اپلیکیشن شبکه سه
دریافت نسخه اندروید

مشاهده محتوا

حجت الاسلام بهشتی-قهرمانان توحید (اویس قرنی)

بسم الله الرحمن الرحیم

سالها باید که تا یک سنگ اصلی زآفتاب /  لعل گردد در بدخشان یا عقیق اندر یمن

قرن ها باید که از پشت آدم نطفه ای  / با یزید اندر خراسان یا اویس اندر قرن

قهرمانان توحید رسید به گوهری از سرزمین یمن بعضی از تبلیغ ها چقدر پر برکت است سال دهم هجری به دعوت مردم یمن پیامبر عزیز اسلام علی ابن ابیطالب علیه السلام را برای تبلیغ دین و تفسیر آیات قرآن و بیان احکام به یمن فرستاد و بر خلاف اون دو نفر قبلی که پیامبر اعزام کرده بود و اونها خیلی توفیقی نداشتند یک سفر تبلیغی فوق العاده پر میوه و پر ثمر مردم زیادی به امیر المومنان ایمان آوردند و به اسلام ایمان آوردند و میوه هایش همچنان هست در یمن، یک سفر تبلیغی به قول حاج آقای قرائتی در تفسیر سوره ی نمل می فرماید یک پرنده دو تا سفر تبلیغی کرده یک ملت را نجات داده مردمی که خورشید پرست بودند را خدا پرست کرد با اطلاعات درستی که از اون سرزمین خورشید پرستان برای سلیمان نبی آورد و نامه رد و بدل کرد چه تاثیری از خودش به جا گذاشت مبلغان در طول تاریخ کارهای بزرگی انجام دادند بسیاری از مناطقی که در جهان به اسلام گرویدند و به تشیع گرویدند نتیجه و ثمره کار مبلغان است امیر المومنان خیلی خدمت کرده به یمنی ها یکی از ثمراتش اویس قرنی شیفته قرآن و اسلام و شیفته پیامبر، یمنی از تیره ی قرن از راه شتربانی زندگی می گذراند مادر پیر و نابینا و ناتوانی داشت از پیامبر آموخته بود که باید به مادر محبت کند این را اسلام به او یاد داد بارها از پیامبر می پرسیدند این دو نفری که در قرآن خداوند سفارششان را کرده منظورشان پدر و مادر بود به کدام یک بیشتر نیکی کنیم پیامبر فرمود به مادر می پرسیدند بعد از مادر می فرمود مادر پس از مادر پدر سه بار با اولویت اول و دوم و سوم مادر بود این را اسلام به انسان ها آموخت حالا اویس این درس را آموخته باید مواظب مادرش باشد مادر نابینا و مادر ناتوان پدرش هم از دنیا رفته بود یک روزی آمد اویس قرن تمام زندگی اش با همین خاطره گره خورده هزار سال است اهالی دنیا اویس را با این قصه می شناسند یک قصه درجه یک مادر جان اجازه می دهی بروم پیامبرم را ببینم له له می زنم تشنه دیدار او هستم مادر گفت من کسی را ندارم جز تو اجازه می دهم به اندازه نصف روز در مدینه باشی خیلی زود برگردی به من برسی اویس قبول کرد از یمن وارد مدینه شد از اقبال او و شاید از حکمت های اللهی پیامبر به سفر رفته نیم روزی را طبق قراری که با مادرش داشت در مدینه مادر این پیامبر بر نگشت خداحافظی کرد پیامبر ندیده برگشت به یمن پیامبر از سفر آمد دید بویی در مدینه پیچیده پرسید کی اینجا بوده گفتند یک کسی به نام اویس این قصه دو درس فوق العاده مهم درش هست یکی وفای به عهد امام صادق علیه السلام فرمود همه پیامبران ملت هایشان را به وفاداری قول دادی سر قولت باش فرق نمی کند قول به خدا و قول به پیامبر و قول به مادر و قول به فرزند حتی حدیث داریم به فرزندتان خردسال قول دادید وفا کنید آیه اول از سوره مائده بسم الله الرحمن الرحیم یا ایها الذین آمنوا اوفو بالعقود حاج آقای قرائتی در تفسیر این آیه توضیحی می دهند که خوب بفهمیم می فرمایند مسجد یعنی یک مسجد مساجد یعنی چند تا مسجد المساجد یعنی همه مسجدها عقد یعنی یک قول و یک قرار عقود یعنی چند قول و چند قرار العقود یعنی همه ی قرارها ای کسانی که ایمان آورده اید به همه ی قرارهایتان وفا کنید اوفوا بالعقود وفادار باشید به بچه ات قول دادی به شهیدان قول دادی به رهبر قول دادی به امام زمان قول دادی به همسرت قول دادی وفا کن این درس اول اویس هست چرا پیامبر تشنه ی دیدار او بود برای یک خصلت فوق العاده خوب انسانی این مکارم اخلاق است و دوم مهرورزی به مادر چهار بار در قرآن این آیه آمده و بالوالدین احسانا مسلمان ها به پدر و مادر نیکی کنید فرق نگذاشته بین پدر و مادر شرط هم نگذاشته پدر و مادر مومن باشند یا کافر صالح باشند یا ناصالح اذیت کرده باشند ما را یا نه با عدالت نه مطلق شما به پدر و مادر احسان کنید وظیفه شما این است خدا هم بلد است خدایی کند یک جا در سوره احقاف یک خط ویژه برای مادر رفته به دو دلیل یکی به دلیل رنجی که در دوران بارداری مادر می کشد و دوم به خاطر زحمتی که در دو سال شیر دهی دارد خداوند قدردانی از پدر و مادر به ویژه مادر را چهار جا پدر و مادر با هم به موازات هم یک جایی یک خط ویژه برای مادر خود پیامبر هم به ما آموخته با اینکه مادرش را در شش سالگی ازدست داده پس از گذشت پنجاه سال وقتی سر قبر مادر می آید مثل ابر بهار گریه می کند اویس قرن زندگی اش خالصه شده در یک قصه بقیه ی چیزهایی که می گوییم شاید برای شما تازگی داشته باشد اما این قصه را از کودکی همه ما شنیده ایم.

بعضی از احادیث دارد بحارالانوار جلد 42 صفحه 155 که پیامبر به مدینه آمد نوری را مشاهده کرده یک حدیث دارد بویی را استشمام کرد فرمود نوری می بینم گفتند شتربانی که اویس نام داشت به اینجا آمد و زود رفت این نور را در خانه ی ما به هدیه گذاشت رسول خدا فرمود بوهای بهشت از جانب قرن می وزد ای اویس قرن چقدر به تو علاقه دارم همه ی ما پیامبر را دوست داریم پیامبر اویس را دوست دارد فرمود هر کس اویس را ملاقات کرد از جانب من به او سلام برسان ما همه به پیامبر سلام می دهیم پیامبر به اویس سلام می دهد نمی شود ما هم مثل اویس باشیم ما مادر داریم هممون و پدر داریم این غرور جوانی یا اطلاعات و دارایی زیاد گاهی ما را غافل می کند یک پستی که بهش می رسیم ما را غافل می کند مخصوصا قرآن کریم در مورد پدر و مادر که می رسند به سن پیری در سوره اسراء سفارش ویژه می کند احسان به پدر و مادر همیشه در دوران پیری به صورت خاص اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما افٍ پدر و مادر یا هر دو به سن پیری رسیدند اف نگو و بی احترامی نکن و لا تنهرهما اونها را از خودت نران فقل لهما قولا کریما احترام آمیز با آن دو سخن بگو هر چه اونها به سن پیری بیشتر نزدیک می شوند خدمات و احسان ما و نیکی ما باید بیشتر شود عیسی ابن مریم به اذن پروردگار بدون پدر به دنیا آمد مردم از مریم پرسیدند پدر تو مرد خوبی بود مادر تو پاک بود این بچه از کجا آمده خداوند به دل مریم انداخت که از بچه بپرسید مردم گفتند کیف نکلم کان احد السویا چگونه با بچه در گهواره سخن بگو بچه به سخن آمد قال انی عبدالله کودک شیرخوار گفت من بنده خدایم آتانی الکتاب و جعلنی نبیا خداوند به من کتاب داده و مرا پیامبر قرار داده یکی از سفارشات خدا نماز و یک سفارش دیگر زکات و یک سفارش دیگر و براً بوالدتی خداوند مرا توصیه کرده همیشه این موضوع را پیگیری کنم محبت به مادرم نیکی به مادرم این قران کتاب آسمانی ماست در حدیث می خوانیم پاداش نگاه به والدین حج مقبول است در حدیث می خوانیم رضای پدر و مادر رضای خداست و خشم پدر و مادر خشم خداست و در حدیث می خوانیم احسان به پدر و مادر عمر را طولانی می کند مردی مادرش را به دوش گرفته بود طواف خانه ی خدا را انجام می داد پیامبر را در همان حالت دید پرسید یا رسول الله آیا حق مادرم را ادا کردم فرمود حتی حق یکی از ناله های زمان زایمانش را ادا نکردی این دین اسلام است پسر مسیحی تازه مسلمان که پدرش را از دست داده بود تازه مسلمان شده خدمت امام صادق علیه السلام رسید گفت وظیفه من چی است نسبت به مادرم امام صادق فرمود تا می توانی به او محبت کن این مادر گفت پسر جان تو به چه آئینی رو آورده ای که اینقدر به من خوبی می کنی قبلا اینطور نبودی گفت من مسلمان شدم مادر مسلمان شد اویس قرنی برای زیارت پیامبر به مدینه رفته با آنکه به زیارت موفق نشد اما زیارتش قبول شد چه زیارت رفته هایی زیارتشان قبول نمی شود و چه زیارت نرفته هایی که زیارتشان قبول می شود عموی حضرت ابراهیم علیهم السلام بت می پرستد و عموی پیامبر اسلام ابولهب سنگ به پیامبر می زند اما اویس پیامبر را ندیده ایمان می آورد این شرایط اجتماعی انسانهاست، نوشته اند بارها پیامبر نه یک بار و دو بار بارها پیامبر رو به یمن می ایستاد ما گاهی رو به کربلا می ایستیم سلام می دهیم به سالار شهیدان بارها پیامبر رو به یمن می ایستاد و می فرمود انی اشم رائحۀ الرحمان من جانب الیمن از سوی یمن بوی خدای رحمان را استشمام می کنم می فرمود کان یقول پیوسته پیغمبر این را می فرمود واشوقاه الیک یا اویس القرنی ای اویس آرزوی دیدار تو را دارم ذوق و شوق دیدار پیامبر می فرماید علی همه بدانند و من لقیح و الیقرئه منه السلام هر کس اویس را دید سلام مرا برساند فقیل یا رسول الله مردم پرسیدند این رسول خدا من اویس قرنی این کی هست که شما اینقدر دوستش دارید فقال پیغمبر فرمود او کسی است که اگر پیدایش کردید از دست ندهید مثل او را زیاد پیدا نمی کنید او روز قیامت از کسانی است که شفاعت می کند به تعداد جمعیت دو قبیله ربیعه و یضر یومن لی و لا یرانی من را ندیده به من ایمان آورد فیقتل بین یدیه امیر المومنین علی ابن ابیطالب پیشاپیش علی ابن ابیطالب به شهادتر سید داستانش را خواهیم گفت در جنگ صفین به شهادت رسیده بعد از اینکه پیامبر ای تعریف ها را کرد گفتند یا رسول الله نشانه های این اویس کی است فرمود چشمان سیاه، پوست گندمگون، چانه کشیده، قامتش معتدل، قرآن تلاوت می کند و اشک می ریزد و قرآن تلاوت می کند و اشک می ریزد در زمین گمنام است ولی آسمانیان او را می شناسند دو جامه ی ساده دارد اگر به خدا قسم بخورد قسم اش پذیرفته می شود روز قیامت خوشا به اقبالت ای اویس روز قیامت به دیگران گفته می شود وارد بهشت شوید ولی به اویس گفته می شود بمان و شفاعت کن بمان شفاعت کن اهل محشر را به بهشت ببر این آبرویی است که پیغمبر فرمود خدا به اویس داده اویس از پیامبر دور بوده اما از احوال حضرت اطلاع داشته و آیات قرآن را مرتب تا از آسمان می آمد دریافت می کرد امیر المومنین علی علیه السلام از پیامبر نقل می کند که اویس حزب اللهی است خیلی از ماها هم می گوییم ما حزب اللهی هستیم فرمود اویس حزب اللهی است و حزب رسول مرگش به شهادت در راه دین خواهد بود و گروه بسیاری به واسطه ی شفاعت او از آتش جهنم رهایی می یابند در یمنی پیش منی پیش منی در یمنی بارها می شد پیغمبر احساس دلتنگی می کرد می گفت می خواهم ببینمش اویس را سلمان فارسی می گوید ای رسول خدا این شخصی که بوی خوش او را از یمن می بویی کیست؟ معلوم است زیاد پیامبر تکرار می کرد افراد متعدد از یمن راجع به اویس می پرسیدند فرمود در یمن کسی است به نام اویس که روز قیامت محشور می شود و جمعیت زیادی را شفاعت می کند شفیع قرآن می فرماید کسی است که خدا از او راضی است قران در چند آیه می فرماید شفاعت نیست الا من اذن به الرحمان مگر کسی که خدا به او اجازه بدهد شفاعت کند و مورد پسند خدا باشد اویس قرن مورد پسند خداست که شفاعت می کند.

مخلص واقعی

این حدیث را شیعه و سنی نقل کردند پیامبر فرمود اویس درباره ی مادرش از نیکوکاران است له والدتٌ هو بها برٌ او مادری دارد که به مادرش نیکی می کند فان استطع ان یغفر لک فافعل اگر توانستی التماس دعا بکنی به اویس این کار را بکن ما به این کار می گوییم توسل یک ریشه قرانی دارد در سوره مائده خداوند می فرماید یا ایها الذین آمنوا تقوا الله وابتغوا الیه الوسیله ای کسانی که ایمان آوردید تقوای خدا پیشه کنید یک وسیله پیدا کنید برای تقرب به خدا وسیله چی است پیغمبر وسیله چی است قرآن وسیله چیه پدر و مادر، پدر و مادر وسیله هستند وسیله چی است؟ صحابی پیغمبر وسیله چیه یک مومن فرمود یک آبرویی خدا به اویس داده هر کسی که پیغام من را شنید اگر توانستی اویس را بقبولانی به تو دعا کند این کار را بکن این توسل یعنی او را وسیله قرار بدهی در پیشگاه خدا فان استطعت ان یستغفر لک فافعل اگر توانستی یک کاری کنی اویس برای تو استغفار کند این کار را بکن او خیلی ابرو دارد به دنبال همین حدیث گفته اند در سفر حج خلیفه دوم شنید که اویس هم در اون مراسم هست به او رسید از او خواهش کرد برای من درپیشگاه خدا استغفار کن بعد اویس گفته خیلی ناراحت شدم که شناخته شدم دنبال گمنامی بوده گفته در عمرم مانند این لحظه اذیت نشدم بعد مردم که این را شنیدند اومدند دست به لباس های اویس می مالیدند به عنوان تبرک به سر و صورت خودشان می کشیدند از شهرت بیزار بود زیاد یاد مرگ می کرد از اویس پرسیدند زمانه چگونه می گذرد جواب داد یاد مرگ برایم شادی نگذاشته یاد حقوق خدا و مسئولیتی که بر دوش ما گذارده طلا و نقره ای برایم به جا نگذاشته انسان در این جهان موجودی است متعهد و مسئول ان العهد کان مسئولا خداوند یک عهدی با ما بسته و اون عهد بندگی است و عهد اطاعت روز قیامت یک ایستگاهی هست به نام ایستگاه عهد حالا اویس می گوید چیزی برای من باقی نگذاشته حقوقی که خدا به گردن بندگان دارد با قرآن آرام می گرفت موعظه که می کرد موعظه هایش آیات قرآن بود حرم بن حیان می گوید در کوفه رفتم پیش اویس قرن کنار نحر فرات نشسته بود و می اندیشید فکر می کرد از اون موعظه خواستم او آیات اول سوره دخان را برایم خواند به این آیه رسید از حال رفت من برای شما بخوانم اون آیات را بسم الله الرحمن الرحیم حاء میم حرف رمز است فعلا نمی دانیم معنایش چی است والکتاب المبین قسم به قرآن کتاب روشنگر انا انزلناه فی لیلۀ المبارکه ما این کتاب را در شبی مبارک که همان شب قدر باشد نازل کردیم انا کنا منذرین ما پیوسته سنت مان ترساندن بوده انسان موجودی است سرکش و طمعکار و مستبد و هوسباز این به نهیب احتیاج دارد و به انظار احتیاج دارد پیامبران بیش از بشارت می ترساندند تا این انسان روی خوشبختی را بتواند ببیند فرصت عمر و جوانی را از دست ندهد انا کنا منذرین ما که خدا هستیم پیوسته انذار می کنیم و هشدار می دهیم فیها یفرق کل امرٍ حکیم در شب قدر کارهایی که تقدیر شده توضیح داده می شود و تفصیل داده می شود و بیان می شود که این ملت یا این خانواده و این فرد سال آینده چه تقدیراتی خواهد داشت امرٌ من عدنا انا کنا مرسلین این کاری است از جانب ما که خدا هستیم پیامبر اسلام را هم ما فرستادیم رحمتا من ربک فرستادن پیامبران و کتاب های آسمانی از روی لطفی است که ما به بندگان داریم انه هو السمیع العلیم حقیقت این است که خداوند شنوای داناست به اینجا رسید اویس از حال رفت خوب ما هم این آیات را می خوانیم نه گریه می کنیم نه غش می کنیم نه از دنیا می رویم یک کسانی بودند قران خواندنشان متفاوت بوده موعظه می کردند اشک می ریختند اویس قرن یک کسی که برود یک گوشه دعا بخواند نبوده مسئولیت اجتماعی احساس می کرد خودش هم فقیر بود ولی نسبت به فقرا احساس نشان می داد یک غذای کمی که برای خودش محیا می کرد همان را بخشی اش را به فقرا می داد و این را می گفت اللهم من مات جوعا فلا تواخذنی به خدایا اونها که از گرسنگی می میرند مرا مواخذه نکنید الان هشت میلیارد بشر پر پر شدن طفلان مظلوم را در غزه می میرند مشغول زندگی هایشان هستند مسلمانان مرفه غیر مسلمانان این جهان بی تفاوت شده هر روز گزارش می شود هشتاد نفر و پنجاه نفر و چهل نفر انسان بی گناه و زنان و کودکان از گرسنگی می میرند مردم مشغول زندگی هاشان هستند اویس چنین دعایی می کند ندارد ولی باز احساس دین می کند خدایا اگر گرسنه ای از گرسنگی مرد مرا مواخذه نکن و من مات عریاناً فلا تواخذنی به یک کسی لباس نکن پروردگارا من را مواخذه نکنی من در همین حد توانستم کمک کنم اویس را از زهاد هشت گانه شمردند در تاریخ هزار و چند صد سال اونهایی که دنبال سیر و سلوک هستند رهبرانی دارند یکی اش اویس است او در مکتب مولایش امیر المومنان بزرگ شده بود و تربیت شده بود همان مولایی که با ایجاد نخلستان دارایی زیادی به دست آورده بود اما همچنان ساده زندگی می کرد و اموالش را وقف می کرد و لذت می بردند فقرا از دارایی او میل کنند به اونها اطعام بده و لقمه دهان یتیمان بگذار اویس پرورش یافته مکتب علی است به  دست علی اسلام آورده گفته اند پیامبر اسلام لباس خود را برای اویس فرستاد اویس خیلی ساده پوش بوده اینقدر ساده پوش که گاهی بچه ها نمی شناختند و بهش سنگ می زدند او هم می گفت سنگ کوچکتر بزنید تا پای من خون آلود نشود می خواهم بروم مسجد نماز بخوانم مرا غم نماز است نه غم پا مجروح شدن برایم مهم نیست می خواهم بدنم پاک باشد نماز بخوانم خیلی ساده به دور از تشریفات در عصر امیر المومنین علیه السلام در دوران خلافت مولا آقا از کوفه برای جنگ صفین حرکت کردند در مسیر به منطقه ای به نام ذیقار رسیدند و توقف فرمودند امام علیه السلام فرمودند امروز از کوفه هزار نفر بدون کم و کاست به ما می پیوندندند و تا پای جان با ما همکاری می کنند ابن عباس عبدالله عباس می گوید یک جمعی رسیدند من شروع کردم به شمردن دیدم 999 نفر هستند گفتم انا لله و انا الیه الراجعون چرا یکی کم است علی علیه السلام که گزاف نمی گوید یک وقت نگاهم افتاد دیدم مردی ساده پوش و سلاح بر دوش از سمت کوفه می آید به حضور امیر المومنان رسید و گفت دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنم امام علیه السلام فرمود با من با چه چیزی بیعت می کنی گفت بر شنیدن سخنانت و پیروی از دستوراتت و جنگیدن در رکابت تا مرگم فرا رسد تا اینکه خداوند پیروزی نصیب گرداند امیر المومنین فرمود نامت چیست؟ گفت اویس قرن اولین بار است که امیر المومنین را زیارت می کنیم امام فرمود الله اکبر رسول خدا به من خبر داد که مردی از امتش را ملاقات می کنم که به او اویس قرن می گویند او از حزب خدا و حزب رسول است مرگش شهادت است و روز قیامت جمعیت زیادی را شفاعت می کند پیوستن اویس قرن به سپاه امیر المومنان لشکریان را خوشحال کرد و لشکر معاویه را عصبانی کرد تا اونجایی که بعضی از لشکریان معاویه به لشکر امیر المومنان پیوستند به خاطر همین حضور اویس قرن در همین جنگ صفین خیلی زود اوائل جنگ بود که اجازه گرفت به میدان رفت و دعایش این بود خدایا شهادتی ارزانی ام کن که برایم بهشت را به ارمغان آورد و سرانجام در این جنگ سخت به شهادت رسید یک کلمه ای است قرآنی حتما شما می شناسید حواریون قال عیسی ابن مریم للحواریین من انصاری الی الله قال الحواریون نحن انصار الله حواری یعنی کسی که سفید است و کسی است که از آلودگی به د ور است اصطلاحاً کسی که مواظبت می کند گناه نکند بهش می گویند حواری یاران درجه یک و پاک و پاکیزه و ویژه پیامبران را حواریون می گفتند امامان ما هم حواریون داشتند یک حدیث فوق العاده امید بخش می خواهم برای شما بخوانم امام رضا علیه السلام فرمود حواریون رو به این خاطر حواریون گفتند چون خودشان را از گناه و آلودگی پاک نگه می دارند امام کاظم علیه السلام فرمود روز قیامت ندا کننده ای ندا می دهد حواریون محمد که از پیروی او دست نکشیدند و بر سر پیمان باقی ماندند کجا هستند؟ سلمان، ابوذر، مقداد، از جا بر می خیزند و خود را معرفی می کنند بار دیگر منادی ندا می دهد حواریون علی کجا هستند در این هنگام گروهی از برجستگان و یاران امیر المومنان مثل محمد بن ابی بکر و میثم تمار و اویس قرن اینها را امام هفتم فرموده بر می خیزند ما حواریون علی هستیم آنگاه منادی یکی یکی امامان را اسم می برد حواریون امام حسن مجتبی کجا هستند حواریون سید الشهدا کجا هستند تا نوبت برسد به حواریون مهدی یعنی خواهد وقتی این ندا را می دهند ما هم به خودمان اجازه بدهیم برویم جلو بگوییم ما حواریون مهدی هستیم پاک زندگی کردیم و چشم پاک و دامن پاک و دهان پاک و دست پاک با وفا ماندیم و بر پیمان مان باقی ماندیم اویس قرن از حواریون مولا امیر المومنین نه پیامبر را زیاد دیده نه علی مرتضی را زیاد دیده اما امام معصوم فرموده از حواریون است تمام دیدارش از امیر المومنین شاید چند ساعت بیشتر نمی شود اما پیام ها و موعظه های امیر المومنین را شنیده و به جان خریده از ویژگی های دیگر اویس قرن عبادت زیاد است، گاهی می گفت امشب شب رکوع است یک شب تا صبح رکوع می کرد امشب تا صبح شب سجود است یک شب تا صبح سجود می کرد شیفته بندگی خدا عبادت چیزی است که همه پیامبران بر او مبعوث شدند و لقد بعثنا فی کل امتٍ رسولا ان اعبدوا الله همه ی امت ها را با این ماموریت برایشان پیامبر فرستادیم بندگی خدا کنند مردم اولین سوره هایی که بر پیامبر اسلام نازل شده همه اش توش عبادت و نماز هست آخرین آیه سوره علق خداوند به پیامبرش می فرمود سجده کن تا به خدا نزدیک شوی آیات سوره مزمل یا ایها المزمل قم اللیل الا قلیلا ای پیامبری که به خاطر سنگینی وحی به لرزه افتادی بیشتر شب را بیدار بمان نصفه یا نصف شب را بیدار بمان اومن قس من قلیلا او ضد علیه رتل القران ترتیلا بیتشتر از نصف یا کمتر از نصف متناسب با شرایط و رتل القران ترتیلا قران عهد خدا را بخوان انا سنلقی علیک قولا ثقیلا اننا ناشئت الیلل و اقوم قیلا ما مسئولین سختی را به دوش تو گذاردیم قدرت باید داشته باشی تا این مسئولیت را به انجام برسانی این قدرت را در دل شب از خدا بگیر یا در سوره طه می خوانیم طه ما انزلنا علیک القران لتشقی اونقدر پیامبر در پیشگاه خدا می ایستاد عبادت می کرد  پاهایش آسیب دیده بود این آیه می فرماید لازم نیست اینقدر عبادت کنی می پرسیدند از پیامبر چرا اینقدر شما خودتان را به سختی می اندازید برای عبادت این جواب را می داد افلا اکون عبدا شکورا آیا بنده ی سپاسگذاری نباشم اویس قرن اینها را شنیده ما هم شنیدیم منتهی ما در حد شنیدن تمام شده اما اویس در خودش پیاده کرده به اویس می گفتند چرا اینقدر خود را به زحمت می اندازی عبادت می کنی می گفت کاش از ازل تا ابد یک شب بود من آن یک شب را با یک سجده به پایان می بردم عاشق سجده و راز و نیاز با خدا اویس مثل مولایش امیر المومنین به دنیا نگاهش این بود دنیا ناپایدار است آخرت باقی است به حرم ابن حیان گفت می بینی که انسان ها یکی پس از دیگری از دنیا می روند پیامبر که اشرف مخلوقات است از این جهان سست بنیان رفت و پدرت آدم و مادرت حوا رفتند و نوح نبی ابراهیم خلیل رفتند موسی و داوود که اینها حکمرانی داشتند تشریفاتی داشتند و رفتند من و تو هم فردا جزو مردگان هستیم فریفته دنیا نشو و خود را دریاب و آماده مرگ شو و برای این سفر برای این سفر دور مرکب راه تهیه کن توشه تهیه کن مبادا از دین خدا خارج شوی ای حرم وقتی می خوابی مرگ را بالش خویش گردان و وقتی بر می خیزی مرگ را پیش روی چشمانت تصور بکن و خودت را برای اون جهان آماده کن اینها اویس است در مجلسی که جمعیتی بودند تقاضا کردند اویس موعظه کند اویس این را گفته گفت مردم سه دسته هستند مومن آگاه، مومن ناآگاه، منافق، مومن آگاه خواهش می کنم این حدیث را از اویس به خاطر بسپارید برای دیگران نقل کنید مومن آگاه همانند بارانی است که بر درخت بانشاط و میوه دار می بارد و باعث زیبایی و طراوت اون درخت می شود مومن آگاه، مومن نا آگاه مانندبارانی است که بر درخت بی میوه می بارد و موجب طراوت و سرسبزی شاخ و برگش می شود و منافق مثل چی؟ همانند بارانی است که بر درخت خشک و شکسته می بارد و باعث خرد شدن شاخه ها می شود درباره قران خواندن اویس خیلی گفتند او از مولایش امیر المومنین نقل می کند که هیچ کس با قران معاشرت نمی شود مگر اینکه یک چیزی به او اضافه شود و یک چیزی از او کم شود اونی که اضافه می شود هدایت و روشنی است و اونی که کم می شود کوری است قران مایه ی شفا و رحمت مومنان است این را در قرآن خوانده ولی برای ستمگران چیزی جز خسارت ندارد.

اویس بهترین همدم خود را قرآن قرار داده بود وقتی پیامبر نشانه های اویس را می شمرد فرمود اویس قران می خواند و بر خود گریه می کند اویس قرن آدم گوشه گیری نبوده اهل امر به معروف و نهی از منکر بوده می گفت وقتی مردم را به نیکی ها دعوت و از بدی ها نهی می کنیم از ما می رنجند ما را به هزار عیب متهم می کنند و عده ای بی دین هم در این کار با اونها همکاری می کنند ولی هرگز اینها نمی تواند مانع مبارزه ما باشد خداوند امر به معرو ف و نهی از منکر را بر ما واجب کرده حالا مردم طعنه بزنند همین نکته را اینجا اشاره کنیم چرا بعضی امر به معروف نمی کنند چرا بعضی نهی از منکر نمی کنند استاد عزیزم حاج آقای قرائتی یک کتاب فوق العاده نفیس درباره امر به معروف و نهی از منکر دارند دلایلی را می شناسند که تارکین امر به معروف توجیهاتشان اینهاست چرا امر به معروف نمی کنید می گویند دیگران به ما ربطی ندارند شما چرا؟ امر به معروف نمی کنید می گوید خلاف آزادی است مردم باید آزاد باشند شما چرا امر به معروف نمی کنید می گوید خجالت می کشم شما اچرا امر به معروف نمی کنید می ترسم شما چرا امر به معروف نمی کنید می گوید با یک گل بهار نمی شود شما چرا امر به معروف نمی کنید در برنامه اویس قرن عجب حرف هایی را داریم می زنیم می گوید دیگران هستند نکند ما هم جزو این توجیه گران هستیم شما چرا امر به معروف نمی کنید؟ حاج آقا کار از گذشته شده شما چرا امر به معروف نمی کنید من در حال خودسازی هستم همه ی اینها پاسخ دارد اونی که گفت گناه به ما ربطی ندارد امام علیه السلام فرمود گناه مثل سوراخ کردن کشتی است آسیبش به همه می رسد اینطور نیست که اون برای خودش گناه کند تاثیراتش بر بچه ها و خود من نمی توانیم این را بگوییم اونی که گفت آزادی اتفاقا امر به معروف عین آزادی است اسلام عزیز به دختری که نه سالش شده به دختر می گوید امر به معروف کن این آزادی است نه آزادی و بی بندباری شما چرا امر به معروف نمی کنید می گوید خجالت میکشم می گوید دو جور خجالت است یک خجالت ریشه در حیا و عقل است یک جور خجالت ریشه در حماقت دارد خجالت کشیدن خیلی از کجاها به قیمت نابود شدن انسان ها تمام می شود الان می رود به سمتی که سقوط می کند من باید داد بزنم و جلوش را بگیرم یک گزنده و  درنده ای است من خجالت بکشم جرم او به گردن من نمی افتد با یک گل بهار نمی شود امام حسین یک گل بود بهار کرد دنیا را

کی گمان می کرد امام حسین وی ارانش که کشته شدند جمعیت های میلیونی پس از گذشت هزار و چند صد سال صدا بزنند لبیک یا حسین این معنایش این است که دیگران هستند و وظیفه خودشان را دارند هر کسی به سهم خودش باید پاسخگو باشد کار از این کار گذشته مثل تشنه ای می ماند که به اندازه دو نفر و سه نفر آب دارد همین آب را هم دور می زند نه شما به اندازه سه نفر تشنه ها را سیراب کن در حال خودسازی هستم پیامبر راهی جنگ تبوک بود بعضی ها گفتند تبوک به سمت روم امروزی و اروپای اون روز فرمود اینجا دخترها زیاد هست می ترسیم بیاییم جبهه هوس بیفتیم یعنی شیطان این را فریب داده بود برای امر به معروف و نهی از منکر توجیهی به نام خودسازی برای خودش شمرده بود.

به کارکردن خیلی اویس قرن عشق می ورزید به تلاش برای اداره زندگی، به عنوان عبادت نگاه می کرد و سستی و تنبلی نمی کرد گاهی شتربانی می کرد و گاهی هسته های خرما را جمع می کرد و می فروخت زندگی خودش و مادرش اداره می کرد و با باقی مانده دسترنج خودش انفاق می کرد و به فقرا می داد و در پایان این برنامه این خبر تلخ را بیان کنیم که روز 21 ماه مبارک رمضن ششم مرداد 1392 زیارت گاه اویس قرن و عمار یاسر که با همت ملت ایران با سفارش حضرت امام خمینی با موافقت حافظ اسد زمین هایی را خریدند برای عمار یاسر و برای اویس قرن چه زیارتگاه با شکوهی ساختند داعشی ها داعشی ها روز بیست و یکم چه کینه دیرینه ای در دل اینهاست از اصحاب و عمار امیر المومنین و از اویس امیر المومنین در سال بعد فروردین 1393 مواد منفجره گذاشتند قبر این عزیزان را متلاشی کردند سال 92 صحن و سرای اونها را با موشک و سال 93 قبور مطهر اونها را منفجر کردند از خداوند می خواهیم که ما را هم مورد پسند امام زمان قرار بدهد امام زمان هم یک وقتی رو کند به سمت محل سکونت ما می گوید از این نقطه بویش را می شنوم و چه شیعیانی را خدا نصیبم کرد خدا نگهدار شما.