حجت الاسلام نظافت:  سلام عرض می کنم خدمت شما و همه بینندگان عزیز من هم ایام راتبریک عرض می کنم ایام ماه ربیع الاول و آغاز امامت مولایمان امام زمان روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء ازدواج حضرت خدیجه و پیامبر اعظم سلام الله علیه ایام تولد پیامبر اعظم هفته وحدت و ماه ربیع الاول حقیقتا ربیع یعنی بهار دیگر انشاالله دلهایمان بهاری بشود و افکارمان بهاری بشود و اراده هایمان بهاری تازه باشیم واقعا همیشه تازه باشیم

 

شریعتی:  و امیدوارم حضرت خدیجه کبری که کاملا مادری اش را و مادر بزرگی اش را همه مون احساس می کنیم انشااللله نگاه پر مهرش دست نوازشگرش نوازش مان کند امیدوارم از اون نگاه ویژه امام زمان دعاگویمان باشد بهترین اتفاقات برای مردم عزیز و نازنین مان رقم بخورد انشاالله خوشحالیم امروز هم با هم هستیم شنونده های خوب رادیو معارف و مخاطبان شبکه افق تکرار برنامه را می بینند مخاطبان سحرگاه شبکه سه به تک تک تان سلام می کنم موضوع بحث مان نامه سی و یک نهج البلاغه نامه امیر المومنین به امام مجتبی امروز هم ادامه فرمایشات شما را شنیده بودیم و امروز هم به اوج رسیده بودیم و کار عملی رها شدن از عجب خدمت تان هستیم و با دل و جان خواهیم شنید.

حجت الاسلام نظافت:  بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

عرض کردیم عجب انواعی دارد عجب یعنی چی؟ یعنی خود شیفتگی یکی از انواع عجب، عجب علمی است انسان دکترا گرفته و حجت الاسلامی شده و چند کلاسی گذرانده و فکر می کند به تهش رسیده و این خیلی خطرناک است راهش چی است به سابقه مون نگاه کنید فرمود وقتی به دنیا آمدید جاهل بودید ذره ذره علم پیدا کردید و دامنه معلومات خیلی گسترده تر از چیزی است که تو فکر می کنی قرآن داستان حضرت موسی و خضر را که نقل کرده موضوعش از قضا همین است که حضرت موسی همیشه در ذهنشان خطور کرد که من اعلم فی الارض هستم خدا جبرئیل را فرستاد بدو که موسی الان است که هلاک شود جبرئیل اومد ماموریت آورد باید بار سفر ببندی و راه بیفتی و معلم را پیدا کنی یعنی خود این هم خیلی جالب است و کلی مشقت و زحمت تا بروی شاگردی کنی بعد که به حضرت خضر رسید گفت دنبالت راه بیفتم این هم خیلی مهم است یعنی باید دنبالش راه بیفتی همین جا نمی گویند یک چیزی باید در متن میدان بهتون یاد بدهند خیلی چیزها را نشان بدهند که تو خیلی چیزها را نمی دانی که دیگر داستانش برای همه ی بینندگان عزیز روشن است از جمله اینکه سوار کشتی شدند و خضر شروع کرد اول گفت من دنبالت راه بیفتم حضرت خضر گفت تو نمی توانی صبر بکنی چون تو احاطه نداری کیف تصبر علی ما لم تحبه خبرا همان اول گفت تو احاطه نداری گفت نه انشاالله صبر می کنم سوار کشتی شدند و شروع کرد کشتی مردم را سوراخ کردن و موسی اهل نهی از منکر این چه کاری است می کنی گفتم نمی توانی صبر بکنی گفت چشم صبر می کنم و بعد یک اتفاق دیگر آخرش گفت تمام این کارهایی که انجام دادم اینها از دستور خدا بود یعنی چی؟ یعنی اگر حضرت خضر این کار را نمی کرد خدا یک کاری می کرد این کشتی عیب پیدا می کرد خدا یک کاری می کرد این بچه از بین برود خدا یک کاری می کرد این یک واسطه بود سمعی و بصری نشانش بدهد و محقق بشود که آموزش پیدا بکند ببین خیلی اتفاقات در این عالم می افتد چون احاطه نداری اعتراض می کنی از پس پرده بی خبر هستی و حضرت خضر خواست به موسی بگوید عالم رمز و رازی دارد و احاطه نداریم ما حالا همیشه خضر واسطه نیست به حادثه هایی و تصادف هایی و اتفاقات تلخی شنیدم همکارتان جناب آقای ادبی من خبر نداشتم گفتن فرزندم پارسال فوت کرد خیلی متاسف شدم یکی از دوستان ما از سفر بر می گشتند دو تا دختر دسته گلشان از زیارت کربلا بر می گشتند تصادف کردند از این اتفاقات زیاد پیش می آید مومن چون احاطه ندارد و به خدا اعتماد دارد دلش را خوش می کند

شریعتی:  می گوید خدایا راضیم به رضای تو یک حکمتی پشتش هست و لطف هایی خدا لطف های آشکار دارد خدا و لطف های پنهان دارد علی علیه السلام عجب علمی ندارد دریای علم است امیر المومنین این جمله را نگاه کنید از نهج البلاغه خطبه 109 فرمود خدایا سبحانک ما اعظم شانک خدایا تو پاک منزه هستی چقدر شان تو عظیم است سبحانک ما اعظم ما نری من ملکوتک خدایا ملکوتی را که ما می بینیم چقدر عظمت دارد ما نمی بینیم امیر المومنین می بیند می گوید ملکوتی که می بینم چقدر عظمت دارد بعد فرمود و ما اصغر کل عظیمت فی جنب قدرتک و این مقدارش را ما دیدیم اونهایی که در کنار قدرت بینایی تو اینها چیزی نیست ما احول ما نری من ملکوتک این ملکوتی که ما می بینیم به خاطر عظمتش هول آور است فرمود ما احقر چقدر حقیر است اینها نسبت به اونهایی که قاب عنا من سلطانک از سلطنت تو غائب است از ما علتش این است که خدا بی نهایت است امیر المومنین به بی نهایت که نمی رسد اما اسبق نعمک فی الدنیا نعمت های تو خدایا چقدر زیاد است فرمود ما اصغرها این نعمت های تو چقدر زیاد است در مقایسه با نعمت های آخرت نگاه کنید امیر المومنین دریایی از علم است که برای ما می شود بی نهایت علم او به تهش امکان ندارد برسد ولی در مقایسه با آنچه که نمی داند از خدای متعال می گوید اینها چیزی نیست پس عجبی ندارد کسانی عجب علمی ندارند راحت نظر می دهند و راحت فتوا می دهند در حالی که نمی دانند هر مسئله ای ابعادی دارد مثلا امیر المومنین برای اینکه آموزش بدهد فرمود من بینی این امر را زدم وقتی می خواست ببیند با معاویه بجنگد یا نه چشمش را زدند و چپه اش کردند شکم و پشتش را نگاه کردند بعد جمع بندی کردند جمع بندی ام این بود باید بجنگم نجنگم باید به آئین پیامبر کافر بشوم یاد دارند می دهند مسائل و ابعادی دارد باید بررسی کنیم فرمود تفقت ارتعی بین اصول بیدٍ جذاب ماندم که حمله کنم با دست بریده یا صبر کنم بر این ظلمتی که پیش آمده است بعد جمع بندی کردم که صبر عاقلانه تر است ببینید دارند یاد می دهند خلاصه ما تو جامعه مون مسائل زیاد داریم آدم ها راحت نظر می دهند مسائل به هم کلاف است همه دوست دارند حیات گسترش پیدا کند اما چگونه به همین راحتی ها نیست

حجت الاسلام نظافت:  یعنی خیلی وقت ها تحلیل ما یک خطی است و خیلی راحت هم نظر می دهیم می گوییم چرا نمی شود بیا شما انجام بده اگر تو بهتر می زنی بستان بزن به همین را حتی ها نیست ما درگیر یک جنگ رسانه ای گسترده هستیم دختران ما و خانم های ما اینها تحت عنوان به همین راحتی نیست یعنی فکر نکنید نمی خواهند

شریعتی:  به یکی از رفقا گفتم بدون اینکه تو متوجه بشی همین حالا تحت فشار جنگ روانی رسانه ای دشمن هستیم

حجت الاسلام نظافت:  از ابعاد گوناگون یعنی واقعا چون ما عظمتی داریم ریختند سرمان از نظر اقتصادی و فرهنگی و عقیدتی و از نظر حیا و حجاب تحت بمباران هستیم بعد به همین راحتی می گوید حلش کنید مگر آقای رئیسی رحمت خدا بر او باد چقدر تلاش کرد توانست همه چیز را حل کند به این آسانی ها نیست یعنی دقت بکنیم در داخل هم البته مشکلاتی داریم و سلائقی داریم خوب امر به معروف خوب است درست اما کدام معروف؟ اولویت با چیست در این وسط جنگ الان به نظر من اولویتی معروفی بالاتر از وحدت نیست

شریعتی:  که آقا هم مکرر توضیح دادند منکری بالاتر از وحدت شکنی نیست معروف ها در یک رتبه نیست بنابراین هر کاری که می خواهیم بکنیم باید از یک راهی برویم که انسجام بهم نخورد آقا اصلاح اقتصادی بنزین واقعا ارزان است آقای شریعتی بیماری اقتصادی چقدر قاچاق می کنند اینقدر هم می گیرند می صرفد به کشورهای همسایه اصلاح قیمت بنزین تبعات دارد نمی کنند شرط اصلاحش این است که این انسجام بهم نخورد مردم خودشان باید بفهمند آقا ثروت تان داد دود می شود می رود بالا خودتان ضرر می کنید قاچاق می کنند می برند مردم بیایند پای کار می شود نیایند عیبی ندارد چیکار کنیم ضرر می کنیم ان الله لا یغیروا ما بقومٍ

حجت الاسلام نظافت:  نه فقط اینجا خیلی از حامل های انرژی و زیر ساخت های ما باید اصلاح شود واقعا

شریعتی:  خود همین آب

حجت الاسلام نظافت:  مصرف مان بالاست دقت نمی کنیم زیر ساخت هایش هم درست نیست من خودم در همین مدرسه ای که مجتمعی که داریم می سازیم بارها گفتم خواهش می کنم ابتکار کنید این همه دانش آموز طلبه ظهر وضو می گیرند همیشه این از مواد شوینده که استفاده نمی کنند نمی شود شما چند تا شیر را اینها به یک منبعی وصل شود آب وضو برود آنجا به گل ها و درخت ها وصل شود باید راهش را پیدا کنید چون ارزان است گران شود مجبور می شویم ابتکار کنیم گرانی تبعات دارد اصلاح این موارد باید انسجام را از بین نبرد اصلاح کنیم به شرطی که انسجام از بین نرود

شریعتی:  یعنی اون انسجام و اتحاد مهمتر از هر چیزی است ولو داریم ضرر می کنیم لذا اگر یادتان باشد که اصلاح کردند چه قائله ای شد و چه گرفتاری هایی درست شد و دشمن هم منتظر است منتظر است شما با یک منکری برخورد کنید این را تبدیل به قائله کند الان هم وسط جنگ هستیم دیگر پس هر چیزی همینطوری است من اعتقادم این است که مرز هر اصلاحی ما باید به فکر اصلاح و رشد باشیم مرزش این است که از بین نرود راهش هم این است که مردم را قانع کنیم

حجت الاسلام نظافت:  باید فرهنگ سازی بشود یعنی زمانی ما عادت نداشتیم کمربند ایمنی ببندیم بعد در رسانه کار شد و کار شد و بعد محکم گرفتند و همه هم پذیرفتند

شریعتی:  و بعد هم فهمیدند این به خاطر سلامت خودشان است

حجت الاسلام نظافت:  اونهایی که عجب دارند حالا پس بحث مان سر عجب بود می خواستیم بگوییم به همین راحتی می گوییم این را درست کن و اون را درست کن به همین سادگی است اونهایی که عجب دارند اهل تضارب آراء نیستند چقدر توصیه کردند اضربوا بآراء الرجال یتولد منه الثواب فرمود نظریه ها را بهم بزنید ازش یک حرف درستی بیرون بیاید یعنی آقا من هر چقدر فکر بکنم معصوم نیستم ابعادی را نمی بینم تازه اونهایی که معصوم بودند برای اینکه الگو باشند باز تضارب آرا می کردند و مشورت می کردند با همه دیگه این ما نمی توانیم آراء را با هم جمع کنیم ولی می توانیم ضرب کنیم یعنی مقایسه کنیم و بزنیم به یکدیگر فرمود در بیاید حرف درست در بیاید یتولد منه الثواب ما چقدر نیاز به گفتگو داریم پیش نیازش این است که من نگویم کاملا و الا گفتگو الکی است سر شما را شیره می مالم واقعا می گوییم شاید خدا بر زبان این بزرگوار خیری جاری کرد امام رضا علیه السلام فرمودند پدرم امام کاظم سرآمد همه عقول بود ولی با غلام ها و سیاه پوست ها مشورت می کرد می گفت چه بسا خدا بر زبان او حرف زیبایی گفت واقعا اینطوری است ما که امام کاظم نیستیم و معلوم است سطح مان پایین است پس چرا گفتگو نمی کنیم با یکدیگر شاید راه حلی به ذهن کسی رسید و کسی که عجب دارد مدیریت که عجب دارد دستور می دهد برو جمع کن دیگران را قدیم ها می گفتند اتاق فکر فرمودند هیئت های اندیشه ورز درست کنید یک کاری انجام بدهید پول خرج کنید نظر دادن خلاصه دوباره اون آیه را می خوانم وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ (احزاب، 70 و 71) که عرض کردیم احاطه ی علمی می خواهد و لذا گفتند اهدنا الصراط المستقیم را هر روز بگویید ما که اشهد ان لا اله الا الله گفتیم شهادت به وحدانیت و نبوت پیامبر و رسالت پیامبر دادیم مصداق هایش را به همین راحتی نمی توانید تشخیص بدهید مصداق صراط مستقیم الان تو این مقطع زمانی چی است؟ خدا باید هدایت بکند و لذا در ابتدای خطبه ی متقین داریم منطقهم الثواب اول از سخن شروع می کنم یک سخن متقین ثواب است ثواب یعنی اون حرف هم درست باشد هم در جایش واقع بشود یکی از مشکلات باز این است حرف های خوب را نمی دانیم کجا بزنیم گفت آقا عاقل را توصیف کنید فرمود یضع الشیء مواضعه عاقلی که هر حرفی را سر جایش می زند و یک چیزی را سر جایش قرار می دهد می گوید این حرف درسته وجایش خوب است الان جایش نبود الان نا امید کردی و آقا می خوام از شما انتقاد کنم چرا اول خوبی هایت را نگویم چرا خوبی ها را نمی گوییم جناح مقابل چرا خوبی های این ور را نمی گویی مکرر دیدم یک عده ای دنبال عیب هستند اما رنج می برند همه همدیگر را نا امید می کنیم

شریعتی:  چقدر هم آدم یک وقت هایی قصه می خوریم

حجت الاسلام نظافت:  اون هم می بیند شما ده تا خوبی را گفتی از شما بهتر می پذیرد همین آدم ها در زندگی شان مشکل دارند همین آدم ها با خانمشان هم مشکل دارند چون یک خلق است دیگر گویا در عالم سیاست همینطوری می شوید و در اداره همین طوری می شوید و همه جا همین طوری می شوید خطبه ی 110 فرمود تعلم القران فانه احسن الحدیث قرآن یاد بگیرید بهترین سخن است تفقهوا فیه سعی کنید آگاهی عمیقی نسبت به قرآن پیدا کنید ربیع القلوب دلها را بهاری می کند واستشفعوا بنوره شفا بگیرید از نور قرآن مرض های سینه را شفا می دهد خوب بخوانید سودمندترین قصه ها را دارد حالا فرمود ان العالم العامل بغیر علمه کسی  که یک چیزهایی بلد است ولی عملش یک چیز دیگری است مثل نادانی سرگردانی است که هیچ گاه جهلش خوب نمی شود هستند کسانی که حضرت می گوید جهل اینها مداوا نمی شود و جالب است می گوید هم عالم است عاملی که به علمش عمل نمی کند مثل نادان سرگردانی است که جعلش خوب نمی شود یعنی چی حضرت می گویند هم عالم و هم می گویند جهل، این جهل عملی است بی عقلی است در میدان عمل یعنی به یک چیزهایی بلد است چون نمی داند نمی توند همین که عرض کردم استفاده کنم

شریعتی:  کجا باید استفاده کند

حجت الاسلام نظافت:  روایت داریم رب عالم قد قتله علمه ببخشید قد قتله جهله چه زیاد هستند عالمانی که جهل اونها اونها را می کشد چرا فرمود و علمه معه لاینفع علمش سود ندارد یعنی عمل نمی کند و بعد فرمود حجت بر این آدم عظیم است حسرت به او ملازم است و نزد خدا خیلی سرزنش می شود.

 امیر المومنین فرمود پیامبر پرچم امامت و ولایت را در میان ما اهل البیت به جا گذاشت هر کس از این پرچم جلو بزند مارق است هر کس عقب بماند نابود می شود هر کس با این پرچم ملازم باشد ملحق می شود حالا ببینید خودشان را می خواهند توصیف کنند فرمود دلیلها مکیث الکلام دلیل و راهنمای این پرچم دست کی است فرمود مکیث الکلام است مکیث مکث یعنی من علی وقتی می خواهم حرف بزنم درنگ می کنم

شریعتی:  تو زبان عاقل پس عقلش است اول فکر می کند بعد حرف می زند

حجت الاسلام نظافت:  بعد فرمود بطیع القیام من علی کند تصمیم می گیرم

شریعتی:  جوانبش را بسنجم

حجت الاسلام نظافت:  سریع القیام نیستم آدم های سریع القیام خطایشان زیاد است و هیجانی و سریع تصمیم می گیرند و کند قیام می کنند سریعٌ اذا قام اما وقتی بلند شدند و وقتی قرار شد عمل کنند دیگر سرعت دارند یعنی یک جاهایی می گوید عجله نکن و یک جاهایی سرعت پیدا کن تا راه را پیدا نکردی عجله نکن در جاده واقع شدی عجله نکن گاز را بگیر برو حضرت مدل ارائه می دهند که من با این که دریای علم دارم اما در مقام تصمیم گیری ابعادش را می سنجم و زود تصمیم نمی گیرم اما وقتی روشن شد معطل نمی کنم حضرت آقا در نماز جمعه نصر عده ای غر می زدند خدا رحمت کند چقدر این فرماندهان شهید غر شنیدند سلامی و باقری جلوی دشمن چی بگویند که آقا شما چرا انتقام نمی گیرید آقا فرمودند نه تعلل می کنید نه شتاب زده عمل می کنید این همین جمله امیر المومنین است

شریعتی:  این مکتب، مکتب امیر المومنین و نهج البلاغه است طرف نباید عجب داشته باشد

حجت الاسلام نظافت:  آقا شیطان کنار ماست و آقا هوس داریم عرض کردم در تربیت هم مراقب عجب داشته باشیم بچه مون تعادل داشته باشند برای اینکه اعتماد به نفس داشته باشند امتیازاتش را بگوییم بیان خوب است و قلم خوب است امتیازاتش را بگوییم برای اینکه عجب پیدا نکنیم راه زیاد است تا کمال پیدا کنیم قله ها را بهش نشان بدهیم قله ها را نشان دادند جلوی عجب را می گیرد ولی اگر فرزند ما امتیازاتی دارد همه اش خودش را با بچه های ضعیف تر مقایسه می کند عجب پیدا می کند و عجب هم یکی از ایراداتش این است که درجا می زند آدم پیشرفت نمی کند

شریعتی: نمی خواهی که یاد بگیری چیزی  

حجت الاسلام نظافت:  من عقل کل هستم یک طلبه ای بود همیشه الان یک مسئولیتی یک جایی پیدا کرده سرزنشش می کردم با اینکه بیست می گرفت برای اینکه می دیدم از تمام توانش استفاده نمی کند سر کلاس یک دفعه می شنید یادش می ماند بعضی وقتها دو سه بار می خواند استعدادش خوب بود لیس للناس الا ما سعی چرا تلاش نمی کنی نون استعدادش را می خورد می توانی بالاتر بروی خودت را با اینها مقایسه نکن خدا از تو بیست نمی خواهد از تو خیلی چیزهای بالاتر می خواهد خدا فرموده لیس للانسان الا ما سعی، سعی برایت می ماند تو سعی نمی کنی خدا به تو امتیاز بیشتری داده روز قیامت تو را با اونها مقایسه نمی کند این دو تا با همدیگر ما باید اینطوری تربیت کنیم آدمها را نه نا امید و خود تحقیر باشند نه باد کنند باد که می کنند دیگر پیشرفت نمی کنند فرمود دو روزت مساوی باشد باختی نباید استادی داشتیم می گفت مثل ماهی در آکواریوم نباش همیشه یک اندازه است

شریعتی:  آقا زمان می گذرد باید پیشرفت کنم نباید دلم را خوش کنم به مدرک و نمره

حجت الاسلام نظافت:  به مدرک و نمره کسی نباید قانع باشد مومن گفت ز گهواره تا گور دانش بجو یعنی عجب علمی نداشته باش همیشه بگو من نیاز دارم به یادگیری یک عجب هم عجب معنوی است حالا عجب معنوی یعنی چی؟ همین که شیطان شش هزار سال عبادت کرد گفت من بهتر هستم شش هزار سال عبادت کردم مگر از خودت چیزی داری؟ بعد در اونهایی که عجب معنوی دارند اهل استکثار الخیر هستند یعنی خوبی هایشان را زیاد می شمارند می گویند ما خیلی ثروت معنوی داریم و اهل استقلال و شر هستند استقلال از قلت است یعنی شر را کم می شمارند رجاء کاذب دارند امید دارند به خدا می گویند ما وضع مان خوب است اگر امید داری باید بیشتر از همه تلاش کنی خوف ندارند اینها خوف کاذب دارند خوب ندارند خوفشان واقعی نیست ولی حالا امیر المومنین که بیشترین ثروت معنوی را دارد علم امیر المومنین را عرض کردیم از نظر معنوی یک قلم از ثروت های معنوی امیر المومنین این است که پیامبر شهادت دادند ضربت علی یوم الخندق افضل من عبادت الثقلین الا یوم القیامت ولی امیر المومنین می فرماید آه من قلت الزاد و طول الطریق و عظیم المورد ای تاسف از این که زاد و توشه کم است و راه طولانی است و وارد شدن بر اون صحرای محشر با دست خالی سخت است این خطبه ی متقین به نظر من امیر المومنین خودشان توصیف کردند اوصاف عادی نیست اونجا دارد حضرت می گویند یا یرضون اعمالهم القلیل به عمل کم راضی نیستند زیاد را زیاد نمی شمارند فهم لانفسهم متهمون خودشان را متهم می کنند از من اعمالهم مشفقون از اعمالشان ترسان هستند از اعمال خوبشان چرا؟ چون می گوید این عمل شاید با اون سرمایه ای که خدا داده هماهنگ نباشد خدا بیشتر از این از من شاید توقع د اشته باشد نمی گوید از اعمال بدشان کلا از اعمال بدشان شفقت دارند از اعمال بد باید شفقت داشته از اعمال خوب چرا شاید این مطابق توان من نباشد از تو انتظار بالاتری دارم وقتی اینها را تعریف می کنند و ستایش می کنند نگران می شود و می ترسد می گوید خدایا من از دیگران به خودم داناتر هستم و خدایا تو از من به من آگاه تر هستی یک ایراداتی دارم که خودم هم نمی دانم خدایا با این حرف هایی که مردم می زنند من را مواخذه نکن با این تعریف هایی که می کنند عجب پیدا نکنم مرا بهتر از آنچه که مردم گمان می کنند قرار بده واغفر لی ما لایعلم امام باقر علیه السلام فرمود طاعت زیاد را کم بشمار برای اینکه نفس عماره ات را تحلیل کنی برای اینکه خودت را در معرض عفو خدا قرار بدهی وقتی زیاد می شماری دیگر پس عفو خبری نیست خدا می گوید برو دلت را خوش کن به همان عبادات و خیراتی که داری امام صادق فرمود ابلیس لعنت الله علیه به لشکریانش گفت وقتی سه تا ویژگی بچه آدم داشته باشد مسلط است برایش ما شیطان را بر خودمان مسلط می کنیم سه تا ویژگی چی است فرمود برایم مهم نیست هر کاری می خواهد انجام بدهد عملش قبول نمی شود سه تا چی است اولی اش استکثر عمله من خیلی خوب هستم و اعمال خوب زیاد دارم و نسی ذنبه گناهش را فراموش می کنم و دخله العجب همین سه تا را داشته باشم مسلط می شوم و دیگر مهم هم نیست هر کاری می خواهد انجام بدهد انجام بدهد اینها هم همه اش مال ماها مذهبی ها است اما بیشتر ماها گرفتار می شویم متاسفانه حالا گفتند آدم عاقل خوبی هایش را کم می شمارد بدی هایش را زیاد می شمارد اگر عقل باشد يَسْتَكْثِرُ قَليلَ الْخَيْرِ مِنْ غَيْرِهِ، خوبی های دیگران را زیاد می شمارد خوبی های خودش را کم می شمارد ولی ما عکسش هستیم هنر کردند یک کسی یک مقاله ای نوشته نگاه می کند مقاله خودمان خیلی خوب است کتاب خودمان خیلی مهم است و منبر خودمان معمولا سعی می کنند دیگران را تحویل نگیرند اگر عاقل باشد به دیگران می گوید ماشالله افرین چون درجا نزند

شریعتی:  ما معمولا برای خودمان نوشابه باز می کنیم

حجت الاسلام نظافت:  آفرین داستان خوبی است چرا می گویند بدی ها کمش را زیاد بشمارید خوبی ها را زیادش هم زیاد نشماریم من مثال اگر بزنم یک هواپیما اگر بخواهد برود بالا چقدر خوبی باید کنار هم جمع بشود چقدر پیچ و مهره و وسایل و امکانات و خیلی است دیگر نه خیلی پیچیده است درسته حالا اگر بخواهد سقوط کند چی؟ یک عیب کافی است ما اگر بخواهیم برویم بالا خیلی خوبی ها را باید با هم داشته باشیم ولی یک بدی می تواند عامل سقوط بشود شیطان همه ی بدی ها را با هم نداشت یک عجب آدم همه بدی ها را با هم نداشت

شریعتی:  جاذبه ها تو را به سقوط دعوت می کند

حجت الاسلام نظافت:  آدم همه ی بدی ها را با هم نداشت که از بهشت رانده شد یک حس داداش هابیل یک حسادت حالا اگر کسی همه را با هم داشته باشد چی پس این یک حکمت واقعی است تلقینی نیست واقعا یک عیب زیاد است برای به آتش کشیدن یک شهر یک جرقه ی آتش کفایت می کند اینطوری است دیگه برای خراب شدن یک شکاف مختصر در ساختمان بشود کم کم همشون خراب می شود این واقعی است تکوینی است و حقیقی است تلقینی نیست فرمود از اونهایی نباش که معصیت دیگران را عظیم می شمارد همان معصیت را از خودش کم می شمارد حکمت 150 نهج البلاغه طاعت خودش را زیاد می شمارد همان طاعت را دیگران داشته باشد حقیر می شمارد همه اش به دیگران گیر می دهد علی الناس طائن اما خودش که می شود برای عیب های خودش ماست مالی می کند مداهن است دهن یعنی روغن برای خودش خیلی سخت نمی گیرد گاهی هم عجب، عجب اخلاقی است عجب اخلاقی یعنی چی؟ یعنی انسان اهل سخاوت است و اهل حسادت نیست خوبی ها را دارد ولی عیب برای خودش دیگه سراغ ندارد گاهی عجب، عجب معنوی است و گاهی عجب، عجب اخلاقی است آخرش حضرت می گوید فسعی فی کدحک کدح یعنی چی؟ یعنی تلاش و رنج

شریعتی:  انک کادحٌ الی ربک کدحا

حجت الاسلام نظافت:  اصلا در ذات انسان کدح است آدم باید تلاش کند آدم از ته دره هی دارد قله فتح می کند کدح و رنج و سختی دارد حضرت می فرماید فسع فی کدحک تلاش تو کدح یعنی چی؟ یعنی تا می توانی تلاش کن فوق العاده تلاش کن

شریعتی:  الان که شما داشتید این نکته را می فرمودید که یک گناه کوچک ما را وادار به سقوط می کند من بعضی وقتها شما هم زیاد با پرواز این طرف و اونطرف می روید مشهد و تهران هواپیما که اوج می گیرد به اصطلاح خلبان ها موقع تیک آفش من احساس می کنم تمام زندگی مان باید این حالت باشد هر دو موتور با تمام قوا یک لحظه کوتاه بیایی سقوط است جاذبه ها اینقدر زیاد است و به نظرم این سعی تو همه با کدح یعنی نهایت تلاش

حجت الاسلام نظافت:  حالا مانع تلاش چی است؟ عجب است باز ربطش به بحث قبل این است تو داری تلاش می کنی عرض کردم طلبه همه اش خودت را با نمره و دیگران می سنجی و هر که بامش بیش برفش بیشتر تو پول بیشتری داری تو استعداد بیشتری داری تو پدر و مادر خوبی داشتی خیلی وقت ها بچه های علما عالم نمی شوند چرا؟ یعنی نگاه نمی کند به این ظرفیتی که خدا بهت داده

شریعتی:  و خیلی وقتها خودشان را مستغنی می دانند

حجت الاسلام نظافت:  در حالی که روز قیامت خدا از تو انتظار دارد پدرت عالم بوده تو در این خانواده و در این شرایط بودی اون بچه یک شهر دور افتاده بوده و از قضا بسیاری از این بزرگان اینها خودشان منشأ یک خانواده عالم شدند خودشان از خانواده های گمنامی بودند نان تلاششان را خوردند و اگر کسی در یک شرایط معنوی خوبی هست نباید عجب پیدا بکند می داند که خدا از او انتظار بیشتری دارد و اگر کسی در مشهد زندگی می کند و در قم زندگی می کند در یک شرایط خوبی است این فرق می کند با کسی که در یک شهر مرزی و در یک کشور دیگری است در آلمان است بنده خدا ما الان شما نگاه کنید محرم و صفر چقدر جلسه مذهبی اراده می کردیم جلسه بود مشهد اینطوری اراده می کنید ولی دیگران آقا دهها کیلومتر گاهی صد کیلومتر راه می افتند ده نفر دور هم جمع می شوند عزاداری کنند خوب اونها با ما ثوابشان یکی است

شریعتی:  شرایط متفاوت و پیچیده تر

حجت الاسلام نظافت:  می خواهد حجابش را حفظ کند می بیند همه متفاوت هستند حجابش ارزشش با این حجابی که اینجا حفظ می کنند یکی است ثروت فقط پول نیست شرایط و جو بنابراین عجب مانع تلاش است اگر انسان دست خالی را ببیند تلاش می کند و امیر المومنین عجب نداشت بعد فرمود که تلاش کن فرمود لا تکن خازناً لغیرک خازن یعنی چی یعنی نگهبان در خزینه و در گنج قرار می گیرد حضرت می گوید برای غیر خودت پول ها را جمع نکن نگهدار پول برای دیگران نباش و انبار دار دیگران نباش چه موقع انسان خزانه دار دیگران می شود وقتی که انفاق نکند اون غیر چی است؟ فرزندان ما و ورثه ما هستند چه هنگام انسان انفاق نمی کند وقتی عجب دارد وضمان خوب است آقا وضع ات خوب نیست خوب است اینهایی که هستی فرض کن این بنزین هایی که در ماشین داریم سوپر باشد و هیچ آبی هم ندارد ناخالصی ندارد بنزین بنزین است تا کجا می برد؟ باکت اینقدر است و تا بیشتر از این نمی برد که ما مسافر منزل ابدیت هستیم و لذا اون جمله امیرا لمومینن را دقت کنید آه من قلت الزاد و بعدش چی می گویند

شریعتی:  وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ.

حجت الاسلام نظافت:  آفرین اون طول طریق و بعد سفر را آدم نگاه کند زاد و توشه را کم می فهمد می فهمد کم است همین زاد زیاد می شود کم و خیلی ها به این سفر نگاه کردند

شریعتی:  تزودوا و ان الزاد و حضرت آه می کشند

حجت الاسلام نظافت:  بله متزود در زیارت امین الله است متزود ان التقوا لیوم بنابراین وقتی انسان انفاق نمی کند فکر می کند نیاز ندارد نیاز دارد انسان

شریعتی:  می خواهید بگذاریم بعد از تلاوت فکر می کنم حضرت فصل جدیدی آغاز می کنند در این نامه، از امیر المومنین ممنونم و از همه علمایی که بالاخره خون دلها خوردندکه این متن و این روایت و این حدیث به ما برسد و شاید خیلی وقتها ساده در نهج البلاغه را باز می کنیم روایت و توصیه و نکته امیر المومنین در طول تاریخ خون دلها خورده شده تا این کلمات ناب و این درهای نایاب به دستمان برسد و امیدوارم که قدر بدانید و محضر حاج آقای نظافت هستیم اگر چه از محضرشان استفاده می کنیم در محضر نورانی امیر المومنین هستیم و همه مون بهره مند و شاکریم خدا را که چهارشنبه های منور به نور قرآن هست و آیات را تلاوت کنیم و ثوابش را هدیه کنیم به ام المومینن خدیجه کبری باز گردیم در ادامه و در لحظات و دقائق پایانی با احترام و با افتخار همراه شما باشیم و در کنار شما اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

(تلاوت قرآن کریم آیات سوره حشر)

شریعتی:  ایام انشاالله مبارک و پر خیر و برکت باشد در ایام ماه ربیع سالهاست اهالی خوب سمت خدا با طرح رد مظالم آشنا هستند برای جزئیات بیشتر از این طرح همه تون واقف هستید می توانید به کانال ما مراجعه کنید و امسال این اجازه را از مراجع محترم تقلید گرفتیم اگر حقی بر گردنتان هست و صاحب حق را نمی شناسید می توانید خودتان با اجازه دفاتر مراجع تا سقف معینی از طرف اونها صدقه بدهید که ذمه تون بری بشود و سبک بال تر و سبک بارتر حرکت بکنید وخیلی فرصت نداریم و باید خداحافظی کنیم نکته پایانی را حاج آقای نظافت عزیز بفرمایند از محضر دوستانمان مرخص شویم

حجت الاسلام نظافت:  امروز آیات سوره حشر را می خوانیم سوره حشر از اون صوری است که یادم است حضرت امام رضوان الله تعالی علیه بسیار توصیه می کردند به حاج احمد آقا فرمودند سوره حشر را بخوان شاید یک جهتش آیه هجده این سوره باشد که فرمود يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (سوره حشر  آیه 18) اول می گوید و اتقوا الله تقوا داشته باشید محاسبه کنید خودتان را ارزیابی کنید ببینید چه چیزهایی برای اون عالم می فرستید نکند عیب و ایراد داشته باشد شما اشاره کردید به پرواز خیلی وقتها حساس من مثلا عینکم را جا نگذاشتم و بلیط را جا نگذاشتم و ساک را جا نگذاشتم یاد سفر آخرت می افتیم چقدر ما غافل هستیم چرا برای اونجا  نمی گوییم چیزی جا گذاشتیم یا نه بعد می فرماید والتنظر ما قدمت دقت بکنند بعد دوباره می گوید واتقوا الله یعنی سر خودت را کلاه نگذار اگر می خواهی نظارت بکنی بر این زاد و توشه ای که داری می فرستی با خوشبینی قضیه را بررسی نکن چون اگر رفتی دیدی عیب داری دیگر بر نمی گردی که پس با دقت تمام باشد فرمود ان الله خبیرٌ بما تعلمون

شریعتی:  خیلی ممنون و متشکرم سپاسگذارم ازتون حاج آقای نظافت دعا بفرمایید

حجت الاسلام نظافت:  این ایام را بر همه مومنین مبارک بگردان حوائج عزیزانی که در برنامه سمت خدا حضور پیدا می کنند التماس دعا می گویند و بیننده هستند حوائجشان را بر آورده بفرما فرج مولایمان را نزدیک بگردان

شریعتی:  الهی آمین خیلی ممنون و متشکرم کبوتر دل خود را به شوق عرض سلامی به سوی تو بفرستم اگر دهی تو جوابی می خواهیم کبوتر دلمان را راهی مدینه کنیم و به پیامبر خوبی ها و پیامبر اعظم در ایام ولادتشان با دل و جان سلام بکنیم و آخر دعوانا ان الحمدالله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین خیلی ممنونم از شما حاج آقای نظافت سپاسگزارم.