اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

1404-06-06-حجت الاسلام عاملی- رهبری صالح و عدم تنازل از اصول در سیره ائمه علیهم‌السلام

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شریعتی: با نام تو عشق سرمدی خواهد شد دلها همه خالی از بدی خواهد شد هر غنچه که بر تو می فرستد صلوات یک روز گل محمدی خواهد شد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خانم ها و آقایان سلام وقت تان بخیر ایام مبارک باشد انشاالله خوشحالیم که با هم هستیم و در کنار هم در این روزها و شب های منور به نور نبی مکرم اسلام الهی که بر همتون مبارک باشد به یُمن نام پیامبر اعظم و پیامبر رحمت هم نام گل های محمدی انشاالله که بهترین اتفاقات بر همتون رقم بخورد حاج آقای عاملی سلام علیکم و رحمت الله خیلی خیلی خوش آمدید

حجت الاسلام عاملی:  و علیکم السلام و رحمت الله محضر همه عزیزانم سلام و دعا دارم از خدای متعال می خواهم که نصیب خوبی و سهم خوبی از مکارم اخلاقی و فضائل روحی و برکات حضرت ختمی مرتبت را داشته باشند و با حضرت محرمیت داشته باشند و وساطت فیض حضرت ختمی مرتبت شامل حال همه ی ما بشود

 

شریعتی:  انشاالله حال شریف و مبارک چطوره؟

حجت الاسلام عاملی:  خدا رو شکر

شریعتی:  خیلی خوشحالیم با هم هستیم انشاالله عزاداری هایتان قبول باشد دو ماه برای آل الله عزاداری کردیم انشاالله که بهترین برکات نصیب تان بشود و حالا در ماه ربیع المولود می خواهیم از پیامبر رحمت بگوییم که حلاوت و شیرینی دیگری دارد گفتن از نبی مکرم اسلام هر چقدر بگوییم کم گفتیم و بحث ما با حاج آقای عاملی در پنج شنبه های سمت خدا از امروز انشاالله راجع به شخصیت بزرگ و نورانی نبی مکرم اسلام خواهد بود انشاالله

حجت الاسلام عاملی:  بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از اوصاف بسیار خطیر حضرت ختمی مرتبت مضمون این آیه است و استقم و ما امرت و من تاب معک اصولی را خدا مشخص کرده برای حضرت رسول و دستور استقامت می دهد روی این اصول تنازل نکند روی این اصول معامله نکند روی کوتاه نیاید و من تاب معک نه فقط خودت بلکه امت ات هم نباید روی این اصول تنازل بکنند و لذا حضرت در زندگی خودشان باید تبیین بشود که اصولی که داشتند فشار هر چقدر بیشتر شد حضرت تنازل نکردند بحث ما عدم تنازلی است که حضرات معصومین داشتند در زندگی خودشان همه ی ائمه معصومین هم حضرت ختمی مرتبت اقتدا کردند و روی اصول ثابت ماندند و روی این اصول شهید شدند و ما باید بدانیم که عزیزانی که می روم زیارتشان چرا مماشات نکردند و چرا ساکت نماندند زیارت باید عارف بحقه باشد زمانی عارفا بحقه است که زائر متوجه شود که برای چه شهید شده است چه مقصد و مرامی داشته و چه خطری د اشته که کوتاهی نکردند و به شهادت رسیدند حضرات معصومین کلا روی دو تا مطلب تمرکز کردند مطلب اول مسئله ی رهبریت و صالح بود هیچ از این تنازل نکردند دوم هم عدم تنازلشان بود روی این قضیه هر چقدر که پیشنهاد شد تهدید شد و فشار زیاد شد جانشان به خطر افتاد و خودشان اهل بیتشان اقتدا کردند اما تنازل نکردند از روی این اصل

شریعتی:  یعنی مثلا در نمونه های تاریخی اگر امیر المومنین یک جاهایی کوتاه می آمد سید الشهدا اگر یک جایی کوتاه می آمد شهید نمی شدند

حجت الاسلام عاملی:  احسنتم ظاهر که می روی اونجا این است باید دقت کنند چطور شد امام رضا ساکت نماندند و مماشات و تعامل نکردند با طاغوت زمان و با زمامدار خودسر چی می خواست از امام باید اون مقصد را پیدا کنیم و با اون مقصد سنخیت پیدا کنیم این باید جاری بشود در زندگی و مسئله، مسئله سرنوشت است یعنی اینجا مسئله سرنوشت سازترین نقطه است و اصل بسیار نورانی است که اصلاح از هرم شروع شده و کوتاه ه نیامدند در این خصوص سوالی که مقام معظم رهبری جمله خیلی خوبی دارند می گویند وقتی مسئله کربلا مطرح شد حادثه شهادت حسین بن علی علیه السلام مطرح شد به طور طبیعی پیش می آید که چرا این بزرگوار به شهادت رسید این سوال کلید بسیاری از معارف اجتماعی اسلام است این سوال بسیار حساسی است

شریعتی:  یعنی شهادت دارد گرا می دهد مشخص می دهد

حجت الاسلام عاملی:  مرام نامه است این است که تاکید کردند روی رهبریت صالح حرف حرف خدا بود خدای متعال فرموده است وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا (سجده، 24) این بامرنا باید درست بشود امام جامعه باید هدایتش به امرنا باشد نه به امر شخصی نه خوشم می آید و دلم می خواهد و اینطوری راحت هستم اگر بامرنا نشد شد طاغوت و کفر به طاغوت و اجتناب از طاغوت جزو اولیات دین ماست خدا هر پیغمبر را فرستاد گفت بگو به مردم دین من دو جزء است ان اعبدوا الله اجتنبوا الطاغوت وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ ۖ چرا اینها را کنار هم گذاشت معنی اش این است که عبادت را زمانی می پذیرم که حاکم جامعه حاکم عادل باشد اگر طاغوت باشد نه نمازت را می پذیرم و نه روزه ات را می پذیرم و نه حج ات را می پذیرم فمن یکفر بالطاغوتی فؤمن بالله از یومن الله هم مقدمه کرده طاغوت بعدا و یومن بالله حضرات معصومین در این خصوص این اقدام را شروع کردند و تسلب کامل داشتند تنازل نکردند و ما از حضرت ختمی مرتبت شروع می کنیم بعد می رویم سراغ حضرت امیر المومنین و بعد سراغ حضرت زهرا به طور مختصر و بعد می رویم سراغ سید الشهدا

شریعتی:  در این چند جلسه ای که در ایام ربیع الاول بود

حجت الاسلام عاملی:  در این چند جلسه همه را تمام می کنیم حضرت موسی ابن جعفر و علی ابن موسی الرضا اینها همه عدم تناسبشان را می خواهم بگویم اول حضرت ختمی مرتبت اونقدر فشار زیاد شد نتوانستند پایین بیاورند گفتند که پیشنهادات بسیار بزرگی بهش دادند چقدر ثروت می دهیم و کذا و ملک گفت اگر آفتاب دست راستم بگذارید ماه دست چپم بگذارید من تنازل نمی کنیم و از اصلم بر نمی گردم دیدند که اینطوری شد محاصره اقتصادی درست کردند و بدترین محاصره اقتصادی دنیا در شعب ابیطالب بوده وحشت ناک وحشتناک بوده هر چقدر طول دادند دیدند باز تنازل نکرد و مجبور شدند با جنگ های تحمیلی حضرت را پایین بیاورند تنازل بکند در جنگ ها عزیزان خودش را از دست داد خودش مجروح شد خیلی فشار بالا بود اما تا آخر حضرت هیچ تنازلی از اصولی که داشتند نکردند و مشرکین این را می دانستند اصحابشان را شکنجه کردند در مکه که شاید تنازل بکند زیر تازیانه اصحابش می گفتند

شریعتی:  خیلی سخت است گفتنش هم حتی سخت است و شنیدنش

حجت الاسلام عاملی:  اصحاب همه اش می گفتند احد احد احد زیر تازیانه که شاید پیغمبر بشنود و تنازل بکند اما باز حضرت تنازل نکرد و هیچ وقت به پناه به اصطلاح مشرکین هم نرفت ترک وطن خیلی سخت بود مجبور شد برود ترک وطن ترک وطن اونقدر سخت است که خدا تسلی داد ان الذین فرض القران سخت بود مکه را ترک کند و وطنش هم ترک کرد مجبور کردند مهاجرت بکند ولی باز تنازل نکرد وقتی از مکه خارج شده بود ابوطالب و خدیجه تازه فوت کرده بودند دیگر پناهگاهی نبود چطور برگردد مکه می کشتند و یک مشرکی گفت به من پناه می دهی وارد بشوم تا به گوش بنی هاشم برسم گفت افتخار است یا محمد با امان پیغمبر وارد مکه شد تا حضرت رسید به منطقه بنی هاشم گفت امانت را بردار گفت افتخار است برای من یا محمد گفتی انی اکره ان اکون فی امان مشرکین ان اکثر خیلی بدم می آید در امان مشرک زندگی کنم بیشتر از یک روز حالا امت را ببین همه پناه بردند به امان مشرک زیر سایه آمریکا مشرک باید به من پناه ببرد و ان احدٌ من المشرکین استجارک فاجروه در هر صورت هر کاری کردند که حضرت مماشات بکند مماشات نکرد خدا هم مواظب بود که نکند مماشات بکند یک وقت گفتند که مکه را که فتح کرد تمام بتها را بشکن یک بت ما را دست نزن حضرت یک تاملی کرد تا تامل کرد خدا فورا وارد شد گفت ولو لا ان ثبت لقد کد ان ترکن الیه شیئا قلیلا اگر حفظ ات نمی کردیم ممکن بود یک ذره مماشات بکنی یک ذره اگر مماشات می کردی دوبرابر دنیا و آخرت عذابت می کردند و هیچ کس نمی توانست تو را از دست من بگیرد لاعذبناک ضعف الحیات و ممات این حضرت ختمی مرتبت بود که قصه اش حالا طولانی است می رویم سراغ امیر المومنین، امیر المومنی اگر اصولی که داشت تنازل می کرد و مماشات می کرد صد درصد نه خودش به شهادت می رسید و نه جمل و صفین درست می شد هیچ یک از اینها درست نمی شد دنباله داشت اینها

شریعتی:  و 25 سال هم خانه نشین می شد

حجت الاسلام عاملی:  حضرت وقتی به خلافت رسیدند نسخه نبوی را اجرا کردند دقیقا نسخه نبوی را فشار از هر طرف شروع شد اما حضرت خیلی محکم ایستاد در وهله اول گفتند عدالتی که داری تنازل کن با این عدالت نمی شود کار را پیش ببری گفت تنازل ندارم گفتند اشراف کوفه بهش برس محققین می گویند اونی که کار حضرت را خراب کرد اشراف کوفه بودند یعنی یک چیز زیادی بهش بده به اینها برس اما حضرت باز تنازل نکرد گفت اگر پول، پول خودم باشد به اینها نمی دهم پول بیت المال است که من بیایم اتامرونی شما می گویی من با ظلم به رعیتم اینها را نگه دارم که ریاست حفظ بشود اصلا این کار را نمی کنم و اومدند گفتند به معاویه دست نزن مملکت به هم می ریزد عین عبارت ابن عباس است گفت اینجا تنازل کن گفت چیزی که به تو ربط ندارد دخالت نکن خود معاویه وارد شد گفت به من دست نزن هر کسی را خواستی بعد من بگذار اینجا یعنی درجا تنازل کن گفت به خدا قسم دو روز نمی گذارم اونجا بمانی والله لا استعمل بیومه یعنی ملاحظه می فرماید هیچ تنازلی در کارش نیست در نتیجه جنگ صفین درست شد باز سی و پنج هزار کشته گفتند در طلحه و زبیر کوتاه بیا اینها آدم های سرشناسی هستند جنگ جمل درست شد با هفده هزار کشته ذره ای تنازل نبود در خصوص استاندارها هم گفتند تنازل کن گفته همه را عوض می کنم غیر از استاندار آذربایجان همه را عوض کرد می دانید خیلی سخت است رؤسای قبائل عوض می کرد می گفتند به اینها دست نزن

 

 

 

 

شریعتی:  می دانید چقدر دشمنی ایجاد می شود

حجت الاسلام عاملی:  اتفاقا می گفتند بزرگترین دشمن تراش برای خودت هستی اما لا یستمیلوا ابن ابی الحدید می گوید کان لا یستمیل احدا الی نفسه در پی شکار کسی نبود حریت در اوج معجزه ی رسالت خاتمیت این است مالک اشتر اومد گفت آقا جان تنزل کن اگر با این عدالت پیش بروی تنها می مانی گفت پیغمبر هم تنها ماند خدا تکثیرش کرد یک جمله گفت می گویی عدالت هم خیلی سخت است می ترسم خدا به من بگوید این چه عدالتی بود که درست کردی من می ترسم انی الا ان اکون مقصرا فی ذلک احوط این چه عدالتی است که درست کردی در شورا این طرف رای داد به امیر المومنین و وسطش عبدالرحمن گفت ببین من سرنوشت ساز هستم من الان سرنوشت را می نویسم با من اگر کوتاه بیایی الان خلافت را می دهم به تو فقط بگو طریقیه ی شیخین را می روی یک تنازلی می کرد و کار دستش می ماند و کربلا درست نمی شد و شهادت ها درست نمی شد و حضرت فرمود ان کتاب الله و سنت نبیه لایحتاج معهما الا احد جایی که کتاب خدا هست و سنت پیغمبر به هیچ طریقه ای ما احتیاج نداریم اگر تنازل می کرد باز کار حل می شد یعنی مصلحت سنجی که می گویند اصلا اینها در سیره ی امیر المومنین

شریعتی:  ما بودیم مثلا بلا تشبیه می گفتیم حالا می گوییم باشه تا بعدا درستش می کنیم چه اتفاقی می افتد مگر

حجت الاسلام عاملی:  آره خودش گفت اولش که من را رها کنید کار من جوری است که نه عقل تان درک می کند و نه قلب تان می تواند تحملش بکند رند عالم سوز را با مصلحت بین چه کار

شریعتی:  باز امیر المومنی بود تا سر کار اومد گفت حضرت کس از بیت المال چیزی گفته باید دوباره بررسی کنم اول از خلفای خلیفه قبلی شروع می کنیم گفتم بسیار کار خطرناکی است گذشته بر گذشته بر گذشته صلوات گفت ان الحق القدیم لا یبطل بشی حق قدیم با مرور زمان هیچ وقت باطل نمی شود به حساب همه می رسند فرار شروع شد به طرف شام دیدند واقعا جدی است اینها تابلوی سر راه است چیز ساده ای نیست که حضرت این کارها را که شروع کرد تا می رسیم به قضیه ی حضرت زهرا، حضرت زهرا هم گفتم خطبه اعتراضی نخوان گفت تنازل نمی کنم گفتند ساکت بمان گفت تنازل نمی کنم گفتم متحصنین را در خانه خودت جا نده گفت تنازل نمی کنم گفتند که بیا بیعت کن گفت بیعت نمی کنم من با امام خودم بیعت کردم هیچ کدام را تنازل نکرد در حالی که اگر تنازل می کرد اتفاقات پیش نمی آمد باز احد تحقیق بود خیلی این مباحث به درد اهل تحقیق می خورد تا رسیدیم به سید اهل العبا به تعبیر ابن ابی الحدید سید الشهدا حضرت را گفتند بیعت کن گفتند که یزید را تایید کن گفت تایید نمی کنم گفتند از سواد اعظم جدا نشو داخل سواد اعظم شو یعنی جمعیت و من یتبع غیر سبیل المومنین و لی ما تولی الله رسله و جهنم و سائت مسیره خواندند که از امت نباید جدا بشوی اون وقت حضرت گفت که من داخل امت نمی شوم چون که اینی که بگویی امت مصون است عصمت امت ثابت نیست که بگوییم امت معصوم است اشراف کوفه گفتند آقا جان ما نمی توانیم تو را کمک کنیم تو اگر کشته شوی ما در تاریخ رو سیاه می شویم خواهش می کنیم بیعت کن تا ما رو سیاه نشویم در تاریخ چی می گویند اشراف کوفه در روز عاشورا بالای تپه گریه می کردند که چرا حسین اینطوری شد فردا به ما می گویند شما تماشاگر بودید و بی غیرت بودید اون وقت سید الشهدا گفت نه من بیعت نمی کنم دست ذلت هیچ وقت به ظالم نمی دهم لا اعطیت الا ذلیل بیعت نمی کنی پس فرار کن کشته نشوی و ما هم رو سیاه نشویم گفت لا افروا منک لا فرار لک گفت در ادبیات من فرار کردن نیست اون وقت گفتند برو به یمن اونجا پدرت شیعیانی دارد کشته نشو ما هم اینجا گرفتار نشویم اینجا امنیت ندارد عراق گفت شما می گویید عراق امنیت ندارد کل کره زمین برای من امنیت نداشته باشد هیچ ملجأ و ماوایی نداشته باشد من باز تنازل نمی کنم باز حضرت اینجا هم تنازل نکرد من هیچ وقت مثل یزید را نمی آیم بیعت کنم گفتند یک بله است چقدر سبک است ما اخفاها من کلمۀ حضرت هم به زبان حال گفت که ما اثقلها من کلمته چقدر سنگین است یک بله بگویی در برابر ترامپ تسلیم شوی اون هم تسلیم مطلق عین همان نسخه بود به امام حسین می گفتند تسلیم مطلق اون وقت کوفی ها نمی خواستند امام حسین را بکشند گفتند که ما فتیله فشار را فتیله شکنجه را می بریم بالا اون وقت تا این تسلیم بشود کوتاه بیاید یک جایی تنازل بکند یک کدی بدهند به این وقتی که علی اصغر آورد آب خواست جمعیت اوضاعشان به هم ریخت که ما داریم چیکار می کنیم به طفل آب نمی دهیم عمر سعد دید کار خراب می شود به حرمله گفت کار را تمام کن اخطأ ازاءالقوم گفت الی الوالد ام الولد من می توانم پدر را بزنم و هم می توانم فرزند را بزنم گفت پدر را نزن چون نمی خواستند کشته شود به پای اونها نوشته شود هی فشار را می بردند بالا که شاید تنازل کند گفت نه فرزند را بزن تا روحیه اش خراب بشود هی در منگنه و تنگنا قرار بگیرد تا تنازل بکند گفت اقطع نزاع القوم نمی دانست این نزاع تا روز قیامت هست این نزاع تمام نمی شود باز تدریجا فشار را بالا بردند و محاصره اش کردند تنازل نکرد و آب را بهش بستند تنازل نکرد و جعلوه فی مثل الحلقه مثل حلقه ی انگشت های دروازه رخ داد باز تنازل نکرد خیمه ها را آتش زدند هر صحابی که شهید می شد بهش آتش می زدند باز حضرت تنازل نکرد علی اکبرش را قطعه قطعه کردند تنازل نکرد قمر بنی هاشم را شهید کردند تنازل نکرد علی اصغرش را شهید کردند تنازل نکرد برعکس زیر خنجر خطبه می خواند که اونها تنازل کنند می گفت زیر خنجر خطبه می خواند معنی اش این است اگر بپذیرید من شما می پذیرم هر چند عزیزان من شهید شده است باز تنازل نکرد گفت مرگ در انتظار توست گفت مرحبا فی سبیل الله خوش آمد این مرگ یعنی این حماسی ترین جمله که در تاریخ گفته شده کسی که در فشار بیفتد و سختی ببیند بیاید همچین حماسی حرف بزند یعنی هر چقدر فشار بیشتر می شود خطبه ها حماسی تر می شود و داغ تر می شود به تعبیر پروردگار یزید چهره حسین نورانی تر می شود گفت هل یقدرون علی اکثر من قتلی بیشتر از حد که نمی تواندند بکند مرحبا بالقتل فی سبیل الله ولکنکم گفت لا تقدرون علی مکری مکر یعنی شکوه وعظمت مکر یعنی جلال من یک جلالی دارم زیر پای شما نمی افتد هر چه تلاش بکنید نمونه اش همین اربعین است لاتقدورن علی هدم مکری و محو عزتی و شرفی و اذاً لا ابالی لاموعود بالاخره تمام عزیزانشان را شهید کردند تنازل نکرد تنهای تنها ماند در ابین اینها دیگر تنها بمانی هجده هزار نفر را نوشتند و اهلبیتش هم اونجاست روحیه چقدر خراب می شود همه چیز مثل اینکه سیل آمده همه چیز را برده است باید تنازل بکند یکهو دیدند حماسی ترین آیه قرآن را انتخاب کرده خوانده حماسی ترین آیه ی قرآن همانی است که حضرت نوح خوانده است یا قوم ان کان کبر علیکم مقامی و تکسینی بآیات الله فاجره امرهم و شرکائهم اگر برای شما سخت است دعوتی که من دارم بروید تمام توان تان را جمع کنید بروید و لا یکون امرهم قومه هیچ شک و شبهه در کارتان پوشیدگی نباشد بیایید من را بکشید تنهای تنها شب عاشورا حتی به حضرت ابوالفضل گفت تو هم برو به علی اکبر گفت تو هم برو چه توحید چه جراتی به انسان می دهد چه حریتی به انسان می دهد چقدر انسان اوج می گیرد تا توحید مثل اینکه لشکر سلم و طور پشت سرش بود محاصره افتاده بود از فتح و ظفر صحبت می کرد من لحق لی فقد استشهد و لم یلحق لم یدرک الفتح شاعر عرب می گوید یا رسول الله من متحیر هستم به تو تبریک بگویم یا به تو تسلیت بگویم فرزندی که از فتح و ظفر صحبت می کند هر کاری کردند که اراده امام را بشکنند نتوانستند اون وقت به امام حسین گفتند نه عِده داری و نه عُده داری عده و عده ات همه را مرخص کرد شب عملیات همه را مرخص کرد تنهای تنها پیغمبر هم خدا می گوید حرض المومنین علی القتل لا تکلف الله نفسه مومن يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ ۚ إِنْ يَكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُوا مِائَتَيْنِ ۚ(انفال، 65) را همه را تشویق کن و یک تنه برو جلو همچنان که حضرت ابراهیم گفت اف لکم ما تعبدون الا الله یک تنه گفت ما هذه التماثیل التی انتم لها عافکون هر چه تنازل تنازل امام اعتنا نکرد گفتند با حساب کتاب دنیا جور در نمی آید این را حتما باید بگویم یک عده ای که نمی فهمند حقیقت قیام امام حسین را گفتند با حساب و کتاب دنیا جور در نمی آید خدا می گوید اگر دنیا سر شما ریخت در قرآن می گوید خدا می گوید نترسید حساب و کتاب با من مگر نمی گوید حساب کتاب با حساب کتاب دنیا جور در نمی آید خدا می گوید حساب کتاب دنیا را به من واگذار کن الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا (احزاب، 39) حساب و کتاب با من ، فقط از من بترسید حساب کتابش با من اون وقت وقتی به شما گفتند ان الناس قد جمعوا لکم تخشوهم شما نترسید الله احق ان تشاء آیه قران تمام می کند الله احق ان تخشوهم اونی که شایسته است بترسید از من بترسید اگر گفتند دنیا و لشکر اشرار جمع شده است قوای شر دنیا همه جمع شده است نترسید خدا می گوید که إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَانًا وَقَالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ (آل عمران، 173) هر کس اینطوری دنیا اینطوری است که صدام را فشارش دادند چقدر بدبخت شد قزافی را فشار دادند به چه حال و روزی افتادند اما تنها کسی که در تاریخ سید الشهدا باز گفتند نمی کشیم این را یک جوری مثلا زخمی بالاخره اونقدر زهر بهش بزنیم که بالاخره تسلیم بشود خودش هیچ به جایی رسید که حضرت هیچ طاقت نداشت نه ذوالجناح دیگر تاب استقامت داشت و نه سید الشهدا طاقت داشت رفت بالای اسب ایستاده است به نیزه تکیه کرده الله تک یک شاعری داشتیم زمان صد سال پیش می گوید در میدان نیزه تکیه کرده الله تک مثل الله عالم  دین می خواسته گوشمالی بکند بگوید این چیه گفت دست نگه دار نیزه را گرفته کلمه الله اون وقت نزدیک شدند پهلوی مبارک را با نیزه زدند و حضرت تا افتاد زمین از غیرتی که داشت فورا بلند شد در برابر دشمن نخوابد شانه مبارکش را یک زخم بسیار سختی زدند افتاد زمین خواست بلند شود دید نمی تواند بلند شود نشست و باز هم در برابر دشمن خودش را نمی خواهد ذلیل نشان بدهد

حجت الاسلام عاملی:  ظاهر را هم باید حفظ کند چه ادبیاتی چه ادبیاتی! اون وقت از اون عارف هم یکی از عرفای ما گفته از اسب اومد پایین چون  تا بارگاه نمی شود با اسب رفت این یک حساب خاصی  داشت این سید الشهدا صد برابرش تنازل نکرد و به این نقطه رسید

شریعتی:  یعنی از این به بعد هر روضه ای که می شنویم روضه علی اصغر و روضه قمر بنی هاشم گوشه ی ذهنمان باشد که حضرت با وجود این مصیبت ها ذره ای کوتاه نیامد از اصولش

حجت الاسلام عاملی:  می رسیم به حضرت موسی ابن جعفر، بقیه ی امامان هم می شود توضیح داد رد می شوم حضرت موسی ابن جعفر هارون فقط یک چیز می خواست یک تایید تشکیلات را تایید بکند و وارد تشکیلات من می شوی و صحه برای کار من بگذاری مسئله مسئله ساده ای نیست اگر صحه بگذارد امام معصوم است حرفش حرف خداست حضرت فرمود والله ما ناکل آرائنا والله ما حرف شخصی نداریم همچنان که شما طلا و جواهرات خودتان را ذخیره می کنید ما هم حرف های پیغمبر را اینطوری ذخیره کردیم امام بیاید صحه بگذارد تا ابد اطاعت از حاکم جائر واجب شد سید الشهدا اگر کوتاه می آمد اطاعت از حاکم جائر واجب می شد دعوا سر همین بود بنی امیه همه جا پر کرده بودند که اطاعت از حاکم جائر واجب است ولو شراب بخورد ولو زنا بکند وقتی شراب خورد عقلش رفت شد دیوانه دین به من می گوید از دیوانه اطاعت کن سبحان الله ان هذا لشی من هذا من ملت آخره من هذا خیلی مسئولیت سنگینی داشت سید الشهدا همین طور امامان دیگر رهبریت صالح واجب است سید الشهدا اومد میدان این تعریف امام را تعریف کرد دعوا سر همین رهبریت بود که تنازل نمی کرد خدا می گفت محال است انسان دست یزید و دست ترامپ و بوش و دست هیتلر خدا کجا رفت محبتی که به انسان ها دارد کجا رفت خلقت باطل می شود دست این جانواران بسپارد انسان ها را وسط میدان ایستاد گفت وَ لَعَمْرِي مَا اَلْإِمَامُ إِلاَّ اَلْعَامِلَ بِالْكِتَابِ اَلْقَائِمَ بِالْقِسْطِ اَلدَّائِنَ بِدِينِ اَلْحَقِّ - اَلْحَابِسَ نَفْسَهُ فِي ذَاتِ اَللَّهِ . ( مثیر الأحزان , جلد۱ , صفحه۲۶ )یعنی این رهبریت یعنی این دعوا شروع شد دعوا از سر دو کلمه است امامت و عدالت اصول دین چند تاست پنج تاست خدا یکی دو تا نیست به کسی که ضرر ندارد پیغمبر هم رفته با مقامات الهیه هم محشور است اون وقت معاد هم سر جای خودش است تا صحبت امامت و رهبریت صالح پیش می آید و تا بحث عدالت پیش می آید سر این دو تا مطلب تنازل نکردند این همه خون شیعه ریخته شد شیعه عاصی ترین گروه تاریخ شد به تعبیر صاحب ملل و نحل شهرستانی لاتزال السیوف تبطل در طول تاریخ تماما خون شیعه را ریختند از شمشیرها خون شیعه ریخته شد زنده به گور کردند اول کسی که شیعه را زنده به گور کرد معاویه است و دومیش منصور دوانیقی است  که زنده به گور کرد سومی هم عبارت بود از صدام که در در عراق درست شد اینها را زنده زنده دفن کرد موسی ابن جعفر گفتند که فقط یک بله بگویید تا نهضت علوی ها خاموش شود و علوی ها ببیند که اومدید تایید کرد اگر تایید بکنند نه زندان دارد و نه شکنجه دارد نه زساق المرزوق دارد و نه فی ظلم المطامیر دارد نمی توانستند تاریخ بنویسند اینها چیکار کردند در زیارت نامه ها گفتند اینها چیکار کردند و اون وقت هارون گفت که من یک کاری می کنم که خودش داوطلبانه ما را تایید کند گفتند چیکار می کنی؟ گفت زندان یک سال زندان تنازل نکرد دو سال زندان تنازل نکرد و سه سال شد یازده سال در زندان بود تا تنازل بکند یا یزال من سجنٍ الی سجن از این زندان به اون زندان و از این زندان آخر سر هم با اعمال شاقه شد با اعمال شاقه چیزی اینجا می گذاشت که می رفت اینجا نتوانست بخوابد خواب زندانی جائر فرار نمی تواند بکند چرا زنجیر سنگین گذاشتی استخوان های بدنش خورد شد تا تنازل بکند هر کاری می کردند تنازل نمی کردند بدترین شکنجه ها را کردند دست یک یهودی سپردند و باز تنازل نکرد اون وقت بهش گفتند که به زن و بچه ات رحم کن یازده سال است تو را ندیدند بیا تنازل کن که همه چیز حل بشود اصلا موسی ابن جعفر شاهکار عدم تنازل است هر کاری کردند که یک بله بگوید فقط به مامون و هارون گفت اگر خط بکشی موسی ابن جعفر بگویی از اینجا رد بشو رد نمی شود چقدر می خواهی شکنجه بکنی یک عذرخواهی و طلب رضایتی از من بکند و یک تاییدی به دستگاه ما داشته باشد همه چیز تمام خطاب به موسی ابن جعفر و موسی ابن جعفر یک جمله ای گفت من این جمله را می گویم به تمام زمامدارانی که زندان ها را پر کردند از انسان های بزرگی که در ممالک اطراف جزئیاتش را وارد نمی شوم گفت بروید به هارون الرشید که می گذرد یک روز از روز شادی تو کم می شود و یک روز از عذاب من کم می شود تا می رسیم به روزی که لیس لهم قذار تمام شدنی نیست و اونجا محکمه دست ان الملک الجبار اینجاست و هنالک یخسرهم اونجا می بیند که چقدر وحشتناک باز تنازل نکرد و هر چه خلیفه گفت که برای یک عذرخواهی بکند گفتند یک بله بگو دیگه به امام حسین گفتند یک بله می گویی از زندان خلاص می شوی و دختران بسیار جلیل القدری داشت اینها را رسیدگی می کنی اصلا در طول تاریخ دعوا سر بله بوده یک بله بگویی همه چیز تمام می شود اما این بزرگان الان هم اروپا و آمریکا از ما یک بله می خواهند دیدید ترامپ گفت بالاخره یک تسلیم مطلق عین همین به امام حسین گفتند یا سر یا بیعت یا یک بله می گویی یا سرت می رود الان هم با تهدید می گوید باید بیایید مذاکره کنیم آخر سر معلوم شد که کارش اینجاست که تسلیم مطلق یعنی در برابر ما باید خضوع بکنی در برابر ما رکوع بکنی و سرنوشت ات را دست ما بدهی و ما سرنوشت به شما بنویسیم اون وقت

اصلا تمام اساس کار ما این است که حاکمیت ملی دست ملت خودمان باشد بزرگترین شرف برای یک ملت این است که خودش برای خودش تصمیم بگیرد در 47 سال ما چیکار کردیم غیر از حاکمیت ملی چه جرمی داشتیم غیر از حاکمیت ملی اینم سیره ی سید الشهدا سیره ی معصومین یک فرصتی باشد من اینجا بنشینم بحث بکنم قرآن که جرعی دارد اهل بیت هم جرعی دارد القران تجری من تجری اینها هم لم یفترقا از قرآن جدا نمی شوند امام حسین همین الان می گوید که مثلی لا یبایع مثلی یزید الان می گوید هیهات من الذله الان می گوید لا ادریکم بیده اطاع الذلیل

شریعتی:  و این در خون تاریخ جریان دارد

حجت الاسلام عاملی:  یعنی قرار نیست امام حسین را سال شصت و یک هجری دفنش کنیم و نگاه عتیقه ای بهش داشته باشیم باید با امام حسین زندگی بکنیم دو ماه تمام شد با امام حسین خداحافظی کردی مگر می شود با امام حسین خداحافظی کرد من شب آخر در حرم بودم جمعیت بزرگی از اصفهانی ها الوداع را می خواندند اونقدر گریه کردم مگر می شود از امام رضا جدا شد با امام رضا زندگی می کنیم روح و قلب ما اینجاست حضرت موسی ابن جعفر این در این خصوص شاهکار کرد و باز از حضرت موسی ابن جعفر هم رد می شویم و می رسیم به حضرت علی ابن موسی الرضا سلام الله علیه تمام برنامه ریزی های این مستکبران این بود که یک بله بگیرد از امام رضا یک تاییدی بگیرد از امام رضا اگر نه یک تاییدی بگیرد تمام نهضت های علویون همه تمام می شوند هیبت خود امام هم ریخته می شود وقتی

داخل تشکیلات می شود این خیلی خیلی شیطنت داشت هیچ کس مثل مامون بالاخره شیطنت نداشت یعنی امام رضا واقعا این که می گویند افریط بود واقعا مستکبر بود اصلا بعضی ها می گویند شیعه امام کش بهش می گویند چقدر صحت دارد حضرت را کارری می کرد که بالاخره یک بله را از حضرت بگیرد حضرت هم تنازل نمی کرد عدم تنازل تمام در زندگی اینها هست این جا بود که امام رضا را گفت که باید بیاریم هر چه پیغام داد گفت باید بیارمش اینجا و اینجا ازش تایید بگیرم برای خودم حضرت هم لحظه به لحظه آبرویش را می ریخت ساکت نمی ماند

شریعتی:  می گویند ماموم هم خیلی مکار بود حضرت هم چقدر عالمانه مقابله می کرد

حجت الاسلام عاملی:  اولش که می خواستند به اون جهت حرکت بدهند همه را جمع کرد اهل بیتش را گفت برای من روضه بخوانید گفتند چرا؟ مسافر هستید شما، برای مسافر روضه نمی خوانند بد است گفت من می روم بر نمی گردد به همه می گفت او می خواهد من را بکشد، دیگه تایید نمی شود بگیرد قدم به قدم

شریعتی:  هوشمندانه حضرت با برنامه

حجت الاسلام عاملی:  حتی د ر نیشابور با اون جمله و انا من شروطها حرف را تمام کرد گفت اگر ما نباشیم لا اله الله را می دزدند و حج و نمازتان را می دزدند ولایت ما مفتاح اینهاست الان حج را ندزدیدند چند میلیون قربانی شد یکی رسید به غزه الان بیت بیت عتیق است یا بیت اسیر است،  وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ و الیتفع بیت العتیق و انا من شروطها محشر است امام رضا ثواب هزار حج را دارد چرا یک آقایی پرسید از علما گفت می گوید هزار حج و ثواب دارد استبعاد کرد طرف حضرت گفت هزار هزار ثواب حج را دارد چون اگر قرا ربشود امام نباشد امیر بشود یزید خدا می گوید اگر تو نباشی من مکه را می خواهم چیکار لا اقسم بهذا و انت حلٌ بهذا البلد خیلی حساب شده حرف زده است برای خدا اونی که مهم است که حاجی برود جای ابراهیم بایستید بگوید ندا کن یأتوک بیایند بروند به منظر تو برسند مثل تو درگیر بشوند با طاغوت زمان مفتی عربستان می گوید سیاست را به حج قاطی نکنید قداست حج نشکند قهرمان حج خودش این کار را کرده امام رضا را که می خواهد بیاورد آورد گفت که ما تایید کنیم حضرت گفت تایید نمی کنم هر چه گفت پس باید ولیعهد بشوی گفت نمی شوم گفت گوش ار را بیاور می کشمت اگر ولیعهد نشوی گفت ولیعهد می شوم ولی در هیچ کاری دخالت نمی کنم می گفت سیاست از چشمم افتاد او اصرار  دارد اون هم می گفت نه مامون با خودش گفت کی می داند همچین شرطی داریم من خودم بعضی کارها را بر دوشش می گذارم یک جایی شورش گفت به حضرت گفت بگو سر جایشان بنشینند حضرت گفت من این کار را نمی کنم یک ذره خضوع بکند منقادش بشود اینها نیست در نتیجه مامون دید که اوضاع خیلی خراب شد اینجا اینطوری شد حضرت در اینجا برای اینکه صحه نگذارد در کارهای اون ساکت هم نمی نشست حرف هایی می زد که اوضاع بدتر می شد دو تا کار کرده بسیار بسیار خطرناک حضرت علی ابن موسی الرضا که تماما با جان خودش بازی کرده اینها را یک زائر باید بداند اگر این کارها را نمی کردند هیچ طوری نمی شد اولش زمانی بود که به طوس که رسید از سفر دم دروازه مامون با اصحابش اونجا بود تا امام را دید شنل را در آورد شنل خلافت را دوش امام بندازد حضرت گفت دست نگه دار همه هم نگاه می کنند این اگر مال توست چطور به من می دهی اگر مال تو نیست چطور تنت کردی اعلان جنگ است دیگر، عدم تنازل یعنی همین ببینید مثلا شما بگویید نظام دیپلماسی این را نمی پذیرد دیگه باید مماشات بکنی خیلی حرف اینجا هست حالا من وارد نمی شوم اینجا بود که مامون خیلی خیلی خراب شد مجلس دوم که کار عجیبی کرد جشن ولایتعهدی مجلس جشن ولایتعهدی درست کرد چطوری می خواهد از حضرت یک حرفی بگیرد برای تایید خودش گفت برو منبر جشن است تو را ولیعهد کردیم کشور در اختیار توست هر طور می خواهی می توانی تصرف بکنی اون وقت برو اونجا از اونها تشکر بکن از کارم یک تجلیلی کن کار خوبی کردم یا کار بدی کردم این را به مردم بگو یک چیزی بگو رفت بالای منبر معاویه هم این کار را می کرد از امام حسن مجتبی بگیرد رفت بالای منبر امام حسن را یک پله پایین تر نشاند معاویه می گفت انگار کوه احد را زدند به سرم معاویه الحاکم بالغلبه است مشروعیت درست نمی شود اگر قرار باشد بالغلبه کسی بگوید الحق لمن غلب را بگوییم از دین هیچی نمی ماند کل آیات را مثل اینکه آتش زدی باید حسن تفویض کند به من تا من بشوم مشروع حضرت گفت من به تو امیر المومنین نمی گویم همه چیز خراب شد، وقتی پیغمبر مکه را فتح کرد گفت اونهایی که مکه را فتح کردند و اینجا اسیر شدند آزادشان کردیم این آزاد شده ها تا آخر عمر نمی توانند بر امت من حکومت کنند لا یلینی المفاء علی المفیء اونها نمی توانند حکومت کنند پیغمبر امضا کرده که حکومت معاویه نامشروع است نتوانست تاییده بگیرد حالا علی ابن موسی الرضا رفت بالای منبر همه الان می گویند شروع می کند دست شما درد نکند گفت ایها الناس شما حقی دارید ذمه ما و من هم حقی دارم بر ذمه شما حق ما بر این است که ما بر شما تولیت کنیم عین این جمله را امیر المومنین گفته است معنی اش این است که این آقا غاصب است اینجا نشسته است اونجاست که اوضاع خراب شد تصمیم گرفت که حضرت را بالاخره به شهادت برساند و این همه ریشه ی قرانی دارد خدا به حضرت موسی می گوید برو بگو ان ادعوا الیَّ عباد الله بندگان خدا نباید دست تو باشد مجلس مناظره درست کرد که حضرت را خراب کند بگذارد کنار خوب اون وقت در مجلس مناظره از قضا سوال از امامت شد بما تعرف الحجه حضرت امامت را چنان تبیین کرد اونجا کلمه به کلمه علیهما مامون شد کلمه به کلمه اش باز دید عجب اشتباهی کردیم ما می خواستیم از این دعا تایید بگیریم ذره ای تنازل نکرد که گفت که حجت را می خواهی بشناسی بالعلم و الحکمه اگر علم را می خواهی بشناسی همه اون چهار هزار نفر را درو کرد مدت مدیدی است بارانی نمی آید یه بارانی آمد همه دیدند اووه علی ابن موسی الرضا چه شخصیتی است اون وقت دیگه نتوانست اون امضا را بگیرد حالا اجازه بدهید من یک جمله ای بگویم تمام بکنم اون هم این است که اولا عزیزان بدانند که اینهایی که گفتم الان می دانم یک عده می گویند اینها قضیۀ فی واقعت است اینها ماموریت های شخصیی است و اینها همه متصید از اصول است خود امام حسین می گوید انما اسیرجدی سیره جد و پدر من است و می گوید و هی لکم اسوه دنبال من بیایید ماموریت شخصی باشد اینطور نمی شود این یک مطلب در طول تاریخ هم همین تفکر که گفتیم عدم تنازل خیلی برای شیعه مشکل درست کرد شهید ثانی را نوشتند سجد ثم قتل و ثم احرق زندانی اش کردند و کشتندش و آتشش زدند شیعه اینطوری بوده است و عرضم خدمت شما بزرگان این است که هویت شیعه را حفظ کردن خیلی سخت است دو بزرگوار توانستند هویت شیعه را حفظ بکنند یکی امام راحل است سر سوزن تنازل نکرد گفت هیچ ترسی هم نگویید گفت والله به عمرم نترسیدم من دلداری شان می دادم دوم هم مقام معظم رهبری من در یک جلسه ی خصوصی به محضر آقا عرض کردم گفتم آقا من با تمام وجود از شما تشکر می کنم از اینکه هویت شیعی را حفظ کردید هویت اهل بیت را حفظ کردید و از اصول تنازل نکردید شهید سعیدی می گوید این جمله تمام.

شهید سعیدی می گوید خدمت امام عرض کردم آقا شما را تنها می گذارند گفت اگر جن و انس یک طرف باشد و من یک طرف دیگر حرف همین است که می گویم ببینید منطق کربلاست

شریعتی:  همینقدر محکم

حجت الاسلام عاملی:  منطق کربلاست باز امام فرموده خدا را در نظر بگیرید اصولا آنچه که باید در نظر گرفته شود خداست نه مردم یعنی اون زمانی که مردم بالاخره با مفاهیم الهی آسمانی یک وقتی یک جوری بشود که در برابر وحی آسمانی بایستند اگر صد میلیون آدم اگر تمام مردم دنیا یک طرف بودند و شما دیدید که همه ی آنها حرفی می زنند که بر خلاف اصول قران است و بر خلاف اصول اونجا را دارد می گوید بر خلاف اصول قران است بایستید و حرف خدا را بزنید ولو اینکه تمام بر شما بشورند و انبیا همینطور عمل می کردند و می گفتند محکم باشید و به چیزی جز اسلام و قرآن اصلا فکر عمل کنید

شریعتی:  خیلی ممنون و متشکرم نکته های خوبی شنیدیم امروز در ایام میلاد نبی مکرم اسلام و ماه ولادت پیغمبر عظیم الشان مان بهانه ای شد تا سیره ی حضرت را در کوتاه نیامدن از موازین و اصول بررسی بکنیم و بر حضرات اهل بیت علیهم صلوات الله از شما ممنونم وقت مان تمام شد باید خداحافظی کنیم دوستان صفحه 539 قران کریم را تلاوت خواهند کرد که حسن ختام برنامه امروز خواهد بود برای قربانی ماه ربیع فرصت دارید اگر به هر دلیلی فرصت نکردید همچنان فرصت است هم می توانید به کانال و سایت مراجعه کنید و هم به زیر نویس ها دقت کنید به عشق پیغمبر عظیم الشان قربانی این ماه با شکوه هر چه تمام تر محقق شود مثل ماه های گذشته ممنون و متشکرم از تک تک مخاطبان جان حاج آقای عاملی دعا کنند

حجت الاسلام عاملی:  یک دعای بسیار جامع رسول خدا فرمود که بگویید اللهم اجرنی من موت الغفله و لا تاخذنی من الدنیا الا  و انت راضٍ انی یا رب چقدر دعای خوبی است خدایا نگذار من علی غفلتٍ از دنیا بروم که دیگه نمی شود جبران کرد بلکه استعداد قابلیت بگیرم و جهاز آماده بکنم لا تاخذنی من الدنیا الا و انت راضٍ عنه هر وقت خواستی من را از دنیا ببری در اون لحظه من را از دنیا ببر که راضی هستی

شریعتی:  چه دعاهای خوبی می توانید دعاها را در کانال ما بارگذاری کنید خدایا عاشقان را بساز خستگان را بنواز و دیگران را از چشم دوستانت بیانداز تا سلامی دوباره و دیداری دوباره آیات را بشنویم به امید عمل کردن به آیه های نورانی متشکرم از شما حاج آقای عاملی.

(قرآن کریم صفحه 539)