اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

92-02-16-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد- منيت و غرور

معرفی برنامه

-برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

-منيت و غرور

92/02/16

سوال – چطور مي توانيم خوديت ها و مَنيت ها را از بين ببريم ؟

پاسخ – اگر ما خود واقعي مان را بشناسيم مَنيت ها از بين خواهد رفت. حديث داريم که طلب علم و دانش بر هر مرد و زن مسلماني واجب است. محدث قمي در کتاب سفينه دنباله ي اين حديث را آورده است که پيامبر فرمود: علمي که واجب است علم خودشناسي است.

اگر ما خودمان را بشناسيم همه ي مشکلات ما حل مي شود؛ ديگر خودمان را آلوده به گناه نمي کنيم و احتياجات مان را به دين و خدا خواهيم دانست. گاهي ما هر کتابي را مطالعه مي کنيم البته سطح مطالعه در ايران پايين است. ما بايد کتاب خودمان را مطالعه کنيم. اکثر مردم مقيد هستند که پيامک ها و ايميل هاي شان را چک مي کنند. ما براي مطالعه نفس خودمان و قرآن وقت نمي گذاريم.

در سوره اسراء خدا مي فرمايد: کتاب خودت را بخوان، همه ي حقايق در وجود شما ثبت شده است. ما کتاب تکويني خدا هستيم. مطالعه کتاب خودمان به علم انفس سفارش شده است. ميان عاشق و معشوق هيچ حايل نيست، تو خود حجاب خودي از ميان برخيز.

ما انسانها وجود پيچيده اي داريم. وجود ما معمايي است حافظ، که تفضيلش فسون است و فسانه. انسان يک جنبه ي روحاني دارد که روح ماست که بالا مي رود و يک جنبه ي جسماني دارد که جسم ماست و به سمت پايين مي رود.. حافظ مي گويد: ما زبالاييم و بالا مي رويم، ما ز بي جايي و بيجا مي روييم، ما از آنجا و از آنجا مي روييم.

اگر انسان جنبه ي آسماني و روحاني خودش را تقويت کند، بدن او هم روحاني مي شود. بعضي بدن ها نمي پوسد يعني روح در آن نفوذ مي کند و نمي گذارد که بپوسد. اين طور که گفته اند بدن حجر بن عدي بعد از هزار و چند سال تازه بوده است. چون روح او قوي بوده است، توانسته است که جسم او را در خاک تازه نگه دارد و جسم را روحاني مي کند.

بايدکه جمله جان شويم تا لايق جانان شويم/گرسوي مستان مي روي مستانه شومستانه شو

اگر جسمانيت بر روح انسان غلبه کند او را به سمت آتش مي برد. انبياء آمده اند تا جنبه ي مادي ما را تبديل به جنبه ي ملکوتي کنند تا زندگي ما به حيات طيبه تبديل بشود. در اين صورت انسان زندگي جاوادنه پيدا مي کند و مثل خدا مي شود. امام صادق(ع) مي فرمايد: اگر ما بنده ي کامل حق تعالي بشويم وارد ربوبيت مي شويم ولي اگر بندگي را کامل انجام ندهيم و گناه کنيم؛ روح ما اسير تن مي شود و به جهنم مي رود.

ما بايد روي خودمان مطالعه و انديشه کنيم. ما دو نوع آيات داريم: آيات آفاقي همان آسمان و زمين است و آيات انفسي، آياتي هستند که در درون ما هستند مثل روح و جسم. مرحوم دولابي زياد اين آيه را مي خواندند: و في انفسکم، افلا تبصرون؟( خدا در وجود شماست او را نمي بيند؟) بدن ما از نطفه تشکيل مي شود که خداوند در عرض چهار ماه گوش،بيني، چشم و. .. را در آن قرار مي دهد. و بعد از چهارماه روح به آن دميده مي شود. اگر کسي تفکر و تامل داشته باشد نمي تواند به بندگي خدا اقرار نکند. ما با تفکر به خدا مي رسيم.

وقتي ما اسم عبادت را مي بريم همه ي ذهن ما به سمت نماز و روزه و. .. مي رود ولي تفکر، پدر همه ي عبادتهاست. امام حسن عسگري(ع) مي فرمايد: تفکر پدر و مادر تمام خوبي هاست. يعني تمام خوبي ها با انديشه ي صحيح است. ما بايد هستي واقعي خودمان را درک کنيم. حضرت سليمان هم معصوم بوده وهم خيلي ثروت داشت و جن و انس در اختيار ايشان بود. حضرت سليمان از خدا درخواست کرد که مُلکي به او بدهد که به احدي نداده باشد. خدا هم باد، ابر،طوفان و دريا را در اختيار او گذاشت.

حافظ را به چشم يک شاعر نگاه نکنيد، او يک شخصيت فرهيخته، عالم، عاشق و اهل معنا بوده است. قرآن با چهارده روايت مهم است. درحالت بزرگي خواندم که به امام حسين(ع) متوسل شد که طبع شعر حافظ را به او بدهد. به او گفتند که اين هديه اختصاصي است و به هرکس نمي دهند. بزرگي فرمود: براي تمام شعرهاي حافظ مي توان نمونه آيات قرآن را آورد. حافظ حقايق قرآن را با زبان شعر فارسي بيان کرده است.

حافظ جهان وهرچه دراوهست هيچ درهيچ است/ هزاربارمن اين نکته راکرده ام تحقيق

تمام اسم ها،عنوان ها و قدرتها پوچ است حتي اگر مالک ملک سليمان باشيد.

پيامبر فرمود: احمق ترين مردم کسي است که طالب دنيا باشد. البته منظور کسي نيست که براي عزت و آبروي خودش کار مي کند و عاشق خدمت است. منظور کسي است که دنيا را هدف قرار داده است. مرحوم دولابي مي فرمود: انشاءالله دنيا و آخرت شما را يکي قرار بدهند. اکثر مردم براي دنيا و ماديات تلاش مي کنند.

کمونيست ها مي گويند که اصول دين ما خوراک، پوشاک و مسکن است. هدف ما مسلمانان هم درعمل خوراک، پوشاک و مسکن است. اگر تلاشي که بشر براي ماديت مي کرد؛ براي معنويت مي کرد دنيا اصلاح مي شد. اگر ما روح مان را پرورش بدهيم دنياي مان هم اصلاح مي شود. ما نمي گوييم که دنيا را رها کنيم بلکه مي گوييم نبايد هدف فقط دنيا و ماديات باشد. قارون و فرعونها همه ي زندگي شان دنيا بود و وقتي از دنيا رفتند دست خالي رفتند.

پيامبر به اباذر فرمود: قسم به خدايي که مرا به پيامبري فرستاده است ؛اگر دنيا (مذموم) در نزد پروردگار به اندازه ي بال پشه اي ارزش داشت خدا به کافر شربت آبي نمي داد( يعني دنيا ارزش ندارد) از وقتي خدا دنيا را خلق کرده است به آن نظر نکرده است.

حضرت علي(ع) مي فرمايد: کسي که چشم دلش کور باشد به دنيا مي چسبد. پيامبر فرمود: دنيا خانه ي کسي است که جاي ديگر خانه ندارد. يعني انساني که موطن اصلي اش جاي ديگر است فقط دنيا را جمع نمي کند. اگر ما خودمان را بشناسيم آلوده به چيزهاي فاني و زودگذر نمي شويم.

حضرت سليمان همه چيز در اختيارش بود. روايت داريم که سليمان سي صدهزار سال ديرتر از انبياء ديگر به بهشت مي رود. روايت ديگر داريم که حضرت سليمان آخرين پيامبري است که به بهشت مي رود. حضرت سليمان پيامبر معصومي بوده و همه ي مالش حلال بوده است ولي در قيامت بايد حسابش را بررسي کنند بخاطر همين رفتن به بهشت حضرت سليمان طول مي کشد و ديرتر از پيامبران ديگر به بهشت مي رود.

از پيامبر سوال کردند که چرا حضرت سليمان چنين مُلکي را از خدا خواست. پيامبر فرمود: نيت سليمان خير بوده و مي خواسته نمونه يک حکومت بدون ظلم را داشته باشد ولي حساب و کتاب چيزهايي که خدا به او داده است طول مي کشد.

امام خميني به حاج احمد آقا نوشته بودند که از مال حلال دنيا هم پرهيز کن و دنبال مقام نباش. اينکه ما طالب دنيا باشيم، در روايات مذموم شده است.

سوال – صفحه 319 قرآن کريم را توضيح بفرماييد.

پاسخ – صلوات براي از بين بردن گناهان موثر است و هر چقدر بيشتر صلوات بفرستيد، از تاريکي ها دور مي شويد. حضرت علي(ع) مي فرمايد: تاثير ذکر صلوات براي از بين بردن گناهان از تاثير آب بر آتش قوي تر است. مداومت در صلوات و با توجه و اخلاص گفتن صلوات، آتش گناهان را خاموش مي کند.

کتاب نشاط و شادي و کتاب محبت زنان و کودکان در سيره ي پيامبر نوشته ي حاج آقاي فرحزاد است.

با کتابهايي که آيات و روايات دارد مانوس باشيد. خيلي از افراد کتاب مي خوانند و متحول مي شوند. بايد کتاب خواني بيشتر رواج پيدا کند. کتاب انيس خوبي است.

ارمغان سمت خدا جزوه اي است که از دعاهاي خلاصه و کوتاه که کارشناسان سمت خدا گفته اند تشکيل شده است.

ما بايد به سمت خودشناسي برويم و خودمان را بشناسيم زيرا خودشناسي کليد رمز همه ي شناخت هاست. مرحوم دولابي مي فرمود: شاهزاده اي را اسير کردند و به روستاهاي دور افتاده بردند، لباس هاي کهنه به او پوشاندند ولي او همچنان دستور مي داد. پس ما يک بُعد آقازادگي داريم يعني روح خدايي به ما خورده است. وقتي ما آدم شديم فرشته ها هم به ما سجده کردند. ما شاهزاده هستيم و از بالا آمده ايم ولي اگر خودمان را فراموش کنيم ما را به بيقوله ها مي برند و اسير مي شويم. ما بدست شياطين اسير هستيم و با بندگي خدا بايد از دست شياطين آزاد بشويم تا به مَلکوت برسيم.

در اصول کافي داريم که يک نفر با حضرت عيسي همسفر شد. او فرد قد کوتاهي بود که خيلي درک و فهم بالايي نداشت. آنها مي خواستند از رودخانه اي رد بشوند. حضرت عيسي گفت که من اسم اعظم را مي گويم و از آب رد مي شوم، تو هم پشت سر من بيا. حضرت عيسي روي آب راه مي رفت و او پشت سر حضرت عيسي راه مي رفت. مدتي بعد او در فکر و خيال فرو رفت که فرق من با عيسي چيست؟ ناگهان در آب فرو رفت. حضرت عيسي دست او را گرفت و فرمود: خودت را در جايگاهي غير از جايگاهي که خدا گذاشته است گذاشتي. اگر ما در جايگاه اصلي خودمان نباشيم، در ماديات فرو مي رويم.

خدايا به حق محمد وآل محمد، قلب امام زمان(عج) را از ما راضي و فرجش را نزديک بفرما. خدايا رفع گرفتاري از همه گرفتارها مخصوصا مسلمان سوريه بفرما.





ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها