اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1404-06-22-حجت الاسلام حسینی قمی - خطبه ۱۹۳ نهج البلاغه امیرالمؤمنین علیه‌السلام ( خطبه متقین )

بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ملایی: به نام خداوند بخشنده مهربان خدایی که خالق بشر است و بهترین اونها یعنی حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم را هدیه داد به عالم و به آدم و افتخار می کنیم که ما زیر ولایت او هستیم و خاندان او و دوستدار او هستیم و محب او هستیم و مسلمانان جهان افتخار می کنند به وجود حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم که عطر و بوی روز ولادت اون حضرت همچنان در مشام جان مان جاری است و یک بار دیگر علی رغم اینکه دو سه روز گذشته ولی باید به همدیگر تبریک بگوییم در طلیعه یک هفته ای هستیم شنبه ها به نام پیامبر خداست شنبه به نام حضرت محمد یک سلام کنیم از طرف خودم و شما به عزیز دلمان اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

حجت الاسلام حسینی قمی:  آقا سلام و علیکم و رحمت الله عرض سلام و ارادت خالصانه دارد خدمت همه مخاطبین عزیز

ملایی:  ارادت داریم ما هم خدمت شما و مشتاق بحث

حجت الاسلام حسینی قمی:  خطبه ی 193 نهج البلاغه را جلسه گذشته شروع کردیم روی ان الصاحباً لامیر المومنین علیه السلام یکی از اصحاب امیر المومنان که کان رجلاً عابداً شخصیتی بود اهل عبادت به امیر المومنان عرض کرد صف لی المتقین، متقین را برای من توصیف بفرما کأنی انظروا الیهم یک جوری که گویا من متقین را دارم می بینم حالا این نام این شخص را هم در تاریخ آمده سید رضی هم رضوان الله علیه آورده به نام همام بعضی ها گفتند که این خواجه ربیعی که در مشهد هست عموی این رجلاً عابداً این شخص صحابی امیر المومنان سلام الله علیه است و همین جا اشاره کنم خطبه قبل از سید رضی رضوان الله علیه شیخ صدوق در امالی نقل کردند منابع دیگر هم دارد مثل تحف العقول ابن شعبه حرانی پس این شخص به امیر المومنان عرض کرد تقاضا کرد متقین را برای من توصیف کنید فتصاقل ان جوابه حضرت نپذیرفتند تصاقل یعنی بالاخره سنگین برخورد کردند بعد فقط یک جمله فرمودند که اتقی الله گفته بود متقین را برای من توصیف کن حضرت فرمود اتقی الله و احسن تقوا داشته باش و نیکی کن ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون آیه سوره نحل را خواندند در همین حد این آقا که اکتفا نکرد گفت آقا این جواب نشد عظم علیه قسم داد امیر المومنان سلام الله علیه که آقا بیشتر برای من توضیح بدهید حضرت شروع کردند مفصل حمد الله و اثنا علیه و صلی علی النبی بعد از حمد و ثنای پروردگار و صلوات بر خاتم النبیین شروع کردند 110ویژگی را من قبل از اینکه اولین فراز را بخوانم یادآوری می کنم که عزیزان یادشان باشد خطبه های نهج البلاغه امیر المومنان بعضی از خطبه ها در موضوع خاصی است مثلا فقط سیاسی است سراسر خطبه سیاسی است مثل خطبه سوم نهج البلاغه که معروف است به خطبه شقشقیه است حضرت تمام حوادث بعد از رحلت پیامبر و این 25 سال خانه نشینی خودشان را در این خطبه توضیح می دهند خطبه ای دارند که خطبه ی موضعش خدا شناسی است خطبه ی اشباه خطبه ی 91 نهج البلاغه این خطبه سراسر خدا شناسی است جالب است من اشاره کنم ابن ابی الحدید که مکرر مطالبی ازش نقل کردیم شرح نهج البلاغه دارد مفصل در بیست جلد است از علمای اهل سنت است وقتی می رسد به این خطبه ی اشباه خطبه ی 91 یک عبارت بسیار بسیار زیبایی دارد در تجلیل از بیان امیر المومنان می نویسد که اذا جاء هذا این کلام ابن ابی الحدید ذیل خطبه ی 91، خطبه ی اشباه با موضوع خدا شناسی می نویسد اذا جاء هذا الکلام الربانی والفظ القدسی بطلت فصاحت العرب با این خطبه ی امیر المومنان با این کلام ربانی و نغز قدسی فصاحت عرب از بین می رود و کانت نسبت الفصیح من کلامها الیه نسبت التراب الی النوار الخالص خیلی تعبیر زیبایی دارد یک عالم اهل سنت مال حدود هشتصد سال پیش می گوید نسبت کلام امیرالمومنان به کلام دیگر فصیحان عرب مثل نسبت خاک به طلای خالص است کلام امر المومنان طلای خالص است شعر فصحاء و کلمات فصحای عرب اون به اصطلاح خاک است ولو فرضنا ان العرب تقدر علی الالفاظ الفصیحت المناسبه می گوید گیرم این عرب این الفاظ در اختیارش باشد اما کیف من أین لهم الماده این مواد را از کجا می خواهند بیاورند این ترکیب را از کجا می خواهند بیاورند می دانید خدا قران هم اشاره دارد دیدید اول سوره بقره بسم الله الرحمن الرحیم الف لام میم و الف لام را الف لام میم را

 و صاف و کاد و یا صا عین مفسرین قران گفتند نکاتی که حروف مقطعه اول سوره قران است یکی از احتمالات این است خدای متعال می خواهد بگوید بسم الله من این قران را با همین حرف ها درست کردم کاف یا و عین صاد و بسم الله این حروف در اختیارتان است اگر بلدید یک قران دیگر بیاورید ابن ابی الحدید می گوید که گیرم که لو فرضنا ان العرب این الفاظ در اختیار است این مواد را چطوری می خواهند درست کنند عظمتی که در کلام امیر المومنان سلام الله علیه است می گوید فثبت ان هذه الامور الدقیقه و فی مثل هذه العبارت الفصیحه لم تحصل الا لعلی فقط علی است که می تواند این مواد را اینطوری بیاورد و قسم می خورد به خدا قسم اگر کسی این کلمات حضرت را تحمل بکند بدنش به لرزه می آید در برابر عظمت پروردگار پس بنابراین خطبه های امیر المومنان گاهی سیاسی است مثل خطبه سوم خطبه ی شقشقیه گاهی خدا شناسی است مثل خطبه 91 اشباح گاهی حکومت داری است نحوه ی اداره ی حکومت مثل نامه ی 53 نامه به مالک اشتر معروف به عهد نامه است گاهی موضوع تربیتی است مثل نامه 31 نهج البلاغه عنوان سخن برادر عزیزمان روزهای چهارشنبه است گاهی راجع به شیطان شناسی و صفات شیطان تکبر خطبه ی 192 خطبه قاصعه هر کدام خطبه ها این خطبه ای که الان می خواهیم بگوییم خطبه ی 193 خطبه ی متقین اخلاقی است 110 ویژگی که امیر المومنان برای متقین بیان می کند پس حضرت اول قبول نکردند یک جمله فرمودند که اتقی الله  تقوا داشته باش این آقا قسم داد امیر المومنان که را که آقا خواهش می کنم بیشتر توضیح بدهید حضرت شروع کردند این خطبه ی مفصل را خواندند شارحین نهج البلاغه به این نکته اشاره کردند چرا حضرت از اول جواب این آقا را نداد خواهش بکند و قسم بدهد یک احتمال است که عطش این را بیشتر بکند آب کم جوی تشنگی آور به دست تا بجوشد آبت از بالا و پست

بعضی ها می گفتند احتمال دارد در جلسه کسانی بودند که حضرت نمی خواست سخن حضرت را اونها بشنوند خصوصی تر بشود چند تا احتمال دادند به هر حال بعد از این مقدمه حضرت شروع کردند به این عبارت و اما بعد فان الله سبحانه باز جالب است خود حضرت هم مقدمه ای ایجاد کردند قبل از اینکه ویژگی های متقین را بیان کنند این مقدمه بود فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْخَلْقَ حِينَ خَلَقَهُمْ غَنِيّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ (خطبه ی 193) خدا بندگان را که آفرید به اطاعتشان احتیاجی نداشت من نکردم خلق تا سودی کنم بلکه تا بر بندگان جودی کنم آمناً من معصیته معصیت مردم آسیبی به خدای متعال نمی رساند چرا لأنه لا تضروه معصیت من اساه گناه گنهکاران به خداوند آسیبی گر جمله کائنات کافر گردد بر دامن کبریایش ننشیند گرد لا تضروه معصیت من اساء لا تنفعه طاعت من اطاعه اطاعت بندگان هم برای خدا خیری ندارد حالا باز جالب است چرا حضرت این را مقدمه توصیف متقین بیان کردند شارحین نهج البلاغه می گوید کسی فکر نکند متقین این است اینطوری بندگی و اطاعت می کند خدا محتاج به این بندگی نیست بدانید مقدمتاً حضرت این توضیح را می دهند در قران کریم این آیه را عزیزان لابد آشنا هستند سوره مبارکه نساء و ان تکفروا فان الله ما فی السموات و ما فی الارض وکان الله غنیاً حمیدا خدا غنی است خدا بی نیاز است پس اگر حضرت می خواهند ویژگی متقین را بگویند نه اینکه خدا نیازمند است ما متقین باشیم یا نباشیم به خدا سود و زیانی نداریم بعد فرمودند فقسم بینهم معائشه خدای متعال معیشت مردم را بین اینها تقسیم کرده باز با این آیه عزیزان آشنا هستند سوره مبارکه زخرف نحن قسما بینهم معیشتهم فی الحیات الدنیا سوره مبارکه زخرف است آیه 32 اهم یقسمون رحمت ربک نحن قسمنا آیا مردم تقسیم می کنند رحمت الهی را نه ما تقسیم می کنیم بینهم معیشتهم فی الحیات الدنیا و رفعنا فوقهم بعض درجات لیتخذ بعضهم بعضا سخریا رفعنا فوقهم فوق بعض بعضی ها از استعداد و توانایی بیشتری برخوردار هستند برای اینکه اگر همه مردم در یک حد بودند از توانایی و استعداد جامعه پا نمی گرفت اگر همه بالاترین سطح استعداد و دانش را داشتند این کارهای پایین تری را کی بناست انجام بدهد زندگی نمی چرخید حضرت به همین اشاره می کند در حقیقت این بیان حضرت اشاره به همین نورانی است فقسم بینهم معائشهم و وضعهم من الدنیا مواضعه هر کسی در جایگاه خودش قرار دارد حالا با این مقدمه فالمتّقون فيها هم أهل الفضائل، صاحبان فضیلت هستند 110 ویژگی اولی اش کدام است؟ خیلی مهم است حضرت می خواهند 110 ویژگی برای متقین بیان کنند حتما تقدم و تاخرش خصوصیتی دارد دیگه کدام را حضرت اول بگویند و کدام را دوم بگویند اولین ویژگی از این ده تا منطقهم الثواب منطقشان ثواب است صحیح است جالب است باز شارحین نهج البلاغه فرمودند حضرت نمی فرمایند منطقهم السکوت نه منطقشان صواب است یعنی چی؟ مرحوم علامه مجلسی رضوان الله علیه فرمودند حرف نمی زنند مگر جایی که لازم باشد اونجایی که لازم است حرف می زنند اونجایی که باید ساکت باشند ساکت می شوند منطقهم الصواب منطقشان درست است اونجایی که باید داد بزند داد می زند اونجایی که باید سکوت بکند سکوت می کند اونجایی که باید حرف بزند در یک جلسه ای گفتیم این حدیث را از امام سجاد علیه السلام از حضرت سوال کردند حرف زدن بهتر است یا سکوت بهتر است حضرت فرمود لکل منهما آفات حرف زدن یک آفتی دارد سکوت هم آفتی دارد اگر آفت نداشته باشد کلام بهتر است حضرت دلیل آوردند فرمودند لان الله ما بعث الانبیاء بالسکوت خداوند پیامبران را که به رسالت مبعوث کرد به سکوت مبعوثشان دعوت نکرد به کلام فریاد می زدند و سخن می گفتند منطقهم الصواب منطقشان درست است اونجایی که باید سخن بگویند سخن می گویند اونجایی که نباید بگویند اگر باز بینندگان عزیز یادشان باشد در ذیل خطبه 176 نکته ای را عرض کردم خیلی مهم است گفتند مرحوم نراقی رضوان الله علیه ملا احمد و ملا مهدی نراقی پدر و پسر از علمای بزرگ شیعه هستند هر دو کتاب های اخلاقی مهمی دارند جامع السعادات این مرد بزرگوار می فرماید چرا حضرت از زبان شروع کردند منطق این بزرگوار می فرمودند زبان اگر یادتان باشد زبان هشتاد نود گناه برای زبان نوشتند هشتاد نود تا گناه فقط از زبان است شما کدام عضو را سراغ دارید که اینقدر گناه ازش صادر می شود چشم یک نگاه حرام یک همزه لمزه اشاره حرام چند تا می شود برای گوش و دست نام برد ولی قریب هشتاد نود تا گناه برای زبان هست یک داستانی بگویم اینجا جالب است عرض کنم که خدا رحمت کند مرحوم محدث قمی رحمت الله علیه مرحوم حاج شیخ عباس صاحب مفاتیح و صاحب کتاب تحف العقول ایشان آقا زاده ای داشت به نام حاج میرزا علی آقای محدث زاده منبری بودند منبر بسیار خوبی داشتند سال 57 از دنیا رفتند قم قبرستان شیخان قبرشان است ایشان می فرمودند این آقا زاده از قول پدرشان عزیزان عنایت کنند اگر خواستند این کتاب را معرفی کنم بخوانند کتابی است به نام شرح حال علمای بزرگ مرحوم دوانی رضوان الله علیه نوشتند به نام مفاخر اسلام یک دوره است شرح حال علمای اسلام دو جلدش راجع به محدث قمی است یک جلدش خلاصه کتاب های محدث قمی است و یک جلدش هم شرح حالشان است این جلد شرح حال را اگر عزیزان تهیه کنند بخوانند واقعا فوق العاده است سفارش می کنم مخصوصا مفاخر اسلام جلدی که شرح حال محدث قمی است فکر می کنم جلد بیست و یک و بیست و دو است بسیار عالی محدث قمی شرح کرده از قول ایشان نوشته مرحوم محدث قمی پدر ما مرحوم میرزا علی آقا محدث زاده پدر ما یک وقتی در کتابخانه شون مطالعه می کردند یک وقت دیدیم صدای گریه شون بلند شد ما با نگرانی رفتیم اتاق ببینیم چه حادثه ای پیش آمده دیدیم چیزی نیست و نشسته گریه می کند گفتیم پدر جان برای چی گریه می کنی گفت داشتم روایت می خواندم گفتم روایت گریه داره؟ گفت نه داشتم عذاب دروغگوها را می خواندم عذاب دروغگوها مگر شما دروغ گفتید گفت نه من بیست سال پیش مکه بودم یک دروغ مصلحت آمیز گفتم، گفتم خوب دروغ مصلحت آمیز که باز گناه ندارد که گفت نه الان فکر کردم نکند مصلحتی که من در نظرم بوده اون مصلحت درست نبوده و من دروغ گفتم اصلا باور کنید خدا رحمت کند امام رضوان الله علیه می فرمودند اگر شنیدید حالات بزرگان و اولیاء خدا را منکر نشوید مسخره نکنید ماها چون طبیب است دروغ می گوییم هیچ طوریمان نمی شود نشسته غیبت می کند می گوید بیست سال پیش دروغ گفتم حالا یادم اومده گفتم نکند برای توجیهی که برای اون دروغ داشتم نکند توجیه درست نبوده گریه می کرد مرحوم محدث قمی یک گناه زبان می شود دروغ لذا اولین ویژگی امیر المومنان سلام الله علیه اولین ویژگی می فرماید منطقهم الثواب بد نیست این روایت را بخوانم جالب است در امالی شیخ صدوق آقا موسی ابن جعفر یک وقت امیر المومنان عبور می کردند مَرَّ برجُلٍ يَتكَلَّمُ بِفُضولِ الكلامِ از این حرفهای زیادی که همه ما می زنیم هیچی هم تهش نیست معروف است می گویند یک پدری به پسرش گفت پسرم فردا هر چی حرف می زنی بنویس گفت باشه آقا فردا شد و نوشت یک صفحه و دو صفحه و پنج صفحه و ده صفحه خسته شد گذاشت کنار شب باباش گفت نوشتی گفت اگه می خواستم بنویسم باید یک دفتر چهل برگ پر کنم گفت نمی خواستم بنویسی گفتم اگر می خواستی بنویسی چقدر می شود چند تا دفتر صبح تا شب ما داریم حرف می زنیم حضرت عبور می کردند یک کسی زیادی حرف می زد فرمود ایستادند فرمودند یا هذا انک تملی علی حافظک دو تا مامور نداریم که ما یلفد قوم الا لدیه رقیب عتید حضرت فرمود انک تملی تو داری املا می کنی اون دو تا کاتب می نویسند تو املا می کنی اونها می نویسند فتکلم بما یعنیک حرف بیهوده نزن اونها می نویسند می خواهند بخوانند ورقه ات را صحیح می کنند ما که مدرسه می رفتیم معلم املا می گفت ما می نوشتیم کی صحیح می کرد ورقه را معلم الان ما داریم املا می گوییم کی می نویسد؟ اون دو تا ملک می نویسند کی ورقه را صحیح می کند خدای متعال صحیح می کند فرمود یا هذا زیاد حرف نزن واقعا عجیب است ما حرف برای مردم فرشته می خواهد تصحیح کند ما اگر برای معلم می خواهیم بنویسم حواسمان را جمع می کنیم در املا و انشا مرحوم آقای معرفت استاد ما بودند یک وقت رفتم منزلشان تالیفات زیادی داشتند در موضوع علوم قران بهترین اثر را در دوران معاصر دارند کتاب می نوشتند کتاب هایشان را در دفتری می نوشتند خدا می داند آقای ملایی دیدم یک سطلی بغل ایشان است پر از این کاغذ ها مچاله شده انداختم گفتم آقا این چیه مچاله کردی گفتند دارم کتاب می نویسم از اول می نویسم تا آخر باز به دلم نمی چسبد می گویم خوب نشد کاغذ را مچاله می کنم یک صفحه از او ل تا آخر باز مجاله می کنم ما کتاب برای مردم می نویسیم به دلمان نمی چسبد دوباره اصلاحش می کنیم ما حرف می زنیم املایی است که خدای متعال می خواهد برگه ما را تصحیح کند این حدیث هم باز در من لایحضر شیخ صدوق است الله اکبر فرمود اذا رایتم المومن صموتا یک صامت داریم یعنی ساکت یک صموت صیغه مبالغه اش خیلی سکوت ساکت داریم و یک سکیت صیغه مبالغه اش است فرمود اگر مومنی خیلی اهل سکوت است فادنوا منک بهش نزدیک بشوید فانه یلقی الحکمه حرفش حکمت آمیز است آدم هایی که کم حرف می زنند یک وقتی که حرف می زنند حرفشان حرف درست و حسابی است اما نقطه ی مقابلش اذا رجل الله ما یبالی ما قال ما قیل فیه پناه بر خدا اگر دیدید کسی برایش مهم نیست چی می گوید آقا نگو جواب بهت می دهند به مردم ناسزا نگو علیه ات می نویسند می گوید مهم نیست نه برای آبروی خودش ارزش قائل است نه برای آبروی دیگران فرمود اگر رجل اینطوری بود فهو شرک الشیطان تربیت یافته ی شیطان است به یک معنا به یک معنا بالاتر قران سوره مبارکه اسراء دارد و شارکهم فی الاموال و الاولاد شیطان سهمی دارد در انعقاد نطفه اولین جمله ای که امیر المومنان سلام الله علیه می فرمود والمتقون فیها هم اهل الفضائل حالا اهل فضائل هستند چی است منطقهم الثواب دوم ملبسهم الاقتصاد لباسشان لباس معتدلی است شارحین نهج البلاغه باز دو تا احتمال دادند یک احتمال که همین لباس ظاهری است لباس ظاهری هم باید در حد اعتدال باشد الان دیدید بعضی ها هزینه های عجیب و غریبی برای لباسشان می کنند این کار خوبی نیست بعضی ها هم نه به لباسشان توجه نمی کنند این هم کار خوبی نیست آیه را همه بلد هستید فأما بنعمتک ربک فحدث خدا بهت داده ظاهرت را درست بکن ظاهر خوب و لباس خوب بپوش اما اعتدال را رعایت بکن مومن متقون ملبسهم الاقتصاد پس یک معنایش همین لباس ظاهری است شارحین نهج البلاغه فرمودند که احتمال دارد که نه ملبسهم نه فقط لباس ظاهری جالب است قران کریم هم اولین سخنی که بعد از هبوط فرزندان آدم و بنی آدم وقتی آمدند روی زمین خدا چی بهشون می گوید سوره اعراف یا بنی آدم قد انزلنا الیکم لباسا لباس خاصیتش چی است این لباس یواری سوئاتکم شما را می پوشاند دو و ریشاً ریش یعنی زینت لباس زینت انسان است ولی بعدش لباس التقوا ذلک خیر از این لباس بالاتر لباس تقواست پس ملبسهم الاقتصاد می تواند یک معنایش هم این لباس نه فقط ظاهری لباس التقوا ذلک الخیر پس بنابراین انسان باید لباسش لباس پوشش اعتدال داشته باشد نه اینهایی که لباس های ناجوری می پوشند فکر می کنند زهد به این است که لباس پاره ای بپوشند نه اینکه یک هزینه سنگینی برای لباس یک نکته را یادآوری کنم حاکمان مسئولیتشان بالاتر است در همین نهج  البلاغه خطبه ی 97 حکمت 97 است کسی به امیر المومنین لباس ساده ای تنشان بود خلق المرعوه وصله داشت به امیر المومنان اعتراض کرد رأس الخوارج بود رئیس خوارج به امیر المومنین گفت این چیه لباس شما پوشدید به امیر المومنان فرمود انک میتٌ می میری لباس درست بپوش حضرت فرمود نه من نمی میرم شما نمی میری شما گفت نه من نمی میرم من به شهادت می رسم من موی محاسنم به خون سرم خضاب می شود تو گفتی انک میت نمی میرم تو اعتراض کردی به لباس من چه اشکالی دارد یخشع له القلب و تزل به النفس شاهد هم سومی است و یقتدی به المومنون توی جامعه وقتی پیش آید لباس ساده ای تنش بود چیز ساده ای داشته باشم ناراحت نیستند بزرگان ما هم ندارند امیر المومنان در همین حکمت های نهج البلاغه می فرماید که خدای متعال لازم کرده لازم است برای اونهایی که صاحب قدرت هستند که ان یقدروا انفسهم بالضعفت الناس زندگی شان مثل پایین دستی ها باشد کی لایتبیق بالفقیر فقر فقیر فقرشان را به خروش نیاورد فقرا بگویند ما نداریم بزرگان و مسئولین ما هم ندارند همه با هم یک جور زندگی می کنیم این البته عرض کردم در عین حال لباس نباید باعث غرور انسان باشد یک داستانی باز بگویم جالب است من رفته بودم محلات یادواره شهدا بود یک آقای پیرمردی اونجا تعریف می کرد می گفت امام رضوان الله علیه تابستان ها می آمدند محلات گفت علما ازشون خواهش کردند درس اخلاق برای ما بگویید امام فرمود من جلسه علما نمی گویم عموم مردم باشند من می گویم چه نظر مصلحتی داشتند عموم مردم گفتند امام یک روز سخنرانی شان این مطلب را فرمودند من تعجب می کنم چرا بعضی ها لباس نو می پوشند یک لباس گرانقیمت می پوشند قیافه می گیرند و تکبر اونها را بر می دارد امام فرمودند عجیب است این لباس قبل از اینکه تن شما باشد تن کی بوده؟ این اگر پشم خالص باشد نیست اگر باشد پشم خالص خالص صد درصد باشد تن یک گوساله بوده اون بزی بنده خدا قیافه نمی گرفت خیلی عجیب است این بعبعی این گوساله تنش بود قیافه می گرفت از اون برداشتند سی درصدش را زدند به پارچه ما قیافه می گیریم

ملایی:  به قول یکی می گفت اینقدر هی نگیر از کفش ات بگذار در صفحات اجتماعی اینی که الان پای تو است پوست یک گاوی بوده اون قیافه نمی گرفته

حجت الاسلام حسینی قمی:  یک آقایی می گفت ما رفته بودیم آلمان برای بازدید از یک کارخانه ی پارچه بود گفت خواستند نشان ما بدهند مراحل تولید پارچه را اینها خودشان تولید به مصرف داشتند این طرف کارخانه مزرعه بزرگ مفصلی داشت گوسفندان فراوانی در حضور ما چند تا گوسفند را پشمش را چیدند اومدند در کارخانه مرحله به مرحله نشان ما دادند آخرش که رسید دو متر پارچه دادند به ما این پارچه قبلش تن این گوسفند بود قیافه نمی گرفت امام رضوان الله علیه در محلات می گفت این پارچه تن ما می آید قیافه می گیریم ملبسهم الاقتصاد لباسشان معتدل است سوم مشی شان تقوا است در قران هم هست و لا تمشی فی الارض مرحا با تکبر در زمین راه نرویم باز این هم می دانید شارحین نهج البلاغه دو تا احتمال دادند یک احتمال همین راه رفتن ظاهری یکی هم که نه مشیهم التقوا کل زندگی شان همراه با تواضع است ببینید جناب آقای ملایی خطبه ای که ما می خوانیم خطبه 193 برگردید 192 خطبه ای است که گفتیم راجع به شیطان شناسی است امیر المومنان سلام الله علیه چی می فرمود الله اکبر الا ترون ابلیس مشکلش چی بود؟ تکبر بود دیگه حاضر نشد به حضرت آدم سجده کند الا ترون نهج البلاغه خطبه 192 الا ترون کیف صغرالله بتکبره به خاطر این تکبر خدا کوچکش کرده وضعه بطرفوه و الان ببینید هر کی می خواهد حرف بزند اول حرفی که می خواهد بزند می خواهد قران بخواند و منبری برود اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و جعله فی الدنیا مدحورا مطرود در دنیاست و آخرت هم گرفتار عذاب است فَعَدُوُّ اللَّهِ إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِينَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِينَ الَّذِي وَضَعَ أَسَاسَ الْعَصَبِيَّةِ حضرت می فرماید سوال اگر خدای متعال ابلیس را الله اکبر با شش هزار سال عبادت از بهشت بیرون کند فو بعد الابلیس یسلم علی الله چطور می شود خدا ابلیس را با شش هزار سال عبادت از بهشت بیرون کند انسانی را با تکبر وارد این بهشت بکند کلا ما کان اللَّه سبحانه لیدخل الجنة بشرا بامر اخرج به منها ملکا ان حکمه فى اهل السماء و اهل الارض لواحد؛ ابلیس را به خاطر تکبر از شیطان هفت هزار سال عبادت از بهشت کرد بیرون انسان متکبر را در بهشت راه می دهد؟ لذا حضرت می فرماید دومین ویژگی مشی هم التواضع مشی شان تواضع است جناب آقای ملایی مفصل دو سه موردش را خوانده باشم باور بفرمایید عمده اختلافاتی که در جامعه ما هست اختلافات خانوادگی و اجتماعی و سیاسی سر همین تکبر است این میگه منم زن و شوهر چرا با هم دعوا دارند این قیافه می گیرند و اون قیافه می گیرد این جناح ها چرا همدیگر را تحمل نمی کنند؟ این برای اون قیافه می گیره و اون برای این قیافه می گیره در مسائل اجتماعی گفت نردبان این جهان ما و منی است عاقبت این نردبان افتادنی است اونهایی که بالاتر می روند هر کس که بالاتر نشست استخوانش سخت تر خواهد شکست واقعش همین است در خانواده اگر زن و شوهری یکی کوتاه بیاید آقا یک چیزی گفت شما می گویی اون بداخلاق است و او متکبر است آقای محترم شما می گویی شما متواضع باش یا به عکس لذا حضرت می گوید متقین مشیهم المتواضع این ویژگی دوم غضوا ابصارهم حرم الله علیهم سوم حضرت می آید سراغ غضوا ابصارهم چشمشان را از اون چه که حرام است می پوشانند وقفوا اسمائهم علی الاعلم النافع لهم گوششان را فقط برای علم نافع خرج می کنند چون می دانید آقای ملایی عرض کنم خدمت مخاطبین عزیز ما قدرت شنیدن مان و تفکرمان یک بالاخره محدودیتی دارد این سلول ها هی مصرف می شود و هزینه می شود چقدر خوب است ما این سلول ها را در راه خوب مصرف کنیم این داستان را باز بگویم جالب است خدا رحمت کند مرحوم آقای انصاریان در قم کتابفروشی داشتند و کتاب های خیلی خوبی و خاطرات علما تنظیم کردند فرمودند علامه طباطبایی به من گفتند آقای انصاری بیا می خواهم بروم فلان جا خانه فلان آقا آدرسش را بگیر من آدرسش را ندارم با ماشین رفتم خدمتشان سوار ماشین شدیم راه افتادیم تا راه افتادیم گفتند آدرس را گرفتید گفتم بله آقا خیابان فلان و کوچه فلان و پلاک فلان گفتند باشه رفتیم از اون خیابان رسیدیم به اون خیابان وارد کوچه شدیم گفتند چی بود آدرس گفتم آقا خیابان فلان و کوچه فلان پلاک فلان الان خیابان را رسیدیم و داریم می رویم دنبال کوچه بگردیم یک مدت دیگه گذشت گفت چی گفتید آدرس پلاکش چی است گفتم آقای علامه این دفعه سوم است شما سوال می کنید خیابان فلان و کوچه فلان و پلاک فلان خیابان را پیدا کردیم و کوچه را پیدا کردیم دنبال پلاک می گردیم گفتم آقا شما علامه طباطبایی هستید سه دفعه است این سه تا جمله را از من سوال کردید جوابی داد الله اکبر گفت آقای انصاری حیف نیست آدم سلول مغزش را خرج این چیزها کند من برای چی این را حفظ کنم حیف نیست آدم سلول مغزش را خرج حفظ یک آدرس کند شما خرج کردی من برای چی خرجش کنم باور می کنید آقای ملایی خدا شاهده ما الان از سلول های مغزمان یک جوری استفاده می کنیم این بزرگان و علامه ها محال بود معروف است مرحوم علامه جعفری رحمت الله علیه می گویند محمد تقی جعفری می گویند حالا شاید نمی دانم در حد آدرس خونه اش را گم می کرده میگه حیف نیست سلول مغزمان را خرج این چیزها کنیم چی ها به مغزشان من الان سراغ دارم آقای ملایی خدا شاهده بزرگانی را سراغ دارم الان بزرگانی را سراغ دارم اگر شما مثلا صدها راوی را بپرسی این تولدش کی است و وفاتش کی است و پدرش کی است در علم رجال خیلی مهم است صدها نفر را بپرسی بلد هستند صدها هزاران نفر تولد شیخ صدوق و وفات شیخ همه اینها را بلد هستند ولی از همین آقا من دیدم از نزدیک بهشون گفتم شماره منزل آقا زاده تون را می شود من کار دارم شماره خونه خودش هم حفظ نبود چه برسه آقا زاده خودش حیف است مغز خودم را خرج شماره تلفن خونه و آدرس اینجا بکنم حیف نیست سلول مغزم ما چطوری خرج می کنیم مخصوصا در این فضای مجازی ببینید در این فضای مجازی ما چی به سلول مغزمان را خرج چی می کنیم نتیجه اش همین می شود علامه طباطبایی فرمود حیف است خدمت یکی از آقایان بودم گفتم ایشان از من پرسید که گفتم آقا شماره تلفن را بدهم خدمت تان گفت تا مثلا گفتم سیصد و هشتاد و یک گفت آهان سیصد و هشتاد و یک وفات شیخ صدوق این سه تا رقم اولش را حفظ کردم بقیه اش چند؟ 404 هان 404 هم می شود وفات شیخ مفید 381 و 404 دو رقم آخرش 24 هم وفات مثلا فلان صحابی است یعنی یک شماره تلفن می خواهد حفظ بکند یک جوری حفظ می کند دو تا تاریخ وفات دو تا عالم و صحابی این یک کاری کرده باشد و استفاده ای ازش کرده باشد به عزیزان عرض می کنم با این صحبت ها به جایی نمی رسیم خواهش می کنم یک کمی تامل کنید می رویم در این اینستاگرام و فضای مجازی بیرون اومدنش دیگه امکان پذیر نیست این را چطوری جذاب درست کردند که وقتی می روی وارد می شوی دیگر بیرون آمدن یک آقایی می گفت خانم من 24 ساعت در اینستاگرام است گفت نمیشه آخه گفت فقط شارژ موبایلش که تمام می شود مجبور است یک ساعتی بزند تا دوباره پر شود اون یک ساعت را استراحت می کند دوباره ادامه اش را ببینید ما چی در مغزمان می کنیم اون وقت چرا علامه طباطبایی شد علامه طباطبایی و چرا علامه جعفری شد علامه جعفری در آینده ما چی می خواهیم امیر المومنین می فرماید متقین غضوا ابصارهم چشمشان را از حرام وقفوا اسمائهم علی العلم النافع لهم من نمی گویم سرگرمی نمی خواهیم چقدر سرگرمی می خواهیم در 24 ساعت ما چقدر سرگرمی می خواهیم؟ آقا این همه سرگرمی ما می خواهیم یعنی ساعت ها برویم در فضای مجازی این اینقدر سرگرمی می خواهد وَ وَقَفَوا أَسْمَاعَهُمْ عَلَى الْعِلْمِ النَّافِعِ لَهُمْ انصافا بروید آمارها را ببینید این اینترنتی که در همه دنیا هست دنیا چطوری استفاده می کند ما چقدر در راه توسعه علم و دانش استفاده می کنیم چقدر افرادی که در فضای مجازی هستند جوان های ما و زن و مرد ما در فضای مجازی علی العلم النافع لهم دیگه بگذارید بعد از قرآن این عبارات بسیار بسیار تکان دهنده بعد ا زقران محضرتان

ملایی:  این فقره و این قسمت یعنی این فراز از خطبه خیلی عجیب است ما دنبال چی هستیم و این مغز کجا کار می کند و حقش چی است خدا کمکمان می کند

یک کتابی را یک چند لحظه خدمت تان یک معرفی اجمالی داشته باشیم حاج آقا هم اگر نکته ای داشته باشند پیرامونش بفرمایند بعد محضر قرآن مشرف خواهیم شد یک کتابی داریم بسیار معروف به اسم سیمای فرزانگان کتاب شناخته شده ای است برای استاد مختاری یک گزیده ای ازش یعنی حالا دیگه گلچینی می شود گفت این حجمش است حالا اگر من به دوربینی که دوستان دارند نشان بدهم این روی جلدش است نگاه کنند رفقای عزیز این گزیده سیمای فرزانگان است پیشنهاد امروز برنامه سمت خدا هست برای شماهایی که دوست دارید کتاب ها را تهیه بفرمایید و استادر ضا مختاری عرض می کنم محضرتان که

حجت الاسلام حسینی قمی:  من یادآوری کنم کتاب بسیار بسیار اخلاقی و موضوعات اخلاقی فراوان و خاطرات فراوانی از علمای بزرگوار هست اول مفصل بود خود آقای مختاری خلاصه اش هم کردند شاید تاالان قریب 50 یا 100بار مفصل خلاصه چاپ شده من توصیه می کنم علمایی که علاقه دارند به شرح حال علما و مسائل اخلاقی حتما این کتاب را حداقل این برگزیده اش را تهیه کنند

ملایی:  همین امروز هم اشاره به این قصه شد اتفاقی باز کردم این صفحه را آوردند استاد مختاری عباداتی که شیخ انصاری از سن بلوغ تا آخر عمر به آنها مواظبت داشت گذشته از فرائض و نوافل شبانه روزی ادعیه و تعقیبات عبارت بود از بلوغ تا آخر عمر قرائت یک جزء قران و قرائت نماز جعفر طیار و زیارت عاشورا هر روز این کتاب را اگر دوست دارید داشته باشید برنامه ی سمت خدا برای تهیه اش به شما کمک می کند راهنمایی می کند

حجت الاسلام حسینی قمی:  آقای ملایی من این داستان را در سخنرانی که می گویم اون نماز جعفر طیارش را نمی گفتم شما نباید می گفتید می دانید چرا برای اینکه الان افراد می شنوند می گویند این شیخ انصاری بیکار بوده به جز قران هر روز می خوانده و جامعه کبیره و عاشورا می خوانده و نماز جعفر طیار می خواند تمام عمرمان یک دفعه نمی خوانیم این را عرض کنم در جلسات خاصی می گویم این را حالا که شما خواندید جهت اطلاع مخاطبین عرض می کنم شیخ انصاری کسی است که بهش می گویند خاتم المجتهدین الان قریب دویست سال است که کتاب فقهی و اصولی اش در حوزه های ما کتاب درسی است و اگر بپرسید اگر کسی یک صفحه مرحوم آیت الله العظمی حجت فرمود اگر یک صفحه مکاسب شیخ انصاری را کسی بفهمد پیش من امتحان بدهد من می نویسم مجتهد یعنی فهم یک صفحه کتاب این شیخ با عظمت دلیل اجتهاد بوده این شیخ با این عظمت علمی و مرجعیت و مراجعات و احترامی که در خاطرات هست به مادر و به همه چیز ولی در عین حال هر روز یک جزء قران می خوانده و یک زیارت عاشورا و یک جامعه کبیره می خوانده نمی خواستم بگویم ولی می گویم نماز جعفر طیار می خوانده

ملایی:  بسیار عالی خیلی خوب وضعیت کتاب هم معلوم شد

حجت الاسلام حسینی قمی:  شما تصادفا باز کردید

ملایی:  ارزش این کتاب یک جوری اینطوری معلوم شد عبارت کتاب را به 20000303 پیامک کنید رفقای من کمک تان می کنند که چطوری کتاب را تهیه بفرمایید به کانال ها مراجعه بکنید صفحه 555 قرآن کریم آیات پایانی سوره مبارکه منافقون تلاوت می شود ثوابش باشد برای هر کس که سیره و روش و منش علما را به ماها یاد می دهد اللهم صل علی محمد و آل محمد

( قران کریم صفحه 555 آیات پایانی سوره مبارکه منافقون)

ملایی:  اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم بعد تلاوت قران یک کمی زمان داریم اون هم باشد برای حاج آقای حسینی قمی از محضر بزرگان

حجت الاسلام حسینی قمی:  یک یادآوری عرض کنم تا آخر ماه ربیع گفتیم مال پرداخت رد مظالم فرصت هست ما این هفته دیگر نرسیدیم به موضوع رد مظالم بپردازیم ولی اگر عزیزان باز هم سوالی دارند مطرح کنند انشاالله حتما هفته ی دیگر می پردازیم بهش ولی تا آخر ماه ربیع مهلت است ده روز دیگر یک میلیون و پانصد هزار تومن مظالم برای خودشان پدر و مادر و بستگان و گذشتگان و عزیزانشان می توانند بر هر کدام یک میلیون و پانصد هزار تومن بدهند که مفصل توضیح دادیم در دیون دولتی گفتیم باید به دیون دولتی بپردازیم یک نکته از این آیات پایانی سوره مبارکه منافقون اعوذ بالله من الشیطان الرجیم واقعا آیه عجیبی است و انفقوا مما رزقناکم از اونچه که ما بهتون دادیم انفاق کنید اولا بما رزقناکم مال خداست یک بخشی اش را در راه خدا بده من قبل ان یاتی احدکم الموت قبلا ز اینکه مرگتان برسد فیقول وقتی مرگ می رسد التماس می کنند می گوید رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَىٰ أَجَلٍ قَرِيبٍ (منافقون، 10) خدایا می شود یک مهلت به من بدهی یک سال نه شش ماه نه یک ماه نه یک روز نه نیم ساعت دیگه یک ساعت دیگه اجلٍ قریب اگر اجل قریب بهت بدهی چیکار می خواهی بکنی نمی گوید یک ساعت بهم مهلت بده بلند شوم نماز بخوانم و دعا بخوانم نه فاصدق و اکن من الصالحین در راه تو صدقه بدهم و از صالحان باشم انفاق بکنم یعنی آخرین مهلت را اگر خدا به ما بدهد که نمی دهد چون آیه بعد می فرماید و لن یاخر الله اذا جاء اجلهم خدا مهلت نمی دهد والله خبیرٌ بما تعملون اگر نیم ساعت مهلت می داد خدایا مهلت بده صدقه بده و اکن من الصالحین تا این مهلت از ما گرفته نشده این صدقه ای که می خواهیم انجام بدهیم انجام بدهیم نترسند عزیزان بارها عرض کردیم همین صدقات روزانه تون به نیت رد مظالم همه ما مظالم به گردنمان است بدهید در راه خدا شک نداشته باشید راه دوری نمی رود به نیت رد مظالم بدهید اگر مظالم به گردنتان باشد که مظالم حساب می شود نباشد صدقه حساب می شود

ملایی:  خیلی ممنونم حاج آقا

حجت الاسلام حسینی قمی:  اجازه بدهید دعایی کنیم ما به امین همه مخاطبان نیاز هستیم خدایا به حق محمد قلب نورانی امام زمان را از ما راضی و خشنود بدار

به ما توفیق نصرت و یاری اش و جلب رضایتش و شهادت در رکابشان عنایت بفرما

خدایا به محمد و آل محمد شر امریکایی ها و صهیونیست ها را به خودشان برگردان

ملت ما و نظام ما و رهبر عزیزمان و مسئولین و فرماندهان ما در این آزمون های بزرگ سربلند و پیروز بگردان به محمد و آل محمد

ملایی:  پایان برنامه مون امروز عرض ادب و ارادت هست باز در شنبه ای در ماه ربیع الاول محضر امام بزرگوار امام امت و رسول مکرم چون هم امام است و هم پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم فردا عمری باشد و سعادت خدمت تان می رسیم انشاالله خدا نگهدارتان