اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

91-01-28-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد-خوش بيني به خداوند

معرفی برنامه

-برنامه سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

-خوش بيني به خداوند

91-01-28

تو صد مدينه داغي تو صد بقيع يتيم مي شود خاک اگر که برنگردي، تمام شب نيفتاد صداي گريه ي باد چه بادهاي زردي چه کوچه هاي سردي، دو قريه آن طرف تر دو پيچ سمت لبخند شکوفه مي فروشد بهار دوره گردي، کسي مي آيد از راه چه ناگهان چه ناگاه خداي من چه روزي چه مردي، از آسمان چهارم مسيح بازگشته است زمين ولي چه تنهاست مگر تو بازگردي.

سوال - در مورد دعا و نااميدي از خدا توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – ما در هيچ حالي نبايد از خدا نااميد بشويم. ما بايد دعا را صرف حاجت خواستن نخوانيم بلکه آنرا بايد بعنوان يک راز و نياز بخوانيم. يکي از وسايل قرب ما به خدا، دعا و نيايش و گفتگو با خداست. يک بخش دعا درخواست حاجت است.روايت داريم که دو نفر در دنيا عمل واحدي داشتند يعني هر دو نماز مي خواندند، کارهاي حسنه مي کردند و صله ي رحم انجام مي دادند. هر دو نفر آنها وارد بهشت مي شوند ولي يکي در رتبه ي بالاي بهشت و يکي در رتبه ي پايين بهشت قرار مي گيرد. فرد مي پرسد عمل ما واحد بود ولي چرا او به بالاي بهشت رفته است ؟ خدا مي فرمايد: زيرا او زياد دعا و درخواست مي کرد و نيايش داشت ولي شما نداشتيد. پس خود دعا کردن و نيايش با خدا به انسان درجه و مقام مي دهد.دعا نبايد حالت تحکم باشد. ما بايد تسليم خدا باشيم زيرا ممکن است که خدا بهتر از خواسته ي ما را به ما بدهد يا آنرا براي مان ذخيره بکند يا ممکن است که امواج بلاها را بردارد يا کفاره ي گناهان بشود يا موانع برداشته شود يا درجه و مقام بدهد. در هر صورت ما نبايد از دعا کردن خسته و مايوس بشويم.

سوال – در مورد خوش بين بودن به خداوند توضيحاتي بفرماييد.

پاسخ – يکي از مسائلي که در قرآن روي آن پافشاري شده است و اين يکي از شرايط استجابت دعا است مسئله ي خوش بين بودن به خداست. علامت مومن اين است که نسبت به خدا خوش بين است. اگر مشکلي براي فرد پيش مي آيد بايد آنرا به خودش نسبت بدهد و بداند مشکل از خود اوست نه خدا. در مورد بدبيني نسبت به خدا در قرآن و روايات مذمت هايي گفته شده است و هم از خوش بيني تعريف هايي شده است. خوش بيني يعني اينکه ما بگوييم: خداي خوبي داريم، او مهربان است، دعاهاي ما را اجابت مي کند، فضل و لطف او دائم است و همه ي خوبي ها را به خدا نسبت بدهيم و اميدوار باشيم که خدا هيچ وقت لطف هاي خودش را نسبت به ما قطع نمي کند. در ماه رجب دعايي مي خوانيم: يا من ارجوه لکل خيرو امن سخطه عند کل شر، من درهمه ي خيرها به تو خوش بين هستم و من در هر شري از سخط خدا در امان هستم. اين دعا اميدواري محض نسبت به خدا است. در قرآن داريم که منشا تمام کساني که به جهنم رفته اند، سوءظن نسبت به خدا بوده است. اين دعا ريشه ي بدبيني نسبت به خدا را قطع مي کند. بدبيني نسبت به خدا و نسبت دادن حرفهاي ناروا به خدا گناه نابخشودني است. روايت داريم: بزرگترين گناهان کبيره بدبين بودن به خداست. بدبيني يعني اينکه ما بگوييم: خدا ما را نمي آمرزد، توبه ما را قبول نمي کند، خدا ما را رها کرده است و ما را به جهنم مي برد. سوء ظن ريشه ي بسياري از رذايل اخلاقي است. کسي که نسبت به خدا سوء ظن دارد به سمت کفر کشيده مي شود مثلا مي گويد: خدا من را رها کرده است و به من نظر ندارد. بسياري از اين بدبيني ها به رذايل اخلاقي کشيده مي شود. در نامه ي 52 نهج البلاغه ( نامه ي علي به مالک اشتر. کوفي عنان رئيس قبلي سازمان ملل اعلام کرده است که بهترين منشور براي اداره ي کشورها، منشور علي بن ابيطالب است.) مي فرمايد: با انسانهاي بخيل مشورت نکن زيرا آنها تو را از فقر مي ترسانند و نمي گذارند که انفاق بکني، با انسانهاي ترسو و جوان مشورت نکن زيرا آنها تو را مي ترسانند، با انسانهاي حريص مشورت نکن زيرا شما را به حرص و افزون طلبي مي اندازد. حرص باعث شد که حضرت آدم از بهشت بيرون بيايد. حضرت مي فرمايد: ريشه ي اين سه خصيصه ي پليد، بدبيني نسبت به خداست. انسان بخيل به خدا بدبين است بخاطر همين انفاق نمي کند، انسان ترسو تکيه بر خدا نمي کند، انسان حريص هم به خدا بدبين است و مي ترسد که خدا براي او رزق نرساند. در قرآن داريم: شما به خدا گمان بد برديد و هلاک شديد. در شب اول ماه مبارک رمضان مستحب است که دعاي جوشن کبير خوانده بشود. دعايي به جامعيت جوش کبير وجود ندارد که هزار اسم خدا در اين دعا آمده است که هر اسم معاني بلندي دارد. اميرالمومنين مي فرمايد: حنان يعني خدا رو مي آورد به بنده اي که فرار کرده است. مثل بچه اي که مي خواهد از خانه فرار کند ولي پدر و مادر او را نوازش مي کنند تا بچه خانه را ترک نکند. در حديث قدسي داريم: اگر کساني که از خدا اعراض کرده اند بدانند که من چقدر مشتاق آنها هستم و انتظار برگشت آنها را دارم، از شوق من جان خواهند داد، اي کاش بدانند. اي داود، اين اراده ي من به بندگان فراري است، (حالا ببين) با بندگاني که با شوق به سمت من مي آيند چه خواهم کرد؟ اصل ورود دعاي جوشن کبير براي شب اول ماه رمضان است. علامه مجلسي مي فرمايند که بهتر است که جوشن کبير در اين سه شب خواند بشود که الان مرسوم شده است که در شبهاي قدر آنراA  مي خوانند. در ماه رمضان ما ميهمان خدا مي شويم. ما بايد اول صاحبخانه را (خدا) بشناسيم. شما در اسم هاي خدا صفات قهر آميز خيلي کم پيدا مي کنيد و بيشتر آنها صفات جمال خدا هستند. آقا سيد کمال موسوي از شاگردان امام بودند و ايشان مقيد بودند که در جلسات شان فرد خوش صدايي بخشي از دعاي جوشن کبير را بخواند. در بند 52 جوشن کبير داريم: خوب خدايي هستي، اي خدايي که خوب حسابرسي هستي. در روايت داريم: در شب معراج پيامبر به خدا عرض کرد که در امت من گناهکار وجود دارد، حساب آنها را به من واگذارکن که آبرويشان پيش امت هاي ديگر نرود و سرافکنده نشود. خدا فرمود: حساب امت تو را خودم مي رسم که حتي تو هم متوجه نشوي و پيش تو هم شرمنده نشوند. وقتي عده اي گناهان شخصي خودشان را پيش امامان بازگومي کردند، امامان روي شان را برمي گرداندند و ناراحت مي شدند. خدا از پيامبر نسبت به ما مهربانتر است. در قرآن داريم: من نامه ي عمل را بدست تو مي دهم، خودت بخوان و قضاوت کن، من تو را قبول دارم. ما بايد قضاوت درست بکنيم و بگوييم: خدايا من گناه زيادي کرده ام ولي تو من را ببخش. کافران مي گويند: ما مستحق جهنم هستيم و بدبين هستند. اگر آنها خوش بين باشند، خدا آنها را مي بخشد. در محجةالبيضاء داريم که يک باديه نشين به پيامبر گفت: در روز قيامت حساب بدست کيست ؟ پيامبر فرمود: به دست خدا. او خوشحال شد و رفت، فردي از او پرسيد چرا خوشحال شدي ؟ او گفت: من يقين دارم که خدا کريم است و چون قدرت دارد مي بخشد. من مي ترسيدم محساب و کتاب دست خلق باشد، الان خيال من راحت شد. پس ما بايد نسبت به خدا خوش بين باشيم. اگر انسان خوش بيني زيادي نسبت به خدا داشته باشد، اين باعث مي شود که گناه نکند.

در دعاي جوشن کبير داريم: يانعم الطبيب، اي خدايي که خوب طبيبي هستي. يا نعم الرقيب: اي خدايي که خوب نگهباني هستي. خدا براي دستگيري بندگانش، رقيب است. در قرآن داريم: پروردگار تو در کمين گاه توست. اکثرا اين طور فکر مي کنند که کمين مي کنند تا يکي را دستگير کند و به زندان ببرند. بزرگي مي فرمودند که خدا کمين کرده که ما را نجات بدهد. خدا 124000 هزار پيامبر فرستاده تا آنها دست ما را بگيرند. پس خداوند در کمين است که انسانها را نجات بدهد. خدا تير، تور و تار دارد. خدا تير را براي فراري ها استفاده مي کند. اين تيرها همان گرفتاري هاست که خدا براي بنده اش ايجاد مي کند. کساني که انسانهاي متوسطي هستند خدا برايشان تور مي اندازد يعني براي آنها دوست و جلسه ي خوب مي فرستد. برنامه ي سمت خدا خودش يک تور است که به خانه ها آمده است. تار براي کساني است که رو به خدا مي آورند و خدا آنها را نوازش مي کند. آواز خدا هميشه درگوش دل است، کو دل که دهد گوش به آواز خدا. خدا با همه ي انسانها توسط فطرت و وجدان گفتگو مي کند. اگر خدا حجت تمام نکند هيچ کس رستگار نمي شود. اگر خدا حجت بر کسي تمام نکند، او را توبيخ نمي کند. خيلي مواقع خدا باA  همه ي خلق صحبت مي کند. خدا تارهايي دارد که با قلب ما صحبت مي کند و خيلي مواقع نداي دروني انسانها را متحول مي کند. يا نعم القرب: خدايي که خوب نزديکي هستي. خدا از رگ گردن به ما نزديک تر است. يعني ما هيچي نيستيم. بزرگي مي فرمود: آيه اي داريم که مي فرمايد: به حد خدا تجاوز نکنيد. يک معناي اين آيه اين است که انسان به حد مردم تجاوز نکند يعني حريم دنيايي. معناي ديگرش هم اين است که انسان به حد خدا تجاوز نکند. اگر ما بخواهيم با خط کشي مثل پيامبران حد بين خودمان و خدا را مشخص کنيم، امکان ندارد زيرا هر کجا که اين خط کش را بگذاريم آنجا حد خداست. يعني ما نبايد هيچ حدي براي خودمان قائل باشيم. هستي مطلق خدا، هستي براي کسي نمي گذارد. استاد آقاي قاضي، مرحوم کربلايي دعاي کميل را زياد مي خوانده است و وقتي به جمله ي ولايمکن الفرارمن حکومتک مي رسيده ديگر نمي توانسته دعا را ادامه بدهد. ما نمي توانيم جايي يا چيزي را پيدا کنيم که حول و قوه خدا در آنجا نباشد. پس خدا خوب نزديکي است. يا نعم المجيب خدايي که خوب جواب دهنده اي هستي. يا نعم الحبيب خدايي که خوب دوستي هستي. فردي عاشق شده بود. (امام صادق (ع) مي فرمايد: کساني که عاشق افراد مي شوند چون جمال خدا را نديده اند و دل به خدا نداده اند، دل به چيزهاي ناپايدار مي دهند.) معشوق او مُرد. او خودش را مي زند و داشت از بين مي رفت. دوستي به او گفت که چرا با خودت اين کارها را مي کني ؟ او گفت: معشوق و محبوب من از بين رفته است. دوستش گفت: بر سر خودت بزن، چرا تو يک دوست مردني گرفتي ؟ برو خدايي را به دوستي بگير که نمي ميرد. پس خوب است که انسان با خدا دوست بشود. نعم الکفيل: خدايي که خوب کفيلي هستي. يا نعم الوکيل: خدايي که خوب وکيلي هستي. يا نعم المولي: خدايي که خوب مولايي هستي. آيت الله بهجت مي فرمودند که من به کسي ذکر نمي گويم. هر فردي متناسب با خودش ذکر به زبانش مي آيد. مثلا کسي که گناهکار است ذکر توبه به دهانش مي آيد.

سوال – آيات پاياني سوره الحاقه و آيات ابتدايي سوره ي معارج را توضيح بفرماييد.

پاسخ – صلوات تخلق به اخلاق خدايي است. تخلق يعني هم نوا، هم صدا و همکار شدن با خدا. در سوره احزاب داريم: ان الله و ملائکته يصلون علي النبي، همان کار خدا و فرشتگان دائما صلوات فرستادن است. يعني خدا لطف و رحمت خودش را بر سر پيامبر و آل او مي ريزد و فرشتگان درخواست رحمت و لطف خدا را بر پيامبر و آل او دارند. در واقع کسي که صلوات مي فرستد همکار خدا و ملائکه مي شود.

آيه 4 سوره ي معارج مي فرمايد: ملائکه و روح عروج مي کند به سوي پروردگار در روز قيامتي که مقدار آن پنجاه هزارسال است. عروج ملائکه و روح مکاني نيست بلکه قربي است. يعني اينکه آنها آماده مي شوند که صحراي محشر را حاضر کنند. در آيه ي ديگر خدا مي فرمايد که روز قيامت هزارسال است. در روايات آمده است که اين پنجاه هزار سال براي افرادي است که حساب شان خيلي سخت است و در قيامت عذاب مي بينند. بعضي از پرونده ها خيلي قطوراست. پيامبر فرمود: براي مومني که با خدا بوده و کارهاي خوب انجام داده است، حساب روز قيامت به اندازه ي يک نماز واجب خواندن است.

روايت داريم: اگر غير از خدا بخواهد به حساب هاي روز قيامت رسيدگي کند، پنجاه هزارسال طول مي کشد. خدا سريع الحساب است.

خدايي که نعم الحسيب، نعم الوکيل و نعم الکفيل است، اگر حاجت ما را نداد، ما با او قهر نکنيم و جاي ديگري نرويم. پس ما هميشه به خدا خوش بين باشيم و بدانيم که خدا با خوش بيني با شما رفتار مي کند.




ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها