برنامه سمت خدا
-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد
-رحمت الهي در ادعيه
90-10-12
حالا بيا که خواب پر از ربنا شود تا سنگ در مسير عبورت طلا شود، حالا بيا که غربت شبهاي بي کسي با چشمهاي روشن تو آشنا شود، وقتش رسيده ماه برقصد به دور تو وقتش رسيده که پنجره رو به تو وا شود، اي کارش روز آمدنت دل حضور داشت تا مثل يک پرنده به راهت رها شود، قسمت کنيم ميان همه آب و دانه را آنگاه دل کنار تو غرق خدا شود.
سوال – خلاصه اي از بحث رحمت الهي در ادعيه ائمه و اهل بيت بفرماييد.
پاسخ – خلاصه ي هر مطلبي خوب است ممکن است که عده اي آن مبحث را نشنيده باشند و خلاصه ي آنرا بشنوند و ديگر اينکه ممکن است آن ياد آوري براي کساني هم که شنيده اند باشد. ياس از گناهان کبيره است. سموم نااميدي مردم را از پاي در مي آورد. ياس ونااميدي از رحمت خدا در حد کفر به خداست. داستان يوسف و زليخا و يعقوب را داريم. خدا مي فرمايد که من بهترين قصه ها را در قرآن براي شما قرار دادم. اکثر قرآن قصه و داستان است و خدا همه ي لطايف را در اين داستان ها بيان کرده است. حضرت يعقوب چهل سال به فراغ يوسف مبتلا شد ولي نااميد نشد. و بعد به يوسف رسيد. يوسف به چندين بلا مبتلا شد ولي از خدا نااميد نشد. زليخا با يوسف سنخيتي نداست ولي عاقبت به آرزويش رسيد که همسر يوسف شد. گناه و معصيت انسان را خوار و ذليل مي کند. برادران يوسف که گناه کردند به گدايي افتادند و به درخانه ي يوسف آمدند. يوسف طاعت خدا کرد و به اوج رسيد.
سوال – بار ديگر دعاي کوتاه اميرالمومنين را بفرماييد.
پاسخ – اين دعا در مفاتيح است. در مفاتيح بعنوان دعاهاي کوتاه بعد از دفن ميت اين دعا آورده شده است. اميرالمومنين ديدند که فردي دعاهاي طولاني مي خواند. امام فرمود: خدايي که دعاي بلند را مي شنود دعاي بلند را هم اجابت مي کند. امام تمام دعاها را در چهار جمله خلاصه کردند که در واقع ختم مفاتيح است. ختم قرآن سه تا قل هو الله است. امام مي فرمايد: الحمدلله علي کل نعمت و اسئله الله من کل خير و اعوذ بالله من کل شر و استغفرالله من کل ذنب. ما زيارتنامه هاي مفصلي داريم ولي بعضي زيارتنامه ها خيلي کوتاه است. السلام عليک با اباعبدالله السلام عليک و رحمه الله و برکاته، اين زيارت ثواب يک عمره را دارد. شخصي به امام صادق (ع) گفت که وقتي ياد امام حسين (ع) مي کنم چه بگويم؟ امام فرمود: سه مرتبه بگو: صلي الله عليک يا ابا عبدالله. قبل از زيارت جامعه دو تا زيارت کوتاه آمده است. اين زيارت در واقع چکيده ي زيارت جامعه است و نصف صفحه است. يک زيارت هم بعد از زيارت جامعه است که اسم چهارده معصوم را آورده است و به آنها سلام داده است.
سوال – شما از رحمت الهي مي گوييد اما من دوستي دارم که به کارهاي خلاف شرع و اخلاق مشغول است و من وقتي به او مي گويم که بخاطر خدا دست از اين کارها بردار، مي گويد که من خودم شنيده ام که رحمت خدا زياد است و من مطمئن هستم که با ادامه ي گناهانم رحمت الهي شامل حال من مي شود. اگر صد بار توبه شکستي باز آي. راهنمايي بفرماييد.A
پاسخ – ما دو نوع گناهکار داريم. يکي گناهکاري که معاند است و پافشاري بر گناه دارد. کار او مشکل است. يا کسي که حق الناس برگردن او است و مي تواند آنرا جبران کند ولي اين کار را نمي کند. شلوغ ترين موقف در قيامت موقف حق الناس است. اگر ما در دنيا حق الناس را ادا نکنيم با گفتن هزاران بار العفو اين حق ادا نمي شود. پيامبر ما آخرين بار که به منبر رفتند از مردم حلاليت طلبيدند با اينکه معصوم بودند. خدا به ذات خودش قسم خورده است که من از ظلم ظالم نمي گذرم. فرد بايد حسابش را تسويه بکند. چيزهايي که احتياج به تدارک دارد مثلا نماز و روزه که نياز به قضا دارد بايد آنرا بجا آورد. يک گناهکار فردي است که گناه کرده است ولي پشيمان است، اين فرد مورد رحمت خداست. راه براي اين فرد باز است حتي اگر گناه سنگين انجام داده باشد. در روايت داريم که اين قدر به خدا اميدوار باش که اگر گناه جن و انس را کرده باشي از خدا نااميد نباشي. در اصول کافي از امام صادق (ع) داريم: اين قدر از خدا بترس که اگر طاعت انس و جن را کردي باز به خودت مغرور نشوي و اگر گناه جن و انس را هم کارکردي نااميد نباشي. حضرت آدم و ابليس هر دو مرتکب خلاف شدند. حضرت آدم از گندمي که خدا منع کرده بود خورد و ابليس هم به آدم سجده نکرد ولي آدم قرب پيدا کرد ولي ابليس ملعون شد. هر دو خلاف خدا عمل کردند ولي فرق اساسي اين بود که آدم فوري اظهار ندامت و پشيماني کرد. خدايا ما به خودمان ظلم کرديم و اگر تو ما را نبحشي، ما از زيانکاران هستيم. خدا توبه آدم را پذيرفت. خيلي از گناهکاران ما اصرار بر گناه دارند. مثلا در دادگاه طرف قتل کرده است ولي باز از خودش دفاع مي کند. ممکن است که بعضي از دفاع ها درست باشد ولي طرف که کارش آدم کشي است نبايد از خودش دفاع بکند. خوشبخت ترين خانم هاي دنيا حوا است زيرا شوهرش آدم بوده است. خدا توبه آدم را قبول کردم. خدا مي فرمايد: من ناله ي گناهکاران را از تسبيح عبادت کنندگان بيشتر دوست دارم. خدا به ابليس گفت که چرا سجده نکردي ؟ او گفت که من از آدم بهتر هستم. من از آتش هستم و او از خاک است. او پشيمان نشد. کسي که از گناه خودش پشيمان نيست معلوم نيست که مورد رحمت خدا قرار بگيرد. آيت الله بهجت حديثي نقل مي نمودند که در زمان حضرت عيسي، ايشان واسطه شدند و با ابليس مذاکره نمودند. به شيطان گفتند که بيا توبه کن و برگرد. شيطان قبول کرد و عيسي به خدا گفت که من ابليس را راضي کردم که برگردد و تو هم توبه ي او را قبول کن و خدا هم قبول کرد. ولي خدا فرمود شرطش اين است که بر قبر آدم سجده کند. يعني تدارک بکند و خودش را بشکند. حضرت عيسي به ابليس گفت که خدا قبول کرد ولي تو بايد بر قبر آدم سجده بکني. ابليس گفت که من بر خود آدم سجده نکردم، حالا بر قبر او سجده کنم. پس اگر انسان خودش را نشکند معلوم نيست که مورد لطف و رحمت خدا قرار بگيرد. اينکه خدا ما را مي بخشد نبايد ما را جري به گناه کردن بکند. اين راه توبه بخاطر اين است که انساني که پشيمان شد راه بر او باز باشد. مثلا ما براي حوادث غير مترقبه وسايل مان را بيمه مي کنيم ولي آيا معناي بيمه اين است که ما ماشين خودمان را به ديوار بزنيم ؟ هيچ عاقلي اين کار را نمي کند. توبه بخاطر اين است که اگر ما ناخواسته در گناهي افتاديم راهي باشد هست و آن راه توبه است ولي ما نبايد عمدا گناه بکنيم. بيمه در واقع يک پشتوانه است. روايت داريم که گناه نکردن آسانتر از توبه کردن است. روايت داريم کسي که گناه نمي کند از کسي که گناه مي کند و بعد توبه مي کند بالاتر است. حبيب بن مظاهر که از اول با امام بود با حر که در آخر توبه کرد و يار امام شد، يکي نيست. حر نگذاشت که امام به مدينه و کوفه برود. اگر امام به کوفه مي رفت شايد اين اتفاق نمي افتاد. او اهل بيت را اسير کرد و به دشمن تحويل داد ولي ساعت آخر توبه کرد و امام توبه ي او را پذيرفت. اما مقام اين دو يکي نيست. ما نبايد گول شيطان را بخوريم که بعدا توبه مي کنيم. روايت داريم که شيطان در سه نوبت خيلي ناله زده استA و يارانش را دور خودش جمع کرده است. يکي زماني که پيامبر به رسالت برگزيده شد، يکي زماني که اميرالمومنين در غدير خم بعنوان جانشين پيامبر انتخاب شد، ( شيطان گفت که اگر علي جانشين پيامبر بشود ديگر معصيتي نمي شود. حديث داريم که اگر حق اميرالمومنين ادا مي شد گناهي اتفاقنمي افتاد. چون مردم از خلافت دور شدند اين معصيت ها اتفاق افتاد ) و يکي وقتي آيه توبه ي آدم نازل شد. شيطان گفت که ما انسان را منحرف مي کنيم ولي آنها توبه مي کنند و رستگار مي شوند. يکي از شياطين گفت که ما انسان را از نظر شهوات، پول و. . منحرف مي کنيم. ابليس گفت که توبه مي کنند. يکي از شياطين گفت: من کاري مي کنم که انسان موفق به توبه نشود و توبه اش به تاخير بيفتد، به آنها مي گويم که شما جوان هستيد وقتي پير شديد يا شب قدر توبه کنيد ). خيلي ها هستند که به گرداب گناه مي افتند ولي موفق به توبه نمي شوند. ممکن است که انسان موفق به توبه نشود. جايي که آدم با آن همه عظمت گناه کرد، آيا ما مي توانيم بگوييم که گناه نمي کنيم. روايت داريم: آدم ناخواسته گناه مي کند ولي توبه مي کند (دوستان اهل بيت با ميل و رغبت گناه نمي کنند. کسي که اميرالمومنين در خانه ي دلش است با رضايت گناه نمي کند. قرآن مي فرمايد: کسي که ايمان (اعتقاد به علي ) ندارد اعمالش حبط مي شود.)خدا کفر و معصيت را مکروه دل شما قرارداده است. حسن بصري مي گويد: اگر بخواهيم سفاکترين انسان را معرفي کنيم ما حجاج بن يوسف را معرفيمي کنيم. او انسان خونريزي بود. ما چنين انساني کم داريم. انسان مسلمانان از گناه لذت نمي برود. بهتر است که انسان مواظب باشد که به دام گناه گرفتار نشود. ذکر يونسيه بهترين ذکراست. امام صادق (ع) مي فرمايد: من تعجب مي کنم از انساني که به غم گرفتار مي شود ولي به ذکر يونسيه پناه نمي برد. اگر اين ذکر در سجده باشد بهتر است: لااله الاانت سبحانک اني کنت من الظالمين.
سوال – سوره زمر آيات 41 تا 47 را توضيح بفرماييد.
پاسخ – مستحب است که انسان موقع شنيدن نام يا لقب هاي پيامبر محمود، احمد، ابوالقاسم صلوات بفرستد حتي اگر در نماز باشد. صلوات نماز ما را بالا مي برد. پيامبر فرمود: جفاکارترين امت به من کساني هستند که نام من را بشنوند و بر من صلوات نفرستند.
آيه 44 مي فرمايد: شفاعت از آن خداست. مالک همه چيز خداست. اعتقاد به شفاعت يکي از درهاي رحمت الهي است. خدا به شفاعت اذن مي دهد که ائمه هم شفاعت داشته باشند. در مورد غيب هم داريم که همه ي غيب ها دست خداست ولي به يک عده اي هم اجازه ي اين کار را مي دهد. شفاعت هم اين گونه است. شفاعت بذات براي خداست. خدا روز قيامت به جز انبياء و ائمه خود خدا هم شفاعت مي کند. در روز قيامت خدا مي فرمايد: اي امت محمد من از حق خودم گذشتم، اگر حق الناس را تسويه کنيد به بهشت مي رويد. خدا سريع الرضا است. قارون پسرعموي موسي و شور خواهر او بود. او اول مومن بود و پشت موسي بود. بعد به گنج هايي دست يافت. آيه زکات نازل شد. او زکات نداد و با موسي مقابله کرد. او پول فراواني به يک زن بدکاره داد تا تهمتي به موسي بزند ولي او نتوانست و حقيقت را گفت. موسي خيلي ناراحت شد. موسي به خدا گفت که با قارون چکار کنم ؟ ندا آمد که زمين در اختيار توست. موسي خشمگين شد و به زمين امر کرد که قارون را فرو ببرد. قارون پشيمان شد و به موسي التماس کرد. اما موسي به التماس هاي او گوش نداد. حضرت موسي که کليم خدا بود شبها با خدا نجوا مي کرد. آنشب خواست با خدا نجوا کند ولي خدا به او گفت که من جواب تو را نمي دهم زيرا تو به بنده ي پشيمان جواب ندادي. خدا از موسي کليم الله هم مهربانتر است. انبياء گذشته مظهر بعضي از صفات خدا بودند ولي امامان ما مظهر تمام صفات خدا هستند. اگر بدترين خلق به در خانه ي ائمه بيايند آنها جواب مي دهند. اين ترک اولي که موسي داشت قطعا امامان ما نداشتند.
قول معتبر شهادت امام حسن (ع) هفتم صفر است. بيست و هشتم صفر قول ضعيف است. بيست و هشت صفر چون روز شهادت پيامبر هم هست آنرا تحت شعاع قرارمي دهد. در ميان پنج تن اسم پيامبر در کنار اسم خداست. اسم علي بعد از پيامبر است. ما براي حضرت فاطمه (س) چهل روز عزاداري مي کنيم. براي امام حسين (ع ) عزاداري مي کنيم و اشک مي ريزيم. امام حسن (ع) در بين اهل بيت از همه غريب تر است. همه ي امامان ما نور واحد هستند ولي بعضي از آنها افضل هستند. روايت داريم که امام حسين (ع) مي فرمايد: امام حسن (ع) از من بالاتر بود. همه ي براي امام حسين گريه مي کردند ولي امام حسين (ع) براي غربت و مظلوميت برادرش اشک مي ريخت. امام حسين (ع) بعد از شهادت برادرش فرمود: اگر من از فراق تو نميرم، بعد از شما مشتاق به رفتن هستم. روايت داريم که تولد امام کاظم (ع) آخر ذي الحجه است. عموم مراجع فرموده اند که اگر در ماه محرم و صفر ولادت هم باشد زيبنده نيست که ما جشن بگيريم و شادي بکنيم. البته اعلام ولادت اشکالي ندارد. اختلاف در بين اين قول ها خودش مايه خير و برکت است. زيرا باعث مي شود که ما دو بار جشن بگيريم يا ذکر مصيبت بخوانيم. شيخ کليني مي گويد که تولد پيامبر 12 ربيع الاول است. من پيشنهاد مي کنم که يک دهه بعنوان دهه ي حسنيه داشته باشيم که اين دل پيامبر و امامان ما را شاد مي کند. توسل به امام حسن مجتبي (ع) را داشته باشيم. امام حسن (ع) اين قدر غريب بودند که با قاتل خودشان زندگي مي کردند. پيامبر فرمود: بواسطه امام حسين (ع) به شما احسان و نيکوکاري داده شده است. روايت داريم که يک کنيز به امام حسن (ع) يک شاخه ي گل هديه داد. امام او را در راه خدا آزاد کرد. فردي گفت که براي يک شاخه ي گل او را آزاد کرديد ؟ امام فرمود: خدا ما را تربيت کرده است که بهتر جواب ديگران را بدهيم. ما حسينيه و فاطميه داريم ولي حسنيه نداريم. آقا ميرزا تبريزي يکي از سخنرانان تهران بود. ايشان مي گفتند که يک شب يادم رفت که روضه ي امام حسن (ع) را بخوانم. شب در خواب خانم را ديدم که ناراحت بودند و گفتند که چرا براي حسن من روضه نخواندي ؟ توسلات خودمان را به امام حسن (ع) بيشتر کنيم.