اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

93-01-18-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد-زندگي پر بركت

معرفی برنامه

برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: زندگي پر بركت

كارشناس:حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

تاريخ پخش: 18/01/93

بسم الله الرحمن الرحيم

و صل الله علي محمدٍ و آله الطاهرين

تو صد مدينه داغي، تو صد بقيع دردي *** يتيم شود خاك، اگر كه برنگردي

تمام شب نيافتاد صداي گريه‌ي باد *** چه بادهاي زردي، چه كوچه‌هاي سردي

دو قريه آن طرف‌تر، بپيچ سمت لبخند ***         شكوفه مي‌فروشد بهار دوره‌گردي

كسي مي‌آيد از راه، چه ناگهان، چه ناگاه *** خداي من چه روزي، خداي من چه مردي!

از آسمان چهارم، مسيح بازگشته است *** زمين ولي چه تنهاست مگر تو بازگردي

«اللهم عجل لوليك الفرج»

آقاي شريعتي: سلام مي‌گويم به همه‌ي بيننده‌هاي خوبمان، خانم‌ها و آقايان. خيلي خوش آمديد به سمت خداي امروز ما. آرزو مي‌كنم اين ايام و اين روزها براي همه پر بركت باشد. افتخار اين را داريم كه به رسم دوشنبه‌ها خدمت حاج آقاي فرحزاد باشيم كه به ايشان خوش آمد مي‌گويم. اميدوارم سال جديد براي شما سال پر بركتي باشد.

حاج آقاي فرحزاد: عليكم السلام و رحمة الله، خدمت‌ شما و همه‌ي‌ بينندگان عزيز عرض سلام و ادب و احترام  داريم و براي همه سال خوب و سرشار از محبت و معنويت، سلامتي و عافيت و وسعت رزق آرزو مي‌كنيم. انشاءالله عزيزاني كه كسي را از دست دادند، روح عزيزشان شاد و خدا به آنها صبر و اجر مرحمت كند و انشاءالله آنهايي كه در بستر بيماري هستند، خداوند شفاي عاجل عنايت بفرمايد و ما را قدردان نعمت‌ها قرار بدهد و براي شفاي همه‌ي مريض‌ها خوب است يك حمد و يك صلوات هديه كنند كه انشاءالله هم ما شاكر سلامتي‌ها باشيم و هم خداوند همه‌ي مريض‌ها را شفاي عاجل عنايت بفرمايد.

آقاي شريعتي: به رسم دوشنبه‌ها بحث امروز ما بحث بركت است. در ذيل بحث بركت حاج آقاي فرحزاد اشاره كردند، اگر شاكر باشيم زندگي ما پر خير و بركت خواهد بود، گرچه از دست و زبان كه برآيد كز عهده‌ي شكرش به در آيد.

حاج آقاي فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

همانطور كه اشاره فرموديد بحث ما در مورد بركت است، كه همه‌ي انسان‌ها دنبال خير و بركت و زياد شدن و رشد و نمو هستند. اگر احياناً بينندگاني درگير مسافرت يا مهماني بودند، بحث‌هاي عيد نوروز را نديدند، من اشاره كنم كه ما دو هفته‌اي در اين موضوع در ايام نوروز صحبت كرديم كه يكي از چيزهايي كه خير و بركت را زياد مي‌كند، مهمان آوردن در منزل است و خانه‌اي كه در آن مهمان نيايد، ملائكه وارد نمي‌شوند. بعضي از خانه‌ها، ماه به ماه و سال به سال مهمان در خانه نمي‌رود و اين واقعاً نكبت است و ظلمت مي‌آورد. وسعت رزق مي‌آورد، بلاها را مي‌برد. بركت و خير را زياد مي‌كند، رزق اهل منزل را زياد مي‌كند و تجربه هم شده است. آثار فراوان و آداب و شرايط مهماني را بيان كرديم.

جمله‌اي از مرحوم دولابي است كه خيلي جالب است، ايشان مي‌فرمودند: هميشه مهمان فكر و خيال ندارد. چون همه‌ي كارها دست صاحبخانه است. غصه‌ي غذا و جا و مسكن و خوراك را ندارد. مثلي است كه مي‌گويد: ميزبان در هزار فكر و خيال است، ولي مهمان هيچ خيالي براي پذيرايي ندارد. ايشان مي‌فرمودند: بياييم ما هم اگر مي‌خواهيم به آرامش مطلق برسيم در اين دنيا خودمان را مهمان خدا بدانيم. اگر ما مهمان خوبي باشيم، شاكر و قدردان باشيم، حتماً بدانيد كه هم فكر و خيال‌هاي ما راحت مي‌شود و به آرامش مي‌رسيم و اگر خودمان را واقعاً مهمان او بدانيم و او ميزباني است كه خودش فرموده، بدترين سائل، كافر، هركس هرچقدر بد هم است، مهمان كه شد از او پذيرايي كنيد.

از چيزهايي كه براي زياد شدن بركت و خير و فراواني خيلي تأكيد شده است، شكرگزاري نعمت‌ها است. اگر واقعاً كسي اين مسير را درست برود، خيرات و بركات معنوي و مادي روي سر او خواهد ريخت. گفتيم يكي از راه‌هاي شكرگزاري درك نعمت‌ها است كه اين درك نعمت خودش شكر نعمت است. كسي واقعاً درك كند كه خداي متعال آنقدر نعمت‌هاي معنوي و مادي به او مرحمت كرده كه از شمارش و شكر آن عاجز است.

يكي از چيزهايي كه باز در قرآن و روايات اشاره شده است، بازگو كردن نعمت‌ها است. يكي از راه‌هاي شكرگزاري نعمت‌ها، بازگو كردن نعمت‌ها است. اينكه نعمت‌ها را به خودمان و به ديگران يادآوري كنيم. حاج آقاي دولابي تعبير به مجالس شكرگزاري مي‌كردند. ما مجلس دعا و توبه و توسل و روضه داريم. گاهي در مساجد و حسينيه‌ها و خانه‌ها مجلس شكرگزاري برپا كنيم. دور هم بنشينند و هركدام يكي دو مورد از نعمت‌هاي خدا را شرح بدهند كه خدا چنين نعمتي به ما داده است. همين برنامه سمت خدا مي‌تواند يك برنامه‌ي شكرگزاري ميليوني باشد. خداي متعال مي‌فرمايد: «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» (ضحي/11) ‌حدث يعني حديث كن، خبر بده، بگو، خود اين گفتن هم خيلي اثر دارد و به انسان آرامش مي‌دهد. گفتن الحمدلله، الهي شكر، از صميم دل و از ته دل بسيار آرامش بخش است و واقعاً درياي لطف خدا را متلاطم مي‌كند كه سر ما ريزش كند. «فَحدِّث» باب تفعيل است و تأكيد است. يعني حتماً اين كار را بكن. در سوره‌ي مباركه‌ي ضحي است. قبل از آن هم آيات زيبايي است، خداي متعال خودش اين كار كرده است. به پيغمبر مي‌فرمايد: «أَ لَمْ يجَِدْكَ يَتِيمًا فََاوَى‏، وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدَى، وَ وَجَدَكَ عَائلًا فَأَغْنىَ‏‏ فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ، وَ أَمَّا السَّائلَ فَلَا تَنهَْرْ، وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» (ضحي/6 -11) سوره‌هاي كوچك خيلي مطلب دارد. به كوچكي نبايد نگاه كرد. سوره‌ي بقره، 20، 30 صفحه است، ولي فضيلتي كه سوره‌ي «قل هو الله» دارد، يك خط است، به مراتب بالاتر از سوره‌ي بقره است. يعني ممكن است در يك خط در قرآن شناسنامه‌ي خدا سوره‌ توحيد است. سوره‌ي توحيد ثلث قرآن است. سوره‌ي حمد شايد دو، سه خط است ولي چكيده وام الكتاب خلاصه‌ي همين قرآن است. سوره‌هاي كوچك قرآن را اهميت بدهند.

خداي مهربان بر پيغمبر منت مي‌گذارد و مي‌گويد: «أَ لَمْ يجَِدْكَ يَتِيمًا فََاوَى» تو يتيم نبودي، ما تو را پناه داديم. بي‌كس بودي. پدر از دست رفت، مادر از دست رفت. بعد از مدت كوتاهي پدربزرگ از دست رفت. پيغمبر ما هنوز متولد نشده بود، پدر بزرگوارشان حضرت عبدالله از دنيا رفتند. يعني وقتي متولد شدند، پدرشان نبودند. در مدت كوتاهي هم در خردسالي، مادر را از دست دادند. بعد به خانه آمدند، جناب عبدالمطلب چند سالي تا هشت سالگي آنجا بودند، بعد پدر بزرگ هم از دنيا رفت. خانه‌ي عمويشان آمدند. يعني واقعاى يتيم بودند. هم پدر، هم مادر، هم پدر بزرگ، در خانه‌ي عمو آمدند. نوجواني و جواني‌شان را در منزل عمو بزرگ شدند.

من همينجا يك نكته‌ي زيبايي را عرض كنم. پيغمبر نمي‌تواند به خدا گلايه كند، خدا اين چه وضعي است؟ بيننده‌هايي كه پيامك مي‌دهند، پدر ما فوت كرده، ما ديگر با خدا قهر هستيم. در اين چند سال من فراوان ديدم. ما دعا كرديم خدا پدر ما را شفا بدهد، و شفا نداد. چون خدا پدر ما را برده است، ما با خدا قهر هستيم. يك جمله‌ي خيلي زيبايي را يك بزرگي مي‌فرمايد، آرامش در دوري از مشكلات نيست. آرامش در كنار آمدن با مشكلات است. چه بسا همان مشكلات هم لطف نعمت است و ما خبر نداريم. ولي اينكه فكر كنيد در دنيا كسي مشكل نداشته باشد و بتواند مشكلات را بردارد، اين امكان ندارد. براي همه‌ي انبياء، خوب‌ها، بدها و متوسط‌ها ابتلاء وجود دارد. هيچ‌كس در دنيا بدون ابتلاء نيست. مرگ و مريضي براي همه است. آرامش و خوشي و راحتي در كنار آمدن با مشكلات است. پيغمبر ما مي‌تواند گلايه كند كه خدايا اين چه وضعي است! پدر و مادر و پدر بزرگ من از دنيا رفتند. پول و ثروت به من ندادي. يك بزرگي فرمود: اگر كسي بخواهد از خدا طلبكار باشد و گلايه كند، پيغمبر و امام هستند. حضرت زهرا(س) هجده سال عمر كردند، بيايند به خدا گلايه كنند كه خدايا من در سن هجده سالگي، شوهرم جوان، بچه‌هاي من جوان، اگر بنا باشد در گلايه و شكايت باز شود، دختر پيغمبر است، ولي اينها هيچوقت اين كار را كردند؟ فقط به داده‌هاي خدا نگاه مي‌كردند و لطف‌ها را مي‌ديدند و تمام بلاها را هم چون در آن خيير و بركت مي‌ديدند، همه را باطل كردند و زيبايي مي‌ديدند و هميشه خدا را شاكر بودند. امام حسين(ع) عزيز خدا بوده است.حضرت زينب(س) محبوب خدا و عزيز خدا بوده است.

يكي از بزرگان كلام بسيار زيبايي دارند. مي‌فرمايند: يك كارگردان ماهر و دانا، سخت‌ترين نقش‌ها را به آنهايي مي‌هد كه قوي ترين بازيگر هستند. و لذا خداوند به پيغمبر سخت‌ترين نقش‌ها را داده است. «ما أوذي نبي مثل ما أوذيت» (بحارالانوار/ج39/ص55) يعني در جزيرة العرب كه دختران را زنده به گور مي‌كردند و سخت‌ترين شرايط بوده است، جاهليت عجيبي بوده است، پيغمبري را اينجا آورده نقش آفريني كند و مردم را از اين جهالت نجات بدهد. يا سخت‌ترين نقش‌ها را به اميرالمؤمنين، حضرت زهرا و امام حسن و امام حسين داده است.

اولاً داده‌هاي خدا را ببينيم. پيغمبر مي‌گويد: من اگر پدر و مادرم را از دست دادم، اما خدا چقدر به من لطف كرده است. از اين طرف پدر بزرگ مهربان، عموي مهربان و حليمه سعديه را براي من قرار داده است. چه باعث شد حليمه سعديه اين توفيق و سعادت بزرگ نصيب او شده كه اول شخصيت عالم در دامن و آغوش او پرورش پيدا كند و او را شير بدهد و در آغوش بگيرد. از سينه‌ي اين خانم بخورد؟ اين خيلي سعادت بزرگي است. ما آرزو داريم پيغمبر يك لحظه با گوشه چشمي به ما نگاه كنند. چرا اين خانمي كه در صحرا باديه نشين بوده است، موفق به شير دادن پيامبر مي‌شود؟ در روايت داريم كه حليمه سعديه خانم بسيار شكور و شكرگزاري بوده است. اين كار پاداش شكر او بوده است. خانمي فقير بوده كه وضع مالي آنچناني هم نداشته، پول مي‌گرفتند و بچه‌اي را شير مي‌دادند. به خاطر پول اين كار را قبول كرده بود. ولي از بس شكور و سپاسگزار بود، با همان فقر و نداري هميشه از خدا راضي بود و گله و شكايت نداشت. چون خانم بسيار شكور و سپاسگزاري بود، خدا اين سعادت را به خاطر سپاسگزاري نصيب او كرده كه پيغمبر چند وقتي در آغوش او باشد و محرم پيغمبر شود. بچه‌هاي او همه خواهر و برادر پيغمبر شوند. اينها خيلي زيباست. اين خيلي سعات بزرگي است كه انسان محرم شود. محرم رضايي شود.

فاطمه بنت اسد(س) كه روايت داريم فال خوب زد و آرزو كرد. وقتي پيغمبر ما به دنيا آمدند، وقتي او را در آغوش زنمويش دادند، اينقدر از اين نوزاد خوشش آمد گفت: خدايا كاش يك چنين بچه‌اي من هم داشتم. حضرت ابوطالب فرمودند: غصه نخور! سي سال ديگر مثل همين در دامن خودت سبز مي‌شود. سي سال بعد خدا، حضرت علي جان پيغمبر را به او داد. هم پيغمبر را در خانه‌ي او برگرداند، در خانه‌ي زنمو آمد و در بچگي و نوجواني بزرگ شد و همين كه بعد از سي سال هم مثل پيغمبر حضرت علي در دامنش سبز شد. صبور و شكرگزار باشيم. در هر زماني بندگان صالح خدا در حد خودشان هستند، آنها با ما آشنا مي‌شوند. اگر ما واقعاً وعده‌ي خدا را جدي بگيريم كه ما صبور و شكور و قدردان باشيم، خدا در وقتش آن چيزهايي كه بهترين‌ها هست، نصيب ما خواهد كرد.

حضرت فاطمه بنت اسد(س) به خاطر اين شكرگزاري و به خاطر فال خوب زدن به اين سعادت بزرگ نائل شد كه هم پيغمبر را بزرگ كند و هم اينكه حضرت علي در دامن او سبز شود و فرزند او شود. قبر حضرت فاطمه بنت اسد نزديك چهار امام است. وقتي از دنيا رفت، پيغمبر ما متوجه شدند حضرت علي گريه مي‌كند. فرمودند: علي جان چرا گريه مي‌كني؟ عرض كرد مادرم از دنيا رفته است. حضرت متأثر شدند و گريه كردند و فرمودند: يا علي! فقط مادر تو نبود، مادر من هم بود. خيلي حضرت به او محبت كرده است. يكي از موارد شكر اين است كه واسطه‌هاي نعمت را هم ما قدردان و سپاسگزار باشيم. افرادي كه به ما خدمتي كردند، محبتي كردند، جواب بدهيم و پاسخ بدهيم. اين زنمو چون به حضرت خدمت كرده بود، پيغمبر ما عباي خود را درآوردند و فرمودند: كفن او كنيد. پيراهني كه به بدن پيغمبر متبرك شده بود. اين افتخار بزرگي بود كه نصيب اين زن شد. در نماز بر اين زنمو چهل تكبير گفتند كه با هر تكبيري فرمودند: هزارها ملائكه هم آمدند تكبير گفتند. چون در نماز ميت بايد پنج بار تكبير گفت. ولي به خاطر كثرت ملائكه كه مي‌آمدند تكبير مي‌گفتند، پيغمبر بر اين زنمو چهل بار تكبير گفتند. از اين عجيب‌تر اينكه پيغمبر ما قبل از اينكه ايشان را دفن كنند، وارد قبر شدند و رد قبر خوابيدند. اينقدر براي اين زنمو دعا كردند، كه عالم بزرخ و عالم قيامت مشكلي نداشته باشد يا در قبر اذيت و آزاري نبيند. يعني سپاسگزاري از زحمات و كارهايي كه كرده بودند.

پيغمبر فرمودند: يكبار صحبت قيامت شد، ايشان فرمودند: شنيدم كه قيامت برهنه محشور مي‌شوند. حضرت فرمودند: من لباسم و عبايم را به شما مي‌دهم كه شما           در لباس محفوظ باشي. فرمودند: يك روزي هم از فشار قبر عالم برزخ مي‌ترسيد، من در قبر رفتم و اينقدر برايش دعا كردم كه نگران فشار قبر و عذاب قبر نباشد. برايش اينقدر دعا كردم و بيرون آمدم.

مي‌خواهم عرض كنم ما اگر واقعا ًشكور باشيم  سپاسگزار باشيم، پيغمبر ما، امامان ما، حد اعلاي بلاها و سختي‌ها، تهمت‌ها، فقر، پيغمبر ما مكرر گرسنه بودند. سنگ به شكم مباركشان مي‌بستند. اين خودش يك آرامشي مي‌دهد. در جريان احد وقتي خندق مي‌كردند، حضرت زهرا(س) يك تكه نان براي پيغمبر تهيه كردند و آوردند، فرمودند: پدر تو سه روز است غذا نخورده است. بعد فرمودند: «لَا عَيْشَ إِلَّا عَيْشَ الْآخِرَة» (بحارالانوار/ج19/ص124) زندگي دنيا مهم نيست. اينكه آخرت ما درست شود مهم است. اگر بنا باشد ما كمبودها و بلاها را ببينيم و ناشكري كنيم، مي‌خواهم عرض كنم كه پيغمبر ما در حد اعلاي اين مسائل بودند. هم به داده‌ها نگاه كنيم و هم اينكه در نداده‌ها هم لطف و عنايت ببينيم.

آقاي شريعتي: نكته‌اي كه هست اينكه در مورد داده‌ها شكرش اگرچه باز هم كار سختي است كه فرمود: «و قليل من عبادي الشكور» ولي در مورد كمبودها من فكر مي‌كنم اگر قرار باشد براي نداشته‌هايمان شاكر  باشيم، فكر مي‌كنم اين عجيب با مسأله‌ي صبر گره بخورد. يعني بايد صبور باشيم كه آن شكر اتفاق بيافتد.

حاج آقاي فرحزاد: مرحوم آقاي دولابي از جملاتي كه معمولاً تكرار مي‌كردند، مي‌فرمودند: من به اهل آسمان بدهكار هستم، به اهل زمين بدهكار هستم، به مردم بدهكار هستم، به ائمه بدهكار هستم. به ملائكه بدهكار هستم، به ذرات عالم بدهكار هستم. يعني همان تعبيري كه سعدي مي‌گويد:

ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند *** تا تو ناني به كف آري و به غفلت نخوري

جمله از بهر تو سرگشته و فرمان بردار *** شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبري

اين را حقيقتاً اگر ما درك كنيم، ايشان مي‌فرمودند: همه‌ي عالم در گردش است كه ما سالم باشيم. ما در مسير هدايت خدا حركت كنيم. همه‌ي عالم، انبياء آمدند، فرشته‌ها كار كردند، عرش و لوح و قلم و كرسي و كهكشان، اگر يكي از مدارش خارج شود، دنيا بر هم مي‌ريزد. يك ثانيه توقف كند، تمام مداردعالم هستي به هم مي‌ريزد. خداي مهربان اين همه كهكشان و ستاره‌ها و منظومه‌ي شمسي را خلق كرده است، اينها همه به خاطر انسان است. ما مديون اينها هستيم. مديون انبياء هستيم. مديون امامان هستيم. ايشان مي‌فرمودند: ما به همه هستي بدهكار هستيم و مديون هستيم و بايد براي آنها زحمت بكشيم. ايشان مي‌فرمودند: هميشه سعي كنيد، نسبت به خدا، نسبت به اهلبيت خودمان را بدهكار بدانيم نه طلبكار! اين درمان خيلي از دردها است. يعني اگر بنده كه در اين برنامه هستم، خودم را از مجري طلبكار بدانم. از كارگردان و تهيه كننده طلبكار بدانم. از عوامل و صدا و سيما طلبكار بدانم. اين باعث مي‌شود من توقعاتم بالا برود و مرتب هم با خودم درگير باشم، هم با آنها درگير باشم. اما اگر عكس اين باشد، يعني اگر من خودم را به زمين و زمان بدهكار بدانم. خدايا من چه لياقتي داشتم اينجا بيايم و اين حرف را بزنم؟ خدا به من لطف كرده است، من خودم را مديون اين عوامل بدانم. خودم را به بينندگان عزيز مديون بدانم. من وقتي خودم را بدهكار دانستم، اگر احترامي گرفتند و تشكري كردند، باز بدهكاري ما بيشتر مي‌شود. اما اگر هيچ احترامي نگرفتند، توقعي نيست، چون من خودم را بدهكار ديدم. اين چه آرامشي به من مي‌دهد.

خانم اگر بگويد: من مديون اين شوهر هستم. شوهر من زحمت مي‌كشد و كار مي‌كند، اگر هم كمبودهايي هست، ناديده بگيرند. من خودم را بدهكار شوهرم بدانم. وقتي خودمان را بدهكار ديديم، پيغمبر ما تمام عالم هستي براي او خلق شده است. خدا همه‌ي الطاف را روي سر او ريخته ولي خود را مديون مي‌داند. خودش را بدهكار مي‌داند و يك ذره از خدا طلب ندارد.

حضرت محمد مصطفي(ص) فرمود: «لن» نفي ابد است. «لن يدخل احدٌ الجنة بعمله» هرگز احدي در عالم با تلاش و كوشش خودش به بهشت نخواهد رفت. «و لكن يدخل بفضله و رحمة قيل يا رسول الله و لا انت، قال و لا أنا» يعني هيچ‌كس در عالم اينكه فكر كند، من كار كردم، نماز خواندم، روزه گرفتم، من همين‌جا يك اشاره كنم، خيلي‌ها مي‌گويند: ما نماز خوانديم، چرا خدا حاجت ما را نداده است. مي‌گويم: خودت را به خدا بدهكار بدان. اصلاً كسي كه بلند مي‌شود نماز شب مي‌خواند، مي‌گويد: خدايا ممنونم كه مرا بيدار كردي، كسي كه نماز شب مي‌خواند، از خدا بدهكار شود يا طلبكار شود؟ ميليون نفر خوابيدند تو مرا بيدار كردي. چه سعادتي از اين بزرگتر، با من حرف مي‌زني و من با تو دارم حرف مي‌زنم. دنبال ثواب نباشيم. دنبال طلب نباشيم. نماز كه مي‌خوانم، بگويم: الحمدلله! خدايا از تو ممنونم! شما در نماز بدهكار هستي و بايد نماز را بخواني. خدا اينقدر به تو نعمت داده كه ميليون سال هم نماز بخواني، حق يك نعمت را ادا نكردي. با خدا صحبت مي‌كنيم و دعا مي‌كنيم خودمان را بدهكار بدانيم. اگر ما خودمان را بدهكار خدا دانستيم، راحت عمل مي‌كنيم و آرامش داريم.

يك نفر مي‌گفت: من مشهد رفتم، حاجت مرا نداد. محكم سرم را به ضريح كوبيدم. گفتم: قهر مي‌كنم و ديگر مشهد نمي‌آيم. شما چه طلبي از امام رضا(ع) داري؟ همين كه به شما اجازه‌ زيارت داده است، ميليون‌ها نفر آرزو دارند زيارت امام رضا بروند. براي همين زيارت خدا را شكر كن. هميشه خودمان را بدهكار بدانيم و درخواستمان را بگوييم. دعا و توسل به صورت خواهش باشد، طلبكارانه نباشد كه ناشكري است و كفران نعمت است.

امام حسين همه هستي‌اش را در راه خدا داده است. حضرت زينب كنار قتلگاه مي‌آيد و مي‌گويد: خدايا اين قرباني  قليل را به لطف و كرمت قبول كن. پيغمبر ما فرمودند: احدي در عالم از خدا طلب ندارد. چند سال نماز خواندي، ميلياردها سال مي‌خواهي در بهشت بروي؟ تمام انسان‌ها به لطف و فضل و كرم خدا وارد بهشت مي‌شوند.

مسؤولين مملكت و دولتمردان خودشان را وامدار مردم بدانند. بگويند: ما افتخار مي‌كنيم كه به مردم خدمت مي‌كنيم. ثروتمندان خودشان را مديون خدا بدانند. روايتي ديدم كه اگر فقرا نبودند، هيچ غني به بهشت نمي‌رفت. اغنيا بايد دست فقرا را ببوسند.اگر خدا فقرا را خلق نكرده بود، يك غني در بهشت نمي‌رفت. رفتن به بهشت اغنيا به بركت فقرا است. ولي نعمت ما هستند. به اينها خدمت و محبت كنند. پيغمبر فرمود: سعي كنيد با فقرا رابطه‌اي برقرار كنيد. در دنيا ممكن است افرادي رياست بگيرند و دنيا پرستي كنند، ولي در آخرت فقرا حاكم هستند. دولتمردان آخرت فقراي دنيا هستند، آنجا وكيل و وزير و نماينده و شفيع مي‌شوند. پيغمبر خدا فرمود: در دنيا بياييد، با فقراي فاميل و همسايه رابطه برقرار كنيد و زانو بزنيد، تا براي شما دعا كنند و شما را شفاعت كنند كه روز قيامت كار شما آسان شود. حافظ يك غزل زيبايي دارد، مي‌گويد:

روضه‌ي خلد برين خلوت درويشان است *** مايه محتشمين همت درويشان است

اي توانگر نفروش اين همه نخوت كه تو را *** سر و زر در كنف همت درويشان است

‌خدا به بركت درويشان و فقرا به تو چيزي داده است. قدر اينها را بدان و به اينها خدمت كن. شما وكيل خدا هستي كه به اينها خدمت كني.

يك پدر و مادر خودشان را مديون اولاد بدانند، بگويند: خدايا ما را كمك كن، كه ما دين بچه‌هايمان را ادا كنيم. نگويند: خدايا چرا بچه به ما نمي‌رسد، چرا احترام ما را نمي‌گيرد. بابا جان شما خودت را بدهكار بدان، شما وظيفه‌ات را انجام بده، او گردن خودش است. بچه‌ها هم خودشان را بدهكار پدر و مادر بدانند. پدر و مادر چقدر به فرزندان لطف كردند، چقدر زحمت اينها را كشيده‌اند. هركس من را كنار بگذارد، اگر خودمان را مديون بدانيم، آب روي آتش ما ريخته مي‌شود.

عروس از پدر شوهر و مادر شوهر توقع نداشته باشد. بگويد: من عروسشان هستم. مادر شوهر پسر خوب تربيت كرده، شوهر من شده است، من مديون اينها هستم، من به اينها بايد خدمت كنم. پدر شوهر و مادر شوهر هم بگويند: ما به اين عروس مديون هستيم. به اين خدمت كنيم، جاي دختر ما است. يعني اگر تمام روابط اسلامي شود، همه چيز خوب مي‌شود. ولي اگر غير اين باشد همه‌جا كدورت مي‌شود.

من واقعاً متأثير مي‌شوم وقتي مي‌فهمم كه در سال پنج الي هفت ميليون پرونده‌ي قضايي تشكيل مي‌شود. اينها علتش چيست؟ علتش اين است كه ما حق ديگران را نمي‌دهيم، مي‌خواهيم من را بپرستيم، مي‌گوييم: حق با من است و از طرف طلب داريم. حالا آنهايي كه طلب واقعي دارند، درست است ولي آنهايي كه طلب واقعي ندارند، ناحق مي‌آيند، دعوا درست مي‌شود. اگر واقعاً خودش را بدهكار بداند، مشكل حل مي‌شود.

در دعاي ماه رمضان مي‌خوانيم «وَ يَا ذَا الْمَنِّ وَ لَا يُمَنُّ عَلَيْك‏ مُنَّ عليَّ بفكاك رغبتي من النار» اي خدايي كه تو بر همه منت داري، هيچكس بر تو منت ندارد. همه منت پذير خدا باشيم. منت پذير بندگان خدا باشيم.

الآن در بين فاميل‌ها گلايه مي شود كه فلاني ديدن من نيامده است، پذيرايي نكرده است، خودش را طلبكار مي‌داند. اگر اين طلب را قطع كنيم، بگوييم: خدايا من از اين به بعد تصميم مي‌گيرم خودم را بدهكار بدانم. به تو، به خلق، به بندگانت، من به اهل آسمان و زمين بدهكار هستم. اگر ما را تحويل نگرفتند، هيچ مشكلي پيش نمي‌آيد، ما خودمان را بدهكار خلق مي‌دانيم.

خداي مهربان بر پيغمبرش منت مي‌گذارد، «أَ لَمْ يجَِدْكَ يَتِيمًا فََاوَى» تو يتيم بودي، يعني به نعمت‌ها توجه كن. كسي را در حجاز نداشتي. پدر و مادرت از دست رفتند، اما ما تو را پناه داديم. تو را در دامن حليمه سعديه بزرگ كرديم. «وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدَى‏» ضالاً را مفسرين معنا كردند كه قدر تو ناشناخته بوده، قدر تو را نزد مردم آشكار كرديم يا اينكه منهاي خدا تو هم گمراه هستي، يعني اگر هدايت خدا نباشد، در حديث قدسي داريم «كُلُّكُمْ ضَالٌّ إِلَّا مَنْ هَدَيْت‏» (بحارالانوار/ج68/ص140) خدا مي‌فرمايد: هركس را اگر هدايت نكنم، گمراه است. «وَ وَجَدَكَ عَائلًا فَأَغْنىَ‏» تو وضع مالي‌ات خوب نبوده است. پيغمبر هيچي نداشت. مال نداشت. اما خدا به دل حضرت خديجه انداخته است كه همسر او شود. همه‌ي اموالش را به پيامبر تقديم كرد. فرمود: مال من مال شماست. خانه‌ي من خانه‌ي شماست. من هم كنيز شما هستم. پيغمبر نبايد اين نعمت‌ها را ببيند؟ گاهي پيغمبر از شتر و مركب پياده مي‌شد، مي‌افتاد سجده مي‌كرد و از خدا تشكر مي‌كرد. مثل اينكه در مسير رانندگي آدم پياده شود و در كنار جاده سجده كند و دوباره سوار شود. بعد مي‌فرمايد: حالا كه خدا اين همه به تو نعمت داده است، «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ» با يتيم قهر نكن. خودت يتيم بودي به تو محبت كرديم. پس به يتيم‌ها رسيدگي كن. به سائل و درمانده كمك كن و دورشان نكن.

«وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» پس نعمت هاي خدا را نگاه كن، بازگو كن تا به آرامش برسي. اگر عزيزان مي‌خواهند آرامش و خوشي پيدا كنند، اين حرفي كه امروز زديم كه آرامش در دوري از مشكلات نيست. آرامش در كنار آمدن مشكلات است.

بزرگي مي‌فرمايد: آدم‌هاي بزرگ هميشه از خودشان توقع دارند. آدم‌هاي كوچك هميشه از ديگران توقع دارند. آدم بزرگ مرتب مي‌گويد: من براي ديگران چه كار كردم؟ من براي اسلام چه كردم؟ من براي انقلاب چه كردم؟ ما خانواده‌هاي شهدايي داريم كه سه شهيد داده و خودش هم جانباز است، باز شرمنده است. مي‌گويد: خدايا من مي‌توانم كاري كنم؟ چرا من كاري نكردم؟

آدمي هم هست كه يك قدم براي اسلام، براي خدا برنداشته و طلبكار هم هست. مرتب از خدا و ديگران طلبكار است. ما خودمان را بدهكار بدانيم. ما چه كار كرديم؟ آدم‌هاي بزرگ از خودشان توقع دارند. آد‌م‌هاي كوچك و جاهل از ديگران توقع دارند. اگر دندان حرص و طمع را نسبت به خدا و خلق خدا درآوريم و خودمان را مديون بدانيم. زن و شوهر، پدر و مادر، اولاد، خواهر و برادر، بگويند: من به همسايه‌ها خدمت كنم. نه اينكه انتظار خدمت ديگران را داشته باشند. اين ارتباط طلبكاري قطع شود . ارتباط بدهكاري در مردم ايجاد شود. ميليون‌ها پرونده بسته مي‌شود و آرامش به جامعه برمي‌گردد. اميدواريم كه خدا ما را شاكر، صبور و قدر دان نعمت‌ها قرار بدهند و اين حالت طلبكاري را از ما بگيرد. حتي از خدا هم طلبكار نباشيم. همين كه توفيق ذكر و صلوات و دعا را به ما داده است، بگوييم: خدايا از تو ممنونم كه توفيق قرآن را به من دادي.

آقاي شريعتي: خيلي ممنون و متشكريم از شما. قرار روزانه‌ي امروز ما تلاوت صفحه‌ي 53 مصحف شريف آيات 23 تا 29 سوره‌ي مباركه‌ي آل عمران در سمت خداي امروز تلاوت مي‌شود. انشاءالله زندگي همه‌ي ما منور به نور قرآن باشد، به بركت صلوات بر محمد و آل محمد.

«أَ لَمْ تَرَ إِلىَ الَّذِينَ أُوتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلىَ‏ كِتَابِ اللَّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلىَ‏ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَ هُم مُّعْرِضُونَ(23) ذَالِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ  وَ غَرَّهُمْ فىِ دِينِهِم مَّا كَانُواْ يَفْترَُونَ(24) فَكَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لَّا رَيْبَ فِيهِ وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ(25) قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتىِ الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَ تَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ وَ تُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيرُْ  إِنَّكَ عَلىَ‏ كلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ قَدِيرٌ(26) تُولِجُ الَّيْلَ فىِ النَّهَارِ وَ تُولِجُ النَّهَارَ فىِ الَّيْلِ  وَ تُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَىّ‏ِ  وَ تَرْزُقُ مَن تَشَاءُ بِغَيرِْ حِسَابٍ(27) لَّا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِ الْمُؤْمِنِينَ  وَ مَن يَفْعَلْ ذَالِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فىِ شىَ‏ْءٍ إِلَّا أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَئةً  وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ  وَ إِلىَ اللَّهِ الْمَصِيرُ(28) قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فىِ صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللَّهُ  وَ يَعْلَمُ مَا فىِ السَّمَاوَاتِ وَ مَا فىِ الْأَرْضِ  وَ اللَّهُ عَلىَ‏ كُلّ‏ِ شىَ‏ْءٍ قَدِيرٌ(29)»

ترجمه آيات:

«آيا آنان را نديدى كه از كتاب بهره‏اى يافته بودند، چون دعوت شدند تا كتاب خدا درباره آنها حكم كند گروهى از ايشان بازگشتند و اعراض كردند؟ (23) و اين بدان سبب بود كه مى‏گفتند: جز چند روزى آتش دوزخ به ما نرسد. و اين دروغ كه بر خود بسته بودند در دين خود فريبشان داد. (24) حالشان چگونه خواهد بود در آن روز بى‏ترديد، وقتى كه همه را گرد آوريم، تا پاداش عمل هر كس داده شود، بى‏آنكه بر كسى ستمى رود؟ (25) بگو: بار خدايا، تويى دارنده مُلك. به هر كه بخواهى مُلك مى‏دهى و از هر كه بخواهى مُلك مى‏ستانى. هر كس را كه بخواهى عزت مى‏دهى و هر كس را كه بخواهى ذلت مى‏دهى. همه نيكيها به دست توست و تو بر هر كارى توانايى. (26) از شب مى‏كاهى و به روز مى‏افزايى و از روز مى‏كاهى و به شب مى‏افزايى. زنده را از مرده بيرون مى‏آورى و مرده را از زنده. و به هر كه بخواهى بى‏حساب روزى مى‏دهى. (27) نبايد مؤمنان، كافران را به جاى مؤمنان به دوستى برگزينند. پس هر كه چنين كند او را با خدا رابطه‏اى نيست. مگر اينكه از آنها بيمناك باشيد. و خدا شما را از خودش مى‏ترساند كه بازگشت به سوى اوست. (28) بگو: هر چه در دل داريد، چه پنهانش كنيد و چه آشكارش سازيد، خدا به آن آگاه است. او هر چه را كه در آسمانها و زمين است مى‏داند و بر هر كارى تواناست. (29)»

آقاي شريعتي: انشاءالله زندگي شما سرشار از خير و بركت باشد. نكته‌ي صلوات و اشاره‌ي قرآني را حاج آقاي فرحزاد بفرماييد.

حاج آقاي فرحزاد: پيامبر عظيم الشأن(ص) مي‌فرمايد: بر من بسيار صلوات بفرستيد. «أَكْثِرُوا الصَّلَاةَ عَلَيَّ فَإِنَّ الصَّلَاةَ عَلَيَّ نُورٌ فِي الْقَبْرِ وَ نُورٌ عَلَى الصِّرَاطِ وَ نُورٌ فِي الْجَنَّةِ» (بحارالانوار/ج79/ص64) در روايت داريم افرادي كه نور داشته باشند در جهنم نمي‌روند. مؤمنين در قيامت نور دارند، كافرين و منافقين نور ندارند. آنهايي كه صلوات را با «آل» نمي‌گويند، نور ندارند. آنها را هم ملائكه لعنت مي‌كنند. صلوات را حتماً بايد با «آل» فرستاد. پيغمبر خدا فرمود: بر من زياد درود بفرستيد. همانا صلوات بر من نور در عالم برزخ هست، و در عبور از صراط نور به انسان مي‌دهد،   انسان را از آتش جهنم حفظ مي‌كند. كسي كه در موقع عبور از صراط نور داشته باشد، در آتش نمي‌رود و در بهشت هم نوراني خواهد بود. آنهايي كه دوست دارند نور و قلبشان نوراني باشد، انشاءالله هميشه دل و جانشان را جلا بدهند، با صلوات بر محمد و آل محمد.

دو آيه در اين صفحه هست كه مستحب است بر از هر نمازي هم تلاوت شود. هم آيت الكرسي مستحب است و هم اين دو آيه بعد از هر نمازي مستحب است. در آيه‌ي 26 و 27 اين سوره مي‌فرمايد: «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتىِ الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَ تَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ وَ تُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيرُْ إِنَّكَ عَلىَ‏ كلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ قَدِيرٌ» درك اين آيات هم خيلي زيباست، خدا به ما ياد مي‌دهد كه بگو: اي خدا مالك همه‌ي ملك‌ها شما هستي. يعني اگر ما خدا را مالك دانستيم، خدا صاحب اختيار ما است. اگر كسي عاريه‌اي را امانت به ما داد، بعد خواست بگيرد، ما بايد با او مقابله كنيم. صاحبخانه و صاحب اختيار است. به من لباس داده، پول داده، زن و بچه داده، يك وقت خواست بگيرد، نعمت داده خواست بگيرد. براي خودش است. او مالك الملك است. خودمان را مالك ندانيم. خدا را مالك بدانيم. اگر خدا را مالك دانستيم، هروقت خواست نعمتي را بگيرد، ما بايد در اختيارش باشيم و تقديم كنيم، و لذا اين گلايه‌ها از بين مي‌رود. تو مالك الملك هستي. «تُؤْتىِ الْمُلْكَ مَن تَشَاءُ وَ تَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاءُ» به هركس كه بخواهي ملك مي‌دهي و از هركس هم بخواهي مي‌گيري. وقتي گرفت، ديگر گلايه نكنيم. «تُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشَاءُ» هركس را بخواهي عزيز مي‌كني، هركس را نخواهي ذليل مي‌كني. عزت و ذلت دست خداست. ملك دست خداست. «بِيَدِكَ الْخَيرُْ» اينجا مي‌گويند: مبتدا بر خبر مقدم شده است، يعني تمام خوبي‌ها، خيرها به دست با كفايت خود خداست. دست خدا هم «يد الله» اميرالمؤمنين(ع) است. خدا با اسباب كار مي‌كند. همينطور كه كسي به وسيله‌ي فرشته‌ها كار مي‌كند، فرمانده كل فرشته‌ها مولي اميرالمؤمنين علي(ع) است. «بِيَدِكَ الْخَيرُْ» معني باطني‌اش اين است كه خداوند به دست با كفايت امام زمان و اهلبيت، همه‌ي كارهاي خير را انجام مي‌دهد.

«إِنَّكَ عَلىَ‏ كلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ قَدِيرٌ» خدايا تو بر هر چيزي قدرت داري. اينها همه آيات توحيدي است. شب را در روز فرو مي‌بريم. روز را در شب فرو مي‌بريم. بعد از روز شب مي‌شود. «تُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَيِّتِ» زنده را از مرده درمي‌آوري، يا آدم مرده را زنده مي‌كند. زنده را مي‌ميراند. «وَ تَرْزُقُ مَن تَشَاءُ بِغَيرِْ حِسَابٍ» به هركس هم بخواهي بدون حساب رزق و روزي خواهي داد.

آقاي شريعتي: حاج آقاي فرحزاد از شكر و سپاس گفتند، و همينطور گفتند: خودتان را بدهكار به ديگران بدانيد. من مي‌خواهم از فرصت استفاده كنم در پايان برنامه‌ي امروز تشكر كنم از همه‌ي بيننده‌هاي خوبي كه قبل از سال 93 به حقير به عنوان مجري مورد علاقه‌ي خودشان رأي دادند و مرا انتخاب كردند. از همه‌ي شما بسيار ممنون و متشكر هستيم. اعتقاد قلبي من اين است كه من واقعاً خودم را بدهكار همه مردم مي‌دانم و عاجزانه تقاضا مي‌كنم كه انشاءالله براي ادامه اين مسير براي من و همه‌ي دست‌اندركاران سمت خدا دعا بكنند و ما را از دعاي خير خودشان فراموش نكنند. حاج آقا دعا بفرماييد و همه ما هم آمين بگوييم.

حاج آقاي فرحزاد: خدا را قسم مي‌دهيم به حق محمد و آل محمد، به همه‌ي ما ايمان، معرفت، تقوا و اخلاص كامل، شكرگزاري كامل عنايت بفرمايد و ما را از بهترين بندگان خودت تربيت بفرما. خدايا همه‌ي مريض‌ها، مريض‌هاي مد نظر را لباس عافيت بپوشان و به همه‌ي كساني كه از دنيا رفتند رحمت نازل و به بازماندگانشان صبر و اجر و در رأس همه‌ي حاجت‌ها خدايا فرج ولي‌مان و آقايمان امام زمان(ع) را نزديك و ما را جزء بهترين ياران او قرار بده. «السلام عليك يا ابا محمد، يا حسن بن علي و السلام عليك يا ابا عبدالله»

آقاي شريعتي: خيلي ممنون و متشكرم. بهترين‌ها را براي همه‌ي شما آرزو مي‌كنم. «السلام عليك يا ابا عبدالله»

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها