اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

92-03-27-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد- خطبه ي قاسعه

معرفی برنامه

-برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

-خطبه ي قاسعه

92/3/27

سوال – در مورد خطبه ي قاسعه حضرت اميرالمومنين توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – ولادت حضرت علي اکبر و امام زمان(عج) را تبريک مي گوييم. نهج البلاغه بعد از قرآن بهترين کتابي است که در دسترس ماست. فرمايشات حضرت امير تکبر را از ما دور کند و انسان را آخرتي و خدايي مي کند. خطبه ي قاسعه که طولاني ترين خطبه ي نهج البلاغه است در مورد تکبر و غرور است. در اين خطبه حضرت مي فرمايد که از کار شيطان عبرت بگيريد که شش هزار سال عبادت را بخاطر تکبر از دست داد و غرورش را نشکست و خداوند اعمالش را حبط کرد. بعد از شيطان چه کسي مي تواند محفوظ باشد؟

بعد حضرت درمورد خطرهاي غرور و تکبر صحبت مي کنند. گاهي اين سوال پيش مي آيد که اگر خدا ما را خلق کرده است تا به کمال برساند چرا ما بايد اينقدر سختي بکشيم و ناراحتي ها را تحمل کنيم؟ حضرت امير مي فرمايد: اين دنيا به بلا پيچ خورده است. چرا ما بايد براي ازدواج اين قدر مشکلات را تحمل کنيم ؟در دنيا خوشي مطلق وجود ندارد. حضرت امير در پاسخ اين سوال مي فرمايد: خداوند که منزه است بندگانش را به انواع سختي ها آزمايش مي کند( روايت داريم که انبياء رتبه ي اول ابتلا را دارند.و هر کس به خدا نزديکتر است امتحانش سخت تر است. امام حسين(ع) عزيز خدا بود ولي مصيبتش از همه بيشتر بود البته نوع امتحانات با هم فرق مي کند.)، با سخت ترين کارها انسان را به عبادت وادار مي کند. با انواع ناخوشايند ها ما را امتحان مي کند. اينها بخاطر اين است که ما دچار غرور نشويم و اگر دچار غرورشديم آنرا از بين ببريم. ديگر اينکه تکبر از دل ما بيرون برود و حالت افتادگي در درون ما جاي بگيرد.

پس خدا مراقب است که نفس ما بزرگ بشود و در مقابل خدا قدعَلم نکند. پس مَنِ انسان بايد شکسته شود. اگر ما خودمان را نشکنيم هنگام مرگ ما را مي شکنند مثل فرعون. بعضي ها را با آتش جهنم مي شکنند.

در فيه مافيه مثنوي داريم: بدان که هيچ وقت دو مَن در يک جا نمي گنجند يا بايد تو باشي يا بايد خدا باشد. خدا حي لايموت است و تو بايد تسليم خدا بشوي. هر وقت تو تسليم خداوند بشوي حي لايموت مي شوي. دو سلطان در يک اقليم نمي گنجند ولي در بهشت چون هيچ کس مَن ندارد، هزاران نفر با هم مي گنجند. بعضي از ابتلائات سخت است و گاهي خداوند ما را با نعمت آزمايش مي کند.

ابتلائات براي نفس ماست که دشمن ماست و وقتي نفس ما شکست بخورد، روح ما خوشحال مي شود و بالا مي آيد. در مقاتل نوشته اند که درکربلا هر چه فشارها زياد مي شد صورت امام حسين(ع) صورتش برافروخته تر مي شد و روح و جانش براي ملاقات با خدا شوق زده مي شد. حديث داريم که دشمن ترين دشمن ما نفس ماست. ابتلائات پيامبران با ما فرق دارد. روح و قلب پيامبران و امامان از تسليم شدن به خدا لذت مي برند.

امام باقر (ع) مي فرمايد: امام حسين(ع) و يارانش نيزه و شمشير را حس نمي کردند. زيرا خدايي شده بودند. جسم ما مثل مرکب است اگر زمين بخورد دوباره بلند مي شود ولي بايد روح ما بالا برود. بدن ما بايد خرج روح بشود.

در ادامه حضرت اميرمي فرمايد: خداوند متعال در بازکرده است براي سختي ها به فضل خودش.

اگر سختي ها نباشد ما خدا را فراموش مي کنيم. مرحوم دولابي مي فرمود: خداوند هم تير، هم تور و هم تار دارد، براي کساني که فراري هستند تير دارد و به آنها تير مي زند. براي کساني که دوست خدا هستند، خداوند تور مي گذارد تا انسان ها را به طرف خودش بکشد مثل رفقاي خوب و جلسات ائمه. تار هم نداهاي خدايي است که براي دوستانش مي گذارد.

حافظ مي گويد: زدستش جان نشايد برد کز هر سو که مي بينم، کمين در گوشه اي کرده ست و تيري در کمان دارد.

کدام نمرود و قارون توانسته است که از دست خدا فرار کند؟ قارون کرکس ها و بازهاي قوي درست کرده بود و براي آنها طعمه هايي در آسمان گذاشته بود که آنها بالا بروند و خدا را بکشند. و مي گفت که من خداي بزرگ شما هستم. در دعاي جوشن کبير داريم: همه جا حکومت اوست. همه ي اشقياء تسليم نشدند و جهنمي شدند. همه ي انبياء تسليم شدند و بهشتي شدند.

بس که از هرطرفي راه به تو بسيار استA  به تو برگردد اگر راهرويي برگردد.

ما حکومت يا خداي ديگري نداريم و همه جا خداست.

گر به جنت مي روي بستان اوست گر به دوزخ مي رود زندان اوست

گر به مشرق مي روي همزان اوست گر به مغرب مي روي همسوي اوست

اگر ما تسليم خدا بشويم بلاها باطل مي شود و مَن کنار مي رود، خدا همه چيزي به ما مي دهد و ما را راضي مي کند.

کارد بهر اوست او را گردني ست سايه کافکندست او را کارد نيست

ما با مرحوم بهاء الدين وعده اي از دوستان به اصفهان رفته بوديم. دوستان با هم شوخي مي کردند و بطور ناگهاني همديگر را در آب مي انداختند، آقا تماشا مي کرد. وقتي خواستند مرا در آب بيندازند، من خيلي سريع تسليم شدم ولي آنها مرا رها کردند و گفتند که تو به درد ما نمي خوري.

در تعزيه انواع نقش ها وجود دارد و سخت ترين نقش ها نقش يزيد است زيرا خلاف فطرت است. نقش امام حسين(ع) خيلي راحت تر است. بعضي مي گويند که براي آدميزاد هيچ کاري سخت تر از اين نيست که بگويند ساکت بنشين و تکان نخور. اگر بگويند: سکوت کن سخت تر از اين است که بگويند صحبت کن.

خداي متعال از پدرو مادر و انبياء از همه به ما نزديکتر و مهربانتر است. خداوند با سختي ها مي خواهد ما را پرورش بدهد. اينها بخاطر رحمت خداست. پس خداوند به سختي هايي که به ما مي دهد نيازي ندارد و آنها براي رشد ماست. پدر و مادر بچه را دوست دارند و گاهي او را در بغل فشار مي دهند، اين فشار بخاطر دوستي و محبت است.

علامه مجلسي در کتاب حيات القلوب زندگي انبياء را در قالب نوشته در آورده است. حضرت آدم برگزيده ي خدا بوده است، چرا خدا او را امتحان کرد که گندم را بخورد و بعد او را از بهشت بيرون کرد؟ يا چرا خدا حضرت يونس را در شکم ماهي قرار داد تا حضرت يونس بگويد: لااله الا انت سبحانک اني کنت من الظالمين.

حضرت آدم بعد از خوردن گندم خيلي ناله زد، خدا اين سوختگي را دوست دارد. گاهي خدا مومن را به گناه مي اندازد تا غرور او را نگيرد. روايت داريم: خدا در دل هاي شکسته است.

روايت داريم که عابدي مدت ها عبادت کرد و هديه اي به درگاه خدا تقديم کرد. هديه ي او از طرف خدا پذيرفته نشد. از آن به بعد او ناراحت شد و گفت که خدا خوب است، کار مَن بد بوده است. در واقع او خودشکني کرد. خطاب شد: لحظه اي که خودت را شکستي براي تو از عبادت صد هزار سال بالاتر است. کسي که عبادت مي کند اين حالت برايش پيش مي آيد.

پس ما بايد بندگي را انجام بدهيم ولي بدانيم که در مقابل خدا دست خالي هستيم. حضرت امير بر کفن سلمان دو بيت شعر نوشت که وَفتُ علي الکريم بغير زادٍ مِن الحسنات و القلب سليم و حَملُ زاد اََقبَهُ کل شي اذا کان الوفودعلي الکريم: من بر قلب سليم وارد شدم بدون حسنات و دست خالي و بدون حمل زاد و توشه.( مستحب است که اين دو بيت برکفن مومن نوشته شود) مگر سلمان، قلب سليم نداشت؟ مگر عبادت نداشت؟

سوال – صفحه 361 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.

پاسخ – يکي از اعمال مهم ماه شعبان زياد صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد است. روايت داريم: کسي که اين ذکر را زياد بگويد عاقبت بخير مي شود و اهل بهشت است.

لحظه ي مرگ، انسان همه چيز را فراموش مي کند ولي چيزي که در اعماق انسان نفوذ کرده باشد، به ياد انسان مي ماند. روايت داريم: اگر کسي آخرين گفتارش هنگام مرگ صلوات باشد، اهل بهشت خواهد بود.

در اين صفحه داريم که به پيامبر ايراد مي گرفتند که چرا پيامبر مثل ديگران راه مي رود يا غذا مي خورد. خدا مي فرمايد که انبياء گذشته هم همين طور بودند و اگر پيامبرفرشته بود به او ايراد مي گرفتيد که چرا فرشته است. خدا مي فرمايد: ما بعضي را وسيله ي امتحان بعضي ديگر قرار داده ايم که ببينيم که صبر مي کنيد يا نه، خدا بينا و بصير است.

روايت داريم که ريشه ي کفر کبر است. حضرت امير مي فرمايد: براي اينکه ما به طرف فضل و لطف خدا برويم، خدا به ما سختي مي دهد تا به عفو خدا پناهنده بشويم. مرحوم دولابي مي فرمود: آخ نگوييد زيرا شکايت است ولي آه بگوييد. روايت داريم که آه اسمي از اسم هاي خداست. وقتي انسان آه مي گويد، تخليه مي شود.

در ادامه حضرت مي فرمايد: خدا را در نظر بگيريد که سرکشي خطرناک است. از ظلم بپرهيزيد و عاقبت کبر بدترين چيزهاست. دام ابليس و کيد شيطان غرور است، مواظب باشيد که شيطان شما را به اين دام گرفتار نکند. انسان متکبر ظلم مي کند.

روايت داريم که هيچ وقت از خودتان تعريف نکنيد. حضرت امير مي فرمايد: از خودتان تعريف نکنيد زيرا خدا مي داند که چه کسي باتقواتر است. روايت داريم جمعي از مسلمانان با هم نشسته بودند و از عبادت شان تعريف مي کردند. نوبت به حضرت امير رسيد، حضرت: فرمود من ديشب خوابيدم و امشب هم خوابيدم. يعني حضرت در مورد خواب شان صحبت کردند نه در مورد عبادت شان.

خدا به بنده هايش لطف نمي کند بلکه به بندگانش سختي مي دهد تا به سمت او بيايند و رشد کنند.

خدايا به حق محمد و آل محمد رفع گرفتاري از همه گرفتارها بفرما، فرج امام زمان(عج) را نزديک بفرما، قرض قرض داران را ادا بفرما.


ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها