شماست پيغمبر ميفرمايد اينها قوم من هستند حالا پيغمبري که اين قدر مهربان است خدا چقدر مهربان تر است تجلي رحمت خدا در پيغمبر در متجلي است که اين قدر مهربان است حاضر نيست افرادي که سنگ زدند عمويش را به شهادت رساندند باز ميگويد خدايا قوم من را هدايت کن عذرشان را هم ميآورد که روي جهالت و ناداني است من عذرخواه اينها هستم خود حضرت توجيه ميکنند روايت داريم آن کسي خدا را از همه بيشتر شناخته اعرف الناس از حديثهاي کليدي و کاربردي است چه کسي خدا را از همه بيشتر شناخته و به درون راه پيدا کرده اَعرَفَ النَّاسَ بِاللّهِ اَعذَرَهُم لِلنّاسِ وَ اِن لَم يَجِد لَهُم عُذرًا اِذَا جَنَيتَ فَاعتَذَرَهُ اين حديث نشان ميدهد که پيغمبر ما از همه بيشتر خدا را شناخته اند اين حديث از حضرت امير است از احاديث کليدي و کاربردي است ميفرمايد آن کسي از همه بيشتر خدا را شناخته که بيايد عذرخواهي براي خلق درست بکند ولو اين که اينها عذر موجه نداشته باشند با اين که صد در صد حق با خداست آن کسي که کفر ميورزد نفاق ميورزد گناه ميکند معصيت ميکند کارهاي خلاف ميکند با خدا مقابله ميکند آدم بدي است ما بايد طرف خدا را بگيريم ولي خدا دوست دارد که طرف خلق را بگيري عذر موجه يا عذر غير موجه برايشان بياوري ريش گرو بگذاري بگويي خدايا ببخش گذشت کن همان کاري که پيغمبر ميکرد او بيشتر از همه شناخته که خدايا آنها نميفهمند با اين که عذرش غير موجه است انه لم يکن حضرت امير سلام الله عليه ميفرمايد اَعرَفَ النَّاسَ بِاللّهِ اَعذَرَهُم لِلنّاسِ وَ اِن لَم يَجِد لَهُم عُذرًا اِذَا جَنَيتَ فَاعتَذَرَهُ در غرر الحکم است يعني عارف ترين داناترين فرد به شناخت خدا آن کسي است که بيشتر از همه عذر براي خلق درست بکند يعني راه ارتباط بين اينها با خدا درست بکند ريش گرو بگذارد واسطه شود بگويد قوم من هستند نميفهمند جاهل هستند من تحمل ميکنم شما نديده بگير خدا خيلي دوست دارد لذا پيغمبر خدا جملهي ديگري دارند إِنَّ اللَّهَ - عَزَّ وَ جَلَّ - لَمْ يَبْعَثْنِي مُعَنِّفاً، وَ لَکِنْ بَعَثَنِي مُعَلِّماً مُيَسِّراً خدا من را نفرستاده که سخت بگيرم من پيغمبر سخت گيري نيستم يعني پيغمبري که به رنج و زحمت بيندازم ديگران را سخت گير نيستم معنف يعني اين که آدم بهانه جويي درست بکند يک ملعمي سخت ميگيرد يک معلمي است بالاتر از سخت عذر و بهانه درست ميکند الکي که طرف را ردش بکند اذيت بکند نه من سخت گير هستم نه بهانه جو هستم بلکه معلم آسان گيري هستم به کمترين چيز ميخواهم نجات بدهم چيزي را بهانه بياورم براي نجات خلق اميدواريم که گذشت پيغمبر و عذرخواهي که پيغمبر داشتند اين روحيه در امت هم تجلي پيدا کند و نزديک شويم. به برکت اين ايام که ايام شهادت اين بزرگواران است يک شعاع پرتويي از نور پيغمبر امام مجتبي امام رضا به ما بخورد ما در مسير آنها حرکت بکنيم.
شريعتي: خيلي ممنون صلوات و درود خدا بر حضرت محمد مصطفي و خاندان پاکش. صفحهي 303 آيات 84 ام تا 97 ام سورهي مبارکهي کهف در سمت خداي امروز تلاوت ميشود ثواب تلاوت اين آيات را هديه ميکنيم به روح بلند حضرت محمد مصطفي امام حسن مجتبي و امام رضا عليهم السلام و از ثواب و برکاتش بهره مند شويم اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ?84? فَأَتْبَعَ سَبَبًا ?85? حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا ?86? قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا ?87? وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا ?88? ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ?89? حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا ?90? كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا ?91? ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا ?92? حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا ?93? قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا ?94? قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا ?95? آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا ?96? فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا ?97?
ترجمه:
ما به او در زمين، قدرت و تمکّن داديم و از هر چيزي [که براي رسيدن به هدف هايش نيازمند به آن بود] وسيله اي به او عطا کرديم. (??) پس [با توسل به وسيله،] راهي را [براي سفر به غرب] دنبال کرد. (??) تا زماني که به محل غروب خورشيد رسيد [منظره غروب] خورشيد را چنين يافت که در چشمه اي گرم و لجن آلود غروب مي کند، و نزد آن قومي را يافت [که فساد و ستم مي کردند]. گفتيم: اي ذوالقرنين! يا [اين قوم را به کيفر فساد و ستمشان] عذاب مي کني و يا در ميانشان شيوه اي نيک در پيش مي گيري. (??) ذوالقرنين گفت: اما هر که [با کفر، فساد و گناه] ستم کرده، عذابش مي کنيم، آن گاه به سوي پروردگارش بازگردانده مي شود، پس او را عذابي سخت خواهد کرد. (??) و اما هر که ايمان آورده و کار شايسته انجام داده است، پس بهترين پاداش براي اوست، و ما هم از سوي خود تکليفي آسان به او خواهيم داد. (??) پس [باز هم با توسل به وسيله] راهي را [براي سفر به شرق] دنبال کرد. (??) تا زماني که به محل طلوع خورشيد رسيد، آن را يافت که بر قومي طلوع مي کند که در برابر آن پوششي [از مسکن و لباس] براي آنان قرار نداده ايم. (??) [سرگذشت ذوالقرنين و ملت ها] اين گونه [بود]، و يقيناً ما به آنچه [از وسايل و امکانات مادي و معنوي] نزد او بود، احاطه [علمي] داشتيم. (??) سپس [با توسل به وسيله،] راهي را [براي سفر ديگر] دنبال کرد. (??) تا زماني که ميان دو کوه رسيد، نزد آن دو کوه، قومي را يافت که هيچ سخني را به آساني نمي فهميدند. (??) [آنان با رمز، اشاره و با هر وسيله اي که ممکن بود] گفتند: اي ذوالقرنين! يأجوج و مأجوج [با کشتن و غارت و تخريب] در اين سرزمين فساد مي کنند؛ آيا مي پذيري که ما مزدي برايت قرار دهيم تا ميان ما و آنان سدّي بسازي؟ (??) گفت: آنچه پروردگارم مرا در آن تمکّن و قدرت داده [از مزد شما] بهتر است؛ پس شما مرا با نيرويي ياري دهيد [تا] ميان شما و آنان سدّي سخت و استوار قرار دهم. (??) براي من قطعه هاي [بزرگ] آهن بياوريد [و در شکاف اين دو کوه بريزيد، پس آوردند و ريختند] تا زماني که ميان آن دو کوه را هم سطح و برابر کرد، گفت: [در کوره ها] بدميد تا وقتي که آن [قطعه هاي آهن] را چون آتش سرخ کرد. گفت: برايم مس گداخته شده بياوريد تا روي آن بريزم. (??) [هنگامي که سد ساخته شد] يأجوج و مأجوج نتوانستند بر آن بالا روند، و نتوانستند در آن رخنه اي وارد کنند. (??)
اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شريعتي: در روزهايي که مزين به نام حضرت رسول صلي الله عليه و آله و سلم شنيدن از فضيلت صلوات بر محمد و مصطفي و خاندان پاکش شنيدني تر خواهد بود. امام صادق عليه السلام فرمودند إذا ذُکِرَ النَّبيُّ صَلَّي اللهُ عَليهِ وَآلِهِ فَأکْثِرُوا الصَّلا?َ عليهِ هر وقت ذکر پيغمبر نام و ياد پيغمبر شد زياد صلوات بر پيغمبر و آل بفرستيد و بعد فرمودند فَإنَّهُ مَنْ صَلَّي عَلي النَّبيِّ صَلَّي اللهُ عَليهِ وَآلِهِ صَلا?ً واحِدَ?ً صَلَّي اللهُ عَليهِ ألفَ صَلا?ٍ فِي أَلْفِ صَفٍّ مِن المَلائِکَ?ِ فرمودند اگر کسي يک بار درود و صلوات بر پيامبر عظيم الشان بفرستد خداي متعال هزار صلوات رحمت نازل ميکند با هزار صف از ملائکه به کساني که صلوات بر محمد و آل محمد بفرستند اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم. در آيهي 87 و 88 اين صفحه خداي متعال از قول ذوالقرنين که مرد صالحي بوده البته اختلاف است که ذوالقرنين چه شخصيتي بوده آيا پيغمبر بوده يا نبوده در هر صورت حاکمي بوده عادل بوده و مرد صالحي بوده از قول ايشان خداي متعال نقل ميفرمايد که براي افرادي که تحت فرمان او بودند گفت «قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا» (کهف/87) يعني مواظب باشيد در دستگاه تان ظلم نکنيد که اگر کسي ظلم بکند هم در دنيا گرفتار ميشود من عقوبت ميکند و فکر نکند با عقوبت دنيا کارش تمام ميشود بلکه بعد هم روز قيامت به پروردگار مراجعه ميکند خدا او را عذاب سخت خواهد کرد اما افرادي که ايمان ميآورند عمل صالحي انجام ميدهند هم پاداش خوب هم جزاي بهتر در دنيا نصيب شان ميشود و هم کارهايشان روان ميشود يعني غير از اين که کارهاي خوب و ايمان و عمل صالح انجام ميدهيم خدا مزد و ثواب ميدهد باعث ميشود يسر و آساني و روان شدن در زندگي و کارهاي دنيا و آخرت مان پيش بيايد يعني هم پاداش ميدهند هم کارهايمان را رو به راه ميکنند که در مسير به راحتي به مقصد برسيم.
شريعتي: خيلي ممنون در بخش اول از سيرهي پيامبر در عفو و گذشت شنيديم در اين بخش هم ادامهي فرمايشات شما را ميشنويم.
حاج آقا فرحزاد: همان طوري که عرض کرديم گذشت و عفو و حلم و بردباري سجيهي همهي انبيا و امامان و اوليا خداي متعال بوده امام مجتبي عليه السلام که مظهر حلم و بردباري بودند مرد شامي آمد فحش و ناسزا به خود حضرت گفت و به مولي اميرالمونين علي عليه السلام چقدر امام مجتبي با گذشت برخورد کردند به حدي که آن شخص گريه افتاد هماني که داشت فحاشي ميکرد گفت خدا ميداند که رسالت را اولش سخت است ولي انسان يک کمي تحمل بکند و يک کمي آن غيض و خشم اش را فرو ببرد احساس يک آرامش و خوشي و راحتي به آن دست ميدهد که با هيچ چيزي قابل قياس نيست کم کم آن سعهي صدر ميآيد اولش سخت است و بعد به قدري احساس آرامش پيدا ميکند يک مثال خيلي ساده بزنيم شما در کوچه خيابان بدهند هزار مورچه به تو فحش بدهند چه اهميتي برايت دارد؟ وقتي آدم بزرگ شد نو رس شد ديگر تعريف و تمجيد براي آدم اثر نميگذارد و اگر بتواند ضعيفها را نجات بدهد خيلي زيبا و عالي است چون اين ايام متعلق است به امام هشتم از همهي عزيزاني که در جوار ملکوتي امام رضا عليه السلام هستند که براي همه دعا بکنند براي بازماندهها افرادي که جا مانده اند نتوانسته اند بروند افرادي که از راه دور آرزو دارند براي همهي عزيزان دعا بکنند ما در تاريخ يک تکهي عجيبي از آقايي و بزرگواري امام هشتم داريم که نقل شده يک سرهنگي بوده به نام جلودي آدم خشن و بي رحمي بوده در زمان هارون الرشيد او را مامور به يک سپاهي که بروند مدينه را محاصره بکنند و بني هاشم را خلع سلاح بکنند کرد زماني بود که امام هشتم در مدينه بودند در بيست سال زمان امامت حضرت رضا 17 سال در مدينه بودند و 3 سال آخر در خراسان. در زمان امام هشتم بود اين جلودي خشن و بي رحم آمد بني هاشم را شروع کرد غارت کردن پول طلا نقدينگي را جمع ميکردند و اگر سلاحي داشتند ميگرفت تا نتوانند سر بلند کنند همان طور که اهل مدينه را غارت ميکرد رسيد به خانهي امام هشتم عليه السلام در خانه را زدند آقا آمدند دم در گفتند مامور هستم وارد خانه شوم نقدينگي طلا و جواهر را جمع کنم براي آقا خيلي سخت بود وارد خانه شود دست به نامحرم ممکن است دراز بکند فرمودند آن چه ميخواهي ميآورم ولي وارد خانه نشو قبول نکرد خيلي حضرت اصرار کردند قبول نکرد گفت من بايد با ماموران بيايم در خانه براي حضرت خيلي ناگوار بود کار به اين جا که رسيد حضرت او را قسم دادند فرمودند تو را به خدا قسم ميدهم که وارد خانه نشو من قول ميدهم هر چه هست بياورم تحويل دهم اين جا رحمش طلوع کرد گفت حالا که قسم دادي قبول کرد حضرت رفتند هر چه قول داده بودند آوردند تحويل دادند خانههاي ديگر هم رفتند خاطرهي خيلي تلخي از اين آدم بي رحمي در مدينه در دلها و ذهنها نشست گذشت دوران و هارون از دنيا رفت و حکومت به مامون رسيد و مامون هم به خاطر نيتهايي که داشت که نيتهاي شومي بوده امام هشتم را بالاجبار آورد در خراسان به عنوان ولي عهدي از عهد و پيمان گرفت چند نفر مخالفت کردند از سران يکي جلودي بود و چند نفر از بزرگان بني عباس گفتند اين کار را نکن پدران تو اين همه زحمت کشيدند حکومت را به دست خودت ميخواهي به بني هاشم بدهي نميدانستند چه نقشهاي دارد جلودي و دو نفر ديگر را زندان کرد به خاطر حفظ ظاهر چند روزي گذشت ولي عهدي امام هشتم را محکم کرد يک روز در مسندش نشست گفت تکليف من با اين سه نفر بايد معلوم شود نفر اول را آوردند تا وارد شد گفت مامون من خير خواه تو هستم واگذار نکن به بني هاشم گفت قبول کن و الا ميکشم اولي را کشتند دومي را هم آوردند مخالفت کرد اعدام کردند سومي را که آوردند همين جلودي بوده با اين خاطرات تلخي که در ذهن افراد و بني هاشم بوده امام هشتم در موضع قدرت هستند کنار مامون به عنوان ولي عهد ميتوانند اعمال نفوذ و قدرت بکنند چشمش افتاد به اين جلودي ما بوديم چه کار ميکرديم؟ امان از حلم صبر بردباري صبر گذشت که يک سر سوزن من اين يکي دو هفته جملهاي داشتم تکرار کردم که در راه اهل بيت کسي ذرهاي قدم بردارد ولو ذرهاي باشد ولو اين که جلوي ظلم و ستمش را بگيرد آنها باز پاسخ ميدهند تا امام هشتم چشم شان افتاد به جلودي نفرمودند او 999 بدي داشته گفتند من قسم داشتم در خانه نيايد نيامد من اين جا بايد شفاعت کنم يادشان بود فوري آمدند دهان مبارک را آوردند کنار گوش مامون گفتند اين جلودي را به من ببخش با اين همه ستمها و ظلمها چون من قسم اش دادم در خانه نيايد نيامد آن جلودي نگون بخت وقتي اين صحبتي را شنيد فکر کرد امام هشتم دارند ميگويند ريشهي اين را در بيار زود تر بکش بدبين بود که آدم بايد خوش بين باشد نبود گفت مامون حرف امام هشتم را دربارهي من قبول نکن نگون بخت شقي و بد عاقبت مامون هم گفت آقا ميخواست شفاعتت کند بدبخت من هم حرف او را قبول نميکنم جلاد او را ببر اعدام کن امام هشتم امام رئوف است امام مهربان است دوستان را کجا کني محروم تو که با دشمنان نظر داري عجيب است امامهايي که با دشمن اين قدر مدارا ميکردند اين قدر تحمل ميکردند يک سر سوزن اگر عقب نشيني داشتند ميخواستند دستگيري از آنها بکنند آيا دوستاني که خيلي عزيزان پياده رفتند مشهد در سرما گرما خيليها از اينها پذيرايي کردند قطعا بدانيد رواياتي که دربارهي زيارت امام هشتم است خيلي فوق العاده است بعد از زيارت امام حسين بالاترين زيارتها زيارت امام رضا عليه السلام است دو روايت داريم از امام جواد عليه السلام فرمود زيارت فرزندم بالاتر از زيارت کربلا است که علما در آن متحريند که اين روايات چه ميخواهد بگويد در روايت داريم روز قيامت که خواهد شد پيغمبر ما و اميرالمومنين و امام حسن و امام حسين و چهار نفر از انبيا پيشين حضرت ابراهيم حضرت موسي حضرت عيسي و حضرت نوح ميآيند در صحراي محشر و کل زوار قبول مشاهده مشرفه پشت سر اين بزرگواران جمع ميشوند آنهايي که مدينه نجف کاظمين سامرا مشهد زيارت معصومين رفتند زيارت از امام هفتم عليه السلام فرمود زوار قبور اهل بيت که جمع ميشوند أَلَا إِنَّ أَعْلَاهَا دَرَجَةً وَ أَقْرَبَهُمْ حَبْوَةً زُوَّارُ قَبْرِ وَلَدِي عَلِيٍّ زائران امام هشتم علي بن موسي الرضا هم درجه شان از همهي زوار بالاتر است و هم مزد و عطا و ثواب شان از همه بيشتر است چون امام حسين عليه السلام را چهار اماميها هفت اماميها زيديها همهي گروهها زيارت ميکنند ولي امام هشتم را افرادي معتقدند که دوازده امام را قبول کرده باشند لذا در بعضي روايات دارد من دست زائرم را ميگيرم وارد بهشت ميکنم به دعبل حضرت فرمودند که مَن زَارَنِي فِي غُربَتِي کَان مَعِي فِي دَرَجاتِي فِي الجَنَّةِ مَغفُورًا لَهُ اگر کسي به زيارت من در غربت بيايد در کنار من درجهي من با آمرزش گناهان در بهشت در کنار خودم او را جاي خواهم داد.
شريعتي: خيلي ممنون ان شاء الله دوستاني که در مشهد هستند نائب الزيارهي سمت خداييها باشند.
حاج آقا فرحزاد: خدا را قسم ميدهيم به حق علي بن موسي الرضا و آبرويي که در پيشگاه خدا دارد قلب فرزندش امام زمان را راضي از ما و ظهورش را شاد و همهي ما را جز زائرين و شيعيان واقعي امام هشتم قرار بدهد رفع هم و غم از همهي گرفتارها مخصوصا محبين اهل بيت بفرمايد آنهايي که مسکن ندارند قرض دارند مشکلات شان برطرف شود به برکت آقا علي بن موسي الرضا عليه السلام همان طور که ايشان فرمودند نائب الزيارهي مشاهد شريفه باشند.
شريعتي: حضرت فرمودند هر کس به زيارت من بيايد سه جا ملاقات ميکنم اولي وقتي که نامههاي اعمال را ميدهند سر پل صراط و سوم پاي حساب. بهترينها را براي شما آرزو ميکنم والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين.