یه سلامم ویژه و خاص عرض میکنم محضر تک تک شماهایی که اهل استان فارس هستید هرجا که زندگی میکنید تو این هفته رویداد ملی ایران جان به فارس ایران میپردازه بفرمایید حتما می دونید از شنبه پیش خدمت حاج آقای عابدینی هستیم روزهای شنبه سعادت و توفیق پیدا کردیم الان هم محضر حاج آقا هستم. شما هم بفرمایید آقا سلام علیکم و رحمة الله .سلام علیکم و رحمة الله انشالله که خدای سبحان توفیق بده که دوباره در خدمت مردم باشیم و سلام و عرض ادب داریم خدمت همه بینندگان و شنوندگان عزیزمان زنده باشید خیلی خوشحالیم خدمت شما هستیم حاج آقا و عرض میکنم که طبق اون چیزی که تو صحبت های غیر رسمی فرمودید و اینها قراره ما رو پیوند بدید با فصل قبلی حضورتون تو برنامه سمت خدا دیگه حالا شروع بسم الله با شما و انشالله
حجت الاسلام عابدینی: بسم الله الرحمن الرحیم اللهم کن لولیک الحجت بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساة و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قاعدا و ناصرا و دلی وعینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا انشالله خدای سبحان عرض قلوب ما را به طاعت حضرت ولی عصر آراسته بکند و این اطاعت ما را نسبت به حضرتش دائمی قرار بده فیها طویلا. بازهم خیلی خوشحالیم که در محضر مردم عزیزمون هستیم و در برنامه سمت خدا که عرض کردیم با اخلاص مجریان و کارشناسان و تهیهکنندگان و دستاندرکاران و مسئولین برنامه الحمدلله یک اخلاص متراکمی درش ایجاد شده تا یک اعتماد متقابلی از طرف مردم هم نسبت به این برنامه ایجاد شده که یه برنامهای میبینند که دلها رو به سمت خدا میبرد و مردم اظهار خرسندی دارند که این برنامه خوبیست که سالیانیست الحمدلله ما هم خوشحالیم که ما رو پذیرفتند در این جمع باشیم و بتونیم انشالله کلماتی بر زبانمان جاری بشود که خدای سبحان راضی باشد و برای مردم نافع باشد به امید خدا ما در سالیانی که در محضر برنامه سمت خدا بودیم سیره تربیتی انبیا را از قرآن ذکر میکردیم محورمون قرآن بود و این سیره تربیتی که حدوداً یک سوم قرآن در مورد انبیااست رو از قرآن فکر میکردیم که گره زدن قرآن با سیره انبیا با امروز ماه رو تو این سالیانی داشتیم امروز برای اینکه انشالله اون طلیعه بحثمون گرمی قرآن را و ارتباط با قرآن را داشته باشیم.
ابتدا چند نکته در رابطه با قرآن داریم انشالله و بتونیم انسمون رو بیشتر بکنیم یکی از نکاتی که من به عنوان ذکر میدونم این رو و لازم میدونم انسان برای خودش شاید شده هر روز اگر تکرار بکند جا داره تا انسش با قرآن بیشتر بشه این است که قرآن یک کتاب زنده است حی است.
تعبیری که در قرآن کریم است این است الله لا اله الا هو الحی القیوم نزل علیک الکتاب بالحق خدایی که حی قیوم است این کتاب را نازل کرده خب اگر باورمون این شد که قرآنزنده است نوع مراقبه و ارتباطی که ما با پیدا میکنیم خیلی متفاوت می شه. یعنی من احساس بکنم الان میخوام برم در محضر یه حقیقت زندهای که این حقیقت زنده علاوه بر اینکه زنده است قرآن حکیم است قرآن کریم است قرآن مجید است و الفاظی که خدای سبحان برای توصیف این قرآن به کار برده. خب اگر این باور باشد من اگر خواستم به محضر امام زمانمون عجل الله تعالی فرجه الشریف برسم به من بگن یه وقتی دادن شما رو دعوت کردند و حضرت خواسته برید خدمتشون... چقدر خرسند میشود انسان و چقدر انسان به خودش ببالد و برسد که میخواد به محضر امامش برسد؟ چه مشرف که چگونه آدابی رو رعایت بکند در اونجا قبلش بعدش حینش چگونه باشد که بهترین استفاده رو بکند. خب اگر باور کردیم که قرآنی کتاب زنده است که در روایت آمده که قرآن حی است حی است که در به عنوان تعبیر حی است که لایموت از حی لایموت است به عنوان تعبیر روایی خب این نگاه به دنبالشم این باشد که وحی الهی اینا رو به اصطلاح از دوستان تقاضا میکنم با دقت جمله به جمله هر کدام نازله معارفیست که ما داریم خلاصه میکنیم در گفتگو برای دوستان اون وقت این کتاب حی زنده زیباییش این است که به دوران سابق منحصر نشده وحی ادامه دارد به این گونه که خدای سبحان که قرآن را بر قلب مقدس پیغمبر نزل علی قلبک بود و از قلب مقدس پیغمبر بر زبان مطهر ایشون جاری شده و از زبان ایشون تا گوش ما ادامه پیدا کرده یا چشم ما دیده هنوز ادامه وحی است، یعنی اینکه به گوش ما برسد بلاغ صورت بگیرد یا به چشم ما بخورد و ما ببینیم این ادامه وحی است که حفظ قرآن که فرمودند که ما حفظش میکنیم و ما حافظ قرآن هستیم تا گوش مخاطب و چشم مخاطب در همه زمانها ، اگر این رو باور کردیم که قرآن زنده است و ادامه وحی است هنوز. یعنی خدای سبحان کلامش هنوز ادامه دارد تا به گوش ما برسد اونم نه یه بار اگر من الان خوندم دوباره بعداً خوندم ساعتی بعد دوباره خوندم میگه این حظ جدید است کهنه نمیشود یجری مجری الشمس است مثل خورشید که هر روز طلوع دارد در هر وجودی هر روز این ظهوری دارد غیر از اونکه برای هر کسی جدید است برای یه شخص هم هر باری که میخواند جدید است.
این نگاهی است که آدم اگر به قرآن بکند اون موقع ارتباط ما با قرآن زنده با قرآنی که ادامه وحی از هنوز و محافظین رصدش میکنند تا به گوش ما برسد جن و کسانی که استراق سمع میکنند از او در حقیقت طرد میشوند تا به گوش ما برسد. ببینید اینا خیلی جالب میشه یعنی ارتباط رو خیلی قویتر میکند
ملایی: استفاده دیگه بکنم اگر صحیح هست تایید کنید اگر نه اصلاح کنید.وقتی حساب و کتاب و سروکار من با یک وجود حی است با یک موجود زنده است طبیعتاً سمیع و بصیره و تکلم میکنه با من دیگه
حجت الاسلام عابدینی: بله دنباله ش همین است که ما وقتی این حقیقت حی رو که به ما با این نگاهی که وحی است میرسد قدرت تخاطب با موجود زنده در کار است، یعنی اگر ما با یه گفتگو میکنیم من از او سوالی میکنم او در دایره سوال من با من حرف میزنه نه اینکه من یه چیزی بخوام اون یه چیز دیگری بگه که ربطی به کار من نداشته باشد. از موجود حی این بر نمیاد میگن حکیم نیست حکیم اون است که اون دایره تخاطب رو رعایت میکند و مطابق او حرف میزند اگر هم سوال غلط بوده اصلاح سؤالو میکند نه بی ربط با سوال جواب بدهد. لذا اگر ما نگاهمون به قرآن زنده بودن قرآن حکمت الهی و حکیم بودن قرآن و قدرت تخاطب ما با قرآن باشد یعنی من حاجاتم رو اون نیازهام رو طلب هام رو ارتباطم رو با قرآن باز که میکنم از هر جای قرآن ارتباط برقرار میشود با این موجود حی و او با من گفتگو میکند و من از تقاضا میکنم و این در دایره وجود من تخاطب صورت میگیرد اینم یه نکته مهم است.
نکته دیگر این است که اگر اینها رو به ترتیب باور کردیم چون قرآن از ناحیه مطلق وجود که خدای سبحان است که کلام خدای سبحان است که هیچ حدی نخورده نازل شده برای ما ما حدود داریم محدودیت داریم همونجوری که در خود قرآن هم میفرماید که انزل السما فصالت اودیه بقدرها که این انزل من السما ما قرآن است قرآن کریم است که از جانب اطلاق نازل شده یعنی هیچ حدی ندارد هیچ محدودیتی ندارد از مرتبه بی حدی این داره خبر میدهد اخبار از اون جهت از اونجاست اما ما چون چشم و گوشمون قلبمون دلمون محدودیت های ادراک داریم در چارچوب روزنه خودمان و خودمون از او میتونیم بهره ببریم.
اما اگر این رو فهمیدیم که او اطلاق دارد و ما محدود میفهمیم یک طور برقرار رابطه میشه میگم من اینقدر میفهمم اما او از این بالاتر است راه رو باز میذارد اما اگه یه موقعی من محدودیتم رو حد خودم رو به او سرایت دادم بگم این را میگوید قرآن این را میگوید یعنی انحصار میدم بله این رو هم میگه که من الان نیاز دارم اما فقط این رو میگه. اگر حد زدم من مثالی بزنم جالبه وقتی که هاجر سلام الله علیها و اسماعیل سلام الله علیه رو ابراهیم خلیل سلام الله علیه گذاشت توی در حقیقت اون سرزمین غیر حجاز در به تعبیر قرآن بواد غیر ذرع حجاز که قابل زراعت نبود نه بایر بود اصلا قابل زراعت نبود اونجا گذاشت و برگشت خوب اون گشتن برای آب و صفا و مروه و رفتن و بعد آب از زیر پای اسماعیل وقتی هاجر آمد دید این آب داره تو این بیابانی که قطره آب نعمت و غنیمته اینجا آب داره جاری شده دور این رو حصاری چین سنگ چین کرد که این آب هدر نره به تعبیر ما .
بعد اونجا امام صادق علیه السلام روایتی دارد میفرماید که اگر هاجر سلام الله علیها دور این آب را حصار نچیده بود این آب تا روز قیامت تا آخرالزمان هم جوشش داشت هم جریان داشت ولی چون جلوی جریانش رو گرفت با این حد کردن جوشش دارد ولی جریان ندارد کی حدس زد یعنی خودمون از اون طرف اطلاقی ببینید مدل اطلاقی اجابت شدن را از خواستم بکنم که تو به اصطلاح نگاه ما یا مثلا مرحوم علامه طباطبایی زیبا می بیانی که ایشون دارند میفرمایند که ما نیتهامون محدوده اجابت خدا مطابق نیتهای ماست. اگر نیتهامون رو طوری کردیم که با اینکه نیازمون محدوده طلبمون محدوده حاجاتمون محدوده خواستیم اما باور داشتیم که بالاتر از اینم هست اجابت خدا در حد خداست گرفتن ما در حد ماست اگر این باور رو میگیریم اما اون اجابت نامتناهیاست اگر این باور را کردیم اون موقع که میگیریم رو حد نمیزنیم به اونی که نازل شده میگیم خدایا ما اینقدر رو الان نیاز داشتیم اما طلبمون مطابق اون چیزیست که نامتناهیه اونوقت این رابطه برقرار میماند.
ببینید ما تو نماز دائما در سجده و در رکوع میگیم سبحان ربی الاعلی و بحمده تسبیح خدا رو از حمدمون یعنی حمد یعنی معرفت شناخت خدا رو میگیم خدایا ما تو رو شناختیم حمد الهی این است، داریم حمدت میکنیم تسبیح یعنی از این حمد خدا را تسبیح میکند یعنی هم در حد منه نه در حد خدا سبحان الله اما یصفون الا عباد مخلصش فقط حمد عباد مخلص مطابق اون چیزی است که خداست چون اون عباد مخلص هم چیزی دیگه از خودشون ندارن یعنی شدن بلندگوی خدا فانی شدند.
خوب این بیان را چه کردم آیات قرآن کریم همش از مرتبه اطلاقه از اون مرتبه بی حدیست نازل شده لذا به هر کسی که میرسه مطابق وجود این اجابت او را به دنبال دارد یعنی جوری نیستش که یه اجابت برای همه باشد حتی برای مراتب متفاوت من که با قرآن رابطه برقرار میکنم هر باری مطابق نیاز من اجابتی دارد، اگر من ظرفیتم بالاتر آمده اجابت بعدی بالاتر است وقتی با این آیه مرتبط میشود او را درک میکنم اون مرتبه اگه پایین تر آمده باشد در اثر کوچک شدنم کمتر رو ادراک میکنم اگر این باور نسبت به قرآن صورت گیرد اون موقع انسان در محضر این عظمت اطلاقی حد خودش رو بر او ساری نمیکند جاری نمیکند، او را محدود نمیکند فکر نمیکنه که همین قدر دیگری است که انسان وقتی با قرآن رابطه برقرار میکند جا رو باز بگذاره که خدای سبحان اطلاقی صحبت کرده مطابق خودش که اطلاق است و این قدری که ما می فهمیم در حدی مثل که یک کلامی رو یک کسی حکیمی میگه یه بچه هم داره گوش می کنه بله اون بچه هم در حد صوت این ممکنه از این استفاده بکنه در حد همین طنین و صدا داشته بسیار قوی هم در حد اوج او همین کلام را استفاده می کنه. این توی کلام بشری حالا ببینید کلام اطلاقیش با این نگاه چقدر مراقبه انسان نسبت به قرآن کریم متفاوت میشه اینم یه نکته است.
نکته دیگر این است که ما هر چقدر به سمت پیاده شدن قرآن جلو بریم ظهور نزدیکتر میشود یعنی هر چقدر قرآن در زندگیها بیشتر مطرح بشه زندگی ها قرآنیتر بشود، بشاراتی که به ما دادن این است که در روز ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف نطق به به قرآن ناطق است و صدقه القرآن یعنی حرف که می زند حضرت قرآن او را تصدیق میکند دائما. یعنی تصدیق قرآن نسبت به نطق حضرت دائمی است. قرآن مطرح است مردم قرآن لذا دارد حتی پیرزنی که در مثلا دورترین نقطه است تو پستوی خانه اش اون هم نسبت به قرآن داره در حقیقت یاد میگیرد و میفهمد و این نسبت با قرآن پیدا کرده .
اگر این نگاه رو که هر چقدر در زندگیها قرآن بهتر و بیشتر مطرح بشه تو سبک زندگی ما آیات قرآن مطرح باشد زندگی با آیهها که حالا شروع کردند دو سالی هست شروع کردند این زندگی و آیه ها کم کم به سبک زندگی با قرآن سبک قرآنی زندگی کردن و زیستن شکل گیرد هر چقدر این باشه این تعجیل در فرج است یعنی انس با قرآن فرهنگ قرآنی حال مردم را به گونه ای میکند که اون طلب امام زمان شدید میشود. چرا ؟ چون که خود قرآن حقیقتش متحده با امام است در رابطه با این روایت شریف که حضرت آیت الله بهجت بارها این رو میفرمودند و خیلی ذوق میکردند به بیان این روایت شریف که انی تارکم فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ایشون میفرمودند این سر شیعه است ایشون سر شیعه است چرا سر شیعه است؟ میفرمودند علتش این است که اگر این ثقلین لن یفترقا حتی یردا علیه الحوض امکان جدایی ندارند ایشون نه لایفترقا امکان جدایی ندارند حتی نه جدا نیستند امکان جدایی ندارند. لذا خوب در دورانی که غیبت امام باشد آدرس دادن به ما که کجا دنبال امام بگردید لذا کسی که این روایت متواتری که شیعه و سنی هر دو نقل کردن رو باور داشته باشد نسبت به قرآن یقین کند که این روایت تعارف نیست داره راه نشون میده یک نگاه راهبردی برای ما داره ایجاد میکند که اگر این شما رجوع به قرآن بکنید به امام رجوع کردید به امام رجوع بکنید به قرآن رجوع کردید این دوتا متحدند و جدا شدنی نیستند
پس اگر دست ما به امام زمانمون به ظاهر نمیرسد و کوتاه است بریم پس در محضر قرآن با این نگاه که امام اینجاست با این منظر با این مراقبه که وقتی میخواهیم خدمت قرآن برسیم در رابطه با قرآن احساس بکنیم در محضر اماممون هم هستیم خب ببینید چه مراقبهای انسان تو این حالت براش ایجاد میشود که بداند الان داره میره به خدمت امامش وقتی میره خدمت امامش و گفتگو با امامش داره تو قرآن اون موقع یه نگاه دیگر زیبای دیگری ایجاد میشود که قرآن برای ما خیلی کریم خیلی مجید خیلی عزیز می شود یعنی واقعا انسان مشتاق می شود و اگر می بینیم که بعضی از بزرگان مثلاً مثل امام در روز چند بار قرآن داشتن قرآن خواندن اونم نه اینکه هر موقع مثلا وقتشون قرآن بخونن وقت خواندن قرآنشون معلوم بود کارهای دیگرشون رو با خوندن قرآن تنظیم میکردند. یعنی میگفتن مثلاً قبل از قرآن بعد از ساعت قرآن مثل وقت نماز معلوم بود که چه ساعتی چه وقتی داره نه ما مثل ما که دلمون میخواد قرآن بخونیم اما کارامون رو انجام میردیم و هر موقع دیدیم یه وقتی پیدا کردیم داشته باشم میتونست
ملایی: امثال حضرت امام رضوان الله علیه و بقیه بزرگانی که شنیدهایم میتونستن یه زمانی رو بگذاند مثلا بشینن ده جزء قرآن را تلاوت بفرمایند ولی این کار رو نمیکردند دو جز بخوانیم یه فاصله زمانی درسته؟
حجت الاسلام عابدینی: بله! یعنی این مکرر به محضر رسیدن و مراقبه داشتن مثل نمازی که پنج نوبت در روز قرار داده شده مکرر آمدن انسان رو موحد میکند. مثل بچهای که باید بهش هی تلقین بکنند تا به اصطلاح کلامی رو یاد بگیره بگه، زبان انسان باز میشود.
خب این هم یه نکته بود که قرآن با امام متحد است، حالا این نکته خیلی روایات زیادی دارد که باب وسیعی است. اگر یه موقع شد انشالله جلسه بعدی راجع به این و نسبتش با انبیا با روایاتش بیشتر در محضرش خواهیم بود انشالله. پس با این نگاه ما میخواهیم به محضر قرآن زنده ای که متحد با اماممونه به محضر اماممون هم برسیم و وقتی محضر امام رو به عنوان حی میبینیم گفتگو و رابطه زنده شکل میگیره تخاطب شکل میگیرد به مقدار باور این رابطه محقق میشود اون وقت به ما گفتند که ابتدا از محکمات شروع کنیم همونجوری که خدای سبحان در قرآن می فرماید که منه آیات محکمات و اخر متشابهات که ام الذین فی قلوبهم ضیقون اونها در حقیقت دنبال متشابهات میرن پس برای اینکه زبان قرآن برای ما باز بشه و ما محرم بشیم به قرآن چون قرآن محرم شدن رو می خواد با نامحرمان سخن نمیگه لذا با نامحرمان ساکته حالا نامحرم کیه آیا غیر مومن نامحرم میگه نه؛ غیر مومن هست اگر زبان فطرتش باز باشد فطرتش رو به اصطلاح خاموش نکرده باشد یعنی به پلیدی ها آراسته نشده باشه به پلیدی ها به اصطلاح کدورت پیدا نکرده باشد این کدورت نداشته باشد حتی کافر باشد، حتی غیر مومن باشد قرآن دایره تخاطبش همگانی است. هدی للناس است هدایت برای همه است با زبان فطرت با همه ارتباط برقرار میکند و زبان فطرت زبان همگانی است همه دارند هیچ کسی نیست که این زبان را نداشته باشد پس دایره ارتباط قرآن با همه است و به دنبالشون هست نه فقط مومنین.
بله للمتقین هم ویژه است در حقیقت اینکه برای متقین هدایتگر است بالاتر میبردش اما از کجا شروع می کنه؟ از هدی للناس شروع می کند از عموم مردم آغاز میکند. پس مخاطب قرآن همه مردم و انسان ها هستند، محدودش نکنیم فقط به مومنین. اما مومنین مخاطب ویژه هستند، چنانچه ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و آمدن انبیا همشون مخاطبشون همه مردم بودند. مردم رو میخواستند ببرند بالا درسته امام زمان میخواد همه رو متعالی کند. بله، هر کسی خودش را از این دور کرد جدا شد اختیاراً اختیاراً خلاصه راهشو جدا اما اونها جدا نمیکند تعبیر خیلی زیباییست در قرآن نمیفرماید لیمیز الله الخبیث من الطیب، نمی فرماید طیب من الخبیث یعنی بدها رد می شوند. اون که خبیث است جدا می شود.
ملایی: به قول حاج آقا پاک میکنیم لوبیا تمیز میکنیم ما اون چیزایی به درد نخور رو برمیداریم از توش
حجت الاسلام عابدینی: یعنی این نگاه که لیمیز الله خبیث من الطیب یعنی پلیدو خبیث جدا می شه. یعنی کسی که خباثتش ثابت شد اون جدا می شه. پس اصل در چی هستش؟ اصل در این است که حتی کسی که شک در خباثت اش است میماند! کی جدا میشه ؟ فقط الخبیث الخبیث اون که خباثت توش ثابت شده پس بقیه میمانند. تو دایره ارتباطی مومنین و قرآن و اون دایره در حقیقت لیمیز الله الخبیث من الطیب بعد دنبالش میفرماید که خبیث رو بعضیش را بر بعضی قرار میدن تا فیرکمه تا در حقیقت همشون یکجا به صورت محوضت خباثت محض خباثت در بیان این از این طرفه البته ایمان رو هم خدا به سمت محض ایمان حرکت میدهد که اونجا هم ایمان ها با هم متراکم میشود تا به محض اما دامنههای ایمان ملحق به اون ایمان محض هستند یعنی دامن های ایمان ملحق به ایمان محض اند اینجوری نیست که کسی که ایمان بقیه رو بریزن دور. نه بقیه ملحقند بهش که خیلی زیباست، یه نسبت کمی هم حتی اگر داشته باشه می ماند. لذا تعبیر در روایات این است که اگر کسی ذره ای از ایمان در وجودش باشد بالاخره نجات پیدا میکند. علتش هم این است که خیلی زیباست، در بعضی جاها بزرگان مثل خواجه نصیر طوسی میفرماید که علتش این است که اگر شقاوت بعد از اینکه آدم از اینجا میره کارهای بد بدیها معاصی از اینجا که میره اگه ذاتی نشده باشد یعنی ذاتش خبیث نشده باشه ولی اعمال بد داشته باشه یه به اصطلاح فشارهایی سختی هایی عقابهایی براش تو مواقف مختلف هست. اینا هی ضعیف میشه هی طاهر تطهیر میشه ازش تطهیر میشود تا جایی که چون امداد هم نمیشه دیگه عمل جدید نیست ،عمل جدید بدی میتونست امدادش کنه قوی عمل جدید هم نیست باعث میشه این هم با این فشارها و سختی ها که پیش میاد کم کم اون ذره ایمان باقی میماند چون مطابق فطرته، ولی این به اصطلاح کوه های از بدی به شرطی که ذاتی نشده باشد کم کم ضعیف میشه خورد میشود. دفع میشود جدا، میشود اون ذره ایمان بالاخره این نجات میده خب اینم نگاه کی میتونه با قرآن رابطه برقرار کند همه میتونن به شرطی که الخبیث نشده باشد.
بله اونجا میفرماید که خدای سبحان نازل کرده قرآن رو برای همه این خیلی آیه شریفه آیه زیباییست اگر خلاصه لایزید الظالمین الا خسارا در حقیقت خدای سبحان این رو نازل کرده برای همه اما خلاصه برای کافر و بر ظالم همین این قرآن میشه خسارت شفا برای همه است شفا است هدایت است برای همه اما برای کافر همین قرآنی که نور است و شفاعت برای کافر میشه چی؟ میشه خسارت. می فرماید: و نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ ۙ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا خیلی زیباست. یعنی اگر معده ای مسموم شده باشد غذای خوب هم الان نباید به این معده داد، چون تا غذای خوب بدی به این معده که مسموم شده تبدیلش میکنه به سم. بله چون معده مسموم است الان. لذا معده ظالم مسموم شده و قرآن که نور است تو این معده قرار می گیره تبدیل به ظلم می شه خسارت می شود پس قرآن فراگیری دارد نسبت به همه همه رو دعوت کرده مگر کسی خودش رو به مرتبه رسانده باشد که الخبیث شده باشد پس همه مون می تونیم از قرآن بهره بگیریم اون وقت اگر تعبیری که به پیغمبر دارد در بعضی از آیات این است که وقتی بعضی از آیات نازل می شد پیامبر اکرم خیلی زیباست که می پرسید که با من چیکار داره این آیه ؟ وقتی این آیه نازل شد که خذ العفو وامر بالعرف واعرض عن الجاهلین پیامبر از جبرئیل پرسید این آیه الان مقصودش با من چیه؟ چیکار داشت با من که این آیه نازل شد؟ بعد اونجا جبرئیل از خدای سبحان سوال میکند پاسخ میآورد که تُعطِي مَن حَرَمَكَ ، و تَصِلُ مَن قَطَعَكَ ، و تَعفُو عَمَّن ظَلَمَكَ یعنی اینکه خذ العفو عفو رو معنا می کنه با تو چیکار داره؟ یعنی اگر کسی به تو ظلم کرد تو ببخشش اگر کسی با تو در حقیقت محرومت کرد و بخل به خرج داد کسی که محروم کرد تو را و همچنین سلم قطع کسی که از تو جدا شد تو راش نکن تو خلاصه نگو اومدن پیش امام صادق علیه السلام گفتن آقا یا پیغمبر اکرم هر دو نقل شده که مثلا فامیل من از من بریدن منم میخوام گفت خب تو هم می شی مثل اونها ...گفت باید چیکار کنم؟ گفت تو قطع نکن! تو حق نداری قتل بکنی با اینکه اونها قطع کردن یه طرفه ادامه بده تا جایی که دیگه هیچ امکان ارتباط نمانده باشد خب این نگاهی که آیه را آدم میبیند میرسه بگه با من چیکار داره؟ این آیه سنت پیغمبر پیغمبر اکرم است که اون طلبه قرآنه که مخاطب قرآنه حقیقتاً در اون ظرف قرآن نازل شده همه حقایقش برای او آشناست و معلوم است اما با این حال سوال میکند که این آیه با من چه کار داره؟ بالخصوص این می شه تدبر دیگه این نحوهای از ارتباط مصداقی میشه هر آیه رو من خوندم احساس بکنم که خوب الان با من چیکار داره به من چه ربطی میتونه ممکنه که بسیاری از آیات تو ابتدا برای انسان روشن نباشد اما بعضیش بفهمد ولو در سطح پایینی از حتی در سطح پایین اولی میگه از اینجا شروع کن.
نقطه آغاز محرم شدن به قرآن از اینجاست که آدم وقتی همون رو فهمید بگه پس فهمیدم با من این کار را داشت. ببینید چطور ما استخاره میکنیم میگیم قرآن به ما میگه خود همین استخاره کردن به قرآن در حد معقولش که مرسومه انجام میشه یه امر زیبایی است، یعنی قرآن الان رو داره میبینه حی است، می تونه به من راه رو نشون بده، اینجور نیست که نگه یه قرآن حی است؟ داره به من راه همین الان نشون میده؟ همین الان با مشکل من میتونه راه رو به من نشون خب اگر این باور نسبت به استخاره هست نسبت به خود معرفت آیات عظیم است طریق
ملایی: یکی از بزرگان فرموده بودند که من قرآن را بارها و بارها تلاوت میکنم و هر بار دریافت تازهای من با عقل ناچیز خودم میگفتم خب یعنی چی؟ پس قصه اینه
حجت الاسلام عابدینی: اون حقیقت نامتناهی هرچی ما میایم بالاتر ما پرده برامون کنار میره، نه اون آشکار بشه. اون آشکار هست زیباییش این است که از ابتدا اونا آشکاره فکشفنا عنک قطائک از تو پردهها یکی یکی کنار میره هر پردهای که کنار میره با یه فضای دیگری از قرآن انسان ارتباط او متجلی است. اون وقت تو این مسئله هم انبیای الهی با این نگاه که تعبیر این است که انبیا با اون کتابی که براشون نازل شد متحد بودن لذا پیغمبر اکرم ظرف قرآن است اهل بیت علیه ظرف قرآنن لذا بروز و ظهور قرآن تو وجود مبارک اونها قطعی است لذا اتحاد محقق میشود اون وقت تو این نگاه هر چقدر ما محرمیت مان به قرآن بیشتر بشه به سمت اطلاق داریم حرکت میکنیم اون وقت امام هم چون متحد با اونه امام متحده با قرآن به سمت امام داریم حرکت میکنیم جامعهای که فرهنگ قرآنی توش رواج پیدا کنه به سمت ظهور داره حرکت میکند. یعنی به اصطلاح طلب ظهور در اون جامعه محقق میشود، پس اگر ما ظهور رو میخوایم نه فقط بشینیم بگیم که خدایا امام زمانو برسون میگه باید قدم بردارید قدم برداشتن بر این است که ما فرهنگ سازی تحقق قرآن را داشته باشیم.
ساختارسازی تحقق قرآن را داشته فرهنگسازی یه رتبه است ساختارسازی یعنی بیایم تشکلاتی رو جریانات ی رو شکل بدیم تا نشون بده قرآن چه جوری باید پیاده بشه تو ساختار بعد بیایم نیروهای قرآنی بسازیم یعنی قاریان و حافظان و عاملان و ربیون قرآنی شکل بدیم که هرچی تو جامعه فرهنگ قرآنی ارتباط با قرآن شدیدتر بشود این جامعه به سمت ظهور حرکتش سریعتر می شود. چون به سمت اطلاق داره میره پس به سمت ظهور داره میره چون جریان ظهور جریان اون حاکمیت اطلاقی که وعده همه هستی در رسیدن بر ظهور است که عالم با ظهور اون تجلی تام خدا توش محقق میشود.
حالا اگر فرصت ابتداییمون تموم شده صبر میکنیم چون چند تا روایت هم میخواستم بخونم ملایی: امیدوارم بتونیم تو این بخش خدمت شما باشیم ،سپاسگزارم حاج آقا به خاطر این بحث عمیق و عمیق و چشمهای که میجوشه ،پنجرههایی رو باز میکنید برای ما برای نگاه بهتر به این کتاب مقدس نورانی کتاب زندگی خیلی سپاسگزارم.
انشاالله ادامه مسیر با شما سمت خدایهای عزیز و نازنین نکته اول اینکه از همین الان بگم تا یادم نرفته سعی میکنیم روزهای پیش رو هم یادآوری بکنیم اونایی که روز چهارشنبه چهارشنبه پیش رو در شیراز خواهید بود چه زائر و مجاور و اهل استان فارس و اینها ظهر چهارشنبه همین حوالی ساعت پخش برنامه انشالله توی حرم حضرت سید الاعظم احمد بن موسی الکاظم علیه السلام شاه چراغ برنامه سمت خدا با حضور حاج آقای نظافت عزیز خواهد بود و میزبانی برنامه هم به عهده نجم الدین شریعتی عزیزماست.
نکته دوم اینکه هجدهم هر ماه که میشه این قرار فرزندان غدیر رو ما با هم تجدید میکنیم عدهای هستند که برای درمان ناباروری دوست دارند از یک جایی حمایتی بشن ما اول دعا میکنیم تو این برنامه همیشه و بعد میگیم آقا یه تسهیلاتی می تونیم در خدمت خدمتتون قرار بدیم این تسهیلات را کسی دوست داشته باشه بهره مند بشه به سایت ما به کانالهای ما صفحات ما نگاه بکنید مخصوصاً کانالون در ایتا و اگه شما دوست دارید یه مبلغی از ۵ هزار تومن تا میلیاردها تومن کمک کنید به درمان زوج های عزیزمون برای درمان ناباروری لطفاً باز به سایت ما به کانال های ما مراجعه بکنید نهایتاً اینکه برای مشارکت عدد ۱۸ رو به ۲000۳۰۳ پیامک بفرمایید به حق قرآن کریم هرکی دوست داره پدر بشه خدا کمکش کنه هرکی دوست داره دامنش سبز بشه و طعم مادری رو بچشه الهی به حق این قرآن حی قیوم به قول حاج آقای عابدینی به قول ایشون قرآن زنده انشالله این اتفاق براش بیفته خیلی متشکرم ازتون 583 صفحه قرآن آیات پایانی سوره نبآ و آیات آغازین سوره نازعات با یه صلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
صفحه583 قران کریم
ملایی: بعضی از شما ممکنه بگید که خب این کانالی که هی میگید کجاست؟ آخه من چه جوری پیداش کنم؟ کانالهای ما تو پیام رسانهای ایرانی است و یه نمونهش رو من بهتون میگم چه جوری عضوش بشید. گوشیتون رو بردارید به سرشماره 30001515 عدد ۸ رو ارسال بکنید عضو کانال می شوید. من یک کتابی دستم است وقتش که رسید میخوام یک کم بیشتر در موردش حرف بزنم حاج آقای عابدینی با شما هستیم باز هم
حجت الاسلام عابدینی: بسم الله الرحمن الرحیم بحثی که در رابطه با انس با قرآن داشتیم خیلی دامنه داره و نمیرسیم که الان ادامهشو بگیم خدا رحمت کنه حضرت آیت الله بهجت ایشون میفرمودند که انسان به قدری که به قرآن محبت پیدا کنه بهره ازش میبره یعنی خود دوست داشتن قرآن نفس دوست داشتن که آدم برمیداره میبوسه ،به چشمش میکشه، در همراهش میگذاره جوری برخورد میکنه که محبت نسبت به محبوب است. که تعبیر امام رحمت الله علیه همین است که قرآن نامه محبوب است و لذا وقتی انسان نامه محبوب رو نگه میدارد همراهشه با یه انسی با نامه محبوب برخورد میکنه خطش رو هم دوست داره ورقشم دوست داره جلدشم دوست داره من دو سه تا روایت رو اگر فرصت بشه فرصت بشه در یکی از این روایتها که خیلی زیباست .
امیر مومنان میفرماید در روز قیامت ندا میدهند که هر کشاورزی یعنی کسی که کاری کرده عملی انجام داده گرفتار آفتی می شود، جز آنان که در مزرعه قرآن کشتند. یعنی ارتباط با قرآن داشتند. اونایی که با قرآن ارتباط پیدا کردند پس در زمین قرآن کشت کنید فکونوا من حرصه القرآن از کشاورزانی باشید که تو زمین قرآن کار می کنه. اونجا که انس با قرآن و ارتباط با قرآن حرص و کاشتن است که این دانه نمو میکند.
از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم من اعطاه الله القرآن کسی که قرآن بهش داده شده فَظَنَّ اَنَّ أحَداً اُعْطِی أفْضَلَ مِمَّا اُعْطِی فَقَدْ غَمَطَ أفْضَلَ النِّعمَةِ. اگر فکر کنه یه کسی چیز دیگهای داره که بهتر از اون چیزی است که این داره نفهمیده اون کوچیکه رو بزرگ دیده و بزرگ و کوچک دیده . پس اون دستگاه محاسباتیش به هم ریخته و نتونسته در حقیقت درست برخورد بکنه
یه روایت زیبایی است که میفرماید باز از پیغمبر اکرم القرآن افضل من کل شی از همه چیز برتر است کل شی دون الله فمن وقر القرآن کسی که قرآن رو به اصطلاح احترام کند محبت کند فقد وقر الله و من لم یوقر القرآن کسی که قرآن را احترام خوب نکند فقط استخف الله به حرمت الله به خدا اهانت شده اونجا خدا رو کوچک کرده و حرمت القرآن علی الله که حرمت الوالد علی ولده میگه نسبت خدا با قرآن مثل والد با فرزندشه. یعنی قرآن فرزند خداست! چقدر زیبا جایگاه یعنی آدم اگر میخواد احترام به خدا رو دوست داره قرب به خدا رو محبت به خدا رو اگر دوست داره میگه این مثل فرزند خداست لذا تعبیر روایت ها ما نمیخوایم از خودمون جعلی بکنیم جامع الاخبار نقل کرده که حرمت الوالد علی ولده چطور والد نسبت به ولدش احترام قائله توجه میکند لذا توجه به قرآن انسان را پیش اون والد مکرم شده
یه روایت دیگر هستش که این روایت هم زیباست یه کسی آمد پیش پیغمبر اکرم رجلاً جاء النبی صلی الله علیه و آله و سلم لی یعلم القرآن تا قرآن را بهش تعلیم بده فنتها الی قوله تعالی حضرت داشت قرآن رو براش میخوند به این آیه فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره میگه تا این آیه رو شنید این کسی که آمده بود فقال یکفینی هذا یکفین همین کافیه معیار دستم آمد. فقال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم انصرف الرجل و هو فقیه! همین یه آیه رو فهمید میزان به جوری دستش آمد که فقیه شد در زندگی در زندگی هر ذره خوبی یا بدی حساب و کتابی دارد که اینجور خلاصه قرآن که بعد تو ادامه دارد که شخص گفت این رو که شنیدم دیگه چیز دیگری اگر نشنوم و ندانم این برای من بس است
ملایی: به به آقا متشکرم ، هستم خدمتتون البته خداحافظی نمیکنم از دوستان عزیزم میخوام که بسته روی جلد کتابی که غریبه نیست با شما اهالی سمت خدا احتمالاً قبلاً هم آشنا شده باشید آداب انس با قرآن که به قلم حجت الاسلام والمسلمین عابدینی عزیز هست، آره این کتاب فرمودند حاج آقا که مسیر خیلی خوبیه برای آشنا شدن بیشتر با بحثی که داریم یعنی اگر سوالی هست نکتهای باشه همینجا میتونیم دریافت بهتری داشته باشیم و به نظرم این کتاب رو هم بگذاریم تو چرخه کتابهایی که سمت خدا کمک میکنه برای اینکه شما اون رو دریافت بکنید به کانال ما یک کلمه کتاب پیامک بکنید دوستان راهنماییتون کنن که چجوری دریافتش کنید حاج آقای عابدینی من یه دعا میکنم و شما هم یه چند تا دعا من دعا میکنم خدا سایه همه علما و بزرگان رو بر سر ما مستدام بداره آمین شما هم چند تا دعا کنید
حجت الاسلام عابدینی: انشالله قرآن که دارد که بزرگترین شفیع در روز قیامت است بعد از که همه شفاعت میکنن قرآن شفاعت میکند با قرآن باعث بشه که شامل شفاعت قرآن ما هم بشویم و انشالله قرآن کریم تو زندگی ما تو تمام لحظات زندگی ما ورود پیدا بکند که زندگی ما از یه حالت محدود به نامتناهی ختم بشود . انشالله خدای سبحان به برکت قرآن گرفتاریهای مملکت ما رو و نهضت مقاومت رو محور مقاومت رو مسلمانها رو در همه جهان انشالله به برکت قرآن و انس با قرآن همه اونها برطرف بشود. الهی آمین انشالله به حرمت این ولدی که والدش خدای سبحان است در اون روایت خدا نظر لطف بکند به همه مسلمانها رابطهشون رو با قرآن بیش از گذشته قرار بدهد
ملایی: الهی آمین سپاسگزارم حاج آقای عابدینی و تا یه سلامی دوباره در برنامه دیگر با شما خداحافظ سلامت از شما هم خیلی متشکرم صبر و حوصله داشتید تا این لحظه عمری باشه و سعادت فردا با حاج آقای رفیعی انشالله خدمت شما میرسم التماس دعا و خدانگهدار