حجت الاسلام ماندگاری:
سلام علیکم و رحمت الله. اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی فاطمه. من هم خدمت شما و همکاران خوب این برنامه و همه بینندگان و شنوندگان عزیز این برنامه در شبکههای مختلف سیما و صدا، شبکه رادیو معارف، عرض سلام و ادب و احترام و تبریک میلاد با سعادت آقا جانمون، امام عسکری، پدر نازنین امام زمان را دارم. امیدواریم که خدا به حق این امامی که عمر مبارکشون ۲۸ سال بیشتر نبود و ۸ سالگی به امامت رسیدند، ۲۰ سال مدت امامتشون بود، زندگی خیلی سختی داشتن، امام عسکری سلام الله علیه، سلام الله علی، اصلاً زندگیشون در عسگر، یعنی پادگان، ، به قول معروف در حصر نظامی بودند. حضرت ولی با این وجود بهترین خدمتها و زیباترین خدمتها رو به شیعیان کردند، به مسلمین کردند، به بشریت کردند و جهان و مردم رو آماده عصر غیبت کردند. عصری که خیلی هم سخته که به تعبیر امام سجاد علیه الصلاة و السلام، اهل عصر غیبت که هرچی جلوتر میریم به ظهور میرسه، که یعنی زمان ما افضل زمانها هستند، اهل زمانها هستند، تحمل سختیها، مشقتها، فشارها و اینکه دستشون به راحتی به امام زمانشون نمیرسه. این ولادت رو تبریک میگیم و امیدواریم با آبروی امام عسکری سلام الله علیه، خدا به ما توفیق کسب لیاقت درک ظهور رو عنایت بفرماید. بهترین برکات از سمت و سوی امام عسکری به سمت ما جاری و ساری بشه.
ملایی: انشاءالله سامرایی شدم، راه گدایی بلدم، لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست. و امیدوارم که خود حضرت به هممون نگاه بکنه و انشاءالله با دعای ایشون و عنایت ایشون، ظهور فرزندشون نزدیک و نزدیکتر بشه.انشاءالله. قرارداد امروزمون چیه، حاج آقای ماندگاری؟
حجت الاسلام ماندگاری:
قرارداد امروزمون، من چون احساس کردم هم بلاد شب میلاد آقا جان امام عسکریه که در یه روایت نورانی فرمودند: عبادت، صوم الصلات نیست، نه اینکه صوم و صلات عبادت نیست، کثرت تفکر فی امر الله. اگر نگاه کنیم، اولین فضیلت را برای انسان، چه در قرآن و چه در روایات، کسب معرفت برای ما آوردند. یکی از راههای کسب معرفت هم کثرت تفکره. لذا بارها گفتیم در قرآن شاید قریب به ۲۵۰ مرتبه ما را دعوت به تفکر، تعقل، تدبر، تأمل کردند. من همیشه میگم تفکر، قطبنمای حرکت انسانه. تازه هفته دفاع مقدس را پشت سر گذاشتیم، زمان جنگ، یک قطبنما، یه آهنربایی کنارش بود، مسیر درست نشون نمیداد.
ولی وقتی روی زمین صاف میگذاشتیم، همه حوزه مغناطیسیشو پاک میکردیم، به تعبیر خودمون، مسیر رو خیلی دقیق نشون میداد. اگر تفکر ما در حوزه مغناطیسی شهوتها، غضبها، توهمها، در یک کلمه، در حوزه وسوسههای شیاطین جن و انس قرار نگیره و تفکر ما بیاد تو حوزه مغناطیسی خدا قرار بگیره، بله، قرآن، عترت قرار بگیره که فرمودند اگر تفکر شما تو قرآن نباشه، جهت شما رو درست نشون نمیده. باز همون آیه که بارها گفتیم: و من اعرض عن ذکری، ذکر یعنی قرآن، یعنی اهل بیت، فان له معیشتا زنکی انحرافی میره و بدبختی اینه که آیات قبلاً خوندیم، تکرارش هیچ اشکالی نداره، فکرهاتون انحرافی میره، یحسبون انهم مهتدون، عملتون انحرافی میره،.یحسبون یحسنون صنعا خیلی بده آدم تلاش بکنه، کج بره یا عقبگرد کنه یا کج بره. حالا به مناسبت این ولادت و این روایت زیبا، قراردادی که من، آقای شریعتی، انتخاب کردم امروز برای عزیزان خودم مطرح بکنم، قرارداد علم تفکیک علم نورانی از علم ظلمانی است.
ملایی:
یعنی نورانی داریم، علم نورانی داریم.
حجت الاسلام ماندگاری:
أَلْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللّه فِی قَلْبِ مَنْ یشآء علم نوری است که خداوند درقلب بعضیها میگذاره. یه روایت داریم: العلم حجاب اکبر، بالاترین حجابه. که امام توی اون تفسیر جمله مناجات شعبانی میفرماید: الهی حبلی کمال الهی هب لی کمال الانقطاع إلیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها إلیک حتّی تخرق ابصار القلوب حجب النّو ، حجاب نورانی. علم همه فکر میکنن کسی که عالمه، خب خیلی وضعش خوبه، روشنایی داره، راه میره. آدم باسواد انگار چشماش بینایی. یه جایی همین علم میشه حجاب ظلمانی، همین میشه حجاب، بدترین حجاب هم میشه. حالا چون در آستانه آغاز تحصیل، سال تحصیلی هم هستیم.
ملایی:
بله، روزهای اول ساله، هم برای دانشآموزان عزیز، هم دانشجویان عزیز، هم طلاب عزیز، هم هر بزرگواری که در مسیر علم قرار گرفته. آرزوی موفقیت داریم براشون، درسته؟
حجت الاسلام ماندگاری:
بله، آرزوی موفقیت میکنیم که خدا توفیق طلب علم نورانی به ما بده، انشاءالله.
ملایی:
انشاءالله. ولی شرط داره، نه؟
حجت الاسلام ماندگاری:
بله، من چهار تا شرطش رو درآوردم. اول به خودم بگم، بعد به مردم عزیز بگم. حیفه، آقای شریعتی، الان الحمدالله یکی از دوستان گفت: حاج آقا، یکی از برکات جمهوری اسلامی رو بگید. گفتم قبل از جمهوری اسلامی، تو زمان قبل، ببین ما چقدر بیسواد داشتیم. الان چقدر بیسواد داریم؟
الان میگن الحمدالله قریب به ۹۶، ۹۷ درصد مردم سواد دارند. سواد یعنی نور، سواد یعنی علم نور. اما ببینیم این علم داره برای من نور میده یا حجاب میده؟ این علم به مقصد میرسونه؟ به تعبیر، علم من رو جلو میبره یا عقب میده؟ که عقبگرد کنم؟ روایتی رو من خیلی توی زمینه گشتم، روایت از این روایت جامعتر ندیدم. در کتاب شریف کافی، کتاب علم، روایت از وجود نازنین آقا رسول الله صلی الله علی محمد و آل محمد، راویش هم امیرالمومنین سلام الله علیه. قال علی علیه السلام، قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: من طلب العلم للله. اول دین ما برای طلب علم و معرفت هیچ محدودیتی نگذاشته. محدودیت زمانی نداریم، طلب العلم فریضه. محدودیت زمانی تا گور دانش بجویید. محدودیت جنسی نداریم، طلب العلم فریضه علی کل مسلما. محدودیت استاد نداریم، خیلی استاد موثره، ولی حکم اهل نفاق، الله اکبر. نگاه کن، ببین چی میگه، نگاه نکن ببین کی میگه. اگه حرفش خوبه، قبول کن. بارها حضرت آقا فرمودند: ما اگر با آمریکا و اروپا مشکل داریم، با پیشرفت علمیشون مشکل نداریم، استفاده میکنیم. پیشرفت علمی، پیشرفت هر جای عالم باشه. بله، خیلی قشنگهها، منطق دین ما اینه. محدودیت زمانی نداریم، یعنی در فراگیری تعصبی نیست. محدودیت جنسی نداریم، محدودیت استاد نداریم، مسئولیت مکان نداریم. خذ العلم ولو به سین. سین اون موقع چین بوده، ولی دنیای ماورا رو میگفتن چین. دیگه خیلی دور، خیلی دور بود. برو اونجا بگیر. خیلی قشنگه، یعنی هیچ محدودیتی برای ما نگذاشته. اما این محدودیتها رو، چهار تا شاخصه به ما دادن اهل بیت. آزادید هرچی میخوای بری یاد بگیری، ولی این چهار تا شاخصه رو نداشته باشی، هرچی علمت بیشتر بشه، خودت عقبگرد میکنی. به جایی که این علم چراغ راهت باشه، تو رو جلو ببره، عقب میبره.
چهار تا شاخصههای، شریعتی عزیز، مردم عزیز، قابل اندازهگیری برای همه مونه. اولش هم بیایم خودمون. ولی آیه قرآن خیلی به من توی محاسبه کمک میکنه: حاسبو قبلاً ان تحاسبوا ، اقرا کتابک و کفی به نفسک الیوم علیک. این آیه، یکی اون آیه که میفرماید: ما یک قیامت گذاشتیم تو وجود خودت، قیام خودت، نمره بدی. من با این دوتا آیه، شریعتی، هم تو حوزه، هم تو دانشگاه که حالا گاهی وقتا مباحثه با عزیزان داشتیم، برگهای امتحان خودشون تصحیح کنند، خودشون به خودشون نمره بدهند. جالب بوده، واقعاً ببینید چند میگیرید. یه نمره ۲۰ رو گذاشتم جلوشون، گفتم این نمرهاش بیسته، حالا خودتون ببینید چند میگیرید. و خیلی میترسم که خدا روز قیامت این کارو با ما بکنه، بگه: نمره پیغمبران بیسته، نمره امیرالمومنین و اماما بیسته، شهدا عالیه، نمره علما عالیه، خودت به این ها نگاه کن، خودت نمره بده. من که میگم اگه این کارو بکنه خدا، من اصلاً حساب نمیکنم، نمره نمیدم، خودم سمت جهنم. در برابر این ها هیچی ندارم. ولی لذا به ما گفتن بگید: الهنا عاملنا به فضلک فلا تعاملنا بعدلک چقدر قشنگه. یک پیرمردی بود، من دوران نوجوانیم، هر وقت ازش میپرسیدم چی داری، میگفت: به فضل الهی خیلی چیزا دارم، من از خدا طلبکار نیستم. فضل او. اگر من فضل و این آیه ۲۱ سوره نور رو دوست دارم، همه دوستان خیلی بخونن. خدا میفرماید: و لولا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احداً ابداً. اگر فضل و لطف رحمت خدا نبود، یک کدومتون از دست شیطون جون سالم به در نمیآوردید. چون خیلی برنامهریزیش دقیقه، خیلی برنامه زشت دقیقه، هر کسی رو قلقش رو بلده. حالا برای اینکه میخوایم تو این آغاز سال تحصیلی، خودمم طالبم، هم دانشآموزم و همه طالب علمیم، انشاءالله.
این صدا و سیما، من بارها گفتم به مسئولین عزیز، الحمدالله خیلی امروز این جایگاهش قشنگتر دیده میشه. امام فرمودند: صدا و سیمای دانشگاه عمومیه. هر کسی که پای تلویزیون و صدا و سیما، رادیو میشینه، در واقع به نیت علمآموزی میشه. حتماً دانشگاه زنگ تفریح هم داره، بله، خوب، بله. ولی باور کنید هیچ مدرسه و دانشگاه همه زنگاش تفریح نیست. به دوستان صدا و سیما میگم: فتامل یه تاملی بکنید، یه وقت نکنه زنگ تفریح بیشتر از درسهامون بشه. زنگ تلنگر باید باشه. معلم گاهی وقتا یک جمله مینوشت، تخته تلنگر میزد به همهمون. صدا و سیما، من اعتقاد دارم لازم نیست همیشه سخن یک ساعته بذاره و عزیزان، گفتم، گفتم، شما اخبار ۶۰ دقیقهای دارید، ببخشید، ۶۰ ثانیهای دارید، یک دقیقهای سخنرانی بذارید، از صاحبنفسها، از خوبان عالم، پیک بینندگانتون. اخبار بیست و سی، اخبار ۲۱، اوج مخاطب، وسط سریالهاتون که الحمدالله تبلیغات خوبی پخش میکنید، عیب نداره، لازمه، پخش کنید، یه تبلیغات کنید به خدای دانشگاه. این آیه مال دانشگاه صدا و سیما هم هست: الذین یغلقون رسالات الله. گاهی وقتها احکام رو توی انیمیشنای قشنگ پخش میکنن، خیلی قشنگه، دستشون درد نکنه، دست مریزاد. اما گاهی وقتا یه صاحبنفسی، مخصوصاً صاحبنفسهایی که از دنیا رفتن، اذیتمون نکنهها، چون شهرت پدر همه مونو درآورده. از حاج آقا مجتبی تهرانی، از آیتالله حقشناس، آیتالله ناصری، از آیتالله... شوخی کردیم با دوستان صدا و سیما، نمیدونم شما هم تو جلسه حضور داشتید، عیب نداره. محضر حضرت آقا بودیم، گزارش دادن که چند هزار دقیقه الحمدالله معارف گذاشتیم. منم شوخی کردم، گفتم: نصف شب گذاشتن برای ارواح مومنین مومنات. قربونتون بشم، گفتیم: سریالی که شما پربینندهترین زمان، چون زمان سریالهاست، بین سریال هم همیشه پنج شش دقیقه شما تبلیغات دارید، عیبی نداره، داشته باشید، ۳۰ ثانیهش رو بدید به تبلیغات قرآن، یه تلنگر، اساساً طراحی بشه، جذاب، مثل خود شما.
ملایی:
بله، مثل یه تلنگر معنوی. مثال دیگهای از این تلنگرها دارید؟
حجت الاسلام ماندگاری:
گفتم دوستان، سروران دیگه، گفتن امیرالمومنین از یک نفر پرسید: عالم حالا تعبیر فرمود شغلت چیه؟ گفت: من نجارم، در میسازم. گفت: برای دلت در ساختی؟ یا اون پیری که هیچ کس اسمش رو نمیدونه، جهانگیرخان قشقایی، تلنگر زد، گفت: تارم پاره شده. گفت: تار دلت پاره شده، نفهمیدی. تلنگر گاهی وقتها به خودم میگم، دانشجوهایی که محضرشون هستم، گفتم: قربونتون بشم، با این روند بیحیایی کجا میخواید برید؟ معذرت میخوام، بیحیایی که زیاد بشه، دیگه جنس مخالف برات لذت نداره. معذرت میخوام، ایستگاه بعدی میشه جنس همجنس، ایستگاه بعدی میشه ارضای غریزه جنسی با حیوانها، خودکشی. کجا میخواید برید؟ حرومخوری آخرش کجا میخواد بره؟ یه نفر میگن: آقا، هزاران میلیارد دزدی و رفت، میخواد کجا بره؟ حضرت آیتالله جوادی آملی، حفظ الله، فرمودند: خدا عالم رو اینجوری خلق کرده، ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، تا10 اگر 3 رو از اینجا بردارم نمی تونم جلوتر برم. اینقدر حسابشده عالم میچرخه، میچرخه، میچرخه، میاد سر جاش. یعنی اون ورطه ته نداره، ته نداره.
پس این تلنگرها خیلی مهمه.
لازم داریم دانشگاه صدا و سیما، امام بیجهت نگفت صدا و سیما دانشگاهه، بیجهت نفرمود جبههها دانشگاهه. ما از دانشگاه جبههها فارغالتحصیلان اومدن بیرون که خدا اونا رو گذاشته کنار انبیا. یه چیزی بگم، نه فقط تلویزیون که البته رسالتش، بله، رسالت اصلیش اینه. مدارس، دانشگاهها، هر استادی، به نظر، مساجد، لباسهای خودم بگم، مساجد دانشگاه، هیئات دانشگاه. میگم به خدا این دانشگاه فقط زنگ شور ندارهها، زنگ شعور داره. مساجد، دانشگاه، خط برای عبادت. معلمی میتونه یه تلنگری بزنه. یه معلم فیزیک، معلم شیمی، یه معلم، نمیدونم، ریاضی. دانشگاهی بودم، اساتید دانشگاه رو جمع کردم، هر رشتهای رو متناسب با رشته خودشون یه روایت محضرشون تقدیم کردم. گفتم: شما استاد فیزیک، شیمی، استاد ریاضی، استاد پزشکی، سر درس این جمله رو بگی، به خدا از من طلبه موثرتره. خدا حفظ کنه این استاد بزرگوار، عرضم به خدمتتون، جزء ۱ دانشمندان ایران، جناب آقای دکتر محمد اسماعیل اکبری، فوق تخصص غدد و سرطان. ایشون گفت: من به بچهها سر درس و سر عمل میگم، اگر اینجا یه سلولی مسیرش غلط شده، این یه اتفاقی، یه جایی افتاده، اثرش اینجا داره دیده میشه. این، بله، وقتی میگیم حرکت پلک من در حرکت کرات آسمان اثر داره. پس هیچی تو این عالم بیربطه با هم نیست. بابا، من یه جایی خوردم زمین.
به قول حاج آقای دولابی عزیز، خدا رحمتش، فرمود: وقتی خدا برات راهبندون درست میکنه، بگو: خدایا، با من چه کار داری؟ چرا میخوای بگو: خدایا، ناله من رو میخوای بشنوی؟ خب، میکنم. قرآن میگه گاهی وقتا باید تضرع کنیم تا خدا به دادمون برسه. گفت: تا نگرید طفل، کی جوشد لبن؟ امروز اگر چند ساله کمآبی داریم، باید همه تضرع کنیم. این رو باید بگیم به مردم: مردم، بیاید گریه کنیم، سحرها، صوت بخواد بگذاریم، استغفار بکنیم. گناههایی کردیم، زود هم به ما برنگردید. بگید: اروپا و آمریکا که خیلی گناه میکنن، چرا همش بارونه؟ من این آیه ۴۴ سوره انعام رو میخونم: ولمانسوا ما ذکروا به فتحنا علیهم ابواب کل شی. یه وقت خدا میگه: باب مادیات رو براشون باز میکنم، مال بیخداها باز میکنم. این مال کسانی که ثبتنام تو مدرسه کردند. اگر خدا داره به ما گوشیمون میتابونه، سخت میگیره، یه خطا بکنیم، ادبمون میکنه. چون ما ثبتنام کردیم، گفتیم: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول. کسی که مسلمان نیست، کسی که به خدا اعتقاد نداره، کسی که به دین اعتقاد نداره، کارش ندارن. تو سوره زخرف، خدا میفرماید: اگر شما مومنین ناراحت نمیشدید، من سقف و دیوار خونه کافرین از طلا قرار میدادم. شاید یه معنایی از دنیا سجن المومنین و جنت الکافراین باشه. شاید...معانی دیگه هم براش گفتن.
خب، ببینید، اگر تعبیر قشنگی، شما فرمودید: ما باور کنیم صدا و سیما دانشگاهه، مساجد دانشگاهان، هیئات دانشگاه، رسانهها دانشگاه، جبههها دانشگاه. اصلاً عالم دانشگاه خدا. اول تربیت معلم راه انداخته. گفتم: اول معلمانم فرستاده و علم آدم الاسماء کلها. ان الله استفی آدم، ابراهیم، نوح، این ها رو گزینش کرده، بعد خودش تعلیم داده، بعد ما رو فرستاده توی عالم، گفته: با این معلما کار بکنید. امت رسولا، گفت: برگ درختان سبز، در نظر هوشیار، هست دفتریست معرفت کردگار. همه عالم داره به ما درس میده، اما به شرطها و شروط. عرضم، شاخصه رو بگم که وقتمون نگذره. امیرالمومنین از پیغمبر سلام الله علیها نقل میکنن: من طلب العلم لله، هرکی دنبال یه نوریه، یه علمیه، یه معرفتیه، حالا یکم کلاسش بالاتر برهن طلب العلم لله لم یصب منه بابا الا ازداد به فی نفسه ذلا، وفی الناس تواضعا،ولله خوفا،و فی الدین اجتهادا...هیچ بابی از این علم نورانی برایش باز نمیشه، خوفا. چقدر قشنگه...
ببینید، وقتی علم برای من بیشتر میشه، یعنی دید من چی میشه، آقای شریعتی؟ وقتی دید من باز میشه، بچه توی رحم مادره، ببخشید، اگه باهاش مصاحبه کنند، دنیای تو چقدره؟ همون دنیای چند سانتیمتری میبینه دیگه. ولی وقتی میاد بیرون، آآآآ چقدر دنیا؟ نگاه کنید، به شما وسعت دید میده. چرا میگن به کوه نگاه کنید، به شما قوت میده؟ چرا میگن به جنگل نگاه کنید، به شما ثمره میده! الله اکبر، چقدر قشنگه. این ها، افلا، حالا خدا میگه: هر چقدر دید تو بازتر شد، تو باید چی، خدا، احساس کنی؟ خودت رو، خودت رو کوچکتر ببینید. الا ازداد فی نفسه ذلا. تو این عالم بزرگ، من چقدرم؟ هیچی. خدا بر درجات امام بزرگ، شهید رجایی رضوان الله تعالی علیهما بیفزاید. وقتی میخواستند حکم ریاستجمهوری تنفیذ کنند، امام مثالی برای رجایی زدند، فرمودند: شما رئیسجمهور ایران شدید. ایران یه قطعه قاره آسیا، قاره آسیا یه قطعه کره زمین، کره زمین یک قطعه از منظومه شمسی، منظومه شمسی قطعهای از کهکشان راه شیری، کهکشان راه شیری تازه یکی از مخلوقات خداست. حالا شما رئیسجمهور ایرانی، چقدر توی عالم هستی؟ حالا ایشون رئیسجمهوره، من خودم رو حساب میکنم، من میگم: یه نفرم از ۸۰، ۹۰میلیون جمعیت ایران، قطعه آسیا و کره زمین و منظومه شمسی و کهکشان راه شیری و مخلوقات، من چقدر شدم؟ گفت: آن ذرهای که در حساب ناید ماییم. پس هر چقدر علمم بیشتر شد، برای خودم نوشابه باز نکنم. من کوچیکتر شدم تو این عالم به این بزرگی. خدا من رو آدم حساب کرده. علم، ذلت نفسانی باید برای من بیاره، نه عجب درونی. نقطه مقابل، علم ظلمانی چی میاره؟ اوج میاره. بذارید یه دعای حضرت زهرا سلام الله علیها رو میخوام هدیه بدم: اللهم ذلل نفسی فی نفسی. حالا میشه: من خودم تو خودم بشکنی. اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام، الهی آمین. راشد عزیز، خدا حفظشون کنه، یه روز به حاجیا میفرمودند، با هم بودیم، میدونید خدا چرا میگه که لباسات رو در بیار، انگشترت هم، زینت در بیار، عینکتم، زینت در بیار، طلا، جواهراتم در بیار، هرچی داری زینته در بیاد، فقط با لباس قیامتت بیا؟ اولاً بدونی، بیای بفهمی، ببینم خودت چقدر میارزی؟ ثانیاً بیای ببینی چقدر در برابر عظمت خدا تو کوچیکی؟ به چی داری؟ تو سرزمین محشرالحرام بودیم، جاتون خالی، اون شبی که از عرفات به سمت مشهد، خیلی با صفاست. خدایا این حرکت از عرفات به مشهد و نصیب همه مردم عزیز، الهی آمین، مخصوصاً نسل جوان. بفرما، با چند تا از استاد دانشگاهها داشتیم، یه لباس احرامیه، سرد هم هست، حالا بعضی کولهای دارن، ما کوله هم نداشتیم، فقط نعلینامون دستمون، پامون بود، خسته شدیم. به دانشگاه گفتم: موافقید یکم بخوابیم رو همون سنگ ها و شن ها؟ و گفتن: بخوابیم. یه نیمساعت گذاشت خوابیدیم. بیدار شدیم، دیدیم دو متری دستشویی خوابیدیم. استاد دانشگاه گفتم: تو دنیا چقدر پول بهت میدادن اینجا بخوابی؟ گفت: باور کن هرچی می دادن نمی خوابیدم...گفتم: خدا اینجا اومده ما رو لهمون کنه، بفهمیم چقدر کوچیکیم. هر کس علمش، خودشو تو خودش، بیرون نهها، خودشو تو خودش کوچیک کرد، این علمش نورانیه. خودش هم تو خودش کوچیک بشه، خیلی ادعا نمیکنه. و ما توفیقی الا بالله علی. من کاری نبودم. شهید مهدی عزیزاللهی، نمیدونم دوستان کلیپشو دیدن، یه شهید ۱۴ ساله، انداخته پایین، مصاحبه میکنه، اذیتش میکنه، اینجوری، اینجوری میکنه: کجایی؟ تو تخریبم. چه کار میکنی؟ میدون باز میکنی. من نیستم ها، خدا داره میکنه. دفعه چندمه تو اومدی جبهه؟ دوم، سومه. ۱۴ ساله، دفعه دوم، سوم. آره، نیستیم، خدا داره ما رو میاره. نگاه، ببین، یه اتفاقی میافته تو وجود آدم. وقتی علم نورانی میشه، بچه ۱۴ ساله چقدر بزرگ میشه، چقدر رشد. یک فرمانده عراقی، از این حالا، نگم عراقی، جسارته، یه فرمانده بعثی، یکی از بچههای نوجوان ما را اسیر کرده بودن، ۱۱ سالش بود. گفت: خمینی اینقدر سرباز کم آورده که سن سربازی رو آورده پایین از ۱۸ سال؟ گفتم: خمینی سن سربازی رو نیاورده پایین، سن عاشقی رو آورده پایین. آفرین. این تلنگره ها، اینو خوب یاد گرفته. این نورالله. خب، این نوره، اومده تو وجودش، داره حرف میزنه، به نورالله حرف میزنه، با خدا نگاه میکنه، با خدا میشنوه، با خدا کاری میکنه، با خدا. ایشون نور رفته تو وجودش. پس اولین شاخصه، اول دارم به خودم میگم، به بینندگان عزیز، شنوندگان عزیز، اول دارم به خودم میگم: هر کسی علمش بیشتر بشه، خودش باید تو خودش کوچک بشه. ولی اگه علم ظلمانی باشه، برای خودم یه عجبی قائلم. چرا به من نگفتید مثلاً با عنوان نگفتید؟ میگه: کشمش دم داره، بابا من حجتالاسلام والمسلمینم، فلانم. اول از خودمون بگیم: آقای دکتریم، آقای مهندسیم، آقای مدیر کلیم.
دومین شاخصه: و لله خوفا، الله اکبر. هر چقدر علمت بیشتر میشه، خوف و خشیتت از خدا بیشتر بشه. باز یعنی چی؟ وقتی علم با چشم تو رو باز کرد، میفهمی این عالم با این عظمت، خدایی داره که تو به کنه عظمتش پی نمیبری، الله اکبر. بعد این خدای بزرگ، از این خدای بزرگ خوف و خشیت، نه اینکه نعوذ بالله از خدا بترسیم، نستجیر بالله خدا رو یه موجود ترسناک ببینیم، نه، عظمت خدا حساب میبری ازش که تو رو خاشعت. همون حالی که اهل بیت داشتن، مخصوصاً امام مجتبی سلام الله علیه که ازشون نقل شده، موقع وضو گرفتن، آماده شدن برای نماز، بدنشون میلرزید. آقا، چه خبره؟ خب، در مقابل خدا میایستم. باور کنید، الان هم ماها، من خودم میگم، در مقابل یک رئیسی، بزرگی، آیتالله، یک آقایی، عزیزی، وایستیم، لکنت زبان میگیریم. ولی روزی ۱۷ رکعت، ۵ بار، خدا به من و شما و همه اجازه داده مقابل بزرگترین وجود عالم هستی واستیم، تازه به من میگه: با هم خودمونی حرف بزنیم، بگو: ایاک نعبد، ایاک، خودمونی میگیم، خود، خودم و خودت. چه عظمتی داره، چقدر من رو تکریم کرده: و لقد کرمنا بنی آدم. همینجا داخل پرانتز بگم، برای دخترخانمهایی که جشن تکلیف دارن امسال، آقاپسرایی که جشن... آقاپسر، دخترخانم، هرجا برید، وارد بشید، میگن: برو با بزرگتر بیا. تنها جایی که نمیگن با بزرگترت بیاد، تو مقابل خدای، خدا میگه: خودت بزرگی، بیا. دختر ۹ ساله، تو بزرگ شدی، بیا. خودت، پسر ۱۵ ساله، تو بزرگ شدی، من با خودت طرف معامله قرار میگیرم، بیا با هم حرف بزنیم، حرف بزنیم، الله اکبر کن لی اکن لک این حدیث قدسیه تو برای من کار کن، من با تمام خداییم برای تو کار میکنم. ۱۳ سال، عیب نداره، ۱۴ سالته، هنوز به ذهن تکلیف نرسیدی، عیب نداره. ۳۶ هزار شهید دانشآموز داریم، ۵ هزار تا زیر ۱۵ سالن، الله اکبر. ۱۵ ساله نشده، عیب نداره، من با تو قرارداد مینویسم، عزیزت میکنم، تو بیا با خودم. این علم نورانیه. بچههایی که دانشآموز بودن، شهید شدن، دیپلم نگرفته بودن، سیک نگرفته بودند، ولی علم نورانی داشتند، از کلمات امام، از قرآن، علم نورانی داشتند. این دو، خوف و خشیت از خدا زیاد بشه. بذار یادی کنم از شهید آیتالله سعیدی، رضوان الله تعالی. آقازاده، محمد آقا نقل کردن، امام جمعه خونده بودم، ایشون برام تصریح فرمودند: داشت از خیابون رد میشد، قهوهخانه بود، نوار گرامافون، از زمان قبل از انقلاب، گرامافون میگذاشتن، گران بود، موسیقی بلند بود. تا این سید بزرگوارو دید که داره از خیابون میاد به سمت قهوهخانه، نوار خاموش کرد، یعنی احترام گذاشت. آقای سعیدی فرمودند: برای چی خاموش کردی؟ گفت: به خاطر شما، قبول، روشن کن. آقا، همه میگن خاموش کن، شما روشن کن؟ گفت: من روز قیامت جواب خدا رو ندارم بدم، به من بگه: سعیدی، تو چه کار کردی؟ این آدم از تو ترسید، حساب برد، از من خدا نترسید. خوف و خشیت یعنی این... الان من به اندازه که از دوربین راهنمایی رانندگی میترسم، از دوربین خدا میترسم؟ شریعتی: دوربین ها میرسی، اگر هم سرعت داشته باشی، آروم پاتو میذاری رو ترمز.
حجت الاسلام ماندگاری: مسئولین بزرگوار، به اندازهای که از دیوان محاسبات، بازرسی، حفاظت، حراست، از این ها میترسیم، از حسابکتاب خدا میترسیم؟ فمن یعمل مثقال ذرته خیراً یره. جواب خدا رو داریم؟ امروز، داخل پرانتز بگم، مشکلات امروز مملکت ما زیاده و مردم ما واقعاً اهل استقامت و تحملن، دست مریزاد داره. اما یه چیزو تحمل نمیکنند: یه نفر تو اداره ۱۰ برابر کارمند حقوق میگیره، یه نفر چون کارمند رسمیه، حقوق و مزایا و نمیدونم کارانه و یارانه و همه این ها داشته باشه، یکی چون شرکتیه، قراردادیه، هیچی بهش ندن. این ها خیلی سخته تحملش، تبعیضه... نمیدونم کی میخواد جواب این ها رو بده. و اما تو جمهوری اسلامی سخته، حساب، اگه از خدا بترسم، هیچ کدوم از این ها اتفاق نمیافته. خدا رحمت کنه حضرت آیتالله مصباح یزدی فرمود حدود شاید ۱۵، ۱۶ سال قبل، یه مشکلی پیش اومده و تعدیل نیرو بوده، یادتون باشه توی مجموعهها کم بود. ایشون همه نیروهای موسسه امام خمینی رضوان الله تعالی علیه، را جمع کردند. این قصه رو اطلاع دارم، فرمودند: یکسوم بودجه ما را کم کردند، یا باید یکسوم از کارمندا رو ببریم بیرون، اخراج کنیم، اینم زندگی دارن، یا باید یکسوم از حقوق همهمون کم بشه تا هیچکس بیخانمان نشه. و ایشون توضیح دادن: اگه میخواید پیش خدا مسئول نباشین، بیاین گزینه دوم انتخاب کنید. و همه انتخاب کردند. این عدالت که حقوق رو کمتر کنیم، ولی هیچکس، این افراد، اخراج نشه زندگی دارند.
شاخصه اول علم نورانی، ذلت نفسانیه. علم ظلمانی، عُج. شاخصه دوم علم نورانی، خوف و خشیت و حساببری از خداست. علم ظلمانی، میشه از آدما حساب میبره، از خدا حساب نمیبره. شاخصه سوم: و فیالناس تواضعا. هرچه علم من بیشتر میشه، میفهمم این مردم، اگر از من بزرگترن، عبادتشون، از تعبیر امیرالمومنینه، عبادتشون بیشتره، خدمتشون بیشتره. اگر از من کوچکترن، کمتره، پس این ها قابل احترامن، قابل تواضعن. حالا من چون آیتالله شدم، دکتر شدم، مهندس شدم، استاد دانشگاه شدم، که نباید برای این ها فخر بفروشم، که نباید طاقچه بالا بگذارم که نباید امتیازخواهی بکنم.
باید در مقابل مردم خاضع باشم. چرا؟ چون اون خدای بزرگی که به اون شاخصه دوم پیداش کردم، من بدهکارم بهش. خدا گفته: اگه میخوای بدهیتو به من پرداخت کنی، به عیال من که خلق منن، خدمت کن. تا تواضعم نباشه، خدمت معنا پیدا نمیکنه. لذا اگه تواضع کردم، هم علمم باز بیشتر میشه. گفت: افتادگی آموز اگر طالب فیضی، هرگز نخورد آب زمینی که بلند است هم توفیق خدمت پیدا میکنم.
آخرین شاخصه علم، لذا کسی که، آقای شریعتی عزیز، کسی که علمش نورانی، خادم میشه. کسی که علمش ظلمانیه، تاجر میشه. تاجر به معنای آخرتیها، به معنای دنیایی، ببخشید، اون خادمه، تاجر آخرتی: تجارت تنجیک من عذاب علیم. کسی که داره خدمت میکنه، هم دنیاش آباده، هم آخرت. اما کسی که گاهی وقت ها تجارت دنیا میکنه، گاهی وقت ها خائنم میشه. آخرین شاخصه علم نورانی: و فیالدین اجتهادا. هر چقدر علم من بیشتر میشه، میبینم من سر سفره قرآن و عترت، این ها رو یاد من، بدهکارم. من باید حق این قرآن و عترت رو ادا بکنم. پس هر چقدر میتونم به دین خدا و به مردم خدمت بکنم: و فیالدین اجتهادا. یک گرهی از کار اسلام، مسلمین باز بکنم، نه اینکه گره درست بکنم، نه اینکه کاسبی بکنم، رزقم میرسه. لذا چهار تا شاخصه گفتیم. در سال تحصیلی، انشاءالله همهمون گوشمون رو باز کنیم برای این نکتههای قشنگ آقا رسول الله. خدایا، علم نورانی به همهمون عنایت کن. ذلت درونی ما رو بیشتر کنه، حساببریمونو از خدا بیشتر کنه، تواضعمون و محضر مردم بیشتر کنه برای خدمترسانی و تلاشمون رو برای گرهگشایی... ما اعتقاد داریم جمهوری اسلامی، چون علما بیشتر نورانیه، باید هیچ گرهی نه تو اقتصادمون، نه تو مدیریتمون، نه تو، عرضم به خدمتتون، که سیاستمون، نه تو فرهنگمون، نه تو معیشتمون، نباید گره داشته باشیم. چرا؟ چون: والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا، چون من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب. خدایا، به آبروی محمد و آل محمد، علم نورانی به همه ما، دختر و پسر ما، دانشآموز و دانشجو و طلبه و استاد و حوزه و دانشگاه ما، رسانههای ما عنایت بفرما، الهی آمین.
ملایی:
خیلی ممنونم و متشکر. بحث خوبی بود. در آستانه فصل پاییز و در ایام شروع سال تحصیلی، انشاءالله که همه مون اهل علم باشیم، اهل عمل باشیم و این دعای ناب و نورانی که رب زدنی علم و عملا والحقنی بصالحین، انشاءالله ورد زبانمون باشه. خیلی ممنونم. آیات را بشنوید، برگردیم. بعد از تلاوت آیات، انشاءالله با همراه شما هستیم. عزیزانم، امروز صفحه ۵۷۲ قرآن کریم رو تلاوت میکند و چقدر خوبه در شب میلاد امام عسکری، ثواب تلاوت این آیات را هدیه بکنیم به روح بلند حضرت، در قهرمانان توحید که قراره سهشنبههای ماست و این قصههای قرآنی با بیان شیوا و شیرین حاج آقای بهشتی. در این هفته به شخصیت جناب زید ابن حارثه خواهیم پرداخت که فرمانده جنگ موته بودند و با جزئیات و پیچ و خم زندگی او آشنا خواهیم شد. ببینید، بشنوید و لذت ببرید. باز هم از حاج آقای بهشتی عزیز صمیمانه ممنونم، متشکرم. برای دریافت فایل و شنیدن این قصههای قهرمانان توحید به کانال ما مراجعه بکنید یا به سایتمون و دوستان هم انشاءالله زیرنویس خواهند کرد. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجه. بفرمایید.
صفحه572 قران کریم
ملایی:
اللهم صل علی محمد و آل محمد. خیلی فرصت نداریم، باید خداحافظی بکنیم. اشاره، ماندگاری عزیز، بفرمایند و انشاءالله دعا بکنند و از خدمت دوستان مرخص بشیم.
حجت الاسلام ماندگاری:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. چون آغاز سوره مبارکه جن خوانده شد، من دیگه توصیه میکنم، خیلی ها میگن: حاج آقا، به نظر ما اجنه ما را اذیت میکنند. میگم: چهارقل بخونید، گاهی وقتها میگم: پنجقل بخونید، سوره بخونن، قرآن است دیگه. اجنه هم خوب و بد داریم، همچنان که توی انسانها خوب و بد داریم. ولی خب، اونها چون قدرت مانورشون تو بعضی از جاها، تو بعضی از مسائل بیشتر، سر به سر میذارن و پنجقل رو بخونیم، انشاءالله صدقه بدیم، چهارقل و پنجقل بخونید، آیتالکرسی بخونیم و عرضم به خدمتتون که مراقبتهای لازم رو داشته باشیم، انشاءالله خدا ما رو محافظت میکنه.
راههای رسیدن به علم نورانی، من شاخصهها رو عرض کردم، کوتاه مطلب، انشاءالله قشنگتر جا بیفته. یک مروری هم بر بحث امروزمون انشاءالله داشته باشیم. دعا میکنیم: اللهم اکرمنا به نورالفهم، خدایا ما را تکریممون کن با نور فهم نورانی و اخرجنا من ظلمات الوهم. اگر فهم نیاد، توهم میاد و خیلی ها توهم دارند. خدایا، همه ما را از توهمهای شیطانی نجات عنایت بفرما، الهی آمین. حاجات امام زمانمون، حاجات مجاهدان فی سبیل الله، حاجات مومنین و مؤمنان که مستمع بحث سمت خدا هستند، فوق رغبتشون عنایت بفرما، الهی آمین. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
ملایی:
خیلی ممنونم، حاج آقای ماندگاری عزیز. خیلی ممنونم از شما که هماره و همچنان همراه ما هستید، هم شنوندههای خوب رادیو معارف، هم مخاطب شبکه محترم افق. فردا هم انشاءالله مهمون خواهید داشت با حاج آقای نظافت، خدمتتون خواهیم رسید و به شما سلام خواهیم کرد. در پناه خداوند بزرگ و مهربان باشید. دلهامونو بفرستیم بقیع نورانی و به پیامبر رحمت، رحمت للعالمین، با دل و جان سلام بکنیم و من هم دعا میکنم: خدایا، حق محمد و آل محمد بر گردن ما بسیار بسیار عظیم است. اللهم صل علی محمد و آل محمد. خیلی ممنونم از شما.