اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

90-09-28-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد-رحمت الهي در ادعيه

معرفی برنامه

سمت خدا

-حجت الاسلام والمسلمين فرحزاد

-رحمت الهي در ادعيه

90-09-28

سوال- درخصوص رحمت و محبت الهي در ادعيه ي اهل بيت (ع) توضيح بفرماييد.
پاسخ – دعاهايي که به ما رسيده در کنار قرآن و روايات، گنجينه هاي ارزشمندي هستند. اميرالمومنين (ع) مي فرمايد که محبوب ترين عمل در نزد خداوند دعا است. دعا تنها به معناي درخواست حاجت نيست. بلکه دعا يعني انس و گفتگو با خدا. اوج کلمات اهل بيت در هنگام انس با خدا بوده است. يعني در موقع انس بالاترين مسائل را بيان مي کرده اند. روايات متعددي داريم که دعا از قرائت قرآن بالاتر است. چون عمل به قرآن است. شکستگي که در دعا است در قرائت قرآن و بقيه ي عبادات وجود ندارد. دعا، مغز عبادت است. بهترين دعاها، دعاهاي قرآني و دعاهايي است که از اهل بيت و پيامبر (ص) رسيده است. به هر شکل و در هر حالتي انسان با خدا انس داشته و با او گفتگو کند، بسيار ارزشمند است. دعا از ابعاد مختلف قابل بحث و طرح است. مثلاً آداب دعا، معناي دعا، شرايط اجابت دعا. بهترين دعا ها، زمان ها و مکان هاي دعا. معارف دعا و مسائل مختلفي که از دعا مي توان بهره گرفت. در هر کدام از اين ابعاد که وارد شويد در اقيانوسي غرق مي شويد. بخاطر ذخاير و گنج هاي فراواني است که دارد. بحث محبت، رحمت، اميد و رجا مباحثي هستند که بيشتر نياز جامعه ي ما مي باشند. حدود سه يا چهار سال قبل يکي از کشيش هاي بزرگ واشنگتن به همراه هيئتي براي ملاقات با علما و مراجع به ايران آمده بودند.اين کشيش اعظم براي طلاب خارجي اينجا يک سخنراني داشت. در آن سخنراني به زيبايي گفت که براي حل مشکلات بشريت ما بايد چه کارهايي انجام دهيم. ايشان گفت من در کتاب هاي آسماني بررسي مي کردم به يک دعاي بسيار زيبايي برخورد کردم. اين دعا، دعاي مکارم الاخلاق از امام زين العابدين (ع) بود. در واقع ايشان دعاها را بررسي مي کرده که يک راه حل جهاني براي نجات بشريت پيدا کند. ايشان گفتند که در مکارم الاخلاق (که يکي از دعاهاي صحيفه ي سجاديه است و در مفاتيح هم چاپ شده است ) فرازهاي بسيار زيبايي است که يکي از فرازهاي پاياني آن اين است: خدايا در اوقات غفلت دل من را با ياد خود بيدار کن. در ايام مهلت زندگي و عمر دنيا که به من داده اي، من را در مسير طاعت و بندگي خود قرار بده. جمله اي که جلب نظر کشيش را کرده بوده اين جمله بود: پرودگارا يک راه محبت روان و ساده باز بکن که اگر اين راه باز شود به تمام کمالات دنيايي و آخرتي خواهم رسيد. اين جمله بسيار زيبا است. اگر کسي اندکي جذبه ي محبت او را گرفته باشد و خدا را دوست بدارد، تمام سعادت هاي دنيا وآخرت او تأمين خواهد شد. انتشارات جمکران کتاب هايي را چاپ کرده از جمله صحيفه ي مهدويه. دعاهايي که از امام زمان (عج) به ما رسيده است. اين کتاب در چند جلد چاپ شده است. اين کتاب را يکي از علماي تبريز از شاگردان مرحوم علامه طباطبايي نوشته اند. مقدمه ي اين کتاب جالب و زيبا است. ايشان مي فرمايند مرحوم علامه طباطبايي به تبريز آمده بودند. بنده هم چون از شاگردان ايشان بودم شبي ميهمان بودم. در ضمن گفتگو مرحوم علامه اين جريان را نقل کردند که باعث انگيزه ي جمع آوري اين دعاها شد. علامه فرمودند: پرفسور کوربن که يکي از اساتيد دانشگاه فرانسه و مسيحي بود و بعد از مراوده با مرحوم علامه طباطبايي مسلمان شيعه شد. مرحوم علامه گفتند من از ايشان پرسيدم وقتي دل شما براي خدا تنگ مي شود چه کاري مي کنيد ؟ در مسيحيت فقط روزهاي يک شنبه کليسا باز است و عبادت و نيايش بايد در کليسا باشد. پرفسور گفت که بخشي از مسيحيان اين اعتقاد را دارند که دعا تنها بايد در کليسا و وبا آداب خاصي باشد. اما بخشي ديگر مي گويند که در غير از کليسا هم مي توان دعا و عبادت کرد. به ايشان گفتم با توجه به اينکه صحبت کردن با خدا کار مشکلي است شما چگونه با او صحبت مي کنيد ؟ پرفسور گفت: من دعاهاي زيادي را در کتابخانه ها پيگيري کردم و دعاهاي زيادي از امام زمان (عج) شما جمع آوري کرده و با استفاده از ترجمه ي آنها با خداي خود نجوا مي کنم. بسياري از دعاها که در مفاتيح است مانند دعاي افتتاح، دعاهاي ماه رجب، زيارت آل ياسين از حضرت به ما رسيده است. شاگرد علامه مي فرمايد: بعد از اين سخنان علامه طباطبايي، من در صدد برآمدم که مجموعه ي دعاهاي حضرت را به عنوان صحيفه ي مهدويه جمع آوري کنم. يکي از بزرگان جمله ي بسيار زيبايي درباره ي دعا داشتند. ايشان مي فرمودند که دعا ها را تنها از ديد حاجت گرفتن نگاه نکنيم. چون برخي از افراد مدام به دنبال اين هستند که چه دعايي بخوانيم که حاجت بگيريم. دعاها در واقع راه هاي ما به سوي خداوند متعال است. تمام گره هاي عالم با دعا حل مي شود. در دعاي کميل اميرالمومنين (ع) جملاتي دارند که مي توان با استفاده از آنها وارد بحث اميد و رجا شد. ايشان مي فرمايد: يا مَن اِسمُهُ الدَوا و ذِکرُهُ الشِفاء و... در جمله جمله هاي اين دعا معاني بلندي نهفته است. کساني که به دنبال دوا مي گردند بايد بدانند که ياد خدا دوا است. دوا مسکن بوده و ممکن است شفا ندهد. ولي باعث تسکين است. مثلاً يارب و يا الله مي گوييم و هواس ما جاي ديگري است. نماز و ذکر مي گوييم ولي تنها زبان ما مشغول است. اما حتي همين اسم هم مسکن بوده و حالت دوا دارد. ولي آن چيزي که شفا مي دهد ياد و توجه به خدا است. اگر تنها اسم خدا را به زبان بياوريم دوا است. اما اگر توجه قلبي داشته باشيم شفا است. هنگامي که دل انسان متوجه خدا مي شود شفا است. اينکه انسان خود را فراموش کرده و ياد خدا بکند همه چيز را بدست مي آورد. يا در آيه ي مبارکه مي فرمايد: فاذکروني اذکرکم. اگر به شما بگويند که امام زمان (عج) در فلان جلسه شما را ياد کرده اند چقدر شاد مي شويد. در اين آيه ي مبارکه خداي متعال مي فرمايد که بندگان، من را ياد کنيد، من خدا شما را ياد مي کنم. در اين حالت خداي امام زمان (عج) ما را ياد مي کند. در آيه اي خداي متعال مي فرمايد که تو در وجود خود، من را ياد کن، من خدا تو را ياد مي کنم. يک بزرگي مي فرمود که اين آيه بشارت بزرگي است اما ما توجه نداريم. اگر خدا از ما ياد کند، لطف، رحمت، محبت و عنايت او شامل حال ما مي شود. مرحوم آيت الله بهجت که تجسم ياد خدا بودند، بيان زيبايي داشتند. مي فرمودند: اگر کسي اين حديث شريف را درک کند که خداي متعال مي فرمايد: اَنَ جَليسُ مَن ذَکَرَني. در اصول کافي داريم که حضرت موسي به خداي متعال گفت: پروردگارا آيا تو دور هستي که من بلند فرياد بزنم و تو را ياد کنم، يا با تو نجوا کنم؟ ندا مربوط به افرادي است که دور هستند. و نجوا مربوط به سخن گفتن آرام است. خداي متعال در پاسخ ايشان فرمود: من همنشين کسي هستم که من را ياد مي کند. يعني به محض اينکه من را ياد کنيد در کنار شما هستم. ما چقدر آرزو داريم که خدمت يک شخصيتي برسيم. افراد سرودست مي شکنند که يک لحظه با يک شخصيت ديدار داشته باشند. از خداي بزرگ چه کسي بزرگتر است ؟ همه ي جمال و زيبايي مختص او است. اگر با قلب خود به خدا توجه کنيد همنشين خدا مي شويد. آيت الله بهجت روي اين مسئله خيلي پافشاري داشتند. پس اسم خدا دوا است. اما ياد و توجه به خدا شفا است. از نمازهاي ما آن قسمتي قبول مي شود که حضور قلب وجود دارد. کسي که در نماز خود مشغول معامله و کارهاي ديگر است، درآن قسمت جليس خدا نيست. آن افرادي که به دنبال غنا و بي نيازي هستند بايد بدانند که فقط در پرتو بندگي خدا است. کسي که فرمانبر خدا است، خدا يک پرتوي از غنا و بي نيازي به او مي چشاند. حضرت مي فرمايد: اي کسي که اسم تو دوا است، ياد و توجه تو شفا و طاعت تو غنا است. رحم و مهرباني به کسي کن که سرمايه ي او اميد به تو است. اميرالمومنين (ع) مي فرمايد، عمل داشته باشيد اما سرمايه ي شما اميد به خداوند متعال باشد.اين اميد بسيار کارساز است. يکي از معضلاتي که در جامعه ي ما وجود دارد، حالت يأس و نااميدي است که خيلي از افراد را از پا در آورده است. يعني افراد براي زندگي آينده ي خود، شغل، ازدواج، مسکن و ديگر مسائل دنيايي گرفته تا سير و سلوک و مسائل معنوي نااميد هستند. يکي از اساتيد مي فرمايند که من با هر کس که نشستم در نا اميدي را مي زد. ما رواياتي داريم که در وجود ما آدميت نهفته است. اما بايد غبارها را پاک کرده و راه سير و سلوک را سخت نکنيم. يأس و نااميدي گناه بزرگي است. تمام افسردگي ها، کدورت ها و پژمردگي ها به علت يأس و نااميدي است. خود کشي هايي که در دنيا اتفاق مي افتد، بخصوص در مجامعي که دين کارآيي زيادي ندارد. به دليل رسيدن به بن بست و نا اميدي است. يکي از راه کارها اين است که ببينيم چقدر در قرآن و روايات در مورد نااميدي تأکيد شده است. اينکه بزرگترين گناه ها بوده و در حد کفر به خدا است. براي کسي که خدا دارد، نا اميدي مفهومي ندارد. يک عبارت زيبايي در دعاي ابوحمزه ي ثمالي از امام سجاد (ع) است. اگر ما هيچ معجزه اي از امام سجاد (ع) نداشته باشيم، همين دعاي ابوحمزه کافي است. ايشان مي فرمايد: خدايا اگر من را در روز قيامت در غل و زنجير کني، در جمع همه ي مردم لطف وعطاي خود را از من منع کني. و من را در حضور همه مفتضح کرده و عيب هاي من را به همه ي خلايق نشان دهي.( اين درواقع حالات ما است چون ايشان امام معصوم بوده اند ). در آخر هم حکم آتش جهنم را به من داده و بين من و نيکان حائل شوي. اميد خود را از تو قطع نمي کنم. خدايا دل من به تو تعلق دارد. آرزوي بخشيدن تو را از دل خود بيرون نمي کنم. يک حديث زيبايي است که مي فرمايد يک فردي را به سمت جهنم مي فرستند. مي بينند که دوان دوان به سمت جهنم مي رود. خداوند متعال مي فرمايد که او را نگهداريد. کسي نبايد دوان دوان به سمت جهنم برود. آن فرد مي گويد که بارپرودرگارا يک عمر حرف تو را گوش ندادم. الان مي خواهم حرف تو را گوش بدهم. خدا مي فرمايد او را باز گردانيد. حضرت سجاد (ع) مي فرمايد: در بحراني ترين شرايط، حتي درمحکوميت قطعي هم خدايا من اميد خود را از تو قطع نمي کنم. ودر آخر مي فرمايد: با همه ي اينها محبت تو از دل من بيرون نمي رود. در حديثي داريم که خداي متعال مي فرمايد: اي فرزند آدم به حقي که تو به من داري من تو را دوست دارم. اينکه خدا بگويد من تو را دوست دارم، خيلي زيبا است. بعد مي فرمايد: به حقي که من به تو دارم تو هم من را دوست بدار. اين مسئله نشان مي دهد که در هر صورت اميد ما از خدا قطع نشود. اگر نور اميد در دل انسان بتابد، هيچگاه به بن بست نمي رسد. براي او بن بست معنا ندارد. بن بست مربوط به افرادي است که خدا ندارند. کافر که خدا ندارد به بن بست رسيده و دست به خود کشي مي رسد. جهنم واقعيت دارد اما به يک معنا بي خدا بودن است. کسي که خدا ندارد در جهنم است. اگر انسان بتواند يک مقدار با خدا ارتباط برقرار کند بسيار اوضاع براي او شيرين مي شود.
سوال – لطفاً درخصوص سوره ي صافات آيات 77 تا 102 توضيح بفرماييد.
پاسخ – فرمايش زيبايي از امام عسگري (ع) نقل شده که مي فرمايد: چرا خداوند متعال حضرت ابراهيم را خليل و دوست خود انتخاب کرد؟ به اين خاطر که يکي از آداب ايشان اين بود که زياد به محمد و آل محمد صلوات مي فرستاد. چون محبوب واقعي خدا، محمد و آل محمد است. هرکس به آنان نزديک تر باشد قطعاً مقرب تر است. لذا بخاطر کثرت صلوات به محمد و آل محمد، خداوند متعال او را خليل خود انتخاب کرد. در آياتي که تلاوت شد، در اوايل صفحه اين آيه ي شريفه است که خداي متعال بعد از اينکه داستان حضرت نوح (ع) را بيان مي فرمايد،مي گويد که همانا ابراهيم خليل از شيعيان و پيروان نوح پيامبر است. چون ايشان قلب سليم ارائه داد وشيعه شد. در روايات داريم که کلمه ي شيعه گواراي وجود شما شيعه ها باشد. برخي از افراد فکرمي کنند که خود ما کلمه ي شيعه را ابداع کرده ايم. حضرت صادق (ع) فرمودند: اين کلمه گواراي شما باشد. در قرآن کلمه ي شيعه آمده و خداي متعال مي فرمايد که حضرت ابراهيم، شيعه ي نوح پيامبر بوده است. يا در مورد حضرت موسي داريم که پيرو ايشان استغاثه کرد بر دشمني که به او غلبه کند. اين کلمه ي شيعه، کلمه ي قرآني بوده و مورد تأييد است. نکته ي ديگر اين است که خداوند متعال عالم بالا را به حضرت ابراهيم (ع) نشان داد. ايشان چهارده نور فوق العاده و پردرخشش ديد. از خداوند متعال پرسيد اين نورها چيست. خداوند فرمود: نور اول، نور پيامبرخدا است. نور دوم اميرالمومنين (ع) و حضرت زهرا (س) است. و همينطور بقيه ي امامان معصوم (ص). در اطراف اين چهارده نور فوق العاده، نورهاي ضعيف تري را مشاهده کرد. سوال کرد اين نورهاي اطراف چه هستند ؟ خطاب آمد اينها شيعيان علي ابن ابي طالب (ع) هستند. اينجا بود که حضرت ابراهيم دست به دعا برداشت وگفت خدايا من را از شيعيان قرار بده. در روايات داريم که مقام شيعه، مقام بلندي است. شيعه کسي است که پيرو و تابع باشد مانند سلمان ها و ابوذر ها و. .. بقيه که افت و خيز دارند، دوستان اهل بيت هستند. به معناي عام همه شيعه هستند. اما شيعه ي روايي کساني هستند که تابع محض هستند. لذا افتخار حضرت ابراهيم (ع) اين است که دعا کرد خدايا من را از شيعيان علي ابن ابيطالب (ع) قرار بده. خدا نيز دعاي او را مستجاب کرد. قلب سليم به ايشان مرحمت کرده و اين مقام را پيدا کرده که از شيعيان مولي علي ابن ابيطالب (ع) باشد.
سوال – هفته ي پيش بحث دعاي آقاي فرحزادي بسيار دلنشين بود. خواهش مي کنم درخصوص آن نمازي که بعد از نماز عشا مي خوانيم به نام نماز وتيره که ظاهراً ربطي به نماز شب داشت توضيح بفرماييد.
پاسخ – الان از هر کس درخصوص نماز شب بپرسيد مي گويد يازده رکعت است. هشت رکعت نماز نافله ي شب است. دو رکعت نماز شفع و يک رکعت وتر است. در نماز وتر سيصد بار بايد العفو بگوييم. هفت مرتبه هذا مقام عائض بک من النار. چهل مومن را دعا کرد و هفتاد بار استغفار کرد. يعني براي افرادي که تازه مي خواهند با نماز شب آشنا شوند يک مسئله ي وحشتناک و سنگيني جلوه مي کند. ما بزرگواراني را داشته ايم که در نماز شب دعاي ابوحمزه مي خوانده اند. نمي خواهيم آن افراد را تنزل بدهيم. ولي نماز شب را به يک صورتي جلوه دهيم که ابتدايي ترين افراد بتوانند کم کم با آن آشنا شده و از ثواب آن بهره مند شوند. نماز شب و نافله ها را انسان مي تواند نشسته بخواند. البته براي افرادي که سخت است. حتي درراه نيز مي توان خواند. وقت نماز شب از نيمه ي شب تا اذان صبح است. اگر کسي خواب بماند مي تواند بعداً قضاي آن را بجا بياورد. کسي که نمي تواند يازده رکعت را بخواند مي تواند سه رکعت آخر را بخواند. يعني گل نماز شب، نماز شفع و وتر است. خيلي از افراد تنها سه رکعت آخر را مي خوانند. اگر نتوانستند سه رکعت را بخوانند، حتي مي توانند نماز وتر را به تنهايي بخوانند.اينکه گفته اند در نماز وتر سيصد بار العفو بگوييد و. .. مستحب در مستحب است. وگرنه شما در نماز وتر يک ربنا آتنا هم بگوييد کافي است.A  نبايد برخي از اعمال را سنگين کنيم که افراد از انجام آن وحشت کنند. کلاً کلمه ي مستحب از محبت است. مستحب يعني به دنبال محبت رفتن. الان شب ها بلند است و زمينه براي سحرخيزي بهتر فراهم است. در روايت است که برخي افراد که براي نماز شب بلند مي شوند و وضو مي گيرند، خداي متعال به ملائکه مباهات مي کند. مي گويد اين بنده ي من بلند شده براي کاري که به او واجب نکرده ام. خيلي از افراد براي نماز صبح بلند نشده و يا به آن اهميت نمي دهند. اين فرد براي نماز مستحبي بلند شده و اعلام محبت مي کند.يعني براي اين فرد در آسمان ها طبل مي زنند. اگر کسي نتوانست همان يک رکعت را بخواند. اگر آن را هم نتوانست بخواند يک نماز کوچکي است به نام وتيره که تصغير همان وتر است. در واقع نافله ي عشا است. اين نماز براي کساني که به هر دليلي نمي توانند براي نماز شب بلند شوند، يک نماز شب کوچک است. بايد از همين نماز شروع کرده و پله پله بالا بروند. نافله ي عشا مانند نماز صبح است ولي نشسته است. بعد از نماز عشا خوانده مي شود. اين يک رکعت را خدا گذاشته که نماز هاي ما کامل شود. نماز هاي واجب هفده رکعت است. سي و چهاررکعت هم بايد در کنار آن قرار دهيم که مي شود پنجاه و يک رکعت. در روايات داريم که اين دو رکعت را خدا يک رکعت حساب مي کند چون به صورت نشسته است. اين نماز ذکر خاصي هم ندارد. البته در برخي از روايات است که سوره هاي مفصل تر مانند سوره ي واقعه را بخوانند بهتر است. اين نماز در مسافرت از انسان ساقط نمي شود. نافله هاي نماز هاي چهاررکعتي مانند ظهر و عصر در مسافرت ساقط مي شود. اما اين نماز در مسافرت هم مستحب است.
سوال – در خصوص دعا به زبان فارسي در نماز توضيح بفرماييد.
پاسخ – به هر زباني و در همه ي حالات انسان مي تواند با خدا صحبت کند. برخي از بزرگان فرموده اند که در رختخواب هم با خدا نجوا کنيد که خوب است. اين کار ياد و توجه به خدا است و شما را از غير خدا جدا مي کند. به رساله ها مراجعه شده و اکثر فقها مي گويند که مي توان در نماز به زبان فارسي دعا کرد. برخي از فقها احتياط واجب مي کنند. براي برخي از افراد اشتباهاً جا افتاده که مي توان نماز را به صورت فارسي خواند. نماز بايد به زبان عربي خوانده شود. اما در قنوت نماز به گفته ي اکثر فقها مي توان به صورت فارسي با خدا نجوا و صحبت کرد.
سوال - لطفاً جمع بندي بفرماييد.
پاسخ – يک بزرگواري درهاي بهشت را شرح مي دادند. يک نفر از پاي منبر گفت که اين درهايي که شما شرح داديد براي ما در نمي شود. يک دري را باز کنيد که همه ي ما بتوانيم از آن در وارد شويم. آن بزرگوار فرمودند که من به سفينة الوهاب مراجعه کردم. انگشت انداختم کلمه ي باب و اين حديث شريف آمد: همانا امام حسين (ع) دري از درهاي بهشت است. هرکسي با او عناد نداشته باشد رحمت خدا او را شامل مي شود. يعني همينقدر که با او عناد و بغض نداشته باشيد ممکن است که لطف خدا شامل حال شما شود. اما کسي که معانده مي کند و عناد مي ورزد نه تنها به بهشت نمي رود بلکه بوي بهشت هم به مشام او نمي رسد. در اين حديث شريف است که پيغمبرخدا (ص) فرمود: به وسيله ي امام حسين (ع) سعادتمند مي شويد. سعادت شما در گرو اين است که در اين کشتي برويد. بايد با امام حسين (ع) پيوند بزنيد. بايد به طرف راه، رفتار و پيام هاي امام حسين (ع) برويد. به امام حسين (ع) خود را وابسته کنيد. تشوّف به هر تعلّقي مي گويند. يعني پايين تر از تمسّک است. تمسک يعني اينکه انسان با همه ي وجود خود به يک چيزي بچسبد. ما در فارسي به آن چنگ زدن مي گوييم. ولي تشوف فراگير است. کسي که غرق شده هرچيزي که در دست او بيايد مي گيرد. يعني به هر چيزي که او را از غرق شدن نجات دهد. ما در گرداب هاي گناه و معصيت غرق شده ايم و امام حسين (ع) براي دستگيري ما آمده است. هرکسي بايد از هر راهي که بلد است با امام حسين (ع) رابطه برقرار کند. مرحوم آيت الله بهجت يک استاد داشتند به اسم مرحوم آيت الله کمپاني که به ايشان ارادت داشتند. مرحوم آيت الله بهجت نقل مي کردند که استاد ايشان پنجشنبه ها روضه داشتند. مرحوم آيت الله کمپاني در اين مجلس کفش هاي عزا داران را جفت مي کردند. خود ايشان چاي ريخته و پذيرايي مي کردند. يک چنين شخصيتي که فيلسوف و در حد مرجع بوده و استاد بزرگ حوزه بودند. اين کارها را مي کردند. به ايشان مي گفتند که شاگردان و فرزندان شما هستند. شما چرا اين کارها را مي کنيد. مي فرمودند: مجلس امام حسين (ع) است و حساب آن جدا است. من مي خواهم به عنوان خدمتگزار اسم من ثبت شود. اينکه کفش هاي عزاداران امام حسين (ع) را جفت کردم. يکي از شاگردان مرحوم کمپاني به اسم مرحوم آيت الله سيد محمد هادي ميلاني که قبل از انقلاب فوت کردند. ايشان مرجع تقليد عام بودند. هرکس از ايشان سوال مي کرد که از چه کسي تقليد کند مي فرمودند که اعلم آيت الله کمپاني هستند. مرحوم آيت الله ميلاني کتابي دارند به اسم فضائل الخمسه که فضائل پنج تن را جمع آوري کرده اند. در مقدمه اين کتاب نوشته اند که مرحوم آيت الله کمپاني فرمودند اميد من به ديوان شعري است که در باره ي اهل بيت سروده ام.A  ايشان هم ديوان عربي دارد و هم ديوان فارسي. مرحوم آيت الله ميلاني خيلي ولايي بودند. شاگردي داشتند که از وعاظ مشهد بود. شاگرد ايشان مي گويد که آيت الله ميلاني به من فرمودند شما که به اين مجالس براي عزاداري مي رويد چند تا از جوانان عاشق را براي من بياور. ايشان مي فرماد که من در اين هيئت ها گشتم و ده يا پانزده نفر از اين جوانان که خيلي عشق و اخلاص داشتند پيدا کردم. اين جوانان را به منزل آيت الله ميلاني بردم. به آقا خبر دادند که چند تا از اين جوانان مخلص آمده اند. ايشان فرمودند يکي يکي بيايند داخل. نفر اول به داخل رفت و هنگام بيرون آمدن چشم هاي او خيس بود. نفر دوم رفت و بعدي ها به همين ترتيب. آن شاگرد مي گويد که اجازه گرفتم و به داخل اتاق رفتم تا ببينم چه خبر است. ديدم آيت الله ميلاني در بالاي اتاق نشسته اند و يک بقچه که حاوي کفن است در کنار ايشان مي باشد. به هرکدام از جوانان که داخل مي شدند با يک حالت دلشکسته مي گفتند که شما امام حسين (ع) را دوست داريد.مي گفت بله. سه يا چهار بار اين جمله را تکرار مي کردند. اشک اين جوان در مي آمد. به محض اينکه اشک ايشان جاري مي شد مي گفت اشک خود را به کفن من بمال تا آقا امام حسين (ع) از من شفاعت کند. به ايشان گفتم که خود شما مرجع و سيد هستيد. اما گفتند که ما تنها يک حسين فاطمه داريم و اميد داريم که ايشان دست ما را بگيرد. واقعاً اميد ما به دستگيري امام حسين (ع) است.

ارسال دیدگاه


ارسال

جهت مشاهده دیدگاه های کاربران کلیک نمایید

دیدگاه ها