اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1404-07-06-حجت الاسلام رفیعی - شرح دعای بیستم صحیفه سجادیه ( گسترش عدل )

ملایی: بسم الله الرحمن الرحیم. بینندگان عزیز سلام به پیشگاه شما، بانوان، بزرگترها و احیاناً دانش‌آموزا. اگر نوبت صبح بودید، الان رسیدید خونه با اون شلوغی‌های بعد از رسیدن از مدرسه. کنار پدر و مادر، شاید در حال صرف ناهار و کنار بزرگترها دارید برنامه می‌بینید. سلام می‌کنم بهتون و آرزو می‌کنم که شما آینده‌سازهای مملکت، بهتر از پیش مسیر زندگی را ادامه بدید. امروز یکشنبه است. شما عزیزانی که الان از طریق شبکه سه سیما نگاه می‌کنید یا بازپخش برنامه رو می‌بینید از شبکه افق، شبکه جهانی ولایت، یا رادیو معارف که یه توضیحی هم در مورد رادیو معارف و بازپخش برنامه باید بدم.

 

هر جا هستید، ان‌شاءالله بهترین‌های روزگار نصیبتون باشه و تو این یکشنبه امیرالمؤمنینی، زیر سایه نگاه مهربان او و همسر بزرگوارش، حضرت زهرا (سلام الله علیهما) باشید و باشیم. حاج آقای رفیعی مثل هر یکشنبه اینجا هستند و منم افتخار دارم از جانب شما میزبانی کنم و برنامه رو تقدیمتون کنیم. بفرمایید آقا.

جت الاسلام رفیعی:بسم الله الرحمن الرحیم. عرض سلام و ارادت، محبت، ادب خدمت جنابعالی و همه بینندگان عزیز. علیکم السلام. به‌ویژه دانش‌آموزان محترم، دانشجویان که سال تحصیلی‌شون آغاز شده و تشکر از نگاه‌هایی که به این برنامه دارند و محبت‌هایی که به حقیر و برنامه سمت خدا دارند. در خدمت شما هستم.

ملایی: خدا حفظتون کنه حاج آقا. ما امروز فکر کنم آخرین روز هفته دفاع مقدس رو داریم. اگه موافق باشید، من و شما و دوستان خوبم در صدا و سیمای مرکز قم، رفقا در نودال و پخش، همه بیننده‌ها، شنونده‌ها، یه صلوات برای همه شهدای عزیز دفاع مقدس و دفاع مقدس ۱۲ روزه و شهید بزرگوار، شهید سید حسن نصرالله که ایام شهادتشون هستیم، بفرستیم. اگه نکته‌ای بود، حتماً از حضرت‌عالی الان دریافت خواهیم کرد. صلوات بفرستیم و دیگه پای حرف‌های شما باشیم.

حجت الاسلام رفیعی:اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. بله، بنده در آغاز گرامی می‌دارم یاد و خاطره دفاع مقدس و شهدا و جانبازان و خانواده‌های شهدا که هنوز بدن‌هایی داره برمی‌گرده، هنوز خانواده‌هایی منتظر بدن‌های شهداشون، مفقودانشون هستند، آزادگان عزیز. خیلی ها بالاخره دخیل بودند. در این باره شهید دادیم، جانباز دادیم، آزاده دادیم، داغ دیدیم، خانواده شهدا اذیت شدند، اما وجبی از خاک ندادیم. بد نیست تاریخ ایران در دوران‌های گذشته مطالعه بشه که گاهی با یه تهدیدی، قسمت‌هایی از این کشور جدا شده، اما عزیزان ما در دفاع مقدس به فرماندهی حضرت امام، رهبر کبیر انقلاب و به هر حال اون شهدایی که جونشون رو تقدیم کردند، تمامیت ارضی این کشور را به حمدالله حفظ کردن. الحمدالله. دشمنی که امروز هم می‌خواد شاخ و شانه‌ای بکشه، خودی نشون بده، بد نیست به تاریخ جنگ مراجعه کنه، ببینه که حضرت امام با چه شجاعتی ظاهر شدند. این خیلی مهمه. شما وقتی که فرماندهی... به هر حال جنگ عراق که خود صدام شخصاً دستور می‌داد، حمله به پادگان‌ها و فرودگاه‌ها و استان‌ها و شهرها آغاز شد، اولین عکس‌العمل امام، آخرین نتیجه را تعیین می‌کرد که امام چه برخوردی بکنه. به حدی آرام، شجاع، قوی، امام ظاهر شد. این خیلی نکته مهمیه. اینی که به هر حال همیشه باید توجه به این داشت، ضمن اهمیت نقش مردم که اصلاً قابل انکار نیست، بله، اما اون نوک هرم و اون رهبری جامعه، رهبر کبیر انقلاب، هیچ به خودشون ترس راه ندادند و از همون اول، صحبت سقوط صدام رو کردند و صحبت نابودی دشمن رو داشتند. یاد همه‌شون رو گرامی می‌داریم. یاد شهید بزرگوار، شهید سید حسن نصرالله، علامه سید حسن نصرالله رو هم، مردی که زندگی سختی داشت. هیچ آرامشی از نظر فیزیکی و ظاهری به خاطر تهدیداتی که علیهش بود، واقعاً تو زندگیش نبود. خیلی من آقازاده ایشون رو امسال در کربلا دیدم، در ایام، عجب، حج، ایام اربعین و واقعاً به همه اظهار محبت کردن و همین نکته رو که اشاره می‌کردند، واقعاً پدرشون زندگی سختی داشتند. البته مزد این زحمات رو با شهادت دریافت کردند. من فکر می‌کنم اون حکمت ۲۸۹ نهج‌البلاغه که امیرالمؤمنین اسم نمی‌بره که منظورش کیه، ولی می‌فرماید: من یه برادری داشتم، کان لی فی ما مزا اخوا فی الله، یه برادر دینی داشتم که حضرت به وجودش در واقع داره اونجا یه جورایی به نامش رو میاره و غبطه می‌خوره یا به هر حال یاد می‌کنه از او. حالا امیرالمؤمنین که خودش در رأس متقین و پرهیزکاران هست، بعد ده، یازده تا ویژگی رو اونجا می‌شماره. بعدم جالبه، می‌فرماید که شما هم سعی کنید به این ویژگی‌ها برسید. بعد اونجا می‌فرماید: این برادر من اهل دنیا نبود، اهل شکم نبود، ساده‌زیست بود، مبارز بود، نگاهش می‌کردی خیلی متواضع بود، اما تو جنگ که وارد می‌شد، مثل شیر بیشه بود. واقعاً سید حسن نصرالله همچین شخصیتی و همچنین روحیاتی که اون زمان... حالا الان که ۴۰ سال گذشت، اون زمان ایشون بتونه از امام اجازه دریافت کنه، جوان بوده، خیلی جوان بوده، درسته؟ و امیدواریم که خط و راه و مسیر ایشون هم ادامه پیدا کنه. یه یادی هم می‌کنم از شهدای دانش‌آموز، شهدای معلم، اساتید دانشگاه، چون هفته تعلیم و تربیت رو هم داشتیم و همین روزها بود. به‌ویژه یاد می‌کنم از معلم شهید، شهید رجایی، شهید باهنر، همه کسانی که در راه علم و تربیت جونشون رو فدا کردند. من دقیق یادم نیست، ولی یه وقتی دعوت شدم برای سخنرانی کنگره شهدای دانش‌آموز. آمار بالایی بود. دانش‌آموز، کسایی که دوم دبیرستان...بعضی از این ها که وقتی من زندگی‌نامه‌شون رو ملاحظه می‌کردم، تو همین قم، یه وقتی مراسمی گرفته بودند، سوم راهنمایی بودند. یعنی یکی از این ها که ۱۳ سالش بود که به هر حال، منم تعجب کردم. مادرشون می‌گفت: من خودم رفتم شخصاً اجازه دادم. این ها ۱۳ سال، ۱۴. شهدایی که دانش‌آموز... یاد همه این ها رو گرامی می‌داریم و در خدمت شما در ادامه برنامه هستیم.

ملایی: اختیار دارید، خدمت از ماست. این سن شهدا... مزار شهدای گمنامی که در همین شهر مقدس قم، در جوار کوه، حالا منصوب به نام حضرت خضر نبی علیه‌السلام هستش، نگاه بکنی، عمدتاً همه همین حدوده، یعنی ۱۳، ۱۴. بودند/ حالا که فرصت شد این رو بگم که ما توی رادیو معارف، دوستان عزیزم که صدا رو گوش می‌کنید، برنامه رو می‌دونم، بحث‌های حاج آقا و بقیه حضرات بشنوید. برای شش ماه دوم، جدول پخش داده، رادیو معارف، تکرار صوتی برنامه سمت خدا، ساعت ۱۸:۵۰ دقیقه هر روزه، به جای ۱۰ شب. ۱۰ دقیقه به هفت، خودمونیش. بفرمایید، در خدمتیم.

حجت الاسلام رفیعی:بله، ادامه دعای مکارم‌الاخلاق امام سجاد علیه‌السلام که واقعاً سبک زندگی است، هم برای مردم، هم برای مسئولین، هم برای خانواده‌ها، هم برای نظامی‌ها، اقشار جامعه. امروز به این فراز می‌رسیم که امام سجاد به خدا عرض می‌کند: به من توفیق بده فی بسط العدل، بتونم تو جامعه عدالت رو گسترش بدم. بسط، یکی از صفات خدا، باسطه دیگه، یعنی گسترش دادن. عدل هم که معلوم است. عزیزان بیننده، بحث عدالت بسیار مهمه. من چند تا حدیث و آیه بخونم، ببینید چقدر مهمه. قرآن می‌فرماید: لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط. لیقوم الناس، فاعل هم هستن، بله. ما انبیا رو فرستادیم تا خود مردم دنبال عدالت برن، یعنی عدالت خود به خود تو جامعه اقامه بشه. در جای دیگه می‌فرماید: این همه تأکید به تقوا می کنیم اتقوا الله، اتقوا الله، تقوا. هر چی عدالت تو جامعه بیشتر بشه، تقوا هم بیشتر میشه. در روایات می‌خوانیم: العدل حیات، عدل حیاته. جامعه با ظلم مرده است. بالعدل تتضاعف البرکات. هر چی عدالت تو جامعه بیشتر بشه، برکت تو جامعه بیشتر میشه. العدل جننه، جنت الدول، دولت‌ها، سپر حفظشون، عدالته. خیلی عجیبه. ما عمرة البلدان، بمثل العدل، هیچ چیزی در آبادانی و ماندگاری حکومت‌ها و شهرها و کشورها کمک نمی‌کنه مثل عدالت. شما ببینید...باز روایت می‌فرماید: فرض الله العدل. خدا واجب کرده. تسکینا للقلوب، این روایت حضرت زهرا سلام الله علیها: تسکین القلوب. عدالت، آرامش قلب‌ها، آبادانی شهرها، ماندگاری دولت‌ها، برکت در زندگی‌ها، روح حیات تو جامعه ایجاد می‌کنه. به همین جهت، تو بعضی از نقل‌ها داره: احلی من الشهد، از عسل شیرین‌تره. خب، کسی از دوستان نیست که اهمیت عدالت رو ندانه، درسته؟ این روشنه. من دو تا بحث کلیدی نوشتم. یک، موارد و مصادیق عدالت، ۱۴ مورده، این هایی که دسته‌بندی میشه، بهتر تو ذهنه، قطعاً بیننده می‌مونه. ما جلسات قبلم، یه وقتی مثلاً ۱۲، ۱۳ مصداق شکر رو من گفتم. یه کسی من رو دید، گفت: من شما گفتی، فهمیدم، خیلی راحته. یا هفته پیش هم راجع به موارد غیبت، ۱۴ مورد. البته حالا یکی دوتا بالا پایین شد، شما دیگه بالاخره آمارش رو داشته باشید.

از دشمن شروع می‌کنم. آقا، عدالت با دشمن. قرآن می‌فرماید: فلا یجرمنکم شنآن قوم علی ان لاتعدلوا... الله اکبر. آقا، یه وقت موجب نشه اون بغض دشمن که شما عدالتو زیر پا... پیامبر جنگ‌ها توصیه می‌کرد: به زن‌ها کار نداشته باشید، بچه‌ها رو کار نداشته باشید، درخت ها رو آتش نزنید، آب‌ها رو مسموم نکنید. اصلاً شما برید فرهنگ عدالتو تو جنگ‌های اسلامی نگاه کنید. اسیر گرفتین، آب بدید. الان چه می‌کنن با اسیرها رو؟ شکنجه می‌کنن، می‌زنن، برخورد می‌کنن. شما این نکته بسیار مهمی است که اگرم جنگی هست، همین جنگ غزه که الان واقع شده و بیش از دو سال این عزیزان تحت فشارند. امروز صبح، یعنی هر روز، من واقعاً احساس می‌کنم عادی شده برامون. رادیو رو باز می‌کنی، ۷۰ تا، ۸۰، امروز ۱۰۰ تا، ۱۰۰ تا. خیلی‌ها خیلی راحت، روزانه ۱۰۰ تا، ۸۰ تا آدم رو به شهادت می‌رسانند. خودشون هم میگن تو صف غذا، می‌گن کودکان. خب، این عدالت در جنگ اجازه میده به خبرنگار حمله کنی؟ به بیمارستان حمله کنی؟ بعدم بیای سرت رو بالا بگیری، تو سازمان ملل، اون‌طوری به اصطلاح رجزخوانی کنیم؟ این نکته اول. لذا شما اگر ملاحظه بفرمایید، مثلاً در جنگ خندق، وقتی جنازه عمر بن عبدود رو خواهرش اومد پیدا کرد، گفت: قاتلش مرد کریمی. نه بدن رو مثله کرده، نه چیزی برده، زره، تشکیلاتی که بود. این خیلی مهمه، نوع برخوردی که با دشمن میشه. در عدالت، خود امیرالمؤمنین و قصه قاتلش، ابن ملجم مرادی. غذا بدید، شیر بدید، تازه: اگه زنده بمانم، خودم می‌دانم. یک ضربه بیشتر، بله، نزنید. حالا اونم بحثی داره که باید در جای خودش مطرح بشه. من مواردی که می‌شمارم، ترتیب منطقی شاید نداشته باشه، ولی موارد رو احصا می‌کنه. اولی شد، عدالت با دشمن

این جمله رو به مسئولین می‌گم، حتماً عده‌ای پای این برنامه هستند. یه آقایی از مسئولین بالای کشور، یه شب تو بیت، یه روز تو بیت آقا، کنار من نشسته بود.بله، در رده‌های خیلی بالا.

 گفت: من بعد از نماز صبح نمی‌خوابم. بین الطلوعین بیدارم و این برنامه شما رو اونجا می‌بینم، بازپخش، ساعتش همین ساعته. من خودم ندیدم. آره، گفت: من گوش میدم. پس همچین مشتری ما داریم. یه همچین مشتری حرفه‌ای. میرسه. ضمن اینکه یه وقتی، همین اخیراً، باز تو همون بیت، یکی از مسئولین که به هر حال ارتباط داشتن با رؤسای قوا و این ها، می‌گفت: ما بعضی اوقات، بعضی از این کلیپ‌ها رو برای آقایون هم می‌گذاریم. یه فضایی داریم، بهشون نشون می‌دیم. لذا من اجازه می‌خوام از همه مسئول محترم، این عرایض من رو در این بخش دوم گوش بدن. در این دومین قسمت، عدل. از شمام تقاضا می‌کنم، اینو تحت عنوان پیامی برای مسئولین، در کانالتون، فضای مجازی.

 امیرالمؤمنین یه نامه‌ای دارن در نهج‌البلاغه، نامه ۴۶. معلوم هم  نیست این نامه رو به کی نوشتن، ولی به هر که نوشتن، آدم خوبی بوده. از آدم تعریف می‌کنه. بعضی از شارحین نهج‌البلاغه گفتن: این منظور مالک اشتر هست، در همین رده بوده. ببینید حضرت چی میگه به اینها. حالا عدالتش رو می‌گم: واخفض للرعیت جناحک. بالتون رو برای مردم گسترده کنید، یعنی باید تواضع و فروتنی با مردم برخورد کنید. وابسط لهم وجهک. مسئولین، مردمی که به شما مراجعه می‌کنن، آقای فرماندار، آقای استاندار، آقای مدیرکل، آقای کارمند، آقای قاضی، آقای وکیل، چهره‌تون گشاده باشه. چو وانمی‌کنی گرهی، خود گره مباش. ابرو گشاده باش. این شعر رو آقا خوندن یه وقتی

ملایی: بله، این شعرو با صدای خود آقا داریم.

حجت الاسلام رفیعی:و الن لهم جانبک. آقای مسئول، آقای کارمند، آقای قاضی، فرماندار، نرم‌خو باش با مردم. اصلاً این پروانه، این نباید صادر بشه. این حکمی که شما صادر کردی، قابل نقض نیست، باید اجرا بشه. ولی همین رو نرم بهش بگو، آرام بهش بگو. درگیری ایجاد نکنه. اونی که گفتم، مال عدالت. دومین قسمت عدالت، عدالت در نگاه و توجه. آقای ملایی، خیلی عجیبه، تعبیر. ببینید: و آس بینهم فی الحظه. آقای مسئول، کسایی که بهت مراجعه می‌کنند، بینشون مساوی. این چهار تا رو نگاه کن. این چهارتایی که الان عرض می‌کنم: و اس بینهم فی الحظه، یعنی نگاه یه لحظه‌ای که میاد پیش شما. خب، نگاه، پنج نفر مراجعه کردن، لحظات بین این ها تقسیم کن. و نظر نگاه کردن تو چهره‌هاشون والاشاره. شما، شما اشاره نکنی و تهیه، احوالپرسی و درود فرستادن. هر جوری با این یکی حرف می‌زنی، نباشه که فقیری رو، غنی رو متفاوت تحویل بگیرید. این دومین قسم عدالت، عدالت در نگاه. عدالت که برای همه است، به‌ویژه در مسئولین. خب، همین‌جا داستان بگم. جنگ صفین تمام شد.
بله، جنگه دیگه.ما هم این چیزا رو داشتیم. مفقود داره، گاهی هم اون مفقوده پیدا می‌شه. آدمایی رو دفن کردن به اسم اینکه مثلاً جنازه سوخته بود، این ها. بعد دیدن کس دیگه بوده. تو همین جنگ پیش اومده دیگه. آره، افرادی اعلام شهادت شد، بعد دیدن اسیر بوده. برعکسشم شد. آقایی است به نام عبیدالله حر جحفی. بینندگان عزیز، اسم ایشون رو شنیدند. تو فیلم مختارهم، بن حر، بن حر که می‌کنن، همینه که از مختارم جدا شد، رفت به ابن زبیر پیوست. ایشون از فرماندهان معاویه است در جنگ صفین، یعنی مقابل امیرالمؤمنینه. از کسایی که به مالک اشتر، حضرت علی جنگیده. آینده خوبی هم نداشته که امام حسین دعوتش کرد، به امام حسین نپیوست و الانم من کاری ندارم. عبیدالله حر جحفی، جنگ که تمام شد، رفت شام. اهل کوفه است. شایع شد که ایشون کشته شده. شایع که یعنی یقین کردن، جای قاطی این جنازه‌ها یکی از کسایی که کشته شده، عبیدالله حر جحفی است.
خانمش عده گرفت، بعد عده هم ازدواج کرد. قانوناً می‌تونه دیگه. بله، چهار ماه و ده روز عده. در گذشته زود ازدواج می‌کردند کسانی که همسر از دست می‌دادند.

حجت الاسلام رفیعی:خبر رسید به عبیدالله حر جحفی: چه نشستی که همچین اتفاقی افتاده؟ بلند شد، خودشو از شام رسوند به کوفه، رفت در خونه امیرالمؤمنین. حالا کی؟ آدمی که با علی جنگید، روبروی او ایست، روبروی قبر باز کرد، گفت: ها، حالا به تعبیر من خیلی پررویی. چیکار داری؟ گفت: آقا، کار دارم. گفت: با آقا کار دارید؟ تو نبودی آقا جنگیدی؟ گفت: قنبر، یه مشکلی برام پیش اومده، من می‌خوام با علی بن ابیطالب مطرح کنم. اما اینه که تو میگی، من با علی جنگیدم، درسته. ولی بینندگان، این جمله رو دقت کنید: ایمنع ذالک من عدله؟ آیا این برخورد من تو صفین، مانع عدل علی است؟ من بد بودم، علی که عادله. این رو برای اون کسایی می‌گم که یه وقت به دل نگیرید از یه کسی، یه جایی. نگید انتقام می‌گیریم، یه جایی بگید به حسابش می‌ذاریم. آمد و آقام پذیرفتش و البته شرعی ش رو دیگه. من نمی‌خوام الان مطرح کنم، این ازدواج باطله. خب، بله، بحث عدالت. زن به شوهرش برگرده و احکامی داره که... این نکته‌ایه. دشمن، دوم نگاه.

 سوم، عدالت در برخورد با اولاد. جالبه، من گشتم ببینم که حالا شاید بینندگان عزیز پیدا کنن، ما راهنمایی کنن. عدالت در برخورد با والدینم داریم یا نه؟ ندیدم. چون قاعدتاً پدر و مادر رو آدم احترام می‌کنه، تکریم می‌کنه. اما راجع به اولاد ویژه داریم:اعدلوا بین اولادکم فی النحل کما تحبون ان یعدلون بینکم بالبر و لطف. همون‌طور که شما دلتون می‌خواد بچه‌هاتون با شما رعایت کنن، پدر، مادرا تحویل بگیرند، بین اولادتون هم عدالت رعایت کنید در بخشش.

ملایی: بله، یعنی چی؟

حجت الاسلام رفیعی:فلان بچه‌م رو محروم می‌کنه، کاری می‌کنم که هیچ ارثی به این ها نرسه، نرسه. یا تفاوت می‌ذارن. مثلاً خدای تبارک و تعالی، بچه آخری به این داده، خیلی دوستش داره، اون بزرگترها رو دیگه تحویل نمی‌گیره. پدر و مادرا، این‌طوری بین بچه‌هاتون اختلاف می‌ندازید. بچه‌هاتون رو با هم بد می‌کنید، کینه بینشون می‌افته. حواستون جمع باشه. اعدلو بین اولادکم. یه کسی پیش پیامبر اکرم آمد، دو تا بچه داشت، یکیو بوسید، اون یکی مثلاً دستی کشید سرش. پیامبر: یا الله، اون رو هم ببوس. حتی تو بوسیدن بچه‌ها فرق نگذارید. اگه مهمانشون می‌کنید، اگه کاری... البته من یه چیزی بگم، به طور طبیعی آدم ممکنه بعضی بچه‌هاش رو بیشتر دوست داشته باشه. آقا، این دختر به من خدمت می‌کنه، کارم رو انجام بده، من این پسر، سال به سال منو در سر نمی‌زنه. اون محبت درونی رو من کاری ندارم، اما در بحث ارث، بخشش‌ها، مهمانی کردن، اموری که هست، من اینجا اینکه بگم، اینو طولش دادم چون خیلی تو کوچه و خیابون به من می‌گن: حاج آقا، شما آخوندها همش از احترام والدین می‌گید، اینورشم آقا، تو دین چیزی راجع به ما نیامده؟ چرا عدالت برای اولاد.

چهارم، این ها رو عرض کردم. من ترتیب منطقی براش تهیه نکردم، ولی بالاخره مواردی رو جمع‌آوری کردم دیگه. یعنی ۱۴ مورد. عدالت مشتری، کاسب با مشتری. آها، بنگاهی با کسی که بهش ماشین می‌ده، کاسبی که بهش جنس می‌خری و... برید دیگه توی شرکت‌های بزرگ، کارفرماها. قرآن کریم می‌فرماید: اوفوا الکیل و المیزان. یا اگر آیه رو غلط نخونده باشم.

ملایی: بله، حالا ترجمه عرض می‌کنم.

حجت الاسلام رفیعی:که مکیال والمیزان، کیلو، میزان رو رعایت کنید، عدالت داشته. ولا تبخس الناس اشیاء. اونی که عرض کردم، منظورم اینجا بود که مواظب باشید یه وقت کم... بحث یعنی کم گذاشتن. عدالت داشته باشیم. من دو سه روز قبل توی سیما شنیدم، یه آقایی که راجع به برنج صحبت می‌کرد. ایشون توضیح می‌داد، می‌گفت که برنج‌هایی از خارج وارد شده، مثلاً پاکستانی، خوش‌پخته، خوبه. بعضی ها این ها رو گرفتن، با نصف برنج ایرانی مخلوط کردن، به اسم برنج ایرانی تو بازار توزیع کرد. حرامه، حرامه. این قیمتش دو برابر اونه شاید. لذا عدالت در برخورد با مشتری و کسایی که میان. خدا رحمت کنه همه گذشتگان رو، همه کسایی که اهل سخن بودن، اهل منبر بودند. من یه وقتی محضر مقام معظم رهبری، اسمی بردم از مرحوم آقای فلسفی. خدا رحمت کنه آقا چقدر تقدیر کردند. خوب، در این قوم، آقایی بود به نام حاج انصاری.

ملایی: بله، معروف بود.

حجت الاسلام رفیعی:من هم ایشون رو ندیده بودم، منتها یک آقایی، دو سه تا از نوارهای ایشون به من رسوند و من اون ها رو گوش کردم. من هرچی سعی کردم، روایات و آیاتی که ایشون تو اون نوار می‌خونه رو بشمرم، کم آوردم. انقدر روایت و آیه. انقد روایت، آیه رو، آیه، روایت، روایت. نه برف انبار کنه‌ها. بعضی برف بار می‌کنن، یعنی همین‌طوری فله‌ای، نه. با توضیح، با تبیین. در گذشته راه‌های روستایی مثل امروز نبود. الان روستاها برق داره، آب داره، گاز داره، بانک داره، نمی‌دونم، تشکیلات داره. روستاییان که اطراف قم بودن یا مشهد یا این ها، خوب، این ها کشاورز بودند، کار می‌کردن. در تابستان و در پاییز، می‌آمدن قم، بازار، خرید، خرید ۶ ماهه زمستانشون رو. آره، لباس می‌خواستن، پارچه می‌خواستن، نخود می‌خواستن، لوبیا می‌خواستن، می‌آمدن خرید. معروفه، تو یکی از نوارهاش، حاج انصاری روی منبر می‌گه: بازاری‌ها، فصل آمدن روستاییان به بازاره، مواظب باشید روستایی‌ها کلاه سر شما نگذارند.

ملایی: همه تعجب کردن!

حجت الاسلام رفیعی:بعد توضیح داد، گفت: این ها که از قیمت خبر ندارن، این ها که تو کشاورزی بودن. از جنس قلابی و صحیح، جنس قلابی به جای صحیح بهشون بدید، کلاه سرتون رفته. چون این قیامت دستش پره، جلوی شما رو می‌گیره. ارزان رو گران بدید. این نکته قشنگیه. من گاهی اوقات که می‌شنوم، کسی جرمی انجام... فلانی موتور دزدیده. خدا می‌دونه، آقای ملایی، قبل از آنی که دلم برای اونی که موتورشو دزدیدن بسوزه، دلم برای موتور دزده می‌سوزه. برای اینکه این اخیراً رفتم زندان، یه سخنرانی. گفتن یه آقای، ۸۰ تا مثلاً سرقت موتور داشته. ولی اونجا جمعیت بوده و منم رو همین موضوع گفتم: به خدا، من دلم برای شما بیشتر می‌سوزه. چون خودت داری می‌گی: من هر موتوری رو دو سه تومن فروختم. مجموع این ۸۰ تا، مثلاً چقدر؟ موتور درست حسابی، آره؟ اونم حالا خرج چی کردی؟ قیامت این ها جلو شما رو بگیرن، چی می‌خوای بکنی؟ ان ربک لبالمرصاد. فرمود: مرصاد، قنطره‌است، پلی است که کسی حق‌الناس بدهکار باشه، عبور نمی‌کنه

 پنجمین نوع عدالت از این ۱۴ تا. عدالت در تقسیم ارث. بالاخره یه قانونی داره دیگه. البته ارث رو بدونید، یه بخشیش تقسیم شده است، یعنی رفته. پدر و مادر و دست کسی که از دنیا میره نیست. آقا، میگن: پسر انقدر، دختر انقدر، شوهر انقدر. اما یه بخشی در اختیار خود محتضر، کسی که داره از دنیا میره، یک‌سوم، درسته؟ مواظب باشه نوع تقسیمی که انجام می‌ده، تقسیم ظالمانه‌ای نباشه. مثلاً، مثال عرض می‌کنم.

 ششم، در غنائم جنگی. آقا، جنگ که تمام می‌شه، البته الان دیگه شاید به این شکل نباشه، ولی در گذشته، غنائم جنگی تقسیم می‌شد. این عدالت در غنائم جنگی.

هفتم، عدالت در کار اداری. این خیلی مهمه. من یه جمله اینجا عرض کنم خدمت بینندگان عزیز. ببینید، امام صادق علیه‌السلام فرمودند: شیعه‌ها، زینت ما باشید، کونو لنا زینا. یه کاری کنید که مردم با عملکرد شما به امام صادق علاقه‌مند بشن. می‌گن: هذا شیعه جعفر. من یه چیزی می‌خوام بگم، عذر می‌خوام، بر نخوره به کسی. یه وقت، حکومت طاغوته، عکس محمدرضا پهلوی خورده، عکس مثلاً، فرض کنید توی کشور خارجی، شما عکس فلان، شوهر خوب اداره است. نباید ظلم بشه توش. ولی اگه اتفاقی هم بیفته، می‌گن: آقا، از این آقا بیشتر از این انتظار نمی‌ره. بالاخره این حاکم، این ستمگره. یه کسی الان مثلاً فرض کنید بره توی آمریکا، بره در کشوری، بگه: آقا، اون که خودش داره به همه کشورهای دنیا ظلم می‌کنه، تو هم که کارگزارشی، تو هم همین. چی می‌خوام بگم؟ می‌خوام بگم: آقایان اداری، عکس یک عالم و مرجع دینی به دیواره ادارات خورده. امام، امامی که تو آب احتیاط می‌کرد که اگه نصفش رو می‌خوره، نصفش رو دور نریزه. امامی که اومد وارد جلسه بشه توی نجف، شلوغ بود، دید کفش‌ها جلوی اتاقه، اگه بخواد بره، باید پا رو این کفش‌ها بذاره. برگشت که پاش روی کفش مردم نره. شما امروز تو اداره کار می‌کنید که تصویر مقام معظم رهبری اونجا خورده، یک مرجع، یک عالم دینی. خب، بله، تو اداره‌ای دارید کار می‌کنید که عکس شهید سلیمانی خورده، عکس، عکس شهید سید حسن نصرالله خورده. آرمش، آرم اللهه، علامتش، علامت اللهه، پرچمش، پرچم جمهوری اسلامی‌ست و حتماً همین‌طوره. الان اکثر جاها، شهید گمنام، بعد جلویش دفنه و عکس شهدا. شما وارد بعضی جاها می‌شه، الان همین شهدای جنگ ۱۲ روزه. خب، اون آقا، یه نگاهی به تو می‌کنه، یه نگاهی به اون عکس می‌کنه. تو داری به اون تصویر لطمه می‌زنی. می‌گه: آیا شهید سلیمانی جان داد که تو این‌طوری پارتی‌بازی کنی؟ عدالت تو کار اداری. فرق نگذارید بین افرادی که مراجعه می‌کنن تو کارشون. بانک‌هایی که وام می‌دن، اداراتی که تو شهرداری پروانه صادر می‌کنند، اداره مالیات. چون از این اداره خیلی پیش ما میان افراد، نکته، می‌گن، نمی‌دونم، درست می‌گن، من آشنا نیستم. مباحث اقتصادی، ادارات مختلف، مدارس. آقا، ثبت‌نام می‌کنن، کارای... پس تو کار اداری هم عدالت.

هشتم، عدالت در گفتار. الان از جناب‌عالی من سؤال می‌کنم: نظر شما راجع به فلانی چیه؟ عادلانه نظر بده. اذا قلتم فاعدلوا. حتی در گفتارا، خیلی عجیبه. کلامی که می‌خوام بگم، مطلبی که می‌خوام اظهار کنم. آقا، من طرفدار تیم الفم، ولی خدایی‌ش تیم ب امروز بهتر بازی کرد. اگر از من نظر خواستن، می‌گم: نه، من اسم نمی‌برم که بگن شما طرفداری، اما بالاخره من تیم الف رو دوست دارم، ولی خدایی، تیم من امروز خوب بازی نکرد. این ها نکات مهمی ست تو گفتارش، منصفانه. آیه قرآنه. این پسر من طرفدار رئال مادرید. خارجی مثال می‌زنیم، ولی امشب، خدایی بد بودن. پس ایشون رعایت کردن. نهم، عدالت در انفاق. عجیبه. خدا تو قرآن می‌فرماید: می‌پرسن از تو، چی انفاق کنیم؟ یسئلونک. می‌دونید، ما تو قرآن ۱۴ تا یسئلونک داریم، درسته؟ خیلی جالبه، جمع‌آوری کردم این ها رو. چه سؤالایی پیامبر می‌کنه؟ یکیش اینه: می‌پرسن چی انفاق کنیم؟ بگو: العفو. یعنی چی العفو؟ از امام معصوم سؤال کردن، عفو یعنی چی؟ یعنی فرمود: عدالت، یعنی اقتصاد، یعنی میانه‌روی. آیه قرآن هم هست دیگه: الذین اذا انفقوا لم یسرفوا ولم یقتروا و کان بین ذالک . یعنی شما انفاق هم که می‌خوای بکنی، آقا، خودت نون تو خونتون نیست یا بچت گرسنه است، انفاق بکن، اما خانه‌ات هم در نظر بگیر.

دهم، عدالت تو عبادت. بعضیا، مشرف بودم یک روز، توفیق شد برای عتبات عالیات، همین برنامه، هفته مخاطب خاص. بله، شب جمعه
خب، خیلی کوتاه، شاید ۲۴ ساعت. آمدم یه جایی که استراحتی بکنم، یه آقایی اونجا بود، گفت: آقا، مسئله، سؤال دارم. بفرمایید. گفت: من ۶ ماه در سال اینجام. ایرانم که می‌گفت، میام یکی دو ماه مشهد، چای می‌ریزم و کارهای اون‌طوری انجام می‌دم. تو شهر خودم هم که هستم هیات و.. گفت: خانمم از من راضی نیست، نیست.گفتم حق باخانومته. خود حضرات راضنی نیستن. حق با خانمته، تعارف نداره. این عبادت که عبادتی بالاتر از این، زیارت امام بالایی است و خدمت خود این آقا، اباعبدالله علیه‌السلام. اگه الان بیاد، به شما می‌گه: آقا، من انقدر نیاز، این‌قدر به اصطلاح ضرورت نمی‌بینم شما شش ماه ول کنی، بیای یه جایی. خب، بالاخره جشن تولد دارن، عروسی دارن، یه همچین امتیاز محسوب نمی‌شه. بعد، این روایت رو براش خواندم که کسی آمد پیش پیامبر اکرم، گفت: من خیلی مسجد شما میام. خانمم می‌گه: یه موقعی پیش من بشین. پیامبر فرمود: لوس المرء عند عياله احب الي الله تعالي من اعتكاف في مسجدي هذا ، مرد تو خانه پیش همسرش بنشینه، از اعتکاف در مسجد پیامبر بالاتره!
یکی از همکاران شما که مجری پرکاری هم هست، گفت: شما این روایت رو خوندی، برای ما دردسر شده. خانواده می‌گه: نگاه کن، حاج آقا رفیعی گفت. خودش بپرس، ببین خودش هم حالا...
من غالباً سعی می‌کنم مراعات کنم، بله. ولی ضروریه. آقا، فرض می‌کنیم الان مثلاً رئیس‌جمهور، مثلاً فرض کنید رئیس قوه، خود رهبر عظیم‌الشأن انقلاب، یه وقت ضرورت، یک سخنرانی، کسی، درسته. اما تو رفتی خادم شدی اونجا، هر کسی هم می‌تونه این کارو انجام بده. یه وقت، آقای ملایی، الان اگه نباشه، این برنامه دچار مشکل می‌شه، باید بیاد اجرا کنه، باید صبح، رادیو اجرا کنه.

 لذا در عبادت هم، امام صادق فرمود: من در حال طواف بودم، پدرم امام باقر فرمود: خودت رو اذیت نکن، همون به یه طواف اکتفا کن، برو خانه. ان الله یرضی بالیسیر.

  بله، عدالت در فرصت. چند تا مونده؟ تمام. بخش بعدی هم باید اشاره کنم. عدالت در قضاوت، وقتی حکم می‌کنید، عادلانه قضاوت کنید ترجمه‌اش را عرض می کنم. در قضاوت بسیار مهم است اهل عدالت باشید...

دوازدهم، در معاش و معاد. بالاخره: ربنا آتنا فی الدنیا حسنه وفی الاخره حسنه نه معاش فدای معاد بشه، نه معاد فدای معاش بشه.

مورد دیگری که عرض می‌کنم، در این آیه قرآن، البته فصل دعوا، اگر میخواهید دعوای رو دو نفره حل کنید، عادلانه نظر بدید و بله، طرف یکی رو نگیرید. در مدیریت جامعه که اشاره هم کردند، به هر حال، این ها نکاتی بود که من عرض کردم. یه بحثی هم دارم، اگر برسم، اگر نرسم، می‌ذارم هفته بعد. اسباب بی‌عدالتی، چی می‌شه که ما از عدالت دور می‌شیم؟ اگه در بخش دوم رسیدیم که الان خدمت شما هستیم،

ملایی: ان‌شاءالله دوباره برگردیم خدمت حاج آقای رفیعی عزیز. دو تا مطلب رو بریم برای ادامه راه. مطلب اول اینکه، خوب، قربانی ماه ربیع‌الثانی رو همچنان دوست دارم یادآوری بکنم. شما عزیزان می‌تونید مشارکت کنید در قربانی ماه ربیع‌الثانی برنامه سمت خدا که چه برکاتی، چه خیرهایی، واقعاً از مسیر نامردم میرسه به گروه عظیمی از جامعه‌مون. سایت ما رو ببینید، کانال رو نگاه بکنید، صفحات مجازی رو، جزئیات اطلاعات هست. زیرنویس‌های برنامه رو نگاه بکنید همیشه و البته می‌تونید برای اعلام آمادگی و دریافت جزئیات، عدد ۱۴ رو برای قربانی به 20000303 پیامک کنید. مطلب دوم اینکه، حاج آقای رفیعی و همه حضرات وقتی مطالبی را بیان می‌فرمایند، یک گروه کارکشته پشت صحنه کار هستند برای بارگذاری مطالب کارشناسان در کانال. برای اینکه زحماتشون دیده بشه و اون بهره‌ای که ما می خوایم ببرید، دعوت می‌کنم عضو کانال ما بشید. عدد ۸ رو بفرستید به ۳۰۰۰۱۵، عدد ۸. عضو کانال ما می‌شید، حداقل در ایتا عضو ما باشید. همه‌مون از فضل بیانات اساتید

 صفحه ۵۷۰ قرآن کریم، آیات پایانی سوره مبارکه معارج و آیات آغازین سوره مبارکه نوح تلاوت می‌شه. با یه صلوات می‌ریم به استقبال آیات وحی. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

صفحه570 قران کریم

ملایی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. می‌خوام پیشنهاد بکنم، هر کس امروز هر اندازه قرآن تلاوت کرد، هممون از این آیه تا هر چقدر...ثوابش رو تقدیم کنیم به همه شهدا، به‌ویژه شهدای جبهه مقاومت، شهید حجت‌الاسلام والمسلمین سید حسن نصرالله، شهید فروشان، شهدای جبهه مقاومت در سوریه و لبنان و عراق و ایران و ان‌شاءالله این‌جوری دعای خیر اون ها رو برای خودمون بخریم. زمان داریم یکم. اون نکته‌ای که حاج آقا می‌خواستن بفرمایند، موانع، اسباب بی‌عدالتی، درسته؟

حجت الاسلام رفیعی:بله، یعنی چی می‌شه تو جامعه بی‌عدالتی خود به خود پیش می‌ره؟ نیاز به بحث مفصل داره، منتها چون ممکنه نسیه بشه، بعضیا بگن هفته بعد نیست. چی باعث می‌شه که ما نتونیم عدالت رو به کار ببریم؟ مخصوصاً تو حوزه مدیریت و مسئولین. ۱. پذیرش مسئولیت‌های زیاد. وقتی ۳۰ تا ۴۰ تا کار به یه آقایی... گفتم: آقا، من شمردم، به ۳۰ تا کار رسیده کار شما. گفت: به خدا برای حقوق نمی‌گیرم، من کار ندارم، حقق نمی‌گیرید. بعد خودش گفت: من بعداً تو جلسات که می‌رم، یادم می‌ره که این مثلاً جلسه شورای الف یا شورای ب. حرف‌های شورای ب رو می‌زنم، بعد می‌گن: آقا، ببخشید، این شورا مثلاً فرداست. این خب این درست نیست. البته بعضی اوقات هم تقصیر خود افراد نیست، واگذار می‌کنن. جناب‌عالی، مسئولیت، من یه مسئولیت می‌دم، اما انصافاً آقایون، قبول نکنید.

ملایی: آره، هیئت امنای چهار تا مؤسسه میشه

حجت الاسلام رفیعی:آقای ملایی، از آقا این رو من شنیدم، دوران ریاست‌جمهوریشون، بله، هست صوتش. فرمودند: خواجه نصیر، تو اون، خواجه نظام‌الملک تو اون نوشته‌اش می‌گه: مردی و کاری، یعنی یک مرد، یک کار. شما وقتی چند تا هندوانه بردار، یکیش هم می‌افته دیگه. پس بی‌عدالتی، یکی از دلایلش، تعدد، تعدد مسئولیته که بعضی عزیزان، متأسفانه این مرز رو رعایت نمی‌کنند.

دومین نکته، عدم واگذاری و تقسیم درست کار. تو این اداره، به ایشون پنج تا کار واگذار کردن، به اون یه کار. یعنی نوع کارهایی که توی ادارات تقسیم می‌شه بین افراد، می‌بینید که به هر حال، این موجب می‌شه، طبیعتاً ندونه، نتونه بنده خدا درست انجام بده. اصلاً تو خود همین کار، الان بی‌عدالتیه. ما آدم داریم تو ادارات، من از رئیس یک مجموعه، خودم شنیدم، آدم دقیقیه. گفت: رفتم بررسی کردم، ۲۰ دقیقه کار مفید داره، ۳۰ دقیقه کار، بقیه‌اش بیکاره، فیلم نگاه می‌کنه تو اتاقش. اون وقت، یه کسی هم همین پشت سر هم، وایسادن مردم تا شب، بنده خدا. خب، تقسیم کنید. اینم یه نکته.

نکته دیگری که در واقع  باعث بی‌عدالتی می‌شه، عدم تقسیم صحیح امکانات. آقا، تو یه کشور، استان کهگیلویه و بویراحمد و استان تهران، از نظر بهره‌مندی مردم تو امکانات، فرقی نمیکنه. درست، در استان، یه اقتضایی داره، اما این‌طور نباشه، تمام خیابان‌های مثلاً تهران آسفالت می‌شه، اما این شهر دورافتاده، هنوز ۱۰ ساله، یه خیابونش خاکی ست. این امکاناته باید در واقع توجه بشه.

یک عامل دیگر بی‌عدالتی، قومیت و نژاد. آقا، ما چون اتفاق هم افتاده‌ها، در گذشته‌ها که در طاغوت که زیاد بوده، ممکنه در جمهوری اسلامی هم گاهی این اتفاق بیفته. من چون مثلاً از این شهر هستم و به مسئولیت رسیدم، پس جاده‌های این شهر، به این نژاد می‌رسم، به این قوم می‌رسم. این درست نیست. نباید نژادی و قومی باشه. رئیس‌جمهوری که از مثلاً فرض کنید فلان شهر انتخاب شده، این شهر با شهرهای دیگه براش متفاوت نباشه، نباید باشه. تعصب و لجاجت هم گاهی موجب بی‌عدالتی می‌شه. یعنی طرف تعصب روی مطلب خاصی داره.بله، کینه، یه کینه‌ای از طرف مثلاً به دل گرفته.
تقدم روابط بر ضوابط. قرآن، این جمله آخر من است. ظاهراً قرآن تو آیات متعددی به ما نشون می‌ده، ببینید: با پسر نوح، لیس من اهلک. بله، با ابولهب، تب یدا ابولهب. با عرض می‌کنم که همسر نوح. بله، قرآن می‌فرماید: ضرب الله مثلاً للذین کفروا... همسر لوط، پس روابط اگر بر ضوابط حاکم شد، می‌شه بی‌عدالتی. تقسیم امکانات درست نبود، می‌شه بی‌عدالتی. لجاجت بود، می‌شه. تعدد مسئولیت بود، می‌شه بی‌عدالتی. ان‌شاءالله که اعدلوا بالتقوا

ملایی: ان‌شاءالله حاج آقا، برای اینکه فرصت باشه، خیلی زمان نداریم، ولی بدون دعا تموم نشه.

حجت الاسلام رفیعی:خدایا، روح بلند شهید سید حسن نصرالله، شهید صفی‌الدین، شهید سلیمانی، حنیه، سنوار، همه این شهدایی که تو یکی دو سال اخیر، مخصوصاً به شهادت رسیدن، عنایت بفرما.

ملایی: الهی آمین.

حجت الاسلام رفیعی:اهدافشون رو تحقق ببخش.

ملایی: الهی آمین.

حجت الاسلام رفیعی:خدایا، اون‌طور که قول دادی که اولیائت رو یاری کنی و دشمنان رو خوار کنی، این صهیونیست ها، این کسایی که علیه مسلموناه، علیه کشور ما توطئه می‌کنن، تلاش می‌کنن، خدایا شرشون رو به خودشون برگردون

ملایی: حاج آقا، خیلی متشکرم. سلامت باشید. نوک پیکان محور مقاومت، مظلوم، مقتدر، ولایت‌مدار، بی‌ برو برگرد و به عنوان نمونه و الگو، شجاع و بسیار بسیار توانمند در رهبری محور مقاومت، شهید بزرگوار، شهید سید حسن نصرالله. ان‌شاءالله روحش از این نشستن و گفتن و دیدن و شنیدن بهره ببره. ثواب برنامه‌مون تقدیم او و حسن ختام برنامه، اتفاق، ذکر خیری از سید حسن نصرالله عزیز و بزرگوار هست. فردا ان‌شاءالله زنده باشم، می‌بینمتون.