اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

92-02-02-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد-چگونه عصباني نشويم؟

معرفی برنامه

-برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

-چگونه عصباني نشويم؟

92/02/02

سوال – بعضي ها مي گويند که ما بطور ناخودآگاه عصباني مي شويم، راهکار چيست؟

پاسخ – وقتي شير را روي حرارت مي گذارند جوش مي آيد و سرريز مي شود. به چند علت شير سرريز مي شود: گاهي شعله زياد است، پس بايد شعله را کم کرد تا از سرريز جلوگيري شود. علت ديگر اين است که مواد داخل ظرف زياد است. اگر اين مواد کمتر باشد شير سرريز نمي شود. علت ديگر اين است که ظرف کوچک است يعني اگر ظرف را بزرگتر کنيم شير سرريز نمي شود.

راه حل اصلي کم کردن شعله است ولي راه حل هاي ديگرهم خوب است. گاهي خستگي و کار زياد باعث بداخلاقي مي شود. روايت داريم که ساعاتي را براي کار، ساعتي را براي تفريح و ساعاتي را براي عبادت بگذاريد. در روايات براي ساعت تفريح و استراحت سفارش ويژه شده است. روايت داريم که ساعاتي که شما استراحت و تفريح مي کنيد به کار وعبادت شما کمک مي کند.

کار دنيا تمام شدني نيست، ما بايد به اندازه ي ظرفيت مان کار کنيم. چرا بايد زياد کار کنيم، خسته بشويم و اين باعث عصبانيت و بداخلاقي ما بشود؟ وقتي ميهمان به خانه ي ما مي آيد نبايد خودمان را به تکلف بيندازيم و مي توان آنرا ساده برگزار کنيم. يکي از راه هاي به آرامش رسيدن انسان اين است که انسان محتواي کار خودش را کمتر بکند. يعني بيشتر از توان از خودمان کار نکشيم مخصوصا خانم ها زيرا کار خانه مثل نظافت، بچه داري و ميهماني تمام شدني نيست. اگر زياد کار کنيم به خودمان فشار مي آوريم و بعد بداخلاق مي شويم. البته در خانه نبايد کارهاي اساسي را فراموش کرد ولي بايد کارهاي زيادي را کمتر کرد. پس ما بايد فعاليت مان را معتدل بکنيم.

راه حل ديگر اين است که ظرف وجودي مان را بزرگ کنيم. بعضي ها دل شان به اندازه ي يک حوض است و با يک تلنگر سرريز مي کند. بعضي دل شان به اندازه ي دريا و بعضي دل شان به اندازه ي اقيانوس است. انس با خدا، اهل بيت و نشستن با بزرگان و خوبان انسان را از تنگ نظري بيرون مي آورد و انسان وسعت ديد پيدا مي کند.

وقتي حضرت موسي مامور شد که به طرف فرعون برود از خدا خواست که به او شرح صدر بدهد و دلش را وسيع کند. اگر روح و جان ما وسيع بشود، تحمل ما بالا مي رود. اتصال به خدا، قرآن و اولياء باعث مي شود که دريا دل بشويم. وقتي شرح صدر زياد بشود انسان دير عصباني مي شود. پس راه اصلي کم کردن يا خاموش کردن شعله است.

انساني که عصباني مي شود ولي خودش را کنترل مي کند به خودش فشار مي آورد ولي گناه نمي کند و حق الناس گردنش نمي افتد ولي اگر سرريز کند به حقوق ديگران تعدي مي کند مثلا فحش مي دهد. عصباني شدن براي اعصاب و بدن ما ضرر دارد. کاظمين الغيظ يعني خشم فروبردن و خاموش کردن آن.

روح ما قبل از بدن ما خلق شده است. بزرگترين اشتباه انسان ها اين است که فکر مي کنند خودشان همان جسم شان است ولي در حقيقت اصل، روح وجان انسان است. اين دو از هم جداست. بدن ما مَرکب روح ماست و اشتباه ما اين است که همه سرمايه گذاري ها را روي جسم مان کرده ايم. مثلا ماشين مرکب انسان است ولي انسان نبايد تمام حواسش را به ماشين بدهد و خودش که راننده است را فراموش کند. ما فراتر از اين بدن هستيم، حقيقت ما جان ماست. جسم جنين بعد از چهارماه، در شکم مادر کامل مي شود ولي بعد از آن روح به بدنش دميده مي شود. اگر کسي جنين را قبل از چهارماه سقط کند بايد يک دهم ديه بپردازد ولي بعد از چهارماه،بايد ديه کامل بپردازد.

پس حقيقت ما روح و جان ماست. در مثنوي دارد که فردي فکر مي کرد که زميني مال خودش است و خيلي براي آن سرمايه گذاري کرد ولي بعد صاحب زمين آمد و آنرا گرفت. اين بدني که همه ي سرمايه را براي آن مي گذاري، همه ي تو نيست، تو فقط اين بدن نيستي، تو روح هم داري. مرحوم دولابي مي فرمود: ما در قالب دنيا درآمده ايم. بدنمان از خاک خلق شده است و به خاک مي رود ولي روح ما خيلي بزرگ است زيرا روح الهي در ما دميده شده است.ما يک شناسنامه براي بدن داريم که مثلا در فلان روز مي ميريم و دفن مي شويم و از بين مي رويم ولي شناسنامه ي روح ما هيچ وقت بسته نمي شود و روح ما از قبل بوده است. روح ما پيش خدا بوده است و بعد به عالم دنيا آمده ايم و باز به سمت خدا برمي گردد. ما ازعالم بالا به زندان دنيا آمده ايم و بعد ما را در قفس تن قرار داده اند. مرغ باغ ملکوتم نيم از عالم خاک، چند روزي قفسي ساخته اند اندر بدنم، من ملک بودم و فردوس برين جايم بود. رجوع به خدا يعني اينکه ما پيش خدا بوديم و باز به سمت خدا برمي گرديم. ما سالها مقيم درِ يار و اندر حريم محرم يار بوده ايم و. ..

روايت داريم: اتصال روح مومن به روح خدا از اتصال شعاع شمس به خورشيد بيشتر است.

سوال – بعضي مي گويند: روح ما بزرگ است. شايد بخاطرهمين است که اگر کسي به ما چيزي بگويد ناراحت مي شويم، آيا اين جمله درست است ؟

پاسخ - روح خيلي بزرگ است و تلنگر به آن اثر نمي کند. اين تلنگرها به نفس و عنوان هاي ما اثر مي کند. روح ما شکست پذير نيست زيرا در آن قدرت خدايي است و شکست ناپذير است.

بچه اي که به دنيا آمده است روح لطيفي دارد و اگر همه به او بد بگويند در او اثري ندارد زيرا هنوز عنوان دنيايي پيدا نکرده است که به او برخورد. روح ما خيلي لطيف است و هيچ حرفي به آن اثر نمي کند. اگر کسي از قيد و بند آزاد بشود از جهنم آزاد شده است. در کتاب عل الشرايع حديثي از امام صادق(ع) داريم که از امام پرسيدند: روحي که با خدا بوده است چرا خدا آنرا از عالم بالا به اين دنياي مادي فرستاد؟ امام مي فرمايد: چون روح خيلي شرافت دارد و علو است، اگر خدا آنرا رها مي کرد، ادعاي خدايي مي کردند. نظر خدا به خلق بيشتر از خود آنهاست و خدا به همه نظر لطف و رحمت دارد. با اين کار، خدا جلوي علويت روح را گرفت. فکر نکنيد که نظرهاي ديگر، بهتر است، اين بهترين کار خدا بود.

روايت داريم که وقتي خدا روح را خلق کرد،خدا پرسيد: من چه کسي هستم و روح در مقابل خدا ايستاد و گفت که تو چه کسي هستي؟ خدا فرمود که تو را به جايي مي فرستم که هم خودت و هم من را بشناسي، بعد خدا پرسيد که من چه کسي هستم و روح گفت که تو خداي قهار و واحد هستي و من هيچي ندارم. خدا مي خواست که روح در اين سختي ها ساخته بشود.

حالت علو و برتري در وجود انسان گذاشته شده است. امام فرمود که خيلي از روح ها ادعاي ربوبيت و پيامبري به ناحق کردند.AA  بخاطرهمين خداوند آنها را به دنيا فرستاد تا در سختي باشند. خدا مي خواهد منيت هاي انسان از بين برود. پس حکمت اينکه خدا ما را به زمين فرستاد اين است که دست از خدايي برداريم. امام در ادامه مي فرمايد: هزاران طرح و گزينه وجود دارد، خدا بهترين را انجام مي دهد. و خدا هيچ وقت به کسي ظلم نمي کند. پس اگر کسي در اين دنيا دچار فقر يا ظلم مي شود بخاطر اين است که بايد مورد امتحان قرار گيرد. پيامبران در حد اعلاي ابتلاء بودند تا روح شان برتري جويي نکند.

بزرگان مي فرمودند که ما مواظب هستيم که درمقابل خدا براي خودمان عنوان درست نکنيم.

گرفتم آنرا که مرا بگيري به هيچ گناهيAA AA AA AA AA AA AA  همين گناه مرا بس که باوجودتوهستم

اولياءي الهي مواظب بودند که در مقابل خدا مَن مَن نکنند. تواضع و ادب علامه طباطبايي زبانزد شاگردانش بود و در خيلي موارد، وقتي از ايشان سوال مي کردند مي گفت که نمي دانم. ايشان خوديت را از بين برده بودند و هيچ وقت عصباني نمي شدند.

يکي از شاگردان ايشان تعريف مي کرد که همراه ايشان به منزل شان رفتيم و وقتي در زديم، خدمتکارشان نيامد و ما چندين بار در زديم و خدمتکار از پشت درد دشنام داد که چرا اين قدر در مي زنيد؟ وقتي او در را باز کرد، آقا چيزي به او نگفت و حتي نگاه تند هم به او نکرد. کسي نمي توانست ايشان راعصباني کند. ايشان با مخالفين خودشان با تأمل رفتار مي کردند. امام صادق(ع) مي فرمايد: به خدا مومن، مومن واقعي نمي شود مگر اينکه برادر مومنش را مثل خودش بداند. و مثل يک جسد واحد با برادرش بشود. ما بايد به فکر سود و ضرر ديگران هم باشيم. کسي که فقط به فکر خودش است مومن واقعي نيست. ما بايد برادر مومن خودمان را هم بالا ببريم.

يکي از عرفا بنام مجذوب علي شاه مي نويسد:

يک شب آتشي در نيستاني فتاد AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA سوخت عشقي که برجاني فتاد

شعله تا سرگرم کار خويش شد AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA هر ني شمع مزار خويش شد

ني به آتش گفت: کاين آشوب چيست AA AA AA AA AA  AA  AA AA  مر تورا زين سوختن مطلوب چيست؟

گفت آتش بي سبب نفرختندAA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA  دعوي بي معني ات را سوختند

زانکه مي گفتي ني ام با صد نُمودAA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA  همچنان در بند خود بودي که بود

مرد را اگر دردي باشد خوش استAA AA AA AA AA AA AA  AA AA AA AA AA AA AA درد بي دردي علاجش آتش است

چون روزي فردي نيستان را آتش زد و همه ي ني ها سوختند. ني به آتش گفت که چرا همه را به آتش کشيدي ؟ آتش گفت که من دارم ادعاي تو را مي سوزانم زيرا تو ادعا مي کردي که ني هستي ولي در بند خودت بودي. (بعضي ني را نيستي معنا کرده اند که اين فرد هيچي نيست و هنوز در اول راه است)ملا عبدالله مي گويد: کساني که به ما تلنگر مي زنند به روح و جان و ما برنمي خورد ولي به نفس ما برمي خورد که اين خوب است. انبياء از همه بيشتر دشمن داشتند. ني بند دارد. بند ني بايد باز بشود تا صدا از آن رد بشود.

بيشتر اشعار مثنوي با ني شروع مي شود:

بشنو از ني چون شکايت مي کند AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA و زجدايي ها شکايت مي کند

تا مرا از نيستان ببريده اندAA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA AA  AA AA AA از نفرينم مرد و زن ناليده اند


ما بايد بندهاي خودمان را از بين ببريم و ابتلائات اين بندها را از بين مي برد. در طب قديم و جديد مي گويند که چيزي که درد را از بين مي برد سوزاندن يا ليزر است. يعني اگر دردي با دارو خوب نشد آنرا مي سوزانند. بزرگي مي فرمود که نفسانيات ما يا بايد با آتش محبت خدا يا با آتش جهنم شکسته شود.

عشق ويران شدن وخانه برانداختن استAA AA AA AA AA AA AA AA AA AA  ميل خوبان نکند خانه برانداز ني

انشاءالله ما با آتش محبت خدا ساخته بشويم. اگر ما بسوزيم ديگر خوف و ناراحتي اثري ندارد.

سوال – در مورد صفحه اول سوره ي مريم توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – روايت داريم که ذکر صلوات بر محمد و آل محمد، ميزان حسنات را سنگين مي کند. پيامبر فرمود: من کنار ميزان مي ايستم و اگر فردي از امت من گناهش سنگين باشد، ثواب صلوات ها را به حسناتش مي افزايم تا نجات پيدا کند. خوب است که در کنار گناهان، ذکر صلوات را زياد بگوييم البته حق الناس را بايد ادا کرد. پس با صلوات بر محمد و آل محمد ميزان حسنات را سنگين کنيم.

سوره مريم با داستان حضرت زکريا شروع مي شود. خداوند حضرت زکريا را که در سن پيري بود بشارت داد که فرزندي به او عطا مي کند که نامش را يحيي بگذارد. زکريا پنهاني پيش خدا فرياد زد و در هنگام نااميدي، خدا به او فرزندي داد. خداوند قدرت دارد. پس نبايد هيچ وقت نااميد شد.

انشاء الله خدا به همه ي ما ايمان کامل عنايت بفرمايد و ما را از شيعيان راستين اهل بيت قرار بدهد.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها